برچسب ها
آوای دنا:انتخابات چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا گرچه زیر سایه انتخابات مهم تر ریاست جمهوری واقع شده ولی حقیقت آن است که مرجع عالی مدیریتی و به نوعی مغز متفکر امور شهرها و روستاها، شوراها هستند. به گزارش آوای دنا ،در همین راستا و همزمان با نام نویسی کاندیدهای شورای اسلامی شهر تعداد 32 نفر از کاندیدهای شورای اسلامی شهر لنده فعالیت انتخاباتی خود را آغاز که اسامی آنها به ترتیب حروف الفبا به شرح ذیل می باشد : 1-هجیر آبسواران 2-محمد ظاهر آخش 3-خسرو آریتی 4-عبدالله آقازاده 5-عطب الله آهنینجان 6-اصغر اعتمادی 7-علی افتخاری 8-روح الله تقوی نزاد 9--ایرج جرنده 10-سید محسن جعفری 11--احسان حبیبی پاطاوه 12--هادی خادم احسینی 13-اکبر دیده کنان 14-محمد رحیم ذاکری 15-غریب ریاحی 16-بهمن زارعی 17-محمد صالحی نژاد 18-غفور ضرغامی 19-ابولحسن عزیزی کتج 20-حسن عزیزی 21--علی بخش عسکری طیبی 22--علی جان علی نژاد 23-سید احسان علیزاده 24-علیرضا فاضلی 25-مصطفی کریمی نژاد 26-محمد علی کمالی 27-البرز محمد خانی 28-رهام محمدی 29-غلام محمد مونه زاده 30-اسلام همتی 31-سبزعلی ویسی 32-سعید یونسی این پایگاه آمادگی کامل دارد تا خلاصه سوابق و مشخصات کاندیدهای محترم شورا را در زیر همین خبر منتشر نماید لذا کاندیدهای محترم شورای اسلامی می توانند در قسمت نظرات با ارسال خلاصه بیوگرافی خود بطور خلاصه اقدام نمایند.
کد خبر: ۱۶۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۶

اوای دنا:شهرستان لِندِه در استان کهگیلویه و بویراحمد ،نخستین بخش استان کهگیلویه و بویراحمد با قدمت دیرینه اجتماعی، فرهنگی و پیشنیه ۸۰سال مرکزیت سیاسی، اداری، انتظامی، آموزشی و تجاری (حتی بیش‌تر از مرکز استان) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این شهرستان قبل از تاسیس و تشکیل این استان درسال 1305 مرکز بخش ثلاث بهبهان شهرت داشته و بسیاری از نقاط مختلف شهرستان‌های کهگیلویه و بهمئی را شامل می‌شده، بخش لنده در این استان جزء اولین هاست که باید به احداث نخستین مدرسه استان (مدرسه اردیبهشت)، نخستین هنگ ژاندارمری، نخستین مرکز ثبت احوال، ثبت نخستین شناسنامه استان در سال ۱۳۰۹ و نخستین مرکز شهرنشینی در استان اشاره کرد که این امر خود گویای قدمت و وسعت این بخش است.آثارتاریخی وجاذبه های طبیعی شهرستان لنده: شتر سنگی لنده رودخانه موگرمون دلي خيارکال بقعه زيارتي امامزاده عماد الدين ولي (ع)در روستاي مونه دشت های چهاراه عالی طیب و قیام دلی مهرجان کوه سیاه بقعه شيخ ابراهيم عباس در روستاي مالشيخ رودخانه مارون در حاشیه ایدنک و تراب دشت ابلش واقع در شهرک مالشیخ   دشت بن در کهناب دشت تراب   حاشیه های روستای اتشگاه این خبر تکمیل می گردد....
کد خبر: ۱۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۳

«مورخين يك نظريه دارند كه مي‌گويند هر جمله تاريخي كه سندش ارائه نشود يا دروغ است، يا چاپلوس يا مصلحت انديشي، پس هر گفته‌اي كه سندش ارائه نشود، از نظر مورخين دورغ تلقي مي‌شود.» اوای دنا:شنبه 23دی ماه سال جاری مطلبی با عنوان ،حلوای وفات ورزش لند ه را خوردیم!در بعضی از سایتهای استان منتشر شد که رئیس هیئت فوتبال لنده طی نامه ای پاسخ ایشان را بیان نموده اند که یک نسخه از ان به پایگاه اوای دنا ارسال گردیده که جواب ایشان عیننا منتشر می شود.انتظار می رود سایتهای منتشر کننده این تیتر نسبت به درج این پاسخ همکاری لازم را بعمل آورند.ضمنا درج این مطلب توسط اوای دنا به منزله تایید یا رد مطالب فوق نمی باشد. نعمت الله درتاج:قبل از هر چيز دو نكته درباره اين مطالب لازم است يادآور شود.1ـ اين نوشته‌ها صرفاً جهت پاسخگويي به مسايل مطرح شده توسط همكار ورزشي جناب آقاي كريمي زاده مي‌باشد و نه قصد دفاع از خود را دارم و نه توجيه. 2ـ قصد حمايت از كسي را ندارم، قصد توهين هم به كسي را ندارم و مسئوليت اين نوشته‌ها هم به عهده اينجانب مي‌باشد. در بخش هيئت فوتبال كه تصدي آن بعهده اينجانب مي باشد مطالبي از آقاي كريمي زاده در عصر دنا عنوان شده كه برخي از روي عدم اطلاعات كافي ايشان است و برخي نيز بطور كلي كذب محض است. «مورخين يك نظريه دارند كه مي‌گويند هر جمله تاريخي كه سندش ارائه نشود يا دروغ است، يا چاپلوس يا مصلحت انديشي، پس هر گفته‌اي كه سندش ارائه نشود، از نظر مورخين دورغ تلقي مي‌شود.» 1-درباره طايفه اي شدن باشگاههاي لنده به اطلاع خوانندگان محترم اين سطور مي‌رساند كه تمام تيمهاي فوتبال شهرستان لنده، با توجه به پسوندی که دارند، يك پسوندروستايي است نه طايفه اي مثلاً فجر تراب ـ وحدت مالا ملا ـ پاس مالشيخ ـ دهياري قيام ـ عقاب ايدنك ـ سايپا آبرزگه ـ مقاومت شيتاپ و سپيدكوه مونه و... پس اگر طايفه‌اي بود معمولاً بايد پسوند طايفه را بدنبال داشته باشند نه عنوان روستایی كه در آن ساکن می باشند. اين نشان از عدم اطلاع دقيق نويسنده محترم از تفاوت بين تبارشناسي و مكان سكونت افراد ورزشكار است. بنابراين از نظر ریشه یابی کلماتو تبار شناسی و همچنیناز نظر محل سکونت ورزشکاران ، خلط موضوع شده تا یک واقعیت ورزشی.حتي برخي از بازيكنان طوايف و روستاهاي ديگردر دستجات ورزشي ديگري فعاليت مي‌كنند كه اين بازيكنان هيچ ربطي به طايفه تیمی که درآن فعا لیت می کنند  ندارند .و اگر نگاهي به اسامي بازيكناني كه در دفتر هيئت فوتبال ثبت قرارداد دارند بيافكنيد متوجه خواهيد شد كه بازيكنان يك تيم متعلق به چند طايفه مختلف هستند فقط ممكن است مدير عامل يا موسس يا سرپرست و كادر فني از همان طايفه باشند و الا بازيكنان معمولاً از طوايف مختلف هستند. در اصل تيمها متعلق به روستاهاي اطراف لنده هستند اما چون در روستاهايشان زمين خاكي مناسب وجود ندارد مجبورند كه بيايند در لنده و از  زمين فوتبال لنده استفاده كنند.2ـ درگيريها در ورزش لنده هيچ ربطي به ورزش حال لنده ندارد. درگيري در فوتبال لنده قدمتي به اندازه قدمت بخش لنده دارد  و حتي ياد ندارم يك جام سالم در لنده از سال 55 تا حالا بدون درگيري به پايان رسيده باشد تازه حالامسابقات نسبت به قبل باز نصفه نيمه تمام مي‌شوند و بهتر شده،به گواه اسنادورزشی قبلاً هيچ جامي درلنده به پايان نمي‌رسيد و معمولاً نيمه تمام براي سال اينده مي‌ماند. (يادآور اين نكته نيز لازم است اگر به برنامه نود شبكه 3 سيما نگاه كنيد مي‌بينيد در سطح مملكت در زمينه‌ ورزشهاي مختلف، از كشتي گرفته تا فوتسال و فوتبال و... درگيريها یی هست كه لنده نسبت به برخي از این درگيريها كه از شبكه 3 سيما نشان داده مي‌شود صد برابر شرف دارند.) 3ـ كدام تيم اخلاق را رعايت كرده كه سرش را بريدند؟ تيم خود جنابعالي يك دوره  اخلاق را رعايت كرد ما پاداشي در حد توان مالي پرداخت نموديم.دیگه سراغ ندارم .اگه شما سراغ دارید بفر مایید. 4ـ درباره داوريها و كميته داوران،هر چیزی که نوشته شدهبا توجه به گزارشات داوری موجود در هیئت دروغ محض است، چرا كه تا حالا هيچگونه خلافي از سوي داوران ثابت نگرديده .اگر هم اشتباهي در قضاوت داوران صورت گرفت يا ناشي از ضعف علمي داوري بود يا سهواً بوده . همه شاهد اشتباه داوران در سطح دنيا هستيم تا چه رسد به لنده . به جرأت مي‌گويم پاكترين و مخلص‌ترين داوريها در لنده صورت گرفته. 5ـ درباره كميته انضباطي اين ادعاي واسطه‌گري كه شما عنوان كرديد، يك مورد بياوريد و نشان دهيد. به اطلاع برسانم همه حقوقدانان ورزشي و مسئولين كميته‌هاي انضباطي مطلع هستند، كه آيين نامه انضباطي همه جرایم بازیکنان و مسئولین ورزشی رامعلوم ومشخص کرده . نوع جرم و جرايمرا بطور كامل در اين مجموعه آورده اگر جريمه‌اي كه براي بازيكنان خاطي در نظر گرفته شد، با آنچه در آيين انضباطيآورده شده، تناقض داشته باشد حرف شما درست اما اگر جرم با جريمه مساوي باشد درست بودن حكم كميته انضباطيرا نشان می دهد.كجا و كي رأي صادر شده در مقابل جرم بازيكن مساوي نبوده و در اين زمينه لابي گري صورت گرفته؟يك مصداق بياوريد. 6ـ درباره انعقاد قرارداد بازيكنان مطلب دیگری بود که به آن اشاره رفت. به اطلاع مي‌رسانم، كه ما فقط درباره بازيهاي فوتسال با بازيكنان قرارداد بستيم وبرای تیمهای فوتبالی هم، فقط براي بازيهاي داخل سالن  با بازیکنان قرار داد منعقد کردیم. ما الان2 سال ونیم است كه هيچگونه نقل و انتقال فوتبال نداشتیم مگر براي تيم هايي كه قصد شركت در مسابقات داخل سالن را داشتند ضمناً 2 سال است كه حضرتعالي در هيئت فوتبال براي عقد قرارداد تشريف نياورديد اين مطالب را از كجا نقل قول مي‌فرمائيد؟ آيا اگر كسي در جایی در برابرقانون متضرر شده يااز روی غرض شخصي مطالبي را عنوان كرد، شما به گفته ايشان اعتماد مي كنيد و بدون تحقيق مي‌نويسيد؟ يا اينكه تحقيق مي‌كنيد و صحت و سقم مطالب را ارزيابي مي كنيد سپس حقیقت را مي نويسيد؟ معمولاً گفتن يا نوشتن  مطالب خلاف واقع هم مسئوليت شرعي دارد و هم مسئوليت قانوني. 7ـ كدام جام فوتبال برگزار شد كه به تيم قهرمان جايزه داده نشده؟ هر جامي كه هيئت فوتبال برگزار كرد، چه در زمينه فوتبال و چه در زمينه فوتسال به محض پايان يافتن مسابقه جوايز اهدا شد(لباس، توپ، لوحه يادبود، كاپ قهرماني و...) من نمي‌دانم شما اصلاً درجريان مسابقات فوتبال وفوتسال لنده هستي يا خير؟ كدان تيم فوتبال جايزه قهرماني را از ما طلب دارد؟ در كدام رشته؟ در كدام رده سني؟ بنظر شما يك بخش با جمعيت 25000 نفر با يك زمين فوتبال با جمعيت ورزشي بالا، و حتي دريغ از يك توپ ورزشي كه از سوی هیئت فوتبال شهرستان یا استان به هيئت فوتبال كمك كرده باشند، چه بايد كرد؟ زمين چمن را 5/2 سال است كه اجاره نداده‌ايم يعني زمين نبود كه اجاره بدهيم (به همت مسئو لین ورزش وجوانانبه زیر کشت مجدد رفته بودو جذب اعتبار کردید.) همه ورزشكاران شاهد اين زمين هستند.حرف شما درباره زمين اجاره‌اي مربوط به چه زماني است؟ منظور شما كدام زمين مي‌باشد كه ما اجاره داده ايم؟ و اگر قرابتي در واگذاري اجاره زمين وجود داشت قاعدتاًشما و تيمتان از اين قرابت منتفع شدید. تا زمين چمن آماده بود در برگزاري مسابقات هيچگونه كوتاهي نكرديم. مسابقات در رده‌هاي سني بزرگسالان، اميد، نوجوانان، جوانان، دسته دوم را برگزار كرديم و تيم‌هاي قهرمان را نيز به شهرستان اعزام نموديم. راه يافتن تيم پرسپوليس لنده( قهر مانی در بازیهای دسته دوم استان) تا اعزام تيم جوانان و نوجوانان به شهرستان دهدشت چه در رشتهفوتبال و چه در رشته فوتسال و حتي بانوان فوتسال را نيز درسطح شهرستان داشتيم ، برگزاري كلاسهاي داوري  فوتبال با حضور آقاي افشارزاده براي خواهران و برادران همچنین برگزاری کلاس داوري فوتسال با حضور آقاي قنبر زاده (كه ایشان در ليگ بر تر كشور فعاليت ميكند) . اينها در شرايطي بود كه نه هیئت فوتبال شهرستان ونه استان نه از لحاظ ریالی ونه از از لحاظ اقلام ورزشی کو چکترین کمکی کرده باشند فقط با همکاری مسئو لین اداره ورزش وجوانان لنده این اقدامات صورت گرفت.و اما دربارهحق وروديتیمها برای شرکت در مسابقات كه فرموده‌بودید بسیار سنگین می باشد ؛ شما بپرسيد ببينيد ورودي در شهر دهدشت، ياسوج، گچساران، رام، بهمئي و حتی بخش هایی مثل سوق ، قلعه ریسی... چقدر است بعد بياييد مقايسه كنيد با ورودي هاي كه ما از تيم ها مي‌گيريم. به اطلاع خوانندگان می رساند، كه ما براي بزرگسالان 60 هزار تومان اميد 40 هزار تومان و جوانان 30 هزار تومان و نوجوانان 20 هزار تومان حق ورودی اخذ نموديم با شهرستانهاي همجوار مقايسه فر ماييد خواهشمند است در نوشتن مطالب مسئولانه و معتقدانه قلم بزنيد و نسبت به حقايق چشم پوشي نكنيد. . نکته آخر: درباره بدهی هیئت در سال 89 ، چون بدهی سالهای قبل مانده بودو مبالغ بیشتری بودند، لذا رئیس ورزش وجوانان تصمیم گرفتند که بدهای سال قبل بر اساس اولویت ابتدا پرداخت شوند تا به ترتیب به سال 89 فوتسال برسد.   فعا لیت های این هیئت مرور گونه تقدیم می گردد. در سال 86 :اولين دوره‌اي ليگ فوتبال با شركت 18 تيم در 3 گروه 6 تيمي با 45 بازي برگزار شد.در سال 87: در رده سني بزرگسالان دسته يك 34بازي دسته دوم 15 بازي جوانان 21 بازي اميد 15 بازي نوجوانان 6 بازي در سال 88 :دسته يك 23 بازي، اميد 15 بازي جوانان 15 بازي نوجوانان 6 بازيسال 89 : دسته يك 23 بازي دسته دوم اميد6 بازي جوانان 6 بازي نوجوانان 6 بازي سال90 :به دليل تعمير و بازسازي زمين چمن بازيها داخل سالن برگزار گرديد، كه 11 تيم فوتبال و 14 تيم فوتسال در اين مسابقات شركت نمودند. و همچنين مسابقات فوتسال مساجد با همکاریاداره ورزش وجوانان لنده برگزار گرديد. در سال 92و1391 با شركت 10 تيم فوتبال و 5 تيم فوتسال در سالن ليگ برگزار گرديد.بمناسبت آزاد سازي خرمشهر يك دوره مسابقه چهارجانبه از بهمئي و دهدشت و لنده برگزار گرديد.چراحتی برای يك لحظه هم که شده به نيمه پر ليوان هم نگاهي نمي‌اندازيد؟ چرا هميشه انتقاد بيجا، طومار، شكايت‌ عليه همديگر ترتيب مي‌دهيم اما يكبار نشده كه بياييم از كسي كه صادقانه خدمت مي‌كند قدرداني ‌كنيم؟ چرا انتقاد مي‌كنيد ولي هيچگاه پيشنهاد و راهكاري ارائه نمي‌دهيد؟ چرا كوچكترين ضعف را بزرگ مي‌كنيد و بزرگترين قوت را پوشش نمي‌دهيد و چشم پوشي مي‌كنيد؟اميد است در پاسخگويي به مطالب خلاف واقع درج شده در سايت خبري عصر دنا مورخه 13 ديماه 91  ازجنبه شرعي و قانوني احساس مسئوليت نموده و در مقام عذرخواهي يا ارائه اسناد معتبر كوتاهي نشود. ضمناً حق پيگيري قانوني اين خبر براي اين هيئت محفوظ مي‌باشد. انشاء الله . درتاج – رئیس هیئت فوتبال شهرستان لنده
کد خبر: ۱۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۲

اوای دنا: مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر با بیان دلاوری‌های رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد، گفت: واقعیت‌های جنگ باید به جوانان گفته شود. سردار عدل هاشمی بعد از ظهر امروز در همایش نشست روشنگری سپاه ناحیه لنده که به مناسبت سوم خرداد با حضور بسیجیان و مسئولان در سالن خدیجه کبری این شهر برگزار شد، با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس اظهار کرد: رمز موفقیت و پیروزی ما در دوران هشت ساله دفاع مقدس وحدت و یکدلی مسئولان و مردم بوده است.مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر  افزود: این وحدت و یکدلی موجب حاکم شدن فرهنگ جبهه و جنگ در جامعه و انجام پیروزمندانه عملیات‌های بسیاری از جمله عملیات بیت المقدس شده است.وی گفت: عملیات بیت المقدس که به وسعت 6 کیلومتر در مناطق مرزی انجام شده تنها با هدف آزادی خرمشهر و عقب راندن دشمن از مرزهای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.هاشمی در ادامه با اشاره به نام‌گذاری یکی از میادین خرمشهر به میدان استقامت گفت: شدت درگیری در عملیات بیت المقدس به گونه‌ای بود که جنگ تن به تن در این میدان انجام می‌شد و دیگر تفنگ و گلوله در کار نبود بلکه تن بوده و سرنیزه‌ها.وی با بیان اینکه تاریخ دوران دفاع مقدس سراسر درس زندگی و سیاست و عبرت‌آموزی است، گفت: ما به عنوان کسانی که دوران جنگ را از نزدیک مشاهده کرده‌ایم باید تاریخ دوران دفاع مقدس را آن‌گونه که بود برای جوانان بیان کنیم.این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: اگر ما تاریخ دوران دفاع مقدس را برای فرزندان خود بازگو نکنیم بعد از گذشت ایام دچار انحراف و تحریف می‌شوند.هاشمی خاطرنشان کرد: دشمن در کمین است و نباید فکر کنیم او در خواب است بلکه آماده یک لحظه غفلت از سوی ما است.وی در ادامه  افزود: حرکت تاریخی و نهضت امام خمینی (ره) درس ایستادگی و مقاومت، درس از خودگذشتگی و ایثار و فداکاری را به ما داده  که این درس و فرهنگ را به عینه در دفاع مقدس شاهد بودیم.مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر تصریح کرد: امروز جنگ سخت افزاری تمام شده و دشمن جنگ دیگری را به نام جنگ نرم با استفاده از فرهنگ‌ها و مدل‌های مختلف آغاز کرده تا فرهنگ ما را خدشه‌دار کند.سردار هاشمی در ادامه با اشاره به گذشت 22 سال از آغاز بکار قرارگاه خاتم‌الانبیاء و حضور در عرصه سازندگی کشور گفت: قرارگاه خاتم الانبیاء با دستور فرماندهی معظم کل قوا مطابق با اصل 170 قانون اساسی شروع به فعالیت کرده و در کمتر از 22 سال فعالیت با بیش از 12 شرکت تخصصی زیر مجموعه خود هم اکنون در حال عمران و آبادانی در سطح کشور است.وی افزود: وظیفه این قرارگاه سازندگی همراهی دولت در سازندگی کشور بوده که از آن جمله می‌توان سدسازی، ایجاد خطوط راه آهن و ساخت خطوط پتروشیمی را نام برد.وی افزود: ما از آموزه‌های دینی دریافت کردیم که باید به فکر محرومان جامعه خود بوده و راه بیرون رفت از محرومیت را باید برای آنها مهیا کنیم.هاشمی عنوان کرد: ما نباید راه خود را در عرصه خدمت‌گذاری به مردم گم کنیم بلکه باید مطابق فرمایشات ولی امر مسلمین و دستورات دینی خود در خدمت‌رسانی به این مردم ولایتمدار کوتاهی نکنیم.این مسئول افزود: در کنار پروژه‌های عمرانی بزرگ از سود حاصله آنها دو و نیم درصد برای ساخت جاده و خانه عالم و مسجد و حسینه در شعاع 70 کیلومتری آن پروژه‌ها استفاده می‌شود.وی تصریح کرد: هزینه کردن این اعتبار به عهده مدیران بوده و نحوه توجه و دقت مدیران به این امر نیز ستودنی است.این سردار سازندگی در ادامه به پروژه محور پاتاوه دهدشت اشاره کرد و گفت: ارزشمندترین پروژه عمرانی در استان این پروژه بوده که نه تنها شهرستان کهگیلویه را بلکه استان را از بن بست خارج و به رفع معضل بیکاری در جامعه کمک شایانی می‌کند.وی ادامه داد: با اتمام این پروژه بیش از هزار نفر شغل ایجاد شده و این منطقه به عنوان یک قطب گردشگری نیز به دیگران معرفی می‌شود.هاشمی با اشاره به حجم اعتباری این پروژه گفت: از اردیبهشت 90 تا کنون بیش از  500 میلیارد ریال اعتبار جذب این پروژه شده به طوری که ماهانه قریب به هشت میلیارد ریال حقوق پرداخت می‌شود.وی در ادامه با اشاره به نامناسب بودن جاده‌های ارتباطی در استان کهگیلویه و بویراحمد، اضافه کرد: بعد از 32 سال بدون کمک دولت جاده روستای تراب آسفالت شده و هم اکنون به بهره‌برداری رسیده است.وی با اشاره به بن‌بست بودن شهر لنده تصریح کرد: ما برای رهایی این بخش از بن بست محور ارتباطی لنده به چاروسا و لنده به لیکک را در دستور کار قرار داده و به مناسبت این روز جاده ارتباطی لیکک به لنده با رمز یا علی‌ابن‌ابیطالب(ع) عملیات اجرایی خود را آغاز می‌کند.سردار هاشمی گفت: اساس مشکلات لنده جاده‌های ارتباطی آن بوده که در آینده نزدیک این مشکل نیز برطرف خواهد شد.مدیرعامل مؤسسه نیرو گستر  افزود: همه این پروژه‌‌ها هدیه مقام معظم رهبری به مناطق محروم بوده و در آینده نزدیک یک زینبیه ویژه خواهران در لنده هم ساخته می‌شود.بعد از این مراسم سردار هاشمی به همراه هیئت مؤسسه نیرو گستر از روند اجرایی جاده روستای مونه از توابع لنده بازدید کردند. خبر/سید فخرالدین علیزاده
کد خبر: ۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۳

اوای دنا:سخنگوی جبهه حامیان انقلاب اسلامی از ورود این جبهه به صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داده است.روح الله سیدی مونه در این باره به ایرنا گفت: این جبهه به منظور دفاع از ارزش های اسلامی و حفظ و ارتقای دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شكل گرفته است.وی با بیان این كه این جبهه برای انتخابات 12 اسفند در تهران و همه شهرستان های كشور لیست انتخاباتی ارایه می كند، افزود: نامزدهای مورد نظر این جبهه در زمره كسانی هستند كه در بیش از سه دهه اخیر همواره در راستای رهنمودهای حضرت امام (ره) و فرمایشات رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی حركت كرده اند و در تمام میادین و صحنه های انقلاب اسلامی حضور فعال داشته اند.سخنگوی جبهه حامیان انقلاب اسلامی در پاسخ به پرسشی درباره پیشینه فعالیت سیاسی این جبهه نیز اظهار داشت كه فعالیت این جبهه در مجالس هفتم و هشتم در قالب فراكسیونی با همین نام دنبال می شده است اما در انتخابات مجلس نهم، این فعالیت ها به شكل منسجم تر و قوی تر دنبال می شود.وی با بیان این كه در لیست انتخاباتی جبهه حامیان انقلاب اسلامی، برخی چهره های اصلاح طلب نیز حضور دارند خاطرنشان كرد: ویژگی بارز نامزد این جبهه در انتخابات آینده، استفاده از چهره های جوان و انقلابی در كنار چهره های باسابقه و متعهد سی سال انقلاب اسلامی است.سیدی مونه با بیان این كه تاكنون 20 تن از اسامی لیست تهران جبهه حامیان انقلاب اسلامی نهایی شده است، گفت: لیست كامل این جبهه برای تهران و شهرستان ها روز شنبه منتشر می شود. روح الله سیدی مونه از فرزندان کهگیلویه و شهر لنده می باشد.
کد خبر: ۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۴

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هور مونه ای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴

جناب ‌آقای استاندار شهر من لنده و مردمان سختکوش آن در گمنامی دفن می شوند و اینجاست که باید شاهد مرگ تدریجی اصالت ها باشیم ...    
کد خبر: ۱۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴