برچسب ها
اعضای بدن نوجوان روستایی که در سانحه تصادف مرگ مغزی شده بود پس از پیوند به 6 بیمار نیازمند، جان دوباره‌ای به آنها بخشید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : این نوجوان 17 ساله که« محمد احمدی» نام داشت وقتی همراه پسرخاله‌اش سوار بر موتور به مراسم عروسی یکی از بستگان می‌رفتند بر اثر انحراف به چپ یک خودرو جان باختند. اهالی روستای گنجه‌ای بزرگ شهرستان بویر احمد در تکاپوی برگزاری عید بزرگ قربان بودند. ساعتی بعد خبر تصادف دو نفر از جوانان اهالی روستا همه را نگران کرده بود. خبر دهان به دهان چرخید و مشخص شد محمد نوجوان 17 ساله روستا که به همراه پسرخاله‌اش سوار بر موتور به یکی از روستاهای اطراف برای شرکت در مراسم عروسی می‌رفتند با یک خودرو تصادف کرده‌اند.صفدر احمدی پدر محمد که اهدای اعضای بدن پسرش را کاری پسندیده در راه خدا می‌داند از روز حادثه و رضایت برای اهدای اعضای بدن محمد این‌گونه می‌گوید: «خدا به من و همسرم 7 فرزند عطا کرده‌است، محمد فرزند سوم ما بود. راننده تاکسی هستم و با مسافرکشی خرج زندگی را تأمین می‌کنم. محمد پسر باهوشی بود و سعی می‌کرد با درس خواندن و کسب نمرات عالی زحمات من را جبران کند. همیشه دوست داشت به دیگران کمک کند و اهالی روستا روز مراسم خاکسپاری او از کمک‌ها و محبت‌های پسرم تعریف می‌کردند، روز حادثه وقتی اهالی روستا خبر تصادف محمد را به من دادند سراسیمه خود را به بیمار ستان شهید بهشتی یاسوج رساندم؛ چند نفر از اهالی، پسرم و پسرخاله‌اش را به بیمار ستان رسانده بودند. هنوز در شوک شنیدن این خبر بودم که متوجه شدم پسرخاله محمد همان لحظه اول تصادف کشته شده است. محمد و پسرخاله‌اش قرار بود به جشن عروسی یکی از بستگان بروند و در بین راه خودروی پرایدی پس از انحراف با آنها برخورد کرده بود. پسرم را به اتاق عمل برده بودند و من و همسرم دست به دعا برداشته بودیم، چند ساعت بعد یکی از پزشکان بیمار ستان به ما گفت تلاش‌ها بی‌نتیجه است و محمد مرگ مغزی شده است. تا به آن روز با مرگ مغزی آشنایی نداشتم و احساس می‌کردم نفس کشیدن پسرم دلیل زنده بودن او است. این واقعیت تلخ را نمی‌توانستیم بپذیریم تا اینکه مسئول پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با تشریح مرگ مغزی پسرم از ما خواست تا اعضای بدن او را به بیمار ان نیازمند اهدا کنیم.»مرد با یادآوری لحظات دشوار تصمیم‌گیری برای اهدای اعضای بدن پسرش گفت: «تصمیم بسیار سختی بود اما وقتی در بیمار ستان بیمار انی را دیدم که به خاطر از کار افتادن عضو حیاتی بدنشان سال‌ها با سختی زندگی می‌کردند تصمیم گرفتم تا سهمی در زندگی بخشیدن به آنها داشته باشم. روز عید قربان بود و همه در تدارک جشن عید و قربانی کردن در راه خدا بودند، من چیزی نداشتم تا قربانی کنم و تصمیم گرفتم پسرم را در راه خدا بدهم. داستان حضرت ابراهیم(ع) را بارها از زبان پدرم شنیده بودم. او به فرمان خدا تصمیم داشت تا اسماعیل‌اش را قربانی کند، احساس کردم لحظه امتحان من هم فرارسیده است و باید از این امتحان بزرگ سربلند بیرون بیایم. با همسرم موضوع را مطرح کردم و گفتم روز عید قربان با اهدای اعضای بدن محمد می‌توانیم به چند بیمار نیازمند عیدی دهیم، همسرم پذیرفت و همه اعضای بدن او را به بیمار ان نیازمند بخشیدیم، از اینکه سهم کوچکی در زندگی بخشیدن به چند بیمار نیازمند داشتیم خوشحالیم اما جای خالی محمد هیچگاه برای ما پر نخواهد شد.   شفا انلاین
کد خبر: ۴۸۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۵

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان. مجلس اول:  مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.   خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.   و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».   روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!    و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود... مجلس دوم:   کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.   و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار ، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.   اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.   دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.   غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.   ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.   ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!   ... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود. مجلس سوم:   ... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.   ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!  قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:   ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....   سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!   ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.  رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:   ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.   حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است. مجلس چهارم:   خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.   خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.   ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!   خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:   ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.   درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!   بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:   ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...   ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:   ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:   ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:   ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...   بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:   ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم... مجلس پنجم:  ... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.   مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:   ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.   سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:   ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم... مجلس ششم:   ... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.   بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!   به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.   حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش  بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.   زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.   بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:   ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!   امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:   ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:   ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:   ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی.. مجلس هفتم:   ... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.   و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.   به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...   ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.   و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.   آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد. مجلس هشتم:   سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.   ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند. او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی: یا ارهب الموت اذالموت رقا حتی أواری هی المصالیت لقی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی أنا العباس أغروا بالسقا ولا أخاف الشر یوم الملتقی (نمی ترسم از مرگ چون رو کند                 دلم با دلیری مگر خو کند بود جانم از بهر مولا سپر                  که عباسم و مشک دارم به بر نمی ترسم از جنگ با کافران                  وگر باردم جمله تیغ و سنان)   کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی: والله ان قطعتموا یمینی      انی أحامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین      نجل النبی الطاهر الأمین (قسم بر خدا کاو به حالم گواست      جدا گر کنید از تنم دست راست ز دین و امامم حمایت کنم      که فرزند پاکیزه مصطفاست)   و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی: یا نفس! لا تخشی من الکفار و أبشری برحمه الجبار مع النبی السید المختار قد قطعوا ببغیهم یساری فأصلهم یا رب حر النار (مترس ای نفس از کفار ملعون                     بشارت بر تو از حق باد اکنون که گردی با رسول الله مختار                      غریق رحمت جبار بی چون یسارم را جدا کردند دونان                       به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)   خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.   مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:   ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!   دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.   ... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.   و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود. منابع: 1)     بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره) 2)     الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید 3)     اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره) 4)     ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی 5)     چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

جامعه اسلامی علاوه بر این که امن است باید سالم هم باشد و دردهای ظاهری و باطنی خود را مرتفع کند
کد خبر: ۴۶۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷

در یک اقدام خداپسندانه 3 عضو بیمار مرگ مغزی در گچساران اهداء شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش روابط عمومی علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد پرویز یزدان‌پناه، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد، گفت: اعضای بدن بیمار مرگ مغزی زیدونی جان سه نفر را نجات داد. وی افزود: با اهداء دو کلیه و کبد مرد 43 ساله ساکن خوزستان بخش زیدون روستای شله‌زار که بر اثر تصادف دچار خون‌ریزی وسیع مغزی (مرگ مغزی ) شده بود جان سه بیمار نیازمند به این اعضای حیاتی را نجات داد.  معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: پس از اظهار رضایت خانواده مرحوم ایرج جوی، تیم جراحی پیوند اعضاء شیراز در بیمار ستان شهید رجایی گچساران حضور یافته و اعضاء نامبرده را پس از خارج‌ کردن از بدن بیمار به بیمار ستان نمازی شیراز انتقال داده و به بیمار ان نیازمند به این اعضاء حیاتی پیوند داده شد. یزدان‌پناه تصریح کرد: با اهدای اعضای بدن این بیمار مرگ مغزی، دهمین بیمار مرگ مغزی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال جاری است که اعضای بدن وی به نیازمندان اهدا می‌شود. وی در پایان ضمن ارج نهادن به این اقدام خداپسندانه برای خانواده وی طلب صبر و مغفرت داریم.
کد خبر: ۴۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۵

وی با تاکید بر اینکه آنژین چرکی نیز مانند سایر بیمار ی‌های تنفسی از طریق ذرات تنفسی سرفه و عطسه به دیگران منتقل می‌شود، تصریح کرد: ازآنجاکه در محیط مدرسه تعداد زیادی دانش‌آموز با هم یک جا تجمع دارند، این بیمار ی به راحتی می‌تواند بین دانش آموزان حساس منتقل شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : یک متخصص بیمار ی‌های عفونی آنژین گلو را مهم‌ترین بیمار ی شایع در مدارس همزمان با آغاز فصل پاییز دانست. دکتر بابک صیاد در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: در فصل بازگشایی مدارس و با آغاز فصل سرما از آنجاکه تعداد زیادی دانش‌آموز با هم یک جا جمع می‌شوند، امکان شیوع بیمار ی‌های ویروسی و باکتریال بیشتر می‌شود. وی انواع گلودرد و آنژین گلو را مهم‌ترین بیمار ی شایع در مدرسه خواند و ادامه داد: آنژین‌های گلو به دو نوع اصلی ویروسی و باکتریال تقسیم می‌شوند که نوع باکتریایی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. این پزشک متخصص افزود: آنژین گلوی باکتریایی که عمدتا با آنژین چرکی شناخته می‌شود، با گلودرد شدید یا تب همراه است و در صورتی که درمان آنتی بیوتیکی مناسبی برای آن نباشد، می‌تواند منجر به تب روماتیسمی (روماتسیم قلبی) شود و در آینده مشکلات دریچه قلب را ایجاد کند. این بیمار ی در سن 5 تا 15 سال شیوع بیشتری دارد. وی با تاکید بر اینکه آنژین چرکی نیز مانند سایر بیمار ی‌های تنفسی از طریق ذرات تنفسی سرفه و عطسه به دیگران منتقل می‌شود، تصریح کرد: ازآنجاکه در محیط مدرسه تعداد زیادی دانش‌آموز با هم یک جا تجمع دارند، این بیمار ی به راحتی می‌تواند بین دانش آموزان حساس منتقل شود. صیاد گلودردهای ویروسی و انواع سرماخوردگی‌ها را از دیگر بیمار ی‌های فصل بازگشایی مدارس عنوان و خاطرنشان کرد: بعد از مهر ماه نیز شاهد شیوع آنفلونزاهای فصلی در مدارس هستیم که اولین نشانه اپیدمی آن غیبت تعداد زیادی از دانش آموزان است. این متخصص بیمار ی‌های عفونی در خصوص چگونگی پیشگیری از بیمار ی‌ها در مدارس، رعایت بهداشت فردی و شست‌وشوی مکرر دست‌ها را مهم‌ترین راهکار برشمرد و از خانواده‌ها خواست فرزند بیمار خود را برای درمان مناسب نزد پزشک برند تا در صورت نیاز برای استراحت در خانه بماند و دیگران را نیز مبتلا نکند. لازم است در مدارس تهویه مناسب وجود داشته باشد. صیاد به انواع مسمویت‌های غذایی شایع در مدارس هم اشاره کرد و گفت: در برخی موارد دانش آموزان از بوفه مدارس خوراکی یا غذای آماده تهیه می‌کنند که به دلیل ماندن زیاد می‌تواند منجر به مسمومیت شود. وی گفت: توصیه می‌شود دانش آموزان تا حد امکان از خانه خوراکی و لقمه همراه داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴

روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه می‌کند...
کد خبر: ۴۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان کهگیلویه از زنده بودن قربانی اسیدپاشی در شهرستان دهدشت خبر داد و گفت: تشخیص میزان سوختگی بستگی به عفونت‌های پس از اسیدپاشی، نوع و درصد خلوص اسید دارد
کد خبر: ۴۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۱

متاسفانه يکي از عادت‌هاي ناسالم ما ايراني‌ها اين است که نمي‌دانيم چطور و چقدر احساسات خود را به ديگران، مخصوصا بچه‌ها، بروز بدهيم و خيلي‌هايمان هم مديريت و کنترلي بر احساسات و هيجان‌هاي خود نداريم
کد خبر: ۴۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۹

من فکر می‌کنم که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا باید خود را با واقعیت تطابق دهد. این چیزی است که ما نیاز داریم. ما نمی‌خواهیم که بر مردم چیزی تحمیل کنیم. ما باید خود را منطبق با واقعیات کنیم. ما معتقدیم که صلح و امنیت در جهان توسط سیاست‌های دوگانه همانند آن‌چه که شما با داعش در سوریه و عراق به گونه‌های مختلف رفتار می‌کنید به دست نمی‌آید.  به گزارش آوای دنا به نفل از  خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمدجواد ظریف که برای حضور در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر می‌برد، در گفت‌وگوی تفصیلی با رادیو ملی آمریکا در پاسخ به سوالی درباره آمادگی ایران و آمریکا برای دستیابی به یک توافق، گفت: من فکر می‌کنم که همه برای دستیابی به توافق آماده باشند. اولین دلیل آن این است که من فکر می‌کنم در این مسأله همه گزینه‌های بد مورد آزمایش قرار گرفته‌اند و همان‌گونه که چرچیل می‌گوید بعد از آزمایش همه گزینه‌های بد ما بتوانیم از گزینه درست استفاده کنیم. وی افزود: من هنوز بر این باورم که این یک احتمال است. تنها مشکل این است که چگونه بتوانیم این مسأله را در میان برخی گروه‌های داخلی به خصوص آمریکا و حتی برخی از کشورهای اروپایی ارائه کنیم. ممکن است این اتفاق آنها را خوشحال کند و یا آنها را ناراحت کند. زیرا برخی از آنها از انجام هر گونه توافقی خوشحال نخواهند شد. وی در پاسخ به سوال دیگری درباره این‌که آیا شما فکر می‌کنید که آمریکایی‌ها از دستیابی به هر‌گونه توافق با ایران احساس دستیابی به یک توافق بد را داشته باشند، افزود: برخی تصور می‌کنند که دستیابی به توافق با ایران یک ایده بدی است. آنها از دستیابی به هر توافقی با ایران ناراضی هستند و تلاش می‌کنند که با استفاده از بهانه‌هایی هرگونه توافقی را بشکنند. اما من فکر می‌کنم اگر شما میان دستیابی به توافق با عدم توافق را مقایسه کنید بسیار مشخص است که دستیابی به توافق قابل ترجیح‌تر است. ما در طول 10 سال گذشته تلاش می‌کنیم که در حوزه هسته‌ای به یک توافق برسیم. اگر آمریکا معتقد است که تحریم‌ها می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد در این صورت باید به این سوال پاسخ دهد و آنهایی که تلاش می‌کنند تحریم‌ها ادامه یابد و به دنبال تصویب تحریم‌های بیشتر هستند تاکنون از تصویب تحریم‌ها چه چیزی به دست آورده‌اند؟ آیا آنها توانسته‌اند به یکی از اهداف مورد نظر خود دست یابند؟ آنها دو هدف دنبال می‌کردند. اولی این بود که ایران را وادار به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای‌اش کنند. وی ادامه داد: برنامه هسته‌ای ایران یک برنامه تسلیحاتی نیست بلکه صلح‌آمیز بوده و ایران این برنامه را کنار نخواهد گذاشت. به هنگام اعمال تحریم‌ها علیه ایران ما کمتر از 200 سانتریفیوژ داشتیم اما اکنون ما حدود 20 هزار سانتریفیوژ داریم. این یکی از نتایج روشن تحریم‌ها بوده است. اگر یکی از اهداف پنهانی اعمال تحریم‌ها ایجاد فاصله و اختلاف میان دولت و مردم بود تاریخ نشان داد که این مسأله اشتباه است زیرا سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری 73 درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند و اعتماد خود را به دولت نشان دادند. وزیر امور خارجه کشورمان درباره حسن روحانی به عنوان کسی که مردم ایران به وی رأی دادند، گفت: به این مرد رأی داده شد، زیرا وی کسی بود که اعلام کرد می‌خواهد روابط خوبی با غرب داشته باشد، زیرا وی معتقد بود که رئیس جمهور پیشین در این مسأله سوء مدیریت داشته است. اما وی هرگز اعلام نکرده است که برنامه هسته‌ای ایران را کنار می‌گذارد. وی اعلام کرده است که رویکردش، رویکرد دولت پیشین نخواهد بود و یکسان نیست و به همین دلیل رویکرد پیشین باید تغییر می‌یافت. ظریف درباره نگاه مردم ایران به آمریکا گفت: آمریکا به اعمال تحریم‌ها ادامه می‌دهد. این در حالی است که این کشور در برنامه اقدام مشترک ژنو که در نوامبر گذشته به آن دست یافتیم متعهد به عدم اعمال تحریم‌های جدید شده است، آمریکایی‌ها در یافتن تکنیک‌های مورد نظر بسیار خوب هستند و می‌توانند توجیه کنند که این تحریم‌ها، تحریم‌های جدیدی نیستند. اما واقعیت موضوع این است که مردم ایران بر این باورند که دولت آمریکا در این مسیر کمتر صداقت از خود نشان داده است و تحریم‌های جدید اعمال کرده است. بر همین اساس است که رهبر ایران اعلام می‌کند که عموم مردم ایران نسبت به آمریکا شکاک هستند. بگذارید در این باره مثالی بیان کنم. هفته گذشته یک بیمار ایرانی نمونه خون خود را به آمریکا فرستاد تا از نتیجه آن مطمئن شود اما آنها قبول نکردند. ظریف ادامه داد: ما آزمایشگاه‌های خود را داریم. این یک مسأله پزشکی و دارویی است. این بیمار نمونه خون خود را در آزمایشگاه‌های ایرانی آزمایش کرده بود اما برای اطمینان بیشتر می‌خواست نمونه خون خود را به آمریکا بفرستد اما چون ایران تحت تحریم بود آمریکا قبول نکرد. اگر شما می‌بینید که مردم و رهبران آنها نسبت به راهی که آمریکا با مسائل برخورد می‌کند شکاک هستند این مسأله به این دلیل است که آمریکا به دنبال فشارهای اقتصادی و نظامی علیه ایران است و همین مسأله حتی آمریکا را در راه دستیابی به یک راه‌حل که منافع این کشور را تأمین می‌کند کور کرده است. ظریف درباره آمادگی ایران برای دستیابی به توافق گفت: اگر دولت آمادگی برای توافق نداشت در این صورت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش‌های متعدد اخیر خود یکی پس از دیگری اعلام نمی‌کرد که ایران تعهدات خود را به طور کامل اجرا کرده است. هیچ مکانیزم بین‌المللی وجود ندارد که بسنجد آمریکا تا چه حد به تعهدات خود عمل کرده است. اگر این امکان وجود داشت من مطمئنم که آمریکا نمره مردودی می‌گرفت. وزیر امور خارجه ایران ادامه داد: ما آماده هستیم و این آمادگی را داریم که مذاکرات را به نتیجه برسانیم. ما آماده هستیم که در مذاکرات تا آخرین لحظه باقی بمانیم. ما معتقدیم که یک توافق خوب در دستان ما است و ما تنها نیاز داریم که هر دو طرف قادر باشند به توافق دست یابند. ظریف درباره وجود اختلافات میان ایران و طرف مقابل درباره برنامه هسته‌ای، گفت: ما درباره تعلیق گفت‌وگو نمی‌کنیم و تنها صحبت از محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران کردیم. اکنون بار دیگر این مشکل به دریافت دوطرف باز می‌گردد. ایران ظرفیت تولید سانتریفیوژ دارد و همانند کشوری نیست که تکنولوژی را وارد کرده باشد. ما خود تکنولوژی را توسعه دادیم و در این راه قدردان تحریم‌های آمریکا و فشارهای این کشور هستیم. وی گفت: ما فن‌آوری بومی خود را توسعه دادیم. شما اعلام می‌کنید که ایران باید برنامه غنی‌سازی خود را کنار بگذارد اما علم را نمی‌توان کنار گذاشت و شما نمی‌توانید فن‌آوری را کنار بگذارید. ما این مسأله را یاد گرفته‌ایم. بر همین اساس بهترین راه این است که این اطمینان را نشان دهیم که این فن‌آوری برای اهداف صلح‌آمیز استفاده می‌شود. وی درباره موارد اختلاف میان ایران و گروه 1+5، گفت: ما درباره جزئیات فکر نمی‌کنم که نزدیک باشیم اما معتقدم که ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم. حقیقت این است که این‌که ما اتفاق نظر نداریم به این معنی است که آمریکا و برخی از متحدان غربی‌اش تلاش می‌کنند که محدودیت‌هایی را علیه ایران اعمال کنند. آن‌چه که ما تاکنون به عنوان پیشنهاد آماده کرده‌ایم و آن را به طرف مقابل ارائه کرده‌ایم روش‌های علمی است که این تضمین را می‌دهد که ایران هرگز به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست. ما اعلام کرده‌ایم که ما بمب هسته‌ای نمی‌خواهیم و این مسأله را به طور آشکارا در دکترین هسته‌ای خود نیز بیان کرده‌ایم که سلاح هسته‌ای نه تنها امنیت ما را بالا نمی‌برد بلکه باعث کاهش امنیت ما نیز می‌شود. این مسأله کاملا روشن است. آیا سلاح هسته‌ای توانسته است امنیت اسرائیل را فراهم کند؟ و آیا سلاح هسته‌ای توانسته آمریکا را از حوادث 11 سپتامبر دور کند؟ بیایید در این باره واقع‌بین باشیم. اما برخی افراد در اینجا نمی‌توانند این مسأله را درک کنند. وی در پاسخ به سوالی درباره این‌که آیا حضور داعش باعث تغییر دولت در عراق شد؟ گفت: بگذارید اظهارات شما را تصحیح کنم. دولت عراق تغییر پیدا نکرده است. شما در عراق انتخاباتی داشتید و مردم این کشور اعضای پارلمان را انتخاب کردند و آنها نخست وزیر خود را انتخاب کردند و ممکن بود بدون تهدید نیز این تغییر را انجام می‌دادند. این یک روند است. اکنون کسی از حزب نخست وزیر پیشین بر سر کار آمده است. نخست وزیر جدید از حزب مخالف نیست. من نمی‌خواهم که هیچ کس به خصوص تروریست‌ها باور کنند که توانسته‌اند دولت عراق را با تغییر نخست وزیر این کشور دچار تحول کنند. وزیر امور خارجه ایران درباره وضعیت عراق و سوریه گفت: من بر این باورم که مهم است مردم واقعیت‌های موجود بر روی زمین را مشاهده کنند. اجازه بدهید که مردم عراق درباره دولتشان تصمیم بگیرند. همچنین اجازه به مردم سوریه بدهید که درباره دولت خود تصمیم‌گیری کنند. ما کشوری هستیم که بزرگترین تأثیر را بر عراق داریم. اما از همان ابتدا اعلام کردیم که ما هیچ مداخله‌ای در تصمیم مردم عراق نسبت به انتخاب دولتشان نخواهیم داشت و بر این مسأله تأکید کردیم و تا آخرین لحظه بر این تصمیم خود اصرار کردیم. ما به عراقی‌ها کمک کردیم و به آنها مشورت‌هایی دادیم و به آنها کمک کردیم که گروه‌های مختلف عراقی با یکدیگر هماهنگ شوند. من خود به عراق رفته و به مناطق اهل سنت، تشیع و حتی کردستان عراق. ما هیچ تصمیمی را به مردم عراق تحمیل نکردیم. ظریف ادامه داد: همین مسأله برای مردم سوریه اتفاق اتفاد مردم سوریه باید خود دولتشان را انتخاب کنند. چرا به مردم سوریه اجازه داده نمی‌شود که خود تصمیم بگیرند. این مسأله به این خاطر است که آمریکا این اطمینان را ندارد اگرچه انتخابات به صورت مساوی، برابر و آزادانه با نظارت سازمان ملل و جوامع بین‌المللی برگزار شد. هر کسی می‌توانست در این انتخابات شرکت کند یا پیروز انتخابات باشد. وی در پاسخ به سوالی درباره این‌که چرا ایران از تأثیر و نفوذ خود در سوریه استفاده نکرد و باعث آرامش و امنیت در سوریه نشد؟ گفت: من فکر می‌کنم که این کار ما نیست. مردم سوریه باید این کار را بکنند. ما از نفوذ خود استفاده می‌کنیم. همان‌گونه که در گذشته استفاده کرده‌ایم. برنامه 4 ماده‌ای ما برای برون‌رفت از بحران سوریه در همین راستا بود. اگرچه غرب و برخی از همسایگان این شرایط را قبول کردند اما متأسفانه آنها بر پیش‌ شرایطی تأکید کردند که همین پیش شرایط تا امروز باعث مرگ بسیاری در سوریه شده است. وی در پاسخ به سوال خبرنگار رادیوی ملی آمریکا درباره پیش شرط مبنی بر رفتن اسد، گفت: این مسأله‌ای است که مردم سوریه باید در این باره تصمیم بگیرند. وزیر امور خارجه کشورمان درباره داعش گفت: کنفرانس پاریس ائتلاف پشیمان شدگان بود. آنها مردمی هستند که زمانی آنها را مسلح کرده و تأمین مالی کردند. اکنون می‌خواهند با آنها مبارزه کنند و این مسأله نشان می‌دهد که آنها در طول سه سال گذشته سیاست غلطی در پیش گرفتند. در واقع بشار اسد این گروه‌های تروریستی را ایجاد نکرده است بلکه 11 سال پیش با مداخله آمریکا در عراق به وجود آمد. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران، گفت: ما در منطقه خطرناکی زندگی می‌کنیم. اما به عنوان یک قدرت منطقه‌ای مسئولیت‌هایی داریم. ما به کشورها در منطقه کمک می‌کنیم اما به آنها فشاری اعمال نمی‌کنیم. ما در طول 300 سال گذشته یعنی در طول سه قرن گذشته به کشور دیگری تجاوز نکردیم. ما به دنبال راه‌هایی برای اقناع همسایگانمان هستیم که می‌خواهیم با آنها روابط خوب همسایگی داشته باشیم. اکنون متأسفانه فضای شکاکانه به وجود آمده است. ما نمی‌توانیم امنیت را با پول بخریم. نمی‌توان با پول همه چیز را به دست آورد. ما در بسیاری از کشورهای منطقه نفوذ داریم اما هرگز تلاش نمی‌کنیم که بگوییم این فرد باید نخست وزیر شما باشد. نخست وزیر یا رئیس‌جمهور یا رهبر شما باشد. وی درباره حمایت‌های احتمالی عربستان سعودی از برنامه هسته‌ای ایران، گفت: من امیدوارم که همه کس به عنوان یک تهدید عمومی و یک چالش عمومی با داعش برخورد کنند. ایران و عربستان سعودی و کشورهای دیگر در منطقه می‌توانند با یکدیگر برای برطرف کردن این چالش کار کنند. برخورد با این چالش به معنای بمباران منطقه نیست بلکه به معنای جلوگیری از ایجاد شرایط برای ظهور این گروه‌های تروریستی در منطقه است. ظریف در پاسخ به سوالی درباره این‌که آیا در عراق نیروهای ایرانی نیز علیه داعش مبارزه می‌کنند؟ گفت: ما نیرویی در عراق نداریم. تنها مشاوره‌های نظامی در عراق داریم و ما کمک‌های نظامی به عراق فراهم می‌کنیم. این اتفاق به درخواست دولت عراق انجام می‌گیرد. زمانی که کردستان عراق نیز مورد تهدید داعش قرار گرفته بود ایران اولین کشوری بود که مشاوران و تجهیزات خود را به آنجا اعزام کرد. ما به عراقی‌ها کمک می‌کنیم اما این عراقی‌ها هستند که می‌توانند با هر کسی هماهنگ شوند. ما به تصمیم آنها اعتماد می‌کنیم. تنها به دولت و مردم عراق کمک می‌کنیم و هر کاری که عراقی‌ها بخواهند با کشورهای دیگر انجام دهند تصمیم خود آنها است. وی درباره همکاری عراق و آمریکا برای مبارزه با داعش، گفت: من فکر نمی‌کنم که نوع اقدامات آمریکا در جهت کمک به عراقی‌ها و حفظ سرزمین آنها باشد. ظریف درباره تفاوت کمک ایران و آمریکا به عراق‌، گفت: ما به مردم و دولت عراق کمک می‌کنیم اما به آنها نمی‌گوییم که چه کنند. ما در هر راهی که بتوانیم به آنها کمک می‌کنیم. اما آمریکا متفاوت از ما عمل می‌کند. این کشور یک قدرت بزرگ نظامی و به طور محتمل بزرگترین قدرت نظامی در جهان را دارد. آمریکا در مبارزه با داعش جدی نیست. زیرا شما نمی‌توانید با یک گروه تروریستی برخورد کنید که پایگاه آن در سوریه است و شما آن را در سوریه تغذیه کرده‌اید. شما می‌توانید چنین فشاری را بر دولت سوریه داشته باشید که تنها نیرویی است که در برابر این گروه‌های تروریستی مقاومت کرده است. وی ادامه داد: من فکر می‌کنم که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا باید خود را با واقعیت تطابق دهد. این چیزی است که ما نیاز داریم. ما نمی‌خواهیم که بر مردم چیزی تحمیل کنیم. ما باید خود را منطبق با واقعیات کنیم. ما معتقدیم که صلح و امنیت در جهان توسط سیاست‌های دوگانه همانند آن‌چه که شما با داعش در سوریه و عراق به گونه‌های مختلف رفتار می‌کنید به دست نمی‌آید. وزیر امور خارجه ایران درباره روزنامه‌نگار واشنگتن پست که چندی پیش توسط ایران مورد بازداشت قرار گرفت، گفت: جیسون رضائیان یک شهروند ایرانی است و در واقع تابعیت دوگانه دارد. من در جایگاهی نیستم که درباره وی اطلاعاتی ارائه دهم و حتی اطلاعاتی ندارم که بخواهم آنها را با شما در میان بگذارم. هر آن‌چه که وی انجام داده است به عنوان یک شهروند ایرانی بوده نه یک شهروند آمریکایی. اکنون من امیدوارم که همه بازداشت‌شدگان آزاد خواهند شد. من معتقدم که به نفع همه کس است که در فضای مثبت کار کنند. این همان چیزی است که من در طول ماه‌های گذشته بر اساس آن عمل کرده‌ام. من معتقدم مردم باید عدالت و قانون را رعایت کنند، اگر جرمی انجام داده باشند با عدالت مواجه شوند. البته اگر وی هیچ جرمی به عنوان شهروند ایرانی انجام نداده باشد در این صورت تعهد ما این است که به عنوان دولت ایران به دنبال آزادی وی باشیم. ظریف در بخش دیگری از اظهاراتش، افزود: اکنون بگذارید که من به شما بگویم که برخی شهروندان ایرانی بدون هیچ توضیحی در کشورهای آسیای شرقی در زندان به سر می‌برند. یکی از آنها چند ماه پیش در زندان درگذشت. تحریم‌های آمریکا تنها قابل پیگیری در سرزمین آمریکایی است و نباید نقض تحریم‌های آمریکا به عنوان جرمی در کشورهایی مانند تایلند، فیلیپین و مالزی محسوب شود. بیایید با واقعیات بر اساس واقعیات رفتار کنیم. به طور شخصی من جیسون را می‌شناسم وی به عنوان خبرنگار با من کار کرده است. وی یک خبرنگار عادل بوده است، بر همین اساس من امیدوارم که زمان بازداشت او کوتاه باشد و به تلاش‌های خود ادامه خواهم داد که این بازداشت طولانی نشود. اما نکته مهم این است که یک شهروند ایرانی توسط مقامات ایرانی بر اساس قانون ایران مورد بازجویی قرار می‌گیرد. رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان در ادامه درباره باز شدن فضای اینترنت و دسترسی راحت‌تر مردم به شبکه‌های اجتماعی، گفت: شما می‌دانید من از کجا آمده‌ام. بیشتر جمعیت مردم ایران به طور سنتی بر این باورند که دولت موظف است که شرایط اجتماعی امنی ایجاد کند. بر همین اساس زمانی که کودکان می‌خواهند وارد اینترنت شوند نباید با مسائلی مانند پورنوگرافی مواجه شوند. این وظیفه دولت است که بتواند مرزی برای آنها ایجاد کند و امنیت اجتماعی برای آنها فراهم شود. یکی از بحث‌های موجود در ایران این است که چگونه بتوانیم چنین مسأله‌ای را ایجاد کنیم. من امیدوارم در آینده بتوانیم در این باره به یک اجماع اجتماعی دست یابیم. وی در پایان درباره حضور فرزندانش در ایران، گفت: فرزندان من در آمریکا نیستند اگر چه در آمریکا به دنیا آمده‌اند اما در ایران زندگی می‌کنند. شباهت‌های بسیاری میان دو کشور وجود دارد. من به هر دو ملت افتخار می‌کنم. به دو ملتی که به دنبال داشتن صلح‌، امنیت و احترام متقابل هستند. من فکر می‌کنم که همه جهان می‌توانند در کنار هم باشند. البته تفاوت‌هایی میان دولت‌ها وجود دارد اما این به آن معنی نیست که مردم ایران و مردم آمریکا متفاوت از یکدیگر هستند.
کد خبر: ۴۳۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

مسوول هماهنگ کننده تیم پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج گفت:.170 بیمار دیالیزی در این استان چشم انتظار پیوند کلیه هستند
کد خبر: ۴۳۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۹

سهیلا عزیز زاده : این طرح را با هدف ارتقای سطح سلامت جامعه، بهبود سلامت محرومان، نهادینه کردن خدمات داوطلبانه سلامت و حمایت از بیمار ان کم درآمد و آسیب پذیر در شهرستان لنده اجرا نموده ام
کد خبر: ۴۲۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۵

مسئول هماهنگ کننده پیوند اعضاء دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه وبویراحمد گفت: اعضاء بیمار مرگ مغزی درگچساران جان سه نفر را نجات داد .عباسی افزود:با اهداء دوکلیه و کبد محمد انصاری، مرد 39 ساله گچسارانی که دراثرتصادف دچار خون ریزی وسیع مغزی (مرگ مغزی )شده بود جان سه بیمار نیازمند نجات یافت .وی گفت: این جراحی صبح امروزدر بیمار ستان شهید رجایی گچساران انجام شد.(واحد مرکزی خبر)
کد خبر: ۴۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۵

محققان برای درمان بیمار ی آنژین صدری، لوله گیاهی بیگودی‌شکلی را طراحی کرده‌اند که از ایجاد لخته خونی در قلب پیشگیری می‌کند. به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا ، آنژین صدری یکی از بیمار ی های قلبی است که با به محدود کردن جریان خون به قلب همراه است؛ قلب نیز مانند سایر عضلات به جریان مداوم خون اکسیژن‌دار نیاز دارد. در صورت مسدود شدن شریان‌ها با رسوب چربی موسوم به پلاک، قلب نمی‌تواند خون کافی را دریافت کند که این مسئله منجر به آنژین صدری می‌شود. افرادی که به داروهای متداول پاسخ نمی‌دهند، باید تحت عمل جراحی آنژیوپلاستی عروق کرونر قرار بگیرند؛ ورود استنت‌های فلزی به داخل شریان‌های مسدود قلب با مشکلات و عوارض جانبی از جمله گرفتار شدن در یک لخته خون و بروز حمله قلبی همراه است. محققان برای به حداقل رساندن عوارض جانبی درمان، لوله‌ ظریفی طراحی کرده‌اند که ظاهری شبیه بیگودی فر مو داشته و از گیاه تاپیوکا (Tapioca) ساخته شده‌ است؛ لوله با کمک دوربین یا اسکن، درون عروق هدایت شده و علاوه بر عریض کردن شریان مسدود‌، داروی سیرولیموس را نیز برای پیشگیری از ایجاد پلاک با خود حمل می‌کند. این لوله‌ زیست ‌تخریب‌پذیر بوده و پس از چند ماه براحتی در بدن حل می‌شود که می‌تواند در درمان آنژین صدری مورد استفاده قرار گرفته و از بروز برخی عوارض جانبی درمان پیشگیری ‌کند. عملکرد این لوله‌های ظریف در 30 بیمار مبتلا به آنژین صدری با انسداد 70 درصدی شریان مورد آزمایش قرار گرفته است.
کد خبر: ۴۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

اهدای اعضای بدن فرهنگی بازنشسته و جانباز والا مقام، عبدالطیف (مصطفی) افشاری به 8 تن از بیمار ان حیات دوباره بخشید. آوای دنا-به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به نقل از استان بوشهر، اهدای اعضای بدن فرهنگی بازنشسته و جانباز والا مقام، عبدالطیف (مصطفی) افشاری به 8 تن از بیمار ان حیات دوباره بخشید. این جانباز هفته قبل در زمان حرکت به سمت خودروی خود در برازجان، بر اثر برخورد یک اتومبیل دچار ضربه مغزی شده بود که با رضایت خانواده اش، اعضای بدن او از جمله اهدای دو کلیه کبد، دو قرنیه و دو تا پوست پشت پای این جانباز جان دوباره ای به سایر بیمار ن بخشید.
کد خبر: ۴۰۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

سرپرست مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی کهگیلویه و بویراحمد از تولد نوزاد دختر در آمبولانس اورژانس پایگاه جاده ای این استان خبر داد.آوای دنا :جلال پوران فرد روز یکشنه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: پس از تماس یک خانواده با اورژانس 115 یاسوج برای امدادرسانی زن باردار 22 ساله ساکن روستای ˈهادی آباد دم چنارˈ، بلافاصله یک دستگاه آمبولانس از پایگاه جاده ای به محل اعزام کرد. وی بیان کرد: در حین انتقال بیمار ، بدلیل شروع درد زایمان، آمبولانس متوقف و پس از انجام موفقیت آمیز زایمان، مادر به همراه نوزاد به مرکز درمانی پاتاوه انتقال داده شد. پوران فر تصریح کرد: وضعیت عمومی مادر و نوزاد خوب است و هم اکنون تحت مراقبت های تکمیلی قرار دارند. روستای هادی آباد از توابع دم چنار در 55 کیلومتری یاسوج واقع شده است.
کد خبر: ۴۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲

رییس مرکز بهداشت کهگیلویه با اشاره به شیوع بیمار ی تب مالت در روستاهای این شهرستان گفت: بیمار ی تب مالت شایع ترین بیمار ی بین انسان ودام است که تاکنون 55 بیمار در این شهرستان شناسایی شد.آوای دنا: محمد هاشم طاعتی روزدوشنبه در شورای سلامت شیوع این بیمار ی در بین انسانها را یک خطر زیست محیطی بزرگ خواند وافزود: شیوع این بیمار ی جان افراد را تهدید می کند. وی با اشاره به عفونی بودن این بیمار ی اظهارکرد: با توجه به نشانه های مشترک این بیمار ی با دیگر بیمار ی ها تشخیص آن از سوی افراد غیرمتخصص امکانپذیر نیست. طاعتی علایم این بیمار ی را بسیار زیاد خواند و تصریح کرد: تب مداوم، عرق های شبانه، کاهش وزن، سردرد، دردهای عضلانی ودرد عمومی بدن را از جمله علایم حاد بیمار ی تب مالت است. رییس دامپزشکی شهرستان کهگیلویه در این رابطه به خبرنگار ایرنا افزود: وظیفه این نهاد در مقابله با این بیمار ی تنها واکسیناسیون و حذف موارد ابتلای به بیمار ی است. حسن ابدالی با بیان اینکه دامپزشکی جهت پیشگیری از این بیمار ی هر ساله دام های سبک و سنگین را واکسینه می کند اظهارکرد: 500 هزار راس دام زیر پوشش دامپزشکی است. وی ذبح گوسفندان در فضای غیر از کشتارگاه در شیوع این بیمار ی بین انسانها را تاثیرگذار خواند وتصریح کرد: برای جلوگیری از شیوع این بیمار ی بین افراد باید دام در کشتارگاه کشتار شود. ابدالی عنوان کرد: با توجه به اینکه هیچ تضمینی برای ذبح شرعی گوسفندان در فضای عمومی نیست می طلبد مسوولان نسبت به تامین فضای گشتارگاه در سطح بخش های دیگر شهرستان اقدامات لازم را انجام دهند. وی جلوگیری از نگهداری دام آلوده در گله و همکاری با دامپزشکی در حذف دام، واکسینه کردن دام علیه بیمار ی، پرهیز از کشتار پراکنده دام در فضای باز، خودداری از تماس مستقیم با بافت های آلوده دام بویژه ترشحات دستگاه ادراری و دهان دام را از اقدامات پیشگیری از تب مالت اعلام کرد. منبع/ایرنا
کد خبر: ۴۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۶

گروهی از دختران دم‌بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می‌روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می‌روند.آوای دنا :شیرازی‌ها به آخرین جمعه ماه رمضان «جمعه الوداعی» می‌گویند. روز جمعه الوداعی مسجد جمعه شیراز بسیار شلوغ می‌شود به طوری‌که زنان شهر هر کدام به نیت خاصی از پیش از ظهر و اوایل روز برای گرفتن جای مناسب به مسجد هجوم می‌آورند یک دسته برای درست کردن چل بسم الله، جماعتی برای گرفتن دعای کیسه از دست امام جماعت مسجد، یک عده برای نوشتن دعای سیاه سرفه روی پوست کدو، یک گروه از دخترهای دم‌بخت به نیت گشایش بخت، جمعی از زن‌های بی‌فرزند به قصد بچه‌دار شدن، عده‌ای از زنان بچه‌دار به نیت گرفتن فرزندشان از شیر و خلاصه هر کسی به امید و نیتی به مسجد جامع می‌رود. در مسجد جامع شیراز منبری بلند و بسیار قدیمی با پله‌های متعدد وجود دارد که به منبر امام حسن(ع) معروف است. روز جمعه الوداعی بعد از نماز جماعت و وعظ و سخنرانی عده زیادی از زن‌ها اطراف منبر جمع می‌شوند. گروهی از دختران دم‌بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می‌روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می‌روند.زنان بی‌فرزند که آرزوی داشتن فرزند دارند، ننی «ننو» کوچک درست می‌کنند و یک عروسک قنداق کرده داخل ننی می‌گذارند و با خود به مسجد می‌آورند و در گوشه‌ای می‌بندند و چند مرتبه ننی را می‌جنبانند و نیت می‌کنند اگر تا سال بعد صاحب فرزندی شوند جمعه آخر ماه رمضان داخل صحن مسجد حلوا بپزند و خیرات کنند. بسیاری از زنان عقیده دارند اگر ننی را پشت منبر امام حسن(ع) ببندند اثرش بیشتر است.اما زنانی که باردار هستند مخصوصا آنهایی که شکم اولشان است مقداری پارچه و ریسمان و قیچی و سوزن و انگشتانه‌ای با خود به مسجد می‌آورند و بعد از نماز ظهر و عصر پارچه را می‌برند و رختکی می‌دوزند چنانچه فرصت نکردند رختک را در مسجد بدوزند چند بخیه به آن می‌زنند و رختک را در خانه می‌دوزند و این رختک را تا زمان تولد فرزندشان نگه می‌دارند و به عنوان اولین لباس به تن نوزاد می‌پوشانند و عقیده دارند با پوشیدن این رختک فرزندشان تا آخر عمر لباس عافیت می‌پوشد و ناخوش و بیمار نمی‌شود.مادرانی هم که می‌خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند عدد انار شیرین به مسجد می‌آورند اگر خود سواد داشته باشند سوره مبارکه یاسین می‌خوانند و به انارها می‌دمند و اگر سواد نداشته باشند از شخصی باسواد خواهش می‌کنند تا سوره یاسین را خوانده و به انارها بدمد. انارها را تا زمانی که می‌خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می‌دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می‌دهند معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می‌شود و بهانه نمی‌گیرد.بسیاری از زنان شیرازی بعد از مراسم جمعه الوداعی از مسجد جامع به مسجد فتح می‌روند بیشتر جمعیت را دختران دم بخت و زنان حاجتمند تشکیل می‌دهند و این مسجد در بعدازظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان پر از جمعیت می‌شود هرکس برای برآورده شدن حاجتش شمعی روشن می‌کند به‌طوری که شبستان مسجد از دود شمع دیده نمی‌شود.عده‌ای از زنان هم در صحن مسجد مشغول پختن حلوا می‌شدند و بچه‌ها هم برای گرفتن حلوای نذری هجوم می‌آوردند در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می‌چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می‌اندازد هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز می‌خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده‌اند می‌فرستند مردم با انجام این عمل اعتقاد دارند تا جمعه آخر ماه رمضان سال بعد حاجتشان برآورده می‌شود.صبح عید فطر افراد خیر صبحانه که شامل (نان، پنیر و سبزی) است در بین مردم تقسیم می‌کنند.خوراکی‌های ویژه ماه رمضان در شیراز: رنگینک، ترحلوا، کوفته هلو، کشمش پلو و قنبرپلو است.به‌طور کلی خوراک‌هایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند.نان شیرین فروش‌ها هم در این ماه بازار گرمی دارند و نوعی نان شیرین تهیه می‌کنند به نام نان چاهی که هنگام افطار قبل از این که خوراک را بخورند این نان را با چای میل می‌کنند. کسی که از روزه درمی‌آید ابتدا یک استکان عرق گاوزبان می‌خورد. مردم شیراز می‌گویند روزه سرد است عرق گاوزبان گرم را می‌خورند که سردی آن را از بین ببرد. منبع /کیهان
کد خبر: ۳۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

بستگان یک بیمار متوفی پزشک یاسوجی را در بیمار ستان شهید بهشتی این شهر مورد ضرب و شتم قرار دادند
کد خبر: ۳۹۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

به گزارش آوای دنا به نقل از تسنیم، یک کودک سنندجی که بر اثر بی‌احتیاطی در ارائه خدمات طب سوزنی؛ سوزن در دهان این کودک فرو رفته بود، جراحان توانستند این سوزن را از دهان این کودک خارج کنند.همچنین،  براین اساس بازرسان پزشکی نیز عنوان کردند که فردی که اقدام به طب سوزنی کرده است، پزشک نبوده، بلکه دامپزشک است و به گفته والدین این کودک، برای هر جلسه طب سوزنی، این دامپزشک مبلغ 840 هزار تومان از آنان دریافت کرده است.
کد خبر: ۳۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۹

در اقدامی خداپسندانه، اعضای بدن مرحوم عباسقلی خوشنو ساکن شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد که بر اثر سانحه تصادف دچار مرگ مغزی شده بود، به 5 بیمار اهدا شد
کد خبر: ۳۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۹