کد خبر: ۹۰۰۲
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۵
قدسیه عبداللهی: همان روز که در کوچه ها فاطمه سیلی خورد، به ما فهماند پای علی ایستادن آسان نیست... راه ولایت پر است از راهزنانی که در طمع ایمان مردمان نشسته اند، یک روز قیمت امامشان چند سکه طلاست، یک روز گندم ری و یک روز... نمی دانم امروز تو را به چه فروخته اند که حرف هایت را نمی شنوند و هشدارهایت را نمی فهمند... چقدر شبیه مولایت شده ای... خطبه هایی که می خواند و گوش هایی که نمی شنید... یک روز جان مسلمین را بهانه کردند تا علی را از نبرد با دشمن منصرف کنند و امروز نان مسلمین را... پای علی ایستادن آسان نیست، فاطمی باید بود تا که فهمید... پای تو ایستاده ایم آقاجان، حتی اگر همه آنها که روزی عمار تو نام گرفته بودند، گوشه عزلت برگزینند و عافیت طلبی پیشه کنند و دیگر به خطرهایی که اسلام را تهدید می کند! کاری نداشته باشند، که تاریخ پر است از داستان جاماندن اینان... پای تو ایستاده ایم، حتی اگر نیاز باشد قرمزی خونمان، خط های قرمزت که یک به یک کمرنگ و کمرنگ تر می شوند، را رنگین کند... پای تو ایستاده ایم اما دلمان می لرزد، می لرزد هروقت تنهاییت را فریاد می زنی، می لرزد وقتی می گویی خسته نمی شوی از گفتن این حرفها، وقتی بفهمیم گوشی بدهکار حرفهایت نیست، ولی این را آویزه گوششان کنند که صبر می کنیم به فرمان تو، و بساطشان را جمع می کنیم آن روز که فرمانت بر چیز دیگری رقم بخورد... پای تو ایستاده ایم آقاجان                                                                                                            
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: