پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
منصور نظری:
بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن
از صبحِ اَزَل که گفت اَلَست او - ما را بنمود، علی پرست او
از جلوۀِ حقبه صبح هستی - شُد مذهبِ شیعه عشق و مستی
همراه ملک به سجده افلاک - شد فاطمه تا نگینلولاک
هستی همه برمدارِ زهراست - عشق از طلبِ وجود او خاست
اویی که همیشه فرد و تنهاست - در کوچۀِ غم فتاده از پاست
با فاطمه شد ادامهدار عشق - تا صبحِ ظهور، رهسپار عشق
تا کعبۀِشیعه کربلا شد - در مذهبِ شیعهدین وَلا شد
دلها همه پُرلبالبِ عشق - شد شیعه یگانه مذهبِعشق
در مذهبِ عاشقان ، بلا خوش - جان دادنِ در رَهِولا، خوش
بر نیزه شدن به کربلا خوش - گردیدنِ لا پس از اِلا،خوش
خوش او که به راهِ عشق میرد - مردانه رهِ دمشق گیرد
خوش او که مدافعِ حرم شد - بر دفتر حق سرش قلم شد
خوش او که هزار پاره آمد - بر نیزه سرش ستاره آمد
با شیعه سخن زعشق گویید - جان دادن در دمشق گویی
از کردنِ جان فدایِ زینب - از فاطمه، دین و عشق و مذهب
از فرقِ علی که گشت پاره - از زینب ونیزه و اشاره
از رأسِ به نیزه خوانده قران - از کَردۀِ بر خدا ،فدا جان
با شیعه سخن ز دَرد گویید - با او زِشکوهِ مرد گویید
با شیعه سخن زِ یار گویید – از رفتن سَر به دار گویید
با ما سخن از بهار گویید - از جمعه و انتظار گویید
از خوردنِ خیزران به لبها - از گریۀِ فاطمه به شبها
خوش او که گشوده بالِ پرواز - بر نیزه اذان بگوید از راز
خوش او که گذر کند زخویش او - در بارِشنیزههابهپیش او
ای شیعه تو را بهجز بلا نیست - تقدیر تو غیرِ کربلا نیست
با عشقِ علی هر آنکهآمیخت - خون از رگِ او به کربلا ریخت
آن دل که اسیرِ عشق زهراست - در کوچۀِ غم همیشه تنهاست
هستیم اگر که سربداریم - تا صبحِ ظهور ادامهداریم
ما زنده به عشق و شوق و شوریم - سرگشتۀ وادی ظهوریم
جان دادنِ ما،فنا مگویید - با ما بهجز از بلا مگویید
با ما سخن از سپیده گویید - از یوسفِگُم زدیده گویید
با ما سخن از حسین گویید - از مستی و شور و شِین گویید
ما قومِ همیشه سربداریم - با فاطمه عهدِ عشق داریم
ما زنده زمهر و عشق یاسیم - نوشیده از آنشرابِخاصیم
ما را غمِ عشق یار، خوشتر - سردادنِ ما به دار، خوشتر
ما زاده به عشقِکربلاییم - ما عاشقِ محنت و بلاییم
بر دوشِ خود آن کشیده داریم - بیصبر و قرارِانتظاریم
تَمّار علی و سربداریم - در دستِ علی چو ذوالفقاریم
ما را به سر آرزویِ عشق است - سودایِدفاعِ از دمشق است
ما قومِمدافعِوَلاییم- لبتشنۀِآبِکربلاییم
خون وز رگِ ما به خاک پاشد - ما را سَرِ عافیت نباشد
ما کُشتۀِتیغِعشقِیاسیم - از کرب و بلا کُجاهراسیم
شیخا تو به خونِ خود گواهی - تا صبح و سحر نمانده راهی
در شام و عراق و مصر و لیبی - برپاشده مَحشَرِ غریبی
از رویِ دمشق و مویِ بغداد - خون گشته روان زِتیغِاِلحاد
لبتشنه جهان به بویِ مهدی - پُر گشته زِ غم سبویِ مهدی
دلها همه بیقراراویند - اندر پِیِ او به جستوجویند
سلطان و ولی و میر عشق است - او را که خدا اسیرِ عشق است
آید سحری همیشه باقی - بر بارۀِ لاله و عقاقی
اویی که نشانِ یار دارد -- از فاطمه او تَبار دارد
آنیوسفِگُمزِ دیده ما را - بَردارِ غمش، کِشیده ما را
آید سحری زِراهِدور او -بر منتظرانکُندظُهور او
عالم همه غرقه نور دارد - خنجر به گلویِ شب گذارد
آید سحری سپیدۀِ عشق - جوشد زِمِنارههامِیِ عشق
گردد همه عالم از مِیَاش مست - شوریده شود تمامِیَ هست
این مژده به گُلزِعَندَلیب است - ای منتظرانسَحَرقَریب است
بلبل که چنین کند تَغَزُّل- از نغمۀِ او سَحَرکُندگُل
تا صبح و سحر نمانده راهی –بیتابیِ شب دهد گواهی
ای منتظرانخَبَر چنین است - هنگامِظهورِ او قَرین است
آنیوسفِگُمزِ چشم یاران - آنکشتۀِ عشق او هزاران
دارد سَرِ وصل ِما دوباره - آنوارثِحلقِپارهپاره
ای منتظران به هوش باشید - دریایِپُر از خروش باشید
سر داده نوای یا لثارات - آن قبله گهِتمامِ حاجات
ای منتظران خبر زِیار است - هنگامِرسیدنِ بهار است
نرگس شده پر شکوفه ما را - آید به طلیعه نوبهارا
ساقی به طرب سبو کشِ عشق - دلها همه غرقِخواهشِعشق
پر گشته جهان زبویِ نرگس - آشفته جهان همه از این حِس
بگرفته علم به دوش ماهی - افکنده به ره ز حق سپاهی
آید که تقاصِ عشق گیرد - از فتنه گران، دمشق گیرد
آتش زند آلِاَهرِمَن را - گیرد زسعودیان یمن را
آید ز سفر سحرگهی یار - آخر برسد سَر این شبِ تار
این شعله که سر کِشَدزِجانم - این شور وشرارِ بر زبانم
باشد همه زان سحرگهِ عشق - روشن همه عالم از مَهِ عشق
در صبحِظُهورشآمَدَن را - آنیوسفِدورِ از وطن را
دلبر بنشسته باره را مَست - وان تیغِدودَم گرفته در دست
زین بسته به پُشتِدُلدُلِ ناز - او کرده نوایِآمَدَن ساز
آنکُشتهغرورِحُسنِ او ماه - افکنده سپاهِ شیعه را راه
اندر پِیِ او روان مسیحا - بر باره نشسته ماهِطاها
ای منتظران خبر زِیار است -هنگامۀِرقصِ ذوالفقار است
به امید ظهور حضرت یار ...
25 آذرماه 1394– منصور نظری