آوای رودکوف:فرزند کوچک استاد شجریان در یادداشتی با اشاره به مراحل درمانی که برای این موسیقیدان برجسته ایرانی در آمریکا طی شده، از سلامتی استاد شجریان سخن به میان آورد و تا آنجا پیش رفته که از بازگشت دوباره استاد به صحنه موسیقی سخن به میان آورده است.
کد خبر: ۹۱۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
عید شد عباسِ زینب کیش ما - جای تو خالی است بابا پیشِ ما / بی تو بابا اولین تحویلِ سال - خنده بر لب تا ابد بر من محال
کد خبر: ۹۱۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۵
آقای فرماندار:حضرتعالی از خلاقیت های خودتان بفرمائید وپروژه های صددرصدی که خود شما پیشنهاد آن را دادید وبه بهره برداری رساندید.اینکه آبلش وپل تراب و ساختمان شهرداری و... پروژه های دولت قبل بود این که منتی ندارد
کد خبر: ۹۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۸
آوای رودکوف: منصور نظری، شاعر جوان و آئینیسرا به مناسبت فرا رسیدن سال نو یادی از قلبهای شکسته و چشمهای اشکبار دختران مدافع حرم کرده و شعری سروده و به آنها تقدیم کرده است
کد خبر: ۹۰۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
شهید زرین ،در اطراف گچساران در سال 1320 به دنیا آمدند. پدرشان و پدربزرگشان از بزرگان منطقه بودند. خوانین منطقه با این ها دشمن بودند و پدر بزرگشان را در سنین کودکی ایشان میکشند و بدر ومادرش را هم در کودکی از دست میدهد
کد خبر: ۹۰۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۴
سرمربی اسبق تیم ملی گفت: این ظلم بزرگی است که تا هر رئیسجمهوری کنار میرود به او حمله می کنند و میخواهند تخطئهاش کنند در حالی که وقتی آن فرد هنوز نرفته کسی اظهار وجود نمیکند.به گزارش آوای رودکوف ، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران پاسخ هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال در دوره محمد دادگان را داد.
محمد مایلی کهن در گفتگویی اظهار داشت: متاسفانه و شاید هم خوشبختانه آقایان عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال در دوره آقای دادگان بیانیه ای را علیه من صادر کردند که جا دارد امروز به صحبت های آنها پاسخ بدهم. این افراد چند ماه قبل نیز بیانیه ای علیه من منتشر کردند که بنده پاسخی ندادم اما امروز اگر به صحبت های آنها جوابی ندهم تصور می کنند که من ترسیده ام. این افراد به نوعی عنوان کرده اند که بنده بابت رای به آقای احمدی نژاد کاسبی کرده ام، گفته اند که آقای مایلی کهن بابت رای خود چقدر دریافتی داشته ای؟! پس مستحضر هستیم که بنده شروع کننده نبوده ام، بعضا عده ای از من ایراد می گیرند که تو چرا دائم انتقاد می کنی. ولی بنده سعی می کنم که در این مسایل شروع کننده نباشم.
وی در ادامه افزود: من صحبتی را کردم و گفتم هیات رییسه فدراسیون دادگان سیاسی ترین هیات رییسه تاریخ چه قبل و چه بعد از انقلاب بوده است. این حرف کجایش بد بود، مگر اینگونه نبوده است. دلایل خودم را هم عنوان کردم این افراد نهایتا می توانستند با ذکر دلایلی پاسخ صحبت های مرا بدهند و بگویند ما سیاسی نبودیم. البته سوال این است که اگر شما سیاسی نبودید پس پست قائم مقامی فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ورزشی است؟ آیا پست سخنگویی وزارت امورخارجه و پست سفیری در کشورهای مختلف مثل امارات و فرانسه سیاسی نیست؟ آقایان بهتر بود پاسخ این صحبت ها را می دادند. دیگر بچه دو ساله هم می داند که این پست ها سیاسی است حالا چرا به آقایان برخورده من نمی دانم.
سرمربی اسبق تیم ملی اضافه کرد: ببخشید، مجبورم بگویم آقایان محترم پس شما فوتبالی بودید و ما سیاسی هستیم. بنده که از سال 54 عضو تیم پرسپولیس شدم و در آن مقطع 10هزار تومان با ماهی 1500 تومان پول گرفتم که البته بعد از دو بازی شد ماهی 2هزار تومان و قرارداد بعدی ام دو ساله و مبلغش 80هزار تومان بود، فوتبالی نیستم و این افراد ورزشی و فوتبالی هستند. انگار این آقایان به دلیل پست های سیاسی که داشته اند خیال می کنند در همه امور متخصص هستند. در واقع منی که پوست و خونم از ورزش بوده باید مرئوس اینها شوم و آنها رییس من. حالا بماند که آقای شجاعی برهان معاون وزیر بازرگانی بوده و آقای سازگارنژاد نماینده مجلس اسلامی از فارس. اینها هیچکدام سیاسی نیستند. بعد هم عنوان می شود که این افراد در هیات رییسه حضور داشتند تا برای فوتبال درآمدزایی کنند انگار پول ها را از جیب خودشان آورده اند. متاسفانه بنای کار غلط است و اگر درست بود هیچکسی نمی توانست بر سر فوتبال منت بگذارد. فوتبال در تمام دنیا کاری سوپراقتصادی است. در بدترین شرایط اقتصادی کشورها فوتبال درآمدزایی می کند.
مایلی کهن اظهار داشت: بارها گفته ام که بنده در هیچ مقطعی عضو باند و گروه و دسته ای نبوده ام. شما می توانید تحقیق کنید و ببینید بنده حتی عضو دو انجمن به نام های فارغ التحصیلان مدرسه عالی ورزش و دانشجویان تربیت بدنی نیستم. آقایان گفته اند که در زمان احمدی نژاد مایلی کهن امتیاز گرفته است. حالا خوب است که خودشان هم گفته اند که من در آن مقطع چند روز بیشتر سرمربی تیم ملی نبودم. علتش هم این بود که من به دنبال کارهای اقتصادی نبودم. سرمربی تیم ملی اگر اهل معامله و بده بستان باشد می تواند سوپربیزینس داشته باشد. این آقایان چون خودشان از جاهای مختلف و براساس پست هایی که داشته اند منتفع شده اند تصور می کنند من هم اینگونه عمل می کنم. بنده در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی سرمربی تیم ملی بودم در همان زمان سرمربی تیم ملی داخل سالن شدم. آیا آن زمان هم احمدی نژاد بود؟ این ظلم بزرگی است که تا هر رییس جمهوری کنار می رود به او حمله می کنند و می خواهند تخطئه اش کنند در حالی که وقتی آن فرد هنوز نرفته کسی اظهار وجود نمی کند. ببخشید، آقایان محترم ظاهرا شما کاپیتان پرسپولیس بودید و 14 سال پیراهن این تیم را بر تن داشتید و بنده اصلا ورزشی نبودم. سوال این است که چرا هیچوقت امثال ما نمی توانیم سفیر، رایزن و کاردار در کشوری شویم. شماها اجازه این کار را به ما نمی دهید اما خودتان بدون تخصص وارد حوزه تخصصی ما شده اید و نامحترمانه عنوانی می کنید مایلی کهن چقدر بابت رای به احمدی نژاد گرفته است.
مدیر فنی سابق تیم فوتبال امید بیان داشت: از آقای آصفی می پرسم. شما سفیر ایران در امارات بودید، کشوری تجاری چقدر از تجار آنجا پول گرفتید، چه تعداد از اقوام و آشنایان خود را به آنجا بردید و معاملات تجاری انجام دادید؟ خیال نکنید ما ورزشی ها فقط زیر توپ می زنیم. دو، دوتا چهارتا حالیمان می شود. نمی خواستم حرمت ها تا این حد از بین برود، ولی اقای آصفی شما دارید از ورزش سوءاستفاده می کنید نه من که قبل از انقلاب بازیکن پرسپولیس بودم و به تیم ملی دعوت شدم. مایلی کهن اگر امتیازگیر بود راه های امتیازگیری را هم دنبال می کرد، راهی که بلد است و شما در خواب هم نمی بینید. خداراشکر که دنبال این کارها نرفتم و سعی کردم کمتر از رانت استفاده کنم به همین دلیل است که زبانم دراز است.
وی تاکید کرد: جناب آقای سردار یعقوبی عضو هیات رییسه همان فدراسیون بوده اند. جناب سردار خداراشکر ما در مملکت مان قانون های خوبی داریم که البته خیلی از آنها اجرا نمی شود. بنده استدعا دارم در رابطه با من و شماها قانون معروف از کجا آورده اید را اجرا کنند. بنده ترسی ندارم و از این موضوع استقبال می کنم. همه دارایی من با سند و مدرک مشخص است. قبل از انقلاب یک خانه داشتم و سال 61، 62 در خیابان گرگان یک مغازه ورزشی. جنس های مغازه ام را هم براساس قیمت تعاونی می فروختم که همه به من می خندیدند. اینکه شما بخواهید فرافکنی کنید و مرا متهم به این نمایید که چون به احمدی نژاد رای داده ام، امتیاز گرفته ام صورت مساله را پاک نمی کند. خواهش می کنم بنده را مثل خودتان نپندارید.
مایلی کهن افزود: خنده دار است که این افراد مدعی می شوند بهترین فدراسیون قبل و بعد از انقلاب را داشته اند، آنقدر این آقایان، مدیر، کاربلد، مدبر و دیپلمات بودند و به امور انتظامی آشنایی داشتند که در بازی ایران – ژاپن مقدماتی جام جهانی آن فاجعه رخ داد. آقایان وقتی دیدند از بازی تیم ملی استقبال چشمگیری نمی شود ناگهان با تصمیمی خلق الساعه طبقه دوم آزادی را رایگان اعلام کردند و ازدحام جمعیت متاسفانه موجب شد 7 نفر از تماشاگران عزیزمان جانشان را از دست بدهند. آیا این دروغ است؟ اگر به تمام ادوار فوتبال ایران نگاه کنید حادثه ای به این ناگواری نبوده است که 7 نفر به خاطر یک تصمیم غلط جانشان را از دست بدهند. مگر سردار یعقوبی قائم مقام فرماندهی نیروی انتظامی نبود؟
پیشکسوت فوتبال ایران خاطرنشان کرد: شما بروید و بپرسید من دنبال امتیاز بوده ام یا آنهایی که هنگام اعزام تیم ملی به جام جهانی 2006 آلمان خودشان و خانواده هایشان را با هزینه های کشور به آنجا رساندند؟ شما می توانید از سردار محمدی بپرسید که آیا ایشان با من تماس نگرفت و برای اعزام به جام جهانی پاسپورتم را نخواست؟ بنده به سردار محمدی گفتم من همین جا در کشورم راحت تر هستم و اگر می خواهید 3، 4 میلیون تومان برای اعزام من هزینه کنید آن را به یک زوج جوان که می خواهند ازدواج کنند بدهید. حالا من از احمدی نژاد امتیاز گرفته ام یا این آقایان از افراد دیگر؟ با صدای بلند می گویم بنده آقای احمدی نژاد را دوست داشتم و حالا هم دوست دارم اما هیچ زمان در گروه و حزب ایشان نبودم و هر وقت هم کار اشتباهی از ایشان دیدم نفر اولی بودم که صدایم درآمد ولی اینگونه هم نیستم که سفید سفید یا سیاه سیاه به مسایل نگاه کنم. حالا هم چون آقای احمدی نژاد نمی تواند از خودش دفاع کند همه برای او شمشیر از رو بسته اند. ما باید حقایق را بگوییم. به نظر من کاری که احمدی نژاد پیرامون بحث مسکن مهر انجام داد کاری بزرگ بود و موجب شد طیف ضعیفی از جامعه صاحب خانه شوند. بنده اغلب به روستاهای مختلف گیلان سر می زنم. خودم هم روستایی هستم. می بینم که چه خانه هایی با طرح مقام سازی خانه ها که از سوی دولت اجرا شد شرایط خوبی پیدا کردند. یک میلیون و 500هزار خانه روستایی با آن طرح مقام شد تا شکر خدا دیگر شاهد این نباشیم که با زلزله ای سه، چهار ریشتری تعداد زیادی از هموطنان مان جانشان را از دست بدهند.
مایلی کهن در پایان اذعان داشت: آقایان بنده هم می توانستم از راه های مختلف به امتیازات ویژه ای برسم، بروم مجوز ورود پورشه و مازراتی بگیرم و هزار کار دیگر. ضمنا این آقایان نتایج تیم ملی دوره بنده را هم در نظر بگیرند و هر وقت کسی آن نتایج را کسب کرد بیاید و جایزه بگیرد. آقایان سیاسی فکر نکنند چون دیپلمات بوده اند ما چیزی حالی مان نمی شود و پشت کوه درس خوانده ایم. ما هم یک مقدار درس خوانده ایم ضمن اینکه کار ما در فوتبال بسیار تخصصی تر از کار آقایان در دیگر حوزه هاست.
منبع: خبرگزاری نسیم
کد خبر: ۹۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۳
به مناسبت ایام شهادت بیبی دوعالم فاطمه زهرا سلامالله علیها قطعه مثنوی «اسرار عشق» تقدیم به شهدای مدافع حرم اهلبیت
کد خبر: ۸۸۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
منصور نظری:بسم رب العاشقان بر حسین – کُشـتۀِ عشق خدا پیر خمین /به مناسبت یومالله دوازدهم بهمن سالروز بازگشت پیر خرابات عشق امام خمینی به ایران اسلامی، غزل «حضرت عشق» تقدیم بهتمامی عاشقان پیر جماران
کد خبر: ۸۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
هر نوع برداشت جناحی و شخصی از اجرایی شدن برجام، نوعی ناشکری به شمار میآید/باید از همه دستاندرکاران و نقشآفرینان این موقعیت سپاسگزاری کنیم
کد خبر: ۸۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۷
منصور نظری
منصور نظری:مثنوی «یلدای مهدوی» تقدیم به ساحت مقدس و نورانی حضرت بقیةالله الاعظم آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) و تمامی منتظران راستین حضرت یار
کد خبر: ۸۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
وزیر دفاع اسبق آمریکا در واکنش به ادعای سه کارشناس سعودی درباره اینکه ظرف چند ساعت میتوانند آسمان و حریم هوایی ایران را تصرف کنند و در اختیار بگیرند، گفت: ایران را با یمن و هیچ کشور دیگر مقایسه نکنید.
به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
"کالین پاول" وزیر دفاع اسبق آمریکا که زمانی رئیس ارتش این کشور نیز بود طی اظهاراتی رسانهای سعودی ها از توهم حمله و اشغال آنی ایران بازداشت. در برنامه کارشناسی شبکه سی ان ان ( cnn )سه کارشناس سعودی ادعا کردند که در ۴ تا ۶ ساعت می توانند آسمان و حریم هوایی ایران را تصرف کنند و در اختیار بگیرند. کالین پاول وزیر دفاع سابق آمریکا که به عنوان مهمان و کارشناس تلفنی برنامه بود، نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد. او پس از خنده ای تمسخر آمیز گفت : نه نه ، من چنین فکر نمی کنم . صحبتهای شما بیشتر جنبه جوک و خنده دارد اگر ایران مستقیم با شما وارد جنگ شود شما حتی فرصت پیدا نمی کنید که تلفن را بردارید تا از ما تقاضای کمک کنید. بهتر است کمی واقع بین باشید و ایران را با یمن و هیچ کشور دیگر مقایسه نکنید. حتی ما هم تا کنون چنین ادعایی نکرده ایم.
منبع:شفقنا
کد خبر: ۷۹۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۴
دارد خبر اشکِ سَحَر، مرگِ سفیرِ نور را - بر تن سیه پوشیده مَه، آن کُشتۀِ مَستور را
کد خبر: ۷۸۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۶
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
کیهان نوشت :با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی تحرکات جریانهای سیاسی برای پیروزی تشدید میشود. در این میان اصلاح طلبان و طیفی از حامیان دولت که به تشتت در جریان خود علم دارند سیاست فرار به جلو را در پیش گرفته و قصد دارند با ایجاد تفرقه در میان جبهه اصولگرایان پیروزی خود را تضمین کنند و در این راستا اصولگرایان از سوی جریانهای فوق به دو طیف اصولگرایان معتدل و اصولگرایان تندرو تقسیم بندی میشوند !از تعریف نشدن اصلاحات تا تقسیم اصولگرایی!تقسیم اصولگرایان به دو طیف معتدل و افراطی از همان دست واژهسازیهایی است که از سالها پیش رواج داشته است، در طول دهه 70 حامیان دولت وقت خود را اصلاح طلب و مخالفان را محافظه کار مینامیدند بیآن که نه اصلاح طلب و اصلاحات تعریف مشخصی داشته باشد تا هر کسی خود را اصلاح طلب نداند و نخواند و نه محافظه کار دارای تعریف واضحی بود تا کسی به این سوال پاسخ دهد که چرا معترضین به وضعی که اصلاح طلبان ساخته بودند محافظه کار خوانده میشدند.اعتدال نیز همین حکم را دارد، در طول بیش از دو سالی که از روی کار آمدن دولت یازدهم با شعار اعتدال میگذرد هنوز تعریف واضحی از این شعار ارائه نشده است و در سایه این عدم تعریف از سوی دولت بسیاری از جریانهایی که آوازه افراط گریهای آنان به آن سوی مرزها نیز رسیده است از جمله فتنه گران 88 نیز خود را معتدل میخوانند.در هفتههای گذشته و در سایه این مبهمگوییها اصلاح طلبان و نیز برخی حامیان دولت به فکر ایجاد تفرقه در میان اصولگرایان افتادهاند.ائتلاف نانوشتهروزنامه زنجیرهای اعتماد در شماره ۲۶ آبان در مصاحبهای با کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان مجلس به این موضوع پرداخته و نوشت: ««اصولگرایان معتدل»؛ رقیبی جدی برای اصولگرایان تندرو در مجلس نهم و شاید موتلفی برای اصلاحطلبان میانهرو در مجلس دهم. هر چند این ائتلاف یک همراهی نانوشته باشد؛ آنچنان که کاظم جلالی در گفتوگو با «اعتماد» توضیح داده است.»گفتنی است ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان به اصطلاح معتدل را ابتدا محمدرضا عارف مطرح کرده و گفته بود که چنین ائتلافی میتواند نزدیک به واقعیت باشد.راهکار اصلاح طلبان برای ورود به مجلس دهماعتماد در گزارشی دیگر و در مصاحبه با شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم دوگانه اصولگرایان معتدل و تندرو را دوباره مطرح میکند.این روزنامه مینویسد: «ائتلاف با چهرههاي معتدل اصولگرا يكي از گزينههاي امروز اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم است. اصلاحطلبان براي رسيدن به كرسيهاي مجلس ميتوانند ائتلاف با چهرههاي معتدلي را امتحان كنند كه شايد تا پيش از اين در اردوگاه اصولگرايي شناخته ميشدند اما امروز در نشستهاي اصلاحطلبان شركت ميكنند و براي همايشهایشان پيام ميفرستند. احمد شيرزاد در مورد امكان ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل ميگويد: اگر فضا به همين شكل پيش برود احتمال بداخلاقيهاي سياسي گروههاي تندرو در جناح اصولگرا بيشتر خواهد بود و همين امر ميتواند چهرههاي معتدل اصولگرا را بيش از گذشته به سمت ائتلاف با اصلاحطلبان متمايل كند.»طرح اصلاح طلبانبرای نفوذیهافیضالله عربسرخی از اصحاب فتنه 88 که در رسانههای زنجیرهای به عنوان فعال اصلاح طلب شناخته میشود نیز در مصاحبه با ایلنا از این عبارت استفاده میکند.وی میگوید: عملا در فضای سیاسی کشور یک تعامل و گفتوگوی غیررسمی میان نیروهای معتدل اعم از نیروهای جریان اصلاحطلب و نیروهای اصولگرا وجود دارد و هماینک نیز در جریان است.عرب سرخی با این وجود ارائه لیست مشترک را مفید به فایده نمیداند و میگوید؛ این نیروها در جریان خود باید اثر گذار باشند یعنی نقش یک نفوذی را ایفا کنند!وی میگوید: « معتقدم حضور نیروهای معتدل در هر دو جریان، نفس حضورشان بیشتر کارساز است تا برقراری یک پیوند در قالب ائتلاف. به عبارتی، فکر میکنم نیروهای معتدل باید در جریان سیاسی خودشان نقشآفرین باشند.»تلاش برای جلوگیری از ریزش آرای اصلاح طلباناحمد خرم وزیر دولت اصلاحات نیز در مصاحبه با اعتماد این سیاست را پیشه میکند و میگوید: ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل نه در قالبي رسمي بلكه به شكل هماهنگي براي جلوگيري از ريزش آرا به سبد راي افراطيون ميتواند شكل بگيرد.محسن رهامی نیز از اصلاح طلبان فعال در فتنه 88 نیز همزمان با استفاده از عبارت اصولگرایان معتدل اصولگرایان را به دو دسته دیگر تقسیم بندی میکند ؛ اصولگرایان واقعی و اصولگرایان غیرواقعی !دو گانه دیگر اصولگرایان واقعی و غیرواقعی !رهامی با اشاره به جلساتی که این جریان با برخی گروههای مدعی اصولگرایی میگیرد میگوید: آنچه در اين جلسات تاكنون بيشتر مورد توجه بوده فاصله گرفتن اصولگرايان اصلي مانند هاشمي، ناطق و آقاي لاريجاني است، نسبت به اصلاحطلبان كه از سال 75 به بعد اتفاق افتاده است، فاصله گرفتني كه باعث رشد نيروهاي افراطي شده كه در انقلاب نقشي نداشتند. اين جلسات با اصولگرايان تهران و قم بيشتر در جهت ايجاد وحدت نيروهاي اصولگراي معتدل و اصلاحطلبان انجام ميشود.این که رهامی فعال فتنه چگونه و چرا دلسوز اصولگرایان شده است و در تلاش است اصولگرایان واقعی را از غیرواقعی تشخیص دهد جای سوال و تعجب است و انسان را یاد توصیههای دینی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به امام خمینی میاندازد ! پاسخی که امام به کارتر داده بودند را میتوان امروز نیز به اصلاح طلبانی مانند رهامی گوشزد کرد؛ «اسلام شناسی تقریباً رو به تورم است. خب، صدام هم اسلام شناس شده است! آقای سادات هم جزء اسلام شناسهاست که تشخیص میدهد که فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نیست! اخیراً آقای کارتر هم جزء اسلام شناسهاست!... شما که اسلام را نمیدانید با «صاد» مینویسند یا با «سین» مینویسند، شما به اسلام چه کار دارید؟ ... میگوید من اسلام شناسم. و اشخاصی که مثلاً، هشتاد سال زندگی کردند، هفتاد سال زندگی کردند، همهاش هم در اسلام بودند، نه، اینها نمیدانند، لکن آقای کارتر میداند و رفقای ایشان.» «صحیفه امام، جلد 15، صفحه 188 و 189»این مسئله در باره اصلاح طلبان دخیل در فتنه 88 نیز موضوعیت دارد، آنانی که نمیدانند اصولگرایی را با سین مینویسند یا با صاد را با تفسیر و تبیین اصولگرایی چه کار ؟ اصلاح طلبان اگر به گفته عوام بیل زن هستند باغچه خود را بیل بزنند و تعریفی از اصلاح طلبی ارائه کنند که هر پناهنده به دشمنی در آن جای نگیرد.از سوی دیگر اگر از هاشمی که اصولگرا دانستن وی از سوی برخی اصلاح طلبان خنده دار مینماید بگذریم تلاش این جریانهای امتحان پس داده برای جداسازی برخی اصولگرایان از جریان انقلاب میتواند درس آموز باشد، درس آموز برای آنان که سوابق فتنه گران را در وطن فروشی میدانند و در یک جبهه قرار گرفتن با چنین افرادی برای آنان باید ننگ و عار به حساب آید.این سیاستدیگر جواب نمیدهددر یک کلام میتوان گفت؛ سیاست تقسیم اصولگرایان به دو گانههایی مانند واقعی و غیرواقعی و نیز معتدل و تندرو سیاستی قدیمی است برای فرار از شکست در جبههای متفرق .این جبهه از فتنه گران 88، اصلاح طلبان محافظه کار و برخی مدعیان تازه وارد اعتدال تشکیل شده است که هر یک سهمی را برای خود در مجلس آینده در نظر گرفتهاند فارغ از اینکه آیا قانون این اجازه را به فعالان فتنه برای حضور در انتخاباتی درون نظام اسلامی و در چارچوب قانون اساسی نمیدهد. اصلاح طلبان باید بدانند که دوره خط کشیها برای ایجاد تفرقه در جبهه انقلاب برای رسیدن آنان به مناصب حساس گذشته و این سیاست کهنه شده و دیگر جواب نمیدهد.
کد خبر: ۷۷۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۲
هرگز کودک را به خاطر ترسیدن از چیزی که از نظر شما خنده دار است، مسخره نکنید/در حضور او از چیزهای ترسناک با آبوتاب تعریف نکنید
کد خبر: ۷۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۶
من عاشق «جناب خان» هستم و به شدت دوستش دارم، در زمانهایی که رامبد «جناب خان» را میبوسد، واقعاً از ته دل میبوسیدش، «جناب خان» با آن لهجه جنوبی و بداههگوییهای به جایش، فوقالعاده است
کد خبر: ۷۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مردمان:شعار پیامی متحدکننده است که می تواند بازگوکننده هویت شرکتتان باشد. ذات کوتاه و جذاب بودن آن باعث میشود مشتریان همیشه آن را به خاطر بسپارند.
خیلی مهم است که شعاری جالب و پرمفهوم برای بیزنس خود انتخاب کنید. در زیر به ۸ نکتهای اشاره میکنیم که کمکتان میکند بهترین و برانگیزانندهترین شعار را برای کار و تجارتتان انتخاب کنید.
۱. هرچه کوتاهتر بهتر
شعارتان نباید بیشتر از یک جمله باشد و در بیشتر موارد حتی اگر یک عبارت باشد بهتر است. هرچه شعارتان کوتاهتر باشد، راحتتر به خاطر سپرده میشود. جذابترین قسمت کارتان را در چند کلمه ساده و روان برجسته کنید (بین پنج تا ده کلمه).
۲. ارجینال باشد
بد نیست که از تبلیغات و شعارهای موجود الهام بگیرید اما سعی نکنید از شعاری که تا الان موفق بوده است تقلید کنید. چرا باید کسی جذب چیزی تقلیدی شود؟ حتی ممکن است وارد دردسرهای رعایت نکردن کپیرایت شوید. خاص و جذاب بودن هم مطمئنتر است هم هوشمندانهتر.۳. واقعبینانه باشد
وعدهای که نتوانید به آن عمل کنید ندهید. ایده خوبی نیست که شعار دهید «ارزانتر از همهجا» وقتی نمیتوانید آن را اجرا کنید (همیشه این احتمال وجود دارد که کسی قیمتهایش را پایینتر از شما بیاورد). در ادعاهایتان صادق باشید و اغراق نکنید.
۴. شعرگونه باشد
به شعارتان به عنوان یک بیت شعر نگاه کنید. ریتم و جریان خوب شنیدن و به زبان آوردن آن را جذابتر میکند. ریتم و تکرار کلمات همآوا میتواند شعارتان را در ذهنها ماندگارتر کند.
۵. قابل خواندن باشد
از زبانی مبهم و سردرگمکننده برای شعارتان استفاده نکنید. از جملات معلوم و دستورزبانی درست استفاده کنید. جمله معلوم ساختاری است که فاعل انجامدهنده عمل است نه اینکه فعل به مفعول نسبت داده شود. مطمئناً شعار اگر به حالت مجهول نوشته شود آن اندازه جذاب نخواهد بود.
۶. قابل گفتن باشد
شعارتان را بلند بگویید. چطور شنیده میشود؟ آیا روان به زبان میآید یا گفتنش سخت است؟
شعارتان نه تنها باید راحت خوانده شود، بلکه باید راحت و روان بر زبان جاری شود.
۷. بر سود مشتری تمرکز داشته باشد
تقریباً همه شعارهای موفق حاوی دلیلی هستند که چرا مشتری باید بخواهد آن بیزنس را انتخاب کند. مثلاً Burger King میگوید، «هر طور دوست داری سفارش دهید»، State Farm میگوید، «مثل یه همسایه خوب» و DeBeers میگوید، «الماس برای همیشه». همه این شعارها توجه را به سمت فایده اصلی که مشتری از انتخاب آن محصول یا بیزنس میبرد، میکشانند: قابلیت تغییر، صمیمیت و دوام. شما میتوانید حتی با یک عبارت ساده چیزی که باعث جذابیت شرکتتان میشود را بیان کنید.
۸. خنده دار نباشد
شوخطبعی می تواند راهی موثر برای بهیادماندنی شدن شعارتان شود اما باید مراقب باشید. برای برندهایی مثل 7Up با شعار «7UP را مال خودتان کنید» خیلی راحت ممکن است جوک بسازند اما شناختهشده بودن و پیشینه قوی آن جلویش را میگیرد. اما اگر نمیدانستید 7Up چیست و تبلیغ آن را در تلویزیون ندیده بودید، چیز زیادی از شعار آن عایدتان نمیشد. برندهای کوچکتر و جدیدتر بهتر است شعارهایی را انتخاب کنند که توصیفی و جدیتر باشد.
نتیجه
یک شعار خوب میتواند جذابیت و حضور برند شما را پررنگتر کند اما یک شعار بد مشتریان احتمالیتان را سردرگم خواهد کرد. با رعایت نکاتی که در بالا به آنها اشاره شد، شعاری برای برندتان انتخاب کنید که در خاطرهها ماندگار شود.
کد خبر: ۷۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷
گاردین در گزارشی به پخش خندوانه در ایران و استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی پرداخت.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مجله مهر: هرچند که در چند روز گذشته خندوانه درکشور خودمان کم سروصداترین روزهای اخیرش را میگذراند، وبسایت خبری انگلیسی گاردین گزارش دیروز عصر خودش را از منطقه خاورمیانه به پخش این برنامهی تاثیرگذار از رسانه ملی ایران اختصاص داد.گاردین با اشاره به نقاط قوت برنامه سازان این برنامه علی الخصوص رامبد جوان و حضور جنابخان تلاش این برنامه را زیرکانه و موفق دانست و فضای آن را توصیف و بخشهای مختلفش را معرفی کرد. گاردین با دیدگاه خاص خود بی توجه به پیشینه و سابقه طنز در ادبیات و هنر ایران تحلیلی از دلایل استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی یا به قول خندوانهایها خنداننده ایستاده و عادت پخش و انتشار جوک ارائه داد و بدون ارائه آمار مشخصی سعی کرد با مقایسه این برنامه با برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، تلویزیون ملی را درجذب مخاطب تا حدی ناموفق نشان بدهد و از خندوانه به عنوان یک مورد نادر در جذب مخاطب یاد کرد. این روزنامه البته به پخش همیشگی برنامهها و سریالهای طنز و غیرایرانی هم اشاره نکرد و محتوای کمیک این برنامه، پوشش و همجواری مخاطبان زن و مرد را در این برنامه عجیب دانست که البته مشاهده این صحنهها برای مخاطب ایرانی امری عادیست. گاردین در ادامه با صحبت با معاون پیشین وزیر فرهنگ و ارشاد و صادق زیباکلام بر تحلیلهای خود اعتبار داخلی هم اضافه کرد. گزارش را در زیر میخوانید:
«یرانیان از جوک ساختن و شوخی کردن با هر چیزی لذت میبرند و به اشتراک گذاشتن این شوخیها از طریق تلفنهای هوشمند به یک عادت افراطی روزانه در برخی از آنها تبدیل شده. در کشوری با فضای سیاسی محدود، طنز موقعیتی فراتر از سرگرمیهای ساده به دست میآورد.
در حال حاضر، استندآپکمدی ارمغانی است که از طریق نمایش در تلویزیون دولتی به خانههای مردم آمده. خندوانه "laughmelon(ترکیبی از خنده و هندوانه) برنامهای ست که در کانال کمدی نسیم چند شب در هفته پخش میشود. میزبانی این برنامه با رامبد جوان، یک طنز پرداز شناخته شده محبوب بین جوانان است که دیگر کمدینهای ایرانی را به اجرای استندآپ کمدی دعوت میکند و در این نمایش رقابتی بین آنها برگزار میشود.
موفقیت این برنامه عجیب بوده چرا که تلویزیون دولتی با سانسورهایی همراه است در صورتی که برنامههایی مثل بفرمایید شام که از شبکههای ماهوارهای مثل منوتو که از لندن پخش میشوند سانسوری ندارند و از این لحاظ جذابیت دارند....
اگر چه تعدادی از ایرانیها تجربه قبلی در اجرای استندآپ کمدی را داشتند، این ژانر تنها به درستی با خندوانه معرفی شده و شروع این برنامه تبدیل شده به پلت فرمی برای اجرای استدآپ کمدی توسط بسیاری از کسانی که نمایش کمدی اجرا میکنند.
جوان برنامه را در مقابل مخاطبان انتخاب شده از مردان و زنان جوان اجرا میکند. پوشش زنان مانتو و روسریهای رنگارنگ است که در مقایسه با چادر سیاه و روسری که معمولا توسط زنان در تلویزیون ملی استفاده میشود جالب توجه است. کمدین ها اغلب آواز میخوانند و کف میزنند. مخاطبان مرد و زن کنار یکدیگر هستند که این یک صحنه غیر قابل تصور در تلویزیون دولتی ایران تا یک دهه پیش بود.
علی اصغر رمضانپور، معاون وزیر فرهنگ سابق، گفت: تولید کنندگان برنامه در برقراری ارتباط با جوانان موفق بودند چرا که خندوانه مسائل را از نزدیک لمس کرده و به عبور از خط قرمزها نزدیک بوده. اما به اندازه کافی در انجام این کار ظریف عمل کرده وموفق شده است.
رمضانپور به گاردین گفت: "این گروه سازنده و پشت صحنه با تلویزیون دولتی برای مدت زمان طولانی همکاری کردند به طوری که آنها به طور کامل از خطوط قرمز خود آگاه هستند، اما در عین حال می دانند که چگونه از منابع چشمگیر استفاده کنند به طوری که برای جوانان جذاب باشد. زیرکانه، در لفافه و عبور کردن از خط قرمزها"
"با ظهور رسانه های اجتماعی، به ویژه برنامه های پیام رسان آنلاین مانند وایبر و تلگرام که در ایران محبوب هستند، جوک گفتن اوج گرفته و به یک رسانه خاص در ایران تبدیل شده و هنگامی که بحث فقط شوخی است مردم خیلی درباره آن نگران نیستند و راحت حرفشان را میزنندو از شوخی به عنوان یک قالب و فضا برای بیان خودشان استفاده میکنند"
جوان نمایشی دونفره با یک عروسک مانند ماپت به نام "جنابخان" اجرا میکند که لهجه جنوبی ایران را دارد. در طول برنامه، عروسک آهنگهای فولکلور از نقاط مختلف ایران را میخواند که به نحوی تلاش برنامه نویسان برای رسیدن به توجه مردم سراسر کشور است. جوان همچنین بخشی از نمایش خود را به معرفی کتاب، نمایشنامه و گالری نمایشگاهها جدید اختصاص میدهد.
صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران و مفسر برجسته سیاسی، گفت دلیل اینکه خندوانه موفق بوده این است که یک برنامه دولتی معمولی نیست. و مطابق معمول دیدگاههای دولت را در موردمسائل اجتماعی بازتکرار نمیکند. " این برنامه صدای خاص خود را دارد. بر روی نظرات دولت منطبق نیست و واقعا به نحوی طبیعی است. "
زیبا کلام گفت که برنامه به طور غیرمستقیم فرصتی را برای بینندگان فراهم آورده تا بیش از حد دیدگاههای سیاسی خودشان را بیان کنند. در طول یک مسابقه اخیر بین دو کمدین در مقابل مردم، کمدینی که نظرش به نظر رئيس جمهور سابق تندرو، محمود احمدی نژاد نزدیکتر تلقی میشد رای پایینتری را از طریق پیامکهای مردم به دست آورد.، درحالی که کمدین دیگری که گرایشش به اصلاحطلبان نزدیکتر بود رای بالاتری به دست آورد.
زیبا کلام گفت ایرانیان به فعال رسانههای اجتماعی تبدیل شدهاند، چرا که آنها به طور طبیعی در بیانشان با محدودیتهایی روبرو هستند. او گفت این برای یک استاد دانشگاه مثل خودش عجیب است که صفحه اش در فیس بوک ۴۰۰۰۰۰ لایک کننده داشته باشد. "این یک اتفاق غیرمعمول است - به طور معمول یک استاد دانشگاه اروپا را با چنین دنبال کنندگانی در رسانه های اجتماعی نمیبینید."
کد خبر: ۷۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در حاشیه هفتادمین نشست سازمان ملل متحد با شبکه CNN آمریکا مصاحبه اختصاصی داشت.
متن کامل گفت و گوی کریستین امانپور خبرنگار شبکه سی ان ان آمریکا با رییس جمهور به این شرح است:
مجری: به نظر میرسد کوششهای دیپلماتیک بسیار زیاد و متمرکزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در کنار ایالات متحده کوششهایی را برای اتمام جنگ در سوریه ارائه خواهد داد؟
رییس جمهوری: ما از آغاز تحولات سوریه در طول 5 سال گذشته همواره تلاش کردیم که امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی را انجام دادهایم. از جمله گفتگو و رایزنی با کشورهای مختلف؛ هم اکنون نیز با برخی از کشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از کشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتگو میکنیم و هدف اصلی ما آن است که با تروریسم به طور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود که مردم سوریه به کشورشان برگردند و در نهایت یک دموکراسی در این کشور حاکم شود.
مجری: ولی برای مدت زیادی ایالات متحده میگفت که ایران نمیتواند عضو این گفتگوهای سیاسی برای پیدا کردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه آقای جان کری با دکتر ظریف شنیده ایم، آیا این شرایط عوض شده است؟
رییس جمهوری: آنچه که قبلا هم اعلام شده بود این که گفتگوی ما با ایالات متحده آمریکا صرفاً راجع به مسأله هستهای خواهد بود و پس از آن که مسأله هستهای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم که این مسیر به درستی پیش میرود، آن وقت ممکن است که موضوع دیگری قابل گفتگو شود. هنوز راجع به اجرای برجام قدمهایی باقی است که باید انجام بدهیم.
مجری: پس میفرمایید که در حال حاضر ایران با آمریکا گفتگویی درباره سوریه نخواهد داشت ؟
رییس جمهوری: بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر مذاکره دارد و آن کشورها هم با ایالات متحده در گفتگو هستند. بنابراین گفتگوی غیرمستقیم وجود دارد.
مجری: به نظر میرسد که ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت میکنند که برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی در بر خواهد داشت. آیا زمانی را میتوانید پیش بینی کنید که اسد جزو جغرافیای سیاسی این کشور قرار نگیرد؟
رییس جمهوری: وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریستها باشد و مبارزه با آنها، چارهای نداریم جز این که حکومت مرکزی آن کشور را به عنوان مرکزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حکومت آن کشور را در نظر نگیرید، کجاست آن مرکزی که میخواهد با تروریستها بجنگد و مبارزه کند؟ من فکر میکنم که امروز همه پذیرفتهاند که حکومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریزم مبارزه کنیم. اما به محض این که دیدیم این حرکت در حال موفقیت است و میتواند قدم به قدم تروریستها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینکه صدای مخالفین هم شنیده شود. و در سوریه آنهایی که معترض حکومت اسد هستند - البته نه آنهایی که تروریست هستند - پای میز مذاکره بیایند و با گروههای دیگر بنشینند و از جمله مقامات دولتی و آنوقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیمگیری شود.
مجری: جناب رییس جمهور فکر میکنید روسیه در حال انجام چه کاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جتهای جنگنده میفرستد سوریه و آنجا اردوگاه میسازد؟ فکر میکنید برای این است که از پیشرفتها و موفقیتهای ایالات متحده جلوگیری کند؟
رییس جمهوری: چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسأله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدیتری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروههایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسأله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر کس کمک کند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت که در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت کرده و گفت که میخواهد مبارزه با داعش را تشدید کند و به من گفت که آقای اوباما هم از این کار استقبال کرده است. بنابراین از این حرکت جدید روسیه قبلاً ما مطلع بودیم. خود آمریکا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات به من گفت که با آقای اردوغان صحبت کرده و با دیگران. بنابراین از قبل پیش بینی میشد که روسیه در زمینه مسایل منطقهای و از جمله مبارزه با داعش فعالتر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر کرده است.
مجری: ایالات متحده مدام تکرار میکند که اهداف روسیه معلوم نیست؟ چرا ایران از کسی که بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را کشته و از بمبهای بشکهای استفاده کرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانههای خودشان رانده، پشتیبانی میکند؟ از چنین شخصی که خیلیها میگویند مسئولیت بوجود آمدن داعش و این گروهها را دارد؟
رییس جمهوری: واقعیت این است که دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یک تصویر همانی است که شما بیان کردید که عمدتاً در غرب و در آمریکا بیشتر مطرح است. و یک تصویر دیگری که در ایران و در برخی از کشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما میدانید که در زمانی که ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله کرد و یک جنگ هشت ساله داشتیم یکی از کشورهای معدودی که در منطقه از ما حمایت میکرد علیه صدام، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یک روابط بسیار خوب و نزدیکی با این کشور داشتیم. باز شما میدانید آن زمانی که اسراییلیها حمله کردند به لبنان و با حزبالله وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی که اسراییل شکست خورد و حزبالله پیروز شد، فرمانده حزبالله در یک سخنرانی اعلام کرد که در این جنگ ما از کمکهای سوریه هم برخوردار بودیم. بنابر این سوریه در منطقه بعنوان یک دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما این که امروز در سوریه چه میگذرد، ممکن است اشکالاتی هم بر حکومت آقای اسد وارد باشد و ممکن است برخی از معترضین فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است که خطر اول امروز در سوریه داعش است؛ داعش حدود دو سوم این کشور را اشغال کرده، از شهرها و روستاها مردم فرار کردند. از این مناطق به لبنان، ترکیه، کردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شدهاند و مردم وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بیرحمانه با مردم رفتار میکند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور کنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حکومت سوریه باشد.
مجری: شما توضیح دادید که سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده که ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بدست بیاورد. همه میگویند که قبل از بوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان وا داشت؟
رییس جمهوری: ببینید آن زمانی که تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نکشید که تظاهرات مردم با حضور گروههای تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود واسمهای دیگری داشتند و الان هم هستند گروههای مختلف با نامهای مختلف. داعش بعداً فضای بیشتری را در سوریه پیدا کرد و یک مدتی هم با سایر گروههای تروریستی جنگید و آنها را منزوی کرد و خودش میداندار معرکه شد. بنابراین از همان ماههای اولیه اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی میشود شرایط فرق میکند و هر کشوری که حکومت مرکزی دارد وقتی ببیند در آن کشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریستها میجنگد. این طبیعت هر کشوری است و شما در انگلیس دیدید که چطور حکومت مرکزی لندن با یک گروه میجنگید و مبارزه میکرد و آنها را تروریست میدانست. مشابه همین داستان در آمریکا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یک وقتی در اوکلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یک گروه تروریستی است و مغازهها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است وقتی یک جنگ داخلی رخ بدهد و عدهای بخواهند در کشور از اسلحه استفاده و نا امنی کنند با آنها مقابله می شود. بنابراین آنچه وجود دارد یک واقعیتی است در سوریه امروز. مردمی آواره شدند، گروههای تروریستی بخش بزرگی از کشور را اشغال کردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بیرحم است و من شک ندارم که اگر از مردم سوریه حتی آنهایی که مخالف حکومت اسد هستند سؤال کنید که در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتماً ارتش را انتخاب میکنند نه داعش را. برای این که ارتش سوریه به هر حال یک قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست. بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید کنیم که در اولین قدم ما باید داعش و سایر تروریستها را از سوریه بیرون برانیم بعد برویم سراغ اقدامات بعدی.
مجری: توجه کنیم به چیزی که بسیار نگران کننده است برای مردم ایالات متحده آمریکا. در حالی که شما یک توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریکا و بقیه دنیا امضا کردید، چند آمریکایی را شما آنجا در زندان نگه داشتهاید که تابعیت آمریکایی دارند. یکی از آنها همکار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فکر میکنید که رسیدگی قانونی به این پروندهها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟
رییس جمهوری: فکر میکنم یک سؤال مربوطتری در اینجا وجود دارد. شما سؤال کردید که ما با آمریکاییها در زمینه مسایل هستهای به یک توافقاتی رسیدیم و زندانیهای دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها که ربطی به توافق هستهای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال میکنم عدهای از ایرانیها در آمریکا زندانی هستند که دقیقاً در رابطه با مسایل هستهای در زندان هستند. یعنی بخاطر تحریمی که بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته می شود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق اولین سؤال این است که ایرانیهایی که به خاطر دور زدن تحریم در زندان به سر میبرند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریکاییها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد کنند حتما فضایی باز میشود که ما هم از همه توانمان استفاده کنیم برای کمک به زندانیها در ایران که آنها هم زودتر آزاد شوند.
مجری: یعنی اگر یک طرف زندانیها را رها کند آن طرف هم همین کار را خواهد کرد؟ هیچ راه دیگری نمیبینید که مثلاً حداقل یک روزنامهنگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد کنید؟
رییس جمهوری: من نظر شخصی خودم این است که به هر زندانیای که امکانش باشد کمک کنیم. تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود. یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من که شخصاً بسیار خوشحالم، نه نسبت به یک روزنامهنگار بلکه نسبت به دیگران هم خوشحالم که اقدامی شود که اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر کسی که ضرورت ندارد که در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوههای جایگزین استفاده کنیم، در دنیای امروز خیلی شیوه های جایگزین وجود دارد بجای زندان با ابزار الکترونیکی که در اختیار همه هست می توان کنترل کرد. بنابراین اصل این که ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش کنیم برای آزادی زودتر آنها، این یک حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این کار هستیم. اما اگر در عین حال آمریکاییها نسبت به زندانیهای ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود.
مجری: برای این که درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا اکنون درباره همین مطلب دقیقی که به آن اشاره کردید پیگیری میکنید؟
رییس جمهوری: راجع به مسایل کنسولی هم گاهی بحث بوده. بله. اگر امروز هم باشد من تعجب نمیکنم چون قبلا در این زمینهها بحثهایی مطرح بوده است.
مجری: این اولین دفعهای است که پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمده اید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هستهای هستند؟
رییس جمهوری: از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند که من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا کند. نکاتی را ایشان اعلام کردند بعنوان خط قرمزهایی که باید مذاکره کنندهها مراعات کنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاکره کنندهها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد که ایشان مخالفتی با توافق هستهای داشته باشند.
مجری: پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشکلی ندارند؟ همانطور که میدانید پارلمان آمریکا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟
رییس جمهوری: مجلس ایران همانطور که میدانید یک کمیسیون ویژهای را در این باره انتخاب کرده و چند هفته است که مشغول بررسی هستند و آن مقداری که قبلاً من خبر داشتم جزو برنامههای پارلمان بود و بنا بود که -امروز که روز یکشنبه است- گزارش این کمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در کمیسیون مطرح شود، معمولاً مجلس دو تا کار میتواند انجام دهد. یکی این که تبدیل کند به یک بیانیه و آن را منتشر کند و یکی این که تبدیل کند به یک طرح. که یک عدهای از نمایندگان امضا کنند و در جلسهای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر کدام از آنها که باشد احتمال میدهم که در هفته جاری در مجلس تمام شود.
مجری: شما حتماً در ایران کمپین انتخاباتی جمهوریخواهان و تعدادی از گفتگوها و مناظرهها بین آنها را مشاهده میکردید که تعداد زیادی از کاندیداها میگفتند اگر رییس جمهور شوند این توافق را پاره میکنند. آنها میگفتند که میتوانید اینقدر ساده فکر کنید که ایران به تعهدش عمل خواهد کرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عکسالعمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی که اینجا وجود دارد چگونه است و بخصوص که تعداد زیادی شک دارند که ایران بر سرتعهداتش بماند؟
رییس جمهوری: چند مسأله است که باید اینها را مورد توجه قرار دهیم. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریکا گفتگو میشد گاهی وقتها که من میرسیدم از ایران یک قسمت هایی که مستقیم پخش میشد و من میدیدم بسیار خنده آور بود و مسایل عجیب و غریبی را مطرح میکردند. هر کس با ایران آشنا باشد میفهمد که حرفهای اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه میکردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمیدانستند ایران کجاست و صحبتهایی که میکردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بصورت یک جوک به آن نگاه میکردند و میخندیدند. نکته دوم این که داستان برجام و توافق هستهای به یک مسأله حزبی تبدیل شد و این از نقطه ضعفهای سیاست خارجی آمریکا بود. این گونه مسایل که مسایل ملی است نباید مسأله حزبی بشود و یک حزب بگوید من خیلی موافقم یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم. در نهایت باز هم شکل ظاهری آن یک شکل حزبی بود نه یک نظر ملی. این هم بحث دیگری بود که ما در آمریکا مشاهده میکردیم. مسأله بعد این که بله طبیعی است که در آمریکا عدهای مخالف یا موافق باشند اما مسأله برجام مسأله ایران و آمریکا نیست، مسأله برجام یک مسأله بین المللی است. مسألهای است که ایران با شش کشور دنیا صحبت کرده نه فقط با آمریکا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تأیید قرار گرفته است.
بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموکرات یا توافق ایران و آمریکا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یک نهاد بینالمللی است. یعنی آنها داشتند با سازمان ملل و شورای امنیت مخالفت میکردند. در آمریکا قبلاً کمتر مشاهده میشد کنگره یا سنا با سازمان ملل روبهرو بشود و با آنها بجنگد و یک حرفهایی بزند که غیرقابل قبول است. مگر میشود یک کشوری یک تعهدی را قبول کند و دولت بعد آن، تعهد را پاره کند. این کار، کار صدام است. صدام یک تعهدی خودش امضاء کرد با ایران، بعداً پاره کرد. بعد هم ناچار شد که قبول کند و بگوید اشتباه کردم. مگر چنین چیزی امکانپذیر است.
هر دولتی در هر کشوری که میآید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن کشور اعتمادش از بین میرود، و هیچکس در دنیا به ان اعتماد نمی کند. من فکر میکنم اینها بیشتر شعار است.
مجری: جزییاتی مردم از پایگاههای نظامی که بازرسان بینالمللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رییس جمهوری درباره این نگرانی شما چه توضیحی دارید؟
رییس جمهوری: چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنیاش این است که ما پروتکل الحاقی را اجرا می کنیم و پروتکل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 کشور پروتکل الحاقی را اجرا میکنند و ایران کشور 121 خواهد بود هر چیزی که در کشورهای دیگر اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 کشور نخواهد بود.
مجری: از زمانی که این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده. شما هم تندروهای خودتان را دارید که نمیخواهند این توافق را ببینند. شما صحبت کردید از تندروهای آمریکایی، در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب میکنند، روزی را میبینید که ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد آیا وقتش رسیده که این شعار را بازنشسته کنیم؟
رییس جمهوری: این کلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 میشود، یعنی آن زمان بود که امام ره این مسأله را مطرح کرد. زمانی که آمریکاییها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید کردند. امام آن زمان این نکته را مطرح کرد و این حرفها همیشه بوده است در طول این 37 سال بوده و یک چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان به طور طبیعی از سیاستهای ایالات متحده آمریکا در گذشته از زمان دولت مصدق تا کنون ناراحت هستند بخاطر مداخلات آمریکا، بخاطر حمایتهای آمریکا از برخی از کشورهای اشغالگر، بخاطر دخالت نظامی، حمایتی که از صدام در جنگ کرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق آمریکاییها حمایت کردند از عراق و از صدام از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است که شعارهایی هم علیه آمریکا داشته باشند.
مجری: درست است تاریخش را میدانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند. حتی قبل از این توافق هستهای. آیا رابطه بهتری را میبینید که با ایالات متحده شروع شود که فراتر از توافق هستهای باشد؟
رییس جمهوری: مردم ایران خواستار این هستند که تنش بین ایران و آمریکا کم شود. من جزو شعارهای انتخاباتیام قبل از اینکه انتخاب شوم، این بود که با دنیا میخواهم تعامل سازنده داشته باشم و با کشورهایی که امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم کم شود. و ما بتوانیم به یک روابط طبیعی و نرمال نزدیکتر شویم. من این نظر را دارم الان هم میگویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریکا نزدیکتر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمیشد که دو وزیر ایران و آمریکا ساعتها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاکره بکنند و به توافق برسند.
مجری: پس آیا رییس جمهور ایران و رییس جمهور ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند با هم و سلامی بکنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بکنند؟ بویژه اینکه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟
رییس جمهوری: من فکر میکنم شبیه این سوال پارسال مطرح کردید. پاسخ من این بود که خیلی من در ذهنم این حرکات سمبلیک مطرح نیست که به هم برسیم و به هم دست دهیم. یا به هم نرسیم. به هم سلام کنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه مینویسیم گاهی ایشان مینویسند و گاهی من مینویسم. مهم این است که بین ایران و آمریکا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسایل در طول 37 سال گذشته بوده که باید جبران شود. مهم این است که بتوانیم طراحی کنیم چگونه این مسایل را حل و فصل کنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب بکنیم و چگونه بتوانیم مردم دو کشور نزدیکتر بشوند. بحث این نیست که گذشته فراموش بشود، بحث این است که چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه کنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر میخواهند به آینده نگاه کنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریکا هم باشد، مردم آمریکا هم همین را بخواهند؛ خواست ملی، حکومتها را وادار میکند به اینکه راه جدیدی را پیدا و انتخاب کنند.
مجری: تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی کشته شدند و شما فوقالعاده خشمگین بودید، چرا این عکسالعمل شما بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول میشناسید؟
رییس جمهوری: به هر حال این همه حاجیانی که به عربستان سعودی میروند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیتهایی را به عهده دارد. مخصوصاً برای حج که برنامههای بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یک بار، یک جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عدهای کشته شدند و از جمله عدهای ایرانی. اخیراً هم در روز پنجشنبه در مراسم منا عده زیادی کشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نکرده است که عدد چه مقدار است. کشته و زخمیها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی کشته و یا مصدوم شدند. تاکنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر کشته از ایرانیهاست که این عدد ممکن است بالاتر برود. بخاطر اینکه ما عدهای مفقود داریم این کار به معنی بیبرنامگی و بیکفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علیالظاهر همه ذهن، فکر و برنامهاش را مشغول کرده برای کشتار مردم یمن و ظاهراً وقت ندارد که راجع به مردم خودش و یا راجع به میهمانهای خانه خدا، فکر و برنامهریزی کند. این جای بسیار بسیار تأسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بیبرنامگی، بیانضباطی و عدم کارآیی دولتش که منجر شده به کشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از کشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مسأله را دنبال خواهیم کرد.
مجری: سپاس جناب رییس جمهوری. میدانم که وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم.
رییس جمهوری: خیلی متشکرم.
کد خبر: ۷۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹
زمانی که مراسم به پایان خود نزدیک میشد و به عنوان حسن ختام برنامه، احمدینژاد خطاب به حاضران گفت که چند دعا میکنم و شما آمین بگویید. احمدینژاد اینگونه دست به دعا برداشت: "انشاالله ظلم، نامردی و مال مردمخوری ریشهکن شود. " به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت 19، اینجا خیابان شهید شیرازی تهران(آبشار)، مسجدمحمدیه. قرار است تا لحظاتی دیگر مردی پای به مسجد بگذارد که 2 سالی میشود از صندلی ریاست جمهوری برخاسته و جای خود را به دکتر "حسن روحانی" داده است. **طبق برنامه ریزی قبلی، احمدی نژاد سخنران مراسمی تحت عنوان "دفاع مقدس در برابر نفوذ شیطان" است. **نماز مغرب و عشا اقامه شده و همهچیز برای استقبال از رئیس دولتهای نهم و دهم آماده است. هوا به شدت گرم و چیزی که بیش از همه توجه را به خود مشغول و تا حدی کلافه میکند، ازدحام جمعیت است. **صدای ولوله میآید؛ بله خودش است؛ ناگهان صدای شعارها بلند میشود؛ همان شعار معروف. "به جون هر چی مرده احمدی برمیگرده!" **"محمود احمدینژاد" که به نماز نرسید و به صورت فرادی نمازش را ادا کرده بود، با همراهی "مجتبی ثمره هاشمی" و در میان انبوه مردم و عکاسان وارد حیاط مسجد میشود. **"احمدی دلاور یاور خط رهبر"؛ "احمدی بیا؛ احمدی بیا". اینها شعارهایی بود که در استقبال از رئیس دولت سابق سر داده میشد. **شعارهایی که بوی انتخابات مجلس یا شاید ریاستجمهوری 96 را میداد و نشان از عزم جزم هواداران احمدینژاد برای استقبال از آفتابیشدن او در حال و هوای سیاست ایران بود. **پس از عرض خوشآمدگویی به احمدینژاد از سوی "حجتالاسلام محمدی" امام جماعت مسجد محمدیه، مجری برنامه پشت تریبون رفت و خطاب به احمدینژاد گفت: "ما میگوییم دکتر احمدینژاد اما شما برای ما همان "حاج محمود" جبههها هستی." **پس از آن، احمدینژاد پشت تریبون قرار گرفت و صحبتهایی را پیرامون عید قربان، دفاع مقدس و نقش انقلاب اسلامی ایران در استکبارستیزی بیان کرد. **سخنرانی احمدینژاد در داخل حیاط مسجد برای خیل مردم به نمایش گذاشته شده بود. **احمدینژاد در بخشی از اظهارات خود گفت: "آنهایی که خدایی کار نمیکنند، هرچه قدر هم که حنجرههای خود را پاره کنند باز هم دروغ میگویند." **وی در بخشی از اظهارات خود درباره سرنوشت "صدام حسین" دیکتار مخلوع عراق، ابراز کرد: "دیدیم که آمریکاییها چگونه ریختند و ترتیب صدام را دادند." این اظهارات خنده حضار را در پی داشت! **در ابتدا همهمه حاضران، شنیدن اظهارات احمدینژاد را برای ما سخت کرده بود اما هرچهقدر که جلوتر میرفتیم، فضا آرام تر و بهتر شد. **رئیسجمهور سابق کشورمان درخصوص آرمان خود برای ارتباط با جهان گفت: "هدف ما احترام متقابل و کمک به صلح جهانی است." **در حاشیه این مراسم، هفتهنامه "هزاره سوم" که به طور ویژه و تکبرگی برای این برنامه به چاپ رسیده بود، میان حضار دست به دست میشد و مردم در پارهای از اوقات، بیتوجه به اظهارات احمدینژاد، مشغول واکاوی ویژهنامه میشدند. **در میانههای اظهارات احمدینژاد، "غلامحسین الهام" از مشاورین احمدینژاد در دولت دهم، وارد حیاط مسجد شد. **کمکم مراسم به پایان خود نزدیک میشد و به عنوان حسن ختام برنامه، احمدینژاد خطاب به حاظران گفت که چند دعا میکنم و شما آمین بگویید. احمدینژاد اینگونه دست به دعا برداشت: "ان شاالله ظلم، نامردی و مال مردمخوری ریشهکن شود. "مردم هم با آمینهای بلند و یکصدای خود، مهر تأییدی بر آرزوی احمدینژاد زدند. **با پایان مراسم، خودمان را از ترس لِه شدن در ازدحام جمعیت، سریعا به جلوی درب مسجد رساندیم. **منتظر بودیم که احمدینژاد از مسجد خارج شود. "مجتبی ثمره هاشمی" و سپس "علیاکبر جوانفکر" از چهرههای نزدیک به رئیس دولتهای نهم و دهم، زودتر از رئیسشان، مسجد را ترک کردند. **بار دیگر و با آمدن احمدینژاد به جلوی مسجد، ولولهها و شعارها سر به آسمان کشید. "ابوالفضل علمدار احمدی را نگه دار" شعاری بود که مردم با آن احمدینژاد را بدرقه کردند. **50 متر جلوتر از مسجد، مجتبی ثمره هاشمی ایستاده بود. به سراغ او رفتیم تا سوالاتی را از وی، پیرامون فعالیتهای انتخاباتی احمدینژاد و حال و روز "اسفندیار رحیم مشایی" و "حمید بقایی" بپرسیم اما انگار ثمره هاشمی هم رسم خندیدن به سوالات خبرنگاران را به خوبی از احمدینژاد فراگرفته بود و تنها به همین یک جمله اکتفا کرد: "من اصلا مصاحبه نمیکنم."
کد خبر: ۷۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
«آیا پول/ثروت خوشبختی میآورد؟» شاید قدمت این سؤال به قدمت اختراع پول/مالکیت خصوصی باشد. اما این مناقشهای است که در دهههای اخیر همزمان با تولید دادههای معتبر و جامع آماری، بسیار بررسی شده است. امروزه پذیرفته شده که صرفا ثروت با شاخصهای اقتصادی سنتی نظیر درآمد ناخالص ملی نمیتواند وضعیت مردم کشورها را نشان بدهد. دانیل کانمن، برنده نوبل اقتصاد ۲۰۰۲ و آنگوس دیتون، اقتصاددان دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۱۰ در پژوهشی گسترده پس از بررسی ۴۵۰ هزار نفر، صراحتا اعلام کردند که به این نتیجه رسیدهاند پول بیشتر لزوما به شادی بیشتر نمیانجامد!»
در مقاله آنها نموداری بود که نشان میداد، وقتی درآمد از حد مشخصی فراتر میرود، ازآنپس درآمد بیشتر لزوما احساس بهتری به آدمها نمیدهد. شاید همین کشفیات بود که منجر شد سازمان ملل در سال ۲۰۱۲ اولین کنفرانس شادی مللمتحد را برگزار کند و سال بعد روز ۲۰ مارس را بهعنوان روز بینالمللی شادی نامگذاری کند.
در همین راستا در سالهای اخیر مؤسسه نظرسنجی گالوپ۱ یک رشته نظرسنجی را برای سنجش احساسات مثبت و منفی مردم جهان کلید زده است. اهمیت سنجش احساسات ازآنرو است که نهتنها کیفیت حیات ذهنی آدمها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه رفتار آنها را نیز جهت میدهد.
گالوپ برای سنجش احساسات مثبت و منفی افراد ۱۵ سال به بالای ۱۴۸ کشور جهان در سال ۲۰۱۴ نظرسنجی گستردهای را با نمونهای شامل ۱۵۳هزارنفر اجرا کرد. در این پیمایش برای سنجش احساسات مثبت از مردم پنج سؤال پرسیده شده:
۱- آیا احساس میکنید دیروز به خوبی استراحت کردهاید؟۲- آیا تمام دیروز با احترام با شما رفتار شد؟۳- آیا دیروز زیاد لبخند زدید یا خندیدید؟۴- آیا دیروز چیز جالبی یاد گرفتید یا انجام دادید؟۵- آیا دیروز احساس سرخوشی داشتید؟
بنا بر گزارش رسمی منتشرشده گالوپ باعنوان «۲۰۱۵ Global Emotions» بیش از ۷۰ درصد مردم جهان گفتند که روز قبل از نظرسنجی سرخوشی فراوان، لبخند یا خنده فراوان را تجربه کردهاند و احساس میکنند بهخوبی استراحت کردهاند و محترمانه با آنها برخورد شده، ۵۰ درصد نیز گفته بودند که روز قبل چیز جالبی یاد گرفته یا انجام دادهاند. گالوپ گزارش داد که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ شاخص احساسات مثبت تغییر چندانی نکرده و بین ۶۸ تا ۷۱ در نوسان بوده است. همچنین مشخص شد مردم آمریکای لاتین بیش از بقیه دنیا روزانه احساسات مثبت را تجربه میکنند.
برای اولینبار در سال ۲۰۱۴ هر ۱۰ کشور ابتدای فهرست از این منطقه بودند: پاراگوئه، کلمبیا، اکوادور، گواتمالا، هندوراس، پاناما، ونزوئلا، کاستاریکا، السالوادور، نیکاراگوئه. این آمار این استنباط را به ذهن متخصصان گالوپ متبادر کرد که احساس شادی در این منطقه پدیدهای فرهنگی است. جامعهشناسی احساسات نیز به ما میگوید احساسات، همچون عقاید، مخلوقاتی فرهنگی هستند، به این معنی که ما چگونه احساسکردن را نیز همچون بسیاری از باورها، دانشها و مهارتهای لازم برای زندگی فردی و اجتماعی، در فرایند جامعهپذیری «میآموزیم». ما بهطور غیرمستقیم یاد میگیریم که بر کدام وجوه زندگی تمرکز کنیم، وضع خود و اطرافمان و رویدادها را چگونه تفسیر کنیم و چه احساسی نسبت به آنها داشته باشیم.
در آمار احساسات مثبت، ۱۰ کشور انتهای فهرست که مردمش کمتر از مردم ۱۳۸ کشور دیگر احساس مثبت داشتند، عبارت بودند از: سودان، تونس، بنگلادش، صربستان، ترکیه، افغانستان، بوسنی و هرزگوین، گرجستان، لیتوانی و نپال. برخلاف بعضی تصورات، خوشبختانه ایرانیها در انتهای این فهرست نبودند. احساسات مثبتی که ایرانیان در زندگی روزمره خود تجربه میکنند و در پاسخ به سؤالهای گالوپ آن را تأیید کردهاند، دستکم آنقدر زیاد بوده که آنها به قعر جدول رتبهبندی احساسات مثبت سقوط نکنند.
طبق گزارش گالوپ سهچهارم بزرگسالان دنیا گفته بودند روز قبل مصاحبه لبخند زده یا خندیدهاند، حتی ۵۲ درصد مردم افغانستان نیز، اما در میان ۱۴۸ کشور دنیا فقط در تونس، صربستان و ترکیه کمتر از ۵۰ درصد مردم چنین تجربهای داشتند. در این نظرسنجی گسترده که به زبانهای محلی کشورها اجرا شد، احساسات منفی نیز بررسی شد. برای این منظور پنج سؤال پرسیده شد. یکی از سؤالها این بود که آیا پاسخگو روز قبل در بیشتر اوقات احساس درد جسمی، نگرانی، غم، اضطراب و عصبانیت داشته است یا خیر.
نتایج نشان داد روز قبل از پیمایش یکسوم مردم دنیا نگرانی یا اضطراب را تجربه کرده بودند، یکچهارم درد جسمی و کمی کمتر از یکپنجم غم و خشم را تجربه کرده بودند. بهطور میانگین ۲۵ درصد مردم دنیا همه پنج احساس فوق را تجربه کرده بودند. بیشترین شیوع این احساسات در عراق (۵۶ درصد مردم) و کمترین در ازبکستان بود. ۵۰ درصد ایرانیان نیز چنین تجربهای را گزارش کردند. عراق در پیمایشهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ همواره در صدر فهرست بوده و از سال ۲۰۰۸ به بعد همواره بین پنج کشور اول بوده است.
در سال ۲۰۱۴، ۱۰کشور ابتدای فهرست عبارت بودند از: عراق، ایران، کامبوج، لیبریا، سودان جنوبی، اوگاندا، قبرس، یونان، توگو، بولیوی و فلسطین. در سال ۲۰۱۳ کشورهای مصر، سوریه، سیرالئون، قبرس شمالی و لبنان در کنار عراق، ایران، یونان، قبرس و کامبوج جزء ۱۰ کشور صدرنشین بودند. بنا به گزارش گالوپ، به لحاظ منطقهای، مردم خاورمیانه نسبت به سایر مناطق جهان کمترین احساسات مثبت و بیشترین احساسات منفی را تجربه کرده بودند. این یافته با وجود تحولات و وضع فعلی خاورمیانه شاید چندان هم عجیب نباشد. شیوع احساسات منفی در این منطقه حدود ۲۵ درصد و بیش از میانگین جهانی بود (به جز در الجزایر).
گالوپ در هر دو گزارش ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ خود تأکید کرده است که در جدول رتبهبندی کشورها در احساسات مثبت و منفی، کشورها بهطور معکوس قرار نگرفتهاند؛ یعنی کشورهایی که بیشترین رتبه را در احساسات مثبت کسب کردهاند لزوما کمترین رتبه را در احساسات منفی به دست نیاوردهاند. مثلا هم ابراز احساسات مثبت و هم ابراز احساسات منفی در میان مردم کشورهای آمریکایلاتین شیوع بالایی داشت. جالب اینکه بعضی کشورها هم احساسات مثبت و هم منفی ناچیزی نشان دادهاند.
این مردم کماحساس به طور عمده کشورهای شوروی سابق هستند. ۱۰ کشور ابتدای فهرست کماحساسها عبارت بودند از: ازبکستان، چین، مغولستان، میانمار، روسیه، تایوان، رواندا، قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان.
اگر به۱۰ کشور ابتدای فهرست کشورهایی که احساسات منفی در آنها بیشترین شیوع را دارد، دوباره نگاه کنیم و شاخص توسعه انسانی (HDI) آنها را از اخیرترین گزارش سالانه سازمان ملل (۲۰۱۳) استخراج کنیم، خواهیم دید که در پیمایش سال ۲۰۱۴ گالوپ شش کشور شاخص توسعه انسانی متوسط یا پایین دارند، یعنی غالبا مردم در این کشورها درآمد سرانه و وضع آموزشی و بهداشتی نامناسبی دارند. تنها چهار کشور در شاخص توسعه انسانی وضع خیلی بالایی دارند: قبرس، یونان، لبنان و ایران. سرانه درآمد ناخالص داخلی قبرس و یونان حدود دو برابر ایران و لبنان اندکی بیش از ایران است، میانگین سالهای تحصیل هم بهعنوان یک شاخص آموزشی و فرهنگی در چهار کشور این فهرست بالاتر از ایران است. با این وجود مردم این کشورها نیز احساسات منفی را بیش از صدواندی کشور دیگر گزارش کردند.
اگرچه گالوپ دادههای خود را بهطورکامل علنی منتشر نکرده تا بتوان درباره آن بررسیهای دقیقتر آماری انجام داد، اما در همین حد هم به نظر میرسد اگرچه وضع نامساعد عینی و مادی زندگی با تجربه احساسات منفی میتواند همراه باشد، اما کشورهایی هم هستند که از لحاظ وضع درآمد، بهداشت، آموزش و کیفیت و استانداردهای زندگی بسیار بالاتر از بعضی دیگر هستند اما مردم زیادی در این کشورها همچنان احساسات منفی را تجربه میکنند.
یکی از مباحثات در علوم اجتماعی این است که اگرچه احساسات کاملا بی ربط به واقعیتهای عینی نیستند، اما احساساتی که افراد تجربه میکنند، ممکن است ناشی از عوامل دیگری نیز باشد. اینکه ما چگونه جهان اطراف را احساس کنیم، وابسته به این است که آن را چگونه بفهمیم و تفسیر کنیم. منابع متعددی هستند که فهم و تفسیر ما را از جهان میسازند؛ ازجمله تجارب تاریخی یک جامعه، آموزههای فرهنگی که ممکن است بهطورمستقیم از طریق نظام آموزشی منتقل شده باشد یا بهطور غیرمستقیم در فرایند تربیت یا حضور در جامعه آموخته باشیم و رسانهها.
بعضی تجارب تاریخی ممکن است ایجادکننده، تقویتکننده یا پایدارکننده احساسات منفی باشند، یا فهمی از وضع موجود ایجاد کرده باشند که به احساسات منفی بینجامد، مثلا جنگ و نابسامانی شدید و طولانی. بعضی رویدادهای دور یا نزدیک یا بعضی اطلاعات ممکن است سطح مطالبات را به حدی بالا برده باشد که بهبود وضعیت عینی و کیفیت زندگی آنچنان که هست احساس نشود و ناکامی و احساسات منفی به بار بیاورد. اگر فهم ما از جایگاه واقعیمان در جهان منطبق با واقعیت نباشد نیز مطالباتی شکل میگیرد که با منابع و امکانهای موجود ناسازگار خواهد بود و دست نیافتن به آن مطالبات میتواند احساس خشم یا غم تولید کند. تصویری که رسانهها از وضع زندگی مطلوب در اختیار ما میگذارند، عامل دیگری است که تفسیر ما را از وضعیت خودمان شکل میدهد و متعاقب آن احساسات متناظرش را پدید میآورد.
امروزه رسانهها اطلاعات و تصاویری از سراسر دنیا مخابره میکنند که به مدد تکنولوژیهای نوین در دسترس خیل عظیمی از جمعیت جهان است. وقتی اطلاعات و تصاویری دریافت میکنیم که برای ما مطلوب، اما دستنیافتنی است، ممکن است غمگین یا افسرده شویم. اگر برای دستیابی به همه مطلوبهایی که میبینیم خود را مُحِق بدانیم و انتظاراتی داشته باشیم که احتمال بدهیم امکان برآورده شدنش نیست یا کم است، معمولا مضطرب، غمگین یا حتی خشمگین میشویم.
از سوی دیگر همانطور که گالوپ بهطور مختصر نشان داده است، بهنظر میرسد بعضی فرهنگها بهطور متفاوتی احساسات خود را تجربه و بیان میکنند. ممکن است در فرهنگهای مختلف میراث و آموزههایی وجود داشته باشد که افراد را ترغیب کند نوع خاصی از احساسات را بیشتر ادراک و بیان کنند یا نکنند. همچنان که گفتیم در فهرست ۱۰ کشوری که مردمشان هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی کمی گزارش کردند، قرابتهای فرهنگی و منطقهای دیده میشود. این داده این ظن را تقویت میکنند که در این فرهنگها ادراک و بیان احساسات احتمالا بهشدت بعضی مناطق دیگر نیست. اگرچه اظهارنظر دقیق درباره این موضوع نیاز به مطالعات دقیقتر دارد، بااینحال بعضی حدسها دور از ذهن نیست.
برای مثال در آموزههای فرهنگ عامه ما در ایران مفهوم «چشم زخم» مفهوم مشهوری است. افراد بسیاری هستند که به چشم زخم اعتقاد دارند و رویدادهای متعددی را به آن نسبت میدهند. همچنین این آموزه وجود دارد که برای در امان ماندن از چشم زخم لازم است بخشی از داشتههای خود را پنهان کرد و در معرض دید عموم قرار نداد، یا درباره آن با کسی سخن نگفت و حتی در موارد نیاز تظاهر به نداشتن چیزهایی کرد: پول، سلامت و البته شادی! در تجربه اغلب ما موقعیتهایی هستند که در آن افراد (یا حتی خود ما!) درعینحال که وضع خیلی نامطلوبی ندارند در محافل عمومی و نزد دوستان و آشنایان از نداشتن پول، بیماری، گرفتاری، بختِ بد، غموغصه و «هزار بدبختی» ناله و شکایت میکنند!
این نالانبودن و ابراز مداوم احساسات منفی، گاه به عادتی پایدار تبدیل میشود و حتی به نظر میرسد تکرار آن گاه موجب سرایت اجتماعی آن میشود. یعنی وقتی بهطور مداوم کسی یا کسانی در اطراف ما از گرفتاری و بخت بد خود مینالند، احساسات منفی شیوع مییابد. از سوی دیگر بیان احساسات منفی، میتواند موجب جلب توجه و ترحم دیگران شود. جلب توجه و ترحم، پاداشی است که فرد در قبال بیان احساسات خود میگیرد و اگر این اتفاق به طور گسترده رخ دهد، میتواند تقویتکننده هنجاری شود که طبق آن افراد بیش از آنکه تمایل داشته باشند احساسات مثبت خود را با دیگران در میان بگذارند، احساسات منفی را به اشتراک میگذارند. در همین راستا میتوان به آموزهای دیگر بین ایرانیان اشاره کرد که سهیمشدن در احساسات منفی دیگران (غم و غصه و...) را واجد ارزش و یک فضیلت اخلاقی معرفی میکند. ما معمولا همنوایی و همدلی با احساسات منفی دیگران را نشانه عمق دوستی میدانیم. بهنظر میرسد این امر نیز تقویتکننده هنجار ابراز احساسات منفی است.
بیان احساسات منفی علاوه بر جلب توجه و ترحم، که فینفسه نوعی پاداش برای ابرازکننده محسوب میشود، میتواند پیامدهای دیگری نیز داشته باشد. کسی که احساسات منفی خود را بیان میکند، میتواند با ترحمی که جلب میکند، امتیاز بگیرد. امتیاز لزوما نفع مستقیم مادی و مالی نیست. ما نوعا از اینکه دیگران احساس خوبی نداشته باشند میرنجیم و درصدد بر میآییم احساس رنج و غصه آنها را برطرف کنیم، از این رو ممکن است فرصتها و امکانهایی به آنها بدهیم که احساس بهتری داشته باشند؛ مثلا توقع کمتری در انجام بعضی کارها (که وظیفه آنها تلقی میشده) از آنها داشته باشیم و از بعضی خبط و خطاهایشان چشم بپوشیم.
پذیرش کمکاری و خطاکاری نیز پاداشهایی است که فرد در قبال بیان احساسات منفی خود دریافت میکند. اگر در یک بافت فرهنگی اعطای چنین پاداشهایی (توجه، ترحم، پذیرش کمکاری و خطاکاری) در قبال کسانی که احساسات منفی خود را بهطور مداوم ابراز میکنند، رایج باشد، میتوان پیشبینی کرد که اظهار احساسات منفی به رفتاری شایع تبدیل شود.
بهطور خلاصه میتوان گفت دادههای گالوپ صراحتا بیان میکند که اگرچه ادراک و ابراز احساسات منفی بین ایرانیان بیش از دیگر ملل شایع است، اما این لزوما به معنای فقدان احساسات مثبت میان آنها نیست. دادههای گالوپ همچنین این حدس را تقویت میکند که صرفا عوامل عینی نظیر ثروت و استانداردهای زندگی تعیینکننده شیوع احساسات مختلف در ملتها و جوامع نیست، بلکه معجونی از عوامل عینی و ذهنی (نظیر تجارب تاریخی و آموزههای فرهنگی) دستاندرکار شکلدادن به احساسات مردم جهان است.
پینوشت:گالوپ (Gallup) یک مؤسسه خصوصی نظرسنجی با سابقه ۸۰ ساله است که دادههای کشوری و بینالمللی فراوانی تولید میکند. در نظرسنجیهای معمولا تلفنی و گاه حضوری گالوپ، دامنه متنوعی از موضوعات از دید مردم آمریکا یا کشورهای دیگر بررسی میشود؛ از جمله وضع اشتغال و کسبوکار، میزان هزینهکرد مصرفکنندگان، وضع مهاجران، مسائل نژادی، وضع آموزش، وضع بهداشت و بیمه، محبوبیت چهرههای سیاسی و مذهبی، موضوعات مناقشهبرانگیز مذهبی، سیاسی، اجتماعی و... .
منبع: شرق
کد خبر: ۷۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۷