برچسب ها
مداح اهل بیت(ع) گفت: از طرف من بنویسید ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچ‌گونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  محرم آن سال همه ایران داشتند این نوا را می‌خواندند. آن قدر دلچسب و در عین حال حزین بود که هر تیپ آدمی با آن ارتباط برقرار کند و "انا مظلوم حسین" را زیر لب زمزمه کند؛ قطعه‌ای که شبکه سه از حسینیه‌ای در کربلا پخش می‌کرد و یک مرد جوان عرب با عرقچین و چفیه و دشداشه عربی داشت آن را می‌خواند و همه مردم هم با می‌خواندند و سینه می‌زدند. استقبال از آن قطعه آن قدر فوق العاده بود که اربعین آن سال، "نزار القطری" که اتفاقا فارسی هم بلد بود و از قضا اصالتاً‌ برای لارستان استان فارس بود،‌ برای اولین بار در ایران مرثیه‌سرایی کند، مراسمی که از فرط حضور جمعیت،‌ اتفاق عجیب و غریبی به حساب می‌آمد.... و همه این‌ها یعنی "نزار القطری" شد یک مداح دوست‌داشتنی در ایران. مداحی که می‌داند است چطوری بخواند و چه طوری دل ایرانی ها را با خودش همراه کند.در ادامه گفت و گوی ما با نزار القطری را می‌خوانید: * یادتان هست اولین باری که در یک جمع مداحی کردید چه زمانی و کجا بود؟ الان دقیقا چند سال است برای امام حسین(ع) می‌‌خوانید؟سلام برحسین و یارانش، سلام بر شما و شیعیانش. می‌توانم بگویم از هشت سالگی مداحی می‌‌کنم. الآن هم که ۴۳ ساله هستم یعنی ۳۵ سال است که مداحی می‌‌کنم. اولین بار هم در یکی از حسینیه‌های قطر بود. * شما قطر به دنیا آمدید؟ الان کجا زندگی می‌کنید؟آره در قطر به دنیا آمدم و تا ۲۸ سالگی آنجا زندگی می‌‌کردم. بعد نزدیک پنج سال در لندن بودم اما الآن کارم منتقل شده به کویت و به همین دلیل الان کویت زندگی می‌‌کنم. * و محرم امسال هم لندن برنامه دارید؛ درست است؟آره من خیلی کشور‌ها برای عزاداری رفته ام. امسال هم لندن هستم. اما تعیین کننده مجالس خود حسین بن علی علیه السلام است. اصلا چیزی دست ما نیست. * مردم ایران شما را با قطعه معروف "انا مظلوم حسین" می‌شناسند؛ ماجرای آن قطعه را برای ما می‌گویید؟ شاعرش کیست، چه شد که این قطعه را خواندید؟ اولین بار کجا آن را اجرا کردید؟ کمی در این مورد صحبت کنید...می‌ توانم بگم تقریبا ۳۵ سال است که دارم آن را می‌خونم؛ نه من سیر شدم نه سینه زن‌ها.من همیشه مجلس را به همین نوحه ختم می‌ کنم و بهش می‌گم ختم مجلس. چون باید همه مجالس به ذکر مصیبت ابی عبد الله ختم بشود.این نوحه شاعر معینی نداره؛ خیلی از مقاطع عربیش زبان قال امام حسین هست و خیلی از مقاطع زبان حال؛ بعضی از مقاطع از صامت بروجردی نقل شده و بعضی مقاطع را توی کتابها دیده ام که نوشته ناشناس؛ ولی این‌ها مهم نیست؛ چون شاعرش پیش امام حسین آشناست. * خاطره جالبی هم درباره برخورد مردم با این قطعه دارید؟بله ... الحمدلله من تقریبا هرساله می‌‌روم حج؛ یکی از سالها در منطقه جمرات به علت مریضی شدید من غش کرده بودم و افتاده بودم؛ وقتی چشم‌هایم را باز کردم خودم را در آمبولانس دیدم؛ چیزی یادم نیست فقط یادم هست که آن‌هایی که مرا بلند کرده بودن و به آمبولانس تحویل داده بودند؛ چند نفر از مردمان شریف ایران بودند؛ چون فقط صدایشان را می‌شنیدم که می‌گفتند: « این همون مداحیه که آنا مظلوم حسین می‌خونه!» * اتفاقا همان سال، شما اربعین به ایران آمدید و مردم ایران استقبال بسیار پرشوری از شما کردند؛ درباره آن سفر که "انا مظلوم حسین" را برای نخستین بار در ایران خواندید، برایمان توضیح می‌دهید؟آن سال یکی از سال‌های بسیار پربرکت برای من بود؛ من به دعوت صدا و سیما و برخی از دوستان مذهبی و بسیجی به ایران آمدم و برای اولین بار در مسجد بلال تهران توانستم مداحی بکنم و صدای لبیک یا حسین را از حنجره‌های مردم ایران بشنوم. * آن مراسم خیلی هم مورد استقبال مردم قرار گرفته بود...به‌یاد مانده‌ترین مجلس عمرم بود واقعا. تا آبد از یادم نمی‌رود. * آن مراسم چرا انقدر خاطره انگیز شد به نظرتان؟خب اولین بار بود که در ایران می‌‌خواندم؛ به خصوص بعد از قطعه انا مظلوم حسین... * تا به حال ایام محرم برای اجرای به ایران امده اید؟ دوست دارید یک بار دهه اول محرم در ایران مداحی کنید؟نه خیر تا حالا نیامدم. اما خیلی دلم می‌خواهد عزاداری دهه اول آنجا داشته باشم. * کلا قطعات چند زبانه از شما زیاد شنیده ایم. چرا روی این کار اصرار دارید؟دلیل اصرار داشتن من این است که به خیلی از کشورها سفر می‌کنم و با مردمان مختلفی ملاقات می‌کنم؛ همه از من می‌خواهند که به زبان‌های مختلف نوحه‌هایم را اجرا کنم؛ آخر امام حسین مال همه هست خب! * اتفاقا می خواهم مسیر بحث را ببرم سمت نوحه خوانی. در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در جامعه‌های مختلف شیعی، درباره عزاداری امام حسین تحریف‌هایی به وجود امده. مثلا استفاده از ملودی‌های آهنگ‌های اروپایی (که در بین بعضی از مداحان جوان ایران اتفاق می‌افتد) یا برخی کارهایی که در عزاداری باعث سوء استفاده رسانه‌های ضد اسلامی می‌شود. نظرتان در باره این کارها و تأثیر منفی آن‌ها روی موضوع عزاداری امام حسین و جامعه شیعه چیست؟ببینید برادران عزیز این کشتی، کشتی بزرگی است و مردمان زیادی سوار این کشتی هستند. حالا بعضی‌ها با فرهنگ بالا و برخی سطح فرهنگ‌شان پایین تر از بقیه. برخی هم سوار شده اند برای ایرادگیری و سوراخ کردن این کشتی؛ اما ما یک ناخدا داریم و یک سرور و یک ولی؛ برای در امان بودن از مشکلاتی که برخی مردم بوجود می‌آورند و این مشکلات شکافهایی به بدنه کشتی می‌نشاند؛ باید به ناخدا مراجعه کرد باید به سرور و ولی مراجعه نمود؛ ما بحمد الله ولی فقیه داریم و تا ولی فقیه داریم همیشه در امانیم وکسی نمیتواند جرأت صدمه زدن به کشتی را بکند.مقام معظم رهبری ملاقاتهای زیادی با مداحان داشتند که در این ملاقاتها مطالبی فرمودند که درمان همه این دردهاست؛ وباید همه مداحان از فرمایش ایشان استفاده نمایند تا هیچکس از جاده حق و از صراط مستقیم خارج نشود. * یک مقدار راجع به وقایع اخیر جهان اسلام صحبت کنیم. همین جنگ آفرینی‌هایی که جبهه النصرة و داعش انجام داده اند و مسلمانان زیادی را آواره کرده و این همه بلا سر مردم بی گناه آورده اند. از طرفی هم مقامات دولتی و مراجع دینی سنی و شیعه بارها بر حفظ وحدت میان مسلمانان تاکید کرده اند...هیچ تردیدی نیست که این جنگها توسط آمریکا و بعضی از وابستگانشان در خاورمیانه پیاده شده و همچنین شکی در آن نیست که زبانه ی این آتشها به خودشان برمی‌گردد؛ آتش‌هایی که توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین برافراشته شد؛ الآن دود این آتش‌ها به چشمان شان می‌خورد؛ ناگفته نماند که این آتش‌ها تحت حم ایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و متأسفانه بعضی از کشورهای عربی برافراشته شده است.داعش و نصره و غیره هم همین وضع را دارند خیلی واضح و نمایان است رجوع داعش به مهد اولیه خود؛ این روزها صحبتهای زیادی در رسانه‌ها وجود دارد درباره برگشت داعش بر علیه سران اصلی خود.و ما مسلمانان باید به وظیفه خود عمل کنیم؛ همیشه متحد باشیم و همیشه بیدار باشیم و سنگرهایمان را رها نکنیم چون دشمن کینه‌های فراوانی برای ما مسلمانان در دل دارد. چه در حال جنگ وچه در حال صلح باید وحدت بین مسلمین را حفظ کرد.یک مثال بزنم؟ همنی آمرلی عراق. بهترین دلیل برای شما می‌توانم مردم شهر آمرلی عراق را مثال بزنم که خودم با چشم خودم دیدم که چگونه مردم این شهر توانستند در مقابل داعشی‌ها مقاومت کنند و نگذارند یک وجب از شهرشان بدست آنها بیفتد با اینکه عددشان کم و سلاحشان جز چند قطعه سلاح سبک چیزی دیگری نبود أما بزرگترین سلاحشان وحدت و همبستگی بین مردمان شهر بود. * یه ذره هم از ارادت تان به حضرت امام و حضرت آقا و اصل ول ایت فقیه صحبت کنیم...چه بگویم که وقتی حرف از حضرت امام است زبانم لال می‌شود. اما به موضوعی اشاره کنم که شما مردم ایران قدر امام خمینی و مقام معظم رهبری را بدانید؛ تا حالا به وضع انقلاب‌هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است فکر کرده اید؟ دلیل ویرانی و نا بسامانی این انقلاب‌ها را می‌دانید؟ آیا می‌دانستید که دلیل به ثمر نرسیدن تمام این انقلاب‌هایی که در کشورهای شمال افریقا مثل تونس و لیبی و مصر رخ داده است؛ نبودن یک رهبر مقتدر و مدبر است؟یقین داشته باشید که این انقلاب‌ها (هرچند بوی انقلاب مردمی می‌دهد) به هیچ وجه به پیروزی نخواهند رسید. بدلیل نبودن رهبری همچون حضرت امام (ره) وحضرت آیت الله خامنه ای دام ظله؛ انقلاب‌هایی که به پیروزی خواهند رسید و رسیده اند انقلاب‌هایی است که امتدادشان از انقلاب ماست؛ امتدادشان از خط حسین بن علی می‌باشد و می‌توانم با تمام افتخار بگویم انقلاب أهل یمن یکی از انقلابهایی است که رابطه مستقیم با انقلاب حسین ابن علی علیه السلام دارد همانگونه که انقلاب اسلامی ایران امتدادی از انقلاب کربلا بود.آخرش از قول من بنویسید: ای مردم شریف ایران قدر مقام معظم رهبری را بدانید. * حتما. خدا کند که مردم یمن به زودی پیروز شوند انشالله. باز هم برگردیم به خودتان. شما از آن دسته مداحانی هستید که آلبوم‌هایی با مضمون اسلامی و اهل بیت و با استفاده از موسیقی هم منتشر کرده اید. چه شد که این کار کردید؟ دلیل اصلی این کار شما چه بود؟نخیر هیچ‌گاه از موسیقی در آلبوم‌هایم استفاده نکرده ام. نواهایی که بعضا با آنها کار کرده ام موسیقی نیست. آن هم بدلیل اینکه ریتم‌ها وآهنگ‌هایی که استفاده می‌شود گاهگاهی با آهنگهای نامرغوب برخورد می‌کند. فقط از موسیقی برای کودکان استفاده کرده ام چون خیلی از محیط آهنگهای نامرغوب دور است. * یه مقدار از فعالیت‌های اجتماعی تان برای ما بگویید. چون می‌دانم علاوه بر مداحی اهل بیت، کارهای مفید اجتماعی دیگری را هم انجام می‌دهید...چرا من؟ ما شاالله این همه مردم خیّر در جامعه دارند فعالیت می‌کنند؛ فعالیتهای من چیزی نیست در برابر بقیه. لکن هم به خودم و هم به برادران و خواهرانم نصیحت می‌کنم که همیشه دستشان به صدقه باز باشد و سعی کنند در کارهای خیر شرکت کنند؛ هرچند کوچک باشد بدانید که اثرش در جامعه وهمچنین در فرزندانتان بزرگ می‌باشد. * فکر می‌کنم فعالیت‌های شما درباره کودکان خیلی پررنگ تر و وسیع تر است. تا جایی که فعالیت‌های زیادی را در تلویزیون دارید و برنامه‌هایی جذاب و شاد برای تربیت اسلامی کودکان مسلمان تولید می‌کنید. مقداری در این باره برایمان توضیح می‌دهید؟ چه شد که وارد این موضوع شدید؟بعد از به دنیا آمدن فرزند اولم (کوثر) و بعد از آن پسرم (حسین) احساس کردم که جنگ بسیار بزرگی علیه این کودکان وجود دارد که ما سالهاست از آن غافل بودیم و هنوز هم مردمان بسیار زیادی از آن غافلند؛ این جنگ، جنگ نرمی است که از طرف غرب علیه کودکان بپا شده است. یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار. برای همین هم بر خود واجب دانستم که نه فقط از کودکانم بلکه تا می‌توانم از کودکانی که هدف این جنگ قرار گرفته اند دفاع کنم؛ خوب حالا شما بگویید آیا می‌شود به غیر از سلاح کارهای فرهنگی به جنگ فرهنگی رفت؟ * طبیعتا نه...به همین دلیل شروع به کارهای فرهنگی کردم. مخصوصا کارهای فرهنگی مرتبط به کودکان. چه ساختن فیلم و کارتون، چه کلیپ و چه برنامه‌های مختلف دیگر.نا گفته نماند که هنوز جنگ ادامه دارد و پیشرفتی که غرب کرده است. صدها برابر بالا تر از پیشرفت ماست. آن هم بدلیل نبودن امکانات و همچنین تنها بودن در این سنگر سرد. * در میان ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین قلباً به کدامیک از ائمه ارادت دارید؟ یا مثلاً در میان اصحاب و اولاد امام حسین علیهم السلام مانند حضرت علی اکبر، حضرت زینب، حضرت عباس، حضرت رقیه به کدامیک از ایشان بیشتر ارادت قلبی دارید؟همیشه ارادت خاصی به أم البنین داشتم وخواهم داشت؛ آخر کسی که حاجتم را یک بار براورده کنه حتما مقامش بزرگه؛ حتما پیش خدا وجاهت دارد؛ باز هم می‌روم سراغش؛ همیشه بهش رو می اندازم؛ نوکرش هم می‌شوم... * راستی مداحی‌های مداحان ایرانی را هم دنبال می‌کنید؟بله حتما... * و کدوم را بیشتر می‌پسندید؟همشون دارن خدمت می‌کنند. هرکس مخلص تر باشد عمل ش هم بیشتر به دل می‌نشیند. یک جورهایی شبیه عطر خوشبو. عطر خوشبو که دیگه نیاز به تعریف ندارد! * درست است که از این سئوال زیرکانه رد شدید اما این دلیل نمی‌شود که من به رابطه نزدیک شما با حاج صادق آهنگران اشاره نکنم...!من از کودکی به ایشان ارادت خاصی داشتم. ایشان استاد من است. استادی که هرگز در کلاسش حضور نداشتم ولی همسنگرش بودم. أیام جنگ که در قطر بودیم جز رادیو چیز دیگری نبود که أخبار جنگ را بشنویم؛ با شنیدن مداحیه ای استادم می‌فهمیدم که سربازان اسلام پیشرفت کرده اند و با نوحه‌هایش و ناله‌هایش می‌دانستم که بچه‌ها شهید شده اند. هنوز یادم هست که نوحه‌های ایشان را بلافاصله به عربی مبدل می‌کردم و در هیأت‌های قطر شبانه می‌خواندم. خداوند عمر پر برکت وبا عزت به ایشان عطا نماید. * در آخر، اگر نکته یا صحبت خاصی مد نظر دارید بفرمایید...صحبت خاصی نیست ولی از طرف من بنویس: ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچگونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید.     منبع/خبرگزاری دانشجو
کد خبر: ۴۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

وزیر امور خارجه کشورمان در سفر خود به قم در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) حضور یافت و مضجع نورانی کریمه اهل بیت را زیارت کرد. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، در این حضور که ظهر امروز انجام پذیرفت، دکتر ظریف به همراه جمعی از معاونان وزارت امور خارجه، حرم مطهر بانوی کرامت را زیارت کردند. قرائت فاتحه بر مزار آیت‌الله بروجردی(ره) و قبور مراجع و علمای مدفون در حرم مطهر از دیگر برنامه‌های وزیر و معاونان وزارت امور خارجه در این حضور بود. در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین صالحی‌منش استاندار قم نیز دکتر ظریف را همراهی می‌کرد.
کد خبر: ۴۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت علامه آقا محمد بيدآبادي هستند و امروز - اول محرم - سالروز رحلت ايشان است. نگاهی گذرا بر زندگینامه علاّمه بیدآبادی آقامحمّد ـ که به خاطر سکونت در محلّه بیدآباد اصفهان،به بیدآبادی شهرت یافت، در خانواده ای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش ملاّ محمّد رفیع گیلانی، که نسبش به شیخ زاهد گیلانی (درگذشته 700 ق) می رسد، دانشمندی محقق و زاهد و مجتهد بوده است. آقا محمّد رفیع، از زادگاه خود، گیلان، به اصفهان مهاجرت و در محله بیدآباد اصفهان سکونت کرد و از این رو،به ملاّ محمّد رفیع گیلانی بیدآبادی مشهور شد. ایشان در دامان پدری فرزانه و زاهد و در بستر علمی و مذهبی حوزه علمیه اصفهان، که در آن روزگار بزرگ ترین حوزه علمی تشیع به شمار می رفت، به تحصیل علم و کمالات پرداخت و با ذهن و روان حق جویش، از محضر فقیهان، محدثان، حکیمان و عارفان بزرگ بهره برد و با دستیابی به درجه های بالای علم و کمال از جمله بزرگان و نام آوران تشیع،در آن زمان گردیدalt. اوایل عمر حضرت علامه بیدآبادی مقارن با پایان صفویه و غائله افغانها است. وی از شاگردان سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (صاحب منظومه فصل الخطاب) و آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م 1173 ق) بود. گفته شده که علامه بیدآبادی محتملا از سید حیدر آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته است. افزون بر آن، آقا محمّد که مربّی بسیاری از بزرگان در سیر و سلوک گردید، به منزل ها و مرحله های بالایی در «سلوک الی الله» دست یافت و به ویژه، در مرتبه «خوف» به جایگاه بلندی رسید. «خوف» و «رجاء» دو مرحله سیر و سلوک است. در اثر خوف، انسان خود را از انجام دادن کارهای حرام و ناپسند و رفتارهای بد و برداشتن گام های خطرناک باز می دارد و از تماس با کارهای نهی شده دوری می کند و رجاء و امیدواری، انسان را به سوی امور حلال و پسندیده سوق می دهد. آقا محمّد بیدآبادی، علاوه بر جامعیت در علوم عقلی و نقلی و چیرگی بر دانش های متداول زمان خود، در دانش های غیر رسمی و به اصطلاح، «علوم غریبه»، از جمله «کیمیا» نیز مهارت بسيار ویژه ای داشته اند. حضرت علامه بیدآبادی در اول محرم 1198 وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد. مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است: کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم                               تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون                   قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر                         برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون علامه بیدآبادی وصیت کرده بودند که بر بالای قبر وی گنبد و بارگاهی ساخته نشود.و بر طبق همین وصیت قبر وی تا حدود 120 سال بعد از وفاتش بدون گنبد و بارگاه بوده است.تا اینکه مرحوم میرزا سلیمان خان رکن الملک که نایب الحکومه اصفهان و از اولاد خلف بیک بود،عمارت چهار طاقی بر بالای قبر وی ایجاد نمود.بر مزار وي سنگي بسيار نفيس و ارزشمند قرار دارد كه اشعار آقا محمد كاظم واله به خط بسيار زيباي نستعليق بر روي آن حك شده است. يكي از كرامات مشاهده شده در تخت فولاد مربوط به ايشان است . مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي ، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي  كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت. ویژگی های اخلاقی و رفتاری آقا محمّد عارف بید آبادی، با اینکه مورد مراجعه بیشتر مردم بود و نیازهای همگان را برطرف می ساخت، هیچ گاه از کسی درخواستی نکرد. او مصداق حقیقی «کن فی الناس و لا تکن معهم؛ در میان مردم باش و با آنها نباش» بود. روح توکل و اعتماد او به پروردگار جهان و علوّ مرتبه شخصیت انسانی اش، به او اجازه نمی داد، دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید. آقامحمّد کارهای شخصی، از جمله خرید لوازم ضروری زندگی و حمل و نقل آنها و…را خودش انجام می داد و یاری کسی را نمی پذیرفت. صاحب رسم التواریخ در این مورد می نویسد:مرحوم آقا محمّد بیدآبادی،خودش به در دکان خبّاز و بقال و قصاب و سبزی فروش می آمد و آذوقه و مایحتاج خود را به دوش گرفته و به خانه خود می برد. قناعت و بی نیازی پادشاهان و فرمانروایان وقت، احترام بسیاری برای آقامحمّد قائل بودند. وزیران و امیران به خدمتش می رسیدند و از او کسب فیض می کردند، آنها آرزو داشتند، علامه از ایشان بخواهند کاری برایش انجام دهند و آنها با انجام آن خواسته، ارادت خود را به وی نشان دهند، ولی او از آنها هیچ چیزی نمی خواست. از جمله آنها علی مراد خان زند، چهارمین پادشاه از خاندان زندیان بود که یک روز، با کمال فروتنی به دیدنش آمد. آن ذات مقدّس، آن سلطان را در مجلس خود، با فقیرانی که در آنجا حاضر بودند، هم ردیف و همنشین نمود. سلطان هفت هزار تومان پول نقد از مال خالص حلال خود را که از زراعت به دست آورده و برابر با قیمت بیست هزار خروار غله بود، نزدش گذارد و عرض کرد که این پول را میان نیازمندان قسمت نما. آقا محمد فرمود: من مستحق نمی شناسم، مستحق شناس خدا می باشد، این مال را به رعیت ها بده. علی مراد خان گفت، من با رعیت ها به زراعت پرداختیم و بنابر عدالت آنها بهره خود را بردند و من هم بهره و سود خود را. فرمود: اگر چنین است «ای بنده خدا» به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می کنم و با نوشته ای نزد تو می فرستم. تو به دست خود پول را به آنها بده، زیرا طبق رو ایت ، اگر تو به دست خود یک دینار به ایشان انفاق کنی، بهتر از آن است که من مال تو را به اذن خودت هزار دینار انفاق نمایم…. وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد  اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب  هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم......... به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم..... alt نحوه برخورد با مخالفین از جمله ویژگی های اولیای خدا، بردباری و گذشت است و در فضیلت این دو ویژگی، همان بس که خداوند متعال با این دو صفت خودش را در قرآن توصیف کرده است. إنَّهُ کان حلیماً غفور در داستانی نقل کرده اند: یکی از بدخواهان حکیم متأله بیدآبادی -که ظاهراًشاگرد ایشان هم بوده است-  در غیاب معظم له نسبت های ناروا به ایشان می دهد و زبان به بدگویی از علاّمه باز می کند. عارف بیدآبادی که به راستی، عالمی حلیم و برخوردار از صفات پسندیده کریم بود، بدون هیچ گونه واکنشی منفی، تنها نامه ای برای تنبه و آگاهی این فرد می نویسد. بیدآبادی که عابد و سالکی زاهد و اهل ریاضت و مجاهدت بود، با شنیدن این ناسزاها و بدگویی ها نه تنها ناراحت نشد، بلکه تحمل این نوع دردها را موجب تذکر و فرو رفتن بیشتر در خود و نیز دستیابی به مقامات عرفانی و معنوی بیشتر می دانست. داستاني از علم كيمياي علامه بيدآبادي بيدآبادي همچنين در علم كيميا مهارت داشت و تبديل فلزات پست به طلا را عملاً در اصفهان انجام مي داد و چندين رساله و كتاب در اين خصوص از خود بجاي گذاشته است. در رستم التواريخ آمده است كه:«آن مرحوم نزديك وفات خود به ديدن جناب قدسي آداب،ميرزا محمد علي ولد ميرزا مظفر خليفه سلطاني آمد و خواست علم كيميا را تعليمش نمايد، آن كروبي قريحه قبول ننمود و فرمود اين بار بسيار گران است و مرا تاب و طاقت و توانايي برداشتن اين بار گران نيست و اگر متحمل اين بار گران بشوم تكليف بر من شاق مي شود و در اين باب صلاح خود را نمي دانم پس مرحوم آقا محمد چون غير آن پاك فطرت از براي اين علم شريف سزاوار با اهليتي نيافت، چه از اولاد خود چه از ديگران،پس ناچار اين امانت خدايي را مانند درّ مكنون در گنجينه دل به خاك برد و آن را به هيچ كس نسپرد.» نکوهش دنیا و دنیا داران و عُزلت عارف بید آبادی درباره ی اهل دنیا -به معنای نکوهیده آن- و خوبی کناره گیری از آنها می فرماید: پس اگر خواهی که نفس خالص به دست آوری و این قلب قلاّبی به جا بگذاری، از این دنیا در نفست نفرین کن و گوشه گیری و عزلت از این دنیا بکن و از رفت و آمد مردم روزگار خود، چه خواص و چه عوام بپرهیز…. در حک ایت ی زیبا و شنیدنی، می توان، دیدگاه عارف بیدآبادی را در مورد دنیا و دنیاداران دریافت. یکی از عمّال دیوان، به آقا محمّد بیدآبادی ـ که از علماء العارفین است ـ گفت که تو مرد خدایی و من مرد دنیایم. آقا محمد هم دو دست بلند کرده بر مغز او اشاره کرد که خاک بر سرت که تو دنیا نیز نداری، دنیا آن بود که نمرود و شدّاد و فرعون داشتند . ساده زیستی آقا محمّد، با اینکه در زمان خود از نامداران و مورد توجه همگان بود، به گونه ای که صاحب منصب های حکومتی آن زمان در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، زندگی ساده و بی پیرایه و سختی را انتخاب کرده بود. همین زهد و سخت زیستی و روی گردانی از دنیا، وجود او را شایسته پذیرش فیوضات ربانی گردانید. بیدآبادی، حقیقت زهد را یافته و در خود پیاده کرده بود، البته نه زهد به معنای رهبانیت و ترک دنیا که اسلام با آن مخالف است، بلکه زهد اسلامی که آدمی، برای بهتر انجام دادن همه مسئولیت های فردی و اجتماعی، سادگی و دوری در آلایش های زندگی، شیوه خود قرار دهد و نسبت به زرق و برق زندگی بی توجه باشد، از گرم و سرد زمانه ترسی نداشته باشد. زهد اسلامی با ریاست داشتن و مال و زن و فرزند و غیره مغایرتی ندارد، چنان که همه اینها، در حدّ اعلا برای آقا محمّد بیدآبادی فراهم بود. این عارف بزرگوار، خود می فرمود: طالب عقبی باید، به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد، نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا ودندان چنگ به دنیا بزند…. می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود. حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید. از دیگر ویژگی های آقا محمّد این بود که با همه احترامی که فرمانروایان و زمامداران وقت، به او می گذاشتند، ساده زیستی و فروتنی او به گونه ای بود که از سوار شدن بر چهارپا و بیرون رفتن با آن ابایی نداشت، آن هم سوار شدن بر یک الاغ رعیتی با پالان معمولی؛ و با همان حال، مسافت های دوری را می پیمود. در مورد خوراک او می نویسند: در ماه، یک مرتبه گوشت می خورد و پیش از استفاده از این گوشت، صد رأس گوسفند قربانی می کرد و میان نیازمندان و مستمندان تقسیم می نمود. در مورد پوشاک و حرفه وی نیز چنین نوشته اند:«و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می نوشت…» در مورد محل تدریس و تربیت او گفته اند که بسیار ساده و بی ریا بوده است:و در حجره ی نشیمن خاصش که دانش آموزان بسیار، از ارباب علم و حکمت در آنجا فراهم می آمدند، فرش بوریا و در اطراف و حواشی اش پوست گوسفند گسترده بود و بر آنها می نشستند« دستوري از علامه بيدآبادي در كتاب فيض حضور آمده است، مرحوم حاج محمد حسن شرکت يكي از علما و عرفاي اصفهان نقل می کنند كه آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند: (1)   همیشه با طهارت (وضوء) باشید. (2)   نماز اول وقت اقامه شود. (3)   بیداری سحر از دست نرود. (4)   غسل جمعه فراموش نشود. (5)   مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن) فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از: 1.آثار در زمینه تفسیر قرآن 2.آثار در زمینه علم کیمیا 3.آثار در سبک عرفای متاله 4.نوشته‌ها در زمینه حکمت و کلام بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از: 1.تفسیر قرآن به عربی 2.رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است. 3.رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی 4.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است. 5.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است. 6.«فصلی در آداب تخلیه و تحلیه» رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به علامه بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است. اهمیت ویژه حضرت علامه محمد بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است. رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری: آنچه نوشته شد، تنها شمّه ای از زندگانی حکیم بیدآبادی بود.
کد خبر: ۴۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

هركاري كه براي انسان ضرر داشته يا باعث وهن دين و مذهب گردد حرام است و مؤمنين بايد از آن اجتناب كنند قمه‌زني علاوه بر اين‌كه از عرفي از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمي‌شود و سابقه‌اي در عصر ائمه، عليهم‌السلام، و زمان‌هاي بعد از آن ندارد و تأييدي هم به شكل خاص يا عام از معصوم، علیه‌السلام، در مورد آن نرسيده است. در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب مي‌شوددر هيچ حالت جايز نيست س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رویش نیوز- حجت الاسلام مهدی مسائلی: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای هم در غالب فتوای فقهی و هم در غالب حکم حکومتی بیاناتی را در مورد قمه‌زنی دارند. توضیح بیشتر آن‌که فتوا و استنباط فقهیِ مقام معظم رهبری در مورد قمه‌زنی مبنی بر حرمت آن در هر زمان و هر مکانی است و از این جهت مقلِّدین ایشان باید از انجام آن حتی به صورت پنهانی خودداری کنند، ایشان دراین‌باره می‌فرمایند:«هركاري كه براي انسان ضرر داشته يا باعث وهن دين و مذهب گردد حرام است و مؤمنين بايد از آن اجتناب كنند قمه‌زني علاوه بر اين‌كه از عرفي از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمي‌شود و سابقه‌اي در عصر ائمه، عليهم‌السلام، و زمان‌هاي بعد از آن ندارد و تأييدي هم به شكل خاص يا عام از معصوم، علیه‌السلام، در مورد آن نرسيده است. در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب مي‌شوددر هيچ حالت جايز نيست»( اجوبة الاستفتائات، ترجمه فارسي، ص326.) اما افزون بر این فتوا، ایشان در بیاناتی دیگر حكم به ممنوعیت قمه‌زدنِ علنى و آشکار نموده‌اند. ایشان در قسمتي از جواب نامه امام جمعه اردبيل مبنى بر اعلام تبعيت مردم اردبيل از نصايح و رهنمودهاى رهبر انقلاب در مسأله عزادارى فرمودند: «امروز اين ضرر بسيار بزرگ و شكننده است؛ و لذا قمه‌زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.»alt بايد توجه داشت كه در مواردي كه مرجعی به موردي حكم كند براي كلية مكلّفين حتي كساني كه از ايشان تقليد نمي‌كنند واجب است كه آن را اطاعت كنند و حتی در صورتي هم كه فتواي مرجع تقليد دیگری با آن حكم خلاف يكديگر باشد، به يقين حكم بر فتوا مقدّم بوده و مخالفت با آن حرام مي‌باشد. آيت الله سيد محمد كاظم يزدي در كتاب «عروة الوثقي» مي‌نويسد: «حكم الحاكم الجامع للشرائط لا يجوز نقضه و لو لمجتهد آخر... ؛ يعني اگر حاكم با فرض دارا بودن شرائط شرعي حكمي صادر كند هيچ كس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد، حتي اگر مجتهد ديگري باشد...» اين مسئله فتواي جميع فقها است. بر اين اساس، وقتي ميرزاي شيرازي- قدس‌سرّه- فرمود: «اليوم استعمال تنباكو حرام است»، اجرای آن حكم بر همگان واجب بود، حتي بر خودش و نقض آن حكم حرام بود، حتي بر خودش. پس اگر حتی مرجعِ تقلید کسی اجازة انجامِ قمه زنی را نیز داده باشد، واجب است چنین کسی از انجامِ علنی و آشکار قمه‌زنی خودداری کند، زیرا رهبری در این باره حکم به ممنوعیت آن نموده‌اند.  البته ممکن است عده‌ای از روی لجاجت و یا غرض ورزی اظهار کنند که عنوان ول ایت فقیه را اصلا قبول ندارند، اما به هر حال قمه‌زنی علنی در نظام جمهوری اسلامی ایران ممنوع است و انجام علنی آن نوعی تخطی از قوانین و مقررات اجتماعی کشور است، بی‌شک در هر کشوری قوانین اجتماعی وجود دارد که هرکس و با هراعتقادی باید به آنها احترام بگذارد، در غیر این صورت هرج و مرج بر جامعه مستولی خواهد شد. باز در این میان بعضی از دوستان نیز می‌خواهند در‌باره حکم رهبری تشکیک نمایند و با فتوا و نظر شخصی خواندن فرمایشات رهبری، به اصطلاح در این موضوع میان‌داری کنند. اما این عزیزان باید توجه داشته باشند که بعضی از فرمایشات رهبری نص در حکم بودن آنها دارد و این گونه برداشت‌ها به نوعی اجتهاد در مقابل نص است. زیرا اگر رهبری تنها با تعبیر «حرام» از قمه‌زنی یاد می‌کردند جایی برای این استنباط‌ آنها بود؛ ولی هنگامی که تعبیر «ممنوع بودن قمه‌زنی»  از سوی ایشان به کار می رود نشان از حکمی عمومی دارد که همة مردم کشور مؤظف به رع ایت آن هستند. رهبری انقلاب افزون بر آن که در جواب نامه امام جمعه اردبيل در سال 1373 از این تعبیر استفاده نمودند و فرمودند: «قمه‌زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است» در سال‌های بعد نیز بر این حکم خویش تأکید داشته‌اند، چنانچه ایشان در سال 1388 ایشان صریحا فرمودند: «قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایه‌ی دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل‌بیت است.»( بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون۱۳۸۸/۰۹/۲۲) افزون بر این، فرمایشات رهبری درباره قمه‌زنی به گونه‌ای است که نشان این سخنان فراتر از یک نصیحت و یا استنباط فقهی شخصی است. چنانچه ایشان صریحا در این‌باره می‌فرمایند: «اين كار را نكنند. بنده راضي نيستم. اگر كسي تظاهر به اين معنا كند كه بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضي‌ام.»( بيانات مقام معظم رهبري در آستانه ماه محرّم سال1373)
کد خبر: ۴۷۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

جانشین آیت الله مهدوی کنی رییس فقید مجلس خبرگان رهبری در اجلاسیه این مجلس در اسفندماه از سوی اعضا مشخص خواهد شد. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : خبرگزاری میزان: عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری گفت: جانشین آیت الله مهدوی کنی رییس فقید مجلس خبرگان رهبری در اجلاسیه این مجلس در اسفندماه از سوی اعضا مشخص خواهد شد. آیت الله احمد خاتمی درباره تشکیل کارگروهی از سوی این هیأت برای تعیین رییس مجلس خبرگان رهبری، گفت: این خبر را به شدت تکذیب می کنم و صراحتاً می گویم که هیچ گونه کارگروهی از سوی هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رییس مشخص نشده است. او گفت: در زمان برگزاری اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه کاندیداهای مورد نظر برای تصدی ریاست مجلس خبرگان رهبری با دعوت گروهی و یا به صورت فردی مشخص خواهند شد. عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه انتخابات هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری هر 2 سال یکبار برگزار می شود، گفت: این انتخابات طبق روال گذشته در اجلاسیه اسفندماه برگزار و رییس جدید مجلس خبرگان رهبری نیز در اجلاسیه اسفندماه مشخص خواهد شد. او درباره گزینه های احتمالی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری نیز گفت: چهره های مطرحی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در معرض کاندیدا شدن هستند که آیت الله هاشمی شاهرودی نایب رییس اول مجلس خبرگان رهبری از جمله کسانی است که در معرض کاندیدا شدن قرار دارد. میزان
کد خبر: ۴۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

رئيس دفتر نظارت و بازرسي انتخابات استان كهگيلويه و بويراحمد در پیامی ارتحال حضرت آیت الله مهدوی کنی را تسلیت عرض نمودند
کد خبر: ۴۷۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳

حضرت حجت‌الاسلام تقوی به بیان چگونگی انتخاب جانشین آیت‌الله مهدوی کنی در مجلس خبرگان رهبری و جامعه روحانیت مبارز پرداخت. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حجت‌الاسلام سید رضا تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز در حاشیه مراسم تشییع آیت‌الله کنی و در جمع خبرنگاران اظهار داشت: یکی از ویژگی‌های مهم ایشان این بود که ایشان مربی و مربی اخلاق بودند و مباحث اخلاقی ایشان در کتاب اخلاق عملی ایشان به چاپ رسیده است. تقوی تاکید کرد: ‌آیت‌الله مهدوی کنی همه تمرکز خود را بر روی مسائل تربیتی گذاشته بودند و یکی از مهمترین ویژگی‌های ایشان انصاف بود. از این رو آیت‌الله مهدی کنی فرد بسیار منصفی بودند. عضو جامعه روحانیت مبارز گفت:‌آیت‌الله مهدوی کنی هیچگاه در عرصه سیاست مرزهای از اخلاقی عبور نکردند و همیشه حتی با کسانی که با ایشان معاند بودند و یا توهین می‌‌کردند، منصفانه برخورد می‌کردند. وی درباره جایگزین احتمالی آیت‌الله مهدوی کنی در جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرد: آیت‌الله موحدی کرمانی به عنوان قائم مقام ایشان تاکنون اداره کرده‌اند و در آینده برای دبیرکلی بحث خواهد شد. تقوی درباره جایگزین آیت‌الله مهدوی کنی در مجلس خبرگان رهبری گفت:‌چهره‌هایی مطرح در مجلس خبرگان رهبری حضور دارند و در حال حاضر آیت‌الله هاشمی شاهرودی جلسات را اداره می‌کند. لذا در اولین جلسه رئیس مجلس خبرگان رهبری با رای خبرگان انتخاب خواهد شد. منبع/فارس
کد خبر: ۴۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳

امید است که همواره قرین صحت و توفیق باشید.استدعا دارد که در عاشورای حسینی علیه السلام حقیر را از دعای خیر محروم نفرمائید
کد خبر: ۴۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳

متنی که در زیر آمده، دلنوشته مرحوم سیداحمد خمینی است که چند سال پس از شهادت برادرش، درباره او نوشت. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش ایسنا، جماران با انتشار این یادداشت آورده است: در تاریخ 26 مهرماه 1359 و در آستانه چهارمین سال شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و همزمان با شهادت خواهران و برادران مسلمان در جبهه‌های جنگ، این بیانیه از سوی سیداحمد خمینی به شرح زیر انتشار یافت: «بسم الله الرحمن الرحیم از من خواسته‌اند تا درباره برادرم، استادم و مرادم مطلبی بنویسم. در شرایط کنونی چه چیز می‌توان نوشت؟ من او را از هیچ‌یک از شهدای انقلاب بالاتر نمی‌دانم، زیرا شهید با ایثار خون خویش به چنان مرحله‌ای می‌رسد که برای او بود و نبود، دانش و بینش، امتیازی نیست. شهادت مقامی است که دیگر اوصاف شهید را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. شهید با ایثار خون خویش به مقامی دست می‌یابد که ذکر دیگر اوصاف جمیل انسانی برای او بیهوده است، آنچه شهید را شاهد اجتماع می‌گرداند وجود حالتی است که از عمق جان او برمی‌خیزد. دیگر فلسفه، عرفان، فقه، اصول و ادب و به طور کلی همه علوم و فنون، چنان زبون و محو به آن حالت الهی است که نامشان عارمان است. خون شهید راهگشای اجتماعی است که در علوم و فنون غرق و گمراه شده است. در هر دوره عارف و فیلسوف، فقیه اصولی، ادیب، همه و همه از آدم تا ما جیره‌خواران، قطره قطره خون‌هایی هستند که برای خدا و راه او بر زمین می‌ریزد و متأسفانه هنوز ره گم‌کردکان راه هد ایت در حوزه‌های دینی و دانشگاهی به مناسبت جو حاکم بر محیط تنگشان که سالیان دراز به درازای جهان ماده، به الفاظی مشغولند که شهید هر لحظه‌ای با عنوان کردن شهادتش از محتوای همه آنها گذشته و با خدا یکی شده است. افسوس که به مناسبت کاری که در اینجا به عهده‌ام است، نمی‌توانم غلام حلقه به گوش خاک کف پای برادران و خواهران در جبهه باشم. همین مقدار بدانند که نه تنها قلب تاریک من که قلب بزرگ و نورانی امام برای یکایک آنان می‌تپد. برادرم همچون یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پر و پا قرص با شاه و رژیم او و جهت‌دار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسائل اصولی و آشتی ناپذیری‌اش در مقابل سازشکاران بود. خوب نیست شهیدی را بیشتر از شهید دیگر ستود که همه در پیش خدا یکسانند.»
کد خبر: ۴۷۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲

حقیقتا شهر لنده را باید دارالمساجد بدانیم و بنامیم چرا که اولین مسجد استان در این شهر ساخته شده  و طبق اطلاعات موثق بیش از صد سال است که در شهر لنده  روضه بوده که نشانگر سابقه فرهنگی مذهبی می باشد
کد خبر: ۴۷۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲

رئیس حوزه علمیه شهرستان کهگیلویه با صدور پیامی درگذشت حضرت آیت‌الله مهدوی ‌کنی را تسلیت گفت
کد خبر: ۴۷۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲

بخشی از زندگی حضرت آیت الله مهدوی کنی را «اینجا» بخوانید
کد خبر: ۴۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۱

باز هم گرگ صفتان پنجه در گلویه ی مظلومان برده اند.باز هم گوسفند صفتان سر خود را به آخور برده اند.باز هم می بینیم ظالمان  مومنین مظلوم را به قتلگاه برده اند
کد خبر: ۴۷۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۳۰

اصولگرایان همواره پایگاه ضعیفی نسبت به اصلاح‌طلبان داشته‌اند ولی شخص احمدی‌نژاد پایگاه اجتماعی بسیار قوی‌تری از کل جریان اصولگرا دارد بنابراین به‌نظر می‌آید که اصولگرایان و حتی پایداری‌ها هم در انتها به این واقعیت برسند که بدون هماهنگی با احمدی‌نژاد توان بازگشت به عرصه قدرت را ندارند. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: آرمان- احسان اسقایی: این باراصولگرایان کمی زود شروع کرده‌اند. از طرفی احمدی‌نژاد در حال دیدار با بزرگان است؛ چند روز پیش با آیت‌ا... سیدحسن خمینی دیدار کرد و خبرهایی نیز از قصد او برای دیدار با حجت‌الاسلام خاتمی و حجت‌الاسلام ناطق نوری به گوش می‌رسد. پایداری‌ها هم بیکار ننشسته‌اند و این بار قصد دارند خود را محور جریان اصولگرا معرفی کنند. دکتر صادق زیباکلام استاد دانشگاه و فعال سیاسی در گفت‌وگو با آرمان مطرح می‌کند که این رفتارها نشان از ورود احمدی‌نژاد به عرصه انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری دارد. زیباکلام تاکید می‌کند: اگر روحانی در پرونده هسته‌ای پیروزی به‌دست نیاورد، آنگاه اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری یک رقیب سرسخت پیش روی روحانی خواهند دید. رقیبی که آرام در کناری نشسته و به رصد تحرکات روحانی مشغول است. متن گفت‌وگوی صادق زیباکلام با آرمان را در ادامه می‌خوانید:به نظر می‌رسد جریان اصولگرا بعد از شکستی که درانتخابات ریاست‌جمهوری پذیرا شد، این‌بار قصد دارد به‌صورت هماهنگ به انتخابات ورود پیدا کند. چه چیز باعث شده که آنها تصمیم بگیرند برای این اقدام به برگزاری نشست مشترک اقدام کرده و شعار تصمیم واحد سر دهند؟در انتخابات 24خرداد جناح اصولگرا به‌‌رغم حضور در مجلس و دولت، شکست سختی را بنا به‌دلایل مختلف از جمله عملکرد ضعیف دولت گذشته و عدم‌هماهنگی با یکدیگر و همچنین اختلافات درونی متحمل شد؛ پس برای انتخابات مجلس دهم، اصولگرایان به این فکر افتاده‌اند که این‌بار به‌صورت تشکیلاتی‌تر به عرصه بازگردند. بازگشتی که به نظر می‌رسد از هیچ‌گونه ضابطه‌ای برخوردار نیست.به نظر می‌آید همه جریان‌های اصولگرا اعم از پایداری و موتلفه در این گردهمایی به‌دنبال وحدت هستند؛ چگونه این بازگشت را بدون ضابطه می‌دانید؟به این دلیل که هر گروهی در شرایط فعلی، به جای اینکه بخواهد به صورت شتاب‌زده و با بوق و کرنا نشستی برگزار کند، حداقل باید در محافل خصوصی خود جلساتی را برگزار می‌کرد و از خود می‌پرسید که چه شد رای بالای احمدی‌نژاد در سال84 تنها در 8سال به پایین‌ترین میزان ممکن در میان رقبای روحانی یعنی 4میلیون رسید و اگر آنها یک جواب خوب برای این سوال پیدا می‌کردند و به یک نتیجه‌گیری واحد می‌رسیدند، تاثیربیشتری داشت تا اینکه شتاب‌زده دست به برگزاری چنین نشست‌هایی بزنند.به نظر می‌رسد تندروها از هم‌اکنون درنظر دارند رهبری سیاسی ائتلاف وحدت اصولگرایان را برعهده بگیرند. چرا اصولگرایان این‌بار با محوریت پایداری‌ها اقدام به مطرح کردن بحث وحدت کردند؟همان‌طور که اشاره کردید، نکته قابل توجه این است که در این میان تندروهای جریان اصولگرا خود را محور این جریان دانسته و می‌کوشند حتی میانه‌روها را یا از دور خارج کرده یا با خود همراه سازد. اصولگرایان می‌کوشند زمینه بازگشت خود را به قدرت فراهم کنند ولی متاسفانه به‌جای اینکه از تندرو‌ها فاصله بگیرند و زمینه را برای روی کارآمدن همه طیف‌ها فراهم کنند، رو به سمت پایداری آورده‌اند، بدون اینکه متوجه باشند اصولگرایان چندان در سال‌های اخیر خوب عمل نکرده‌اند که مردم به آنها اقبال لازم را داشته باشند. چه برسد به تندروهای آنها که سال‌هاست برای مردم شناخته شده اند.شاهد هستیم اطرافیان درجه یک احمدی‌نژاد و خود او به این نشست دعوت نشده بودند. یعنی آنها را دیگر عضوی از جریان اصولگرایی نمی‌دانند؟بالاخره با ضربه‌ای که اصولگرایان از جانب آنها خوردند این حس به وجود آمده که برای فراهم شدن حضور این جریان باید برای مدتی آنها را از خود دور کنند تا جایی که گاه اعلام می‌کنند احمدی‌نژاد اساساً وهیچ‌گاه اصولگرا نبوده است. آن هم به این دلیل که هیچ‌گاه درطول دوران مسئولیت خود نامی از اصولگرایی نبرده است. عدم دعوت از جریان احمدی‌نژاد تحلیلی است که ناشی از شتابزدگی تصمیمات این جریان دارد.به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد قصد فعال شدن در انتخابات مجلس دهم را دارد. ممکن است این موضوع تحقق پیدا کند؟بله. محمود احمدی‌نژاد هم بیکار ننشسته و قصد دارد دوباره به عرصه سیاسی بازگردد. تحرکات اخیر او نشان می‌دهد که قصد دارد در انتخابات پیش‌رو و در مجلس آینده به‌صورت فعالانه وارد شده و احتمالا در یک برنامه طولانی‌مدت نیز در فکر شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم است. اصولگرایان همواره پایگاه ضعیفی نسبت به اصلاح‌طلبان داشته‌اند ولی شخص احمدی‌نژاد پایگاه اجتماعی بسیار قوی‌تری از کل جریان اصولگرا دارد بنابراین به‌نظر می‌آید که اصولگرایان و حتی پایداری‌ها هم در انتها به این واقعیت برسند که بدون هماهنگی با احمدی‌نژاد توان بازگشت به عرصه قدرت را ندارند.یعنی دیدارهای اخیر احمدی‌نژاد با بزرگان هم در همین راستا تعریف می‌شود؟تحرکات اخیر احمدی‌نژاد در ملاقات با بزرگان عرصه سیاست در ایران نشان می‌دهد او برای شرکت درانتخابات ریاست‌جمهوری آینده قصد نقش‌آفرینی دارد و بعید هم نیست که قصد داشته باشد به‌صورت مستقیم وارد گردونه انتخابات شود.اگر احمدی‌نژاد بخواهد در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده شرکت کند، فضا را برای دکتر روحانی در آن زمان، چگونه ارزیابی می‌کنید؟در این صورت انتخابات آینده به عرصه رویارویی روحانی و احمدی‌نژاد تبدیل خواهد شد و اگر قرار است امروز کار مهمی شود که فردا شاهد حضور کسی از جناح اصولگرا نباشیم تا برای روحانی دردسر ایجاد کند، دولت باید تمام توان خود را روی حل و فصل پرونده هسته‌ای بگذارد. پیروزی روحانی در این زمینه یعنی حذف احمدی‌نژاد از گردونه انتخابات ریاست‌جمهوری آینده و اگر روحانی نتواند در پرونده هسته‌ای نقش‌آفرینی کند و نتواند تا قبل ازانتخابات ریاست‌جمهوری آینده به یک توافقنامه جامع و مانع با غرب برسد آنگاه باید شاهد یک رقیب نه‌چندان ضعیف به‌نام احمدی‌نژاد باشد.
کد خبر: ۴۷۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۳۰

در پي رحلت حضرت آیت اله مهدوی کنی پيام تسليتي از طرف دکتر توکلی رئیس دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان  انتشار یافت
کد خبر: ۴۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۳۰

ارتحال عالم عالیقدر حضرت آیت الله محمدرضا مهدوی کنی خيل دلدادگان ولايت و خط تابناك روحانيت را داغدار و هاله ای از غم و اندوه را در فضای سیاسی، علمی و اجتماعی کشور حاکم کرد
کد خبر: ۴۷۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۹

س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرح‌شدن در رسانه‌ها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی می‌شناسد، از آن‌ها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقش‌های سیاسی و اجتماعی‌شان را ایفا می‌کنند، با این حال نقش اصلی‌شان، همان‌ نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آن‌ها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش می‌کنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.  با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکرده‌اند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری داده‌اند.  صاحبه عربی  اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارش‌های خبری در مورد خانواده‌ حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است.  اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخه‌ی سمنان در یک خانواده‌ مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده‌ مینی‌بوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد می‌کرده است».   صاحبه عربی همسر حسن روحانی  او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعید‌ه، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن‌، حسین ‌،عباس و مسعود است.  14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داما‌د، مقداری زمین‌، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخاله‌ی 20 ساله‌اش حسن روحانی درآمد.  مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زن‌دایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد‌ پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است.  صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سال‌ها بیشتر در قالب یک بانوی خانه‌دار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانواده‌های جلیلی و ول ایت ی از حضور در برنامه‌ تلویزیونی «خانواده‌های کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند.  البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیس‌جمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا می‌کند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه‌ بازارچه‌ خیریه‌ای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود‌، امیدوارم که موفق باشید.»  اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانه‌ای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیس‌جمهور برای همسران وزرا‌، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه‌ با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است.  البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکت‌کنندگان در این جشن سکه‌هایی نیز اهدا شده است.  انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنش‌های متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکت‌کنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور نیز در صفحه‌ی شخصی‌اش در فیس‌بوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت رو ایت ی کاملا متفاوت منتشر کرد.   صاحبه عربی همسر حسن روحانی   از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافی‌گری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاست‌جمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند.  اما ماجرای انتشار این‌ اخبار که بسیاری آنها را «جهت‌دار و حاشیه‌ای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانه‌های منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانش‌نامه به دانش‌آموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضع‌گیری کم‌سابقه‌ای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازی‌های رسانه‌ای موجب تشویش اذهان عمومی می‌شود. مدیران رسانه‌ها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات می‌شود... .بعضی اخبار بی‌ارزش و تفرقه‌انگیز هستند، بعضی‌ها هم شایعه، تهمت و بی‌مبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمی‌کنم، حتی رسانه‌هایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا می‌کنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمی‌کنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد می‌کنیم."  و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانه‌های مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانه‌ها خبر دادند.  آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانه‌ها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیت‌الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.   اعظم‌السادات فراحی  همسر «محمود احمدی‌نژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینه‌ساز ازدواج او با رئیس دولت‌های نهم و دهم شد.   اعظم‌السادات فراحی همسر احمدی‌نژاد  «اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدی‌نژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینه‌ساز آن بود می‌گوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را می‌دیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آن‌ها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آن‌ها خانه‌ای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحت‌تر باشد.»  حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدی‌نژاد پس از رئیس‌جمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدی‌نژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است.  علیرضا احمدی‌نژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدی‌نژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است.  اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانه‌ها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید می‌کرد.  او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامه‌ای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه‌ انسانی نوشت؛ نامه‌ای که در س ایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد.  اعظم‌سادات فراحی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامه‌های تبلیغاتی احمدی‌نژاد شرکت می‌کرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاست‌جمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامه‌های تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامه‌ها را عامل فعالیت‌های انتخاباتی بیشتر فراحی می‌دانند.  اعظم‌سادات فراحی در‌ آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایت الیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکت‌کننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق‌، پاکستان و... نیز دیدار داشت.  برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدی‌نژاد در لیست پینشهادی‌اش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.   اعظم‌السادات فراحی همسر احمدی‌نژاد  فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیم‌گیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند پیوست.  او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکت‌کننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آن‌ها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دو‌جانبه‌ داشت.  فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبت‌های مختلف برگزار می‌شد حضور پیدا می‌کرد. احمدی‌نژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان می‌کرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمی‌دانم‌، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم می‌میرم. حاضرم همه‌ این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.»  اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد.  در پایان عمر دولت دهم نیز احمدی‌نژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاش‌ها و حم ایت ‌های فراحی از دولت و رئیس‌جمهور به وی اهدا کرد.  زهره صادقی  همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانواده‌ای اصیل، ریشه‌دار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.   زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی  زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن می‌گوید: « در سال 1353 با خانواده‌های معتبر و ریشه‌دار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمت‌های بزرگ این خانواده به این کوچک‌، ازدواج با زنی با فضیلت‌، صبور و مهربان از خانواده‌ مهم صدر و صادقی است.»  حاصل وصلت آنها، دو دختر به نام‌های لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه‌ سیاست ندارند.  لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی می‌کند. دختر کوچکتر آن‌ها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقه‌ای است و به همراه همسرش در تهران زندگی می‌کند.  زهره صادقی اگرچه در خانواده‌ای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیت‌های سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.   زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی  او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه‌ «به‌آفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسه‌ای که مختص دانش‌آموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حم ایت از فرزندان ایت ام از اولویت‌های اصلی آن.  زهره صادقی در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی می‌کرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه‌ همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولت‌ها و ملت‌ها برای حم ایت از مردم مظلوم فلسطین شد.  عفت مرعشی  «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده‌ حجت‌الاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیت‌الله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.   عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی  عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسی‌ترین فرد در سال‌های اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی می‌کند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیت‌یافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیت‌الله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو رو ایت می‌شناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزه‌وار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1388 و صحنه‌ رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانه‌ها انتشار یافت و بهانه‌ای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.»  عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده می‌نویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه‌ آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخش‌های شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره‌ ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمی‌دانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرف‌هایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذره‌ای عصبانیت گفتم خانم‌جون یعنی چه همان‌جا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد‌، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما مانده‌ام که این جوری برخورد می‌کنید؟ مادرم گفت: عفت جان ‌، حرف تو درست است، اما پدرت را که می‌شناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمی‌دهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس می‌خواند. می‌دانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت می‌کنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت می‌دانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....»  همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیت‌های بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره می‌کند.  حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نام‌های فاطمه‌،محسن‌،فائزه‌، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیت‌الله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.   عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی    صحبت‌های جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخه‌سواری آنها با واکنش‌های متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد.  اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند.  مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنان‌که در شب ‌4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش می‌کردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد.  آن‌چه باعث شد طی سال‌های اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانه‌ها و افکار عمومی پررنگ‌تر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در سال 88 بود. عده‌ای از اصول‌گرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریک‌آمیز عنوان کردند.  اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالش‌های زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آن‌ها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پرونده‌هایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است.  منصوره خجسته باقرزاده  «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانواده‌ای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود.  منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نه ایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیت‌الله میلانی به عقد سیدعلی خامنه‌ای درآمد.  در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سال‌های قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمی‌گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده‌ای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین‌دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت‌الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، می‌توانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنه‌ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیت‌الله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای ‌آیت‌الله خامنه‌ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک‌فرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از هم‌خانه شدن، نوعروس خامنه‌ای باخبر شد که شوی 25 ساله‌اش پای در میدان مبارزه دارد.»  خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانه‌ها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیت‌الله خامنه‌ای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشت‌ها در پیش از انقلاب داشته است.  خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبه‌ای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر می‌شود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است.  در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخه‌ای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری می‌کردید می‌گوید: « فکر می‌کنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینه‌های مختلف نظیر پخش اعلامیه‌ها، حمل پیام‌ها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر می‌کنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین‌ ماه‌های مبارزه در رابطه با پیام‌های تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال می‌نمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمع‌آوری نموده و به پاریس مخابره می‌کردم.»  وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخش‌هایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «ره‌آورد دانشگاه» بازنشر داده شده می‌گوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.»  حاصل ازدواج آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمده‌اند. مصطفی بزرگترین فرزند آیت‌الله خامنه‌ای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیت‌الله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است.  فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنه‌ای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانه‌ای و سیاست کشور مطرح‌تر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.  مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است. او با دختر آیت‌الله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد.  گفته می‌شود حجت‌الاسلام سیدمسعود خامنه‌ای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است.  آخرین پسر این خانواده حجت‌الاسلام سیدمیثم خامنه‌ای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد.  بشرا دختر اول خانواده با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است.  فرزند آخر این خانواده هدی خامنه‌ای نیز با مصباح‌الهدی باقری کنی فرزند آیت‌الله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیت‌الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است.  از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمی‌شود و علاقه‌ای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانواده‌های شهدا می‌رود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هسته‌ای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایی‌نژاد یکی از شهدای هسته‌ای به حضور چندین‌باره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد.  عاتقه صدیقی (پوران رجایی)  «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است.  پوران در سال 1322 در قزوین در خانواده‌ای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.   عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی  پوران که در گذر فعالیت‌های سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیت‌های سیاسی مخفی شرکت داشت.  در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره می‌کرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس می‌کرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاری‌هایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.  عاتقه صدیقی سال‌ها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سال‌ها از منتقدان سرسخت احمدی‌نژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.   عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی  حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفت‌وگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاری‌هایی سیاسی از دختران رئیس‌جمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازاده‌ها ندهد و خانواده را حفظ کند.»  عذرا حسینی یا عذرا بنی‌صدر  «عذرا حسینی» هنگامی که در سال‌های آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنی‌صدر» که بعدها به عنوان اولین و بحث‌برانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد.  بنی‌صدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاس‌دهنده خاطرات وی است و در آبان‌ماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش می‌گوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگی‌مان که خانواده همسر کنونی‌ام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه می‌رفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم".  ابوالحسن بنی‌صدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.   عذرا حسینی همسر بنی‌صدر  حاصل ازدواج ابوالحسن بنی‌صدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان هم‌پیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلی‌اش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد.  در مورد این ازدواج که گفته می‌شود بنی‌صدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنی‌صدر در کتاب خاطرات خود می‌گوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام می‌گرفت. اگر آنها به سراغ من نمی‌آمدند، من به سراغ آنها می‌رفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمی‌توانم جلو بروم»."  البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنی‌صدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد. ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی همسر بنی‌صدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی‌ خود روایات متفاوتی را نقل می‌کند. ولی آیت‌الله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسه‌ای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنی‌صدر و آزادی‌اش می‌گوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنی‌صدر و فرار او مسأله‌ای پیش آمد. کمیته‌های انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنی‌صدر) را به اتفاق همسر بنی‌صدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علی‌الظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنی‌صدر را دستگیر کرده‌اید، ما با بنی‌صدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنی‌صدر را مجرم بداند هم هیچ‌کس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!»  آن‌طور که س ایت خبر آنلاین رو ایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه می‌دهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنی‌صدر باید آزاد بشود.»  وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من می‌خواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام می‌گذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رع ایت کردم و ابتدا با شما در میان می‌گذارم و از شما می‌خواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.»  ابوالحسن بنی‌صدر در مصاحبه‌ای که با بی‌بی‌سی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیت‌های همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییس‌جمهور ایران مشغول به کار بوده می‌گوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.»  بنی‌صدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کف ایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

عضو حزب موتلفه اسلامی گفت: مطهری راهی به خطا رفته و باید به زودی به افکار عموم پاسخ دهد چون مردم بر فرض اینکه منافع و مصالح ملی را در نظر می‌گیرد به وی رای داده‌اند. س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: "محمدکاظم انبارلوئی" در گفتگوبا خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران با اشاره به نامه علی مطهری به آیت‌آلله جنتی گفت: علی مطهری مدت‌هاست مشروعیت رأی خود را در بین متدینین از دست داده به دلیل اینکه رأی ملت را نادیده گرفته و از سران فتنه بدون شک حم ایت می‌کند.   وی تصریح کرد: نماینده تهران راهی به خطا رفته و باید به زودی به افکار عموم پاسخ دهد چون مردم بر فرض اینکه منافع و مصالح ملی را در نظر می‌گیرد به وی رای داده‌اند. عضو حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه علی مطهری در همگرایی اهل فتنه نشان داد که به بیراهه رفته و مردم در آینده‌ای نزدیک پاسخ این بی‌مهری او را خواهند داد اظهار داشت: وی تاکنون پاسخ نداده است که کسانی که در فتنه 88 در مقام براندازی نظام و مقابله با رأی مردم برآمده‌اند مستحق دلسوزی و کمک‌ نیستند. مطهری با توجه به اینکه در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرده است باید از نظام و مردم حم ایت کنند و دست از سران فتنه بکشند. وی افزود: نامه مطهری در پاسخ غیرمنطقی به مباحث آیت‌الله جنتی نمونه‌ای از بیراهه رفتن اوست امیدواریم هرچه زودتر متوجه بن بست راه خود شود.   انبارلویی در پایان با بیان اینکه اگر مطهری هنر و مهارتی دارد می‌بایست سران فتنه را مجبور کند که دست از فتنه‌گری بردارند، خاطر نشان کرد: مطهری باید همسو با خط نظام باشد نه اینکه برای رهایی آن دو فتنه‌گر به نظام فشار می‌آورد چرا که آنها در سال 88 منافع ایرانمان را زیر پا گذاشته و دشمن را تشویق و اقتدارمان را زیر سوال بردند.
کد خبر: ۴۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

س ایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: علی مطهری در نامه سرگشاده‌ای به آیت‌الله جنتی، دبیر شورای نگهبان با اشاره به سخنان اخیر وی در یک برنامه تلویزیونی، «حصر شبیه حبس» موسوی و کروبی را فاقد توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی و خلاف اصول متعدد قانون اساسی دانست.متن این نامه که مطهری آن را در اختیار ایسنا قرار داده، به شرح زیر است:«آیت الله جنتی دامت برکاتهدبیر محترم شورای نگهبانبا اهداء سلام، در برنامه شناسنامه مورخ ۹۳.۷.۲۵ شبکه ۳ سیما مطالبی در خصوص آقایان موسوی و کروبی فرمودید که اگر آنها محبوس نبودند و علیه شما شک ایت می‌کردند بعید بود که پاسخ قانع‌کننده‌ای برای دادگاه صالح می‌داشتید. فرموده‌اید «حرکت آنها با حم ایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.»این که پس از برخورد خشونت‌آمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حم ایت کرده‌ باشند، دلیل بر این نمی‌شود که آن حرکت از ابتدا با حم ایت و پشتیبانی آنها انجام شده است. جناب عالی هم اگر به رویه‌ای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار می‌گیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصت‌ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید می‌آید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده می‌کنیم.فرموده‌اید: «مسئله، براندازی نظام بود به اسم تقلب.» سؤال می‌کنم اگر مردمی بعد از یک انتخابات به نتیجه آن اعتراض داشتند و احساس کردند که مسئولان با برگزاری جشن ملی برای پیروز انتخابات مسئله را تمام شده تلقی کرده‌اند، چگونه باید رفتار کنند که متهم به براندازی نشوند؟ آنها راه‌پیمایی آرام میلیونی انجام دادند، اما این که چگونه پایان آن به خشونت کشیده شد معلوم نیست و مورد مناقشه است.فرموده‌اید: «اگر بنا به محاکمه اینها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آنها صادر نمی‌کرد.» اولا چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جناب‌عالی بدون آنکه دفاعیات آنها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کرده‌اید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمی‌برد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آنها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آنها را محاکمه نمی‌کنید و علاقه‌مند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.جالب‌تر این است که آقایان موسوی و کروبی را با موسولینی دیکتاتور و فاشیست ایت الیا قیاس کرده‌اید که همان طور که موسولینی را بدون محاکمه و فقط با شناختن او اعدام کردند، اینها نیز باید بدون محاکمه اعدام شوند. قطع‌نظر از این قیاس مضحک که «از قیاسش خنده آمد خلق را» اساسا مگر معیار قضاوت ما عدالت نیست؟ و آیا الگوی عمل و رفتار ما در حکومت، پیغمبر اسلام و علی علیه‌السلام هستند یا فلان قاضی ایت الیا؟ شما که همه کارهای غربی‌ها را رد می‌کنید چطور این جا طرفدار آنها شده‌اید؟! آیا جز این است که به مذاق و روحیه شما خوش آمده است؟ و این یعنی خلل در عدالت ما.فرمودید در ماه‌های اول پیروزی انقلاب به امر شهید مطهری برای قضاوت به خوزستان رفتم. امیدوارم در آن دوره این گونه قضاوت نکرده باشید.درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ که از کاندیدای خاص حم ایت کردند و برخی انتقاد کرده‌اند، فرموده‌اید «این یک مغالطه است، ‌مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیده‌اید و آن این که این گونه اعلام حم ایت ‌ها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش می‌دهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبی‌اش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد.در پایان به عرض می‌رسانم که انتقادات اینجانب به سخنان امثال جناب‌عالی به این معنی نیست که آن دو محصور را مبرّا از خطا می‌دانم، بلکه مسئله، اجرای عدالت است که قُتل امیرالمؤمنین لشدة عدله، و الحق القدیم لایبطله شیء، و تا زمانی که عملکرد دو طرف فتنه سال ۸۸ در دادگاه صالح رسیدگی و نتیجه اعلام نشود وجدان جامعه آرام نمی‌گیرد، و اگر به قول شما بنا بر عدم محاکمه است پس هیچ یک از دو طرف نباید در حصر باشند و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رع ایت خواهند کرد. مسئله، فراتر از این دو نفر، اصلاح یک رویه براساس عدالت است. امیدوارم حضرت‌عالی به جای کوبیدن بر طبل اختلاف،‌ به حل این معضل که آینده انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند کمک نمایید.با تقدیم احترامعلی مطهری»
کد خبر: ۴۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶