مدیرکل استاندارد کهگیلویه و بویراحمد گفت: بازرسان این اداره کل از این پس از بوفه های مدارس بازدید و کیفیت کالاهای موجود در آنها را کنترل می کنند
کد خبر: ۵۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
نماینده مردم کهگیلویه در مجلس گفت: کلنگ گازرسانی به بخشهای چاروسا و دیشموک عید نوروز به زمین زده میشود
کد خبر: ۵۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
خبرنگار العالم از تحرکات غیرعادی رژیم صهیونیستی در مناطق مرزی نزدیک لبنان خبر داد....
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
خبرنگار شبکه العالم شامگاه یکشنبه تأکید کرد، نیروهای رژیم اشغالگر تحرکاتی غیرعادی را در مواضع خود نزدیک مناطق آزاد شده، و در طول جبهه مزارع شبعای اشغالی آغاز کرده اند.خبرنگار العالم همچنین خاطرنشان کرد که رژیم صهیونیستی پروازهای شناسایی خود را بر فراز مزارع شبعا و جولان اشغالی افزایش داده است.در مقابل نیروهای ارتش لبنان نیز در طول مناطق مرزی این کشور با فلسطین اشغالی ، به حالت آماده باش در آمدند. نیروهای سازمان ملل نیز اوضاع را زیر نظر دارند.حزب الله لبنان شامگاه یکشنبه در بیانیه ای اعلام کرد: گروهی از نیروهای مجاهد حزب الله هنگام بازدید از شهر "مزرعه الامل" در منطقه "قنیطره"، هدف حمله موشکی بالگرد دشمن صهیونیستی قرار گرفتند.حزب الله لبنان تأکید کرد که در این حمله دشمن صهیونیستی، چند تن از نیروهای مجاهد حزب الله به شهادت رسیدند که اسامی آنان پس از اطلاع این موضوع به خانواده هایشان، اعلام می شود.
کد خبر: ۵۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
شهرستان لنده طی چند سال اخیر، قریب به 46 نفر دانشجو در رشته های پزشکی و زیر مجموعه پزشکی و رتبه های زیر 1000 داشته است
کد خبر: ۵۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
بیم آن می رود که برخی از رسانه های محلی به جای جذب سرمایه های انسانی در سطح استان ها ، با شخصیت زدگی و پیروی از بازی های شبه حزبی از مردم نواحی و مناطق فاصله گرفته و نقش مولد و سازنده خود را به خوبی ایفا نکنند
کد خبر: ۵۴۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
مسئولین رده های پایین مملکت و نمایندگان لر و مسئولین وقت استانی این هدیه ی بزرگ رهبر معظم انقلاب را با دید نگاه کلی به استان برنامه ریزی ننمودند و این طرح را تنها در محدوده جنوب استان اختصاص دادند،حال این که ...
کد خبر: ۵۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
مدیرکل آزمایشگاه مرجع سازمان غذا و دارو، بیشترین آلودگی های برنج را مربوط به آرسنیک، سرب و کادمیوم عنوان کرد.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دکتر حسین رستگار در حاشیه بازدید وزیر بهداشت از آزمایشگاه مرجع سازمان غذا و دارو، گفت: این آزمایشگاه قویترین آزمایشگاه در خاورمیانه است و حتی در آسیا جزو آزمایشگاههای درجه یک است. ادامه این امر منوط به ارتقای مستمر این آزمایشگاه خواهد بود.
وی افزود: تمام کالاهای سلامت محور در این آزمایشگاه کنترل میشوند و پژوهشکده غذا و دارو نیز در اینجا مستقر است. آزمایشگاه مرجع از حدود شش آزمایشگاه برخوردار است که کل کالاهای سلامت محور شامل دارو، غذا، فراوردههای بیوتکنولوژیک، بایوتکنولوژیک، واکسن، فراوردههای خونی، آرایشی، بهداشتی، مکمل، فراوردههای سنتی، گیاهی و طبیعی و همچنین ملزومات و تجهیزات پزشکی در آن مورد کنترل کیفی قرار میگیرند.
رستگار با بیان اینکه از 52 آزمایشگاه در سطح دانشگاههای علوم پزشکی کشور برخورداریم، گفت: همچنین حدود 300 آزمایشگاه خصوصی در کشور فعال هستند و از سازمان غذا و دارو مجوز گرفتهاند. این 300 آزمایشگاه مجاز و همکار هستند.
وی برنامه شناسایی و کنترل آلایندهها و تقلبات مواد غذایی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی را از مهمترین برنامههای آزمایشگاه مرجع خواند و افزود: آلاینده یکی از مهمترین مباحث در غذاست که بیشترین انرژیمان را نیز در این زمینه میگذاریم.
رستگار برنامه کنترل و پایش آفت کشها در محصولات غذایی را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این راستا 115 آفت کش در مواد غذایی شناسایی شده و اقدامات مربوط به آن انجام میشود.
وی افزایش واگذاری برخی امور اجرایی و تصدی گری به بخش غیر دولتی و همچنین رتبه بندی آزمایشگاههای همکار و آکرودیته را از دیگر برنامههای این آزمایشگاه خواند و گفت: ارتقای توانمندی آزمایشگاههای کنترل غذا و دارو در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور، ساماندهی و توسعه آزمایشگاه مرجع کنترل کیفیت تجهیزات پزشکی و راه اندازی روشهای کنترل کیفیت با استفاده از فناوریهای نوین از دیگر برنامههای این آزمایشگاه است.
رستگار مشارکت در انجام برنامههای کشوری PMS و PMQC، راهاندازی آزمایشگاههای فوق تخصصی در مرکز آزمایشگاه مرجع کنترل غذا و دارو را از دیگر برنامههای مهم خواند و گفت: برنامهای هم در راستای اقدامات ویژه در شرایط خاص داریم به عنوان مثال در مورد واکس میوهها، عسل و تقلبات آن، مواد مخدر و روان گردانها و ... همچنان برنامه داریم. کرم حلزون یکی از چالشهایی بود که همچنان هم وجود دارد.
وی با اشاره به اقدامات انجام شده در جهت کنترل کیفیت محصولاتی نظیر برنجها و روغنهای گیاهی گفت: 9.36 درصد از برنجها آلودگی داشت که این آلودگیها بیشتر مربوط به آرسنیک، سرب و کادمیوم بود. همچنین بررسیها نشان داد که در 10 درصد روغنها اختلاط روغنهای گیاهی وجود داشت.
رستگار، دستاوردهای آزمایشگاه کنترل کیفی سازمان غذا و دارو و همچنین اخذ برخی تاییدیههای بینالمللی از سوی این آزمایشگاه را مورد اشاره قرار داد و گفت: طرح کلان مدیریت سیاستگذاری ارزیابی خطر آلایندههای مواد غذایی و محیط زیست را در شورای عالی عتف مطرح کردهایم. موافقتهای اولیه با آن انجام شده و در صورتی که اجرایی شود بسیار موثر خواهد بود.
وی برخی برنامههای زیربنایی سند چشم انداز پنج ساله این آزمایشگاه از سال 92 تا 97 را مورد اشاره قرار داد و گفت: آزمایشگاه مرجع غذا و دارو برنامه دارد و به صورت هدفمند حرکت میکند. ما در نظر داریم که قویترین آزمایشگاه کنترل غذا و دارو در منطقه باشیم. همچنین این آزمایشگاه باید آزمایشگاه معتبر نهادهای بینالمللی باشد. تقویت تجهیز و نظارت بر 52 آزمایشگاه کنترل غذا و دارو و معاونتهای غذا و دارو در سراسر کشور را جزو برنامه داریم. همچنین ارتقای آموزش و تحقیقات کاربردی در حوزه غذا و دارو در دستور کار است.
رستگار در توضیح مهمترین چالشهای پیش روی آزمایشگاه مرجع، سازمان غذا و دارو گفت: نیاز مالی مهمترین چالش آزمایشگاه مرجع غذا و داروست. اگر به کیفیت اهمیت میدهیم لازم است که آزمایشگاهها تقویت شوند. فضای فیزیکی آزمایشگاهها نیازمند توسعه است. به کارگیری نیروی متخصص آزمایشگاهی در حوزههای مختلف کنترل کیفی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی در جریان بازدید وزیر بهداشت از بخشهای مختلف آزمایشگاه مرجع کنترل غذا و دارو در پاسخ به سئوال خبرنگاران درباره توصیه وزارت بهداشت به مردم در زمینه مصرف چای، گفت: چای تولید داخل بهترین نوع چای است و توصیه میشود ایرانیها چای ایرانی بخورند.
رستگار همچنین درباره چگونگی انتخاب برنج مصرفی از سوی مردم نیز گفت: برنجی که از سوی سازمان غذا و دارو تایید شده و در بازار باشد مشکلی جهت مصرف ندارد. در صورتی که برنجها مجوز و برچسب سازمان غذا و دارو را داشته باشند، مطمئن باشید که مشکلی بابت مصرف ندارند.
وی همچنین درباره کیفیت آب شرب لولهکشی و معدنی های موجود در بازار، گفت: ما خود نیز هم از آب لوله کشی استفاده میکنیم و هم از آب معدنی. زمانی که سازمان غذا و دارو کیفیت محصولی را تایید میکند، مردم میتوانند با اطمینان آن را مصرف کنند. در زمینه آب لوله کشی نیز بررسیها به صورت مستمر انجام میشود و حتی گاهی برخی چاهها پلمپ شدهاند.
رستگار همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاران درباره "واکس میوه" نیز گفت: واکس میوه نیز نوعی آفتکش و ضدقارچ است که در تمام دنیا استفاده میشود. برای مصرف میوههایی نظیر سیب و ... توصیه میشود که یا این میوهها به خوبی با شویندههای مربوطه شسته شوند یا در غیر این صورت پوست کنده شوند. پوست میوههایی نظیر سیب بسیار مفید است.
مهر/
کد خبر: ۵۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
گشت و بازدید مشترک اداره صنعت و معدن و تجارت شهرستانهای کهگیلویه و لنده از صنف خبازان لنده
کد خبر: ۵۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۷
اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان از کارخانه سیمان بهبهان بازدید به عمل آوردند .
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
در این بازدید سه ساعته که با هدف شناسایی فرصت ها و ظرفیت های موجود و بررسی همکاری مشترک دانشگاه و کارخانه سیمان در صنعت برگزار شده بود بازدید کنندگان کلیه مراحل فرایند تولید سیمان از استخراج مواد اولیه تا بارگیری را مورد بازدید قرار داده و توضیحات لازم را از مسئولین واحدها دریافت نمودند .
در پایان ضمن بازدید از آزمایشگاه ها هر دو طرف خواستار گسترش روابط و فعالیت های مشترک شدند.
کد خبر: ۵۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
وزیر آموزش و پرورش گفت: فعلا در وزارت آموزش و پرورش استخدام نداریم.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:علی اصغر فانی در حاشیه بازدید از کتابخانه ملی در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار واحد مرکزی خبر افزود: جذب و استخدام در وزارت آموزش و پرورش، به جز شرایط استثنا از طریق دانشگاه فرهنگیان است.وی درباره تعیین تکلیف آزمون استخدام مربیان پیش دبستانی و همچنین افزایش20 درصد فوق العاده شغل معلمان مقطع ابتدایی گفت: پی گیری ها ادامه دارد و هر وقت به نتیجه برسیم اعلام می کنیم.وزیر آموزش و پرورش درباره شرایط اخذ مجوز استخدام در این وزارتخانه گفت: مجوز استخدام باید از مبادی ذی ربط اخذ شود که متاسفانه در سال های گذشته، بیشتر از ظرفیت مجاز استفاده شده است.
دارالفنون گنجینه اسناد می شودوزیر آموزش و پرورش پس از بازدید بخشهای مختلف سازمان اسناد و کتابخانه ملی در جمع خبرنگاران ، از بازسازی مدرسه دارالفنون و تبدیل آن به گنجینه اسناد ارزشمند وزارت آموزش و پرورش خبر داد و گفت: یکی از سیاستهای دولت؛ توسعه فرهنگ کتاب خوانی و تقویت روحیه پرسشگری در دانش آموزان است؛ که اجرای این سیاست به بالندگی و پویایی در دانش آموزان منجر می شود.وی سازمان اسناد و کتابخانه ملی را گنجینه با ارزش تاریخ تمدن ایرانی - اسلامی توصیف کرد و گفت: آشنایی بیشتر دانش آموزان با این گنجینه عظیم، به نفع نسل آینده ساز کشور خواهد بود و بهره مند کردن دانش آموزان از این ظرفیت، برنامه آموزش و پرورش است.فانی همچنین گفت: ما میتوانیم در تدوین کتابهای درسی و تهیه محتوای آنها، دانش آموزان را با سابقه تمدنی کشورمان بیشتر آشنا کنیم تا آنها بدانند ایران اسلامی چه توانمندیهای زیادی داشته است و متوجه شوند که سابقه بسیاری از علوم از جمله پزشکی و نجوم در کشور ما به 800 سال برمی گردد در حالی که در غرب، سابقه ای 200 ساله دارد.وی با اشاره به اسناد ارزشمند نسخ خطی مجموعه کتابخانه ملی گفت: برپایی اردوهای دانش آموزی برای دیدن بخش های مختلف کتابخانه ملی برای دانش آموزان و معلمان از جمله برنامه های ما برای همکاری با این مجموعه فرهنگی ارزشمند است.فانی همچنین از پیشنهاد طرح تدوین تاریخ شفاهی آموزش و پرورش ایران که از طرف کتابخانه ملی مطرح شد، استقبال کرد.
نگهداری کتابهای 700 ساله و اسنادی 1000 ساله در کتابخانه ملیرییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با این که این سازمان در گذشته با نخبگان ارتباط لازم را نداشته است، گفت: در تلاشیم با ایجاد تعامل با نخبگان، از ظرفیت عظیم کتابخانه بهره برداری کنیم.سیدرضا صالحی امیری در نشستی با وزیر آموزش و پرورش پس از بازدید از بخش های مختلف سازمان اسناد و کتابخانه ملی با بیان این که تقریبا هر روز در اندیشگاه کتابخانه ملی با حضور اندیشمندان فکر و قلم نشستی برپا می شود؛ افزود: ساده ترین شکل بهره برداری وزارت آموزش و پرورش از منابع موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بهره برداری و برنامه ریزی برای حضور و بازدید نیروهای فرهنگی و به ویژه مربیان و معلمان شاغل و همچنین اولیای دانش آموزان در این مجموعه است.وی اضافه کرد: در مجموعه کتابخانه ملی، کتابهایی از 700 سال و اسنادی تا 1000 سال قبل نگهداری میشود، که متاسفانه به دلیل نبود آگاهی از این منابع عظیم، از این گنجینهها استفاده نمیشود.
کد خبر: ۵۱۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۶
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو است.
باربر ، حمّال و نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند. امّا کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه، روح بلندی وجود دارد، صاحب مقامی رفیع که ملازم و همنشین حجّت یگانه خداوند، واسطه فیض زمین و آسمان، حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)گردیده است. مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی 1309 ه.ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است، حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان نقل گردیده است. نوشتار زیر، داستان این حکایت است:
نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود. چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد.
هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود.
در همین بین، ناگهان چشمم به میرزا حبیب، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟! چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! ... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود.
در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »كشيكچي
کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم.
به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!»
میرزا حبیب، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست، گفت: «قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.»
با کنجکاوی و تعجب گفتم: «بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.»
میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد:
« همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم.
شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم.
در آن حال، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: «چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: «اگر سببی غیر از این دارد بگو.» چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم.
در این هنگام دیدم، حضرتش فردی بنام «هالو» را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم.
حضرت رو به او نموده فرمودند: «اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.» آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند.
آن شخص، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «درست ببین، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای.»
من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم. هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام.
مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج، در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: «از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد.
روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین، ناگاه هالو، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و از من خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن، نزد من آمد و آهسته گفت: «آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم.» آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم، نه دیرتر و نه زودتر. تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر او را در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود.
صبح با خود گفتم خوب است ساعتی زودتر به ملاقات هالو بروم تا با او درباره مولایمان و راز و رمز ارتباطش با امام زمان (عج) گفتگو کنم. به آدرسی که داده بود رفتم، اما اثری از منزل هالو و نشانه هایی که گفته بود نیافتم. ساعتی جستجو کردم تا سرانجام در همان ساعتی که وعده کرده بودیم ، منزلش را یافتم.»
میرزا حبیب در حالی که بشدّت منقلب شده بود و اشک از دیدگانش جاری بود، آه بلندی کشید و با صدایی لرزان ادامه داد:
«وقتی خود را پشت درب خانه هالو یافتم، آماده در زدن شدم که ناگاه دیدم درب خانه باز شد و سید بزرگواری غرق نور با عمامه ای سبز بر سر و شال مشکی به کمر از خانه هالو خارج شد و هالو نیز شتابان به دنبال او از خانه بیرون آمد در حالی که بشدت ادب می کرد و تواضع و احترام فوق العاده ای نثار آن جناب می نمود. در آن حال صدای هالو را می شنیدم که می گفـت: «سیدی و مولای! خوش آمدید، لطف فرمودید به خانه این حقیر تشریف فرما شدید... »
هالو تا انتهای کوچه آن سید بزرگوار را بدرقه کرد و بازگشت. مقابلم که رسید، آثار شعف و شور زایدالوصفی را در سیمایش مشاهده کردم. سلام کردم و با حالتی آمیخته از بهت و حیرت از او پرسیدم: «هالو! او که بود؟» چهره اش دگرگون شد و پاسخ داد: «وای بر تو!! مولا و صاحب خود را نشناختی؟!!.... او سرور و مولایم، حضرت حجت ابن الحسن (عج) بود که در واپسین روز عمرم، لطف فرموده و به دیدار نوکر خود آمده بود....»
آن گاه مرا با خود به داخل خانه اش برد و چنین گفت: «از شما می خواهم فردا به ابتدای بازار بروی و دو ساعت مانده به ظهر، حمال ها و کشیکچی ها را با خود به این خانه بیاوری. درب این خانه باز خواهد بود و وقتی به آن وارد می شوید ، من از دنیا رفته ام. کفنم را به همراه هشت تومان پول آماده کرده و داخل صندوق گوشه اتاق گذاشته ام. آن را بردار و خرج کفن و دفنم نما و در قبرستان تخت پولاد به خاکم بسپار....!! »
با شنیدن این سخنان ، تأثّری عمیق بر جانم نشست. مات و مبهوت از آنچه دیدم و شنیدم، با جناب هالو، وداعی سخت و حسرت آلود نمودم و خانه اش را ترک گفتم.
امروز صبح به بازار رفتم و دوستان و رفقای حمّال و کشیکچی هالو را خبر کردم و با هم به سمت منزل هالو به راه افتادیم، بی آنکه طبق خواسته جناب هالو، کس دیگری را با خبر سازم. در ساعت مقرّر به منزلش رسیدیم، در حالی که درب خانه باز بود و همانطور که خودش دیروز خبر داده بود، روح از بدنش مفارقت کرده و در اتاق، رو به سمت قبله آرام گرفته بود. درب صندوقی را که گوشه اتاق بود گشودم و داخل آن کفنی دیدم با هشت تومان پول که در آن نهاده شده بود. جنازه او را غریبانه برداشتیم و اکنون طبق وصیّت او سوی قبرستان تخت پولادش می بریم....»
صحبت های میرزا حبیب که به اینجا رسید، با صدای صلوات تشییع کنندگان که تعدادشان از عدد انگشتان دست فراتر نمی رفت، متوجه شدم که کار غسل و تکفین میت تمام شده است. حالت عجیبی داشتم. بغض سنگینی در گلویم نشسته بود و از اینکه تاکنون از وجود امثال هالو در اطراف خویش بی خبر بوده ام، در وجود خویش احساس شرمساری می کردم. بی اختیار میرزا حبیب را در آغوش گرفتم و چشمان او را که لیاقت دیدار مولا و صاحبمان، حضرت ولی عصر (عج) را یافته بود، غرق بوسه خویش کردم.
چیزی نگذشت که تابوت جناب هالو دوباره بر دستان اقلیت تشییع کننده بسوی آرامگاه تخت پولاد روانه شد. خود را به زیر تابوت آن ولیّ خدا رساندم و با چشمانی اشکبار او را تا تخت پولاد مشایعت کردم. دلم می خواست، پرتوی از نور معرفت یکی از عاشقان و دلباختگان ملازم و همراه حجّت خدا، وجودم را روشن سازد.
مراسم تدفین جناب هالو که تمام شد، دیدم میرزا حبیب تاجر که تا همین جا نیز سوز و بی قراری بی اندازه اش در فراق هالو، حاضران و تشییع کنندگان اندک او را که همگی از دوستان و همکاران او بودند به حیرت وا داشته بود، طاقت از کف داد و خود را بر خاک مزار او انداخت، در حالی که با صدای بلند می گفت: «ای مردم! هیچ کدام از شما او را نشناختید!... او یکی از اولیای خدا و از ملازمان امام زمان (عج) بود....» و در آن هنگام کسی از حاضران جز من، راز سوز و گداز بی اندازه میرزا حبیب را نمی دانست.
صبح فردای آن روز، میرزا حبیب به سراغ من فرستاد تا به مسجد بازار بروم. من که هنوز مبهوت ماجرای دیروز و حکایت میرزا حبیب و هالو بودم، بی درنگ خود را به مسجد رساندم. دیدم جمع زیادی که اکثر آنها از حاجیان کاروان حج امسال و همسفران میرزا حبیب بودند در مسجد جمع شده اند. چشم میرزا حبیب که به من افتاد جلو آمد و گفت: «می خواهم راز شگفت انگیز سفر حج خود را با همسفریان و هم کاروانیان خویش در محضر مبارک آیت الله چهارسوقی فاش نمایم و پرده از چهره غریب و گمنام چناب هالو بردارم.» لبخند رضایتی به نشانه تأیید از خود نشان دادم و سپس در معیّت میرزا حبیب و دیگر همسفران او عازم بیت آیت الله سید محمد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات شدیم.
در منزل آیت الله روضاتی (چهار سوقی) همهمه و شور و حال عجیبی بود. میرزا حبیب تاجر، در حالی که ردای مشکی بر تن داشت و مصیبت زده ای را می مانست که نزدیک ترین فرد زندگیش را از دست داده است، با صدایی لرزان و گریان، حکایت عجیب و شگفت انگیز سفر حج خود و ماجرای عنایت حضرت صاحب الأمر (عج) بواسطه جناب هالو را برای حضرت آیت الله و دیگر حاضران تعریف می کرد و در این بین صدای گریه و ضجّه مردم، همراه با ذکر یابن الحسن آنها شور و حال عجیبی در بیت روحانی بزرگترین عالم شهر ایجاد کرده بود. سخنان میرزا حبیب که تمام شد ولوله ای وصف ناشدنی در حاضران ایجاد شد و از همه پر سوز و گدازتر، حال خود مرحوم آیت الله روضاتی بود که با شنیدن حکایت میرزا حبیب و جناب هالو، در حالی که اشک شوق از دیدگان مبارکش روان بود، منقلب و پریشان از جای برخاسته و عازم تخت پولاد، محل دفن جناب هالو گردید.
موج زیادی از جمعیت، یابن الحسن گویان در حالی که مرحوم آیت الله روضاتی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد بسمت تخت پولاد روانه شدند. لحظه به لحظه بر شمار جمعیت افزوده می شد و طولی نکشید که سیل مشتاقان امام زمان (عج) به قبرستان مقدّس تخت پولاد رسید.
مرحوم آیت الله سید محمد چهارسوقی در حالی که بشدت گریه می کرد و پریشان بود، خود را بسرعت به کنار قبر هالو رساند. سپس این عالم ربّانی خود را بر روی قبر جناب هالو افکند و پس از گریه ها و راز و نیازهای فراوان، برخاست و رو به جمعیت فرمود: «مردم اصفهان! در همین جا به شما وصیّت می کنم، هنگامی که مُردم، مرا اینجا کنار قبر هالو دفن کنید. می خواهم وقتی امام زمان به زیارت قبر هالو تشریف می آورند، از روی قبر من عبور کنند و نگاهی هم به قبر من بیندازند.»
اکنون سالیان درازی از آن روز می گذرد و مزار مرحوم میرزا حسین کشیکچی ، مشهور به « هالو» در تکیه صاحب روضات تخت پولاد اصفهان ، این خاک تابان و سرزمین ستارگان درخشان علم و عرفان و معرفت ، ملجأ و زیارتگاه عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (عج) است تا روزی که ان شاء الله دل های عاشق و طوفانزده منتظرانش به ساحل آرامش ظهور مبارکش ، اطمینان و سکون یابد.
در پایان نکته ای باید خاطرنشان كرد که دسترسی ما به منابع محدود بوده و درباره دیگر شرح حالات این والامقام اطلاع خاصی در دست نمی باشد، لذا اگر افرادی هستند که جزییات بیشتری از سیر و سلوک این بزرگوار می دانند، مطالب و مستندات خود را به اين ايميل ارسال فرمايند: info@rooyeshnews.com
کد خبر: ۵۰۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
رئیس اداره، معاونین و کارشناسان ستادی اداره آموزش و پرورش لنده از خوابگاه شبانه روزی الزهرا، بازدید کردند.
به گزارش روابط عمومی اداره آموزش و پرورش لنده، در ادامه بازدید های تخصصی از مدارس شهرستان، صبح امروز رئیس اداره، معاونین و کارشناسان ستادی اداره آموزش و پرورش لنده از خوابگاه شبانه روزی الزهرا بازدید کردند.
تقوی فرد، رئیس اداره آموزش و پرورش لنده در مراسم صبحگاه دانش آموزان، پیرامون مسائل نماز، حجاب و عفاف و آموزشی و تحصیلی نکاتی را یادآور شد.
عسکری، مدیر خوابگاه شبانه روزی الزهرا، گفت: این خوابگاه، با گنجایش 120 دانش آموز، دارای یک ساختمان دوطبقه برای اسکان و خواب دانش آموزان و یک واحد برای بخش آموزش می باشد.
ایشان پایین بودن سرانه دانش آموزی، تعداد کم رایانه و پرژکتور برای کارگاه رایانه را از مشکلات اساسی این خوابگاه ذکر کردند.
در این بازدید ، شاخص های اداری – آموزشی از جمله: نظافت و بهداشت خوابگاه و آشپزخانه، محیط آموزشگاه، فعالیت های امور تربیتی، ایستگاه سلامت و ورزش، دفاتر امور اجرایی آموزشگاه مورد بازدید و یررسی قرار گرفت که در مجموع قابل تقدیر بود.
کد خبر: ۴۹۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
فردي كه مخفيانه تصاوير و فيلم هاي خصوصي افراد را در كامپيوتر خود ذخيره مي کرد ،توسط پليس فتا استان اصفهان شناسايي و دستگير شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا ،سرهنگ "مرتضوي " رئيس پليس فتا استان اصفهان بيان داشت : در پي بازديد و نظارت كارشناسان پليس فتا استان اصفهان از مغازه تعميركاران رايانه در سطح شهر ، تعميركاري به جرم نگهداري عكس ها و فيلم هاي خصوصي مشتريان در سيستم رايانه خود شناسايي و دستگير شد. اين مقام مسئول عنوان داشت:با انجام تحقيقات کارشناسان مشخص شد متهم اقدام به انتقال تصاوير خصوصي از سيستم هاي رايانه اي که مشتريان براي تعمير به وي تحويل مي دادند روي هارد خود مي نموده كه با اقدام به موقع پليس فتا از اين كار جلوگيري شد. "سرهنگ مرتضوي" با توصيه به هموطنان در خصوص مراقبت از اطلاعات و تصوير خصوصي خود ،تصريح کرد: - از نگهداري تصاوير خصوصي بر روي تلفن همراه و رايانه خودداري كنند. - زماني كه تلفن همراه و سيستم هاي رايانه اي نياز به تعمير پيدا كرد ، تصاوير خصوصي خود را به لوح فشرده منتقل و در جاي امن نگهداري كنند. - براي تعمير رايانه خود به افراد معتبر ، قابل اعتماد و به تعمير گاه هاي مجاز مراجعه نماييد.
کد خبر: ۴۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۰
تصاویر زیر مربوط به سال ۱۳۵۹ و بازدید مرحوم آیت الله مهدوی کنی (وزیر وقت کشور) از استان کهگیلویه و بویر احمد و شهر دهدشت است
کد خبر: ۴۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
ظریف در بازدید از دستاوردهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران ضمن ادای احترام به شهدای گرانقدر هسته ای بر استمرار فعالیت های صلح آمیز کشورمان در بهره برداری از دانش اتمی تاکید کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ،«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه و رییس گروه مذاکره کننده هسته ای ایران همراه اعضای این تیم روز دوشنبه ضمن بازدید از تاسیسات نطنز و فردو از تلاش های ارزشمند دانشمندان هسته ای و تمامی دست اندرکاران و نیروی انسانی شاغل در این بخش قدردانی کرد.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از ایرنا، ظریف در بازدید از دستاوردهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران ضمن ادای احترام به شهدای گرانقدر هسته ای بر استمرار فعالیت های صلح آمیز کشورمان در بهره برداری از دانش اتمی تاکید کرد.
وزیر امورخارجه و اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای در این بازدید از آخرین روند فعالیت های فناوری هسته ای کشورمان مطلع شدند.
تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به ریاست ظریف بیش از یک سال است برای حل و فصل بحران ساختگی علیه برنامه صلح آمیز هسته ای در حال مذاکره با گروه 1+5 است.
طرفین پس از رسیدن به توافق اولیه ژنو در سوم آذر ماه 92، مذاکرات جامع را برای رسیدگی به توافق نهایی آغاز کرده اند که این مذاکرات به دلیل اختلاف طرفین بر سر موضوعات اساسی تا 24 نوامبر (سوم آذر ماه) تمدید شد.
هم اکنون به رغم برگزاری هشت دور مذاکرات جامع هسته ای و نیز دیدارهای دو جانبه با هیات آمریکایی در سطوح مختلف سیاسی و کارشناسی، طرفین به رغم پیشرفت در مذاکرات بر سر موضوعات اساسی همچون میزان غنی سازی اورانیوم ایران، نحوه لغو تحریم هاعلیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران و نیز مدت زمان توافق جامع اختلاف نظر دارند.
در آخرین دور مذاکرات که 22 تا 24 مهرماه با محوریت دیدار با مقامات آمریکایی برگزار شد، ایده های مطرح شده در این مذاکرات در گفت و گوهای کارشناسی که 30 مهر ماه و اول آبان ماه جاری در وین برگزار شد، مورد بحث و بررسی کارشناسان قرار گرفت .
قرار است ظریف به زودی نشست سه جانبه دیگری با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته باشد.
کد خبر: ۴۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
نمايشگاه تجسمي و دست ساخته هاي هنري صبح امروز در لنده افتتاح شد
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:اين نمايشگاه جهت تشويق و ترغيب بانوان در خصوص ايجاد اشتغال و درآمد خانواده از طرف بسيج دانشجويي برپا شد و آثار هنري خانم عليزاده در معرض ديد علاقمندان قرار گرفت.
مرادي فرماندار شهرستان لنده در آيين افتتاحيه اين نمايشگاه گفت:حمايت از هنرمندان در توليد و خلق آثار هنري و ارائه به جامعه ضمن ايجاد درامد و اشتغال و خودكفايي بانوان ،بستري مناسب را براي ديگر فعاليت هاي آنان موجب مي شود .
وي در ادامه افزود :بايد براي ايجاد مشاغل اين چنين ،كلاسها و كارگاه هاي آموزشي داير شود و با تربيت كارآموز در اين رشته هنري ،نمايشگاه هاي بزرگ صنايع دستي و تجسمي ايجاد شودساعت بازديد از اين نمايشگاه ،صبح ساعت 9الي 2 و عصر 3 الي 6 به مدت يك هفته مي باشداين نمايشگاه روبروي ثبت احوال واقع در ميدان انقلاب آماده بازديد علاقمندان مي باشد.
خبر/احمد علی کریمی زاده
کد خبر: ۴۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
هدف از برگزاری این اردوها آشنایی دانشآموزان با فرهنگ شهادت، ایثار و دفاع مقدس است و همچنین حفظ ارزشها و آرمانهای دوران جنگ است
کد خبر: ۴۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با استقبال مسئولین محلی، مردم و عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد وارد شهر یاسوج شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ، مسعود سلطانیفر ، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با استقبال موسی خادمی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، غلام محمد زارعی رئیس مجمع نمایندگان مردم کهگیلویه در مجلس شورای اسلامی، مردم و عشایر این استان وارد شهر یاسوج شد.
مراسم استقبال از معاون رئیس جمهور در یاسوج با برگزاری مراسم سنتی این استان و اجرای موسیقی سنتی عشایر منطقه همراه بود.
رئیس سازمان میراث فرهنگی همچنین در بازدید از پروژه در دست ساخت موزه بزرگ یاسوج با 70 درصد پیشرفت فیزیکی، با اختصاص 5 میلیارد ریال اعتبار برای تکمیل این پروژه موافقت کرد.
معاون رئیس جمهور در جریان این بازدید با اشاره به اینکه تکمیل موزه یاسوج به 15 میلیارد ریال اعتبار نیاز دارد گفت: پنج میلیارد ریال از سوی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری و پنج میلیارد ریال دیگر توسط استانداری کهگیلویه و بویراحمد برای ادامه کار ساخت این موزه اختصاص یافته است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی با بیان اینکه عملیات اجرایی ساخت موزه یاسوج از سال 86 آغاز شده و به دلیل برخی مشکلات حدود دو سال راکد مانده است، افزود: از ابتدای کار دولت تدبیر و امید این پروژه فعالیت خود را با شتاب بیشتری آغاز کرده است.
وی همچنین در بازدید از دهکده سنتی و اقامتگاه تفریحی پارک جنگلی یاسوج نیز گفت: این پروژه در سه فاز به مساحت هشت هکتار و زیربنای یک هزار و 800 متر مربع ساخته می شود.
سلطانیفر افزود: دهکده سنتی مزبور شامل واحدهای اقامتی خانوادگی و عمومی، رستوران، سالن آمفی تئاتر، سکوهای نشیمن ، پارکینگ ، بازاچه محصولات عشایری و پیست اسب سواری است.
وی اعتبار اولیه این پروژه را 63 میلیارد ریال عنوان کرد و گفت: برای اجرای کامل هرسه فاز این طرح 150 میلیارد ریال نیاز است و فاز نخست این پروژه باید تا پایان سال آینده به بهره برداری برسد.
معاون رئیس جمهور گفت: تاکنون برای فراهم کردن برخی زیرساخت ها در این پارک هفت میلیارد ریال هزینه شده و امسال نیز از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چهار میلیارد ریال اختصاص یافته است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی افزود: هشت هکتار از پارک تفریحی جنگلی یاسوج که اینک برای ساخت اقامتگاه تفریحی اختصاص یافته باید به بخش خصوصی واگذار شود.
عملیات اجرایی ساخت دهکده سنتی و اقامتگاه تفریحی پارک جنگلی یاسوج پنجم مهر امسال با حضور 'سمیع الله حسینی مکارم 'معاون توسعه و مدیریت سازمان میراث فرهنگی کشور و جمعی از مسوولان اجرایی کهگیلویه و بویراحمد در یاسوج آغاز شد.
870 هکتار از عرصه های منابع طبیعی پارک جنگلی یاسوج جداسازی شده که 70 هکتار آن بدون پوشش جنگلی بوده و آماده واگذاری به سرمایه گذاران طرح های گردشگری است.
کد خبر: ۴۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
شب را در شیراز خوابیدیم. صبح زود راه افتادیم. کارشناس راه را با مدیران راه جنوب عازم کرده و قرارمان را دو راهی باشت گذاشتیم. برای جنوب کشور و منطقه من جاده شیراز اهواز خیلی مهمه.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
وبلاگ درخید رستم ممسنی نوشت:غلامرضا تاجگردون نماینده مردم شهرستان های گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در وبگاه خود گزارشی از عملکرد خود در تعطیلات سه هفته ای مجلس نوشته است که بخشی ازآن به شهرستان های ممسنی و رستم ارتباط داشته و لذا جهت اطلاع مردم فهیم و آگاه رستم و ممسنی به آن اشاره می کنیم و از این کار دو هدف داریم.1- مقایسه عملکرد یک نماینده فعال در مجلس شورای اسلامی چون تاج گردون با نماینده منفعل ممسنی و رستم2-اوضاع نابه سامان ممسنی و رستم در شرایط کنونی کشور.
((هفته اول تعطیلاتم را با دعوت از چهار گروه از مرکز آغاز کردم. مدیران مرتبط با بخش آب، راه، طرحهای ورزش و جوانان از نفت و حوزه تخصصی بودجه شرکت نفت. مدیریت این چهارگروه به شکل همزمان کار ساده ای نبود چون میخواستم با چهارگروهش باشم و طرحها را ببینیم.
شب در شیراز خوابیده و صبح زود راه افتادیم. کارشناس راه را با مدیران راه جنوب عازم کرده و قرارمان را دو راهی باشت گذاشتیم. برای جنوب کشور و منطقه من جاده شیراز اهواز خیلی مهمه. بد نیست مردم بدانند از شیراز تا بابامیدان نه پیمانکار مشغول کارند و کل اعتبار این قطعات فقط ١٠ میلیارد تومان است آن هم در شرایطی که فقط پیمانکار یک قطعه ٥میلیارد تومان طلبکار هست. جالب این بود کارشناس مسئول تامین بودجه راهها تاکنون این مسیر رو نیامده بود و باور نمیکرد این حجم ترافیک در این مسیر وجود داشته باشه.
با بقیه افراد گروه دعوت شده به راه افتادیم تا در منطقه ممسنی از محل طرح سد شیو که داره کارای مقدماتی مناقصه اش انجام میشه بازدید کنیم. بازدید ازمحل داشتیم و تعدادی از مردم شریف ممسنی هم جمع شده بودند ولی به دلیلی نخواستیم در جمع مردم حضور پیدا کنیم چون توقعاتی بوجود میاد که شاید درست نباشه و اصولا چون نماینده محترم ممسنی حضور نداشت حضور در بین آن مردم چندان درست به نظر نمی رسید.))
اینک چند نکته در خور توجه :
1- بودجه جاده شیراز تا بابامیدان فقط 10میلیارد تومان این پروژه نه پیمانکار دارد که یکی از این پیمانکاران 5میلیارد تومان طلبکار است. این را مقایسه کنید با بودجه قطعاتی از جاده گچساران -بابامیدان در استان کهگیلویه و وبراحمد در همین سال که 14میلیاردتومان برای آن تامین اعتبار شده و بسیار کوتاهتر از مسیر شیراز -بابامیدان است . قبلاً در همین سایت به آن اشاراتی داشته ایم.
2- کارشناس مسئول تامین بودجه راهها تاکنون این مسیر رو نیامده بود. در این خصوص چیزی ندارم بگویم جزاینکه: وای به حال مردم ممسنی و رستم با این محرومیت گسترده و این نماینده پرکار و توانا!
3- چون نماینده محترم ممسنی حضور نداشت حضور در بین آن مردم چندان درست به نظر نمی رسید. آیا پروژه ای با اهمیت تر و بزرگ تر از ساخت یک سد در شهرستان رستم برای این منطقه و مردم آن وجود دارد که نماینده ممسنی و رستم نباید همراه مدیران مرتبط با بخش آب کشور بر روی سد مذکور حضور یابد و از سهم شهرستان محروم رستم دفاع نماید!؟
منبع :حرف ناب
کد خبر: ۴۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶