برچسب ها
در ادامه تخریب های که این روزها با مشخص شدن نتایج نظرسنجی ها در مورد میزان محبوبیت دکتر احمدی نژاد شدت بیشتری گرفته است، روزنامه” مردم امروز” که از شماره اول تا کنون در بخش های سیاسی خود بطور روزانه بر علیه دکتر احمدی نژاد به تخریب مشغول است، دیروز در مطلبی کذب به بهانه نقد مطلب رسانه ها پیرامون انتسابات خویشاوندی دولت روحانی، مدعی انتساب فامیلی گسترده در دولت دکتر احمدی نژاد شده است. در بخشی از این مطلب روزنامه عضو حزب کارگزاران سازندگی آمده است:” خاطرتان هست آقای احمدی نژاد برادرش رئیس دفتر بازررسی، پدر زن پسرش ریس دفتر رئیس جمهور بود، خواهرش عضو شورای شهر بود و باجناقش رئیس بنیاد شهید بود، دامادش رئیس بیمارستان فیروز ابادی بود، خواهر زاده اش وزیر صنعت بود، آن یکی… پیرمرد همینطور سلسه وار اسم برخی از وزرا و مدیران احمدی نژاد را ردیف می کرد و نسبت فامیلی آنها را با رئیس جمهور و دیگر مدیران دولت می گفت. بعد که آرام گرفت گفت: کشور را به ورطه سقوط کشانده! هر دلسوزی حرف می زد، برکنارش می کردند حالا دولتی آمده است که می خواهد قدمی بردارد مشکلات را کم کند رهایش کنید!” در حالی مردم امروز به عنوان رسانه حامی دولت به تکرار ادعای وجود هزار فامیل در دولت دکتر احمدی نژاد می پردازد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز لیستی با همین ادها از سوی سران سبز منتشر شد و در آن چنین اتهاماتی به دکتر احمدی نژاد وارد شده است. دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات سال ۸۸ و طی سخنرانی خود در جمع هوادارانشان در تهران در خصوص شایعه پراکنی عوامل فتنه می گویند:” اینها نموداری منتشر کردند و من را به هزار فامیل متهم کرده‌اند و پاسخ این است که ما عجب باجناق هایی پیدا کردیم! یک زمانی می‌گفتند که من داماد آیت‌الله یزدی و جنتی هستم اما همه می‌دانند که آیت‌الله جنتی اصلا دختری ندارد که من داماد او باشم و پدر همسر من سیدی بود که در سال ۷۲ در اثر یک سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت و آنها در تهمتی دیگر به من می‌گویند احمدی‌مقدم و زریبافان و چند نفر دیگر باجناق من هستند، اما بنده تنها سه باجناق دارم یکی در کارخانه شیر تهران، دیگری هنرمند نقاش و سومی یک بازنشسته و یک کوهنورد و ورزشکار حرفه‌ای است و آنها اینقدر ناشی بودند که آقای محرابیان وزیر صنایع را خواهرزاده من معرفی کردند، اما من ۴ تا شوهر خواهر بیشتر ندارم و کسانی که به این کارها متوسل می‌شوند ما را متهم به دروغ‌‌گویی می‌کنند در حالیکه هیچ کدام از ادعاهای آنها حقیقت ندارد” لازم به ذکر است رابطه سببی رئیس جمهور با مهندس مشایی هم پس از مسئولیت های ایشان در دولت نهم و دهم اتفاق افتاده است که نشان می دهد که اصل انتصابات با روحیه فامیلگرایی نبوده است. همچنین در خصوص رئیس دفتر بازرسی رئیس جمهور هم که داود احمدی نژاد آن را برعهده داشت، بعد از گذشت مدتی بلافاصله به دلیل ناهماهنگی با دولت برکنار شده و نسبت فامیلی به هیچ عنوان عامل جلوگیری برکناری نشد. سابقه نصب های این چنینی در دولت های قبل و همچنین برخورد دکتر احمدی نژاد با ایشان نشان دهنده روحیه ضدالیگارشیک ایشان است. اینکه خواهر رئیس جمهور پیشین نیز با رای مردم به شورای شهر رفته بود نیز طرح مسئله ای خنده دار است، چرا که از نگاه آقایان هیچ احمدی نژاد منش و اسمی حق ورود به منطقه ممنوعه را ولو با رای و انتخاب مردم را ندارد. پیش از این رسانه ها در واکنش به سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران با اشاره به این که همه دستگاه‌ها باید فعالیت اقتصادی‌شان را به صورت شفاف بیان کنند گفته بود: «همه مردم باید از آمار، ارقام و طرح‌های اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم! ” اقدام به انتشار گزارشی از انتصابات فامیلی دولت یازدهم نموده بودند که با استقبال در شبکه های اجتماعی رو به رو شد. منبع: میدان 72
کد خبر: ۵۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۸

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: پایگاه خبری شبکه العالم (Alalam)، در خبری از بازداشت شماری از مردان یکی از مناطق سوریه توسط عناصر گروه تروریستی داعش، به دلیل پوشیدن شلوار خبر داد. در این خبر آمده است: مرکز موسوم به "دیده بان حقوق بشر سوریه" وابسته به مخالفان این کشور در لندن تأکید کرد، عناصر داعش در شهر المیادین در حومه دیرالزور هر کسی را که شلوار پوشیده بود بازداشت کردند، و از خانواده آنان خواستند لباس گشاد بیاورند که بازداشت شدگان پس از پوشیدن آن آزاد شدند . عناصر داعش شلوار شماری از شهروندان را با اجسام تیز پاره و آنان را بدون بازداشت وادار به پوشیدن لباس گشاد کردند. عناصر داعش همچنین سه مرد را در منطقه الهول در حومه جنوب شرقی شهر حسکه به اتهام سیگار کشیدن و دو نفر را به اتهام خارج شدن زنانشان بدون حجاب شلاق زدند. داعش تراشیدن ریش و استفاده از حلقه نامزدی و ازدواج را تقلید از مسیحیان دانسته و آن را ممنوع اعلام کرده است.
کد خبر: ۵۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳

عضو حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد: ادعای اصلاح‌طلبان مبنی بر اینکه اصولگرایان با ابزارهای حاکمیتی همچون شورای نگهبان در صدد حذف اصلاح‌طلبان هستند، خنده ‌دار است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش مهر اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار مهر در واکنش به اظهارات و ادعای اخیر برخی اصلاح‌طلبان مبنی بر استفاده ابزاری اصولگرایان از شورای نگهبان برای رقابت با جریان اصلاح‌طلبی، به بیان ریشه فکری و نظری جریان اصلاحات پرداخت و اظهار داشت: درباره اصلاحات، اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبی باید قبل از هر چیز توجه کرد که اصلاح‌طلبان اشخاص حقیقی و یک شهروند هستند و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند و کسی در فکر حذف آنها نیست همانطور که حزب توده‌ای‌ها با همه ننگین بودن سابقه فعالیتشان و همچنین جریان کمونیستی هنوز در برخی لایه‌های مردم هستند هرچند که دیگر کسی به آنها اعتنایی ندارد ولی در عین حال از حقوق شهروندی برخوردارند. اصلاح‌طلبی و اصلاحات یک جریان التقاطی است که غربزدگی در آن غلبه داردوی با بیان اینکه اصلاح‌طلبی و اصلاحات یک جریان است که قطعا با جریان صحیح انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه و خط امام خمینی(ره) انطباق ندارد، گفت: در جریان اصلاح‌طلبی سلایق خاص و تفکرات التقاطی حاکمیت دارد که گاه همراه با غربزدگی و لیبرالی و گاه همراه با چپ‌زدگی و چپ‌گرایی در سالهای اخیر عجین بوده است و در پی جامعه مدنی- با تعریف غربی- و دموکراسی بجای مردم سالاری دینی و مدرنیته غربی و حتی در پی سکولاریزاسیون با تعریف جدبد بوده‌اند که این مبانی را می‌توان در جزوات منتشره در دولت اصلاحات از طرف مرکز تحقیقات و پژوهش وزارت کشور آن دوران مشاهده کرد. بادامچیان تصریح کرد: بنابراین اصلاح‌طلبان بخشی از مردم ایران هستند ولی در واقع باید گفت اصلاح‌طلبی و اصلاحات یک جریان التقاطی است که غربزدگی در آن غلبه دارد و به همین دلیل است که آمریکا و برخی روسای جمهور آن و خانم آلبرایت و رسانه‌های غربی از اصلاح طلبی و اصلاحات در ایران حمایت کرده و امروز نیز حمایت می‌کنند.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت: اگر مردم ما که عشق به امام(ره) و ولایت فقیه دارند - با توجه به اینکه امام(ره) اسلام ناب نبوی را مطرح فرموده‌اند و فقه مطلوب را فقه حوزوی و جواهرالکلام می‌دانند- اگر متوجه باشند که جریان اصلاح‌طلبی در تقابل با امام و خط امام(ره) و اسلام فقاهت و ولایت و فقه حوزوی هستند، به آنها هرگز رای نداده و نمی‌دهند. ماجرای اتهام اصلاح‌طلبان به مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنیوی افزود: اما مشکل اینجاست که اصلاح‌طلبان خود را در خط امام(ره) و اصلاح‌طلبی را در جریان اصیل انقلابی معرفی می‌کنند و در هنگامه انتخابات که می‌شود خود را بیش از جریان ارزشگرایان و متعهدان به امام خمینی(ره) و امام خامنه ای و روحانیت اصیل و مبارز اسلامی، به امام(ره)نزدیک می‌دانند؛ در نتیجه تعدادی از مردم به تصور اینکه آنها در خط امامت و لایت هستند به آنها رای می‌دهند. این فعال اصولگرا به اتهام‌زنی اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان اشاره کرد و گفت: اصلاح‌طلبان رقبای خود بویژه اصولگرایان را به انواع تهمت‌ها متهم می‌کنند اما جرأت ندارند اصولگرایان واقعی را دارای اسلام آمریکایی بخوانند ولی در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی شاهد این بودیم که اصلاح طلبان با جسارت تمام مخالفان و رقبای خود را به اسلام آمریکایی متهم کردند تا آنجا که مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی را متهم کردند و ایشان در محضر امام(ره) این موضوع را مطرح کرد و امام آن تائیدات را از ایشان بعمل آورد. وی با بیان اینکه اصلاح‌طلبان در گذشته خود را طرفدار محرومان و مستضعفان و فقرا معرفی می‌کردند و شعارهای داغ می‌دادند ولی با گذر زمان معلوم شد که این‌ها شعارهای انتخاباتی است گفت: در مجلس سوم و مجلس ششم که اکثریت یافتند و در فتنه 88 و فتنه 78 و در دولت اصلاحات مردم متوجه شدند که اینها کاری برای محرومان و مستضعفین نمی‌کنند و بیشتر در جهت تثبیت قدرت خود هستند لذا در انتخابات مجلس چهارم حتی یک نفر از آنها در 30 نفر تهران انتخاب نشد و مردم رأی به آنها ندادند و در مجلس هفتم هم همین اتفاق رخ داد.بادامچیان در ادامه اظهار داشت: اصلاح طلبان شعارهای بلندی می‌دهند اما در عمل غیر از شعارهایی که دارند را نشان می‌دهند؛ مثلا شعار آزادی عقیده و آزادی مخالف و آزادی رای داده و می‌دهند اما همین که در دولت اصلاحات به قدرت رسیدند چند هزار مدیر لایق مملکت را به جرم اینکه به آقای ناطق رای داده‌اند را از کار برکنار کردند و نیروهای وابسته باندی خود را بر سر کار آوردند که امروز اسامی آنها و جایگزین‌های آنان ثبت است و قابل انکار نیست.وی افزود: اصلاح طلبان در آن زمان در برکناری این افراد می‌گفتند، شما پیام دوم خرداد را نفهمیده اید؛ یعنی به مردم و آنها اهانت می‌کردند که شما نفهم هستید و پیام را نفهمیده اید! اصلاح‌طلبان با شروع دولتشان آبدارچی‌های دوره قبل را هم تغییر دادندعضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی تصریح کرد: در هر زمان که این جریان بر سر کار آمده است یا در هر دستگاه که مسئولیت یافته حتی در دولت آقای دکتر روحانی که اصلاح طلب نیست، همه افراد غیر اصلاح طلب را از وزرا و معاونان آنان و مدیرکل ها و استاندار و بخشدار و فرماندار را تغییر داده است، در حدی که مشهور شده و واقعیت هم دارد که حتی آبدارچی‌ها را هم تغییر داده‌اند و می‌دهند اما امروز با نهایت جسارت هنوز دم از آزادی فکر و عقیده و بیان و رأی آزاد می‌زنند.بادامچیان در ادامه خاطر نشان کرد: اصلاح‌طلبان دم از التزام به قانون اساسی می‌زنند اما در مواردی که به نفع آنها نیست اصول و موازین قانون اساسی را نه تنها حمایت نمی‌کنند بلکه آنها را زیر سوال برده و تهمت هم می‌زنند. اصلاح‌طلبان همواره شورای نگهبان را متهم به جناح‌گرایی کرده‌اندعضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به اتهام‌زنی اصلاح‌طلبان به شورای نگهبان در خصوص روند تائید صلاحیت کاندیداهای ادوار انتخابات‌های مختلف اشاره کرد و گفت: در موضوع شورای نگهبان باید گفت قانون اساسی در اصل شورای محترم نگهبان را مسئول اصلی انتخابات‌ها می‌داند و تائید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را بعهده آن گذاشته است اما اصلاح‌طلبان همواره شورای نگهبان را به حذف جریان اصلاح طلبی متهم کرده‌اند. وی افزود: این ادعای اصلاح‌طلبان در حالی مطرح می‌شود که شورای نگهبان آنان را که مشکلات صلاحیتی از هر جناح و گروهی چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه منفردین نداشته‌اند، طبق وظیفه شرعی، انقلابی و قانونی خود "تائید صلاحیت" کرده است و در 9 دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری این امر قابل اثبات است. به گفته بادامچیان در مجلس سوم و ششم که اکثریت مجلس بدست اصلاح طلبان بوده باز تحت نظارت شورای نگهبان شکل گرفته است ولی اصلاح‌طلبان با مقاصد و اغراض سیاسی، همواره شورای نگهبان را تحت فشار قرار داده‌اند و می‌دهند.وی همچنین گفت: اصلاح‌طلبان برخلاف صراحت قانون اساسی در ایجاد شورای نگهبان و تائید صلاحیت نامزدها، کوشیده‌اند بگویند که شورای نگهبان باید عدم صلاحیت نامزدهایی که تائید صلاحیت نمی‌شوند را اثبات کنند در حالیکه قانون اساسی چنین امری را از شورای نگهبان نخواسته است چراکه اثبات عدم صلاحیت باید از طریق روند قضایی طی شود.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با تاکید بر اینکه شورای محترم نگهبان آنان را که صلاحیت تصدی مسئولیت مهم ریاست جمهوری یا نمایندگی ملت و دستیابی به اسرار کشور و اختیارات وسیع مجلس را ندارند نمی‌تواند احراز کند گفت: شورای نگهبان درواقع راهی جز عدم تائید صلاحیت آنها ندارد و عدم تائید صلاحیت، غیر از اثبات عدم صلاحیت است، همانطور که در گزینش خلبانان یا کادر پرواز یا مهمانداران اگر صلاحیت آنها تائید نشود، دستگاه مربوطه جان مسافران را بدست عناصر دارای ابهام نمی‌سپارد چراکه این امری عقلایی و مرسوم در همه جهان است. بادامچیان حذف مدیران لایق اصولگرا توسط اصلاح‌طلبان در برخی دوره‌ها را بخاطر منافع باندی و جناحی جریان اصلاحات دانست و گفت: آنها با علم به لایق بودن مدیران اصولگرا آنان را در ادوار مختلف کنار گذاشتند اما آن زمان حرفی از "اثبات عدم صلاحیت" نمی‌زدند.چرا اصلاح‌طلبان عناصری را معرفی می‌کنند که شورای نگهبان نمی‌تواند آنها را تائید صلاحیت کند؟ وی با بیان اینکه اصلاح‌طلبان می‌دانند که شورای نگهبان از شش فقیه که منصوب ولی فقیه و شش حقوقدان که منتخب مجلس شورای اسلامی هستند تشکیل می‌شود اظهار داشت: اما با ابنهمه اصلاح طلبان با ادعای اینکه ما در خط امام(ره) هستیم، از گذشته تاکنون شورای محترم نگهبان را آماج انواع تهمت‌ها و حملات و فشارها قرار داده و می‌دهند. این فعال سیاسی با اشاره به ایراد اصلاح طلبان در سال های گذشته خاطر نشان کرد: مشکل بزرگ اصلاح‌طلبان - که در سالهای گذشته با عناوین دیگری همچون لیبرال‌ها مطرح بوده‌اند- اینست که کاندیداهای آنان مشکل تائید صلاحیت دارند و شورای نگهبان در مسئولیت قانونی خود نمی‌تواند آنها را تائید صلاحیت کند.وی افزود: جریانی که اینهمه رد صلاحیت دارد باز در این موضوع پافشاری می‌کند که شورای نگهبان آنها را حذف کرده‌اند و این مسئله را قبول نمی‌کنند که آنها اعمال و رفتار و گفتاری داشته اند که شورای نگهبان نتوانسته آنها را تائید کند.بادامچیان با طرح این سوال از اصلاح‌طلبان که چرا شما عناصری را معرفی می‌کنید که شورای نگهبان نمی‌تواند آنها را تائید صلاحیت کند گفت: اصلاح طلبان همواره فرافکنی می‌کنند و تقصیر را بعهده شورای نگهبان، فقها و حقوقدانان آن می‌گذارند. عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با رد این ادعای اصلاح‌طلبان مبنی بر اینکه اصولگرایان با ابزارهای حاکمیتی همچون شورای نگهبان در صدد حذف اصلاح طلبان هستند تصریح کرد: این ادعایی خنده دار است چراکه شورای نگهبان منصوب ولی فقیه عادل و رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی است و جریان اصولگرا اعضای شورای نگهبان را نصب نمی‌کند که بخواهد تابع آنها باشد و بخواهد اصلاح‌طلبان را تائید صلاحیت نکند؛ آیا هیچ فکر عقلایی می‌تواند این تهمت اصلاح‌طلبان را بپذیرد؟. وی با بیان اینکه در شورای محترم نگهبان شخصیتی توانا و فقیهی متقی مانند آیت الله جنتی است که امام خمینی(ره) و امام خامنه ای در همه دوره های شورای نگهبان ایشان را نصب فرموده‌اند که این امر هم به دلیل تقوا، تعهد و بینش اسلامی و انقلابی آیت الله جنتی است گفت: بنابراین مگر می‌شود ایشان وظیفه الهی و قانون اساسی و امانت ولایت را بخاطر جریان این و آن فراموش کند؟این عضو موتلفه تاکید کرد: همین تهمت های جریان اصلاح طلب به شورای محترم نگهبان و نسبت دروغی که به جریان اصولگرایی می‌دهند که درصدد حذف رقیب اصلاح طلب از طریق شورای نگهبان است، بیش از گذشته ماهیت جریان اصلاح طلبی را نزد مردم افشا می‌کند.بادامچیان با تاکید بر اینکه اصولگرایان همواره به رای اکثریت مردم احترام گذاشته‌اند و می‌گذارند و حذف هیچ جریانی از جمله اصلاح طلبان را نمی‌خواهند اظهار داشت: اصولگرایان اصلاح اصلاح طلبان را در بازگشت به خط اصیل اسلام ناب نبوی و خط راستین امام خمینی(ره) و پذیرش ولایت فقیه و فقاهت حوزوی خواستارند.وی افزود: اصولگرایان به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی داده اند و به آن به عنوان میراث امام خمینی(ره) وفادارند لذا اصل جمهوریت اسلامی نظام را قبول دارند، نه مانند جریان اصلاح طلبی که جمهوریت را بر اسلامیت غلبه می‌دهد. به گفته بادامچیان اصولگرایان مانند اصلاح طلبان نیستند که تا به قدرت رسیدند شعارهایشان را فراموش کنند بلکه معتقدند که از همه نیروها و ظرفیت ها بدور از سلایق آنها باید در خدمت به نظام مانند دولت شهید رجایی و باهنر بهره گرفت. هفت مشکل اصلی اصولگرایان با اصلاح‌طلبانعضو حزب موتلفه اسلامی با برشمردن مشکلات اصلی اصولگرایان با اصلاح‌طلبان گفت: یکی از ایراداتی که اصولگرایان بر اصلاح‌طلبان وارد می‌دانند تفکر اصلاحات و اصلاح طلبی است که انطباقی با خط امام خمینی(ره) و اصل ولایت فقیه و فقاهت ندارد مگر در مواردی که خودشان آن را می پسندند یا مجبورند.وی باندگرایی و جناح گرایی را از دیگر مشکلات مربوط به اصلاح ‌طلبان دانست و تاکید کرد: اصلاح طلبان در هنگامه قدرت جز خودشان دیگران را کنار می‌زنند و کشور را از ظرفیت‌های نیروهای خدوم که با آنها هم عقیده نیستند خالی می‌کنند. بادامچیان همچنین گفت: سردادن شعارهای غیرواقعی و تهمت به رقبا همواره در روحیات این جریان وجود دارد در حالی که خود را آزادی خواه و دیگران را حذف‌طلب و ضد مدرنیته می‌دانند.وی به حمایت بیگانگان از جمله کشورهای استکباری و استعماری از اصلاح طلبی و اصلاح طلبان اشاره کرد و اظهار داشت وجود عناصری که قبلا با اصلاح‌طلبان بوده اند و امروز در آمریکا و انگلیس هستند و با بیگانگان همراهی می‌کنند مانند باطبی‌ها، اکبر گنجی ها، عطاالله مهاجرانی‌ها و ... از جمله نقاط ضعف اصلاح طلبان در تاریخ فعالیت هایشان محسوب می‌شود. این فعال اصولگرا عدم برائت از فتنه 88 و حمایت از عناصری که در فتنه نقشی کم یا زیاد داشته اند را از جمله انتقادات اصولگرایان به اصلاح طلبان برشمرد و تاکید کرد: بی درنگی و ناکارایی در مدیریت و اجرا که کشور را دچار ضعف مدیریت و ناهمواری‌ها می کند نیز از دیگر مشلات اصولگرایان با اصلاح طلبان است.بادامچیان همچنین با توصیه به اصلاح‌طلبان مبنی بر صادقانه رفتار کردن با مردم گفت: به اصلاح طلبان توصیه می‌کنم که با مردم بطور صادقانه تمامی گذشته، حال و برنامه های آینده خود را در میان بگذارند و بجای حمله و اتهام به اصولگرایان و شخصیت سیاسی به همه مسائلی که در دوران مجلس سوم و ششم و دولت اصلاحات اتفاق افتاده اشاره کنند و خطاهایشان را پذیرفته و از مردم و شهدا عذرخواهی کنند. وی همچنین به ذکر توصیه هایی به فعالین جریان اصولگرا پرداخت و گفت: به اصولگرایان نیز توصیه‌ام این است که مطالب و نظرات خود را نسبت به جریان اصلاح طلبی و اصلاحات و نقد خود را به رفتار و گفتار و تفکرات و سوابق اجرایی اصلاح‌طلبان مستند و با متانت و منصفانه مطرح کنند و قبل از همه اینها اصول و اصولگرایی را در تفکر، برنامه‌ها و بینش خود برای مردم شرح بدهند و خدمات و فداکاری های اصولگرایان را که اصلاح‌طلبان سعی در پوشش و نادیده گرفتن و انکار آن را دارند برای ملت بیان کنند.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه همچنین خاطر نشان کرد: این تذکر و نصیحت بنده از روی تجربیات سیاسی و اجتماعی است، خواه از سخنم پند گیرند و خواه از سخنم ملال یابند.
کد خبر: ۵۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۳

معمولا نماینده های مجلس یا نقاط خوش آب و هوای تهران را برای سکونت انتخاب می‌کنند، اما داستان نماینده ارومیه کمی متفاوت است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:نادر قاضی پور را خیلی ها به نطق های پرشور با لهجه شیرین آذری اش می شناسند. نماینده ای که برخلاف خیلی دیگر از نمایندگان محله نظام آباد را برای زندگی انتخاب کرده است. خانه ای ساده و قدیمی که نشانگر زندگی ساده آقای نماینده است. بخش هایی از گپ و گفتی که به بهانه روز مجلس با همشهری محله صورت گرفته در ادامه آمده است:قرار نیست خانه نماینده با بقیه فرق داشته باشد.* وقتی از چرایی ماندن در نظام آباد می پرسیم می گوید: «من هم می توانم بهترین خانه در تهران را بخرم ولی آیا بقیه مردم هم می توانند؟ قرار نیست هرکاری که می توانیم انجام دهیم! من در ارومیه زمانی که دانشجو بودم خانه خریدم. اما وقتی بخشدار و فرماندار شدم و حتی در این هفت سالی که نماینده مجلس هستم خانه ارومیه ام را عوض نکرده ام و قرار نیست خانه دوران دانشجویی ام با خانه دوران نمایندگی تفاوتی داشته باشد.»یک روز مرخصی برای ۷ سال نمایندگی* قاضی پور از معدود نمایندگانی است که به قول خودش هیچ وقت تاخیر و غیبت نداشته است و در طول ۷ سال نمایندگی مجلس فقط یکبار مرخصی گرفته است که آن هم برای تشییع پدر مرحومش بوده است.مترو «سبلان – بهارستان»این نماینده نظام آبادی تا بحال نه ماشین شخصی داشته است و نه رانندگان مجلس تا بحال رنگ نظام آباد را دیده اند. این یعنی اینکه نادر قاضی پور را هر روز صبح زود می توانید در مترو سبلان ببینید! چون آقای نماینده صبح ها از طریق مترو از سبلان راهی بهارستان می شود. قاضی پور می گوید: «تا امروز یکبار هم از مجلس ماشین نگرفته ام. معمولا با مترو به مجلس می روم. مردم اغلب باور نمی کنند که من همان نادر قاضی پور نماینده مجلس هستم. خیلی ها محبت دارند و جای خودشان را به من تعارف می کنند. برخی هم با تعجب نگاهم می کنند و من هم به اینها می گویم تا حالا آدم ندیده اید؟!( خنده )»بچه هایم کارگری می کنند!خودش از بچگی با کارگری و گله داری شروع کرده تا اینکه راهی دانشگاه شد و به بخشداری و فرمانداری و مدیرکلی رسید. بچه هایش در همان دوران دبیرستان عروس و داماد شده اند! بچه هایی که رنگ و بوی آقازادگی نمی دهند. آقای نماینده می گوید: «دو دختر و دو پسر دارم و برای همه زود آستین بالا زدم. اگر برایشان زود زن نگیری خودشان دست به کار می شوند و معلوم نیست چه کسی را انتخاب کنند! در چرخاندن زندگی کمک شان می کنم اما هیچ وقت اجازه ندادم که آقازادگی کنند! الان یکی از پسرهایم پزشکی می خواند و دیگری تازه در تهران دانشجو شده است. ولی همین پسرها تابستان ها کارگری ساختمان می کنند تا بتوانند مرد بار بیایند.»بقال محل هم مرا نمی شناسد* بعد از این همه سال بقال محل مرا نمی شناسد! من هم همیشه سرم را می اندازم پائین که مبادا بشناسد برای همین خیلی راحت هستم ولی نانوایی و میوه فروشی محل مرا می شناسند برای همین معذب هستم چون خیلی لطف دارند و گاهی پول نمی گیرند! برای همین سعی می کنم از غریبه ها خرید کنم. هرچند که زندگی مجردی من خرید زیادی ندارد!نظام آباد شهر امام صادق* خاطرم هست در فتنه سال ۸۸ فقط یکبار یک نفر روی پشت بام الله اکبر گفت و همین کافی بود تا همسایه ها سرشان را از پنجره بیرون بیاورند و به آن صدا اعتراض کنند و این پایان فتنه در نظام آباد بود و دیگر هیچ خبری نبود.به حقوق نمایندگی نیازی ندارم!* تا همین چند وقت پیش حقوق ما ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بود که الان ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان شده است. ولی همیشه تلاش کردم که زندگی ام را بدون پول مجلس اداره کنم. بالاخره وضع مالی خانواده ام از ابتدا خوب بوده و ملک و مغازه هایی دارم که با کرایه آنها چرخ زندگی ام می چرخد. برای همین هیچ وقت وابستگی به حقوق مجلس نداشتم.»   منبع/مهر
کد خبر: ۵۰۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۲

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان. مجلس اول:  مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.   خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.   و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».   روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!    و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود... مجلس دوم:   کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.   و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.   اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.   دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.   غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.   ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.   ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!   ... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود. مجلس سوم:   ... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.   ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!  قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:   ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....   سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!   ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.  رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:   ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.   حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است. مجلس چهارم:   خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.   خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.   ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!   خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:   ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.   درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!   بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:   ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...   ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:   ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:   ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:   ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...   بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:   ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم... مجلس پنجم:  ... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.   مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:   ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.   سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:   ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم... مجلس ششم:   ... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.   بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!   به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.   حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش  بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.   زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.   بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:   ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!   امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:   ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:   ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:   ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی.. مجلس هفتم:   ... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.   و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.   به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...   ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.   و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.   آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد. مجلس هشتم:   سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.   ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند. او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی: یا ارهب الموت اذالموت رقا حتی أواری هی المصالیت لقی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی أنا العباس أغروا بالسقا ولا أخاف الشر یوم الملتقی (نمی ترسم از مرگ چون رو کند                 دلم با دلیری مگر خو کند بود جانم از بهر مولا سپر                  که عباسم و مشک دارم به بر نمی ترسم از جنگ با کافران                  وگر باردم جمله تیغ و سنان)   کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی: والله ان قطعتموا یمینی      انی أحامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین      نجل النبی الطاهر الأمین (قسم بر خدا کاو به حالم گواست      جدا گر کنید از تنم دست راست ز دین و امامم حمایت کنم      که فرزند پاکیزه مصطفاست)   و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی: یا نفس! لا تخشی من الکفار و أبشری برحمه الجبار مع النبی السید المختار قد قطعوا ببغیهم یساری فأصلهم یا رب حر النار (مترس ای نفس از کفار ملعون                     بشارت بر تو از حق باد اکنون که گردی با رسول الله مختار                      غریق رحمت جبار بی چون یسارم را جدا کردند دونان                       به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)   خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.   مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:   ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!   دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.   ... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.   و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود. منابع: 1)     بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره) 2)     الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید 3)     اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره) 4)     ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی 5)     چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: علی مطهری در نامه سرگشاده‌ای به آیت‌الله جنتی، دبیر شورای نگهبان با اشاره به سخنان اخیر وی در یک برنامه تلویزیونی، «حصر شبیه حبس» موسوی و کروبی را فاقد توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی و خلاف اصول متعدد قانون اساسی دانست.متن این نامه که مطهری آن را در اختیار ایسنا قرار داده، به شرح زیر است:«آیت الله جنتی دامت برکاتهدبیر محترم شورای نگهبانبا اهداء سلام، در برنامه شناسنامه مورخ ۹۳.۷.۲۵ شبکه ۳ سیما مطالبی در خصوص آقایان موسوی و کروبی فرمودید که اگر آنها محبوس نبودند و علیه شما شکایت می‌کردند بعید بود که پاسخ قانع‌کننده‌ای برای دادگاه صالح می‌داشتید. فرموده‌اید «حرکت آنها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.»این که پس از برخورد خشونت‌آمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حمایت کرده‌ باشند، دلیل بر این نمی‌شود که آن حرکت از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است. جناب عالی هم اگر به رویه‌ای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار می‌گیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصت‌ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید می‌آید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده می‌کنیم.فرموده‌اید: «مسئله، براندازی نظام بود به اسم تقلب.» سؤال می‌کنم اگر مردمی بعد از یک انتخابات به نتیجه آن اعتراض داشتند و احساس کردند که مسئولان با برگزاری جشن ملی برای پیروز انتخابات مسئله را تمام شده تلقی کرده‌اند، چگونه باید رفتار کنند که متهم به براندازی نشوند؟ آنها راه‌پیمایی آرام میلیونی انجام دادند، اما این که چگونه پایان آن به خشونت کشیده شد معلوم نیست و مورد مناقشه است.فرموده‌اید: «اگر بنا به محاکمه اینها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آنها صادر نمی‌کرد.» اولا چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جناب‌عالی بدون آنکه دفاعیات آنها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کرده‌اید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمی‌برد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آنها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آنها را محاکمه نمی‌کنید و علاقه‌مند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.جالب‌تر این است که آقایان موسوی و کروبی را با موسولینی دیکتاتور و فاشیست ایتالیا قیاس کرده‌اید که همان طور که موسولینی را بدون محاکمه و فقط با شناختن او اعدام کردند، اینها نیز باید بدون محاکمه اعدام شوند. قطع‌نظر از این قیاس مضحک که «از قیاسش خنده آمد خلق را» اساسا مگر معیار قضاوت ما عدالت نیست؟ و آیا الگوی عمل و رفتار ما در حکومت، پیغمبر اسلام و علی علیه‌السلام هستند یا فلان قاضی ایتالیا؟ شما که همه کارهای غربی‌ها را رد می‌کنید چطور این جا طرفدار آنها شده‌اید؟! آیا جز این است که به مذاق و روحیه شما خوش آمده است؟ و این یعنی خلل در عدالت ما.فرمودید در ماه‌های اول پیروزی انقلاب به امر شهید مطهری برای قضاوت به خوزستان رفتم. امیدوارم در آن دوره این گونه قضاوت نکرده باشید.درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کرده‌اند، فرموده‌اید «این یک مغالطه است، ‌مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیده‌اید و آن این که این گونه اعلام حمایت‌ها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش می‌دهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبی‌اش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد.در پایان به عرض می‌رسانم که انتقادات اینجانب به سخنان امثال جناب‌عالی به این معنی نیست که آن دو محصور را مبرّا از خطا می‌دانم، بلکه مسئله، اجرای عدالت است که قُتل امیرالمؤمنین لشدة عدله، و الحق القدیم لایبطله شیء، و تا زمانی که عملکرد دو طرف فتنه سال ۸۸ در دادگاه صالح رسیدگی و نتیجه اعلام نشود وجدان جامعه آرام نمی‌گیرد، و اگر به قول شما بنا بر عدم محاکمه است پس هیچ یک از دو طرف نباید در حصر باشند و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد. مسئله، فراتر از این دو نفر، اصلاح یک رویه براساس عدالت است. امیدوارم حضرت‌عالی به جای کوبیدن بر طبل اختلاف،‌ به حل این معضل که آینده انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند کمک نمایید.با تقدیم احترامعلی مطهری»
کد خبر: ۴۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

یک زن جداشده از گروه تکفیری داعش، مشاهده های هولناک خود را از اقدامات وحشیانه این گروه تشریح کرد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی سی ان ان، آروه دیمون خبرنگار ارشد بین المللی این رسانه آمریکایی توانسته در ترکیه با یکی از مبارزان گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) دیدار کند که از این گروه ناراحت است. دیمون می گوید: این زن زمانی کارهای کثیفی را برای این گروه ستیزه جو انجام می داد. وی پس از مشاهده وحشیگری های بسیار زیاد و بسیار گسترده داعش از این گروه فرار کرد. سی ان ان به صورت اختصاصی با این زن داعشی به گفتگو پرداخته است.آروه دیمون درباره این زن داعشی می گوید: در زیر برقعی که این زن به سر و صورت دارد، چهره یک زن جوان است که سختی هایی را مشاهده کرده است. چشمان وی مملو از گناه و آشوب است. این زن بیست و پنج سال نام دارد و نامش خدیجه است. البته این نام واقعی او نیست. وی قبلا معلم مدرسه ابتدایی بود. اما بعدا به یکی از اعضای تیپ ترسناک زنان داعش تبدیل شد که در منطقه رقعه سوریه فعالیت می کرد.این زن داعشی با شوق و اشتیاق از زمان شروع انقلاب سوریه سخن می گوید که تصور می کرد بخشی از یک تحول بزرگ باشد اما بعدا خشونت به سوریه کشیده شد و درنتیجه آن، خانواده وی چندین بار آواره شدند.این زن جوان از طریق شبکه های اینترنتی گروه داعش با اعضای این گروه آشنا شد. مردی که وی با او آشنا شده بود گفت که به رقعه می آید و آنها حتی می توانند با هم ازدواج کنند. به همین علت، این زن جوان، خانواده اش را متقاعد کرد تا به این شهر در سوریه برود. ام عبدالله که دخترعموی این زن جوان است قبلا با یکی از اعضای داعش ازدواج کرده بود و یکی از اعضای تیپ زنان داعش بود.مشاهده تصویر وحشتناک یک جوان به صلیب کشیده شده به اتهام تجاوز به عنف، ذهن این زن جداشده از داعش را پریشان کرد. البته فقط این تصویر اینترنتی نبود که رویاهای او را نقش بر آب کرد. این برای اولین بار است که این زن داعشی، سرنوشت خودش را بیان می کند. او درست پیش از آغاز حملات هوایی به رهبری آمریکا علیه مواضع داعش فرار کرد. خانواده او نیز از رقعه فرار کردند اما هنوز در داخل سوریه هستند. او به شدت می خواهد به زندگی گذشته خود بازگردد. این زن داعشی به خبرنگار سی ان ان گفت: من در ابتدا خوشحال بودم. سلاح در دست داشتم که برایم تازگی داشت و قدرت داشتم. فکر نمی کردم با این ظاهرم، دیگران را می ترسانم. اما بعدا از خودم پرسیدم من کجا هستم و به کجا می روم. احساس می کردم امواج مرا به سمت و سویی زشت می برد.ما در خیابانها گشت زنی می کردیم. اگر می دیدیم زنی پوشش مناسب شریعت اسلامی ندارد، آنها را دستگیر می کردیم و برخی مواقع آنها شلاق زده می شدند.همه چیز اطراف ما به هم ریخته بود. عناصر ارتش آزاد سوریه، نیروهای رژیم سوریه، بمبهای بشکه ای، حملات هوایی، زخمی ها، کلینک ها، خون و همه و همه در اطراف ما بود. ما می‌خواستیم خودمان را از این وضع رها کنیم. ما به دنبال یافتن جایی بودیم که به آنجا برویم. اما مشکل من این بود که از این وضع به وضعی فرار کردم که بدتر بود. من به سمت افرادی رفتم که تونسی بودند و مرا فریب دادند تا به دولت اسلامی (داعش) ملحق شدند. ام عبدالله مرا به مقر اصلی تیپ زنان داعش در یکی از هتلهای شهر رقعه برد و مرا به فرمانده این گروه معرفی کرد. وی شخصیتی بسیار قوی و تاثیرگذار داشت. او با رفتارش به گونه ای نشان می داد که رهبر است و نه اینکه زنی معمولی باشد.خبرنگار سی ان ان در ادامه افزود: فردی که این زن جوان از آن سخن می گوید تونسی است. البته در تیپ زنان داعش یک زن دیگر به نام ام حمزه نیز وجود دارد که مسئولیت اجرای احکام شلاق را برعهده دارد و سوری است.خدریجه می گوید: ابوحمزه زن است اما زن عادی نیست. او هیکل بزرگی دارد. سلاح کلاشینفک و شلاق و قمه دارد. با همه این اوصاف، او هم نقاب به صورت دارد. خبرنگار شبکه سی ان ان افزود: دفتر اصلی تیپ زنان داعش امور مربوط به ازدواج های برنامه ریزی شده مبارزان خارجی داعش را نیز انجام می دهد. در بسیاری از موارد این ازدواجها اجباری هستند.زن جداشده از داعش می گوید: خارجی هایی که عضو داعش هستند رفتار بسیار وحشیانه ای با زنان دارند حتی با زنانی که ازدواج می کنند. درمواردی شماری از زنان داعشی ها به علت خشونتهای جنسی به مراکز اورژانس انتقال داده می شدند.اما بدترین چیزی که مشاهده کردیم گردن زده شدن یک مرد درست در مقابل چشمانم بود. آن وقت بود که با خودم گفتم دیگر بس است. درمقابل همه چیزهایی که دیده بودم، سکوت کرده بودم و با خود می گفتم اوضاع درست خواهد شد اما وقتی کار به اینجا رسید گفتم دیگر بس است و باید بروم.زن جداشده از داعش گفت: می خواهم همانند گذشته دختری شاد باشم که عاشق زندگی و خنده باشد. می خواهم دوباره به چنین زندگی ای برگردم.
کد خبر: ۴۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۱

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : طرفداری نوشت: حدود 30 دقیقه از بازی ذوب آهن - استقلال گذشته بود که ناگهان، یکی از توپ جمع کن ها که بر روی پیراهنش جمله « گناه من چیست که در این فوتبال جایی ندارم» را نوشته بود، وارد زمین شد. حالا از زبان او مسائل را می شنویم. -به صورت مختصر خودتونو معرفی کنید. به نام خدا، مصطفی آبسالان هستم از شهر یاسوج، استان کهگیلویه و بویر احمد. متولد 1371 هستم. اصلیتم از روستای گندی زار از بخش پاتاوه شهرستان دناست. - از فوتبالت بیشتر بگو. از کجا شروع کردی؟ من خیلی عاشق فوتبال بودم. 17 سالگی درس را ول کردم و به اصفهان رفتم. برای اینکه فرصتی پیدا کنم به پای ا. ق. افتادم اما به من توجهی نشد و مرا بیرون انداختند. بعد از آن به خانه برگشتم و یک سال تمرین کردم و در سن 18 سالگی دوباره به اصفهان رفتم، این بار برای تست دادن در امیدهای ذوب آهن. واقعا خوب بودم اما آقای ع. س. که مربی بود منو خط زد. چون پارتی نداشتم، پول نداشتم، جیبم خالی بود. -پیشنهاد پرداخت مبلغ خاصی به شما شد؟ معلوم بود، نمیشه بگید که چیزی گفتند اما به خدا درو فوتبال ما هر کی جیبش پر است، او را قبول دارند. فوتبال ما شده این. - بعد چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟ بعد رفیق هایم که از بازیکنان ذوب آهن بودند به من گفتند که به خدمت بروم و بعد از آن بیایم. به خدمت رفتم. آقای گل هم شدم، در اینترنت عکسش موجود است. تدارکات هم بوده ام. تیم بعدی من عقاب تهران بود. آقایان مسلم عسگری و حبیب بهبهانی به من خیلی محبت داشتند. قهرمان دو و میدانی هم شدم. پس از پایان خدمت، به تیم شهرداری یاسوج رفتم، آن جا هم پول نداشتم. آقای خ. ا. پسر خودش را آورده بود. نمی توانستم به خاطر پارتی بازی، بازی کنم. خیلی منو اذیت کردند. آقای ح. ه. و تدارکتشون منو زدند. اما خدا جوابشونو داد، افتادند لیگ دو. - چه شد که دوباره سر از ذوب آهن در آوردی؟ خنده دار است اما من الکی به خانواده ام گفته بودم که بازیکن ذوب آهن ام و خوابگاه به من داده اند در صورتی که شب ها را در پارک سر می کردم.  رفتم توپ جمع کن شوم  چون می دانستم کاناوارو توپ جمع کن بود و یا مورینیو ابتدا مترجم بود. - از کاری که کردی بیشتر بگو. شب بازی آخر، دیگر صبرم تمام شد. رو کردم به خدا و گفتم توکل بر تو، این همه با همه حرف می زنم، فایده ندارد. گفتم این جوری بروم داخل زمین تا خودم را ثابت کنم، یعنی اینکه من هم در این فوتبال جایی باید داشته باشم. منم بنده خدا ام. - چندمین بازی بود که به عنوان توپ جمع کن مشغول بودی؟ بازی با استقلال شد پنجمین بازی. بازی با تراکتورسازی، راه آهن، سپاهان، پیکان، استقلال. - از بعد از دستگیریت بگو.  بعد از اینکه مرا گرفتند، به رختکن انتقالم دادند و به من آب دادند. بعد به بازداشتگاه انتقال پیدا کردم و شب را آن جا گذراندم. صبح به دادگاه اعزام شدم، مسئولین ذوب آهن هم آمده بودند؛ قاضی پاک بود. به قاضی گفتم من تا به حال گناهی نکرده ام، آمدم از حقم دفاع کنم. به خدا حق گرفتنی است نه دادنی. آقای قاضی هم لطف کرد و مرا آزاد کرد، آدم خوبی بود. بعد از آن از اصفهان آمدم یاسوج.من به خاطر عشق رفته بودم، به خاطر اینکه در ذوب آهن فوتبال کنم، این همه جا و خوابگاه دارند و این همه غذایی که در نهایت نصیب گربه ها می شود، می دادند ما بخوابیم و ما بخوریم، مگر چه می شد؟ دنیا به آخر می رسید؟ این همه پول میلیاردی که خرج می کنند، سالی صد هزار تومان بدهند، کرایه مرا تا یاسوج بدهند برایشان بازی می کنم. مگر چه می شود؟ زیاد است؟ - در خبرها آمده بود آقای بوستانی پیگیر کارهایتان شده است، آیا تایید می کنید؟ در سایت ها زده بودند کریم بوستانی آمده است، واقعا آدم بزرگی است اما با من تماسی گرفته نشده. می خواستم اول بیایم توپ را بزنم تو گل، اما گفتم نه، چون من استقلالی ام، قلبم استقلالی است. - حرف پایانی تان را بفرمایید. من از باشگاه های استقلال و ذوبآهن عذرخواهی می کنم که در بازی چنین کاری کردم. من مجبور بودم، باید حرف دلم را می زدم. بازهم ازشان عذرخواهی می کنم.
کد خبر: ۴۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲

مزمه بازگشت علی کریمی به پرسپولیس از شایعه به واقعیت نزدیک‌تر شده است و شماره هشت سابق تیم ملی‌ باز هم به دنبال جادو اینبار روی نیمکت مربیگری است.  به گزارش آوای دنا به نقل از بنکر ، بعد از کنار گذاشتن علی دایی از نیمکت پرسپولیس و حضور حمید درخشان همه منتظر بودند تا کریمی دوباره به پرسپولیس برگردد اما او در گفت و گو با ورزش سه تاکید می‌کند خداحافظی‌اش همیشگی است. این گفت و گوی اختصاصی و خواندنی که در آن علی کریمی از داداش‌های دایی تا مایلی کهن حرف زده را بخوانید.تصمیمم عوض نمی‌شد تصمیم گرفته ام که دیگر بازی نکنم حتی دارم فوتبال را فراموش می‌کنم. از آقای درخشان که نسبت به من لطف دارد تشکر می‌کنم ولی من تصمیمم را گرفته ام و برگشتی در آن نیست. البته اگر کمکی از دستم بربیاید در خدمتم ولی بعنوان بازیکن و مربی فعلا قصدی ندارم. اینکه می‌پرسید اگر می‌دانستم در پرسپولیس تغییراتی می‌شود خداحافظی می‌کردم یا نه خیلی ذهنی است. من تصمیمم را در پایان فصل گرفته بودم و فقط اعلامش کمی زمان برد. اصلا هم به این فکر نمی‌کردم در پرسپولیس چه اتفاقی بیفتد و چه کسی برود و بیاید. روزگارم بد نیست خداحافظی چیز بدی نیست و من کاملا از شرایطم راضی هستم. زمان زیادی دارم که به کارهای شخصی و خانواده‌ام برسم. الان هم می‌دانید که یک دختر به جمع ما اضافه شده و من تمام وقتم را صرف خانواده می‌کنم. به هرحال قبلا همیشه درگیر تمرین و اردو بودم اما حالا می‌توانم جبران کنم. تاثیر مثبت نمی‌دانم در چه نقشی به فوتبال برمی‌گردم. زیاد هم برایم مهم نیست. مهم این است که بتوانم کاری کنم که تاثیر مثبت داشته باشد. البته اینکه در آینده چه اتفاقی برای من بیفتد الله اعلم. تغییر مربی در پرسپولیس از این اتفاقات در همه دنیا می‌افتد و البته در ایران بیشتر. در این چند روزه هم خیلی از این مساله انتقاد شده در حالی که مدیریت باشگاه صلاح دیده و یک تصمیمی گرفته. مگر زمانی که مدیر قبلی قرارداد سه ساله می‌بست کسی انتقاد کرد؟ او تشخیص داده بود این کار را بکند و مدیریت جدید هم به این نتیجه رسیده که تغییرات بدهد. پرسپولیس به حمایت نیاز دارد باید به مربی جدید پرسپولیس وقت بدهیم. هواداران کاری به موضوع سرمربی نداشته باشند و از تیم‌شان حمایت کنند. این تیم هنوز می‌تواند به لیگ برگردد و باید بیش از همیشه حمایت شود. فقط در این صورت است که روزهای خوب از راه می‌رسد. به استادیوم می‌روم دوست دارم به استادیوم آزادی بروم و بازی‌های پرسپولیس را تماشا کنم اما می‌ترسم که مسائلی پیش بیاید و حاشیه درست شود. به هرحال حتما چند بازی را می‌روم و امیدوارم پاقدمم هم برای تیم خوب باشد. کار با سیاسی ها چرا موقعی که آقایان با آقایان سیاسی قرارداد می‌بندند همه چیز خوب است اما تا اخراج می‌شوند همه چیز بد می‌شود و آدم‌ها نابلد و بساز بفروش و ...؟ مگر مدیر قبلی پرسپولیس سیاسی نبود؟ یا همین آقایان هیات مدیره فعلی از ابتدای فصل حضور نداشتند؟ من اگر نخواهم با آدم سیاسی کار نکنم کلا کار نمی‌کنم نه اینکه بگذارم کار به اینجا برسد. باید همان اول فصل در این باره تصمیم گرفته می‌شد. دهان اطرافیانش را ببندند داداش آقایان شروع کرده‌اند به مصاحبه علیه پیشکسوتان و به بازیکنانی که همه عمرشان را در پرسپولیس بودند می‌گویند کفتر باز. در حالی که بعضی حیوانات از آدم‌ها هم بامعرفت‌ترند. خود من هم حیوان نگهداری می‌کنم و وفا و معرفت این مخلوقات خدا از خیلی آدم‌ها کمتر نیست. آقایان باید دهان اطرافیان‌شان را ببندند تا بیش از این بی‌حرمتی نشود. من پرسپولیسی نیستم پرسپولیسی به کسی می‌گویند که زندگی‌اش را پای تیم گذاشته باشد. خیلی‌ها مثل ضیا عربشاهی، همایون بهزادی، کاظم سیدعلیخانی، بهروز رهبری فرد و خیلی‌های دیگر در همه عمرشان پرسپولیسی بوده‌اند اما ما نباید اجازه بدهیم آدم‌هایی که تازه به فوتبال آمده‌اند درباره این‌ها حرف بزنند و متلک بارشان کنند. این خنده ‌دار است آدم‌هایی که پای شان تازه به فوتبال باز شده غوره نشده مویز شده‌اند. جوانگرایی در پرسپولیس به نظرم جوانگرایی در پرسپولیس بازی با کلمات بود. جوانگرایی یعنی شما بازیکنی رو کنی که ستاره بشود. بازیکنی که تیمش را تکان بدهد. این از وظایف هر مربی‌ای است اما بعضی‌ها فقط ادعایش را دارند. خدا حفظت کند مایلی‌کهن خدا این حاجی مایلی‌کهن را برای ما نگه دارد که اگر نبود خیلی‌ از ما به خاطر یک سری از آدم ها باید دم‌مان را روی کول‌مان می گذاشتیم و از این مملکت می‌رفتیم. خیلی از ما فقط امیدمان به اوست. رسانه‌ها دقت کنند این درست است که درباره آدم‌ها حرف زدن خواننده می‌آورد ولی رسانه‌ها دقت کنند که با چه آدمی صحبت ‌می کنند. به رزومه طرف نگاه کنید، ببینید چه کار کرده و بعد با او حرف بزنید تا حداقل اگر کسی خواست درباره اسطوره ‌های پرسپولیس صحبت کند خودش هم چیزی در گذشته‌اش داشته باشد. دو دستگی ممنوع باز هم از هواداران می‌خواهم که پرسپولیس را تشویق کنند. حتی اگر به بازیکنان علاقه ندارند فقط تیم را تشویق کنند. مربیان می‌ایند و می‌روند و فقط نام پرسپولیس باقی می‌ماند. با این دو دسته شدن‌ها فقط پرسپولیس ضربه می‌خورد. اگر هواداران حمایت کنند پرسپولیس به شرایطی می‌رسد که در شان آنها باشد. من امیدوارم که اینطور بشود.
کد خبر: ۴۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵

عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان در واکنش به ابطال مجوز این دانشگاه گفت: ابطال مجوز دانشگاه ایرانیان تا این لحظه به مسئولان دانشگاه ابلاغ نشده است.به گزارش آوای دنا ،هاشمی عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان در گفت‌‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، در واکنش به سخنان مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گفت: این مسئول وزارت علوم  همان سخنان معاون نظارت و راهبری مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را تکرار کرده و هیچ‌گونه مستندی در این زمینه ارائه نکرده است. وی افزود: اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ای مبنی بر لغو مجوز دانشگاه داشته خیلی روشن می‌تواند آن را به صورت مستند ارائه کند و حتی آن را در سایت خود مانند تمام مصوباتی که تاکنون منتشر کرده، قرار دهد. هاشمی گفت: اگر وزارت علوم هم ابلاغیه‌ای در این زمینه دارد،  باید شماره ابلاغیه را درج یا تصویر آن را منتشر کند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان تصریح کرد: این افراد یک تصور و برداشتی از صحبت‌های یک مسئول در شورای عالی انقلاب فرهنگی کرده‌اند و آن را مستند به اینکه مجوز باطل شده دانستند که به نظر من این مسئله فرافکنی است. هاشمی با اشاره به اینکه اگر قرار است مصوبه‌ای لغو شود، ترتیباتی دارد و آن را رسما اعلام می‌کنند، یادآور شد: در صورتی که مصوبه‌ای لغو شده باشد، رسما آن را با دلایل لغو و یا اگر نخواستند بدون دلایل اعلام می‌کنند. همان‌گونه که اعلام کردند، مجوز تاسیس این دانشگاه صادر شده است، ابطال آن را نیز اعلام کنند و در گوشی به وزارت علوم نگویند؛ مگر شورای عالی انقلاب فرهنگی خودش سخنگو ندارد که وزارت علوم باید این‌گونه مسائل را اعلام کند. وی با اشاره به اینکه من از برخی سوال کردم شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین مسئله‌ای را تایید نکرده و حاضر به گفت‌وگو درباره این اظهارنظر وزرات علوم نشده است، افزود: اگر مسئله‌ای در این زمینه بود، خودشان اعلام می‌کردند، اما وقتی اصل خبری تایید نشده شما چگونه آن را منتشر می‌کنید. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان ادامه داد: وزارت علوم و  شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین مسئله‌ای را به صراحت تایید نمی‌کنند، زیرا می‌دانند که این موضوع چه تبعاتی برای آنها دارد. این در حالی است که آنها می‌توانند در یک خط راحت بگویند مجوز باطل شده و دیگر کل مصوبات و مجوزهای قبلی اعتبار ندارند و باطل شده است. اینکه چرا این کار را نمی‌کنند و آن را گردن یکدیگر می‌اندازند به این دلیل است که می‌دانند این مسئله چه اثرات حقوقی برای آنها دارد، می‌فهمند که اگر این کار را کنند برای خودشان یک دردسر بزرگی ایجاد کردند، زیرا وقتی مصوبه‌ای را تایید می‌کنید و مجموعه‌ای به استناد آن تاسیس و ثبت می‌شود، سرمایه، امکانات و نیروهایی را می‌گیرد و بعد بدون اینکه دلایل آن عنوان شود و اسناد قابل اعتباری ارائه دهند بر مبنای ادعاهای فاقد اعتبار آن را لغو می‌کنند. هاشمی افزود: وقتی این مجموعه به دادگاه و مراجع قضایی مراجع کند آنها مدرکی در این زمینه نداشته بنابراین گردن یکدیگر می‌اندازند. وی با بیان اینکه نیرو و فشار سیاسی از طرف بعضی‌ها وارد می‌شود تا به هر قیمتی مجوز تاسیس این دانشگاه لغو شود، گفت: دوستان به دلیل اینکه می‌فهمند این مسئله چه تبعات حقوقی خواهد داشت آن را به گردن یکدیگر می‌اندازند و از جواب صریح دوری می‌کنند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان با بیان اینکه دانشگاه ایرانیان برنامه‌های خودش راپیگیری می‌کند، گفت: جلسه هیئت‌رئیسه این دانشگاه امروز برگزار و مصوباتی تایید شد. در هفته گذشته هم اطلاعیه‌ای در زمینه این دانشگاه منتشر شد و مستندات قانونی خود را ارائه داد و همچنان برنامه‌های خود را پیگیری می‌کند. هاشمی افزود: تاکنون نه از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه از طرف وزارت علوم ابلاغیه‌ای مبنی بر لغو مصوبات و مجوزهای این دانشگاه ابلاغ نشده است. وی در پاسخ به اینکه اگر چنین ابلاغیه‌ای به شما ابلاغ شود مسئولان دانشگاه چه تصمیمی می‌گیرند؟ گفت: اگر ابلاغ کنند که مصوبه آن باطل شده است رئیس دانشگاه و هیئت‌رئیسه در این زمینه تصمیم می‌گیرند. تا این لحظه هیچ‌گونه سند و مدرکی مبنی بر ادعای دوستان در وزارت علوم اعلام نشده است. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان خاطرنشان کرد: تا این لحظه براساس بررسی‌های ما هیچ‌گونه مصوبه و ابلاغیه‌ای در این خصوص به مسئولان دانشگاه اعلام نشده است. ممکن است تا چند روز آینده این مسئله اعلام شود، اما تا این لحظه چیزی غیر از اینکه آقایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مصاحبه‌ای انجام داده و شفاها چنین مسئله‌ای را اعلام کرده چیز دیگری اعلام نشده است. اساسا مگر کارهای قانونی در کشور ما شفاهی است که هر کسی بیاید حرفی بزند و بگوید ابلاغ شد. هاشمی با اشاره به مصاحبه معاون اطلاع‌رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه، گفت: مصاحبه ایشان دو قسمت دارد. در بخشی از سخنش می‌گوید اگر قبلا موافقت اصولی شده فعالیت آن قانونی است و اگر نشده یا با آن مخالفت شده و فاقد موضوع است که باید از ایشان پرسید فاقد موضوع در اصطلاح حقوقی چه معنی دارد و چگونه مصوبه‌ای می‌تواند فاقد موضوع باشد. وی با اشاره به برخی ادعاهای مطرح شده در خصوص فعالیت دانشگاه ایرانیان، یادآور شد: ادعا کردند این دانشگاه در امارات تاسیس شده که این به واقع ادعای خنده ‌داری است. اگر دانشگاهی بخواهد در امارات یا کشوری دیگر تاسیس شود مجوز خود را از ایران نمی‌گیرد، بلکه از کشوری که قرار است در آن تاسیس شود، اخذ می‌کند. این مسئله واقعا جای تعجب دارد و نشان می‌دهد  دوستان ما در وزارت علوم در چه سطحی از دانش حقوقی و اداری هستند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان افزود: واقعیت این است که بعد از اینکه دانشگاه ایرانیان موافقت اصولی خود را دریافت کرد تقاضایی را برای تاسیس یک شعبه در امارات اعلام کرد که اتفاقا با آن موافقت شد، اما بعدها آن را پیگیری نکرد. هاشمی خاطرنشان کرد: دیگر اینکه مجوزی که برای تاسیس این دانشگاه اعلام شد بدون زمان بود و هیچ زمانی برای آن تعیین نشد. اگر قرار بود مجوز برای زمانی دارای اعتبار باشد مدت زمان آن را قید می‌کردند. به عنوان مثال اگر عنوان می‌کردند این مجوز برای دو سال است طبیعتا پس از گذشته دو سال از زمان ابلاغ مجوز از اعتبار ساقط می‌شد در حالی که در مجوزها و اسنادی که سایت دانشگاه ایرانیان منتشر کرد چنین چیزی اصلا وجود نداشت. وی گفت: نمی‌دانیم چرا اصرار دارند روز روشن را انکار کنند. دانشگاهی تاسیس شده و این قدر ضدیت ندارد. اگر هم انسان از چیزی بدش می‌آید راه‌حلی برای آن  پیدا می‌کند، نه اینکه آبروی خودش و وزارتخانه‌اش را ببرد. این‌گونه نیست که بخواهیم مردم را نفهم فرض کنیم. هر ادعایی باید با مدرک و سند قانونی باشد. بگویید این دانشگاه مجوزش باطل است، یا اصلا بیایید آن را تخریب کنید. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان با اشاره به اینکه ادعا کردند که ما هیچ مکاتبه‌ای با وزارت علوم نداشته‌ایم، گفت: این خلاف واقع است. ما در آبان، آذر و دی‌ماه سال 92 مکاتبه با وزارت علوم داشتیم. از یک مدتی به بعد مکاتبات ما را ثبت نکردند و مجبور شدیم به روش پست سفارشی و فکس مکاتبات خود را انجام دهیم که همه اسناد آن موجود است. اگر لازم بود منتشر می‌کنیم که البته امروز در جلسه هیئت‌رئیسه تصمیم گرفته شد، اسناد آن منتشر شود. هاشمی گفت: ما در این مکاتبات محل و مکان کلاس‌ها و اعضای هیئت‌علمی گروه‌های آموزشی خود را که تشکیل داده‌ایم مشخص و نماینده اداری دانشگاه را معرفی کردیم و درخواست شناسه برای سامانه الکترونیکی خود داشته‌ایم، اما هیچ کدام جواب داده نشد و بلاتکلیف ماند، بنابراین اینکه می‌گویند هیچ مکاتبه‌ای نداشته‌ایم در کل خلاف واقع است. وی با اشاره به اینکه موافقت اصولی با تاسیس دانشگاه شده است، گفت: معاون شورا در این زمینه دو پهلو سخن گفته و از فحوای سخن وی و اما و اگرهایی که استفاده کرده مشخص است که نخواسته جواب صریحی بدهد و کلیات را گفته است وگرنه ما اسناد مربوطه در این زمینه و موافقت اصولی دانشگاه  را منتشر کرده‌ایم. هرکسی سندی  خلاف آن را دارد، می‌تواند منتشر کند تا برای افکارعمومی مشخص شود.
کد خبر: ۴۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۴

مراقب باشید که برخی در صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال، جریان‌های مؤمن را کنار نزنند زیرا همین جریان مؤمن است که در مواقع خطر زودتر از همه سینه سپر می‌کند و در مشکلات نیز، دولت را به طور واقعی کمک می‌کند
کد خبر: ۳۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶

قابل توجه جوانان خسته جویای کار ، اگه از همه جا نا امید شدید یه توک پا برین دفتر حاج آقا که درش همیشه به روی همه علاقمندان خدمت به نظام همیشه بازه . آوای دنا /علی آقای لاریجانی بعد از آنکه هفتمین بار رئیس مجلس شد، در مجلسی دیگر از رابطه سن و سیاست و نسیان گفت.   لاریجانی گفت: سن که بالا میره اینگونه نسیان ها طبیعیه مخصوصا که کارهای اجرایی تتمه هوش و حواسو از آدم می گیره ما دوتا مشکلو با هم داریم. دکتر شما که جای خود دارید، با سی چهل سال بیشتر از شما با اصرار پای کار اجرایی وسیاسی اند فقط یه کم احساس پختگی می کنند. یه سئوال هم از وزیر پرانرژی کابینه شما تو سی و پنج شرکت عضو هیات مدیره اید؟ یه حرفی میزنیا ، آخه میشه آقای وزیر با این سن و سال سی و پنج جا عضو هیات مدیره باشه ؟ وزیرصنعت حالا میگه که اگه نتونید ثابت کنید دادگاهیتون می کنم. مهندس حالا سی و پنج تا نه ، بیست و پنج تا ، نه بیست تا . اصلا یه کلوم خودتون رقم بدید که دیگه کار به دادگاهو از اینجور حرفا نکشه رئیس شورای رقابت هم گفته: با توجه به شرایط قیمت خودرو کاهشی نخواهد بود. این خنده های ریز ریز یعنی احتمالا قراره خودرو هم بره تو سیستم شیب ملایم قیمت .جالبه که این بار دولت استثنائا مخالفه  و سخنگوی دولت تاکید کرده: ما با افزایش قیمت خودرو مخالفیم . قیمت خودرو شده ماجرای خان می بخشه کدخدا نمی بخشه. دولت میگه گرون نشه شورای رقابت برای گرون کردن شورا گرفته  . در ادامه صرفا جهت اطلاع سراغ کیک تولد شصت و دو سالگی وزیر ارتباطات که با لوگوی اینترنت تزیین شده رفته. از بس که واعظی حتی تاحد داستان سرایی پای جماعت مجازی وایستاد. حالا فکرشو کن بخوان برای هر وزیری متناسب با نوع مسئولیتش کیک بپزند . مثلا  وزیر بهداشت کیکش چه شکلی میشه یا وزیر اطلاعات ! فقط به نظرتون کیک ظریف شکل چی یا کی باشه بهتره؟ راه بلد مرتضی آوینی در همایشی آمد تا همه را به یاد حالای خرمشهر بیاندازد. خرمشهر امروز باز جهان آرایی می خواهد برای سازندگی. روحانی این هفته گفت که دعواهای جناحی یه کمش خوبه مثل فلفل ولی زیادیش نه . جناب روحانی ممنون از توصیه تون اما فضای سیاسی کشور مدتهاست دچار ورم معده شده و اصلا براش فلفل خوب نیست،حتی یک کمیش.لطفا به اونطرفی ها بگید فلفل مصرف نکنند شاید این طرفی ها هم کمتر فلفل بریزند توی خوراک ملت. رئیس سازمان امور دانشجویان میگه تو دوره گذشته یه عده که بخشیشون آقازاده بودن بورسیه شدن در خارجه که شرط معدلم نداشتن . بعیده ها یه کم بیشتر بررسی کنین اصلا اقازاده ها تو کدوم دولت رانت خواری کردن که تو دولت قبلی این کار رو بکنند؟ ببینم مگه اقازاده هاهم باید شرط معدل داشته باشند؟همین جوری هرچی دلتون می خوادپشت سر اونا می گیدها. به آقای هاشمی گفتن چرا به این آقای هتاک به امام تو دانشگاه آزاد سمت دادین جواب داد چند سال بود از این ادم خبر نداشتیم بعد اومد دفترم گفت بیکارم ، یه کاری بدین خدمت بکنم به نظام ، ما هم بی خبر از همه جا بهش یه مسئولیت دادیم تو دانشگاه آزاد. قابل توجه جوانان خسته جویای کار ، اگه از همه جا نا امید شدید یه توک پا برین دفتر حاج آقا که درش همیشه به روی همه علاقمندان خدمت به نظام همیشه بازه . فردای اعدام مه آفرید دادستان کل کشور رفت اتاق بازرگانی برای دلگرمی که این شتر دم خونه سرمایه دارای سالم نمی خوابه اما خب سر صحبت که بازبشه گاهی حرف به جاهای باریکم میکشه دیگه . یک عضو اتاق بازرگانی در این نشست گفت که: قوه قضاییه اگه به کارای خودش درست عمل کنه بیشترین خدمت رو به کشور و امنیت اقتصادی انجام داده ، تو قوه قضاییه هم فساد هست. دادستان هم یه چشمه اومد که نشون داد ظرفیت انتقادپذیریش بالاس.دادستان گفت:‌از اینکه برخی مطالب شفاف گفته شد تشکر می کنم و تقاضا می کنم تو این جلسات همیشه همینطور شفاف و بی رودربایستی باشید که بشه ازش استفاده کرد . برخی مسئولین قوه قضاییه یاد بگیرن از آقای دادستان ، تمام هفته رو سعی کردیم یه عکس از اعدام مه افرید بگیریم، اصلا انگار نه انگار که ما درخواستی داریم وزیرپیشنهادی که مجلس بهش اعتماد نکرد و وزارت ورزش و جوانان رو نداد دستش ، گفته که مکتب نیاوران خاستگاه دولت فعلیه . گویا قراره همایشی هم برای تبیین این مکتب بگیرن اون هم در سراسر کشور. با پول چه کسی هم معلوم نیست.   مکتب ایرانی رو یادتون هست چه بلاهایی با خودش اورد.ما که هنوز شبها کابوسشو می بینیم. حالا فکرکن کابوس مکتب نیاوران هم از امشب به خوابهامون اضافه بشه، خدا رحم کنه. این هفته باراک سرشو انداخت پایینو همینطوری و بی خیال آداب دیپلماتیک رفت بیخ گوش کابل تو بگرام .بعدعرقش خشک نشده به رئیس جمهور افغانستان پیغوم داد که بیا تو بگرام کارت دارم کرزای هم بهش برخورد و نرفت که بابا اینجا افغانستانه ، نه ایالت امریکا. البته از حق نگذریم باراک همینطور دست خالی هم نرفته بود افغانستان . کلی سوغاتی داشت اوباما در جمع نظامیان امریکایی در بگرام گفت: دختران امریکایی برای شما کلوچه میفرستند که خیلی دوست داشتنیه... وعده کلوچه های باراک چه می کند با لب ولوچه برخیها .چه می کند با تئوری سازهایی که سالهاست چشم انتظارند،سالهاست .... شهردار تهران و وزیر بهداشت دست تو دست هم و بی خیال حرف وحدیثهای سیاسی  زدن به مترو.   زنی در مترو خطاب به شهردار گفت: آقا قالیباف من پسرم عاشق شماست خودشو کشت که شما رئیس جمهور شوید قالیباف هم با اشاره به هاشمی وزیر کنار دستش جواب داد: آقای هاشمی نذاشت! لابد منظورش همین آقای هاشمی وزیره دیگه . مترونشینی ایندو ماجراهای دیگه ای هم  داشت، مثل این پسرک دستفروش که بساط معاشش رو پهن کرد مقابل این دو مسئول   وزیر بهداشت از پسرک یک هندزفری خرید و به جای پنج هزار تومنی پونصد تومنی میده ، بعد میفهمه اشتباه کرده میگه از بس خرید نکردم فرق بین پونصد تومنی و پنج هزار تومنی رو نمی دونم میگم خوبه مسئولان گاهی تو فضای زندگی روزمره مردم تنفس کنند ، گاهی . واحد مرکزی خبر
کد خبر: ۳۵۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۹

ظلم بزرگی بر اقشار مختلف فرهنگی رفته که به جای پرداخت 18 ماه معوقات و مطالبات آن‌ها، تنها 12 ماه آن را در نظر گرفتند و همین 12 ماه را نیز به صورت دست و پا شکسته به نرخ سال 88 حساب کرده و این گونه حق معلمان و فرهنگیان را ضایع کردند. به گزارش خبرنگار فارس، عصر امروز فرهنگیان بازنشسته کهگیلویه و بویراحمدی برای پی‌گیری مطالبات و معوقات خود دیداری با نماینده ولی‌فقیه در این استان و نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری داشتند. در این دیدار حسین چابک نماینده تام‌الاختیار بازنشستگان فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد با انتقاد از مدیریت‌ها در این استان با بیان مصادیقی از این سوء مدیریت‌ها از گذشته تاکنون گفت: در این استان تنها دو کارخانه وجود دارد که یکی از آن‌ها سیمان کهگیلویه واقع در شهر یاسوج است. وی گفت: اکنون رهاورد این کارخانه برای مردم منطقه دشت‌روم از توابع شهر یاسوج تنها گرد و خاک است و نفع این کارخانه تنها به صاحبان آن می‌رسد. چابک که در جمع فرهنگیان بازنشسته استان و نماینده ولی‌فقیه در کهگیلویه و بویراحمد سخن می‌گفت، ادامه داد: اگر می‌بینیم که فرهنگیان سال‌های سال است مطالبات خود را فریاد می‌زنند همه به واسطه کاهلی و تساهل مدیران استانی است که موجب تضییع این حقوق شده است. نماینده فرهنگیان بازنشسته استان برای پیگیری مطالبات و معوقات اظهار کرد: ظلم بزرگی بر اقشار مختلف فرهنگی رفته که به جای پرداخت 18 ماه معوقات و مطالبات آن‌ها، تنها 12 ماه آن را در نظر گرفتند و همین 12 ماه را نیز به صورت دست و پا شکسته به نرخ سال 88 حساب کرده و این گونه حق معلمان و فرهنگیان را ضایع کردند. چابک در ادامه افزود: تعداد 4 هزار نفر از این چرخه خارج شدند و 11 هزار نفر را نیز به صورت نیم‌بند پرداخت کردند و مشکلات بازنشستگان هم که به قوت خود باقی است. وی افزود: همکاران ما برای احقاق حقوق خود به دیوان عدالت اداری شکایت بردند که در آن واحد و در یک زمان دو قاضی این دیوان دو رأی کاملا مغایر با هم صادر کردند که در این میان شعبه 18 می‌گوید حق فرهنگیان محرز است و شعبه 6 می‌گوید مطالبات به شما تعلق نمی‌گیرد. نماینده فرهنگیان بازنشسته استان کهگیلویه و بویراحمد افزود: فرهنگیان این استان و بازنشستگان فرهنگی از نسل کسانی هستند که در تنگ تامرادی حماسه‌ها آفریدند و همین‌ها بودند که در هشت سال دفاع مقدس حماسه‌ای خلق کردند که در کشور کم‌نظیر بود که اکنون نباید مورد نامهربانی قرار گیرند. وی با انتقاد شدید از مقایسه وضعیت حقوقی یک معلم با یک کارگر ساده شرکت نفت گفت: یک کارگر ساده شرکت نفت با همه مزایا دو برابر یک معلم با مدرک فوق لیسانس حقوق می‌گیرد در حالی که بیمه طلایی آن‌ها شامل همه چیز می‌شود. چابک با ذکر یک نمونه از بی‌اعتبار بودن بیمه طلایی فرهنگیان گفت: وقتی خانم من این بیمه را نزد یکی از پزشکان برد پزشک با خنده آن را بیمه سیاه و سفید خطاب کرد و بیمه طلایی را حرفی پوچ دانست. این بازنشسته فرهنگی گفت: بیمه طلایی فرهنگیان بازنشسته یک کاغذ سیاه و سفید است که بچه کلاس سوم دبستان هم به کم‌اهمیت بودن آن پی برده است و همه می‌دانند که بیمه طلایی کاغذپاره‌ای بیش نیست.
کد خبر: ۳۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵

آیا می‌دانید که پزشکان توصیه می کنند هر شب بین ۸ تا ۹ ساعت باید بخوابید؟ اگر در طول روز هم احساس کردید که انرژی‌تان ته کشیده، می‌توانید چرتی بزنید. بیخود و بی جهت به خواب شبانه «خواب زیبایی» نمی‌گویند! اگر برای کاهش وزن به سراغ جلسات یوگا می‌روید، اگر بعد از اینکه خریدتان را انجام دادید سبد حمل کالا را کنار جای پارک اتومبیلتان رها می‌کنید، و اگر بصورت منظم از فست فود محلتان سفارش یک غذای چرب و چیلی می‌دهید، شما تنبلید و خودتان هم اینرا می دانید!۱۲ مرحله کاهش وزن برای افراد تنبل درست است که چنین کارهایی زندگی شما را ساده تر می‌کنند، اما باعث نخواهند شد تا بدنی سالم داشته باشید. اگر می خواهید انرژی تان را برای کار دیگری به غیر از باشگاه رفتن نگه دارید، برایتان نکاتی را جمع آوری کرده‌ایم تا بتوانید بدون سختی کشیدن وزن کم کنید: 1 - هیچوقت صبحانه را نادیده نگیریدتنبل‌ها به هیچ وجه نباید مهم ترین وعده‌ی روزانه شان را از دست بدهند! 2 - بشقاب کوچک تری استفاده کنیدمطمئنم که این کار را در حق گربه‌تان انجام داده‌اید تا وزنش کم شود! حقیقتا این کار، برای اینکه به بدنتان بیاموزید فقط آنچه نیاز دارد را بخورد، نه هر چه دوست داشت، راه موثری است. 3 - بیشتر بخوابیدآیا می‌دانید که پزشکان توصیه می کنند هر شب بین ۸ تا ۹ ساعت باید بخوابید؟ اگر در طول روز هم احساس کردید که انرژی‌تان ته کشیده، می‌توانید چرتی بزنید. بیخود و بی جهت به خواب شبانه «خواب زیبایی» نمی‌گویند! 4 - ویتامین دی مصرف کنیداشخاص در حال کاهش وزنی که کمبود این ویتامین را داشته‌اند، خودشان اذعان می‌کنند که روند کاهش وزنشان کند بوده است. ویتامین دی در محصولات لبنی یافت می‌شود. پس می‌توانید فست فود و سوسیس و کالباس را با ماست یا یک لیوان شیر جایگزین کنید. اگر لبنیات دوست ندارید، می‌توانید این ویتامین را در موز، شیر سویا و آب پرتقال نیز بیابید. 5 - قهوه بنوشیدعلاوه بر اینکه میزان کالری سوزی شما را افزایش می‌دهد، کافئین درون قهوه کمک خواهد کرد تا شرایط پوستتان نیز بهتر شود و چین و چروک‌هایتان کاهش یابد. 6 - آدامس بدون قند بجویدآدامس، می‌تواند استرس را از شما دور کرده و به مغزتان اجازه دهد بیشتر متمرکز شود! همچنین به شما کمک خواهد کرد تا سریعتر انرژی بسوزانید. البته مراقب باشید! بیش ازاندازه آدامس جویدن می تواند بعنوان یک ملین قوی عمل کند. 7 -  مشغول باشیدیک حیوان خانگی بخرید، یک سرگرمی جدید برای خودتان بیابید یا اینکه فعالیت‌های کاری‌تان را سازماندهی کنید، بنابراین وقتی نخواهید داشت که آنرا به هله هوله خوردن صرف کنید! 8 - یک گام شمار استفاده کنیدالبته شرط می‌بندم که همین حالا هم یکی از آنها را دلتان می‌خواهد. این ابزار، برای حساب کتاب کالری‌های مصرفی شما عالی است! از ظرف شستن گرفته تا راه رفتن به سمت اتاق جلسات و برگشت به خانه‌تان. 9 - خنده بهترین دارو استخب، این هم یک کالری سوز عالی بحساب می آید. اگر حدود ۱۵ دقیقه بخندید، بدنتان چیزی حدود ۵۰ کالری خواهد سوزاند. البته یادتان نرود که وقتی بعد از اتمام کارتان به یک تئاتر کمدی می‌روید، گام شمارتان همراهتان باشد! 10 - کفش‌های راحتی‌تان را با پاشنه بلند عوض کنیدهمه‌ آنها را از کمد لباستان خارج کنید و هر زمانی که به محل کارتان می‌روید یا با دوستانتان بیرون هستید بپوشید. این کفش‌ها برای عضلانی کردن پاهایتان عالی‌اند! 11 - همیشه یک میان وعده بهمراه خود داشته باشیدیک میان وعده‌ی کم کالری مانند برخی از شکلات‌ها، راه خوبی برای نگه داشتن متابولیسمتان، در حال سوخت و ساز است. 12 - به خودتان استراحت دهیددر مورد شما نمی‌دانم، اما هر وقت بر من فشار می آید و استرس می‌گیرم، تمایل به افزایش وزن پیدا می‌کنم. بنابراین سعی می‌کنم کاری کنم تا استرسم کاهش پیدا کند، مثلا به موزیک مورد علاقه‌ام گوش بدم، با دوستانم یک فیلم کمدی ببینم، به یک پیاده روی کوتاه یا به یک استراحت و سفر چند روزه به شهری دیگر بروم. دوستان من، به یاد داشته باشید که تنها یک بار زندگی می‌کنید و بدن شما، تنها بدنی است که دارید. اگر دوست ندارید زندگی خجالت باری داشته باشید، بدانید که بهترین کمک کننده برای رسیدن به سلامتی، خودتان هستید!
کد خبر: ۳۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۴

نام بی مسمای این کوچه چنان به صورت بیننده سیلی می زند که چشمانش پر از اشک می شود، از خودم می پرسم انتخاب چنین نامی یعنی چه و برای چه؟ چه کسی این نام را انتخاب و تائید کرده است؟ هنگامی که در یکی از مهم ترین خیابان های ایذه، می بینید روی یک تابلو نوشته شده است˝کوچه علی چپ ˝ چه حسی به شما دست خواهد داد؟ به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، اما وقتی حدود 100متر از میدان ولایت  به سمت میدان سپاه حرکت می کنی به یک کوچه می رسی، ناگهان یک تابلوی بزرگ آبی رنگ چنان ذوقت را میزند و تعجبت را بر می انگیزد که کنترل فرمان خودرو را از دست می دهی ! "کوچه علی چپ " کلمات سفیدی هستند که تابلوی آبی رنگ را مزین کرده اند!! چند بار این کلمه را زیر لب زمزمه می کنی، ابتدا خنده ات می گیرد، اما وقتی به صف اتومیبل های پشت سرت که مانند تو توقف کرده اند و بدون این که "بوقی"  بزنند که راه را بازکنی و ترافیک خود ساخته را ترتیب داده اند، تازه متوجه می شوی که آنها هم مانند من هم می خندند و مهمتر از همه گریه هم می کنند از این کج سلیقه گی. نام بی مسمای این کوچه چنان به صورت بیننده سیلی می زند که چشمانت پر از اشک می شود،ازخودم می پرسم انتخاب چنین نامی یعنی چی وبرای چه؟ چه کسی این نام را انتخاب وتایید کرده است؟حتی اگر این کوچه به نام شخص شاخصی نامگذاری شده است اما نباید برداشت عمومی جامعه از آن را ساده انگاشت. به هرحال امیدواریم که آقایان مسئول گوششان به این درددل توجه نماید ودراسرع وقت برای رفع این نقیصه تمام همتشان را بکار بندند و نامی درخوروشان این مردم برگزینند.
کد خبر: ۳۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۱

 وزارت صنعت، معدن و تجارت شرایط و ضوابط جدیدی ‌درباره نحوه پیش‌فروش خودرو‌ها تعیین کرد‌
کد خبر: ۳۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۶

میشل عون
میشل عون بعد از فارغ‌التحصیل شدنش مأموریت‌های مختلفی در مناطق مختلف لبنان بر عهده گرفت، از بیروت گرفته تا صیدا و طرابلس. وقتی در سال 1984 ژنرال ابراهیم طنوس استعفا داد، عون به جای او فرمانده ارتش شد........
کد خبر: ۳۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۳۰

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "4- انسانیت مهم تر از مادیات است:اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.6- درجه ی کمال و شخصیت:کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید:انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!8- " خنده " داروی هر "درد" است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.12- شکست را بپذیرید .هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.
کد خبر: ۲۴۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۴

بسیاری از سیاستمدارن ایرانی به ویژه روسای جمهور دارای عادت‌های فراوانی هستند.آوای دنا:در این صدوچند روزی که از دولت روحانی سپری می‌شود، در کنار تمام فعالیت‌های خوب و بد دولت یازدهم، چیزی که مورد توجه بسیاری قرار گرفته است، خنده ‌های رئیس جمهور ایران است. حسن روحانی طی این چهارماه در تمام کنفرانس‌های خبری، سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس و مردم، در دیدار با دانشجویان و در گفت‌وگوهای تلویزیونی همیشه و همیشه با چهره خندان روبروی مخاطبان خود ایستاده است. خنده ‌های رئیس جمهور طرفداران فراوانی بین مردم ایران دارد. بسیاری روحانی را رئیس جمهور خندان ایران می‌دانند. یکی دیگر از کارهایی که روحانی زیاد انجام می‌دهد و تقریبا برای او عادت شده است، تنظیم عبا تو سط دو دوست بر دوش خود است. نگاه کردن با دقت به سخنرانی و رفتار روحانی می‌توانید این دو ویژگی روحانی و عادت او  را به خوبی مشاهده کنید. روحانی تنها رئیس جمهوری از ایران نیست، که عادت‌های رفتاری خاص خود را دارد بلکه هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد نیز ویژگی‌های رفتاری مخصوص به خود را دارند که برخی از آنان در جامعه ایران نهادینه شده است. هاشمی رفسنجانی، چهارمین رئیس جمهور ایران که بعد از ریاست سه دوره مجلس شورای اسلامی راهی قوه مجریه شد همیشه از همان روزهای اول انقلاب یک تسبیح و یک انگشتر را با خود همراه داشت. او در تمام سخنرانی‌های خود همیشه یک تسبیح شاه مقصود را دست به دست می‌کند و دست راست و انگشت کوچک او نیز میزیان انگشتر حرز است. دیگر  عادت  رفتاری رئیس جمهور پیشین ایران، نشستن‌های ویژه او بر صندلی است. هاشمی رفسنجانی به ویژه در زمان ریاست جمهوری و دیدارهای دیپلماتیک، در هنگان نشستن یک پای خود را کمی از روی زمین بلند می‌کرد و در همین حالت کف کفش ‌های هاشمی مشخص می‌شد. بسیار از مشاوران آیت‌الله به او بارها و بارها در مورد تذکر داده بودند، که موجب آن شد، که دیگر در عکس‌های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام کمتر شاهد چنین رفتاری باشیم. خاتمی رئیس دولت اصلاحان نیز عادت‌های رفتاری خاص خود را دارد. او که به سید خندان معروف است از جمله سیاستمداران ایرانی است که خنده جز در مواقعی از لبان او پاک نمی‌شود و در این زمینه شباهت فراوانی به رئیس جمهور روحانی دارد. پنجمین رئیس جمهور ایران،عادت خاص دیگری نیز دارد و آنهم استفاده بی شمار از دستان است. در بسیاری از عکس‌ها خاتمی را با دستی بر صورت و یا دست‌های گره کرده مشاهده می‌کنید. یکی دیگر از کارهایی که خاتمی به ویژه در سخنرانی‌های خود انجام می‌داد، حرکت دادن عمامه بود. این حرکت بیشتر در حالتی اتفاق می‌افتاد که خاتمی با هیجان و عصبانیت سخنرانی می‌کرد. احمدی نژاد، دیگر رئیس جمهور ایران نیز ویژگی‌های منحصر به فرد خود را داشت، عادت‌های که او را به انسانی منحصر به فرد تبدیل کرد. اولین ویژگی، نوع ادبیات و سخن گفتن رئیس جمهور پیشین ایران است. تاخیر در کلام و ادبیات سوالی بارزترین این ادبیات ها بود. دست بلند کردن و نشان دادن عدد پیروزی دیگر حکرت محبوب احمدی نژاد بود که در میان مردم به ویژه مخاطبان غیر ایرانی، احمدی نژاد از محبوبیت فراوانی برخور دار بود. حرکت عضلات صورت در هنگام گفت‌وگوهای رسانه‌ای و یا در جلسات دولت از تیک‌های معروف رئیس جمهور پیشین ایران است. خنده ‌های عصبی شهردار سابق تهران، و حرکت مداوم دست‌ها و به هم مالیدن آنان در مناظره‌های انتخاباتی و کنفرانس‌های خبری که بیانگر نارضایتی رئیس جمهور پیشین از شرایط بود،  دیگر عادت‌های احمدی نژاد بود که در اهالی رسانه ماندگار شد. بسیاری دیگر از سیاستمدارن ایرانی نیز، دارای تیک‌های بسیاری هستند و با کمی دقت در تصاویر و سخنرانی‌های آنان می‌توانید به این ویژگی‌های پی ببرید.     منبع/نامه نیوز
کد خبر: ۲۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۴

حسين سينه اش سنگين شده است و کسي روي سينه است و حسين به من نگاه مي کند مي گويد: تنهايم ياريم کن و من گناه مي کنم و باز فرياد مي زنم: لبيک ياحسين! لبيک...  
کد خبر: ۲۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۲