کد خبر: ۷۱۱۵
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۵
«قندون جهيزيه». نخستين اثر بلند علي ملاقلي‌پور داستان دردسرهاي شخصيت‌‎هايي است که از پس مخارج معمول زندگي خود بر نمي‌آيند. زن و شوهري که از دوگنبدان – گچساران – به تهران آمده‌اند، ناگهان با افزايش اجاره‌بها مواجه مي‌شوند

 به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com
«قندون جهيزيه» بدون تحقير يا تمسخر مردمان يک جامعه، نقدي شيرين بر مشکلات اجتماعي دارد. فضاي خوشبينانه‌اش مذاق مخاطب را در هم نمي‌کشد. ملاقلي‌پور بدون آنکه ديگري‌هاي اين پايتخت بي‌سر و ته را همچون گينس مصرف کند، برايشان موقعيتي قابل تامل پديد مي‌آورد.در اين روزهاي پرتلاطم سينمايي، «قندون جهيزيه» نخستين ساخته سينمايي علي ملاقلي‌پور، بدون هياهو مخاطب خود را پيدا کرده است. خبر ميزان فروش فيلم رضايت‌بخش است و به نظر مورد پسند عموم مردم قرار مي‌گيرد. براي بررسي اين فيلم، احساس مي‌شد نياز به بيان مختصري درباره تاريخ کمدي و بخصوص کمدي اجتماعي در ايران است که به شکل مقدمه در اين يادداشت ذکر شده است.

سينماي کمدي در ايران فراز‌و‌نشيب‌هاي بسياري را طي کرده است. از «آبي و رابي» اوگناسيان تا امروز سينماي کمدي به انحاي مختلف براي حفظ مخاطبانش چالش‌هاي بسياري تجربه کرده است. گاهي به تقليد از سينماي هند و مصر پرداخته است و گاهي به تبعيت از سينماي‌هاليوود گروهي از چند کمدين تشکيل شد.

پس از انقلاب جريان‌هاي کمدي سمت و سوي ديگري پيدا مي‌کند. آثار يدالله صمدي همانند «اتوبوس» و اثر مهم مهرجويي، «اجاره‌نشينان» سينماي کمدي اجتماعي وارد جريان سينمايي شد. کمدين‌ها تبديل به شخصيت‌هاي محبوب سينما شدند و از دل اين جريان «عليرضا خمسه» و «اکبر عبدي» ظهور کردند. اينان نماد دردهاي اجتماعي دهه شصت و هفتاد کشور شدند. سينماگراني چون ابوالحسن داوودي يا منوچهر عسگري‌نسب مشکلات شهرنشيني رو به گسترش و عشق و عاشقي طبقه غالب جامعه را دستمايه کار خود قرار دادند. سينماي کمدي پرطرفدار بود. با ورود به دهه هشتاد سينماي کمدي اجتماعي رو به افول نهاد. جرياني که سرآمدش پويا فيلم بود در قالب نوعي کمدي حلول پيدا کرد که هيچ نمودي در جامعه نداشت. به جاي حضور اکثريت جامعه، طبقه ثروتمند مهمان پرده سينما شد و همه چيز در خانه‌هاي چند ميلياردي و ويلاهاي شيک شمال سپري مي‌شد. موضوع يا عشق پسر فقير به دختر پولدار بود يا رابطه‌هاي مخفي ميان حاجي بازاري‌ها و دختران سانتال-مانتال. فروش فيلم‌ها نيز خوب بود و ستارگانش هم از فيلمي‌به فيلم ديگر کوچ مي‌کردند: امين حيايي پسر فقير بود و حسام نواب صفوي پسر پولدار بدذات. فروش بالاي فيلم‌ها کارگرداناني را به دام دنياي پرزرق و برقش کشاند که برچسب سينماي روشنفکري بر آنان خورده بود. «چار انگشتي» و «پوپک و مش ماشاءالله» اوج اين واقعه بود. به گزارش تسنيم سينماي کمدي مرسوم دهه هشتاد از هر منظر مبتذل بود. پست‌ترين اميال انسان دستمايه اين آثار بود. همه يا در پي سرکيسه کردن باباي پولدار بودن يا جماعتي هيز و چشم‌چران در پي دخترک معصوم. ولي معلوم نبود تا کجا قرار است ادامه پيدا کند. آرام آرام صداي همه بلند شد. مشخص شد فيلم‌ها بازسازي آثار پيش از انقلاب است و متهم رديف اول هم آرش معيريان بود؛ کارگرداني که کماکان در حال بازسازي آثار پيش از انقلاب است. ولي سقوط فروش آرام نبود. سينماي آبگوشتي دهه هشتاد مخاطبش را از دست داد و پويا فيلم به جهان آثار زمان «آواز قو»يش بازگشت. حال در اين دوئل با فيلمي‌مواجهيم که مي‌تواند قاعده را بشکند: «قندون جهيزيه». نخستين اثر بلند علي ملاقلي‌پور داستان دردسرهاي شخصيت‌‎هايي است که از پس مخارج معمول زندگي خود بر نمي‌آيند. زن و شوهري که از دوگنبدان – گچساران – به تهران آمده‌اند، ناگهان با افزايش اجاره‌بها مواجه مي‌شوند. با درآمدي که مرد کسب مي‌کند، چيزي جز خانه‌اي در حال فروريختن نصيبش نمي‌شود و راه را در اجاره دادن خانه به يک گروه فيلمسازي مي‌بيند.

«قندون جهيزيه» بازگشت به همان کمدي اجتماعي است که در «اجاره‌نشين‌ها» تجربه شده است. فيلم با انتخاب برشي از جامعه کنوني ايران، معضلي را برجسته مي‌کند که درد بخش عمده‌اي از جامعه ايراني است. فيلم ملاقلي‌پور براي نقل اين معضل همانند «گينس» به سمت مخدوش کردن طبقه اجتماعي نمي‌رود. قهرمانانش اگرچه شهرستاني هستند؛ اما خنگ نيستند و حتي با صراحت مي‌توان گفت زيرک و رندند. قهرمانان «قندون جهيزيه» مبرا از خطا نيستند و قرار نيست چهره‌اي معصومانه از يک شهرستاني ارائه دهند. عطا - با بازي صابر ابر - در کار خود کم‌فروشي مي‌کند و بابت اين عمل خود استدلال دارد. منطقش نشانگر ساده‌دلي او نيست. با آنکه از منطقه‌اي لر/قشقايي آمده است؛ ولي لهجه ندارد؛ شايد به سبب تداوم زندگيش در شهري که ديگري را تمسخر مي‌کنند. از اين منظر فيلم تصويري از ديگري است در شهري که من و شما آن را من خود مي‌دانيم. او براي ادامه حياتش دروغ مي‌گويد، کلک مي‌زند و البته زماني که با صحنه سيل در چين روبرو مي‌شود، رجعتي به اعتقادات خود دارد. او اعتقادش را گم نکرده است؛ بلکه آن را در صندوقخانه ذهنش بايگاني کرده است. استدلال ديگر سخن فوق رفتاري است که عطا نسبت به برادر خود دارد. او پايبندي‌هاي اخلاقي خود را حفظ مي‌کند؛ ولو آنکه لحظاتي را به بداخلاقي با همسايه‌اش سپري مي‌کند. اين مسئله درمورد معصومه نيز صادق است. او زن با سياستي است. در حالي که خانه‌اش دستخوش تغييرات است، قدرت مديريتي خودش را نشان مي‌دهد. اجازه نمي‌دهد اتفاقي براي اسباب زندگيش رخ دهد. گاهي با مخفي کردن شوهرش را از خشم بازمي‌دارد و تا انتها مملو از حيلة النساءهايي است که فيلم را سرپا نگه مي‌دارد. حتي ته لهجه‌اش - که به واسطه عدم حضورش در اجتماع است - به سمت تحقير و تمسخر يک قوميت خاص نمي‌رود. به صراحت مي‌توان گفت ديگري‌هاي فيلم مي‌توانند اهل هر کجاي ايران باشند.

«قندون جهيزيه» شروع مجددي براي بازگشت به سينماي کمدي اجتماعي است، معضل شهرنشيني در قالب مدير ساختمان، مردي که به جاي زنش از بچه‌ها مراقبت مي‌کرد، بنگاهدار، بيکاري و حتي معماري دردسرساز غربي در خانه ايراني تجلي پيدا مي‌کرد. همه اينها در «قندون جهيزيه» دوباره باز مي‌شود. اگرچه کليت ماجرا حول مشکلات مالي عطاست؛ ولي به انحاي مختلف مي‌توان رابطه او و ساکنان يک آپارتمان شلوغ را ديد. با اين حال «قندون جهيزيهم فيلم شريفي است که در ابتدا اجتماع را بر افراد ترجيح داده است و دوم آنکه در مسير روايتش هجمه خود را بر دوش يک طبقه ضعيف ننهاده است. تجربه نخست علي ملاقلي‌پور مي‌تواند ذائقه مخاطب را تحريک کند، در عين اينکه گزافه‌گويي نکند. فيلم قصه‌اش را بدون تعارفات رايج روايت مي‌کند و در نهايت قصه‌اش را مي‌گويد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: