برچسب ها
امیدوارم مردم استان کهگیلویه و بویراحمد به عنوان بیعت با امام حسین(ع) بشقاب های سمی بالای پشت بام خانه ها که مظهر بی غیرتی هستند پایین بیاورند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :ستار هدایتخواه شب گذشته در جمع عزاداران حسینی در مصلی یاسوج، با بیان اینکه کسی که غیرت دارد با گناه و فساد مبارزه می کند، اظهار کرد: افرادی که به دین و ارزش های اسلامی دهن کجی می کنند نباید توسط مردان غیرتمند بی پاسخ بماند. وی با اشاره به اینکه دومین نشانه برای داشتن غیرت دینی انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر است، عنوان کرد: یکی از مهمترین اهداف امام حسین(ع) همین فریضه مهم بود به طوری که این موضوع اینقدر ارزش دارد که این امام بزرگ و عزیز جانش را فدا کند. هدایتخواه افزود: امام علی(ع) می فرماید بهره مندی هر یک از شما از حیات، امر به معروف و نهی از منکر شماست ولی متاسفانه ما توجهی به این مهم نداریم به طوری که در روز صدها منکر می بینیم ولی عین خیالمان نیست. نماینده ادوار هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی مقابله با بدعت ها را از دیگر نشانه های غیرت دینی برشمرد و تصریح کرد: آوردن یک روش غلط و باب کردن آن به نوعی نشان دهنده ضعف غیرت دینی فرد می باشد به طور مثال فردی که اولین بار در مراسم عروسی اورگ آورد و باب شد یک بدعت است. هدایتخواه خاطرنشان کرد: براعت از کفار و مشرکان نیز از دیگر خصوصیات داشتن غیرت دینی است زیرا انسان با غیرت نمی تواند با کفار بسازد و از دشمنان بی زاری می جوید. وی دفاع از ارزش های جامعه از جمله حیا، حجاب و عفت را نشان غیرت دینی عنوان کرد و گفت: قران می گوید با کسی که دین شما را مسخره می کند نباید دوست شوید. هدایتخواه با اشاره به اینکه امام علی(ع) می فرماید آدم غیرتمند هیچ وقت زنا نمی کند، افزود: فردی که نسبت به ناموس خودش غیرت دارد به ناموس مردم نگاه نمی کند و به غیرت همچون حصاری خانواده را از آسیب ها حفظ می کند. این فعال فرهنگی ابراز کرد: تقویت باورهای دینی، تقویت معرفت دینی، هم نشینی با انسان های غیرتمند و تجلیل از آنان از جمله عوامل تقویت غیرت دینی است. هدایتخواه با بیان اینکه اگر غیرت جنبه افراطی به خودش بگیرد مذموم است، عنوان کرد: اجازه ندادن به همسر و دختر برای حرف زدن با فردی برای امر ضروری، زنده به گور کردن دختران در گذشته، نبردن نام همسر با این نیت که نامحرم اسمش را نشنود، مخالفت با ازدواج زن و یا مرد بیوه از مصادیق غیرت منفی است. وی اظهار کرد: سوء ظن نسبت به همسر و مدام تعقیب کردم آن و همچنین چک کردن تلفن و پیامک هایش نیز از مصادیق منفی غیرت دینی می باشد به طوری که در برخی مواقع تاثیر عکس می گذارد. هدایتخواه گفت: غیرت ناموسی باید مثبت باشد یعنی به طور مثال راضی نباشی همسرت با پوشش نامناسب به طوری که برخی از اعضای بدنش نمایان باشد با نامحرم صحبت کند. این فعال فرهنگی با بیان اینکه اگر خانواده ای بداند که دختر و یا پسرشان با جنس مخالف دوست هستند و بی تفاوت باشد این عین بی غیرتی است، افزود: متاسفانه در این زمینه فضای ماهواره ای تاثیراتی گذاشته است. هدایتخواه تصریح کرد: مردان نباید اجازه دهند زنانشان شغلی را انتخاب کنند که با حیا و عفت سازگار نیست و یا آرایش کرده از خانه بیرون بروند. سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم شورای اسلامی با بیان اینکه فرهنگ غرب فرهنگ بی غیرتی است، گفت: در غرب یک زن همسر قانونی فردی می باشد ولی از دوستش باردار می شود هرچند خودش می داند که به چه بلای گرفتار هستند ولی با شبکه های ماهواره ای دنبال ترویج این مسائل مذموم در جوامع اسلامی هستند. هدایتخواه اظهار کرد: همنیشینی با افراد بی غیرت، اعتیاد، خوردن گوشت خوک و دیدن فیلم های مبتذل نیز سبب بی غیریتی می شود که شیعیان امام علی(ع) باید در این زمینه هوشیار باشند. وی با اشاره به اینکه عشق های مثلثی و مربعی ترفند برنامه دشمنان برای رخنه در جوامع اسلامی بویژه ایران قدرتمند است، ابراز کرد: غرب با تئوریزه کردن غیرت که مربوط به قدیمی هاست دنبال رسیدن به اهدافش است. این فعال سیاسی و فرهنگی افزود: یکی از دوستانم که در دوران جنگ به افتخاری جانبازی نائل شد برای معالجه به کشور آلمان رفت وقتی دکتر از ایشان پرسیدند که چرا جنگ می کنید پاسخ داد اگر یک خروسی از دیوار همسایه وارد حیاط خانه ای شود خروس خانه با خروسی که وارد حیاط شده جنگ می کند و ما نیز همین کار را کردیم. هدایتخواه با تاکید بر اینکه برخی افراد به اندازه خروس هم غیرت ندارند، تصریح کرد: برخی ها به عنوان کارشناس در شبکه های ماهواره ای بیان می کنند خیانت به شوهر و دوست شدن با فرد دیگری طبیعی است و زیاد به خودتان سخت نگیرید و دارند تجاورز را برایش فلسفه می تراشند. وی با طرح این پرسش که مگر می شود شیعه علی(ع) و دوستدار امام حسین(ع)  نسبت به سیره و روش ائمه بی تفاوت باشند، گفت: ماهواره یکی از مهمرتین عوامل رواج بی غیرتی در خانواده ها می باشد  و به طور حتم هیچ فرد غیرتمندی اجازه نمی دهد این ترفند دشمن برای نابودی جوامع اسلامی در خانه اش وجود داشته باشد. هدایتخواه با اشاره به واقعه کربلا و حساسیت امام حسین(ع) در زمینه خیمه زنان، خاطرنشان کرد: امام بزرگوار آخرین پیامش به آل سفیان این بود که من هنوز زنده ام و به خیمه زن ها تعرض نکنید. وی اظهار کرد: وقتی ارزش های دینی مورد دهن کجی قرار می گیرد نباید بی تفاوت باشیم زیرا دشمن در جنگ سخت توسط مردم ولایتمدار و دین باور سرجایش نشانده شد ولی امروز با جنگ دشوار نرم به میدان امده است. نماینده مردم شهرستان های بویراحمد و دنا در مجالس هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی گفت: کسانی که دم از سازش در مقابل امریکا می زنند به تعبیر مقام معظم رهبری بی غیرت هستند زیرا رئیس جمهور امریکا به صراحت گفتند که باید ریشه ایران را بخشکانیم. هدایتخواه خاطرنشان کرد: امیدوارم مردم استان کهگیلویه و بویراحمد به عنوان بیعت با امام حسین(ع) بشقاب های سمی بالای پشت بام خانه ها که مظهر بی غیرتی هستند پایین بیاورند. منبع/تسنیم
کد خبر: ۴۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۳

فردي كه مخفيانه تصاوير و فيلم هاي خصوصي افراد را در كامپيوتر خود ذخيره مي کرد ،توسط پليس فتا استان اصفهان شناسايي و دستگير شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا ،سرهنگ "مرتضوي " رئيس پليس فتا استان اصفهان بيان داشت : در پي بازديد و نظارت كارشناسان پليس فتا استان اصفهان از مغازه تعميركاران رايانه در سطح شهر ، تعميركاري به جرم نگهداري عكس ها و فيلم هاي خصوصي مشتريان در سيستم رايانه خود شناسايي و دستگير شد. اين مقام مسئول عنوان داشت:با انجام تحقيقات کارشناسان مشخص شد متهم اقدام به انتقال تصاوير خصوصي از سيستم هاي رايانه اي که مشتريان براي تعمير به وي تحويل مي دادند روي هارد خود مي نموده كه با اقدام به موقع پليس فتا از اين كار جلوگيري شد. "سرهنگ مرتضوي" با توصيه به هموطنان در خصوص مراقبت از اطلاعات و تصوير خصوصي خود ،تصريح کرد: - از نگهداري تصاوير خصوصي بر روي تلفن همراه و رايانه خودداري كنند. - زماني كه تلفن همراه و سيستم هاي رايانه اي نياز به تعمير پيدا كرد ، تصاوير خصوصي خود را به لوح فشرده منتقل و در جاي امن نگهداري كنند. - براي تعمير رايانه خود به افراد معتبر ، قابل اعتماد و به تعمير گاه هاي مجاز مراجعه نماييد.
کد خبر: ۴۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۰

طراحان و خانه‌های مد ایتالیایی برترین و پرطرفدارترین لباس‌های مردانه را در دنیا طراحی و تولید می‌کنند. ایتالیایی‌ها به دقت در خیاطی و استفاده از بهترین پارچه‌ها زبان زد دنیا هستند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : «ارمن ژیلدو زنیا» (Ermenegildo Zegna) یکی از خانه‌های مد تراز اول ایتالیاست که در سال 1910 در شهر تریورو (Trivero) ایتالیا تاسیس شده است. زنیا برای برند‌های مطرحی همچون تام فورد (Tom Ford) «ایو سن لورن» (Yves Saint Laurent) و گوچی (Gucci) کت‌ و شلوار طراحی می‌کند. این شرکت یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پارچه‌های اعلا در دنیاست (2.3 میلیون متر پارچه در سال). کت‌ و شلوار سبک و لوکس 22 هزار دلاری - 66 میلیون تومانی- که بسپوک (Bespoke) نام دارد، توسط نسل چهارم خانواده زنیا طراحی شده است. این کت‌ و شلوار از هفتصد نوع پارچه تولید می‌شود. منبع: مدآنلاین
کد خبر: ۴۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶

این یک داستان واقعی‌از آسیب یک‌دختر جوان از دوستی های اینترنتی و عضویت کورکورانه و بدون شناخت در شبکه های اجتماعی است، داستانی که هم جوانان و هم والدین باید آن را بخوانند و از آن درس بگیرند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از خراسان، دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد. پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد. آن قدر از جملات ادبی و زیبای «آرمان» لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم. در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. من هم بدون آن که به کسی چیزی در این رابطه بگویم با گوشی تلفن عکس ی از خودم گرفتم و برایش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهدیدم کرد که اگر برای حذف عکس از گوشی نزد او نروم عکس م را برای پدرم ارسال می کند. خیلی ترسیده بودم اگر پدرم تصویر مرا آن گونه می دید چه پیش می آمد؟ نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم، حتی نتوانستم موضوع را برای مادرم که رازدار اصلی زندگی ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردی آرمان رفتم و او نه تنها عکس م را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه های شیطانی خود فیلم گرفت که همین فیلم زمینه های سوء استفاده های بیشتر او را فراهم کرد تا این که یک روز دیگر مرا به همان خانه مجردی کشاند و به همراه ۸ تن دیگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. دیگر همه هستی ام را از دست داده بودم و چاره ای نداشتم جز آن که ماجرا را برای مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فیلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگی من در بیراهه ای تاریک قرار گرفته است.
کد خبر: ۴۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

مردم زرقان صبح۲۷ ذی‌الحجه قبل از طلوع خورشید و پس از قرائت زیارت عاشورا، چادرهایی بزرگ  با قدمتی چند صدساله با اداب خاصی بر حیاط حسینیه‌ها بر می‌افرازند و با ساز و دهل و شعار «یاحسین» به استقبال عاشورا می‌روند
کد خبر: ۴۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۸

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرح‌شدن در رسانه‌ها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی می‌شناسد، از آن‌ها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقش‌های سیاسی و اجتماعی‌شان را ایفا می‌کنند، با این حال نقش اصلی‌شان، همان‌ نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آن‌ها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش می‌کنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.  با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکرده‌اند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری داده‌اند.  صاحبه عربی  اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارش‌های خبری در مورد خانواده‌ حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است.  اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخه‌ی سمنان در یک خانواده‌ مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده‌ مینی‌بوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد می‌کرده است».   صاحبه عربی همسر حسن روحانی  او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعید‌ه، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن‌، حسین ‌،عباس و مسعود است.  14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داما‌د، مقداری زمین‌، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخاله‌ی 20 ساله‌اش حسن روحانی درآمد.  مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زن‌دایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد‌ پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است.  صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سال‌ها بیشتر در قالب یک بانوی خانه‌دار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانواده‌های جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه‌ تلویزیونی «خانواده‌های کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند.  البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیس‌جمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا می‌کند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه‌ بازارچه‌ خیریه‌ای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود‌، امیدوارم که موفق باشید.»  اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانه‌ای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیس‌جمهور برای همسران وزرا‌، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه‌ با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است.  البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکت‌کنندگان در این جشن سکه‌هایی نیز اهدا شده است.  انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنش‌های متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکت‌کنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور نیز در صفحه‌ی شخصی‌اش در فیس‌بوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.   صاحبه عربی همسر حسن روحانی   از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافی‌گری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاست‌جمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند.  اما ماجرای انتشار این‌ اخبار که بسیاری آنها را «جهت‌دار و حاشیه‌ای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانه‌های منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانش‌نامه به دانش‌آموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضع‌گیری کم‌سابقه‌ای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازی‌های رسانه‌ای موجب تشویش اذهان عمومی می‌شود. مدیران رسانه‌ها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات می‌شود... .بعضی اخبار بی‌ارزش و تفرقه‌انگیز هستند، بعضی‌ها هم شایعه، تهمت و بی‌مبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمی‌کنم، حتی رسانه‌هایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا می‌کنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمی‌کنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد می‌کنیم."  و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانه‌های مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانه‌ها خبر دادند.  آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانه‌ها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیت‌الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.   اعظم‌السادات فراحی  همسر «محمود احمدی‌نژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینه‌ساز ازدواج او با رئیس دولت‌های نهم و دهم شد.   اعظم‌السادات فراحی همسر احمدی‌نژاد  «اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدی‌نژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینه‌ساز آن بود می‌گوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را می‌دیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آن‌ها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آن‌ها خانه‌ای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحت‌تر باشد.»  حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدی‌نژاد پس از رئیس‌جمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدی‌نژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است.  علیرضا احمدی‌نژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدی‌نژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است.  اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانه‌ها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید می‌کرد.  او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامه‌ای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه‌ انسانی نوشت؛ نامه‌ای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد.  اعظم‌سادات فراحی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامه‌های تبلیغاتی احمدی‌نژاد شرکت می‌کرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاست‌جمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامه‌های تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامه‌ها را عامل فعالیت‌های انتخاباتی بیشتر فراحی می‌دانند.  اعظم‌سادات فراحی در‌ آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکت‌کننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق‌، پاکستان و... نیز دیدار داشت.  برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدی‌نژاد در لیست پینشهادی‌اش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.   اعظم‌السادات فراحی همسر احمدی‌نژاد  فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیم‌گیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند پیوست.  او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکت‌کننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آن‌ها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دو‌جانبه‌ داشت.  فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبت‌های مختلف برگزار می‌شد حضور پیدا می‌کرد. احمدی‌نژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان می‌کرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمی‌دانم‌، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم می‌میرم. حاضرم همه‌ این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.»  اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد.  در پایان عمر دولت دهم نیز احمدی‌نژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاش‌ها و حمایت‌های فراحی از دولت و رئیس‌جمهور به وی اهدا کرد.  زهره صادقی  همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانواده‌ای اصیل، ریشه‌دار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.   زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی  زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن می‌گوید: « در سال 1353 با خانواده‌های معتبر و ریشه‌دار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمت‌های بزرگ این خانواده به این کوچک‌، ازدواج با زنی با فضیلت‌، صبور و مهربان از خانواده‌ مهم صدر و صادقی است.»  حاصل وصلت آنها، دو دختر به نام‌های لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه‌ سیاست ندارند.  لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی می‌کند. دختر کوچکتر آن‌ها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقه‌ای است و به همراه همسرش در تهران زندگی می‌کند.  زهره صادقی اگرچه در خانواده‌ای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیت‌های سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.   زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی  او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه‌ «به‌آفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسه‌ای که مختص دانش‌آموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویت‌های اصلی آن.  زهره صادقی در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی می‌کرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه‌ همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولت‌ها و ملت‌ها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد.  عفت مرعشی  «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده‌ حجت‌الاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیت‌الله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.   عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی  عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسی‌ترین فرد در سال‌های اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی می‌کند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیت‌یافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیت‌الله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت می‌شناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزه‌وار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1388 و صحنه‌ رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانه‌ها انتشار یافت و بهانه‌ای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.»  عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده می‌نویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه‌ آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخش‌های شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره‌ ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمی‌دانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرف‌هایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذره‌ای عصبانیت گفتم خانم‌جون یعنی چه همان‌جا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد‌، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما مانده‌ام که این جوری برخورد می‌کنید؟ مادرم گفت: عفت جان ‌، حرف تو درست است، اما پدرت را که می‌شناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمی‌دهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس می‌خواند. می‌دانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت می‌کنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت می‌دانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....»  همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیت‌های بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره می‌کند.  حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نام‌های فاطمه‌،محسن‌،فائزه‌، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیت‌الله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.   عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی    صحبت‌های جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخه‌سواری آنها با واکنش‌های متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد.  اولین عکس ی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند.  مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنان‌که در شب ‌4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش می‌کردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد.  آن‌چه باعث شد طی سال‌های اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانه‌ها و افکار عمومی پررنگ‌تر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در سال 88 بود. عده‌ای از اصول‌گرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریک‌آمیز عنوان کردند.  اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالش‌های زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آن‌ها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پرونده‌هایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است.  منصوره خجسته باقرزاده  «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانواده‌ای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود.  منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیت‌الله میلانی به عقد سیدعلی خامنه‌ای درآمد.  در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سال‌های قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمی‌گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده‌ای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین‌دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت‌الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، می‌توانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنه‌ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیت‌الله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای ‌آیت‌الله خامنه‌ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک‌فرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از هم‌خانه شدن، نوعروس خامنه‌ای باخبر شد که شوی 25 ساله‌اش پای در میدان مبارزه دارد.»  خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانه‌ها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیت‌الله خامنه‌ای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشت‌ها در پیش از انقلاب داشته است.  خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبه‌ای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر می‌شود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است.  در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخه‌ای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری می‌کردید می‌گوید: « فکر می‌کنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینه‌های مختلف نظیر پخش اعلامیه‌ها، حمل پیام‌ها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر می‌کنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین‌ ماه‌های مبارزه در رابطه با پیام‌های تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال می‌نمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمع‌آوری نموده و به پاریس مخابره می‌کردم.»  وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخش‌هایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «ره‌آورد دانشگاه» بازنشر داده شده می‌گوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.»  حاصل ازدواج آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمده‌اند. مصطفی بزرگترین فرزند آیت‌الله خامنه‌ای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیت‌الله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است.  فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنه‌ای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانه‌ای و سیاست کشور مطرح‌تر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.  مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است. او با دختر آیت‌الله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد.  گفته می‌شود حجت‌الاسلام سیدمسعود خامنه‌ای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است.  آخرین پسر این خانواده حجت‌الاسلام سیدمیثم خامنه‌ای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد.  بشرا دختر اول خانواده با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است.  فرزند آخر این خانواده هدی خامنه‌ای نیز با مصباح‌الهدی باقری کنی فرزند آیت‌الله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیت‌الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است.  از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمی‌شود و علاقه‌ای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانواده‌های شهدا می‌رود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هسته‌ای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایی‌نژاد یکی از شهدای هسته‌ای به حضور چندین‌باره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد.  عاتقه صدیقی (پوران رجایی)  «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است.  پوران در سال 1322 در قزوین در خانواده‌ای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.   عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی  پوران که در گذر فعالیت‌های سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیت‌های سیاسی مخفی شرکت داشت.  در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره می‌کرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس می‌کرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاری‌هایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.  عاتقه صدیقی سال‌ها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سال‌ها از منتقدان سرسخت احمدی‌نژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.   عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی  حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفت‌وگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاری‌هایی سیاسی از دختران رئیس‌جمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازاده‌ها ندهد و خانواده را حفظ کند.»  عذرا حسینی یا عذرا بنی‌صدر  «عذرا حسینی» هنگامی که در سال‌های آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنی‌صدر» که بعدها به عنوان اولین و بحث‌برانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد.  بنی‌صدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاس‌دهنده خاطرات وی است و در آبان‌ماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش می‌گوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگی‌مان که خانواده همسر کنونی‌ام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه می‌رفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم".  ابوالحسن بنی‌صدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.   عذرا حسینی همسر بنی‌صدر  حاصل ازدواج ابوالحسن بنی‌صدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان هم‌پیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلی‌اش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد.  در مورد این ازدواج که گفته می‌شود بنی‌صدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنی‌صدر در کتاب خاطرات خود می‌گوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام می‌گرفت. اگر آنها به سراغ من نمی‌آمدند، من به سراغ آنها می‌رفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمی‌توانم جلو بروم»."  البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنی‌صدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد. ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی همسر بنی‌صدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی‌ خود روایات متفاوتی را نقل می‌کند. ولی آیت‌الله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسه‌ای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنی‌صدر و آزادی‌اش می‌گوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنی‌صدر و فرار او مسأله‌ای پیش آمد. کمیته‌های انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنی‌صدر) را به اتفاق همسر بنی‌صدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علی‌الظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنی‌صدر را دستگیر کرده‌اید، ما با بنی‌صدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنی‌صدر را مجرم بداند هم هیچ‌کس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!»  آن‌طور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه می‌دهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنی‌صدر باید آزاد بشود.»  وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من می‌خواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام می‌گذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان می‌گذارم و از شما می‌خواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.»  ابوالحسن بنی‌صدر در مصاحبه‌ای که با بی‌بی‌سی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیت‌های همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییس‌جمهور ایران مشغول به کار بوده می‌گوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.»  بنی‌صدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

نیروهای کرد در کوبانی پس از روزها مبارزه با داعش به یک نتیجه بدیع رسیده اند؛ نیروهای سیاه پوش داعش از زنان جنگجو تا حد مرگ می ترسند. آنها از این نکته حداکثر استفاده را کرده اند تا جایی که گفته می شود تپه استراتژیک کوبانی را زنان کرد توانستند از داعش پس بگیرند. یکی از این مبارزان، نسرین عبدی است . نیروی پیشمرگ که لبخند اش با اسلحه ای که حمل می کند، همخوانی ندارد. او می گوید به این خاطر سلاح به دست می گیرد که شاید لازم باشد روزی به خودش شلیک کند. نسرین دانشجوی ۲۰ ساله کرد از طبقه ای متوسط است که روزگاری خوش در کنار خانواده اش داشته ولی اکنون این گونه مردن را به اسیر شدن در دست غول های داعشی ترجیح می دهد. در زادگاه او کوبانی ، شهری در مرز ترکیه و سوریه لحظات خوش بسیار نادر است مگر آن لحظه ای که او در کنار سایر مبارزان کرد تپه استراتژیک کوبانی را از دست داعشی ها گرفتند. آن زمان او با چهره ای خندان در کنار سایر همرزمان خود عکس گرفت. آنها پرچم سیاه رنگ گناه آلود داعش را پاره کردند و به جایش پرچم خود را برافراشتند تا نقطه عطفی در نبرد مرگ و زندگی در این شهر محاصره شده را نشان دهند. نسرین که دختر یک پزشک است به گروه زنان نظامی کوبانی پیوسته و می داند که هر روز می تواند برایش 'آخرین' باشد. او گفت: همه می دانند اگر داعشی ها شما را بگیرندچه اتفاقی می افتد. برای یک زن، ابتدا تجاوز است و بعد سربریدن. همه اینها را در تصاویر ویدرویی گروگان های بریتانیایی و آمریکایی دیده ایم. با ما هم همانطور رفتار خواهند کرد. من می توانم کلاشنیکف حمل کنم ولی اگر با یک داعشی رو در رو شوم نمی دانم دقیقا چه خواهم کرد. شاید او را بکشم شاید هم خودم را. نسرین عبدی راز این که همه نیروهای کرد مدافع کوبانی زن هستند را ' ایجاد رعب و هراس در دل داعشی ها' عنوان کرد. او گفت: برای داعشی ها کشتن به دست یک زن به معنای آن است که به بهشت نخواهند رفت. وقتی ما با آنها می جنگیم، خشن هستیم و به آنها می فهمانیم که می خواهیم به دست یک زن بمیرند. در میانه نبرد داغ کوبانی، زنان کرد با صدای بلند سرود های جنگی می خوانند تا حضورشان را به دشمنان سیاه پوششان اعلام کنند. نسرین گفت: این خیلی خیلی مهم است که زنان با داعش می جنگند. در فرهنگ آنها زنان برده هستند . آنها با زنان جوری رفتار می کنند که انگار هیچ ارزشی ندارند. درمنطقه تحت اشغال خلافت اسلامی که پیشروی هایش در عراق و سوریه شگفتی دنیا را به همراه داشته، دختران و زنان همه حقوق خود را برای تحصیل و فعالیت های دیگر از دست می دهند و برخی از آنها حتی به عنوان برده فروخته می شوند. نسرین گفت:زنان کرد به سختی مبارزه کرده اند تا به حقوق برابر برسند. داعش نمادی از نبرد ما برای آزادی است. حدود یک چهارم مبارزان کرد ارتش سوریه یعنی حدود هزار نفر، زن هستند. حداقل چند صد نفر از آنها در کوبانی می جنگند و می گویند از خواهر به یکدیگر نزدیکتر هستند. هاتیس سویک، یکی از فعالان کرد گفت: همه زنانی که اکنون در ارتش هستند قبلا کارنظامی نمی کردند. برخی از آنها شاغل و یا دانشجو بودند و بعضی دیگر زنان خانه دار. زنان کوبانی برای آزادیشان می جنگند و مردان کرد به آنها افتخار می کنند. پدر نسرین وقتی که او جوان تر بود درگذشت و مادر او به ترکیه رفته است ، هرچند که نگران سرنوشت دخترش است اما به او می بالد. نسرین می گوید: نمی توانم خیال مادرم را راحت کنم. به هر حال وظیفه دارم بجنگم. من این جا بدنیا آمده ام. پدر و مادرم اهل همین جا بودند. اجدادم در کوبانی دفن شده اند. همه اینها انگیزه ما را بیشتر می کند. مرگ در راه ازادی از زندگی در جای دیگر بهتر است. شب های کوبانی بی رحم است بویژه آن که هیچ تحرکی از چشمان داعشی ها پنهان نیست. نسرین هر شب احساس ترس می کند ولی می گوید عادت کرده که تا بن استخوان هایش در اثر حملات هوایی بلرزد. او گفت موسیقی روحیه آنها را بازسازی می کند. نسرین افزود: به رغم آنکه مرگ اطرافمان را گرفته ولی عشق به زندگی همچنان وجود دارد و همین هم به ما برای دفاع از زادگاهمان قوت قلب می دهد. نسرین در پاسخ به این سوال که اگر جنگ تمام شود دوست دارد چه کار کند، گفت: به دانشگاه برمی گردم و دکتر می شوم. البته من یک سال دومی بودم. او می خواهد هرچه در اطرافش در صحنه نبرد می گذرد را به صورت مستند ثبت کند. در پشت جبهه، زنانی که دختران و پسران در خط مقدم در حال جنگ هستند، آذوقه و خوراک سربازان را فراهم می کنند. در این شهر کوچک پول ارزش چندانی ندارد، ولی غذا را می توانید مجانی بگیرید. با این حال درمان مجروحان و بیماران آسان نیست. پزشکان هشدار داده اند که آنتی بیوتیک و بانداژ و داروی بیهوشی فقط تا آخر همین هفته وجود دارد. شیرخشک بچه ها زودتر از این ها تمام شده است. در میان مردم کوبانی یک جوک طرفدار زیادی دارد. می گویند ' وقتی که زنان در نبرد پیروز شدند مردان را وادار می کنند که همه جا را بشویند و تمیز کنند'. مسئولان محلی می گویند مقاومت زنان، مردان مبارز را هم استوارتر کرده است.
کد خبر: ۴۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: در هر یک از مناطق ایران آیین‏ عروسى به شیوه‏اى خاص برگزار مى‏شود. چال شاهین ، روستایی از توابع بخش لوداب در استان کهگیلویه و بویراحمد است که در آن با پوشیدن لباس محلی و شلیک گلوله به اجرای این آیین سنتی می پردازند. منبع: مهر
کد خبر: ۴۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

همایش پیاده روی خانوادگی به مناسبت هفته تربیت بدنی و ورزش صبح امروز با حضور چشمگیرمردم ورزش دوست شهرستان لنده برگزار شد
کد خبر: ۴۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵

  من در زمان امام (ره) و زمان مقام معظم رهبری به تامین نظرات رهبری مقید بودم. در زمینه هایی که از نظرات رهبری بی اطلاع بودم جویای نظرات می شدم و همان در زمان امام(ره) و هم اکنون نظرات مقام معظم رهبری را در مسائل جویا می شوم به عبارت دیگر تابع امام (ره) و رهبری بودم
کد خبر: ۴۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵

یک زن مبارز کرد به نام مایسا عبدو فرماندهی نیروهای نظامی کوبانی را در مبارزه با داعش بر عهده دارد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری فرانسه، یک زن مبارز کرد به نام "مایسا عبدو" فرماندهی نیروهای نظامی کوبانی را در مبارزه با داعش بر عهده دارد. این زن نظامی که به نام "نارین آفرین" شهرت دارد، کمتر مقابل دوربین‌ها حاضر می‌شود، اما بسیاری از فعالان حاضر در کوبانی از جمله ناظران حقوق بشر، حضور پررنگ وی در صحنه مبارزه با داعش را تایید کرده‌اند. گفته می‌شود آفرین مغز متفکر عملیات‌های نیروهای کرد در کوبانی است و در کنار "محمود برخودان"، فرمانده ارشد نظامیان این شهر، در مقابل عناصر داعش ایستادگی می‌کند. به گفته رامی عبدالرحمن، دیده‌بان حقوق بشر در سوریه، "بخش اعظم عملیات‌های نظامی علیه داعش در کوبانی توسط آفرین طرح‌ریزی شده‌‌اند و با فرماندهی وی اجرا می‌شوند."
کد خبر: ۴۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۰

چرا سیستم اداری ما برای همه چیز ادارات اهمیت قایل می شوند جز جسم و سلامت روحی و روانی کامندان اداری؟
کد خبر: ۴۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : در  زمانهای قدیم، پادشاهی تخته سنگی رو در وسط جاده گذاشت و برای اینکه عکس ‌العمل مردم رو ببینه خودش رو جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتن. تعداد زیادی غرولند می‌کردن که این چه شهریه که نظم نداره؟ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ایه !!!!!!! با وجود این هیچ‌کس تخته سنگ را از وسط راه‌بر‌نمی‌داشت. نزدیک غروب یه روستایی که پشتش بار میوه و سبزی بود نزدیک سنگ اومد و بارهاشو زمین گذاشت و با هر زحمتی که بود تخته سنگ رو از وسط جاده برداشت و کناری گذاشت. ناگهان کیسه‌ای رو دید که وسط جاده و زیر تخته سنگ قرار داره. کیسه رو باز کرد و داخل اون سکه‌های طلا و یه یادداشت پیدا کرد. پادشاه توی اون یادداشت نوشته بود : « هر سدی و مانعی می‌توونه یه شانس برای تغییر زندگی انسان باشه. »
کد خبر: ۴۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷

ديگر اين حرف به ضرب‌المثل تبديل شده است كه «تا عروس و داماد نباشي و با كفش آهنين نيفتيد دنبال كارها و خريد‌هاي عروسي نمي‌فهميد كه چه مي‌گذرد دور و برتان. » انگار ديگر دور شده‌ايم از آن زمان‌هايي كه به قول قديمي‌ها، جشن عروسي شب شيرين وصال بود. ديگر كمتر اين حرف به گوش‌تان مي‌رسد كه «ان‌شاءالله در عروسيت جبران مي‌كنم». سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش پارسینه به نقل از اعتماد، در اين سال‌هاي اخيردر جشن‌هاي عروسي آنقدر بريز و بپاش مي‌شود و آنقدر هزينه‌هاي چندصد ميليوني بابت يك شب مراسم خرج مي‌شود كه هركس از دور به اين ماجراها نگاه كند، انگشت به دهان خواهد ماند. جشن‌هاي عروسي، به نوعي تبديل به ميدان محك زدن مهماناني شده است كه دعوت شده‌اند تا حسابي شگفت‌زده صفر‌هايي شوند كه قرار است يك عمر عروس و داماد به پاي آن پير شوند. شگفتي‌هايي مانند تالارهايي با ورودي چندصد هزار توماني، ماشين‌هاي آخرين سيستم و حتي هلي‌كوپتر، هواپيما و بالن‌هايي كه عروس و داماد را مي‌خواهد به خانه بخت ببرد. لباس عروس، آرايشگاه و فيلمبرداري كه براي ثبت خاطرات مي‌آيند، انگار به نوعي فرياد از خودبيگانگي تجملاتي مي‌زنند اما كجاست گوش شنوا؟ خودروي عروسي ۳۰۰ ميليوني، فيلمبرداري و عكاسي ۲۵ ميليوني آن هم در كوير دوبي و سواحل تركيه، گل آرايي‌هاي ميليوني، ورودي‌هاي ۳۰۰هزار توماني براي هر نفر در سالن‌هاي عروسي و... از جمله امكاناتي هستند كه در همين تهران خودمان همه روزه هزينه مي‌شود تا يك شب به قول خودشان به يادماندني را ثبت كنند. در اين گزارش به سراغ برخي آرايشگاه‌ها، سالن‌هاي برگزاركننده مراسم، آتليه‌هاي فيلمبرداري، كرايه وسيله نقليه مراسم عروسي و... رفته‌ايم تا سر از كار اين هزينه‌هاي چندصد ميليوني دربياوريم. با تخفيف آرايش عروس ۸ميليون تومانبرخي آرايشگاه‌ها آنقدر اسم و رسم در كرده‌اند كه ديگر كمتر كسي است نام آنها را نشنيده يا سري به آنجا نزده باشد. آرايشگاه‌هايي كه با تبليغ‌هاي متنوع از جمله اينكه فلان بازيگر و شخصيت مطرح كشور به آن آرايشگاه مي‌رود يا از فلان وسايل و فلان آرايشگر از فلان كشور استفاده مي‌كنند، باعث شده است كه هر روز بر ميزان مشتري‌هايشان اضافه شود. از طرف ديگر به همين نسبت به ميزان دستمزدشان هم بيفزايند. به سراغ يكي از اين آرايشگاه‌هاي مطرح رفتيم. با شنيدن قيمت و كارهايي كه انجام مي‌دادند حيرت كرديم. حيرت‌مان از زماني آغاز شد كه مدير آرايشگاه درمورد خدماتي كه براي عروس‌هايش ارايه مي‌داد، شروع به صحبت كرد: «از چند ماه قبل از عروسي بايد پوست عروس آماده ميك آپ بشود. ماساژ و تقويت پوست صورت، پاك‌سازي و شفاف‌سازي پوست، بوتاكس، گريم شبيه‌سازي عروس به داماد، ميك آپ وي‍ژه عروس به سبك اروپايي، ماسك و تقويت و آماده‌سازي مو براي رنگ كردن، رنگ و مش، شينيون، مانيكور و طراحي ناخن، تتو و طراحي بدن و... از جمله كارهايي است كه براي عروس انجام مي‌دهيم.» او در ادامه تضمين هم مي‌دهد كه آرايش صورت عروس تا پايان شب هيچ تغييري نخواهد كرد. براي بازار گرمي هم كه شده وقتي به سر قيمت مي‌رسيم، مي‌گويد: زماني آمده‌ايد كه به تخفيف ويژه‌مان خورده‌ايد: «پكيج ويژه عروس كه همه اين آيتم‌ها را شامل مي‌شود، يك عدد تاج شكيل عروس و آرايش ويژه پاتختي هم به عنوان هديه تقديم عروس خانم مي‌شود كه روي هم هشت ميليون تومان براي شما تمام خواهدشد.» ۷۰۰ مهمان، نفري ۳۰۰ هزار تومانسالن‌ها و باغ‌هايي كه مراسم عروسي در آنها برگزار مي‌شود، روز به روز مثل قارچ از هر كوي و برزني سر در مي‌آورند. اما يكسري باغ و سالن‌هاي عروسي اسم و رسم‌دار، آنقدر شهرت به هم زده‌اند كه خيلي از عروس و دامادها يكي از آرزوهايشان است كه بتوانند مراسم عروسي‌شان را در اين سالن‌ها برگزار كنند. وقتي پا به يكي از همين سالن‌هاي معروف شهر گذاشتيم، منوي غذايي روبه‌روي‌مان قرار دادند كه تصور اول‌مان اين بود كه اين غذاها براي هفت شب و هفت روز است چون هرچقدر حساب كرديم همه آنها در يك شب خورده نمي‌شدند. در اين منو، نام غذاهايي بود كه بعضي از آنها اصلا به گوش‌مان نخورده بود و توانايي تلفظ كردن آنها را هم نداشتيم. غذاهايي مانند پلوي مكزيكي با ميگو، كوكتل ميگو با سس تارتار، سالاد فرانسوي، خوراك زبان با سس ترخون، چيكن فينگر، بره درسته با سس گريوي، ماهي درسته با تزيين مخصوص، چيكن آلاشريمپ به روش فرانسوي، استرفراي سبزيجات، كباب مكزيكي از فيله گوساله، سيني قرقاول با تزيينات ويژه، بوقلمون درسته با تزيين آناناس، شيرين پلو با مرغ، سوفله كلم، لازانيا، بيف استروگانف، رولت گوشت، و بيش از ۱۰ نوع خورشت و انواع سالاد و اردور مثل سالاد فصل، سالاد امريكايي، سالاد كلم روس، سالاد ماكاروني، قارچ سرخ شده، بوراني اسفناج يا ماست و خيار، سالاد براكلي، سالاد سيب زميني و پيازچه، سالاد فرانسه، سيني سبزيجات پخته ايراني و فرنگي، انواع ترشي و دسرهاي مختلفي مثل پلمبير، كرم قهوه، كرم كارامل، ژله ميوه، موس ليموترش، موس شكلات، شارلوت ميوه و... اينها قرار است بر سر ميز شام قرار بگيرد. در طول مراسم هم انواع ميوه‌هاي چهار فصل، كمپوت‌هاي خارجي، بستني، معجون و آبميوه‌هاي طبيعي براي پذيرايي مهمانان در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن منوها مسوول اين بخش به ما گفت: «منوها بر اساس طيف غذاها، خوراك‌ها و دسر‌ها طراحي شده، البته اگر عروس و داماد بخواهند، مي‌توانيم منوهاي تركيبي هم طراحي كنيم ولي هزينه‌اش متفاوت است.» بعد از تمام اين صحبت‌ها وقتي قيمت اين سالن با منوي رنگارنگش به ميان آمد، به حالت عادي كه انگار رقم‌ها را به ريال مي‌گويد، ادامه داد: «هزينه اين سالن براي هر نفر از مهمانان با احتساب سرويس و ماليات به طور متوسط نزديك ۳۰۰ هزار تومان تمام مي‌شود. » بعد از گفتن اين قيمت خودمان را از تك و تا نينداختيم تا ادامه صحبت‌هايش را بگويد كه صحبت از ظرفيت و صف رزرو به ميان مي‌آيد: «ظرفيت سالن‌هاي اين تالار از ۷۰۰ نفر شروع مي‌شود يعني تعداد مهمانان در كمترين حالت ممكن مي‌تواند ۷۰۰ نفر باشد. اگر شما مي‌خواهيد براي مراسم، اين سالن را انتخاب كنيد متاسفانه بايد بگويم هر چهار تالار پذيرايي تا سه ماه آينده رزرو شده است و فقط مي‌شود در صورت پرداخت كامل هزينه‌ها براي سه ماه آينده براي شما سالني را درنظر بگيريم.» لباس عروس، با پارچه‌يي از طلا، ۶۰ميليون تومانلباس شب عروسي از آن دسته لباس‌هايي است كه فقط يك بار مي‌شود آن را بر تن كرد. مثل كت و شلوار دامادي نيست كه آقا داماد بعد از مراسم عروسي‌اش بارها و بارها بتواند از آن استفاده كند. اما حساسيتي كه براي خريد لباس عروسي وجود دارد، براي هيچ نوع لباسي نمي‌توانيد پيدا كنيد. به همين خاطر مزون‌هاي زيادي با تبليغات وسيع، لباس‌هاي عروس خاص و منحصر به فردي را طراحي مي‌كنند تا مشتري‌هاي بيشتري به سمت خود جذب كنند. يكي از اين مزون‌هاي معروف تهران كه كمتر كسي به خاطر قيمت بالاي آن مي‌تواند به سراغش برود، در يكي از برج‌هاي فرمانيه قرار دارد. براي رفتن به آنجا بايد از چند هفته قبل وقت گرفته باشيد. يكي از ويژگي‌هايي كه اين مزون دارد وقت‌هاي تعيين شده‌اش را تكي مي‌دهد و به هيچ عنوان نبايد با عروس‌هاي ديگر تداخل پيدا كند. اين مزون در يك برج بلند بالا با آسانسوري مجزا قرار دارد؛ براي اينكه از روي مدل‌هاي لباس عروس كپي‌برداري نشود، تدابير امنيتي زيادي انديشيده شده، به عنوان مثال عروس خانم يا بايد به تنهايي يا نهايتا با آقا داماد براي ديدن و انتخاب لباس عروس حضور داشته باشند. با صاحب اين مزون كه صحبت مي‌كنيم مي‌گويد: «ما فقط با برند‌هاي معروف مانند «...» كار مي‌كنيم و تمام سفارش‌هاي‌مان مستقيم از خود كمپاني ارسال مي‌شود. اما براي فيكس نهايي اندازه‌ها و از همه مهم‌تر انحصاري‌بودن برند طراح كمپاني، با هزينه سفارش‌دهنده كه همان عروس و داماد هستند، براي دو هفته به ايران مي‌آيد و بعد از طراحي و الگو‌برداري به اسپانيا برمي‌گردد. يك ماه بعد سفارش لباس عروس فرستاده خواهدشد. البته باز هم قيمت مدل‌هاي انتخابي نسبي هستند. يعني بستگي به جنس پارچه و تور دارد. قيمت پارچه حرير، ابريشم يا ساتن... با هم متفاوت است. همين‌طور سنگ دوزي روي كار هم بسته به قيمت روز سنگ‌ها و جواهرات محاسبه خواهدشد.» او در ادامه مي‌گويد: «البته هستند عروس‌هايي كه مي‌خواهند واقعا از همه عروس‌ها خاص‌تر و متمايزتر باشند. براي همين درخواست مي‌كنند جنس پارچه لباس عروس‌شان زربافت باشد يا در آن از الياف طلا استفاده بشود. طلاي كار شده در لباس، باعث درخشندگي و زيبايي بي نظيرو خيره كننده‌يي مي‌شود.» از قيمت‌ها كه مي‌پرسيم در جواب مي‌گويد: «تمام لباس عروس‌هاي اين مزون به اضافه دستمزد، پارچه، لوازم مصرفي و هزينه رفت و برگشت طراح اسپانيايي به طور ميانگين از ۶۰ ميليون تومان شروع مي‌شود و سقف گران‌ترين لباس هم معلوم نيست. چون بايد به نرخ روز محاسبه شود.» ثبت خاطرات با ۲۵ ميليون تومانعكس و فيلم از جمله به يادماندني‌ترين يادگاري‌هايي است كه سال‌ها بعد از مراسم عروسي براي زوج‌ها باقي مي‌ماند. براي همين، حساسيت نسبت به فيلمبرداري و عكاسي بالا مي‌رود و افراد دوست دارند به بهترين شكل ممكن شب خاطره انگيزشان ثبت شود. ما هم به سراغ يكي از آتليه‌هاي معروف تهران رفتيم كه در آنجا مراسم افراد مطرح كشور از طريق دوربين‌هاي آنها به ثبت رسيده است. وارد آنجا كه شديم با كمي گردش در سالن آتليه با هرگونه نما، دكور و صحنه‌هايي كه فكرش را مي‌كرديم براي عكاسي، مواجه شديم، از سنتي تا كلاسيك، از پيانو وميز بيليارد گرفته تا كمانچه و گرامافون. عكس‌هاي روي در و ديوار هم مناظر فوق‌العاده زيبايي را نشان مي‌داد. ساحل‌هاي بكر، درياچه، جنگل، كوه‌هاي برفي، كوير، باغ‌هاي مجلل، خانه‌هاي سنتي و.... . خلاصه هر جايي كه فكرش را بكنيد، عروس و دامادهاي روي در وديوار، آنجا عكس گرفته بودند. شهرت آتليه به اين بود كه بسياري از عكاسي‌هاي آنها در مكان‌هاي خارج از كشور صورت مي‌گيرد و بسياري از بازيگرها و فوتباليست‌ها براي عكاسي، اين آتليه را انتخاب مي‌كنند. بعد از اينكه كمي به عكس‌ها نگاه مي‌كنيم، نوبت آن مي‌شود تا از كارهايي كه انجام مي‌دهند و پولي كه مي‌گيرند بگويند: «دو آلبوم ۴۰ در ۶۰ با ۲۰ برگ عروسي باغ لواسان چاپ دو رو پلكسي، آلبوم ۴۰ در۶۰ با ۲۰ برگ عروسي كوير چاپ دو رو پلكسي، حالا بسته به انتخاب خودتان دارد، مي‌توانيد كويرهاي ايران را انتخاب كنيد يا دوبي يا حتي قطر و... كليپ اين عكس‌ها هم، شب مراسم از طريق ويدئو پروجكشن پخش مي‌شود. ساخت كليپ اسپرت و آشنايي مخصوص عروس و داماد، فيلمبرداري يك الي ۵ دوربينه با كيفيت Full HD، فيلمبرداري‌ها با استفاده از ريل - كرين - پروجيپ - اس تي دي كم وتجهيزات پيشرفته ديگر انجام مي‌شود. نورپردازي سينمايي و حرفه‌يي محل مراسم براي بالا بردن كيفيت تصاوير، شاسي عكس يك در ۵/۱ پنج عدد به اضافه شاسي هديه، ژورنال كوچك چاپ پلكسي سفيد از دو آلبوم براي عروس و داماد وژورنال كوچك عكس‌هاي عروسي براي والدين عروس و داماد و ليت يادگاري كه به تعداد مهمان‌ها نيز به شما داده خواهد شد.» مي‌گويند هر كدام از اين خدماتي كه گفتند، مي‌توانند اضافه و كم كنند كه در اين صورت روي هزينه نيز تاثير خواهد داشت. وقتي به قيمت‌ها مي‌رسيم، مي‌گويد: «اگر تمام اين امكانات را بخواهيد و بخواهيد خارج از ايران هم عكس‌هاي‌تان انداخته شود بين ۱۵ تا ۲۵ ميلون تومان خرج برمي‌دارد. اگر هم بخواهيد در داخل ايران عكس‌هاي‌تان را بيندازيد قيمت بين ۱۲ تا ۱۵ ميليون تومان مي‌شود.» در آسمان‌ها پرواز كن و به خانه بخت بروبماند آنهايي كه وضع مالي خوبي دارند و مي‌توانند عروسي‌هاي چند صدميليوني بگيرند. خودشان بالاترين مدل ماشين‌ها را هم سوار هستند و شب عروسي همان ماشين‌ها را تبديل به ماشين عروس مي‌كنند. اما باز هم هستند كساني كه براي داشتن يك ماشين خاص و كمياب مثلا ماشين‌هاي كلاسيك و قديمي يا ماشين‌هايي كه در ايران به تعداد انگشتان دست هم نمي‌رسند، حاضرند هزينه‌هاي هنگفتي بپردازند. حتي به خاطر بودن چنين افرادي، شغلي به همين منظور نيز به وجود آمده است كه ماشين‌هاي خاص و گرانقيمت را براي يك شب به عروس و دامادها كرايه مي‌دهند. كرايه ماشين‌هاي عروس هم بسته به اينكه به چه مدت، چه مدل از ماشين، گل‌زده يا ساده مي‌خواهند، متفاوت است. مي‌تواند از شبي ۵۰۰ هزارتومان شروع بشود و تا پنج ميليون تومان و حتي بالاتر هم برسد. البته چون باز عده‌يي از همين عروس و دامادهاي خاص هستند كه نمي‌خواهند با چهار چرخ به خانه بخت بروند، براي آنها هم راهكارهايي در نظر گرفته شده است. مثلا درشكه با چهار اسب، هواپيماي دونفره و حتي بالن در خدمت اين عروس و دامادها هستند تا آنها را به خانه بخت بفرستند. البته كرايه يك شب اين وسايل سر به فلك مي‌كشد و حتي به ۱۰ ميليون تومان به بالا هم مي‌رسد. نقش خاطره مي‌زند عروسي‌هاي قديميشايد به ياد داشته باشيد عروسي‌هايي را كه براي راه‌اندازي‌اش تمام اهل فاميل، دوست و آشنا دست به دست هم مي‌دادند و گوشه‌يي از كار را مي‌گرفتند. آنقدر كارها به سرعت پيش مي‌رفت كه هيچ كاري روي زمين نمي‌ماند. عروسي‌ها در يك خانه خشتي برگزار مي‌شد. اين خانه‌ها در شب عروسي پر مي‌شد از صندلي‌هاي فلزي معمولي بدون حرير و گل آرايي. آقايان در حياط و خانم‌ها در خانه مي‌نشستند. سفره عقدي هم در يك اتاق كوچك بود با همان وسيله‌هاي محدود و سنتي كه در هر خانه‌يي پيدا مي‌شد. ميوه و شيريني و يك نوع غذا كه ديگش را هم در همان حياط پشتي بار مي‌گذاشتند. عروس و داماد هم به كمك همسايه و فاميل آماده مي‌شدند. يك نفر نيز مرامي، ماشين عروس را گل مي‌زد و ديگري ريسه وصل مي‌كرد و... اين سبك عروسي را ديگر تنها مي‌توان در فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيون ديد و در واقعيت بايد آنها را به دست فراموشي بسپاريد. معادله پيچيده و عجيبي است. اين روزها خيلي‌ها در اوج جواني به ازدواج تن نمي‌دهند، چون پول كافي براي برگزاري جشن ازدواج شان در فلان تالار و خريد طلا و ماشين مدل بالا را ندارند. سال‌ها تلاش مي‌كنند و زحمت مي‌كشند تا شايد بتوانند بخشي از اين هزينه را تامين كنند و در نهايت زماني كه ديگر خبري از شوق جواني و ازدواج نيست با يك هزينه نسبي، عروسي مجللي برگزار مي‌كنند. اما با اين حال كساني را مي‌توانيد پيدا كنيد كه به راحتي آب‌خوردن بابت اين جور مراسم هزينه مي‌كنند و روزبه‌روز به خاطر بالا رفتن تقاضا، به مشاغلي براي برگزاري عروسي‌هاي خاص و گرانقيمت نيز افزوده مي‌شود.
کد خبر: ۴۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷

نوشته بود «یک پسر پنج‌ساله به فروش می‌رسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش ایسنا، شهروند در این باره می‌نویسد: شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشته‌اند، آگهی کرده‌اند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج ساله‌شان را می‌خرد؟ پدر و مادرش، یک زوج زابلی‌اند که پسر‌شان را برای فروش گذاشته‌اند. به این امید که از اجاره‌نشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکان‌دهنده است اما از آن تکان‌دهنده‌تر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانه‌ای در زابل. پسرشان را می‌فروشند چون پدر و مادرش، نمی‌توانند از پس هزینه‌های خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان مانده‌اند و نمی‌خواهند هر شب شاهد شب بیداری‌ها و گرسنگی‌های فرزندان دل‌خسته‌شان باشند. پسرتان را برای فروش گذاشته‌اید؟ برای فروش نه، در ازایش یک خانه می‌خواهیم. یعنی پسرتان را در ازای یک خانه می‌دهید؟ بله چرا؟ چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم. خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟ این کار را برای آینده بچه‌هایم انجام می‌دهم. کجا زندگی می‌کنید؟ زابل. خود زابل یا روستاهای اطراف؟ نه خود زابل. به سازمان‌های مرتبط برای این‌که به شما کمک کنند مراجعه کرده‌اید؟ بله حاج آقا، همه جا رفتیم. چی را قبول نمی‌کنند؟ این‌که کمکمان کنند. یعنی خانه به شما بدهند؟ بله، ولی هیچ کمکی هم نمی‌کنند، ما هیچ چیزی نداریم. دقیقا به شما چه گفتند؟ گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریه‌اش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم می‌گویند وقتی ٦٠سالش شد کمک می‌کنیم. من سه‌سال است که پیگیر کمک هستم. نامه‌نگاری مکتوب داشتید؟ بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود. پیش چه کسی رفتید؟ یادم نیست. چرا شوهرتان کار نمی‌کند؟ مریض است حاج آقا، کاری نمی‌تواند بکند. اصلا شغل شوهر شما چیست؟ راننده بوده، ولی ماشین نداره. یعنی قبلا ماشین داشته؟ نه قبلا هم نداشته. خب چطوری رانندگی می‌کرده؟ برای کجا کار می‌کرده؟ قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل می‌برد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد. همسرتان از کجا ماشین می‌آورد؟ ماشین از آشناها می‌گرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم می‌گرفت و با رفیق‌هایش گازوییل می‌برد. با خود صاحب ماشین می‌رفتند مرز و گازوییل می‌فروختند. الان پول از کجا میارید؟ از یارانه. چقدر می‌گیرید؟ ٢٠٠هزار تومان. چرا شوهر شما کار نمی‌کند، به جز رانندگی کار دیگری بلد است؟ زمانی که در تهران بودیم کار می‌کرد، ولی کار برایش سخت بود و نمی‌توانست کار کند. تهران به چه کاری مشغول بود؟ ٢‌سال در کوره می‌کرد، ولی کارخانه بیمه‌اش نمی‌کرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند. شوهرتان چند سالش است، شما چند‌ سال دارید؟ شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥‌سال دارم. اسمتان را می‌گویید؟ من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ. خب شوهرتان نمی‌تواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟ دست‌ها و پاهای شوهرم شکسته، نمی‌تواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار می‌کند. دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟ تصادف کرده، موقعی که رانندگی می‌کرد، تصادف کرد و دست‌ها و پاهایش آسیب دید. شما چند تا بچه دارید؟ سه تا. چند ‌سالشان است؟ اسم‌هایشان را می‌گویید؟ پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا. که ٥ سالشه و برای فروش گذاشتید. بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانه‌روز گریه می‌کنم، ولی چه کاری می‌توانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد. آریا خودش چیزی نمی‌گوید؟ خبردار شده که می‌خواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کرده‌اند؟ گریه می‌کنه، همه‌شان گریه می‌کنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه می‌کنند، می‌گویند چرا این‌جوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچه‌ها می‌خواهم انجام بدهم، برای این‌که معتاد نشوند، من جوان‌های دیگر را می‌بینم که پلاستیک جمع می‌کنند تا بفروشند برای عمل‌شان (اعتیادشان)، نمی‌خواهم بچه‌های من این‌طوری بشوند. خب شما می‌خواهید یکی از بچه‌هایتان را فدا کنید تا بقیه بچه‌ها سرنوشت بهتری داشته باشند؟ من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر می‌آید؟ خیلی‌ها هستند که خانه اجاره‌ای دارند، باید بچه‌های‌شان را بفروشند؟ ما که پول نمی‌خواهیم، فقط یک خانه می‌خواهیم. فکر می‌کنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟ نمی‌دانم حاج آقا. به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟ خب همین جوری که بچه‌ام را نمی‌دهم، به کسی می‌دهم که امکاناتش خوب باشد، نه این‌که شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچه‌ام را بفروشد. چطور می‌فهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟ خب باید بروم و خانه‌شان را ببینم، کجا زندگی می‌کنند، از چهارتا همسایه‌شان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچه‌ام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچه‌ام را نمی‌دهم. به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچه‌های دیگرتان دارد؟ من این کار را برای بچه‌هایم می‌کنم، می‌خواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را می‌کردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم. چه بیماری دارید؟ من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیه‌های من کار نمی‌کند، فردا هم من می‌میرم هم شوهرم، می‌خواهم از آینده بچه‌هایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمی‌رسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیده‌ام. چه کاری باید بکنم؟ شوهرتان معتاد که نیست؟ نه نیست. هیچ‌وقت اعتیاد نداشت؟ قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اون‌طوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست. شما که وضعتان این‌طوری بود، بی‌پول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟ خب قبلا این‌طوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی می‌کردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد. شما خودتان نمی‌توانید کار کنید؟ کار نیست اصلا، زابل کار ندارد. مثلا نمی‌توانید در خانه مردم کار کنید؟ شدنی است. من خیلی وقت‌ها در خانه مردم کار می‌کنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس می‌دهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچ‌وقت حاضر نیستم لباس‌های کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانه‌ها کارگری می‌کردم، بادنجان و گوجه‌فرنگی پاک می‌کردم. از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟ خیلی‌ها زنگ زدند. می‌گفتند که بچه‌ات را نفروش، به تو کمک می‌کنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول می‌دهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر می‌گفت شخص خیری را معرفی می‌کند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. می‌گفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست می‌کنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم، موقع زایمان این کار را می‌کردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است. چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشته‌اید؟ دو ماه. از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟ فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم. همسایه‌ها چی؟ همسایه‌ها کاری نکردند؟ نه، هیچ چیزی نگفتند. چه وسایلی در خانه‌تان دارید؟ ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگه‌ای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم. غذا روی چی درست می‌کنید؟ یک گاز پیک‌نیکی دارم. کرایه خانه شما چقدر است؟ ماهیانه صد‌هزار تومان. چقدر پول پیش؟ پول پیش ندارد. خانه‌تان چند متر می‌شود؟ حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ. خرج مدرسه بچه‌هایتان را چگونه تأمین می‌کنید؟ از طریق یارانه و کمک همسایه‌ها. همسایه‌هایی که به مدرسه رفتن بچه‌هایتان کمک می‌کنند، نمی‌توانند کاری کنند که پسر ٥ساله‌تان را نفروشید؟ خب کمک می‌کنند ولی ما خانه می‌خواهیم، نمی‌توانند این کار را بکنند. غذا را چه کار می‌کنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچه‌هایتان می‌دهید؟ خب بچه‌های من رنگ میوه را نمی‌بینند، گوشت و مرغ نمی‌توانم بخرم، همسایه‌ها کمکمان می‌کنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچه‌هایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچه‌هایم بدون سقف نباشند. شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟ نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم. منزل شما کجای زابل است؟ روبه‌روی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است.
کد خبر: ۴۶۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶

آمدن من به دانشگاه بیشتر برای شنیدن است تا حرف زدن؛ سال گذشته دقایقی که دانشجویان صحبت کردند بسیار لذت‌بخش و آموزنده بود و به طور کلی نقد دانشجویی زیبایی دیگری دارد، چون نقد دانشجو، بی‌غل و غش است و دانشجو آنچه در دل دارد و می‌فهمند را تبیین می‌کند که نشاط دانشگاه به همین است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی روز سه‌شنبه در آیین آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی کشور در محل تالار علامه امینی دانشگاه تهران، افزود: چطور عده‌ای به فکر افتادند که بخشی از علوم را حذف کنند؛ علم را نباید حذف کرد و اصلاً حذف معنا ندارد؛ اما می‌توانیم حرف بهتر، سخن دقیق‌تر و مطلبی علمی‌تر عرضه کنیم و مطلب قبلی را مورد نقد و حتی ابطال قرار دهیم.رییس جمهوری در ادامه مجموع حرکت علمی کشور را مطلوب توصیف کرد و با تأکید بر اینکه دولت وعده‌هایی را که در حوزه دانشگاه‌ها مطرح کرده، فراموش نکرده است، خاطر نشان کرد: در یکسال گذشته تلاش‌مان این بوده که فضای دانشگاه از فضای امنیتی فاصله بگیرد و همچنین اگر یک فرد با دلایل ضعیف کنار گذاشته شده، به سر کار یا کلاس خود برگردد.دکتر روحانی افزود: تلاش ما طی یکسال گذشته بر این بوده که در فضای دانشگاه‌ها ضمن اینکه همه گروه‌ها نظرات سیاسی و نقد خود را داشته باشند، فضای آرامش نیز باشد و همه بدانند که دانشگاه، باشگاه سیاسی و مرکز فعالیت‌احزاب نیست، ضمن اینکه هر کسی هم می‌تواند در مسایل سیاسی و اجتماعی حضور پیدا کند.رییس‌ جمهوری با بیان اینکه تحول علمی در سایه نقدپذیری علم است، گفت: علم نقدپذیر و دانش بشری انتقادپذیر است و لذت علمی در سایه تحولات علمی است.رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش دیگر سخنان خود با ابراز تأسف از اینکه ارائه سخنانش نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در این مراسم دیده نشده بود، تأکید کرد: آمدن من به دانشگاه بیشتر برای شنیدن است تا حرف زدن؛ سال گذشته دقایقی که دانشجویان صحبت کردند بسیار لذت‌بخش و آموزنده بود و به طور کلی نقد دانشجویی زیبایی دیگری دارد، چون نقد دانشجو، بی‌غل و غش است و دانشجو آنچه در دل دارد و می‌فهمند را تبیین می‌کند که نشاط دانشگاه به همین است.دکتر روحانی دانشگاه و کلاسی که فضای لازم برای گفت‌وگو و انتقاد در آن نباشد را کلاس مرده دانست و خاطر نشان کرد: حیات کلاس و دانشگاه به نقد و سخن و بیان نظرات متفاوت است، لذا نباید از اینکه اساتیدمان در کلاس‌ها سخنان و نظرات متفاوتی را بیان می‌کنند، بترسیم. البته سخن متفاوت، غیر از سخن مغرضانه است.رییس جمهوری با یادآوری به مسئولان درباره عدم سخت‌گیری نسبت به ابراز نظرات مختلف افراد در دانشگاه، گفت: سخت‌گیری‌های بی‌مورد منجر به عدم تساهل و عدم تساهل منجر به رانده شدن افراد لایقی می‌شود که بیانشان صریح است. سختگیری باعث بالا آمدن تملق‌گوها می‌شود. نگذاریم در دانشگاه، فضای تملق باز شود.دکتر روحانی با تأکید بر اینکه حکومت و اداره کشور بدون سعه صدر امکان‌پذیر نیست، افزود: سعه صدر پیدا کنیم و بگذاریم افراد حرفشان را بزنند. بخاطر یک اشکال کوچک آدم‌های بزرگ را کنار نگذاریم. هیچ‌کس در این جامعه معصوم نیست و همه خطا و اشتباه می‌کنند؛ بی‌جهت افراد را زیر علامت سوال نبریم. اصل بر برائت و صحت است و این جزو اصول مسلم موازین دینی و فرهنگی ماست که همه مردم راستگو، خوب، صالح و بی‌گناه هستند مگر عکس آن ثابت شود.رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین در واکنش به برخی رویکردها که ارتباط اساتید با خارج از کشور را به عنوان روزنه‌ای احتمالی برای جاسوسی از آنها مطرح می‌کنند، گفت: می‌گویند اگر اساتید با خارج در ارتباط باشند، ممکن است در موردی، جاسوسی پیش آید. از این بهانه‌جویی‌ها دست بردارید؛ لااقل تخصص این رییس‌ جمهور امنیت ملی است، لذا در کنار اینکه باید با احتیاط و مراقب باشیم، اما باید کاری کنیم که اساتیدمان به خارج بروند و اساتید خارجی به کشور بیایند و دانشجو را یک ترم به خارج از کشور اعزام کنیم.رییس جمهوری در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه «دانشگاه فقط برای مدرک و گذراندن واحد نیست»، دانشگاه را محلی برای ساختن انسان‌های مسئول و مشارکت‌جو دانست و تأکید کرد، فعالیت‌هایمان باید در چارچوب اخلاق علمی باشد؛ این دولت چقدر برای اینکه این اخلاق علمی را دنبال کند، هزینه می‌دهد. البته حق مجلس است که اگر خواست، به وزیری تحت عنوان استیضاح رأی ندهد، اما ما هم نمی‌توانیم تأسف خود را از اینکه یک وزیر عالم، دانشمند و انقلابی را از دست داده‌ایم، ابراز نکنیم.دکتر روحانی با اشاره به نامه‌نگاری‌های اساتید دانشگاه‌ها با رییس‌جمهوری که با رویکرد تأیید شایستگی‌های دکتر فرجی‌دانا برای تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت می‌گرفت، تصریح کرد: «با وجود نامه‌ این همه اساتید دانشگاه، چگونه می‌توانستم حاضر شوم که با فشار این و آن، به فرجی دانا بگویم که استعفا دهد. این با اخلاق و چارچوبی که دولت یازدهم از روز اول به مردم وعده داده است، انطباق پیدا نمی‌کرد.»رییس جمهوری با یادآوری اینکه طی یکسال گذشته در حوزه وزارت علوم تحقیقات و فناوری ۴ وزیر و سرپرست تجربه شده است، تصریح کرد: از دکتر میلی‌منفرد برای پذیرش مسئولیت وزارت علوم خواهش کردیم، اما مجلس نپسندید؛ اشکالی ندارد. از دکتر توفیقی درخواست قبولی سرپرست وزارت علوم را کردیم که قبول کرد، اما از یمین و یسار فشار آوردند که توفیقی به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی نشود؛ گفتیم اهلاً و سهلاً؛ سرفرود آوردیم که دانشگاه آرام باشد.دکتر روحانی با یادآوری دوران وزارت دکتر رضا فرجی دانا، بر توجه به اخلاق علمی تأکید کرد و با اشاره به پرونده بورسیه‌ها، گفت: نمی‌توانیم در یک مسأله‌ای که صداقت، راستگویی، دقت و قانون مورد توجه قرار نگرفته است، بی‌توجهی کنیم. کما اینکه اولین کلام با دکتر نجفی در آغاز سرپرستی وی در وزارت علوم این بود که «مسأله بورسیه‌ها را باید دنبال کنید».رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به برخی اظهارنظرها مبنی بر به مصلحت نبودن برخی انتصابات دانشگاه‌ها، خاطر نشان کرد: در این اظهارنظرها به گفته‌های افرادی که معلوم نیست خودشان چقدر اعتبار دارند، استناد می‌کنند. به این راحتی با آبروی مردم معامله می‌کنیم و اسمش را دقت نظر می‌گذاریم؟ این دقت نظر نیست، بلکه تخریب مسلمان و از بین بردن آبروی مردم است.رییس جمهوری در بخش دیگر سخنانش با بیان اینکه دانشجویان، اساتید و پژوهشگران قدم‌های مهمی در زمینه تولید علم و فناوری برداشته‌اند، تصریح کرد: نظرم این است که با مقاله علمی به ثروت و قدرت نمی‌رسیم؛ بلکه باید حلقه‌های زنجیره ایده، تحقیق، فناوری اولیه، نمونه‌سازی، تحریک بازار، صنعتی شدن، جذب بازار و برندشدن به یکدیگر وصل شوند. البته نمی‌خواهم مقاله نوشتن را کوچک کنم، بلکه اعتقاد دارم این کار هم ارزشمند است، اما لازم است حلقه‌های بعدی را دنبال کنیم.دکتر روحانی یکی از ریشه‌های نبود شغل برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها را عدم اتصال دانشگاه با عرصه‌های تولید، خدمات، صنعت و کشاورزی دانست و گفت: پیشرفت علمی در سایه اتصال با دنیا مقدور است و سیاست دولت تدبیر و امید، تعامل با جهان نه تنها در حوزه‌ سیاست خارجی، بلکه در حوزه‌‌های اقتصاد و علم و فناوری نیز است و در فکر ساخت شهرک آی‌تی در ایران با کمک یک کشور بزرگ هستیم، لذا باید مشارکت کنیم.دکتر روحانی با تأکید بر اینکه اظهارنظر در باره موضوعات سیاسی تنها منحصر به سیاست داخلی و سیاست خارجی نشود، بلکه دانشگاهیان درباره حوزه‌هایی نظیر محیط زیست، شرایط آب و هوایی، خشکسالی، کم‌آبی یا بی‌آبی، صادرات و واردات، تعادل میان استان‌ها (مرکز و پیرامون) و مسایل اقتصادی نیز اظهار نظر کنند، خاطر نشان کرد: اگر در کشور با مشکلات زیست محیطی، کمبود آب، مکانیزه نبودن کشاورزی و علمی نبودن آبیاری مواجه هستیم، تنها دولت مسئول نیست، که البته دولت هم مسئول است اما دانشگاه‌های کشور نیز مسئول هستند و باید به میدان بیایند و با ارائه پیشنهاد به حل و فصل موضوع بپردازند.رییس جمهوری در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه علم بدون اخلاق برخلاف موازین دینی است، در عین حال دنیای امروز را دنیای رقابت دانست و تأکید کرد: اگر یک کشور در این رقابت عقب بیفتد، حتی استقلال و قدرت ملی آن کشور به خطر می‌افتد، بنابراین لازم است، دانشگاهیان تدبیر را با تلاش خود نهادینه کرده و امید را با شور و دانش و علم‌تان بیشتر سازید.دکتر روحانی در پایان سخنانش برخی راهکارهای جبران صندلی‌های خالی دانشگاه‌ها را ادغام و یا پذیرش دانشجوی غیرایرانی بخصوص از کشورهای همسایه دانست و بر استفاده از حداکثری از فضای علم و دانشگاه‌ها تأکید کرد.در آغاز این مراسم، دکتر محمدعلی نجفی سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز با اشاره به نقش دانشگاه به عنوان کانون آزاداندیشی و محل نقد و تحلیل مسائل کشور، حضور رییس جمهوری در آیین آغاز سال تحصیلی دانشگاهها را مایه طراوت و حرارت بیشتر در جریان رشد علمی کشور دانست و در ارائه آماری از آموزش عالی کشور به فعالیت ۲۶۵۰ موسسه آموزش عالی دولتی و غیردولتی و تحصیل ۴ میلیون و ۶۸۵ دانشجو اشاره کرد.سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری سهم ایران در تولید علم جهانی بر اساس رتبه بندی های ارگان های مختلف بین المللی را بین ۱.۴ تا ۱.۸ درصد بیان کرد و گفت: سهم ایران از تولید علم جهانی بیش از سهم جمعیت کشور نسبت به جمعیت دنیا است. همچنین ایران در بیوتکنولوژی دارای رتبه اول منطقه و ۲۳ جهان، در زمینه سلول های بنیادی دارای رتبه دوم منطقه و ۲۸ دنیا و در هوا-فضا و شیمی نیز دارای رتبه اول منطقه است.دکتر حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز با سپاسگزاری از توجه رییس جمهوری به علم و محیط های علمی، گفتمان انتخابات ۲۴ خرداد ماه ۹۲ را از دو منظر «امید» و «عقلانیت» مرتبط با دانشگاه دانست و گفت: دانشگاه با وجود پشتوانه علم و جوانی، همواره باید پیشگامی خود را به نمایش بگذارد.دکتر محمود نیلی احمدآبادی سرپرست دانشگاه تهران نیز با اشاره به توسعه کمی و کیفی دانشگاه‌ها، پس از انقلاب اسلامی، استفاده بهینه از ظرفیت دانشگاه‌ها، تولید هدفمند علم، تجاری‌سازی علم و کیفیت‌بخشی به دانشگاه‌ها را مورد تأکید قرار داد و گفت: سیاست‌های اصولی و اعتدالی دولت تدبیر و امید موجب ایجاد امید و نشاط در دانشگاه‌ها و زمینه‌ساز تمایل بسیاری از دانشگاه‌های دنیا برای همکاری با آموزش عالی ایران بخصوص در خصوص تحصیلات تکمیلی شده است.همچنین دکتر جعفریان رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز با اشاره به نقش دانشگاهیان در طراحی و اجرای برنامه‌های بازسازی اقتصادی، مذاکرات هسته‌ای و طرح تحول سلامت در دولت یازدهم، بر لزوم اتکا و اعتماد به دانشگاهیان در مسیر پیشرفت کشور تأکید کرد و با بیان ضرورت حفظ استقلال دانشگاه‌ها، گفت: نگاه دانشگاه مستقل تنها به پیشرفت کشور است و درگیر پیرایه‌های کم‌ارزش نخواهد شد و دنباله‌رو بی‌چون و چرای دیگران هم نیست؛ دانشجوی چنین دانشگاهی با ایمان و متعهد خواهد بود و مرعوب دیگران نخواهد شد.در ادامه این مراسم، دکتر گنجی عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی بابل و یک دانشجو از دانشگاه علوم پزشکی تهران به طرح نقطه نظرات خود در حوزه های آموزشی، پژوهشی و دانشجویی پرداختند. منبع/سایت ریاست جمهوری
کد خبر: ۴۵۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۵

کارشناس آزمایشگاه کنترل مواد غذایی معاونت غذا و دارو گفت: با شناخت برخی نکات در رابطه با عسل طبیعی می توان نوع طبیعی و تقلبی آن را از هم تشخیص داد
کد خبر: ۴۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰

تصاویر قربانی اسیدپاشی دهدشت  
کد خبر: ۴۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

کودکان و نوجوانان وقتی با تکنولوژی تلفن همراه که دارای ویژگی‌هایی مانند پیامک، بلوتوث، دوربین عکس ‌برداری و فیلم‌برداری است، آشنا می‌شوند به دلیل جذابیت دیگر کمتر حوصله درس خواندن را دارند.  سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش تهران پرس،تلفن ثابت و سیار یک وسیله ارتباطی ضروری است که نمی توان واقعیت ضرورت آن را مورد تردید قرار داد و نحوه استفاده صحیح از تلفن همراه باید در زمان و مکان‌های گوناگون به دانش‌آموزان آموزش داده شود. کارشناسان معتقدند با ورود هر پدیده نوینی در جامعه باید فرهنگ استفاده از آن وسیله نیز ترویج و نهادینه شود اما واردکنندگان پدیده‌های نوین اغلب به دنبال مصالح اقتصادی بوده و از آثار فرهنگی و تبعات آن غافل هستند. اگر استفاده از تلفن همراه در مدارس با آموزش و فرهنگ مطابق نباشد آثار سوء این وسیله ارتباطی بر نتایج مثبت آن غلبه می‌کند چرا که در این شرایط استفاده از موبایل سبب عدم تمرکز و تداخل در آموزش دانش آموزان می شود. خانواده ها در مقابل درخواست فرزندان تسلیم نشوند عدم توجه به استفاده بهینه و صحیح از تکنولوژی تلفن همراه موجب بروز مشکلات و آسیب‌های جدی اجتماعی و فرهنگی میان این گروه سنی شده ‌که قطعاً می‌تواند تبعات منفی را در آینده برای جامعه به همراه داشته باشد. هم اکنون بسیاری از خانواده ها بدون توجه به تبعات منفی این تکنولوژی برای فرزندان خود تلفن همراه تهیه می کنند و حتی بسیاری از آنها در مقابل درخواست فرزندان خود در خرید گوشی های مدرن تر تسلیم می‌شوند. در چند سال گذشته با فراهم شدن امکانات مخابراتی در کشور و ارزان شدن گوشی‌های همراه که مجهز به امکاناتی همچون بلوتوث، دوربین عکس ‌برداری و فیلم‌برداری با کیفیت بالا هستند، گروه سنی مشترکان تلفن همراه به حداقل رسیده است و کودکان و نوجوانان زیادی نیز این فناوری نوین را در اختیار دارند. یک کارشناس ارشد روانشناسی اظهار کرد: با توجه به رشد و پیشرفت تکنولوژی که در حوزه تلفن همراه به دست آمده مشکلات استفاده از تلفن همراه توسط دانش آموزان در مدارس را می‌توان در دو حوزه آموزشی و تربیتی مورد بحث و بررسی قرار داد. مهدی کیمیایی افزود: در بحث آموزشی استفاده از تلفن همراه در مدرسه سبب عدم تمرکز دانش آموزان شده و در عدم یادگیری مباحث درسی تأثیر به سزایی دارد چرا که حواس دانش‌آموز را منحرف کرده و در کلاس دانش آموز متوجه مطالب درسی نمی‌شود و این امر در روند نظم کلاس و تدریس اخلال ایجاد می‌کند. تلفن همراه ارتباط اجتماعی واقعی نوجوانان را مختل می‌کند وی افزود: یکی دیگر از مشکلات استفاده از تلفن همراه توسط دانش آموزان در مدارس این است که نوجوانان قواعد ارتباطات اجتماعی واقعی را یاد نمی‌گیرند و در فضای مجازی ارتباط اجتماعی خود را تقویت می‌کنند و این مهم در نهایت زمانی که دانش آموز وارد جامعه می شود، مشکل ساز است. کیمیایی همکاری خانواده ها در راستای پیشگیری را بسیار مؤثر دانست و گفت: در نهایت یکی از راهکارها این است که دانش‌آموزان از گوشی‌های بسیار ساده و با قابلیت‌های اندک استفاده کنند در معرض آسیب های مختلف روحی، جسمی و اجتماعی قرار نگیرند. مدیران مدارس باید تلفن همراه دانش آموزان را توقیف کنند رئیس اداره مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش همدان نیز اظهار کرد: تلفن همراه به عنوان یک آسیب اجتماعی نو پدید در نظام آموزش و پرورش مورد توجه است بر همین اساس ورود این تکنولوژی همراه با دانش آموزان در مدارس ممنوع شده است. حسین ملکی افزود: مدیران مدارس موظف هستند که در صورت مشاهده تلفن همراه در دست دانش آموزان این وسیله را توقیف کنند چرا که این وسیله برای اطلاع رسانی مناسب است اما انضباط تربیتی را دچار اخلال می‌کند. رئیس اداره مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش همدان بیان کرد: به منظور آشنایی والدین با انواع آسیب های اجتماعی که دانش آموزان در مقاطع مختلف با آنها مواجه هستند دوره های آموزشی متعددی برگزار می شود. وی با ارائه توصیه های ضروری برای پیشگیری از تلفن همراه عنوان کرد: مسئولان فرهنگی باید راهکارهای مؤثری برای استفاده از تلفن همراه ارائه دهند و خانواده ها نیز نظارت جدی بر استفاده از تلفن همراه داشته باشند. استفاده صحیح از تلفن همراه به نوجوانان آموزش داده شود ملکی تصریح کرد: باید استفاده درست و صحیح از تلفن همراه به نوجوانان آموزش داده شود چرا که شرایط سنی برخی از دانش آموزان برای استفاده از تلفن همراه اصلا مناسب نیست. وی ابراز کرد: براساس نظر کارشناسان آسیب های اجتماعی استفاده از موبایل برای افراد زیر ۱۶ سال خطرناک است و باید با محدودیت هایی روبه رو شوند. عبدالرضا فولادوند مدیرکل آموزش و پرورش همدان نیز اظهار کرد: در برخی از مدارس، مدیران تلفن همراه دانش آموزان را به امانت نگه می دارند و در زمان پایان ساعت درسی و هنگام خروج دانش آموزان از مدرسه به آنها تحویل می‌دهند. وی تأکید کرد: اگر در ساعت مدرسه مانند کلاس درس، ساعت تفریح، در حیاط مدرسه‌ تلفن همراه دانش آموز توسط مسئولان و مدیران مدارس مشاهده شود مطابق آیین نامه آموزشی و دستورالعمل اجرایی اقدام می‌کنند. مدیرکل آموزش و پرورش همدان تصریح کرد: مدیران مدارس اختیار قانونی دارند که تلفن همراه دانش آموزان در محیط مدرسه را به صورت موقت و در صورت تکرار تا پایان سال توقیف و ضبط کنند و به والدین اطلاع دهند.     منبع:تسنیم
کد خبر: ۴۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۷