وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است.
آوای دنا-حسین جوادی در روزنامه وطن امروز نوشت : هفته دولت به روز پایانی خودش نزدیک شد و عملکرد وزیران دولت یازدهم در برهه یک ساله از عمر دولت، موضوعی است که باید به آن پرداخت. در حوزه ورزش از زمان تصدی محمود گودرزی بر وزارت ورزش و جوانان تا امروز اتفاقهای ریز و درشتی رخ داده که بیشتر به فوتبال داخلی و تیم ملی بازمیگردد. شعار دولت حضور متخصصان در راس ورزش و پیش رفتن به سوی تحولات ورزشی جهانی و همسو بودن با سیاستهای برنامهریزی شده است ولی تا به امروز متاسفانه هیچ آییننامهای برای تحول در ورزش تهیه و تدوین نشده است. برای نقد به وزارت ورزش میتوان به مقوله ورزش حرفهای (قهرمانی) اشاره کرد. در بحث ورزش قهرمانی موضوع خصوصیسازی باشگاههای پرطرفدار استقلال و پرسپولیس اصلیترین دغدغهای بود که از سوی وزارت ورزش بیان شد و حتی برای اینکه بتوانند سیاستهای ابلاغی را به شکل عملیاتی پیش ببرند تیشه به ریشه دو باشگاه زدند، محکم هم زدند! فصل گذشته افشاگری از مبلغ قراردادهای بازیکنان و کادر فنی دو تیم مشکلات روحی- روانی خاصی را برای بازیکنان این باشگاهها به وجود آورد؛ یکی از این مشکلات دور شدن تیمها از کورس قهرمانی بود. پرسپولیس در شرایطی بحرانی انتظار حمایت پدر معنوی یعنی وزیر را در سر میپروراند و استقلال نیز برای بقا و راه یافتن به لیگ قهرمانان در لبه پرتگاه قرار داشت؛ اولی به خاطر برهم خوردن آرامش درونتیمی در لحظه آخر به مقام نایب قهرمانی بسنده کرد و دومی نیز آنقدر به لبه پرتگاه نزدیک شد که سرانجام توفیق حضور در لیگ قهرمانان آسیا را پس از سالها حضور پی در پی، از دست داد. از آن روز به بعد وزارت ورزش با شعار تغییر و تحول در اعضای هیات مدیره باشگاههای سرخابی به میدان آمد که این پروسه در پرسپولیس با شکست مواجه شد. انتخاب اعضای هیات مدیره پرسپولیس به هیچ عنوان براساس خرد جمعی نبود و حضور افرادی بعضا سیاسی و اقتصادی لطمه جبرانناپذیری را به تیم وارد کرد. این استدلال با توجه به نتایج دور از انتظار سرخها از هفته اول تا پنجم لیگ اثباتپذیر است. مشکلات عمده هیات مدیره با مدیرعامل باشگاه و دخالت در امور فنی تیم و مشکل بزرگ اسپانسرینگ که از همان ابتدا نیز با حرف و حدیثهای فراوان روبهرو بود از عوامل اصلی نتیجه نگرفتن پرسپولیس در هفتههای ابتدایی لیگ به حساب میآید. این موضوع را نمیتوان بیارتباط با وزارت ورزش دانست. محمود گودرزی در بخشی از صحبتهای خود در جلسه با اعضای اتحادیه فوتبال بیان کرده بود: «سالهای گذشته کسانی قیم فوتبال بودهاند که فاقد صلاحیت فنی بودند.»در اینجا باید سوالی را از جناب وزیر مطرح کرد: اگر شما به این حرف خود پایبند هستید، چرا از امیررضا خادم در بحث خصوصیسازی 2 تیم استفاده میکنید؟ واقعا خادم تا چه اندازه از دانش فنی و مدیریتی در فوتبال آگاه است؟ آیا صرفا یکسری از خصوصیات مدیریتی میتواند تضمینکننده این مساله باشد که شخصی برای ورزش محبوب کشور راهگشاست؟ فوتبال در جامعه ما تبدیل به پدیدهای شده که اگر مدیریت صحیح در بدنه آن شکل بگیرد راهگشای دیگر ورزشها خواهد بود ولی انتخاب وزیر در بحث خصوصیسازی و انتخاب هیات مدیره باشگاههای تحت پوشش این حرف او را نقض میکند. وقتی وزارت ورزش نمیتواند براساس شعارهای خود پیش برود چگونه میتوان کارنامه آنها را در طول این مدت کوتاه در حوزه قهرمانی به نفع ورزش پنداشت؟ چرا وقتی امیررضا خادم در جایی عنوان میکند باید از محبوبیت استقلال و پرسپولیس کاسته شود(!) کسی واکنشی به این سخنان نشان نمیدهد؟! اگر مدیری از لحاظ فنی در حوزه فوتبال مسؤولیت فعالیتهای مهم را برعهده داشته باشد هرگز چنین حرفی درباره ۲ باشگاه پرطرفدار فوتبال ایران نمیزند. این کالبدشکافی نشان میدهد وزارت ورزش از شعارهای خود فاصله دارد؛ شعارهایی که حتی در نوع دیگری نیز دچار پارادوکس است. وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است. رئیس فدراسیون فوتبال نیز که همیشه از سیاست گفتوگوی ابهامبرانگیز استفاده میکند این بار نیز حرفهایش را مبنی بر دخالت وزارت ورزش به زبان آورد. کفاشیان در لابهلای حرفهایش به نکتهای اشاره کرد که نشان میداد عوامل برونسازمانی در نبستن قرارداد با کیروش بیش از عوامل درونسازمانی تاثیر دارند. گفتن جمله «بعضی اوقات اقلیت زورش از اکثریت بیشتر است» نشان میدهد آقای رئیس دوست دارد براساس خواستههای وزارت ورزش حرکت کند؛ در حالی که این دخالتهای وزارتخانه مربوط در فدراسیون فوتبال؛ چه در حوزه تیم ملی و چه در حوزه فوتبال داخلی نتیجه خوشایندی ندارد.