کد خبر: ۸۹۵۶
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۳
منصور نظری:قطعه مثنوی حماسی «شکوه شیعه» تقدیم به مدافعان حرم اهل‌بیت و تمامی منتظران ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالى فرجه الشريف

پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،

منصور نظری:

هلا بلبل نغمه‌پرداز عشق  -  نما فاش از لاله‌ها راز عشق
ز خون‌باری قتلگاه دمشق - بگو سِرُ الاسرار پرواز عشق

بخوان قصۀِ قوم آزاده را  - سیه مستیِ بی می و باده را
بگو از شقایق شدن بهر یاس -  دفاع از حرم را تب التماس

دلیران جنگ دمشق و حلب  -  به جان عاشقان شهادت‌طلب
بگو کربلا رهسپاری به خون  -  ز شورِ غم عشق زهرا جنون

قلم را به نام شقایق قسم  -  به خون شهیدان عاشق قسم
خدا را به آن ماه پنهان قسم  -  به مستان بگذشته از جان قسم

به آن خورده سیلی رخ بی مزار -  به دل‌تنگی شیعه در انتظار
قسم بر شهیدان راه شرف  - به مردان در پیش زینب به‌صف

به قوم مدافع حرم را به عشق -  که از خونشان گشته گلگون دمشق
به آن بسته سربنده ها یا حسین  - اَداء کرده بر فاطمه عهد و دین

به پهلوی بشکستۀ فاطمه  - به قلب ز غم خستۀِ فاطمه
به قاریِ قرآنِ بر نیزه مست  -  به آن در ازل گفته ما را الست

به آن گشته گُم یوسف آل عشق –  که جان می‌دهیم از برای دمشق
چو عباس حیدر بگیریم علم  -  کنیم عاشقانه دفاع از حرم

حرامی به زینب نگه بد کند؟  - جگرخون دل یاس احمد کند؟
کِشد ناکسی معجر از موی یاس؟ -  دل یاس حیدر بگیرد هراس؟

حرامی جسارت به زینب کند؟  -  و زهرا از این درد و غم تب کن؟
نظر بد کند کَس به ناموس عشق؟  - و لشکر سعودی کِشد بر دمشق؟

اگر سر بُرَد شیعه را جمله تیغ    -  به ذلت دهد تن دریغا دریغ
اگر سر تمامی به دار آوریم  - دریغا که ذلت به بارآوریم

هلا ای ملک‌زادۀ مار دوش  - ز خونِ شهیدان ما کرده نوش
ببین شور و غوغای ما در دمشق  -  به پا گشته این کربلا را ز عشق

چنین عهد و پیمان ما با علیست  -  که ذلت سزاوار یک شیعه نیست
حرم را کند بد حرامی نگاه؟ -  و ناموس حیدر شود بی‌پناه؟

کِشد معجر زینب از سر عدو؟ -  و سیلی به زینب زند کَس به رو؟
طمع کرده داعش به ناموس عشق؟  -  و خواهد سعودی بگیرد دمشق؟

مگر شیعه را مرد وزن سر زنند –  که این طعنه بر قوم حیدر زنند
مگر شیعه یک‌تن نباشد به‌جا  - که گیرد سعودی حرم را ز ما

سعودی اگر پا نهد در دمشق  -  نگه چپ کند گر به بانوی عشق
قسم بر جگرخونی فاطمه  -  کِشیمش به خاک و به خون خاتمه

قسم بر تن غرقه خون شهید  - بگیریم از او انتقامی شدید
اگر پا نهد او برون از خَطش  - ز دریای خون بگذریم از عطش

چو حیدر گرفته به کف ذوالفقار  -  بر آریم از آل سعودی دمار
کنیم از میانش سعودی دونیم  -  به نام علی فتح مکه کنیم

و بت‌های در کعبه بشکسته باز  -  رها آوریم از طلسمش حجاز
به کاخ سعود آتش کین زنیم  - و سرها از آن آل ننگین زنیم

سعودی اگر ناروایی کند- و یا دست از پا خطایی کند
سعودی اگر دست خود رو کند-  اگر بر حرم بدنظر او کند   

حقیرانه آن آل نیرنگ و ننگ  -  بکوبد اگر شیعه را طبل جنگ
کِشد لشکری او اگر بر حلب  -  کند جنگ ایرانیان را طلب

بخیزد ز سمت خراسان سپاه  - علم کرده بیرق به رنگ سیاه
چو دریای طوفانی پرخروش -  علم‌ها چو عباس حیدر به دوش

چو حیدر گرفته به کف ذوالفقار- بر آریم از آل سعودی دمار
و طومار او را به هم در تنیم  - و گردن ز ضحاک تازی زنیم

حرم را به جان پاسبانی کنیم  - و محشر به پا با یمانی کنیم
یمن را خراسان، عراق و دمشق  -  برآشفته سازیمش از شور عشق

کند صیحه ای اسمانی سپس  - همه اهل عالم سراسیمه بس
و آن دم نفیری بخیزد ز دور  -  که یا اهل العالم نوید ظهور

شود حبس در سینه‌ها تا نفس  -  و در طور دل‌ها زند سر قبس
و از آسمان بر زمین بارد عشق  -  و بر بام کعبه ظهور آرد عشق

و از عطر نرگس جهان پر شود  -  و خاک زمین گوهر و دُر شود
و گلبانگ عشقِ آنا المهدی‌اش  -  روان لشکر عاشقی در پی‌اش

  و قاسم سلیمانیِ صف‌شکن  -  شبیخون زند لشکر اهرمن
کمان‌ها به مردی چو آرش کشیم  - و کاخ سعودی به آتش‌کشیم

علم آن درفش کیانی کنیم  – به پا جنگ سوم جهانی کنیم
بهار یهودا خزان آوریم – و بر بام کعبه اذان آوریم

قسم بر قلم چون نگارد ز عشق – به خون شهیدان راه دمشق
که سر می‌رسد آخر این انتظار  - و می‌گردد آخر زمستان بهار

سحر بس قریب است و شب رفتنی  -  و پایان رسد دورِ اهریمنی
و می‌آید آخر سحرگاه نور  -  و مهدی زهرا نماید ظهور
به امید ظهور حضرت یار ..
یکشنبه 16 اسفند 1394 منصور نظری

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: