مدیرکل دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، اظهارداشت: پایه اول تحصیلی دوره دوم متوسطه از سال تحصیلی آینده حذف می شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
قربانعلی افشانی در گردهمایی معاونان آموزش متوسطه استان البرز، افزود: با توجه به اینکه سال سوم دوره اول متوسطه یا همان سال سوم راهنمایی امسال حذف شده است، سال تحصیلی آینده دانش اموز ورودی برای پایه تحصیلی سال اول، دوره دوم متوسطه نخواهیم داشت و این پایه تحصیلی حذف می شود.
وی گفت: با حذف این پایه، برنامه های وزارت آموزش و پرورش در حوزه ساماندهی نیروی انسانی و تعیین تکلیف کلاس بندی جدید آغاز می شود.
افشانی با اشاره به اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشور، گفت: این سند با برنامه ریزی دقیق و نگاه جامع به ابعاد مختلف تربیتی و آموزشی در مسیر برخورداری از نیروی انسانی متخصص، همدل و همراه با بسترسازی درست بر مبنای تعلیم و تربیت اسلامی طراحی شده است.
وی توجه جدی به فعالیت های پژوهشی را از محورهای مهم فعالیت وزارت آموزش و پرورش ذکر کرد و گفت : اختصاص 30 میلیارد دلار به 32 پژوهش سرای کشور و تجهیز بخش فناوری نانو درمدارس ازجمله فعالیت ها در حوزه گسترش فضای پژوهشی این وزارتخانه است.
مهر
کد خبر: ۵۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
یک زن ۹۰ ساله کنیایی با ۶ تا از نوههایش در یک مدرسه ابتدایی همکلاس شد تا پیرترین دانشآموز ابتدایی جهان شناخته شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش مهر، «پریسیلا سیتینی» زن ۹۰ ساله يك شهروند كشور كنيا است كه هر روز صبح لباس فرم مدرسهاش را به تن میکند و مشتاقانه در کلاس درس حاضر میشود. پریسیلا تکلیفهایش را به درستی انجام میدهد و از اینکه میتواند در این سن و سال به مدرسه برود بسیار خوشحال است.
این مادربزرگ نود ساله که نوههایش به زبان محلی «گوگو» (مادر بزرگ) صدایش میکنند در روستای محل زندگیاش به عنوان قابله شناخته میشود. او ۶۵ سال از زندگیاش را صرف به دنیا آوردن نوزادان روستا کرده است. شايد خندهدار باشد اگر بدانید بسیاری از همکلاسیهای او در مدرسه همانهایی هستند که خود گوگو آنها را به دنیا آورده است.
گوگو در سن ۹۰ سالگی به کودکان جهان به خصوص دختران توصیه میکند که حتما برای علمآموزی به مدرسه بروند چون بهترین ثروت آنها در آینده خواهد بود. ثروتی که گوگو در ۹۰ سالگی سعی میکند آن را به دست بیاورد.
سردر مدرسه این روستا با خط درشت نوشته که برای آموزش دیدن هیچ محدوده سنی ندارد.
او دلیلش برای درس خواندن در این سن و سال را خواندن کتاب مقدس و الگوشدن برای کودکان روستایش بیان میکند. مخصوصا کودکانی یتیمی که پدرشان را از دست دادهاند. گوگو میخواهد با این کار به آنها امید دهد تا به مدرسه بیایند و فرصت سوادآموزی را از دست ندهند. حتی برخی از اهالی روستا سنشان را برای مدرسه رفتن زیاد میدانند و معتقدند این کار برایشان دیر شده. اما «پریسیلا سیتینی» ۹۰ ساله از مدرسه به آنها میگوید که در این سن و سال هم میشود درس خواند.
کد خبر: ۵۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴
معاون پرورشي و تربيت بدني اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده از شركت بيش از 1250نفر از دانش آموزان در مسابقات قرآني شهرستان لنده خبرداد
کد خبر: ۵۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۳
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینیها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
دانش آموز بود. دبیرستانی و با شور و حال، هفده ساله بود که انقلاب پیروز شد. سال ۵۹ بود که با حکم فرمانداری آبادان مسئول انتقال بچه های پرورشگاه خارج شهر شد. اما این داستان شروعی بر آغاز ۳ سال و چند ماه اسارت او بود. ماه هایی پر تلاطم که کمتر کسی فکر آن را می کند. چه آن موقع که اسیر شد و سرباز عراقی تا آرم فرمانداری را در نامه ای که دست معصومه دید، به بغداد بی سیم زد که ما ژنرال های زن ایرانی را گرفته ایم! و چه آن روزهایی که هیچ کس از آن ها خبر نداشت و در زندان الرشید عراق محبوس بودند ولی باز هم آن ها می ترسیدند و می گفتند شما بنت الخمینی هستید!
سال ها از آن روزها گذشته و فقط رنگی از خاطره باقی مانده. خاطراتی که در سی و یکمین نشست مجمع بانوان راوی دفاع مقدس توسط سرکار خانم معصومه آباد نقل شد و ما به ذکر گوشه هایی از رنگ و بوی آن روزها می پردازیم.
خانم آباد که امروز عضو شورای شهر تهران است از دغدغه هایش می گوید. اینکه؛ اگر فکر کنیم حادثه ای در گذشته اتفاق افتاده و الان موقع نقل است و ما فقط آدم خاطره گوی هستیم کار خاصی انجام نداده ایم و آن رسالتی که به عهده داریم به گونه ای از زیر بارش شانه خالی کرده ایم چرا که این خاطرات در برهه و جغرافیایی خاص اتفاق افتاده که بنا به فرمایش آقا گنج است و باید از آن بهره برداری کرد.
وی در ادامه می گوید: در جمع کسانی هستیم که ابزار زندگی شان کلمه است. یعنی شما با کلمه کار می کنید، تفریح می کنید و زندگی می کنید. به گونه ای همان چیزی که خداوند پیام آورش را معجزه داده، در دستان شماست و این اثر و معجزه کتاب است. ما در بخش دفاع مقدس یک منظومه ای به نام منظومه اسارت داشتیم که می گویم در قاموس ظالمان غریب ترین واژه اسارت است.
اسارت بخشی از سرنوشت جنگ است و آن روزهای که بچه ها در اسارتگاه ها بودند در واقع سفیرانی بودند که فرهنگ امام، انقلاب، ایمان، شهادت وزندگی را منتقل می کردند.دشمن آنقدر برایش این فضا غیرقابل باور بود که حتی دربازجویی های خود هم آرمان، انگیزه ها و اندیشه های ما را زیر و رو می کرد تا انقلاب ما را به گونه ای تحلیل کند.
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
رئیس زندان هم می گفت: من باور نمی کنم اینجا موش است فقط شما می گویید اینجا موش دارد. یکی را بگیرید تا باور کنم.
نقاب زده بودند. با هم گشتیم تا جای نقب را پیدا کردیم. کمی نان جلوی سوراخ گذاشتیم اما فایده نداشت. به سلول کناری مورس زدیم و خبر دادیم. جواب رسید که محاصره اقتصادی شان کنید، پرسیدیم چطور؟ گفتند: همه چیزهای در دسترشان را بردارید. بالاخره با کلی تلاش یکی از موش ها را گیر انداختیم. وقتی موش آمد و رفت روی پتو، چهارنفری چهار گوشه پتو را گرفتیم و جمع کردیم. بعد هم چند بار محکم کوبیدیمش به دیوار.
انقدر مشت زدیم به دریچه سلول تا نگهبان آمد. وقتی موش را انداختیم سرباز شروع به جیغ زدن کرد، سلول های کناریمان که در جریان قرار گرفته بودند شروع به خندیدن کردند.سرباز که فکر کرده بود دستمان در یک کاسه است افسران و نیروهای عراقی را خبر کرد، بعد از چند دقیقه چندین بعثی کابل به دست وارد سلول ما شدند.
بعثی ها آمده بودند سلول و ما را می زدند، یکی از سربازها که هیکل دار هم بود فکر می کرد یک جورهایی آلن دولن است، که ما بهش آلن چولن می گفتیم، وقتی می آمد داخل فیگور می گرفت و شروع به زدن می کرد.
صحنه عجیبی بود. یک لحظه همه توانم را جمع کردم. به وجود کتک خورده هر چهارتایمان فکر می کردم. خون از سر انگشت هایمان بیرون می زد یک دفعه بی آنکه بفهمم چطور، با زور کابل را از دست بیرون کشیدم و شروع به زدن او کردم.
ژنرال جا خورده بود. زود از سلول فرار کرد بیرون. حالا من بودم که به نفس نفس افتاده بودم. دیدم کسی جلویمان نیست. بچه ها هم گفتند تا دوباره نیامده اند زود این کابل را از دریچه بیانداز بیرون.
نفهمیدیم که چطور کابل را بیرون انداختیم. دریچه باز بود و هیچ کس بیرون سلول نبود با انگشتانمان که قطره قطره از آنها خون می چکید روی در و دیوار نوشتیم: «مرگ بر صدام» دردی حس نمی کردم، فقط خوشحال بودم که اگر ما را زده اند ما هم آن ها را بی نصیب نگذاشته ایم.
رزمنده همدانی که بند انگشت اشاره اش را با تیغ برید در اردوگاهی که ما را منتقل کرده بودند رئیس آنجا فردی به نام سرهنگ محمودی بود که الان اگر کسی بخواهد او را معرفی کند به نظرم نمی تواند. اصلاً نمی توان گفت از جنس کدام دسته افراد رذل و پست بود، فکر می کنم سال ۶۱ بعد از عملیات بود که تعدادی از اسرا را به اردوگاه ما منتقل کردند.
یکی از برادرانی که اسیر شده بود اهل همدان بود. قد و قامتی رشید داشت، وارد اردوگاه که شد، دید بچه ها خیلی آرام و ساکت هستند. یک جورهایی شاید حسابگر شده اند. دیگر آن روح انقلابی که می خواستند با همه خشونت هایی که دشمن داشت حمله ور بشوند آن حالت را دیگر ندارند، به قولی ملاحظه کار شده بودند.
از بچه ها سئوال کرده بود که چه شده؟ بچه ها گفته بودند: در این اردوگاه سرهنگ محمودی هست که ما هر چه بگوییم تو فقط یک چیزی شنیده ای، خیلی آدم عجیب و غریبی هست. بنده خدا گفته بود یعنی شما می ترسید؟ بچه ها گفته بودند بحث ترس نیست ما بیم این داریم که آسیبی به مجروحان و کم توان ها برسد.
خیلی جالب بود، این برادرمان که حاج مرتضی همدانی بود به یکی از سربازها که اسمش خمیز بود و البته ما به او خبیث می گفتیم گفته بود: من می خواهم فرمانده اردوگاه را ببنیم، با او کار دارم. بچه ها گفته بودند با این فرد چه کار داری؟ حالا بگذار برای یک وقت دیگر. تازه واردی بگذار چند هفته بگذرد. اما حاج مرتضی مُصر بود، سربازها هم از خدا خواسته سرهنگ محمودی را خبر کردند.
محمودی فارسی را خیلی خوب حرف می زد. وقتی داشت از در اردوگاه وارد می شد با یک حالت خاصی داد می زد که این حاج مرتضی کی هست؟مثل اینکه با من کار داره.
حالا شما تصور کنید حدود ۲۰۰۰ اسیر یک طرف ایستاده اند و در طرف دیگر افسران و سربازان عراقی کابل به دست. این بنده خدا از جمع آمد بیرون و گفت: حاج مرتضی همدانی یک بسیجیه، من باهات کار داشتم.
محمودی گفت: چه کار داری؟ حاج مرتضی جلو آمد و انگشت اشاره اش را بلند کرد و گفت: این انگشت را می بینی بهش می گویند انگشت حق، به هر کسی که اشاره کند خداوند در صحرای محشر به وحدانیت او گواه می دهد و انگشت اشاره را احضار می کند. من امروز می خواهم با این انگشت اشاره، همه این اسرا را گواه بگیرم. بعد یک تیغ از جیب خود درآورد و بند انگشت را با تیغ شروع به بریدن کرد. وقتی این کار را کرد رو به سرهنگ محمودی گفت: دیدی این انگشت چطور از این هیکل جدا شد، اگر همه این هیکل را بند بند کنی، اگر همه این اسرا را بندبند کنی، از تک تک سلول های آنها صدا در می آید که «لبیک یا خمینی»
این را که گفت سرهنگ محمودی کابلش را روی زمین انداخت، دور تا دور این اردوگاه می چرخید و می گفت: «کلهم عاشق، کلهم مجنون»، همه تان عاشق اید همه اتان دیوانه اید.
چه چیزی می توانست روشن تر و عمیق تر از این درس برای محمودی باشد که برای همیشه تکلیف خود را با این بچه ها روشن کند؟ اسارت یعنی عشق، اسارت یعنی ایمان، اسارت یعنی بندگی، یعنی همه چیز را خوب دیدن و خوب فهمیدن و اینگونه شد که جنگ تمام شد و اینگونه شد که دنیا فهمید نمی توان بیش از این ادامه داد به گونه ای تکلیف ما با دنیا را همین رزمنده ها روشن کردند.
پارس ناز
کد خبر: ۵۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
مدیر آموزش و پرورش شهرستان گچساران گفت: 14 نفر از دانشآموزان دبستان دخترانه شاهد شهر گچساران بر اثر مسمومیت به بیمارستان شهید رجایی این شهر منتقل شدند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ظهرالدین پورالحسینی در این زمینه گفت: چهارشنبه، 24 دی ماه 14 نفر از دانشآموزان دبستان دخترانه شاهد شهر گچساران به علت مسمومیت به اورژانس این شهر اعزام و سرپایی مداوا شدند.
وی اظهار کرد: امروز در سطح مدارس شهرستان و روستاها شیر توزیع شد و این دبستان 200 دانش آموز دارد که از این تعداد تنها 14 نفر مسموم شدند.
پورالحسینی افزود: بنا بر این نمیتوان گفت علت مسمومیت این دانشآموزان مصرف شیر مدارس بوده است اما آزمایشاتی صورت گرفته و در حال تحقیق برای مشخص شدن دلیل این موضوع هستیم.
مدیر آموزش و پرورش شهرستان گچساران خاطرنشان کرد: والدین دانشآموزان نگران نباشند و با مسئولان بهداشت و درمان شهرستان رایزنیهایی صورت گرفته که به زودی دلیل این مسئله مشخص و از طریق رسانهها اعلام خواهد شد.
هم چنین دکتر ستار اسدپور، مدیر شبکه بهداشت شهرستان گچساران نیز در این خصوص به خبرنگار ایسنا گفت: امروز 13 نفر از دانش آموزان دختر مدرسه شاهد گچساران دچار مسمومیت شده بودند.
وی افزود: این دانش آموزان به اورژانس گچساران انتقال داده شدند که کار مداوای آنان به صورت سرپایی انجام شد.
به گزارش ایسنا، اسدپور با بیان اینکه به احتمال زیاد مسمومیت این دانشآموزان ناشی از شیر مدارس بوده، اضافه کرد: نمونه شیر توزیع شده به آزمایشگاه فرستاده شده و تا فردا جواب قطعی آن از طریق رسانهها اعلام خواهد شد.
کد خبر: ۵۴۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
در نخستین جشنواره جلوههای معلمی ۱۰ معلم فداکار ایران و ۳ نفر از همسران شهدای شاخص کشور تجلیل شدند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، نخستین جشنواره جلوههای معلمی در سالن غدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
در این مراسم «علی بهادری» از استان اردبیل به دلیل اهدای نیمی از کبدش به دانشآموزش، «اکبر عابدی» از استان گیلان به دلیل نجات دانشآموزانش از آتش، «مرتضی اصغری» از آذربایجان شرقی به دلیل تدریس 5 سال متوالی به دانشآموز بیمارش در منزل، «معصومه خوشکام» از شهر تهران به دلیل حضور در کلاس درس بعد از عمل دیسک کمر بر روی تخت، «کاظم جعفری« از استان آذربایجان غربی به دلیل درمان دانشآموز سرطانی با هزینه شخصی، «احسان موسوی» از استان کرمان به دلیل پیگیری مداوای دانشآموزی که قادر به حرکت نبودهاست، «ثریا مطهرنیا» از استان کردستان به دلیل پیگیری مداوای 15 دانشآموز بیمار، «فرخنده جعفریپور» از استان قزوین به دلیل تقبل هزینه تحصیل دو دانشآموز و اهدای جهیزیه، خانواده مرحوم «فرزاد» از استان کهگیلویه و بویر احمد به دلیل اهدای اعضا به 7 بیمار نیازمند و خانواده مرحوم «صفرزاده» از استان لرستان به دلیل نجات دانشآموزان در حادثه سیل، تجلیل شدند.
در این مراسم همچنین خانم «بدیهیان» فرهنگی و همسر شهید «همت»، خانم «ارمغانی» فرهنگی و همسر شهید «زینالدین» و خانم «چهل ایرانی» فرهنگی و همسر شهید «باکری» تجلیل شدند.
به گزارش فارس، در این مراسم وزیر آموزش و پرورش، معاونان و مدیران آموزش و پرورش به همراه همسران خود حضور داشتند و معلمان فداکار نیز به همراه خانواده در این مراسم تجلیل شدند.
استاد کریمخانی مداح اهل بیت نیز در این مراسم قطعاتی در وصف حضرت محمد(ص) و امام حسین(ع) اجرا کرد.
کد خبر: ۵۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
روستای لاش از توابع بخش چاروسا در شهرستان کهگیلویه مکانی است که مردمانش در اوج محرومیت به سر می برند و سال هاست چشم امید به توجه مسئولان دارند
کد خبر: ۵۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتاناجا با اشاره به مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش مبنی بر عدم ورود و استفاده دانشآموزان از «موبایل» در هر شرایطی به مدارس، هشدار داد: سپردن تلفن همراه توسط والدین به کسبه اطراف مدرسه، تهدیدات فراوانی برای فرزندانمان به همراه دارد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
سرگرد حمید کیانی سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا ناجا در تشریح این خبر اظهار داشت: بنابر مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش ورود و استفاده دانشآموزان از «موبایل» در هر شرایطی در مدارس ممنوع است.
این مقام مسوول ادامه داد: متاسفانه برخی از والدین که اصرار بر استفاده فرزندان خود از این تکنولوژی را دارند، تلاش می کنند تا به هر نوعی این ممنوعیت را دور بزنند و در این خصوص گوشی همراه خود یا فرزندانشان را به کسبه اطراف مدرسه می سپارند.
سرگرد کیانی با اشاره به اینکه خانواده ها باید در حفاظت از عکس ها و فیلم های خانوادگی خود مراقبت های لازم را انجام دهند و چنانچه عکس یا فیلمی در موبایل خود دارند هرگز آن را نزد کسی به امانت نگذارند، افزود: با انجام این کار توسط والدین امنیت کاربران به شدت تهدید می شود.
وی با بیان اینکه برخی خانواده ها با سپردن گوشی همراه به کسبه اطراف مدرسه این قانون را به قول خود دور می زنند، افزود: سپردن گوشی همراه تحت هیچ شرایطی به افراد غریبه درست نمی باشد.
سرگرد کیانی بیان داشت : اطلاعات سیم کارت تلفن همراه بهراه حتی قابل کپی برداری بوده و هر شخصی بهراحتی میتواند از سیم کارت و همچنین اطلاعات ذخیره شده در آن (شمارههای ذخیره شده، پیغامها، قرارها و ... ) سوء استفاده نماید.
به گفته وی برخی خانواده ها آن قدر که در مورد مزایا و چگونگی نگهداری تلفن همراه مانند شارژ به موقع باطری دقت می کنند تا خسارتی در حد هزینه یک باطری را متحمل نشوند، در خصوص اطلاعات شخصی که در تلفن همراه دارند دقت نمی کنند تا در دسترس افراد سودجو قرار نگیرد.
سرگرد کیانی گفت: برخی دانش آموزان گوشی های هوشمند دارند و حافظه این گوشی ها که از عکس و فیلم شخصی پر شده است به امانت نزد کسبه اطراف مدرسه سپرده می شود.
وی افزود: با سپردن تلفن همراه به کسبه اطراف مدرسه، فرزندان خود را در معرض تهدیدات مختلف قرار می دهیم که هر کدام از این تهدیدات می تواند حتی آینده آنها را با مخاطرات همراه نماید، چرا که اگر فرد مورد نظر ما آدم مطمئنی نباشد اول از همه به سراغ کودک ما که در دسترس است، می رود.
سرگرد کیانی این امر را بسیار خطرناک خواند و گفت: خانواده ها هیچ گاه نباید به کسی اعتماد کنند و تلفن همراهی که پر از عکس و فیلم شخصی می باشد به غریبه ها بسپارند.
وی با بیان اینکه احتمال سوء استفاده از اطلاعات تلفن همراه شما در این حالت بسیار افزایش مییابد، افزود: حتی برای شارژ نمودن گوشی همراه خود از مکان هائی استفاده نمائید که شخصاً در آن حضور دارید.
سرگرد کیانی گفت: در صورتی که نیاز است کودکان ما تلفن همراه با خود داشته باشند، بهتر است از گوشی های معمولی که دوربین، حافظه و حتی بلوتوث ندارند، استفاده شود.
وی ادامه داد: همچنین خاموش بودن گوشی و داشتن پین کد ضروری است و بجای سپردن گوشی به کسبه اطراف مدرسه بهتر است گوشی را به دفتر مدرسه تحویل دهیم.
این کارشناس همچنین از مدیران مدارس خواست تادر مواقع اضطراری کمدی برای این موارد تهیه نمایند و در صورت نیاز گوشی دانش آموز را در کمد به امانت نگهدارند.
سرگرد کیانی اظهار داشت : در کنار خطر به سرقت رفتن اطلاعات شخصی و خصوصی شما که در تلفن همراه است افراد سودجو می توانند با گوشی شما از دیگران مزاحمت یا یا موارد مجرمانه دیگر انجام دهند و در این صورت دارنده گوشی مسئول است، سپردن گوشی همراه به هیچ کس و تحت هیچ شرایط درست نمی باشد و تبعات آن با دارنده گوشی همراه است.
سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتاناجا در خاتمه با اشاره به آدرس سایت و ایمیل پلیس فتا آن را دریچه ارتباطی با شهروندان خواند و خاطر نشان کرد : شهروندان می توانند در صورت مواجهه با موارد مشکوک آن را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش ثبت گزارش مردمی گزارش نمایند.
کد خبر: ۵۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹
دانش آموزان یک کلاس در گناوه به دلیل درس نخواندن، توسط مدیر مدرسه با لوله پولیکا تنبیه شدند که این اقدام منجر به عفونت دست یکی از دانش آموزان این کلاس شد
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دانش آموزان یک کلاس در گناوه به دلیل درس نخواندن، توسط مدیر مدرسه با لوله پولیکا تنبیه شدند که این اقدام منجر به عفونت دست یکی از دانش آموزان این کلاس شد.
تنبیه بدنی دانشآموزان همواره از خطوط قرمز آموزش و پرورش محسوب شده و میشود؛ البته این موضوع در گذشته و پیش از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی کشورمان به گونه دیگری دنبال میشد؛ تنبیهبدنی و به اصطلاح فلک کردن دانشآموزان یک امر بدیهی در مدارس بود که اتفاقاً دولت آن زمان هم به این موضوع اصرار میکرد.
اما با گذشت سال های بسیار از آن روزهای وحشتآور در مدارس و پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباطی دیگر تنبیه بدنی موضوع پذیرفته شدهای درون مدارس نیست و در سال های اخیر هم تمامی مدیران و مسئولان آموزش و پرورش به آن تأکید داشتهاند.
با این وجود شاهد هستیم در استان بوشهر و شهر کوچکی مانند گناوه در مدت کوتاهی دو بار اتفاقی ناگوار رخ می دهد که نه تنها اقدامی جهت جلوگیری آن صورت نمی گیرد، بلکه با ظاهرپوشانی بر گذار از این اتفاقات اهتمام ورزیده می شود.
تنبیه به نوبت!/ وقتی همه دانش آموزان یک کلاس در صف تنبیه می ایستند
ماجرا از این قرار است که در یکی از مدارس گناوه وقتی معلم در کلاس حاضر می شود تا ارزشیابی را از دانش آموزان صورت دهد، متوجه می شود که اغلب آنان در وضعیت مطلوب درسی قرار ندارند. همین دلیل کافیست تا معلم مربوطه –که مدیر مدرسه نیز است- همه دانش آموزان آن کلاس را به حیاط مدرسه ببرد و تک به تک آنان را تنبیه بدنی کند!
در پی این تنبیه حال یکی از دانش آموزان به شدت رو به وخامت می رود، طوری که اثرات آن روی دست های وی روز به روز نمایان تر می شود. طبق گفته یک منبع آگاه در گناوه، بعد از این حرکت ناپسند، دانش آموزان توسط معاون مدرسه در رابطه با مسئله ی پیش آمده مورد تهدید قرار می گیرند و در نتیجه این دانش آموز 15 ساله تا سه روز هیچ حرفی در رابطه با این ماجرا نمی زند!
عیادت مسئولان استانی و شهرستانی از مصدوم/ مدیرکل هزینه ها را تقبل کرد
به محض وقوع اتفاق مزبور، مدیریت آموزش و پرورش شهرستان گناوه تمام اهتمام خود را برای پیگیری و بررسی موضوع نشان داد و البته مدیرکل آموزش وپرورش استان و معاون و مشاور اداره کل به گناوه آمدند تا از نزدیک در جريان وضعیت دانش آموز و حادثه مزبور قرار بگیرند.
اعضای خانواده این دانش آموز از حضور مسئولان آموزش و پرورش تشکر و قدردانی کردند و اعلام نمودند که ما تا این لحظه هیچ گونه شکایتی نکرده ایم و در حال حاضر تنها سلامت و بهبودی فرزندمان برای ما مهم است.
خبر می رسد که اصغر حصیری در بیمارستان گناوه، از دانش آموز مصدوم گناوه ای عیادت کردند و تمام هزینه های درمان وی را تقبل نمودند. وی با مشاهده وضعیت بیمار، درخواست کرد که دانش آموز برای ادامه درمان به شیراز اعزام شود.
نظر پزشک معالج/ ممکن است به قلب دانش آموز صدمه وارد شود
این نوجوان مضروب که از شدت درد و عفونت حتی ممکن است به قلبش نیز صدمه وارد شود، تا روز پیش در بیمارستان امیرالمومنین گناوه بستری بود اما اکنون جهت مداوا به شیراز منتقل شده است.
گفتنی است که طبق تایید پزشک معالج، عفونت دست ناشی از ضربه لوله پولیکا بر دستان دانش آموز و در نتیجه قطع شدن رگ دست وی است. پزشک معالج این دانش آموز گزارشی از روند درمان ارائه کرد و از وضعیت عمومی این نوجوان اعلام رضایت نموده است.
واکنش فرهنگیان گناوه در خصوص تنبیه نوجوان 15 ساله با لوله پولیکا چه بود؟
در پی این اقدام نامتعارف و غیر قانونی، جمعی از فرهنگیان در نامه ای از مدیرکل آموزش پرورش استان بوشهر بدون اظهار نظر در مورد این حرکت مدیر خاطی، خواستار نرمش در برخورد با وی گردیده و برای دانش آموز مضروب آرزوی سلامتی کرده اند! لازم به ذکر است که یکی از معاونان آموزش و پرورش گناوه پیگیر جمع آوری این نامه شده و خود آن نامه را در فضای مجازی منتشر کرده است. به همین دلیل برخی از رسانه ها به اشتباه از آن به عنوان اطلاعیه آموزش پرورش یاد کرده اند در صورتی که این نامه هیچ رسمیتی ندارد.
این اتفاق واکنش ها و نظرات متفاوتی را به دنبال داشت و برخی فرهنگیان در فضای مجازی به بحث راجع به آن پرداختند. عده ای عنوان می کنند که تنبیه در هر صورت راهکار مناسب برای آموزش نیست و دسته ای دیگر نظر بر این داشتند که دانش آموز سالاری در حال رواج است و باید به هر نحوی از آن جلوگیری شود.
اگر چه سلامتی دانش آموز بسیار مهم به شمار می رود اما حفظ حیثیت حرفه ای معلم و مدیر آن مدرسه نیز اهمیت خاص خود را دارد که نباید با اقدامات نسنجیده با آبروی کسی بازی شود. در هر صورت سلامتی دانش آموزان اولویت اول جامعه فرهنگی است و خانواده ها از مسئولان انتظار دارند تا فضای آرام، پرنشاط و دور از خشونت جهت تحصیل فرزندانشان محیا شود.
منبع/تابناک
کد خبر: ۵۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش از درجه بندی مشاوران مدارس خبر داد و گفت: با درجه بندی مشاوران، ساماندهی آنها در مدارس مختلف راحتتر صورت میگیرد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به نقل از معاونت پرورشی و فرهنگی، حمیدرضا کفاش، با بیان اینکه امسال توانمندسازی مشاوران را دنبال میکنیم اظهار کرد: در گام اول منابعی را در رابطه با موضوعات جدید روانشناسی و حیطه شناخت دانشآموزان به مشاوران معرفی کردهایم.
وی افزود: امسال در این زمینه آزمونی میان مشاوران برگزار می شود که هدف از آن کنار گذاشتن برخی مشاوران نیست، بلکه هدف آموزش و توانمندسازی این مربیان است.
کفاش با بیان اینکه میزان سواد و توانمندی در طبقه بندیهای مختلف قرار میگیرند گفت: این اقدام شبیه به روندی است که در سازمان نظام پزشکی و سازمان نظام روانشناسی دنبال میشود.
کفاش عنوان کرد: با درجه بندی مشاوران، ساماندهی آنها در مدارس مختلف راحتتر صورت میگیرد. علاوه بر این برنامههای آموزشی را بر اساس نیازسنجی که بر اساس این آزمون مشخص می شود، اجرا میکنیم.
وی در ادامه به تکمیل آخرین حلقه از نظام آموزشی 3-3-6 و انتقال پایه نهم از متوسطه دوم به متوسطه اول اشاره کرد و گفت: سال آینده هدایت تحصیلی دانشآموزان به پایه نهم و متوسطه اول منتقل میشود. در همین راستا تستهای متعددی در حیطههای مختلف روانشناختی انجام میشود تا مشاور بتواند دانشآموز را شناخته و پرونده تحصیلی و تربیتی دقیقی برای او تشکیل دهد و او را به سمت علاقهاش هدایت کند.
کد خبر: ۵۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
روانپزشکان آمریکایی تاکید دارند خوابیدن زود هنگام در شب عامل کلیدی و مهم برای شاد بودن در طول روز است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش ایسنا به نقل از ساینس ورلد ریپورت، در یک نظرسنجی متخصصان آمریکایی از ۱۰۰ دانش آموز در مورد تعداد دفعاتی که افکار منفی و خودآیند را در طول روز تجربه میکنند و اینکه هنگام شب به موقع خواب میروند یا تا دیروقت بیدار میمانند، پرسشهایی مطرح کردند. این متخصصان در بررسیهای خود مشاهده کردند افرادی که مدت کوتاهی را در طول شب میخوابند و اغلب دیر وقت به رختخواب میروند نسبت به افراد دیگر تعداد دفعات بیشتری در طول روز گرفتار افکار و قضاوتهای منفی و آزاردهنده میشوند.
متخصصان توصیه میکنند افرادی که به طور مکرر با افکار منفی درگیر هستند، میتوانند با خوابیدن زود هنگام در شب به خود کمک کنند. همچنین روانپزشکان امیدوارند با انجام مطالعات بیشتر در آینده بتوانند با این یافته در ارائه روش درمانی مناسب برای اختلالهای استرس و افسردگی بهره بگیرند.
نویسنده ارشد این مطالعه گفت میتوان با اطمینان اظهار کرد که خواب کافی و به موقع یک میانجی مفید و کمهزینه برای حل مشکل افرادی است که در قفس افکار منفی گرفتار شدهاند و با این افکار خودآیند و کنترلشده، زندگی هر روز به کامشان تلخ شده است.
کد خبر: ۵۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۷
معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت: در سال تحصیلی جاری ۷۵ هزار دانشآموز تارک تحصیل شناسایی شدند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش فارس، محمد دیمهور، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل چند نفر است؟»، اظهار داشت: دانشآموزان بازمانده از تحصیل را از طریق انطباق با سامانه سناد (ثبتنام دانشآموزان در مدرسه) و سامانه موالید ثبت احوال شناسایی میکنیم.
وی افزود: بیشترین بازماندگان از تحصیل در پایه اول، محل توجه هستند؛ در تمامی استانها کار گروه انسداد مبادی بیسوادی تشکیل شده است تا بچههایی که شناسایی شدهاند، وارد مدرسه شوند.
دیمهور ادامه داد: بر اساس اطلاعاتی که در خصوص بچههای تارک تحصیل داریم به عنوان نمونه اسم فرد در سال گذشته در پایهای در مدرسه ثبت شده است و امسال نیست که اطلاعات اسمی همراه با آدرس بچههای تارک تحصیل را به استانها فرستادیم که در فاز نخست اطلاعات 75 هزار نفر ارسال شد.
معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه سال گذشته نزدیک به 160 هزار دانشآموز بازمانده و تارک تحصیل داشتیم، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه دانشآموزان بازمانده و تارک تحصیل مشکلات اقتصادی دارند، دبیرخانهای مخصوص مسائل آموزشی و پرورشی کودکان کار در وزارتخانه تشکیل دادیم و تفاهمنامهای هم با وزارت کار در دست اجرا داریم.
وی افزود: بر اساس این تفاهمنامه وزارت کار و رفاه متقبل میشود تا حمایت اقتصادی از خانواده دانشآموزان بازمانده از تحصیل کند و در مدارس شبانهروزی هم حمایت غذایی از این مدارس انجام میدهند.
دیمهور تصریح کرد: با امضای این موافقتنامه بخشی از مشکلات برای انسداد مبادی بیسوادی مرتفع خواهد شد.
کد خبر: ۵۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
بر اساس لایحه جدید دولت، اداره مدرسه به مردم واگذار می شود و دولت فقط سرانه تحصیلی دانش آموزان را پرداخت خواهد کرد
کد خبر: ۵۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۳
مسابقات ورزشی شهرستانی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان لنده برگزار شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :در مراسمی با حضور رئیس فرماندار، شهردار و امام جمعه و رئیس آموزش و پرورش شهرستان لنده، مسابقات مرحله شهرستانی دانش آموزان مقطع ابتدایی مدارس این شهرستان در سالن پوریای ولی آغاز شد.
در این مراسم سید عیسی تقوی فرد، رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده ضمن تشکر ازدست اندرکاران و برگزارکننده این مسابقات، به یک نکته مهم که ” تحکیم شخصیت دانش آموز ، تقویت ابعاد ارتباطات اجتماعی و آموزش مهارت های زندگی ” ازمهمترین اهداف این برنامه ها می باشد اشاره نمود.
در ادامه سید محمدیار سپهر، کارشناس تربیت بدنی و سلامت اداره آموزش و پرورش گفت: این مسابقات با شرکت 10 تیم در دو گروه و بمدت دو روز ادامه دارد. وی افزود: تیم قهرمان این دوره از مسابقات به مرحله استانی صعود خواهد کرد.
کد خبر: ۴۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
رئیس اداره، معاونین و کارشناسان ستادی اداره آموزش و پرورش لنده از خوابگاه شبانه روزی الزهرا، بازدید کردند.
به گزارش روابط عمومی اداره آموزش و پرورش لنده، در ادامه بازدیدهای تخصصی از مدارس شهرستان، صبح امروز رئیس اداره، معاونین و کارشناسان ستادی اداره آموزش و پرورش لنده از خوابگاه شبانه روزی الزهرا بازدید کردند.
تقوی فرد، رئیس اداره آموزش و پرورش لنده در مراسم صبحگاه دانش آموزان، پیرامون مسائل نماز، حجاب و عفاف و آموزشی و تحصیلی نکاتی را یادآور شد.
عسکری، مدیر خوابگاه شبانه روزی الزهرا، گفت: این خوابگاه، با گنجایش 120 دانش آموز، دارای یک ساختمان دوطبقه برای اسکان و خواب دانش آموزان و یک واحد برای بخش آموزش می باشد.
ایشان پایین بودن سرانه دانش آموزی، تعداد کم رایانه و پرژکتور برای کارگاه رایانه را از مشکلات اساسی این خوابگاه ذکر کردند.
در این بازدید، شاخص های اداری – آموزشی از جمله: نظافت و بهداشت خوابگاه و آشپزخانه، محیط آموزشگاه، فعالیت های امور تربیتی، ایستگاه سلامت و ورزش، دفاتر امور اجرایی آموزشگاه مورد بازدید و یررسی قرار گرفت که در مجموع قابل تقدیر بود.
کد خبر: ۴۹۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان گفت: زنگ خطر نخواندن کتاب در خوزستان به صدا درآمده و این موضوع به مرز هشدار رسیده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار مهر، فرج الله خبیر عصر شنبه در نشست کارگروه فرهنگی اجتماعی استان خوزستان با حمایت از طرح های شهرداری اهواز برای توسعه و گسترش کتابخوانی در بین مردم از طریق برگزاری مسابقات پیاده روی خانواده با موضوع کتابخوانی، قراردادن کتابخوان سیار در اتوبوس ها و به ایجاد زنگ کتابخوانی در مدارس برای توسعه کتابخوانی در بین دانش آموزان اظهار کرد: با توجه به اینکه فقط در سال تحصیلی جاری 920 هزار دانش آموز و 300 هزار دانشجو در استان به عنوان جمعیت هدف دریافت کننده آموزش های مرتبط با کتابخوانی در نظر گرفته شده اند باید برنامه های اساسی خود را به سمت این افراد سوق دهیم.
وی افزود: متاسفانه هم اکنون کتاب نخواندن در خوزستان به گونه ای است که زنگ خطر این موضوع فرهنگی به صدا درآمده و در بررسی های صورت گرفته این امر به مرز هشدار رسیده است.
خبیر همچنین خواستار مشارکت جدی تر دانش آموزان به عنوان آینده سازان استان خوزستان در چالش های اجتماعی همانند بحث های محیط زیست و مبارزه با اعتیاد شد و افزود: خوشبختانه فعالیت های مناسبی از سوی سازمان دانش آموزی استان صورت گرفته که منجر به سازماندهی مناسب دانش آموزان برای حضور در فعالیت های اجتماعی شده است. ما نیز در بدنه استانداری خوزستان از پر رنگ تر شدن حضور دانش آموزان در فعالیت های اجتماعی به تمام توان حمایت می کنیم و آن را گامی برای توسعه استان می دانیم.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان حضوردانش آموزان در فعالیت های اجتماعی را موثرترین راه مقابله با آسیب های اجتماعی به خصوص تبعات منفی شبکه های ماهواره ای دانست و گفت: قطعا سازماندهی دانش آموزان به گروه های کوچک و فعال در مدارس، باعث جلوگیری از انحراف آنها به سمت فعالیت های نامناسب و مخرب می شود.
خبیر همچنین با اشاره به اینکه هم اکنون انجمن های معتادان گمنام فاقد مکان برای برگزاری تجمعات خود هستند، عنوان کرد: باید دستگاه های توانمند در استان مکان مناسب برای حضوراین افراد در جلسات خود را فراهم کنند. جالب است که این گروه ها هم اکنون 90 جلسه در شبانه روز در پارک های مختلف استان برگزار می کنند.
کد خبر: ۴۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۰
نمایندگان مجلس شورای اسلامی به سومین وزیر پیشنهادی دولت یازدهم برای وزارت علوم تحقیقات و فناوری رای ندادند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش مهر ، محمود نیلی احمدآبادی امروز در صحن علنی مجلس گفت: از حسن نظر و اعتماد ریاست جمهور بابت معرفی خودم به مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر پیشنهادی تشکر می کنم، متاسفم که مدت محدودی در اختیار داشتم تا خدمت نمایندگان برسم ولی خوشحالم با روی گشاده و با دقت نظر نمایندگان روبرو شدم و توانستم برنامه های خود را به خدمت شان تقدیم کنم و نقطه نظرات را بشنوم.
وی افزود: همواره معتقد بوده ام که مجلس در راس امور است و در این یک هفته بیش از پیش به این موضوع واقف شدم.
نیلی گفت: من وزیر پیشنهادی وزارت خانه ای هستم که بیش از ۴ میلیون دانشجو دارد و جمع کثیری از استادان و متفکران و متخصصان این کشور تحت پوشش این وزارتخانه اند. یعنی یکی از بزرگترین سرمایه های کشور تحت پوشش این وزارتخانه است، وظیفه این وزارتخانه نقش اساسی و محوری در تداوم و رشد علمی هدفمند دارد. یکی از متولیان اصلی اجرای سیاستهای کلی علم و فناوری ابلاغی از سوی رهبری است.
وی افزود: نیروی کار سرمایه و منابع زیرزمینی امروز در درجه دوم اهمیت است، آنچه که خالق اصلی ثروت است و آنچه قدرت اصلی کشورها را می سازد دانش و علم است. یکی از متولیان اصلی اجرای سیاستهای کلی علم و فناوری، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری وزارت علوم است. این گفتمان مقام معظم رهبری و دیدگاه ایشان به خوبی نشان میدهد که کشور باید در چه جهتی گام بردارد و این یکی از وظایف اصلی وزارت علوم است.
گزینه پیشنهادی وزارت علوم، اظهار داشت: تحقق نقشه جامع علمی کشور، سند اسلامی دانشگاه ها، ارتقای علوم انسانی و مشارکت در توسعه و پیشرفت و حل مسائل کشور آنگونه که نظر ریاست جمهور است از وظایف این وزارتخانه کلیدی است اما تحقق این وظایف منوط به اجرای شرایط زیر است.
نیلی ادامه داد: جلوگیری از غوغا سالاری و سیاست بازی در دانشگاهها، دانشگاه نباید باشگاه سیاسی جریانهای چپ و راست باشد، ایجاد فضای با نشاط علمی، شاداب و پرانگیزه در محیط دانشگاهی، اعتماد به فرهیختگان، نخبگان دانشگاهی و بهره گیری از توانمندی آنها و مشارکت آنها در تصمیم سازی و تصمیم گیری و توسعه کشور، تناسب و تعادل میان نیازهای جامعه و رشته های تحصیلی، ارتقای دانشگاهها از دانشگاههای نسل اول و دوم به دانشگاههای کارآفرین.
وزیر پیشنهادی علوم تاکید کرد: علیرغم نیروی بسیار ارزشمند دانشجویان و اساتید مبرز در دانشگاهها، تحول در سازوکار و اداره دانشگاهها ضروری است. جهتگیری دانشگاهها باید در جهت تربیت نیروهای کارآفرین و دانشگاه کارآفرین باشد لذا تحول اساسی در این بخش مورد نیاز است. در این جهت نگاه یکپارچه و هماهنگ در سیاستها و برنامهریزیهای آموزشی و پژوهشی و مالی و اداری و فرهنگی و فناوری از ضروریات است. توجه جدی به موضوع کیفیت در دانشگاهها و گذر از کمیت گرایی، توجه جدی به اقتصاد آموزش عالی و توجه به سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی، ارتباط جدی و موثر بین دانشگاهها و دستگاهها اعم از دولتی و خصوصی همیشه مورد انتقاد بوده است. علیرغم ارتباط موثری که بین دانشگاهها و این دستگاه ها شکل گرفته، ولی هنوز فاصله زیادی تا ایجاد یک رابطه موثر و منطقی وجود دارد.
نیلی احمدآبادی افزود: من شخصاً سالها در این موضوع بررسی و کار انجام دادم و تجربه نسبتا مفیدی در این زمینه دارم، افزود: شاید دانشکده فنی دانشگاه تهران که دو دوره مسئولیت آن را داشتم را بتوانیم به عنوان الگویی در این زمینه بررسی و پیشنهاد کنم. به گمان من، توجه به سازمانها و دستگاههایی که بتواند نیاز مشترک دستگاههای اجرایی و دانشگاهها را محقق سازد از جمله اولویتهایی است که باید در دستور کار وزیر علوم قرار گیرد.
وزیر پیشنهادی علوم و سرپرست فعلی دانشگاه تهران گفت: نکته دیگری که بسیار مورد توجه است، توسعه متوازن آموزش عالی یا عدالت در توسعه آموزش عالی توجه به مناطق محروم در آموزش عالی به عنوان زیرساخت اصلی توسعه از موضوعات مورد نظر و مورد توجه است که در صورت توفیق کسب رای نمایندگان انجام می دهم. اما نمایندگان محترم یک شرط دیگر برای تحقق این برنامه های وزارت علوم لازم است و اینکه این وزارتخانه صاحب وزیر بشود و امیدوارم با نظر مساعد نمایندگان این نقص هم به هر روشی که صلاح می دانند برطرف شود.
وی ادامه داد: اجازه دهید به نکاتی که درباره برنامه ها، مدیریت و شخص من ذکر شد پاسخهایی را در حد وقتی که برای من در نظر گرفته شده، عرض کنم. اولین نکته درباره توان مدیریتی من است، جناب آقای دکتر نادران از همکاران ما در دانشگاه تهران است و در این چهار ماه مدیریت من را تحت نظر داشته است، اداره دانشگاه تهران با آن وسعت و حساسیت ها بدون سابقه مدیریتی لازم امکانپذیر نیست و بیشترین مشکل در مدیریت در همان شروع کار است. دانشکده فنی دانشگاه تهران به لحاظ وسعت و عده و عده از بسیاری از دانشگاههای کشور بزرگتر است دارای شعب مختلف در حتی شمال کشور است.
وزیر پیشنهادی علوم گفت: بیش از ۸ هزار دانشجو و ۳۰۰ استاد در این دانشکده مشغول به کار و تحصیل هستند، مدیری که برای دو دوره و بر اساس نظر استادان انتخاب می شود نمی تواند دارای ضعف مدیریتی خاصی باشد، رئیس دانشگاه تهران که با نظر بیش از ۲۱۰۰ استاد به این سمت به وزیر علوم پیشنهاد می شود، نمی تواند سابقه مدریتی ضعیفی داشته باشد.
نیلی ادامه داد: نکته دیگری که فرمودند درباره اردوی آشنایی دانشجویان در پردیس کرج بود. من خدمت آقای اکبریان هم عرض کردم اگر خلافی بر خلاف آنچه که مجوز داده شده باشد صورت گرفته باشد حتما دانشگاه برخورد می کرد و خواهد کرد. جناب آقای اکبریان هیچ سندی را من ندیدم درباره مواردی که ذکر کردند به جلسه ارائه کنند، من از وی خواهش کردم هر سندی دارند در اختیار من قرار دهند و تا به امروز هیچ سندی ندیدم و تنها چیزی که به عنوان سند ارائه شد، گزارش مکتوب معاون فرهنگی دانشگاه تهران که بسیاری از این عزیزان وی را می شناسند و رئیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران است، گزارش مکتوب آنان است که در سایت دانشگاه تهران هم وجود دارد.
تخطی از مجوزها صورت نگرفته است
وی گفت: هیچگونه تخطی از مجوز داده شده صورت نگرفته و مراسم در کمال آرامش، برابر مقررات برگزار شده است، بله آن روز عزای عمومی بوده به همین دلیل مراسم در شروع با ادای احترام به حضرت مهدوی کنی شروع شد. با قرائت فاتحه برای وی و هیچ گونه موضوعی که خلاف شرع مقدس و قوانین دانشگاه شاد صورت نگرفته است، این مسائل مستند است و اگر چیزی خلاف آن است به من ارائه دهید. من وظیفه دارم برابر مقررات برخورد کنم، من به دانشجویان و استادان و مدیران دانشگاه اعتماد دارم که هرگز برخلاف مصالح کشور و انقلاب و خطوط قرمر ترسیم شده از طرف رهبر انقلاب عمل نمی کنند.
وزیر پیشنهادی علوم گفت: اصلا وظیفه آنان حفظ شان و خدمت در دانشگاه است.
وی با اشاره به نامه ۸۸ گفت: درباره نامه ۸۸، استادان دانشکده فنی دانشگاه تهران صحبت کردند، اولا شما عزیزان زمان و مکان را در نظر بگیرید، در سال ۸۸ دو بار به دانشگاه تهاجم شد که مورد تقبیح رهبری هم قرار گرفت. در ۱۶ آذر به دانشکده فنی دانشگاه تهران تهاجم شد به شکل بسیار بدی، تاثیر بسیار منفی در روحیه جوانان و دانشجویان داشت. متاسفانه کسانی که پیشرفت مملکت را نمی خواهند و بر خلاف مصالح قدم بر می دارند همواره می خواهند به جوانان القا کنند که ملجاء شما در خارج مرزهای کشور است، این نامه به جوانان نشان داد که آنکه را باید بهش پناه ببرند و شکایت خود را ببرند و آنکه نقش پدرانه برای آنان دارد، رهبر انقلاب است. در این نامه به کسی تعدی نشده و فقط بیان آنچه که بر دانشگاه رفته، ذکر شده است.
نامه ۸۸ مانع خروج از کشور جوانان شد
نیلی گفت: اگر دوستان به دانشگاه مراجعه کنند، ملاحظه می کنند که این نامه تاثیر جدی در روحیه جوانان داشت و مانع خروج آنان از کشور شد و یک فضای آرام در دانشگاه به دنبال داشت. نکته دیگر به امضا کنندگان این ۸۸ نفر نگاه کنید که وابسته به هیچ جریان سیاسی نیستند و همه از استادان برجسته هستد. هیچگونه شائبه سیاسی در بیان آنان نیست، گفته شده من از جمع کنندگان این امضا بوده ام. نه، من یکی از امضاکنندگان بودم و نه تهیه کننده و نه جمع کننده، ولی همانطور که عرض کردم به نظر من این یک اقدام بسیار موثر و مفید در جهت مصالح انقلاب بود.
نیلی اضافه کرد: درباره مجوز اردوی مختلط باید گفت که دانشکده فنی چنین مجوزی را صادره نکرده است.
وی گفت: موضوع خاصی را ندیدم برعکس تحولات زیادی در زمان من شکل گرفت.
گزینه وزارت علوم درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی نمایندگان موافق توضیح فرمودند. ترتیب معرفی سرپرست دانشگاه ها معمولا یک دوره چند ماهه لازم است. این کار شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این است که به مدیر و سرپرست فرصتی داده شود که عملکرد سرپرستان بررسی شود. اگر این زمان نیاز نبود که از همان ابتدا حکم ریاست داده می شد.
وی افزود: بدیهی است که دانشگاه تهران با حساسیت و اهمیتی که دارد، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز می دانند که این کار انجام شود. برای من هم همین طور بود. طبق قانون سرپرستان اجازه دارند که ۶ ماه کار کنند. اگرچه قانون بعد از آن خاموش است. لذا از زمانی که حکم ماموریت را گرفتم ۴ ماه نمی گذرد و مسیر منطقی و متداول طی شده است.
از بورسیه تحصیلی صرف نظر کردم
نیلی خاطرنشان کرد: اما یکی از نمایندگان محترم فرموده است عملکرد برای ما مهم است نه بیان. می خواهم بر همین نکته توجه دهم. از ۸ سال که در خدمت جبهه و دفاع مقدس بودم در همان زمان از بورسیه تحصیلی که به من پیشنهاد شد صرف نظر کردم و خوشحالم که این کار را کردم و به آن افتخار می کنم. عملکرد ۸ ساله من به خوبی نشان می دهد دیدگاهم را.
وی یادآور شد: ۷ سال پردیس دانشگاه های فنی را داشته ام و دانشکده فنی، دانشجویان، اساتید و گزارش های آن هست می توان رفت و از آن سراغ گرفت.
گزینه وزارت علوم تاکید کرد: من یک مدیر اجرایی صرف نیستم و اگر تحولی صورت ندهم کاری را قبول نمی کنم. آموزش عالی نیازمند تحول است . روال موجود انتظارات را برآورده نمی کند.
هیچ یک از خطوط قرمز را زیر پا نگذاشته ایم
وی درباره همکاران خود در دانشگاه تهران گفت: همکاران من و من تا به امروز هیچ یک از خطوط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری را زیر پا نگذاشته ایم و نه تا به امروز اتفاق افتاده است. یک مورد را پیدا نمی کنید . نه من و نه همکاران من این اتفاق در دوران مسئولیت آنها رخ داده باشد و و بعد از آن هم واقع نشده است.
نیلی افزود: همکارانی که در انتخاب کرده ام بیشتر کسانی بودند که حکم مسئولیت آنها پایان یافته بود و تغییرات حداقل بوده است. در یکی دو مورد احساس کردم افراد قوی تری را به کار بگمارم. درباره مدیران فعلی هم مطمئن هستم که از معتقدان نظام و در چارچوب خط رهبری و نظام عمل کرده اند.
وی افزود: نمایندگان محترم، اگر افتخار خدمت در سمت وزارت نصیبم شد، که خدا را شاکرم و اگر مصلحت دیگری شما اندیشیدید باز خدا را شاکرم که همه امور در دستان با اراده اوست و تنها او می داند خیر و صلاح ما در چیست. خدایا همانا پادشاهی توراست/ زمان خدمت آید خدایی تو راست/ تویی برترین دانش آموز پاک/ زدانش قلم رانده بر لوح پاک.
بر اساس این گزارش، وزیر پیشنهادی علوم از مجموع ۲۴۶ رای مأخوذه با کسب فقط ۷۹ رای موافق، ۱۶۰ رای مخالف و ۷ رای ممتنع، نتوانست بر کرسی وزارت علوم تکیه بزند.
کد خبر: ۴۷۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
وزیر آموزش وپرورش تلاش وفداکاری کاظم صفر زاده معلم لرستانی را تجلیل کرد
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش مرکز اطلاع رسانی وروابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، دکتر علی اصغر فانی درجمع معاونان و مدیران کل آموزش وپرورش استان های کشور با اشاره به فداکاری کاظم صفر زاده گفت: این معلم و همکار گرامی برای نجات جان دانش آموزان خود تلاش نمود و در این مسیر فداکارانه جان خود را ازدست داد .وزیر آموزش و پرورش با اظهار تاسف ازحادثه ایجاد شده و از دست دادن سه دانش آموز افزود: اینجانب ضمن تجلیل از فداکاری این معلم وهمکارگرامی ضایعه از دست دادن دانش آموزان را به جامعه فرهنگیان و مردم شریف استان لرستان تسلیت می گویم و آموزش و پرورش در جشنواره جلوه های معلمی که در آینده برگزار خواهد شد از فداکاری این معلم تجلیل به عمل خواهد آورد.وزیر آموزش وپرورش همچنین مرگ چهار دانش آموز درحادثه رانندگی در شهرستان سرپل ذهاب استان کرمانشاه را به فرهنگیان و مردم این استان تسلیت گفت.گفتنی است؛ کاظم صفر زاده 23 مهر ماه در مرکز شبانه روزی عشایری امام جعفر صادق (ع ) در منطقه محروم ویسیان در استان لرستان برای رساندن یکی از دانش آموزان به بیمارستان به اتفاق دو دانش آموز دیگر در مسیر با بارش شدید باران وجاری شدن سیل مواجه و هرچهار نفرجان خود را از دست دادند با پیگیری ها و تلاش مسئولان جسد سه دانش آموز معصوم پیدا شده ولی تا کنون جسد معلم فداکار پیدا نشده است.
کد خبر: ۴۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶