اصلاحطلبان و اصولگرایان در این مقطع به ضرورت فعالیت داخل یک جبهه پی بردهاند و اصلاحطلبان به دنبال ایجاد «شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان» و اصولگرایان هم به دنبال تشکیل «شورای هماهنگی اصولگرایان» هستند
کد خبر: ۷۶۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۱
روزنامه گاردین بریتانیا با انتشار تحلیلی درباره انتخابات آتی مجلس در ایران نوشت ممکن است نتایج این انتخابات همانند نتایج انتخابات ترکیه به اکثریت اصولگرایان در 3 پارلمان گذشته در ایران خاتمه دهد.گاردین : انتخابات مجلس دهم ایران می تواند همانند انتخابات ترکیه شود.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
روزنامه گاردین بریتانیا با انتشار تحلیلی درباره انتخابات آتی مجلس در ایران نوشت ممکن است نتایج این انتخابات همانند نتایج انتخابات ترکیه به اکثریت اصولگرایان در 3 پارلمان گذشته در ایران خاتمه دهد.
گاردین با اشاره به جملاتی از اظهار نظر روحانی درباره ضرورت برگزاری انتخابات آزاد و حضور همه گروه ها و جناح ها در عرصه انتخابات می نویسد ، روحانی امیدوار است با مقاومت خود در این زمینه، حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی را تضمین کند. سخنان او نشان می دهد او ظاهرا در برابر تلاش های جناح راست تندرو برای تاثیر گذاری بر نتیجه انتخابات از طریق اهرم های مالی، تبلیغات و نفوذ قصد مقاومت دارد.
یک فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گو با گاردین با ابراز خوش بینی محتاطانه از احتمال مقاومت روحانی برای برگزاری یک انتخابات آزاد و رقابتی در ایران می گوید:" مواضع روحانی در این زمینه ممکن است نوسان داشته باشد و از پافشاری کنونی برای برگزاری یک انتخابات آزاد با گذشت زمان (نزدیک شدن به برگزاری انتخابات) ملایم تر شود.
مثلا او می تواند الان که ماه ها با انتخابات فاصله داریم توقع خود از سطح انتخابات آتی مجلس را با کشورهایی چون فنلاند و بریتانیا مقایسه کند اما در نهایت او شاید انتظارات خود از میزان آزاد بودن انتخابات آتی را در حد و اندازه انتخابات اخیرترکیه تنزل دهد. اگر این استراتژی او نتیجه دهد ما قدمی رو به جلو برداشته ایم و تعداد نمایندگان میانه رو و اصلاح طلب مجلس دهم افزوده خواهد شد و از تعداد نماینده های راست افراطی کاسته خواهد شد."
گاردین می نویسد از سال 2004 و از زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم با رد صلاحیت بیش از 4 هزار نامزد انتخابات مجلس هفتم از جمله 80 نماینده اصلاح طلب عضو مجلس ششم ، اکثریت مجلس هفتم در اختیار اصولگرایان قرار گرفت و تغییر ترکیب این مجلس که در سه دوره گذشته با اکثریت اصولگرایان بوده است، کار آسانی نیست.
گاردین می نویسد با رد صلاحیت های صورت گرفته در انتخابات مجلس هفتم میزان مشارکت در انتخابات به رقم 50 درصد رسید در حالی که میزان مشارکت در انتخابات مجلس ششم 66 درصد بود.
در انتخابات مجلس هشتم نیز میران مشارکت 51 درصد بود و در شهر تهران تنها 30 درصد بود. در انتخابات مجلس هشتم نیز شورای نگهبان صلاحیت 2 هزار نامزد انتخاباتی را که اکثر آنها از اصلاح طلبان بودند رد کرد و در نتیجه در مجلس هشتم اصلاح طلبان تنها موفق به کسب 29 کرسی شدند.
به نوشته گاردین در انتخابات مجلس نهم نیز که پس از وقایع سال 1388 و انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری آن سال برگزار شد احزاب اصلاح طلب تقریبا انتخابات را بایکوت کردند اما نهادهای رسمی از حضور 64 درصدی مردم در انتخابات خبر دادند.
گاردین می نویسد نگرانی بسیاری از اصلاح طلبان برای انتخابات آتی مجلس از رد صلاحیت احتمالی نامزدهای اصلاح طلب و حتی نامزدهای میانه رو نزدیک به روحانی از سوی شورای نگهبان است.
یک خبرنگار سیاسی از یک روزنامه اصلاح طلب تهران به گاردین می گوید:" نتیجه انتخابات پیشین ریاست جمهوری که به پیروزی روحانی انجامید بازیابی اعتماد مردم به صندوق های رای پس زا انتخابات پر حرف و حدیث سال 1388 بود ، به همین خاطر بسیار بعید است که این اعتماد بازیابی شده دوباره مورد خدشه قرار بگیرد. البته احتمال دخالت های غیر سازمان یافته و محدود در شهرهای کوچک وجود دارد ، اما احتمال سازماندهی و گسترده بودن چنین تخلفاتی در سطح گسترده و ملی بسیار کم است.
گاردین می نویسد شانس ارایه یک لیست جامع از سوی همه اصلاح طلبان برای انتخابات آتی مجلس چندان زیاد به نظر نمی رسد اما اگر سیاستمداران میانه رو و اصلاح طلب می خواهند تا دو قوه مجریه و مقننه را از حضور راست های افراطی خالی کنند باید بتوانند دستکم روی لیستی از نامزدهای تکنوکرات میانه رو توافق کنند.
به نوشته گاردین این همان استراتژی بود که از سوی اصلاح طلبان و میانه رو ها در انتخابات 24 خرداد 1392 پیش گرفته شد و نتیجه آن با موفقیت به پیروزی حسن روحانی انجامید.
گاردین می نویسد این استراتژی می تواند حمایت زیادی را در سراسر کشور از میان رای دهندگان به خود جلب کند. اکبر 55 ساله یک کشاورز هندوانه کار در روستای لاسجرد در 170 کیلومتری شرق تهران که پیشتر در انتخابات ریاست جمهوری به احمدی نژاد رای داده بود می گوید او برای اینکه افراطی ها رای نیاورند به هر نامزدی که مورد تایید هاشمی رفسنجانی باشد رای خواهد داد.
او می گوید:" آنها (دولت های نهم و دهم) از آب و نان و بهداشت ما زدند و جیب های خودشان را پر کردند. آنها این تحریم ها را که به کشاورزان صدمه زیادی زده را آوردند تا خودشان را غنی سازی کنند و حالا این آقا جواد (ظریف) در حال رایزنی و گفت و گو با طرف های خارجی است تا تحریم ها برداشته شود. اما این تندروهای (...) با این کار مخالف اند و دارند چوب لای چرخ مذاکرات می گذارند. بنابراین رای من در جهت بیرون کردن این تندروها و افراطی ها خواهد بود."
منبع/عصر ایران
کد خبر: ۷۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۶
با استراتژي و مانيفستي که در جبهه اصلاح طلبان تهيه مي شود اصولگرايان معتدل هم جاي خواهند داشت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:محمدرضا تابش،نماينده اصلاح طلب مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري آريا ائتلاف مکتوب اصلاح طلبان و اصولگرايان را بعيد دانست و گفت:در جبهه اصلاح طلبي همه احزاب و گروهها آزاد و مختار هستند که بررسي هايشان را در حوزه هاي انتخابيه انجام دهند و کانديداهايشان را معرفي کنند البته ممکن است کانديداهاي دو طيف در 70تا80درصد حوزه هاي انتخابيه يکي باشند.وي افزود:درحال حاضر همه احزاب و گروههاي اصلاح طلب مشغول فعاليت انتخاباتي و تعيين کانديداهايشان هستند و قرار براين شده که با تهيه يک مانيفست ، استراتژي کلان راهبردي را براي انتخابات و کانديداها تعيين کنيم تا برمبناي آن احزاب اصلاح طلب کارشان را انجام دهند و ممکن است در برخي حوزه ها کانديداهاي اصلاح طلبان و اصولگرايان معتدل يکي باشند البته ارائه ليست واحد از سوي اين دو جريان انجام نمي شود.نماينده مردم اردکان در واکنش به اظهارات جهانگيري درباره مجلس آينده، اظهار داشت:مجلس بايد همسو با راي و نظرات مردم باشد نه با دولت .درهر صورت آقاي روحاني هم با توجه به شعارهاي اصلاح طلبي که دادند راي اکثريت مردم را به دست آوردند بنابراين منظور آقاي جهانگيري تشکيل مجلسي است که به اجراي برنامه هاي دولت و تحقق شعارهايي که خواسته مردم است، کمک کند.وي تاکيد کرد:اگر شالکه مجلس دهم به گونه اي باشد که مخالف خواسته ها و نظر مردم باشد دولت نمي تواند شعارها و برنامه هايش را محقق کند.تابش گفت:اگر حاکميت با احزاب و گروهها خصوصا اصلاح طلبان تعامل داشته باشد و گروهها نيز چارچوب ها را رعايت کنند مجلس آينده همسو با دولت خواهد بود البته اصلاح طلبان همواره در چارچوب قانون اساسي عمل کرده اند و حتي براي انقلاب در ميدان جنگ حضور داشته اند و زندان رفته اند و هزينه هاي زيادي براي اعتلاي ايران و دفاع از ارزشهاي مردم داده اند اما رقباي ما تلاش مي کنند جبهه اصلاحات را مقابل حاکميت قرار دهند.وي با تاکيد براين مطلب که افراط گرايي و راديکاليسيم به زيان هردو جناح اصلاح طلب و اصولگراست،اظهار داشت:به طور حتم در استراتژي و مانيفستي که در جبهه اصلاح طلبان تهيه مي شود اصولگرايان معتدل هم جاي خواهند داشت.
کد خبر: ۶۲۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
دکتر محمدرضا عارف در گفت وگو با روزنامه آفتاب بزد درخصوص مهمترین موضوعات روز کشور سخن گفت.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
متن کامل این گفتوگو در پی می آید:
ميخواستم در مورد احزاب اصلاحطلب جديدي كه اخیرا تشکیل شده اند نظرتان را بدانم. این احزاب به نسل اصلاح طلبان قبل از خود انتقاد می کنند و مثلا ميگويند این نسل تندرويهايي انجام دادهاند .یا گفته می شود که اصلاح طلبان بايد وارد تعامل با حكومت ميشدند كه نشدند و در واقع خسارتهايي را به جريان اصلاحات زدند. اول اينكه ميخواستم نظرتان را درمورد احزاب جديد بپرسم، دوم اينكه نقدهايي كه این احزاب به نسلهاي قبل تر ازخودشان دارندرا چقدر وارد و درست ميدانيد.
یکی از شعارهای قانون اساسي و اصلاحطلبان «دموكراسي» است ،لازمه دموكراسي هم حضور تشكلهاي مردمي می باشد. يعني اگر بخواهيم حقيقتا قانون اساسي به طور كامل پياده شودهيچ راهي جز تخزب نداريم. نگاه قانون اساسي در همه امور برمحوريت مردم است ، مردم تصميم گيرنده هستند حال گاهي مستقيم مثل انتخاب رئيس جمهور و نمايندگان مجلس گاهي هم غير مستقيم. اگر اين رويكرد را بپذيريم هيچ راهي جز تخزب نداريم. براي اينكه مسئله تحزب به معناي واقعي پياده شود بايد هر گروه و دستهاي كه تفكر خاصی دارد بتواند فعاليت خودش را شناسنامهدار كند. شناسنامهدار كردن يعني تشكيل يك تشكل؛ حال اگر این تشکل سیاسی باشد ميشود حزب و اگر در فضاي غير سياسي باشد می شود سازمانهاي مردم نهاد. من باتشكيل تشكلهاي مختلف موافقم. البته در شرايطي كه هنوز حزب به معناي واقعي و فراگیر در كشور نداريم می توانیم حركت جبههاي را دنبال كنيم؛ يعني احزاب همسو يا احزابي كه احساس ميكنند مشتركاتشان زياد است می توانند حركت جبههاي را دنبال كنند تا نقشی موثرتر در امور کشور داشته باشند. بنابراين خوشحاليم كه احزاب جديد تشكيل ميشوند و از آنها استقبال می کنیم . من از وزارت كشور كه با سعه صدر زمينه شناسنامهدار شدن فعالیت گروه ها را فراهم می کند تشکر می کنم.
در مورد قسمت بعدی سوال هم باید بگویم بحث انتقاد يك ضرورت برای حيات و رشد است. به خصوص که نقد پذيري جزء شعارهاي ماست اما آن عنصری که در نقد مهم است توجه به مسائل اخلاقي و نپرداختن به برخي حواشي است. نقد باید سازنده و مشفقانه باشد.در مورد نقد عملكرد گذشته نیز، باید این نقد بدون لکه دار کردن افراد و حفظ حرمت آنها باشد. حتما بايد يك جبهه نقد عملكرد خود را داشته باشد تا برخي از اشكالات و ضعفها را تكرار نكند. وقتي كه تشكلي در درون يك جبهه تشكيل ميشود و به نقد گذشته آن جبهه بپردازد به نظرم كار خوب و لازمی است،این کار می تواند مسیر حرکت مفیدتر و موثرتر را نشان دهد.
فكر نميكنيد تشكيلات ندا در این نقد گذشته تندروی كرده است؟ضمن اینکه جناح مقابل هم خيلي از اين حزب و مواضعش استقبال كرده است. مصداقا در مورد نداو مواضعشان چه نظري داريد؟
ما معياري براي تشخيص تندروي و كندروي موضع احزاب نداريم بلكه سليقهاي است .البته هيچ تشكلي نبايد به خودش اجازه دهد در مورد ديگران تصميم بگيرد و بگوید چه كسي باید از قطار اصلاحات پیاده شود و چه کسی بماند . معياري براي اصلاحطلبي سنجي نداريم كه بياييم بگوييم فلان فرد اصلاح طلب واقعي است فلاني اصلاح طلب واقعي نيست. هيچ تشكلي نبايد به خودش اجازه دهد در مورد ديگران تصميم گيري كند. اگر ميتواند، همسو شود و همكاري كند اگر نتوانست نبايد وارد مسائل حاشيهاي شود. به ويژه وقتي اينگونه رفتارها در فضاي سياسي كشورمان بروز پيدا ميكند متوجه افراد خاص و برخي بزرگان يك جبهه ميشود كه اين جفا در حق آن افراد است.
آقاي دكتر در مورد نقد های محتوایی ندا چه نظری دارید؟
اگر نقدها صادقانه و با نگاه به آینده باشد مطمئنا همه افراد از آن استقبال خواهند کرد.
منظورم خود «نقد» است. مثلا اینکه بگویند احزابي مثل مشاركت و مجاهدين تندرو بودند و عملكرد خودشان بود كه باعث شد مجوزشان لغو شود؟
اگر خواستيم نقد كنيم نبايد این نقد يك طرفه باشد. اخلاق به ما حكم ميكند كه افراد مورد نقد حاضر باشند تا بتوانند جواب دهند. مثلا در يك ميز گردي يا در يك هم انديشي که طرف ها هستند چنین نقد هایی هيچ اشكالي ندارد. بنابراین اگر تشکلی نسبت به رفتار تشكلي ديگر نقدي داشته باشد اولا بايد ببينيد آيا آن تشكل حاضر است بنشيند ودر كنار هم صحبت كنند. ثانیا بايد دو طرفه باشد يعني دو طرف حضور داشته باشند كه اگر حرفي و انتقادي دارند عنوان كنند.
آيا خودتان اين نقد را قبول داريد كه اين احزاب تندرويهايي كردند كه منجر به اين وضعيتشان شد؟
اولا من بر اين باورم كه نبايد شروع فعاليت خودمان را پايان فعاليت يك جريان بدانيم. آنقدر ظرفيت كار و نيرو در كشور داريم كه لازم نیست هيچ گروهي عضوگيري خود را از جدا شدگان بدنه گروه ديگر انجام دهد. در ضمن من هيچ وقت اينگونه هيچ گروهي را نقد نمی کنم و اگر نقدي می کنیم كلي است؛ يعني شرايط كشور ما طوري نيست كه ما بخواهيم احزابي را اینگونه نقد كنيم؛ به ويژه احزابي كه در مقطعي با برخي مشكلات و مسائلي روبرو شدند. اخلاق حكم ميكند با رعایت همه جوانب را داشته باشیم.
و نقدي كه اگر خودتان بخواهيد انجام دهيد؟
من در شرایط فعلی هيچ حزبي را نقد نميكنم چون نگاه من هميشه به آينده بوده و عقيده دارم نبايد در گذشته متوقف شويم. اگر نقد گذشته كمك به آينده كند، انجام ميدهيم. سعي ما بر اين است كه نقاط ضعفي كه ديگران داشتهاند را تكرار نكنيم؛ اگر تندروي بوده تندروي نكنيم، اگر انحصار طلبي بوده انحصار طلبي نكنيم ،اگر يك جا احساس ميكرديم از معيارها و شاخصهاي اصلاح طلبي فاصله گرفتهاند، فاصله نگيريم و ...
س: بدون ذكر نام بارها از انحصار طلبي صحبت فرموديد اكنون هم به آن اشاره كرديد. لطفا بگوييد اين مسئله متوجه چه گروههايي ميشود؟
آفت فعاليت و حركت سياسي انحصار طلبي است. در داخل يك حزب انحصار طلبي اين است كه از قبل مشخص باشد در كنگره چه كسي دبيركل ميشود و چه کسانی در دفتر سیاسی حضور پیدا خواهند کرد ؛ يعني فعاليتهاي حزبي كه نمودش فعاليتهاي جمعي است همه در يك نفر یا یک گروه محدود جمع شود . انحصار در داخل جبهه هم اين است كه يك تشكل و حزب بخواهد حرفهاي خود را به كرسي بنشاند. ممكن است در كوتاه مدت اين نگاه انحصار طلبي ما را به اهدافي برساند اما مطمئنا در دراز مدت اين نگاه نميتواند سامان پيدا كند و نميتواند ما را به سر مقصود منزل برساند و جز تضعیف کار تشکیلاتی و کنار گداشتن یا حذف تشکل ه نتیجه ای نخواهد داشت.
اگر بخواهيد مثالهاي تاريخي بدون ذكر نام افراد بزنيد در چه مقطعي از تاريخ این انحصار طلبی ها رخ داد و منجر به آسیب شد؟
شما اگر عملكرد احزاب را بعد از انقلاب نگاه كنيد آسيب هايي داشتند. مثلا يك حزب براي مدت كوتاهي مي آيد رشد مي كند و تاثيرگذار است و حتي در انتخابات و محافل مختلف حضور پيدا مي كند اما اين تاثيرگذاري موقتي است كه من يكي از دلايل آن را ريشه در انحصارطلبي ميدانم. به همين دليل ما همان ابتدا كه بنياد اميد را راه اندازي كرديم به این آسیب توجه شد و تصميم گرفتيم رويكردمان خرد جمعی باشد ؛یعنی تلاش شود به تدريج نقش فرد و اسم فرد از بين برود ؛ما در این خصوص در بنیاد که یک سازمان مردم نهاد است در مجموع موفق بوده ايم. البته هنوز به آن مطلوب كه مدنظرمان بوده است نرسيدهايم.
ما تشكلها را صاحب عقل و شعور ميدانيم و معتقديم باید خردجمعي را دنبال کرد و اين طور نيست كه يك نفر هرچه ميگويد تشكل بايد عمل كند. مهم ترين محور همه فعاليت هاي ما از سال 86 كه بنياد امید آغاز به کار کرد «اخلاق» ، «عقلانيت» و «خردجمعي» بوده است. به نظر من اگر بحث «خردجمعي» را در همه تشكلهاي سياسي محور قرار دهيم آسيب پذيري احزاب و تشكل ها كم مي شود و كمتر به فرد محوري سوق پيدا مي كنند.
مثال تاريخي از دوران انتخابات و دوم خرداد ميزنيد؟
اينكه در كشور ما بيشتر احزاب دولت محور و دولت ساخته بودند، واقعيتي است كه اگر بخواهيم هر كدام را مطرح كنم شايد گروه و احزاب ديگر وضعيتشان بهتر از اين نباشد. بهتر است وارد مصداق نشويم ما روند را نگاه ميكنيم و تلاش مان اين است كه حداقل گروه ما اين كار را نكند و فعالیت ها و تقسیم وظایف و مسئولیت ها در چارچوب اساسنامه و مرامنامه از پایین به بالا در یک پروسه کاملا منطقی و دموکراتیک انجام شود.
آقاي دكتر! ندا بحث تعامل با حكومت را مطرح ميكند و به گونه ای اظهار نظر ميكند كه گویی قبليها تعامل كافي نداشتند.آيا اصلاح طلبان قبل از اين با حكومت تعامل نداشتند كه عدهاي در حال حاضر بحث تعامل را مطرح ميكنند؟
اصلاح طلبان بخشي از حكومت هستند. سهم اصلاح طلبان يعني تفكر اصلاحات، در پيروزي انقلاب و در همه صحنههاي بعد از انقلاب يك سهم قوي و تاثيرگذار و موثر بوده است.
تفكر اصلاحات را عملا تفكر انقلاب ميدانيم. مفهوم تعامل شايد زماني مطرح باشد كه قرابت و همدلی بين دو گروه نباشد. ما بخشي از حكومت هستيم.
براي ما همدلي، هماهنگي و همراهي با حكومت يك فرض است بنابراين همکاری و همراهی و نزدیکی با بخش های مختلف ل با حكومت چيز جديدي نيست. اين موضوع هميشه وجود داشته است.
ما بايد تلاش كنيم جايگاهمان را با پتانسيلي كه داريم تثبيت كنيم و جايگاه مناسبتر و بهتر را كسب كنيم. من به جاي واژه تعامل، از همكاري، همدلي و همراهي با بخشهاي حكومت نام بردم چرا كه ما رودرروي حكومت نيستيم كه بگوييم با حكومت تعامل مي كنيم بلكه ما بخشي از حكومت هستيم. ممكن است يكسري افراد كه در جناح مخالف هستند اين طور فكر نكنند. ميخواستم بدانم اين تعامل چه قدر بايد باشد؟
تعامل با گروه رقيب را قبول داريم. در داخل نظام همه گروههاي سياسي بايد با هم تعامل داشته باشند و بخشي از مشكلاتي كه در حال حاظر با آن روبه رو هستيم به دليل عدم همكاري، همدلي و تعامل بین گروههاست.
يعني بحث تعامل در اينجا وجهي ندارد چون اصلاح طلبان درون نظام هستند؟
ج: دقیقا،هميشه همدلي، همكاري و همفكري بوده است و در هيچ شرايطي نبوده كه ما با بخشهاي حكومت رابطهمان قطع باشد.
س: با توجه به اينكه پايگاه اصلاح طلبان از مردم می باشد اگر تعارضي بين خواسته حكومت و خواسته مردم پيش بيايد اصلاح طلبان چه كار ميكنند؟
اصلا امكان ندارد. ما بر اين باوريم كه نظام و حكومت ما مبتني بر مردم است. مشروعيت نظام را از مردم ميدانيم. خود امام اولين فرمايششان اين بود كه من به نمايندگي از مردم حكومت تشكيل ميدهم اين موضوع را در قانون اساسي نیز ميبينيد ،هر وقت نظام نياز دارد مشروعيت خود را تثبيت كند مردم حضور پيدا ميكنند. در مورد راهپيمايي 22 بهمن می بینید علي رغم بيمهريها، يا برخوردهاي غيرمنطقي با مردم و با توجه به مشكلاتي كه دارند اما حضورشان قابل توجه است. ما هيچ وقت فكر نميكنيم نظام بخواهد رودرروي مردم باشد كه تفكر اصلاحات بخواهد يكي را انتخاب كند.
می توان این سوال را به گونه ای دیگر هم مطرح کرد؛اگر بین خواسته مردم و دولت تعارضی پیش بیایدآن زمان اصلاحطلبان چه خواهند کرد؟
مبنا مردم هستند.
حتي اگر دولت نزدیک به اصلاح طلبان یا اصلاح طلب باشد؟
ج: بله . اما ما هيچ وقت فكر نمي كنيم تعارضي بين نظام و دولت و مردم پيش بيايد. شايد با دولت، مجلس يا بخشي از نظام اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. آن وقت ما مجبوريم و بايد منافع و مطالبات مردم را پيگيري كنيم چون خودمان را برآمده از مردم ميدانيم و فكر ميكنيم اصلاحطلبان برخلاف شعارهايي كه داده ميشود كه در بدنه جامعه نفوذ ندارند اتفاقا در بدنه جامعه نفوذ دارند. آقاي دكتر! در 8 سال گذشته بخش عظيمي از اصلاحطلبان از بدنه حكومت اخراج شدند و بعد از آنکه روحانی پیروز شد كمكم زمینه بازگشت اصلاحطلبان به قدرت صورت گرفت. اکنون مدام از تعامل با حکومت صحبت می شود ، حال این پرسش مطرح است که مرزهای این تعامل با بخش ها و گروه های داخل حکومت کجاست ؟
ج: سوال خوبی است.به نظر من مهمترين مرزها منافع ملي و خطوط قرمز نظام هستند. خوشبختانه اصلاحطلبان با رقباي خود روي اصول اختلافي ندارند؛ یعنی همه ما چه اصلاح طلب چه اصولگرا ارزشها و قانون اساسي را قبول داريم. اما مهمترين مسئله امروز،توجه به ارزشها و منافع ملی در همه تصمیمات و امور است ؛ معتقدم گاهي تصميماتي كه در گروهها و افراد گرفته ميشود توجه جدي به منافع ملي نميشود و در این تصمیمات اولویت منافع باندي و گروهي و جناحی را ميبينيم.
در حال حاضر اينها بخشهاي عظيمي از قدرت هستند و اجازه ورود به اصلاح طلبان را نميدهند. از ابتداي انقلاب دو گروه در داخل نظام روبهروي هم بودهاند؛ چپ و راست، خط امام وخط بازار، اصولگرا و اصلاحطلب ؛ همیشه يك گروه ، گروه دیگر را متهم به انحصارطلبي مي کند. گروه رقيب اصلاحات متاسفانه در عمل در طول سالهاي گذشته انحصارطلبي خود را نشان داده است.مثلا با حربههاي فرهنگي و تريبون هایی كه در اختيار داشته تلاش کرده رقیب خود را حذف کند ؛ رقيبي كه حذف شدني نيست و اگر حذف هم شود آنها هم به جايي نميرسند و مطمئنا کشور ضرر می کند.
بنابراين شما معتقديد مرزي براي تعامل وجود ندارد؟
اصلا هيچ مرزي وجود ندارد قانون اساسي و ارزشهايمان بهترين مصاديق است. مهمترين مسئلهاي كه بايد محور همكاريمان قرار گيرد منافع ملي است. اگر اين را مبنا قرار دهيم شايد بتوان راحت با رقيب تعامل و همکاری و همفكري كنيم.
يكي از بزرگترين سوابق شما معاون اولي در دوره اصلاحات بود. در آن دوران آيا خاطرهاي داريد از اينكه بخشي از اصلاح طلبان با عملكرد خاص خود جريان اصلاحات را منحرف كرده باشند؟
واژه انحراف را قبول ندارم اما گاهي با حرکاتی روبهرو ميشديم كه مقداري فعاليت ما را كند ميكرد.
آيا شما در برابر اینگونه حرکات موضعگيري کردید؟
موضعگيريهای من عموما محرمانه و خصوصي بوده است،با هدف اصلاح و حل مشکل! من بر اين عقيدهام كه به جاي «من»، «ما» را در نظر بگيريم ؛من همیشه سعي كردهام مواضع خودم را رسانهاي نكنم ؛يعني در این راستا عارف 93 با عارف 63 هيچ فرقي ندارد.
آقاي دكتر! فکر می کنید این تفکر شما بین مردم طرفداری دارد؟
به نظرم مردم هم همين تفكر را دارند و همين را ميخواهند.مردم از تندروي و دعواهاي رسانه ای كه هيچ چيزي از درونش درنميآيد خسته شدهاند. مشكل و اختلاف نظر داريم اما بايد بنشينيم با هم آنها را حل كنيم و حتی الامکان به سطح جامعه نکشانیم.
شايد عدهاي به دليل اين سياست شما به آقاي عارف بگويند «محافظهكار» و حتی اصولگرايان در مورد شما اصطلاح « اصلاح طلب بيخطر» را به كار ميبرند.
قرار نیست اصلاح طلب "خطرناک" باشد . اصلاح طلب واقعی منافع ملی را در نظر می گیرد . این بی خطر بودن یعنی عدم ایجاد هزینه برای مردم و کشور.بنابراین معتقدم نبايد هزينه مردم را بالا ببريم و دلشان را خالي كنيم. مردم خسته ميشوند از دعواهاي بيهوده. ما نميخواهيم براي رقيب خود در داخل نظام خطري ايجاد كنيم. خطر ما بايد متوجه دشمن باشد. بايد متوجه كساني باشد كه ميخواهند تيشه به ريشه انقلاب بزنند.
حالا من با همكارم اختلافنظر دارم چرا بايد آن را به تهدیدی تبديل كنم. به همين دليل هم در طول اين سه دهه گذشته هميشه يك خطوط قرمزي داشتهام و به اصولي وفادار بودم و تا آنجايي كه به اين خطوط قرمز و اصولم آسيب وارد نشده كوتاه آمدهام.
در دهههاي 70،80 هم به دفتر تحكيم وحدت انتقادي داشتهايد؟
من خودم يكي از فعالین انجمن اسلامي در دوره دانشجویی بودم و همواره از روند رو به رشد انجمن های اسلامي حمايت ميكردم. اما هر وقت احساس ميكردم كه موضعگيري اعضا و تصميمي كه ميگيرند ممكن است مشكلاتي ايجاد كند سعي ميكردم در حد توانم با توضيح و تذكر ، راهنمايي كنم. وقتي رئيس دانشگاه تهران شدم همان ارتباطي كه با انجمنهاي اسلامي داشتم با جامعه اسلامي دانشجویان داشتم. حتما می دانید جامعه اسلامي دانشجويان يك جريان رقيب بود و زمان مدیریت من از دانشگاه تهران مجوز فعالیت گرفت. در واقع همان ارتباطي كه با انجمن اسلامي داشتم با دیگر تشکلها هم داشتم و در همگرا كردن جريانهاي دانشجويي تلاش می کردم. همواره بعنوان یک استاد مسلمان که دغدغه اش تقویت تشکل های اسلامی در دانشگاه است اگر نقد یا نظری داشته ام به دانشجویان و افراد مسئول منتقل کرده ام.
به نظرتان اين انجمن تندرويهايي داشت كه منجر به غيرقانوني شدنشان شد؟
به هر حال بايد بپذيريم وقتی يك تشكل دانشجویی هستيم و اعضايش برخلاف تشكلهاي سياسي دائمی نيستند و فقط دوران داشنجویی عضو تشکل هستند. پس بعضي از مواضعي كه یک حزب سیاسی ميگيرد نبايد تشكلهاي دانشجويي بگيرند. بنابراين دخالت بيش از حد در امور اجرايي درست نیست . مثلا در برهه ای تشکل های دانشجویی می خواستند رییس دانشگاه انتخاب کنند، این درست نیست. باید ارتقاء فرهنگی و علمی دانشگاه و پیگیری مسایل صنفی اولویت تشکل های دانشجویی باشد .به نظرم بايد عملکرد جنبش دانشجويي در سه دهه گذشته به نقد كشيده شود تا نقد سازنده و مفید راهگشای آینده جنبش دانشجویی کشور باشد.
طي يك سال و نيم اخير غالب جريان اصلاحات به پرهيز از تندروي تاكيد ميكنند. می توانید صراحتا بفرمایید کجا ها تندروی شده است؟مثلا در مورد همین تشکل های دانشجویی.
اجازه بدهيد من در یک مصاحبه يك طرفه به قضاوت نپردازم ؛ نمی خواهم وارد مصادیق شوم. بارها اعلام آمادگي
16 آذر 83 را يك بار گفتهايد.
نه فقط 16 آذر 83 بلكه همه 16 آذرها از اول انقلاب را ببينيم. به هر حال بايد به بررسی نقش جنبش دانشجویی بپردازیم و تعیین کنیم آیا در حال حاضر این جنبش آن تاثيرگذاري كه قبلا داشت را دارد ؟اگر الان اين تاثیر گذاری را ندارد بايد آسيبشناسي شود چرا!.ما به یک جنبش دانشجویی با نشاط و پویا و دردمند و متعهد نیاز داریم.
آقاي دكتر!ما حدودا يك ماه پيش خدمت آقاي توفيقي بوديم و ايشان تاکید داشتند که در دولت قبل تلاش شد در حوزه وزارت علوم تمرکز گرایی رخ دهد اما در این دولت این تمرکز گرایی در حال از بین رفتن است ؛یعنی دانشگاهیان خودشان بتوانند در امور دانشگاه دخالت کنند و مثلا بتنوانند رییس دانشگاه انتخاب کنند.به نظر می رسد فرمایش جنابعالی که فرمودید جنبش دانشجویی نبایستی وارد کار اجرایی شود در تعارض با این موضوع است.
من اینگونه نگفتم؛یک زمانی یک تشکل دانشجویی می خواهد رییس دانشگاه انتخاب کند و زمانی دیگر ممکن است طی سازوکاری از دانشجویان بخواهند در مورد انتخاب رییس دانشگاه نظر بدهند. ما بعد از عملكرد دو دهه تمركزي كه در امور اجراي دانشگاه داشتيم به روش غيرمتمركز هيئت امنايي رسيده ایم. يعني محوريت تصميمات دانشگاه در هيئت امنا باشد. با ساز و كارهايي كه مراجع قانوني تاييد ميكنند. در آنجا قطعا دانشجو و استاد و كارمند بايد نقش داشته باشند در مديريت و در تصميمات دانشگاه؛ اما در جايگاه خودشان !اگر ميخواهيد دانشگاه مشكلات كشور را سامان دهد و اگر ميخواهيد دانشگاه مركز توليد علم باشد هم دانشجو بايد در تصميمات آن موثر باشد هم استاد و هم كارمند.اين اتفاقي است كه در دانشگاههاي بزرگ دنيا رخ داده و ما كشف نكرديم و تجربه موفقی هم بوده است.دانشجو را نباید حذف کرد اما يك تشكل دانشجویی نبايد به خودش اجازه دهد فقط او تصميم بگيرد. در مقاطعي ما اين فضا را حس ميكرديم.
در مورد تشکل اساتید هم که اخیرا مجوز گرفته توضیحاتی بفرمایید.
بحث خوبي را مطرح كرديد. ما از ابتداي انقلاب تشكلهاي دانشجوييمان قوي بودند؛ انجمنهاي اسلامي، حضور موثري داشتند و كمك ميكردند اما كمتر ما با تشكل فراگير و منسجم اساتيد روبه رو بوديم. دو تشكل شكل گرفتند اما بنا به دلایلی نشدند. خوشبختانه در روزها و هفته های بعد از 24 خرداد سال گذشته و براساس نيازي كه به طور طبيعي در دانشگاه ها حس ميشد ، پيشنهاد يك تشكل منسجم هيئت علمي داده شد. پس از بررسی هایی ضرورت داتشن تشکلی فراگیر از اساتید به تایید جمعی از اساتید رسید و به این نتیجه رسیدیم که این تشکل باید بیشتر صنفی باشد البته قرار شد تشکل از موضع گیری های سیاسی نیز منع نشود.بهر حال تعدادی اساتید برجسته در ا ایجاد ین تشکل حضور دارند و نمی شود گفت در امور مختلف موضع گیری نداشته باشند.همچنین به این نتیجه رسیدیم که باید در مسائل راهبردی علم و فناوری مثل سند چشم انداز و تحقق آنها مشارکت داشته باشند.بنابر این با این نگاه سال گذشته درخواست مجوز این تشکل به کمیسیون ماده ده قانون احزاب وزارت کشور ارسال شد و اخیرا این مجوز صادر شده است.من از وزارت کشور هر چند که تاخیر داشت تشکر می کنم.فکر می کنم این تشکل می تواند در کشور مهم و مو ثر باشد.
اساتيدي كه ميخواهند عضو اين تشكل شوند به معناي عام است يا خاص؟
همه اعضای هئیت علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی و غیر دولتی می توانند طبق ضوابط عضو شوند.
آقاي دكتر! چه عاملي باعث شد كه تخلفات مالي و اختلاسها در دولت آقای خاتمی نباشد يا خيلي كم باشد ؟
شاید نباید من به این سوال پاسخ بدهم اما ما براي انتخاب افراد خيلي مراقب بوديم هم از نظر سياسي، هم عقيدتي و فرهنگي به خصوص سلامت اقتصادي. خود من روي سلامت اقتصادي افراد و تعهد آنان خيلي وسواس داشتم و تاكيدم روي افرادي بود كه حرف و حديثي پشت سرشان نباشد، انصافا هم دولت آقاي خاتمي در اين زمينه موفق بود. در آن دوره اتهامات بيربطسیاسی و فرهنگی زده شد ولي كمتر به يك مدير دوران اصلاحات اتهام مسائل اقتصادي و اختلاس زده شد.اگر آن وسواس را به خرج نمی دادیم شاید تخلفات هزاران ميلياردي و غيره پيش مي آمد. خوشبختانه در آن دوره ما از اين موارد نداشتيم و البته نگاه ما نگاه پيشگيري بود. همواره من از نهادهاي نظارتي خواهش ميكردم و هم خود ما مراقبت ميكرديم اگر يك مديرمان خداي ناكرده در حال افتادن در يك مسير ناصحيح است، جلوگيري كنيم و به محض اينكه متوجه ميشديم تذكر ميداديم. الحمدالله دولت اصلاحات در اين زمينه موفق بود.
آقاي دكتر در مورد عملکرد شما یک انتقادی وجود دارد؛ در 8 سالي كه به اصلاحات خيلي فشار آمد شما در بعضي از نهادها از جمله شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجمع تشخيص عضويت داشتید و دارید؛در این ایام آقای عارف چه کاری برای اصلاحات انجام داد؟
قاعدتا هر کاری برای کشور و برای اصلاحات لازم بود انجام و تشخیص می دادم انجام می دادم.همانطور که گفتم اصلاح طلبان بخشی از حاکمیت هستند حتی اگر مقطعی از دولت و امور اجرایی دور باشند.شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بخشهایی از حکومت هستند.
در مورد حوزه دانشگاه خيلي از اتفاقاتي كه می افتاد مثل امنيتي كردن فضاي دانشگاهها هيچ ربطي به مصوبات شوراي انقلاب فرهنگي نداشت بلكه منش دستگاه های اجرايي بود. یعنی نهادهاي اجرايي، دانشگاهها را به سمت غيرفرهنگي و امنيتي می بردند و در برخی موارد به دوستان در دستگاه های اجرایی تذکراتی می دادم.
به هر حال شورا بر فعاليتهاي وزارت علوم ناظر است.
نظارت كه طبيعي است اما بپذیریم که رییس شورا رییس جمهور است و شورا نمی خواهد سمت و سویش برخلاف جهت حرکت کلی دولت باشد.من در شورا رابطه نزديكي با تك تك افراد داشتم و ديدگاههاي خود را مطرح ميكردم.
البته این نظر ها را رسانه ای نمی کردم.
به نظر من رسانهاي كردن مسائل در خیلی از موارد، راهحل درستي نيست. نبايد چالشها را به ميان مردم كشيد و دل مردم را خالي كرد.
به هر حال هميشه اختلاف نظر وجود دارد.
پس یک جاهایی نظر مخالف داشتید اما رسانه ای نمی کردید.
نمی گویم لزوما نظر مخالف داشتم بلکه نظر داشتم و نظرات خودم را به نحو مقتضی اعلام می کردم و الان هم اعلام می کنم ، اما عموما رسانهاي نميكنم من راهكار را اين ميدانم.
ما نظام را قبول داريم و اختلاف نظر ها دقيقا مثل مسائل خانواده است. شما چه قدر مسائل خانوادهتان را به دوستانتان ميگوييد؟ نگاه من هميشه به مسائل خودمان مثل داخل خانواده است. نميخواستم از يك فرصت و تريبوني براي تبيين و معرفي خودم استفاده كنم.
البته نميگويم ارتباط رسانهاي نباشد. ارتباط رسانهاي براي اين است كه مردم از رسانه استفاده كنند حتي بحثهاي چالشي ميتواند رسانهاي شود به شرط رعابت اخلاق و حرمت افراد و توجه به منافع ملی. شركت در بحثهاي اختلاف برانگيز و تفرقه برانگيز و اينكه نتيجهاش مطرح شدن يك نفر باشد من سعي ميكردم پرهيز كنم.
شما بحث ائتلاف نسبي با اصولگرايان در انتخابات مجلس را مطرح كرديد، مقداري رويايي نيست كه اصلاح طلبان بيايند با اصولگرايان ائتلاف نسبي داشته باشند؟
ج: فكر ميكنم بهمن سال گذشته بود در كنگره یکی از احزاب راهبردها و رويكردهاي خودم را درباره انتخابات مجلس آینده مطرح کردم.
اول: حفظ سرمايه اجتماعي كه خلق شده و تقويت آن (يعني مشاركت مردم را از 73 درصد بالاتر ببريم)
دوم؛ پيروزي در انتخابات 94. ما باید پیروز انتخابات شویم ؛لازمه این موضوع ارائه لیست واحد از سوی اصلاح طلبان در انتخابات است .
با اين رويكرد شروع كرديم و واقعا در يك سال گذشته روي رويكرد و راهبردهاي خود جدي ايستادهايم. گفتيم برنامه ميدهيم و الان داريم برنامه تدوين ميكنيم. ما گفتیم برخلاف برخی جریانات رقیب را نقی نمی کنیم و به همه جریانات داخل نظام اصالت می دهیم.
بايد با رقیب تعامل كنيم؛ شايد بهترين و مناسبترين مكان براي تعامل مجلس باشد.. من وقتي بحث ائتلاف نسبي با اصولگرایان را مطرح كردم همین موضوع مدنظرم بود.یعنی بتوانیم در مجلس مثلا 30 نفر را پیدا کنیم که محور تفاهم و همدلی و دوستی جریانات داخل مجلس باشند..اگر این اتفاق رخ دهد ما خیلی از اتفاقات که در مجلس رخ می دهد مثل دعوا ،سوال و تذکرات آنچنانی را درچنین مجلسی نخواهیم داشت.
در این شرایط مجلس ديگر به وظيفه خودش عمل ميكند يعني نگاهش ملي ميشود و به مسائل حاشيهاي كمتر ميپردازد. اين موضوع جزء راهبردهايمان است و به همين دليل اجماع كامل در جریان اصلاحات و ائتلاف نسبي را با بخشهايي از جریان رقیب را مطرح كرديم.
اميدوارم در اين مسير بتوانيم جلو برويم .البته وقتي ميتوانيم در این خصوص موفق شويم كه هر دو جناح این موضوع را بخواهند و قبول داشته باشند.
مثلا چه اشكالي دارد در مركز استاني كه 5 نماينده هست يك نفر در دو ليست مشترك باشد. يعني نميتوانيم در يك استان يك نفر را پيدا كنيم كه هر دو جناح قبولش داشته باشند؟
نشانههايي ديدهايد كه بخواهند؟
هر دو جناح بايد بخواهند.
چه اصولگرا و چه اصلاح طلب اين موضوع را قبول داشته اند؟
ج: من راهبرد خودم را مطرح كردم و انتظارم نداشتم روز اول از آن استقبال شود. اخيرا يكي از سايتهاي اصولگرا گفته هدف عارف از اين راهبرد تفرقهافكني در بين اصولگرايان است؛ به نظر من اين گفته نهايت بيتقوايي است. من نگاه خيرخواهانه به موضوع داشتم و اگر هم نشد اشكالي ندارد ما كه با كسي دعوايي نداريم. اين بحث هم مهم است كه شما چه كساني را اصولگرا ميدانيد؟ مثلا جبهه پايداري هم خود را اصولگرا ميداند.
ج: با دوستانی که این نظریه را قبول دارند و در جبهه رقیب فعالیت می کنند.
اسم نمی آورید؟
نه . نیازی نیست.
در یکی از سایت ها اسم آقای ناطق آمده بود .
گذشته آقای ناطق نشان می دهد که مطمئنا یکی از این افرادمی توانند ایشان باشند.اما بهتر است اسم نبریم.
جناح مقابل مرتب دوگانه عارف و ناطق را مطرح ميكند و به نظر می رسد ميخواهند يك مدل تفرقه را ه بیاندازد.به هرحال گفته می شود بخشی از اصلاح طلبان طرفدار حضور ناطق و حمایت از ایشان هستند و بخش دیگری از اصلاح طلبان بر عارف تمایل دارند.نظر جنابعالی چیست؟
اولا هر تشكل سياسي و حزبی بايد هويت خود را حفظ كند. اصلامهمترين دليل حضور ما تقويت هويتمان است.
هرچند خيلي تعصبي به تشكيلات ندارم اما به حفظ و ارتقاي هويت تشكيلاتی تاكيد دارم. امادر عين حال آمادگي نهايت همكاري را داريم. به هر حال، من در يك اردوگاه تعريف شدهام آقاي ناطق در اردوگاه ديگر.
ما نميتوانيم اين مسئله را نفي كنيم. حال اين دو اردوگاه چه قدر همپوشاني دارند و اهدافشان يكي است يك بحث تشکیلاتی است. واقعيت اين است كه اين دو اردوگاه مرامنامه شفافي ندارند كه خط كشي كنيم اين اصلاح طلب است، او اصولگرا. ما با حفظ هويت آمادگي کلی همكاري با همه دوستانمان در جبهه رقيب را داريم.
چه قدر شما مراقبت ميكنيد كه بين اصلاح طلبان تفرقه ايجاد نشود؟مصداقا عرض می کنم ؛از جانب شما در سایت های اصولگرا خبری منتشر شد مبنی بر اینکه «اصلاح طلبان رهبر ندارند.»این سخن باعث تفرقه افکنی می شود.
معمولا جواب اينگونه تيترها را نميدهم و هميشه از بداخلاقيهاي رسانهاي گلهمند هستم. انقلاب ما انقلاب فرهنگي بود و اين فرهنگي بودن انقلاب را فقط نبايد در حكومت ببينيم بلكه در نهادهاي عمومي و مردمي و مهمتر از همه رسانهها باید ببينيم؛ اگر اين موضوع را بپذيريم باید کمتر تيترهاي مشتريپسند و تفرقه افکن بزنبم.
دغدغه اصلي و مهم من انسجام داخلي اصلاحات است و تا اينجا هم با این راهبرد كوتاه آمده ام؛ هر تصميمي كه تا بحال گرفته ام در این راستا بوده است بر این باورم كه بايد جبههها هم مثل احزاب حساب و كتاب و رهبری مشخص داشته باشند.
ممكن است همین الان خبرنگاري از شما بپرسد كه آیا آقاي خاتمي را به عنوان رهبر جريان اصلاحات قبول داريد يا خير؟پاسخ شما چیست؟
موضع بنده را همه نسبت به آقاي خاتمي ميدانند و عملکردم در انتخابات ریاست جمهوری رویکردم را نسبت به جایگاه آقای خاتمی در جبهه اصلاحات نشان داده است و اخیرا نیز در همایش اصلاح طلبان موضع خودم نسبت به جایگاه ایشان را شفاف بیان نموده ام.
در حال حاضر همین اصولگرایانی که به عنوان معتدل شناخته می شوند وقتی همایشی برگزار می کنند تندروترین اصولگرا ها را دعوت می کنند و افتخار می نمایند که می خواهند با آنها ائتلاف کنند.بنابراین این بحث ائتلاف با اصولگرایان معتدل غیر واقعی است.
نه .من فكر ميكنم كه به واقعيت نزديك است .
این ائتلاف پس با چه کسانی است؟
الان نمی خواهم اسم بیاورم. يک زماني ممكن است كه يك تشكلي در يك مقطع خاص موضع تندي بگيرد تا طرفداران و سمپات هایش را به خودش نزديك كند. اين مسائل را به حساب رفتار آن تشکل نگذاريد؛ گاهي اين نشستها و جلسات براي انسجام دروني است .واقعيتها گاهي متفاوت از مسائل رسانهاي است و ما در دو جبهه گروههاي معتدل بسياري را داريم.و افراد برجسته تاثیرگذار در هر دو جبهه.
پس بیشتر مدنظرتان افراد هستند.
ج : الان در كشور ما نقش افراد كمتر از تشكلها نيست. اگر با ده نفر از افراد تاثيرگذار اصولگرا به توافق برسيم به نظرم جا انداختن آن خيلي راحتتر است.
رابطهتان با شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات چگونه است؟به هر حال حزب تشکیل ندادید و در این شرایط چکونه قرار است با جبهه در ارتباط باشید ؟
در مورد ضرورت تشکیل حزب بنده هیچ تردیدی ندارم؛ اما یک سوال همیشه برای من مطرح بود ه ؛ آیا تشکیل حزب قبل از انتخابات 94 به انسجام اصلاح طلبان کمک می کند یا خیر ؟ ؛ من در مورد این سوال به نتیجه نرسیدم ؛بنابراین تشکیل حزب را مرعا گذاشتیم تا بعد از انتخابات94 در مورد آن تصمیم گیری کنیم .در عين حال يك گروه سياسي به نام پويش اميد كه اعضای آن جوانان بودند را داریم كه در انتخابات 92 حضور جدي داشتند و خيلي از كارها در انتخابات با محوريت و همكاري آنان صورت ميگرفت.
وقتي مسئله حزب به تعویق افتاد دوستان و جوانا مرتبط با ما به سمت ثبت تشكل سیاسی جوانان رفتند كه بزودی ایجاد یک سازمان سياسي جوانان را به وزارت کشور اعلام و تقاضای مجوز خواهند کرد.
ارتباط ارگانيكي با شوراي هماهنگي نداريد؟
ج: ما با همه ارتباط مان نزديك است؛ اعضاي آنها در جلسات ما شركت ميكنند و ديدگاههاي ما را ميدانند.
آقاي دكتر لطفا در مورد پيشنهاد همه پرسي كه آقاي روحاني مطرح كردند نظرتان را بفرمایید.
ج: رئيسجمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور حق دارد این قبیل مسائل را مطرح کند و واضح است كه هر رئيسجمهور به خصوص آقاي روحاني كه حقوقدان هم هستند وقتي يك پيشنهاد و طرحي را مطرح ميكند به حواشي و جوانب حقوقياش هم فكر ميكنند.
به نظر شما اين پيشنهاد قابل اجرا شدن است؟
بايد بپذيريم رئيسجمهور كشور حق دارد در همه امور اظهارنظر كند و پيشنهاد دهد منتهي با ساز و كارهاي قانوني. برخي اوقات بعضي افراد اجازه نميدهند حتی بالاترين مقام اجرايي كشور ديدگاه و نظرش را مطرح كند. ايشان مطمئنا به ساز و كارهايي كه در قانون اساسي ديده شده اشراف كامل دارد انقلاب و نظام ما براساس رفراندوم و نظر مردم به وجود آمده و پشتوانه و صاحب انقلاب، نظام و حكومت ما مردم هستند.قطعا توجه به نظر مردم در ایجاد آرامش بیشتر در دولت و ارائه جدی تر کار می تواند موثر باشد.
کد خبر: ۵۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
مسئول کمیته هماهنگی اصلاحطلبان گفت روحانی پیروزی خود را مدیون اصلاحطلبان است و نباید بگوید وامدار هیچ حزبی نیست.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
محسن رهامی در «برنامه انتخابات شورای هماهنگی اصلاحطلبان» در بندرعباس، اظهارات رئیسجمهور مبنی بر این که وامدار هیچ حزبی نیست را «غلط» دانست و گفت: روحانی برای پیروزی انتخاباتی خود بدهکار احزاب است.
وی افزود: پنج روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری، روحانی با ۱۰/۸ درصد در رتبه چهارم نظرسنجیها قرار داشت که با تدبیر و اجماع احزاب اصلاحطلب به بیش از ۵۰ درصد افزایش یافت و برنده انتخابات شد. این ادعا در حالی است که عارف نامزد اصلاحطلبان در همان نظرسنجی ۷-۸ درصد بیشتر رای نداشت.
رهامی تصریح کرد: هرچند حق اصلاحطلبان و افرادی مانند عارف در این دولت ادا نشد، استراتژی اصلاحطلبان حمایت از دولت است اما این طیف با هیچکس عقد اخوت نبسته و رویکرد انتقادی خود را خواهد داشت.وی همچنین حضور مدیران و افراد دارای سمتهای دولتی در نشست اصلاحطلبان بندرعباس را ارزشمند توصیف و اضافه کرد: در برخی استانها مسئولان با این توجیه که نباید برچسب حزبی بخورند، از حضور در نشستها خودداری میکنند در حالی که آنان موقعیت و مسئولیت خود را مدیون رای و اعتماد مردم به احزاب هستند.
نشست شورای هماهنگی اصلاحطلبان شهرستان بندرعباس با حضور چهرههای سیاسی اصلاحطلب و مشاور عالی استاندار هرمزگان و تعدادی دیگر از مسئولان استان در فرهنگسرای طوبی بندرعباس برگزار شد.
منبع/کیهان
کد خبر: ۵۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
احمد توکلی در نامهای خطاب به رئیسجمهور نوشت: ماجرای انتخاب وزیر علوم به شکلی پیش میرود که برای پیشرفت علمی و اوضاع کشور خسارت بار است.بسمه تعالی
برادر ارجمند جناب آقای دکتر روحانی
رییس جمهور محترم
سلام علیکم
ماجرای انتخاب وزیر علوم به شکلی پیش میرود که برای پیشرفت علمی و اوضاع کشور خسارت بار است.
1- طبق اصل یکصد و سی و سوم قانون اساسی وزراء به پیشنهاد رییس جمهور و رای اعتماد مجلس انتخاب میشوند. اصل یکصد و سی و هفتم نیز هر یک از وزیران را در برابر رییس جمهور و مجلس مسؤل میشمارد. در واقع، وزیر منتخب، برآیند همکاری رییس جمهور و مجلس است، نه نتیجه تقابل آنها. جنابعالی در واکنش به عدم رای اعتماد به آقای دکتر میلی منفرد فرمودید که ملاک خود را، حتی اگر ده بار معرفی شدگان رای اعتماد کسب نکنند، تغییر نخواهید داد. برخی مجلسیان نیز متقابلا اعلام کردند که هر فردی که در فتنه سال 88 فعال بوده باشد اعتماد ما را کسب نخواهد کرد.
2- منطق مجلس روشن است و بر دو پایه استوار است: اول، حوادث بعد از انتخابات سال 88 به درستی براساس ادبیات مستحکم اسلامی فتنه خوانده شده که به طور خلاصه دعوت به قانون از طرف نظام و گردنکشی در برابر قانون و ساختار شکنی برخی سیاستمداران و احزاب اصلاح طلب از طرف دیگر بود، با نتایجی بسیار تلخ. دوم: عقل و تجربه جهان شمول میگوید پست سیاسی را به کسانی که در تقابل با ساختار قانونی فعال بودهاند نمیدهند. جنابعالی حقوقدان و سیاستمدار با تجربهای هستید. در اولی که علیالقاعده با مجلسیان همراه هستید و دومی را هم حتما رد نمیکنید.
3- با این حساب چرا وضعیت چنین شده است؟ میتوان تصور کرد که جنابعالی دوستان معرفی شده را مصداق فرد فعال در هنجار شکنی نمیدانید و مثلا مجلس با سختگیری بیشتری آنان را از فعالان تشخیص میدهد. اگر انتخابتان در دایره اصلاح طلبان میگنجد با توجه به این که در میان برادران اصلاحطلب، افراد با سابقه و مدیر و فهیمی که بدون شبهه در آن حوادث تلخ مشارکت نداشتهاند، کم نیستند، حل مشکل آسان است. سعه صدر و گسترده کردن دایره انتخابتان شما را به انتخاب مدیران موفق و خوش سابقه اصلاحطلبی هدایت میکند که بلا شک مجلس به آنها رای خواهد داد، چرا که اکثریت مجلس به اصلاحطلب بودن یا نبودن آنقدر حساس نیستند که به صلاحیت و مقاومت بر خط امام رحمه الله علیه در دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی حساس است شاهد این مدعا، رای مجلس به کابینهای است که اکثریت آن با اصلاحطلبان است و حتی برخی وزرای جنابعالی است که سابقه عضویت در شورای مرکزی حزب منحله و ساختارشکن مشارکت را داشتهاند. البته بنده میپذیرم که سلایق و تمایلات در درک آن کلی و تشخیص مصادیق موثر است و بین ما نیز تفاوتهایی وجود دارد.
4- جناب آقای روحانی اگر این راه حل اتخاذ نشود و اختلاف ادامه یابد، زیانهای زیادی تشدید میشود. از جمله چنین تلقی میگردد که برخی در دولت با تکرار مشکل معرفی و عدم قبول میخواهند به جوانان این پیام را بدهند که مجلس با دانشگاه و دانشگاهیان نظر مساعد ندارد و تحمیل فضای خاصی را تعقیب میکند تا از این گلآلود کردن بین مجلس اصولگرا و جوانان تحصیلکرده، ماهی انتخاباتی بگیرند. این توهم یا تصور به نفع شما هم نیست. چرا که مردم در این میانه غایباند و دیده نمیشوند، بلکه تصور دعوا بر سر لحاف ملا تقویت میشود که پشتیبانی مردمی را از هر دو دسته کاهش میدهد و البته بر خلاف خواسته جنابعالی است زیرا چنانکه خواهم گفت دود این وضعیت به چشم مردم گرفتار ولی هنوز امیدوار میرود.
5- اختلاف بین دولت و مجلس بر سر انتخاب وزیر علوم، موجب میشود که زمینههای تفاهم در مسایل اصلیتر کشور و مردم سخت گردد. مانند علاج رکود تورمی کمرشکن برای تودههای ملت و پشتیبانی از مذاکرات سخت و تعیینکننده برادران دیپلمات ما در استیفای حقوق هستهای ایران. در مطالعات اقتصاد سیاسی نشان داده میشود که کشمکش سیاسی چگونه ضد تولید و عدالت عمل میکند و هر دو سوی کشمکش دچار آسیب میشوند. اگر خدای ناخواسته این کشمکش ادامه یابد، دستهای از مردم رییس جمهور و دستهای دیگر مجلس را لجباز تلقی میکنند و اجماع مرکبی حاصل میشود که نه به سود دولت است و نه به سود ملت و نمایندگان ملت.
حتما به خاطر دارید که من تنها اصولگرایی بودم که ترجیح خود را بر اصلاح طلب بودن وزیر علوم اعلام کردم و در جریان رای اعتماد به آقای دکتر فرجیدانا نیز با دوستانم کمک کار بودهام. پس میتوانید این سخنان را از سر خیرخواهی بدانید و راه حل را بپذیرید.
برادر شما
احمد توکلی
نماینده مجلس شورای اسلامی
24/08/1393
کد خبر: ۴۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۴
فرهنگ کار حزبی و تشکیلاتی باید نهادینه شود تا استعدادهای فردی شکوفا شود و بهتر بتوانیم اندیشه مخالف را تحمل کنیم وبه حقوق همدیگر احترام بگذاریم
کد خبر: ۴۷۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۱
ندای ایرانیان ضمن احترام به بزرگان و استفاده از نظرات و رهنمود هایشان ولی می خواهد حزبی شخص محور و وابسته به شخص یا اشخاص خاصی نباشد وبا تکیه بر اصول , ارزشها و برنامه ها تفکرات و اهدافش را پیش ببرد
کد خبر: ۴۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۰
دليل پيروزي احمدينژاد در انتخابات 84 با گزينههاي پاسخي همچون، شعارهاي مردمگرايانه و حمايت روشنفكران و هنرمندان، حمايت نهادهاي حكومتي و احزاب اصلاحطلب، سياستهاي انتخاباتي اصولگرايان، شكاف بين اصلاحطلبان، حمايت جبهه پايداري، گروه آبادگران، مجاهدين انقلاب و مراجع تقليد يكي از سوالات كنكور كارشناسي ارشد علوم سياسي بود آوای دنا- اعتماد نوشت : داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد سال93 رشته «علوم سیاسی و روابط بینالملل» امسال با سوالاتی روبهرو شدند که به رییس دولت نهم و دهم و چگونگی آمدن و قدرت گرفتن او مربوط میشد.سوال از تاریخ معاصر ایران در کنکورهای رشتههای علوم انسانی معمولا به دوران پهلوی دوم، انقلاب اسلامی یا نهایتا دوران سازندگی ختم میشد، اما سوال از تحولات تاریخ معاصر ایران در فاصله سالهای 92-84 در کنکور امسال در کنار سوالاتی که به دوران ابوالحسن بنیصدر، دوره سلطنت پهلوی، رضا شاه و... مربوط میشد، به نحوی داوطلبان را برای پاسخ سرگردان کرده بود، چراکه به اعتقاد داوطلبان این سوالات مشابه سوالات گزینش بود و نمونه آن در سالهای گذشته در کنکورهای سراسری چندان معمول نبوده است.دلیل پیروزی احمدینژاد در انتخابات 84 با گزینههای پاسخی همچون، شعارهای مردمگرایانه و حمایت روشنفکران و هنرمندان، حمایت نهادهای حکومتی و احزاب اصلاحطلب، سیاستهای انتخاباتی اصولگرایان، شکاف بین اصلاحطلبان، حمایت جبهه پایداری، گروه آبادگران، مجاهدین انقلاب و مراجع تقلید یکی از سوالات کنکور کارشناسی ارشد علوم سیاسی بود که هر چهار گزینه براساس تجزیه و تحلیل شخصی داوطلبان میتوانست پاسخ صحیح باشد.در سوال دیگری اقدامات احمدینژاد برای توسعه روستاها در کنار اقدامات دولت مصدق، امینی، و شهید رجایی قرار گرفته بود که بازهم داوطلبان را برای پاسخ صحیح مردد میکرد. نامههای ارسالی از سوی احمدینژاد به رهبران سیاسی موضوع سوال دیگر درس تحولات سیاسی اجتماعی از مشروطیت تاکنون بود که هر چهار گزینه پاسخ در نظر گرفته شده برای این سوال نیز میتوانست به نحوی صحیح یا غلط باشد.آزمون کارشناسی ارشد با یک هفته تاخیری که به سبب بارش برف و شرایط بحرانی در شمال کشور به تعویق افتاده بود، در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه در دو نوبت صبح و بعدازظهر برگزار شد.داوطلبان در نخستین روز برگزاری این آزمون به حوزههای امتحانی مشخص شده رفتند تا سرنوشت سالهای آینده خود را رقم بزنند، اما خبر نداشتند که قرار است با چند پرسش عجیب در آزمون سراسری کارشناسی ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل روبهرو شوند. سوالهایی که شبیه به گزینش بود تا مطرح کردن مسائل تخصصی و علمی. چون هزاران داوطلب دیگر برای شرکت در آزمون علوم سیاسی و روابط بینالملل راهی این دانشگاه شدم تا در آزمون شرکت کنم. آزمون بر اساس زمان اعلام شده راس 3 بعدازظهر برگزار شد. با وجود نظم و امنیتی که قبل و در حین برگزاری آزمون در محیط این دانشگاه و جلسه برقرار بود اما داوطلبان با پرسشنامهیی دارای چند سوال خاص روبهرو شدند. با کمی دقت میشد متوجه واکنش داوطلبان به این پرسشها شد. واکنشی که تنها منتهی به نگاهی به دور و بر و دیگر داوطلبان میشد، چرا که هیچ کار خاصی از داوطلبان در این زمینه بر نمیآمد و بعد از وقفهیی دوباره مشغول مشکی کردن گزینههای سفید میشدند.
کد خبر: ۲۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۶