با عرض تسلیت ؛
به مناسبت ایام فاطمیه ۱۴۰۲ شعر و مرثیه " عشق یعنی " از سروده های دکتر حجت بقایی منتشر شد .
کد خبر: ۳۵۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۶
در پاسخ به جنایتکاران آل سعود و تقدیم به عاشقان ولایت:
در پاسخ به جنایتکاران آل سعود ،شعر « عشق یعنی رهبرم سید علی» به عاشقان ولایت تقدیم می شود.
کد خبر: ۱۴۱۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۳
بسم رب الشهداء و الصدیقینمنصور نظری:قطعه مثنوی «پروانههای سوخته» تقدیم به شهید مدافع حرم مرتضی کریمی،شهیدی که پیکر ندارد. پیکر وی هنوز به کشور بازنگشته و گفته میشود براثر آتش سنگین دشمن، اثری از جسم پاکش برجا نمانده است
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
منصور نظری:بار دیگر پیکِ غم آمد ز راه تا خبر گوید ز مرگ سرخ ماه
شد قمر رویی دگر لبتشنه باز بر سر نیها سرش گلگون فراز
عشق زینب کرده آن مه را هلاک تشنهلب پوشیده تن در خون و خاک
تکهتکه، پارهپاره، بیرمق بادۀِ لا کرده نوش از جام حق
باز باران آسمان را خون گرفت قوم لیلا ماتم مجنون گرفت
بر زمین افتاده نعشی گشته چاکدر میان دشت تنهایی به خاک تکهتکه پیکر مردان عشق مانده جا بر خاک گلگون دمشقخونِ مردانِ شهادت را طلب
لاله زاری کرده صحرای حلب مانده جا در دشت تنهایی تنیتا دهد بر قلب زینب ایمنی
بر زمین افتاده ماهی لالهگون جلوۀِ انا الیه راجعون
عشق زینب بیقرارش کرده بود بادهنوش لعل یارش کرده بود
بر تن او تیر و ترکش دوختند آتش سنگین تنش را سوختند
آنچنان شد غرقه در آتش تنشکو نماند از او بهجا پیراهنش
او که باجانش حرم را داده پاس پا به سر آتش گرفت از عشق یاس
سوخت و خاکسترش را باد بُرد هرچه جز عشق علی از یاد برد
هرکه او را عشق زهرا آرزوست بنگرد این عاقبت بر عشق اوست
عشق زهرا عاقبت اینست این تکهتکه پاره پیکر بر زمین
هرکه دارد در سرش شور ولابنگرد این است راه کربلا
کربلا یعنی طریق مرتضی غرقه گشتن در بلایی جانفزا
کربلا یعنی بلا را خواستن پیش دلبر تن به خون آراستن
کربلا یعنی که مفقودیِ تن کُشتۀِ دلبر شدن دور از وطن
آن شهیدِ کُشتۀِ از عشق، زار تا همیشه همچو زهرا بی مزار
آن به خون بگرفته سر تا پا وضو کو تنی تا در کفن پوشند از او
کو تنی تا در مزاری جا دهندکو مزاری تا تنش در آن نهند
در کفن پوشیده کو پاره تنیاز برای چشم مادر روشنی
کشتهاش کو تا برایش جان دهد تا بر او آیینه و قران نهد
کو مزاری تا بیاید مادرش نوحه و زاری کند او بر سرش
کو تنی برجا که پوشد در کفن آن غریب کشتۀِ دور از وطن
پیکری کو بر سر دست آورند تا ز عطرش عاشقان مست آورند
اَم حَسبتُم خواندهای بر نیزه باز سرمۀِ خون میکشد در چشم راز
آن شهید گشته گُم تن ،عشق را ما رایت الّا جَمیلاً عشق را
شور عشق آورده برپا دارهاتا به رقص آرد سر تمارها
در میان کوچههای اضطرابمیچکد خون از تن بانوی آب
کوچۀِ غم، بوی آتش، آه و اشک نعش سقا غرقه در خون، پاره مشک
کیست آیا با ولی یاری کند؟ بهر زینب او علمداری کند؟
عاشقانِ ماهِ نیلیِ فدک قوم مست از لَیتنا کُنا مَعَکاز سر زین بر زمین افتاده ماه
رود خون از پیکرش افتاده راهماه میگیرد به خون خود وضو
بسته قامت بر نماز آرزودر هجوم نیزهها و تیر او
میزند بر نهفلک تکبیر او در نماز عاشقی لبریز یار
مست صهبای اناالحق سر به دارهرکه با زهرا زند او لاف عشق
تکهپاره تن کنندش در دمشق عشق یعنی فاطمه یعنی علی
بر سر نِی آیههای منجلی عشق یعنی کوچه، آتش، میخ در
سینه بر حیدر کند زهرا سپر عشق یعنی با ولی در وقت تنگ
یکتنه با لشکری زهرابه جنگ عشق یعنی رفتنِ بیبازگشت
تکهپاره پیکری تنها به دشت عشق یعنی از حرم کردن دفاع
خان و مان و هستی و جان را وداع گشته گُم پاره تنش در ناکجا
میرود او تا حرم ماند بهجاسوخت و خاکسترش را برد باد
رفت او تا عاشقی ماند به یاد عاشقی در یادها مانَد از او تا رسد بر شیعه صبح آرزو
در سحرگاهی به نام مهر و نورسکه مهدی میزند عهد ظهور
به امید ظهور حضرت یار...دوشنبه 17 اسفندماه 1394 منصور نظری
کد خبر: ۸۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۷