پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
منصور نظری
بسم رب الشهدا و الصدیقین
دیده بارانی و دل طوفانزده - جان به لب از داغ یاران آمده
بر زمین افتاده پرپر لاله باز – غرقه خون گردیده محراب نماز
از رفح، دیرُ البَلَح تا الخلیل - یاس و مریم، لاله و نرگس قتیل
فتنه بس قوم یهودا میکند - در فلسطین ظلم غوغا میکند
گشته همپیمانِ فرعونِ حجاز - سامری آهنگ موسی کرده باز
شب گرفته وادیِ پیغمبری - ظلم صهیون میکند غوغا گری
نیل خون گردیده جاری از رفح – قتلگاه عاشقان دیرالبلح
جوی خون جاری میان دشت عشق - در فلسطین لالهزاری گشته عشق
کرده در بر آسمان رخت عزا - بوی زهرا کرده عطرآگین فضا
در میان کوچههای بیکَسی - در دلِ شهرِ پُر از دلواپسی
دستخالی مریمی لبریز درد - آمده با لشکر شب در نبرد
بسته بر سر معجری آلاله رنگ - یکتنه با لشکر صهیون به جنگ
میکِشد تنها و بییار و غریب - مریمی بر دوشِ تنهایی صلیب
کوچهها یکبار دیگر غرق آه - کربلای دیگری افتاده راه
کوچه مست از بوی سیب سرخ عشق - خون روان از چشم بانوی دمشق
غرقه در خون بر زمین افتاده یاس – کرده بر تن چون شقایقها لباس
در میان کوچه خونین تن رها - میزند در خونِ خود او دستوپا
در میان کوچه خفته بر زمین – غرقه در خون بیپناهی مه جبین
در هجوم لشکر نسناس ها - خورده سیلی باز روی یاسها
در فضای کوچهها عطری قریب - کرده سرمست اَلخلیل از بوی سیب
کوچه بوی یاس نیلی میدهد - بوی روی خورده سیلی میدهد
بوی پهلوی شکسته، بوی یاس - بوی اشک و بوی آه و التماس
ظلم شب آورده ماهی را قتیل - میدهد بوی مدینه الخلیل
سینه مالامال خشم و انتقام - آتشی در سینه بر پا مستدام
قوم صهیون گشته مست از قتلعام - غرقه در خون عاشقان لاله فام
غرقه در خون پیکر «کلزار» ها – کربلا برپا هزاران بارها
شد زمستان فلسطین نوبهار - الخلیل از خون عاشق لالهزار
رسته بر دوش یهودا مارها - تشنه بر خونِ مسیحا وارها
قامت دین گشته خم از بار درد - ظلم صهیون داغ زهرا تازه کرد
باز کوچه، باز سیلی، باز اشک – بسته پینه شانهای از جور مشک
باز میخی پهلویِ یاسی شکست - پشت در ماهی غریب از پا نشست
بسته بغضی آتشین راه گلو - باز معجر میکشد از سر عدو
باز بسته دست و بازوی علی - میخورد با رو زمین ماهی جلی
باز کوچه باز آتش، میخ درب - یاس تنها مانده در میدان حرب
باز رویی میخورد سیلی، ولی - دست و بازو بسته در کنجی علی
باز قوم کرده گم راه ولا - مینهد تنها ولی در کربلا
آه از این قوم گرفتار هوس – آه از این آل سعود خار و خس
آه از این قوم پریشان عرب – در خیانت با یهودا لببهلب
قومِ دربندِ فریبِ عمر و عاص – قوم گُم ره گشتۀِ حقناشناس
کرده بر سرنیزهها قران ز ریب – آه از این قوم گرفتار فریب
آه از این قوم گرفتار مُلوک - کهنه ضحاکان پست و پوچ و پوک
آه از این قوم به خاری کرده خو - این منافق سیرتان یاوهگو
با یهودا عهد و پیمان بستهها – پهلوی زهرا ز کین بشکستهها
با فلسطین این خیانت کردهها – غرقه در خون غزه را کرده رها
سینه میسوزد خدا را انتقام - تا کجا این ظلم صهیون مستدام
خستهایم آری دگر از انتظار - این زمستان را رسد کی پس بهار
تا کجا تسخیر ضحاکان به حج - تا ثریا کی رود دیوار کج
تا کجا شام و فلسطین در حرج - منجی موعود عجل بر فرج
آفتاب عاشقی آور ظهور - زَن شبیخون ظلمت شب را به نور
نقش صهیون را نما محوش ز ارض – ریشه کَن کُن از جهان این قوم هرز
در تباهی غرقه عالم سربهسر - منجی موعود ما باز آ دگر
گشته از ظلم و ستم جانها به لب - تا کجا تا کی جهان در بند شب
یوسف زهرا به کنعان آ تو باز – تا سحر گردد شب یلدای راز
خستهایم آقا دگر از دوریات – کُشت ما را محنت مستوریات
جان زهرا مادر قامت خمت - با ظهورت چاره کن ما را غمت
شیعه میسوزد ز داغت ای ولی - گرد شمع حضرت سید علی
فتنهها گردیده پا از پیش و پس - ترسم آقا بی تو افتیم از نفس
پیر ما مویش سفید آمد بیا - غرقه عالم از یزید آمد بیا
نیست راهی رفت و آمد را نفس - کُن ظهور ای آخرین منجی تو پس
مانده تنها در میانه شیعه باز - درد ما را با ظهورت چارهساز
نیست دیگر طاقت این راه دور - جان زهرا مادرت آقا ظهور
به امید ظهور حضرت یار ...
سهشنبه 27 بهمنماه 1394 منصور نظری
عضویت در خبر نامه