« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
خیلی از ما برخلاف ادیسون از شکست خوردن دوری می‌کنیم. درواقع، آنقدر درگیر این هستیم که مبادا شکست بخوریم که دیگر هدفمان پیروز شدن نیست. وقتی قدم‌های اشتباه برمی‌داریم، تفسیرشان می‌کنیم، به انتخاب خودمان آنهایی که به نظرمان اشتباه بوده را در زندگی‌مان اصلاح می‌کنیم.آوای دنا:شیرین‌ترین پیروزی آنی است که دشوارتر بوده باشد. آن پیروزی که عمیقاً به آن دست یابید و به خاطرش با هر آنچه که دارید بجنگید و بخواهید همه چیز را تا لحظه نزدیک شدن به موفقیت در میدان نبرد رها کنید.جامعه به شکست پاداش نمی‌دهد و شکست‌های زیادی را هم پیدا نمی‌کنیم که در کتاب‌های تاریخی ثبت شده باشند. استثناها آن شکست‌هایی هستند که پُلی برای موفقیت‌های آتی شده باشند. داستان توماس ادیسون هم یکی از آنهاست که یکی از مهمترین کشفیات او اختراع لامپ برق بوده است که قبل از رسیدن به نمونه موفق، ۱۰۰۰ مرتبه امتحان کرد. یک گزارشگر از ادیسون می‌پرسد، «۱۰۰۰ مرتبه شکست خوردن چه حسی دارد؟» و ادیسون اینطور پاسخ می‌دهد، «من ۱۰۰۰ بار شکست نخوردم، لامپ برق اختراعی بود که ۱۰۰۰ مرحله داشت.»خیلی از ما برخلاف ادیسون از شکست خوردن دوری می‌کنیم. درواقع، آنقدر درگیر این هستیم که مبادا شکست بخوریم که دیگر هدفمان پیروز شدن نیست. وقتی قدم‌های اشتباه برمی‌داریم، تفسیرشان می‌کنیم، به انتخاب خودمان آنهایی که به نظرمان اشتباه بوده را در زندگی‌مان اصلاح می‌کنیم.برای خیلی‌ها شکست یک کمبود به شمار می‌رود. این طرز تفکر مثل خیلی چیزهای دیگری که درمورد آنها اشتباه فکر می‌کنیم، نادرست است. اشتباه کردن نه تنها یک حقارت فکری نیست بلکه ظرفیت اشتباه کردن برای شناخت انسان الزامی است.بهترین معلم زندگیوقتی نگاه دقیق‌ترین به بزرگ‌ترین متفکران تاریخ می‌اندازیم، می‌بینیم که میل به شکست خوردن اصلاً فکر جدید یا غیرعادی نیست. از علایق آگوستین، داروین و فروید تا اسطوره‌های ورزشی و تجاری امروز، شکست ابزاری قدرتمند برای رسیدن به موفقیت است.شکستها بزرگ‌ترین معلمین زندگی هستند اما متاسفانه بیشتر افراد و مخصوصاً فرهنگ‌های محافظه‌کار تمایلی برای تجربه آن ندارند. درعوض آنها انتخاب می‌کنند که محافظه‌کارانه‌تر عمل کرده و هر بار همان انتخاب‌های مطمئن‌تر را دوباره و دوباره تکرار می‌کنند. آنها با این باور رفتار می‌کنند که اگر موجی ایجاد نکنند هیچ توجهی را به خودشان جلب نمی‌کنند؛ هیچکس بخاطر شکست خوردنشان سر آنها داد نمی‌زند چون هیچوقت بیشترین تلاششان را برای کاری که ممکن است شکست بخورد (یا موفق شود) به کار نمی‌گیرند.اما در اقتصاد دنیای امروز، بعضی سرمایه‌داران و کارآفرینان دیگر ترسی از شکست ندارند و به استقبال آن می‌روند. براساس یک مقاله جدید، شرکت‌های بسیاری گزارش موفقیت‌ها و شکست‌های کارکنان را ارزیابی می‌کنند زیرا اعتقاد دارند آنهایی که دچار شکست می‌شوند، از جنگ جان سالم به در برده و الان تجربه‌ای باارزش با خود دارند.مکتب فکری غالب در شرکت‌های در حال توسعه این است که موفقیت بزرگ به ریسک بزرگ وابسته است و شکست مطمئناً یک محصول ناشی از آن است. مجریان چنین سازمان‌هایی برای اشتباهاتشان به سوگ نمی‌نشینند بلکه از آن برای موفقیت‌های آینده استفاده می‌کنند.سریع‌ترین راه به سمت موفقیت نداشتن ترس دربرابر شکست است. رهبران و مدیران برای اینکه کارشان را درست انجام دهند، موفق شوند و شرکت‌هایشان را در عرصه رقابت نگه دارند، می‌بایست هر روز محدوده خود را بزرگتر کنند. آنها باید ایده‌ها، برنامه‌ها، سخنرانی‌ها، توصیه‌ ها، تکنولوژی، محصولات، رهبری، صورتحساب‌های خطرساز و ریسکی ارائه دهند.  و همه اینها را باید بدون هیچ ترسی عرضه کنند--بدون ترس از شکست، طرد شدن یا تنبیه.دست یافتن به توانایی‌هااین مسئله برای خواسته‌های شخصی نیز صدق می‌کند، چه غلبه بر یک چالش یا مشکل خاص باشد یا رسیدن به نهایت توانایی‌های خود در همه جنبه‌های زندگی. برای اینکه بهترین خودتان باشید و غیرممکن‌ها را ممکن سازید، نباید از ترس بترسید، باید بزرگ فکر کنید و خودتان را به جلو سوق دهید.وقتی با این طرز فکر درمورد دیگران فکر کنیم، پیشگامان، مخترعین و مکتشفین را در ذهنتان تجسم کنید: آنها شکست را به عنوان قدمی برای رسیدن به موفقیت در آغوش می‌کشند.اما لازم نیست روی بند راه بروید، قله اورست را فتح کنید یا برای رسیدن به این طرز فکر نابینا را شفا دهید. وقتی پاداش موفقیتی بزرگ باشد، استقبال کردن از شکست احتمالی رمز وارد شدن به چالش‌های مختلف است، چه با شروع یک کار جدید بخواهید زندگی‌تان را از نو بسازید یا اینکه برای داشتن رابطه‌ای عمیق‌تر به خودتان اجازه اعتماد کردن به فردی دیگر را بدهید.برای رسیدن به هر هدف باارزش، باید ریسک کنید. توصیه‌ای که در برخورد با ریسک‌ها ارائه می‌شود ساده و سرراست است: باید تصمیم بگیرید این هدف ارزش آن ریسک را دارد یا نه. اگر دارد، دیگر نباید نگران باشید.البته ریسک‌هایتان باید حساب‌شده باشد؛ نباید چشم‌بسته دل به دریا بزنید و امید بهترین نتیجه را داشته باشید. رسیدن به هدف یا دست‌کم به کار گرفتن همه تلاشتان نیازمند آماده‌سازی، تمرین و دانستن مهارت‌ها و داشتن توانایی‌های لازم است.به دست آوردن طرز فکر بی‌باکانهیکی از بزرگترین رازهای موفقیت عمل کردن در منطقه توانایی‌هایتان اما بیرون از منطقه امن‌تان است. بااینکه ممکن است با شکستی بزرگ روبه‌رو شوید، اما امکان پیروزی بزرگ هم برایتان وجود دارد--و به همین دلیل است که ریسک و شجاعت بزرگ پیش‌زمینه آن است. در هر دو حال، درمورد توانایی‌ها، استعدادها و راهکارهایتان بهتر فهمیده و برای چالش بعدی خودتان را قوی‌تر خواهید کرد.اگر به نظرتان خطرناک می‌آید، باید بگوییم بله، ممکن است اینطور باشد. اما راه‌هایی برای راحت‌تر به دست آوردن این طرزفکر بی‌باکانه وجود دارد. اولین آن این است که آگاهانه رویکردی مثبت داشته باشید تا با هر چه هم که روبه‌رو شدید، بتوانید درس‌های آن تجربه را گرفته و به جلو رفتن پیش روید.این حقیقت دارد که همه ذاتاً مثبت‌اندیش نیستند اما می‌توانند در هر مقطعی از زندگی تصمیم به تغییر رویکرد خود بگیرند. خواندن درمورد شکست‌های دیگران و واکنش‌های متعاقب افراد موفق به آن و تکرار این داستان‌های تاریخی برای دیگران در این راه بسیار مفید است. منبع/مردمان
کد خبر: ۱۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۵

اوای دنا:با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمى و وضعيت روحیه اش پس از آن رويدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امير مؤمنان، سرانجام خبر بيمارى بانوى بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند. لازم به يادآورى است كه فاطمه عليهاالسلام از بيمارى سختى شكايت نداشت كه غيرقابل مداوا برسد، بلكه آنچه او را سخت رنج می داد و پيكرش را آب می‏ كرد، امواج دردها و مصيبتها و رنجهايى بود كه هر روز بر آن افزوده مى ‏شد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيمارى برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانه‏ اش، كمك می ‏كرد تا بانوى سرفراز گيتى را به بستر شهادت بكشاند. در كنار اينها فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت نيز از عواملى بود كه باعث شدت بيمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشيد جهان‏ افروز وجود او مى‏ شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه ‏ى برخى از مسلمان‏  نماها و نيز تحول ارتجاعى در سيستم سياسى و دگرگونى كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملى برشمرد كه فشار دردها و رنجها را هر لحظه بيشتر مى‏ ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده‏ترين بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پيش مى‏ برد. فاطمه در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه‏اش به گونه‏اى ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه‏اش، جنين وى نيز سقط گرديد و تازيانه‏ هاى بيدادى كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون‏ آلود ساخت و آثار عميقى در آن نازنين ‏بدن برجاى نهاد. و نيز ضربات شديد ديگرى بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتى‏ اش را به شدت آزرد. آرى همه‏ ى اين امور و رويدادهاى دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيمارى كشانده و از انجام كارهاى خويش بازداشتند. حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اينكه او بچه‏ اش را سقط كرد...» (انت الذى ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله حتى ادميتها و القت ما فى بطنها...) (1) و حضرت امام صادق عليه‏السلام با تصريح بيشتر در مورد علت بيمارى و شهادت فاطمه عليهاالسلام مى‏ فرمايند: و كان سبب وفاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السيف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلك مرضا شديدا. (2) سبب شهادت فاطمه اين بود كه قنفذ (غلام خليفه دوم) با غلاف شمشير او را زده و بچه‏ اش را كشت و مادرم از اين جهت به بستر بيمارى افتاد. اسماء لحظه‏ اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏ دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى كه ايشان را مى‏ بوسيد گفت: فاطمه آن هنگام كه نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت برسان، آنگاه گريبان چاك زده و از خانه بيرون آمد، حسنين به او رسيده و گفتند: اسماء مادر ما كجا است؟ وى ساكت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده ديدند حضرت دراز كشيده حسين عليه‏السلام حضرت را تكان داد ديد از دنيا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر پاداش دهد. حسن خود را بر روى مادر انداخته و گاهى مى بوسيد و مى ‏گفت: اى مادر با من سخن بگو پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، و حسين جلو آمده و پاهاى حضرت را مى‏ بوسيد و مى‏ گفت: اى مادر من پسرت حسينم، پيش از آنكه قلبم منفجر شود و بميرم با من صحبت كن. اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا برويد نزد پدرتان على عليه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار كنيد، آن دو از منزل بيرون رفته و صدا مى‏ زدند:يا محمداه يا احمداه، امروز كه مادرمان از دنيا رفت رحلت تو تجديد شد، بعد به مسجد رفته و على عليه‏السلام را خبردار كردند حضرت با شنيدن خبر فوت فاطمه عليهاالسلام از هوش رفت و با پاشيدن آب بر او به هوش آمد و چنين گفت: اى دختر حضرت محمد به چه كسى تسليت بگوئيم، من هميشه به وسيله تو دلدارى داده مى‏ شدم، بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد شد.
کد خبر: ۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۶

آوای دنا : مراسم شور محرم و دانشجو ، با حضور گسترده دانشجویان شهرستانهای کهگیلویه ، بهمئی و چرام  در تالار نجاتیان شهر یاسوج برگزار گردید. در این مراسم بعد از تلاوتی چند از قران کریم ، مداحان به مداحی سید و سالار شهیدان پرداختند .بعداز مراسم مداحی و سینه زنی، حاج آقا نظری استاد حوزه و دانشگاه به ایراد سخنرانی در باب شور محرم و دانشجو پرداختند. حاج آقا نظری  بیان کردند که عزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی(ص) و سیره امامان(ع) دارد و مصداق تعظیم شعائر الهی ،.حاج آقا نظری به نقش دانشجو در شناساندن راه امام حسین به افراد عامه اشاره کردند و گفتند دانشجویان ما باید با کسب معرفت اهداف قیام امام حسین(ع) را تحلیل و برای مردم تشریح نمایند .حجت الاسلام نظری ضمن گرامی داشت روز دانشجو تقارن روز دانشجو  با ماه حسین ( ع) را نقطه عطفی برای میثاق دوباره دانشجویان با آرمانهای بزرگ امام حسین (ع) دانستند .در پایان این مراسم جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد که حاج آقا نظری به سوالات ایراد شده پاسخ دادند .
کد خبر: ۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۳