به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: ، «علی اکبر رائفی پور» کارشناس ارشد رسانه و ادیان و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «گروه بینالملل خبرگزاری فارس» علت اصلی حمله عربستان به یمن را تسهیل تغییرات در هرم قدرت و کسب مشروعیت برای پسر جوان شاه کنونی سعودی دانست و با یادآوری سیاست امام خمینی (ره) در مقابل آل سعود، از برخی مسئولان جمهوری اسلامی انتقاد کرد و از آنان خواست تا با حکومت فعلی سعودی، اصلا مماشات نکنند.رائفیپور، عربستان را به دو مرحله «قبل از حمله و بعد از حمله به یمن» تقسیم کرد و با بیان اینکه عملکرد دولت عربستان اکنون هیچ فرقی با عملکرد اسرائیل ندارد، گفت، پیش از حمله به یمن سیاست عربستان معاویهگونه بود اما پس از حمله، این سیاست تبدیل به «سیاست یزیدی» شده است و نباید به هیچ عنوان با آن مماشات کرد.وی با بیان اینکه عربستان هیچ خیری برای جمهوری اسلامی نداشته بلکه مانند رژیم صهیونیستی علیه ایران فعالیت کرده خواستار به کارگیری ادبیاتی تند در قبال آل سعود شد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دلیل اصلی حمله عربستان به یمن/ یمن چالهای برای ایران؟رائفیپور در پاسخ به سوالی درباره علل و انگیزه حمله عربستان به یمن گفت: دلایل این حمله چند مورد است، ابتدا اینکه سعودیها خواستند از یمن چالهای برای ایران ایجاد کنند، با بحرین نتوانستند ایران را وسط بکشند، خواستند با تشکیل ائتلافی موسوم به اسلامی و نه عربی این کار را انجام دهند. عربستان در ابتدا میخواست تا ترکیه و پاکستان را به میان بکشد و ادعا کند ائتلاف تشکیل شده محدود به کشورهای عربی نیست، اما پس از سفر آقای (محمد جواد) ظریف (وزیر امور خارجه ایران) به پاکستان و سفر (رجب طیب) اردوغان (رئیسجمهور ترکیه) به ایران و فعالیت دیپلماسی و خط و نشان کشیدنهای مختلف، به صورت کژ دار و مریز عقب کشیدند و آن ائتلاف شکل نگرفت.دلیل دیگر اینکه عربستان نگران تشکیل دولت شیعی در شمال یمن است که این مسأله با تأثیر بر جمعیت ۶ میلیونی شیعه عربستان که عمدتا در مناطق نفتی ساکن هستند، حکمرانان سعودی را نگران کرده است.اما بعد مهمتر، این است که ساختار قدرت در عربستان فروریزنده است که فقط فرزندان عبدالعزیز (آل سعود) باید پادشاه شوند؛ فرزندان عبدالعزیز هم همه فوت کرده یا فرتوت شدهاند، به طوریکه دو ولیعهد در زمان ملک عبدالله (شاه شابق) قبل از اینکه به پادشاهی برسند به هلاکت رسیدند. حال باید نوهها به قدرت برسند، اما کدام نوهها؟ از کدام فرزند؟ از سُدیریها یا غیر سدیریها؟ و تمام اینها منشأ اختلاف است و به جرأت میتوان گفت در حال حاضر ۹۵% شاهزادهها، انتصابات جدید ملک سلمان ناراضی هستند. آن کاربر معترض سعودی (مجتهد) نیز در حساب تویتری خود به این مسأله اشاره کرد .رائفی پور افزود: اما بهترین فرصت برای این تغییرات چه زمانی است؟ هنگامی که پای یک دشمن خارجی در میان است؛ آن هم دشمنی به نام شیعه و «محمد بن سلمان» نیز مسئولیت این جنگ را بر عهده گرفته است.این اتفاقات در شرایط رخ میدهد که جامعه عربستانی نیز غرق در تبلیغات ضد شیعی و ضد ایرانی و محور مقاومت است و به طور کلی، مردم عربستان از کودکی با این تبلیغات بزرگ میشوند و حال به گونهای باید به علت مبارزه با شیعیان و ایران در مقابل این تغییرات کوتاه بیایند و این وجه مهمترین بعدی است که باید به آن نگاه کرد؛ وگرنه آمریکاییها بیشتر از ایران باید نگران حمله عربستان به یمن باشند؛ چرا که به معنای واقعی کلمه (حمله به یمن) بازی با آتش است آن هم برای عربستانی که تأمینکننده ۱۱ میلیون بشکه نفت برای آمریکاست.پس، اصل (علت حمله، تسهیل) تغییرات داخلی است؛ در نشست کمپ دیوید نیز ملک سلمان «محمد بن نایف» و «محمد بن سلمان» را فرستاد تا یک وجههای نیز برای اینها در پی داشته باشد. پس نیاز به مشروعیت داخلی عامل اساسی حمله عربستان به یمن است، وگرنه هیچ کسی نمیتوانست پیشبینی حمله عربستان به یمن را بکند، این کار عاقلانه نبود که عربستان بخواهد چنین کاری انجام دهد و تنهاترین دلیل میتواند همین باشد که به مشروعیت داخلی به واسطه یک دشمن خارجی نیاز دارد.عربستان معاویهای و عربستان یزیدیرائفی پور در ادامه با لحنی انتقادی از مسئولان داخلی گفت: من سؤالی دارم؛ چرا ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم؟ اسلامی نیست؟ نه؛ چون مشروعیت ندارد، بیایید بگوییم چرا مشروعیت ندارد و عربستان چه کارهایی کرده و اسرائیل چه کارهایی کرده که عربستان تاکنون نکرده است؟میخواهم کمی چالشی صحبت کنم و برخی از سیاستها و مماشات مسئولان با آل سعود را زیر سؤال ببرم؛ یک سؤال دارم حضرت اباعبدالله چرا حاضر به بیعت با یزید نشد؟ چون که میخواست جلوی خوانش یزیدی از اسلام را بگیرد، حضرت میفرمایند من فاتحهی آن اسلامی را خواندم که یزید در آن مُهر (تأیید) اسلامی بخورد و مسلمان نامیده شود. امام حسین (ع) ۱۰ سال با معاویه در صلح بود، چرا که معاویه لااقل یک مقداری ظاهر را حفظ میکرد و وقاری برای خود قائل بود.عربستان قبل از حمله به یمن و بعد از حمله به یمنبنده عربستان را به دو مرحله تقسیم میکنم، عربستان قبل از حمله به یمن و عربستان پس از حمله به یمن و عربستان پیش از حمله به یمن معاویه است و پس از حمله به یمن به مثابه یزید است. بنده معتقدم پس از حمله به یمن، عربستان خود یزید بن معاویه است و هیچ تفاوتی با اسرائیل ندارد، شما یک خیر و منفعت از عربستان برای دنیای اسلام نام ببرید، یک منفعت از عربستان برای ایران را نام ببرید! وجود ندارد، پس چرا باید با این رژیم مماشات کنیم؟، چرا باید با عربستان سازش کنیم، سعودیها با تمام قوا برای مقابله با ایران به پا خواستهاند، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و هر نوع دشمنی را در حق ما به کار میگیرند.چرا تلویزیون صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) در مورد آل سعود را پخش نمیکند؟حضرت امام (ره) میفرمایند: ما اگر از مسأله قدس بگذریم -فکر کنید ما از مسأله قدس بگذریم، ما در زمان جنگ با عراق نیز میگفتیم راه قدس از کربلا میگذرد بعد حضرت امام میفرماید ما اگر از قدس هم بگذزیم-، اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت. انشاالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهیم شد.رائفیپور معترضانه افزود: [امام چرا اینقدر تند گفته است؟] چون خوانش سعودی از اسلام، بزرگترین ضربه به اسلام است و من تعجبم از این سخن برخی آقایان این است که میگفتند ایران و عربستان دو بال اسلام هستند. یعنی باید به فرزندانمان تجاوز میشد تا صدایتان بلند میشد؟ در مورد این قضیه تعطیلی حج عمره برخی به علت منافعی که داشتند مقاومت کردند و آیت الله مکام شیرازی خیلی خوب به آن مسأله پرداخت و فرمودند که این اتفاق نباید رسانهای میشد و حال که چنین شده، باید تا آخر ایستاد.من درخواستم از مسئولان و مردم این است که ادبیاتتان را در مورد عربستان تغییر دهید، ادبیات باید حالت حمله به خود بگیرد. رهبری در مورد اسرائیل از چه ادبیاتی استفاده میکنند؟ سگ هار، حرامزاده؛ چرا؟ چون بچهکش است، عربستان نیز بچه میکشد. بنده عرضم این است که ما باید عربستان معاویهای و یزدی را از هم تفکیک کنیم. حضرت اباعبدالله حج واجب خودشان را قطع کردند، نهایت این است که دیگر شما را به حج راه ندهند، خب ندهند، مولای ما حسین است و مولای اینها یزید. تاریخ در حال تکرار است، کأنه همان اتفاقات در حال رخ دادن است، این واقعیت سعودیهاست و ما باید تغییر رویه دهیم.
نقش نهاد دینی عربستان در حمله به یمنرائفیپور در پاسخ به سوالی درباره نقش نهادهای دینی در کنار نهاد تصمیمگیر سیاسی در عربستان و نقش آن در جنگ علیه یمن گفت: عربستان بر مبنای وهابیت پیش میرود، ببینید اولین جایی که سکولاریزم پایهریزی و مستند شد در تورات است، در عهد عتیق دو تن از پیامبران بنی اسرائیل هستند که ما آنان را پیامبر میدانیم اما یهودیان آن دو را پادشاه قبول دارند نه پیامبر. آن دو نیز حضرت داود و سلیمان هستند، یعنی یهودیها این دو را به عنوان پادشاه و نه پیامبر قبول دارند.یا اینها نگذاشتند که پیامبران حکومت تشکیل دهند یا اگر تشکیل دادند سانسور کردند.برخی سؤال میکنند چرا اسرائیل سکولار است؟ مگر بر مبنای دین یهود شکل نگرفته است؟ [در پاسخ باید گفت] چون تورات اجازه نمیدهد فقیه [فرد دین شناس] حاکم شود، آنها بر مبنای فقه خودشان حکومت تشکیل دادهاند. شیعه این دوران را ۴۰۰ سال پیش گذرانده. یکی از دلایل مشکل اینها با جمهوری اسلامی ایران همین است [که حکومتی دینی با حضور فقیهان تشکیل داده است]. آنها کتابشان را تحریف کردهاند. جالب این است که عربستان نیز بر همین مبنا است، حاکم، آل سعود است و نهاد دینی هم آل شیخ؛ مثلا فتوای جدید آل شیخ مفتی وهابی این است که نگاه کردن به شبکه «الاصلاح» ( یک شبکه اهل تسنن و مخالف آل سعود) حرام است و این به معنای جاده صاف کردن برای حکومت سعودی است.وهابیت در حال توجیه و حمایت از آل سعود است، شما اگر بخواهید تمام قوانین حقوق بشری را یکجا زیر سؤال ببرید، عربستان کفایت میکند، برای جمهوری اسلامی ایران؛ عربستان بهترین فرصت است تا غرب را به چالش بکشیم؛ سفرا و رایزنان فرهنگی باید مدام این مسأله را بگویند.همین ایده در ایالات متحده نیز شکل گرفت؛ اوینجلیکالها (evangelical ) یا همان مسیحیان صهیونیست، اینها اولین مهاجران به آمریکا هستند، دانشگاه هاروارد را اینها به وجود آوردند، پیوریتنها (Puritan) بودند یعنی مخلصین و پرهیزکاران، کسانی که آمریکا رفتهاند میدانند، آمریکاییها بسیار بیشتر از اروپاییها مذهبیترند، اما بسیار زودتر از فرانسویها، سکولاریسم را به وجود آوردند، چرا که مسیحیت اوینجلیکال کاملا برگرفته از تورات است، اصلا نمیتوانند حکومت دینی تشکیل دهند. حکومت دینیشان نهایت این بود که مشاور دولتی باشند.اینها [وهابیها] جاده صاف کن حکومتها میشوند، زمانی که ملک عبدالله با (جرج) بوش (رئیسجمهور سابق آمریکا) مشروب خورد، علمای وهابی گفتند که یک جرعه ایرادی ندارد؛ یعنی پادشاه مبنای دین است و بر مبنای او باید دین تفسیر شود؛ من یاد «علی محمد باب» افتادم، او چیزهایی نوشته بود که با قواعد عربی جور در نمیآمد و اشتباه بود اصلا، بعد از او میپرسیدند که اینها مشکل دارد و او هم جواب میداد که نخیر قواعد عربی اشتباه است؛ درست همینهایی است که من نوشتم و شما ادبیات عربی را تغییر دهید.دقیقا کارهایی که یزید (لعنة الله علیه) انجام میداد، هر کاری میکرد، او هم با غربی (رومیها) دوست و هم پیمان بود، سعودیها هم یزید را کاملا قبول دارند و الگویشان اصلا او است، اگر مردم عربستان رفتار یزید را درک کنند، به سعودیها هم گیر میدهند که خب شما هم مثل او هستید.به نظرم باید با سعودیها هتاکانه صحبت کرد، بی پرده تحقیرشان کرد و آبرویشان را برد، این خیلی خوب است که برخی مسئولان نظام اینگونه راجع به آل سعود صحبت میکنند، نمونهاش مقام معظم رهبری که فرمودند، بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.ادامه جنگطبعا اینها دوست دارند که زود قائله را تمام کنند، آنها به خوبی میدانند که بالاخره داخل یمن مردم به این اجماع میرسند که باید یک مقابلهای بشود.
دلیل صبر انصاراللهیکی از دلایل عمده صبر و حلم انصارالله این است که اینها میخواهند تا از جبهه داخلی یمن خیالشان راحت شود؛ این طور نشود که در دو جبهه بجنگند.موضوع بعدی اینکه اگر فردا روز جنگ شروع شد، مردم یمن اینطور نگویند که جنگ شیعه و سنی است؛ انصارالله میخواهد با این صبری که در پیش گرفته مردم و قبائل را علیه عربستان تهییج کنند؛ به خاطر همین است که در تبلیغاتی که سعودیها دارند، مرتب تأکید میکنند که ما فقط داریم انصارالله را بمبباران میکنیم.حال مطمئن باشید با اولین موشک به ریاض، خیلی چیزها تغییر خواهد کرد. پروازهای خروجی از عربستان ترافیک خواهد شد، این سنت الهی است که یاغیها و قدرتمندان را با ضعفا از بین ببرد، چه بسا مشیت الهی است که ثروتمندترین کشور عربی به وسیله فقیرترین کشور عربی به زیر کشیده شود.حضرت امام خمینی (ره) تعبیر جالبی دارند. امام میفرمایند: مسأله ما با آل سعود بالاتر از این مسائل است و ما باید با همه قوایی که داریم، مسلمین با همه قوایی که دارند و دنیا آنهایی که به خدا اعتقاد دارند با تمام قوایی که دارند، باید با این مسأله محاربه کنند، با هر طوری که خودشان صلاح میدانند.امام حتی راه مقابله را به عهده خود مردم گذاشته و میگوید «هر طور خودشان صلاح میدانند». امام در مورد چه کسی اینگونه صحبت کردهاند؟ چرا؟ چون که چنین خوانشی از اسلام نباید شکل بگیرد.
جنگ نیابتی در یمن؛ اما یمن تسلیم نمیشودسعودیها نمیتوانند حمله زمینی انجام دهند، (امپراتوری) عثمانی تمام کشورهای عربی را گرفت، اما نتوانست یمن را اشغال کند، کوههای منطقه شمالی یمن، مانع بزرگی است. چاره کار چیست؟ چاره کار این است که دوباره همین تکفیریها به کمکشان بیایند، بشود مانند سوریه، یک جنگ شیعه و سنی راه بیندازد، گفتیم چرا انصارالله صبر میکند؟ یکی همین است که از ایجاد جنگ شیعه و سنی جلوگیری کند.در این باره یک مسأله تاریخی را بگویم که بسیاری از آن مطلع نیستند. در صدر اسلام دسته بندی مسلمانان پس از قتل عثمان ۵ گروه شکل گرفت:
یک: عثمانی؛ محب شیخین بودند و عثمان را قبول داشتند و حضرت علی (ع) را قاتل عثمان میدانستند؛ به اینها میگفتند عثمانی.
دو: شیعه؛ محب شیخین بودند، حضرت علی (ع) را قبول داشتند و عثمان را رد میکردند و میگفتند که عثمان فامیلهایش و «بنی ابی معیط» را بر گرده مردم سوار کرده است؛ به این میگفتند شیعه.
سه: اهل جماعت؛ اقلیت ناچیزی بودند که اهل تسامح بودند و میگفتند گیر ندهید، همه خوب هستند؛ اینها میگفتند اهل جماعت (حال این دسته اکثریت شده و اهل تسنن را شکل داده است).چهار: خوارج؛ کسانی بودند که شیخین را قبول داشتند و میگفتند کار که به عثمان و علی رسید کار خراب شد، اینها را «صهرینی» میگفتند که خوارج نیز از این دستهاند.پنج: رافضیها؛ کسانی بودند که میگفتند از ابتدا نیز علی (ع) بر حق بود که اینها را رافضی میگفتند و الان معادل شیعه امروز است.حالا نکته جالب اینجاست که ۹۵% سپاه حضر امیرالمؤمنین شیعه بودند یعنی شیخین را قبول داشتند؛ و معاویه خواست از این قضیه سوء استفاده کند و علی (ع) را در مقابل شیخین قرار دهد. نامه نوشت به حضرت امیرالمؤمنین و گفت: «به یاد داری شیخین همچون شتران تو را بسته بودند و برای بیعت میبردند؟» یعنی در اینجا خواست [با توهین و تحریک امام] بین حضرت علی (ع) و شیخین اختلاف را برجسته کند [تا سپاهیان امام علیه امام موضع بگیرند].حضرت در جواب معاویه فقط فرمودند: خواستی خوار کنی اما ستودی، اینکه کسی مظلوم واقع شود تقصیر او نیست؛ در ادامه حضرت میفرمایند، [دیگر پاسخ را ادامه نمیدهند و میگویند] اصلا به تو ربطی ندارد. یعنی حضرت [با هوشمندی] جلوی غرضورزی معاویه را گرفت، معاویه میخواست به لشکر امام بگوید که به فرماندهی کسی میجنگید که شیخین را قبول ندارد و لشکر را از حضرت جدا کند [اما ناکام ماند].عربستان نیز میخواهد فضا را به سمت تقابل شیعه و سنی در یمن ببرد، مردم یمن باید مراقب این باشند. پس عربستان سعودی چارهای ندارد جز اینکه استراتژی معاویه بن ابوسفیان را در پیش بگیرد و ما هم چارهای نداریم جز اینکه روش حضرت امیرالمؤمنین را در پیش بگیریم و مواظب فتنه انگیزی و اختلاف آفرینی سعودیها را باشیم.
کد خبر: ۶۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰
امام جمعه موقت اصفهان گفت: وحدت از ضروریات دین ما بوده اما تبیین اجزای آن بسیار دقیق و حساس است و برای مقابله با دشمن باید روی اشتراکات تکیه کرده تا با اعتقادی عملی به هم نزدیک شویم.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش رویش نیوز آیتالله سیدابولحسن مهدوی شامگاه دیشب در نشست تخصصی «وحدت اسلامی» که به همت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان برگزار شده بود؛ با بیان اینکه وحدت از ضروریات دین ما بوده اما تبیین اجزای آن بسیار دقیق و حساس است اظهار داشت: ما دو نوع وحدت داریم که یکی وحدت اعتقادی و دیگری وحدت عملی است.
وی افزود: وحدت اعتقادی زمانی رخ میدهد که برای مثال 2 نفر با هم زاویه فکری دارند که پس از بحث و تبادل نظر به وحدت اعتقادی میرسند که این دقیقترین، کاملترین و محکمترین نوع وحدت باست چرا که شاکله انسان را اعتقاداتش تشکیل میدهد و زمانی که 2 نفر از نظر اعتقادی به وحدت برسند این وحدت خدشهناپذیر شده و این نوع وحدت در هر زمینهای در مورد اعتقادات میتواند صورت بگیرد.امام جمعه موقت اصفهان با بیان اینکه زمانی که ما در جامعه و در شرایط کنونی از وحدت صحبت میکنیم، منظور ما وحدت اعتقادی نبوده و ما دنبال وحدت عملی هستیم، تصریح کرد: زمانی که در رسانهها و تریبونهای مختلف از وحدت حرف زده میشود، منظور ما وحدت عملی بوده وحدت عملی این است که در جهانی که زندگی میکنیم اعتقادات مختلف وجود داشته و مهم این است که با وجود اعتقادات متکثر با توجه به اشتراکات به وحدت برسیم.وی با اعتقاد بر اینکه ما باید در گروههای مختلف به دنبال اشتراکات گشته و روی آنها برای مقابله با دشمن مشترک تکیه کنیم، ادامه داد: ما با مسیحیت و با یهودیت اشتراکاتی داریم و آن این است که همه ما اهل کتاب هستیم و باید روی این تاکید کنیم. همچنین خداوند در سوره آل عمران بحث اعتقادات را مطرح کرده و میفرماید به اهل کتاب بگو بیایند چرا که روی گفتار مشترک بین ما و اهل کتاب تکیه کرده تا به جز خدا شخص دیگری را نپرستیم و به جز خدا کسی ارباب ما قرار نگیرد.آیتالله مهدوی گفت: حال اگر وحدت عملی را در 73 فرقه مسمان دنبال کنیم به اشتراکات زیادی میرسیم؛ مانند اعتقاد به خدا، پیامبر اکرم، قبله، روزه، نماز و اشتراکات دیگر که برای مقابله با دشمن باید روی این اشتراکات تکیه کرده تا با اعتقادی عملی به هم نزدیک شویم.
وی با بیان اینکه اختلافات آنقدر مخرب است که امام(ره) در جایی فرمودند که حتی اگر بحث ولایت بخواهد در جایی باعث اختلاف شود؛ جایز نیست.وی در ادامه خاطرنشان کرد: زمانی که حضرت موسی از انحراف مردم قوم خود از دین آگاه شده و از هارون جویا شد؛ هارون پاسخ داد: ترسیدم سبب اختلاف در قوم شما شوم چرا که اختلاف زمینه دشمنیهای بالاتر را ایجاد میکند و خداوند در قرآن میفرماید که اختلاف سبب فشلشدن شما شده و قدرت شما را از بین میبرد و لذا مسلمانان باید در مقابل دشمن مشترک به وحدت برسند.در این جلسه همچنین حجتالاسلام حسین عزیزی، از اساتید حوزه و دانشگاه با اشاره به کتاب لعنهای نامقدس بیان کرد: گفتمان حاکم بر این کتاب جای تقدیر و تشکر دارد چرا که عالمان دینی میتوانند در برخورد با دین به صورت جزیی، جزیرهای و منظومهای نگاه کنند.وی افزود: در نگاه جزیی و جزیرهای بهره کمی از دین میبریم چرا که حق را به جانب خود دیده و همه سعادت را در مذهب و نگاه خود دنبال کرده و فکر میکنیم که تنها ما اهل نجات هستیم اما در نگاه منظومهای ما دارای حقیقت برتر هستیم اما دیگران را نیز بهرهمند از حقیقت در نظر گرفته و نگاه پشت این کتاب چنین نگاهی است که حول شخص پیامبر حرکت کرده و به تمام مذاهب احترام میگذارد.حجتاسلام عزیزی گفت: شهید مطهری در کتاب عدل الهی تفکرات جزیی و جزیرهای را نقد کرده و این نگاه که ما به خود خوشبین بوده و به بقیه بدبین باشیم را مورد نقد قرار داده و همچنین ایشان در کتاب داستان راستان از ابوحنیفه و ابومالک به عنوان سرمایههای بزرگ جهان اسلام یاد میکند.وی ادامه داد: در گذشته بزرگانی مانند شیخ صدوق چنین نگاهی داشته و ایشان در کتاب العتقادات که اعتقادات شیعه را مطرح کرده و به نوعی مانیفست شیعه است در فصل تقیه میفرماید که اعتقاد ما بر وجوب تقیه بوده و هرکسی که آن را ترک کند مانند تارک نماز است و تقیه تا زمان ظهور ولیعصر برای شیعه واجب بوده و هرکس تقیه را ترک کند از دین خارج شده و این نگاهی است که شیعه دنبال میکند.این استد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه عبدالله سعودی از معاویه خطرناکتر است، اظهار داشت: انسانی که ماموریت دارد باید مراقب موجودیت خود بوده و ماموریت این است که باید دین خدا را به پا کرده و نیز برای این ماموریت بزرگ گامهای بزرگ برداشته و باید منظومههای دیگر را به خوبی دیده و به آنها احترام گذاشت.
کد خبر: ۵۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
رئیسجمهور در پیامی به هموطنان مسیحی و سایر مسیحیان جهان اعلام کرد: جهان امروز، بیش از هر زمان دیگر به پیام صلح و عدل و آزادی پیامبران الهی نیازمند است.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش تسنیم، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور در پیامی به هموطنان مسیحی و سایر مسیحیان جهان، با تبریک تولد حضرت عیسی مسیح (ع) و آغاز سال 2015 میلادی، تصریح کرد: جهان امروز، بیش از هر زمان دیگر، به پیام صلح و عدل و آزادی پیامبران الهی نیازمند است.
وی در این پیام خود تصریح کرده است: وظیفه بزرگ اندیشمندان جهان اسلام و مسیحیت است که با روشن بینی و آگاهی ، مردمان را با پیام معنویت الهی آشنا کنند و در برابر تحریف خشونت آمیز دین خدا بایستند.
متن پیام رئیسجمهوری به این شرح است:
به نام خدا
میلاد مسیح بشارتی بود بر بشر که پس از تاریخی خونبار از خشم و خشونت، صلح و دوستی و همزیستی چونان ارزشهای جاودان و عام الهی تجلی یابند.
عیسی مسیح در جامعه ای زاده شد که ایمان و الحاد هر دو ابزار استبداد بودند. الحاد مذهب رسمی امپراطوری روم بود که خدایان متعدد را بر جای خدای واحد گذارده بودند و حکومتی بر پایه دیکتاتوری ساخته بودند و اهل ایمان آن زمان یعنی قوم بنی اسرائیل نیز جز به قوم و قبیله خویش نمی اندیشیدند و نه تنها برای نجات بشر از شر استبداد و الحاد تلاشی نمی کردند بلکه گاه ارباب و سران ایشان ، در برابر آزادی قوم خویش بر اسیری اکثریت مردم دم فرو می بستند.
مسیح آمد تا بشارت دهد خدا یکی است ، اما برای یک قوم و قبیله نیست. خدا یکی است و برای همه بشر، یکی است. مسیح آمد تا بگوید قوم برتر ، قوم بالاتر ، قوم برگزیده وجود ندارد . هرکس که به خدای واحد ایمان آورد ، رستگار می شود. در بشارت مسیح از رنگ و تبار و نام و نشان و عشیره و قبیله کسی نمی پرسند. پیام او پیامی جهانی ، مذهب او مذهبی انسانی و آئین او آئینی رحمانی بود.
راهی که مسیح نجات بخش قوم خویش ، بر همه اقوام گشود راه همیشگی انبیای الهی بوده است . راهی که پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) نیز در استمرار قاعده لطف الهی تداوم بخشید و به کمال رساند.
ما ایرانیان به عنوان یکی از اولین اقوام و ملل مسلمان همواره تجربه خوبی از همزیستی با هم میهنان مسیحی خویش داشته ایم . مسیحیان ایران به ندای مسیح گوش فرا دادند که پیامش صلح و دوستی بود و دیگر ایرانیان نیز به ادب و فرهنگ همزیستی با این هم میهنان پایبند ماندند. پیش از اسلام ، ایرانیان به مسیحیان آزرده از آزار امپراطوری ملحد روم پناه دادند ، و پس از اسلام نیز ، در پرتو آموزه های دین رحمت ، همواره مسیحیان در امن و امان ایران به صلح و صفا زیسته اند.
ما به ایرانی که خانه همه ایرانیان اعمّ از مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی است افتخار می کنیم و احترام به همه ادیان الهی را آموزه گرانقدر اسلام رحمت می شناسیم.
به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران ، میلاد خجسته پیام آور صلح و دوستی حضرت عیسی بن مریم (علی نبینا و آله و علیه السلام) را به همه هم میهنان مسیحی و مسلمان به ویژه شهروندان ارمنی و آشوری ایران عزیز و به همه خداپرستان جهان تبریک می گویم و پیام وحدت آفرین قرآن را هدیه زیبای چنین روزی می دانم که پیروان ادیان الهی را به تاکید بر ارزشهای مشترک دعوت می کند و پرستش خدای یگانه را محور ایستادگی در برابر ستمگری و بهره کشی می شمارد.
جهان امروز ، بیش از هر زمان دیگر ، به پیام صلح و عدل و آزادی پیامبران الهی نیازمند است و این وظیفه بزرگ اندیشمندان جهان اسلام و مسیحیت است که با روشن بینی و آگاهی ، مردمان را با پیام معنویت الهی آشنا کنند و در برابر تحریف خشونت آمیز دین خدا بایستند.
در آستانه سال نو میلادی ، همه انسانهای آزاد اندیش و صلح دوست را به برادری و دوستی فرامی خوانم و امیدوارم سال 2015، سالی تواَم با سعادت و رفاه برای همه مردم جهان باشد.
حسن روحانی
رئیس جمهوری اسلامی ایران
کد خبر: ۵۲۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
من در شگفتم که شبهاتی این روزها به اسم منافع ملی درباره مسئله فلسطین و موجودیت رژیم صهیونیستی در ساحت دانشگاه مطرح شده که اگر نگوییم هدف غایی آن مشروعیت بخشی به موجودیت رژیم صهیونیستی است ولی ناخواسته این هدف را مطرح کرده است.
کد خبر: ۲۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
عملکرد هولناک این یهودی لهستانی الاصل در سال 1982 بحدی شرم آور بود که دولت شقاوت گر صهیونیستی برای آرام کردن اوضاع او را از کار برکنار کرد و بعدا بوسیله نتانیاهو به حزب لیکود پیوست و سزانجام در سال 2001 به نخست وزیری رسید تا با اسفاده از این فرصت کار فلسطینیان را 100روزه تمام کند
کد خبر: ۲۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :ابتدا در بیان ريشة این اصطلاح باید گفت که “Islamophobia” از دو کلمة اسلام “Islam”، حرف ما بعد کلاسیکِ O و كلمة فوبیا “Phobia” به معنای ترس یا بیزاری نامعقول از چیزی تشکیل یافته است. گفتنی است که كلمة «فوبیا» دو کاربرد کلی و متفاوت دارد. گاه در روانشناسی در مورد افراد به معنای نوعی بیماری بهکار میرود و گاه در زمينة اجتماعی و در کنار اصطلاحات مربوط به ضدیت با اقوام و ملیتها استفاده ميشود. بدیهی است که مورد نخست فاقد دلالت سیاسی است ولی مورد دوم دلالتی سیاسی دارد (مرشدیزاد، 1388: 14).اگر بخواهیم بر اساس این کلمات به تعریف این مفهوم بپردازیم، دلالت این تعریف بسیار ناقص و محدود خواهد بود. شاید مفهوم تبعیض و ناشکیبایی ضداسلام و مسلمانان سادهترین تعریف برای این مفهوم باشد. البته باید توجه داشت که هر چند کاربرد این واژه به چند دهة اخیر باز ميگردد1 اما بحث اسلامهراسي پیشینهای تاریخی دارد و در پس زمينة آن علل مختلف تاریخی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و روانشناسی نمایان است. در دایرةالمعارف مطالعات قومی نژادی آمده است که با وجود گسترش مسئلة اسلامهراسي و تبدیل شدن آن به یکی از معضلات نگرانکننده پس از 11 سپتامبر، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن وجود ندارد (Encyclopedia of Race … 2003: 218).
در اصطلاح رایج اسلامهراسي، مسلمانان به عنوان افرادی تلقی ميشوند که با ارزشهاي غربی درتقابل هستند و به عنوان دشمن و تهدید برای ارزشها و انسجام ملی به شمار ميآيند. این واژه به تبعیض و پیشداوری (غیر عقلانی) ضداسلام یا مسلمانان اشاره دارد(Fredman, 1992: 121).مؤسسة (Runnymede Trust) اسلامهراسي را اینطور تعریف کرده است2: «ترس یا تنفر از اسلام، و در نتیجه، ترس و تنفر از همة مسلمانان»؛ این مؤسسه همچنین توضیح ميدهد که واژة اسلامهراسي به تبعیض عملی علیه مسلمانان از طریق ایجاد محرومیت در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اشاره دارد و در پی بیان این مطلب است که اسلام هیچ ارزش مشترکی با دیگر فرهنگها ندارد و جایگاه پایینتری نسبت به فرهنگ غربی دارد و بیشتر از اینکه یک مذهب باشد، یک ایدئولوژی سیاسی خشونتبار است و خصومت با آن امری عادی به شمار ميآيد (Islamphobia…, 1997: 60).
عوامل بسیاری در ایجاد و گسترش اسلامهراسي مؤثر بودهاند که از جمله، میتوان به مسائل زیر اشاره کرد3: 1. رشد احساسات ضد مهاجرت در بيشتر کشورها. 2. اقدامات تروریستی گروههاي افراطی نظیر القاعده. 3. خشونت و تبعیض سازمانیافته ضدمسلمانان (با حمایت دولتها و احزاب غربی). 4. گسترش ایدئولوژیهای خیر و شرگونه (نظیر نظریة برخورد تمدنهاي هانتینگتون). 5. هراس از گسترش ایدئولوژی اسلام سیاسی. 6. مشروعیتبخشی هوشمندانه دولتهای غربی به دشمنی ضداسلام و مسلمانان و نادیده گرفتن حقوق مسلمانان. 7. هراس از گسترش اسلام و اسلامی شدن اروپا.8. ایجاد و گسترش موج رسانهاي ضداسلام و مسلمانان.
بعد از یازده سپتامبر گزارشها و اخبار رسانهها ضدمسلمانان و اعراب، چهرة مسلمانان را نزد افکار عمومی بهشدت مخدوش کردند. رسانهها به جای توجه به واقعیات موجود در جهان اسلام، توجه خود را (عمداً یا غیرعمدی) بر روی فضای آلودة ضداسلام متمرکز كردهاند و در راستای تقویت همین فضای ضد اسلامی حرکت ميكنند و در پی تکرار گزینشی پیوند میان اسلام و خشونت هستند. برخی رسانهها هم در تلاشاند تا نشان دهند که جنگهاي صلیبی میان اسلام و مسیحیت همچنان ادامه دارد و تقابل بین مسلمانان و مسیحیان، ادامه همان جنگهاي صلیبی است. رسانهها برای تخریب اسلام در نزد افکار عمومی، به طرح پرسشهاي کلیشهای در مورد اسلام ميپردازند و براي مثال، مباحثی مانند: تبعیض ضدزنان مسلمان، حجاب، و جهاد را مطرح ميكنند.
در این مطلب که رسانهها نقشی اساسی در معضل اسلامهراسي دارند، تردیدی وجود ندارد. در این بخش ابتدا به اجمال، نقش و ابزار رسانهها در جهت گسترش اسلامهراسي و نظریههاي موجود در این زمینه، معرفي ميشوند و در ادامه بهطور خاص، متمرکز بر بحث اسلامهراسي در رسانههاي بریتانیا بررسي ميشود.
گروههاي قدرتمند با تسلط بر جریان اصلی رسانهها (به عنوان یکی از منابع قدرت در دنیای جدید) به شکل هوشمندانهای عمل ميكنند و در این راستا، روشها و ابزارهای جدیدی را در انتقال پیام و اقناع مخاطب به کار میبرند. از این روست که در بحث اسلامهراسي و ضدیت با اسلام و مسلمانان، از مفاهیم قدیمی و عامیانة نژادپرستی (رنگ پوست، نوع نژاد، نژاد برتر، نژاد پست و...) و اختلافات آشکار مذهبی صحبتی به میان نمیآورند و در مقابل، با ابزارهای دیگری پیام خود را بهشکل باورپذیر و توجیهپذير به مخاطب ارائه میدهند؛ براي مثال، مسئلهاي که امروزه در بحث اسلامهراسي در رسانههاي غربی و به همین نحو، در رسانههاي بریتانیایی مطرح ميشود، تأکید بر تمایزها و تفاوتهاي مسلمانان با جامعة میزبان است که پس از روشن كردن تفاوتها، تلاش ميكنند که ارزشها و ويژگيهاي فرهنگي ـ مذهبی خود را در جایگاهی برتر، و ارزشها و ويژگيهاي فرهنگي ـ مذهبی مسلمانان را در مرتبهای پایینتر قرار دهند. به عبارتی ديگر، پس از تمرکز بر روی اختلافات، در مرحلة بعد، اقدام فرهنگها و ارزشهاي غربی به عنوان یک ایدئآل معرفي ميكنند. پیامد چنین گفتمانی، مخالفت و بیگانهانگاریِ سایر فرهنگها و ارزشهاست.
البته این تنها، یکی از جنبههای اقدامات اسلامستیزانة رسانههاي غربی بهشمار میرود. نگرانی در مورد رسانهها وقتی شدت مییابد که برای بيشتر مردم، تنها منبع کسب اطلاعات و اخبار (بهويژه آنهايي که با مسلمانان در ارتباط نیستند) این رسانهها باشند. در مجموع، رسانهها نقش کلیدی در شكلگيري و گسترش اسلامهراسي ایفا ميكنند، براساس تحقیقات الیزابت پول در دایرةالمعارف مطالعات قومی و نژادی، رسانهها نقش مهمی را در ایجاد فضای ضد اسلامی و اسلامهراسي ایفا كردهاند. وی با مطالعة مقالات روزنامههای انگلیسی بین سالهاي 1994 تا 2004 م. به این نتیجه رسیده است که رسانهها اغلب در پی نمایش تصویری منفی از مسلمانان هستند که در نتیجة این تصاویر، مسلمانان یک تهدید و دشمن برای ارزشهاي غربی محسوب ميشوند . (Encyclopedia of Race …, 2003: 217)
بن در کتاب زنان مسلمان در جامعه انگلیس معتقد است که دشمنی و خصومت ضداسلام در پیوند نزدیک با تصاویری از مسلمانان است كه در رسانهها به نمایش در ميآيد و در آن مسلمانان وحشی، بدوی، غیرمتمدن و بیفرهنگ معرفی ميشوند (Benn,and Jawad 2004: 165).
رسانهها با استفاده از منابع مالي قابل ملاحظه و شبكههاي متنوع در تلاشاند كه تصويري نامناسب از اسلام به افكار عمومي ارائه دهند. در همين حال، هرچند مسلمانان تلاش ميكنند كه اين تصوير نادرست را تصحيح كنند و به نوعي با اين تصوير مقابله كنند، با توجه به سلطة جهاني رسانههاي غربي، عموماً تلاشهاي آنها بيفايده (و يا كمفايده) بوده است. غرب براساس تجربههاي جنگهاي جهاني و دوران جنگ سرد، داراي توان بسيار حرفهاي در راه تبليغات و انتقال پيامهاي مورد نظرش شده است و اين چيزي است كه مسلمانان از آن بيبهرهاند. بيشتر رسانههاي غربي از حوادث پس از يازده سپتامبر در جهت بهرهبرداري از اهداف سياسي خود استفاده ميكنند اين رسانهها اسلام را در اشكال «راديكاليسم»، «بنيادگرايي» و «افراطگرايي» نمايش ميدهند و روشن است كه در دنياي پستمدرن و در فضايی كه رسانهها نقش محوري دارند، تصاوير داراي واقعیتی فراتر از حقيقت ميگردند. رسانههاي بریتانیایی در تلاشاند كه مسلمانان را تروريست و تهديد براي امنيت غرب معرفي کرده بدين طريق، هم از گسترش اسلام جلوگيري كنند و هم به نوعي جنگ افغانستان و عراق را توجيه كنند. همين تلاشها و جريانها در سالهاي اخير منجر به شكلگيري بخشی از جريان اسلامستيزي و اسلام هراسي در جامعة بریتانیا شده است.
برخي اختلاف ميان مسلمانان و جريانهاي اصلي رسانهاي را امری عادي تلقي ميكنند، اما واضح است که اين چالش فراتر از يك اختلافنظر است؛ زیرا ضمن اینکه بهطور روزافزون افزایش مییابد، تأثيرات عميقي هم، بر زندگي مسلمان داشته است. مسلمانان معتقدند كه رسانهها تصويري نادرست از آنها ارائه ميدهند و تمركز رسانهها، بیشتر بر جنبهها و اخبار منفي است و توجهي به نكات مثبت نميشود. با یک نگاه کلی به بحث اسلامهراسي در رسانههاي بریتانیا میتوان سه محور اصلی را شناسایی کرد که عموماً اغلب اخبار و گزارشها و مقالههاي مربوط به مسلمانان، براساس این نقاط محوری سازماندهی و بیان ميشوند. در اینجا به اجمال این محورها بررسي ميشود: راهکار :حضور مسلمانان در فضاي مجازيمسلمانان بهتدريج در حال آشنايي و بهرهگيري از فناوريهاي جديد ارتباطي هستند كه يكي از آنها فضاي مجازي اينترنت است. امروزه شاهد وبسايتهاي فراوانی دربارة اسلام هستيم. به علت ارزانی و دسترسی آسان به اینترنت، این پدیده در حال گسترش و پیشی گرفتن از سایر رسانههاي است؛ براي مثال هم اکنون بيشتر گروهها و سازمانهاي اسلامی در بریتانیا وبسایت رسمی دارند که در آن اخبار، مواضع و ديدگاهها، مقالات و تحليلهاي خود را ارائه ميدهند. با يك نگاه كلي و براساس جستوجوهاي معمول انجام شده در وبسايتهاي اسلام و مسلمان اين نتايج بهدست آمده است:1. بسياري از سايتها در كشورهاي غربي و به زبان انگليسي هستند؛2. در فرقه و ايدئولوژي سایتها تنوع فراوان وجود دارد؛3. انواع مختلف سايتهاي مربوط به سازمانها، اشخاص، دانشگاهي و اتاقهاي گفتوگو وجود دارد؛4. محتويات سايت عموماً عبارتاند از: دعوت، موضوعات آموزشي و اطلاعرساني سياسي، مسائل جاري، گفتوگوهايي ميان عقيدهاي و مقالات (Bunt, 2000: 35). بهطور کلی موضوعات متنوعي در صفحات مربوط به اسلام و مسلمانان بحث ميشود: قرآن و حديث، فرقههاي اسلامي (شيعه ـ سني و صوفيه و...) ديدگاههاي فلاسفه اسلامي، اختلافات شيعه و سنی، مسائل سياسي مربوط به كشورهاي اسلامي نظير افغانستانـ پاكستان، كشمير، مالزي، سنگاپور، سودان، عربستان، اسلام سياسي (بهويژه مرتبط با حماس و حزبالله).به نظر می رسد دنیای مجازی و وبسایتها، فضای مفیدی برای گفتوگو در مورد اسلام ایجاد كردهاند. این فضا به کاربران این اجازه را ميدهد تا علاقهمندان و کسانی که در مورد اسلام (و عموماً تصویر رسانهاي منفی آن) کنجکاو هستند، بتوانند اطلاعات مفیدی کسب کنند.
کد خبر: ۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۵