مشاور اقتصادی وزیر آموزش و پروش و رییس هیات مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: فرهنگیان شاغل و بازنشسته میتوانند از حداقل 12 میلیون ریال کمکهزینه خرید کالاهای ضروری در طول سال بهرهمند شوند.
به گزارش آوای دنا به نقل از مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، روحالله عالمی، مشاور اقتصادی وزیر آموزش و پروش در مراسم افتتاح شعبه جدید فروشگاه فراز در فلکه چهارم تهرانپارس تهران، با اشاره به اجرای "طرح فرهنگ" افزود: هدف از اجرای طرح فرهنگ، کمک به معیشت فرهنگیان شاغل و بازنشسته با حفظ کرامت آنان است. در قالب این طرح، در طول یک سال حداقل 12 میلیون ریال، از طریق اعمال تخفیفهای ویژه برای خرید اقلام ضروری، به خانوادههای معظم فرهنگیان یاریرسانی خواهد شد.
وی بهرهبرداری از شعبه تهرانپارس فروشگاه فراز را در راستای تسهیل بهرهمندی فرهنگیان شاغل و بازنشسته شرق تهران از خدمات "طرح فرهنگ"، مهم ارزیابی کرده و ابراز امیدواری کرد با گسترش این فروشگاهها در دیگر نقاط کشور، کلیه فرهنگیان بتوانند از مزایای طرح فرهنگ برخوردار شوند.
علی اکبر انصاری مجری طرح نیز در این مراسم گفت: با همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت، از میان گروههای کالایی مختلف، فهرستی از 19 قلم کالای ضروری پرمصرف خانوادهها مانند گوشت قرمز، مرغ، برنج و ... احصاء و مشمول مرحله اول طرح فرهنگ شد. فرهنگیان میتوانند این اقلام را در مجموع با بیست و شش و نیم درصد تخفیف نسبت به قیمت مصوب سازمان حمایت از مصرفکنندگان دریافت کنند.
وی با تاکید بر این که کلیه کالاهای مذکور از تولیدکنندگان داخلی، تامین شده و در بالاترین سطح کیفی قرار دارند افزود: علاوه بر تخفیفات ویژه برای فرهنگیان در قالب طرح فرهنگ، کلیه کالاهای موجود در این فروشگاهها با 8 تا 17 درصد تخفیف عرضه میشود .
انصاری با اشاره به این که طرح فرهنگ ابتدا به صورت پایلوت در تهران اجرا شده است، تصریح کرد: هماکنون علاوه بر تهران، 4 فروشگاه در استان مازنداران به بهرهبرداری رسیده است و طبق برنامهریزیهای صورت گرفته تا شهریور سال آینده نیز 600 فروشگاه، در نقاط مختلف کشور راهاندازی خواهد شد تا امکان بهرهمندی حداکثری جامعه خدوم و ارجمند شاغل و بازنشسته آموزش و پرورش از این طرح فراهم شود.
اسفندیار چهاربند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران نیز در این مراسم با تاکید بر توجه دولت تدبیر و امید به بهبود معیشت فرهنگیان، گفت: طرح فرهنگ، یکی ازگامهای بزرگ وزارت آموزش و پرورش برای خدمترسانی هرچه بیشتر به فرهنگیان است و امیدواریم با اجرای موفق آن، این طرح به الگویی موفق در کشور تبدیل شود.
کد خبر: ۲۷۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
در تصویر منتشر شده خطاب حسین در حفرهای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه میکند. تروریستهای داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کردهاند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد.
به گزارش آوای دنا، پایگاههای خبری حامی گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" تصاویری از یک افسر عراقی که او را مجبور به کندن قبر خود کردهاند، در شبکههای اجتماعی منتشر کردند.
در یکی از این تصاویر «خطاب عمر حسین» یکی از افسران پلیس عراق که لباس نظامی بر تن دارد در حالی که چشمهایش از شدت شکنجه مزدوران تکفیری داعش ورم کرده نشان داده میشود و یک عنصر تکفیری داعش نیز در پشت سر وی ایستاده است.
در تصویر دیگر منتشر شده خطاب حسین در حفرهای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه میکند. تروریستهای داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کردهاند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد.
پس از اتمام کندن قبر خطاب حسین با شلیک مستقیم گلوله به سرش به شهادت رسیده است.انتشار این دو عکس خشم عده زیادی از فعالان شبکههای اجتماعی و شهروندان عراقی را برانگیخته است.
یکی از فعالان شبکههای اجتماعی در اینباره میگوید: "ایستادن و نگاه نظامی او به دوربین نشان از شجاعت و شهادت او در راه خداوند و وطن است".
دیگری گفت که "شیر، شیر میماند حتی اگر بمیرد". خانم از فعالان دیگر اجتماعی «هند جبار» نوشت: "خداوند او را با شهدا محشور میگرداند، انشاءالله".«زاهر موسی» نیز گفته است: "قاتلان خطاب حسین از اوباش و تروریستها هستند و کسانی که از آنان حمایت میکنند نیز از اوباش هستند".
گفتنی است که گروه ترویستی داعش ماه گذشته تعدادی از سربازان ارتش عراق را در شهر الفلوجه استان الانبار با شلیک گلوله به سرشان اعدام کردند. همچنین تکفیریهای داعش چندی قبل از آن نیز تعدادی از نیروهای ویژه عراق را در منطقه البوبالی واقع در شرق الرمادی اعدام کردند./ابنا
کد خبر: ۲۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۹
آوای دنا:عبدالمالک ریگی، تروریست شرق کشور در بخشی از اعترافات خود از چگونگی برنامه ریزی برای ترور محمود احمدی نژاد صحبت نموده است.به گزارش فرهنگ نیوز، گروهک تروریستی وابسته به عبدالمالک ریگی قصد داشت در جریان سفر استانی محمود احمدی نژاد به سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۸۶ عملیاتی را به نام علمیات «چاه جمال» که در واقع عملیات سوء قصد به رییسجمهور بوده به اجرا بگذارد.
عبدالمالک ریگی تروریست معدوم شرق کشور در این فیلم با اعتراف به نقشه و برنامه ریزی جهت ترور محمود احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری وی، روش ترور موردنظر خود در این نقشه را برگرفته از آموزش های گروه تروریستی القاعده که دست پرورده امریکا است معرفی می کند.لازم به ذکر است این توطئه نافرجام توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) کشف و خنثی شد.
کد خبر: ۲۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
امام جمعه موقت یاسوج گفت: امیدواریم خداوند برای کمک به انقلاب آیتالله جنتی را طول عمری بیش از این عطا کند.به گزارش آوای دنا،، حجتالاسلام سید علیصالح موسویاعظم عصر امروز در آیین تودیع و معارفه فرمانداران سابق و جدید شهرستان بویراحمد با بیان اینکه این مناصب و پستها به کسی وفا نکرده است، اظهار کرد: آنچه که از یک مدیر به یادگار میماند خدمت صادقانه به مردم است.
امام جمعه موقت یاسوج از خدمات نظام جمهوری اسلامی در این سه دهه گفت و با بیان خاطرهای از محرومیت شدید این استان در دوران پهلوی افزود: برای عزیمت به شهر شیراز مدت 14 شبانهروز در شهر یاسوج اقامت داشتم و در این مدت هیچ خودرو و وسیله نقلیهای که بتوان با آن سفر کرد وجود نداشت.
حجتالاسلام موسویاعظم در بخش دیگری از اظهارات خود عمرها را گذرا دانست و با پرسشی از جمع حاضر در همین خصوص و هنگامی که با هجمه به آیتالله جنتی از سوی چند افراطی حاضر در جلسه روبرو شد از خداوند برای طول عمر آیتالله جنتی دعا کرد.
این مسئول همه ارکان کشور در دستگاههای دولتی را وابسته به هم دانست و گفت: همه باید با تعامل و برادری و پشت سر مقام معظم رهبری برای تعالی استان و کشور کوشش کنیم.
وی به بحث تکریم ارباب رجوع اشاره کرد و گفت: تکریم ارباب رجوع بسیار مهم است اما ارباب رجوع در استان کهگیلویه و بویراحمد هم باید مسئولان را تکریم کنند.
وی با درخواست از مدیران برای این که تکریم ارباب رجوع را با کارهای غیر قانونی و بیضابطه خلط نکنند، تصریح کرد: نمیتوانیم کار غیر قانونی انجام دهیم و درخواستهای نامربوط را اجرا کنیم و اسم آن را تکریم ارباب رجوع بگذاریم.
موسویاعظم از مدیران خواست تا به وظیفه خود عمل کنند و گوش آنها بدهکار افراد شایعهپراکن نباشد و در ادامه گفت: هدایت کشور بر عهده ولیفقیه آگاهی است که به وظیفه شرعی خود عمل میکند و تسلیم در برابر هیچ ابرقدرت شرق و غربی نیست و باید این گونه رهبر و مقتدایی الگوی ما مسئولان برای خدمت هر چه بهتر به مردم باشد.
منبع/فارس
کد خبر: ۲۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ناگفتههای جالبی از تعقیب و عملیات دستگیری این تروریست معدوم را تشریح کرد.به گزارش آوای دنا ، چهارم اسفندماه سال 1388 یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیات اطلاعاتی و امنیتی کشور برای دستگیری عبدالمالک ریگی رئیس گروهک جندالشیطان و از اشرار منطقه شرق کشور با موفقیت انجام شد.
اکنون که 4 سال از تاریخ انجام این عملیات گسترده میگذرد، هنوز افکارعمومی مشتاق است تا از زوایای پنهان و پیچیده انجام این عملیات اطلاعاتی و امنیتی آگاهی یابد.
بر این اساس و با توجه به پیگیریهای لازم موفق شدیم تا با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مصاحبه تفصیلی داشته باشیم تا وی ابعاد جدیدی از این عملیات را تشریح کند.
مشروح کامل مصاحبه خبرنگار امنیتی و دفاعی با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات را در تشریح انجام اقدامات اطلاعاتی و رصد عبدالمالک ریگی قبل و حین دستگیری و بخشی از اعترافاتش را در ذیل میخوانید:
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. یکی از جذابترین بخشهای پرونده عبدالمالک ریگی نحوه عملیات و اطلاع از پرواز وی و نحوه نشاندن این هواپیما در خاک کشورمان است. روز گذشته نیروی هوایی ارتش جزئیاتی از این عملیات را منتشر کرد، اما مطمئنا جزئیات دیگری نیز وجود دارد. از جمله اخطارهایی که از سوی جنگنده نیروی هوایی ارتش به هواپیمای مسافربری قرقیزستان داده شد، اما عنوان نشد که چرا این هواپیمای مسافربری به اخطارها توجهی نکرده و فرود نمیآمد. این در حالی است که به طبع باید پیرو دستور میبود و فرود اضطراری میکرد. گویا خلبان هواپیمای مسافربری نیز مطلع بود که چه شخصی در هواپیما حضور دارد و به همین دلیل از دستورات جنگنده نیروی هوایی ارتش سرپیچی میکرد. جزئیاتی از این بخش از پرونده را تشریح کنید و اگر ناگفتهای است بفرمایید.
- به نام خداوند بخشنده مهربان. جنایات عبدالمالک ریگی یک اوجی داشت که موجب شد یک بسیج اطلاعاتی شکل بگیرد تا از اوج ضرباتی که نظام جمهوری اسلامی ایران از این ناحیه میخورد، جلوگیری شود.
یک مقدار از بحثهای اطلاعاتی این پرونده نه با یک تاخیر بلکه با یک گیر و گرفتاریهایی روبرو میشد که این گرفتاریها به بحثهای شرعی و اخلاقی مرتبط بود.
پیش از این عملیات پیچیده اطلاعاتی، عبدالمالک ریگی یکی دو مرحله در عملیات ویژه در تیررس ما قرار گرفت، اما به جهت اینکه خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بیگناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بیگناه صدمه بخورد.
این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟
- خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاهها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بیگناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل حال ما شد.
رصد خود عبدالمالک ریگی از زمانی انجام شد که وی 2 دیدار با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا انجام داد و این اقدامات وی در راهبرد اطلاعاتی ما قرار گرفت که در همین ملاقاتها و یا رفتن برای ملاقاتها و زمانی که از محیط خود و نیروهایش دور میشد زیر ضرب ما میرفت، چون هم برد اطلاعاتی داشت و هم ضربه اساسی را میشد به شاکله و فرماندهی این گروه زد.
اطلاع ما از رفتن ریگی به قرقیزستان با توجه به ملاقاتی که با آمریکاییها برنامهریزی کرده بود از قبل وجود داشت. منتهی نقطه دقیق و روز سفر را خود عبدالمالک ریگی و سرویس اطلاعاتی مقابلش میدانست، اما لطف الهی شامل حال ما شد و روزی که ریگی قصد داشت برود و در جایی که مراجعه کرد(آن موقع فیلمها و عکسهایش در رسانهها منتشر شد ) از آنجا تقریبا روی موضوع سوار شدیم. اگرچه از قبل نیز آگاهی داشتیم، اما از آنجا به بعد به صورت لحظهای موضوع دنبال شد.
سفر ریگی از کابل به امارات البته با یک استقرار چند ساعته در امارات و سپس پرواز به سمت قرقیزستان بود. وی وقتی از کابل به سمت امارات پرواز کرد بالای 50 درصد گفتیم که سوار هواپیما شد که البته این اتفاق رخ داد و از امارات به سمت قرقیزستان نیز 80 تا 90 درصد یقین کردیم که جزو مسافران پرواز است.
نکته قابل توجه این است که ریگی با هویت کاملا جعلی هر دو سفر را انجام داد. یعنی هم از کابل به امارات و هم از امارات به قرقیزستان با هویت جعلی سفر میکرد.
از نکات جالب و بارز این بخش تغییر چهره و قیافه وی برای گرفتن عکس در هر دو عنوان جعلیاش بود. یعنی یک گذرنامه جعلی از کابل به امارات و یک گذرنامه جعلی با عکس تغییر چهره داده شده از امارات به قرقیزستان داشت که در هر دو گذرنامه چهرههای متفاوتی داشت، به طوری که اگر عکسهای جعلی را با قیافه اصلی ریگی مقایسه میکردیم تشخص آن بسیار سخت بود.
آیا سرویس اطلاعاتی امارات متحده از این موضوع اطلاع داشت؟
- نمیشود گفت سرویس اطلاعاتی امارات مطلع شده بود. منتهی دسترسی به این گذرنامههای جعلی که در اختیار ریگی بود نشان میداد که از جای خوب و دست برتری حمایت میشد که ما دست برتر را آمریکا و اسرائل میدانیم.
اینکه آیا این عمله اسرائیل یا آمریکا بود عموماً آمریکاییها در منطقه نیابتی کارها را دنبال میکنند. در افغانستان هم همه چیز از جمله گذرنامه اصلی کشور دیگر یافت میشود و سرویس مورد نظر به راحتی میتوانست به گذرنامهها دسترسی پیدا کند.
عبدالمالک ریگی برای عزیمت به قرقیزستان از امارات پرواز کرد و تا عرض نیم تا یک ساعت حدود 10 تا 20 درصد تردید بود که شاید ریگی سوار هواپیما نشده باشد.
قبل و یا پس از انجام پرواز این تردید وجود داشت؟
- خیر، پس از اینکه پرواز انجام شد. در صحنه دوستان وقتی بررسی کردند، مشخص شد ریگی فرودگاه امارات را ترک کرده و از آن به بعد هماهنگیهای داخل کشور صورت گرفت.
بخش اصلی عملیات پس از اینکه این موضوع قطعی شد، صورت گرفت . نیروی هوایی ارتش واقعا خیلی خوب پای کار آمد و توانست هواپیمای مسافربری قرقیزستان را از بالای اصفهان به سمت کرمان بازگرداند. حالا چرا قرقیزها خیلی اصرار به برگشت نداشته و میخواستند ادامه مسیر دهند به این دلیل بود که قبول نمیکردند یک هواپیمای بینالمللی را در داخل خاک کشور دیگری بنشانند و این امر را نقض هوایی و نقض کنوانسیون هوایی قلمداد میکردند. اینکه حامی ریگی بودند یا نه اطلاعی بر آن نیست که بتوان دقیق روی این موضوع صحبت کرد، اما خب هواپیمای مسافربری الحمدلله پس از شلیک اخطار جنگنده نیروی هوایی ارتش همانطور که اعلام شده در خاک کشورمان فرود آمد.
چند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند؟
- 2 هواپیمای جنگنده. یکی از هواپیماها هم عملیات سوخترسانی را انجام داد. گفته میشود جنگنده نیروی هوایی ارتش تا 300 تیر اخطار هم شلیک کرد و هواپیمای مسافربری را با تهدید بازگرداند. اگر این هواپیما از مرز هوایی کشورمان عبور میکرد دیگر نقض کامل هوایی میشد.
در بحث اینکه چرا تلاش شد تا ریگی زنده دستگیر شود، علتهایی وجود داشت، از جمله اینکه وی حاوی اطلاعات زیادی بود، اما چه علتهای دیگری موجب شد تا به این نتیجه برسید تا ریگی را زنده دستگیر کنید؟
شاید اصل اول بر زنده شکار کردن ریگی نبود. اصل این بود که ما تقاص خون شهدای کشورمان را از وی بگیریم. ریگی تا آن موقع 1024 انسان بیگناه را شهید و زخمی کرده بود.
در عملیاتهایی که در داخل کشور و یا در مرزهای کشور انجام داده بود، دست به جنایات زده بود. بالاخره باید پاسخ این خونها داده میشد.
وقتی سطح اشرافیت اطلاعاتی و فضای کار اطلاعاتی این دید را به ما داد که میتوان ریگی را زنده شکار کرد، برنامهریزیها انجام گرفت که بحمدالله به ثمر هم نشست و در واقع این عملیات یک ریسک بزرگ اطلاعاتی بود.
در اینگونه اقدامات اطلاعاتی، عموم کارها به جهت اینکه شناختی از سرویس مقابل و یا از کاری که میخواستند انجام دهند وجود نداشت، یک ریسک بسیار بالایی را میطلبید.
اینکه میگویم 80 تا 90 درصد پس از اینکه پرواز ریگی انجام شد یقین نبود که وی در هواپیمای مذکور حضور داشت، به همین دلیل است. اگر یک دفعه برنامه تغییر میکرد و ریگی با پرواز دیگری میرفت واقعا چه میشد؟ و حالا اطلاعات ما هم دقیقا میگفت که وی از امارات قصد پرواز به قرقیزستان را دارد.
آیا فردی را در موقعیت فرودگاه داشتید که بتواند ریگی را تعقیب کند؟
- الحمدالله کنترل وی هم در کابل و هم در امارات وجود داشت، اما در محیط بینالمللی یک مقدار کار سختتر است چون محیط ما نیست. شما در کشور دیگری هستید و مشغول چک سوژه هستید و خب مسلما کار سخت میشود.
اطلاعات ما آن موقع اعلام میکرد که ریگی در حال عزیمت به سمت کریدور و یا فلان خروجی و گیت فرودگاه است. اما در اینجا این سوال مطرح بود که آیا واقعا هواپیمای حامل ریگی حرکت کرد و تغییر مسیر نداد؟ با توجه به اینکه ریگی عنصر شاخصی بود و روی آن سرمایهگذاری ویژهای شده بود ممکن بود هر لحظه تصمیم خود را تغییر دهند و اعلام کنند که ریگی به سمت ترانزیت حرکت کند و در داخل ترانزیت مسیر حرکت وی را تغییر دهند، اما پس از اینکه هواپیمای مسافربری قرقیزستان حرکت کرد، تستهایی انجام شد و یقین کردیم که ریگی حتما در این هواپیما سوار شده است.
اینگونه اشاره شده که یک خانم قرقیزستانی ریگی راشناسایی کرد و مانع شد تا وی اسناد همراه خود را منهدم کند. آیا داخل هواپیمای مسافربری قرقیزستان هم فردی از نیروهای وزارت اطلاعات حضور داشتند؟
- اما توفیقی که ما داشتیم این بود که پس از اینکه پرواز در امارات نشست یکی دو عنصر بودند که میتوانستند در مسیر ریگی را رصد کنند.
بیشتر تلاش این بود که قبل از خروج از مرز هوایی کشور بتوانیم هواپیمای حامل وی را زمینگیر کنیم. اینکه عنصری بوده یا نبوده، مهم این است که توفیق الهی شامل حال ما شد و ریگی را از کابل تا امارات تحت رصد کامل داشتیم. از این سو هم یکی دو عنصر بودند که میتوانستند ریگی را چک کنند که کجا میرود و چه میکند.
گفته شد وقتی ریگی متوجه شده که هواپیما فرود اضطراری کرده و قصد دستگیری وی را دارید میخواست اقدام به خودکشی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
- خیر، اینطور نیست و این موضوع صحت ندارد.
ریگی پس از اینکه فهمیده بود گرفتار شده به گفته خودش خود را تسلیم شده حساب کرده بود و کار را تمام شده حساب کرد و تقریبا مقاومتی هم نکرد. مقاومتش چه فایدهای داشت، چون نه اسلحهای داشت و نه وسیله دیگری. به این دلیل که در هواپیما بود و از چند کریدور امنیتی در فرودگاههای بینالمللی عبور کرده بود. در کل اینطور نبود که وی در هنگام دستگیری چنان دفاعی بتواند از خود داشته باشد.
اگر ریگی همراهش سلاح داشت، امکان داشت هواپیماربایی انجام دهد؟
- بله، اما ریگی در آن موقع در این فضا نبود. وی در این سفر به قدری آرامش و اطمینان داشت که از کابل به سمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلا فکر نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر کند که این موضوع را خودش بارها اذعان کرد.
ریگی خودش به ما میگفت «وقتی پرواز نشست گفتم دیگر تمام شد و من گرفتار شدم و همه چیز بیفایده است و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است».
در خصوص نحوه فرمان اصلی و اجرای عملیات در داخل کشور اعلام شد که آقای سعید جلیلی رأسا به آقای حیدر مصلحی دستور داده بود. آیا این موضوع صحت دارد؟
- عمده دستورات خاصی را که بخواهیم بگیریم از شورای عالی امنیت ملی اخذ میکنیم. به جهت اینکه شورای عالی امنیت ملی از نظر تصمیمسازی و اثرگذاری بر روی مجموعه ارکان حاکمیتی نظام اثر مستقیم دارد.
در بحث تبلیغات انتخاباتی این موضوع اعلام شد و آقای سعید جلیلی گفت که این موضوع به من اطلاع داده شد و من رأسا تصمیم گرفتم. در واقع خیلی اهمیتی ندارد که چه کسی دستور این عملیات را داده است. اطلاعات دقیق به هر کسی برسد قاعده این است که فرد دستور دهنده بتواند تصمیم را درست بگیرد.
اینکه آقای سعید جلیلی دستور داده و آقای مصلحی دستور را گرفته و کار انجام شده، نمیشود خیلی اعلامنظر کرد، چون در انتخابات معمولا اینطور است و خیلی هم اهمیت ندارد که چه کسی این دستور را داده است. شاید دستور داده میشد و ممکن بود ارتش خدای ناکرده یک درصد دیر پروازش را بلند میکرد و ریگی از مرز هوایی کشور خارج میشد.
الحمدالله یکی از علل موفقیت بزرگ این کیس، به جهت اطلاعاتی 50 درصد با ما بود و 50 درصد مابقی تمامی ارکان نظام بودند که کنار هم آمدند و این موضوع را پذیرفتند و آن را عملیاتی کردند و این بسیار مهمتر است.
من اکنون دقیقترین اطلاعات را به شما میدهم که فلان فرمانده و رهبر گروه تروریستی در فلان نقطه تهران حضور دارد. اینکه شما بپذیرید و آن را عملیاتی کرده و با آن برخورد کنید مهمتر از خود اطلاعات است و مهمترش این است که بتوانیم این موضوع را اجرایی کنیم.
چقدر زمان بود تا هواپیمای مسافربری قرقیزستان از کشور خارج شود؟
- نظر دوستان ارتش این بود که هواپیمای حامل ریگی از اصفهان عبور کرده بود و شاید حوالی یزد و کرمان رسیده بود و در طی مسیر هوایی حدود 10 دقیقه دیگر ممکن بود از مرز هوایی ایران خارج شود. هواپیمای مسافربری قرقیزستان حدود 1 ساعت و 20 دقیقه روی آسمان بود.
در طی این یک ساعت و 20 دقیقه جنگندهها در حال تعقیب هواپیمای حامل ریگی بودند؟
- خیر، سرضرب که هواپیما وارد حریم هوایی کشور شد جنگندههای نیروی هوایی ارتش بلند شدند. جنگندهها از پایگاه نهم شکاری بندرعباس حرکت کرده و در حوالی اصفهان سوختگیری کردند و بالاخره به هواپیمای مسافربری حامل ریگی رسیدند که این هواپیما از یک مسیر نیز عبور کرده بود.
اینکه دستگاه اطلاعاتی ایران میتواند فردی را که مورد حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس هست را از چنگ آنها در بیاورد و به دام بیاندازد کار بسیار بزرگی است.
-این عملیات فوقالعادهای بود که در جهان صورت گرفت. همیشه در تمامی دورانها وقتی کشورها میخواستند با یک تروریست مقابله کنند وی را میکشتند. این در حالی است که این تروریست را پس از دادن تلفاتهای فراوان گوشهای دستگیر کرده و آن را میکشند.
شاید به قول اسرائیلیها دقیقترین کار را آنها انجام میدهند که به خانه فردی میریزند و وی را پس از اینکه همه متوجه شدهاند ربایش میکنند که اینگونه اقدامات انسانی و اطلاعاتی نیست.
شاید ما هم این هنر را داشته باشیم و به خانه فردی بریزیم و وی را از خانه بیرون بکشیم که این گونه اقدامات هنر نیست. هنر این است که بتوانیم تروریستی را که با سرویسهای اطلاعاتی که با ایران عناد دارند و پشت سر این تروریست هستند و از وی حمایت کرده و وی را ساپورت مالی، امکاناتی و اطلاعاتی میکنند زنده و بدون هیچگونه تلفات دستگیر کنیم.
اینکه در قرارهای اطلاعاتی که با این تروریست گذاشته میشود و با استفاده از تقریبا تمامی پوششهای اطلاعاتی از گریم چهره گرفته تا گذرنامههای جعلی ریگی را میخواستند از کشور ثالثی به کشور ثالث دیگری منتقل کنند، ما وی را زیر ذرهبین قرار دهیم و بدون اینکه کسی کشته شود و یا آسیبی ببیند زنده دستگیر کنیم، واقعا در نوع خود بینظیر است.
البته وقتی هواپیمای حامل ریگی به زمین نشست از مسافران پرواز قرقیزستان عذرخواهی شد و به همه آنها هدیهای اعطا شد تا این موضوع تاخیر در رسیدنشان به مقصد از دلشان در آورده شود و تلاش کردیم تا به بازسازی روحی مسافران دست بزنیم.
اگرچه ریگی میگفت من صدای شلیک تیرهای اخطار جنگنده ایرانی را نمیشنیدم و گویا هم در داخل هواپیمای مسافربری صدای این شلیکها شنیده نمیشد، اما خلبان و کمکخلبان صحنه را کاملا مشاهده میکردند، اما خود ریگی میگفت که در داخل هواپیمای مسافربری من صدای شلیک جنگندهها را نشنیدم.
اوباما اینگونه ادعا میکرد که کار بزرگی انجام دادهاند. این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بالای سر جنازه بنلادن رسید، اما دیدیم که برای یک جنازه مرده چه کارهای تبلیغاتی انجام دادند که انگار آنها بنلادن را کشتهاند. این در حالی است که به اذعان همه سرویسهای اطلاعاتی و حتی پاکستانیها بنلادن قبل از عملیات آمریکاییها به دلیل بیماری کلیه مرده بود.
واقعا دیدیم که چه شلوغی کردند و در آخر اعلام کردند که بنلادن را ما کشتیم، اما اگر واقعا آمریکا هلیبرن کرده؟ آیا درست است؟ پاکستان که تابع دستورات آمریکا بود و خیلی از کشورها میتوانستند به آمریکا در این عملیات کمک کنند، اما چرا این کار را نکردند؟
هیچ کشور و هیچ سرویس اطلاعاتی در عملیات دستگیری ریگی به ما کمک نکرد. هیچ سرویس اطلاعاتی اعم از پاکستان و افغانستان در این عملیات ما را کمک نکردند.
آیا شما به این سرویسهای اطلاعاتی درخواست کمک داده بودید؟
- بله، این یک کار اطلاعاتی است. بالاخره با سرویس اطلاعاتی همسایه تبادلات اطلاعاتی وجود دارد. کما اینکه افغانیها و پاکستانیها هم از ما درخواستهایی دارند و تبادلاتی انجام میشود، اما در خصوص عملیات دستگیری ریگی این سرویسهای اطلاعاتی به ما کمک نکردند و حتی بعضا تلاش میکردند تا اطلاعات ریگی را مکتوم کنند.
نمیخواهم بگویم پاکستان هیچ کمکی نکرد. عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی را که آن موقع رسانهای هم شد، سرویس اطلاعاتی پاکستان با تلاشهایی که داشت تحویل ما داد. اما خود عبدالمالک به عنوان یک عنصر فرماندهی و عنصر ویژهای که حقیقتا به لحاظ شخصیتی هوش نسبی خوبی داشت و توان جمعآوری نیرو را داشت به این شکل زیر ضرب و برد اطلاعاتی ما قرار گرفت.
پس از عملیات دستگیری ریگی آیا پیامی از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر همانند روسیه دریافت کردید و این سرویسهای اطلاعاتی این عملیات را چگونه ارزیابی کردند؟
- در جلساتی که با آنها داشتیم و تبادلاتی که انجام میشد اعم از وزارتخارجه و رفتوآمدهایی که با برخی سرویسهای اطلاعاتی داریم، نوع این اقدام را پسندیده بودند و اعلام میکردند این عملیات منحصر به فرد بود و تا به حال به این شکل و بدون هیچگونه خونریزی چنین عملیاتی در دنیا انجام نشده است.
کشورها معمولا ادعای مبارزه با اقدامات تروریستی را دارند، اما برای دستگیری یک تروریست شاید دهها و صدها انسان بیگناه را میکشند، اما سرویس اطلاعاتی ایران بدون شلیک حتی یک تیر به سمت یک انسان بیگناه، فردی را که عامل خونریزی خیلیها بود را دستگیر کرد و قدرت اطلاعاتی کشورمان بدون کمک هیچ سرویس اطلاعاتی دیگری به منصه ظهور گذاشته شد و این خیلی مهم است.
الحمدلله در این موضوع مردم از نوع عملیات و پیروزی که رخ داد خیلی اظهار شادمانی کردند. مردم ما بیشتر برایمان ملاک بودند که الحمدلله فضای خیلی خوبی در کشور ایجاد شد.
دقیقا رصد ریگی را از چند وقت پیش از عملیات دستگیری آغاز کردید؟
- تقریبا از یک سال قبل رفت و آمدهایش را با سرویسهای اطلاعاتی دشمن تحت رصد داشتیم.
در خاک پاکستان و افغانستان ریگی را تحت نظر داشتید؟
تقریبا چون ارتباط وی با سرویسهای اطلاعاتی از جهتی برای ما مهمتر بود حدود 6 ماه قبل از دستگیری دیگر کاملا به وی نزدیک شده بودیم و خداوند لطف کرد و وی را در جایی دستگیر کردیم که هیچ بیگناهی کشته نشد.
پیش از این یک سال هم وی را تحت نظر داشتیم، اما اینکه به این نتیجه برسیم که میتوانیم وی را زنده دستگیر کنیم که بشود مستندسازی ارتباطاتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم را از خودش پرسید و از وی دریافت کرد، حدود 6 ماه قبل از دستگیری بود. یک سال پیش از عملیات دستگیری ریگی، وی چندین جا به کمینگاههای ما رفت.
کمینگاهها در داخل کشور بود و یا در خارج از کشور؟
-خیر، این کمینگاهها خارج از کشور و یا در حاشیه مرز بود.
ریگی هر جایی که نقل مکان میکرد به اتفاق خانوادهاش بود؟
- ریگی در برخی عملیاتها خودش حضور نداشت و گروههای حاشیهای عملیات انجام میدادند. ریگی عموما در مکانهایی حضور داشت که مردم بودند و به این وسیله برای خود حصار امنیتی ایجاد کرده بود و سعی میکرد بیشترین حفاظت را از خود داشته باشد، چون میدانست غیر از خودش کس دیگری مراقبش نیست و حتی سطح ملاقاتهایش را پایین آورده بود و ارتباطهای حضوری و سیستمی خود را محدود کرده بود.
خودش بود و چند نفری که محرم اسرارش بودند و به این وسیله تلاش داشت تا جانش را از بلایا به در ببرد، اما لطف خداوند با ما بود که این عملیات انجام شد.
خلبان هواپیمای مسافربری قرقیزستان پس از فرود اضطراری و پس از اینکه متوجه شد عبدالمالک ریگی در پرواز حضور دارد چه واکنشی از خود نشان داد؟
- خلبان ابتدا به ساکن مقاومت کرد و اعلام میکرد که این فرد مسافر ماست و نباید از پرواز پیاده شود که ما احکام بینالمللی برای دستگیری ریگی را در اختیار داشتیم و مهمتر اینکه «Wanted» در اختیار داشتیم و به لحاظ دیپلماتیک هم با قرقیزستان اقدامات دیپلماتیکی صورت گرفت.
قبل از عملیات دستگیری این اقدام دیپلماتیک با قرقیزستانیها انجام شد یا پس از انجام عملیات دستگیری؟
-خیر، پس از عملیات دستگیری. چون هنوز معلوم نبود که چه میشود و هرگونه اطلاعرسانی کار را خراب میکرد.
پس از عملیات دستگیری در چه فاصله زمانی موضوع را با دیپلماتهای قرقیزی مطرح کردید؟
- چند ساعت پس از دستگیری ریگی. این عملیات آخر شب بود. خلبان این سماجت را داشت تا مسافرش سوار هواپیما نشود حرکت نکند که با این اقدام دیپلماتیک موضوع حل شد.
ما تابع زور نیستیم که بگوییم باید حتما پرواز بدون ریگی حرکت کنی . به هر حال حق هر کشوری است و اگر احساس خطر از هواپیمایی بشود میتوان هواپیما را فرود آورد و رفع خطر کرد و سپس اجازه ادامه مسیر را دارد و طبق قانون بینالمللی این کار امکانپذیر است و ما نقض قوانین بینالمللی هوایی را انجام ندادیم. در ابتدای انقلاب اسلامی هم بسیاری از کشورها هواپیماهای کشورمان را مجبور به فرود اضطراری میکردند.
از حال و هوای ریگی در لحظهای که دستگیر شده بود و هنگامی که در حال انتقال بود توضیح دهید؟ واقعاً چهره ریگی در هنگام دستگیری وقتی در رسانهها منتشر شد، وحشتزده بود.
*مسئول پرونده ریگی در وزارت اطلاعات: ریگی خودش میگفت که من ترسیده بودم و به این موضوع اذعان داشت. پس از اینکه همکاران ما وی را به خارج هواپیما منتقل کردند گمان نمیکرد به این سادگی دستگیر شود. ریگی خودش میگفت حالا که دستگیر شدم تقاص این همه جنایت را خواهم داد.
برخورد همکاران ما که وی را دستگیر کردند و به خارج هواپیما منتقل کرده و سپس به زندان منتقل کردند برای ریگی بسیار جالب بود. فکر میکرد مانند خودش که یک انسان جانی است و مردم عادی را گروگان میگرفت و ماموران انتظامی را در گروگانگیریها و از ساعات اولیه آنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد و دست و پاهای آنان را با زنجیر میبست و کتک میزد، امکان میداد که همکاران ما هم این برخورد را با وی داشته باشند. این در حالی بود که ریگی خودش میگفت من از برخورد شما بسیار تعجب کردم و ای کاش 5 سال قبل گیر شما میافتادم. ریگی میگفت من در زندان فهمیدم که جمهوری اسلامی ایران جای دیگر و چیز دیگری است و من اشتباه کردم و ای کاش این جنایتها را مرتکب نمیشدم.
ریگی به شدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصا از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین (ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار به شدت پشیمان بود و میگفت مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم و مکررا این موضوع را تکرار میکرد.
عبدالمالک ریگی بسیار علاقمند به فلسفه بود، البته شاید فلسفه بردی در بسیاری از مذاهب ندارد.
ریگی میگفت در دو سه ماه قبل از دستگیریام علاقمند به کتابهای شهید مطهری شدم. ریگی اینگونه تعریف میکرد که در این اواخر یکی از کتابهای شهید مطهری را خواندم که این کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود. ناگهان در اواسط کتاب احساس کردم که دارم شیعه میشوم و کتاب را زدم به دیوار و گفتم «مطهری دیگر داری من را شیعه میکنی».
حالا این حرفها را ریگی در زندان میزد. اگر وی واقعا پشیمان شده بود باید بر میگشت و خود را تسلیم میکرد و جنایتهایش را کم میکرد، اما وی داشت میرفت که با آمریکاییها برای عملیاتها و ناامنیهای بعدی ببنند. ریگی اصلا در این فضا نبود که از راهی که رفته بازگردد. اینکه وی از راهی که رفته بود بازگشته و سپس ما وی را دستگیر کردیم، درست نیست.
در مدتی که ریگی در زندان بود پیغام به جایی داد تا پیگیر آزادیاش باشند؟
-خیر، همانطور که در برخی از فیلمهای منتشر شده مشاهده کردید ریگی پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد و آنهایی را که میدانست، گفت.
ریگی اخبار ما را تبدیل به اطلاع و یقین کرد. جاهایی که تردید و شک داشتیم و سندش هم موجود نبود را ریگی تبدیل به یقین کرد. ریگی به تنهایی با یک افسر اطلاعاتی سرویس اسرائیل و آمریکا ملاقات کرده بود و این موضوع را خود ریگی میدانست و آن افسر اطلاعاتی و در این خصوص نه عکس و نه فیلمی موجود بودنه چیز دیگر. ما تنها خبری داشتیم که ریگی در محلی با این افسر اطلاعاتی قرار ملاقات داشته که پس از دستگیری وی به تشریح جزئیات این دست از ملاقاتها پرداخت.
ریگی در اعترافات خود به نحوه حمایتهایی که سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از وی داشتند هم اشاره کرد؟
- آن چیزی که یک تروریست نیاز دارد حمایت سرویس اطلاعاتی متخاصم و پول است و این اعطای پول هم در قالب حمایت شکل میگیرد و بالاخره پول حلال مشکلات است.
در جریان به شهادت رساندن سردار شهید شوشتری و اقدامات تروریستی بعدی آیا ریگی اطلاعات محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل دریافت کرده بود؟
- بله، ریگی در سال 88 دستگیر شد. وی ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را از سالهای 83 و 84 آغاز کرد اما در ابتدا با یک یا دو واسطه بود و آرام آرام به این سرویسها نزدیکتر شد و در نتیجه جنایتهایش بیشتر شد.
در واقع پس از اقدامات تروریستی در مسجد جامع زاهدان که نزدیک به 350 شهید و مجروح داشت دیگر نوع اثرگذاری خود را بیشتر کرده بود.
در بحث به شهادت رساندن شهید شوشتری، ریگی اطلاع دقیق پیدا کرده بود و سرویسهای بیگانه هم برای ایجاد ناامنی پولهایی را به وی پرداخت کرده بودند. در این خصوص میان ریگی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تعریف کارهایی انجام میشد و در نتیجه اقداماتی تروریستی شکل میگرفت.
آیا ریگی اقدامات و برنامههای تروریستی بعدی را هم در نظر داشت و در اعترافاتش آنها را بازگو کرد؟ زمانبندی برای اقدامات تروریستی بعدی داشت؟
-بله، اما زمانبندی نشده بود. دستور کلی ایجاد ناامنی در داخل کشور بود و حمایتهای مالی هم میشد. در برخی از عملیاتها هم با سرویس اطلاعاتی دشمن طی ملاقاتهایی که داشت دستور میگرفت تا در فلان جای ایران و فلان مرز کشور عملیات تروریستی انجام دهد. بخشی از این صحبتها و اعترافهای ریگی در رسانهها آمده و بخش دیگری هم نیامده که آرامآرام آنها هم اعلام میشوند.
تاثیر عملیات دستگیری ریگی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در فضای بینالمللی چگونه بود؟
- اولین تاثیر بحث نوع عملیات بود که بر روی اشرار منطقه اثر گذاشت و این شکل عمیلیات به شدت اشرار منطقه را وحشتزده کرد و در اذعانهای مختلفی که داشتند بارها به این موضوع اشاره کردند.
اثر دیگری که این عملیات در منطقه گذاشت کلاس اطلاعاتی ما را به حمدالله بالا برد و همه اینها عنایت خداوند و امام زمان (عج) و به برکت خون شهدا بود.
اینکه اطلاعاتی به شما برسد و همکاریهای لازم انجام بشود و اخبار دقیق شده و هواپیمای ارتش پرواز کند و هواپیمای حامل ریگی را فرود بیاورد. اگر اینا را کنار همدیگر قرار دهیم جز توکل به خدا و به برکت خون شهدا نبود.
در جامعه جهانی اولین لذت را مردم کشورمان بردند و خیلی خوشحال شدند. مردم شرق کشور خیلی خوشحال شدند، به خصوص خانواده شهدا، مجروحان و آسیبدیدهها به شدت خوشحال بودند که برای ما بسیار ارزشمند بود و شاید این خانوادهها یادشان رفت که شهید دادهاند چون از این نوع اقدام خوشحال بودند. واقعا تبریکها و و تقدیرهای فراوانی از وزارت اطلاعات شد و پس از آن نیز در عرصه بینالمللی و جهانی کشورهای مختلف از ما تشکر کردند که این نوع اقدام صورت گرفت . این کشورها اعلام میکردند که ما هم دوست داریم از اینگونه اقدامات در مقابله با تروریستها انجام دهیم و باید چکار کنیم و چگونه جلو برویم.
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید؟
- انشاءالله دعا کنیم که 5 مرزبان کشورمان که به تازگی به گروگان گرفته شدهاند به سلامتی به کشور بازگردند و امیدواریم کشور پاکستان در این خصوص همکاریهای لازم را داشته باشد.
کد خبر: ۲۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
این مرد که «منوچهر- ح» نام دارد در بیمارستان وزارت نفت تحت مداوا قرار گرفت و مشخص شد وی دچار 58درصد سوختگی شده است.
به گزارش آوای دنا به نقل از شرق ، این فرد اکنون در بیمارستان بستری است و تلاش برای درمان او ادامه دارد.این مرد 55ساله که کارمند نفت و گاز گچساران است و همراه خانوادهاش در دزفول زندگی میکند عازم تهران شده بود تا وزیر نفت را ملاقات کند و با او درباره مشکلاتش صحبت کند. او صبح دیروز به ساختمان وزارت نفت رفت اما در قسمت نگهبانی به او گفتند بهدلیل حضور رییسجمهور امکان ملاقات با وزیر وجود ندارد.مرد میانسال که از شنیدن این جواب ناامید شده بود مقداری نفت را که در بطری همراه داشت روی خودش ریخت و خودش را آتش زد. او سپس از لابی ساختمان وزارتخانه بیرون دوید و نگهبانان نیز دنبالش رفتند و در مدت دو تا سهدقیقه آتش را خاموش و او را به بیمارستان منتقل کردند.این مرد که «منوچهر- ح» نام دارد در بیمارستان وزارت نفت تحت مداوا قرار گرفت و مشخص شد وی دچار 58درصد سوختگی شده است.این در حالی است که منوچهر از جانبازان 45درصد است و به گفته خودش از نظر روحی نیز مشکلاتی داشت و دارو مصرف میکرد. این فرد که قرار است بهدلیل سوختگی به بیمارستان شهیدچمران منتقل شود تاکنون درباره انگیزهاش از خودسوزی توضیحی نداده و گفته است حقوقش را نیز بهموقع دریافت میکرد. او همچنین نگفته به چه دلیل قصد داشت با وزیر نفت ملاقات کند. نعمتاللهی، سخنگوی وزارت نفت، در اینباره به خبرنگار ما گفت: «این حادثه مقابل ساختمان وزارت نفت رخ داد و فرد موردنظر سریع به بیمارستان منتقل شد اما درباره انگیزه او از این اقدام و خواستهاش اطلاعی کسب نکردهایم.» وی افزود: این حادثه ارتباطی با حضور رییس جمهور در وزارت نفت نداشت و پس از خروج وی از وزارتخانه اتفاق افتاد.در همین حال یکی از کارمندان بانکی در نزدیکی محل حادثه که شاهد این واقعه بود به خبرنگار ما گفت: «حدود ساعت 10:30صبح وقتی داشتم کارهایم را انجام میدادم ناگهان بوی سوختگی احساس کردم و بیرون دویدم و مردی را دیدم که آتش گرفته بود. او قد متوسطی داشت اما چهرهاش را ندیدم نگهبانان وزارت نفت خیلی سریع او را خاموش کردند و با آمبولانس به بیمارستان بردند.»یکی دیگر از شاهدان عینی نیز گفت: «نگهبانان از صبح مراقب اوضاع بودند و وقتی این مرد خودسوزی کرد خیلی سریع به طرفش دویدند و چنددقیقه بیشتر طول نکشید تا او را خاموش کنند.»وی افزود: «من نشنیدم آن مرد حرف خاصی بزند.»بنا بر این گزارش خانواده منوچهر در جریان این واقعه قرار گرفتهاند و در حال حاضر، درمان مرد مصدوم ادامه دارد.
کد خبر: ۲۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۹
روزنامه های : همشهری - آرمان - اعتماد - کیهان - هفت صبح - مردم سالاری - جام جم - تهران امروز - ایران - شرق - دنیای اقتصاد - جهان صنعت - بانی فیلم - خبر ورزشی - گل - پیروزی - استقلال - 90 - ایران ورزشی- ابرار ورزشی.
منبع/جار
کد خبر: ۲۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
من هم بریده ام و هم خسته، از فضای سیاسی خسته ام و دوری از سیاست را بر هرچیزی ترجیح می دهم اما یاد اواخر عمر سیدشهیدان اهل قلم افتادم، با تمام مشکلاتی که بر روی ساخت روایت فتح برایش ایجاد کردند و در ان برهه به گفته خودش نه انگیزه ای داشت و نه علاقه ای ولی تنها به خاطر تکلیفی که امام خامنه ای بر روی دوشش گذاشته بود ایستاد
کد خبر: ۲۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۹
آوای دنا :6 استان کردستان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، سیستان و بلوچستان و گیلان؛ بیکارترین استان های کشور هستند و بالاترین درصد از مجموع ۲.۴ میلیون بیکار فعلی را در خود جای داده اند. در این بین، ۴ استان از مجموع بیکارترین مناطق کشور در غرب ایران واقع شده و سهم شرق و شمال ایران نیز یک استان است.به گزارش مهر، چند وقت پیش علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد فاصله نرخ بیکاری در استان ها به ۱۳ درصد رسید، اما حالا مرکز آمار ایران گزارشی را ارائه کرده که این شکاف عجیب و فاصله معنادار بیکاری در استان ها به ۱۵ درصد در پاییز امسال رسیده است.به بیان ساده تر، در حالی که نرخ بیکاری در ۹ استان طی پاییز امسال کمتر از ۱۰ درصد بوده است، اما فاصله نرخ بیکاری در بهترین و بدترین بازار کار کشور به ۱۵ درصد رسیده است و این شکاف در سال های گذشته همچنان وجود داشته است.در تهران اما بالاترین تعداد شاغلان و همچنین بیکاران کشور دیده می شود. پایتخت در عین حالی که جمعیت فوق العاده بالایی از شاغلان کل کشور را در بخش های مختلف جای داده، همچنین تعداد زیادی از بیکاران را نیز دارد و تخمین زده می شود این تعداد در پاییز امسال به ۵۰۰ هزارنفر رسیده باشد.بیکاران پایتخت نشین۱۳ استان کشور هم اکنون از وضعیت بهتری نسبت به تهران در بازار کار قرار دارد و دارای تعداد کمتری از متقاضیان کار است که البته بخش عمده ای از آن به بالا بودن تمرکز جمعیت در تهران و مهاجرت بخشی از جمعیت همان استان ها به پایتخت در پی کار و زندگی برمی گردد.کارشناسان بازار کار معتقدند توزیع ناعادلانه فرصت ها و امکانات در کشور که در طول دهه های گذشته شکل گرفته و همچنین مهاجرت یکباره صدها هزار نفر به منظور زندگی در پایتخت؛ از عوامل اصلی بهم خوردن تعادل در بازارهای کار کشور است تا جایی که شکاف های معناداری به لحاظ فرصت ها در بازارهای مختلف کار استان ها مشاهده می شود و اینگونه نیست که دلیل بهتر بودن نرخ بیکاری در منطقه ای تلاش چشمگیر مردم آن بخش و بالا بودن نرخ بیکاری در منطقه ای دیگر، منفعل ماندن جمعیت آن باشد.در واقع نرفتن صنعت، توسعه نیافتگی و یا عدم امکان گسترش کشاورزی در برخی مناطق به دلایل اقلیمی و آب و هوایی و همچنین وجود برخی مزیت های طبیعی مانند نفت و گاز در جنوب ایران؛ باعث کشیده شدن متقاضیان کار به مناطق مختلف کشور در جستجوی کار می شود. اینگونه است که فردی مجبور می شود هزاران کیلومتر از محل سکونت اصلی خود دور شود تا بتواند از یک فرصت شغلی در گوشه دیگری از کشور بهره مند شود.مقایسه وضعیت نرخ های بیکاری در برخی استان های به شدت شبیه یکدیگر از لحاظ آب و هوایی، منطقه ای و برخورداری مانند گلستان و گیلان که در گذشته ای نه چندان دور همسایه نیز بوده اند نیز نتایج جالب و در عین حال قابل توجه برنامه ریزان را نشان می دهد.کوچ بیکاری به شمال و غرببه گزارش مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در استان گلستان در پاییز امسال ۴ درصد و در گیلان ۱۶.۴ درصد بوده است، یعنی گیلانی ها نسبت به گلستانی ها ۴ برابر بیشتر دغدغه بیکاری فرزندان خود را دارند و این معضل بزرگ اجتماعی را لمس می کنند! در هر صورت، پایتخت با وجود برخورداری از زمینه های فراوان کار و جذابیت بازار اشتغال آن، از ۱۳ استان کشور وضعیت نامناسب تری دارد و با دو استان که یکی در همسایگی آن قرار دارد (البرز)، دارای وضعیت مشابهی است. آنچه که این روزها در کلانشهر تهران به چشم می خورد گسترش تصاعدی مشاغل خدماتی و زیرمجموعه های آن، تقریبا بی تاثیر بودن کشاورزی در اشتغال زایی این استان به ویژه برای شهر تهران و همچنین اشتغال گروه هایی در بنگاه های بخش خصوصی است.هرچند در گزارش های مرکز آمار ایران چیزی به عنوان دلایل کاهش بهتر بودن نرخ بیکاری در برخی مناطق کشور وجود ندارد، اما کارشناسان برخورداری آن مناطق از فرصت های بهتر شغلی، مزیت های منطقه ای، پایین بودن جمعیت و نوع نگرش مردم آن بخش ها نسبت به کار را از عوامل اصلی متفاوت بودن وضعیت بازار کار استان های کشور می دانند.در واقع اینکه مردم ساکن در یک منطقه از کشور به شغل چه نگاهی داشته باشند و اینکه آیا به انجام مشاغل مختلف و حتی رده پایین گرایش داشته باشند و یا برای دستیابی به مشاغل لوکس و مدیریتی و پشت میزنشینی تلاش کنند؛ باعث می شود تا در منطقه ای برخی کارها زمین بماند و کسی به آنها توجهی نداشته باشد و در برخی مناطق دیگر برای آنها متقاضی وجود داشته باشد.۶ استانی که محل تجمع بیکاران استبا این اوصاف در فصل سوم امسال استانهای گلستان با ۴ درصد، کرمان ۵.۴ درصد، هرمزگان ۵.۸ درصد، سمنان ۵.۹ درصد، یزد ۶.۵ درصد و همدان با ۶.۸ درصد بهترین بازارهای کار کشور را در اختیار داشته اند و کمترین نرخهای بیکاری به شرحی که گذشت، در آنها به ثبت رسیده است.از سوی دیگر، بازار کار در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان با ۱۳.۹ درصد، کهکیلویه و بویراحمد ۱۴.۷ درصد، کرمانشاه ۱۵.۹ درصد، کردستان ۱۶.۱، گیلان ۱۶.۴ و لرستان با ۱۸.۹ درصد؛ به شدت نامناسب و در شرایط تقاضای بالایی از سوی کارجویان برای اشتغال قرار دارد. در واقع باید گفت درصد بسیار بالایی از جمعیت ۲ میلیون و ۴۰۱ هزارنفری بیکاران پاییز امسال در این استان ها متمرکز شده اند. البته در این گروه از استان های دارای تعداد بالای بیکاران می توان به مازندران با ۱۲.۹ درصد، اصفهان ۱۲.۲ و اردبیل با ۱۲.۶ درصد هم اشاره کرد.به صورت کلی هم اکنون بیکاری اصلی کشور در استان های واقع در شمال و غرب کشور متمرکز شده و از این بابت استان های واقع در فلات مرکزی ایران از وضعیت به مراتب بهتری برخوردارند. درباره ۳ استان شمالی کشور نیز نکته قابل اهمیت وضعیت مناسب بیکاری در گلستان و وضعیت نامناسب در مازندران و گیلان است به نحوی که گیلان در جمع ۶ استان اول بیکار کشور قرار دارد.
کد خبر: ۲۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۱
اگر امریکایی ها در موضوعی اقدام نمی کنند، علت آن، ناتوانی آنها است و نه عدم دشمنی. آنها گفتند اگر می توانستیم تار و پود صنعت هسته ای ایران را جدا می کردیم اما نمی توانیم
کد خبر: ۲۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
من زن بلوچی هستم که طلسم مدیریت در این شهر را شکستم و تنها امیدم داشتن شهری سبز و آسمانی آبی است
کد خبر: ۲۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۱
ماده 9 این طرح تاکید دارد: «در تمامی بخشهای دولتی و غیردولتی اولویت استخدام به ترتیب با مردان دارای فرزند و سپس مردان متاهل فاقد فرزند و سپس زنان دارای فرزند است
کد خبر: ۲۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
بارشهاي سيلآسا تنها به استانهاي مرطوب شمال كشور محدود نميشود. سازمان هواشناسي پيشبيني كرده است در استانهاي جنوبي نيز بارشها به صورت باران، برف و در مناطق مستعد به شكل تگرگ ادامه خواهد داشت.
به گزارش آوای دنا،ايران در آستانه انقلاب زمستاني است. هواي كشور از امروز رو به سردي ميگذارد و قرار است حتي در كوير مركزي ايران نيز برف ببارد. سازمان هواشناسي اعلام كرده از امروز، بارش برف در برخي استانهاي كشور، آغاز ميشود و اين وضعيت ممكن است تا پايان هفته آينده ادامه داشته باشد. ستاد مديريت بحران مستقر در وزارت كشور نيز به استانداريهاي سراسر كشور اعلام آمادهباش كرده است. حسن قدمي، رييس ستاد مديريت بحران كشور به «اعتماد» گفته است مراكز استاني اين ستاد با هماهنگي سازمان هلال احمر، آماده مقابله با هر گونه بحراني در كشور هستند.با اين حال، بحران پيش روي كشور، بحران سرما و بارندگي و آلودگي هوا ست. ميزان بارندگيهاي سيلآسا در كشور، به حدي رسيده كه معابر برخي از شهرها، به ويژه استانهاي شمال كشور مانند خيابانهاي شهر ونيز شده؛ غرق آب. از رشت خبر ميرسد به دليل آبگرفتگي فراوان معابر، شهر به صورت نيمه تعطيل درآمده و موج سرما، باعث بارش برف در ارتفاعات شده است. همچنين درياي مازندران نيز مواج و غيرقابل استفاده است. افشين عزيزي، مديركل مديريت بحران استانداري گيلان درباره تداوم بارشها و آبگرفتگي معابر رشت و ديگر شهرهاي اين استان خبر داده و گفته است تمام دستگاههاي امدادي در آمادهباش كامل هستند.بارشهاي سيلآسا تنها به استانهاي مرطوب شمال كشور محدود نميشود. سازمان هواشناسي پيشبيني كرده است در استانهاي جنوبي نيز بارشها به صورت باران، برف و در مناطق مستعد به شكل تگرگ ادامه خواهد داشت.به گفته كارشناسان اين سازمان استانهاي بوشهر و هرمزگان در دو روز پايان هفته، از بيشترين بارشها برخوردار خواهد بود ولي سامانه بارانزايي كه استانهاي شمالي و مركزي را در روزهاي اخير تحت تاثير قرارداده، در روزهاي ابتدايي هفته آينده به مناطق جنوبغرب، جنوب و جنوب شرق كشور خواهد رسيد. از اين رو، كارشناسان هواشناسي ميگويند صحنه درياي عمان و خليج فارس نيز در روزهاي آينده، مواج و غيرقابل استفاده است و كساني كه قصد عبور از درياي پارس را دارند بايد مراقب خطرات احتمالي امواج باشند.اين سازمان همچنين پيشبيني كرده است در روز پاياني هفته جاري و شنبه آينده استان خشكي مانند سيستان و بلوچستان، دچار آبگرفتگي معابر شود. اين استان به همراه استان شمالياش، خراسان جنوبي اسير بادهاي شديد خواهد شد. به گفته كارشناسان سازمان هواشناسي، شدت وزش باد طي روزهاي آينده در نوار مرزي شرق كشور قابل توجه خواهد بود.يخبندان در يزديزد، از استانهاي كويري و مركزي ايران نيز اسير چله زودرس شده است. سازمان هواشناسي اين استان پيش بيني كرده است در روزهاي پاياني هفته جاري، سرماي ناگهاني در اين استان حاكم ميشود و دست كم اين وضعيت تا ابتداي هفته آينده، ادامه خواهد داشت. هواشناسان اين استان ميگويند بخشي از اين استان مانند مناطق نير و طزرجان در سردترين ساعات روزهاي آينده، به دماي صفر درجه نزديك ميشوند.همچنين ارتفاعات اين استان از جمله قله معروف شيركوه، در روزهاي آينده، شاهد بارش برف خواهد بود. براي شهرهاي اين استان نيز بارش باران و مهگرفتگي پيشبيني شده است.خوزستان و قصه آلودگي هواخوزستانيها البته از بحران ديگري رنج ميبرند. بحراني كه از يكي، دو هفته پيش شروع شده و همچنان ادامه دارد. بارش باران در شهر اهواز، تبديل به كابوس بزرگي براي شهروندان شده است. پس از هر باران، تعداد زيادي از اهوازيها مجبور ميشوند به دليل مشكلات تنفسي به بيمارستان مراجعه كنند. پس از آخرين باران اسيدي كه در اين شهر باريد، دو هزار و 500 نفر به بيمارستان مراجعه كردند. اين تعداد، به جز اشخاصي است كه در شهرهاي جنوبي اين استان، مانند اميديه و سوسنگرد، به دليل مشكلات ناشي از تماس با باران مسموم، كارشان به بيمارستان كشيده شده است.هر چند تاكنون اطلاعات دقيق و دست اولي درباره علت اينبارشهاي مسموم در اهواز گزارش نشده، ولي برخي گمانهزنيها، حكايت از آلودگي بارشها به دليل آلايندههاي جوي ناشي از كارخانجات اطراف اين كلانشهر، سوختن لاستيك و حتي كيفيت آلاينده گاز خروجي از اگزوز خودروها بوده است.رييس دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز درباره آلودگي شيميايي مردمي كه به بيمارستانها مراجعه كردهاند، توضيح داده است. محمد حسين سرمست در اين باره گفته: مراجعه بيماران عمدتا از شهرهاي جنوب و جنوب شرق استان بوده و اين آلودگي در شهرهاي شمالي ديده نشده است. آلودگي هوا در اين روزها بلافاصله پس از باران مردم را درگير ميكند و آلودگي شيميايي آن واضح است كه پس از باران بروز ميكند.گزارشها نشان ميدهد بسياري از بيماران اهوازي كه به درمانگاههاي سطح اين شهر مراجعه كردهاند در منزل دچار اين مسموميت شدهاند و به همين دليل عدم خروج افرادي كه دچار بيماري تنفسي هستند مورد تاييد كارشناسان نيست. به همين دليل پزشكان توصيه كردهاند افرادي كه سابقه بيماري تنفسي ندارند اما با بارش باران در اهواز دچار مشكل تنگي نفس ميشوند، بايد قبل از اينكه مشكلات تنفسيشان كار دست آنها بدهد، سريعا به مراكز درماني مراجعه كنند.البته مسئولين خوزستان كه قاعدتا وظيفه رسيدگي به بحرانزدگان آلودگي هوا را بر عهده دارد، در راهحل قابل توجهي، مسير رسيدن اخبار تعداد مصدومان آلودگي هوا و باران اسيدي در خوزستان را به رسانهها و افكار عمومي مسدود و تصويب كرده كه ديگر هيچگونه آماري از مراجعهكنندگان به مراكز فوريتهاي پزشكي خوزستان ارائه نشود. به گفته اسدالله موسوي، رييس فوريتهاي پزشكي خوزستان، دليل عدم انتشار اطلاعات مردم بحرانزده در اين استان به دستور مسئولين استان است.ظاهرا اين ترفند مسئولين توانسته راه ورود رسانهها در دسترسي به آمار جديد آسيبديدگان از باران اسيدي را ببندد، ولي قطعا اين مصوبه نميتواند جلوي كارشناسان و اعضاي كميسيون بهداشت و درمان را بگيرد كه براي يافتن دليل و راهحل بحران آلودگي در هواي خوزستان، عزم اين خطه كردهاند.يك نماينده از استان خوزستان اعلام كرده كميتهيي متشكل از مسوولان وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشكي و تعدادي از اعضاي كميسيون بهداشت و درمان مجلس امروز به استان خوزستان سفر ميكنند و قرار است در اين سفر علت آلودگي هوا مورد بررسي قرار گيرد زيرا در طول اين دو هفته 20 هزار نفر دچار تنگي نفس شدند.به گفته ناصر سوداني، باراني كه براي نخستين بار باعث مشكلات تنفسي براي اهوازيها شد، داراي قطرههاي اسيد سولفوريك و نيتريك بوده است، ولي با آنكه مطالعات بهداشتي و آزمايشگاهي صورت گرفته اما هنوز نتيجهيي اعلام نشده و با قطعيت نميتوان گفت كه اين موضوع منشاخارجي دارد يا داخلي و مربوط به صنايع و كارخانه نيشكر است يا به ميادين نفتي و گازي.او تاكيد كرده كميته گسيل شده به اهواز، وظيفه دارد مطالعات علمي به وسيله دستگاههاي خاص درباره ابرهاي بارانزا در استان خوزستان صورت دهد تا مشخص شود كه آيا مشكل از جو است يا گازهايي كه در اثر فعاليتهاي صنعتي به وجود آمدهاند، همچنين لازم است اين كميته از مسموميتهاي اين گازها مانند منواكسيد كربن و گازهاي نيتريكي آزمايشهايي صورت دهد.به تعطيلات آخر هفته نرويددر روزهاي پاياني هفته، جادههاي كشور نيز اسير بحران زمستاني شده است. در برخي محورهاي بين استاني كشور از جمله در استانهاي آذربايجان شرق ي، آذربايجان غربي محور تكاب به شاهيندژ، اردبيل، محور آسالم به خلخال - گردنه سرعين - گردنه حيران، كردستان، زنجان محور زنجان به بيجار، ايلام محور پونل به زندانه، بارش پراكنده برف گزارش شده است. اين در حالي است كه وضعيت ساير محورهاي مواصلاتي كشور در استانهاي بوشهر كرمانشاه، چهار محال و بختياري، آذربايجان غربي، اصفهان، ايلام، خوزستان، يزد، قم، لرستان، مركزي، فارس، كهگيلويه و بوير احمد به دليل بارش باران و لغزندگي معابر خطرناك گزارش شده است. اينطور كه پيداست هموطنان بايد براي در خانه گذراندن تعطيلات آخر هفته، آماده شوند.
منبع: اعتماد
کد خبر: ۲۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۰۱
ما ایرانی ها همیشه خودمان را یکی از احساسی ترین و شادترین ملت های جهان می دانیم و خیلی هم روی این مسئله اصرار داریم امان عجیب است که بررسی های موسسه گالوپ این نظر را کاملا تایید نمی کند و می گوید ما ایرانی ها آنقدر هم که فکر می کنیم احساساتی یا خوشحال نیستیم
کد خبر: ۲۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
متهم یک ماه قبل پای چوبه دار رفت و حکم صادره اجرا شد اما ساعاتی بعد، یکی از ماموران سردخانه متوجه صدایی از داخل یکی از کشوها شد و به سمت آن رفت. او وقتی کشو را بیرون کشید کاور بخار گرفته حاوی جسد علیرضا را دید و متوجه زنده بودن او شد.
به گزارش آوای دنا،«خدا را شکر، خیلی سخت بود.» اولین جمله ای است که اعدامی زنده شده بجنوردی بعد از اینکه قدرت تکلمش را پیدا کرد در گفت وگو با روزنامه شرق بیان کرد. در ادامه مطلب آمده است: علیرضا - اعدامی زنده شده - چهار روز پیش توانست برای اولین بار از زمان اجرای حکم با اعضای خانواده اش ملاقات کند. آنطور که خانواده علیرضا نقل کرده اند او بعد از اینکه بچه هایش را دید هر سه آنها را در آغوش گرفت و گریه کرد. برادر علیرضا که پیش از این به ما گفته بود، آمادگی ملاقات با برادرش را ندارد، سرانجام همراه همسر و فرزندان برادرش به ملاقات وی رفت. او در این باره به خبرنگار ما گفت: «بالاخره شرایط روحی برادرم و خانواده به حدی رسید که توانستیم او را ببینیم و با هم صحبت کنیم. لحظه بسیار سختی بود. دست و پایم می لرزید، نمی توانستم جلو بروم وقتی ما را دید گریه کرد. البته اول بچه ها و همسرش به دیدارش رفتند، علیرضا آغوشش را باز کرد و بچه ها را بغل کرد و گریست. او فقط خدا را شکر می کرد. وقتی که ما بالای سرش رفتیم بعد از اینکه همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریه کردیم چیزی نپرسیدم، می ترسیدم از او بپرسم چه شده است اما خودش گفت خیلی سخت بود، مرتب می گفت خدا را شکر. خیلی سخت گذشت.» او درباره وضعیت جسمی برادرش نیز گفت: وضعیت جسمانی اش خیلی خوب است. راه می رود. غذا می خورد و کارهای شخصی اش را خودش انجام می دهد. می تواند صحبت هم بکند اما به خاطر فشاری که به حنجره اش وارد شده هنوز صدایش خوب نشده و مثل آدم سرماخورده که صدایش گرفته، صحبت می کند. دکترها گفته اند به خاطر حنجره اش بهتر است زیاد صحبت نکند، با این حال وقتی بچه هایش را دید آنقدر هیجان زده شد که نتوانست آرام بگیرد و بارها آنها را بوسید و خدا را شکر کرد. هنوز شوکه است و نتوانسته صحنه اعدام را فراموش کند. علیرضا، مرد 37ساله به جرم قاچاق و نگهداری نزدیک به یک کیلوگرم شیشه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. به گفته وکیل متهم پرونده، قبلا پرونده با درخواست قاضی صادر کننده حکم دوبار به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاده شده بود اما به دلیل سوابق متهم هر دوبار درخواست بخشش رد شده بود. متهم یک ماه قبل پای چوبه دار رفت و حکم صادره اجرا شد اما ساعاتی بعد، یکی از ماموران سردخانه متوجه صدایی از داخل یکی از کشوها شد و به سمت آن رفت. او وقتی کشو را بیرون کشید کاور بخار گرفته حاوی جسد علیرضا را دید و متوجه زنده بودن او شد. با انتقال علیرضا به بخش مراقبت های ویژه پیگیری های پزشکی در مورد او انجام شد و وی اکنون سلامتش را بازیافته است. در این مدت واکنش های متفاوتی درباره پرونده علیرضا وجود داشت تا اینکه رییس قوه قضاییه اعلام کرد هرچند به لحاظ قانونی او باید اعدام شود اما به لحاظ عاطفی اجرای دوباره حکم درست نیست بنابراین متهم می تواند مشمول یک درجه عفو شود. در حال حاضر علیرضا همچنان در بیمارستان به سر می برد و روند درمان او ادامه دارد. این مرد بعد از بهبود به زندان منتقل خواهد شد. این در حالی است که وکیل مدافع علیرضا از ارسال درخواست عفو موکلش به کمیسیون عفو و بخشودگی استان خراسان شمالی خبر داد. وی در این خصوص به خبرنگار ما گفت: درخواست عفو از سوی من به عنوان وکیل علیرضا و همچنین از طرف خانواده اش برای بخشش او به کمیسیون عفو و بخشودگی استان خراسان شمالی فرستاده شده است. اگر کمیسیون استان با این درخواست موافقت کند پرونده برای اظهارنظر به کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه در تهران فرستاده خواهد شد و در صورت موافقت آنها رای بر بخشودگی صادر می شود. حمیدی در پاسخ به این سوال که چند درجه تخفیف به علیرضا داده خواهد شد، گفت: این مساله ای است که کمیسیون باید در مورد آن تصمیم بگیرد. من به عنوان وکیلش به لحاظ قانونی می توانم درخواست عفو را ارایه دهم که این کار نیز انجام شده است و با توجه به مساعدت مسوولان قضایی استان و گفته های رییس قوه قضاییه در این خصوص به نظر می رسد درخواست عفو مورد قبول واقع شود. این وکیل دادگستری درخصوص دیدار با موکلش گفت: با کمک و مساعدت فراوانی که دادگستری و دادستانی بجنورد کردند شرایط برای ملاقات من با موکلم فراهم شد و چند روز قبل او را دیدم، وضعیت جسمانی و روحی اش خوب است. او به شدت از کاری که کرده پشیمان است و به نظر می رسد تنبیه شده است. از علیرضا به خوبی در بیمارستان نگهداری می شود و مسوولان بیمارستان و دادستانی کمال توجه را درخصوص وی دارند.
کد خبر: ۲۲۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۷
کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است:
علت سکوت آقای احمدینژاد چیست؟ گفته است فعلا ششماه سکوت میکنیم.
کجا چنین صحبتی را گفتهاند.
همه جا منتشر شده است.
در واقع این مطلب را به ایشان نسبت دادهاند.
بههرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کردهاند.
ایشان عملا ترجیح دادهاند که در برابر هوچیگریها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفتهاند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکردهاند.
رسمی و غیررسمیاش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم میبینیم که چنین روندی را در پیش گرفتهاند.
بههرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامهریزیهایشان دارند عرضه کنند. پس از آن میتوان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد.
این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدینژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوالهایی که وجود دارد سکوت کردهاند؟
عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما میتوانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدینژاد قابل دفاع است و عملکرد هشتساله دولت ایشان نیز افتخارآمیز بوده است.
ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچوقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد میکند.
اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدینژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث ششماه و اینها هم نیست.
ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند.
بله درخصوص صحبتهای آقای (علی) لاریجانی بود.
ولی این سکوت بهنوعی باعث میشود که آنچه شما شبههآفرینی و جوسازی مینامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است.
البته از نظر شما تایید است.
میگویند سکوت علامت رضاست.
نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلیها این را درک میکنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت دادهاند تا کار کند و مردم نتیجهاش را ببینند.
به نظر شما بعد از ششماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز میشود؟ البته بهجز شما که الان هم صحبت میکنید.
فرجه زمانی ششماههای که میگویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبتکردن ندارم و اگر صحبتی میکنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه میتوان نقد کرد. اما فکر میکنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد بهویژه از سوی مدعیان اصلاحطلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشتسال بعد هم ادامه پیدا کرد.
شاید همانطور که شما میگویید واقعا حق با آقای احمدینژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمیشود که حق با ایشان بوده است.
ما باید ضعف موجود در حوزه رسانهای کشور را که مشکلآفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدینژاد درخصوص ممنوعالخروجشدن آقای خاتمی کرده است. رسانهها میتوانند این اظهارات را ریشهیابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوعالخروجکردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. بههرحال آقای احمدینژاد گفتهاند که آقای خاتمی رییسجمهور کشور بودهاند و جایگاه ریاستجمهوری ایجاب میکند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوعالخروجکردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل پذیرش نیست.
درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدینژاد هیچگاه وارد قضیه نشدند؟
اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است.
اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست.
اگر قابل رصد کردن نیست چرا میخواهید پای آقای احمدینژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید.
ایشان دبیر شورا و عضو دولت بودهاند؟ رییسجمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدینژاد هم حتما میداند.
اما آقای احمدینژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است.
یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟
بههرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما میگویید یک فرضیه است. فرضیهای است که رییسجمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوعالخروجکردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوعالخروجکردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی ششماهه اعتبار دارد.
از این بحث که بگذریم من میخواستم شما یک مقایسهای هم بین روند مذاکرات هستهای در دولت آقای احمدینژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدینژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما میبینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن میکند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت میگیرد. به اعتقاد شما این بهمعنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدینژاد بهویژه در زمینه هستهای نیست؟
نامه روشنگرانه آقای احمدینژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچوقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدینژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصتهای بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت.
چه زمانی؟
فرصتهایی که ما در موضع قویتری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدینژاد به نیویورک سفر میکرد و از ظرفیت رسانههای آمریکایی به خوبی استفاده میجست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «والاستریت» را برانگیخت نتیجه روشنگریهای آقای احمدینژاد بود. بهطوریکه این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود.
خب اگر معتقدید که آن زمان فرصتهای بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این بهمعنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟
تصمیم به گفتوگو باید در سطح بالاتری اتخاذ میشد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریمها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا دادهاند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالیبودن خزانه دولت میشوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفتهاند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقعای، طرف مقابل را کاملا جری میکند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجببرانگیز میدانم.
یعنی میگویید خزانه پر است؟
بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارشگیری میشود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارشگیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سالجاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابلتوجه است. بنابراین گزارشهای خلافواقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا بهدنبال ندارد.
شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت بهوجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدینژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟
پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانههایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود.
من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی میکنید اما تماس تلفنیای که آنها برقرار میکنند را ناشی از ضعف ما میدانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمیشود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی میگیرد.
بنده هیچوقت نگفتم که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدینژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینههای لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمیکرد. او میدانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود.
فکر میکنم آقای احمدینژاد هم وقتی نامه مینوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است!
آقای احمدینژاد هم اگر نامهای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاستهای نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدینژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است.
یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاستها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است.
اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمیگرفتند.
البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود.
یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی میگذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است!
اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدینژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کردهاند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شدهاند. همه اینها سوالهایی است که انتظار میرفت ایشان به آنها پاسخ دهند.
بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کردهاند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدینژاد هم ایشان طبق قانون عمل میکنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه میآمد و بنده هم طبق قانون عمل میکردم و در دادگاه حضور مییافتم.
درباره 16میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟
در هفتههای آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد.
چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی میگردند.
عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب میدهم وقتی دارم به زمان تصمیمگیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره میکنم در واقع دارم به سوال شما جواب میدهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمیرود و من این ادعا را بیاساس میدانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای دهها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام میشود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک میکرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جوسازی که نمیتوانسته آن را بلااثر کند.
این حرف بیاساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمکهای مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است.
خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ میتوانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جوسازی است و کارشان قانونی بوده است.
کسانی که اتهامی را مطرح میکنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان میتوانند به مراجع ذیربط مراجعه کنند. آقای احمدینژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی میخواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد.
ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونیبودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جوسازی میکنند؟
استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟
الان دانشگاه با چه بودجهای قرار است اداره شود؟
در این زمینه نامهای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمکهای مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است.
مورد دیگری که میخواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستارهدار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدینژاد به کل منکر این مساله میشد. در حالی که ما الان میبینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشتهاند.
در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شدهاند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کردهاند اما الان برگشتهاند سرکار.
سوال من چیز دیگریاست. میگویم آقای احمدینژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد
موضع رسمی دولت آقای احمدینژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستارهدار نمیکنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراینچنین فرضیهای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشتهاند.
البته خیلیها هم بازداشت نشده بودند.
بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدینژاد همانی بود که اعلام شد و ستارهدار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند.
پس چرا شدند؟
شما میتوانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند.
زیادند. میتوانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید.
شما ادعایی را مطرح کردهاید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به دلیل مسایل سیاسی کسی را ستارهدار کنند. الان مدعی هستید که یک عدهای را برگرداندهاند به دانشگاه که اینها ستارهدار بودهاند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور میخواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستارهدار شده بودند و بنده آن را نمیپذیرم.
برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محرومکردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است.
محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچکس مصونیت ایجاد نمیکند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانهای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه میتواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر میرسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید.
در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشتهاند و فعلا صلاح را در سکوت میبینند من میخواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟
نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی میتوان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن بهعنوان خانه سالمندان یاد میکنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانهجویی را گذاشتهاند و این امر میتواند اقتضای سن بالا باشد.
علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟
پس شما در موضع پاسخگویی هستید نه سوال. یعنی از حالت بیطرفی خارج شدهاید و روزنامهنگار مستقل نیستید.
کد خبر: ۲۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹
صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهدآوای دنا-نصرالله خسروی:یکی از رویدادهای مهم ایران پس از پیروزی انقلاب،تجاوز سراسری ارتش عراق در 31 شهریور 1359 بود. رخدادی که بررسی ابعاد گوناگون آن برای نسل حاضر و آینده تاریخ حایز اهمیت است.
اگر چه در زمینه جنگ، باید به ریشه های تاریخی اختلاف ایران و عثمانی نظر داشت، اما در خصوص کشورمان که تازه انقلابش به پیروزی رسیده بود و هنوز ثبات لازم برای حل و فصل عادی امور داخلی خود نداشت و ارتش آن نیز از هم پاشیده بود و دهها دلیل دیگر، این تأمل را برمی انگیزد که دولت عراق با این تجاوز چه اهدافی را دنبال می کرد؟
تاریخچه مناسبات دو کشوررشته ی ارتباط ایران و ساکنان میان دو رود (بین النهرین) به قبل از میلاد مسیح میرسد. به این معنی که سرزمین مذکور مانند دشت ها و جلگه های فلات ایران و آسیای میانه از سپیده دم تاریخ جلوگاه آثار دست و فکر آریایی ها بوده و تاریخ آن با سرنوشت ایران گره خورده است. ایرانیان بودند که برای اولین بار به میان دو رود نام «ایراه » ( آبراه=یا کنار رودخانه و دریا )که بعد ها به عراق تبدیل شد، دادند. با کوشش ایرانیان بود که تیسفون پایتخت باستانی ایران و یک قرن پس از سقوط آن بر خرابه هایش با مصالح آن و با فکر و تدبیر رجال مسلمان ایرانی، شهر بغداد بنا گردید.
اختلافات ایران و عراق به دوران تأسیس دولت صفوی در ایران و دولت عثمانی که عراق بخشی از آن بوده است، باز می گردد. امپراتوری عثمانی در سال 656 ه.ق ./1258م. بوسیله عثمان فرزند ارطغرل در آناتولی و آسیای غربی تأسیس شد.
سلاطین عثمانی پس از تصرف شام، مصر، مکه و مدینه شعار عباسیان را دنبال کرده و مدعی خلافت اسلامی شدند. آنها سنیان متعصبی بودند و نسبت به شیعیان ایران به خصومت رفتار می کردند. سلسله صفوی نیز توسط شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق. / 1502 م. در ایران تأسیس شد. هدف اصلی ان حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم ترکان عثمانی بود. صفوی ها برای مقابله با تفوق مذهبی عثمانی ها، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی مردم ایران ترویج کردند. اختلافات ایران و عثمانی تا 420 سال بعد همچنان در دوره های افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی ها ادامه یافت تا اینکه در سال 1918م. امپراتوری عثمانی پس از شکست در جنگ جهانی اول فرو پاشید و از تجزیه آن کشورهای مستقلی در غرب آسیا، شرق اروپا، و شمال آفریقا به وجود آمد.
تأسیس کشور عراقپس از جنگ جهانی اول و به دنبال شکست آلمان متحد عثمانی، امپراتوری وسیع عثمانی تجزیه شد و از سه استان بغداد، موصل و بصره کشوری مستقل به نام عراق به پادشاهی ملک فیصل تأسیس گردید.(ژوئن 1921م). تمام مناسبات و اختلافات سیاسی ایران و عثمانی، با سوابق تاریخی قدیم خود، از این به بعد در چارچوبی نو بار دیگر میان ایران و عراق مطرح گردید.در فاصله ی بین دو جنگ جهانی ، و بر اثر اکتشافات نفت، نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلیس به طور مستقیم با سرنوشت عراق گره خورد. از اینرو در اختلافات و مناسبات سیاسی یران و عراق، دولت انگلستان همیشه نقش تعیین کننده داشت.
در سال 1962م. صدام حسین طی یک کودتا به حکومت رسید. البته او قبلاً عضو شورای انقلاب و حزب بعث بود. صدام با تلاش های فراوان به توسعه عراق پرداخت، او توانست از طریق فروش ذخایر نفت و گاز و هماهنگی با اتحاد جماهیر شوروی به نوسازی و مدرنیزه سازی کردن صنایع و ارتش عراق بپردازد. او در سرش رویای رهبری جهان عرب را داشت.
وضعیت ایران:در سال 1357 ه.ش /1979م. حکومت پهلوی منقرض و انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید. انقلابی که یکی از رخدادهای بزرگ تاریخ معاصر جهان بوده و تمام وزنه های تعادل را به هم زد. تلاش های ملت ایران پس از سال ها به بار نشست. هنوز مزه ی این شیرینی را، درست نچشیده بودیم که جنگ هشت ساله ای ذائقه مان را تلخکام نمود.
زمینه های جنگ:در 31 شهریور ماه 1359 ش. که رژیم عراق تهاجم سراسری خود به ایران را سامان داد هرگز بر این پندار نبود، که مردم این سرزمین برای دفاع از وطن، انقلاب ، حیثیت و شرافت خود، بی نفخ صور رستخیز عظیمی برپا کنند. صدام در خیالات واهی خود، پیروزی سه روزه را تصور می کرد. اما تنها گذشت چند روز، بطلان محاسبات آنها را به منصه ظهور رساند.
جوانان غیور ایران که با پیروزی انقلاب دگر بار متولد شده بودند، با اراده متکی به قدرت خدای بزرگ، پروانه وار تن به آتش عشق سپردند و آنچه را ناشدنی می نمود محقق ساختند.
اما زمینه های جنگ: 1-ادعای اروند رود از سوی عراق: یکی از اختلافات عمده ایران و عراق به مرز مشترک دو کشور در اروند رود مربوط می شود. دولت عراق همواره ادعا می کرد، این رودخانه به آن کشور تعلق دارد، در مقابل ایران نیز معتقد بود، اروند رود، رودخانه ی مرزی و قابل کشتیرانی است، به همین دلیل بر اساس مقرارت حقوق بین الملل، مرز دو کشور باید خط «تالوگ» باشد. در مجموع، به منظور تعیین مرز دو کشور در این رودخانه تاکنون چندین قرار داد بسته شده بود که مهمترین آنها عبارتند از: عهد نامه ارزنه الروم 1847م. بین ایران و عثمانی و عهدنامه مرزی و حسن همجواری 1975 م. بین ایران و عراق ، که به موجب عهد نامه اخیر مرز دو کشور در اروند رود خط تالوگ تعیین شده است.
دولت عراق در 26 شهریور 1359 ه.ش . /17 سپتامبر 1980 م . عهدنامه مذکور و اعلامیه الجزایر را به طور یکجانبه لغو کرده و 5 روز بعد از طریق زمین، هوا و دریا به حمله گسترده علیه ایران دست زد.
2- درخواست جزایر سه گانه: سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک جزء لاینفک ایران بوده و قسمتی از خاک کشورمان در طول تاریخ محسوب می شدند. اما در یک وقفه کوتاه بر اثر ضعف حاکمیت ایران، انگلستان این جزایر را به اشغال خود درآورد. تا اینکه در سال 1971 م حاکمیت مجدد ایران بر آنها تثبیت شد.
فرض بر اینکه این جزایر به ایران تعلق نداشته باشد، این ادعا را باید دولت امارات مطرح میکرد، نه دولت عراق. اما صدام در پی رؤیای رهبری جهان عرب مدعی حاکمیت بر این جزایر بود. وی برای همراهی اعراب نیاز به این سیاست داشت. و واقعاً هم توانست آنها را از هر جهت با خود همراه سازد. صدام می گفت به نمایندگی از تمام اعراب با ایران می جنگد. رژیم عراق با به کارگیری این حربه توانست کمک های مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی دولت های عرب را به سوی جبهه های خود سرازیر کند.
3-تجزیه خوزستان از ایران: یکی از مسائل اختلاف برانگیز ایران و عراق استان شکرستان بود. در کنار سایر مسائل ادعایی، موضوع عربی بودن استان خوزستان را مطرح می کرد و آنرا را جزء جدانشدنی کشور عراق می دانست. این در حالی بود که در تمام عهدنامه های گذشته بین ایران و عراق کلیه مناطق ساحل چپ رودخانه اروند رود به ایران تعلق داشت. البته قبل از صدام، شیخ خزعل نیز چنین ادعایی داشت، ولی در دوره رضا شاه سرکوب و به قتل رسید.
4-جلوگیری از صدور انقلاب ایران: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم ایران وابسته به بلوک غرب و نقش ژاندارمی ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه ایفا می کرد. با سقوط شاه و پناهنده شدن به آمریکا، دشمنی ما و این کشور شروع شد. که سرانجام منجر به اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط سیاسی دو کشور گردید.چون دولت آمریکا مهره ی ارزشمندی را از دست داده بود و از طرفی ایران در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی دشمن دیرینه بلوک غرب قرار داشت از هر طریق سعی کرد انقلاب ایران را مهارکند.
با توجه به وجوه مشترک دو ملت ایران و عراق از جهت مذهبی، قومی و همجواری، صدام از پیام ها و شعارهای انقلاب ایران می ترسید. لذا اختلافات ایران و آمریکا از یک طرف، بلند پروازی های صدام از طرف دیگر، و همچنین اختلاف دیرینه ی مرزی بین ایران و عراق دست به دست هم داده و صدام را برای آغاز جنگ و پیشگیری از نفوذ انقلاب ایران مهیا کرد.
5- رهبری جهان عرب؛ حزب بعث از نظر عقیدتی، رسالت تاریخی خود را تشکیل ملت واحد عرب می داند. آنان معتقدند که کشورهای مختلف عربی ملت واحدی هستند، و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی برداشته شود. صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهد. او در خلال تجاوز به ایران، از روابط ایران و اعراب که اغلب خصمانه بوده است یاد می کند. تا از یک طرف جنگ خود با ایران را جنگ بین ایران و اعراب در ذهن ملتهای عربی جا بیندازد، و از طرفی دیگر خود را به عنوان رهبر عرب که هدف اصلی او نیز بود مطرح کند. صدام جنگ خود علیه ایران را «قادسیه دوم» می نامید جنگی که در آن اعراب ایرانیان را شکست دادند.
البته علاوه به عوامل بالا ، زمینه های دیگری نیز وجود داشته که از آن جمله؛ وجود ایلات مرزی بین دو کشور مانند کردها، عقده های روانی و شخصی صدام نسبت به ایرانیان، عقده ی برتری بینی صدام نسبت به دیگران و..... اما عوامل اصلی همان هایی بودند که در بالا به انها اشاره گردید.نتیجه گیری: ارتش عراق با اهداف از پیش تعیین شده سرانجام تهاجم سراسری خود را علیه ایران در طول 1300 کیلومتر مرز آغاز نمود. اگرچه در ابتدا به پیروزی هایی دست یافت، و بخش هایی از میهنمان را به اشغال در آورد، ولی هنوز در اندیشه ی پیروزی و سرمست از اشغالگری های آغازین تجاوز بود، که توقف ماشین جنگی اش را در برابر صخره مقاومت مردم ایران شاهد شد. نوادگان رستم و کاوه پنجه در پنجه دشمن انداخته و متجاوزان را در ابتدای راه به زانوی ذلت نشاندند. آنها یک سره و یک جا پندارهای حکام بعث عراق را در نابودی انقلابشان و تجزیه و اشغال سرزمین ایران را بر باد فنا دادند.
مردم ایران در جریان هشت سال دفاع مقدس، در یک نبرد نابرابر، دشمن را از دست اندازی به حریم باورهای خود باز داشته، و کشور را از پاره پاره شدن و انقلاب را از خطر نابودی رهانیدند. شهیدان ما این فرشتگان اهورایی، و این قلندران قلمرو عشق و معرفت، کاری کردند کارستان، چنانچه پیر مردشان، برداشتن چنین ملتی فخر و مباهات می کرد. ملت ایران دانست چرا و چگونه باید بجنگد. اما دنیا از درک واقعیات، تجاوز عراق به کشور ما باز ماند. زمانی متوجه شد که دیگر دیر شده بود. آزادی خرمشهر جهانیان را به تعجب وا داشت. سرانجام صدام پس از ناکامی اش در جنگ، و دفاع سرسختانه ی پهلوانان پارس، تن به پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد داد.
پاورقی ها1-تازیان این کلمه را معرب کردند. همزه را به عین و ها را به قاف قلب کرده و آن را عراق می گفتند.2- پایتخت امپراتوری های اشکانی و ساسانی، چون در دو طرف دجله مجموعه ای از هفت محله بود عربها آن را مدائن جمع مدینه به معنای شهرها می گفتند.3- کلمه بغداد فارسی است و از دو جزء بغ به معنی خدا و داد به معنی آفریده در مجموع به معنی خداداد می باشد در دوره منصور دومین خلیفه عباسی پایتخت اسلام گردید.4- تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، ص 435.5- مشایخ فریدونی؛ مسائل مرزی ایران و عراق، ص 10.6- همان ص107.7- بعث در لغت به معنی برانگیختن است. حزبی بود که دارای مرام سوسیالیستی و خواهان اتحاد کشورهای عربی بود در عراق، سوریه و مصر به قدرت رسید.8- در لغت به معنی دره و عمق می باشد و در اصطلاح به این مفهوم است که عمیق ترین و قابل کشتیرانی ترین نقطه رودخانه مرز دو کشور همجوار است. 9-این عهدنامه در دوره محمدشاه قاجار بین ایران و عثمانی در شهر ارز روم ترکیه بسته شد.10- این عهدنامه که به عهد نامه ی الجزایر معروف است در زمان محمدرضا شاه پهلوی بین ایران و عراق در الجزایر بسته شد.11- شیخ خزعل رئیس طایفه بنی کعب از اعراب خرمشهر بود که در اواخر دوره ی قاجاریه در خوزستان قیام کرد و خواهان جدایی این استان و خود مختاری آن بود.
نصرالله خسروی کارشناس ارشد تاریخ
کد خبر: ۲۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹
بسیج طلاب مدرسه علمیه معصومیه (س) در نامهای به حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور پرسشهایی را درباره مذاکره با رییس جمهور آمریکا مطرح کرد
کد خبر: ۲۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۱
۳۳ سال پیش در روز (۱۵مرداد ۱۳۵۹) دکتر حسن روحانی نماینده سمنان در مجلس شورای اسلامی طی مصاحبه ای به ویژگی های دولت آینده اشاره کرده و گفت : خصوصیات این دولت همان گونه که امام فرمودند باید جوان ، انقلابی و مکتبی باشد ، شرق گرا و غرب گرا نباشد ، مدیر و مدبر و خوش سابقه باشد
کد خبر: ۱۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۶
در مناظرات انتخاباتی سال 88، تکیه بیش از حد یکی از نامزدهای مطرح به یک کلمه، تا آنجا پیش رفت که یکی از همراهان و اعضای ارشد ستاد او در خاطرات روزانه خود نوشت که درباره تکیه کلام «چیز» بر ما ایراد می گیرند. او در توضیح نوشت که این نامزد انتخاباتی انسان حرافی نیست و به مجادله لفظی با کسي نمي پردازد، اما عميق و با برنامه است. مردم شريف نيز اتکايشان به جوهره افراد است نه لفظ و لفاظي.مجله مهر: سعید جلیلی می گوید «ظرفیت»، قالیباف از «به هر حال» زیاد استفاده می کند، محسن رضایی در ابتدای هر جمله اش «من» را نگوید کلامش منعقد نمی شود، حداد عادل از «تدبیر» می گوید، غرضی سنش را به رخ نامزدهای دیگر می کشد و روایت تاریخ می کند، گلایه دارد که نامزدها به گذشته برنگردند و برنامه دهند اما از قیمت دلار در دوران رضا شاه پهلوی سخن به میان می آورد، عارف از کلمه «بحث» زیاد استفاده می کند و از دانشجویان ستاره دار می گوید و ولایتی هم مدام پای امیرکبیر، باقرخان و ستارخان را به مناظرات می کشاند.استفاده سعید جلیلی از کلمه «ظرفیت» و «تهدید» در اولین مناظره انتخاباتی که مناظره اقتصادی نامزدها هم بود، خودی نشان داد. چنان شد که یکی از سایت های خبری در مناظره دوم به شمارش میزان استفاده سعید جلیلی از کلمه ظرفیت روی آورد و در پایان مناظره نوشت که جلیلی در این مناظره 52 بار ظرفیت را به زبان آورده است. سعید جلیلی البته در همایش و نشست های تبلیغاتی خودش هم همین کلمه را کم استفاده نمی کند. آنجا که در جریان یکی از سفرهای تبلیغاتی اش یکی از مخاطبان از او سوال می کند که تیم برای اداره دولت ندارد، او جواب می دهد که مگر در جبهه ها چگونه ظرفیت ایجاد شد؟ سعید جلیلی از کلمه «فرصت» هم زیاد استفاده می کند. در مناظره فرهنگی که مناظره دوم نامزدها بود، جلیلی بارها از ترکیب تهدید و فرصت استفاده کرد.محمد غرضی کلیدواژه های مختلف دارد. مشخص نیست محمد غرضی با این همه اطلاعات تاریخی چرا در یک مقطع وزیر نفت شده و در مقطع دیگر هم وزیر مخابرات کشور. او در سه مناظره اخیر بیش از 15 بار روایت تاریخی نقل کرد. در مناظره اقتصادی گفت که «ما در 100سال گذشته تولید نداشتیم و اشتغال وقتی سامان پیدا می کند که تولید سامان پیدا کند و اشتغال بعد از اینکه محکم جلوی تورم بایستیم تولید می شود». یا در مناظره فرهنگی اشاره می کند که «سید علی همدانی در زمان حمله تیمور به کشمیر می رود با صومعه مباحثه می کند و تمام شرق خاورمیانه را مسلمان می کند این توسط دولت انجام نشده من بزرگان را می بینم این که توانایی های دولت و مسئولیت های دولت چیست»، در مناظره سیاسی هم نامزدهای دیگر را رها کرد و خطاب به حیدری مجری برنامه گفت که «آقای حیدری سال 1328 هنگامی که سازمان ملل تاسیس شد در مسجد نو اصفهان، مرحوم حاج میرزا رضا شیرازی به منبر رفت و قانون شورای امنیت را با نامه حضرت امیر به مالک مقایسه کرد و گفت ببینید مردم این منشور سازمان ملل است و این هم مکاتبه حضرت امیر».غرضی البته روی سن خود و 16 سالی که در این کشور وزارت داشته هم کم تاکید نمی کند. او در مناظره سیاسی گفت که در طول این دوره 16 سالهای که ما در دولت بودیم، این کلمه را یاد گرفتیم که سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی است. او 23 بار از کلمه «استعداد داخلی» در مناظره سیاسی استفاده کرد.در پشت صحنه مناظرات هم وقتی از او پرسیده می شود که ایا برای مناظره سیاسی آماده اید تاکید می کند که 72 سال سن دارد و 16 سال در این کشور وزارت داشته است مگر می شود آماده نباشد.محور قرار دادن محسن رضایی، خود را، در مناظره سوم باعث نیش و کنایه دو تن از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری جمهوری هم شد. آنجا که محسن رضایی از مردم صحبت کرد و از نامزدهای دیگر هم خواست که گذشته را رها کنند و به مردم توجه کنند و این سخن حداد عادل را به گلایه واداشت که آقای رضایی طوری صحبت می کنند که انگار فقط ایشان به فکر مردم هستند. در جایی دیگر، حسن روحانی به رضایی گفت که آقای رضایی با لحنی صحبت می کنند که فقط نظرات ایشان درست بوده و اجرا نشده است. محسن رضایی در مناظره سوم در بیش از 30 مورد از ضمیر «من» استفاده کرد.او هم در مناظره دوم و هم در مناظره سوم، پس از آنکه نقطه نظرات خود را بیان کرد و دیدگاه های دیگران را شنید، پاسخ داد که خوشحالم دیدگاه های من باعث شکل گرفتن این بحث ها شده است. پس از پایان مناظره دوم، وقتی خبرنگاران از تک تک نامزدها درباره اینکه نتیجه مناظرات به نفع چه کسی بود سوال می کرد، جملگی اظهار کردند که مردم باید قضاوت کنند. تنها کسی که جمله متفاوتی را بیان کرد رضایی بود که گفت: من هیچ کدام از این دوستان را رقیب خود نمی دانم، رقیب من گرانی است. محسن رضایی را میتوان تنها نامزدی دانست که از اقوام مختلف ایران در سخنانش یاد می کند.برای چهرهای دانشگاهی مثل محمدرضا عارف طبیعی است که کلیدواژه «دانشجو» در صحبتهایش موج بزند. اما «نگاه امنیتی» هم به جملات او زیاد راه پیدا میکند. او رئیس دانشگاه تهران بوده و در تمام مناظراتش از دغدغه دانشجویان صحبت میکند و خاطرات دانشگاهی اش را به رخ می کشد. معمولا کمی هم عصبانیت در لحن عارف دیده می شود که این عصبانیت باعث تپق زدن های مکررش می شود.مدیریت «خسته و بسته» از کلید واژه های محمدباقر قالیباف است که در مناظرات هم استفاده کرد. اگرچه او بیشتر این اصلاح را در سفرهای استانی اش به کار می برد. در شیراز گفت: آمدهام که به «مدیریت خسته و بسته» پایان دهم و خون جدیدی را در رگهای کشور جریان دهیم. در زنجان گفت که تحقق حماسه سياسي با مردم است تا به اين دور «خسته و بسته مديريت» در كشور پايان دهند. در گفت وگوی ویژه خبری هم گفت که برای ادای دین آمدم. برای پایان دادن به همین بحثهاست که «مدیریت یکنواخت خسته و بسته» که در کشور بوده باید تمام شود.قالیباف البته از تکیه کلام «به هر حال» و «نگاه کنید» هم زیاد استفاده می کند. در مناظره سوم وقتی که درباره اتفاقات سال 82 کوی دانشگاه با حسن روحانی بحث می کرد، پس از هر 4 یا 5 کلمه یک بار «به هر حال» را به کار می برد.استفاده از واژه تدبیر در سخنان حداد زیاد است. او یک چهره فرهنگی است. مددجویی او از شاعران و امثال و حکم در مناظرات در نوع خود جالب است. کاری که علی اکبر ولایتی هم هر از گاهی انجام می داد و یا نهایتا از روایت های تاریخ معاصر استمداد می کرد. تاکید حسن روحانی به "کلید" و اینکه حقوقدان است و درس حقوق خوانده است هم در مناظرات و گفت وگوهای خبری اش کمی زیاد است.
کد خبر: ۱۷۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۸