کد خبر: ۸۱۷۹
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۰
منصور نظری :مثنوی «عروسی عشاق»تقدیم به شهید مدافع حرم امیر سیاوشی، تازه دامادی که به مراسم عروسی اش نرسید

پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،

منصور نظری:

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

می‌زَند در سینه دل پَر یار را - ژاله جاری دیدۀِ اَسحار را

می‌رسد دل را خبر هر دَم فراق - از دمشق و زاریا تا از عراق

بویِ خاکِ خورده باران می‌رسد - غرقه در خون جسمِ یاران می‌رسد

هر سحرگاهی رسد ما را نوید - می‌رسد از شام شیدایی شهید

جان فدایِ عشقِ زینب می‌رسد - کرده از داغِ علی تَب می‌رسد

باز شهرِ غرقه در گردابِ دود- می‌کُند حِس، عاشقی در تاروپود

شهر دودآلود، امیر آورده‌اند   - کُشته دامادی به تیر آورده‌اند

زُلفِ او را خون ، خضاب آورده ناز در حنابندانِ پرسوزوگداز

در کفن‌پوشیده تن، دامادِ نور   - تا رَوَد در حجلۀِ سبزِ حُضور

بسته بر سَر نامِ زیبایِ حسین تازه‌دامادی به مادر نورِ عِین

بسته او را در کفن می‌آورند یوسفِ دور از وطن می‌آورند

های مردم لاله باز آورده‌اند -   عطرِ محرابِ نماز آورده‌اند

های مردم، بویِ سیب آورده‌اند -جسمِ عیسی بر صلیب آورده‌اند

از دلِ آتش، خلیل آورده‌اند کُشته موسی را زِ نیل آورده‌اند

های مردم، نعش هابیل است این می‌رسد کَز وادیِ عین‌الیقین

غرقه در خون رویِ ناز آورده‌اند - بر سر نِی، مَه فراز آورده‌اند

کُشتۀِ کرب و بلا آورده‌اند - پاره‌هایِ جانِ ما آورده‌اند

رختِ دامادی به تن آورده‌اند عاشقی گُلگون‌کفن آورده‌اند

این قمر رویانِ قومِ آفتاب - بسته با خون، گیسوانِ خود خَضاب

در شبِ بزمِ عروسی‌شان به عشق - می‌رسند اما، کفن‌پوش از دمشق

کف‌زنید و کِل کشید ای کورها - رقص دار است و سَرِ منصورها

دل هزاران پاره دارم سینه را    - با که گویم غربتِ آدینه را

می‌کَنَد جان شهرِ بی یادِ شهید - در تنش باید که جانی نو دمید

باز باید غرقه خون‌ها سَر رسند - باز باید لاله‌ها پرپر رسند

بازگردید اِی کفن‌پوشان پاک کرد ما را حُبِ این دنیا هلاک

کَس نمی‌گوید اذانِ عشق باز - طعمِ دنیا می‌دهد ما را نماز

بی شما اِی لاله رویانِ دمشق - شهر ما دیگر ندارد بویِ عشق

بازگردید اِی هزاران پاره‌ها -   در دمشقِ عاشقی آواره‌ها

ما زِ دل یاد شهیدان برده‌ایم بس که از مُردارِ دنیا خورده‌ایم

بی شما، ما ای شهیدان مرده‌ایم - بی‌شکوهِ عشقتان افسرده‌ایم

شیعه مردان، ای کفن‌پوشانِ عشق- کربلا را کرده برپا در دمشق

ای به شیرینِ بلا فرهادها - ای کفن‌پوشیده تن، دامادها

یادتان شد جاودان در ثبتِ عشق لاله‌هایِ پرپرِ دشتِ دمشق

شاهدِ بزمِ عروسی‌تان لَحَد -داغِتان بر سینۀِ ما تا اَبَد

رهسپارانِ دیارِ کربلا - نوشِتان باشد مِیِ وصلِ ولا

هر که در سر عشقِ زهرا باشدش - بر سر نیزه سر او بایدش

غرقه در خون تا نخواند کَس نماز -کربلا را او نداند رمز و راز  

کربلا یعنی شکوه و فَرّ عشق - کربلا یعنی شهادت در دمشق

هان بخیز اِی تک‌سوارِ دشتِ عشق ای امیرِ دل پریشانِ دمشق  

در شب دامادی‌ات شوری بِساز با اذانِ لاله‌ها میخوان نماز

ای عروسِ عاشقی بگرفته بَر - وه چه زیبا کرده‌ای بر نیزه سَر

ای دلاور مردِ اهلِ شور و شِین -- می رسان از ما سلامی بر حسین

با شما این شهر دود آلوده وار - می‌دهد یک‌بارِ دیگر بویِ یار

بویِ مهدی می‌رسد از سمتِ عشق - می‌چکد خون از سر زُلفِ دمشق

دل پریشانم خدایا نور کو-   آن سفرکرده به راه دور کو

تا کجا تا کِی فراق و انتظار؟ - این خزان را کِی، کُجا آید بهار

قره‌العینِ تمام انبیا   -   جانِ زهرایت بیا مهدی، بیا

ظلمتِ اسکندری‌ها کُشتمان - خنجر دشمن فرو بر پُشتمان

ای امیرِ مُنتقم بر رنجِ یاس -کِی کُنی از درد و غم ما را خلاص

به امید ظهور حضرت یار.....

هفتم دی‌ماه 1394منصور نظری

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: