رئیس دانشگاه آزاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد گفت: جذب استادیار و ارتقای هیات علمی برای واحد دهدشت لازم و ضروری است و بر اساس مصوبه، هر واحد دانشگاه ی که هیات علمی خود را به حد نصاب نرساند، رشته مربوط حذف خواهد شد.
کد خبر: ۹۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۸
امروز نظام بانکی به گرانیگاه فساد اقتصادی در کشور بدل شده است و شما اگرچه بارها در سخنرانی ها به خوبی بر مسئله اصلاح نظام بانکی تاکید کرده اید لکن متاسفانه در حالی که عمر دولت از نیمه گذشته است هنوز تحول دگرگون کننده ای رخ نداده است.
کد خبر: ۹۲۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۷
آوای رودکوف:رئیس دانشگاه آزاد اسلامی گچساران گفت: رشته علوم آزمایشگاهی در مقطع کارشناسی پیوسته در دانشگاه آزاد گچساران راهاندازی میشود.
کد خبر: ۹۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
آوای رودکوف:تحقیقات تازه دانشمندان دانشگاه پزشکی وین نشان داده که دو داروی مورد استفاده در درمان سرطان خون میتواند بطور چشمگیری زمان بقای بیماران در معرض خطر بالا را افزایش دهد و حتی در آینده جایگزین شیمیدرمانی و کاشت سلول بنیادی شود.
کد خبر: ۹۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
آوای رودکوف:سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه 95 از مشخص شدن اولویت های حذف یارانه 24 میلیون پردرآمد خبر داد و گفت: دولت مجوزهای لازم برای شناسایی وضعیت درآمدی، هزینه و دارایی افراد را در اختیار دارد.
کد خبر: ۹۲۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
عضو پیشین وزارت امور خارجه کشورمان تصریح کرد: شاید در کلمات و از نظرحقوقی، برجام یا توافق هسته ای ایران و شش قدرت بزرگ جهانی به قوت خودش باقی باشد، اما روح برجام نقض گردیده است، چراکه اساس این توافقنامه بر این بود که ایران تضمین هایی درراستای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود به کشورهای دنیا می دهد و از طرف دیگر تحریم ها برداشته شود، اما اگر قرار باشد یک طرف قرارداد در برداشتن تحریم ها سستی به خرج دهد، روح برجام، نقض شده است.
کد خبر: ۹۲۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
آوای رودکوف:«محمد جواد جلال فرد» عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی به علت عارضه قلبی درگذشت.
کد خبر: ۹۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۲
آوای رودکوف:قلیان ها مضرات زیادی برای سلامتی ما دارند از جمله اینکه می توانند آغازی برای سیگاری شدن افراد علاقه مند به خود باشند در ادامه به این موضوع بیشتر می پردازیم.
کد خبر: ۹۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
مشاور بین الملل معاون طب سنتی وزارت بهداشت گفت: طب سوزنی علاوه بر کاهش درد میتوانددرمن خوب و بی عارضهای برای چاقی و لاغری باشد.
کد خبر: ۹۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۵
بسیج دانشجویی ۶ دانشگاه تخصصی تهران در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور خواستار توجه کامل دولت به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در اجرای اقتصاد مقاومتی شد.
کد خبر: ۹۱۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
آوای رودکوف:سردار عدل هاشمی پور در سفر اخیر خود به دیشموک و در جمع مردم این منطقه با بیان جزئیاتی از کلیپ منتشر شده ، بابت قسم جلا له خود در چند سال پیش از امام زاده میر سالار (ع) عذرخواهی نمود
کد خبر: ۹۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
به خودتان یک هدیه بدهید: خواب و استراحت خوب شبانه. با این کار می توانید از تمام ایام تعطیل خود بهترین مزایای بهداشتی را نیز دریافت کنید.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از آوای سلامت، خواب کافی در زمان تعطیلات کمک می کند تا از افزایش وزن در روزهای تعطیل نیز مصون بمانید و انگیزه بیشتری برای تحرک و فعالیت بدنی داشته باشید. برای داشتن خواب بهتر در ایام تعطیل این نکات را رعایت کنید:
گذراندن وقت با دوستان و خانواده: ارتباط با دوستان و خانواده یک راه موثر برای کاهش سطح استرس است و شما را برای استراحت بهتر در شب آماده می کند. پیوند با اعضای خانواده سطح اکسی توسین را افزایش می دهد؛ یک ماده بیوشیمیایی که منجر به بلوک کردن مواد شیمیایی استرس زا در بدن می شود.
دیدن فیلم های کمدی: محققان دانشگاه کالیفرنیا اعلام کرده اند که دیدن فیلم های کمدی سطح استرس را کاهش می دهد و منجر به افزایش هورمون های ضد استرس می شود و همین امر خواب شبانه را تسهیل می کند.
داشتن خواب نیمروزی: مطالعات نشان می دهد که چرت زدن روزانه منحجر به افزایش بهره وری و بهبود خواب شبانه می شود. البته در نیمروز افراد نباید بیش از 30 دقیقه بخوابند زیرا علاوه بر اینکه سبب نخواهد شد که در ساعت بیولوژیکی بدن اختلال ایجاد شود، همچنین باعث سرحال شدن فرد و افزایش انرژی در او می شود.
پیاده روی: ورزش برای بهبود فرایند خواب بسیار موثرتر از بنزودیازپین ها یعنی داروهای مورد استفاده برای درمان بی خوابی عمل می کند. مطالعات محققان دانشگاه آریزونا نشان می دهد زنانی که در طول روز مسافت های کوتاه را برای پیاده روی انتخاب می کنند، تجربه بهبود خواب شبانه را دارند.
حفظ یک برنامه خواب منظم: بیدار ماندن تا دیر وقت و خوابیدن تا نیمی از روز بعد بخشی از آداب و رسوم غلط در تعطیلات است که زیاده روی در آن منجر به اختلالات ماندگار خواب می شود. بدن شما نیاز به تنظیم ساعات خواب حتی در روزهای تعطیل دارد و این تنظیم نباید با ساعات خواب و بیداری در روزهای کاری تفاوت چندانی داشته باشد. توصیه کلی بر این است که در روزهای تعطیل بیش از 10 ساعت نخوابید.
کد خبر: ۹۱۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۳
سردار سلیمانی در روزهای اخیر، با اشاره به شعار انحرافی که در جریان حوادث سال 88 در حمایت از رژیم صهیونیستی سر داده شد، بیان داشت: «کسانی که هرگونه شعار علیه فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود»، شعاری که با حمایت جریان اصلاحات آن هم در پایتخت ایران و در روز قدس، به زبان فتنهگران جاری شد.به گزارش آوای رودکوف به نقل از مشرق، سیاستهای غلط حاکی از خطای محاسباتی عموما در جریان معلومالحال و منحرفی رخ داده است که اگر این موارد ادامه مییافت، معلوم نبود چه سرنوشتی برای کشورمان رقم میخورد.
این خطاهای محاسباتی که عموما از شیفتگی به غرب نشات میگرفت اغلب در موضوع سیاست خارجه برای همسویی و نشان دادن در باغ سبز به آمریکا از سوی غربگرایان این جریان رخ داده و مبنایی جز پالس مثبت به غرب نداشته اما در عمل آثاری بسیار مخرب برای منافع ملی و امنیت سرزمینی کشورمان در بر داشته است.
یکی از این موارد، شعار انحرافی « نه غزه نه لبنان؛ فقط فلات ایران» یا «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» بود که آثار مخرب آن این روزها با وقایع منطقهای بیش از پیش آشکار میشود و خط بطلان آن به خوبی نمایان شده است. موضوعی که اگر بر اساس آن سیاستخارجی ایران چیده میشد بایستی مانند ترکیه میزبان تروریسیم و وحشت در کشورمان بودیم.
این موضوع اخیرا در روزهای پایانی سال 94 در دیدار سردار سلیمانی که در خط مقدم جبهه مقاومت با تروریستها مقابله میکند با هیئت حماس مطرح شد.
وی در این باره با صراحت بیان داشت: « در ایران، زمانی که مسئله، «فلسطین» باشد، همه انقلابی هستند، همگان فلسطین را دوست دارند فلسطین حتی در داخل ایران هم (موضوعی) اساسی است چند سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» را سر دادند؛ از شما میپرسم اینها اکنون کجا هستند. ما این را در قاموس سیاسی خود ثبت کردیم. کسانی که هرگونه شعاری در مخالفت با حمایت ما از فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود و در راس تصمیمگیرندگان کلان کشور جای نخواهند داشت. کجا ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد؟»[1]
اما به واقع این شعار از چه جریانی نشات گرفت و چه کسانی از آن حمایت کردند؟ این شعار انحرافی اغلب با سکوت و یا سخنان تایید کننده مورد حمایت جریان اصلاحات در فتنه سال 88 قرار گرفت تا جایی که فردی چون علیاکبر محتشمیپور رئیس وقت کمیته حمایت از مردم فلسطین گرچه شعار "نه غزه، نه لبنان" را شعاری انحرافی دانست اما با "قابل توجه" و "طرفدار مظلوم" خواندن اغتشاشگرانی که این شعار را سر داده اند و با پاک کردن صورت مسئله گفت: « سردهندگان این شعار، نه با غزه مخالف هستند و نه با لبنان، بلکه در مقطعی، اعتراض خود را به عملکرد ناصواب برخی افراد و جریانات در زمینه مسائل داخلی در واکنش با اعتراض و مخالفت با شعارهایی که بعضاً این افراد و جریانات خود را داعیهدار آن قلمداد میکردند، نشان دادند.»[2]
از سوی دیگر افرادی چون صادق زیباکلام از نزدیکان هاشمی رفسنجانی که در کسوت استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران مشغول به کار است درباره این شعار انحرافی به طرفداری از فتنهگران گفت: «بنده به عنوان یک ایرانی مسلمان نمیدانم که چرا باید از شعار نه غزه و نه لبنان اعلام برائت کنم؟ من فکر می کنم هنوز هم اول برای من اول ایران میآید، دوم ایران میآید و مهم است و سوم هم ایران میآید و آخر هم ایران میآید.»[3]
البته این موضوع در سالهای بعد با نامه اعتراضآمیز اصلاحطلبان به بشار اسد که مصداق بارز این شعار بود [4] و حمایت جریان اصلاحات از سقوط حکومت سوریه به نفع غرب و همچنین روشنفکر نامیدن داعش ادامه یافت.[5]
جالب اینجاست که افرادی چون مجتبی واحدی مشاور یکی از سران فتنه که از ایران فرار کرده و به اپوزیسیون خارج نشین ملحق شده است، نیز در برابر سخنان اخیر سردار سلیمانی در حمایت از فلسطین تاب نیاورده و در مطلبی اهانتآمیز با تاکید به رویه گذشته جریان اصلاحات و شعار « نه غزه نه لبنان» در صفحه فیسبوک خود نوشت: « در کشوری که ارمغان نوروز برای بسیاری شرمندگی برای فرزندانشان است قاسم سلیمانی و بزرگترها و شیفتههای حقیر او بیجا میکنند از تحریم استقبال میکنند!»
تاکید سردبیر پیشین روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد به نکته عوامفریبانه این شعار از آبشخور خاصی برای تضعیف اقتدار محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی آب میخورد. این تاکیدها درحالی است که کارشناسان حوزه بینالملل بر این باورند که گسترش تروریسم داعش در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان نیز با هدف انحراف اذهان عمومی مسلمین از موضوع فلسطین و رژیمصهیونیستی صورت گرفته است که تا حدود زیادی هم برای این رژیم و غرب موفقیتآمیز بوده است.
در زمان سردادن این شعار در کشورمان نیز بسیاری از کارشناسان شعار «نه غزه و نه لبنان» را صهیونیستی نامیدند. اشاره یادآورانه سردار سلیمانی به موضوع محوری فلسطین و شعار مذکور هم از همین منظر قابل توجه است که مبنای گسترش تروریسم و ناامنی در منطقه اسرائیل است و به نظر میرسد هرگاه کشورهای مسلمان از موضوع رژیم صهیونیستی و فلسفه تشکیل این رژیم غافل شده دچار مصیبت شدهاند و بلعکس هرگاه بر روی موضوع فلسطین متمرکز شدهاند به عنوان نقطه قوتی که ضعف غرب نیز در آن وجود دارد مانند جنگهای 33 و 22 روزه با تزلزل شدید دشمن و همچنین اقتدار ملتهای اسلام روبرو شدهاند.
به نظر میرسد تمامی ارکان جمهوری اسلامی ایران و به خصوص قوه مجریه و مقننه میبایست به گونهای رفتار کنند که از درون خانواده جمهوری اسلامی ایران، یک شعار و یه حرف به بیرون مخابره شود، با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نباید بر اساس امیال سلیقهای و سیاسی رفتار شود و که اگر اینگونه شد، نه تنها منافع ملی به خطر میافتد بلکه مردم نیز برای حراست از امنیت مقابل نمایندگان خاطی خواهند ایستاد.
کد خبر: ۹۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۳
آوای رودکوف: صادق زیباکلام می گوید: مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد.
شاید از صریح گویی و رک گویی همیشگی او باشد که می گوید «من صادق زیباکلام؛ فرزند مرحوم محمدباقر زیباکلام و نوه مرحوم آشیخ علی مرکب ساز کوچک ترین رابطه سازمانی، تشکیلاتی و حزبی با اصلاحطلبان ندارم. این یک واقعیت است.»
به گزارش خبرآنلاین «صادق زیباکلام» چهره سیاسی نزدیک به جریان چپ سیاسی کشور که خودش معترف است برخی اظهاراتش به مذاق هم طیفان اصلاح طلبش خوش نمی آیند و در مقابل رقبای اصولگرا از آن استقبال می کند.
وی در گفتگویی نوروزی با روزنامه آرمان گریزی به انتخابات مجلس دهم زده است، او که میگوید در خواب هم نمی دیده انتخابات تهران با چنین نتیجهای به پایان برسد معتقد است اصلاح طلبان با موفقیتی که به دست آورده اند باید در ادامه مسیر از ریاست علی لاریجانی در مجلس دهم حمایت کنند. بنا به گفته زیباکلام رای دادن به ریاست عارف در مجلس دهم ادامه همان اشتباهی است که تندروهای اصلاح طلب در مجلس ششم دنبال کردند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که بعد از ردصلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلب بحث لیست ائتلافی اصلاح طلبان با میانه روهای اصولگرا را مطرح ساخته بود هنوز هم براین اعتقاد است که اگر ناطق به میدان انتخابات وارد میشد اصلاح طلبان باید از سرلیستی او حمایت میکردند نه سرلیستی عارف.
بنا به گفته زیباکلام نقوذ و قدرت مجلسی که لاریجانی رییس آن است بسیار بیشتر از مجلسی است که عارف رییس شود، او میگوید عارف می تواند ابوترابی مجلس دهم شود.
اهم اظهارات صادق زیباکلام در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید؛
*خیلی ها توی این دو سه هفته بعد از انتخابات به من میگفتند که ما نمیخواستیم رای بدهیم اما کلیپهای شما بویژه کلیپ آخرتان مجاب مان کرد که برویم و رای بدهیم. من بهشون می گم ممکن است پشیمون بشن ممکن هم هست که نشن فقط خدا از آینده خبر دارد. بهشون میگم کار درست این بود که در انتخابات شرکت کردند و نگذاشتند داستان مجلس نهم تکرار شود که تندروها با 5 یا 10 درصد آرا به مجلس راه یابند.
*متاسفانه جایگاه مجلس به شدت تنزل پیدا کرده است، انگار نه انگار که مجلس در راس امور است. مجالس هفتم، هشتم و نهم یکی از دیگری ساکت تر و مطیع تر بودند. در طول هشت سالی که آقای احمدی نژاد رییس جمهور بود مجالس هشتم و نهم حتی یکبار هم درباره برنامه هستهای پرسش و دخالتی نکردند. در طول قریب به 6 سالی که دکتر جلیلی با 5+1 و خانم اشتون مذاکره میکردند مجلس هشتم و نهم حتی یکبار هم از ایشان نخواستند که به مجلس درباره مذاکرات توضیحی بدهد.
*من صادق زیباکلام؛ فرزند مرحوم محمدباقر زیباکلام و نوه مرحوم آشیخ علی مرکب ساز کوچک ترین رابطه سازمانی، تشکیلاتی، حزبی یا به هیچ شکل و صورت دیگری با هیچ یک از چهرهها و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا ندارم. نه در گذشته داشته ام و نه امروز دارم. خیلیها این را باور نمی کنند که من هیچ رابطهای با اصلاحطلبان ندارم اما این یک واقعیته. من با هیچ کدام از رهبران اصلاحطلب رابطه ای ندارم.
*اصلاحطلبی و اصلاح طلبان که یک اداره و سازمان نیست که سلسله مراتب داشته باشد.اصلاح طلبی یک گفتمان است. یک جریان سیاسی است. جامعه مثل یک موجود زنده خودش دارای اراده و داوری است. خودش به این نقطه می رسد که چه کسی را اصلاحطلب بداند و چه کسی را اصلاح طلب نداند. رییس دولت اصلاحات هیچ گاه نگفته که من یک اصلاح طلب هستم، آیتالله هاشمی هم همینطور. اما بدنه اجتماعی و طرفداران اصلاحات از آنها حرف شنوی دارند.
*رسانه های فارسی زبان در معرفی من می گویند نزدیک به جریان اصلاح طلبی، یا اصولگرایان من را اصلاح طلب معرفی میکنند. بعضا مواضع خیلی صریحی را بیان میکنم که ممکن است برخی از اصلاح طلبان دوست نداشته باشند اما اصولگرایان خوششان میآیند و میگویند این حرف را خود اصلاح طلبان اعلام کردهاند.
*من هنوز هم معتقدم اگر ناطق نوری در انتخابات شرکت کرده بود اصلاح طلبان بایستی ایشان را سرلیست خود در تهران قرار میدادند. اما این سخن خوشایند اطرافیان دکتر عارف قرار نگرفت و واکنش نشان دادند. من هم پاسخ دادم که چرا فکر میکنید مواضع آقای عارف خیلی اصلاح طلبانه است؟ ایشان چند بار درباره محصورین صحبت کردهاند؟ ممکن است با اطرافیان ایشان درباره ریاست مجلس دهم هم این اختلاف و مشکل را پیدا کنم.
*اعتقاد دارم که نمایندگانی که با لیست شورای ائتلاف اصلاح طلبان رای آوردهاند باید برای ریاست مجلس دهم به ریاست علی لاریجانی رای دهند.
*اینکه عارف رییس مجلس دهم شود همان اشتباهی است که اصلاحطلبان تندرو در مجلس ششم انجام دادند. بیمهری و بیحرمتی آنها به آقای هاشمی سبب شد که ایشان عطای آن مجلس را به لقایش ببخشد. اگر ایشان وارد مجلس شده بود و بر کرسی ریاست تکیه میزد قطعا کارایی مجلس ششم خیلی خیلی بیشتر از کارایی مجلس ششم به ریاست آقای شیخ مهدی کروبی می شد.
*مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد. اصولگرایان به مجلسی که عارف رییس آن باشد اجازه نمیدهند که حتی نیم میلیمتر در جهت دموکراسی و آزادی گام بردارد.
*در مجلس دهم عارف می تواند به جای ابوترابی فرد نایب رییس مجلس دهم باشد و کاظم جلالی هم بر کرسی نایب رییسی دوم بنشیند. وانگهی عارف میتواند به کمک نمایندگان مستقل و میانهرو که جدیدا وارد مجلس شدهاند یک فراکسیون نیرومند دموکراسی خواه به وجود آورد و بدون ایجاد احساس رقابت و درگیری با علی لاریجانی دموکراسی را در سطح کشور تقویت کند.
*در خواب هم نمیدیدم که نتایج انتخابات هفتم اسفند اینگونه رقم بخورد. یعنی اگر شما به من میگفتید حتی یکی از افراد لیست اصولگرایان به مجلس راه نخواهد یافت و تمام سی نفر منتخب تهران از اصلاح طلبان انتخاب میشوند من حاضر بودم سر تمام دار و ندارم با شما شرط بندی کنم که این اتفاق رخ نخواهد داد. البته از پیروزی اصلاح طلبان ناامید نبودم بلکه از رای دادن مردم ناامید بودم.
*من هیچ مراوده ای با دکتر روحانی نداشته ام از زمانی که ایشان به ریاست جمهوری رسیدند هم حتی یکبار هم ایشان را زیارت نکردم. اصلا من در تمام عمرم حتی یکبار هم ایشان را ملاقات نکرده ام. آقای بانک در دوران انتخابات من را به جاهای مختلف برای سخنرانی در ستاد آقای روحانی می فرستادند. اما من برای روحانی ندویده بودم بلکه تلاش من برای اصلاحات بود.
*از اول هم میدانستم که بنای همکاری با دولت روحانی را ندارم چه می گفتند بیا همکاری کن چه نمی گفتند.. برای اینکه من خودم را میشناسم و میدانستم که دیر یا زود ماه عسلم با آقای روحانی و نزدیکانش تمام میشد. برای اینکه در همان دوره ماه عسل آقای روحانی رفتند به نخستین سفر استانی شان به اهواز. سوار یک ماشین روباز شدند و ملت هم به دنبال شان می دویدند. حالم از این صحنه بد شد. همان شب یک یادداشت نوشتم و گفتم که اقای روحانی این کارهای پوپولیستی چیه میکنید؟ خب اگه اینکارها خوب بود که آقای احمدی نژاد هم از این کارها میکرد دیگه چرا به شما رای دادیم. من مخصوصا نوشتم که به ایشان بر بخورد.
کد خبر: ۹۱۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۸
سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس گفت: سه دهک پردرآمد آماده خروج از گردونه یارانه بگیران باشند.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از مهر، محمدرضا پورابراهیمی سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس از تحولات آماری یارانهبگیران در سال ۹۵ خبرداد و با بیان اینکه سه دهک پردرآمد کشور باید آماده خروج از گرذونه یارانه بگیران باشند، گفت: مجموعهای از عناوینی که شامل این سه دهک میشوند؛ کلیه تجار و صاحبان مشاغل آزادی که درآمد سالانه آنها از ۳۵ میلیون تومان بیشتر باشد.
سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس افزود: این افراد به طور مشخص از بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی و قضات، اعضای هیات علمی دانشگاه ها و موسسات آموزشی و پژوهشی کشور، کلیه کارکنان دولت و قوای سه گانه، شهرداریها، کلیه موسسات عمومی و موسسات غیر دولتی و کارکنان نیروهای مسلح، بازنشستگان کشوری و لشگری، مجموعه ای که تحت پوشش بیمهها هستند مثل سازمان تامین اجتماعی، کلیه مدیران عامل و اعضای هیات مدیره و بازرسان شرکتهای دولتی و غیره دولتی و وابسته به دولت و نهادهای عمومی و غیردولتی، تمام مدیران و روسای بانکها و موسسات مالی که مجموع دریافتی آنها از ۳۵ میلیون تومان در سال بیشتر باشد مشخص خواهند شد.
وی تصریح کرد: همه ایرانیان خارج از کشور از لیست یارانه بگیران سال ۹۵ حذف خواهند شد؛ خانوارهایی که بیش از ۵ نفر تحت تکلف داشته باشند از شمول این مصوبه مستثنی هستند، ضمن اینکه تاکنون و براساس آمار بدست آمده حدود ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از لیست یارانه بگیران حذف شدهاند که البته برخی هم به اشتباه حذف شده و بعدا به درخواست خودشان دوباره به لیست برگشتهاند.
سخنگوی کمیسیون تلفیق متذکر شد: مبلغ حاصله از یارانه ها باید صرف تقویت اقتصاد کشور و ایجاد اشتغال و رفع بیکاری نیروی جوان کشور شود.
کد خبر: ۹۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
پايگاه خبري آواي رودکوف avayerodkof.ir،
رویش نیوزنوشت: چند سالي از ايجاد وزارت ورزش و جوانان ميگذرد؛ وزارتي كه استدلال ايجاد آن عدم پاسخگويي معاونت وقت رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني به مجلس شوراي اسلامي بود. اولین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در حالی که سابقه ورزشی هم داشت ولی از سوی نمایندگان مجلس رای اعتماد نگرفت. پس از اعتماد نكردن مجلس به دكتر حميد سجادي، رئيس جمهور وقت چهره اي غيرورزشي را به مجلس معرفي كرد تا وزیر جدید ورزش و جوانان تفاوتی با رؤساي قبلي سازمان تربيت بدني نكرده باشد.
در نهايت با تغيير دولت و شعارهاي عدم برخورد سياسي با حوزه هاي مختلف تخصصي از جمله ورزش، محيط زيست، اقتصاد و ... كه از سوي دكتر حسن روحاني در انتخابات داده شد، اين اميدواري در ميان علاقهمندان و سينه سوزان ورزش شكل گرفت كه بالاخره وزارتخانه ورزش و جوانان –كه البته به صورت عملي به وزرات ورزش تبديل شده بود- صاحب مديري متخصص خواهد شد كه با معرفي دكتر مسعود سلطانيفر كه از اتفاق تقريباً بدون سابقه مديريت ورزشي بود به نا امیدی تبدیل شد. پس از مسعود سلطانی فر، يك چهرهي سياسي امنيتي یعنی دكتر صالحي اميري به مجلس معرفی شد تا امیدواری مجلس کاملا رنگ بباز ولي مجلس به صالحی امیری هم رأی اعتماد نداد؛ پس از صالحی امیری،دکتر نصراله سجادي هم كه سابقه ورزشي بيشتري داشت به دلايلي سياسي نتوانست رأي اعتماد مجلس را كسب كند تا در نهايت مجلس شوراي اسلامي به دكتر محمود گودرزي كه سوابقي همچون رياست دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران را در كارنامه خود داشت، رای اعتماد داد
در ابتدا به نظر می رسید حضور دكتر گودرزي به عنوان كسي كه از خانواده ورزش اول كشور –كشتي- بوده و سال ها درد و رنج ورزشكاران را درك كرده است بتواند التيام بخش زخم هاي مجموعه ورزش كشور باشد اما وزارت ورزش و جوانان در دوران مسئوليت دكتر گودرزي شاهد فراز و نشيب هاي فراواني بوده است؛ علي الخصوص در تصميماتي كه مرتبط با فدراسيون هاي ورزشي اتخاذ شده است به مانند اسلاف خود رفتارهاي سياسي را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به تبعات اين تصميمات فكر هم نكرده اند؛ اين رفتارها گاهي اين آرزو را از ذهن عبور مي دهد كه اي كاش مديري سياسي بر مسند قدرت وزارت بود تا انتظارات از وي كم تر بود. البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حضور دکتر نصرالله سجادی در معاونت وزارت ورزش این شائبه را مطرح می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها در وزارت ورزش توسط سجادی اعمال می گردد و دکتر گودرزی فقط در نقش عامل این تصمیمات حاضر شده است.
ذكر اين نكته ضروري است كه در ادامه قصد داريم عملكرد ورزشي دكتر گودرزي را به طور مختصر بررسي كنيم و قصد بررسي عملكرد حوزه جوانان را نداريم اما بايد گفت كه كلاً از زمان ادغام اين دو سازمان در يكديگر، حوزه جوانان به فراموشي سپرده شده است و بعضاً با انتصاب افرادي كه حداقل سه دهه از دوران جواني آن ها مي گذرد تصميماتي اتخاذ شده است كه نه تنها مشكلات جوانان رفع نشده است بلكه اين مشكلات گسترش يافته است.
در ادامه به چند مورد از اين تصميمات غیر ورزشی اشاره مي كنيم:
1- فدراسيون اتومبيل راني
از جمله سياسي ترين تصميمات دكتر گودرزي در خصوص اين فدراسيون گرفته شد و حميدرضا مهرعلي را به اين دليل كه محمد رويانيان را به عنوان مشاور خود منصوب كرده بود، از مسئوليت عزل كرد. سیاسی بودن این عزل به خاطر تفاوت جبهه گیری سیاسی رویانیان با دولت تدبیر و امید است.
2- فدراسيون جودو
در خصوص اين فدارسيون هم يك شاهكار رخ داد؛ و دوستان وزارت ورزش به اين بهانه كه هزينه بركناري را نپردازند، محمدعلي رستگار را با استناد به استعفاي چهار ماه قبل خود كه در آن زمان مورد پذيرش واقع نشده بود، را بركنار كردند و به نوعی استعفای چهارماه گذشته وی را پذیرفته و شخص ديگري را جايگزين او كردند. عزلي كه مهمترين علت آن مخالفت با بازگرداندن نائب رئيس وقت فدارسيون عنوان شده بود، شخصي كه به اذعان برخي از كارشناسان بخشي از مشكلات امروز و ديروز اين رشته ورزشي ناشي از رفتارها و عملكرد وي است ولي با اين وجود وزارتخانه بر تصميم خود اصرار دارد.
جالب آن است كه تصميم رئيس فدراسيون براي عزل نايب رئيس نه يك تصميم شخصي بلكه نظر هيئت رئيسه فدراسيون بوده است كه قاعدتاً بايد به تصميم جمع احترام گذاشت، اما ...
3- فدارسيون اسكي
در فدراسيون اسكي اتفاقاتي افتاد كه در تاريخ بعد از انقلاب بي سابقه بود، و اين يعني پايان دادن به رياست سي ساله خاندان ساوه شمشكي بر اسكي ولي اين اتفاق با تدابير غير كارشناسي منجر به استعفا از رياست اين فدارسيون گرفت؛ ناصر طالبي كه براي سروسامان دادن اوضاع اسكي از سوي وزير به سرپرستي اين فدارسيون منصوب شده بود و بارها اعلام رده بود كه قصد نامزدي در انتخابات را ندارد به يكباره تصميمي متفاوت گرفت و با ايجاد دوقطبي در انتخابات فدراسيون توانست از مجمع رأي اعتماد بگيرد ولي اين اتفاق آغازي بود بر نا به ساماني هاي بيش از پيش اين فدراسيون كه در يك مورد مي توان به استعفاي دسته جمعي مربيان و ورزشكاران اين رشته اشاره كرد؛ استعفاهايي كه هر روز وضعيت اين رشته را بحراني تر كرد تا كار به استعفاي جناب رئيس مورد وزارتخانه كشيد.
4- فدراسيون دووميداني
در اين فدارسيون هم مشكلات مالي به حدي رسيد كه منجر به استعفاي داوري شد؛ استعفايي كه منجر به عدم برگزاري مجمع اين فدراسيون در اسفند 93 شد و بعد از چند از حضور سرپرست در اين فدارسيون آن هم مهم ترين زماني كه بايد تمام همّ و غمّ فدارسيون براي كسب سهميه هاي المپيك و آماده سازي افرادي كه سهيمه كسب كرده اند شود منجر به برگزاري انتخابات شد و مجيد كيهاني كه از قهرمانان سابق اين رشته بوده است توانست نظر اهالي مجمع را با خود همراه كند و به عنوان رئيس انتخاب شود ولي اين پايان ماجراي دووميداني نبود و حدود دو ماه صدور حكم كيهاني زمان برد، آن هم به بهانه عدم دريافت برنامه هاي تيم جديد!
5- فدراسيون فوتبال
در فدراسيون فوتبال، بخش طنز داستان پررنگ ترست؛ تا جايي كه از هر تلاشي براي دخالت در اين فدارسيون و برداشتن كفاشيان و تمديد نشدن حكم كارلوس كي روش مضايقه نشد، ولي در اين جا با سياست مدار قهاري به نام علي كفاشيان طرف بودند؛ كسي كه از دولت اصلاحات تاكنون در بالايي ترين رده هاي مديريتي ورزش اين كشور حضور داشته است و همه نيز تلاش كرده اند به نحوي وي را از ميدان به در كنند ولي موفق نشده اند.
در فدراسيون جناب خندان تغييرات در رده هاي بالايي مديريتي فدارسيون صورت گرفت و يار ديرين كفاشيان جاي خود را به عليرضا اسدي داد كه همگان مي دانند گزينه وزارت بوده است ولي خود كفاشيان را نتوانستند بركنار كنند؛ هرچند يكي از دلايل ناكامي وزارتخانه در خصوص تغييرات اين فدارسيون به علت اساسنامه آن و تأكيد فيفا بر برخورد قاطع با دخالت دولت ها در امور آن -كه يكبار نيز در اوايل دولت نهم تجربه شد- وزارتخانه را دست بسته كرده است.
تلاشهاي وزارتخانه در خصوص تغييرات در فوتبال همچنان ادامه دارد كه آخرين آن ثبت نام نكردن كفاشيان براي ادامه فعاليت در رأس ورزش محبوب كشور است ولي بايد در روزهاي آتی منتظر ماند و ديد كه آيا واقعاً كفاشيان عرصه را خالي كرده است يا طرحي در سر دارد تا به وقت مقتضي آن را عملياتي كند و همه را به شوك فرو ببرد، كاري كه چهار سال پيش يك نمونه از آن را اجرايي كرد و اولين رئيس هشت ساله فدراسيون فوتبال ايران شد.
دخالت هاي وزارت در فوتبال منجر به حذف تيم اميد، عدم واگذاري تيم هاي استقلال و پرسپوليس و نا به ساماني وضعيت زمين هاي فوتبال كشور كه قطعاً يكي از اهداف در نظرگرفته شده در بدو تأسيس اين وزارت بوده است؛ وظايفي كه وزارت از آن ها غافل شده است و دائم تلاش مي كند تا در ريزترين مسائل فدراسيون دخالت كند تا پدرخواندگي خود را به اثبات رساند.
6- فدارسيون كشتي
در كشتي، مناسبات ميان وزير و مسئولين ان از جنس ديگر است. پس از اين كه رسول خادم پيش از المپيك لندن به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شد و در آن رقابت ها شاهد كشتي هاي واقعاً ايران –بعد از مدتهاي طولاني- بوديم، در انتخابات اين فدارسيون شركت كرد و توانست از مجمع اين فدراسيون رأي اعتماد بگيرد، همگان به اتفاقات اين فدراسيون اميدوار شدند ولي نخستين سنگ اندازي با عدم صدور حكم نايب رئيس فدراسيون –عليرضا حيدري دارنده شش مدال جهان و المپيك- آن هم به مدت دو سال صورت گرفت؛ اتفاقي كه حيدري را مجاب كرد عطاي فعاليت در اين فدارسيون را به لقايش ببخشد.
داستان هاي فدراسيون كشتي و وزارت ادامه دارد تا جايي كه اخيراً رسول خادم را مجبور به نامه نگاري با رئيس جمهور بكند و در حالي كه كم تر از 160 روز تا مهم ترين رقابت هاي ورزشي سال 2016 باقيمانده لب به شكايت بگشايد كه با اين وضعيت حمايت مالي و معنوي از كشتي نبايد در المپيك ريو انتظار مدال از اين رشته داشت.
رفتارهاي متضاد و متناقض وزارت در فدارسيون هاي ديگر نيز بوده است (مانند فدراسيون كاراته، تنيس روي ميز، تنيس و ...) كه در اينجا به همين مقدار كفايت مي كنيم؛ ولي اين سؤال را نمي توانيم نپرسيم كه واقعاً در مجلس شوراي اسلامي كسي نگران نتايج ورزشكاران در مسابقات المپيك نيست؟ الان كه انتخابات به پايان رسيده است و ديگر نمايندگان دغدغه عدم راي آوري ندارند نمي توانند جناب وزير به مجلس احضار كنند و علت اين رفتار ها را از ايشان بپرسند؟!!!
کد خبر: ۹۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند!
به گزارش آوای رودکوف،صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق، در باره ورود یک احمدی نژادی به انتخابات ریاست جمهوری آینده نوشت:
سؤال اساسی این است که چقدر احتمال چنین رویدادی در انتخابات سال آینده وجود دارد که یک جریان پوپولیستی علیه آقای روحانی به راه بیفتد و چهره رأس آن جریان، چه خود محمود احمدینژاد و چه «احمدینژاد» دیگری بتواند وارد صحنه شود؟
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند! برای بسیاری از اصولگرایان اگر یک معجزهای میتوانست اتفاق بیفتد که آنان میتوانستند به آن حدود ١٠ میلیون رأی احمدینژاد - بدون شخص احمدینژاد- دست یابند، عالی میشد؛ البته فعلا اصولگرایان با مسئله گزینش احمدینژاد خیلی فاصله دارند؛ اما با توجه به فقدان محبوبیت چهرههای دیگرشان، هیچ بعید نیست یک روز مجبور شوند با وجود تمایل و حتی اعتقاداتشان، بروند سمت احمدینژاد؛ حتی اگر امروز او را نفی کنند.اگر عرصه کار و رقابت با روحانی بسیار حساس شود، شاید راهی برای آنان باقی نماند؛ البته در میان اصولگرایان شخصیتهایی هستند که تحت هیچ شرایطی (حتی خطر واگذاری مجدد پاستور به روحانی یا یک غیراصولگرای دیگر) حاضر نیستند با احمدینژاد همکاری کنند.
برای مثال افرادی مثل دکتر علی لاریجانی؛ اما برخی دیگر، بهویژه جبهه پایداریها، همچنان به احمدینژاد به عنوان یک اسوه و یک قهرمان مینگرند و بالاخره تعداد دیگری مانند رهپویان و ایثارگران (علیرضا زاکانی و ...) حاضرند خبط و خطاهای گذشته او را فراموش کنند و یک بار دیگر با او دستِ دوستی و ائتلاف بدهند؛ بنابراین نفس وسوسه بازگشت به قدرت باعث میشود بسیاری از اصولگرایان بلاهای هشت سال احمدینژاد، هم برای کشور هم برای خودشان را فراموش کنند و در برابر روحانی، حول احمدینژاد بسیج شوند.
اما مسئله مهم، شرایطی است که بازگشت احمدینژاد را محتمل میکند. این شرایط عبارتاند از القای حساس عدم موفقیت در عملکرد چهارساله آقای روحانی. ارزیابی عملکرد روحانی در تجزیهوتحلیل نهایی در دو وجه خلاصه میشود: سیاسی و اقتصادی. وجوه سیاسی روحانی برای اقشار و لایههای تحصیلکردهتر جامعه مطرح است و وجوه اقتصادی نیز برای لایههای دیگر.
آیا پیشرفت روحانی در عرصه سیاسی آنطورکه انتظار میرفت بوده است. شاید بتوان گفت عمدهترینِ مکان دانشگاه های کشور بوده است. روحانی آن فضای امنیتی را که بعد از حوادث ٢٢ خرداد ٨٨ در دانشگاه های کشور به وجود آمده بود کاملا تغییر داده است. بسیاری از تشکلهای مستقل دانشجویی ازجمله انجمنهای اسلامی بعد از آن رویدادها تعطیل شدند و فقط برخی تشکلهای خاص اجازه فعالیت در دانشگاه ها داشتند. به موازات این تحولات، صدها دانشجو به کمیتههای انضباطی و سایر نهادهای مشابه احضار شدند یا از ادامه تحصیل برخی از آنها جلوگیری شد یا در بهترین حالت از آنان تعهد گرفته شد که وارد هیچگونه فعالیت سیاسی و حتی صنفی نشوند.
کمیتههای انضباطی فضای سنگینی در دانشگاه ها برقرار کرده بودند و دانشجویان نگران بودند اگر در فعالیتهای سیاسی و صنفی دانشجویی مشارکت کنند، ممکن است برای ادامه تحصیل در مقطع بعدی با مشکل «گزینش» روبهرو شوند. روحانی و وزارت علوم آن، آن فضا را بهطورکلی از دانشگاه های کشور کنار زد. انجمنهای مستقل دانشجویی البته به صورت محدود جان گرفته و به راه افتادهاند. کمیتههای انضباطی به مقدار زیادی کمرنگ شدهاند و دانشجویان، نگران ورودشان به مقاطع بعدی تحصیلی، به واسطه گزینش نیستند. وضع مطبوعات هم بالنسبه بهتر از دوران احمدینژاد شده و در کل، فضای سیاسی کشور بازتر شده است؛ بنابراین اگرچه برخی خواستهها برآورده نشده؛ اما به نظر میرسد که بتوان نمره قبولی به روحانی در «درس سیاسی» داد.
پاشنه آشیل روحانی و چیزی که احتمال بازگشت «احمدینژاد» را جدی میکند، اقتصاد است. وضع اقتصادی کشور آنگونهکه باید مناسب نیست. اینکه چه میزان از این وضعیت ناشی از مدیریت دولت روحانی بوده بحثکردنی است؛ اما بههرحال وضع نامطلوب اقتصادی و تداوم آن باعث میشود احتمال برخاستن یک جریان پوپولیستی در طیف راست علیه روحانی جدی باشد. بدون ورود به جزء سیاست، کشور با چندین معضل اقتصادی اساسی روبهروست. بیکاری به بالای هفت میلیون رسیده. درِ کمتر خانوادهای را میتوان گشود که در آن دستکم یک فارغالتحصیل بیکار نباشد. مشکل فقط بیکاری نیست. آنچه وضعیت را وخیمتر میکند آن است که و هیچ روزنهای در انتهای تونل بیکاری به چشم نمیخورد. دولت یازدهم سال ٩٤ را با شش میلیون بیکار آغاز کرد و در پایان این سال رقم بیکاری بعضا بالای شش میلیون رفته بود و چشمانداز چندانی هم برای سال ٩٥ به چشم نمیخورد. بگذارید اینگونه بگویم: هیچ دلیل موجه یا واقعبینانهای وجود ندارد که امیدوار باشیم یک درصد قابلتوجهی از این هفت میلیون در سال ٩٥ برایشان کار پیدا خواهد شد.
رکود، معضل بعدی یا در حقیقت مادر همه مشکلات اقتصادیمان است. مانندِ بیکاری، نمره دولت روحانی در بهچالشکشیدن رکود خیلی درخشان نبوده و واقعبینانه گفته باشم، او در درس «خروج کشور از رکود» نمره بالایی نگرفته است. برای نشاندادن رکود نیازی به این نیست که انسان کارشناس اقتصادی باشد. بسیاری از صنایع کشور انبارهایشان پر از محصولات و تولیداتشان است و هیچ روزنهای هم برای فروششان وجود ندارد؛ زیرا خیلی از صنایع کشور به جای سه شیفت، دو شیفت یا حتی یک شیفته دارند کار میکنند؛ چون خریداری برای تولیداتشان وجود ندارد. درواقع آمار بالای بیکاری دلیل دیگری مبنی بر وجود رکود است. بزرگترین صنعت کشور، ساختمان است و کیست که نداند ساختمان یا مسکن در یک رکود بیسابقه به سر میبرد. اگر همچنان مقامات دولتی درصدد انکار رکود یا کماهمیت جلوهدادن آن باشند، میتوان همچنان دلیل دیگری ارائه داد. بودجه عمرانی مصوب کشور برای سالی که گذشت (٩٤) بالغ بر ٤٧ هزار میلیارد تومان بود. در ششماهه اول سال ٩٤ فقط هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان از این بودجه تخصیص پیدا کرد؛ یعنی کل اعتبارات عمرانی که در ششماهه اول سال ٩٤ هزینه شد، هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان بود؛ حتی اگر فرض بگیریم در ششماهه دوم در خوشبینانهترین حالت، همین مقدار هزینه شود، در آن صورت کل بودجه عمرانی تخصیصیافته در سال ٩٤ اندکی بیشتر از ١٧ هزار میلیارد تومان نمیشود.
چرا به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان برای بودجههای عمرانی کشور در سال ٩٤، دولت کمتر از نصف آن را تأمین کرده است؟
پاسخ به این سؤال ما را میرساند به معضل اقتصادی دیگر دولت روحانی: نداشتن نقدینگی!
با وجود دریافت بخشی از پولهای بلوکهشده ایران در یکی، دو ماه پایانی سال ٩٤، دولت روحانی با میراث مانده از دولت احمدینژاد، بهشدت به پیمانکاران بدهکار است و پول هم ندارد. همانطورکه همه ما وقتی بدهکار هستیم و مقروض، از خیلی از برنامههای دیگرمان صرفنظر میکنیم، دولت یازدهم نیز مجبور شده تا برای انجام خیلی از برنامههایش دست نگه دارد. اینکه به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی، کمتر از ٢٠ هزار میلیارد تومان هزینه میکند، به دلیل آن است که دولت پول ندارد. کمتر سازمان، نهاد، بنیاد، اداره، پیمانکار، تولیدکننده، توزیعکننده و ... را میتوان سراغ گرفت که از دولت طلبکار نباشد؛ حتی برخی سازمانها و وزارتخانههای دولتی در پرداخت حقوق و مزایا و اضافهکاری به
کارکنانشان با مشکل روبهرو هستند. دکتر طیبنیا، وزیر اقتصاد و دارایی، اواخر سال گذشته اعلام کرد دولت بیش از ٥٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
نیاز به گفتن نیست که با این بدهی سنگین، انتظار سرمایهگذاری و ریختوپاش برای کارهای عمرانی و توسعه و در نتیجه خروج از رکود و ایجاد اشتغال، یک حسرت و آرزو بیشتر نخواهد بود؛ حتی با نرخ تورم رسمی اعلامشده در حدود ١٥ درصد، دولت رسما اعلام کرده ایجاد یک شغل جدید بین ٣٠ تا ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد. میتوانیم ضرب و تقسیم کنیم که برای شاغلشدن هفت میلیون نفر، چطور دولت باید هزینه کند. از سوی دیگر هیچ چشماندازی هم برای افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی مجسم نمیشود. اگر آهستهترشدن رشد اقتصادی چین که از اواخر سال ٩٣ اتفاق افتاد، ادامه پیدا کند، همچنین صادرات نفت شیل آمریکا و بالاخره رکود نسبی فعلی اقتصاد جهانی، در آن صورت نهتنها چشماندازی برای بالارفتن بهای نفت در سال ٩٥ وجود ندارد؛ بلکه ممکن است از ٣٠ دلار فعلی هم پایینتر بیاید و به ٢٥ دلار در هر بشکه هم برسد؛ یعنی کمتر از یکسوم متوسط صنعت نفت در دوران «احمدینژاد»؛ البته دولت تأکید میکند ما برای نفت بشکهای ٢٠ دلار هم خودمان را آماده کردهایم یا برخی دیگر از مسئولان شعار «اقتصادی بدون نفت» میدهند؛ اما در عمل وقتی درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا میکند، از یک سو هزینههایی مانند بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، سرمایهگذاریهای سنگین توسعه، بودجههای عمرانی و ... خود را نشان میدهد و بودجه این بخشها هم ناگزیر کاهش پیدا میکند و از سوی دیگر، بدهیهای دولت زیادتر میشود و بالاخره آمار بیکاران هم نهتنها پایین نمیآید، بلکه بالاتر هم میرود.
همه اینها یک طرف، پرداخت یارانه فلهای به نزدیک به ٧٥ میلیون نفر هم یک طرف. از میان همه مصیبتهای دو دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، پرداخت یارانه فلهای از همه بدتر بود. در طول تاریخ اقتصادهای مدرن، از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم به این سو، چنین پدیدهای سابقه نداشته است که یک دولت، به این صورت به همه مردمش، یک مقدار ثابت در ماه بپردازد.
خانوادهای که درآمدشان در ماه ٥٠٠ یا یک میلیون تومان است، به اعضای آن ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان پرداخت میشود و خانوادهای هم که درآمد آنها سه یا پنج میلیون تومان در ماه است، همان مبلغ را دریافت میکنند. چنین پدیدهای از زمان «آدام اسمیت» تاکنون بیسابقه بوده است. در اینکه درصد قابلتوجهی، ازجمله در روستاها و اقشار و لایههای شهری که درآمدی ندارند، یارانه برایشان اهمیت دارد، تردیدی نیست؛ اما سؤال اساسی این است که در مقابل آن درصدی که دریافت یارانه برایشان بسیار مهم است، چه درصدی این مبلغ برایشان عددی و رقمی نیست؟ و بدبختی آن است که در وضعیت فعلی، آنان که واقعا مستحق دریافت یارانه هستند، ناراضی هستند -چون مبلغ یارانههای نقدی خیلی کم است- هم میلیونها نفر که نباید یارانه بگیرند و آن را دریافت میکنند هم مانند آنها از این مبلغ راضی نیستند!
در جوامع توسعهیافته به کسانی که نیاز ندارند، یارانه نمیدهند و در مقابل، بخشی از آن را میدهند به افرادی که واقعا کمدرآمد هستند، بخشی دیگر را صرف بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، محیط زیست، توسعه حملونقل عمومی، ایجاد رفاه بیشتر و ... سایر امور عامالمنفعه میکنند. ما به همه یارانه میدهیم. به کسی که خیلی بیشتر از ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان نیاز دارد، همین مقدار را میدهیم و به کسی هم که اصلا نیاز ندارد باز همین مقدار را میدهیم. در اواخر سال ٩٤، پرداخت یارانه به مرز ماهی چهار هزار میلیارد تومان در ماه رسید؛ یعنی پنج ماه بودجه یارانه، برابر است با کل بودجه عمرانی در سال ٩٤. یا برای آنکه متوجه شویم یک ماه پرداخت یارانه چه میزان است، آن را میتوانیم با بودجه سالانه محیط زیست هم مقایسه کنیم که سال گذشته ٢٧٤ میلیارد تومان بود.
کد خبر: ۹۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
بنابر تحقیق دانشگاه کنکتیکات، فنلاند باسوادترین کشور دنیاست و بریتانیا پس از ایالات متحده، کانادا و استرالیا، در جایگاه هفدهم قرار دارد.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از فارس در تحقیقی جدید با هدایت جان میلر رییس دانشگاه ایالتی مرکزی کنکتیکات، فهرستی از باسوادترین کشورها ارائه شده است. در این تحقیق به آزمونهای دستآوردهای سواد و نیز ویژگیهای رفتاری باسوادی نگاه شده که شامل تعداد کتابخانهها و روزنامهها و سالهای تحصیلی و دردسترس بودن کامپیوتر در کشورها میشود. در این تحقیق بیش از آنکه به توانایی خواندن پرداخته شود به رفتار باسوادی و منابع حمایتی آن پرداخته شده است.
در این تحقیق 200 کشور مورد ارزیابی قرار گرفتهاند و بسیاری اطلاعات در مورد این کشورها از منابعی همچون «برنامه بینالمللی یونسکو برای قدرت دسترسی دانشآموزان» که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی هدایت میشود استفاده شده است. در این تحقیق همچنین بحث جمعیتی نیز مدنظر قرار گرفته است.
گاردین در تازهترین شماره خود در این باره نوشت: در این فهرست فنلاند در جایگاه اول، نروژ دوم، ایسلند سوم و دانمارک و سوئد به ترتیب در جایگاه چهارم و پنجم هستند. سوییس در جایگاه ششم و آمریکا در جایگاه هفتم قرار دارد. کانادا و فرانسه به ترتیب در جایگاه یازدهم و دوازدهم و بریتانیا در مکان هفدهم این فهرست قرار دارد. بوتسوانا به عنوان آخرین کشور در رده شصت و یکم در آخر این لیست قرار دارد و اندونزی و تایلند در جایگاه شصت و پنجاه و به عنوان کمسوادترین کشورها در این فهرست قرار دارند.
کد خبر: ۹۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۳
آوای رودکوف: دانشگاه پیام نور کهگیلویه و بویراحمد با حکم کمیسیون ماده ۱۰۰ پلمب شد
کد خبر: ۹۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود:در تهران ما در مورد بخش هایی از شهر نگرانی داشتیم ،تا زمان اعلام نتایج فکر نمی کردم وضعیت به این خوبی باشدو برآورد خود من این بود که در بهترین حالت ۲۰ نفر دور اول رای می آورند.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ، دکتر محمد رضا عارف در گفتوگویی با ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد پیرامون انتخابات اخیر و کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 داشته است.
چه کسانی با ورود شما به انتخابات ریاست جمهوری در سال 92 مخالف بودند؟تمامی بزرگان چپ مخالف بودند.می گفتند نیا چون نمی توانی کاری بکنی.سقف خواسته های دوستان ما این بود که کسی رئیس جمهور شود که ما در همین سطح و با همین نهاد هایی که داریم تحمل شویم و برخورد بیشتری صورت نگیرد.اما من قطعا نمی توانستم تحمل کنم که سقف خواسته اصلاحات اینقدر پایین بیاید.باورم این بود که می توانییم تغییر ایجاد کنیم.جلسه ای با دانشجویان ستاره دار داشتیم.بعد از آن جلسه احساس کردیم بدنه دانشجویی منفعل نیست، برمیگردد و می تواند فعال شود.
این باور از کجا ساخته شد؟یک بخش از آن اعتقادی بود.نگاهی که من به انقلاب و ارزش ها داشتم هم موثر بود.توانایی و آمادگی مردم را دست کم نگرفتم و می دانستم در صحنه های حساس مردم همراه می شوند.
حضور شما در ریاست جمهوری 92 چقدر باور دوستان تان را نسبت به آن فکر اولیه تغییر داد؟قبل از پیروزی خرداد 92 خیرخواهان و دوستان من می گفتند نرو جلو.اما بعد از پیروزی حرف شان باور همان مسیری بود که ما رفتیم.
بعد هم گفتند انصراف بده؟نه آن یک پروسه منطقی و طبیعی بود.می توانستیم بهتر عمل کنیم.
بابت فشاری که برای کناره گیری به شما آوردند دلخور هستید؟هیچ فشاری به من وارد نشد.بد اخلاق هایی اتفاق افتاد اما من اصولا در مسائل اجتماعی _ فرهنگی دلخور نمی شوم.من یک فرد کوچکی هستم که وظیفه ام را انجام می دهم.از خودم گاهی گله می کنم که چرا نتوانستم حرفم را درست منتقل کنم یا طرف مقابلم را قانع کنم اما از دیگران هیچ گلایه ای ندارم.اگر دلخور بودم که از همان فردای انتخابات کار مجلس را شروع نمی کردم می رفتم یک گوشه ای در همین دانشگاه شریف و در بنیاد امید کار می کردم، اما ماندیم و برای مجلس تلاش کردیم.
اما انگار نسبت به 84 گلایه دارید؟کدام اصلاح طلبی امروز عملکرد 84 ما را تایید می کند و از آن گلایه ندارد؟همه گلایه داریم.ما 84 بسیار بد عمل کردیم.نباید آن وضعیت را تکرار کنیم.ما از آن وضعیت درس گرفتیم و نگذاشتیم آن شرایط دوباره پدید آید.سهم من این بود که کناره گیری کنم که کردم و بلافاصله کار انتخابات 94 را شروع کردیم.باید آن بدنه را حفظ می کردیم.
به روزهای نزدیک به انتخابات 7 اسفند بپردازیم.شما در هفته تبلیغات پیش بینی تان چه بود؟پیش بینی من مثبت بود و فکر می کردم پیروز شویم.
با این قاطعیت؟نه، در تهران ما در مورد بخش هایی از شهر نگرانی داشتیم.تعامل مان را با آن مناطق بیشتر کردیم و امیدوار شدیم .به عنوانمن یک سال قبل نشستی در اسلامشهر داشتم.بازتاب بسیار خوبی داشت.اخیرا یک سخنرانی در مسجد جامع نارمک داشتم که پایگاه سنتی رقبای ماست.وقتی جلسه تمام شد احساس کردم فضای کاری ما بسیار تغییر کرده است.کاملا امیدوار شدم.بنابراین شانس پیروزیمان را در کشور و به ویژه در تهران بالاتر احساس کردم اما اصلا به این صورت نبود که تصور کنم تمام کرسی های تهران را لیست امید در اختیار بگیرد و مردم چنین اقبالی داشته باشند.فکرش را هم نمی کردم.
تا چه زمانی؟به عنوان مثال روز پنجشنبه یا جمعه در زمان رای گیری توانستید برآورد کنید که کل لیست رای می آورد؟تا زمان اعلام نتایج فکر نمی کردم وضعیت به این خوبی باشد.برآورد خود من این بود که در بهترین حالت 20 نفر دور اول رای می آورند که 15،16 نفرشان از لیست ما و 5،4 نفر از لیست رقیب مان خواهند بود.بقیه هم دور دومی می شوند.
نخستین بار که نتایج انتخابات اعلام شد کجا بودید؟در دفتر حضور داشتیم.
چه حسی پیدا کردید وقتی دیدید در نتایج اولیه 29 نفر از لیست امید در فهرست 30 نفره حضور دارند؟واقعا تعجب کردم.باورم نمی شد.فکر می کردم شاید این نتیجه مربوط به یک منطقه خاص تهران باشد و در مراحل بعد ترکیب عوض شود اما وقتی مرحله بعدی نتایج را دیدم فهمیدم روند ثابت است و فهمیدم رای لیست ما در تهران توزیع یکنواختی دارد .وقتی برای خودم نتایج را تحلیل می کردم به همین نتیجه رسیدم که توزیع رای ما در تمام مناطق نسبتا یکنواخت بود.به لحاظ ریاضی نه نمودار نمایی داشت و نه نرمال .به نظرم توزیع یکنواخت بود.
فکر نمی کنید اگر 92 می ماندید رای می آوردید؟من سال 92 در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظر سنجی هایی که به دستم رسیده بود نشان می داد می توانم پیروز شوم .کاری به نظر سازی ها ندارم اما نظرسنجی ها نشان می داد می توانم پیروز شوم.افتخار می کنم راحت از قدرت گذشتم.من به خرد جمعی پایبندم و وظیفه را انجام داده ام.
گام اول و دوم برداشته شد.گام سوم چیست؟شورای شهر سال 96 گام سوم ماست.همین جا اعلام می کنم هدف ما در سال 96 کسب حداقل 70 درصد کرسی های شورای شهر در سراسر کشور است تا این مسیر را ادامه دهیم.
برای ریاست مجلس برنامه ای دارید؟آقای لاریجانی گفته است من رجال الغیب نیستم.شما چه نظری دارید؟باید ببینم کدام فدراسیون اکثریت را بدست می آورد.ما به مردم قول هایی داده ایم و آنها هم مطالباتی دارند.این رای عظیم و اعتماد گسترده به ما باید پاسخ داده شود.پرداختن به مطالبات مردم هم با نقش داشتن در مدیریت مجلس میسر می شود.
کد خبر: ۹۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲