مهم نیست که غربیها چه میگویند، مهم نیست که فلان تشکل کرد در کوبانی میجنگد، مهم خونهایی است که نباید به زمین ریخته شود. مهم مردم کوبانی هستند و شمایی که میتوانید جلوی خونریزی تروریستها را بگیرید. جلوی داعش را هر کجا بگیرید، منفعت است.آقای سلیمانی؛ سلام علیکم. ببخشید که جسارت کرده و در ملاء عام این نامه را برای شما نوشتم. حقیقتا راه دیگری سراغ نداشتم.
به گزارش ایسنا، صادق روحانی در خبرآنلاین با این مقدمه خطاب به سردار قاسم سلیمانی نوشت: آقای سلیمانی؛ غربیها هر روز در رسانههایشان میگویند که شما مرد شماره یک تغییرات و تحولات در خاورمیانهاید. اینکه آنها چقدر راست میگویند و چقدر دروغ میگویند مربوط به خودشان است اما ما ایرانیها به وجود شما افتخار میکنیم. هر بار که مطلبی از شما منتشر میشود از اقصینقاط دنیا نظراتی برایمان میآید مبنی بر اینکه وجود شما مایه افتخار ما در منطقه است.
همه میدانیم که حمایت از محور مقاومت در منطقه در برابر بیگانگان هدف اول و بلکه بزرگترین هدف شماست و به حمدالله تا کنون موفقیتهای بزرگی هم حاصل شده است. اینکه سیاست ایران حمایت از مردم سوریه و عراق است بر کسی پوشیده نیست. اگرچه غربیها میخواهند اوضاع را جور دیگری نشان دهند.
در قضیه محاصره آمرلی توسط گروهک تروریستی داعش، ایران نهایت تلاش خود را کرد که این حصر شکسته شود و به خواست خدا شکسته شد. این را که سهم ایران از این شکسته شدن محاصره چقدر است، هیچکس نمیداند اما اگر بخواهیم به آنچه که غربیها ادعا میکنند نگاه کنیم باید قبول کنیم که سهم بهسزایی در پیروزی داشتهایم.
خبرگزاری رویترز در آن روزها در گزارشی درباره آزادسازی آمرلی نوشت که یکی از نیروهای پیشمرگه در سلیمانبیک که خواست نامش فاش نشود، گفته «بخشی از این عملیات از سوی ایرانیان انجام شد. آنها تسلیحات ما را تامین کرده و برای انجام عملیات برنامهریزی کرده و نیروهای امنیتی و ارتش عراق را تعلیم دادند.» طبیعی است که با توجه به مسئولیت شما در فرماندهی نیروی قدس سپاه میتوان حدس زد که بار اصلی مقاومت در منطقه بر دوش شماست.
همه اینها را گفتم که اولا بگویم از شما بابت افتخاراتی که آفریدهاید متشکرم اما یک تقاضا دارم که خیلی فوری و عاجل است. این روزها اخبار بدی از شهر کوبانی به گوش میرسد. همه میدانند که اگر حصر آمرلی شکسته نمیشد چه بلایی بر سر مردمان این شهر میآمد. الان نیز همه همان حدس و گمانها را درباره کوبانی میزنند. اگرچه میدانیم که برخی کشورهای منطقه و آمریکا و همپیمانانش ادعا میکنند که دارند مواضع داعش نزدیک کوبانی را میزنند اما بعید میدانم که آنها جدیت کافی در مبارزه با تروریستها را داشته باشند. من کاری به اقدامات آنها ندارم. همچنین کاری به جبههگیری کسانی که در کوبانی با داعش میجنگند ندارم. تقاضای من این است که جلوی قتل عام مردم آن شهر را بگیرید. به هر دلیل کوبانی شده است محور تبلیغات رسانههای غربی و اینکه چقدر نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا دارند کمک میکنند که محاصره شکسته شود. اما من میدانم که اگر شما بخواهید میتوانید کوبانی را همانند آمرلی آزاد کنید.
مهم نیست که غربیها چه میگویند، مهم نیست که فلان تشکل کرد در کوبانی میجنگد، مهم خونهایی است که نباید به زمین ریخته شود. مهم مردم کوبانی هستند و شمایی که میتوانید جلوی خونریزی تروریستها را بگیرید. جلوی داعش را هر کجا بگیرید، منفعت است.
کد خبر: ۴۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷
سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران گفت: سه رشته دکترا و کارشناسی ارشد برای پذیرش سال تحصیلی جدید در این دانشگاه تصویب شده است
کد خبر: ۴۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
دانشگاه محقق اردبیلی اخیرا آگهی استخدامی را منتشر کرده که به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه کار و تعلیم و تربیت در منافات با اهداف آموزش عالی بوده و بر تداوم معضل عدم تناسب رشته با اشتغال اشاره دارد
کد خبر: ۴۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
طرفداری نوشت: حدود 30 دقیقه از بازی ذوب آهن - استقلال گذشته بود که ناگهان، یکی از توپ جمع کن ها که بر روی پیراهنش جمله « گناه من چیست که در این فوتبال جایی ندارم» را نوشته بود، وارد زمین شد. حالا از زبان او مسائل را می شنویم.
-به صورت مختصر خودتونو معرفی کنید.
به نام خدا، مصطفی آبسالان هستم از شهر یاسوج، استان کهگیلویه و بویر احمد. متولد 1371 هستم. اصلیتم از روستای گندی زار از بخش پاتاوه شهرستان دناست.
- از فوتبالت بیشتر بگو. از کجا شروع کردی؟
من خیلی عاشق فوتبال بودم. 17 سالگی درس را ول کردم و به اصفهان رفتم. برای اینکه فرصتی پیدا کنم به پای ا. ق. افتادم اما به من توجهی نشد و مرا بیرون انداختند. بعد از آن به خانه برگشتم و یک سال تمرین کردم و در سن 18 سالگی دوباره به اصفهان رفتم، این بار برای تست دادن در امیدهای ذوب آهن. واقعا خوب بودم اما آقای ع. س. که مربی بود منو خط زد. چون پارتی نداشتم، پول نداشتم، جیبم خالی بود.
-پیشنهاد پرداخت مبلغ خاصی به شما شد؟
معلوم بود، نمیشه بگید که چیزی گفتند اما به خدا درو فوتبال ما هر کی جیبش پر است، او را قبول دارند. فوتبال ما شده این.
- بعد چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟
بعد رفیق هایم که از بازیکنان ذوب آهن بودند به من گفتند که به خدمت بروم و بعد از آن بیایم. به خدمت رفتم. آقای گل هم شدم، در اینترنت عکسش موجود است. تدارکات هم بوده ام. تیم بعدی من عقاب تهران بود. آقایان مسلم عسگری و حبیب بهبهانی به من خیلی محبت داشتند. قهرمان دو و میدانی هم شدم. پس از پایان خدمت، به تیم شهرداری یاسوج رفتم، آن جا هم پول نداشتم. آقای خ. ا. پسر خودش را آورده بود. نمی توانستم به خاطر پارتی بازی، بازی کنم. خیلی منو اذیت کردند. آقای ح. ه. و تدارکتشون منو زدند. اما خدا جوابشونو داد، افتادند لیگ دو.
- چه شد که دوباره سر از ذوب آهن در آوردی؟
خنده دار است اما من الکی به خانواده ام گفته بودم که بازیکن ذوب آهن ام و خوابگاه به من داده اند در صورتی که شب ها را در پارک سر می کردم. رفتم توپ جمع کن شوم چون می دانستم کاناوارو توپ جمع کن بود و یا مورینیو ابتدا مترجم بود.
- از کاری که کردی بیشتر بگو.
شب بازی آخر، دیگر صبرم تمام شد. رو کردم به خدا و گفتم توکل بر تو، این همه با همه حرف می زنم، فایده ندارد. گفتم این جوری بروم داخل زمین تا خودم را ثابت کنم، یعنی اینکه من هم در این فوتبال جایی باید داشته باشم. منم بنده خدا ام.
- چندمین بازی بود که به عنوان توپ جمع کن مشغول بودی؟
بازی با استقلال شد پنجمین بازی. بازی با تراکتورسازی، راه آهن، سپاهان، پیکان، استقلال.
- از بعد از دستگیریت بگو.
بعد از اینکه مرا گرفتند، به رختکن انتقالم دادند و به من آب دادند. بعد به بازداشتگاه انتقال پیدا کردم و شب را آن جا گذراندم. صبح به دادگاه اعزام شدم، مسئولین ذوب آهن هم آمده بودند؛ قاضی پاک بود. به قاضی گفتم من تا به حال گناهی نکرده ام، آمدم از حقم دفاع کنم. به خدا حق گرفتنی است نه دادنی. آقای قاضی هم لطف کرد و مرا آزاد کرد، آدم خوبی بود. بعد از آن از اصفهان آمدم یاسوج.من به خاطر عشق رفته بودم، به خاطر اینکه در ذوب آهن فوتبال کنم، این همه جا و خوابگاه دارند و این همه غذایی که در نهایت نصیب گربه ها می شود، می دادند ما بخوابیم و ما بخوریم، مگر چه می شد؟ دنیا به آخر می رسید؟ این همه پول میلیاردی که خرج می کنند، سالی صد هزار تومان بدهند، کرایه مرا تا یاسوج بدهند برایشان بازی می کنم. مگر چه می شود؟ زیاد است؟
- در خبرها آمده بود آقای بوستانی پیگیر کارهایتان شده است، آیا تایید می کنید؟
در سایت ها زده بودند کریم بوستانی آمده است، واقعا آدم بزرگی است اما با من تماسی گرفته نشده. می خواستم اول بیایم توپ را بزنم تو گل، اما گفتم نه، چون من استقلالی ام، قلبم استقلالی است.
- حرف پایانی تان را بفرمایید.
من از باشگاه های استقلال و ذوبآهن عذرخواهی می کنم که در بازی چنین کاری کردم. من مجبور بودم، باید حرف دلم را می زدم. بازهم ازشان عذرخواهی می کنم.
کد خبر: ۴۵۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
ایالت کالیفرنیا آمریکا قانونی را وضع کرد که به وسیله آن روابط جنسی در دانشگاهها آزاد است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
ایالت کالیفرنیا آمریکا قانونی را وضع کرد که به وسیله آن روابط جنسی در دانشگاهها آزاد است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، «جیری براون» حاکم ایالت کالیفرنیا قانوی را به نام «بله یعنی بله» امضا کرد که در نوع خود اولین قانون در آمریکا بود.
بر اساس این قانون دوطرف در صورت موافقت کامل و صریح و با هوشیاری بالا میتوانند رابطه جنسی داشته باشند. این ایالت وضع چنین قانونی را عاملی در راستای حمایت از دختران در مورد عدم تجاوز به آنها میداند.
بعد از امضای این قانون «دیان کلین» سخنگوی دانشگاه کالیفرنیا به خبرگزاری فرانسه گفت که ما بسیار خوشحالیم از اینکه این طرح را تبدیل به قانون کردیم.
باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۴۵۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۱
رییس جمهور اسبق آمریکا طی سخنانی درحالی که سعی کرد خود را حامی صلح نشان دهد، مدعی شد که قادر بوده در زمان ماجرای گروگانگیری ایران را با خاک یکسان کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com : به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، در حالی که چند روز از نشست مجمع عمومی سازمان ملل در آمریکا و همچنین مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 می گذرد، مقامات آمریکایی بر حجم حملات خود علیه کشورمان افزوده اند.
سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد که مواضع ضد ایرانی وی مشهور است مجددا در سخنانی خواهان حمایت از عناصر مخالف نظام ایران شد.
به نوشته فارس، وبگاه خبری «ویووز» گزارش داد که، «جان بولتون»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد و از نو محافظه کاران ضد ایرانی این کشور در تازه ترین اظهار نظر در باره جمهوری اسلامی ایران گفت:« سیاستهای آمریکا باید تغییر نظام ایران باشد.»
بولتون در سخنان خود مدعی شد که تنها راه حل در زمینه ایران سرنگونی این حکومت و برگرداندن آن به دست مردم است .
وی خاطر نشان ساخت که دولت آمریکا باید برای سرنگونی حکومت ایران به مخالفان کمک کند و البته این کار باید پیشتر از اینها صورت میگرفت اما هنوز هم دیر نشده است.
در همین رابطه، رییس جمهور اسبق آمریکا نیز طی سخنانی درحالی که سعی کرد خود را حامی صلح نشان دهد، مدعی شد که قادر بوده در زمان ماجرای گروگانگیری ایران را با خاک یکسان کند.
«جیمی کارتر»، رییس جمهور اسبق آمریکا طی مصاحبه با شبکه خبری «سی انبیسی» گفت: «شکست عملیات آزاد سازی گروگانهای آمریکایی در تهران فرصت را از وی برای غلبه بر «رونالد ریگان»، دیگر رییس جمهور اسبق آمریکا گرفت.»
کارتر در این مصاحبه تاکید کرد که اگر وی علیه ایران میجنگید، اهالی این کشور او را برای بار دوم در سال 1980 به ریاست جمهوری انتخاب میکردند.
کارتر در این زمینه گفت: «اگر علیه ایران عملیات نظامی انجام میدادم به عنوان ریاست جمهور جدید انتخاب میشدم. من قادر بودم ایران را با سلاحهای که در اختیار داشتیم از نقشه حذف کنم اما به خاطر حفظ جان بیگناهان و نیز در خطر بودن جان گروگانهای آمریکایی از انجام آن منصرف شدم. دعاهای من نیز البته مستجاب شده و گروگانها سالم آزاد شدند. من بر این باورم که تصمیم مناسبی اتخاذ کردم که البته کار آسانی نیز نبود.»
همسر جیمی کارتر نیز که در این جلسه حضور داشت با انتقاد از افکار عمومی آمریکا گفت: «در کشور ما صلح بسیار دشوار و جنگ محبوب میباشد.»
کد خبر: ۴۵۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه میکند...
کد خبر: ۴۵۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
در روز روشن نقش پرنیان صد قلم رنگ بر چهره جوانان اصفهانی خودنمایی میکند و قامت خیابانهای اصلی شهر به صحنه جولان پسرانی تبدیل شده که هر روز با رصد جدیدترین مدلهای آرایش سوپراستارها، ساعتها زمان خود را برای آرایش صورت و پیرایش مو در مقابل آیینه میگذرانند. دغدغه تغییر رنگ مو و یا استفاده از روشن کنندهها و ضد چروکهای آرایشی برای این عده تا حدی است که آنها را تا مرز بیهویتی و لبه تیز با خود بیگانگی به پیش میبرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به نظر میرسد بیش از آنکه معیار پسران و دختران ایرانی برای انتخاب نوع ظاهر بر پایه هنجارها و ارزشهای ملی و مذهبی کشور باشد بر مبنای خردهفرهنگهای وارداتی و ضد هنجارهایی استوار شده که درنتیجه ورود جوامع در حال توسعه در مسیر مدرنیته حاصل آمده است.
براساس آمارهای رسمی موجود هفت درصد مردان کشور از لوازم آرایشی استفاده میکنند، این در حالی است که بر اساس بررسیهای جهانی بازار لوازم آرایش در ایران دومین بازار بزرگ در منطقه بعد از کشور عربستان سعودی و هفتمین کشور در جهان است و آسیب شناسان اجتماعی یکی از دلایل عمده گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی را عدم مشارکت مؤثر پدر در فرزندپروری عنوان کردهاند، چرا که بروز این پدیده به طور مستمر کودکان را در مجاورت همزیستی مستقیم با مادران قرار میدهد و به صورت ناخودآگاه در خلق و خوی آنها تأثیر میگذارد.
عدم احساس خودباوری در مردان عامل استفاده آنها از لوازم آرایشی است
به اعتقاد کورش محمدی، آسیبشناس اجتماعی استفاده از لوازم آرایش توسط مردان ناشی از دلایل متفاوتی است، و عوامل روانشناختی و ارزشی، وجود شبکههای مجازی و الگوگیری جوانان از سوپراستارهای رشتههای مختلف هنری و ورزشی از جمله دلایل گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی است.
وی با مدنظر قرار دادن تأثیر عوامل روانشناختی و ارزشی افزود: کاهش سطح اعتماد به نفس عمومی در جامعه باعث میشود که افراد در مقایسه خود با دیگران به تصویری شکسته در آیینه وجودی خود دست یابند و این مسئله آنها را وادار میسازد تا به هر قیمتی برای یافتن ابزاری برای محبوب کردن خود در نگاه دیگران تلاش کنند.
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران گفت: این افراد به علت نداشتن احساس خودباوری، خود را دگرگون شده مییابند و از این رو برای برطرف کردن عقدهها و کمبودهای درونی خود به سمت خورده فرهنگهایی مانند استفاده از لوازم آرایشی روی میآورند چرا که به دلیل نداشتن مهارت کافی در پذیرش خود به دنبال ارائه تصویری متفاوت از خود واقعی به مخاطب هستند.
لزوم مراقبت فرهنگی از جامعه در زمان گذار
محمدی تصریح کرد: جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه صنعتی است و این مسئله طبیعی است که بسیاری از ارزشهای ایرانی درگذر زمان دچار دگرگونی شده یا حتی تغییر ماهیت دهند، بنابراین در این میان مراقبت فرهنگی از جامعه لازم و ضروری است اما با این وجود در این زمان حساس، متولیان فرهنگی با غفلت جامعه را به حال خود رها کردهاند.
وی ادامه داد: هر چند طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ایران توانسته در بسیاری از جنبههای زندگی اقتصادی پیشرفت کند و به قدرت قابل رقابتی در مقایسه با سایر کشورهای جهان تبدیل شود، اما به جرات میتوان گفت که ایران در عرصه فرهنگ جامانده است.
ورود تکنولوژیهای وارداتی همراه با مؤلفههای فرهنگی
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران با اشاره به اینکه فضای مجازی یک تکنولوژی وارداتی است، افزود: ورود تکنولوژیهای وارداتی همواره با ورود برخی مؤلفههای فرهنگی نیز همراه بوده است، مؤلفههایی که در بسیاری از موارد در مقایسه با فرهنگ و سنتهای دیرین ایرانی - اسلامی ضدارزش تلقی میشوند و نکته اساسی اینجاست که اجتماع ضدارزشها در کنار هم ممکن است به ایجاد یک کلنی منجر شود، همانگونه امروز در ارتباط با نوع پوشش بانوان و یا در خصوص آرایش مردان شاهد این مسئله هستیم.
محمدی اظهار کرد: ضدارزشهای هنجار شده در جوامع باعث ایجاد نوعی طبقه ارتباطی برای نسل جوان میشود و افراد را فارغ از جایگاه آنها در طبقات تعریف شده اجتماعی در کنار یکدیگر جمع میکند، پدیدهای که در ادامه منجر به قطع محدوده ارتباط یک جوان با دیگر مراکز فرهنگی انسانساز جامعه مانند مسجد شده و او را به الگوبرداری از رفتار ناپسند دیگران ترغیب و وادار میکند.
وی ابراز عقیده کرد: امروز ارتباطات میان دختران و پسران بسیار آزاد و خارج از حدود شرعی و دینی مسلمانان شده است، و جوانان نیز به دلیل مخالفت والدین با ایجاد روابط راحت و بدون چارچوب با جنس مخالف خود، اغلب به صورت پنهانی اقدام به برقراری اینگونه روابط میکنند و در کنار ایجاد چنین دوستیهایی هنجارهایی را نیز بر پایه خرده فرهنگهای زائد وارداتی بر اساس موقعیت و طبقه ارتباطی خود تعریف میکنند.
تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است، گفت: نگاه تهدیدآمیز تکنولوژی زمانی آغاز میشود که وسایل مختلف ارتباط جمعی بدون ایجاد ابزار و پیوست فرهنگی مناسب و کارآمد آن به کشور وارد شود چرا که بدون بیمهسازی در حوزههای مختلف فرهنگ وضع جامعه هیچ تغییری نخواهد کرد و وضع موجود بهبود نخواهد یافت.
محمدی افزود: بیمه سازی فرهنگی بهترین راه ممکن برای موازنه تولیدات فرهنگی است، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه به جای مطرح کردن گزینه فیلترسازی و رفع تکلیف به دنبال تعریف تکلیف برای خود باشند، چرا که هر چند گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی نتیجه استفاده افراطی و خارج از چارچوب جوانان از وسایل ارتباط جمعی و ماهواره است، اما تجربه نیز نشان داده که اعمال مقررات قضایی برای استفاده از این شبکهها نیز باعث عدم استفاده مردم از این ابزارها نشده است.
وی با ملزم دانستن تبلیغ رسانههای ملی اعم از دیداری و شنیداری برای ایجاد ارتباط جوانان با گروههای سالم و مثبت فضای مجازی ادامه داد: جوان امروز نیازمند تولیدات کارآمد فرهنگی است نه کار چکشی در راستای یک دستورالعمل تشکیلاتی، چرا که در عمل نمیتوان همه کاربران تلفنهای همراه پیشرفته در جامعه را قانون شکن دانست، در زمانی که افراد میتوانند در کمترین زمان ممکن از طریق ایمیلهای خود یا هزاران کانال ارتباطی دیگر به کاربردیترین فیلترشکن در جهان دسترسی پیدا کنند.
رسانه ملی در معرفی الگوها دقت کند
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران اظهار کرد: امروز رسانه ملی ما به صراحت در تبلیغهای خود مردان را به سمت استفاده از لوازم آرایش سوق میدهند، زمانی که رسانه از یک ورزشکار معروف ایرانی حمایت میکند که به وضوح از لوازم آرایشی استفاده میکند و یا از مجریان مرد گریم شده در برنامههای خود استفاده میکند، چگونه میتوان انتظار داشت که جوان امروزی از این تصاویر الگوبرداری نکند؟
محمدی با اعتقاد به این که اصلاحپذیری نسل جوان امروز بسیار مشکل است، خاطرنشان کرد: دیدگاه مردی را که در باور خود نسبت به استفاده از لوازم آرایشی احساس نیاز میکند به سختی میتوان تغییر داد؛ چرا که از یک سو استفاده از برخورد پلیسی در برابر این افراد بیحاصل است و از طرف دیگر انجام کار فرهنگی نیز هر چند لازم به نظر میرسد اما دیر بازده است، بنابراین بهتر است مسئولان فرهنگی جامعه بر اصلاح دیدگاه نسل نوپای امروز تمرکز کنند نسلی که نه لوازم آرایشی را میشناسد و نه دیدگاهی درباره استفاده از این وسایل دارد.
وی گفت: آموزشوپرورش باید همراه با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در همه استانها و نیز سازمان بهزیستی و وزارت کار و رفاه اجتماعی بسیج شوند تا فرهنگ جامعه را در راستای افزایش سطح خودباوری و نشاط و تعالی ارتقا ببخشند، چرا که در بعضی مواقع مردان از لوازم آرایش به عنوان پوششی برای پر کردن خلأهای روانی خود استفاده میکنند.
در ایجاد یک پدیده اجتماعی دلایل متعددی دخیل هستند
در همین راستا مهدی محبی، آسیب شناش در گفتوگو با خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، با اعتقاد به اینکه استفاده از لوازم آرایشی توسط مردان یک آسیب اجتماعی است، اظهار کرد: دلایل متعددی در ایجاد یک پدیده یا آسیب اجتماعی دخیل هستند، به طوری که تأثیر عوامل شخصیتی، اجتماعی، ژنتیکی و جسمی و نبود زیرساختهای فرهنگی در این راستا بسیار مهم و تأثیرگذار هستند.
وی افزود: هر چند عامل ایجادکننده آسیبهای اجتماعی در افراد مختلف متفاوت هستند، اما وجود عقدههای شخصیتی در افراد، وجود ضعف فرهنگی در جامعه، عدم مدیریت نهادهای فرهنگساز در کشور، بروز ضعف آموزش پذیری در اجتماع و شیوع چشم و همچشمی میان همسالان از جمله عواملی است که به فراگیری نسبی استفاده آقایان از لوازم آرایش در ایران منجر شده است.
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور در خصوص پارامترهای مستعد کننده مردان برای گرایش به استفاده از لوازم آرایش گفت: هر فرد با توجه به وضعیت خانوادگی، شخصیتی و اجتماعی خود ممکن است به سمت استفاده از لوازم آرایش ترغیب شود، بنابراین میتوان گفت که تفکیک جوامع به دو دسته شرقی و غربی و انتساب استفاده منحصر به فرد یکی از این جوامع از لوازم آرایش امر اشتباهی است.
محبی افزود: گستردگی استفاده از وسایل ارتباط جمعی در همه جای دنیا جهان را به یک "دهکده کوچک" تبدیل کرده است و استفاده از دو تعبیر جامعه غربی و جامعه شرقی بیش از آنکه یک تعریف انسانی و ارتباطی باشد، یک تعریف جغرافیایی است.
ایران در مسیر حرکت از سنت به مدرنیته
وی با اعتقاد به اینکه ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است، ادامه داد: علاوه بر اینکه در این مسیر مردم با یک بحران هویت روبه رو شدهاند، بلکه این حرکت عواقب و تبعات ناخوشایند بسیاری را برای کشور به دنبال داشته است، با این وجود نمیتوان گفت که این پیامدهای ناخواسته محصول جوامع شرقی یا برخواسته از خصلت جوامع غربی است؛ چرا که بروز چنین پدیدههای اجتماعی آسیبزایی در کشورهای در حال توسعه نتیجه رسیدن به ایدهالهای مدرنیته جهانی است.
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور خاطرنشان کرد: تبعات حرکت به سوی مدرنیته زمانی آسیب تلقی میشود که منجر به از بین رفتن کلی دستهای از ارزشهای جامعه و یا تغییر آنها شود، مانند آن چیزی که امروز در خصوص گرایش مردان به آرایش صورت و تغییر رفتار زنان در انتخاب مدهای مردانه شاهد هستیم.
محبی با اشاره به تأثیر منحصر به فرد رسانهها در تسریع شیوع ضدهنجارها در محیطهای اجتماعی اظهار کرد: پدیدههای اجتماعی حاصل رویدادهای تعمیدی هستند و رسانه عاملی است که میتواند سرعت شیوع یک پدیده ناهنجار اجتماعی را به یک دهم زمان طبیعی آن کاهش دهد، با این وجود باید گفت که فیلتر رسانهها با هدف جلوگیری از دسترسی افراد به ابزارهای ارتباط جمعی گزینه ناکارآمدی است، همانگونه که تاکنون فیلتر شبکههای مختلف اینترنتی نتوانسته سودمند واقع شود.
فرهنگ سازی از ایجاد ممنوعیت بهتر است
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور با تاکید بر انجام کار فرهنگی توسط متولیان این امر در جامعه تصریح کرد: انجام کار فرهنگی به مراتب از ممنوع کردن دسترسی مردم به شبکه اطلاعات جهانی بهتر است، جوان امروز بیش از اینکه به تماشای سریالهای دست چندم، تکراری یا کپی شده از روی شبکههای ماهوارهای خارجی نیازی داشته باشد به شرکت در برنامههایی نیازمند است که علاوه بر شاد، آموزنده، سرگرم کننده و جوان پسند بودن، متناسب با نیازهای روز آنها طراحی شده باشد و با زبانی ساده به آنها مفهوم صحیح زندگی کردن را بیاموزد.
وی با ابراز نگرانی برای آینده ایران گفت: اگر وضعیت کنونی بدون هیچ گونه تغییری ادامه یابد به طور حتم به نقطهای خواهیم رسید که جامعه صحنه بروز پدیدههایی به مراتب مخربتر، خطرناکتر و ضدارزشیتر از اکنون خواهد شد و به روزی خواهیم رسید که ارزشهای معنوی، سنتی و دینی ایرانیان برای همیشه به فراموشی سپرده خواهند شد، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه از هم اکنون آموزشهای لازم را برای تحکیم بنیانهای خانواده به خانوارها ارائه داده و از این طریق در فرهنگسازی هر چه بهتر تلاش کنند.
ایسنا/
کد خبر: ۴۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com عبدالرضا داوری از جمله افراد نزدیک به محمود احمدینژاد است که در نوشتهها و گفتوگوهایش به شکلی صریح از محمود احمدینژاد دفاع میکند. داوری در مصاحبه تفصیلیاش با ایلنا، به نقد و بررسی دولت روحانی میپردازد و میگوید که روحانی اولین دولتی خواهد بود که شاید دور دوم ریاست جمهوری را نبیند و دلیل آن را تقابل روحانی و دولتمردانش با محمود احمدینژاد میداند و البته میگوید تقابل روحانی با احمدینژاد برای راضی نگه داشتن آیتالله هاشمی رفسنجانی است چراکه روحانی بدون برنامهریزی هاشمی خواب ریاست جمهوری را هم نمیدید. از دیگر سو، وی میگوید که روحانی در عرصهای "سیاست خارجی" قدم گذاشته و سرمایهگذاری کرده است که پارامترهایش دست وی نیست و اینک نیز میگوید توافق هستهای در کار نخواهد بود. داوری از سوی دیگر مدعی عدم برنامهریزی محمود احمدینژاد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی است و البته بیان میکند که اصولگرایان برای بازگشت به قدرت چارهای جز رجوع به محمود احمدینژاد را ندارند.
متن کامل مصاحبه دکتر عبدالرضا داوری با خبرگزاری ایلنا در ادامه آمده است:
ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
دولت آقای روحانی در این مدت دو خطای استراتژیک داشته است. خطای اولشان این بود که تمام تخم مرغهایشان را در سبد مذاکرات هستهای قرار دادهاند و تمام توفیقات دولتشان را به توفیق در عرصه مذاکرات هستهای گره زدهاند که طبیعی است کمترین نوسان مثبت یا منفی در عرصه مذاکرات، میتواند کل عملکرد دولت را در محور مثبت یا منفی تحتالشعاع قرار دهد.
در حوزه سیاسی هم دولت ایشان یک خطای عمده دیگر دارند و آن هم اینکه هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد تعریف کرده است، به یک معنا "دگر" دولت یازدهم را دولت نهم و دهم میدانند و ماموریت دولت خود را بازگرداندن عقربههای زمان به پیش از سال 1384 تعریف کرده است. این رفتار دولت یازدهم، سبد آراء آقای روحانی را به شدت آسیبپذیر کرده است چون به دلیل حملات غیرمنصفانه و بعضا کینهتوزانه آقای روحانی و دولتشان به آقای احمدینژاد و دولت قبل، آراء بخش مهمی از جامعه که در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته و حاشیهای قرار دارند و تقریبا 75 درصد کل سبد آرا در هر انتخاباتی را شامل میشوند و به آقای احمدینژاد شدیدا علاقهمند هستند در تضاد روحانی- احمدی نژاد که دولت یازدهم دنبال میکند از سبد آقای روحانی خارج میشود، آن هم در شرایطی که بخش مهمی از این اقشار در انتخابات سال 92 به آقای روحانی رای دادهاند. بنابراین معتقدم با روند حملات کنونی علیه دولت قبل، آقای روحانی در جلب آراء این بخش مهم از جامعه دچار مشکل خواهد شد ضمن آنکه نظرسنجیهای معتبر هم این پدیده را تایید میکند.
یعنی میخواهید بگوئید که دیگر آقای روحانی در آن طبقاتی که گفتید حامی ندارد.
معتقدم وقتی آقای روحانی بر اساس تحلیل و دستورالعملی که از آقای هاشمی دریافت کردهاند، هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد نشان میدهد، عملا سبد آرای کسانی که به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه دارند را از دست داده است.
شما میگوئید آقای روحانی هویت خودش را بعد از انتخابات آقای احمدینژاد قرار داد اما قبل از انتخابات هم اینکه هویت مقابل آقای روحانی، فردی مانند احمدینژاد است، مشخص بود.
در فضای عمومی کشور این طور نبود. شما صرفا فضای نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و روزنامهنگاران را معیار ندانید. بدنه عمومی تودهها به ویژه در شهرهای کوچکتر و روستاها، به هیچ وجه تلقیشان این نبود که آقای روحانی در موضع ضدیت با آقای احمدینژاد قرار دارد.
اما در هنگام مناظرات و سفرهای تبلیغاتی، آقای روحانی صریحا به نقد سیاستهای دولت دهم بالاخص سیاستهای سیاست خارجی دولت میپرداخت.
هویت مقابل آقای روحانی در انتخابات اخیر آقای جلیلی بود. آقای سعید جلیلی نزد افکارعمومی و مردم نماینده آقای احمدینژاد نبود. آقای احمدینژاد بارها اعلام کرد که من در انتخابات نمایندهای ندارم و در انتخابات هم از کسی اعلام حمایت نمیکنم. مردم این پیام را دریافت کردند.
اگر قرار بود ضدیت با آقای احمدینژاد، موجب رایآوری باشد باید آقای قالیباف رئیسجمهور میشد؛ چون در ایام پیش از انتخابات خرداد 92، بیشترین حملات علیه دولت آقای احمدینژاد را آقای قالیباف و تیم سیاسی رسانهای نزدیک به شهردار تهران ساماندهی کرد. پس از تحلیل محتوای گفتارهای انتخاباتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 92 متوجه شدیم که آقای قالیباف 3.7 برابر بیشتر از آقای روحانی علیه دولت دهم و آقای احمدینژاد سخن گفته بود. اتفاقا کاندیداهای اصولگرا رای نیاوردند چون تمام هویتشان را در ضدیت با آقای احمدینژاد قرار داده بودند.
با این حساب، با توجه به تحلیل شما اگر آقایان قالیباف و جلیلی هویتشان را در ضدیت آقای احمدینژاد قرار نمیدادند، احتمال بیشتری برای ریاست جمهوری داشتند.
شک نکنید که اگر اصولگرایان با پرچم ضدیت با آقای احمدینژاد حرکت نمیکردند و در عین حال با بیتدبیری کمپین انتخاباتی آقای جلیلی، صحنه انتخابات به صحنه سازش – مقاومت تبدیل نمیشد، آقای روحانی هیچ شانسی برای ریاستجمهوری نداشت. اصولگرایان باید دو کار میکردند. اول آنکه باید نقشه راه انتخاباتی آقای هاشمی را میفهمیدند و میدیدند که آقای هاشمی در حال مهندسی انتخابات است تا بتوانند نقشه راه آقای هاشمی را ناکام کنند و صحنه انتخابات را به مدل مورد نظر خود یعنی صحنه کارآمدی تبدیل کنند که در ذهن آقای قالیباف بود ولی همانطور که قبلا گفتم، صحنه عوض شد و انتخابات به جای رقابت بر سر کارآمدی به صحنه رفراندوم هستهای و دوگانه سازش – مقاومت تبدیل شد.
نکته دومی که اصولگرایان باید به آن توجه میکردند این بود که از تقابل با آقای احمدینژاد احتراز میکردند و نه تنها احتراز نکردند بلکه تلاش میکردند تا با تصویر خدمتگذار احمدینژادی در صحنه حاضر میشدند و خود را بدیل آقای احمدینژاد نشان میدادند که در این صورت با رای بالایی پیروز میشدند. البته با اقداماتی که در سالهای 90 تا 92 بخش سیاسی – رسانهای اصولگرایان علیه آقای احمدینژاد سازماندهی کرد، آنان دیگر نمیتوانستند با آقای احمدینژاد تعامل کنند چراکه دو سال تقابل کرده بودند تا نماینده آقای احمدینژاد را حذف کنند.
شما اولین اشتباه آقای روحانی را در این دانستید که ایشان تمامی تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای گذاشته است اما خیلی از تحلیلگران و صاحبنظران هم اعتقاد دارند که از قضا نقطه قوت و پیروزی آقای روحانی در همین عرصه مذاکرات هستهای است. بهرحال توافقی صورت گرفت و مقداری از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شد و روند پرشتاب تحریم متوقف شد...
میگویند پولها آزاد شده، ولی مگر چقدر پول آزاد شده است؟ همین الان 2.8 میلیارد دلاری که قرار شده در چهار ماه به ما بدهند، در همین مدت 4 ماهه 30 میلیارد از درآمدهای صادرات نفت ایران مجددا بلوکه میشود. یعنی به ازاء هر یک دلار آزاد شده 11 دلار بلوکه میشود! ضمن آنکه در نحوه هزینهکرد همین دلارهای آزاد شده هم دهها محدودیت وجود دارد.
این مقدار هم پول را آزاد کردن بهتر از این بود که هیچ پولی آزاد نشود...
عرض بنده این است که بزرگنمایی و اتکاء به این موضوع اشتباه بود. شما نباید تمامی تخممرغهای خود را در سبدی قرار دهید وقتی همه پارامترهای آن سبد تحت کنترل شما نیست. شناخت تیم آقای روحانی از ماهیت آمریکاییها، شناختی سطحی و غیرواقعی است. آقایان فکر کردند که با لبخند زدن و خوشوبشهای دیپلماتیک میتوانند طرف غربی را نرم کنند که نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه هرچه نرمتر برخورد کردیم سختتر خوردیم.
شما میگوئید شناخت سطحی و غیرواقعی است اما آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، سالها در آمریکا تحصیل و زندگی کردهاند و علاوه بر آن، سفیر کشورمان در سازمان ملل بودهاند.
سالها حضور داشتن در آمریکا مانع عدمشناخت صحیح از آمریکا نیست. ممکن است فردی سالها در آمریکا باشد ولی شناخت درستی از ماهیت آمریکا نداشته باشد. اعتقاد دارم آقای روحانی و تیمش شناخت درستی از امپریالیسم و استکبار ندارند. وقتی رهبری آمدند و گفتند من به مذاکرات خوشبین نیستم این موضع ایشان مبتنی بر یکسری دادهها و اطلاعات دقیق بود که چنین چیزی را بیان کردند.
ولی آنقدر عملکرد دولت روحانی و آقای ظریف خوب بوده که فضای قبل شکسته و الان هیاتهای دیپلماتیک برای ورود به تهران درحال سبقت گرفتن از همدیگر هستند.
مابهازا این سفرها چیست؟
مابهازایش این نیست که وقتی رئیسجمهور آمریکا به رئیسجمهور فرانسه میگوید از سفر هیاتهای اقتصادی کشورت به تهران جلوگیری کن، اولاند میگوید من نمیتوانم و تورم نقطه به نقطه ما از حدود 45 درصد در حال کاهش است.
ادعای کاهش تورم فقط به خاطر فضای روانی ناشی از توافق ژنو است، والا چه اتفاق مهمی در حوزه اقتصاد رخ داده است؟ اصلا چطور میشود که تورم پائین بیاید وقتی که رشد اقتصادی منفی است و همزمان نقدینگی موجود در اقتصاد نسبت به سال قبل 30 درصد رشد کرده باشد؟ در حوزه اقتصادی به شکل واقعی هیچ اتفاقی نیافتاده است. فقط بازار ارز نسبت به رفتارهای دیپلماتیک، خوشبینی خود را بروز داده است و این موجب شده تا نرخ دلار در محدودهای ثابت بماند.
این به نظر شما دستاورد مثبتی نیست؟
این دستاورد هرچه که هست، ماهیت اقتصادی ندارد و به محض وقوع کمترین اختلال در مذاکرات، نرخ دلار جهش میکند. ضمن آنکه از سقوط آزاد بورس تهران غافل نشوید. شش میلیون سهامدار جزء و مردم عادی که در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند، در نه ماه اخیر خرد شدهاند. واقعیتها فقط شعار نیست. به نظرم، آقای روحانی در حوزه اقتصاد هیچ اقدام ملموسی نکرده است و فقط بر موج مذاکرات هستهای جلو رفته است. هیچ واقعیت اقتصادی در ماههای اخیر تغییری نکرده است، حتی همین شیب کاهش تورم را نیز اگر بررسی کنید میبینید این روند از اسفند سال 91 شروع شده است و این روندی است که از دوره آقای احمدینژاد با کنترل نقدینگی شروع است. بعد براساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال 92 افزایش یافته و رشد اقتصادیمان هم که منفی است پس این نقدینگی افزایش یافته کجا جذب شده است؟ چطور میشود که با این شرایط تورم با مکانیزم اقتصادی کاهش یافته باشد؟ این براساس اصول اقتصاد معقول نیست. تمام حرف من این است که تدبیر اقتصادی نداشتیم بلکه اتفاق سیاسی رخ داده است و اینها آمدند از لحاظ روانی مقداری بازار را آرام کردهاند.
این یک دستاورد نیست؟
این یک دستاورد موقت است. در سوم آذر 93، اگر توافقی صورت نگیرد، شرایط حتی بدتر از قبل میشود.
به نظرم، شما امکان رسیدن به توافق غیرممکن میدانید؟
بله.
چرا؟
وقتی رهبری خطوط قرمز را شفاف و بر اساس منافع ملی و محاسبات کارشناسی بیان کردند، معلوم است که این خطوط قرمز مورد مخالفت آمریکاییهاست. ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی که رهبری درباره غنیسازی اورانیوم اعلام کردند، فراتر از غنیسازی صنعتی است و وقتی این خطوط قرمز اعلام میشود نشان میدهد تلاشها و فشارهای آمریکاییها به ثمر نرسیده است. در یک دورهای، اینها توانستند شکل مذاکرات را تغییر بدهند که شامل سطح و نوع مذاکرات بود. اینکه سطح مذاکرات بالاتر رفته است میتواند بر کیفیت مذاکرات اثرگذار باشد اما اینکه این تغییر سطح در نتیجه مذاکرات اثری داشته باشد، تصور درستی نیست.
براساس آخرین گفتهها، حدود شصت، هفتاد درصد متن توافق جامع نهایی مورد توافق دو طرف مذاکره قرار گرفته است...
خب ممکن است که حتی 99 درصد توافق صورت گیرد اما در یک درصد باقیمانده توافق نشود و این یک درصد، کل توافق را زیر سوال ببرد چون دربند آخر توافق ژنو آمده است تا در همه موارد طرفین به توافق نرسند، هیچ توافقی صورت نمیگیرد، به عبارتی طرفین بر سر دوراهی همه یا هیچ قرار دارند. مسئله اصلی آمریکاییها با ما در مورد سطح غنیسازی است. آمریکاییها به هیچ وجه ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو را نمیپذیرند. مسئله اصلی ما هم رفع فوری همه تحریمهاست که آمریکاییها هم به آسانی از این ابزار دست برنمیدارند.
قبول دارید که آمریکاییها بیش از ما به توافق جامع نیازمند هستند؟
این یک بحث دیگر است. آمریکاییها اگر غنیسازی 190 هزار سویی را برای ایران قبول کنند، حزب دمکرات باید برای همیشه در تاریخ دفن شود. چون آنها میخواهند بگویند که ما بدون آنکه امتیازی به ایران بدهیم برنامه هستهای ایران را تعطیل کردیم در حالی که اگر هم تحریمها لغو شوند و هم ظرفیت 190 هزارسویی غنیسازی برای ایران تثبیت شود که اوباما در موقعیت بسیار سختی قرار میگیرد. البته این هدف با استقامت جدی بر سر منافع ملی کشورمان دستیافتنی بود اما خطای تیم آقای روحانی این بود که در آغاز کار عملا این پیام را به غربیها دادندکه تحریمها بر ایران موثر بوده و ما به خاطر تحریمهاست که آمدهایم و در حال مذاکره با آمریکا هستیم.
این حرف شما را هم آقای روحانی و هم آقای ظریف بارها رد کردند.
متاسفانه با رفتار دولت در آغاز کار و سخن گفتن از خزانه خالی و بحران اقتصادی، غربیها این پیام را دریافت کردند و بر همین اساس هم رفتارشان را محکم تنظیم کردند. تا آنجا که جان کری گفت که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. پذیرش ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی برای ایران، حتما برای آمریکاییها یک توافق بد است.
آقای ظریف هم بارها گفته بودند که ایران زیر بار هر توافقی نمیرود و توافق نکردن بهتر از توافق بد است...
آقای ظریف هرچند این حرف را گفته است اما آقای کری این موضع را همان روز اول بیان کرد. با این شرایط سخن گفتن از نتیجه برد – برد کاملا بیمعناست.
شما بازی برد – برد را قبول دارید؟
من نتیجه برد – برد بین ایران انقلابی و آمریکای استکباری را از اساس قبول ندارم. چطور میشود با آمریکاییها به نتیجهای برسیم که هم پیروزی انقلاب اسلامی باشد و هم پیروزی جبهه شیطان، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟
اینکه شما چنین چیزی را میگوئید و از لفظ «شیطان» استفاده میکنید، بسیار ایدئولوژیک است. اما عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، عرصه رئالیستی است...
اتفاقا استفاده از لفظ شیطان و استکبار برای جبهه غرب کاملا رئالیستی و مبتنی بر واقعگرایی است. جمهوری اسلامی هم قرار است ساختاری باشد که از انقلاب اسلامی دفاع کند. انقلاب اسلامی یعنی نفی همه آنچه استکبار است و تحقق کلمه توحید و توحید یعنی نفی استکبار.
پس شما به هیچ وجه به مذاکرات خوشبین نیستید؟من اعتقاد دارم که مذاکرات به نقطه پایان رسیده است و در دو ماه آینده هم هیچ اتفاق معناداری نخواهد افتاد.
آقای داوری! در هنگام مذاکرات یکسری واژهها از سوی برخی جریانات سیاسی ظهور کرد که نمونه مشهور آن «دلواپسیم» بود. شما یا جریان آقای احمدینژاد هم دلواپس هستید؟
بهرحال نگرانی جدی در مورد شیوه کنش تیم مذاکرهکننده و پیامهایی که تیم دولت آقای روحانی به طرف غربی در این ماهها منتقل کرده، وجود دارد.
رهبری بارها از تیم مذاکرهکننده دفاع کرده است.
موضع رهبری با موضع جریانهای سیاسی فرق میکند. بالآخره رهبری از یک موضع بالا جریانها را هدایت میکنند. ولی موضع جریانها سیاسی، موضع تعامل و نقد سیاسی است و نقش و سطح تاثیرگذاری رهبری با جریانهای سیاسی متفاوت است. جریانهای سیاسی میتوانند نگرانیهایشان را سریع و صریح گویند ولی رهبری به دلیل جایگاهشان شاید صلاح نباشد صریحا دغدغهها و نگرانیهایشان را بیان کنند.
حال به عنوان یک فعال سیاسی فکر میکنید این دلواپسیها نزد رهبری هم وجود دارد.
قطعا بیشترین دغدغه و در عین حال اشراف نسبت به منافع ملی را رهبری دارند؛ هرچند که من نمیدانم این دغدغهها و نگرانیها در کدام حوزهها بیشتر است.
آقای داوری! با این حال شاهد حمایتهای مکرر مقام رهبری از دولت بودهایم که در آخرین بار نیز در دیدارشان با گفتند که همه بدانند که من از دولت حمایت میکنم و با همه توانم به دولت کمک خواهم کرد...
مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟
ولی نوع حمایت...
اگر به نوع حمایت باشد، حمایتهایی که رهبری از آقای احمدینژاد داشتند، در هیچ دورهای مشابه ندارد. حمایتی که رهبری از دولت آقای احمدینژاد کردند، حمایت گفتمانی بود و نه فقط حمایت اجرایی. به غیر از دولت آقای احمدینژاد، رهبری از هیچ دولتی، حمایت گفتمانی نکردند. دوما، مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟ بهرحال سیاست رهبری در حمایت از دولتها یک سیاست قطعی بوده است هرچند من حمایت ویژهای هم از سوی مقام معظم رهبری در این ماهها ندیدهام و فکر میکنم که حمایتهایی هم که ایشان تاکنون داشتهاند، در راستای همان حمایتهای متداول و معمول و جاری بوده است.
ولی بالآخره ایشان مذاکرهکنندهکنندگان را فرزندان انقلاب دانستند و اعلام کردند که من از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنم...
این حمایت کاملا طبیعی است چراکه تیم مذاکرهکننده در حال مذاکره با دشمن است. وقتی سربازی را به جبهه فرستادید، باید این سرباز را از نظر لجستیک و تدارکات حمایت کرد. در عین حال رهبری چندین بار هم گفتند که من به مذاکرات خوشبین نیستم. آیا این دو قابل جمع است؟ خیر. من میخواهم بگویم که رهبری از مذاکرات حمایت میکنند تا اگر زمانی مذاکرات به نتیجه نرسید، دشمن سواستفاده نکند و باجخواهی و زیادهخواهی خود را به دوش ایران بیاندازند و بگویند چون رهبری ایران حمایت نکرد، مذاکرات شکست خورد. رهبری نظام حمایت کردند تا ماهیت دشمن روشن شود. تردیدی نداشته باشید که این روند به توافقی منجر نمیشود.
اگر توافقی صورت نگیرد، این عدم توافق موجب شکست روحانی میشود؟
به نظرم به جهت خطای استراتژیک آقای روحانی، دولت بعد از عدم توافق در آذرماه، دچار دستاندازهای بسیاری جدی خواهد شد.
این دستاندازها در کدام عرصهها بیشتر خواهد بود؟
در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی مشکلات جدی خواهد بود. دولت آقای روحانی برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی برنامه جدی نداشته و همه موضوعات را به زلف سیاست خارجی گره زده و تصور کرده میتواند این پروژه را به پیش ببرند تا از سرریز ارتباط با غرب برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی استفاده کنند؛ چراکه نگاه دولت به مذاکرات صرفا محدود به مسئله هستهای نبوده است.
مگر چه نگاهی بوده؟آقایان به همکاری راهبردی با غرب میاندیشند.
اگر حرفتان هم درست باشد، آقای روحانی هم از همان زمان انتخابات، شعار تعامل با دنیا را سر میدادند.
تعامل با همکاری راهبردی متفاوت است. چون اینها نگاهی فراتر از مسئله هستهای داشتند، تمامی تخممرغها در این سبد قرار دادند و تصور کردند از سرریز همکاری راهبردی با امریکا، منافع اقتصادی بدست میآید و میتوانند نقاط ضعف در سایر حوزهها را بپوشانند. این باعث شد تا دچار خطای محاسباتی در تعیین استراتژی بشوند و با توجه به فضایی که امروز در مذاکرات داریم، بعید میدانم به این راحتی بتوانند خطایشان را جبران بکنند.
شما در صحبتهایتان گفتید که بحث مذاکرات برای دولت بیش از مسئله هستهای است و دولت به تعامل به غرب میاندیشد. اگر نگاهی به عملکرد آقای احمدینژاد کنیم، میبینیم که در ایشان در چهار سال اولشان، وارد یک فضای پر از تنش شدند و به قول خودشان، دیپلماسی تهاجمی را به راه انداختند ولی در چهار سال دوم دولتشان، دیگر از آن تنشها و اقدامات جنجالی خبری نبود بلکه ایشان بیشتر به اصول دیپلماسی پایبند بود و به سران غربی نامه مینوشت...
نامه که در دولت نهم نوشته شد.
بهرحال در چهار سال دوم، ایشان هم از بهبود و تعامل با غرب بدشان نمیآمد...
این حرف به طور کلی صحیح نیست. نگاه آقای احمدینژاد در دولت دهم، در امتداد نگاه دولت نهم بود. ایشان یک نگاه انسانمحور در سیاست خارجی دارد که خروجی آن موضوع راهبردی مدیریت مشترک جهانی است که طی آن، همه کشورها باید در مدیریت جهان سهیم شوند. استراتژی دیپلماسی آقای احمدینژاد در طول دولت نهم و دهم تغییری نیافت، هرچند محیط بینالملل و شرایط داخلی در دولت دهم نسبت به دولت نهم تغییر کرد.
پس منکر هرگونه تغییر در احمدینژاد هستید؟
آقای احمدینژاد در تاکتیکها متکاملتر شدند ولی در اصول و راهبرد تغییری نکردند.
ولی در سالهای پایانی ریاستجمهوریشان دیگر از آن اقدامات و حرفهای جنجالیای مانند مسئله هولوکاست شاهد نبودیم.
سوالات ایشان درباره هولوکاست همچنان پابرجاست و در عین حال بیپاسخ از طرف غرب. دیدید که در راهپیمایی روز قدس امسال نیز به این سوالات اشاره کردند. آقای احمدینژاد در بحث هولوکاست فقط چند سوال مطرح کردهاند و هیچ وقت به دنبال تنشزایی نبودند...
ولی در عمل، آنچه رخ میداد تنشزایی بود و چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد.
اینها بازنمایی رسانهای است. اگر آقای احمدینژاد، آن سوالات درباره هولوکاست را نمیپرسید هم باز آن قطعنامهها صادر میشد. در عین حال یادتان باشد که مسئلهای که اقتصاد کشور ما را مختل کرد قطعنامههای مورد نظر شما نبود، بلکه مسئله تحریم بانک مرکزی در زمستان1390 و بعد از اتفاق مشکوک اشغال سفارت انگلیس در تهران، اقتصاد ایران را زیر ضرب برد و گرنه تا آن زمان تحریمها فشار کمرشکنی وارد نکرده بودند.
شما اشغال باغ قلهک را اقدامی مشکوک دانستید. این اقدام را برای برای به زمین زدن احمدینژاد میدانید؟
نتیجه این عمل، تحریم بانک مرکزی ایران بود. به نظرم عاملان این اقدام خواسته یا ناخواسته، به انگلیس و غرب پاس گل دادند.
دومین خطای استراتژیکی که گفتید حسن روحانی در این مدت انجام داده است، این بوده که وی هویت مقابل خود را محمود احمدینژاد تعریف کرده است و بر این اساس به تخریب دولت قبل عمل کرده اما خیلی از حامیان ایشان میگویند دولت روحانی باید آنچه در هشت سال گذشته رخ داده را به مردم بیان کند؛ مثلا بگوید که میزان تورم، رشد کشور و...
دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی هیچ نسخه جدیدی ندارد و عملا همان سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد را دنبال میکند که قبل از حضور در دولت مداوما به همان سیاستها حمله میکردند! آقای نوبخت زمانی که خارج از دولت بود میگفت اگر هدفمندی یارانهها اجرا بشود، تورم به 500 درصد میرسد! ولی همین آقای نوبخت وقتی به دولت میآید و میخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، میگوید تورم چندانی نخواهیم داشت! آقای نهاوندیان زمانی که خارج از دولت بود به رهبری نامه مینوشت که دولت آقای احمدینژاد یارانه تولید را نمیدهد، اما مگر دولت آقای روحانی به تولید یارانه داد؟
آقای روحانی و تیمش چون پس از سال 84 دیگر هیچگاه فکر نمیکردند به راس دولت برسند، هشت سال علیه آقای احمدینژاد سیاهنمایی کردند ولی وقتی به دولت آمدند، دیدند که تصمیمات آقای احمدینژاد منطبق بر اصول کارشناسی بوده است و آقایان فقط شعار سیاسی میدادند. مگر نمیگفتند آقای احمدینژاد قانون بهبود فضای کسب و کار را تعطیل کرده و شورای گفتوگو را برگزار نمیکند، حال بروید از آقای نهاوندیان بپرسید که در یک سال اخیر چند جلسه شورای گفتگو برگزار شده است؟ من به شما میگویم. در یکسال اخیر حتی یک جلسه از شورای گفتوگو هم برگزار نشده است.
مگر آقایان مداوما نگفتند که آقای احمدینژاد سازمان مدیریت را منحل کرد، پس حالا که دولت دستشان است چرا سازمان مدیریت را احیا نمیکنند؟ متاسفانه آقای روحانی به خاطر آنکه آقای هاشمی را راضی کند، مجبور شده هویت مقابل خودش را آقای احمدینژاد قرار بدهد. اگر کسی دلسوز آقای روحانی بود، به ایشان میگفت که شما نباید این کار را بکنید ولی آقای روحانی به دلیل ملاحظاتی که با آقای هاشمی دارد، ناچار است هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد قرار دهد و همین رفتار، پاشنه آشیلش خواهد بود. با این روند اعتقاد دارم که آقای روحانی در سال 96 به سختی میتواند رای سال 84 آقای هاشمی را هم تکرار کند، یعنی رایش به 10 میلیون هم نمیرسد و شاید اولین رئیسجمهوری باشد که در دور دوم انتخاب نشود.
آقای روحانی در چه زمانی رای نمیآورد؟ وقتی رقیبش در انتخابات سال 96، احمدینژاد باشد؟
اعتقاد دارم اگر در سال 96 مجموعهای با بینش، منش و روش آقای احمدینژاد مقابل آقای روحانی قرار بگیرد، آنگاه آقای روحانی اولین رئیسجمهوری خواهد بود که دور دوم ریاست جمهوری را نمیبیند.
به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدینژاد، فکر میکنید ایشان در انتخابات سال 96 کاندیدا میشود؟
آقای احمدینژاد دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد و تا آنجا که میدانم به هیچ عنوان قصد کاندیداتوری یا برنامهریزی در هیچ انتخاباتی را ندارند. البته این تحلیل شخصی بنده و مربوط به امروز است و از آینده خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
در چه شرایطی آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96 شرکت میکند؟
اگر آقای احمدینژاد مجدداً رئیسجمهور شود، چیزی بر فضائل ایشان افزوده نمیشود. اما احتمالا اگر آقای احمدینژاد احساس کنند که منافع مردم و انقلاب با تداوم شرایط کنونی به طور جدی به خطر میافتد و ایشان میتوانند از منافع مردم و انقلاب صیانت کنند، نقشآفرین خواهند بود ولی امروز ممکن است که این تلقی را نداشته باشند.
اگر آقای احمدینژاد در چهار سال دیگر قصد کند که کاندیدا شود. آیا اصولگرایان که به قول شما هر کاری کردند تا آقای احمدینژاد به زمین بزنند، چه میکنند؟
آنها که چارهای ندارند. از قضا، اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
اینکه مسائلی نظیر دادگاه احمدینژاد از سوی اصولگرایان ایجاد شده، فکر نمیکنید به خاطر این است که اصولگرایان عزمشان را جزم کردهاند تا احمدینژاد دیگر در صحنه سیاست کشور نباشد؟
برای پاسخ به سوال شما لازم است اصولگرایان را تفکیک کنیم. اصولگرایان یک بدنه کوچک حزبی - رسانهای دارند که بخشی از اینها رابطه خوبی با آقای احمدینژاد ندارند. در عین حال جریان اصولگرایی یک بدنه اجتماعی ده میلیونی هستند و این سازمان رای به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه شدید دارد و با آقای احمدینژاد احساس همذاتپنداری میکنند. چه بخش کوچک حزبی اصولگرایی بخواهد یا نخواهد این بدنه بزرگ کاملا در سبد رای آقای احمدینژاد مستقر است. به ویژه اگر آقای احمدینژاد بخواهد با جریان آقای هاشمی رقابت علنی بکند، قطعا در آن زمان، سازمان رای بدنه اجتماعی اصولگرایی کلا در سبد رای آقای احمدینژاد قرار میگیرد.
آقای احمدینژاد تا کی میخواهند سکوت کنند؟فعلا سکوت ایشان ادامه دارد مگر اینگه ایشان به جمعبندی جدیدی برسند.
فکر میکنید کی سکوتشان را میشکنند؟نمیدانم اما شاید در آینده آقای احمدینژاد ضروری ببینند برای آگاهی افکارعمومی نکاتی را بیان کنند.
ارزیابی خودتان از سکوت آقای احمدینژاد چه بوده است؟
سکوت ایشان تا الان نتایجی خوبی داشته است ولی باید مقداری زمان گذشت و نتایج عملکرد دولت فعلی مشخص و فاصله واقعی بین ادعاها و عملکردها روشن شود. به نظرم اگر فضای شفافتر شود، میتوان از این سکوت عبور کرد.
درباره جلسات آقای احمدینژاد با وزرا و مدیرانش هم صحبت میکنید.
این جلسات طبیعی است. آقای ناطقنوری با گذشت 30 سال از زمانی که وزیر کشور بودهاند، هنوز جلساتشان را با استاندارانشان برگزار میکند. این جلسات، بیشتر جلسات عاطفی است و آقای احمدینژاد هیج جلسه سازمانیافتهای ندارد.
پس تشکیل دولت در سایه را تکذیب میکنید.
ایشان به هیچ وجه به دنبال دولت در سایه نیست.
ارزیابیتان از انتقاداتی که اصولگرایان به دولت آقای روحانی میکنند، چیست؟
به نظرم یکی از خطاهایی که اصولگرایان دارند، این است که عرصه انتقاد از دولت آقای روحانی را به عرصههای فرعی میآورند. ما نباید تضاد اصلیمان با آقای روحانی را فراموش کنیم. ما دو تضاد اصلی با دولت آقای روحانی داریم: تضاد اول در عرصه استقلالخواهی است که ناشی از رفتار تیم دولت در مذاکرات هستهای است و تضاد دوم در عرصه عدالتخواهی است که ناشی از رویکردهای تیم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی است، هرچند تا امروز به دلیل اولویتدهی به مذاکرات هستهای نتوانستهاند این رویکرد پیاده کنند اما گفتمان اقتصادی دولت آقای روحانی، بازتولید گفتمان اقتصادی دولت آقای هاشمی است؛ در واقع دولت آقای روحانی، دولت دوم آقای هاشمی است. به نظرم اصولگرایان به جای آنکه انتقاداتشان را به عرصههای فرهنگی ببرند که در شرایط امروز یک تضاد فرعی است، باید به تضاد اصلی یعنی تضاد بر سر مفاهیم استقلال و عدالت بپردازند. در اینجاست که میتوان دولت را به شکل جدی به نقد کشاند و نقاط ضعف دولت آقای روحانی را برای مردم روشن کرد. آحاد جامعه هم به این تضادها، حساس هستند و برای همین است که دولت آقای روحانی هم تمایل دارد که انتقادات به دولت یازدهم از عرصه فرهنگی فراتر نرود.
دلیلش چیست؟
اگر انتقادات به دولت یازدهم به عرصه فرهنگی محدود شود، دولت میتواند خلاهایش را در سایر حوزهها از منظر افکار عمومی بپوشاند و در عین حال میتواند اقبال بخشی از اقشار اجتماعی که طالب آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بیشتر هستند را جلب کند. وقتی با حملات اصولگرایان در عرصه فرهنگی به دولت آقای روحانی، تصویر این دولت، به عنوان دولتی با دروازههای باز فرهنگی - اجتماعی ترسیم شود - که البته در واقع امر اینگونه نیست -، بخشی از اقشار اجتماعی از این تصویر دولت استقبال میکنند. بنابراین چنین شیوهای برای مواجهه با دولت یازدهم خطای راهبردی جریان اصولگراست. اصولگرایان اگر میخواهند در مواجهه با دولت یازدهم موفق باشند، باید به نقاط ضعف واقعی و پاشنه آشیل اصلی دولت آقای روحانی، یعنی سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند.
آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس سال 94 برنامهای دارد؟
آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای هیچ انتخاباتی ندارند و قطعا در انتخابات مجلس بعدی هم حضور سازمانیافتهای نخواهند داشت. البته ممکن است برخی از وزرای ایشان با تصمیم شخصی در مناطقی که مقبولیت بومی و منطقهای دارند، مثل آقای نیکزاد در اردبیل یا آقای شیخالاسلام در چالوس در انتخابات حضور پیدا کنند که البته در این رابطه هم هنوز هیچ جمعبندی وجود ندارد.
دلیل این عدم حضور سازمانیافته چیست؟
واقعیت ساختار سیاسی کشورمان این است که همیشه مجلس به نوعی تابع دولت میشود. اگر الان نیز نگاه کنید، مشاهده میکنید که بخش مهمی از مجلس با دولت آقای روحانی همراه شده است. تا قبل از سال 90 نیز مجلس با دولت آقای احمدینژاد همراه بود.
اگر آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96، کاندیدا نشود، احتمال دارد از کاندیدایی حمایت کنند؟
نمیدانم.
آقای داوری! شما ریاست مجتمع هما (هواداران مردمی احمدینژاد) را برعهده دارید. هما براساس چه سازوکاری راهاندازی شده است؟
بنده ریاستی در مجتمع هما ندارم. بیشتر نقش بنده نقش هماهنگکننده است چون سازوکار درونی هما یک سازوکار کاملا خودجوش، درونی و از پایین به بالاست...
میتوان گفت هما حزب آقای احمدینژاد است؟
به هیچ وجه. مجتمع هما با دفتر آقای احمدینژاد هیچ نوع ارتباط سازمانی و ساختاری ندارد. هما مجموعهای است که از پائین شکل گرفته و بخش کوچکی از بدنه نیروهای هوادار آقای احمدینژاد که در مناطق مختلف کشور، در وبلاگها، در شبکههای اجتماعی و... فعال هستند و نیاز داشتند تا هماهنگیها و همافزاییهایی صورت گیرد را به هم پیوند داده است.
آیا هما بدنه رای و ستاد آتی آقای احمدینژاد در سال 96 خواهد بود؟
هما برای فعالیت سیاسی برنامهای ندارد و نگاهمان غالبا فرهنگی و اجتماعی است.
تا حالا چه اقداماتی مجمتع هما داشته است؟
تا الان یک فراخوان و ثبتنام اولیه داشتهایم و توانستهایم برنامههای آموزشی محدودی هم برگزار کنیم. در حال حاضر سازماندهی و برنامهریزی مطالعاتی و پژوهشی در برخی از حوزهها را برای شناخت بهتر شرایط ایران و منطقه تکمیل کردهایم.
شما در بخشی از این مصاحبه بیان کردید که آقای روحانی برای رضایتخاطر آقای هاشمی هویت مقابلش را احمدینژاد تعریف کرده است. حال اگر آقای روحانی این کار را به قول شما انجام ندهد، به نظر شما آقای هاشمی چه میکند؟
آقای روحانی، هویتی مستقل از آقای هاشمی ندارد و میتوان دولت آقای روحانی را سایهای پررنگ از دولت آقای هاشمی دانست. آقای هاشمی ایستاده که دولت آقای روحانی تولید شده است و گرنه آقای روحانی بدون برنامهریزی آقای هاشمی، نمیتوانست حتی خواب ریاست جمهوری را هم ببیند.
رابطه اصلاحطلبان را با دولت آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان آقای روحانی را بیشتر به مثابه یک محلل و نه یک متحد نگاه میکنند. واقعیت این است که نظام بعد از فتنه 88، اصلاحطلبان را سه طلاقه کرد، حالا اصلاحطلبان میخواهند از محلل شدن آقای روحانی مشکل سه طلاقه بودنشان را حل کنند.
اینکه اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان و روحانی به مشکل و جدایی برمیخورند را قبول دارید؟
در میان مدت این اتفاق نمیافتد. امروز آقایان خاتمی و هاشمی، که جریان اصلاحات و اعتدال را هدایت میکنند یک روحند در دو بدن. هر چند در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان یکسری گلایهها و غرغرها وجود دارد ولی این غرغرها نمیتواند در استراتژی کلان این دو جریان اثرگذار باشد.
ارزیابیتان از آینده سیاسی آقای مشایی چیست؟
آقای مشایی از خرداد سال گذشته کاملا از عرصه سیاسی خود را به عرصه فرهنگی منتقل کردند و مشغول مطالعات و پژوهشهای فرهنگی هستند.
احتمال برگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد؟
اصلا. ایشان به هیچوجه علاقهای برای درگیر شدن با سیاست ندارند. اگر سال پیش هم کاندیدا شدند، به دلیل اصرار آقای احمدینژاد بود. جنس آقای مشایی، جنس فرهنگ است.
به فرض اینکه آقای احمدینژاد در سال 96 در انتخابات حضور یابند و رئیسجمهور نیز شوند، آقای مشایی به عرصه دولت و سیاست باز میگردند؟
بعید میدانم آقای مشایی انگیزهای برای کار اجرایی داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
رسانههای مختلف از فروش زنان و دختران ایزدی در شهر موصل به قیمت 200دینار یا 140دلار خبر دادند
کد خبر: ۴۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
آزاد خردمند، شرایط نامزدی در هیات مدیره انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد را اعلام نمود.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان،شرایط نامزدی در هیات مدیره انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد به شرح ذیل می باشد.
شرایط هیات مدیره
ماده 21- اداره امور خانه طبق اساسنامه به عهده هیات مدیره ای مرکب از هفت نفر عضو می باشد که اعضای اصلی و علی البدل آن برای مدت دو سال با رای مخفی به شرح ذیل انتخاب می شوند :
1- دو نفر از مدیران مسئول نشریات استان با یک نفر عضو علی البدل (مدیران مسئول نشریاتی با گستره مصوب سراسری یا منطقه ای صرفاً در استانی که دفتر مرکزی آنها واقع است می توانند نامزد هیات مدیره شوند)
2- سه نفر از روزنامه نگاران شاغل در رسانه های استان با یک نفر عضو علی البدل
3- یک نفر از مسئولان نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری با یک نفر عضو علی البدل
4- یک نفر از مسئولان نمایندگی خبرگزاریها با یک نفر عضو علی البدل
تبصره 1- روزنامه نگار در این اساسنامه اعم از خبرنگار ، دبیر گروه ، معاون دبیر گروه ، معاون سردبیر ، عضو شورای سردبیری و سردبیر است که شغل اصلی و مستمر هر یک از عناوین مذکور ، رسانه ای باشد و در فهرست بیمه ای رسانه متبوع باشند .
تبصره 2- «اعضای هات مدیره بجز ردیف های 3 و 4 نمی توانند شغل رسمی دولتی یا نهادهای عمومی داشته باشند .
تبصره 3- بیش از 3 نفر از یک رسانه نمی توانند عضو هیات مدیره باشند .
تبصره 4- چنانچه در طول دوره ، هر یک از اعضای هیات مدیره از مسئولیت خود در رسانه متبوع استعفا کنند یا عزل شوند عضویت آنان در هیات مدیره به قوت خود باقی است.
ماده 43 – شرایط اختصاصی برای بازرسی و عضویت در هیات مدیره نیز به شرح زیر است :
1- عضویت در خانه مطبوعات ( براساس ماده 42 اساسنامه )
2- داشتن حداقل 25 سال سن
3- دارا بودن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی یا معادل حوزوی آن
ماده42 –کلیه شاغلان مطبوعات ، پایگاههای خبری و نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری و خبرگزاری ها که در بخش تحریریه و در قالب شغل اصلی و مستمر فعالیت می کنند (اعم از خبرنگار ، دبیرگروه، معاون دبیرگروه ، معاون سردبیر ، سردبیر ، گرافیست ، عکاس ، مدیر مسئول و صاحب اکتیاز که دارای شرایط زیر باشند می توانند به عضویت خانه و یا هیات مدیره در آیند:
1- داشتن تابعیت جمهووری اسلامی ایران
2- تدین به یکی از ادیان به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی
3- پایبندی به قانون اساسی به ویژه اصول بنیادین آن
4- عدم اشتهار به فساد اخلاقی
5- داشتن حداقل مدرک دیپلم
6- اقامت داشتن در حوزه فعالیت خانه مطبوعات
7- برخورداری از حداقل یک سال سابقه اشتغال اصلی و مستمر بیمه ای (منتهی به هر مجمع عمومی) در یکی از نشریات چاپی یا الکترونیک و یا نمایندگی روزنامه ای سراسری و خبرگزاری ها به عنوان روزنامه نگار (برای اولین مجمع عمومی سابقه 3 ماهه کفایت می کند)
8- نداشتن محکومیت کیفری موثر (محرومیت از حقوق اجتماعی)
9- قبول و تعهد اجرای مقررات این اساسنامه و مصوبات قانونی خانه مطبوعات
10-امضای میثاق نامه اخلاق حرفه ای
تبصره 1- روزنامه نگاران فعال در رسانه های منطقه ای یا سراسری ، مشروط به آنکه دفتر مرکزی رسانه آنها در استان واقع باشد می توانند به عضویت خانه مطبوعات آن استان درآیند. (نشانی دفتر مرکزی ، همان است که در سایت اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی و شناسنامه ثابت رسانه مطابق ماده 18 قانون مطبوعات آمده است .)
تبصره 2- در صورتی که هر عضو در طول مدت عضویت خود حداقل یکی از شرایط بالا را فاقد شود یا مشخص شود از ابتدا فاقد آن بوده ، عضویت وی تا رفع آن لغو می شود . چنانچه فرد ، عضو هیات مدیره یا بازرس باشد مسئولیت وی نیز منتفی می شود .
تبصره 3- در مورد بند 7 و برای کسانی که بیمه آنان توسط دستگاههای دولتی یا صندوق های بازنشستگی پرداخت می شود ، معرفی نامه رسانه به همراه مدرک مربوط به بیمه و تائید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کفایت می کند . سقف این تعداد برای رسانه ها بر اساس جدول زیر خواهد بود :
روزنامه های = 5 نفر
دفاتر سرپرستی روزنامه ها و خبرگزاریها = 3 نفر
هفته نامه ها و سایت های خبری = 3 نفر
سایر نشریات = 1 نفر
برای تمام رسانه های فوق ، انتشار منظم حداقل 3 ماه منتهی به برگزاری مجمع عمومی و واقع بودن دفتر مرکزی رسانه در استان ضروری است .
تبصره 4- افراد زیر با معرفی صاحب امتیاز رسانه فعال می توانند به عضویت افتخاری خانه درآیند (رسانه فعال ، نشریه ای است که در سه ماه منتهی به صدور معرفی نامه ، به طور مرتب برساس دوره انتشار مصوب خود منتشر شده باشد و در مورد رسانه های فضای مجازی نیز استمرار انتشار مطالب در این مدت رعایت شده باشد) :
1- افرادی که به عنوان رابط خبری ، مترجم ، ویراستار یا نویسنده با آن رسانه همکاری می کنند .
2- افرادی که در سمت های خبری یا تحریری اشتغال داشته اند و ترک فعالیت حرفه ای نموده اند .
3- روزنامه نگاران آزاد یا پاره وقت که شغل اصلی و مستمر آنان روزنامه نگاری نیست . (مشروط به انتشار حداقل 20 مطلب در فاصله یکسال )
4- مشاغل مرتبط با رسانه از جمله چاژ ، توزیع ، فروش ، خدمات فنی ، ویزیتوری و همکاران اداری تا تشکیل رسمی صنوف تخصصی .
تبصره 5- اعضای افتخاری از پرداخت ورودیه و حق عضویت معاف هستند.
تبصره 6- اعضای افتخاری از تسهیلات و خدمات خانه مطبوعات می توانند بهره مند شوند اما امکان نامزدی در انتخابات یا رای دادن به هیات مدیره را ندارند .
تبصره 7- اسامی اعضای خانه باید در پایگاه اطلاع رسانی خانه و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به تفکیک نام و نام خانوادگی ، نام رسانه ، سمت در رسانه ، تاریخ عضویت در خانه ، سابقه پرداخت بیمه توسط رسانه / رسانه ها منتشر و مرتباً به روزرسانی شود . درج مشخصات اعضای افتخاری در فهرست جداگانه نیز بلامانع است .
تبصره 8 – هیچ کس نمی تواند در بیش از یک خانه مطبوعات عضو شود مگر آنکه از عضویت یک خانه مستعفی و در خانه مطبوعات استانی دیگر ، عضویت یابد.
کد خبر: ۴۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
واهبی زاده :آن چیزی که سبب پیروزی رزمندگان ایران در دفاع مقدس بود روحیه شهادت طلبی و ایثار و تاسی از فرهنگ عاشورا بود که این روحیه در تمام مشکلات می تواند کارگشا باشد
کد خبر: ۴۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
متاسفانه يکي از عادتهاي ناسالم ما ايرانيها اين است که نميدانيم چطور و چقدر احساسات خود را به ديگران، مخصوصا بچهها، بروز بدهيم و خيليهايمان هم مديريت و کنترلي بر احساسات و هيجانهاي خود نداريم
کد خبر: ۴۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۹
من فکر میکنم که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا باید خود را با واقعیت تطابق دهد. این چیزی است که ما نیاز داریم. ما نمیخواهیم که بر مردم چیزی تحمیل کنیم. ما باید خود را منطبق با واقعیات کنیم. ما معتقدیم که صلح و امنیت در جهان توسط سیاستهای دوگانه همانند آنچه که شما با داعش در سوریه و عراق به گونههای مختلف رفتار میکنید به دست نمیآید. به گزارش آوای دنا به نفل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمدجواد ظریف که برای حضور در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر میبرد، در گفتوگوی تفصیلی با رادیو ملی آمریکا در پاسخ به سوالی درباره آمادگی ایران و آمریکا برای دستیابی به یک توافق، گفت: من فکر میکنم که همه برای دستیابی به توافق آماده باشند. اولین دلیل آن این است که من فکر میکنم در این مسأله همه گزینههای بد مورد آزمایش قرار گرفتهاند و همانگونه که چرچیل میگوید بعد از آزمایش همه گزینههای بد ما بتوانیم از گزینه درست استفاده کنیم.
وی افزود: من هنوز بر این باورم که این یک احتمال است. تنها مشکل این است که چگونه بتوانیم این مسأله را در میان برخی گروههای داخلی به خصوص آمریکا و حتی برخی از کشورهای اروپایی ارائه کنیم. ممکن است این اتفاق آنها را خوشحال کند و یا آنها را ناراحت کند. زیرا برخی از آنها از انجام هر گونه توافقی خوشحال نخواهند شد.
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه آیا شما فکر میکنید که آمریکاییها از دستیابی به هرگونه توافق با ایران احساس دستیابی به یک توافق بد را داشته باشند، افزود: برخی تصور میکنند که دستیابی به توافق با ایران یک ایده بدی است. آنها از دستیابی به هر توافقی با ایران ناراضی هستند و تلاش میکنند که با استفاده از بهانههایی هرگونه توافقی را بشکنند. اما من فکر میکنم اگر شما میان دستیابی به توافق با عدم توافق را مقایسه کنید بسیار مشخص است که دستیابی به توافق قابل ترجیحتر است.
ما در طول 10 سال گذشته تلاش میکنیم که در حوزه هستهای به یک توافق برسیم. اگر آمریکا معتقد است که تحریمها میتواند بسیار تأثیرگذار باشد در این صورت باید به این سوال پاسخ دهد و آنهایی که تلاش میکنند تحریمها ادامه یابد و به دنبال تصویب تحریمهای بیشتر هستند تاکنون از تصویب تحریمها چه چیزی به دست آوردهاند؟ آیا آنها توانستهاند به یکی از اهداف مورد نظر خود دست یابند؟ آنها دو هدف دنبال میکردند. اولی این بود که ایران را وادار به کنار گذاشتن برنامه هستهایاش کنند.
وی ادامه داد: برنامه هستهای ایران یک برنامه تسلیحاتی نیست بلکه صلحآمیز بوده و ایران این برنامه را کنار نخواهد گذاشت. به هنگام اعمال تحریمها علیه ایران ما کمتر از 200 سانتریفیوژ داشتیم اما اکنون ما حدود 20 هزار سانتریفیوژ داریم. این یکی از نتایج روشن تحریمها بوده است. اگر یکی از اهداف پنهانی اعمال تحریمها ایجاد فاصله و اختلاف میان دولت و مردم بود تاریخ نشان داد که این مسأله اشتباه است زیرا سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری 73 درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند و اعتماد خود را به دولت نشان دادند.
وزیر امور خارجه کشورمان درباره حسن روحانی به عنوان کسی که مردم ایران به وی رأی دادند، گفت: به این مرد رأی داده شد، زیرا وی کسی بود که اعلام کرد میخواهد روابط خوبی با غرب داشته باشد، زیرا وی معتقد بود که رئیس جمهور پیشین در این مسأله سوء مدیریت داشته است. اما وی هرگز اعلام نکرده است که برنامه هستهای ایران را کنار میگذارد. وی اعلام کرده است که رویکردش، رویکرد دولت پیشین نخواهد بود و یکسان نیست و به همین دلیل رویکرد پیشین باید تغییر مییافت.
ظریف درباره نگاه مردم ایران به آمریکا گفت: آمریکا به اعمال تحریمها ادامه میدهد. این در حالی است که این کشور در برنامه اقدام مشترک ژنو که در نوامبر گذشته به آن دست یافتیم متعهد به عدم اعمال تحریمهای جدید شده است، آمریکاییها در یافتن تکنیکهای مورد نظر بسیار خوب هستند و میتوانند توجیه کنند که این تحریمها، تحریمهای جدیدی نیستند. اما واقعیت موضوع این است که مردم ایران بر این باورند که دولت آمریکا در این مسیر کمتر صداقت از خود نشان داده است و تحریمهای جدید اعمال کرده است. بر همین اساس است که رهبر ایران اعلام میکند که عموم مردم ایران نسبت به آمریکا شکاک هستند. بگذارید در این باره مثالی بیان کنم. هفته گذشته یک بیمار ایرانی نمونه خون خود را به آمریکا فرستاد تا از نتیجه آن مطمئن شود اما آنها قبول نکردند.
ظریف ادامه داد: ما آزمایشگاههای خود را داریم. این یک مسأله پزشکی و دارویی است. این بیمار نمونه خون خود را در آزمایشگاههای ایرانی آزمایش کرده بود اما برای اطمینان بیشتر میخواست نمونه خون خود را به آمریکا بفرستد اما چون ایران تحت تحریم بود آمریکا قبول نکرد. اگر شما میبینید که مردم و رهبران آنها نسبت به راهی که آمریکا با مسائل برخورد میکند شکاک هستند این مسأله به این دلیل است که آمریکا به دنبال فشارهای اقتصادی و نظامی علیه ایران است و همین مسأله حتی آمریکا را در راه دستیابی به یک راهحل که منافع این کشور را تأمین میکند کور کرده است.
ظریف درباره آمادگی ایران برای دستیابی به توافق گفت: اگر دولت آمادگی برای توافق نداشت در این صورت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشهای متعدد اخیر خود یکی پس از دیگری اعلام نمیکرد که ایران تعهدات خود را به طور کامل اجرا کرده است. هیچ مکانیزم بینالمللی وجود ندارد که بسنجد آمریکا تا چه حد به تعهدات خود عمل کرده است. اگر این امکان وجود داشت من مطمئنم که آمریکا نمره مردودی میگرفت.
وزیر امور خارجه ایران ادامه داد: ما آماده هستیم و این آمادگی را داریم که مذاکرات را به نتیجه برسانیم. ما آماده هستیم که در مذاکرات تا آخرین لحظه باقی بمانیم. ما معتقدیم که یک توافق خوب در دستان ما است و ما تنها نیاز داریم که هر دو طرف قادر باشند به توافق دست یابند.
ظریف درباره وجود اختلافات میان ایران و طرف مقابل درباره برنامه هستهای، گفت: ما درباره تعلیق گفتوگو نمیکنیم و تنها صحبت از محدود کردن برنامه هستهای ایران کردیم. اکنون بار دیگر این مشکل به دریافت دوطرف باز میگردد. ایران ظرفیت تولید سانتریفیوژ دارد و همانند کشوری نیست که تکنولوژی را وارد کرده باشد. ما خود تکنولوژی را توسعه دادیم و در این راه قدردان تحریمهای آمریکا و فشارهای این کشور هستیم.
وی گفت: ما فنآوری بومی خود را توسعه دادیم. شما اعلام میکنید که ایران باید برنامه غنیسازی خود را کنار بگذارد اما علم را نمیتوان کنار گذاشت و شما نمیتوانید فنآوری را کنار بگذارید. ما این مسأله را یاد گرفتهایم. بر همین اساس بهترین راه این است که این اطمینان را نشان دهیم که این فنآوری برای اهداف صلحآمیز استفاده میشود.
وی درباره موارد اختلاف میان ایران و گروه 1+5، گفت: ما درباره جزئیات فکر نمیکنم که نزدیک باشیم اما معتقدم که ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. حقیقت این است که اینکه ما اتفاق نظر نداریم به این معنی است که آمریکا و برخی از متحدان غربیاش تلاش میکنند که محدودیتهایی را علیه ایران اعمال کنند. آنچه که ما تاکنون به عنوان پیشنهاد آماده کردهایم و آن را به طرف مقابل ارائه کردهایم روشهای علمی است که این تضمین را میدهد که ایران هرگز به دنبال تولید سلاح هستهای نیست. ما اعلام کردهایم که ما بمب هستهای نمیخواهیم و این مسأله را به طور آشکارا در دکترین هستهای خود نیز بیان کردهایم که سلاح هستهای نه تنها امنیت ما را بالا نمیبرد بلکه باعث کاهش امنیت ما نیز میشود. این مسأله کاملا روشن است. آیا سلاح هستهای توانسته است امنیت اسرائیل را فراهم کند؟ و آیا سلاح هستهای توانسته آمریکا را از حوادث 11 سپتامبر دور کند؟ بیایید در این باره واقعبین باشیم. اما برخی افراد در اینجا نمیتوانند این مسأله را درک کنند.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا حضور داعش باعث تغییر دولت در عراق شد؟ گفت: بگذارید اظهارات شما را تصحیح کنم. دولت عراق تغییر پیدا نکرده است. شما در عراق انتخاباتی داشتید و مردم این کشور اعضای پارلمان را انتخاب کردند و آنها نخست وزیر خود را انتخاب کردند و ممکن بود بدون تهدید نیز این تغییر را انجام میدادند. این یک روند است. اکنون کسی از حزب نخست وزیر پیشین بر سر کار آمده است. نخست وزیر جدید از حزب مخالف نیست. من نمیخواهم که هیچ کس به خصوص تروریستها باور کنند که توانستهاند دولت عراق را با تغییر نخست وزیر این کشور دچار تحول کنند.
وزیر امور خارجه ایران درباره وضعیت عراق و سوریه گفت: من بر این باورم که مهم است مردم واقعیتهای موجود بر روی زمین را مشاهده کنند. اجازه بدهید که مردم عراق درباره دولتشان تصمیم بگیرند. همچنین اجازه به مردم سوریه بدهید که درباره دولت خود تصمیمگیری کنند. ما کشوری هستیم که بزرگترین تأثیر را بر عراق داریم. اما از همان ابتدا اعلام کردیم که ما هیچ مداخلهای در تصمیم مردم عراق نسبت به انتخاب دولتشان نخواهیم داشت و بر این مسأله تأکید کردیم و تا آخرین لحظه بر این تصمیم خود اصرار کردیم. ما به عراقیها کمک کردیم و به آنها مشورتهایی دادیم و به آنها کمک کردیم که گروههای مختلف عراقی با یکدیگر هماهنگ شوند. من خود به عراق رفته و به مناطق اهل سنت، تشیع و حتی کردستان عراق. ما هیچ تصمیمی را به مردم عراق تحمیل نکردیم.
ظریف ادامه داد: همین مسأله برای مردم سوریه اتفاق اتفاد مردم سوریه باید خود دولتشان را انتخاب کنند. چرا به مردم سوریه اجازه داده نمیشود که خود تصمیم بگیرند. این مسأله به این خاطر است که آمریکا این اطمینان را ندارد اگرچه انتخابات به صورت مساوی، برابر و آزادانه با نظارت سازمان ملل و جوامع بینالمللی برگزار شد. هر کسی میتوانست در این انتخابات شرکت کند یا پیروز انتخابات باشد.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا ایران از تأثیر و نفوذ خود در سوریه استفاده نکرد و باعث آرامش و امنیت در سوریه نشد؟ گفت: من فکر میکنم که این کار ما نیست. مردم سوریه باید این کار را بکنند. ما از نفوذ خود استفاده میکنیم. همانگونه که در گذشته استفاده کردهایم. برنامه 4 مادهای ما برای برونرفت از بحران سوریه در همین راستا بود. اگرچه غرب و برخی از همسایگان این شرایط را قبول کردند اما متأسفانه آنها بر پیش شرایطی تأکید کردند که همین پیش شرایط تا امروز باعث مرگ بسیاری در سوریه شده است.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار رادیوی ملی آمریکا درباره پیش شرط مبنی بر رفتن اسد، گفت: این مسألهای است که مردم سوریه باید در این باره تصمیم بگیرند.
وزیر امور خارجه کشورمان درباره داعش گفت: کنفرانس پاریس ائتلاف پشیمان شدگان بود. آنها مردمی هستند که زمانی آنها را مسلح کرده و تأمین مالی کردند. اکنون میخواهند با آنها مبارزه کنند و این مسأله نشان میدهد که آنها در طول سه سال گذشته سیاست غلطی در پیش گرفتند. در واقع بشار اسد این گروههای تروریستی را ایجاد نکرده است بلکه 11 سال پیش با مداخله آمریکا در عراق به وجود آمد.
رئیس دستگاه دیپلماسی ایران، گفت: ما در منطقه خطرناکی زندگی میکنیم. اما به عنوان یک قدرت منطقهای مسئولیتهایی داریم. ما به کشورها در منطقه کمک میکنیم اما به آنها فشاری اعمال نمیکنیم. ما در طول 300 سال گذشته یعنی در طول سه قرن گذشته به کشور دیگری تجاوز نکردیم. ما به دنبال راههایی برای اقناع همسایگانمان هستیم که میخواهیم با آنها روابط خوب همسایگی داشته باشیم. اکنون متأسفانه فضای شکاکانه به وجود آمده است. ما نمیتوانیم امنیت را با پول بخریم. نمیتوان با پول همه چیز را به دست آورد. ما در بسیاری از کشورهای منطقه نفوذ داریم اما هرگز تلاش نمیکنیم که بگوییم این فرد باید نخست وزیر شما باشد. نخست وزیر یا رئیسجمهور یا رهبر شما باشد.
وی درباره حمایتهای احتمالی عربستان سعودی از برنامه هستهای ایران، گفت: من امیدوارم که همه کس به عنوان یک تهدید عمومی و یک چالش عمومی با داعش برخورد کنند. ایران و عربستان سعودی و کشورهای دیگر در منطقه میتوانند با یکدیگر برای برطرف کردن این چالش کار کنند. برخورد با این چالش به معنای بمباران منطقه نیست بلکه به معنای جلوگیری از ایجاد شرایط برای ظهور این گروههای تروریستی در منطقه است.
ظریف در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا در عراق نیروهای ایرانی نیز علیه داعش مبارزه میکنند؟ گفت: ما نیرویی در عراق نداریم. تنها مشاورههای نظامی در عراق داریم و ما کمکهای نظامی به عراق فراهم میکنیم. این اتفاق به درخواست دولت عراق انجام میگیرد. زمانی که کردستان عراق نیز مورد تهدید داعش قرار گرفته بود ایران اولین کشوری بود که مشاوران و تجهیزات خود را به آنجا اعزام کرد. ما به عراقیها کمک میکنیم اما این عراقیها هستند که میتوانند با هر کسی هماهنگ شوند. ما به تصمیم آنها اعتماد میکنیم. تنها به دولت و مردم عراق کمک میکنیم و هر کاری که عراقیها بخواهند با کشورهای دیگر انجام دهند تصمیم خود آنها است.
وی درباره همکاری عراق و آمریکا برای مبارزه با داعش، گفت: من فکر نمیکنم که نوع اقدامات آمریکا در جهت کمک به عراقیها و حفظ سرزمین آنها باشد.
ظریف درباره تفاوت کمک ایران و آمریکا به عراق، گفت: ما به مردم و دولت عراق کمک میکنیم اما به آنها نمیگوییم که چه کنند. ما در هر راهی که بتوانیم به آنها کمک میکنیم. اما آمریکا متفاوت از ما عمل میکند. این کشور یک قدرت بزرگ نظامی و به طور محتمل بزرگترین قدرت نظامی در جهان را دارد. آمریکا در مبارزه با داعش جدی نیست. زیرا شما نمیتوانید با یک گروه تروریستی برخورد کنید که پایگاه آن در سوریه است و شما آن را در سوریه تغذیه کردهاید. شما میتوانید چنین فشاری را بر دولت سوریه داشته باشید که تنها نیرویی است که در برابر این گروههای تروریستی مقاومت کرده است.
وی ادامه داد: من فکر میکنم که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا باید خود را با واقعیت تطابق دهد. این چیزی است که ما نیاز داریم. ما نمیخواهیم که بر مردم چیزی تحمیل کنیم. ما باید خود را منطبق با واقعیات کنیم. ما معتقدیم که صلح و امنیت در جهان توسط سیاستهای دوگانه همانند آنچه که شما با داعش در سوریه و عراق به گونههای مختلف رفتار میکنید به دست نمیآید.
وزیر امور خارجه ایران درباره روزنامهنگار واشنگتن پست که چندی پیش توسط ایران مورد بازداشت قرار گرفت، گفت: جیسون رضائیان یک شهروند ایرانی است و در واقع تابعیت دوگانه دارد. من در جایگاهی نیستم که درباره وی اطلاعاتی ارائه دهم و حتی اطلاعاتی ندارم که بخواهم آنها را با شما در میان بگذارم. هر آنچه که وی انجام داده است به عنوان یک شهروند ایرانی بوده نه یک شهروند آمریکایی. اکنون من امیدوارم که همه بازداشتشدگان آزاد خواهند شد. من معتقدم که به نفع همه کس است که در فضای مثبت کار کنند. این همان چیزی است که من در طول ماههای گذشته بر اساس آن عمل کردهام. من معتقدم مردم باید عدالت و قانون را رعایت کنند، اگر جرمی انجام داده باشند با عدالت مواجه شوند. البته اگر وی هیچ جرمی به عنوان شهروند ایرانی انجام نداده باشد در این صورت تعهد ما این است که به عنوان دولت ایران به دنبال آزادی وی باشیم.
ظریف در بخش دیگری از اظهاراتش، افزود: اکنون بگذارید که من به شما بگویم که برخی شهروندان ایرانی بدون هیچ توضیحی در کشورهای آسیای شرقی در زندان به سر میبرند. یکی از آنها چند ماه پیش در زندان درگذشت. تحریمهای آمریکا تنها قابل پیگیری در سرزمین آمریکایی است و نباید نقض تحریمهای آمریکا به عنوان جرمی در کشورهایی مانند تایلند، فیلیپین و مالزی محسوب شود. بیایید با واقعیات بر اساس واقعیات رفتار کنیم. به طور شخصی من جیسون را میشناسم وی به عنوان خبرنگار با من کار کرده است. وی یک خبرنگار عادل بوده است، بر همین اساس من امیدوارم که زمان بازداشت او کوتاه باشد و به تلاشهای خود ادامه خواهم داد که این بازداشت طولانی نشود. اما نکته مهم این است که یک شهروند ایرانی توسط مقامات ایرانی بر اساس قانون ایران مورد بازجویی قرار میگیرد.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان در ادامه درباره باز شدن فضای اینترنت و دسترسی راحتتر مردم به شبکههای اجتماعی، گفت: شما میدانید من از کجا آمدهام. بیشتر جمعیت مردم ایران به طور سنتی بر این باورند که دولت موظف است که شرایط اجتماعی امنی ایجاد کند. بر همین اساس زمانی که کودکان میخواهند وارد اینترنت شوند نباید با مسائلی مانند پورنوگرافی مواجه شوند. این وظیفه دولت است که بتواند مرزی برای آنها ایجاد کند و امنیت اجتماعی برای آنها فراهم شود. یکی از بحثهای موجود در ایران این است که چگونه بتوانیم چنین مسألهای را ایجاد کنیم. من امیدوارم در آینده بتوانیم در این باره به یک اجماع اجتماعی دست یابیم.
وی در پایان درباره حضور فرزندانش در ایران، گفت: فرزندان من در آمریکا نیستند اگر چه در آمریکا به دنیا آمدهاند اما در ایران زندگی میکنند. شباهتهای بسیاری میان دو کشور وجود دارد. من به هر دو ملت افتخار میکنم. به دو ملتی که به دنبال داشتن صلح، امنیت و احترام متقابل هستند. من فکر میکنم که همه جهان میتوانند در کنار هم باشند. البته تفاوتهایی میان دولتها وجود دارد اما این به آن معنی نیست که مردم ایران و مردم آمریکا متفاوت از یکدیگر هستند.
کد خبر: ۴۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
سردار شهید دکترحاج سیف الله حیدرپور فرمانده فرمانده تیپ مستقل 48 فتح ،متولد شهر رضا در استان اصفهان
شهيد سيف الله حيدرپور شهرضايى در 25 ارديبهشت سال 1339 مصادف با 18 ذي القعده 1381 قمرى در خانوادهاى مذهبى، شهيد پرور در شهرضا ديار عاشقان و سلحشوران راه خمينى كبير ديده به جهان گشود. سالهاى تحصيل در مقاطع مختلف را در شهرضا سپرى كرد و سال 1358 از دبيرستان شهيد رجايى شهـرستان شهرضا در رشته رياضى فيزيك فارغ التحصيل گرديد. همان سال در آزمون دانشگاههاى دولتى و سراسرى كشور شركت نمود و در رشته فيزيك دانشگاه اصفهان پذيرفته شد. هنوز سال اول دانشگاه را به پايان نرسانده بود كه متجاوزين بعثى عراق خاك كشورمان را آماج حملات و گلولههاى خود قرار دادند، او به نداى امام خمينى معمار و بنيان گذار انقلاب پرشكوه اسلامى پاسخ داد، به عضويت سپاه درآمد و از سنگر علم به كردستان و سپس به سوى جبهههاى نبرد حق عليه باطل شتافت و تا پايان هشت سال دفاع مقدس در آن جبهه نورانى حضورى مستمر، گسترده و فعال داشت و اگر چه روزهاى اول تكور بود، ولى به مرور زمان مسئوليتهاى فرماندهى مختلفى از جمله فرماندهى دسته و گروهان و گردان در تيپ و سپس لشكر امام حسين(ع) و در ادامه جانشينى فرماندهى تيپ 44 قمر بنى هاشم و فرماندهى تيپ3 لشكر 25 كربلا و فرماندهى تيپ 48 فتح را به عهده گرفت. پس از پايان جنگ نيز تصدى مسئوليتهاى اجرايى و مديريتى از قبيل فرماندهى دانشكده علوم و فنون زرهي، فرماندهى لشكر3 ويژه شهدا سپاه و جانشينى فرماندهى قرارگاه مركزى صاحب الزمان (عج) را عهدهدار شد. سردار شهيد حاج سيفاله حيدرپور در عملياتهاى فرمانده كل قوا، طريق القدس، چزابه، فتحالمبين، رمضان، محرم، والفجر مقدماتى، والفجر4، خيبر، بدر ، والفجر 8 ، كربلاى5 ، والفجر 10 در ردههاى مختلف از نيروى عادى تا فرماندهى تيپ و لشكر خدمت كرد و به خاطر رشادتهاى فراوان، از خود گذشتگى، ايثارگرى و نبوغ نظامىاش پس از پايان دفاع مقدس مفتخر به دريافت نشان فتح از سوى مقام معظم رهبرى و فرمانده كل قوا گرديد. عضويت در كميته دكترين عمليات نيروى زمينى سپاه و اعطاى درجه سرتيپ دومى و سپس سرتيپ تمامى از سوى مقام معظم رهبرى از افتخارات ديگر اوست و همواره مورد تقدير مقامات عالى رتبه سپاه بود. در سالهاى پس از جنگ نيز در جبههاي ديگر به جهاد علمى پرداخت و به درجه كارشناسى علوم سياسى از دانشگاه آزاد اسلامى نائل آمد، سپس در ادامه مقطع كارشناسى ارشد مديريت علوم دفاعى دانشكده فرماندهى و ستاد دانشگاه امام حسين(ع) را پشت سر گذاشت و سپس دانشجوى دوره دكتراى علوم استراتژيك در دانشگاه علوم استراتژيك دفاعى شد، اين در حالى بود كه كمكم آثار جراحات و مصدوميت هاى دوران دفاع مقدس كه سبب 70 درصد جانبازى او شده بود بر پيكر پاكش عارض مىگشت و روز به روز جسم مطهرش را نحيفتر مىساخت. اما با وجود مشكلات جسمى و بينايى همچنان در تحصيل علم و دانش كوشا بود و سرانجام در رشته مديريت آموزش عالى در مقطع دكترى تخصصى در دانشگاه آزاد اسلامي به تحصيل خود ادامه داد. دانشجويى ساعى و كوشا براى اساتيد خود و استادى مهربان و دلسوز براى دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامى شهرضا و دانشكدههاى مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروهاى مسلح به شمار مىرفت. آنگونه طالب علم و دانش بود كه دانشگاه را خانه دوم خود مىدانست. با پشتكارى مثال زدنى با وجود جانبازى، جراحات شديد دوران جبهههاى نور طالب آموختن و تجربه كردن بود. او براى جمهورى اسلامى ايران سربازى فداكار، پركار و كم خرج بود. زندگى او فوق العاده ساده و به تعبير حضرت امام رحمه الله عليه، و مقام معظم رهبرى ساده زيست بود. منش، رفتار و اخلاق و ادب او از يك سو، پشتكار، علاقه مندى و شوق خدمت موجود در وجود او، وفادارى به راه و آرمان حضرت امام و شهدا از سوى ديگر از او انسانى موحد ساخت كه تا آخرين ثانيههاى عمر گرانبهايش مريد، مقلد و شيفته مقام معظم رهبرى بود و با بردبارى تمام از ياران معظم له در همه سنگرها و جبههها دفاع مىنمود و سرمشق و الگوى همه ياران، جوانانى بود كه او را مىشناختند، به طورى كه در سوگش اشك، حسرت و دريغ ريختند. سرانجام دكتر سيفالله حيدرپور در تاريخ 15 بهمن ماه سال 1386 مصادف با 26 محرم الحرام 1429 در اثر جراحات متعدد، و مصدوميتهاى شيميايى كه بر جسمش وارد شده بود به ياران آسمانىاش پيوست و روح پاكش در كنار ارواح طيبه دوستان شهيدش آرام گرفت. يادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
کد خبر: ۴۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
به گزارش آوای دنا ،عوامل مختلفی در زندگی روزمره از مشغله های شغلی و مسائل مالی گرفته تا اتفاقات خانوادگی و... زمینه ساز بی حوصلگی و بداخلاقی می شود. اما همسر، فرزندان، همکاران و دوستان ما گناهی ندارند که همواره ما را با چهره عبوس ببینند؛ پس باید به دنبال روشی برای شاد بودن یا حداقل لبخند زدن بود. تغذیه نیز در این باره بسیار مؤثر است چرا که کمبود برخی عناصر غذایی قطعا تاثیر سوئی خواهد داشت.نان سبوس دار، پاستا، پنیر، تخمه کدونان سبوس دار و انواع پاستا و ماکارونی حاوی نشاسته (قندهای کند) هستند و پنیر و تخمه کدو نیز سرشار از تریپتوفان محسوب می شوند. نشاسته را به خوبی می شناسید اما تریپتوفان چیست؟ تریپوفان اسید آمینه ای ( ترکیبی از پروتئین ها) است که معمولا در برنامه غذایی افراد بداخلاق جای ندارد. این ترکیب تا حد بالایی در اخلاق خوب مؤثر است زیرا زمینه ساز سروتونین محسوب می شود. سروتونین مولکول ناقل عصبی است که در مغز از یک نورون به دیگری انتقال می یابد و عملکردهای متعددی از جمله تاثیر بر اخلاق و رفتار دارد.تشکیل مولکول مهم سوتونین روند پیچیده ای دارد زیرا باید تریپتوفان و نشاسته همزمان مصرف شوند چرا که تریپتوفان فقط با کمک نشاسته به سروتونین تغییر حالت می یابد.به جز خوراکی ها و نوشیدنی های شیرین که به سرعت در خون پخش می شوند و تاثیر مخالفی دارند، بقیه منابع غذایی نشاسته مفید بوده و تفاوتی در این زمینه با هم ندارند.از جمله بهترین منابع حاوی نشاسته پیچیده باید به نان سبوس دار و البته نان سبوس دار جو، انواع پاستا، حبوبات، نخود سبز، گیلاس و شکلات اشاره کرد.پنیرها نیز سرشار از تریپتوفان هستند. در هر وعده غذایی و به خصوص صبحانه تکه ای پنیر مصرف نمایید.این خاصیت در مورد تخمه کدو نیز صدق می کند، پس بهتر است آن را جز تنقلات مفید همیشه داشته باشید و یا در ترکیب انواع سالادها استفاده کنید. تخمه کدو بسیار خوشمزه است به خصوص اگر کمی بوداده شود.همچنین باید خاطر نشان کرد که ماکیان، تخم مرغ و ماهی ها نیز حاوی تریپتوفان هستند.ماهی های چرب، نان با دانه های کتانماهی های چرب مانند ساردین، آزاد و ماکرو جز بهترین خوراکی ها برای داشتن اخلاقی خوب است زیرا علاوه بر تامین تریپتوفان، سرشار از امگا 3 نیز هستند که تولید سروتونین را در سلول های عصبی تسهیل می کند. اما امگا 3 در دانه های کتان نیز وجود دارد که اگر در ترکیب نان تهیه شود خاصیتی مضاعف خواهد داشت زیرا نشاسته را همراه امگا 3 دارد.از دیگر منابع غذایی حاوی امگا 3 نیز می توان به اسفناج، کلم و سمنه خوراکی اشاره کرد که منابع بسیار غنی هستند. این سبزیجات در ترکیب سالاد همراه با کمی روغن کلزا یا گردو مقدار امگا 3 را بیشتر می کند.هنگامی که تخم مرغ می خرید بهتر است انواع غنی شده را انتخاب کنید زیرا در این صورت مرغ ها دانه های کتان، کلزا و یونجه مصرف کرده اند و تخم ها نیز غنی از این ترکیبات هستند. در این صورت نیز تریپتوفان و امگا 3 را با هم مصرف کرده اید.فلفل، جعفری، گوجه فرنگی، توت فرنگیوجه اشتراک این میوه ها و سبزجات مقدار بالای ویتامین C است. زمانی که بدن دچار کمبود این ویتامین است، خلق و خو به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرد. از فلفل و جعفری می توان در ترکیب انواع سالادها و خوراک ها استفاده کرد. در مورد گوجه فرنگی نیز باید گفت که هر چه رسیده تر باشد، ویتامین C بیشتری خواهد داشت. توت فرنگی نیز یکی از خوشمزه ترین و پرطرفدارترین میوه ها در تهیه انواع دسر و شیرینی است.شکلاتشکلات حاوی تریپتوفان، گلوسید (قندهای کند) و بسیاری دیگر از ترکیبات مفید است. یک تکه شکلات سیاه علاوه بر احساس لذت، بسیار مفید نیز خواهد بود. اما بگذارید شکلات به آرامی در دهان باز شود و به زبان و کام بچسبد تا همه خواص آن پخش شود.اگر هر روز صبح تکه ای نان سبوس دار، پنیر، چند عدد توت فرنگی و کمی شکلات میل کنید حتما از احساس نشاط و خوش اخلاقی در طول روز متعجب خواهید شد!منبع:www.Esante.fr
کد خبر: ۴۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
وزیر بهداشت در جمع دانشجویان گفت: انتقاد من این است که چرا امروز تشکلهای دانشجویی در کنار هم نیستند و آن رفاقتهای که ما در ابتدای انقلاب در کنار یکدیگر داشتیم امروز در میان تشکلهای مختلف دانشگاهی دیده نمیشود.
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن قاضیزاده هاشمی دقایقی پیش در جمع تشکل های دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تالار امام رضا دانشکده پزشکی مشهد بیان کرد: 40 سال پیش من و رئیس کنونی دانشگاه علوم پزشکی دکتر محرابی بهار با یکدیگر هم کلاس بودیم و حتی قبل از ورود به دانشگاه در دوران دانش آموزی یکدیگر را می شناختیم.
مسئولین دانشگاه از حضور در جمع دانشجویان لذت ببرند
وزیر بهداشت در ادامه در خصوص انتقاد دانشجویان تشکل ها از نبود مسئولین دانشگاهی در جمع آنان گفت: مسئولان دانشگاهی حتما در جمع دانشجویان حضور داشته باشند و از این حضور لذت ببرند، شاید در ابتدا از سوی دانشجویان کمی اذیت شویم اما براساس تمهیدات رهبری و تجربیات شخصی می دانم که حضور در این جمع تا چه اندازه شادی بخش است.
وی با توجه به سفر هیئت دولت به مشهد مقدس خاطرنشان کرد: در پی شش جلسه ای که در مشهد در دو روز گذشته داشتیم این بهترین جلسه ای است که برگزار شده است و دلیل آن حضور در جمع بانشاط و پویای دانشجویان است که ما را نیز به کار بیشتر وادار می کند.
اگر میخواهیم مشکلات کشور را حل کنیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم
هاشمی با بیان اینکه باید ظرفیت خود را در کل کشور بالا برد گفت: کشور ما مشکلات زیاد ی دارد و دشمنان قسم خورده ای نیز همیشه در دشمنی با او هستند و با توجه به اینکه در نقطه حساسی از جهان زندگی می کنیم که نگاه بخش عمده ای از مردم جهان را معطوف به خود کرده ایم در صورت نبودن در کنار همدیگر نخواهیم توانست کشور را به آبادانی برسانیم.
وی یادآور شد: ما دارای امامی هستیم که یادگار انقلاب است و مسئولیت عظیم و سنگینی را بر دوش ما نهاده، اگر بخواهیم به موفقیت های بزرگ در کشور و منطقه و جهان دست پیدا کنیم باید با اتحاد و همدلی صبورانه نسبت به همدیگر رفتار کنیم.
هاشمی با بیان اینکه نمی دانم چرا تشکل های امروزی دانشگاهی در کنار یکدیگر نیستند به انتقاد از این رفتار پرداخت و تصریح کرد: در زمان شاهنشاهی و هنگامی که ما توفیق داشتیم روزگار جوانی و دانشگاهی خود را مقارن با بزرگ ترین حادثه قرن یعنی انقلاب اسلامی رقم بزنیم با وجود اینکه بسیاری از تشکل ها و جریانات همسو با ما در نظام و انقلاب نبودند اما رفاقت و دوستی میان ما بسیار نمود داشت.
وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه ما در آن دوران مطالباتی داشتیم که حتی بخشی از آن هنوز پابرجاست خاطرنشان کرد: من مطمئن هستم امروز هم بین تشکل های دانشجویی هیچ مرزی به وجود ندارد و همه در نهایت دوستدار عزت ایران اسلامی و ارتقاء دینی در کشور هستند و آرمان های همه ما همان آرمان های امام راحل می باشد.
ریشه و منشأ همه ما به انقلاب بر میگردد
وزیر بهداشت با بیان اینکه تجربه 35 ساله من نشان می دهد ریشه تمام نقض ها و سلیقه های گوناگون به انقلاب اسلامی برمی گردد خاطرنشان کرد: با وجود تمام تمایزها وتفاوت های که ظاهرا در تشکل های دانشجویی وجود دارد با وجود همه نقصها ریشه تمامی ما به انقلاب اسلامی برمی گردد و اینکه همه ما دغدغه این انقلاب را داریم.
وی در ادامه با بیان اینکه من شخصا شهادت می دهپم که با وجود نبودنم در جریانات، گروه ها و احزاب قلبا شکل و عملم با انقلاب بوده است افزود: این را با توجه به تجربه خود در حدود 35 سال حضور در عرصه های مختلف انقلاب میگویم که اگر می خواهیم کشوری آزاد داشته باشیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم و نگران این هم نباشید که دین اسلامی و انقلاب ما را کسی بتواند نابود کند زیرا خداوند و دین او به قدری بزرگ هستند که کسی نمی تواند در ذهن خود خیال نابودی آن را بپروراند.
تشکل های دانشجویی باید قدرت جذب خود را بالا ببرند
وزیر بهداشت در ادامه تصریح کرد: تشکل های دانشجویی تلاش کنند قدرت جذب خود را بالا ببرند و بدانند تمام کسانی که امروز در اینجا جمع شده اند از درون خانواده های مذهبی و با ایمان بیرون آمده اند و اهل خمس، ذکات، ذکر و صلوات هستند پس به دنبال جذب فرزندان انقلاب در تشکل های دانشجویی خود باشیم.هاشمی با بیان اینکه باید بتوانیم فرصت ها را ایجاد کنیم خاطرنشان کرد: نمی توانیم بی تفاوت باشیم با وجود اینکه من و محرابی بهار در دوران دانشکده در کلوپ های بسیاری حضور داشتیم و اما در کوه و یا مسجد یا نمازخانه محلمانه به فکر این بودیم که چطور می توان دانشجویان جذب تشکل های دانشجویی کرد.وی زیباترین خاطرات دوران دانشگاهی خود را حضور در مسجد امام حسن مجتبی و نشستن در مجالس امام خامنه ای دانست و یادآور شد: ما در دوران جوانی و دانشگاهی شیرین و موثرترین برنامه های عمر خود راانجام دادیم و جمعه های بسیار دوست داشتنی داشتیم زیرا بر پای منبر امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) می نشستیم و شخصیتی چون مقام معظم رهبری برایمان سخنرانی می کردند.
ما به مرزبندی قائل نیستیم
وی در ادامه با بیان اینکه من خیلی به مرزبندی قائل نیستم تأکید کرد: این را صرحتا میگویم که تمام سلیقه ها در کشور مردم ایران اسلامی هستند و همه جمهوری اسلامی و امت اسلامی را دوست دارند و به میثاق انقلاب و قانون اساسی وفاداراند و در نهایت همه یک حرف می زنند و آن هم حرفی که رهبری بر آن تأکید دارد.
دانشجویان پزشکی در کشور باید گره از کار مردم باز کنند
هاشمی دانشجویان پزشکی را موظف به انجام تکلیف در خصوص مردم دانست و گفت: در نهایت شما می مانید و مردمی که گره ها و مشکلات سلامتیشان به دستان شما به امید به خدا التیام بخشیده خواهد شد پس بهتر است تلاش کنید و درس بخوانید و خدمت به مردم را تکلیف خود بدانید.
وی به دیدار دکتر محرابی بهار و حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد اشاره کردو افزود: در خصوص برخی مشکلات اخلاقی در کانون های فرهنگی و هنری در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آیت الله علم الهدای در دیداری که دکتر محرابی با ایشان داشتند متذکر شدند که باید این مسائل در دانشگاه حل شود و چنین مشکلات اخلاقی شکل نگیرد.
وی ادامه داد: باید حتما تشکل های فرهنگی و هنری مسائل دینی را در خود رعایت کنند و هیچ هم ضرورت ندارد که این گونه اتفاقات شکل بگیرد البته ما این را نیز در نظر داریم که ذائقه ها متفاوت است ما در نهایت رعایت در مسائل باید صورت بگیرد.
دانشگاه علوم پزشکی از سوی مجلس موظف به گرفتن دانشجوی شهریهای شده است
وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه مجلس ما را موظف کرده است که در آینده نزدیک 20 درصد از دانشجویان ما شهریه دانشگاهی پرداخت کنند گفت: براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در آینده نزدیک کسانی که قرار است وارد دانشگاه بشوند 20 درصد از آنها موظف هستند پول بدهند و براساس خواسته مجلس در هر سال باید 20 درصد به این ظرفیت اضافه شود و این یعنی در کمتر از چند سال آینده همه دانشجویان باید شهریه پرداخت کنند.هاشمی با بیان اینکه ما معتقدیم این راه حل عبور از مشکلات نیست گفت: به نظر بنده باید بخشی از دانشگاه های علوم پزشکی به بخش خصوصی واگذار شود تا اینکه از دانشجو بخواهیم شهریه بدهد.
وی در خصوص این سوال که آیا فشاری بر روی وزارت بهداشت وجود دارد یا خیر خاطرنشان کرد: در وزارت بهداشت فشاری وجود ندارد و این وزارت فشارپذیر نیست و هیچ گاه به ناحق زیر فشار نخواهد رفت.
هاشمی در پایان با بیان اینکه برای شخص رئیس جمهور دعا کنید افزود: روحانی آبرو و حثیت و زندگی خود را گذاشته است تا کشور را با کمک خداوند و رهبری از مشکلات عبور دهد و برای موفق شدن در خواسته خود نیازمند دعای شماست.
هاشمی در پایان با بیان اینکه من در صحبتی که با روحانی داشتم از وی شنیدم که گفت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا(ع) رقم خورد خاطرنشان کرد: من در مکالمه ای با روحانی از وی شنیدیم که سرنوشت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا رقم خورد و 24 خرداد از این ناحیه شکل گرفت پس امیدواریم برای حل مشکلات استان و کشور به مدد دعای شما در محل امام رضا(ع) بتوانیم مشکلات کشور را حل نماییم.
کد خبر: ۴۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
مهدی هاشمی که پس از خروج از کشور از ریاست دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد برکنار شد، در حال حاضر در طبقه پنجم ساختمان هیات امنای دانشگاه آزاد مشغول چه کاری است؟
به گزارش آوای دنا ، پس از انتصاب فائزه هاشمی به معاونت آموزشی و دانشجویی واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی تنها عضو بیمسند خانواده آیتالله هاشمیرفسنجانی در دانشگاه آزاد «مهدی هاشمی» است.
«محسن» فرزند ارشد خانواده، معاونت عمرانی دانشگاه را از میرزاده پس از ریاست وی تحویل گرفت؛ «یاسر» مسولیت سابق مهدی را به عهده دارد و رییس دفتر هیات امنای دانشگاه است.«فاطمه» دختر ارشد هاشمی نیز مدیرگروه علوم سیاسی واحد تهران جنوب است.
اما سوالی که وجود دارد این است که مهدی هاشمی که پس ازخروجش از کشور از ریاست دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد برکنار شد و در حال حاضر مسولیتی دراین دانشگاه ندارد، در طبقه پنجم ساختمان هیات امنای دانشگاه آزاد مشغول چه کاری است و چرا امکانات این دانشگاه در اختیار وی قرار گرفته است؟ آیا پاسخ این سوال را هیات امنا دانشگاه آزاد خواهد داد؟
فارس
کد خبر: ۴۲۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
صدور بخشنامه معاونت نیروی انسانی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری که توسط محمود عسگری آزاد جانشین محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهوری امضا شده است، سبب تیره روزی بی سابقه دوران بازنشستگی 600 هزار کارمند و خانواده آنان می شود.انتخاب نوشت: صدور بخشنامه معاونت نیروی انسانی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری که توسط محمود عسگری آزاد جانشین محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهوری امضا شده است، سبب تیره روزی بی سابقه دوران بازنشستگی 600 هزار کارمند و خانواده آنان می شود.
معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری طی بخشنامه شماره 5271/93/200 مورخ 17/4/1393، مصوبه مورخ 25/01/1393 شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی را به کلیه دستگاههای اجرایی مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری ابلاغ نمود که به موجب آن کسر حق بیمه از فوقالعاده اضافه کار کارمندان مشترک صندوق تامین اجتماعی شاغل در دستگاههای مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری مجاز نمیباشد.
این بخشنامه مشابه همان بخشنامه باطل شده دولت دهم در سال 88 است که در دولت یازدهم تکرار شده است.
ابطال بخشنامه دولت دهم، سبب شد که پس از حدود دو سال توقف پرداختی کسر بیمه از اضافه کاری، تامین اجتماعی سازمان های مشمول را مکلف کند مبالغ پرداخت نشده کسور اضافه کاری ناشی از اجرای بخشنامه باطل شده را دوباره واریز کنند که تمام و کمال پرداخت شد، ولی اکنون این دور باطل با بخشنامه امضا شده توسط آقای عسگری آزاد در حال تکرار شدن است و سبب نگرانی بسیار کارمندان شده که باید در دولت تدبیر و امید شاهد دوران تیره روزی بازنشستگی خود باشند.
بخشنامه جدید که مشابه آن در دولت دهم به دلیل مخالفت دیوان عدالت اداری و نمایندگان مجلس لغو شد، حقوق مسلم کارکنان دولت را آشکارا نادیده گرفته است که سال ها و تا مرز بازنشستگی (30سال) کسورات متعلقه را براساس قوانین این سازمان پرداخت کرده اند.
در مقررات تصریح شده در حکم کارگزینی کارمندان دولت عینا آمده است: «ماهانه از کلیه حقوق و سایر فوق العاده های پرداختی شما 7 درصد به عنوان حق بیمه کسر و به صندوق تامین اجتماعی واریز می گردد.»
با توجه به مقررات این سازمان، هنگام بازنشستگی چون هرگونه دریافتی کارمند که به موجب قانون مبنای محاسبه کسور قرار گرفته باشد، در معدل دو سال آخر حقوق بازنشستگی و همچنین در پاداش سنوات خدمت کارمند تاثیر دارد.
ولی با ابلاغ بخشنامه جدید، کارمند حتی در صورت پرداخت کامل 28 سال کسورات مرتبط، به علت قطع آن در دوسال آخر، ناگهان با کاهش حقوق خود تا مرز 50 درصد مواجه خواهد شد.
آقای عسگری آزاد این بخشنامه را استنتاجی و برداشتی صادر کرده و در مقام تفسیر مفاد ماده 59 قانون برنامه پنجم توسعه، نتیجه گرفته که کسر حق بیمه از فوقالعاده اضافه کار کارمندان مشترک صندوق تامین اجتماعی شاغل در دستگاههای مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری مجاز نمیباشد، که ناقض اصل 73 قانون اساسی می باشد که در آن آمده است: «شرح و تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است».
به استناد این اصل از قانون اساسی، شورای توسعه مدیریت اساساً صلاحیت تفسیر قانون و ابلاغ بخشنامه مطابق با نظریه تفسیری خود را ندارد.
همچنین این بخشنامه مغایر مفاد ابتدای ماده 59 قانون برنامه پنجم توسعه است که در آن آمده است: «آن دسته از کارکنان دستگاهها که مشمول قانون تأمین اجتماعی میباشند از هر جهت از جمله شرایط بازنشستگی و سایر مزایا نیز تابع قانون مذکور و اصلاحات آن میشوند.»
اکنون کاملا روشن است که برداشت شورای توسعه مدیریت از این ماده به کلی در تعارض با متن مصرح ماده مذکور در این زمینه است. چرا که در ماده 59 به صراحت کارکنان دستگاههای اجرایی مشمول قانون تامین اجتماعی را از هر جهت از جمله شرایط بازنشستگی و سایر مزایا، تابع قانون تامین اجتماعی میداند.
قید عبارت «از هر جهت» توسط قانونگذار مطلق است، یعنی اینکه در همه زمینهها و در همه جهات با کارمندان دولت تابع صندوق تامین اجتماعی باید مطابق قانون تامین اجتماعی رفتار شود.
کما اینکه سازمان تامین اجتماعی نیز بعد از تصویب مفاد ماده 59 قانون برنامه پنجم توسعه، عملاً کارکنان مشمول آن صندوق شاغل در دستگاههای اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری را بر اساس مقررات خود بازنشسته میکند و نه بر اساس مقررات ماده 103 قانون مدیریت خدمات کشوری که طی بخشنامهای به همه دستگاههای اجرایی ابلاغ شده است.
توضیح دیگر اینکه بر اساس مفاد مواد مذکور «کارفرمایان موظفند از کلیه وجوه و مزایای نقدی و غیرنقدی مستمر که در مقابل کار به بیمه شده داده میشود، حق بیمه مقرر را کسر و به اضافه سهم خود به سازمان پرداخت نمایند.»
بنابراین مطابق ماده 30 و بند 5 ماده 2، فوق العاده اضافه کاری کارمندان مشمول صندوق تامین اجتماعی مشمول کسور بازنشستگی بوده و از این جهت نیز بخشنامه شورای توسعه مدیریت مغایر با مفاد قانون مذکور میباشد.
همچنین با عنایت به اینکه سازمان تامین اجتماعی طی سالیان متمادی در چارچوب قانون از فوق العاده اضافه کاری کارکنان دولت مشمول آن صندوق، کسور بازنشستگی کسر نموده، لذا بر اساس مفاد تبصره 3 ماده 3 قانون مذکور، عملاً و قانوناً نمیتوان با صدور یک بخشنامه تعهدات قانونی سازمان تامین اجتماعی در قبال کارکنان دولت را منتفی اعلام کرد.
**مغایرت با رای دیوان عدالت اداری
بخشنامه شورای توسعه مدیریت همچنین با مفاد بند «ج» رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه 778 الی 838 مورخ 07/11/1392 تعارض دارد. زیرا رای دیوان عدالت اداری، بعد از تاریخ 01/01/1390 (تاریخ تصویب قانون برنامه پنجم توسعه و ماده 59 آن) فوق العاده اضافه کاری کسر شده از حقوق و مزایای کارکنان مشمول را در پرداخت پاداش پایان خدمت آنان قابل احتساب دانسته است. (نقل از روزنامه رسمی شماره 20107 مورخ 22/12/1392)
**مغایرت مهم دیگر
از سوی دیگر شورای حقوقی دیوان محاسبات کشور در پاسخ به استعلام مدیر امور اداری و کارکنان شرکت مدیریت منابع آب ایران با استناد به مفاد صدر ماده 59 قانون برنامه پنجم توسعه اعلام کرده که «میبایست از فوق العاده اضافه کار کارمندان مشمول صندوق تامین اجتماعی دستگاههای دولتی، کسور قانونی مربوط کسر و در محاسبه پرداخت حقوق بازنشستگی آنان منظور گردد.»
در قسمتی از بند 1 بخشنامه شماره 5271/93/200 مورخ 17/4/93 آمده است: «در ماده 59 قانون برنامه پنجم توسعه در مورد کسر حق بیمه از اضافه کار کارمندان مورد نظر، حکم صریحی وجود ندارد و بالعکس مفهوم مخالف حکم مقرر در قسمت دوم از این ماده حکایت از استثنای این موضوع از اصلاح حکم مذکور در صدر ماده دارد.»
این قسمت به وضوح نشان می دهد که امضا کننده این بخشنامه در مقام مجلس شورای اسلامی و بر خلاف اصل 73 قانون اساسی به تفسیر توسل جسته است.
بخشنامه باطل شده دولت دهم که باز توسط آقای عسگری آزاد امضا شده، با برداشت و تفسیر، اصل 73 قانون اساسی را که تصریح کرده «شرح و تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است»، نقض می کند و افزون بر این، ده ها تناقض دیگر با قوانین و مقررات معتبر و جاری عادی کشور دارد. بخشنامه ای که ناگهان حدود 600 هزار کارمند را در برابر این واقعیت تلخ قرار داده است که باید علی رغم پرداخت تمامی کسورات بر اساس قانون، باید به اجبار یک بخشنامه غیرقانونی از حق و حقوق خود و سال ها پرداختی چشم پوشی کنند و منتظر دوران تیره روزی بازنشستگی با کاهش حدود 50 درصدی حقوق حقه خود باشند که هدیه ای نامبارک برای دوران سالمندی کارمندان دولت خواهد بود.
کد خبر: ۴۲۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۵
فائزه هاشمیرفسنحانی، دختر جنجالی حجتالاسلام والمسلمین هاشمیرفسنجانی هم به عنوان یکی از مسؤولان ردهبالای یکی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شده است.به گزارش آوای دنا -فارس گزارش داد فائزه هاشمیرفسنجانی معاون آموزشی و دانشجویی واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی شده است. سرپرست واحد پردیس دانشگاه آزاد، خانم فرح حبیب است و قاعدتا بر اساس این گزارش حکم فائزه باید به امضای او رسیده باشد. واحد پردیس از سال ۸۵ آغاز به کار کرده است و آنگونه که مسؤولان دانشگاه آزاد میگویند قرار است نخستین واحد صنعتی دانشگاه آزاد شود. اما حضور فائزه هاشمی در دانشگاه آزاد باز هم موضوع نسبت خاندان آقای هاشمی با دانشگاه آزاد را مطرح میکند. تعداد قابلتوجهی از خاندان آقای هاشمی در دانشگاه آزاد حضور دارند.
در حال حاضر مهمترین جایگاه در دانشگاه آزاد را خود حجتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمیرفسنجانی دارد. او رئیس هیات موسس و هیات امنای دانشگاه آزاد است. در واقع در راس تصمیمگیری برای دانشگاه آزاد، اکبر هاشمیرفسنجانی قرار دارد. پس از پدر، این محسن هاشمی است که نسبت به سایر اعضای خاندان نقش ویژهتری در دانشگاه آزاد دارد. محسن هاشمی اکنون معاون عمرانی دانشگاه آزاد است. با توجه به توسعه وسیع دانشگاه آزاد در کشور، معاونت عمرانی یکی از مهمترین معاونتهای دانشگاه آزاد به شمار میرود. معاونت عمرانی را حمید میرزاده، ۸ مهرماه، یعنی ۱۱ روز پس از آنکه به ریاست دانشگاه آزاد منصوب شد؛ به محسن هاشمی داده است. یاسر هاشمی هماکنون مشاور رئیس دانشگاه آزاد است.
فاطمه هاشمی هم در دانشگاه آزاد دارای سمت است. او اکنون مدیرگروه رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد است. در این میان شاید نام هیچکدام از رفسنجانیها به اندازه نام مهدی هاشمی با دانشگاه آزاد همراه نبوده باشد. مهدی سال ۸۸ با حکم بابا، مسؤول دفتر و نماینده ریاست هیاتهای موسس و امنا در همه واحدهای برونمرزی دانشگاه آزاد اسلامی شد. مهدی با همین حکم بابا توانست از ایران خارج شود و به بهانه سرکشی به واحد آکسفورد دانشگاه آزاد، مدتها در انگلیس اقامت کند. او در این مدت ماهانه چند هزار پوند دریافت میکرد.
همه جز یک نفر
براساس این گزارش، همه اعضای خانواده آقای هاشمی جز یک نفر، در دانشگاه آزاد سمت داشته و دارند. حجتالاسلام هاشمی و همه فرزندانش در دانشگاه آزاد بودهاند و در این میان این خانم عفت مرعشی، همسر آقای هاشمی است که تاکنون در دانشگاه آزاد سمتی نداشته است. نام بردن از همسر آقای هاشمی به این دلیل است که خانم مرعشی یک چهره سیاسی است و مواضع وی در مراحل حساس سیاسی نشان میدهد از برنامهها و اقدامات آقای هاشمی یا جریان سیاسی مطبوع خود اطلاع داشته است. به هر حال اکنون میتوان دانشگاه آزاد را یک دانشگاه خانوادگی برای اعضای خانواده آقای هاشمی دانست البته نوع نگاه این خانواده به دانشگاه آزاد پیش از این و در جریان وقف این دانشگاه مشخص شده بود.
در همان ایام که اعتراضهای گستردهای نسبت به وقف غیرقانونی دانشگاه آزاد در سراسر کشور به وجود آمده بود؛ روزنامه کیهان نوشت آقای هاشمی درباره وقف دانشگاه آزاد در جلسه هیات موسس گفته است: «ما وقتی میخواستیم این دانشگاه را تاسیس کنیم پنج، شش نفر بودیم که رفتیم به ثبت شرکتها و اینجا را به ثبت رساندیم، از جهت قانونی و قانون ثبت شرکتها، مالک محسوب میشویم و در صورت فوت ما فرزندان ما میتوانند برای تصاحب دانشگاه اقدام کنند. ما طبق قانون ثبت شرکتها مالک هستیم و میتوانیم این مال را وقف کنیم و اگر وقف را باطل کنند ممکن است فرزندان ما نسبت به مالکیت دانشگاه اقامه دعوی کنند!»
کد خبر: ۴۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۳