از صبح امروز شایعه ای مبنی بر رخ دادن انفجاری مقابل منزل دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشورمان، به سرعت در شبکه های اجتماعی در حال پخش شدن می باشد.
به گزارش اختصاصی میدان 72، از صبح امروز شایعه ای مبنی بر رخ دادن انفجاری مقابل منزل دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشورمان، به سرعت در شبکه های اجتماعی در حال پخش شدن می باشد.
با پیگیری های میدان 72 و بررسی صحت و سقم این مساله، این خبر قویا تکذیب شده و رئیس جمهور سابق کشورمان در سلامت کامل و مشغول فعالیت های روزمره خود می باشند.
همچنین تاکید می شود که این اخبار ساخته ذهن مریض برخی افراد معلوم الحال بوده و به هیچ وجه صحیح نمی باشد.
میدان 72 ضمن اطلاع از منبع اصلی انتشار ابن خبر، تاکید می کند در صورت ادامه ی پخش این شایعات دست به افشاگری در خصوص منابع این دست اخبار خواهد زد.
کد خبر: ۶۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۲
دولت نتوانسته کار مثبتی انجام دهد، مسلما افکار عمومی از آنها میپرسند در مقابل حجم کارهایی که در دولت نهم و دهم انجام شد شما چه کاری انجام دادید و چون اقدامات قابل مقایسهای ندارند خط تخریب را پیش گرفتند
کد خبر: ۵۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
بشار اسد اعلام کرد که رژیم صهیونیستی به گروههای مسلح در سوریه کمک میکند و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیروی هوایی ویژه القاعده را تشکیل میدهد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:بشار اسد اعلام کرد که رژیم صهیونیستی به گروههای مسلح در سوریه کمک میکند و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیروی هوایی ویژه القاعده را تشکیل میدهد.
بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در گفتوگو با مجله آمریکایی فارن افیرز که متن کامل آن امروز منتشر میشود، با اشاره به حمله اسرائیل به جنوب اسرائیل اعلام کرد: اسرائیلیها از گروههای سوریه حمایت میکنند و این کاملا روشن است.
رئیس جمهوری سوریه افزود: هر جا که ما به پیشرفتی دست پیدا میکنیم نیروهای اسرائیلی به منظور تاثیرگذاری بر فعالیت ارتش سوریه دست به حمله میزنند و این کاملا روشن است. از این رو برخی سوریها به تمسخر میگویند چطور القاعده نیروی هوایی ندارد؟ در حالی که آن نیروی هوایی اسرائیل را به طور خاص در اختیار دارد.
بشار اسد تاکید کرد: نیروهای سوریه که با گروههای مسلح مخالف میجنگند قادرند به هر منطقهای که بخواهند نفوذ کنند اما نمیتوانند در هر کیلومتری از خاک سوریه باشند، این غیرممکن است.
رئیس جمهوری سوریه به خسارتهایی که بیش از سه سال گذشته به خاطر جنگ در سوریه متحمل شده، اذعان کرده و افزود: ما طی دو سال گذشته برخی پیشرویهایی را داشتهایم اما هر جنگی بد است چرا که منجر به خسارت و نابودی میشود.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۵۵۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطه آن متهم و محاکمه شدم، توسط تنی چند از مسؤولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید (که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارائه شده است) و بنده نیز پس از استعلام از دستگاه های نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. قابل توجه آنکه کمک مورد اشاره، هیچ گونه ارتباطی با بحث اختلاس در شرکت بیمه ایران که در سال 82 و به بعد صورت پذیرفته نداشته است؛ زیرا آنچه در پرونده اتهامی در دادگاه مطرح شد، مربوط به اواخر سال 86 می باشد. مضافا آنکه مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آنها به همراه شمارة چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخه ای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسؤولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمک کننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کرده اند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است.
به گزارش دولت بهار متن نامه محمدرضا رحیمی خطاب به آیتالله آملی لاریجانی بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیه الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
جنابعالی استحضار کامل دارید و امیدوارم ملت شریف ایران نیز از طریق این نامه در جریان برخی ابهامات قرار گیرند.
در طول پنج سال اخیر مکرر از سوی مقامات عالی قضایی به ویژه دادستان محترم کل کشور و سخنگوی قوة قضائیه و رئیس سابق سازمان بازرسی کل کشور و نیز برخی از نمایندگان مجلس، اینجانب متهم شدهام. گاه به صراحت و گاهی با کنایات "ابلغ من التصریح"! اینجانب نیز در این مدت همه تلاشم پرهیز از ایجاد اختلاف و جلوگیری از هدر رفتن فرصت خدمت به مردم و اعمال دقیق قانون و عدالت به دور از فضاسازی، جوزدگی و سیاست زدگی بوده است. در دوره معاونت اول ریاست جمهوری بعد از آنکه بارها به وسیله مقامات عالی قضایی هتک حیثیت شدم و علیرغم آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل یکصد و چهل، رسیدگی به اتهامات معاونان رئیس جمهور را مستلزم آگاهی مجلس شورای اسلامی به منظور آگاهی ملت می داند، همچون یک شهروند عادی طی 11 جلسه و در هر جلسه حدود 5 ساعت نزد بازپرس دادسرای عمومی تهران حاضر و به همه سؤالات و ابهامات مستندا پاسخ دادم که در این مدت به رغم تحقیقات گسترده، هیچ اتهامی تفهیم نشد، تا آنکه کیفرخواست بدون اعمال اصل 140 قانون اساسی، به دادگاه عمومی کیفری استان ارجاع و علیرغم درخواست برای برگزاری دادگاه به صورت علنی و با حضور اصحاب رسانه، با نظر قاضی پرونده، دادگاه غیر علنی برگزار شد و پس از برگزاری 3 جلسه در تاریخهای 3 و 7 و 17 خرداد ماه 93 دادگاه ختم رسیدگی را اعلام نمود و به رغم تصریح قانون آئین دادرسی کیفری در مادة 212 بایستی نتیجه دادگاه در همان جلسه یا حداکثر یک هفته بعد اعلام می شد. اکنون با سپری شدن قریب یکصد روز، تا این لحظه هیچ حکمی از سوی دادگاه محترم ابلاغ نشده و در مراجعه وکیل اینجانب گفته شده که حکم مراحل انشاء و امضاء را می گذراند؛ اما متاسفانه در تاریخ 9/ 6/ 93 سخنگوی محترم قوة قضائیه که اینک در جایگاه معاون اول این قوه نیز هست، خطاب به رسانه های عمومی اعلام نمود که معاون اول سابق به حبس و جزای نقدی محکوم شده است و ضمن اعلام اینکه هنوز اتهام قطعی نشده است، می گویند جزئیات آن متعاقبا اعلام می گردد.
از یک هفته قبل هم سامانه اطلاع رسانی قوة قضائیه به نقل از رئیس دادگاه های کیفری استان اعلام جزئیات حکم معاون اول سابق را به اولین جلسه سخنگوی قوه موکول و ارسال پیامکی این خبر به صورت گسترده، تأمل و شائبه طراحی رسانه ای را تقویت می کند. به هر جهت خبر سخنگوی محترم قوة قضائیه در فاصلة کوتاهی به صورت گسترده مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و جالب توجه آنکه از آن تاریخ تاکنون نیز هیچ حکمی به اینجانب و یا وکیل قانونی ام ابلاغ نشده است.
از پنج سال پیش تاکنون مکرر در افکار عمومی متهم شدهام ولی به صورت غیرعلنی در دادگاه حاضر و به اتهامات پاسخ دادهام. اینک نیز قبل از اعلام حکم دادگاه به صورت رسمی از سوی آقای اژهای در نشست مطبوعاتی بدون توجه به ممنوعیت قانونی و شرعی، محکومیت اینجانب را اعلام نموده و هر بار خانواده ام را در بحران ویران کننده روحی و روانی قرار دادهاند.
حضرت آیتالله آملیلاریجانی؛
اطلاع افکار عمومی از روند ماجرا و اتهامات وارده و روند رسیدگی را در طول 5 سال گذشته از حقوق خود و نیز مردمی می دانم که از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون و در مسؤولیتهای مختلف در هر سه قوه از جمله: فرمانداری، استانداری، نمایندگی سه دوره مجلس، ریاست دیوان محاسبات، معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور، خدمتگزار آنان بوده و همیشه به آن افتخار کردهام و در این رابطه توجه به این نکات را ضروری می دانم.
1- در تبصرة ماده 36 قانون مجازات اسلامی مواردی که حکم قضایی را باید منتشر کرد، مشخص شده و در این ماده ضمن برشمردن موارد الزام انتشار حکم، تاکید میکند که زمانی می توان مبادرت به انتشار حکم نمود که قطعی شده باشد. تعریف حکم قطعی هم نزد همه قضات شریف و حقوقدانان کاملا شناخته شده است. بر این اساس حکم قطعی حکمی است که همه مراحل رسیدگی بدوی، تجدیدنظر و فرجام را طی نموده و جز از طریق اعادة دادرسی که شیوه ای خاص و فوقالعاده است، قابل رسیدگی نباشد. بنابر این اگر رأی از سوی دادگاه صادر شده و قابل اعتراض یا تجدید نظر در هر مرجعی باشد، قطعی نبوده و آثار حکم قطعی را نباید بر آن مترتب نمود.
2- اینکه فردی پیش از اثبات جرم مورد اتهام قرار گیرد و به کرات از رسانه ها و تریبون های گوناگون تکرار شود و فشارهای زائد الوصف روحی و تبعات سهمگین اجتماعی ناشی از این اتهام، دامنگیر فرد و خانواده اش گردد، خود نوعی مجازات است که قانون از آن به عنوان مجازات تکمیلی (تبعی) یاد کرده است. چنانکه ماده 23 همین قانون آن را در بند «س» به صراحت به عنوان یکی از مجازاتهای تکمیلی و تبعی برشمرده است. این مجازات که قهرا بر اینجانب در طول 5 سال اخیر تحمیل شده است لطمات جبران ناپذیری را در برداشته و بدون آنکه حکمی آن را مقرر نموده باشد ظلمی است فاحش! لذا با عنایت به مفاد بند «س» مادة فوقالاشاره، انتشار حکمی که قطعی نشده، هنوز ابلاغ نشده و علی الظاهر انشاء نیز نشده است، به وسیلة یک مقام رسمی قضائی چه مفهومی جز ویرانی و پریشانی خانواده و هتک حیثیت اینجانب و بیاعتمادی مردم به دولت های نظام مقدس جمهوری اسلامی می تواند داشته باشد؟
3- رهبر معظم انقلاب اسلامی که سخن ایشان نافذ و فصلالخطاب و مبتنی بر حکم اولیه شرعی است در دیدار با مسؤولان قضایی تصریح فرمودند «متهم شدن به معنای مجرم بودن نیست، بنابر این هیچ کس در قوة قضائیه و در خارج از این قوه و در رسانه ها حق ندارد تا زمانی که جرمی ثابت نشده، آن را رسانه ای کند. هیچ لزومی به افشاگری وجود ندارد و هیچکس حق ریختن آبروی یک مسلمان را ندارد... حتی در مواردی که جرم در دادگاه نیز اثبات می شود، نباید نام فرد مجرم علنی و رسانهای شود؛ زیرا خانواده وی تحت فشار قرار می گیرند و دچار مشکل می شوند».
4- جا دارد سخنگوی محترم قوه فرمایشات جنابعالی را نصب العین قرار دهند که فرمودید: «نباید قبل از قطعیت احکام به هر کسی اتهامی زده شود و با آبروی آنان بازی کرد... نباید کسی که جرمش اثبات نشده و متهم است در رسانه ها نامی از آنها برده شود»
5- آیا اعلام عمومی حکمی که صادر نشده و به قطعیت نرسیده است به منزلة اعمال فشار بر قضات برای سلب استقلال آنها و تهدید به ضرورت صدور حکم محکومیت تلقی نمی شود؟ آیا معاون اول محترم قوه قضائیه و دادستان سابق کل کشور احکام آئین دادرسی کیفری را نخوانده اند که مقرر می دارد: «قاضی دادگاه نباید پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رأی در خصوص برائت یا مجرمیت متهم اظهار عقیده کند» (ماده 41 قانون آئین دادرسی کیفری دادگاه های عمومی و انقلاب و مادة 372 آئین دادرسی کیفری جدید) اگر سخنگوی محترم نظر دادگاه را اعلام کرده است، چطور رأیی که اعلام نشده را انتشار عمومی داده است؟ این خلاف آشکار قانون است، چرا که دادگاه مجاز به این امر نبوده و قضات محترم دادگاه خلاف نمی کنند و اگر سخنگوی محترم نظر خود را بیان کرده باشد که خلاف واقع است و موجب اعمال فشار و تحدید استقلال و تهدید قضات محسوب می شود. از سوی دیگر ماده 215 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تصریح می کند که «پیش از امضاء دادنامه، تسلیم رونوشت آن ممنوع است و متخلف به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم خواهد شد. همین حکم در آئین دادرسی کیفری جدید در مادة 379 آمده که پیش از امضاء دادنامه، اعلام مفاد و تسلیم رونوشت یا تصویر آن ممنوع است. متخلف از این امر حسب مورد به موجب حکم دادگاه انتظامی قضات یا هیأت رسیدگی به تخلفات اداری به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم می شود»
6- شرایطی که در اعلام این نوع اخبار در افکار عمومی ایجاد شد آیا به عنوان تسبیب قابلیت رسیدگی و بررسی ندارد؟ آیا جناب دادستان کل سابق و سخنگوی قوه می دانند که انتساب و اعلام مکرر اتهامات به اینجانب چه شرایط بحرانی برای مادر، همسر و دخترانم ایجاد کرده است؟ آیا شرعا از آثار و عواقب مبتنی بر رفتار خلاف قانون و خلاف شرع، مبرا هستند و این عمل با فرمایشات رهبر معظم انقلاب سازگار است؟
7- دادگاه طبق اصل 165 قانون اساسی باید علنی برگزار گردد، موارد غیرعلنی در قانون اساسی تصریح شده و منحصر به دو مورد که علنی بودن، منافی عفت و یا نظم عمومی باشد گردیده است. وقتی که انتساب اتهام علنی است و از طریق رسانهها، افکار عمومی داخل و خارج تحت تاثیر آن قرار گرفته است، دلیلی بر غیرعلنی بودن این دادگاه وجود نداشت. از طرفی دادگاه تنها فرصت اینجانب برای پاسخگویی نزد افکار عمومی بود که به اتهامات وارده در طی 5 سال گذشته پاسخ دهم و مع الاسف علیرغم درخواست اینجانب دادگاه به صورت غیر علنی برگزار شد. هرچند به عقیدة اینجانب اتهام به مسؤولین مذکور در اصل 140 قانون اساسی از موارد دادرسی علنی است، چرا که قانون گزارش به مجلس را الزامی نموده و به نظر، منصرف از جهات غیر علنی نمودن دادگاه است. از این رو از جنابعالی تقاضا می نمایم دستور فرمایید، مشروح گزارش ویدئویی این دادگاه را بدون کم و کاست از رسانه ملی پخش نمایند تا مردم شریف به صورت شفاف در جریان امر قرار گیرند.
8- آنچه به عنوان اتهام به اینجانب نسبت داده شده است، صرف نظر از آنکه عاری از حقیقت است (بنا بر دفاعیات محکم و مستدل خود، همراه با اسناد و مدارک متقن که تسلیم دادگاه نمودم) هیچ ارتباطی به مسؤولیت اینجانب به عنوان معاون اول دولت دهم و معاون حقوقی رئیس جمهور در دولت نهم و حتی مسؤولیتم در سمت ریاست دیوان محاسبات کشور نداشته و موضوع مربوط به همکاری و بعضا مسؤولیت چندین سالة اینجانب در خارج از سمت های دولتی و در برگزاری انتخابات شوراها، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آن هم حسب صلاحدید برخی بزرگان و مسؤولان کشور بوده که یک نمونه از اسناد مربوط صرفا جهت استحضار حضرتعالی ضمیمه و ارسال می گردد.
9- برای استحضار جنابعالی و ملت شریف ایران یادآوری می شود، فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطة آن متهم و محاکمه شدم، توسط تنی چند از مسؤولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید (که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارائه شده است) و بنده نیز پس از استعلام از دستگاه های نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. قابل توجه آنکه کمک مورد اشاره، هیچ گونه ارتباطی با بحث اختلاس در شرکت بیمة ایران که در سال 82 و به بعد صورت پذیرفته نداشته است؛ زیرا آنچه در پروندة اتهامی در دادگاه مطرح شد، مربوط به اواخر سال 86 می باشد. مضافا آنکه مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آنها به همراه شمارة چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخه ای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسؤولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمک کننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کرده اند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است.
در پایان با عرض پوزش از ایجاد تصدیع خواهشمند است مقرر فرمایید با عنایت به موارد فوق نسبت به رسیدگی به تخلفات مزبور اقدام لازم به عمل آورند.
با احترام
محمدرضا رحیمی»
کد خبر: ۴۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است.
آوای دنا-حسین جوادی در روزنامه وطن امروز نوشت : هفته دولت به روز پایانی خودش نزدیک شد و عملکرد وزیران دولت یازدهم در برهه یک ساله از عمر دولت، موضوعی است که باید به آن پرداخت. در حوزه ورزش از زمان تصدی محمود گودرزی بر وزارت ورزش و جوانان تا امروز اتفاقهای ریز و درشتی رخ داده که بیشتر به فوتبال داخلی و تیم ملی بازمیگردد. شعار دولت حضور متخصصان در راس ورزش و پیش رفتن به سوی تحولات ورزشی جهانی و همسو بودن با سیاستهای برنامهریزی شده است ولی تا به امروز متاسفانه هیچ آییننامهای برای تحول در ورزش تهیه و تدوین نشده است. برای نقد به وزارت ورزش میتوان به مقوله ورزش حرفهای (قهرمانی) اشاره کرد. در بحث ورزش قهرمانی موضوع خصوصیسازی باشگاههای پرطرفدار استقلال و پرسپولیس اصلیترین دغدغهای بود که از سوی وزارت ورزش بیان شد و حتی برای اینکه بتوانند سیاستهای ابلاغی را به شکل عملیاتی پیش ببرند تیشه به ریشه دو باشگاه زدند، محکم هم زدند! فصل گذشته افشاگری از مبلغ قراردادهای بازیکنان و کادر فنی دو تیم مشکلات روحی- روانی خاصی را برای بازیکنان این باشگاهها به وجود آورد؛ یکی از این مشکلات دور شدن تیمها از کورس قهرمانی بود. پرسپولیس در شرایطی بحرانی انتظار حمایت پدر معنوی یعنی وزیر را در سر میپروراند و استقلال نیز برای بقا و راه یافتن به لیگ قهرمانان در لبه پرتگاه قرار داشت؛ اولی به خاطر برهم خوردن آرامش درونتیمی در لحظه آخر به مقام نایب قهرمانی بسنده کرد و دومی نیز آنقدر به لبه پرتگاه نزدیک شد که سرانجام توفیق حضور در لیگ قهرمانان آسیا را پس از سالها حضور پی در پی، از دست داد. از آن روز به بعد وزارت ورزش با شعار تغییر و تحول در اعضای هیات مدیره باشگاههای سرخابی به میدان آمد که این پروسه در پرسپولیس با شکست مواجه شد. انتخاب اعضای هیات مدیره پرسپولیس به هیچ عنوان براساس خرد جمعی نبود و حضور افرادی بعضا سیاسی و اقتصادی لطمه جبرانناپذیری را به تیم وارد کرد. این استدلال با توجه به نتایج دور از انتظار سرخها از هفته اول تا پنجم لیگ اثباتپذیر است. مشکلات عمده هیات مدیره با مدیرعامل باشگاه و دخالت در امور فنی تیم و مشکل بزرگ اسپانسرینگ که از همان ابتدا نیز با حرف و حدیثهای فراوان روبهرو بود از عوامل اصلی نتیجه نگرفتن پرسپولیس در هفتههای ابتدایی لیگ به حساب میآید. این موضوع را نمیتوان بیارتباط با وزارت ورزش دانست. محمود گودرزی در بخشی از صحبتهای خود در جلسه با اعضای اتحادیه فوتبال بیان کرده بود: «سالهای گذشته کسانی قیم فوتبال بودهاند که فاقد صلاحیت فنی بودند.»در اینجا باید سوالی را از جناب وزیر مطرح کرد: اگر شما به این حرف خود پایبند هستید، چرا از امیررضا خادم در بحث خصوصیسازی 2 تیم استفاده میکنید؟ واقعا خادم تا چه اندازه از دانش فنی و مدیریتی در فوتبال آگاه است؟ آیا صرفا یکسری از خصوصیات مدیریتی میتواند تضمینکننده این مساله باشد که شخصی برای ورزش محبوب کشور راهگشاست؟ فوتبال در جامعه ما تبدیل به پدیدهای شده که اگر مدیریت صحیح در بدنه آن شکل بگیرد راهگشای دیگر ورزشها خواهد بود ولی انتخاب وزیر در بحث خصوصیسازی و انتخاب هیات مدیره باشگاههای تحت پوشش این حرف او را نقض میکند. وقتی وزارت ورزش نمیتواند براساس شعارهای خود پیش برود چگونه میتوان کارنامه آنها را در طول این مدت کوتاه در حوزه قهرمانی به نفع ورزش پنداشت؟ چرا وقتی امیررضا خادم در جایی عنوان میکند باید از محبوبیت استقلال و پرسپولیس کاسته شود(!) کسی واکنشی به این سخنان نشان نمیدهد؟! اگر مدیری از لحاظ فنی در حوزه فوتبال مسؤولیت فعالیتهای مهم را برعهده داشته باشد هرگز چنین حرفی درباره ۲ باشگاه پرطرفدار فوتبال ایران نمیزند. این کالبدشکافی نشان میدهد وزارت ورزش از شعارهای خود فاصله دارد؛ شعارهایی که حتی در نوع دیگری نیز دچار پارادوکس است. وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است. رئیس فدراسیون فوتبال نیز که همیشه از سیاست گفتوگوی ابهامبرانگیز استفاده میکند این بار نیز حرفهایش را مبنی بر دخالت وزارت ورزش به زبان آورد. کفاشیان در لابهلای حرفهایش به نکتهای اشاره کرد که نشان میداد عوامل برونسازمانی در نبستن قرارداد با کیروش بیش از عوامل درونسازمانی تاثیر دارند. گفتن جمله «بعضی اوقات اقلیت زورش از اکثریت بیشتر است» نشان میدهد آقای رئیس دوست دارد براساس خواستههای وزارت ورزش حرکت کند؛ در حالی که این دخالتهای وزارتخانه مربوط در فدراسیون فوتبال؛ چه در حوزه تیم ملی و چه در حوزه فوتبال داخلی نتیجه خوشایندی ندارد.
کد خبر: ۴۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۷
میشود آبروی 3هزار بورسیه را قربانی مطامع سیاسی و باجخواهی از مجلس کرد و بعد گفت آمار متخلفان 1500 بلکه 800 نفر است و پس از آن هم معلوم شود برخی مسئولان وزارت علوم یک نوچه رسانهای را برای تسویه حساب سیاسی به بازی گرفتهاند.
آوای دنا-روزنامه کیهان نوشت: میشود آبروی 3هزار بورسیه را قربانی مطامع سیاسی و باجخواهی از مجلس کرد و بعد گفت آمار متخلفان 1500 بلکه 800 نفر است و پس از آن هم معلوم شود برخی مسئولان وزارت علوم یک نوچه رسانهای را برای تسویه حساب سیاسی به بازی گرفتهاند.
حتی اگر 10، 20 یا 50 نفر در ماجرای بورسیه تخلف کرده بودند- که در آن صورت باید تکتکشان را رسوا کرد و تعجب این است که چرا معرفی نمیشوند- آیا مسئولان ذیربط مجاز بودند با حیثیت 3هزار بورسیه ارشد بازی کنند؟
و بالاخره اینکه آیا دولتمردان پس از یک سال حق دارند به جای ارائه کارنامه و صورت حساب «هزینه- خدمات» مدعی افشاگری شوند و در این مقام نیز فقط تهمت حواله کنند و بدین ترتیب خیال کنند دهان منتقدان را میبندند؟!
کد خبر: ۴۱۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با بیان اینکه سوال و استیضاح حق نمایندگان است، هرگونه ادعایی درباره سفرش به کانادا در صورت رای اعتماد نگرفتن از مجلس را رد کرد و گفت: خانه، زندگی و همه علایقام در ایران است، اگر از مجلس رأی اعتماد نگیرم به کار معلمی خواهم پرداخت.به گزارش آوای دنا، رضا فرجی دانا با تشکر از جامعه دانشگاهی به دلیل حمایتهای این قشر از وزیر علوم طی بیانیههای متعدد، گفت: فکر می کنم کار در خور و شایسته ای نکرده باشم که بتوانم این نوع پشتیبانی وسیع را از قشرهای مختلف داشته باشم.
وی با بیان اینکه با تمام توان در حال انجام وظایف خود در وزارت علوم هستم، ادامه داد: در روند انجام وظیفه وزرا در دستگاههای مرتبط، گاهی نمایندگان نیاز می بینند که سؤال و یا استیضاحی را مطرح کنند که این حق مجلس است.
وزیر علوم با تأکید بر اینکه باید برای رفع دغدغه نمایندگان تلاش کنیم، تصریح کرد: فردا تلاش خواهیم کرد که انشاءالله دغدغه نمایندگان را حل کرده و اگر توانستیم موضوعات مختلف را تبیین کنیم مطمئنا مورد پذیرش نمایندگان قرار خواهد گرفت.
فرجی دانا با تأکید بر اینکه تا امروز تمام تلاشم رفع دغدغه نمایندگان بوده است، یادآور شد: ما به هیچ عنوان از کنار دغدغه ها به راحتی عبور نکرده بلکه به تک تک آنها پرداختیم، فکر می کنم هر آنچه در توان داشتم از نظر قانونی و شرعی انجام دادم تا دغدغه نمایندگان برطرف شود.
وی درباره اظهارات مطرح شده از سوی عده ای مبنی بر روشنگری در جلسه علنی فردا از سوی وزیر، یادآور شد: ما مخالف افشاگری هستیم، اساسا من مشکل جدی با لفظ افشاگری دارم و خواهش می کنم در مورد ما این واژه را به کار نبرید چون افشاگری از نظر شرعی درست نیست.
وزیر علوم همچنین درباره ادعاهای مطرح شده از زبان وی مبنی بر اینکه اگر رأی اعتماد از مجلس نگیرم به کانادا خواهم رفت، گفت: حرف های عجیبی زده می شود به طوری که افراد فکر می کنند من در کانادا زندگی می کنم این در حالی است که تنها برای یک فرصت مطالعاتی به کانادا سفر کردم حال این موضوع را مطرح کردهاند که من کانادایی هستم.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، تصریح کرد: خانه و زندگی و همه علایق ما در ایران است، حال اگر از مجلس رأی اعتماد نگیرم و وزیر علوم نباشم به کار معلمی می پردازم؛ آخر مگر می شود من معلمی دانشگاه را رها کنم بروم کانادا، بروم کانادا چه کار کنم راننده تاکسی شوم؟
خانه ملت
کد خبر: ۴۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
من روحانی هستم'؛ مستندی که این روزها خبرساز شده و همه نگاهها و توجهات را به خود جلب کرده است؛ مستندی که روایتی است از زندگی حجتالاسلام حسن روحانی؛ از تولد تا انقلاب؛ از انقلاب تا...!
کد خبر: ۳۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۹
چرا باشگاهی که در ده سال اخیر حتی یک عنوان سومی آسیا را بدست نیاورده باید در یکسال با این همه مشکل اقتصادی ، 14 میلیارد تومان با بازیکنان و کادر فنی قرار ببندد. آیا این با عدالت همخوانی دارد؟!
کد خبر: ۳۱۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۱
به گزارش اوای دنا،رئیس جمهور امروز در جلسه علنی مجلس، بخش های از نوار مذاکره فاضل لاریجانی، برادر رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه با مرتضوی را برای نمایندگان پخش کرد.تامین اجتماعی شرکتهایش را دارد، طی قراردادی به گروهی میفروشند؛ فردی به نام معاون مجتمع قضایی تهران، میگوید من با یکی از برادران آقای لاریجانی رفت و آمد خانوادگی دارم. ** مرتضوی میگوید، شما ارتباط دارید. او هم میگوید که، بله؛ واقعاً بقیه برادران به گرد فاضل نمیرسند. ** ببین باید خودت رک به دکتر بگیی که آقای "ز" که میخواهد که قرارداد ببندد، باید از قبل من به شما وصل شود. فاضل لاریجانی خطاب به مرتضوی می گوید: آن کسی که می خواهد قرارداد ببندد باید هوشیار باشد که تبلیغ نکند که من فلانی هستم. ** مرتضوی هم به آقای "م" میگوید: بروید بیرون شما. حس میکند که مسائل دیگری مطرح شود، از جلسه بیرونش میکند؛ فاضل لاریجانی به مرتضوی میگوید: من میخواهم به گروه "ز" کار کنم. ولی ابلاغ کتبی برای من نزند. تلقیاش این باشد که میخواهم با او همکاری کنم. ** فاضل هم به مرتضوی می گوید: اخیرا علی را دیدید یا نه؛ مرتضوی: اخیرا نه. ** فاضل لاریجانی میگوید: ایشان نظرش نسبت به شما بسیار مساعد است، می تواند کمک کند و تلطیف کند قوه قضائیه را نسبت به شما. ارتباط خود را با علی محکم کنید. یک ملاقات جدی و خودمانی در منزل ما یا بیرون از مجلس بگذارید. منزل مادر باشد، بدون سر و صدا. علی و صادق هم دست من هستند و میدانم که چطور جا بیندازم. ** فاضل لاریجانی میگوید: از روی صداقت میگویم. هرجور صلاح میدونید. ما میخواهیم باز کار کنیم. حالا که بخواهیم ورود کنیم، چند پروژه خوب باید پیشنهاد کنیم که بیایند به حساب اینها، اگر صلاح میدانید، کمکهایی هم میشود کرد؛ به هر حال میتوانیم مفید واقع شویم. ** مرتضوی میگوید: من چه کار باید بکنم، فاضل لاریجانی هم میگوید: زمینه آشنایی ایجاد شود؛ توصیه کنید به آنها. احساس کنند نمایندگی شما را دارم. توصیه کنید، همکاری فلانی برای آینده ایران خوب است. منظور از فلانی، فاضل لاریجانی است. ** فاضل لاریجانی می گوید: به آنها بگویید من مورد وثوق شما هستم. فاضل: بهترین راه این است که به آنها بگویید حضور من اطمینانی است برای آنها.** فاضل لاریجانی میگوید: میتوانیم ما رفع موانع برایشان کنیم. آمادگی داریم؛ مشکلاتی که "ع- ب" دارد، در چند جهت. اولاً آدم خوبی است. 10-15 پروژه پتروشیمی دارد که نیاز به کمک دارد. ایشان چند مشکل با بانکها داشت، همین فردا دوشنبه ساعت 9 با "ع" قرار دارم. جلسه گذاشتم، حل کنم. مشکلاتی در قوه قضائیه داشت و برایش مهلت گرفتم، حل شد؛ رفتم پهلوی اخوی و دستورش را گرفتم.** مرتضوی میگوید: این اعتبار را دارید که دستور بگیرید؟** فاضل لاریجانی میگوید: بله! یک جلسه هم اخوی ایشان را دید** مرتضوی می گوید: اخوی دستور دادند مشکلاتش حل شود؟** فاضل لاریجانی می گوید: خیلی از مشکلات دیگر معوقات بانکی هم بود؛ پرونده زیاد داشت. آقای "الف" آنجا بود. رئیس دادگستری فلان استان هم بود. یک عده هم شکایت کرده بودند. رفتیم صحبت کردیم، تا حدود زیادی حل شد.** مرتضوی می گوید: با سفارش به "الف" حل کردید؟** فاضل میگوید: بله! بله!، مسائل مالیاتی و حسابی داشت، حل کردیم؛ من کار دانشگاهی کردم تا الان. الان نوه دارم، امورات نمیگردد. فرصتی پیش آمده تا چند سالی است ورود داشتیم به مسائل اقتصادی؛ الان که وارد شدیم، قلقها دستمان آمده است.** فردی خطاب به احمدینژاد: لطفات بس است.** احمدی نژاد: چشم. من میگویم نیازی به حل مسائل از این طریق نیست. صوت و تصویر موجود است و نوار مشخص است و چندین ساعت است که اگر رئیس مجلس صلاح دیدید، همه را در اختیارتان میگذاریم.** مسائل جای دیگری است. چرا امروز شیخ الاسلام باید اینجا محاکمه شود؟** من به نظر مجلس اخترام می گذارم. استیضاح و نظر، حق شماست و به نظر شما و قانون احترام میگذاریم. والسلام
منبع/خبرگزاری تسنیم
کد خبر: ۱۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۵
سيد علي محمد بزرگواري با اشاره به مطرح شدن استعفای علی مطهری اظهار داشت:
خیلیها این گونه برخورد مطهری را ناشی از حسادت و عناد نسبت به رئیسجمهور میدانند چرا که سئوال از رئیس قوه مجریه هنگامی ارزش و اعتبار دارد که رئیسجمهور برخلاف نظام و رهبری و ملت حرکت کند و دوم اینکه سئوال کننده در فکر به کرسی نشاندن منیت خود نباشد.
کد خبر: ۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴