دکتر محمود احمدینژاد در پیامی راهیابی تیم ملی بسکتبال ایران به رقابتهای جام جهانی را تبریک گفت.
به گزارش فارس، دکتر محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق کشورمان در پیامی راهیابی تیم ملی بسکتبال ایران به رقابتهای جام جهانی را تبریک گفت.
رئیسجمهور سابق کشورمان در این پیام خطاب به جوانان تیم ملی بسکتبال آورده است:
جوانان غیرتمند و نامآور تیم ملی بسکتبال ایران؛ درخشش شما در رقابتهای جام قهرمانی بسکتبال آسیا و ورود عزتمندانهتان به پیکارهای جام جهانی در زمره حماسه جاودانی به شمار میرود که قلب مردم عزیز ایران را شادمان نمود.
اینجانب ضمن تبریک این پیروزی غرورآفرین به شما و اعضای کادر فنی، مربیان سختکوش و عموم ملت فهیم و قدرشناس کشورمان، سربلندی و موفقیتتان را در تمامی میادین ورزشی به ویژه رقابتهای جام جهانی تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) مسئلت مینمایم.
محمود احمدینژاد
کد خبر: ۱۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۱
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور حکمی آقای دکتر محمود احمدینژاد را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند
کد خبر: ۱۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۴
من سال 84 اموال و داراییهای خود را اعلام کردم و اکنون هم اموالم همانی است که در آن سال گفتم با تغییرات اندکیآوای دنا/دکتر محمود احمدینژاد رئیسجمهوری اسلامی ایران در آخرین گفتوگوی زنده تلویزیونی خود در پاسخ به این سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه آیا حاضرید لیست اموال و داراییهای خود را اعلام کنید، اظهار داشت: من سال 84 اموال و داراییهای خود را اعلام کردم و اکنون هم اموالم همانی است که در آن سال گفتم با تغییرات اندکی.احمدینژاد در ادامه بیان اموال نو داراییهای خود گفت: خانهای در نارمک داشتم که قدیمی بود که کل زمینش 175 متر است، در آن خانهای 4 طبقه ساختیم که با فرزندانم در آن زندگی کنیم.رئیسجمهور اضافه کرد: این وظیفه پدر و مادر است که بایستی فرزندان خود را زیر بال و پرشان بگیرند که البته این خواسته همه ایرانیها است که ما هم به این دلیل با وام بانکی از صندوق نهاد آنجا را ساختیم.احمدینژاد همچنین گفت: پسر بزرگم مهندس عمران است که در یک شرکت کار میکند، دخترم مهندس برق است و پسر کوچکم هم مهندس مکانیک است البته همسرم هم مهندس است، دامادمان هم پزشک است که همگی دست به دست هم داده و 4 واحدی ساختند تا همگی با یکدیگر زندگی کنیم.وی ابراز امیدواری کرد که همه جوانان و خانوادههای کشور سالم باشند و با دلهای شاد و بدون غم و غصه کنار یکدیگر زندگی کنند. رئیسجمهور در پاسخ به این سوال که خارج از موارد ذکر شده اموال و دارایی دیگری ندارید، اظهار داشت: آنچه اعلام کرده بودیم اکنون با ذکر تغییرات بیان کردم که البته تغییرات را طی نامهای به رئیس قوه قضائیه اعلام میکنم.
کد خبر: ۱۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۱
من یک خادم کوچک هستم. یک قطره. اگر خدا ما را خاک پای ملت به حساب بیاورد کلاهمان را بالا می اندازیم
کد خبر: ۱۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
بعضی ها اصالت را به این می دهند که فلان آقا حتما باید باشد، ولی ما اصالت را به کاری که برای مردم باید انجام شود می دهیم
به گزارش آوای دنا،دکتر محمود احمدینژاد در گفتوگوی زنده تلویزیونی در پاسخ به سوالی راجع به جدا شدن مدیران ارشد دولت، گفت: این نشانه برنامهدار بودن دولت بود.
اگر برنامه نداشتیم، هر کسی کار خودش را می کرد و کسی به او کار نداشت. تعداد تغییرات مهم نیست، برنامه و هدف مهم نیست. بعضی ها اصالت را به این می دهند که فلان آقا حتما باید باشد، ولی ما اصالت را به کاری که برای مردم باید انجام شود می دهیم.
اگر هماهنگ بود دستش را می بوسیم اگر هم نبود دستش را می بوسیم و میگوییم برو کنار. اصلا نگاه ما سیاسی نبوده است در این زمینه. برای ما هدف مهم است نه اینکه آدم ها در این پست باشند مهم است.
کد خبر: ۱۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
اگر ما کاري انجام داديم پس شهدا، جانبازان و آنهايي که در دوران دفاع مقدس روي مين رفتند، چه کار کردند؟ آن خانوادههايي که 5 فرزند خود را تقديم نظام کرده و يا آن جانبازي که بر روي ويلچر نشسته چه کار کرده است؟
کد خبر: ۱۸۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
دکتر محمود احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که نظرتان در مورد ورود هاشمی به انتخابات چیست، گفت: همه وارد شوند، مشکلی ندارد، همه باید بیایند.
کد خبر: ۱۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۱
استقبال از دکتر محمود احمدینژاد در سفر استانی به استان مازندران.
کد خبر: ۱۶۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۱۹
دکتر محمود احمدی نژاد در اجتماع پرشور مردم سمنان در ورزشگاه تختی این شهر در بخشی از سخنان خود با اشاره به اینکه هدفمندی یارانهها میتوانست بسیاری از مشکلات کشور را حل کند گفت: این طرح را ملت اجرا کردند و اگر هدفمندی یارانه ها به طور کامل محقق می شد یارانه هر ایرانی 250هزار تومان بود.
وی با اشاره به برخی مخالفتها با طرح هدفمندی یارانهها گفت: میگفتند که اگر به مردم پول بدهیم آنها تنبل خواهند شد اما بعد طرحی تصویب میشود که به بیکارها پول بدهیم که البته ما نیز با آن موافق هستیم. چگونه است که این بد است و آن خوب؟ یارانهای را که میخواهیم از خود مردم بگیریم و به آنها بدهیم.
رئیسجمهور ادامه داد: در هر کجا که مردم به میان آمدند کار با موفقیت جلو رفت، طرح هدفمندی یارانهها نیز از سوی خود مردم اجرا شد اما زمانیکه مرحله دوم آن در حال اجرا بود گفتند که این طرح تبلیغاتی است، اگر این طرح بد و شکست خورده است چرا اجرای آن تبلیغاتی محسوب میشود؟
کد خبر: ۱۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
انشالله سال آینده سالی خوب و خوش برای ملت ایران خواهد بود و این ملت در سال آینده کار بزرگی خواهد کرد و تمام بداخلاقیها را کنار خواهد زد.
کد خبر: ۱۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
رحیممشایی با رد ادعای برخی رسانه ها و افرادی که در نوشته های خود مدعی بودند در هر کاری دخالت می کنم و هر کسی منصوب و یا عزل می شود با دخالت من انجام می شود، گفت: اگر کسی از من پرسشی می پرسید، ممکن بود نظرم را مطرح کنم اما در نصب و عزل هیچ یکی از وزرا و یا سایر مقامات دخالتی نداشته و ندارم.به گزارش اوای دنا به نقل ازایسنا، اسفندیار رحیممشایی در گفتگویی درباره رویکردها و نگاه خود در زمانی که مسوولیت ریاست دفتر رییس جمهوری را برعهده داشت، گفت: رییس دفتر رییس جمهوری بودن از حساسیت بالایی برخوردار است به خصوص اینکه رییس دفتر دکتر احمدی نژاد باشید.وی با بیان اینکه احمدی نژاد امروز یک شخصیت برجسته و آشنا در عرصه بین المللی است، افزود: در صحنه بین المللی احمدی نژاد به عنوان فردی شجاع ، آگاه، بیدار، هوشیار، متدین و انقلابی شناخته میشود که برای برقراری عدالت تلاش میکند و بر این اساس رییس دفتر چنین فردی بودن کاری بسیار سخت و حساس محسوب میشود.وی با بیان اینکه هرکسی رییس جمهوری را از دریچه نگاه خود میبیند و تمایل دارد که مطالباتش توسط شخص رییس جمهوری انجام شود، اظهارداشت: در مدتی که ریاست دفتر رییس جمهوری را بر عهده داشتم، تمام تلاش خود را بکار گرفتم که نگاه رییس جمهوری را در موضوعات مختلف عملیاتی کنم.مشایی ادامه داد: به خاطر ندارم در طول دوره مسوولیت در دفتر رییس جمهوری کاری را انجام داده باشم که وی مطلع و یا موافق آن نبوده باشد.مشاور رییس جمهور با بیان اینکه احمدی نژاد یک رییس جمهوری تشریفاتی نیست، اظهار داشت: او همانند یک سرباز فداکار در خط مقدم حضور دارد و پای کار است و بارها دیده شده که صدها ساعت یک پروژه را تا اجرای نهایی آن پیگیری می کند.وی با رد ادعای برخی رسانهها و افرادی که در نوشته های خود مدعی بودند در هر کاری دخالت می کند و هر کسی منصوب و یا عزل میشود با دخالت من وی انجام میشود،گفت: اگر کسی از من پرسشی می پرسید ممکن بود، نظرم را مطرح کنم، اما در نصب و عزل هیچ یکی از وزرا و یا سایر مقامات دخالتی نداشته و ندارم.وی با اشاره به اینکه در دوران مسوولیت در دفتر رییس جمهوری بیشتر وقتم در دیدار با اقشار مختلف مردم و رسیدگی به مطالبات آنها خلاصه می شد، گفت: اینجا دفتر رییس جمهوری اسلامی ایران است و کشور ما نیز مظهر مهر است.مشایی با تاکید بر اینکه ما کسی را صرفنظر از هر گرایشی حتی این که مطلبی نیز بر علیه من نوشته باشد، برای حضور در دفتررییس جمهوری طرد نکرده ایم، گفت: طرد افراد را به ویژه در دفتر رییس جمهوری خلاف شرع می دانیم و با منطق و مشی رییس جمهوری نیز در منافات است.مشاور رییس جمهور در ادامه با بیان این که حفظ کرامت انسانی و احترام به انسان ها باعث میشود که ترسها از بین برود، گفت: در مسیر بزرگان دین قرار گرفتن، ترسها از بین میبرد و اشخاصی که مشی ائمه را دنبال می کنند نیز مردم هیچ ترسی از آنها ندارند.مشایی خاطرنشان کرد: همانطور که با دیدن احمدی نژاد ترسها می ریزد از سوی دیگر دشمنان و مسوولینی که کارهای خود را بدرستی انجام نمیدهند از وی می ترسند.وی با بیان این که لبخند صدقه بیمنتی است که افراد میتوانند به یکدیگر هدیه دهند، گفت: برخی افراد ذهنیتهای عجیبی نسبت به من داشتند و بارها دیدم فردی نسبت به من احساس ترس میکند، اما با یک لبخند من این ذهنیت عوض شد، پس چرا لبخندی را که هزینه ای ندارد، از دیگران دریغ کنیم.مشایی اضافه کرد: هجمهها علیه من به گونه ای بود که وقتی افراد با من روبرو می شدند تعجب می کردند و میگفتند که فکر نمی کردیم بتوانیم شما را ببینم.رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد با تاکید بر اینکه نگاه ایران، نگاهی بین المللی و منطق ما منطقی بین المللی است، افزود: جمهوری اسلامی ایران کشوری آرمان گرا است و برای آینده بشر حرف های بسیار دارد، چراکه دین، مکتب، آیین و نگاه ما مهدوی و جهانی است که آینده روشنی را برای بشر امری حتمی می داند.مشایی در پاسخ به سوالی درباره جنبش عدم تعهد با بیان اینکه این جنبش از بدو تاسیس تاکنون فراز و فرودهایی را در اثر تغییرات محیط بین المللی طی کرده است، گفت: برگزاری موفقیت آمیز شانزدهمین اجلاس جنبش غیرمتعهدها در تهران و واگذاری ریاست دوره ای آن به جمهوری اسلامی ایران، فرصت جدیدی در اختیار کشورمان قرار داده است.مشایی یادآور شد: جمهوری اسلامی ایران از لحاظ توانمندی مدیریتی در عرصه داخلی و بین المللی و بویژه با حضور مستمر و پیگری های دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل که در طول 8 سال 9 بار در این مجمع شرکت کرده، نشان داده است که برای تحقق اهداف جنبش عزمی جدی در ایران وجود دارد.وی گفت: اعضای جنبش عدمتعهد، رهبران ایران را شجاع، عاقل و با اراده و هدفدار برای آینده بشریت میشناسند و براین اساس اگر بخواهیم ضعف اساسی جنبش یا اثربخشی آن را تقویت کنیم، نیازمند بکارگیری مدیریت فعالی در این زمینه هستیم.رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد در ادامه تصریح کرد: رویکرد جمهوری اسلامی ایران ایجاد حس مشارکت در بین تمامی اعضا در برنامه ریزی ها و اجرای طرح ها و ایده هاست و بر این اساس برنامه های مفصلی در دستور کار جنبش قرار دارد.مشایی خاطرنشان کرد: در گام نخست باید بر اساس مدیریت مشترک جهانی خلاءهای موجود در میان اعضا برطرف شود.رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد با اشاره به بیانات و تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی و رییس جمهوری مبنی براین که جنبش باید ضمانت اجرایی داشته باشد، گفت: مصوبات اجلاس تهران به طور جدی در تقویت این جنبش مطرح شد که به طور ویژه در دستور کار این دبیرخانه قرار می گیرد.مشایی با بیان این که تاسیس دبیرخانه دایمی جنبش عدم تعهد کار چندان ساده ای نیست، اظهارداشت: تاسیس این دبیرخانه در تهران با مخالفت ها و کارشکنی هایی از سوی برخی کشورهای عضو و غیرعضو همراه است چرا که آنها نمی خواهند اهداف و مصوبات جنبش اجرایی شود.وی افزود: انگیزه های سیاسی، اقتصادی فشار قدرت هایی که عضو نیستند و همچنین فشارهای برخی اعضای قدرتمند جنبش که مایل نیستند رویکرد اقتصادی و سیاسی جنبش آنها را زیر سووال ببرد، شرایط کار ما را در دبیرخانه کمی پیچیده می کند که این موضوع نیازمند درایت خاص است.رییس دبیرخانه جنبش غیرمتعهدها با اشاره به برخی اقدامات این دبیرخانه و آغاز فعالیت های آن، اظهارداشت: در تلاش هستیم هویت جنبش بروز و ظهور کند و هر یک از اعضا میتوانند ایدههای خود را به اعضای تروئیکای مصر، ایران و ونزوئلا (روسای گذشته، فعلی و آینده) جنبش غیرمتعهدها ارائه کنند.مشایی تصریح کرد: بدین ترتیب با تصمیم گیری از طریق مدیریت مشترک جهانی می توانیم کارها را پیش ببریم و دنیا نیز به سمت یک ایده آل در سایه یک حکومت عادلانه به مسیر خود ادامه خواهد داد.وی با بیان اینکه نپذیرفتن سلطه و اقتدار کشورها از قدرت های جهانی تنها با مدیریت مشترک و مشارکت دادن تمامی اعضا در این مسیر، میسر است، گفت: سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران اثربخشی از طریق مشارکت دادن اعضای جنبش در این راه است.مشایی در ادامه یادآور شد:در راستای کمک به تحقق اهداف و سیاست های جنبش عدم تعهد قرار است با همکاری وزارت امور خارجه سفرهایی برای دیدار با اعضای جنبش انجام شود و با ارایه پیشنهاداتی به کشورهای عضو و رایزنی های گسترده بتوانیم سرعت عمل این جنبش را در کارآیی و اثربخشی آن در عرصه های مختلف بیش از پیش ارتقاء دهیم.رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد با بیان این که برنامه های اجرایی این جنبش را از طریق وزرات امور خارجه دنبال می کنیم، گفت: بازوی اقدامات بین المللی جمهوری اسلامی ایران دستگاه دیپلماسی است و دبیرخانه دارای تشکیلات مستقلی در این زمینه نیست و بنا هم نداشته و نخواهیم داشت که جدای از این وزارتخانه کارها آن را پیش ببریم .مشایی خاطرنشان کرد: تلاش می کنیم در این دبیرخانه از ظرفیت های نخبگان داخلی و بین المللی برای پیشبرد اهداف جنبش استفاده کنیم و به همین علت نشستی با حضور نیروهای با سابقه و بازنشسته وزارت امور خارجه و اساتید دانشگاه ها برگزار شد و از نقطه نظرات آنها استفاده کردیم.رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد تصریح کرد: از همه صاحبان ایده درعرصه های مختلف دعوت می کنیم که در این امر مشارکت داشته باشند.مشایی تاکید کرد: باید از ظرفیت های دو قشر توانمند جامعه از جمله جوانان و بانوان که از نیروهای نقش آفرین تر و اثرگذار در هر جامعه ای هستند، استفاده کرد.
کد خبر: ۱۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
دولت می خواهد در سیستم اداری 315هزار نفر تثبیت کندو این امکان را فراهم کرده که همه بتوانند در این مسابقه شرکت کنند.
کد خبر: ۱۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۰۵
اطمینان می دهم که همه تلاش ما به عنوان خادمان ملت ، در مسیر اعتلای کشور و رفع مشکلات کشور خواهد بود و کوچکترین قدمی برخلاف مصالح کشور بر نخواهیم داشت .
کد خبر: ۱۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۲۹
اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیهخدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر میکنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر میکنم.اما با توجه به اینکه گفتهاند جلسات حقوقیها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسهای با این حدت و شدت ندیدهایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحثهای آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقهمند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان میکند، دریافت میکند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانیها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهمترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهمتر نداریم. همة اندیشهها و نظریههای اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزشهای الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزشها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر میگردد.مهمترین و مستحکمترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومتهای علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحثهای خوبی مطرح شد. در دورههایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمیشود آن را دست زد، اما میخواهم بگویم که مهمتر از آن هم سندی نداریم.بحثهایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشاندهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمیتواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیهای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهمترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیمبندی که قوة مجریه حیطهای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، میخواهم به موضوع اساسیتری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و میتواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان میتواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی میتواند انجام دهد، او نیز میتواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمیکرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انساناند و دررابطه با انسان معنا پیدا میکنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة ارادهها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار میدهد، ولی میگوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا میتوانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قلهها میرسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بیمعناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا میکند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزشهای انسانی در سایة آزادی معنا پیدا میکند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیباییهای عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا میکند. والا اگر عدهای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسانها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمدهاند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسانها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمالآفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز میکند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملتها و مردم مستقر نشود، کمالآفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسانها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهمترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمیشوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی میخواهد مستقل باشد، برای این است که میخواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت میکند. کسی که احساس کرامت نمیکند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگیها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملتها از ناحیة انسانهای حقیر و تحقیر شدهای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمیکنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بیمعناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بیمعناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحثهای خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین میخوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت میخوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند.»باز در همین بخش میخوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایینتر میخوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.میگوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیتها آزادند، راهپیماییها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، میگوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکلدهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسانها خواهد بود.بعضیها خیال میکنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر میکنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کردهاند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیدهاند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعهها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل میشود.بعضیها خیال میکنند هر قطعهای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست میشود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر میگذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بیمعناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشتها از آن باید اختیارات و مسئولیتها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجهبندی کنیم، نمیشود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمیشود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیتها و پاسخگوییها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد میکند و شکلی را که میخواهیم بسازیم، ناقص میشود. میخواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادیها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسانهای با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما میبینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتیمتر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر میکنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمیشود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمیشود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوهای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد میشود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد میکند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض میشود که کار را بدتر میکند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونهای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا میشود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمیدادند و این قانون اساسی را انتخاب نمیکردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمیکرد.البته ممکن است بعضیها بگویند که نه خیر، اینها بحثهای تخصصی است و مردم نمیفهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصیتر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمیشود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت میشود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیشبینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمیشود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمیشود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیشبینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده میشود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأیگیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمیشود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص میدهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمیدهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما میخواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدینژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری میکردیم، همان فضای قبل منتقل میشد که اینها اختیارات اضافه میخواهند و ... و حرف را منکوب میکردند و چه بسا ثمر نمیداد و بالعکس میشد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکلگیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی میدهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب میشود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر میآیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردمسالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور میشود که همة مردم اعمال اراده میکنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلافها شروع میشود؛ نه اختلاف، که بعضیها به محض اینکه تذکر قانون اساسی میدهیم، میگویند وارد اختلافات شدهاید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزههای مختلف هستند. اما مقایسهای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردماند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول میگفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا میکنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین میآید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی میافتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق میکند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی میگوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار میگیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم میکند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست میشود. ضمن اینکه بحثهای حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا میگویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم میگیرد و رأی میدهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا میکند. مؤلفههایی است که یک برآیند را در بیرون شکل میدهد و ما نمیتوانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرفهای مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاهها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسانهاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کردهایم نمایندة اقلیت و با این میخواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت میشود و دچار مشکل میشویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمیپردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خوردهایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیتهای رئیس جمهور را ببندند، به نظر عدهای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دورهای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیتهایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عدهای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدمها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر میخواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید میخواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عدهای به جای آنها تصمیم میگیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگیهای رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین میکند، نه ویژگیهای رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عدهای مدام میخواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست میآوریم؟ بعضیها فکر میکنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان میمانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساساند، احساس مسئولیت اجتماعی میکنند، 85 درصد در انتخابات شرکت میکنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته میشود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمیماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم میخواهند وارد فعالیتهای انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا میخواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 میگوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور میخواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شدهاند. همه با همین سیستم بالا آمدهاند.آمدهایم روی جایی دست گذاشتهایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضیها شوخی میکردند و میگفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحثهای سیاسی نیست، بلکه بحثهای فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال میکنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کردهاند و کشته دادهاند و مجلسی پیدا کردهاند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب میکنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب میکنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاشهایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیمگیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی میدهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کردهاند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب میکند.بعضیها خیال میکنند هر چیزی دست آنها باشد، درست میشود و اگر دست آنها نباشد، خراب میشود. من خوشبینانه نگاه میکنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست میشود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم میزند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل میگیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح میکنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحثهای مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و میتواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاههای دادگستری است. آیا ادارة زندانها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی میافتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را میگویند. اینجا این شائبه ایجاد میشود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ میشود.حالا اخیراً لایحهای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساویاند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخشهای مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازهای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده میشود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤالها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی میتواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیسجمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی میشود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامهای میرسد و میخواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم میکند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونهای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهتگیریهای آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب میشود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبهای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی میخورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علیرغم مخالفتهای دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا میشود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهتگیریها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه میدهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت میگوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه میکند یا درست هزینه نمیکند، ولی این پول را اختصاص میدهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آییننامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجهنویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازهای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه میشود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره میشود. الان در دنیا چشماندازهای پنجاه ساله تنظیم میکنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ میشود. آیا میشود کشور را براساس قانونهای یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا میکند. دیگر چه چیزی ثابت میماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر میکند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه میخورد؛ یعنی افق برنامهریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمیدانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب میشود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرحهاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجهاش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفهجویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفهجویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار میآوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. میگفتیم بودجهای نیست، میگفتند بودجه از محل صرفهجوییها. میگفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفهجویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر میکند با شرایطی که ساعت تغییر نمیکند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمیکند، مصرف کاهش پیدا میکند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر میکند و 31 شهریور هم برمیگردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمیشود برنامهریزی کرد. نمیشود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج میکنیم، اما بازدهی پایین میگیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت میشود.آیا مجلس میتواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً میتواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاههای نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئولاند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دلها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همهاش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمیتواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمیتواند لغو کند. فقط میتواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیسجمهور را نقض میکند. میتواند یا نمیتواند؟ اینها بحثهای علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بیدین شدهای! این حرفها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاههای نظارتی میتوانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا میساختی، بایستی اینجا میساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمیبری؟ باید بالا ببری. میتوانند یا نمیتوانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام میکنم.آیا قوة مجریه قوهای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم میزند، ثانیاً هزینه درست میکند، تعادل بودجه را به هم میزند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه میگذارند، میروند تصمیم میگیرند و این طوری نمیشود.آیا مجلس میتواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر میکنم. عرضم را خلاصه میکنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر میگوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحثهایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضیها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحثهایی که خدمت شما عرض کردیم، بحثهای علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کردهایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح میکند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادیهای مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضیها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرعاند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمیتواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادیها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او میفرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر میدهی. سیطره نداری و به جای آنها نمیتوانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضیها فکر میکنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمیتوانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به تودههای مردم و مجبور شد به ذلیلانهترین خفتهای تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقشآفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر میکنند فقط خودشان مسلماناند و بقیه مسلمان نیستند. خیال میکنند فقط آنها دین را حفظ میکنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه میگویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحثهای فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربیها تعریفی کردهاند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی میکند. به محض اینکه جدا شد، میشود اوقات فراغت. میخواهم این بحثها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرفها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت میروی، فساد میکنی؟ چرا خیال میکنی ملت میروند مسافرت فساد میکنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری میکند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال میکنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را میکنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر میکند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبردهاند.این تودههای عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت میروند، ناراحتاند و میگویند مردم میروند فساد میکنند؟کجا این ملت میرود فساد میکند. این ملت عظیم یا میرود زیارت یا میرود ایران را میگردد. یا میرود صلۀ ارحام یا میرود کیف سالم میکند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیدهاند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحتاند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما میآمدیم سهمیه میدادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضیها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیمگیری بودند، اعتراض شدید به من میکردند و میگفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه میشود؟ گفت: میبرند میسوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی میشود. مردم باید استراحت کنند.میگفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند میشود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانوادهات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را میکنی، بعد که به مردم میخواهد برسد، این طوری میشوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶
به گزارش اوای دنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ،رییس جمهور در نامه ای به آیت الله صادق لاریجانی با اشاره به اینکه در اصول قانون اساسی لزوم اجازه، موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رییس جمهوری پیش بینی نشده است، تاکید کرد: به استناد اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل 113 و سوگند شرعی اصل 121، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشه ای امور کشور هستم.
متن نامه دکتر محمود احمدی نژاد به رییس قوه قضائیه شرح زیر است:بسم الله الرحمن الرحیمآیت الله صادق لاریجانیرئیس محترم قوه قضائیهسلام علیکمپاسخ مورخه 30/7/91 جنابعالی که با مُهر"خیلی محرمانه" ارسال گردید واصل و موجب تشدید نگرانی اینجانب از نحوه اجرای اصول متعدد قانون اساسی از سوی ریاست محترم قوه قضائیه گردید. از آنجا که این مکاتبات مربوط به حقوق اساسی ملت است ضرورتی به محرمانه بودن ندارد، درباره نامه فوق نکات زیر را متذکر می گردم:1- بر اساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهوری به عنوان منتخب ملت بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و رئیس قوه مجریه و به علاوه مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. همچنین بر اساس اصل 121 قانون اساسی ریاست جمهوری با سوگند شرعی متعهد به صیانت از حقوق اساسی ملت شده است. متن اصول فوق کاملاًروشن است. صیانت از حقوق اساسی ملت از منظر تدوین کنندگان قانون اساسی آنقدر مهم بوده است که در متن سوگند شرعی ریاست جمهوری به وضوح درج شده است و تفاسیر متعدد شورای محترم نگهبان نیز بر این مسئولیت و اختیار خطیر رئیس جمهوری تاکید دارد. 2- اینجانب بر اساس وظیفه قانونی، بررسی نحوه اجرای اصول قانون اساسی در آن قوه از جمله نحوه دادرسی را در برنامه کاری خود داشته ام. از سال 88 چندین بار با جنابعالی مکاتبه و مواردی از قانون اساسی را تذکر داده ام لیکن از علنی کردن آنها خودداری نموده ام. در سخنرانی های عمومی تذکرات لازم برای اجرای عدالت و رسیدگی دقیق به حقوق مردم داده ام. به خصوص در جلسه مورخه 6/4/91 مسئولین قضایی در مشهد مقدس نگرانی خود را دربارة اهتمام کافی قوه قضائیه به تامین و رعایت حقوق اساسی ملت مندرج در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول2 ، 3 ، 6 ، 9 ، 19 ،20 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ، 26 ، 27 ، 32 ، 34، 35 ، 36 ، 37 ، 38 و 39 به صراحت اعلام نمودم.3- در نامه خود فرموده اید که رئیس جمهوری قبل از برنامه ریزی برای سرکشی به زندان باید از قوه-قضائیه اجازه بگیرد. دو بار هم تاکید کرده اید که سرکشی به زندان اوین به مصلحت نمی باشد و یک بار هم فرموده اید که موافق نیستید. باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است.چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی دانید. اگر این نگاه بر کل فعالیت های قوه قضائیه حاکم باشد آیا نمی شود تصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضائیه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می شود. متاسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل 168 قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکر دادم. اما متاسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوه قضائیه درباره مطبوعات و رسانه ها با همین نگاه انجام می گیرد.4- در نامه فوق با استناد به عناوینی چون ضرورت رسیدگی به معیشت مردم و یا اینکه یکی از منتسبین نزدیک اینجانب (آقای جوانفکر مدیر روزنامه ایران) مشغول تحمل کیفر در زندان اوین است و یا اینکه چرا در سال هفتم ریاست جمهوری سرکشی انجام می شود و یا اینکه نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری بعدی هستیم، سرکشی از زندان اوین را دارای شائبه سیاسی و حمایت از مجرم تلقی فرموده اید:اولاً به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی جنابعالی می توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.ثانیاً آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمائید. ثالثاً مگر بناست قوه قضائیه و یا زندان اوین در انتخابات آتی نقشی ایفا نمایند.رابعاً آیا جنابعالی برنامه های کاری و اجرای وظایف مندرج در قانون اساسی و اصل قضاوت را منوط به شرایط سیاسی می دانید.خامساً به راحتی به اینجانب اتهام " حمایت از مجرم" زده اید. گرچه اینجانب حکم علیه آقای جوانفکر را بر خلاف عدالت می دانم ولیکن محاکمه تمام شده و ایشان در حال تحمل مجازات است. چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. به علاوه شما از کجا می دانید که دیدار با ایشان در برنامه کاری اینجانب بوده است.در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می زنید آیا می توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود. ضمن احترام عمیق به خیل عظیم قضات متعهد و کارکنان شریف قوه قضائیه باید اذعان نمایم که برخی معتقدند این رفتار به یک رویه در مسئولین بلند مرتبه قوه قضائیه تبدیل شده است. توجه شما را به برخورد سخنگوی قوه قضائیه با سئوال خبرنگار جلب می نمایم. لازم به ذکر است که آقای جوانفکر مشاور مطبوعاتی اینجانب بوده ولیکن هیچ نسبتی با اینجانب دور یا نزدیک ندارد.سادساً آیا به نظر جنابعالی اجرای اصول قانون اساسی می تواند تحت تاثیر سالهای مختلف مسئولیت یک مسئول متوقف و یا دگرگون شود. آیا باید پذیرفت که بسیاری از رفتارها و مواضع در قوه قضائیه تحت تاثیر حوادث سیاسی است.سابعاً اتفاقاًرفع ریشه ای مشکلات مزمن اقتصادی کشور ایجاب می نماید که علاوه بر اقدامات صرف اقتصادی، نحوه اعمال عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری های عده ای خاص و ایجاد امنیت عمومی اقتصادی که در تمهید فضای سالم اقتصادی و اثر بخش بودن سیاستها و برنامه های اقتصادی دولت نقش تعیین کننده دارد، نیز مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. اموری که جزءوظایف اصلی قوه-قضائیه بوده و از این جهت نقش این قوه را ممتاز کرده است تا جایی که به اعتقاد بسیاری از علما وظیفه قطعی و لاینفک حکومت قضاوت است. متاسفانه گزارش مستند و دقیقی از انجام این وظایف قوه قضائیه در دسترس نیست. ثامناً در حالیکه به فرموده امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف از جمله حقوقدانان، روانشناسان، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می رفت با استقبال مسئولین قوه قضائیه مواجه شود، شائبه ای ایجاد نمی کند بلکه مخالفت با این امر شائبه های زیادی ایجاد خواهد کرد.تاسعاً آیا قابل قبول است که اینجانب نیز پرداخت بودجه های کلان به قوه قضائیه را به مصلحت ندانم.5- ضمن تذکر اصول 61 ، 113 ، 121 ، 161 و بند 2 اصل 156 اعلام می دارم که به استناد اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل 113 و سوگند شرعی اصل 121، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشه ای امور کشور هستم و مطمئناً با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد. انشاءالله .در انجام این وظیفه سنگین یاری همه قوا و دلسوزان و لطف خدای متعال را می طلبم. محمود احمدی نژاد
کد خبر: ۱۰۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
اوای دنا:سرانجام پس از چند روز حرف و حدیث و اظهار نظرهای متفاوت پیرامون تغییر عالی ترین نماینده دولت محترم در استان کهگیلویه و بویراحمد ، این تغییر صورت پذیرفت و هیأت دولت طی جلسه ای سید حسین صابری را به عنوان استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد منصوب نمود .همواره انتصاب استانداران از یک ضابطه و چهارچوب منسجمی برخوردار بوده است و بر این اساس مراحل بررسی صلاحیت ها و قابلیت ها از جمله عواملی بوده که از سوی مقامات ارشد دولت به عنوان زمینه ای برای بهبود جایگاه مدیریتی و حاکم کردن سلامت و پاکی در درون دولت مطرح بوده است .وزارت کشور به عنوان کلیدی ترین وزارتخانه که نمایندگی دولت در استان ها را توسط استاندار برعهده دارد ، محسوب می شود . از اینرو مسلماً عملکرد استانداران رابطه مستقیم با عملکرد دولت و شخص وزیر کشور دارد ، بنابراین می بایست انتصاب استانداران منطبق بر سوابق درخشان در حوزه مدیریت اجرایی باشد تا بتوانند زمینه توسعه و شکوفایی شایسته استان را در جهت اهداف پیش بینی شده فراهم نمایند .البته ثبات ، عدم ثبات ، بومی و غیر بومی بودن مدیران ارشد همیشه ایام از جمله موضوعات چالش بر انگیز بوده که به نوعی توجه افکار عمومی را در مرحله نخست به خود جلب نموده است . اما با توجه به شرایط فعلی و انتصاب صورت پذیرفته ، جا دارد ضمن خسته نباشید و خدا قوت به مهندس نیکزاد ، عرض خوشامد گویی و تبریک به سید حسین صابری به مناسبت پست جدید ایشان در مقام استاندار داشته باشمو اما سخنی با استاندار جدید ... جناب آقای صابری، مشکلات فراوان اقتصادی،اجتماعی و... گریبان مردم استان را سالهاست گرفته که صد البته در دولت نهم و دهم تلاشهای زیادی صورت گرفته است و در خصوص سایر مشکلات با چاره اندیشی مسئولان عالی استان می توان این مشکلات را رفع یا کم تر نمود.پروژه های عمرانیابتدا متذکر می شوم پروژه های عمرانی و توسعه ای زیادی در استان نیمه کار و ناقص ماندند که امیدواریم در این خصوص با همراهی مردم و دولت خدمتگزار نسیبت به پیگیری و اتمام آنها بیش از پیش اقدام گردد.البته تاکید فراوان دولت و نظام بر تکمیل این پروژه ها برهیچکس پوشیده نیست.کشاورزی دومین مسئله باقی مانده که بسیاری از مردم چشم انتظار حل آن هستند حمایت بیش از پیش استانداری و در صدر آن دولت خدمت گزار به امر حمایت از کشاوورزی استان است.
هرچند در سال های اخیر اقدامات بسیار خوبی برای حل مشکلات صورت پذیرفته که انصافآ جای تقدیر دارد ولیکن همچنان کشاورزی استان نتوانسته است از مرحله سنتی و غیر علمی به شیوه صنعتی و علمی برسد.
این بخش برای استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار حیاتی است زیرا همه می دانیم استان کهگیلویه و بویراحمد از گذشته برپایه کشاورزی استوار بوده و معیشت غالب مردم از این راه است.صنعت:صنعت های نوین در استان به غیر از صنایع دستی که در بین مردم جایگاه خاص خود را دارند بسیار نوپا به نظر می رسند. استاندار عزیز، به نظر می رسد بخش صنعت استان بسیار بسیار بیش از پیش نیاز به حمایت شما مسئولین عزیز دارد. این سخن نفی کارهای خوب قبل نیست بلکه تاکیدی است برای حمایت بیشتر.توریسم و گردشگری استاندار عزیز، استان کهگیلویه و بویراحمد به عنوان پایتخت طبیعت ایران زمین، پتانسیل زیاد و والای برای جذب توریست و گردشگر دارد. وجود آثار تاریخی بسیار زیاد در استان موید این سخن است. به نظر می رسد با تقویت بنیان ها اساسی جذب توریست در استان می توان از این پتانسیل بالا برای ارتقا سطح اقتصاد استان استفاده نمود. برای مثال برگزاری جشنواره های فصلی و یا ارائه تسهیلات سفر ،تبلیغات جاذبه های استان در رسانه های ملی و کشوری....
تغییرات مدیریتی و تاکید بر اصل شایسته سالاری
بی پرده و با صراحت اعلام می کنیم که در استان کهگیلویه و بویراحمد و بسیاری از مناطق و شهرهای آن از جمله بخش لنده بسیاری از مدیران بر اساس چانه زنی و نظر نمایندگان قوه مقننه انتخاب شدند و همین امر باعث شد تا بسیاری از نیروهای ارزشی و حزب الهی و مسولین ستادهای دکتر محمود احمدی نژاد منزوی و فرصت خدمتگزاری را از دست بدهند و حتی در مواردی با انها برخورد گردیده است! لذا انتظار می رود یاران سال 84 دکتر احمدی نژاد را دریابید و با شناخت و تغییر مدیران نالایق و فرصت طلب که در همه ادوار و دولتهای رنگ و رو عوض کرده و مسولیت گرفته اند زمینه را برای حضور مجدد نیروهای ارزشی و ولایی فراهم نمایید.این چند نکته که نگاشته گردید تنها بخشی از انتظارات بوده که از لسان این قلم به جنابعالی عرضه شد.
درپایان ضمن تبریک مجدد به جنابعالی برای انتصابتان به استانداری کهگیلویه و بویراحمداز خدای بزرگ برای شما توفیق روز افزون را خواستار هستیم.
کد خبر: ۹۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۵
اوای دنا:رویداد نوشت ،این روزها هر رسانه ای از زاویه خودش آینده ای را برای دکتر محمود احمدی نژاد پیش بینی می کند. با نزدیک شدن به پایان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد گمانه زنی ها مبنی بر تخمین سمت بعدی او یکی از تیترها داغ رسانه ها گشته است:
1. خود احمدی نژاد چندی پیش گفته بود که بعد از اتمام مسئولیت به کرسی تدریس برمی گردد و برای صلح بین المللی تلاش خواهد کرد.
2. عده ای از نزدیکان احمدی نژاد گفته اند که آقا محمود به سمتی مثل معاون وزیر هم راضی است تا جایی برای خدمت داشته باشد.
3. برخی از پیشگویانِ! عرصه سیاسی ورود او به مجمع تشخیص مصلحت نظام را طرح کرده بودند.
4. عده ای هم بر این باورند که او در انتخابات دوازدهم دوباره برای اخذ عالی ترین کرسی قوه مجریه کشور خیز بر می دارد.
5. در این بین شایعاتی هم مبنی بر دستگیری و حتی ترور احمدی نژاد پس از دوره ریاستش توسط بیگانگان، یهودی های افراطی یا حتی بوسیله برخی داخلی ها شنیده می شد!
6. و در آخر افرادی هستند که حیات سیاسی آینده او را در قالب یک حزب سیاسی و تلاش برای حفظ گفتمان خویش می بینند.اما براستی علت این هیاهوی برخاسته از چیست؟ چرا این گمانه زنی ها و تلاش برای خواندن دست یک مهره سیاسی قبل از ریاست احمدی نژاد مرسوم نبود؟
واقعیت امر این است که پس از طرح نام «محمود احمدی نژاد» در فضای سیاسی کشور اغلب اشخاص او را به عنوان یک وزنه جدی به حساب نیاوردند. حتی در کشاکش انتخابات از او خواستند با توجه به قطعی بودن عدم رأی آوردنش به نفع یکی از نامزدها کنار بکشد. اما احمدی نژاد در مدت کوتاهی سربرآورد و اتفاقا با رأی بالایی هم که در صندوق ها ریخته شد پیروز انتخابات گردید.
تا این زمان هنوز هم افرادی بودند که حتی وی را یک شخصیت سیاسی نمی دانستند. چرا که معتقد بودند یک فرد به واقع سیاسی باید از عقبه تاریخی و تیم کادرسازی شده مناسب برخوردار باشد حال آنکه احمدی نژاد یک نفر بیشتر نیست و خیلی وقت هم نمی گذرد که در مختصات سیاسی ظاهر شده است.
به هر حال تمامی این دهان های منفی باف و پر نقد وقتی که احمدی نژاد در دوره اول، صندوق ها را از آن خود کرد و در دوره دوم پس از سبز پوش شدن کامل پایتخت در یک شب با توانایی سیاسی اش ورق انتخابات را برگرداند از حیرت باز ماندند و حاصل این غافلگیری و دست کم انگاشتن، سیلی محکمی بود که بر رخسار رقبای او نشست.
در مورد رقبا نیز باید ان ها را به د گروه تقسیم نمود. دسته اول کسانی هستند که در جناح های مخالف حضور داشتند و طبیعتا با پبروزی احمدی نژاد رأی مغلوبیت آنها صادر شد و دسته دوم افراد و احزابی بودند که در ابتدای کار به طمع گرفتن سهم سیاسی، خود را به دولت چسبانده بودند و سایه به سایه احمدی نژاد حرکت می کردند اما پس از چند ماه هنگامی که دیدند از سهم دهی سیاسی و تفویض کرسی سیاسی و تقسیمات حزبی خبری نیست با حالتی قهرانه نسبت به دولت زاویه گرفتند.
به هر روی عمده سیاسیون کشور از دو جناح سیلی احمدی نژادی را نوش جان کرده اند و در واقع برای اینکه بار دیگر غافلگیر نشوند سعی در تخمین ادامه مسیرش دارند. این در حالی است که تمامی این گمانه ها تا کنون ناپخته و غیر کارشناسی بوده و به هر یک، از چند جهت نقدهایی وارد می باشد که البته قصد ما در این مجال رد همه آن ها نیست.
اما این پیشگویان باید در نظر داشته باشند که دولت هم اکنون و حتی پیش از اتمام کارش به دلیل شتاب بالا در سالهای قبل و البته ضرباتی که از دوست و دشمن و داخل و خارج خورده بسیار خسته می باشد و شاید بتوان آن را به کشتی گیری تشبیه کرد که در ثانیه های پایانی جدالش از نفس افتاده و رقیبان با سوء استفاده از این خستگی مدام بر سرش خیمه های سنگین می زنند.
با این وصف به نظر می رسد احمدی نژاد و اطرافیان واقعی اش مدت زیادی را در سکوت به ترمیم و بازسازی خود و گفتمانشان بپردازند و با توجه به اینکه حرکت مبتنی بر افق های مشخص در دستورکار آنان نبوده و احتمالا نیست، شاید پس از یک وقفه طولانی به تبیین آینده خویش بیندیشند.
یکی از خصوصیات این تیم گرفتن تصمیمات آنی و لحظه ای و اصرار زیاد بر اجرایی شدنشان در یک زمان کوتاه بوده است. با وجود این به نظر نمی رسد پیشگویی ها به جایی برسد و بهتر است سایر جریان ها به جای این زیر آبی رفتن ها به افزایش پتانسیل های بیش از پیش خود بپردازند.
کد خبر: ۹۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۰
اوای دنا: دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان در پیام نوروزی خود با تبریک فرا رسیدن عید سعید نوروز به ملت بزرگ ایران و جامعه بشری، سال گذشته را سالی پرفراز و نشیب و سرشار از شادکامیها، شیرینیها و پیروزیها برای ملت ایران و جامعه بشری دانست و گفت: به فضل الهی در سال 91 تعهد این دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیقتر و وثیقتر از سال های گذشته در تمام لحظات و فعالیتها جاری بوده و امسال نیز همچون گذشته حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی در دستور کار دولت خواهد بود.احمدی نژاد با اشاره به اینکه در سال 90 دهها هزار طرح عمرانی و پروژههای گوناگون در گوشه و کنار کشور به بهرهبرداری رسید و دستاوردهای علمی و فناوری بزرگ در اختیار ملت قرار گرفت، اظهار داشت: در همین دوره اقدامات تحولی بسیاری برنامهریزی شد که از این بابت خداوند منان را سپاسگزارم و از همراهی و همدلی ملت بزرگ صمیمانه تشکر میکنم.وی با بیان اینکه برنامه عظیم "مهر ماندگار" برای تکمیل و بهرهبرداری از تمام طرحهای بزرگ عمرانی، علمی، بهداشتی، صنعتی، فنآوری و کشاورزی و فرهنگی تهیه شده و آماده اجرا است، گفت: بنای دولت بر این است تا به گونه ای کار کند تا باری را بر دوش دولت بعدی نگذارد و در حقیقت ما میخواهیم این فرصت برای دولت بعدی باقی باشد که برنامه و بودجه خود را خودش تنظیم کند و براساس برنامههایی که به تایید ملت ایران میرسد کارهایش را جلو ببرد و طرحهای نیمه تمام مانع اجرای برنامههای دولت بعدی نشود.احمدی نژاد خاطرنشان کرد: به فضل الهی تعهد دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیقتر و وثیقتر در سال 91 و در تمام لحظات و فعالیتها جاری خواهد بود؛ ما همواره در کنار مردم، برای مردم و شریک شادی و غم مردم خواهیم بود.رئیس جمهور در بخشی از پیام خود با بیان اینکه با نگاهی به تاریخ مشخص میشود که انسان برای رسیدن به قله های کمال و تعالی هنوز در ابتدای راه است و در حقیقت بشریت هنوز فرصت شکوفایی کامل پیدا نکرده است، گفت: بهار انسانیت در راه است و باید بیاید و روشن است که سعادت و کمال حقیقی رسیدن به مقام خلیفهاللهی و به نقطهای است که انسان از همه ظرفیت و استعدادهای الهی خود بهرهبرداری کند.وی با اشاره به دعای تحویل سال و اینکه همه به دنبال بهترین حال و نقطه اوج کمال هستند، گفت: این سوال مطرح است که به راستی احسن الحال چیست و چه کسی از همة عقل، علم، حکمت، عشق، درایت، عدالت، هوشمندی، قدرت، خلاقیت و سلامت برخوردار است و در اوج پرستش قرار دارد؟ پاسخ روشن است؛ معلوم است که همه اینها فقط و فقط در انسان کامل مجتمع است.رئیس جمهور کشورمان ادامه داد: انسان کامل نقطه اوج تجلی همه صفات و اسماء الهی و ظهور و بروز همه استعدادهای الهی انسان در عالم هستی است وهر کسی که میخواهد به قله کمال و سعادت برسد، راه، راهنما، قله، یاور و الگو اوست.وی با گرامیداشت یاد و نام امام راحل عظیمالشأن و شهداء، به ویژه شهدای هستهای اظهار داشت: بیایید و بیاییم همه با هم با یاد خدا و عشق به امام عصر(علیهالسلام) و خدمت و محبت به دیگران سالی پر از خوبی و زیبایی را آغاز کنیم.رئیس جمهور کشورمان در خاتمه پیام خویش این اشعار را نیز به مناسبت بهار و خطاب به یگانه هستی قرائت کرد:السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام تو بهترین حالی / چه خوش خواندهاند ترا که بهاری تو بهترین حالی / رمز عبور لیله و راز طلوع نهاری تو بهترین حالی / رویای منی، تو آرزوی جهانی تو بهترین حالی / تو مبدأای، تو مقصدی، راهی تو بهترین حالی / تو سرودی، زمزمهای، فریادیتو بهترین حالی / تو دانهای، جوانهای، درخت پاک حیاتی تو بهترین حالی / هماره خرّم و سبز، گل همیشه بهاری شوق دیدار روی تو / تفسیر عمر من است سلام بر تو ای بهار مردمان / سلام بر تو ای خرّمی دوران
کد خبر: ۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
اوای دنا-احمدی نژاد: ۱۱ روز خانه نشینی به من نمیچسبد/چه کسی به متکی ماموریت سنگال داده بود؟
دکتر محمود احمدی نژاد امروز به همراه 8 نفر از معاونین و وزراء برای پاسخگویی به نمایندگان مجلس وارد مجلس شد و به سوالات نماینده سوال کنندگان پاسخ داد رئیس جمهور در بخشی از سخنان خود فرمود : همه شهادت می دهند که با این وضع اقتصاد کشور و تحریم و تهدید، قانون هدفمند کردن یارانهها را اجرا کردم. در قانونی که شما تصویب کردید، اسمی از رئیسجمهور نیامده است. مجمع عمومی ای در این قانون آمده که رئیس جمهور عضوش نبوده است. چرا سوالش را از من میپرسید؟
اکثر مردم به من می گویند کمی استراحت کن و به خودت برس! 11 روز خانه نشینی هم از این حرف هاست! احمدی نژاد و خانه نشینی؟ این حرف و وصلهها به من و دولتم نمیچسبد. زندگی ام نشان می دهد که با عمل درست و ادبیات صحیح از ولایت دفاع کنم و نشان دهم که نظام ولایی نظام تلاش و عمل است.
گفتند چرا گفتم مجلس در راس امور نیست و هدف ات چیست. من مخلص شما هستم. من با استدلال نظرم را گفتم. شما هم با استدلال جواب دهید. باید اینقدر از آزادی بیان در کار باشد که رئیسجمهور حرفش را بزند.
سوال کردید که چرا وزارت ورزش دیر تشکیل شده است. آخر سال است و باید کمی با هم صفا کنیم! من مصوبه مجلس را برایتان می خوانم. شما نوشته اید از تاریخ تصویب این قانون یعنی 10/89، دو سازمان تربیت بدنی و جوانان با هم ادغام شود. 30 دی به ما ابلاغ شده که 18 روز قبلش آنها را ادغام کردهاید و می گویید مقررات اصلاح می گردد. خب بگردد! مگر ما مخالفیم! نمیشود بدون شرح وظایف وزیر تعیین کنیم و شما هی بگویید ای داد و ای بیداد که رئیس جمهور تخلف کرده است! شما گفته اید «ادغام میشود»، نگفتید رئیس جمهور «ادغام کند»! گفته اید بودجه از محل صرفه جویی تامین شود. «صرفه جویی» ردیف است؟ اصلا خودتان می توانید این قانون را اجرا کنید؟ من این قانون را با همه اختیاراتم به شما می دهم دستتان را هم می بوسم، بفرمایید اجرا کنید! برای این کار پرونده سازی کردید و برخی دوستان ما هم هر روز باید بروند دیوان محاسبات و دادگاه!·
شب عید است کمی شاد باشیم! یک نامه نوشتیم که این قانون قابل اجرا نیست. کار راه به وسال از رئیسجمهور کشاندید! یک بار هم رئیس جمهور به شما بگوید بالای چشمتان ابرو! نان زن و بچه مرا بدهید، همین حقوق مرا هم بگیرید! یک حقوق استاد دانشگاهی می گیرم که یکی از این سایت ها نوشت که خیلی زیاد هم هست.
از کجا باید می آوردم خرج امور فرهنگی می کردم؟ چرا از من می پرسید بودجه فرهنگی کجا خرج شده؟ شما نمایندگان عضو شورای برنامه ریزی هستید. من که عضو نیستم! بروید از دیوان محاسبات بپرسید کجا خرج شده؟ من باید از شما بپرسم کجا خرج کردید!
از من پرسیده اند که چرا متکی را در سنگال عزل کردید. مگر من به او ماموریت سنگال دادم؟ وقتی عزل شده اند ماموریت چه معنایی دارد؟ من بر اساس اصل 136 و نوسازی در وزارت خارجه ایشان را عزل کرده بودم.
کد خبر: ۵۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۴
اوای دنا:رييس جمهور با تاكيد بر اينكه دولت با همه توان و تا آخر روي اصول و ارزشها ايستاده و اگر همه دنيا هم عليه ما شوند، ذرهاي از خط نوراني انقلاب و ولايت كوتاه نخواهيم آمد، تصريح كرد: كسي طرفدار راستين ولايت است كه براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دكتر محمود احمدينژاد در ديدار جمعي از علما و روحانيون، با تسليت ايام سوگواري اباعبدالله الحسين(ع)، حادثه عاشورا را دورهي كاملي از مكتب اسلام دانست و گفت: هر حركتي كه از پيامبران الهي از ابتدا تا خاتم آنان، انجام شده و اراده كردهاند كه در جامعهي بشري نهادينه و جاري و ساري شود، با حركت امام حسين(ع) عينيّت پيدا كرد و عينيّت همه ارزشهاي الهي، توحيد، عدالت، رسالت و معاد را امام حسين(ع) در نصف روز و در عمل در برابر بشريت قرار دادند.وي حركت امام حسين(ع) را نجاتبخش همه ارزشهاي الهي و حقيقت انسان توصيف كرد و گفت: اگر عاشورا نبود، اثري از انسانيت و حقيقت انساني باقي نميماند و موجوديت انسانها زير خروارها تعصّبات و خودخواهيها و قدرت طلبيها مدفون ميشد.رييس جمهور اضافه كرد: امام حسين(ع) توحيد را در جهان مستقر كردند و عاشورا صحنه تجلي توحيد و اخلاص و امر به معروف و نهي از منكر و صحنهي هنرنمايي خداست و در حقيقت خداوند در قالب امام حسين(ع) خودش را متجلي ميكند.دكتر احمدينژاد خاطرنشان كرد: مدعيان امام حسين(ع) چنين ادعا كردند كه ايشان بر خليفه خروج كرده است، در حالي كه با نگاهي ساده به صحنه ميتوان بطلان اين ادعا را اثبات كرد، اگر واقعا ادعاي آنها درست بود، چرا بعد از اينكه امام حسين(ع) را به شهادت رساندند، بر پيكر آنها اسب تازاندند و چه اصراري وجود داشت كه حتي گلوي بچه شش ماهه را بدرند.رييس جمهور واقعه عاشورا را داراي عبرتها و درسهاي انسانساز فراواني دانست و گفت: عاشورا نشان ميدهد كه اگر كسي از مسير حق منحرف و تابع تمايلات نفساني و به دنبال ماندگاري در دنيا باشد، چنين فردي در نزول از شأن انساني در يك سطحي متوقف نميماند، همانطور كه كمال انساني و حركت در مسير انساني نامحدود است، سقوط هم نامحدود است و ميتواند به جايي برسد كه شرف، آزادگي، غيرت، مردانگي و انسانيت بطور كامل از وجود انسان خالي شود و جنايتي را مرتكب شود كه در طول تاريخ و حتي آينده بشريت نظير نداشته باشد.دكتر احمدينژاد در ادامه با بيان اينكه باطن بسياري از ادعاهاي سياسي با ظاهر آن متفاوت است، به درس ديگري از مكتب عاشورا اشاره كرد و گفت: كربلا و عاشورا صحنه دعواي سياسي نيست كه طرفداران حكومت با مخالفين حكومت راه انداخته باشند، بلكه صحنه انتقامكِشي و خالي كردن عقدههايي است كه در برابر عظمت پيامبر و آل طاهرينش(ع) در دل فاسدان و خودخواهان و قدرتطلبان شكل گرفته است.رييس جمهور افزود: كساني كه در جنگ بدر، خيبر، احد و صحنههاي اصلي انقلاب پيامبر گرامي اسلام(ص) در مقابل عظمت پيامبر و علي(ع) كم آورده و تحقير شدند، به دنبال انتقام و عقدهگشايي بودند.دكتر احمدينژاد گفت: كساني كه در مقابل دستور پيامبر (ص) به خاطر دلبستگيهاي دنيا كوتاه آمده و حتي با جنگ روانيِ دشمن همراهي كردند و سعي داشتند كه پشت جبهه را تضعيف كنند، اينان در مقابل اشتباهات خود عذرخواهي نكردند، بلكه به اقدامات كينهورزانهي خود ادامه دادند؛ به نحوي كه چهره اميرالمؤمنين علي(ع) را تخريب و عليه ايشان سازماندهي و تبليغات منفي كردند و به قدري اين جوسازيها سنگين بود كه پيامبر خدا(ص) در بيان حقيقت رسالت خود ملاحظه ميكند.وي افزود: عظمت، پاكي، اخلاص، شجاعت، جوانمردي، سخاوت و بزرگي پيامبر و ائمه اطهار(ع) در دل گمراهان و فاسدان كينه درست كرد و چون در ريل انحرافي قرار داشتند، در عاشورا به صحنه آمدند تا ريشه اصلي دين و رسالت پيامبر گرامي اسلام(ص) را قطع كنند و در واقع آمده بودند تا اسلام را ريشه كن كنند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: عاشورا يك مكتب است و كسي كه پيام امام را شنيده و با امام همراهي نكرده باشد، فرقي نميكند كه در طواف كعبه يا در ميكده باشد.رييس جمهور افزود: كربلا دوره كامل اسلام، توحيد، عدالت و تعليمات همه انبياي الهي و انسانشناسي و راه زندگي سعادتمندانه است.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را از ديگر آموزههاي مكتب عاشورا و كربلا دانست و گفت: امام حسين(ع) خليفهالله و انسان كامل و واسطهي فيض الهي است و وجودش سرشار از عشق و محبت حتي نسبت به دشمنان خود است. در حركت امام حسين(ع) ذرهاي كينه وجود ندارد و همه حركت پيامبر و آل اطهار(ص) از روي محبت و رحمت است و اين موضوع رمز ماندگاري پيامبر و آل پيامبر(ص) و عاشوراست.رييس جمهور افزود: امام حسين(ع) در طول واقعه عاشورا حتي يك لحظه از دعوت غافل نشدند و همه تلاش خود را كردند تا دلها را بيدار كرده و هدايت كنند.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را به معناي محبت و عشق به انسانها توصيف كرد و گفت: اگر امر به معروف و نهي از منكر از قلب غير رحماني برخيزد جز ايجاد انحراف و تخريب اثري ندارد و همگان بايد توجه داشته باشند كه اين فريضه الهي براي خودنمايي و سيطره بر مردم نيست، بلكه براي هدايت است و هدايت رحمت است و بايد از قلب رحماني نشأت بگيرد.رييس جمهور با بيان اينكه اسلام منطبق بر فطرت انساني است، اظهار داشت: اگر تودههاي مردم در مقابل دعوت به اسلام ناب قرار بگيرند، بدون هيچ مقاومتي آن را با تمام وجود خواهند پذيرفت؛ همچنان كه ملت ايران زماني كه با حقيقت اسلام مواجه شد، آن را پذيرفت و با اينكه ايران در سالهاي پس از آن چندين بار اشغال شد، بجاي اينكه ملت ايران به رنگ اشغالگران درآيد، اين اشغالگران بودند كه اسلام را پذيرفته و چه بسا عاشق اهل بيت(ع) شدند.دكتر احمدي نژاد گفت: اسلام جز با عشق و محبت منتشر نميشود و خاستگاه حركت امام عصر(عج) نيز عشق و رحمت است.رييس جمهور افزود: درس امام حسين(ع) درس عشق و محبت است و بدون عشق، توحيد هم پايدار نخواهد ماند، بنابر اين بايد روح پيام و دعوت ما نيز بر اساس عشق و محبت و عدالت باشد و اگر خدايي ناكرده كسي به دنبال حفظ قدرت و تثبيت سيطره خود باشد، بايد بداند كه اين موضوع پايدار نخواهد ماند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه پيروي از ولايت معيار دارد و كسي با ادعا نميتواند خود را پيرو ولايت جلوه دهد، گفت: ولايت به معناي عشق و عدالت است و رابطه ولايت با مردم رابطه عاشقانه است. هر كس كه يار و پشتيبان ولايت باشد، همچنان كه اميرالمؤمنين علي(ع) توصيه كردهاند، بايد در اين مسير با ورع و اجتهاد قرار بگيرد و از خواستههاي نفساني، خودخواهي، عصبيتها، زيادهخواهي و قدرتطلبي به دور شود.رييس جمهور افزود: ورع و اجتهاد يعني اينكه انسان نسبت به مشكلات مردم و جامعه و رفع فقر، فاصله طبقاتي، بي عدالتي و ضعفها، دلسوزي داشته و تلاش كند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: طرفدار ولايت يعني اينكه فرد براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.رييس جمهور در بخش ديگري از سخنان خود شرايط جهاني را مورد اشاره قرار داد و گفت: اينكه دنيا بايد تغيير كند، يك موضوع قطعي است و همه به اين موضوع باور داشته و منتظر آن هستند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه در معرفي اسلام به عنوان دين كامل و ارائه الگو به بشريت بايد هوشمندانه و درست عمل شود، اظهار داشت: نظام جمهوري اسلامي ايران به سادگي شكل نگرفته و در پي مجاهدتها و تلاشهاي تاريخي علما و روحانيون تأسيس شده و در معرفي الگو بايد توجه داشت كه اين الگو هم حق بوده و هم بين همه بشريت مشترك باشد و هم اراده الهي بر آن استوار باشد و بي ترديد حكومت جهاني مهدوي، نظامي است كه از همه اين ويژگيها برخوردار است.رييس جمهور خاطرنشان كرد: جهان در آستانه تحول بزرگي است، البته اينگونه نيست كه مستكبران با اين تحولات به طور كامل زمينگير خواهند شد، اما اين تحولات جرقهاي است و دير نيست زماني كه بساط مستكبران به طور كامل از جهان برچيده شود.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه جهان نيازمند نظم، قانون و مديريت جديدي است، گفت: كمونيستها و نظام سرمايهداري تئوريهايي را معرفي كردند كه امروز در عمل با شكست مواجه شده و دنيا نيازمند نظم جديدي است و باورم اين است كه تنها نظم جايگزين نظام سرمايهداري و كمونيستي حكومت جهاني امام عصر(عج) است.دكتر احمدي نژاد افزود: در معرفي اسلام و حكومت مهدوي بايد مراقب بود كه در بين ملتها اين ذهنيتها شكل نگيرد كه ملت ايران قصد دارد اراده خود را به آنها تحميل كند. مهمترين كار فرهنگي و سياسي در دنيا معرفي نظم جهاني تحت پرچم مهدوي است.رييس جمهور گفت: بشر نيازمند نظم جديدي است و اگر كوتاهي شود، ديگران همان انديشههاي غير الهي را با ماسك جديدي به بشريت تحميل خواهند كرد، در كشورمان نيز معرفي زوايا و ضرورتهاي حكومت مهدوي مسئوليت سنگين علما و روحانيون است و پايگاه اصلي آن حوزهها و مساجد ميباشد.دكتر احمدينژاد با اشاره به اينكه همه حوادث موجود جهان در نگاه كلان در جهت هدف و آرمان ملت ايران قرار دارد، گفت: بايد در شرايط كنوني هوشمندانه و با دقت عمل كرد و مبادا كسي از مرز عدالت و محبت خارج شود و حداكثر كار ما اين است كه فضايي براي ملتها ترسيم كنيم كه بتوانند خودشان راه درست را انتخاب كنند و چنانچه هدف متعالي را برگزيدند، اين موضوع ارزشمند و ماندگار است.در ابتداي اين مراسم حجتالاسلام شريفزاده در سخناني با اشاره به سخني از رهبر فرزانه انقلاب مبني بر اينكه بنده از همه دولتها حمايت كردهام ولي اين دولت با دولتهاي گذشته تفاوت دارد، گفت: فرق اساسي اين دولت در اين است كه تلاش نميكند كه حاكميت دوگانه درست كند اگر رهبري چيزي بگويد رييسجمهور ميپذيرد و به آن عمل ميكند.وي اظهار داشت: ما به خوبي دريافتهايم كه رييسجمهور با عنوان مشاوري صديق به بحث و گفتگو با رهبري عزيز ميپردازد و در مقام فرمان فقط ايشان را ميشناسد.وي با بيان اينكه برخي در باب ولايتپذيري نزديكان رييسجمهور ادعاهايي مطرح ميكنند، تصريح كرد: عنايات ويژه دكتر احمدينژاد به مهدويت و حركت به سوي مديريت جهاني مهدي موعود (ارواحنا فداه) را معارضت با ولايت فقيه خواندند و به اين بهانه باب اتهام به نزديكان رييسجمهور را گشودند. اينان حتي از طرح موضوع بيداري انسانها در جهان كه به همه جهان تعلق داشت و مختص به سرزمينهاي اسلامي و مسلمانان نبود، بهانهاي ساختند تا بگويند رييسجمهور در برابر واژه بيداري اسلامي قرار گرفته است در حالي است كه نسبت بين اين دو بيداري، عام و خاص بود و آنها فراموش كرده بودند كه رهبري خردمند ما پيش از اينها فرموده بود كه مطالبات امروز ما بينالمللي است و نگاه هم بايد انساني باشد.حجتالاسلام شريفزاده با بيان اينكه انسان يعني آنچه در همه جهان گسترده است و نگاه بايد متوجه چنين گستره وسيعي باشد، گفت: رييسجمهور تبيين كردند كه فرهنگ با فرهنگ مقابله نميكند و اين بيفرهنگي حاكمان غرب است كه به فرهنگ ايراني – اسلامي ما حمله ميكنند و بهانهگيران اين را نيز مخالفتي با واژگان تهاجم و شبيخون فرهنگي عنوان داشتند در حالي كه اين تاييدي بلاغي و مبالغهاي شفاف بر مراد رهبر بود و رييس جمهور نيز فرهنگ دشمن را بيفرهنگي ناميديد نه آنكه تهاجم و شبيخون را نفي كرده باشند.وي با اشاره به اينكه مشخص نيست دشمنيها با دولت از ضعفِ دانايي و كاستيِ توان علمي آنها نشأت گرفته يا از اراده و عزمي خاص در تضعيف خطي كه دولت در كوتاهكردن دست ناپاكان از بيتالمال دنبال ميكند و يا قاسطاني به زيركيِ شيطان، مارقانِ ناداني را به نام دين و ولايت به بازي گرفتند، گفت: چه كسي باور ميكرد كه روزي بشنويم معاويه و خوارج هم براي عدالت با اميرمؤمنان علي(ع) به مخالفت برخاستند تا اين را گَواهي بر لزوم ولايتمداري و نه عدالتمحوري بدانند. آيا اين ستم به تجسم عدل الهي بر روي كره خاكي نبود؟ و آيا امكان جدايي عدالت از ولايت هست؟ و آيا ولايت ماموريتي جز برپايي عدالت در جان و پيكر جامعه آدميان دارد.وي با بيان اين مطلب كه آيا ما نميدانستيم كه امر به معروف و نهيازمنكر زماني لزوم مييابد كه معروف، معروف و محبوب باشد و منكر، منكر باشد و منفور و براي اين منظور بايد جامعه را به درك، فهم و رشد رساند و عقل و دل مردم را به برهان، احساس و وجدان مزين كرد و آنگاه اگر لجبازاني ماندند نوبت به امر و نهي ميرسد، تصريح كرد: رييسجمهور براي روشن ساختن عقل و دل مردم بر امالفضائل انگشت گذاشت و عدالت را فرياد كرد چرا كه تا زماني كه مردم احساس عدالت نكنند سخن دين را هم گزافه ميپندارند و اعتماد به عالمان دين را از دست خواهند داد.حجتالاسلام شريفزاده گفت: همه ميدانيم كه دكتر احمدينژاد از بهترين آمرين به معروف و ناهيان از منكر است كه امر و نهي را در جهت عدالت و كوتاهكردن دست تجملگرايان بكار بست در حالي كه آنان كوشيدند جهت امر و نهي را به سوي مردم برگردانند تا دولت از رسيدگي به آنها بازماند و آنگاه كه رييسجمهور در برابر آنها مقاومت كرد و جهت حركت خود را تغيير نداد گفتند كه احمدينژاد اعتقاد به امر و نهي ندارد.حجتالاسلام شريفزاده خاطر نشان كرد: رييسجمهور را به بيارادتي به روحانيت متهم ميكنند در حالي كه دولت نهم و دهم انحصارِ ترديد بين دو راهي محروميتِ حوزههاي علميه از بودجههايِ فرهنگيِ دولت به منظورِ حفظ استقلال و بهرهمندي از آن به قيمت از دست رفتن استقلال را شكست و راه سومي را به كار بست كه با حفظ استقلال، حوزه را بدون چشمداشت و حمايت از بودجهاي قابل توجه بهرهمند ساخت.وي در ادامه ضمن درخواست از رييسجمهور براي تكرر جلسات بحث و ديدار با روحانيون به منظور اينكه امكان دفاع از حقيقت براي روحانيون بيشتر فراهم شود، گفت: ما براي سربازي امام زمان ارواحنا فداه در اين مسير قرار گرفتيم و ميخواهيم امكان خدمتگزاري به حضرت ولي عصر(عج) را در اين سنگر براي ما فراهم سازيد چرا كه اگر ما بيشتر بدانيم اولاً خود به حيرت مبتلا نميشويم و ثانياً ديگران را از تحير خارج ميسازيم.وي افزود: قاطبه طلاب و فضلاي حوزه علميه از شجاعت و بيباكي در دفاع از حقيقت برخوردارند و دردشناس و بصير بوده و دردهاي مردم را بخوبي را ميشناسند و مردم نيز خريدار سخنانشان هستند.
کد خبر: ۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۲