از دولت و جریان فکری حاکم که مدعی آزاد اندیشی است و در منابع و رسانه های خود بر رعایت حق بیان و اعتدال حرف میزنند بدور بود که امنیتی ترین روز دانشجویی را در تاریخ به نام خود ثبت کنند
کد خبر: ۵۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۸
فریاد شهر باستانی کیدین هوتران بهبهان كه محوطه اي با قدمت پيش از ميلاد است براي كمك و نجات از تعرض هاي بي شمار به آسمان بلند شد این درحالیست که ماشینهای مکانیکی به جان این محوطه افتاده اند.
در پی تعرض های پی در پی در محوطه شهر باستانی ارگان (ارجان) در بهبهان استان خوزستان با برخورداری از ده ها تپه تاریخی، مدیرکل میراث فرهنگی با به کارگیری مدیری جديد، از وی خواست تا از کلیه تعرضات پیش روی این محوطه باستانی جلوگیری و اقدامات کافی قضایی را بر علیه تعرض کنندگان به یکی از محوطه های مهم تاریخی خوزستان انجام دهد.
دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگي استان خوزستان مي گويد: پیگیری های صورت گرفته حاکی از آن است که در عرصه محوطه باستانی ارجان هزاران کامیون خاک از تپه های باستانی محوطه باستانی ارجان برداشت و در بخشی دیگر از این محوطه 400 هکتاری به صورت پشته قرار گرفته است تا در روزهای آینده بیل های مکانیکی آنها را تسطیح کنند.
مجتبي گهستوني مي افزايد: اگر چه تعیین عرصه و حریم محوطه باستانی ارجان با بیش 70 تپه از جمله بردی، بکان، همایون، سبز، دوتلون، گنجی، عروسو، میلک و سفیدک تهیه و ابلاغ شده است اما گسترش صنایع با وجود کارخانه سیمان که در دهه 50 ساخته شد، حوضچه های پرورش ماهی، توسعه اراضی کشاورزی، حفرکانال، ساخت سد شهدا، ساخت و سازها به منظور توسعه باغات، حفاری های غیرمجاز و اقداماتي از اين قبيل، خواب آرام ساکنان عیلامی ارجان را آشفته کرده و اشک آنان را درآورده است.
عرصه مجموعه تاریخی - طبیعی ارجان شامل رود مارون، قنات ها، یادمان ها و تپه های این شهر عظیم تاریخی است. عرصه این مجموعه از سمت شمال با دامنه های کوه بدیل، از سمت شرق تا دامنه کوه خائیز و از سمت جنوب و غرب به زمین های کشاورزی ختم می شود.
بلدوزرها شهر باستانی را کشف کردند
وقتی که در سال 1361 در حين عمليات خاكبرداري براي احداث سد مارون، بلدوزرها در جنوب رودخانه واقع در شمال محدوده شهر قديم ارجان به حفره اي برخورد كردند كه در كنار آن دو خمره سفالي محتوي خاك سوخته يا احتمالا بقاياي مواد غذايي قرار داشت، باستان شناسان با حضور در درون حفره مذكور كه در واقع يك مقبره زيرزميني بود، يك تابوت فلزي با مقداري اشياي تاريخي کشف کردند. این مقبره از یک پلان مستطيل شكل با ديوارهايی جانبي از سنگ و ملاط گچ برخوردار بود. آرامگاهی عيلامي که به «کیدین هوتران» یکی از شاهان بلند پایه دوران عیلام نو مربوط بوده و قدمت آن به حدود 700 تا 650 قبل از میلاد تعلق داشت.
بسیاری گمان می کردند کشف این محوطه باستانی، انقلابی تاریخی در سطح منطقه به وجود مي آورد و بهبهان به مرکزی برای کاوش ها و بررسی های باستان شناسی تبدیل می شود اما خیلی زود غبار فراموشی بر این محوطه نشست و سال ها کسی درباره آن سخن نگفت. حتی پایگاهی که برای این محوطه در سال 1384 راه اندازی شد و با وجود همه کوشش هایی که مرحوم مجتبی گنجی و بعدها عبدالرضا پیمانی برای اثر بخشی این پایگاه انجام دادند هیچ گاه موفقیتی نسبی را برای این پایگاه حاصل نکرد و فقط در حد نام باقی ماند. حال با حضور دکتر عباس مقدم در استان خوزستان و سفر چند باره او به بهبهان برای تکمیل بررسی های باستان شناسی ارجان، شنیده می شود که او در آینده نزدیک حکم سرپرستی پایگاه ارجان را در دست گرفته تا شاید مرهمی برای درمان دردهای این محوطه شود.
بررسی های باستان شناسی توسط دكتر عباس عليزاده و احسان یغمایی انجام شد و تاریخ این گورستان را مربوط به نيمه اول قرن هشتم پيش از ميلاد ذكر كردند. از موضوعاتي كه تاكنون براي تاريخ گذاري گنجينه ارجان مورد استناد قرار گرفته، نظير بررسي معماري آرامگاه، تابوت فلزي، نقوش حلقه طلايي قدرت، مشعل يا آتشدان برنزي، به جز تابوت نمونه هاي مشابهي در هيچ يك از حفريات علمي و اتفاقي به دست نيامده است.
باستان شناسان در نتيجه مطالعات انجام يافته، اشياي گنجينه ارجان را مرحله اي از اوج تعالي دوره اي از هنر مستمر در جنوب غرب ايران معرفي كرده و درحاليكه ويژگي هاي شناسايي شده در هنر «اورارتو» را در آن مي توان ديد. البته به گمان باستان شناسانی که گنجینه ارگان یا ارجان را مورد بررسی قرار داده اند ارزش اشياي ارجان به دلیل برخورداری از ويژگي هاي هنر ايران باستان، تاريخ آن ممكن است اندكي از قرن هشتم پیش از میلاد فراتر برود.
دکتر کامیار عبدی باستان شناسی که این محوطه غنی باستانی را تحت عنوان ارگان، حلقه پیوند شرق و غرب با تاکید بر پژوهش های باستان شناختی در پیوندگاه کوه های زاگرس و دشت خوزستان مورد بررسی قرار داده است پیشتر در اظهار نظری در این خصوص گفته بود: شهرستان بهبهان كه در آن تا اندازه قابل توجهی از ارتفاع کوهستان های زاگرس کاسته شده و به تدریج به دشت پست خوزستان می پیوندد احتمالا فضای مناسبی برای تکامل جوامع اولیه کشاورز و یکجانشین داشته است.
قدمت هفت هزار سال قبل از میلاد محوطه ارجان
وی در خصوص اهمیت بیشتر محوطه های یاد شده که آن را پیوندگاه فرهنگ های جنوب و جنوب غربی ایران دانست، می افزاید: قدمت ارگان به هزاره پنجم قبل از میلاد (هفت هزار سال پیش) می رسد که این آثار شناسایی شده است. چه بسا با ادامه تحقیقات بتوان به شواهد و مدارک باستان شناسی کهن تری دست یافت. دشت بهبهان نیز چنین وضعیتی دارد. در آنجا نیز تپه هایی کشف شد که همگی دارای آثار هزاره پنجم قبل از میلاد است. حتی محوطه ای کشف شده که دارای مصنوعات سنگی مربوط به دوره نوسنگی بدون سفال است. این ابزارهای سنگی به نظر می رسد که قدمتی بالغ بر هشت هزار سال قبل از میلاد (10 هزار سال پیش) دارند.
این باستان شناس همچنین یادآور می شود: با توجه به کشف آرامگاه عیلامی ارگان، مشخص شده که این منطقه برای شاهان ایلامی کمال اهمیت را دارا بوده است.
عبدالرضا پیمانی، مسئول امورپایگاه ها و همچنین مدیر پایگاه ارجان در خصوص ناموفق بودن پایگاه ارجان به منظور سامان بخشیدن این مجموعه عظیم تاریخی مي گويد: شرایطی که پایگاه ارجان يا همان ارگان دارد مستثنی از شرایط دیگر پایگاه های کشور نیست. نبود بودجه لازم، فقدان پرسنل کیفی، نبود مکانی برای استقرار پایگاه، وجود کارخانه سیمان و طرح های توسعه ای وزارت نیرو در مجوعه ارجان، تعرضات شرکت نفت و گستردگی فعالیت های کشاورزان همواره باعث تهدید جدی برای این گستره تاریخی شده است.
وی در خصوص اینکه آیا پایگاه ارجان از زمان راه اندازی اش تا به امروز از کارآیی برخوردار بوده است یا خیر؟ اظهار كرد: این پایگاه با کمک همکاران ما در میراث فرهنگی و همچنین انجمن های دوستدار میراث فرهنگی موفق شد جلو تعرضات گسترده نفت را بگیرید. همچنین مانع اجراي طرح بزرگ انتقال آب وزارت نیرو و طرح گسترده اراضی کشاورزی را در محوطه ارجان شديم.
صدمات اکتشافات نفتی به محوطه
دولتی مختاران رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی بهبهان که بیش ازپنج دهه است تلاش های فراوان خود را به حفاظت از میراث فرهنگی این شهرستان متمرکز کرده است درباره اینکه چرا مجموعه ارگان یا ارجان از زمان کشف خود تا به امروز سامان دهی نشده است و بیش از آنکه کاوش و بررسی شود مورد تعرض قرار گرفته است، به خبرنگار مهر مي گويد: در کنار همه اتفاقات ناگواری که در مجموعه ارگان رخ داد اکتشافات نفتی صدمات فراوانی را نصیب این شهر تاریخی کرد. این اکتشافات به خصوص در حوزه استخراج نفت منجر به حفر چاه های متعدد در کنار این محوطه تاریخی شد.
وی افزود: به دلیل وجود گذرگاه های طبیعی با سنگ فرشها، جاده ها، دشت و جلگه خوزستان، تلاش کردیم این منطقه را از دستبرد حفاری های ناموزون در امان نگه داریم اما در این محوطه چاه نفت زده شد و برای احداث آنها، جاده های خاکی نیز کشیدند و بسیاری از حلقه قنات های ساسانی و قبل از آن را تخریب کردند. همچنین تپه های موشکی، دوتلون سالارآباد، دوتلون ارجان، تل قماربازان، تل شلمبوزار، تل باغی، تل کردستان و ده ها تپه دیگر توسط کشاورزان تسطیح و نابود شده و مدارک آن موجود است و در صورت نیاز همه آنها را منتشر مي كنم.
پیش تر نيز شهرام زارع سرپرست بررسی دشت بهبهان در همایشی که برای بررسی ارجان برگزار شد،گفته بود: بررسیهای باستان شناسی و تهیه پرونده های ثبتی آثار، علاوه بر بالا بردن دانش ما از گذشته، موجب مراقبت و شناسنامه دار شدن آثار می شود.
وی در ادامه از توانمندی دشت بهبهان و وجود استقرارهای متعدد پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی در این دشت یاد مي كند و مي افزايد: در این بررسی، در مجموع 15 محوطه پیش از تاریخی، دو محوطه آغاز نگارش، 13 محوطه ایلامی، پنج محوطه هخامنشی، 10 محوطه ساسانی و 35 محوطه اسلامی شناسایی شد.
مرجع / مـهـر
کد خبر: ۵۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱
اصولگراها در ریاست جمهوری تجربهای به دست آورده و حال نباید بر سر مسائل کوچک، اختلاف پیدا کنند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
حسین شریعتمداری پیش از ظهر امروز در نشست اصولگرایان اصفهان اظهار کرد: درگیری ما با نظام سلطه به اینجا بر میگردد که ما اسلام ناب را در کرسی حاکمیت نشانده و اگر اسلام ناب بر اوراق کتابها بود، هیچ اتفاقی و درگیری با نظام سلطه نداشتیم.
وی افزود: به گفته امام خمینی(ره) هنوز هم جنگ تا رفع فتنه ادامه دارد و تنها اتفاقی که افتاده میدان درگیری تغییر پیدا کرده و مادامی که در حاکمیت بر اسلام ناب محمدی تکیه داشته و نظام سلطه بر خوی استکباری خود باقی است، این درگیری ادامه دارد.
مدیرمسئول روزنامه کیهان با بیان اینکه در احادیث آمده که صلوات بلند نفاق را از بین میبرد که شاید دلیل آن این بوده که صلوات بلند نشان میدهد که ما هستیم، تصریح کرد: بنابراین اگر پرچم ما بالا باشد کسانی که غرض دارند، جرأت حضور پیدا نکرده و اگر آنها پرچم حزبالله را بالا ببینند، متوجه فضا شده و ما به جد خیلی زیاد هستیم و نباید صبر کنیم تا 9 دیها و 22 بهمنها پیش آمده تا میزان و تعداد ما مشخص شود.
* شعار مرگ بر آمریکا شناسنامه ما است
شریعتمداری با تأکید بر اینکه شعار مرگ بر آمریکا شناسنامه ما است، خاطرنشان کرد: شواهد نشان میدهد مجلس دهم اصولگرا است، به خصوص در موضوع وزارت علوم خود را نشان داده و از فرجیدانا قول گرفتند اما او به قول خود عمل نکرده بنابراین وی را استیضاح کردند؛ نمایندگان در 2 گزینه دیگر نیز محکم ایستادگی کرده و فرهادی نیز که معرفی شد، با بقیه متفاوت بود بنابراین در کمیسیونها نیز قول داده که با صراحت در جلسه علنی، فتنه را خط قرمز خود اعلام کند و او نیز این کار را کرد.
* نباید بین اصولگرایان فاصله بیفتد
وی با اعتقاد بر اینکه نباید بین اصولگراها فاصله بیفتد چرا که در این فاصله بقیه جا خوش میکنند، اظهار داشت: اصولگراها در ریاست جمهوری تجربهای به دست آورده و حال نباید بر سر مسائل کوچک، اختلاف پیدا کنند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان پیرامون انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: در انتخابات خبرگان باید شخص مورد نظر، مجتهد باشد بنابراین جای نگرانی نبوده و بیشترین نگاه در کرسی ریاست مجلس خبرگان روی موحدیکرمانی و شاهرودی است.
شریعتمداری پیرامون محاکم سران فتنه بیان کرد: جرم سران فتنه مشهود بوده و اگر دادگاهی تشکیل شود برای بررسی جریمه آنها بوده و برخی از این آقایان مفسدفیالارض هستند.
منبع/تسنیم
کد خبر: ۵۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷
یک نماینده اصولگرای مجلس خطاب به رییسجمهور گفت: ما موفقیت شما را موفقیت جمهوری اسلامی و شکست شما را شکست جمهوری اسلامی میدانیم و هیچ منتقد دلسوز و ولایتمداری از شکست شما خوشحال نمیشود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
حجتالاسلام حمید رسایی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز (سهشنبه) مجلس، اظهار کرد: امروز چهارم آذر و سالگرد توافقنامه ژنو است. سال گذشته وقتی خبر توافقنامه ژنو اعلام شد عدهای به دلیل خوشبینی نسبت به آمریکا و ایادیاش آن را یک پیروزی بزرگ دانستند و جشن گرفتند. رییسجمهور محترم در پیام خود به مقام معظم رهبری اعلام کرد که با این توافقنامه حق غنیسازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای بزرگ قرار گرفته و همچنین حقوق هستهای ما به رسمیت شناخته شده، تحریمها برداشته شده و فروپاشی سازمان تحریمها آغاز شده است.
وی افزود: هنوز جوهر توافقنامه ژنو خشک نشده بود که آمریکاییها هم حق غنیسازی ملت ما را انکار کردند و هم از باقی ماندن تمام تحریمها سخن گفتند و مواضع مسئولان ایرانی را برای مصرف داخلی دانستند. آقای روحانی و آقای ظریف هم این سخنان را رد کردند و لغو تحریمها و تثبیت حق غنیسازی را بدیهی دانستند و مواضع آمریکاییها را برای مصرف داخلی دانستند.
نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به مذاکرات ایران و ۱+۵ در وین، خاطرنشان کرد: آنچه دیروز در وین اتفاق افتاد یعنی عدم توافق امر تازهای نبود. این عدم توافق از یک سال قبل و یک ساعت بعد از آنچه آن را پیروزی بزرگ مینامیدند اتفاق افتاده بود و همه اشکالات به متن ضعیف و مبهم توافقنامه ژنو بر میگردد.
رسایی اضافه کرد: سال گذشته ما انتقاد داشتیم چرا مذاکرات محرمانه است؟ چرا متن توافقنامه منتشر نمیشود؟ الان هم نمیدانیم در وین بر چه چیزی توافق شده که آمریکاییها خوشحال و راضیاند؟ اکنون یک سال از زمانی که آقای روحانی کلیدشان را با خوشبینی در قفل خوی استکباری آمریکا چرخاندند تا این خوی استکباری را تغییر دهند، میگذرد اما به جای اینکه قفل باز شود کلید خوشبینی و اعتماد به آمریکا شکست؛ بدیهی بود که قفل باز نشود چرا که آمریکا به تعبیر خمینی کبیر گرگ است و خوی گرگی در ذات گرگ است.
این نماینده مجلس ادامه داد: یک سال قبل توافقنامه ژنو امضا شد تا تحریمها برداشته شود، به ملت توهین نشود، گرانیها کاسته شود و چرخ کارخانهها بچرخد. اما از زمان توافقنامه ژنو تاکنون ۱۰۰ مورد تحریم جدید داشتهایم، توهینها بیشتر شد، سانتریفیوژها پلمپ شد، چرخ کارخانهها ایستاده و گرانیها بیشتر شده است.
وی با بیان اینکه آمریکا برای هزارمین بار ثابت کرده به دنبال صلح نیست و نباید به او اعتنا کرد، افزود: امام در آخرین پیام خود به مناسبت هفته بسیج فرمودند من به خلوص بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم مرا با بسیجیان محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که بسیجیم. امام همچنین میگوید چه در جنگ و چه در صلح، بزرگترین سادهاندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند. نباید لحظهای از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی (ص) موج میزند.
رسایی همچنین یادآور شد: رهبر انقلاب سال گذشته دو هفته قبل از توافقنامه فرمودند که من به این مذاکرات خوشبین نیستم. ایشان فرمودند من در جزئیات دخالت نمیکنم اما فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید لکن پشتوانهای برای ملت ایران است. ما از مسئولین که در جبهه دیپلماسی فعالیت میکنند حمایت میکنیم اما ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد میافتد تا بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن که از روی مزد و مواجب و سادهلوحی میخواهند افکار عمومی را منحرف کنند نتوانند.
این نماینده اصولگرای مجلس در ادامه خطاب به رییسجمهور گفت: ما موفقیت شما را موفقیت جمهوری اسلامی و شکست شما را شکست جمهوری اسلامی میدانیم. هیچ منتقد دلسوز و ولایتمداری از شکست شما خوشحال نیست. انتقاد ما به خوشبینی شما نسبت به غرب بود. همه حرف ما این است که اکنون نه سانتریفیوژها میچرخد و نه کارخانهها و دلیل آن اعتماد به کدخداست به جای اعتماد به خدای کدخدا. وی اضافه کرد: در مقطع فعلی سانتریفیوژها نماد استقلال ماست. ما از شما تشکر میکنیم که بعد از عقبنشینیهای غیرقابل دفاع در توافقنامه ژنو امسال در وین دقت کردید و ایستادید.
رسایی همچنین گفت: متاسفانه آقای روحانی در یک سال گذشته همواره منتقدین خود را با تعابیری چون بیسواد، افراطی، بی شناسنامه ، ترسو و بزدل خطاب کرد و ما را به جهنم حواله داد. ما منتظر بودیم شب گذشته آقای روحانی از منتقدین عذرخواهی کند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
وی با اشاره به حضور پدر و مادر شهید احمدیروشن در جلسه امروز مجلس، گفت: پدر و مادر شهید احمدیروشن امروز تصمیم گرفتند به مجلس بیایند و از مواضع مجلس در موضوع هستهای تشکر کنند، کاش قانون اجازه میداد پدر احمدیروشن امروز از پشت تریبون مجلس نطق کند، ایشان فرمودند: «آقای رییسجمهور ما برای موفقیت شما در تحقق مطالبات رهبری دعا میکنیم. دلسوزانه میگوییم که به دوستان مصطفی و به جوانان این کشور اعتماد کنید، دوستانی که با تمام وجود به خدای کدخدا اعتقاد دارند». آقای احمدیروشن همچنین گفت من وقتی خوشحالی همکاران شهید تهرانیمقدم را در شلیک موشکهای اسرائیلزن دیدم سجده شکر کردم و دلم میخواست خوشحالی دوستان مصطفی مردم و رهبرم را نیز ببینم.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۴۹۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت.
در ابتدای این برنامه گزیدهای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازادههایی نیست که به پدر و خانوادهاش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصههای مختلف انقلاب و سختیهای پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ میتوان گفت سختیهای عرصههای مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساسترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.»
به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفتوگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است.
شناسنامه : شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
شناسنامه : در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بینالملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شناسنامه : شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
شناسنامه : آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد. شناسنامه : ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشت و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سوال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
شناسنامه : نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
شناسنامه : بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آنها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شناسنامه : شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم.
شناسنامه : چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکیهای فداییهای خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.قبل از آنها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، با آقای عزتالله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
شناسنامه : در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
شناسنامه : با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.عمدتا نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام (ره)، کتابهای ایشان، را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
شناسنامه : از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
شناسنامه : جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید به طوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش میدیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود. تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند
شناسنامه : سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر میگفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد. شناسنامه : چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر.
شناسنامه : کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
شناسنامه : حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
شناسنامه : بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی میتوانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
شناسنامه : از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آیندهای را می دیدند که بر ما پوشیده بود.
شناسنامه : در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
شناسنامه : ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان میخواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیستها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم. شناسنامه : خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آنها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
شناسنامه : بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام میفرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد.
شناسنامه : حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمیآمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
شناسنامه : الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را میزنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
شناسنامه : یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده.
شناسنامه : سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک میرفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکانهایی را برای فعالیت خود میخواستند.
شناسنامه : نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
شناسنامه : در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت میکردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاههای خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
شناسنامه : بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم. شناسنامه : نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاستهایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند. شناسنامه : در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم.
شناسنامه : به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند. شناسنامه : چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت میکردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم. شناسنامه : سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم.
شناسنامه : چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آنها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدینژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العادهای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم.
شناسنامه : مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانیهای من دفاع از مواضع دولت بوده است. شناسنامه : دوباره به کویت رفتید؛ گفته میشود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم.
شناسنامه : سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم.
شناسنامه : در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رایها عنوان نشود. شناسنامه : در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم.
شناسنامه : فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانهها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند.
شناسنامه : به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم.
شناسنامه : در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریتهای من معمولا در دورههای اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید میشد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند.
شناسنامه : آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت میکند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت میکنند و بعد عنوان میکنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم میزدند و این مطبوعات به این قضایا دامن میزدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند.
شناسنامه : چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام میدادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
شناسنامه : کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
شناسنامه : قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود.
شناسنامه : ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم.
شناسنامه : یعنی ارتباط آنها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم.
شناسنامه : برخی از روزنامهها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید میزنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا میخواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آنها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست.
شناسنامه : آیا دفاع و اشاعه ارزشهای انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامهای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبههای خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشردهام که نسبت به ارزشهای انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاستهای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد.
شناسنامه : چه روشهایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرمودهاند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبههای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاستهایی که ایشان ابلاغ میکنند دنبال میکنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزههای متخلف و بخشها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرمودهاند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است.
شناسنامه : به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیتهای علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزهها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونتها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند
شناسنامه : در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ میدانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت میکنند؛ صحبت شما را چگونه میتوان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمیآید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود. شناسنامه : تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتابهای بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آنها داده نشد.
شناسنامه : در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتیشان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است.
شناسنامه : راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود.
شناسنامه : چندین بار از فهرست ممنوع القلمها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدمهای بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیتهایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود.
شناسنامه : الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است.
شناسنامه : مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار میکردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگهای زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است.
شناسنامه : پس صدور مجوز دفن آنها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آنها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد.
شناسنامه : این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته میشود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد میکنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود.
شناسنامه : تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت. شناسنامه : چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلتهای والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد.
شناسنامه : آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند.
شناسنامه : پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری میکنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح میشود.
شناسنامه : تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او میشد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آنها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت.
شناسنامه : ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد. حاج صادق آهنگران بعد از پایان دوران جنگ با رویه ای جدید به سراغ مداحی رفت. او حال از نوحه خوان های جدید و سبک مداحی امروزی با ایران 7 می گوید.
صدای حاج صادق آهنگران، در آن روزها، صدای عشق و جذبه بود. صدای نسلی که در دوران دفاع مقدس شکفت و شناسنامه دار شد. حالا بعد از این همه سال، از آن دوران چه دارید بگویید؟
عزیزانی که با عرفا در ارتباط هستند یک روایتی دارند، میگویند، کنار علما زانو بزنید؛ چرا که اینها باطن پاکی دارند، این باطن پاک عرفا، اولیای خدا و افرادی کنار آنها مینشینند، دل به آنها میبندند، شیفتهشان میشوند، اثر میکند. غیر از کلام، با سخن، کلام و رفتارشان شخصی که شیفتهشان شده، متحولش میکنند، دیناش را قوی میکنند، اعتقادش را محکم میکنند، شجاعت و بصیرت به او میدهند.
بنده، کنار همچون بزرگانی نشستم. امام (ره) فرمودند « اینها ره صدساله را یک شبه طی کردند». من در کنار بسیجیانی که اسمشان روی دیوارها و تصاویرشان در بنرهاست، مثل مهدی باکری، حاج همت، حسین علم الهدی، مجید وفایی، علی هاشمی و. . . خیلی از بچههایی که اسمی از آنها نیست و گمنامند، فقط در محله، شهر، روستاهایشان اسمهای آنها بر زبان اهالی در شهرهایشان جاری است، اسم چندانی ندارند، اما در پیش خدا قرب دارند، نشستم، پس باطن اینها در بنده و صدایم اثر کرد. از سوی دیگر اولین شعری که با آن شهرتی پیدا کردیم و مسیر زندگی ما را تغییر داد، در محضر امام (ره) بود، گویا ایشان هم یک نظر باطنی به بنده داشتند. تا الان هم نوکری امام حسین (ع) و نوکری شهداست، که صدای ما را اثرگذار کرد.
وارد ایام محرم شدهایم اما به نظر میرسد حضورتان در مجامع نوحه خوانی و مراسم مذهبی کمرنگتر شده است. محرم امسال چکار میکنید؟
از همان ایام جنگ که بسیجیها از روضه خوانی و حماسه خوانی استقبال کردند، به حرم حضرت امام رضا(ع)رفته و از ثامن الحجج خواستم این لیاقت را به من بدهد تا موقعی که زندهام تا آخر در خانه امام حسین(ع) و شهدا و اهل بیت (ع) باشم. الحمدلله میبینیم این خواسته به اجابت رسیده و تا الان کار اصلیام نوحه خواندن است، تلویزیون هم برنامههای مرابخصوص در ایام دفاع مقدس و هفته بسیج و ... پخش میکند.
البته کارهای فرعی مثل مشاور صدا و سیمای خوزستان و عضو هیأت امنای هیأت رزمندگان اسلام هم هستم، یک مؤسسهای فرهنگی هم داریم که بیشتر در رابطه با امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و دفاع مقدس وکارهای فرهنگی فعالیت میکند.
آیا سبک و سیاق نوحهخوانی شما، همان سبک دفاع مقدس است یا تغییر کرده؟
از آن سبک فاصله نگرفتهام، چون ما را با آن چهره میشناسند، البته نمیتوانم بگویم سبک مال خودم است، سبک خوزستانی است، اخیراً هم در اجلاس پیر غلامان اهل بیت(ع) که در اهواز برگزار شد، ثبت ملی کردند. سبک خوزستانی و جنوبی خوب مطرح نشده و من آن را مطرح کردم، بنابراین به نام من تمام شد و مرا به نام سبک خوزستانی و آهنگران میشناسند، وجوانها به خاطر ضرورت وضعیت امروز، سبکهای دیگر را از من نمیپذیرند، مثلاً یک سری شعرها را نمیتوانستم با سینه زنی بخوانم. اشعار حماسی، مثل مرگ بر امریکا را با موسیقی حماسی خواندم، «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» بخصوص برای ولایت و رهبری خواندم که اثرگذار باشد ولی اعم کار من همان سنتی خواندن و در راستای اهل بیت (ع) و شهداست.
از حال و هوای هیأتهای امروزی برایمان بگویید؛ چه تفاوتی با هیأتهای دوران دفاع مقدس دارد؟
تفاوتهایی کرده، ولی من باهمان سبک و سیاق زمان جنگ و دوران دفاع مقدس میخوانم، به خاطر استقبالی که جوانها از روضههای امام حسین (ع)، سینهزنی و سنتی خوانی میکنند، که آثار آن در جنگ و پیروزی انقلاب مشخص شد و همه اثر داشتند در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و الان که با سینه ستبر در مقابل دشمن ایستاده ایم، دشمن برنامهریزی کرده همان طوری آیتالله سید احمد خاتمی در مجلس خبرگان گفتند، از سازمان سیا مدارکی بدست آمده که در هیأتها و مداحان میخواهند ورود پیدا کنند، این به خاطر اثرگذاری و اهمیت کار مداحان است، لذا شروعش بیحکمت هم نیست. مثلاً مسائلی در سبک و سیاقها واردشد و اثر گذاشت و سبکهای غربی را وارد کردند، بدون اینکه جوانها حواسشان به این قضیه باشد، شعرهای ضعیفی وارد کردند. در بعضی هیأتها به شکلی هیأتداری و سینهزنی و عزاداری میکنند که واقعاً در شأن اهل بیت (ع) نیست. ضعف و بهانه به دست دشمن میدهند؛ دشمنی که میلیاردها دلار هزینه میکند تا بتواند بین مذاهب و ادیان و شیعه و سنی تفرقه بیندازد. سبکها را به شکلی وارد میکنند که تفرقه برانگیز است. مشخص است دشمن با حساب و کتاب کار میکند. از یک طرف، میخواهد شیعه را با قمه زنی، زخمی کردن خود با زنجیرهای سه خار، یا راه رفتن روی آتش و ... خشن نشان بدهند تا کسانی که به طرف تشیع و اسلام میآیند، آنها زده بشوند. باید مواظب باشیم چون هیچ مکتبی به جز تشیع، رسانه وسیع مداحی امام حسین (ع) را ندارد که این چنین جمعیتی را جمع کند که اثراتش مکرر در تمام دوران انقلاب و دفاع مقدس، دیده شده است، دشمن خیلی در این زمینه فعالیت میکند، شبکههای ماهوارهای چگونه از انگلیس هدایت میشوند؟ خیلی از رهبران این شبکهها که مرکزشان انگلیس است، از آنها خط میگیرند و به گونهای عمل میکنند که بین اهل تسنن و تشیع تفرقه بیندازند، سفارشم به مداحان این است وقتی که آقا میگوید این کارها حرام است، باید از این جلسه بیرون بیایند و اعتراض کنند تا این فرهنگ شکل نگیرد و دشمن نتواند بهره ببرد و در این مرحله هم شکست بخورد.
به نظر شما مداحی چه نقشی در رشد فرهنگ عاشورایی دارد؟
مقام معظم رهبری جمله بسیار جالبی دارند که میگویند: «یک بیت شعر کار چندین سخنرانی را میکند»، چون یک مداح میتواند چندین هنر را با هم ارائه دهد. شعر که یک هنر است، صدای خوب و مجلس گردانی همچنین محتوای قوی و اعتقادی را در شعر جا دادن و ربط به روضه دادن نیز یک هنر است. چندین هنر در مداح نهفته شده که قطعاً اثرش بیشتر از یک سخنران است. یک مداح میتواند کار سخنران و شاعر را انجام دهد، چه بهتر که بتواند اعتقادات را تحکیم بخشد. مداحان میتوانند وقتی مستمع تمام حواسش به مداح است و دارد اشک میریزد و تمام عاطفهاش را به مداح داده نوایشان را توأم با احساس، معرفت بخشی و بصیرت کنند. این میتواند اعتقادات را همراه با حماسه و پیام به عمق تاروپود مستمع نفوذ دهد.
بهترین خاطرهای که از محرم و تاسوعا و عاشورا دارید، چیست؟
یک بار شب تاسوعا در دزفول بودم. آن زمان بعثیها موشکهای 12 متری به دزفول میزدند، شهر خالی از سکنه شده بود. ما شب تاسوعا با بسیجیها، در سنگر بودیم. مردم شبها به شهرکهای اطراف میرفتند و روز، بازمیگشتند، آن شب شهید حسین علم الهدی با چند نفر از بچههای بسیجی و سپاهی آنجا بود. عزاداری دزفولیها در تاسوعا و عاشورا معروف است. شهیدحسین علم الهدی گفت: امشب، شب تاسوعاست. اینجا باید غوغایی میشد و سینه زنی در خیابانها راه میافتاد. برای امام حسین (ع) باید بیرون بیاییم تا شهر اینگونه خاموش نشود و بسیجیها و مردمی که بیشتر برای دفاع از شهر مقاومت میکردند، روحیه بگیرند.
4، 5 نفری بیرون آمدیم و من شروع به نوحه خوانی کردم. خیابانها خلوت بود، فکر نمیکردم اشخاص زیادی بیایند. یواش یواش جمعیت به ما ملحق شد، نفرات آنقدر زیاد شد که صدایم به جمعیت نمیرسید و با بلندگوی دستی شروع به خواندن کردم. مجلس بسیار حماسی و تبدیل به خاطره شد. بعدها، از این ماجرا الهام گرفته و هیأت رزمندگان تشکیل شد که هم اکنون 640 شعبه در تمام کشور دارد.
چگونه به مداحی علاقه مند شدید؟ این استعداد را از کودکی در خود احساس میکردید؟
صدایم را از پدرم به ارث بردم، البته صدای حزین مادرم هم در خانواده معروف بود، به نظرم صدایم را بیشتر از خانواده پدری به ارث بردهام، این علاقه و استعداد صدا در تمام خانواده ما وجود دارد، یکی از عموهایم مداح و یکی قاری قرآن است، ولی علاقه من به نوحه خوانی در خانواده بیشتر از همه بود، در سه سالگی برای روضه خوانی یک روحانی به منزل ما میآمد که نابینا بود، با توجه به علاقهای که به روضه خوانی داشتم جلوی او مینشستم و از او تقلید میکردم، این علاقه همین طور ماند تا اینکه بزرگ شدم، اینقدر این مسأله با من عجین شده بود که در کلاس اول و دوم دبستان، سر کلاس هم میخواندم، چون خانوادهام مذهبی بودند، پدرم مرا به مسجد محل میبرد، درشبهای احیا مابین دو نماز جوشن کبیر میخواند و من هم در این فضا پرورش یافتم و مداح شدم.
تاسوعا و عاشورا، در دزفول خیلی شلوغ میشد 7، 8 ساله که بودم آرزو میکردم در یکی از هیأتها بخوانم. یادم میآید در یک بلندی مینشستم و به هیأتهای عزاداری نگاه میکردم که رد میشدند، نمیدانستم که خدا به من این توفیق را میدهد که در دزفول عصر تاسوعا و عاشورا این گونه زمزمه کنم. من از کوچکی دوست داشتم بخوانم و اکنون این دعای من مستجاب شده است.
شما درنوحه خوانی از چه کسی الگو میگیرید؟ آیا آموزشی هم دراین باره دیدهاید؟
الگو گرفتن من بیشتر از سبکهای جنوب، بخصوص دزفولی است. نوحهها و شعرهای حماسی که در زمان جنگ خواندم همه از سبکهای قدیمی دزفول بود، یادم هست، سال 59 که جنگ شروع شد، یک سبکی حاج حبیب الله معلمی که شاعر دفاع مقدس بود، نوحههای جنگی و حماسی میخواند، «حرخطا کارم، پشیمانم» و من اول جنگ آن را میخواندم. میگفت این مال 15 سال قبل است که من سال 59 با خواندن آن سبک قدیمی دوباره آنرا زنده کردم.
البته درمورد آموزش هم باید بگویم که من به طور مستقیم نزد کسی آموزش ندیدم، بیشتر سبک مداحان را ضبط کرده و از روی نوار، سبکشان را تقلید میکردم.
بحثها و نقدهای زیادی درباره مداحیهای امروز در جریان است. جایگاه مداحی را در کشور چگونه ارزیابی میکنید و چه پیامی برای نوحهخوانها دارید؟
طبق روایات پیامبر (ص) هر سال که میگذرد، حرارت عشق و محبت امام حسین (ع) در قلوب مؤمنین بیشتر میشود. مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند که جدا از سخنرانی و مداحی، میتوانند بصیرت بخشی کنند. غیر از شور، شعور را هم انتقال بدهند، صفات امام حسین (ع) را بیان کنند، همه این هنرها را مداحها میتوانند انجام دهند، متأسفانه کسانی را داریم که میگویند شما غیر از بحث روضه و امام حسین (ع) وارد بحث دیگری نشوید. مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند، چندین هزار نفر پای منبر مداحان مینشینند. مداحان باید حواسشان باشد که این جایگاه را خداوند به آنها داده و بهترین موقع بهرهبرداری و استفاده علیه دشمن است، دشمن از همین محرم و صفر ضربه خورده، همانگونه که امام (ره) فرمودند، باید این جایگاه را حفظ کنند و بتوانند از آن بهترین بهره را ببرند.
رمز دلنشین بودن صدای خود را در چه میدانید؟
جز اینکه اهل بیت (ع) منتی بر من گذاشتند، نمیدانم سببش چه بوده است. خودم را نگاه میکنم، واقعاً چنین لیاقتی را نداشتم، جز این که بگویم بر من منت گذاشتند «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد» این میل و لطف را به ما کردند، من جوانیام را در کنار اولیای خدا، مثل مهدی باکری، کاوه، دستواره، حاج همت و یا بسیجیانی که گمنام شهید شدند گذراندم که اکنون در میان ما نیستند، اینها به صدا، درون و حنجره ام اثر کردند.
یکی دیگر از نعمتها را وجود پربرکت سپاه میدانم، چون عضو سپاه بودم، جناحها نتوانستند به خاطر سپاهی بودنم، مرا به طرف خودشان بکشند، جز بحث ولایت که بحث اعتقادی است که همه ما باید سینه چاک ولایت باشیم.
بنابراین صدایی که ما داشتیم به نظرم صفای امام (ره)، دعای پدر و مادر و خانواده شهدا بود که اثرگذار و ماندگار شد.
یکی از نوحههایی که شما در دوره دفاع مقدس خواندید«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» بود که خیلی در روحیه رزمندگان اثرگذار بود، این نوحه را چه زمانی خواندید؟
شعر «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» که ما را مشهور و رسانهای کرد، اولین شعری است که از معلمی گرفتم. یعنی اولین نوحهای بود که شعر آن توسط پسرش به دست من رسید، این نوحه را قبل از اینکه خدمت امام (ره) بروم، برای نیروهای هویزه که میخواستند عملیات کنند به واسطه حسین علمالهدی، خواندم. وقتی هم بود که عشایر را خدمت امام (ره) برده بودند، آن موقع رژیم بعث شایعه کرده بود، عربهای اهواز با صدام هستند و علم الهدی میخواست بابردن عشایر پیش امام، نشان دهد که چنین چیزی نیست، تصور نمیکردم که فضای اینجوری پیش بیاید، ولی به عشق زیارت امام آمدم، وقتی عشایر را به جماران بردیم و آنجا خواندم، آن روز سه باراز تلویزیون پخش شد، اولین شعر از معلمی و نخستین اجرایم برای کسانی بود که جز 4، 5 نفر آنها همهشان شهید شدند، اجرای بعدی در محضر امام (ره) بود و همه اینها دست به دست داد تا این شعر زندگی ما را عوض کند و مسیر زندگیام همین بشود که دارم.
چه پیامی برای نوحه خوانها دارید؟
به دقت سفارشات مقام معظم رهبری را بخوانند و به آن عمل کنند؛ اگر این سفارشات را اجرا کنند مداح موفقی خواهند شد و مورد رضایت اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) واقع خواهند شد. همه سفارشات در پیام آقا هست و چیزی کم و کسر ندارد.
امسال در تهران هم برنامه دارید؟
محرم امسال تهران نخواهم بود، البته چند وقت پیش دو شب در مهدیه و در هیأت خوزستانیهای مقیم مرکز بودم، محرم امسال در شهرهای مختلف خوزستان مثل بهبهان، دزفول، شوشتر و اندیمشک و ... خواهم بود.
کد خبر: ۴۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علی مطهری در نامه سرگشادهای به آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان با اشاره به سخنان اخیر وی در یک برنامه تلویزیونی، «حصر شبیه حبس» موسوی و کروبی را فاقد توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی و خلاف اصول متعدد قانون اساسی دانست.متن این نامه که مطهری آن را در اختیار ایسنا قرار داده، به شرح زیر است:«آیت الله جنتی دامت برکاتهدبیر محترم شورای نگهبانبا اهداء سلام، در برنامه شناسنامه مورخ ۹۳.۷.۲۵ شبکه ۳ سیما مطالبی در خصوص آقایان موسوی و کروبی فرمودید که اگر آنها محبوس نبودند و علیه شما شکایت میکردند بعید بود که پاسخ قانعکنندهای برای دادگاه صالح میداشتید. فرمودهاید «حرکت آنها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.»این که پس از برخورد خشونتآمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حمایت کرده باشند، دلیل بر این نمیشود که آن حرکت از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است. جناب عالی هم اگر به رویهای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار میگیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصتها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید میآید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده میکنیم.فرمودهاید: «مسئله، براندازی نظام بود به اسم تقلب.» سؤال میکنم اگر مردمی بعد از یک انتخابات به نتیجه آن اعتراض داشتند و احساس کردند که مسئولان با برگزاری جشن ملی برای پیروز انتخابات مسئله را تمام شده تلقی کردهاند، چگونه باید رفتار کنند که متهم به براندازی نشوند؟ آنها راهپیمایی آرام میلیونی انجام دادند، اما این که چگونه پایان آن به خشونت کشیده شد معلوم نیست و مورد مناقشه است.فرمودهاید: «اگر بنا به محاکمه اینها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آنها صادر نمیکرد.» اولا چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جنابعالی بدون آنکه دفاعیات آنها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کردهاید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمیبرد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آنها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آنها را محاکمه نمیکنید و علاقهمند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.جالبتر این است که آقایان موسوی و کروبی را با موسولینی دیکتاتور و فاشیست ایتالیا قیاس کردهاید که همان طور که موسولینی را بدون محاکمه و فقط با شناختن او اعدام کردند، اینها نیز باید بدون محاکمه اعدام شوند. قطعنظر از این قیاس مضحک که «از قیاسش خنده آمد خلق را» اساسا مگر معیار قضاوت ما عدالت نیست؟ و آیا الگوی عمل و رفتار ما در حکومت، پیغمبر اسلام و علی علیهالسلام هستند یا فلان قاضی ایتالیا؟ شما که همه کارهای غربیها را رد میکنید چطور این جا طرفدار آنها شدهاید؟! آیا جز این است که به مذاق و روحیه شما خوش آمده است؟ و این یعنی خلل در عدالت ما.فرمودید در ماههای اول پیروزی انقلاب به امر شهید مطهری برای قضاوت به خوزستان رفتم. امیدوارم در آن دوره این گونه قضاوت نکرده باشید.درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کردهاند، فرمودهاید «این یک مغالطه است، مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیدهاید و آن این که این گونه اعلام حمایتها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش میدهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبیاش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد.در پایان به عرض میرسانم که انتقادات اینجانب به سخنان امثال جنابعالی به این معنی نیست که آن دو محصور را مبرّا از خطا میدانم، بلکه مسئله، اجرای عدالت است که قُتل امیرالمؤمنین لشدة عدله، و الحق القدیم لایبطله شیء، و تا زمانی که عملکرد دو طرف فتنه سال ۸۸ در دادگاه صالح رسیدگی و نتیجه اعلام نشود وجدان جامعه آرام نمیگیرد، و اگر به قول شما بنا بر عدم محاکمه است پس هیچ یک از دو طرف نباید در حصر باشند و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد. مسئله، فراتر از این دو نفر، اصلاح یک رویه براساس عدالت است. امیدوارم حضرتعالی به جای کوبیدن بر طبل اختلاف، به حل این معضل که آینده انقلاب اسلامی را تهدید میکند کمک نمایید.با تقدیم احترامعلی مطهری»
کد خبر: ۴۶۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶
من در زمان امام (ره) و زمان مقام معظم رهبری به تامین نظرات رهبری مقید بودم. در زمینه هایی که از نظرات رهبری بی اطلاع بودم جویای نظرات می شدم و همان در زمان امام(ره) و هم اکنون نظرات مقام معظم رهبری را در مسائل جویا می شوم به عبارت دیگر تابع امام (ره) و رهبری بودم
کد خبر: ۴۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
زن جوان پس از زایمان در یکی از بیمارستانهای شهرستان دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد، نوزاد پسرش را در آنجا جا گذاشت و متواری شد
کد خبر: ۴۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
نامهای گشنه، پرتقال، حیاط، پیرزن، قابلمه، آفت، میرزا، میرخدا، میش، بستنی، پشه از جمله مواردی بوده که طی سالهای گذشته در ثبت احوال به ثبت رسیده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به ممنوعیت برخی اسامی برای نامگذاری افراد گفت: انتخاب نام با اعلام کننده است و به موجب ماده ۲۰ قانون ثبت احوال و تبصرههای آن انتخاب نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی بوده و همچنین عناوین و القاب و نامهای زننده و یا نامتناسب با جنس ممنوع است.
اسماعیلی تصریح کرد: تشخیص نامهای ممنوع با شورای عالی ثبت احوال بوده و این شوار نمونههای آن را تعیین و به سازمان اعلام میکند.
وی به بخشی از اسامی باور نکردنی افراد که طی سالهای گذشته در ثبت احوال به ثبت رسیده اشاره کرد و گفت: نامهایی از قبیل آفت، عذاب، نوشابه، گشنه، پرتقال، حیاط، پیرزن، قابلمه، پشه، گلابی، بستنی، میر خدا، میرزا، میش، یهودی و....... از جمله مواردی بوده که طی سالهای گذشته به ثبت رسیده و در حال حاضر در ثبت احوال جمع آوری شده و افراد با این نام میتوانند اسم خود را تغییر دهند.
اسماعیلی خاطر نشان کرد: اسامی از قبیل جرج، رزالین، رابرت و...... که ریشه خارجی داشته نیز مورد قبول ثبت احوال نیست و جزء اسامی ممنوعه محسوب میشود.
کد خبر: ۴۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
آزاد خردمند، شرایط نامزدی در هیات مدیره انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد را اعلام نمود.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان،شرایط نامزدی در هیات مدیره انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد به شرح ذیل می باشد.
شرایط هیات مدیره
ماده 21- اداره امور خانه طبق اساسنامه به عهده هیات مدیره ای مرکب از هفت نفر عضو می باشد که اعضای اصلی و علی البدل آن برای مدت دو سال با رای مخفی به شرح ذیل انتخاب می شوند :
1- دو نفر از مدیران مسئول نشریات استان با یک نفر عضو علی البدل (مدیران مسئول نشریاتی با گستره مصوب سراسری یا منطقه ای صرفاً در استانی که دفتر مرکزی آنها واقع است می توانند نامزد هیات مدیره شوند)
2- سه نفر از روزنامه نگاران شاغل در رسانه های استان با یک نفر عضو علی البدل
3- یک نفر از مسئولان نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری با یک نفر عضو علی البدل
4- یک نفر از مسئولان نمایندگی خبرگزاریها با یک نفر عضو علی البدل
تبصره 1- روزنامه نگار در این اساسنامه اعم از خبرنگار ، دبیر گروه ، معاون دبیر گروه ، معاون سردبیر ، عضو شورای سردبیری و سردبیر است که شغل اصلی و مستمر هر یک از عناوین مذکور ، رسانه ای باشد و در فهرست بیمه ای رسانه متبوع باشند .
تبصره 2- «اعضای هات مدیره بجز ردیف های 3 و 4 نمی توانند شغل رسمی دولتی یا نهادهای عمومی داشته باشند .
تبصره 3- بیش از 3 نفر از یک رسانه نمی توانند عضو هیات مدیره باشند .
تبصره 4- چنانچه در طول دوره ، هر یک از اعضای هیات مدیره از مسئولیت خود در رسانه متبوع استعفا کنند یا عزل شوند عضویت آنان در هیات مدیره به قوت خود باقی است.
ماده 43 – شرایط اختصاصی برای بازرسی و عضویت در هیات مدیره نیز به شرح زیر است :
1- عضویت در خانه مطبوعات ( براساس ماده 42 اساسنامه )
2- داشتن حداقل 25 سال سن
3- دارا بودن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی یا معادل حوزوی آن
ماده42 –کلیه شاغلان مطبوعات ، پایگاههای خبری و نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری و خبرگزاری ها که در بخش تحریریه و در قالب شغل اصلی و مستمر فعالیت می کنند (اعم از خبرنگار ، دبیرگروه، معاون دبیرگروه ، معاون سردبیر ، سردبیر ، گرافیست ، عکاس ، مدیر مسئول و صاحب اکتیاز که دارای شرایط زیر باشند می توانند به عضویت خانه و یا هیات مدیره در آیند:
1- داشتن تابعیت جمهووری اسلامی ایران
2- تدین به یکی از ادیان به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی
3- پایبندی به قانون اساسی به ویژه اصول بنیادین آن
4- عدم اشتهار به فساد اخلاقی
5- داشتن حداقل مدرک دیپلم
6- اقامت داشتن در حوزه فعالیت خانه مطبوعات
7- برخورداری از حداقل یک سال سابقه اشتغال اصلی و مستمر بیمه ای (منتهی به هر مجمع عمومی) در یکی از نشریات چاپی یا الکترونیک و یا نمایندگی روزنامه ای سراسری و خبرگزاری ها به عنوان روزنامه نگار (برای اولین مجمع عمومی سابقه 3 ماهه کفایت می کند)
8- نداشتن محکومیت کیفری موثر (محرومیت از حقوق اجتماعی)
9- قبول و تعهد اجرای مقررات این اساسنامه و مصوبات قانونی خانه مطبوعات
10-امضای میثاق نامه اخلاق حرفه ای
تبصره 1- روزنامه نگاران فعال در رسانه های منطقه ای یا سراسری ، مشروط به آنکه دفتر مرکزی رسانه آنها در استان واقع باشد می توانند به عضویت خانه مطبوعات آن استان درآیند. (نشانی دفتر مرکزی ، همان است که در سایت اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی و شناسنامه ثابت رسانه مطابق ماده 18 قانون مطبوعات آمده است .)
تبصره 2- در صورتی که هر عضو در طول مدت عضویت خود حداقل یکی از شرایط بالا را فاقد شود یا مشخص شود از ابتدا فاقد آن بوده ، عضویت وی تا رفع آن لغو می شود . چنانچه فرد ، عضو هیات مدیره یا بازرس باشد مسئولیت وی نیز منتفی می شود .
تبصره 3- در مورد بند 7 و برای کسانی که بیمه آنان توسط دستگاههای دولتی یا صندوق های بازنشستگی پرداخت می شود ، معرفی نامه رسانه به همراه مدرک مربوط به بیمه و تائید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کفایت می کند . سقف این تعداد برای رسانه ها بر اساس جدول زیر خواهد بود :
روزنامه های = 5 نفر
دفاتر سرپرستی روزنامه ها و خبرگزاریها = 3 نفر
هفته نامه ها و سایت های خبری = 3 نفر
سایر نشریات = 1 نفر
برای تمام رسانه های فوق ، انتشار منظم حداقل 3 ماه منتهی به برگزاری مجمع عمومی و واقع بودن دفتر مرکزی رسانه در استان ضروری است .
تبصره 4- افراد زیر با معرفی صاحب امتیاز رسانه فعال می توانند به عضویت افتخاری خانه درآیند (رسانه فعال ، نشریه ای است که در سه ماه منتهی به صدور معرفی نامه ، به طور مرتب برساس دوره انتشار مصوب خود منتشر شده باشد و در مورد رسانه های فضای مجازی نیز استمرار انتشار مطالب در این مدت رعایت شده باشد) :
1- افرادی که به عنوان رابط خبری ، مترجم ، ویراستار یا نویسنده با آن رسانه همکاری می کنند .
2- افرادی که در سمت های خبری یا تحریری اشتغال داشته اند و ترک فعالیت حرفه ای نموده اند .
3- روزنامه نگاران آزاد یا پاره وقت که شغل اصلی و مستمر آنان روزنامه نگاری نیست . (مشروط به انتشار حداقل 20 مطلب در فاصله یکسال )
4- مشاغل مرتبط با رسانه از جمله چاژ ، توزیع ، فروش ، خدمات فنی ، ویزیتوری و همکاران اداری تا تشکیل رسمی صنوف تخصصی .
تبصره 5- اعضای افتخاری از پرداخت ورودیه و حق عضویت معاف هستند.
تبصره 6- اعضای افتخاری از تسهیلات و خدمات خانه مطبوعات می توانند بهره مند شوند اما امکان نامزدی در انتخابات یا رای دادن به هیات مدیره را ندارند .
تبصره 7- اسامی اعضای خانه باید در پایگاه اطلاع رسانی خانه و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به تفکیک نام و نام خانوادگی ، نام رسانه ، سمت در رسانه ، تاریخ عضویت در خانه ، سابقه پرداخت بیمه توسط رسانه / رسانه ها منتشر و مرتباً به روزرسانی شود . درج مشخصات اعضای افتخاری در فهرست جداگانه نیز بلامانع است .
تبصره 8 – هیچ کس نمی تواند در بیش از یک خانه مطبوعات عضو شود مگر آنکه از عضویت یک خانه مستعفی و در خانه مطبوعات استانی دیگر ، عضویت یابد.
کد خبر: ۴۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
کي عطا طاهري بويراحمدي:مدرسه به شکل امروزي نهاد جديدي در ساختار اجتماعي آن زمان محسوب ميشد که مانند هر مسئله جديدي با مقاومت اجتماعي به طرق مختلف براي جا افتادن در بين مردم مواجه ميشد. هر چند هدف تعارض با آن در مناطق مختلف متفاوت بود. در شهرهاي بزرگ مثل تهران به دليل وارداتي و غربي بود و مغايرت با اصول شرع عمده مخالفتها ابراز ميشد. اما در نقاط دور دست و به اصطلاح عشيره اي يا روستايي انگيزه اقتصادي بيشتر دست مايه مخالفت بود که در شکل فقر يا نياز مبرم خانواده به نيروي کار و فعاليت فرزند خانواده حتي در سن و سال پايين هم جزئي از آن به شمار ميآمد.در عصر پهلوي اول حدود سالهاي 1310 بود که اولين مدارس در نقاط پر جمعيت استان کهگيلويه و بويراحمد که آن روزها به مرکزيت فرمانداري نظامي در تل خسرو اداره ميشد، در جاهايي مثل دهدشت، لنده، باشت، سي سخت و تل خسرو راه اندازي شد.قبل از آن هر ايل و طايفه اي مکتبهاي خاص ايل خود را داشتند به شکلي که در ميان هر طايفه فردي که خواندن و نوشتن ميدانست، مکتب خانه اي راه ميانداخت ودر آنجا نه همه کودکان بلکه تعداد کمي که بضاعت مالي داشتند يا نيازمندي به آنها در کارهاي خانه احساس نميشد به يادگيري آموزش مکتب خانه اي که قواعد رسم و رسومات خاص خود را داشت ميپرداختند.شايد بيشتر به دليل فقر و نداري در آن روزگار و ترس از اجباري رفتن، مردم علاقه اي به تحصيل کودکان خود در مدارس نداشتند. چرا که تصور ميکردند که درمقابل آموزش در مدارس بايد مثل مکتب خانهها هزينه پرداخت کنند يا ثبت آنها در مدارس منجر به رفتن آنها به سربازي خواهد شد چون حضور در مدرسه نياز به شناسنامه داشت و شناسنامه معادل بود با رفتن به اجباري!در اولين روزهايي که کلاس درس خود را داير کردم خيلي از والدين بچهها که مجبور بودند بچهها را به مدرسه بياورند با خواهش و تمنا از من مي خواستند که اجازه بدهم آنها در کنار خانواده باشند و به مدرسه نيايند. وقتي با آنها صحبت ميکردم و از آينده و اهميت سواد آموزي برايشان گفتم به راحتي و با اشتياق بچهها را به رغم همه نداري به اميد آينده بهتر به مدرسه ميفرستادند. از طرفي تصور اينکه بچهها در آينده بتوانند شاهنامه بخوانند و باعث افتخار آنها شوند اين علاقه مضاعف ميشد چرا که شاهنامه خوانان از منزلت بالايي در ايلات برخوردار بودند.عده اي معتقد بودند که با فراموش و نکوهش کردن گذشته خود کار عاقلانه اي انجام داده اند غافل از اينکه بريدن از هويت خود نميتواند باعث کسب افتخار و حتي آگاهي شود. حضور شاهنامه خوانان در بين ايلات و طوايف و قدر و منزلت آنها نشانه باسوادي و دانايي تلقي ميشد و چنين گذشته اي باعث افتخار بود.سواد و آموزش در بين عشاير قدرت نهادهاي تصميم گيرنده و با نفوذ را در ساختار قبيله تقسيم ميکرد. نيروي جديدي را وارد کرد که همراه کدخدايان، روحانيون و ريش سفيدها در مسائل قومي و قبيله اي تاثير گذار بودند و اينها همان آموزش ديدههايي بودند که براي اولين بار به مدارس جديد رفته و اغلب در کسوت معلمي درامده بودند و اين باعث سرعت گرفتن توسعه و رشد جوامع ايلي شد.مسئوليت و شکل نهادهاي آموزش دهنده بر عهده دو اداره فرهنگ و اداره آموزش عشاير بود. مدارس عشايري پس از خلع سلاح در سالهاي 1334 و 35 پس از جمع آوري سران عشاير و بزرگان طوايف توسط فرماندار نظامي وقت (سرهنگ عليزاده) با اعلام اين دستور که به جاي اسلحه بيل در دست کشاورز قرار گيرد و بچههاي عشاير که تا حدي سواد دارند در دانشسراي مقدماتي بهبهان در يک دوره دو ساله شروع به تحصيل کنند.پس از اين بود که استاد محمد بهمن بيگي در سال 1336 در شيراز پيشنهاد کرد که دوره تحصيل عشاير در دانشسرا از دو سال به يک سال کاهش پيدا کند. اين پيشنهاد مورد پذيرش قرار گرفت و اين اقدام ضرب الاجلي نتيجه خوبي داشت. کار به شکلي پيش ميرفت که معلمان روستايي را اداره فرهنگ و معلمان عشايري را آقاي بهمن بيگي انتخاب ميکرد. البته وجود دو نهاد موازي بعدا باعث رقابت و يکسري تداخل و مشکلات کاري شد که توسط استاندار وقت شوراي هماهنگ کننده فرهنگي بوجود آمد که مسئوليت آن چند سالي بر عهده بنده بود.
خاطرهاز وقتي مساله آموزش بوجود آمد تنبيه هم وجود داشت هرچند قرار بود که در مدارس جديد تنبيه به کار گرفته نشود ولي اين امکان پذير نبود. شدت تنبيه در مدرسههاي جديد نسبت به مکتب خانهها کمتر شده بود با اين حال تنبيه هم جزيي از نظام آموزشي بود. شايد بدون تنبيه نتيجه خوبي از آموزش بدست نميآمد. به نظر ميرسد که که بحث آموزش در آن زمان خيلي جدي و مهم گرفته ميشد خاطره اي که نقل مي شود شنيدني است.«يک روز سر کلاس يکي از دانش آموزان را ديدم که حال خوبي ندارد و درست نميتواند حرف بزند بعد از چند دقيقه که از کلاس گذشت غش کرد و بر زمين افتاد. از بچهها پرسيدم کسي با او کتک کاري کرده که جواب منفي بود،گفتند که چند روزاست غذا نخورده يعني چيزي نداشتند که بخورد،نامه اي به سرهنگ عليزاده استاندار وقت و اداره کل فرهنگ نوشتم و پس از شرح وضعيت موجود و فقر مردم يادآور شدم که با اين شرايط تحصيل بچهها سودمند نيست و با شکم خالي چيزي ياد نخواهند گرفت،چند روز بعد جيپي از اداره کل به مدرسه آمد که در آن چند کارتون مواد غذايي براي دانش آموزان به همراه آورده بود،با نامه اي از استاندار که در آن قيد شده بود که از حقوق خودش روزانه چند گرم خرما و يک قرص نان به دانش آموزان داده شود.»
منبع/ابتکار
کد خبر: ۴۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
حکايت دستدرازي چينيها در بازار سوغات مشهد تمامي ندارد و سالهاست چشم زائران رضوي به جاي سوغات بومي پايتخت معنوي به تحفههاي چين روشن ميشود و اين در حالي است که مشهد سالانه ميزبان بيش از ۲۵ ميليون زائر است.
به گزارش آوای دنا ، عرضه تحفه چين در ويترين مغازههاي پايتخت معنوي ايران حکايت ديروز و امروز نيست و مدتهاست که در اين آشفته بازار چينيها پا را فراتر گذاشته و به حوزه سوغات اين شهر نيز چنگ انداختهاند تا از اين راه نيز سود بسياري را در جيب خود سرازير کنند، اين امر موجب ناديدهگرفتن هويت سوغات پايتخت معنوي شده است.
سوغات واقعي شهرهاي مذهبي راهي براي انتقال اعتقادات و معارف فرهنگ اسلامي است اما اکنون بازارهاي مشهد به محلي براي عرضه سوغات چين و تحفه ساير شهرهاي ايران تبديل شده و در اين آشفته بازار خبري از سوغات حقيقي مشهدالرضا نيست. هر زائري که به اين شهر ميآيد يا بايد نظارهگر سوهان قم و گز اصفهان باشد و يا جانماز و سجاده چيني بخرد! در بازار رضا، عباسقلي خان، مغازههاي بست بالا خيابان و پايين خيابان، مغازههاي اطراف فلکه آب و چهارراه شهدا سوغاتهاي چيني و تحفه تمام شهرهاي ايران را میتوان پيدا کرد به جز سوغات مشهد.
طي ساليان دور کالاهاي روسي به وفور در مشهد عرضه ميشد و در حقيقت اين اجناس بلاي جان کساني شده بود که به دنبال جنسي با هويت و شناسنامه پايتخت معنوي بودند اما رفته رفته بساط کالاهاي روسي از اين شهر جمع شد و در مقابل عرصهاي براي جولان جنس چيني شکل گرفت و امروز کار به جايي رسيده که چينيها دستبردار بازار سوغات مشهد نيستند.
قيمت گران سوغات مشهديکي از فروشندگان عرضه سوغات مشهد که در مغازهاش گز و سوهان و پولکي به وفور پيدا ميشود، ميگويد: سالهاست که به دليل گراني سوغات مشهد بازارهاي اين شهربه محلي براي عرضه کالاي چشم باداميها تبديل شده و اغلب زائران ترجيح ميدهند تا به طور مثال جانماز، مهر و تسبيح چين را به دليل قيمت پايينتر خريد کرده و به عنوان تبرک به شهرهاي خود ببرند.
مهدي محرابي عنوان ميکند: سوغات مشهد اغلب شامل عطر، نبات، زعفران، زرشک، نخودچي کشمش، مهر، تسبيح، جانماز و سجاده است و چينيها تا اين لحظه به غير از موارد خوراکي؛ در توليد مابقي سوغات اين شهر دست دارند و خوب میدانند که زائران قيمت پايين را در خريد يک سوغات مدنظر قرار میدهند. عباس مکتبي هم يکي از بازارياني است که در بازار رضا در فروشگاه عرضه سوغات پايتخت معنوي کار ميکند.
او معتقد است؛ طي سالهاي اخير خريد سوغات مشهد براي زائر صرفه اقتصادي ندارد به همين دليل بيشتر زواران به دنبال جنسي مشابه و ارزانتر هستند و از سويي ديگر براي مغازهداران هم صرف نميکند که تنها به فروش سوغات واقعي مشهد روي آورند زيرا همواره تحفه ارزان توسط مشتريها به شدت مورد استقبال قرار میگيرد. مکتبي عنوان ميکند: سوهان، باقلوا، قوتو، زيره، کشک، قرهقروت، نبات، زعفران، زرشک، حاجي بادومي و نخودچي از سوغاتهايي است که در اغلب مغازهها عرضه ميشود و اين در حالي است که همه ميدانيم بيشتر کالاهايي که نام برده شد جزو سوغات مشهد نيست.
وي افزود: در کنار اين امر مسئله تحفههاي چين نيز قوز بالاي قوز شده و همه اين موارد در کنارهم بازار سوغات مشهد را بي هويت کرده و همان طور که ميدانيم قيمت بالاي سوغات مشهد سبب شده تا فروشندگان همه نوع سوغاتي را در مغازههاي خود عرضه کنند. کاميار کريمان از ديگر بازارياني است که سالها در حوزه عرضه سوغات مشهد فعاليت کرده و اعتقاد دارد يکي از مشکلات مهم اين شهر باز گذاشتن دست چينيها و عدم حمايت از توليدکنندهاي است که میتواند بهترين و مرغوب ترين سوغات را براي مشهد تهيه کند. البته جداي از اين مسئله بايد اين نکته را هم مدنظر داشت که تحفه اين شهر گران است و همين امر رغبت زائر براي خريد را کم میکند.
سالانه ۵۰۰ ميليارد تومان از فروش سوغات به جيب چين سرازير ميشود
عضو کميسيون فرهنگي مجلس نيز با انتقاد از عرضه سوغات چيني در مشهد ميگويد: اين درست نيست که سالانه بيش از ۵۰۰ ميليارد تومان درآمد فروش سوغات اين شهر در جيب چينيها سرازير شود و مشهديها از کسب اين مبلغ بينصيب باشند. حجتالاسلام نصرا... پژمانفر بيان ميکند: هيچ معني ندارد که کشوري همچون چين بخواهد در عرصه سوغات نيز ورود پيدا کرده و با توليد سجاده و جانماز، مشکلات گستردهاي را براي توليد کننده داخلي بوجود آورد.
وي ادامه ميدهد: عرضه سوغات حقيقي پايتخت معنوي در رشد شاخصههاي فرهنگي و اقتصادي اين شهر و ايجاد اشتغالزايي نقش موثري دارد و نبايد از کنار اين مسئله به سادگي عبور کرد زيرا سوغات ابزاري براي معرفي هويت و فرهنگ يک شهر يا منطقه است.
نماينده مردم مشهد در مجلس با اعلام اينکه بايد دست چينيها را از بازار سوغات مشهد کوتاه کرد، میافزايد: البته تنها گراني در کاهش رغبت مردم براي خريد سوغات پايتخت معنوي نقش ندارد بلکه ضعف فرهنگسازي هم در کاهش خريد تحفههاي واقعي مشهد نقش دارد. امروزه مشهد به شهري براي عرضه سوغات همه شهرهاي ايران و محلي براي جولان کالاهاي چيني به جاي تحفههاي بومي تبديل شده است و ضروري است اين مسئله را به صورت ريشهاي حل و فصل کرد.
منبع: مهر
کد خبر: ۴۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
روش برکناری علی دایی از پرسپولیس باعث شد تا منتقدانش هم از نوع برخوردی که با او شد انتقاد کنند.آوای دنا : به گزارش جام نیوز، با کنار رفتن علی دایی و اینکه به هنگام جدایی از پرسپولیس اعلام کرد دیگر در مورد تیم محبوبش صحبت نخواهد کرد، بهسراغ شخصي رفتيم كه لااقل به لحاظ شناسنامه اي نزديكترين فرد به سرمربي سابق سرخپوشان محسوب ميشود.
برادر سرمربی سابق پرسپولیس هم حاشیههایش کمتر از علی دایی نبود. به طوری که یکی از دلایل انتقاد پیشکسوتان به شخص دایی حضور برادرش روی نیمکت پرسپولیس بود.محمد دایی در گفتگویی به تمامی این انتقادات و حواشی که پیرامونش مطرح بوده پاسخ داد.
شما در جلسه کادر فنی سابق پرسپولیس با سیاسی حضور داشتید؟
من مسافرت بودم و تنها میدانم چنین جلسهای بوده و صحبتهایی صورت گرفته است.
خیلیها از شیوه برکناری علی دایی انتقاد کردهاند.
مردم باید در این باره نظر بدهند که شیوه برخورد با علی دایی صحیح بوده یا نه.
گویا شما با بهمن دهقان که نماینده برادرتان است مشکل داشتهاید.
مشکل خاصی با بهمن دهقان ندارم. علی هزار تا رفیق دارد که بهمن دهقان یکی از آنها است. من مساله کاری با دهقان نداشتهام که بخواهم با او مشکلی داشته باشم.
یکی از انتقاداتی که به علی دایی میشد به خاطر حضور شما روی نیمکت پرسپولیس بود، این انتقاد را قبول دارید؟
انتقاداتی که در این مدت شد را باید دید چه کسانی انجام دادهاند. آنهایی که به علی انتقاد میکردند یک عده کفترباز بودند که عمرشان روی پشت بام سپری شده بود. این آدمها انتقاد میکردند و من اگر جوابشان را ندادهام به خاطر بزرگی نام پرسپولیس بود چرا که در آن مقطع پرسپولیس نیاز به آرامش داشت.
این منتقدین به قول شما کفتر باز معتقد بودهاند بهتر از شما هم برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس وجود داشت.
در این مدت بعضی از آقایان که نمیدانم دنبال چه چیزی بودهاند، فقط به دنبال ضربه زدن به پرسپولیس بودند. این آدمها به دنبال بالا بردن دانش فنی و رفتن به کلاسهای مربیگری نبودند و فقط بلد بودند انتقاد کنند. زمانی که من در گرما و سرما کلاس مربیگری میرفتم آنآقا روی پشتبام کفتر هوا میکرد. صرف اینکه 3 -4 سال در پرسپولیس بودند باشگاه را مال خودشان میدانند به خاطر بعضی از مسائل تا الان سکوت کردم و حرفی نزدم و حالا هم قصد ندارم آرامش پرسپولیس را برهم بزنم.
یکی از مسائلی که در مورد شما گفته میشود اختلافتان با کریم باقری بود.
اولین بار است که از زبان شما چنین چیزی را میشنوم. کریم یکی از بهترین رفیقهای من است و هر جا هست برای او آرزوی موفقیت میکنم. زمانی که با هم کار میکردیم چیزهای زیادی از او یاد گرفتم.
شاید اگر برادر علی دایی نبودید این هجم انتقاد هم به شما وارد نبود.
آنهایی که انتقاد میکردند بدانند که دانش فنی من خیلی بیشتر از آنها است. جایی که احساس کنم کارایی ندارم جلو نمیآیم. همچنین آنهایی که علی را میشناسند میدانند علی با کسی تعارف ندارد. متاسفانه در این سالها عدهای کارشان ستیز با دایی است. قبول دارید قبل از سیاسی، پیشکسوتان پرسپولیس با مصاحبههایشان باعث برکناری دایی شدند؟
پیشکسوتان پرسپولیس را باید به دو گروه تقسیم کرد؛ عدهای تحصیل کرده و با کلاس که به درد پرسپولیس میخورند و متاسفانه این عده کنار کشیدهاند و وارد متن نمیشوند و چند نفری هم هستند که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و مثل گرگ در کمین نشستهاند تا پرسپولیس را نابود کنند. آنها با هر کسی که به پرسپولیس آمده چه نتیجه گرفته باشد چه نگرفته باشد مشکل دارند. به نظر من پرسپولیسیهای اصیل باید این چند دندان پوسیده را کنده و به دور بیندازند. شاید اگر دایی و مایلی کهن کینه یکدیگر را به دل نداشتند پرسپولیس هم آرامش بیشتری پیدا میکرد.
نمیدانم این چه کینهای است که او از برادر من به دل دارد. 15 سال است که همین رفتار را با علی دارد. مشکل مایلی کهن این است که نمیتواند بالاتر از خودش را ببیند و تحمل کند. نمیتواند ببیند که دایی بیشتر تلاش کرده و بازده هوشی بالاتری نسبت به او دارد. در خانهاش نشسته و همینطور علیه برادر من مصاحبه میکند. حسادت چشمانش را کور کرده است. بدون تعارف بگویم و نه اینکه بخواهم چون برادرم است از او تعریف کنم با همه کارهایی که علیه او کردهاند تا زمین بخورد اما باید بدانند که در فوتبال این مملکت دیگر مثل دایی زاییده نخواهد شد. نکتهای که در مورد برادر شما جالب است اینکه هر زمان انتقادات نسبت به علی دایی زیاد میشود او قویتر بازمیگردد.
همانطور که گفتید حتما یک چیزی هست که علی دایی اینقدر در زندگیاش موفق است. چند دوره خواستند او را زمین بزنند اما آن بالایی خواست که دایی سربلند تر از قبل ظاهر شود. یک عده همیشه میخواهند او را نابود کنند اما خوشبختانه خدا دشمنان دایی را از آدمهای ضعیف و نادان قرار داده است. مهر علی دایی هر بار که آنها خواستند او را زمین بزنند در دل مردم بیشتر شده است. خیلیها خودشان را به زمین و زمان زدند تا برادرم را نابود کنند اما نتوانستند. علی دایی از قدرت نیفتاده و نخواهد افتاد.
فکر میکنید علی دایی به زودی به پرسپولیس برگردد یا نه؟
گذشت زمان همه چیز را مشخص میکند. پرسپولیس تیم علی آقا است، چه در آن باشد چه نباشد.
شما پیشبینی چنین روزی را میکردید؟
بله، میدانستیم که چنین روزی اتفاق خواهد افتاد. یک عده به دنبال این بودند که این شرایط به وجود بیاید و ما قبل از شروع بازیها این مسائل را پیشبینی کرده بودیم. سناریو چهارشنبه گذشته از چهار ماه پیش نوشته شده بود. آن زمان که کاری کردند تا بازیکنان بزرگ پرسپولیس را از دست بدهیم 50 درصد توانایی ما را کم کردند، آن هم به خاطر اینکه بازیکنان مورد نظر ما را نگرفتند. باشگاه طوری با بازیکنان مد نظر برادرم صحبت کرد که آنها بروند. در کنار این مسائل محرومیتها و مصدومیتها هم داشتیم.
گویا قرار بود بعد از بازی با راهآهن دایی برکنار شود. این موضوع به گوش شما هم رسیده بود؟
چون میدانستند در سه بازی آینده نتیجه میگیریم به صورت ضربالعجل در ظرف دو ساعت آن سناریو را اجرا کردند. چون میدانستند در صورت نتیجه گرفتن علی دایی دیگر نمیتوانند او را برکنار کنند.
علی دایی پس از برکناری گفت: افتخار میکند که احمدینژاد و گودرزی او را برکنار کردهاند در صورتی که خود او هم توسط سیاسیها سرمربی تیم ملی شد؟
چنین چیزی نیست و تا جایی که من میدانم علیآبادی با هماهنگی کفاشیان دایی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. این بار هم که رفت مطمئن باشید که سیاسی و هیات مدیره توان برکناری او را نداشتند.
آینده پرسپولیس را بدون دایی چطور میبینید؟
پرسپولیس همیشه پرسپولیس است و امیدوارم همیشه موفق باشد اما مطمئن باشید اگر علی برکنار نمیشد این تیم یکی از سالهای خوبش را سپری میکرد. بازیهای سخت را پشت سر گذاشته بودیم و میتوانستیم در سه بازی آینده با پیروزی به کورس قهرمانی برگردیم. مصدومهای ما آماده بازی شده بودند و قرار بود سه گزینه خارجی خوب هم سر تمرین بیایند. همه مردم دیدند که بعد از دیدار با پدیده شرایطمان داشت بهتر میشد.
این که میگویند شما با برادرتان سه ماه است قهرید درست است؟
سرمان را هم برای علی آقا میدهیم، فوتبال که ارزشی ندارد. من همیشه علی دایی را به عنوان رفیق و برادرم ستایش میکنم و زندگی خانوادگیمان مهمتر از فوتبال است.
کد خبر: ۴۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
مردم ایران، ۵ میلیون و ۱۵۲ هزار فرزند خود را به نام، القاب و کنیههای امام هشتم شیعیان نامیدهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل، نام نیکو و زیبا ضمن آنکه بر احترام و تکریم کودک میافزاید، نشاندهنده نوع تفکر و علایق فکری و روحی خانوادههاست و آمارهای ثبت احوال نشاندهندهی ارادت مردم ایران زمین به امام هشتم شیعیان امام رضا (ع) است چراکه براساس گزارشهای این پایگاه نام رضا، القاب، کنیههای و اسامی ترکیبی با این نام مبارک قریب به پنج میلیون و 500 هزار بار در این پایگاه به ثبت رسیده است.
بر اساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبت احوال نام رضا قریب به یک میلیون و پنجاه هزار همینطور القاب و کنیههای ایشان بیش از 357 هزار بار در پایگاه اطلاعات جمعیت کشور ثبت شده است.
همچنین طبق این آمارها بالغ بر 3 میلیون 747 هزار نام در ترکیب با نام رضا در شناسنامه مردان ایران زمین ثبت شده است که حاکی از عشق، علاقه و ارادت مردمان مومن این کشور است و نامهای علیرضا، احمدرضا و محمدرضا از فراوانترین آنها میباشد.
آنچه از متون معتبر اسلامی در این خصوص وارد شده این است که نام نیک در دنیا و آخرت براى انسان وسیله شرافت و سربلندى و برکت است. از سخنان معصومین علیهمالسلام استفاده مىشود که روز قیامت هر کس را با همان نام خودش صدا مى زنند و اگر نام او از نامهاى خوب باشد براى او سودمند خواهد بود , نام نیک داشتن خصوصا همنامی با یکی از اهل بیت علیهم السلام موجب افتخار است.
کد خبر: ۴۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
مدیرکل ثبت احوال کهگیلویه و بویراحمد گفت: امیرعلی در بین پسران و فاطمه در بین دختران بیشترین فراوانی را در این استان دارد
کد خبر: ۴۰۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۴
رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران شرایط ضروری و مدارک لازم برای تشکیل پرونده سقط درمانی و صدور مجوز آن را تشریح کرد.
به گزارش آوای دنا، دکتر ˈآمنه بیک محمدیˈ در گفت وگو با ایرنا در مورد شرایط ضروری برای صدور مجوز سقط درمانی گفت: شرایط ضروری برای صدور سقط درمانی به دو دسته شرایط مربوط به ناهنجاری های جنینی و شرایط مربوط به وجود یک بیماری جدی در مادر تقسیم می شود.
وی ادامه داد: شرایط مربوط به وجود یک بیماری جدی در مادر، مشکلات و ناهنجاری های جنینی، تشخیص قطعی ناهنجاری با آزمایش ژنتیک معتبر و یا سونوگرافی معتبر، ناهنجاری یا ناهنجاریها موجب حرج مادر ، رضایت آگاهانه و کتبی مادر، سن بارداری کمتر از 19 هفته براساس سونوگرافی سریال معتبر و اینکه حرج مادر توسط سه متخصص مربوطه تشخیص و به تایید پزشکی قانونی برسد را شامل می شود.
به گفته بیک محمدی بهترین زمان سونوگرافی برای تعیین سن جنین 9 تا 8 هفتگی و در اولویت بعدی بالای 11 هفتگی است.
دکتر بیک محمدی مناسب ترین اقدام در صورت ریسک بالای تست های غربالگری را انجام به موقع آمینیوسنتز و کاریوتایپ و در صورت نیاز اکوکاردیوگرافی قلب جنین در صورت تاخیر و فقدان زمان کافی انجام آمینیوسنتز و تست های ژنتیکی سریع اکوکاردیوگرافی قلب جنین در صورت نیاز برشمرد.
رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران با اشاره به عواقب قانونی تاخیر و یا اشتباه پزشک آزمایشگاه در پروتکل تست های غربالگری که منجر به تولد نوزاد با ناهنجاری شود که اندیکاسیون سقط درمانی داشته، گفت: در صورت شکایت مادر در این خصوص تشخیص خطای پزشکی در کمیسیون پزشکی قانونی انجام و خسارت در صورت درخواست والدین کودک پرداخت می شود.
رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران درباره مدارک لازم مورد نیاز برای تشکیل پرونده درخواست صدور مجوز سقط درمانی گفت: شناسنامه یا کارت ملی مادر باردار و حضور مادر در مرکز به همراه مدارک پزشکی مرتبط از جمله سونوگرافی یا آزمایش ژنتیک یا مدارک موید بیماری مادر الزامی است.
وی ادامه داد: در صورت عدم صدور مجوز هزینه ای از متقاضی دریافت نمی شود؛ اما در صورت صدور مجوز مبلغ مورد نظر مطابق با تعرفه های مصوب اخذ خواهد شد.
*** مجازات قانونی سقط عمدی جنین
بیک محمدی مجازات قانونی سقط عمدی جنین توسط پزشک و کادر درمان را پرداخت دیه برحسب سن جنین به همراه حبس از 2 تا 5 سال اعلام کرد.
کد خبر: ۴۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲
فرد سودجويي كه با جلب اعتماد يكي از همسايگان خود مبلغ 7 ميليون ريال از حساب بانكي اش بصورت غيرمجاز برداشت كرده بودند توسط پليس فتا استان کهگيلويه و بويراحمد شناسايي و دستگير شدند
کد خبر: ۳۹۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۴
به آقای احمدی نژاد رای دادم و آن چیزی که ما را جذب کرد شعار عدالت ایشان بود، سادهزیستی، سختکوشی و اینکه به همه استانها و حتی بخشهای کوچک هم میرفتند.و هیچ پشیمان هم نیستیم، عمل به تکلیف به وظیفه پشیمانی ندارد
کد خبر: ۳۸۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۰
دو سال و نیم اسیر بودم در عملیات پد خندق بعد از 48 ساعت مقاومت اسیر شدیم و آن موقع بنده بسیجی بودم وقتی وارد بغداد شدیم متوجه شدیم که باید از میان صفوف طولانی سربازان عراقی که به تونل مرگ معروف شده بود بگذریم
کد خبر: ۳۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۵