« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهدآوای دنا-نصرالله خسروی:یکی از رویدادهای مهم ایران پس از پیروزی انقلاب،تجاوز سراسری ارتش عراق در 31 شهریور 1359 بود. رخدادی که بررسی ابعاد گوناگون آن برای نسل حاضر و آینده تاریخ حایز اهمیت است. اگر چه در زمینه جنگ، باید به ریشه های تاریخی اختلاف ایران و عثمانی نظر داشت، اما در خصوص کشورمان که تازه انقلابش به پیروزی رسیده بود و هنوز ثبات لازم برای حل و فصل عادی امور داخلی خود نداشت و ارتش آن نیز از هم پاشیده بود و دهها دلیل دیگر، این تأمل را برمی انگیزد که دولت عراق با این تجاوز چه اهدافی را دنبال می کرد؟ تاریخچه مناسبات دو کشوررشته ی ارتباط ایران و ساکنان میان دو رود (بین النهرین) به قبل از میلاد مسیح میرسد. به این معنی که سرزمین مذکور مانند دشت ها و جلگه های فلات ایران و آسیای میانه از سپیده دم تاریخ جلوگاه آثار دست و فکر آریایی ها بوده و تاریخ آن با سرنوشت ایران گره خورده است. ایرانیان بودند که برای اولین بار به میان دو رود نام «ایراه » ( آبراه=یا کنار رودخانه و دریا )که بعد ها به عراق تبدیل شد،  دادند. با کوشش ایرانیان بود که تیسفون  پایتخت باستانی ایران و یک قرن پس از سقوط آن بر خرابه هایش با مصالح آن و با فکر و تدبیر رجال مسلمان ایرانی، شهر بغداد  بنا گردید. اختلافات ایران و عراق به دوران تأسیس دولت صفوی در ایران و دولت عثمانی که عراق بخشی از آن بوده است، باز می گردد. امپراتوری عثمانی در سال 656 ه.ق ./1258م. بوسیله عثمان فرزند ارطغرل در آناتولی و آسیای غربی تأسیس شد. سلاطین عثمانی پس از تصرف شام، مصر، مکه و مدینه شعار عباسیان را دنبال کرده و مدعی خلافت اسلامی شدند. آنها سنیان متعصبی بودند و نسبت به شیعیان ایران به خصومت رفتار می کردند.  سلسله صفوی نیز توسط شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق. / 1502 م. در ایران تأسیس شد. هدف اصلی ان حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم ترکان عثمانی بود. صفوی ها برای مقابله با تفوق مذهبی عثمانی ها، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی مردم ایران ترویج کردند.  اختلافات ایران و عثمانی تا 420 سال بعد همچنان در دوره های افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی ها ادامه یافت تا اینکه در سال 1918م.  امپراتوری عثمانی پس از شکست در جنگ جهانی اول فرو پاشید و از تجزیه آن کشورهای مستقلی در غرب آسیا، شرق اروپا، و شمال آفریقا به وجود آمد. تأسیس کشور عراقپس از جنگ جهانی اول و به دنبال شکست آلمان متحد عثمانی، امپراتوری وسیع عثمانی تجزیه شد و از سه استان بغداد، موصل و بصره کشوری مستقل به نام عراق به پادشاهی ملک فیصل تأسیس گردید.(ژوئن 1921م).  تمام مناسبات و اختلافات سیاسی ایران و عثمانی، با سوابق  تاریخی قدیم خود، از این به بعد در چارچوبی نو بار دیگر میان ایران و عراق مطرح گردید.در فاصله ی بین دو جنگ جهانی ، و بر اثر اکتشافات نفت، نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلیس به طور مستقیم با سرنوشت عراق گره خورد. از اینرو در اختلافات و مناسبات سیاسی یران و عراق، دولت انگلستان همیشه نقش تعیین کننده داشت. در سال 1962م. صدام حسین طی یک کودتا به حکومت رسید. البته او قبلاً عضو شورای انقلاب و حزب بعث بود.  صدام با تلاش های فراوان به توسعه عراق پرداخت، او توانست از طریق فروش ذخایر نفت و گاز و هماهنگی با اتحاد جماهیر شوروی به نوسازی و مدرنیزه سازی کردن صنایع و ارتش عراق بپردازد. او در سرش رویای رهبری جهان عرب را داشت. وضعیت ایران:در سال 1357 ه.ش /1979م. حکومت پهلوی منقرض و انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید. انقلابی که یکی از رخدادهای بزرگ تاریخ معاصر جهان بوده و تمام وزنه های تعادل را به هم زد. تلاش های ملت ایران پس از سال ها به بار نشست. هنوز مزه ی این شیرینی را، درست نچشیده بودیم که جنگ هشت ساله ای ذائقه مان را تلخکام نمود. زمینه های جنگ:در 31 شهریور ماه 1359 ش. که رژیم عراق تهاجم سراسری خود به ایران را سامان داد هرگز بر این پندار نبود، که مردم این سرزمین برای دفاع از وطن، انقلاب ، حیثیت و شرافت خود، بی نفخ صور رستخیز عظیمی برپا کنند. صدام در خیالات واهی خود، پیروزی سه روزه را تصور می کرد. اما تنها گذشت چند روز، بطلان محاسبات آنها را به منصه ظهور رساند. جوانان غیور ایران که با پیروزی انقلاب دگر بار متولد شده بودند، با اراده متکی به قدرت خدای بزرگ، پروانه وار تن به آتش عشق سپردند و آنچه را ناشدنی می نمود محقق ساختند. اما زمینه های جنگ: 1-ادعای اروند رود از سوی عراق: یکی از اختلافات عمده ایران و عراق به مرز مشترک دو کشور در اروند رود مربوط می شود. دولت عراق همواره ادعا می کرد، این رودخانه به آن کشور تعلق دارد، در مقابل ایران نیز معتقد بود، اروند رود، رودخانه ی مرزی و قابل کشتیرانی است، به همین دلیل بر اساس مقرارت حقوق بین الملل، مرز دو کشور باید خط «تالوگ»  باشد. در مجموع، به منظور تعیین مرز دو کشور در این رودخانه تاکنون چندین قرار داد بسته شده بود که مهمترین آنها عبارتند از: عهد نامه ارزنه الروم  1847م. بین ایران و عثمانی و عهدنامه مرزی و حسن همجواری   1975 م. بین ایران و عراق ، که به موجب عهد نامه اخیر مرز دو کشور در اروند رود خط تالوگ تعیین شده است. دولت عراق در 26 شهریور   1359 ه.ش . /17 سپتامبر 1980 م . عهدنامه مذکور و اعلامیه الجزایر را به طور یکجانبه لغو کرده و 5 روز بعد از طریق زمین، هوا و دریا به حمله گسترده علیه ایران دست زد. 2- درخواست جزایر سه گانه: سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک جزء لاینفک ایران بوده و قسمتی از خاک کشورمان در طول تاریخ محسوب می شدند. اما در یک وقفه کوتاه بر اثر ضعف حاکمیت ایران، انگلستان این جزایر را به اشغال خود درآورد.  تا اینکه در سال 1971 م حاکمیت مجدد ایران بر آنها تثبیت شد. فرض بر اینکه این جزایر به ایران تعلق نداشته باشد، این ادعا را باید دولت امارات مطرح میکرد، نه دولت عراق. اما صدام در پی رؤیای رهبری جهان عرب مدعی حاکمیت بر این جزایر بود.  وی برای همراهی اعراب نیاز به این سیاست داشت. و واقعاً هم توانست آنها را از هر جهت با خود همراه سازد. صدام می گفت به نمایندگی از تمام اعراب با ایران می جنگد. رژیم عراق با به کارگیری این حربه توانست کمک های مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی دولت های عرب را به سوی جبهه های خود سرازیر کند. 3-تجزیه خوزستان از ایران: یکی از مسائل اختلاف برانگیز ایران و عراق استان شکرستان بود. در کنار سایر مسائل ادعایی، موضوع عربی بودن استان خوزستان را مطرح می کرد و آنرا را جزء جدانشدنی کشور عراق می دانست. این در حالی بود که در تمام عهدنامه های گذشته بین ایران و عراق کلیه مناطق ساحل چپ رودخانه اروند رود به ایران تعلق داشت. البته قبل از صدام، شیخ خزعل نیز چنین ادعایی داشت، ولی در دوره رضا شاه سرکوب و به قتل رسید. 4-جلوگیری از صدور انقلاب ایران: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم ایران وابسته به بلوک غرب و نقش ژاندارمی ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه ایفا می کرد. با سقوط شاه و پناهنده شدن به آمریکا، دشمنی ما و این کشور شروع شد. که سرانجام منجر به اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط سیاسی دو کشور گردید.چون دولت آمریکا مهره ی ارزشمندی را از دست داده بود و از طرفی ایران در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی دشمن دیرینه بلوک غرب قرار داشت از هر طریق سعی کرد انقلاب ایران را مهارکند. با توجه به وجوه مشترک دو ملت ایران و عراق از جهت مذهبی، قومی و همجواری، صدام از پیام ها و شعارهای انقلاب ایران می ترسید. لذا اختلافات ایران و آمریکا از یک طرف، بلند پروازی های صدام از طرف دیگر، و همچنین اختلاف دیرینه ی مرزی بین ایران و عراق دست به دست هم داده و صدام را برای آغاز جنگ و پیشگیری از نفوذ انقلاب ایران مهیا کرد. 5- رهبری جهان عرب؛ حزب بعث از نظر عقیدتی، رسالت تاریخی خود را تشکیل ملت واحد عرب می داند. آنان معتقدند که کشورهای مختلف عربی ملت واحدی هستند، و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی برداشته شود. صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهد. او در خلال تجاوز به ایران، از روابط ایران و اعراب که اغلب خصمانه بوده است یاد می کند. تا از یک طرف جنگ خود با ایران را جنگ بین ایران و اعراب در ذهن ملتهای عربی جا بیندازد، و از طرفی دیگر خود را به عنوان رهبر عرب که هدف اصلی او نیز بود مطرح کند. صدام جنگ خود علیه ایران را «قادسیه دوم» می نامید جنگی که در آن اعراب ایرانیان را شکست دادند. البته علاوه به عوامل بالا ، زمینه های دیگری نیز وجود داشته که از آن جمله؛ وجود ایلات مرزی بین دو کشور مانند کردها، عقده های روانی و شخصی صدام نسبت به ایرانیان، عقده ی برتری بینی صدام نسبت به دیگران و..... اما عوامل اصلی همان هایی بودند که در بالا به انها اشاره گردید.نتیجه گیری: ارتش عراق با اهداف از پیش تعیین شده سرانجام تهاجم سراسری خود را علیه ایران در طول 1300 کیلومتر مرز آغاز نمود. اگرچه در ابتدا به پیروزی هایی دست یافت، و بخش هایی از میهنمان را به اشغال در آورد، ولی هنوز در اندیشه ی پیروزی و سرمست از اشغالگری های آغازین تجاوز بود، که توقف ماشین جنگی اش را در برابر صخره مقاومت مردم ایران شاهد شد. نوادگان رستم و کاوه پنجه در پنجه دشمن انداخته و متجاوزان را در ابتدای راه به زانوی ذلت نشاندند. آنها یک سره و یک جا پندارهای حکام بعث عراق  را در نابودی انقلابشان و تجزیه و اشغال سرزمین ایران را بر باد فنا دادند. مردم ایران در جریان هشت سال دفاع مقدس، در یک نبرد نابرابر، دشمن را از دست اندازی به حریم باورهای خود باز داشته، و کشور را از پاره پاره شدن و انقلاب را از خطر نابودی رهانیدند. شهیدان ما این فرشتگان اهورایی، و این قلندران قلمرو عشق و معرفت، کاری کردند کارستان، چنانچه پیر مردشان، برداشتن چنین ملتی فخر و مباهات می کرد. ملت ایران دانست چرا و چگونه باید بجنگد. اما دنیا از درک واقعیات، تجاوز عراق به کشور ما باز ماند. زمانی متوجه شد که دیگر دیر شده بود. آزادی خرمشهر جهانیان را به تعجب وا داشت. سرانجام صدام پس از ناکامی اش در جنگ، و دفاع سرسختانه ی پهلوانان پارس، تن به پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد داد. پاورقی ها1-تازیان این کلمه را معرب کردند. همزه را به عین و ها را به قاف قلب کرده و آن را عراق می گفتند.2- پایتخت امپراتوری های اشکانی و ساسانی، چون در دو طرف دجله مجموعه ای از هفت محله بود عربها آن را مدائن جمع مدینه به معنای شهرها می گفتند.3- کلمه بغداد فارسی است و از دو جزء بغ به معنی خدا و داد به معنی آفریده در مجموع به معنی خداداد می باشد در دوره منصور دومین خلیفه عباسی پایتخت اسلام گردید.4- تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، ص 435.5- مشایخ فریدونی؛ مسائل مرزی ایران و عراق، ص 10.6- همان ص107.7- بعث در لغت به معنی برانگیختن است. حزبی بود که دارای مرام سوسیالیستی و خواهان اتحاد کشورهای عربی بود در عراق، سوریه و مصر به قدرت رسید.8- در لغت به معنی دره و عمق می باشد و در اصطلاح به این مفهوم است که عمیق ترین و قابل کشتیرانی ترین نقطه رودخانه مرز دو کشور همجوار است. 9-این عهدنامه در دوره محمدشاه قاجار بین ایران و عثمانی در شهر ارز روم ترکیه بسته شد.10- این عهدنامه که به عهد نامه ی الجزایر معروف است در زمان محمدرضا شاه پهلوی بین ایران و عراق در الجزایر بسته شد.11- شیخ خزعل رئیس طایفه بنی کعب از اعراب خرمشهر بود که در اواخر دوره ی قاجاریه در خوزستان قیام کرد و خواهان جدایی این استان و خود مختاری آن بود. نصرالله خسروی کارشناس ارشد تاریخ
کد خبر: ۲۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹

دکتر ابراهیم کارخانه ای - نماینده مجلس شورای اسلامی:کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا در جهت مقابله با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران، اهداف شیطنت آمیزی را دنبال می کنند که البته اين موضوع كه ريشه درخصومت غربي هاباايران دارد درگذشته نيزوجودداشته وبراي مردم ايران اسلامي اين دشمني هاكاملامعلوم است ودر دوران هشت سال  دفاع مقدس در بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی اين خصومت هاوتوطئه ها با شکست مواجه شده است.بدون شک ملت بزرگ ایران که طی 34 سال گذشته آزمون های سختی را در دفاع از اسلام پشت سر گذاشته است در این آزمون نیز، قدرتمند و سربلند به راه عزت و سرافرازی ایران اسلامی ادامه خواهد داد.یقیناً بازنده این بازی سیاسی کشورهایی خواهند بود که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون سیاست های سطله جویانه آنها علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داشته ودرهمه عرضه ها باشكست مواجه شده اندهرچندشايدمشكلاتي رابراي كشورمابه وجودآوردند.امااین بار نیز ملت سلحشور ایران، قدرتمندتر از همیشه تحت هدایت های مدبرانه رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی یکپارچه و مصمم در برابر زیادت طلبی آنها خواهد ایستاد و ضمن حمايت ازمذاكره كننده گان ايراني باگروه موسوم به1+5نقشه شوم آنها را در مقابله با اسلام عزیز نقش برآب خواهند ساخت وازحق مسلم خوددردستيابي به فعالیت های صلح آمیز هسته ای نخواهندگذاشت ودربرابرفشارهاتسليم نخواهدشد .امادر ذیل به اختصار بیان برخی  اهدافی که غرب در ممانعت از فعالیتهای صلح آمیز هسته ای در قالب جنگ اقتصادی علیه ایران اسلامی دنبال می کند می پردازیم:1- در تنگنا قرار دادن جمهوری اسلامی ایران با اهرم فشار اقتصادی به منظور تغییر در محاسبات سیاسی.2-  مقابله با پیشرفت پُرشتاب علمی جمهوری اسلامی ایران در راستای دست یابی ایران اسلامی به مرزهای نوین دانش در معادلات بین المللی.3- جلوگیری از الگو شدن جمهوری اسلامی ایران با هویت اسلامی، فعال و پویا در بین ملت های منطقه.4- جلوگیری از افزایش نفوذ و قدرت علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران که اقتدار سیاسی و اقتصادی ایران اسلامی را در معادلات جهانی بدنبال داشته است.5-  ممانعت از تمایل دیگر کشورهای جهان در دست­یابی به انرژی هسته ای به منظور حفظ انحصار فعالیت های هسته ای جهان در راستای سیاست­های سلطه طلبانه غرب.6-  سرکوب هرنوع فعالیت مستقل هسته­ای و تلاش در جهت اعمال مدیریت واحد بر گستره فعالیت­های هسته­ای جهان در چهارچوب سیاست های استعماری و سلطه جویانه غرب.7- آینده­نگری درجهت مدیریت انرژی جهان پس از اتمام منابع نفتی و اسارت گرفتن کشورهای نیازمند انرژی در راستای اعمال سلطه اقتصادی و سیاسی در معادلات بین المللی نوین جهانی.8- بهانه قراردادن فعالیت­های هسته ای صلح آمیز ایران اسلامی به منظور ادامه سناریوی توطئه­های زنجیره ای در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در قالب تشدید جنگ اقتصادی.9-  باز داشتن جمهوری اسلامی ایران از ایفاء نقش بیداری اسلامی و نفوذ امواج انقلاب اسلامی در بین ملت های منطقه.10- اجرای تبعیض گونه معاهدات بین المللی شامل آئین نامه آژانس بین المللی اتمی، کنوانسیون ژنو و معاهده منع تولید و گسترش سلاح هسته­ای NPT در راستای سیاست های سلطه جویانه غرب که سقوط جایگاه آژانس بین المللی انرژی اتمی در بین ملت­ها آزاده جهان و کشورهای ناهمسو با سیاست های سلطه جویانه غرب را در پی خواهد داشت.
کد خبر: ۱۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۰۹

اوای دنا:انتخابات با همه ی زیبائیهای خود و با ایتکه نماد مردم سالاری دینی می باشد اما خصوصا دربعضی از شهرهای کوچک نمایندگان و مسولانی  را وامدار احزاب ، گروهها و خصوصا افراد فرصت طلب و فصولگرا می نماید.که این خودیکی از  بزرگترین اسیب ها در صحنه ی خدمت به مردم و بی توجهی به اصل شایسته سالاری می باشد.متاسفانه در چنین شرایطی بعضا افرادی سکان دار ادارات و نهادها می شوند که نه تنها خدمتگزارانی صدیق بلکه فرصت خدمتگزاری را از افراد صدیق می گیرند.چند سال قبل مطلبی را در یکی از نشریات کشور بنام وقایع خواندم که حاصل چنین روندی را مدیران نالایق با رویکردهای نامتعارف دانسته است.مطلب آموزشی و آسیب شناسی زیر که بر گرفته از خط مشی و عملکرد چنین مدیرانی می باشد به رشته تحریر در آمده و امید است مورد توجه مسئولان صدیق و همچنین تسکین دهنده دل پر درد کارمندان خدوم قرار گیرد.معمولاً یکی از ویژگیهای برجسته مدیران نالایق فقدان یا ضعف جدی وجدان کاری است یعنی چون آنها بر اساس شایستگی انتخاب نشده اند همیشه بیشتر انرژی خود را صرف غلبه بر استرسهای خیالی از دست دادن مدیریت می نمایند و بدون دلیل به زیر مجموعه خود و حتی مراجعین مشکوک می شوند و تضاد دائمی تفکر خیالی از دست دادن مدیریت و واقعیت های موجود عملاً آنها را به موجودی ستیزه گر تبدیل می کند،آسیب مهم نشأت گرفته از این ویژگیها این است که این تیپ مدیران فوق العاده انحصار طلب هستند و به همین خاطر تلاش دارند تمام کارمندان زیر مجموعه را انتخاب کند واگر فرصت داشته باشند حتی سرایدار و خدمتگذار ساده را بر اساس معیارهای خود انتخاب می کند یعنی دلشان می خواهد هیچ کس جرأت انتقاد از آنها را نداشته باشد. چرا که فوق العاده شکننده هستند و چون تمام انرژی خود را صرف مقابله با جنجالهای خیالی وطرح نیرنگ مدیریتی می نماید دیگر حوصله تحمل اعتراضی را ندارند. چنین مدیرانی ظاهری مغرور دارند ولی برای فریب دیگران ناخودآگاه به مکانیسم دفاعی ابطال نیز متوسل می گردند.یعنی اظهار خدمت به محرومین و خانواده های نیازمندان ویا حتی احسان به فقرا و غیره ، اما غافل از این موضوع هستند که با مال دزدی احسان فایده ای ندارد. واین عمل را ناخودآگاه برای رهایی از عذاب وجدان انجام می دهند. این مدیران نالایق با توسل به رابطه گرایی مطلق به هرجا منتقل شوند قطعاً اصرار دارند معاونین خود را که اکثراً آدمهایی ضعیف تر از خودشان هستند را خود انتخاب نمایند و اگر به علت شرایط تخصصی افراد نتوانست چنین کند دوست دارد که آن پست ها خالی بماند واگر هم ناچار شد همیشه مراقب آنها گردد که برایش خطری محسوب نشوند .آسیب جدی چنین مدیرانی این است که کیفیت خدمات را فوق العاده پایین می آورند و اصلاً انجام وظیفه برایشان مفهومی ندارد . این مدیران ارگانهای دولتی،وسرانه بیت المال همان نهادها را مثل اموال شخصی خود تلقی می کنند وانگار یک شرکت خصوصی راه انداخته اند که چنین می کنند. وبه همین خاطر نیز فوق العاده سلیقه ای عمل می نمایند. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته مدیران نالایق این است که چون مدیر سفارشی می باشند و با رابطه بر سرکار می آیند تلاش می کنند به کرات از مکانیسم دفاعی جابجایی استفاده می کنند. از آسیب های جدی چنین مدیرانی یکی این است که در وهله اول استعدادها را به دو علت خفه می کنند : *یکی اینکه خودشان استعدادی ندارند ومفهوم خلاقیت را نمی فهمند. دیگر اینکه می ترسند شکوفایی زیر مجموعه هویت و کارآیی آنها را زیر سوأل ببرد،بنابر این مداوم به فکر یارگیری وباج دهی به عده ای و در عوض تهدید و سرکوب عده ای دیگر می افتند. یکی دیگر اویژگیهای مدیران نالایق ضعف تقوی اخلاقی آنهاست.یعنی هیچ وقت بر اساس اصول اخلاقی و اعتقادی قضاوت نمی نمایند بلکه برا ساس اصول تحریف شده فردی خود تصمیم می گیرند. آسیب برجسته چنین مدیرانی این است که وقتی در یزیر مجموعه خطا و یا قصوری رخ داد بدون هیچ گونه تلاشی برای اصلاح آنها قبل از هر اقدامی ان را به مقامات مافوق گزارش می دهند،فقط به خاطر اینکه خود را مطرح کنند و رابطه گرایی خود را اثبات نماید و از آن امتیازی بدست آورد. آسیب این مدیران نالایق این است که امنیت روانی مجموعه زیر دست خود را همیشه به هم می زنند و با جاسوس پروری انگیزه کاری افراد را با خطر جدی مواجه می نمایند.یعنی این تیپ مدیران دوست دارند همه برای انها خبرچینی کنند و در چنین فضای مدیریتی کارمندان خوب یا منزوی می شوند ویا اینکه ناچار به اعتراض می گردند که چون سیستم بازرسی نیز متاسفانه خودش از دانه های زنجیر ارتباطی چنین مدیرانی محسوب می شود به راحتی شخصیت آنها را با چالش های جدی روبرو می نماید. اگر ما به محیط کاری چنین مدیرانی سر بزنیم یا با آدمهای ترسو و محافظه کار مواجه می شویم که جرأت اظهار نظر ندارند و یا با موجوداتی متملق روبرو می شویم که خود پاک باخته اند ودیگری هویتی برایشان باقی نمانده است. امیدوارم مسئولان ارشد استانی در چینش مدیران نهایت دقت را به عمل آورند و از بکارگیری مدیران نالایق در پست های حساس مدیریتی که نمونه ی آنها نیز در حال حاضر کم نیست ،پرهیز نمایند.
کد خبر: ۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۲

اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و  فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب و شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است بدین ترتیب  بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسبت به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس(خلیج فارس) تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران یا اریتره ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد .  با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .در دهه‌های اخیر، بارها به جعل نام خلیج فارس، اعتراض شده است، تا جایی که سازمان ملل متحد تا کنون پنج بار در دورده‌های گوناگون، بر رسمی بودن نام «خلیج فارس» تأکید کرده و افزون بر آن، از هیأت‌های بین‌المللی خواسته که در مکاتبات رسمی، به ویژه در اسناد سازمان ملل، از نام کامل «خلیج فارس» بهره گیرند؛ حال به نظر شما، سرآغاز این موضع‌گیری قاطع از کجاست؟از زمان روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و بروز تفکرات پان عربیسم، در میان کشورهای عربی منطقه، موجی به راه افتاد که تا بروز چند جنگ به مانند جنگ تحمیلی و قربانی کردن هزاران جوان ایرانی و شهادت هزاران نفر از شهروندان ایرانی توسط جریان نژاد پرست عرب  علیه کشورمان ادامه یافت و اثرات بد آن هنوز هم دیده می‌شود؛ غافل از آنکه زمان آخال‌ها و ترکمانچای‌ها گذشته است. از طرفی خلیج فارس همواره مانند خونی است که در رگهای ایرانیان جریان دارد وهر گونه اختلال در این فرایند می تواند پیکره ملت ایران را دچار وهن و ضعف کند.بررسی تاریخچه 4 هزار ساله این آبراه استراتژیک نشان می دهد که خلیج فارس پیوسته عامل وحدت وهمگرائی ملی بوده وبه همین دلیل استعمارگران برای ایجاد یک جنگ روانی علیه ایرانیان آزاده ،تلاش کرده اند تا نام های مجعولی بر خلیج فارس بگذارند.اگر چه مورخان وجغرافی دانان بزرگی مانند هردوت ،ننار خوس ،استرابون ونیز استخری ، مسعودی ومستوفی در تذکره ها ودست نوشته های خود ازاین آبراه مهم به نام خلیج فارس یاد کرده اند. اما نخستین بار روزنامه تایمز لندن در سال 1962در یک مقاله سؤال برانگیز ومشکوک واژه غریب ومجعولی بر این آبراه اطلاق کرد.طبیعی است در آن زمان جعل نام زیبای خلیج فارس توسط یک روزنامه انگلیسی واکنش شدید ملت ایران را به دنبال داشت اما جعل این نام ،موجب شد که برخی مدعیان قومیت عربی این واژه مجعول را محملی برای ایجاد تقابل بین ملت ایران وهمسایگان عرب خود قرار دهند. جمال عبدالناصر رئیس جمهوری وقت مصر که از رهگذر تشدید جریان کاذب قومیت عربی تلاش داشت تا یک جبهه عربی علیه ملت ایران ایجاد کند بارها از واژه مجعول دیگری در مورد خلیج فارس استفاده کرد. تشدید جریان سازی های سیاسی ورسانه ای جمال عبدالناصر علیه ایران موجب شد تا روابط سیاسی ایران و مصر از سال 1962 تا سال 1970 بکلی قطع شود وحتی دو کشور تا مرز لشکر کشی پیش رفتند که جنگ صدام با این رویکرد و با این نگاه صورت گرفت  و تاسف اینجاست که  پس از آغاز خیزش مسالمت آمیز مردم بحرین در فوریه ۲۰۱۱، رژیم ال سعود که موجودیت آل خلیفه را در منطقه در خطر می دید، نیروهای خود را تحت عنوان توافقنامه نیروهای "سپر جزیره" برای کمک به سرکوب مردم این کشور به بحرین اعزام کرد. سرکوب شدید مردم به دست نیروهای آل خلیفه و آل سعود موجب شد سران این دو خاندان برای توجیه علت حضور این نیروهای اشغالگر سعودی در بحرین، و جلوگیری از گسترش اعتراضها به عربستان، به فکر الحاق بحرین به عربستان بیفتند. "عبدالله بن عبدالعزیز" شاه سعودی در نشست اخیر شورای همکاری در ریاض در نوزدهم دسامبر سال گذشته، از کشورهای عضو دعوت کرد با عبور از مرحله همکاری، وارد مرحله اتحاد در چارچوب یک سرزمین واحد شوند. " سعود الفیصل" وزیر خارجه سعودی نیز دو هفته قبل در همایش جوانان عرب منطقه تأکید کرد، هماهنگی و همکاری کشورهای شورای همکاری کافی نیست .. و کشورهای عضو شورای همکاری، به تشکیل یک اتحادیه قابل قبول روی آورند . از این رو طلب می نماید که ایرانیان و سیاستگذاران ایرانی با هر گرایشی  از موضع انفعالی برخورد ننمایند . بحرین که تا چهل سال پیش یکی از استانهای ایران بود ودر مجلس شورای ملی نماینده هم داشت اینطور از دست ما برود و ما حتی در رسانه هایمان هیچ ادعایی درباره آن نداشته باشیم . بهتر است یک مقدار تهاجمی تر و فعالتر با مسایل منطقه روبرو شویم .چرا باید اینطور باشد ؟؟؟؟؟ دکتر خدارحم سهرابی ، فرهنگی و استاد دانشگاه
کد خبر: ۷۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۲

آوای دنا-سید مهدی خرمی :زبان، میراثی از یک دانش بسیار غنی است که می تواند درهایی به سوی دنیاهای دور با سنتها و فرهنگهای متنوع بگشاید.امروزه نزدیک به  7 هزار گویش زبانی در دنیا وجود دارد که بیش از نیمی از این زبانها در پایان قرن حاضر از بین می روند .این زبان ها از سوی تغییرات فرهنگی، خجالت از قوم و قبیله و سرکوب دولت ها، تهدید می شوند.زبان‌های در حال انقراض همراه با یک طبقه‌بندی 5 حالته منتشر کرده است. این طبقه‌بندی شامل: 1- زبان‌های در آستانه‌ی خطر (بیمار): اغلب بچه‌ها به این زبان تکلم می‌کنند اما این خصوصیت به مناطق محدودی خلاصه می‌شود و این امر تهدیدی برای زبان‌های فوق است. 2- زبان‌های به خطر افتاده: بچه‌های اندکی این زبان‌ها را به عنوان زبان مادری و در منزل استفاده می‌کنند.3- زبان‌های شدیدن به خطر افتاده: فقط نسل مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها از این زبان‌ها استفاه می‌کنند. پدرها و مادرها ممکن است این زبان‌ها را بفهمند اما به کودکان منتقل نمی‌کنند و حتا بین خودشان هم استفاده نمی‌شود.  4- زبان‌های در محدوده‌ی بحران: جوان‌ترین متکلمین این گروه همان نسل پدربزگ‌ها و مادربزرگ‌ها هستند. تازه آن‌ها هم خیلی کم و به‌ندرت از این زبان‌ها استفاده می‌کنند.5- زبان‌های مرده: دیگر کسی از نسل صحبت‌کنندگان این زبان‌ها باقی نمانده است.  اگر خیلی منصفانه به طبقه بندی فوق بنگریم می بینیم زبان و گویش لری در طبقه دوم یعنی زبانهای به خطر افتاده قرار گرفته است ! راستی علت چنین خطری چیست ؟ آیا عوامل خارجی باعث ایجاد چنین خطری شدند ؟ یا این خطر ناشی از عوامل درونی ایل بزرگ لر است ؟چرا باید پدران و مادران قوم لر زبان مادریشان را پشت حجله عروسیشان جا بگذارند و بچه هایشان را از نعمت زبان مادری که کمترین حق طبیعی یک فرزند است محروم کنند ؟چرا با دستان خود تبر تیز برداشته و به جان درخت قوم و فرهنگمان افتاده ایم ؟ چرا باید زبان مادری خود را مایه ننگ دانسته  و تابلوی ورود ممنوع را بر سر در خانه هایمان آویزان کنیم ؟چرا باید فرزندان خود را از نعمت بازیهای کودکانه محلی و فرهنگی خویش محروم کرده و پا به عرصه فرهنگهای قوم و قبیله های دیگر گذاریم ؟با خود و در خلوت خود فکر کنیم که چه بر سر ما آمده است ؟ بیائید  عیب و عار ندانیم زبان مادری خود را ! دربهای خانه هایمان را به روی زبان مادری خویش باز کنیم تا فرزندانمان از نعمت زبان مادری محرم نشوند و دست در دست هم دهیم و فرهنگمان را پاس بداریم و این میسر نمی شود جزء با همتی مضاعف در عرصه فرهنگ قومی و محلی باشد تا شاهد مرگ تدریجی زبان و گویش  قوممان نباشیم . انشا الله
کد خبر: ۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۵

اوای دنا-بهرام پارسا:نمایندگان شهرستان کهگیلویه در دوره های مختلف هر کدام به قدر وسع ،معرفت واعتقاد به اخلاق نمایندگی ،تجربه ای به یادگار گذاشتند .برخی در وظایف قانونگذاری وتعدادی در وظایف نمایندگی درخشیدند وخودی نشان دادند.به باور من شاید بتوان گفت اگر نماینده ای آبی نیاورد،برقی نیاورد،جاده ای نکشید،کارخانه ای کلید نزد ،طرحی نداد،حرفی نیست. اما سبو شکستن وپیمانه ریختن گناهی بزرگ است.مراد ومنظورم باشماست .بحث طایفه کوبیدن وطایفه وگروه وقوم  پست دادن وبه جایی رسانیدن و چوب حراج برسر سرمایه های اجتماعی منطقه زدن و پیوندهای دوستی وقومی وایلی  وطایفه ای در دستور کار قرار دادن وبهار امید را به خزان ناامیدی  سپردن و سرکوب کردن رفیقان قدیم وتند صحبت کردن با آنها  گشایشی نیست بلکه شاید هم پایانی برای شماست .شما از چه شیوه ای برای جذب حداکثری ودفع حداقلی استفاده کردید ؟دوست من ، شما باید از شیوه ی با دوستان مروت با دشمنان مدارا استفاده میکردید که نکردید.و شما تمام هم وغم خود را صرف عزل ونصب های غیر حرفه ای وکارشناسی نشده در درون شهرستان هایمان نهادی و به جد میگویم ضرر کردی و به همین دلیل نه دوستی باقی میماند ونه دشمنی می آید. امیدوارم حرفهای این فرزندت را به دل نگیریودر پایان مطلبی عرض میکنم که  نمیدانم از کیست ولی....باران باش وببار ونگو که کاسه های خالی از آن کیست .
کد خبر: ۳۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۰

نام ژنرال قاسم سلیمانی سالها است که مایه هراس و وحشت آمریکائی ها و صهیونیست ها است. جمله معروفی که از شیمون پرز در وصف هیمنه سردار تیزهوش ایران آمده نشانه همین ترس و واهمه است:"شیمون پرز: خاور میانه روی انگشت ژنرال قاسم سلیمانی می چرخد ...
کد خبر: ۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴