برچسب ها
اوای دنا-احسان :عموما مردم در انتخابات و ایام منتهی به آن، شاهد صحنه های تکراری و ملال آوری از سوی نامزدها و اطرافیان آن ها هستند که در آن، به یکباره خود را «مهم»، «ارزشمند»، «صاحب رای و نفوذ» و .. آن هم در تمامی عرصه های سیاسی کشوری و منطقه ای می بینند. شخصی که باید در طول چهار سال برای ملاقات با فلان شخص و یا اطلاع از آمدن وی به استان یا استان های همجوار، خبر آمدنش را از کلاغ های آسمان یا اشخاص ذی نفوذ بشنود، آن هم مشخص نیست موفق به دیدار شود و یا در صورت موفقیت به دیدار با آن شخص، مشخص نیست که بتواند خواسته‌اش را برآورده سازد، به یکباره خود را مهم می بیند و تازه متوجه می شود که چه شخص مهمی بود و خود خبر نداشت. شاید این ترفند مفید باشد و بتوان عده ای را با این شیوه به سمت خود، آن هم در ایام انتخابات، جذب کرد، ولی تکرار آن، به شدت ملال آور و تنفر انگیز است. مهمترین وجه ملال آوری این داستان، آن است که شخص، به وضوح می­بیند بازیچه دست این و آن قرار گرفته است. این و آن، با نمایشی ساختگی، در صدد جذب رای او برآمده و در این راه از هر شیوه ای استفاده می کند. این است داستان چند دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ما. نکته جالب آنکه ا ین داستان (فریب و اهانت به شعور اجتماعی)، در حال تکرار شدن است، لکن با این تفاوت که رنگ خود را عوض کرده است. اگر تا دیروز حضور در خانه های مردم، میهمانی گرفتن و یا میهمانی رفتن و مواردی از این قبیل، در جذب رای تعیین کننده بود و برخی از نامزدهای انتخاباتی به آن روی می آوردند، امروزه، شاهد هستیم که متاسفانه، این اهانت، رنگ صریح تر به خود گرفته است؛ توضیح آنکه اگر فهرستی از عناوین خبرهایی را که سایت های استانی درباره اعلام حضور نامزدهای نامی انتخابات بیندازیم، شاهد خواهیم بودکه در اعلام موضع، از یک رویه واحد تبعیت می کنند. «موحد»، «هدایت خواه» و «حسینی» در ابتدا با قاطعیت اعلام کردند که، هر کدام به دلائل مختلف، در صحنه حضور پیدا نمی کنند و در این راستا، به مواردی همچون «مشکل اشتغال و بیکاری وسیع»، «بد آمدن استخاره» و ... استناد می جستند. هرچند، درک این قبیل رفتارها و اغراض پشت آنها، برای مردم فهیم استان ساده و آسان بود (برای اطلاع از نظرات مردم، می توان به اصل خبرهایی که در سایت های عصر دنا و آوای دنا و ... در این مورد آمده است، مراجعه شود.) لکن سوال این جاست که چرا این افراد(نامزدهای انتخاباتی) به این شیوه  متوسل می شوند؟ آیا اگر آقای موحد اعلام می کند که «به خاطر عدم برآورده کردن مشکل بیکاری وسیع در منطقه ، و  عدم توانایی در برآورده کردن آن، در صحنه حضور پیدا نمی کند» و اگر جناب هدایت خواه استخاره به قرآن را دلیل برنیامدن خود عنوان می کند، نباید دلیلی منطقی و قانع کننده برای حضور خود در صحنه، ارائه دهند؟ سوال اینجاست که به یکباره چه اتفاقی افتاده که آقایان از آن رای به ظاهر قاطع خود، برگشته و در صحنه حضور پیدا کرده اند؟آیا جناب موحد، مشکلی برای رفع بیکاری پیدا کرده است؟ جناب آقای موحدی که مدت بیست سال است در کرسی نمایندگی حضور دارد، بناست که چه راه حلی را برای این مسئله ارائه دهد که به یکباره از آن رای اولیه خود برگشته است؟ چه تضمینی وجود دارد که شخصی که اینگونه به راحتی از حرف خود بر می گردد (هرچند کارنامه ای کاملا مشخص از خود به جای گذاشتند.) به وعده های انتخاباتی نیز وفادار باشد؟ آیا مردم «اعلام عدم حضور اولیه» را باور کنند یا «تبلیغات و رایزنی های وسیع در سطح منطقه » را؟ چرا نامزدهای نامی به این شیوه روی می آورند؟ آیا غیر از «بازارگرمی» و یا به عبارت صریح تر «اهانت به شعور اجتماعی» است؟ بدیهی است که تلقی افرادی که اینگونه عمل می کنند، این است که مردم و ادراک عمومی، ناتوان از فهم این معادله است، حال آنکه باید بدانند به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و روشنگری های گوناگونی که در طول این سالیان صورت گرفته شده است، گستره فهم و درک مردم و عمق شعور اجتماعی، به مراتب بالاتر از آن است که آقایان فکر می کنند. از این روی پیشنهاد می کنم یا موارد فوق را به صورت کاملا شفاف و منطقی پاسخ دهند یا اینکه به طور رسمی از مردم شریف استان معذرت خواهی نمایند.
کد خبر: ۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

اوای دنا-محمد صفایی :در تحلیل های سیاسی تمام هم و غم افراد بایستی با شیوه ای منطقی و بی غرض بنا شود و این روزها انشقاق و دو دستگی در اصولگرایان به چشم می خورد. اگر در انتخابات آینده اصولگرایان به ائتلاف نرسند، مسیر حرکت مجلس سمت دیگری خواهد رفت.آن هم در شرایطی که منطقه در تب و تاب های عظیم می سوزد و نیازمند یک مدل الهام بخش است که آن هم انقلاب اسلامی است. اگر مجلس ما با یک غفلت و اشتباه به دست نیروهای دگر اندیش بیفتد،طبیعتا ظرفیت های انقلاب اسلامی در منطقه خواهد سوخت و فرصت سازی به فرصت سوزی تبدیل خواهد شد. اصلا قرار به بحث جناحی نیست، مهم نیست که چه کسی ضرر می کند، مهم آن است که انقلاب و منافع ملی کشور از این رقابت متضرر می شود. بنابراین پیروزی یا شکست جبهه پایداری یا جبهه متحد بر اثر رقابت درون گفتمانی در انتخابات مجلس اصلا اهمیتی ندارد. و حال که انقلاب و ارزش های نظام در خطر است جوانان و نخبگان کشوری و لشکری بایستی پیمانی نو با یاران امام ببندند و از سودجویی افراد دوگانه و دو دم جلوگیری کنند. از آنجا که در استان ما موحد نماینده فعلی مردم بهبهان در مجلس به عنوان یکی از نامزدهای انتخاباتی پا به عرصه گذاشته است و از یک طرف با اصلاح طلبان در لنده و در جای دیگر دم از اصولگرایی می زند، دقیقا اذهان مردم به سوی دوگانگی و ابهام نزدیک تر می شود. هر چند اصلاح طلبان خود اذعان دارند که موحد از طیف ایشان بلند نشده و تنها در جستجوی آرای بیشتری است. نقدهای صورت گرفته در عصر دنا و دیگر سایت های استان نشان دهنده ی عدم رضایت عموم از ایشان بوده و حتی مردم بهبهان نیز با این مورد هم فکر و موافق اند. آقایان فیاض بخش و نظری که در زادگاه خودمطرح می باشند و با احترامی که برای ایشان قائلیم برای ایشان آرزوی موفقیت می کنیم ولی نماینده ای باید مطرح شود که مقبولیت عام دارد و نتیجه ی نهایی انتخابات در آرای مردم می باشد. مردمی که می بینند هر آنچه را که زیبنده نیست. و حال همتی مضاعف و تلاشی بی شائبه لازم است که با ائتلاف دو نیروی واقعی انتخابات یعنی بزرگواری و حبیبی،این انشقاق و دو دستگی در نیروهای اصولگرا کم شود و با ائتلای یکی از این دو عزیز بر حفظ ارزش های انقلابی مداومت نمائیم. با آرزوی روزی که سکان کشتی انقلاب را به دست صاحب عصر،آقا امام زمان(عج)بسپاریم.
کد خبر: ۳۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۸

اوای دنا: درخشش تیم فوتبال شهرداری یاسوج در جام حذفی امسال باعث شد تا برخی از بازیکنان کلیدی این تیم مورد توجه مربیان لیگ برتری قرار بگیرند.به گزارش منابع خبری، پس از درخشش بازیکنان شهرداری یاسوج در جام حذفی و درخواست کادر فنی پرسپولیس مبنی بر جذب حسین هوشیار، مسئولان باشگاه پرسپولیس توانستند با پرداخت 150 میلیون تومان رضایت نامه این دروازه بان مشهدی را دریافت کنند.در همین حال قباد نگین تاج، شهردار یاسوج و مدیرعامل تیم شهرداری این شهر، خبر از پیوستن مقداد قباخلو مهاجم گلزن این تیم به مس کرمان داد. گویا باشگاه شهرداری یاسوج بابت رضایت نامه قباخلو، 250 میلیون تومان از مسئولان مس خواسته اند که مسی ها نیز با پرداخت این مبلغ موافقت کرده اند.بر پایه این گزارش، همچنین بعد از پیوستن هوشیار به پرسپولیس و قباخلو به مس کرمان، دیگر بازیکنان شاخص شهرداری همچون حمید مروی و میلاد جعفری که با پیشنهادات لیگ برتری مواجه شده اند نیز قصد جدایی از این تیم یاسوجی را دارند.شنیده ها حاکی از آن است که مسئولان شهرداری یاسوج با فروش حسین هوشیار و مقداد قباخلو، نه تنها 20 درصد از مبلغ قرارداد مجموعه بازیکنان و کادر فنی این تیم را پرداخت کرده اند بلکه توانسته اند به مشکلات مالی کارکنان شهرداری یاسوج نیز رسیدگی کنند! اینجاست که مسولان ورزشی، استانی و منطقه ای وحتی سرمایه داران استان ،باید بیش از پیش به حمایت از ورزش و تیمهای استان بپردازند و حتی المقدور تیمها را بعنوان اسپانسر مالی مورد حمایت قرار دهند تا هم ورزش این آب و خاک توسعه یابد و هم جوانان ورزشگاران ما لیاقت و شایستگی های خود را در عرصه ملی و بین المللی به منصه ظهور برسانند.
کد خبر: ۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۶

اوای دنا: در ادامه فعالیتهای انتخاباتی حجت الاسلام موحد، ایشان روز پنج شنبه 90/10/15 بنا به دعوت جمعی از اصلاح طلبان (حامیان قدیمی سید قادر لاهوتی)بخش دیشموک وارد این منطقه شد که بعد از حضور در جلسه آنان و دیدار مردمی با جمعی از اهالی این شهر در مسیر بعدی خود و جهت حضور در روستای درغک از توابع همین منطقه با حاشیه هایی روبرو شد. بنا بر اخبار واصله هنگامیکه آقای موحد و همراهان ایشان قصد ورود به روستای درغک را داشته اند،  با ممانعت عده ای مواجه شدند که به همین خاطر درگیری شدیدی ایجاد شده و ظاهرا چند نفر مجروح  که حال یکی از انان که دهدار درغک است وخیم اعلام گردید وصدماتی به خودروحامل موحد وارد گردید که با دخالت نیروی انتظامی وبازداشت تعدادی از درگیرشدگان قضیه خاتمه یافت .ظاهرا دهیار روستا و همراهان ایشان از هواداران حجت الاسلام بزرگواری بوده اند.
کد خبر: ۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۵

اوای دنا: در ادامه فعالیتهای انتخاباتی صبح روز پنج شنبه مورخه 90/10/15 اقایان بزرگواری و نظری در شهرستان بهمئی جلسات و رایزنیهای مختلفی داشته اند. حجت الاسلام بزرگواری در مسجد امام حسین شهر  لیکک با مردم دیدار و گفتگو نموده. در این جلسه تعدادی از حاضرین مشکلات و نظرات خود را بیان نموده و از طرف نماینده شهرستان مکاتباتی برای آنها بعمل آمده است .در این مراسم آقای بزرگواری مردم را به نظم و ارامش دعوت و خواهان حضور حداکثری مردم در صحنه انتخابات شد.ایشان شایعه پراکنی را امری نادرست و ضمن دفاع از عملکرد چهار ساله خود قضاوت را حق مردم دانسته و در ادامه دیدارهایی به رسم قرائت فاتحه و دعوتهای انتخاباتی داشته است. اگرچه تعدادی از همراهان ایشان جلسه امروزی را در قالب دیدار مردمی با نماینده مجلس تلقی می نمایند اما پیامک بخشی دیگر از هواداران ایشان بنوعی حاکی از تجمع هواداران ایشان در مسجد امام حسین بوده است. متن پیامک :همایش 5000 نفری حامیان حاج آقای بزرگواری در شهر لیکک با شکوه وصف ناپذیری در حال انجام است.درود بر غیرتمندان ایل بهمئی ،سلام بر این حماسه ی بی نظیر ! ************** درجریان رقابتهای انتخاباتی وحمایت اقشار گوناگون از کاندیدای موردنظرخود به همت اقایان مودب و مددی که یکی از شعرای کشوری ازطایفه ی جومردی بابلی میباشد واقای خییر ازطایفه کرایی مقیم بهمئی با گرایش اصلاح طبی جلسه ای در تالار مالار در حمایت از حجت الاسلام نظری یکی از کاندیدای دوره ی نهم  برگزار گردید. دراین جلسه که اقشار گوناگون بخصوص جوانان حضور داشتن اقای مددی اشعاری در زمینه ی مشکلات جامعه و منطقه و توانمندی حاج اقای نظری قرائت نمودند. سپس اقایحجت الا سلام رام نژاد از سادات عباسی وازخانواده شهید وطلاب منطقه بهمئی  در حمایت از شیخ نظری مطالبی بیان نموده وبه ذکر ویژگی های وی پرداخت واز طرف جمع کثیری از سادات عباسی اعلام حمایت نمود. سپس اقای قدسی داماد حجت الاسلام سید رضا موسوی از سادات میرسالار پیام حمایتی را از طرف وی قرائت نمود وهمچنین  پیام حمایت دکتر مژدهی پور از شیخ نظری به حاضرین اعلام گردید ودر ادامه آقای نظری به ایراد سخن پرداختند.
کد خبر: ۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۵

آوای دنا -بهرام پارسا:اگر چه چند روزی از مرحله ی اول انتخابات یعنی همان ثبت نام از نامزدهای انتخابات نهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی گذشته است وعملا"تا تایید نامزدها از سوی هیات های اجرایی ونظارت  وزمان تبلیغات رسمی وقانونی آنها کمتر  از 2 ماه مانده  است اما عملا" شاهد تبلیغات انتخاباتی این نامزدها در حوزه ی انتخابیه ی شهرستانهای  کهگیلویه وبهمئی وچرام هستیم . هم به صورت راه انداختن ماشینهای دولتی وکاروانی  وهم به شکلهای دیگرتبلیغاتی که معمولادرقالب کمکهای موردی ونقدی وکالایی وقول دادن بعضی ازمسولین نهادهای حمایتی به اقشارآسیب پذیر جامعه درقالب تحت پوشش قراردادن ویادادن وام وموارد دیگری ازقبیل کمک به مساجدوامامزاده وهیاتها ی مذهبی وورزشی و...هرچند میتوان دلایل زیادی رابرای رایزنی نامزدهاباگروهای مختلف حوزه ی انتخابیه برشمرد.امادربعضی مواقع این زدوبندهای تبلیغاتی که عموماباگروهای مختلف فکری وبزرگان محلی ومسولین ادارات ونهادهاتاثیرگذاردن اجتماعی شکل میگیرد.نه تنها مسیر خود راعوض نموده وازتبلیغ آشکارتر رفته بلکه درپاره ای از اوقات به تخریب دیگر نامزدها نیز رسیده است.این افراد خواسته یاناخواسته عملکرد گذشتگان ونمایندگان  پیشین ویا دیگرمسئولین را زیر سوال برده وبرای محکم کردن مواضع خود نقد های غیر منصفانه وغیر کارشناسی نیز می کنند . ونکته ی قابل تامل در این میان سخنان برخی از نمایندگان فعلی مجلس ومسئولین  فعلی می باشد که با نقد عملکرد دیگران تمامی ویا عمده ای از پیشرفت ها (هر چند من ندیدم )را مدیون خود دانسته . پس در این میان نقش جمهوری اسلامی واین نظام الهی چیست؟ آنها حتی ذره ای قایل به کمبودهاوکم کاریهاوکارشکنیهاوکاستیهاوگروه بازیهای فراوان خودشان نمی باشند.بااین وصف آنچه ازتبلیغات غیرقانونی این نامزدهاشنیده می شودعدم ارائه ی طرح وبرنامه ای ازسوی تعدادی ازاین نامزدهابرای بهبودحوزه ی خودورفع حل مشکل این منطقه است.و بیشتردرجلسات تبلیغی خودسعی درجذب ویارگیری ودادن قول وقرارهایی که هرگزعملی نمی شودودرصورت پیروزی درانتخابات مدیون  اشخاص می باشند. درنگاه درست وواقع بینانه می توان گفت عملکردامروزه ی همه ی مسولین و بویژه نامزدهادررصدودیدجامعه ومردم بوده ودربسیاری اززمانهااینگونه تبلیغات نتیجه ی معکوس داشته است.(مردم حرف اول را میزنند)علی ایحال انتظارمی رودنامزدهای محترم بااعلام توانمندی خوددرقالب طرح وایده وراهکارهاوپیشنهادبه مردم برای بهبودوضعیت استان ودیارمان وبه فرموده ی مقام عظمای ولایت حضورحداکثری مردم در انتخابات وحفظ قانون وآرامش وکمک بیشتربه مشارکت حداکثری قدم برداشته تاشاهدحضورمردممان در12اسفندباشیم که رضای خداوخلق هم همین است.
کد خبر: ۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۵

اوای دنا-حبیب الهی : یکی از مشکلات اصلی در عزل ونصب های مدیران منطقه توجه به پیشینه ی سیاسی افراد و میزان تحرک او برای نماینده ی منتخب بجای شایستگی است که همین نکته در معرفی افراد برای اشتغال هم مدنظر قرار میگیرد در حالیکه این تفکر کاملا غلط است چرا که از دیدگاه حاج اقای نظری باید عدالت و اشتغال برای همه باشد همانگونه که نماینده منتخب نماینده ی همه است پس دیگرانی که به  کاندید دیگه رائ دادند حق وحقوق و توانمندی های دارند که باید در جای مناسب به دور از گرایش سیاسی از کمک انها بهر جست. اقای نظری معتقد است باید پارلمان منطقه ای از نخبگان منطقه از تمام سلایق راه انداخت و هرگونه عزل و نصب را بانظر اکثریت انان انجام داد و حتی معتقد به پارلمان صنفی میباشد مثلا باید مدیر اموزش و پرورش یک شهر را با نظر اکثر فرهنگیان ان شهر انتخاب کرد . وی  همچنین معتقد است در زمینه اشتغال بانک اطلاعاتی  از بیکاران تهیه شود وافراد از لحاظ سطح و رشته تحصیلی دسته بندی سپس امتیاز بندی شوند وحسب نیاز ادارات و ارگانها وشرکت های دولتی وخصوصی بدون توجه به گرایش سیاسی جهت اشتغال به ترتیب معرفی شوند تا شعار عدالت برای همه و اشتغال برای همه تحقق یافته وخط بطلان بر تبعیض ها کشیده شده و شاسته سالاری بجای باند بازی حاکم شود.
کد خبر: ۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه   ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴

اوای دنا-حبیب الهی :در راستای حمایت اقشار گوناگون منطقه از کاندیدای مورد حمایت خود، سادات منگزوری در شهرستان بهمئی با محوریت بزرگ خاندان جویباری جلسه ای در سه شنبه شب گذشته بادعوت از شیخ نظری ترتیب داده اند. در این جلسه ابتدا یکی از همراهان شیخ ضمن معرفی وی اشاره کوتاهی به توانمندی های وی داشت سپس تعدادی از حاضرین  مشکلات فراوان خود و منطقه را بصورت کوتاه بیان نمودنددر ادامه حجت الا اسلام نظری در زمینه های مختلف ازجمله انگیزه حضورش در صحنه انتخابات نکاتی را بیان داشتند . وی گفت استان ما یک درصد کشور است در حالیکه حدود سی درصد منابع نفت وگاز کشور را داریم وبه غیر این منابع معادن رو زمینی فراوانی در استان وجود دارد در حالیکه محرومترین استان کشور با رشد اقتصادی 8دهم درصدی میباشیم واین فاجعه است وجالب اینکه حوزه انتخابیه ی ما از میان 3 منطقه استان یعنی بویراحمد و گجساران و کهگیلویه محرومترین منطقه استان میباشد وبنده در صورت انتخاب فریاد مردم این خطه را به گوش مسئولین به شکلی از تریبون مجلس فریاد میزنم که تک تک مردم صدای فریاد من را بشنوند ودر راستای صنعتی شدن استان که شدنی هست گام بر میدارم وضمانت اجرای این حرف در دستان شما مردم است یعنی نماینده ای که فردا  به وعدهای داده شده عمل نکرد نباید جرائت حضور مجدد داشته باشد وباید با نه ی مردم مواجه شود ایشان بیان فرمودند با تقویت وصنعتی نمودن دامداری کشاورزی وباغداری و توسعه جنگلداری و راه اندازی منابع رو زمینی توان حل مشکل بیکاری را به راحتی داریم حاضرین بارها با تکبیر گفتن سخنان حاج اقا نظری را تائید کردند.
کد خبر: ۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۴

اوای دنا-سید مجید خرمی: استرابون ، جغرافي‎دان مشهور يونان باستان ، کهگيلويه را بخشي از خاک اوکسي‎ها( نام هخامنشي خوزستان ) مي‎داند. در دوره ساسانيان ، قباد ساساني ارگان ( ارجان ) را در قسمت دشتي آن بنا نهاد که قباد خوره ناميده مي‎شد. مناطق کوهستاني آن را نيز رم زميگان مي‎ناميدند. در دوران بعد از اسلام قباد خوره به نام شهرحاکم نشين آن ولايت ارگان ( ارجان )، و مناطق کوهستاني آنرم زمينگان به کهگيلويه شهرت يافت .پيشينه تاريخي و جغرافيايي اين استان هميشه مرتبط با جنوب كشور بوده است. از زمان عيلامي ها تا زمان هخامنشيان و رشادت هاي آريو برزن و تا امروز كهگيلويه و بويراحمد هميشه دو عضو جدا از هم بوده اند پس به جاي تغيير نام استان بهتر است به تفكيك مناطق گرمسيري (گچساران و كهگيلويه و بهمئي) از بويراحمد بپردازيد و فكري اساسي براي اين مردم كنيد. بيراهه هاي بويراحمد تكيه گاه مناسبي براي توسعه بقيه استان نيست و در اين سوي استان مناطقي وجود دارد كه داراي تشابهات فرهنگي و محروميت هاي مشترك است از جمله كهگيلويه -گچساران - بهمئي - بهبهان و روستاهاي اطراف - گناوه - رامهرمزو... . وجه هاي فرهنگي مشترك اين منطقه عبارتند از: 1 - دورافتاد ه گي از مركز استان 2- فقر و محروميت با توجه به كثرت منابع ثروت 3- عدم برخورداري از موقعيت هاي پيشرفت فرزندان در مركز استان 4- دوري از منابع توسعه 5- بالا بودن رشد بيكاري و فقر نسبت به مناطق مركز نشين. 6-حساسيت مركز نشينان در بكار گيري نيروهاي بومي اين مناطق كه حتي به تبعيض و خوار انگاشتن بچه هاي اين منطقه منجر مي گردد.7- در نظر گرفتن منابع مالي و اعتباري مناطق منفك طبيعي به بهانه اتصال مناطق از هم گسسته استان در مسير توسعه ارتباطات و . .. وهزاران مشكل ديگر. ازنظر جغرافيايي ،هيچ سنخيتي وجود ندارد كه شهرستان كهگيلويه جزو استان باشد.تقسيمات كشوري بايستي بر مبناي آسايش عمومي طراحي شود و حصارهاي مرزي استاني نبايد تنگناهاي زندگي براي بخشي از جامعه را ايجاد نمايد.و هرجا اين مرزهاي فرضي ، موجب قلم خوردگي خواسته هاي مشروع مردمي است بايد اصلاح گردد. مرزهاي جغرافيايي فرضي است و به تعبيري در دايره زمان طراحي شده اند و هرزمان كه اين مرزها ، تبديل به حصارهايي براي نفس كشيدن بخشي از جامعه باشد بايد بشكند. مرز جغرافيايي حي منزل نيست .مردم كهگيلويه 100 درصد شيعه و باني عشق به ولايت و معرفت اند. همه  طوايف اين مناطق معرفت ديني و رشادت هاي مولايي دارند و تربت فكه ، شط علي ، مجنون،پد خندق ، كردستان  و . . . را بر جسم شهيدان خويش مستور كردند. و هيچ اشكالي ندارد اگر براي اسايش بهتر آنها بياييم و مردانه پاي يك طرح علمي را در نظريه هاي خود باز كنيم . طرحي كه منجر به تمركز اعتبارات و توسعه بخش مهم از خاك كشورمان گردد كه مي توانند سمت و سوي توسعه را با اين منطقه محروم بكشاند. ما اگر واقع بينانه به اين طرح توجه كنيم  به حقايقي مي رسيم كه در راستاي خارج كردن مناطق مهمي  از انزواي محروميت خواهيم بود. -    هزينه احداث يك جاده شوسه از مسير كوههاي صعب العبور ياسوج دست كم مي تواند به اندازه راه اندازي پيشرفته ترين خط قطار از منطقه گناوه به بهبهان – دهدشت – گچساران باشد. -    تاسيس يك پالايشگاه ،ايجاد منطقه ارتباطي ، ايجادمناطق آزاد و . . .در دشت هاي اين مناطق مي تواند داراي تاثيرات خارج از تصوري براي كشور باشد.-    فضاي باز ودشت هاي مستعدمناطق ارگان قديم مي تواند كشور زيباي ايران را در توسعه و آباداني كمك كند. اگر ما دورنماي تفكيك مناطق استاني را با منطق علمي نگاه كنيم ، چشم اندازهايي از توسعه و رشد جنوب ايران را شاهد خواهيم بود كه در تصور نمي گنجد.پس بياييد فكري اساسي كنيد كه زمينه توسعه و ترقي بخشي از كشور زيباي ايران را به دنبال داشته باشد. من مي توانم واقعيت اين طرح ودورنماي آن را آنقدر شفاف بيان كنم و چنان تصويري واضح از ان مجسم كنم كه الگوي طرح هاي توسعه استاني باشد.چون جغرافياي اين منطقه هميشه تاثير گذار بر تمامي مناطق اين كشور پهناور بوده است.نه مثل امروز  اين مناطق كه تركيبي از استانهاي بوشهر ، خوزستان و كهگيلويه وبويراحمد اند و چون منطقه اي مرده در بين اين استانها بدون استفاده به سر مي برند.خداوند كشور مارا  سربلند و مردمانمان را سرافراز گرداند..انشاء الله
کد خبر: ۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۸

اوای دنا-علی بازیار: با نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم نامزدهای انتخابات فعالیت های خود را آغاز کرده اند .رایزنی ها، برگزاری همایش ها ،نشست ها ،هم اندیشی ها. خود حکایت از داغ شدن تنور انتخابات دارد . اما برای بسیاری از مردم بخصوص  سیاسیون،فرهنگیان،دانشجویان ،آگاهی از دیدگاه ها، بیان نقطه نظرات و مبانی فکری نامزدهای انتخاباتی بسیار مهم است . اینکه نامزد مورد نظرشان در کدام طیف سیاسی جای دارد. جایگاه جریان سیاسی را تاچه اندازه متناسب با مسائل روز جامعه مورد ارزیابی قرار میدهند . آیا کاندیدای مورد نظرشان اصول گراست یا اصلاح طلب:یکی از نامزدهای انتخاباتی این دوره آقای حجه الاسلام شیخ خلیل نظری است که بسیاری از اقشار مختلف جامعه در مورد جایگاه ایشان و اینکه در کدام طیف سیاسی قرار دارد ، سؤالاتی دارند . درمورد اصلاح طلبی:آقای نظری در بحث اصلاح طلبی روشن ترین و بارزترین اندیشه را تمسک به بیان شیوا و روشنگرانه امام حسین (ع) می داند که در نامه اش به برادرش محمد حنفیه به هنگام  قیام تاریخی و سراسر حیات عاشورایی بیان می کند . همانا هدف من اصلاح امت  جدم رسول الله یعنی امر به معروف و نهی از منکر است 1.وی عقیده دارد اگر اندیشه اصلاح طلبی امام حسین (ع) در مرامنامه اعتقادی و سیاسی ما گنجانده شود ،هرگز به کژ راهه و انحراف دچار نمی شویم – تبیین اندیشه های ناب اسلامی که بر گرفته از کلام سراسر نور و رحمت الهی قرآن کریم و مبانی اعتقادی و عبادی اولیاء الله می باشد تنها راه سعادت بشر از سقوط در منجلاب دنیاپرستی و دنیا طلبی است وی معتقد است : آنچه امروزه با نام اصلاح طالبی در بخشی از جامعه سیاسی ما وجود دارد نه تنها اصلاح طلبی نیست بلکه تخریب بنیادهای ارزشی دین و انقلاب اسلامی وگذر از آرمانهایی است که ما را به جای آنکه به سر منزل مقصود برساند به بیراهه می برد .اگر در پاره ای از مسائل سیاسی و اعتقادی ،افراطی صورت گیرد نیاز است که به اصلاح آنها بپردازیم و خطاهای خودرا کاهش دهیم اما نمی توانیم به نام اصلاح طلبی ارزشهای سیاسی اسلام و مبانی دینی را زیر سؤال ببریمدر مورد اصول گرایی : آقای نظری اعتقاد دارند بسیاری از اصول گرایان با استفاده ابزاری از دین ؛ارزشها ؛ اصول انقلاب ؛و آرمانهای امام؛ پای از دایره اصول گرایی بیرون نهاده اند و در واقع به بیراهه رفته اند اگر افراط و تفریط صورت نمی گرفت و اگر پای بندی ما وسیاسیون به آنچه که معمار بزرگ انقلاب حضرت امام (ره) به عنوان انقلاب اسلامی تبیین کرده اند بیشتر می شد امروز گرفتار این اختلافات و این گونه تنشهای سیاسی نبودیم . وی معتقد است : کسانی هستند که با نام اصول گرایی .شعارمی دهند اما وقتی پای عمل به میان می آید پاسخگو نیستند . در حالیکه : قرآن کریم بیان می فرماید : ((یا ایها الذین امنو لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون ))2 .ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی را به زبان می آورید که در مقام عمل خلاف آن می کنید ؟بترسید از این عمل که خدا را سخت به خشم می آورید از اینکه سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنیدوی معتقد است در میان اصول گرایان و اصلاح طلبان کسانی هستند که برای رسیدن به مقام و موقعیت های مورد نظر خود از هیچ تلاش و کوششی حتی مذموم دریغ نمی کنند در حالیکه مردم را به کارهای نیک و امور خیر دعوت می کنند اما خود فراموش می کنند خودشان با کدام نردبان بالا رفته اند .(( اتأمرون الناس بالبروتنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلاتعقلون ))3 آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خود را فراموش می کنید ، در حالی که شما قرآن را تلاوت می کنید چرا تعقل نمی کنید ؟ به قول حضرت حافظ واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند                    چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنندبه رغم بسیاری از کسانی که وضعیت موجود را ایده آل بیان می کنند آقای نظری اعتقاد دارند وضعیت فرهنگی سیاسی کنونی راضی کننده نیست  وی عقیده دارند در حوزه فرهنگ ما به آنچه که باید می رسیدیم فاصله ای بسیار طولانی داریم و برای رفع نقیصه های فرهنگی باید تلاش و کوشش بیشتری داشتچراکه ما باتوجه به منابع سرشار فرهنگی هیچ چیز برای مان توجیه پذیر نیست که از کنار مسائل فرهنگی براحتی بگذریم و چشم خود را بر حقایق ببندیم . و در حوزه سیاسی : آقای نظری عقیده دارند آنچه که امروز بنام ((فتنه)) خوانده می شود نتیجه زیاده خواهی ها و انحصارطلبی های سیاسیون در دوقطب قدرت اصول گرایی و اصلاح طلبی است وی بر این عقیده است : برخی بجای اینکه آب برآتش اختلاف و تنش ها بریزند خود هیزم آتش می شوند که حاصلی  جز ایجاد اختلاف نخواهد داشت : وی به این کلام گوهر بار امام علی (ع) اعتقاد دارد که می فرماید :((کن فی الفتنه کابن البون .لاظهر فیرکب ولاضرع فیحلب ))5: در فتنه ها و آزمایشات مانند بچه شتر  باشید که نه پشتی برای سواری دارد و نه پستانی برای دوشیدن شیرآقای نظری عقیده دارد مهمترین ابزار مؤلفه برای تلطیف و تعادل امور کشور ایجاد همدلی و همنوایی در همه عرصه هاست . اختلافات صرفاً سلیقه ای نباید ابزار ایجاد تفرقه و نفاق بین مسئولین و دلسوزان نظام شود . بهرحال آقای نظری عقایدی دارد که می تواند برای برون رفت از وضعیت کنونی چه در منطقه و چه در کشور از آنها بهره جست . ویژگی دیگری آقای نظری توجه به توانمند بودن مدیریت است نه همگرایی و هم جناحی بودن  . وی عقیده دارد ممکن است توانمندیها و خلاقیت هایی در مدیران منتقد یک تفکر وجود داشته باشد که به صرف هم فکری نبودن و هم جناحی نبودن ،جامعه از آن محروم می شود و سیستم مدیریت  به صورت یکجانبه نگری  و تکصدایی باعث رکود مدیریتی می شود وی چنین عقیده دارد وقتی مدیریت یک مجموعه از یک گروه و یا جناح خاص باشند این شائبه پیش می آید که به صرف هم جناحی بودن بودن ؛امکان نقد مدیریتی کاهش یافته ؛و بروز اشتباهات مدیریتی را سبب می شود و این نتیجه ای جز انحصار طلبی و انباشته شدن قدرت در دست یک گروه خاص نخواهد داشت و ره آورد این انحصار طلبی پدیده شوم فساد اداری و ایجاد روابط به جای ضوابط است .
کد خبر: ۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۷

آوای دنا - دلسوز لنده :روی سخنم با شماست جناب آقای گلالی : ما را بگو روی دیوار چه کسی داشتیم یادگاری می نوشتیم ما شما را به عنوان یک آزاد اندیش می دانستیم که به غیر از حقیقت چیز دیگری ننویسد و فقط برای احقاق حقوق مردم لنده دست به قلم شود. ولی اول برای خودم متاسفم ثانیاً برای مردم لنده وثالثاً برای شما البته شاید شما هم مثل اطرافیان حاج آقا خواسته شخصی به سرتون زد که این هم از حق طبیعی هر فرده ولی نه همه افراد ؟جناب گلالی چرا دارین از تریبونی که مردم لنده در این مدت به دست شما ها دادند خلاف واقع را می گید ؟مگر آقای موحد 16 سال بیشترین آرا را در شهر لنده نداشتند ؟مگر 16سال موقع انتخابات کدخدای شهر لنده نبودند ؟مگر 16 سال سکاندار سیاسی منطقه نبودند ؟مگر 16 سال مردم لنده برای ایشان  یار و یاور نبودند  ؟حاج آقا شاه مردی برای دوران انتخابات در شهر لنده حضور فعال داشتند نه تمام فصول ؟توی این 16 سال نمی شد حتی برای یک بار حرف از شهرستانی لنده به زبان می آوردند؟آقای گلالی شاید سنتون اقتضا نکند!! ولی ایشان در سر خودشون این افکار شما را داشتند لنده پایگاه اصلی من است! ایل بزرگ طیبی را در پشت سر خود دارم! بگذار برای سایر مناطق کار کنم تا بتونم برای دوره های بعد در سایر ایلات رای  جمع کنم 16 سال کم بود برای احقاق حقوق بخشی به قول خودتان قدیمی ترین بخش استان ؟ 16 سال کم بود تا مردم لنده را امروزه با روستاههای استان (البته قصد هیچ بی حرمتی نسبت به سایر نقاط استان را ندارم ) مقایسه کنند ؟در این 16 سال ایشان برای لنده چه کردند ؟سی سخت جلوی چشمان حاج آقا شهرستان شد مگر ایشان لنده را نمی دیدند؟بهمئی جلو چشمان حاجی شهرستان شد مگر ایشان لنده را نمی دیدند؟به قول برادر عزیزم عسکری شاید لنده زیر پونز بود؟آقای گلالی چرا حقیقت را کتمان می کنید ؟در شهر لنده که جناب آقای موحد تشریف آوردند چه کسی ایشان را همراهی کردند ؟چرا از مردمی که رنج دوران خورده اند کسی حضور نداشت ؟چرا از پابرهنگان لنده کسی در صف حضور نداشتند؟مگر نمی شود همین طیف عظیم به قول شما را با انگشتان دست شمرد؟چه کسانی برای حاجی گل و شیرینی آوردند؟تو رو به خدا اگر قلم به دست گرفتید فقط حقیقت را بنویسید !دور حاجی مگر نه همین افرادی بودند که از صدقه سر حاجی به نان و نوایی رسیدند ؟ ( نوش جانشان ما که بخیل نیستیم )ولی جناب گلالی اسفا وا اسفا به حال مردم لنده ؟ما شما را به عنوان صدای مردم لنده می شناسیم ولی این چرخش 360درجه با چه طعمی است ؟بنده به عنوان یک لنده ای از همه کسانی که برای لنده دست به قام می شوند خواهشمندم اگر حقیقت را نمی نویسید لا اقل خلاف واقع ننویسید!!!جناب آقای گلالی به شما قول چه حکومتی داده شد که آرمانهایتان برای لنده به فراموشی سپرده شد؟ چرا سوالهایتان را از نماینده 16سال رسمی و 4 سال غیر رسمی لنده نمی پرسید ؟چرا باید لنده را فدای اهداف عادی خودمان کنیم ؟بیایید با هم صادق باشیم و لا اقل در این دنیای مجازی صدای خاموش لنده را سر دهیم !
کد خبر: ۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۵

اوای دنا-حبیب الهی: جناب موحد فلسفه چیست از پلکان راست بالا میروید وبا چپ دربالا میپری؟ هرچه دقت کردم در مواضع جنابعالی در مجلس در طول20 سال گذشته هیچ موضع شفاف وروشنی که بیان کننده خط ومشئ سیاسی شما باشد یافت نکردم! شاهکار شما نطق روخوانی در موافقت با استیضاح اقای عبدالله نوری بوده که از قبل اماده شده وبه اجبار مهندس باهنر توسط شما قرائت شده بودچراکه ایشان وجریانش به شما بی اعتماد شده بودند وتنها راه اثبات مواضع جنابعالی را خواندن آن متن در موافقت با استیضاح دانستند و شما از ناچاری پذیرفتید! زیراکه از پلکان آنها بالا رفته بودی وجالب اینکه با زیرکی ماهری به جریان مخالف فهماندی که مخالف استیضاح هستی هر چند خواننده متنی بودی که نحوه قرائتش بیان کننده این بودکه شما در تهیه آن سهیم نبودی خاطرت باشد تنها جمله شفاهی که درپایان بیان داشتی فرمودی: ازنمایندگان می خواهم رائ به عدم استیضاح بدهید. مایلم بدانم فلسفه ی اینکه در منطقه راهنمای راست میزنی ودر مرکزچپ، چیست؟؟
کد خبر: ۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۱

اوای دنا: رئيس جمهور تركيه با هشدار به عواقب ماجراجويي عليه ايران تاكيد كرد كه حمله به اين كشور به مثابه آتش زدن بنزين است.«عبدالله گل» در گفت وگو با شبكه خبري فرانسه 21 اظهار داشت: حمله اسرائيل به ايران همانند آتش زدن بنزين بوده و ديوانگي محض است. وي افزود: به نظر من اسرائيل با حمله نظامي به تهران مرتكب اشتباه بزرگي مي شود زيرا ايران كشوري نيست كه كسي بخواهد با آن شوخي كند.رئيس جمهوري تركيه تاكيد كرد: من به عنوان رئيس جمهوري كشوري كه مخالف وجود سلاح هسته اي در منطقه خاورميانه است، درباره ماجراجويي اسرائيل عليه ايران هشدار مي دهم.عبدالله گل گفت: مخالف كشورهايي هستيم كه سلاح هاي هسته اي دارند، مخصوصا اگر اين سلاح ها در منطقه ما باشد. هم اكنون نمي توانيم بگوييم كه آيا ايران در حال توليد سلاح هسته اي است يا نه و اين موضوع مربوط به آژانس بين المللي انرژي اتمي است.
کد خبر: ۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۰

اوای دنا،به نقل از فارس :با هدف برنامه‌ریزی برای کاهش خسارات ناشی از سیل، کارشناسان ژاپنی از منطقه سیل‌زده بهمئی بازدید کردند. کارشناس سازمان همکاری‌های بین‌المللی ژاپن در بازدید از منطقه سیل‌زده بهمئی و نشست با فرماندار این شهرستان اظهار کرد: از سال 2000 تاکنون پدیده سیل در ایران افزایش یافته است. آقای شین چی اندو با اشاره به مطالعاتی که در سال 2005 از سیل استان گلستان داشته، ابراز داشت: در شهرستان بهمئی نیاز به چنین مطالعاتی است تا در آینده بتوان با برنامه‌ریزی از خسارات وارده تا اندازه زیادی جلوگیری کرد.این کارشناس امور بلایای طبیعی افزود: مطالعات و بررسی‌های خود را که طی امروز صورت گرفته و مستندات و فیلم‌های موجود و مطالعات فرمانداری این شهرستان  و کارشناسان امور آب استان کهگیلویه و بویراحمد را پس از بررسی در اختیار سازمان همکاری‌های بین‌المللی ژاپن قرار خواهد داد. کارشناس بلندمدت سازمان همکاری‌های بین‌المللی ژاپن تصریح کرد: امیدواریم بتوانیم برای پیشگیری از حوادث غیر مترقبه با همکاری کشورها برنامه خوبی برای جلوگیری از خسارات و خطرات ناشی از سیل داشته باشیم.شین چی اندو گفت: کشور ایران در این زمینه تجربیات خوبی دارد و با داشتن کارشناسان خبره می‌تواند در سطح منطقه ‌ای مشاور خوبی برای مقابله با این پدیده و کاهش خسارات ناشی از آن باشد.این کارشناس ارشد ژاپنی با بیان میزان خسارات ویرانگر سیل اخیر در این کشور خاطرنشان کرد: کشور ژاپن نیز می‌تواند با تجربیات ارزنده‌ای که از حوادث تلخ و ناگوار سیل در این کشور اندوخته به کشورهای سیل خیزی چون ایران برای آمادگی در این زمینه و آموختن آموزش‌های لازم کمک کند.شین چی اندو تصریح کرد: اگر در کشور ژاپن از سالیان دور تاکنون در زمینه مطالعات و برنامه‌ریزی برای مهار خسارات گسترده سیل فعالیتی انجام نمی‌گرفت، امروز و پس از سیل ویرانگر اخیر دیگر نامی از این کشور در کره جغرافیایی وجود نداشت.این کارشناس بلایای طبیعی گفت: ایران نیز باید در این زمینه با مطالعات گسترده راه را بر خطرات گسترده احتمالی سیل در آینده ببندد.
کد خبر: ۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۹

اوای دنا-مهدی گلالی تراب:انتخابات نمود دخالت مردم در امور سیاسی است. انتخابات نمود ازادی سیاسی در هر کشوری است. با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی تب و تاب فعالیت های انتخاباتی در استان به اوج خود می رسد. بعد از اعلام رسمی حجت الاسلام و المسلمین محمد موحد مبنی بر شرکت در انتخابات اتی این حساسیت دوچندان شده است. بالاخره بعد از مدتها بحث و جدل موحد به طور رسمی با انتشار بیانیه ای حضور خود را در انتخابات اعلام کرد. موحد بعد از دیدار با مردم چرام و لنده این حضور را علنی کرد. اما به راستی چرا موحد فعالیت های انتخاباتی خود را از لنده شروع کرد و چرا بعد از دیدار با مردم لنده به طور رسمی حضور خود را اعلام کرد ؟ در چرایی این کار میتوان چندین نکته را بیان کرد. موحد در دوره های قبل در شهر لنده حرف اول را میزد. . در دوره قبل که انتخابات بدون حضور ایشان برگزار شد مردم لنده به نماینده فعلی رای قاطع ندادند. و این نشان داد که هنوز جایگزینی برای موحد در بین مردم لنده نیست. در این دوره شیخ نظری نیز از شهر لنده اعلام موجودیت کرد. شیخ نظری که با تکیه به ارای لنده پا به عرصه انتخابات گذاشت ، حالا با حضور موحد سدی بزرگ را در جلوی خود می بیند. او انتظار داشت که موحد در این دوره حضور نیابد. اما استقبال گرم مردم لنده از موحد نشان داد که به احتمال قوی موحد هنوز پایگاه محکم خود در شهر لنده را از دست نداده است. در اینکه موحد در انتخابات اتی در شهر لنده و منطقه طیبی رای بالایی خواهد داشت شکی نیست اما ایا موحد می تواند همانند دوره های قبل اعتماد مردم طیبی و به خصوص مردم لنده را جذب کند ؟ این سوال تا حدودی در استقبال مردم لنده از موحد جواب داده شد. محبوبیت نماینده فعلی جناب اقای بزرگواری در شهر لنده به پایین ترین حد خود در طی چهارسال گذشته رسیده است. دلیل این کار بر هیچ کس پوشیده نیست. مردم لنده خواسته هایی داشتند که بزرگواری اجابت نکردو در کمال تعجب به همه خواسته های مردم لنده پشت پا زد و عملا باشهر لنده نوعی قهر سیاسی کرد.مردم لنده انتظار داشتند که لااقل جلوتر از چرام شهرستان شوند . انها به هیچ وجه شهرستانی چرام را زیر سوال نبردند. ولی سوال اساسی از جناب اقای بزرگواری این بود که چرا شهر لنده شهرستان نشد ؟ پس مولفه نارضایتی از بزرگواری دلیل دیگری است که مردم به موحد رو بیاورند. با همه این تفاسیر به نظر می رسد که موحد با انتخاب شهر لنده به عنوان مبدا فعالیت های انتخاباتی درصدد پاتک زدن به شیخ نظری و بزرگواری است. موحد در صدد تسخیر جایگاههای اساسی رقیبان خود است. او چرام را به عنوان پایگاه حبیبی تسخیر می کند و بلافاصله لنده به عنوان پایگاه شیخ نظری را به عنوان دومین هدف خود انتخاب می کند و بعد از سنجیدن موقعیت خود در این دوپایگاه رسما بر طبل رقابت می کوبد. به نظر می رسد که موحد در انتخابات اتی مشکل جندانی نداشته باشد. علیرغم تمام  شایعاتی که وجود دارد موحد در شهر لنده بالاترین رای را خواهد داشت و احتمالا سایر کاندیدها نیز با گذشت زمان به قدرت سیاسی موحد پی خواهند برد و.... به احتمال  زیاد موحد در انتخابات اینده شکل چندانی را نخواهد داشت چرا که به محض اعلام حضور مردم لنده و چرام استقبال گرمی از او داشتندو البته استقبال گرم مردم لنده نشان داد که شیخ نظری هنوز نتوانسته است که پایگاه اصلی موحد را به خطر بیندازد و موحد هنوز هم در شهر لنده حرف اول را میزند اسطوره شدن موحد برای مردم کار را برای سایر کاندیدها مشکل خواهد کرد چرا که موحد به محبوبیت بسیار بالایی در بین مردم دست یافته است و البته علت تخریب های بسیار زیادی که در چند وقت اخیر موحد را نشانه گرفته است نیز از همین جا ناشی میشود. اما ماه پشت ابر نمی ماند....
کد خبر: ۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۸

اوای دنا-سید مهدی خرمی:اکثر روانشناسان انتقاد را ابزار سالمي جهت بهتر شدن مناسبات انسانها مي دانند پس به نظر آنها انتقاد بسيار مفيد و ضروري است .با اين توضيح مي توان گفت در مديريت مهمترين ابزار جهت افزايش بهره وري و بالا بردن سطح عملکرد همين ابزار انتقاد است .انتقاد بر سه نوع است : 1) اصولي و منطق 2) غير منطقي 3 ) انتقاد مخرب بنده در اينجا انتقاد را بر پايه نوع اول از سر مي گيرم وقصد هيچ گونه انتقاد غير منطقي و مخرب را ندارم .جناب آقاي موحد نماينده محترم شهرستان يهيهان مردم فهيم کهگيلويه ، بهمئي و چرام چشمانشان را باز کردند ديگر همانند قبل نيست که مردم بر حسب ارباب رعيتي ،راي خود را به صندوق بيندازند امروز مردم اين مناطق چشمان خود را شستند و جور ديگري به واقعيتها مي نگرند .جناب آقاي موحد خوب به ياد دارم که در انتخابات دوره هاي گذشته همچون شيري برنده انتخابات بوديد و گوي سبقت را از رقيبان مي ربوديد و مجال عرضه اندام به آنان نمي داديد .ولي يه مثل قديمي از بابام به ارث بردم که هميشه مي فرمودند شير تا جوان است مي گويد شير شير است هرچند پير باشد و هنگام پيري مي گويد پير پير است هرچند شير باشد !اين مثل را در انتخابات شهرستان بهبهان با هم به عينه مشاهده کرديم هرچند من وبساري ديگر از همشهريانم با توجه به ارادتي که نسبت به حضرتعالي داشتيم رهسپار ديار غريب آشتاي بهبهان گشتيم و چه شبهايي که تا صبح نمي خوابيديم و روستا به روستا مي گشتيم تا بتوانيم رائ به آراي شما اضافه کنيم ! هر چند در يک قدمي شما از دکتر ضرغامي بچه ايل و تبارمان گذشتيم ! و فقط خدا و خود آقاي ضرغامي براي کارهايمان ببخشايد ! انشاالله زکردار بدم صدبار توبه    ز گفتارم هزار استغفرالله ولي روز از نو روزي از نو !!!در سايتهاي مختلف محلي و کشوري جملات و نقل قولهاي متفاوتي ديديم نماينده شهرستان بهبهان : اين دوره در انتخابات شرکت نمي کنم حاجي محمد موحد : استخاره زدم بد آمد ديگر شرکت نمي کنم و ...................ولي ديروز شهر لنده ميزبان يار ديريني شد اسپندها را دود کردند تا نکند چشمي حسادت بکند از وجودش !گوسفندان را سر بريدند تا قرباني راهش گردند !؟ولي حاجي جان تو را به همون قسم هميشگيتون ( تورا به جدت زهرا(س) ) قبل از همه چيز به اطرافت نگاه کن !حاجي جان دو سوال دارم خدمتتون اميدوارم که جواب دهيد ؟اولاً چرا از نمايندگي مردم کهگيلويه دل کنديد و به شهرستان بهبهان رفتيد ؟دوماً چرا دوباره قصد نماينده شدن در شهرستانهاي  کهگيلويه و..داريد؟مگر بهبهان با آن وسعت و درامدش نيازهاي شما را براي خدمت به خلق برآورده نمي کرد؟حاجي جان منتظر الزيدي يادتون هست که هرچه دارد از حضور سبز شما با رئيس جمهور محترم در ورزشگاه دهدشت دارد! (منتظر الزيدي خبرنگار شبکه بغداديه در هنگام مصاحبه مطبوعاتي بوش و المالکي جفت لنگ کفشهايش را درآورد و به سوي بوش پرتاب کرد)حاجي جان ديگر مردم براي شما فرش قرمز پهن نمي کنند مردم ديگر دست به سينه اطرافيان شما نيستند مردم نيازي به ..... ..... ندارند ! مردم منطقه ما مثل ساير نقاط پيشرفته کشور آگاه شدند و شعور سياسي پيدا کردند و بر حسب معلوماتشان افراد اصلح را در انتخابات انتخاب مي کنند !من از لنده مي گويم از قلب تپنده و بغض گرفته ايل بزرگ طيبي مي گويم من از ديار مهرباني ها مي گويم دوست دارم در مورد همين افرادي که دور و بر شما را گرفتند به طور مخفيانه تحقيق کنيد که در بين مردم از چه جايگاه نازلي برخوردارند حاجي جان حناي اين افراد براي ما ديگر رنگي ندارد تو را به خدا حواستان را جمع کنيد !جناب آقاي موحد بنده در راه حضرتعالي هنگام سخنراني شما در شهر چرام موقع برگشت يکي از جانبازان راهت بودم ولي فقط و فقط امروز بيان کردم که زخم و  نشانه پشت لبم ميراث حمايت از شماست پدرم فرمودند ما به عشق اين سيد نبايد برادرمون هم متوجه اين موضوع شود چرا که در اين شهر يک عشق بو و اونم عشق به موحد !جناب آقاي موحد نگذاريد بغض ايل بزرگ طيبي بترکد !!به اطرافيانت بيشتر نگاه کن !امسال مثل سالهاي گذشته نيست !اين افراد خوشبختي را فقط در برآورده شدن نيازهاي شخصي خودشان و پول مي دانند در حالي که خيلي ها سرمايه هاي مالي بالايي دارند ولي خوشبخت نيستند ولي افرادي هستند از لحاظ مالي نه خانه هاي آنچناني دارند و نه ماشينهاي مدل بالا ، ولي آبرويي دارند که هزاران بار از سرمايه هاي مادي اين دوستان بالاتر و با ارزش تر است ، مردم سرمايه هاي معنوي آنان را به کاخهاي بلند اطرافيان شما مبادله نمي کنند .آخر مطلبم را از چارلي چاپلين کمک مي گيرم و از خدا مي خواهم هر انچه خير است آن شود با پول مي شود ساعت خريد ولي فرصت نه !مي شود مقام و درجه خريد ولي احترام نه !با پول ميشود قلب خريد ولي عشق نه !
کد خبر: ۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۷

اوای دنا: مدیر مرکز مطالعات ایران در مسکو با تاکید بر تاثیر زیاد حمله به ایران بر منافع روسیه و خطرات آن برای منطقه گفت: «در صورت حمله به ایران، روسیه مجبور می‌شود برای حفظ امنیت و منافع خود به میدان بیاید و غرب این را خوب می‌داند.»به گزارش جام، سایت رادیو فردا، نوشت: «در گیرودار افزایش تنش‌ها میان ایران و غرب، سفیر روسیه در سازمان ملل روز جمعه به خبرنگاران گفت کشورش با تحریم‌های تازه علیه ایران مخالف است و بر این باور است که برای حل مشکلات در پرونده جنجال‌برانگیز اتمی ایران گفتگو‌ها باید از سر گرفته شود.»این سایت ادامه داد: «رجب صفراُف، مدیر مرکز مطالعات ایران در مسکو، در این باره به رادیو فردا می‌گوید: "برای روسیه روشن نیست ایران خلاف قوانین بین‌المللی فعالیت‌های هسته‌ای داشته باشد و اگر این مسئله ثابت نشود چرا باید این تحریم‌ها را اعمال کرد؟"»بنا بر این گزارش، رجب صفراُف با اشاره به اینکه ایران آماده نیست زیر فشار تحریم باشد و پشت میز مذاکره بیاید، می‌گوید: «احتمال حمله نظامی به ایران مطمئناً بر امنیت و منافع روسیه و کشورهای آسیای مرکزی تأثیر زیادی خواهد داشت و امنیت منطقه به خطر می‌افتد. در نتیجه در صورت حمله به ایران، روسیه مجبور می‌شود برای حفظ امنیت و منافع خود به میدان بیاید و غرب این را خوب می‌داند.»
کد خبر: ۲۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۵

١) شکم بزرگ:در اين حالت، چون تعادل انحناي کمري يا لوردوز به هم مي‌خورد ستون مهره‌ها ناچار است انحناي مهره‌هاي سينه‌اي يا کيفوز را بيشتر کند و همين امر به گودي زياد کمر، قوز پشتي و بر هم خوردن راستاي قرار گرفتن سر و انحناي گردني منجر مي‌شود و درد ايجاد مي‌شود.٢) بد خوابيدن: وقتي اصول صحيح خواب را رعايت نمي‌کنيد مي‌بينيد که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نيستيد. بهتر است به پهلو بخوابيد و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابيد، قوس گردني شما در صورت مناسب نبودن بالش به جاي تمايل به عقب، به جلو مي‌آيد و آرتروز گردني و درد ايجاد مي‌شود. بدون بالش خوابيدن يا بالش کوتاه همان‌قدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابيد و اگر مجبوريد يک بالش زير شکم و لگن خود بگذاريد تا گودي کمرتان زياد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نبايد زيادي نرم يا زيادي سفت باشد. ٣) بغل کردن بچه‌ها: بستن حامل‌هايي که بچه‌ها را در آن مي‌گذاريد به ستون مهره شما فشار مي‌آورد. اگر مي‌خواهيد فرزندتان را بغل کنيد او را به پهلو تکيه بدهيد، يعني يک پايش جلو و پاي ديگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلويتان وارد شود. ٤) نشستن چهار زانو يا دو زانو: وقتي چهار زانو يا دو زانو مي‌نشينيد باعث تخريب غضروف خود مي‌شويد. روي صندلي استاندارد بنشينيد و زاويه ١٢٠ درجه را رعايت کنيد. قوز به جلو (زاويه کمتر از ٩٠) و يا عمود نشستن راستاها را به هم مي‌زند و بدن ما سعي مي‌کند به عضلات منطقه فشار بياورد تا در حد ممکن راستاهاي طبيعي را حفظ کنند و همين عامل، درد را به وجود مي‌آورد. پا، باسن، پشت و کتف شما بايد نقاط تماس هنگام نشستن صحيح باشند. ٥) ايستادن طولاني: معمولا به دليل وجود شکم برآمده در چاق‌ها و يا عضلات ضعيف کمري در لاغرها و از همه بدتر عدم رعايت اصول صحيح ايستادن، به دنبال طولاني ايستادن دردها شروع مي‌شوند. وقتي مي‌ايستيد بايد يک پا جلوتر از ديگري باشد و پاي ديگر ١٥ سانتي‌متر بالاتر باشد تا فشار وزن‌تان عملا تقسيم شود. پاها را مرتب با حفظ همين ١٥ سانتي‌متر از زانو خم کنيد تا لوردوز کمري زياد نشود و درد و خستگي به وجود نيايد. در بعضي مشاغل، داشتن زيرپايي الزامي است. ٦) بلند کردن جسم سنگين: رعايت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگيريد. يک پا اهرم و پاي ديگر جلو باشد. دست‌ها به بدن چسبيده باشد و از راستاي دست‌ها نيرو بگيريد نه از کمرتان.
کد خبر: ۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۶

اوای دنا : وقوع سیل درجاده بهبهان - رامهرمز سبب کشته شدن بیش از 8 نفر و وارد آمدن خسارت مالی فراوان به بخش کشاورزی و زیرساختهای شهری درشهرستان بهبهان شد.  
کد خبر: ۲۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۲