پايگاه خبري آواي رودکوف avayerodkof.ir،
رویش نیوزنوشت: چند سالي از ايجاد وزارت ورزش و جوانان ميگذرد؛ وزارتي كه استدلال ايجاد آن عدم پاسخگويي معاونت وقت رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني به مجلس شوراي اسلامي بود. اولین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در حالی که سابقه ورزشی هم داشت ولی از سوی نمایندگان مجلس رای اعتماد نگرفت. پس از اعتماد نكردن مجلس به دكتر حميد سجادي، رئيس جمهور وقت چهره اي غيرورزشي را به مجلس معرفي كرد تا وزیر جدید ورزش و جوانان تفاوتی با رؤساي قبلي سازمان تربيت بدني نكرده باشد.
در نهايت با تغيير دولت و شعارهاي عدم برخورد سياسي با حوزه هاي مختلف تخصصي از جمله ورزش، محيط زيست، اقتصاد و ... كه از سوي دكتر حسن روحاني در انتخابات داده شد، اين اميدواري در ميان علاقهمندان و سينه سوزان ورزش شكل گرفت كه بالاخره وزارتخانه ورزش و جوانان –كه البته به صورت عملي به وزرات ورزش تبديل شده بود- صاحب مديري متخصص خواهد شد كه با معرفي دكتر مسعود سلطانيفر كه از اتفاق تقريباً بدون سابقه مديريت ورزشي بود به نا امیدی تبدیل شد. پس از مسعود سلطانی فر، يك چهرهي سياسي امنيتي یعنی دكتر صالحي اميري به مجلس معرفی شد تا امیدواری مجلس کاملا رنگ بباز ولي مجلس به صالحی امیری هم رأی اعتماد نداد؛ پس از صالحی امیری،دکتر نصراله سجادي هم كه سابقه ورزشي بيشتري داشت به دلايلي سياسي نتوانست رأي اعتماد مجلس را كسب كند تا در نهايت مجلس شوراي اسلامي به دكتر محمود گودرزي كه سوابقي همچون رياست دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران را در كارنامه خود داشت، رای اعتماد داد
در ابتدا به نظر می رسید حضور دكتر گودرزي به عنوان كسي كه از خانواده ورزش اول كشور –كشتي- بوده و سال ها درد و رنج ورزشكاران را درك كرده است بتواند التيام بخش زخم هاي مجموعه ورزش كشور باشد اما وزارت ورزش و جوانان در دوران مسئوليت دكتر گودرزي شاهد فراز و نشيب هاي فراواني بوده است؛ علي الخصوص در تصميماتي كه مرتبط با فدراسيون هاي ورزشي اتخاذ شده است به مانند اسلاف خود رفتارهاي سياسي را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به تبعات اين تصميمات فكر هم نكرده اند؛ اين رفتارها گاهي اين آرزو را از ذهن عبور مي دهد كه اي كاش مديري سياسي بر مسند قدرت وزارت بود تا انتظارات از وي كم تر بود. البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حضور دکتر نصرالله سجادی در معاونت وزارت ورزش این شائبه را مطرح می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها در وزارت ورزش توسط سجادی اعمال می گردد و دکتر گودرزی فقط در نقش عامل این تصمیمات حاضر شده است.
ذكر اين نكته ضروري است كه در ادامه قصد داريم عملكرد ورزشي دكتر گودرزي را به طور مختصر بررسي كنيم و قصد بررسي عملكرد حوزه جوانان را نداريم اما بايد گفت كه كلاً از زمان ادغام اين دو سازمان در يكديگر، حوزه جوانان به فراموشي سپرده شده است و بعضاً با انتصاب افرادي كه حداقل سه دهه از دوران جواني آن ها مي گذرد تصميماتي اتخاذ شده است كه نه تنها مشكلات جوانان رفع نشده است بلكه اين مشكلات گسترش يافته است.
در ادامه به چند مورد از اين تصميمات غیر ورزشی اشاره مي كنيم:
1- فدراسيون اتومبيل راني
از جمله سياسي ترين تصميمات دكتر گودرزي در خصوص اين فدراسيون گرفته شد و حميدرضا مهرعلي را به اين دليل كه محمد رويانيان را به عنوان مشاور خود منصوب كرده بود، از مسئوليت عزل كرد. سیاسی بودن این عزل به خاطر تفاوت جبهه گیری سیاسی رویانیان با دولت تدبیر و امید است.
2- فدراسيون جودو
در خصوص اين فدارسيون هم يك شاهكار رخ داد؛ و دوستان وزارت ورزش به اين بهانه كه هزينه بركناري را نپردازند، محمدعلي رستگار را با استناد به استعفاي چهار ماه قبل خود كه در آن زمان مورد پذيرش واقع نشده بود، را بركنار كردند و به نوعی استعفای چهارماه گذشته وی را پذیرفته و شخص ديگري را جايگزين او كردند. عزلي كه مهمترين علت آن مخالفت با بازگرداندن نائب رئيس وقت فدارسيون عنوان شده بود، شخصي كه به اذعان برخي از كارشناسان بخشي از مشكلات امروز و ديروز اين رشته ورزشي ناشي از رفتارها و عملكرد وي است ولي با اين وجود وزارتخانه بر تصميم خود اصرار دارد.
جالب آن است كه تصميم رئيس فدراسيون براي عزل نايب رئيس نه يك تصميم شخصي بلكه نظر هيئت رئيسه فدراسيون بوده است كه قاعدتاً بايد به تصميم جمع احترام گذاشت، اما ...
3- فدارسيون اسكي
در فدراسيون اسكي اتفاقاتي افتاد كه در تاريخ بعد از انقلاب بي سابقه بود، و اين يعني پايان دادن به رياست سي ساله خاندان ساوه شمشكي بر اسكي ولي اين اتفاق با تدابير غير كارشناسي منجر به استعفا از رياست اين فدارسيون گرفت؛ ناصر طالبي كه براي سروسامان دادن اوضاع اسكي از سوي وزير به سرپرستي اين فدارسيون منصوب شده بود و بارها اعلام رده بود كه قصد نامزدي در انتخابات را ندارد به يكباره تصميمي متفاوت گرفت و با ايجاد دوقطبي در انتخابات فدراسيون توانست از مجمع رأي اعتماد بگيرد ولي اين اتفاق آغازي بود بر نا به ساماني هاي بيش از پيش اين فدراسيون كه در يك مورد مي توان به استعفاي دسته جمعي مربيان و ورزشكاران اين رشته اشاره كرد؛ استعفاهايي كه هر روز وضعيت اين رشته را بحراني تر كرد تا كار به استعفاي جناب رئيس مورد وزارتخانه كشيد.
4- فدراسيون دووميداني
در اين فدارسيون هم مشكلات مالي به حدي رسيد كه منجر به استعفاي داوري شد؛ استعفايي كه منجر به عدم برگزاري مجمع اين فدراسيون در اسفند 93 شد و بعد از چند از حضور سرپرست در اين فدارسيون آن هم مهم ترين زماني كه بايد تمام همّ و غمّ فدارسيون براي كسب سهميه هاي المپيك و آماده سازي افرادي كه سهيمه كسب كرده اند شود منجر به برگزاري انتخابات شد و مجيد كيهاني كه از قهرمانان سابق اين رشته بوده است توانست نظر اهالي مجمع را با خود همراه كند و به عنوان رئيس انتخاب شود ولي اين پايان ماجراي دووميداني نبود و حدود دو ماه صدور حكم كيهاني زمان برد، آن هم به بهانه عدم دريافت برنامه هاي تيم جديد!
5- فدراسيون فوتبال
در فدراسيون فوتبال، بخش طنز داستان پررنگ ترست؛ تا جايي كه از هر تلاشي براي دخالت در اين فدارسيون و برداشتن كفاشيان و تمديد نشدن حكم كارلوس كي روش مضايقه نشد، ولي در اين جا با سياست مدار قهاري به نام علي كفاشيان طرف بودند؛ كسي كه از دولت اصلاحات تاكنون در بالايي ترين رده هاي مديريتي ورزش اين كشور حضور داشته است و همه نيز تلاش كرده اند به نحوي وي را از ميدان به در كنند ولي موفق نشده اند.
در فدراسيون جناب خندان تغييرات در رده هاي بالايي مديريتي فدارسيون صورت گرفت و يار ديرين كفاشيان جاي خود را به عليرضا اسدي داد كه همگان مي دانند گزينه وزارت بوده است ولي خود كفاشيان را نتوانستند بركنار كنند؛ هرچند يكي از دلايل ناكامي وزارتخانه در خصوص تغييرات اين فدارسيون به علت اساسنامه آن و تأكيد فيفا بر برخورد قاطع با دخالت دولت ها در امور آن -كه يكبار نيز در اوايل دولت نهم تجربه شد- وزارتخانه را دست بسته كرده است.
تلاشهاي وزارتخانه در خصوص تغييرات در فوتبال همچنان ادامه دارد كه آخرين آن ثبت نام نكردن كفاشيان براي ادامه فعاليت در رأس ورزش محبوب كشور است ولي بايد در روزهاي آتی منتظر ماند و ديد كه آيا واقعاً كفاشيان عرصه را خالي كرده است يا طرحي در سر دارد تا به وقت مقتضي آن را عملياتي كند و همه را به شوك فرو ببرد، كاري كه چهار سال پيش يك نمونه از آن را اجرايي كرد و اولين رئيس هشت ساله فدراسيون فوتبال ايران شد.
دخالت هاي وزارت در فوتبال منجر به حذف تيم اميد، عدم واگذاري تيم هاي استقلال و پرسپوليس و نا به ساماني وضعيت زمين هاي فوتبال كشور كه قطعاً يكي از اهداف در نظرگرفته شده در بدو تأسيس اين وزارت بوده است؛ وظايفي كه وزارت از آن ها غافل شده است و دائم تلاش مي كند تا در ريزترين مسائل فدراسيون دخالت كند تا پدرخواندگي خود را به اثبات رساند.
6- فدارسيون كشتي
در كشتي، مناسبات ميان وزير و مسئولين ان از جنس ديگر است. پس از اين كه رسول خادم پيش از المپيك لندن به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شد و در آن رقابت ها شاهد كشتي هاي واقعاً ايران –بعد از مدتهاي طولاني- بوديم، در انتخابات اين فدارسيون شركت كرد و توانست از مجمع اين فدراسيون رأي اعتماد بگيرد، همگان به اتفاقات اين فدراسيون اميدوار شدند ولي نخستين سنگ اندازي با عدم صدور حكم نايب رئيس فدراسيون –عليرضا حيدري دارنده شش مدال جهان و المپيك- آن هم به مدت دو سال صورت گرفت؛ اتفاقي كه حيدري را مجاب كرد عطاي فعاليت در اين فدارسيون را به لقايش ببخشد.
داستان هاي فدراسيون كشتي و وزارت ادامه دارد تا جايي كه اخيراً رسول خادم را مجبور به نامه نگاري با رئيس جمهور بكند و در حالي كه كم تر از 160 روز تا مهم ترين رقابت هاي ورزشي سال 2016 باقيمانده لب به شكايت بگشايد كه با اين وضعيت حمايت مالي و معنوي از كشتي نبايد در المپيك ريو انتظار مدال از اين رشته داشت.
رفتارهاي متضاد و متناقض وزارت در فدارسيون هاي ديگر نيز بوده است (مانند فدراسيون كاراته، تنيس روي ميز، تنيس و ...) كه در اينجا به همين مقدار كفايت مي كنيم؛ ولي اين سؤال را نمي توانيم نپرسيم كه واقعاً در مجلس شوراي اسلامي كسي نگران نتايج ورزشكاران در مسابقات المپيك نيست؟ الان كه انتخابات به پايان رسيده است و ديگر نمايندگان دغدغه عدم راي آوري ندارند نمي توانند جناب وزير به مجلس احضار كنند و علت اين رفتار ها را از ايشان بپرسند؟!!!