آوای دنا:امام جمعه قلعهرییسی،مشکلات این بخش را اعلام نمود وی از اختلال در برنامههای سیما، وضعیت نامناسب آنتندهی موبایل، کمبود امکانات آموزشی و رفاهی، نبود راه مناسب، در آمدزایی و نبود گاز، نبود امکانات ورزشی و تفریحی بعنوان مهمترین مشکلات این بخش خواند.
حجتالاسلام اسماعیل صلواتی در گفتوگو با ایسنا افزود: حدود 70 درصد مردم بخش چاروسا تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ه) و سازمان بهزیستی هستند. اکثر اهالی بخش چاروسا در انتظار دریافت یارانه نقدی هستند اگر یارانه آنها قطع شود حقیقتا با مشکلات سختی مواجه خواهند شد.
به گفته وی، روزانه تعداد زیادی به دفترش مراجعه میکنند و تقاضای پول برای دریافت نسخه داروهای خود را دارند. بنابراین خیلی از مردم چاروسا درآمد و کمک زندگی آنها یارانه نقدی است که دریافت میکنند.
امام جمعه قلعهرییسی با اشاره به اینکه تعدادی از روستاهای بخش چاروسا فرستنده دیجیتال محروم هستند گفت: برخی روستاها فقط سه شبکه را دریافت میکنند که همان شبکهها هم با مشکل مواجه است که این امر باعث شده مردم به استفاده از ماهواره روی آورند.
صلواتی با بیان اینکه با برخی از مردم این روستاها صحبت کردم که از ماهواره استفاده نکنید، گفت: آنان به من جواب دادند وقتی بدلیل نبود فرستنده دیجیتال از دیدن شبکههای داخلی محروم هستیم اگر میخواهید ما از ماهواره استفاده نکنیم فرستنده دیجیتال برای ما نصب کنید.
وی با انتقاد از وضعیت نامناسب آنتندهی در این بخش گفت: در خیلی از روستاهای بخش چاروسا امکان برقراری ارتباط وجود ندارد و حتی در شهر قلعه رییسی آنتندهی با اختلال مواجه است.
به گفته وی، آنتندهی خطوط ایرانسل به جز در شهر قلعهرییسی، در روستاهای بخش چاروسا مناسب نیست.
صلواتی درباره وضعیت بهداشتی و درمانی نیز گفت: برخی از روستاها خانهبهداشت ندارند و مردم مجبورند حدود 40 کیلومتر را پیادهروی کنند تا به خانه بهداشت برسند.
وی گفت: یکی از آسیبها و معضلات بخش چاروسا مهاجرت زیاد بر اثر کمبود امکانات آموزشی و رفاهی، نبود راه مناسب، در آمدزایی و نبود گاز است که کمر این بخش را شکسته و تعدادی از روستای این بخش را خالی از سکنه کرده است.
صلواتی با بیان اینکه 24 مسجد در بخش چاروسا وجود دارد افزود: این مساجد روحانی ندارند و حتی جمعیت برخی از این روستاها بیش از 1000 نفر است.
امام جمعه قلعهرییسی، درباره امکانات ورزشی و تفریحی افزود: امکانات ورزشی بخش چاروسا صفر است و تنها بخشی در استان کهگیلویه و بویراحمد است که با حدود 20 هزار نفر تنها یک سالن ورزشی دارد که آن هم متعلق به آموزش و پرورش است.
صلواتی اظهارکرد: چندین سال است که کلنگ زمین ورزشی قلعهرییسی را به زمین زدند اما بدلیل کمبود امکانات و اعتبارات این پروژه را رها کردند و بلاتکلیف مانده است.به گزارش آوای دنا،بخش قلعه رئیسی در جنوب غربی استان کهگیلویه و بویراحمد و در منطقهای کوهستانی قرار دارد. غرب بخش قلعه رئیسی به رودخانهای و گودال های عمیق ختم میشود که آب آن شالیزارهای سبزیجات وپیاز این بخش را تامین میکند و در زبان محلی مردم منطقه به رو معروف است. این بخش در مسیر ارتباطی روستاها و بخشهای هم جوار قرار دارد و به نوعی گلوگاه ارتباطی این مناطق به شمار میرود، این منطقه نقطه ی ارتباطی شهرها و بخشهای دیگر از جمله راه ارتباطی دیشموک ، دهدشت و دهدشت ، خوزستان به شمار می اید ، قلعه رئیسی در ۷۵ کیلومتری شهر دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه قرار دارد.
کد خبر: ۲۸۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
به گزارش آوای دنا ، این زمین لرزه ساعت14 و 10 دقیقه بعدازظهر روز پنجشنبه به وقوع پیوست.
کانون این زمین لرزه در عمق 10 کیلومتری زمین ثبت شده است و مشخصات جغرافیایی این زمین لرزه 50.395 درجه طول جغرافیایی و 30.983درجه عرض جغرافیایی است.
طی روزهای اخیر این دومین باری است که لنده لرزید.
کد خبر: ۲۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
دوگنبدان، مرکز شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد لرزید.
به گزارش آوای دنا ، مرکز لرزهنگاری کشور شدت این زمین لرزه را 2.3 درجه در مقیاس ریشتر اعلام کرد.
این زمین لرزه در ساعت 22 و 10 دقیقه و 32 ثانیه دوشنبه، 19 اسفندماه به وقوع پیوست.
به نظر می رسد این زمین لرزه خساراتی نداشته است.
کد خبر: ۲۸۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۰
آوای دنا:شهر لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد لرزید.
به گزارش منابع خبری مرکز لرزهنگاری کشور شدت این زمین لرزه را 2.6 درجه در مقیاس ریشتر ثبت کرده است.
زمان وقوع این زمین لرزهها ساعت 4 و 15 دقیقه و 51 ثانیه بامداد پنجشنبه، 15 اسفندماه اعلام شده است.این زمین لرزه هیچ گونه خسارت جانی نداشته و تا کنون گزارشی از خسارات مالی نرسیده است.
کد خبر: ۲۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ناگفتههای جالبی از تعقیب و عملیات دستگیری این تروریست معدوم را تشریح کرد.به گزارش آوای دنا ، چهارم اسفندماه سال 1388 یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیات اطلاعاتی و امنیتی کشور برای دستگیری عبدالمالک ریگی رئیس گروهک جندالشیطان و از اشرار منطقه شرق کشور با موفقیت انجام شد.
اکنون که 4 سال از تاریخ انجام این عملیات گسترده میگذرد، هنوز افکارعمومی مشتاق است تا از زوایای پنهان و پیچیده انجام این عملیات اطلاعاتی و امنیتی آگاهی یابد.
بر این اساس و با توجه به پیگیریهای لازم موفق شدیم تا با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مصاحبه تفصیلی داشته باشیم تا وی ابعاد جدیدی از این عملیات را تشریح کند.
مشروح کامل مصاحبه خبرنگار امنیتی و دفاعی با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات را در تشریح انجام اقدامات اطلاعاتی و رصد عبدالمالک ریگی قبل و حین دستگیری و بخشی از اعترافاتش را در ذیل میخوانید:
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. یکی از جذابترین بخشهای پرونده عبدالمالک ریگی نحوه عملیات و اطلاع از پرواز وی و نحوه نشاندن این هواپیما در خاک کشورمان است. روز گذشته نیروی هوایی ارتش جزئیاتی از این عملیات را منتشر کرد، اما مطمئنا جزئیات دیگری نیز وجود دارد. از جمله اخطارهایی که از سوی جنگنده نیروی هوایی ارتش به هواپیمای مسافربری قرقیزستان داده شد، اما عنوان نشد که چرا این هواپیمای مسافربری به اخطارها توجهی نکرده و فرود نمیآمد. این در حالی است که به طبع باید پیرو دستور میبود و فرود اضطراری میکرد. گویا خلبان هواپیمای مسافربری نیز مطلع بود که چه شخصی در هواپیما حضور دارد و به همین دلیل از دستورات جنگنده نیروی هوایی ارتش سرپیچی میکرد. جزئیاتی از این بخش از پرونده را تشریح کنید و اگر ناگفتهای است بفرمایید.
- به نام خداوند بخشنده مهربان. جنایات عبدالمالک ریگی یک اوجی داشت که موجب شد یک بسیج اطلاعاتی شکل بگیرد تا از اوج ضرباتی که نظام جمهوری اسلامی ایران از این ناحیه میخورد، جلوگیری شود.
یک مقدار از بحثهای اطلاعاتی این پرونده نه با یک تاخیر بلکه با یک گیر و گرفتاریهایی روبرو میشد که این گرفتاریها به بحثهای شرعی و اخلاقی مرتبط بود.
پیش از این عملیات پیچیده اطلاعاتی، عبدالمالک ریگی یکی دو مرحله در عملیات ویژه در تیررس ما قرار گرفت، اما به جهت اینکه خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بیگناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بیگناه صدمه بخورد.
این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟
- خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاهها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بیگناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل حال ما شد.
رصد خود عبدالمالک ریگی از زمانی انجام شد که وی 2 دیدار با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا انجام داد و این اقدامات وی در راهبرد اطلاعاتی ما قرار گرفت که در همین ملاقاتها و یا رفتن برای ملاقاتها و زمانی که از محیط خود و نیروهایش دور میشد زیر ضرب ما میرفت، چون هم برد اطلاعاتی داشت و هم ضربه اساسی را میشد به شاکله و فرماندهی این گروه زد.
اطلاع ما از رفتن ریگی به قرقیزستان با توجه به ملاقاتی که با آمریکاییها برنامهریزی کرده بود از قبل وجود داشت. منتهی نقطه دقیق و روز سفر را خود عبدالمالک ریگی و سرویس اطلاعاتی مقابلش میدانست، اما لطف الهی شامل حال ما شد و روزی که ریگی قصد داشت برود و در جایی که مراجعه کرد(آن موقع فیلمها و عکسهایش در رسانهها منتشر شد ) از آنجا تقریبا روی موضوع سوار شدیم. اگرچه از قبل نیز آگاهی داشتیم، اما از آنجا به بعد به صورت لحظهای موضوع دنبال شد.
سفر ریگی از کابل به امارات البته با یک استقرار چند ساعته در امارات و سپس پرواز به سمت قرقیزستان بود. وی وقتی از کابل به سمت امارات پرواز کرد بالای 50 درصد گفتیم که سوار هواپیما شد که البته این اتفاق رخ داد و از امارات به سمت قرقیزستان نیز 80 تا 90 درصد یقین کردیم که جزو مسافران پرواز است.
نکته قابل توجه این است که ریگی با هویت کاملا جعلی هر دو سفر را انجام داد. یعنی هم از کابل به امارات و هم از امارات به قرقیزستان با هویت جعلی سفر میکرد.
از نکات جالب و بارز این بخش تغییر چهره و قیافه وی برای گرفتن عکس در هر دو عنوان جعلیاش بود. یعنی یک گذرنامه جعلی از کابل به امارات و یک گذرنامه جعلی با عکس تغییر چهره داده شده از امارات به قرقیزستان داشت که در هر دو گذرنامه چهرههای متفاوتی داشت، به طوری که اگر عکسهای جعلی را با قیافه اصلی ریگی مقایسه میکردیم تشخص آن بسیار سخت بود.
آیا سرویس اطلاعاتی امارات متحده از این موضوع اطلاع داشت؟
- نمیشود گفت سرویس اطلاعاتی امارات مطلع شده بود. منتهی دسترسی به این گذرنامههای جعلی که در اختیار ریگی بود نشان میداد که از جای خوب و دست برتری حمایت میشد که ما دست برتر را آمریکا و اسرائل میدانیم.
اینکه آیا این عمله اسرائیل یا آمریکا بود عموماً آمریکاییها در منطقه نیابتی کارها را دنبال میکنند. در افغانستان هم همه چیز از جمله گذرنامه اصلی کشور دیگر یافت میشود و سرویس مورد نظر به راحتی میتوانست به گذرنامهها دسترسی پیدا کند.
عبدالمالک ریگی برای عزیمت به قرقیزستان از امارات پرواز کرد و تا عرض نیم تا یک ساعت حدود 10 تا 20 درصد تردید بود که شاید ریگی سوار هواپیما نشده باشد.
قبل و یا پس از انجام پرواز این تردید وجود داشت؟
- خیر، پس از اینکه پرواز انجام شد. در صحنه دوستان وقتی بررسی کردند، مشخص شد ریگی فرودگاه امارات را ترک کرده و از آن به بعد هماهنگیهای داخل کشور صورت گرفت.
بخش اصلی عملیات پس از اینکه این موضوع قطعی شد، صورت گرفت . نیروی هوایی ارتش واقعا خیلی خوب پای کار آمد و توانست هواپیمای مسافربری قرقیزستان را از بالای اصفهان به سمت کرمان بازگرداند. حالا چرا قرقیزها خیلی اصرار به برگشت نداشته و میخواستند ادامه مسیر دهند به این دلیل بود که قبول نمیکردند یک هواپیمای بینالمللی را در داخل خاک کشور دیگری بنشانند و این امر را نقض هوایی و نقض کنوانسیون هوایی قلمداد میکردند. اینکه حامی ریگی بودند یا نه اطلاعی بر آن نیست که بتوان دقیق روی این موضوع صحبت کرد، اما خب هواپیمای مسافربری الحمدلله پس از شلیک اخطار جنگنده نیروی هوایی ارتش همانطور که اعلام شده در خاک کشورمان فرود آمد.
چند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند؟
- 2 هواپیمای جنگنده. یکی از هواپیماها هم عملیات سوخترسانی را انجام داد. گفته میشود جنگنده نیروی هوایی ارتش تا 300 تیر اخطار هم شلیک کرد و هواپیمای مسافربری را با تهدید بازگرداند. اگر این هواپیما از مرز هوایی کشورمان عبور میکرد دیگر نقض کامل هوایی میشد.
در بحث اینکه چرا تلاش شد تا ریگی زنده دستگیر شود، علتهایی وجود داشت، از جمله اینکه وی حاوی اطلاعات زیادی بود، اما چه علتهای دیگری موجب شد تا به این نتیجه برسید تا ریگی را زنده دستگیر کنید؟
شاید اصل اول بر زنده شکار کردن ریگی نبود. اصل این بود که ما تقاص خون شهدای کشورمان را از وی بگیریم. ریگی تا آن موقع 1024 انسان بیگناه را شهید و زخمی کرده بود.
در عملیاتهایی که در داخل کشور و یا در مرزهای کشور انجام داده بود، دست به جنایات زده بود. بالاخره باید پاسخ این خونها داده میشد.
وقتی سطح اشرافیت اطلاعاتی و فضای کار اطلاعاتی این دید را به ما داد که میتوان ریگی را زنده شکار کرد، برنامهریزیها انجام گرفت که بحمدالله به ثمر هم نشست و در واقع این عملیات یک ریسک بزرگ اطلاعاتی بود.
در اینگونه اقدامات اطلاعاتی، عموم کارها به جهت اینکه شناختی از سرویس مقابل و یا از کاری که میخواستند انجام دهند وجود نداشت، یک ریسک بسیار بالایی را میطلبید.
اینکه میگویم 80 تا 90 درصد پس از اینکه پرواز ریگی انجام شد یقین نبود که وی در هواپیمای مذکور حضور داشت، به همین دلیل است. اگر یک دفعه برنامه تغییر میکرد و ریگی با پرواز دیگری میرفت واقعا چه میشد؟ و حالا اطلاعات ما هم دقیقا میگفت که وی از امارات قصد پرواز به قرقیزستان را دارد.
آیا فردی را در موقعیت فرودگاه داشتید که بتواند ریگی را تعقیب کند؟
- الحمدالله کنترل وی هم در کابل و هم در امارات وجود داشت، اما در محیط بینالمللی یک مقدار کار سختتر است چون محیط ما نیست. شما در کشور دیگری هستید و مشغول چک سوژه هستید و خب مسلما کار سخت میشود.
اطلاعات ما آن موقع اعلام میکرد که ریگی در حال عزیمت به سمت کریدور و یا فلان خروجی و گیت فرودگاه است. اما در اینجا این سوال مطرح بود که آیا واقعا هواپیمای حامل ریگی حرکت کرد و تغییر مسیر نداد؟ با توجه به اینکه ریگی عنصر شاخصی بود و روی آن سرمایهگذاری ویژهای شده بود ممکن بود هر لحظه تصمیم خود را تغییر دهند و اعلام کنند که ریگی به سمت ترانزیت حرکت کند و در داخل ترانزیت مسیر حرکت وی را تغییر دهند، اما پس از اینکه هواپیمای مسافربری قرقیزستان حرکت کرد، تستهایی انجام شد و یقین کردیم که ریگی حتما در این هواپیما سوار شده است.
اینگونه اشاره شده که یک خانم قرقیزستانی ریگی راشناسایی کرد و مانع شد تا وی اسناد همراه خود را منهدم کند. آیا داخل هواپیمای مسافربری قرقیزستان هم فردی از نیروهای وزارت اطلاعات حضور داشتند؟
- اما توفیقی که ما داشتیم این بود که پس از اینکه پرواز در امارات نشست یکی دو عنصر بودند که میتوانستند در مسیر ریگی را رصد کنند.
بیشتر تلاش این بود که قبل از خروج از مرز هوایی کشور بتوانیم هواپیمای حامل وی را زمین گیر کنیم. اینکه عنصری بوده یا نبوده، مهم این است که توفیق الهی شامل حال ما شد و ریگی را از کابل تا امارات تحت رصد کامل داشتیم. از این سو هم یکی دو عنصر بودند که میتوانستند ریگی را چک کنند که کجا میرود و چه میکند.
گفته شد وقتی ریگی متوجه شده که هواپیما فرود اضطراری کرده و قصد دستگیری وی را دارید میخواست اقدام به خودکشی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
- خیر، اینطور نیست و این موضوع صحت ندارد.
ریگی پس از اینکه فهمیده بود گرفتار شده به گفته خودش خود را تسلیم شده حساب کرده بود و کار را تمام شده حساب کرد و تقریبا مقاومتی هم نکرد. مقاومتش چه فایدهای داشت، چون نه اسلحهای داشت و نه وسیله دیگری. به این دلیل که در هواپیما بود و از چند کریدور امنیتی در فرودگاههای بینالمللی عبور کرده بود. در کل اینطور نبود که وی در هنگام دستگیری چنان دفاعی بتواند از خود داشته باشد.
اگر ریگی همراهش سلاح داشت، امکان داشت هواپیماربایی انجام دهد؟
- بله، اما ریگی در آن موقع در این فضا نبود. وی در این سفر به قدری آرامش و اطمینان داشت که از کابل به سمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلا فکر نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر کند که این موضوع را خودش بارها اذعان کرد.
ریگی خودش به ما میگفت «وقتی پرواز نشست گفتم دیگر تمام شد و من گرفتار شدم و همه چیز بیفایده است و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است».
در خصوص نحوه فرمان اصلی و اجرای عملیات در داخل کشور اعلام شد که آقای سعید جلیلی رأسا به آقای حیدر مصلحی دستور داده بود. آیا این موضوع صحت دارد؟
- عمده دستورات خاصی را که بخواهیم بگیریم از شورای عالی امنیت ملی اخذ میکنیم. به جهت اینکه شورای عالی امنیت ملی از نظر تصمیمسازی و اثرگذاری بر روی مجموعه ارکان حاکمیتی نظام اثر مستقیم دارد.
در بحث تبلیغات انتخاباتی این موضوع اعلام شد و آقای سعید جلیلی گفت که این موضوع به من اطلاع داده شد و من رأسا تصمیم گرفتم. در واقع خیلی اهمیتی ندارد که چه کسی دستور این عملیات را داده است. اطلاعات دقیق به هر کسی برسد قاعده این است که فرد دستور دهنده بتواند تصمیم را درست بگیرد.
اینکه آقای سعید جلیلی دستور داده و آقای مصلحی دستور را گرفته و کار انجام شده، نمیشود خیلی اعلامنظر کرد، چون در انتخابات معمولا اینطور است و خیلی هم اهمیت ندارد که چه کسی این دستور را داده است. شاید دستور داده میشد و ممکن بود ارتش خدای ناکرده یک درصد دیر پروازش را بلند میکرد و ریگی از مرز هوایی کشور خارج میشد.
الحمدالله یکی از علل موفقیت بزرگ این کیس، به جهت اطلاعاتی 50 درصد با ما بود و 50 درصد مابقی تمامی ارکان نظام بودند که کنار هم آمدند و این موضوع را پذیرفتند و آن را عملیاتی کردند و این بسیار مهمتر است.
من اکنون دقیقترین اطلاعات را به شما میدهم که فلان فرمانده و رهبر گروه تروریستی در فلان نقطه تهران حضور دارد. اینکه شما بپذیرید و آن را عملیاتی کرده و با آن برخورد کنید مهمتر از خود اطلاعات است و مهمترش این است که بتوانیم این موضوع را اجرایی کنیم.
چقدر زمان بود تا هواپیمای مسافربری قرقیزستان از کشور خارج شود؟
- نظر دوستان ارتش این بود که هواپیمای حامل ریگی از اصفهان عبور کرده بود و شاید حوالی یزد و کرمان رسیده بود و در طی مسیر هوایی حدود 10 دقیقه دیگر ممکن بود از مرز هوایی ایران خارج شود. هواپیمای مسافربری قرقیزستان حدود 1 ساعت و 20 دقیقه روی آسمان بود.
در طی این یک ساعت و 20 دقیقه جنگندهها در حال تعقیب هواپیمای حامل ریگی بودند؟
- خیر، سرضرب که هواپیما وارد حریم هوایی کشور شد جنگندههای نیروی هوایی ارتش بلند شدند. جنگندهها از پایگاه نهم شکاری بندرعباس حرکت کرده و در حوالی اصفهان سوختگیری کردند و بالاخره به هواپیمای مسافربری حامل ریگی رسیدند که این هواپیما از یک مسیر نیز عبور کرده بود.
اینکه دستگاه اطلاعاتی ایران میتواند فردی را که مورد حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس هست را از چنگ آنها در بیاورد و به دام بیاندازد کار بسیار بزرگی است.
-این عملیات فوقالعادهای بود که در جهان صورت گرفت. همیشه در تمامی دورانها وقتی کشورها میخواستند با یک تروریست مقابله کنند وی را میکشتند. این در حالی است که این تروریست را پس از دادن تلفاتهای فراوان گوشهای دستگیر کرده و آن را میکشند.
شاید به قول اسرائیلیها دقیقترین کار را آنها انجام میدهند که به خانه فردی میریزند و وی را پس از اینکه همه متوجه شدهاند ربایش میکنند که اینگونه اقدامات انسانی و اطلاعاتی نیست.
شاید ما هم این هنر را داشته باشیم و به خانه فردی بریزیم و وی را از خانه بیرون بکشیم که این گونه اقدامات هنر نیست. هنر این است که بتوانیم تروریستی را که با سرویسهای اطلاعاتی که با ایران عناد دارند و پشت سر این تروریست هستند و از وی حمایت کرده و وی را ساپورت مالی، امکاناتی و اطلاعاتی میکنند زنده و بدون هیچگونه تلفات دستگیر کنیم.
اینکه در قرارهای اطلاعاتی که با این تروریست گذاشته میشود و با استفاده از تقریبا تمامی پوششهای اطلاعاتی از گریم چهره گرفته تا گذرنامههای جعلی ریگی را میخواستند از کشور ثالثی به کشور ثالث دیگری منتقل کنند، ما وی را زیر ذرهبین قرار دهیم و بدون اینکه کسی کشته شود و یا آسیبی ببیند زنده دستگیر کنیم، واقعا در نوع خود بینظیر است.
البته وقتی هواپیمای حامل ریگی به زمین نشست از مسافران پرواز قرقیزستان عذرخواهی شد و به همه آنها هدیهای اعطا شد تا این موضوع تاخیر در رسیدنشان به مقصد از دلشان در آورده شود و تلاش کردیم تا به بازسازی روحی مسافران دست بزنیم.
اگرچه ریگی میگفت من صدای شلیک تیرهای اخطار جنگنده ایرانی را نمیشنیدم و گویا هم در داخل هواپیمای مسافربری صدای این شلیکها شنیده نمیشد، اما خلبان و کمکخلبان صحنه را کاملا مشاهده میکردند، اما خود ریگی میگفت که در داخل هواپیمای مسافربری من صدای شلیک جنگندهها را نشنیدم.
اوباما اینگونه ادعا میکرد که کار بزرگی انجام دادهاند. این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بالای سر جنازه بنلادن رسید، اما دیدیم که برای یک جنازه مرده چه کارهای تبلیغاتی انجام دادند که انگار آنها بنلادن را کشتهاند. این در حالی است که به اذعان همه سرویسهای اطلاعاتی و حتی پاکستانیها بنلادن قبل از عملیات آمریکاییها به دلیل بیماری کلیه مرده بود.
واقعا دیدیم که چه شلوغی کردند و در آخر اعلام کردند که بنلادن را ما کشتیم، اما اگر واقعا آمریکا هلیبرن کرده؟ آیا درست است؟ پاکستان که تابع دستورات آمریکا بود و خیلی از کشورها میتوانستند به آمریکا در این عملیات کمک کنند، اما چرا این کار را نکردند؟
هیچ کشور و هیچ سرویس اطلاعاتی در عملیات دستگیری ریگی به ما کمک نکرد. هیچ سرویس اطلاعاتی اعم از پاکستان و افغانستان در این عملیات ما را کمک نکردند.
آیا شما به این سرویسهای اطلاعاتی درخواست کمک داده بودید؟
- بله، این یک کار اطلاعاتی است. بالاخره با سرویس اطلاعاتی همسایه تبادلات اطلاعاتی وجود دارد. کما اینکه افغانیها و پاکستانیها هم از ما درخواستهایی دارند و تبادلاتی انجام میشود، اما در خصوص عملیات دستگیری ریگی این سرویسهای اطلاعاتی به ما کمک نکردند و حتی بعضا تلاش میکردند تا اطلاعات ریگی را مکتوم کنند.
نمیخواهم بگویم پاکستان هیچ کمکی نکرد. عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی را که آن موقع رسانهای هم شد، سرویس اطلاعاتی پاکستان با تلاشهایی که داشت تحویل ما داد. اما خود عبدالمالک به عنوان یک عنصر فرماندهی و عنصر ویژهای که حقیقتا به لحاظ شخصیتی هوش نسبی خوبی داشت و توان جمعآوری نیرو را داشت به این شکل زیر ضرب و برد اطلاعاتی ما قرار گرفت.
پس از عملیات دستگیری ریگی آیا پیامی از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر همانند روسیه دریافت کردید و این سرویسهای اطلاعاتی این عملیات را چگونه ارزیابی کردند؟
- در جلساتی که با آنها داشتیم و تبادلاتی که انجام میشد اعم از وزارتخارجه و رفتوآمدهایی که با برخی سرویسهای اطلاعاتی داریم، نوع این اقدام را پسندیده بودند و اعلام میکردند این عملیات منحصر به فرد بود و تا به حال به این شکل و بدون هیچگونه خونریزی چنین عملیاتی در دنیا انجام نشده است.
کشورها معمولا ادعای مبارزه با اقدامات تروریستی را دارند، اما برای دستگیری یک تروریست شاید دهها و صدها انسان بیگناه را میکشند، اما سرویس اطلاعاتی ایران بدون شلیک حتی یک تیر به سمت یک انسان بیگناه، فردی را که عامل خونریزی خیلیها بود را دستگیر کرد و قدرت اطلاعاتی کشورمان بدون کمک هیچ سرویس اطلاعاتی دیگری به منصه ظهور گذاشته شد و این خیلی مهم است.
الحمدلله در این موضوع مردم از نوع عملیات و پیروزی که رخ داد خیلی اظهار شادمانی کردند. مردم ما بیشتر برایمان ملاک بودند که الحمدلله فضای خیلی خوبی در کشور ایجاد شد.
دقیقا رصد ریگی را از چند وقت پیش از عملیات دستگیری آغاز کردید؟
- تقریبا از یک سال قبل رفت و آمدهایش را با سرویسهای اطلاعاتی دشمن تحت رصد داشتیم.
در خاک پاکستان و افغانستان ریگی را تحت نظر داشتید؟
تقریبا چون ارتباط وی با سرویسهای اطلاعاتی از جهتی برای ما مهمتر بود حدود 6 ماه قبل از دستگیری دیگر کاملا به وی نزدیک شده بودیم و خداوند لطف کرد و وی را در جایی دستگیر کردیم که هیچ بیگناهی کشته نشد.
پیش از این یک سال هم وی را تحت نظر داشتیم، اما اینکه به این نتیجه برسیم که میتوانیم وی را زنده دستگیر کنیم که بشود مستندسازی ارتباطاتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم را از خودش پرسید و از وی دریافت کرد، حدود 6 ماه قبل از دستگیری بود. یک سال پیش از عملیات دستگیری ریگی، وی چندین جا به کمینگاههای ما رفت.
کمینگاهها در داخل کشور بود و یا در خارج از کشور؟
-خیر، این کمینگاهها خارج از کشور و یا در حاشیه مرز بود.
ریگی هر جایی که نقل مکان میکرد به اتفاق خانوادهاش بود؟
- ریگی در برخی عملیاتها خودش حضور نداشت و گروههای حاشیهای عملیات انجام میدادند. ریگی عموما در مکانهایی حضور داشت که مردم بودند و به این وسیله برای خود حصار امنیتی ایجاد کرده بود و سعی میکرد بیشترین حفاظت را از خود داشته باشد، چون میدانست غیر از خودش کس دیگری مراقبش نیست و حتی سطح ملاقاتهایش را پایین آورده بود و ارتباطهای حضوری و سیستمی خود را محدود کرده بود.
خودش بود و چند نفری که محرم اسرارش بودند و به این وسیله تلاش داشت تا جانش را از بلایا به در ببرد، اما لطف خداوند با ما بود که این عملیات انجام شد.
خلبان هواپیمای مسافربری قرقیزستان پس از فرود اضطراری و پس از اینکه متوجه شد عبدالمالک ریگی در پرواز حضور دارد چه واکنشی از خود نشان داد؟
- خلبان ابتدا به ساکن مقاومت کرد و اعلام میکرد که این فرد مسافر ماست و نباید از پرواز پیاده شود که ما احکام بینالمللی برای دستگیری ریگی را در اختیار داشتیم و مهمتر اینکه «Wanted» در اختیار داشتیم و به لحاظ دیپلماتیک هم با قرقیزستان اقدامات دیپلماتیکی صورت گرفت.
قبل از عملیات دستگیری این اقدام دیپلماتیک با قرقیزستانیها انجام شد یا پس از انجام عملیات دستگیری؟
-خیر، پس از عملیات دستگیری. چون هنوز معلوم نبود که چه میشود و هرگونه اطلاعرسانی کار را خراب میکرد.
پس از عملیات دستگیری در چه فاصله زمانی موضوع را با دیپلماتهای قرقیزی مطرح کردید؟
- چند ساعت پس از دستگیری ریگی. این عملیات آخر شب بود. خلبان این سماجت را داشت تا مسافرش سوار هواپیما نشود حرکت نکند که با این اقدام دیپلماتیک موضوع حل شد.
ما تابع زور نیستیم که بگوییم باید حتما پرواز بدون ریگی حرکت کنی . به هر حال حق هر کشوری است و اگر احساس خطر از هواپیمایی بشود میتوان هواپیما را فرود آورد و رفع خطر کرد و سپس اجازه ادامه مسیر را دارد و طبق قانون بینالمللی این کار امکانپذیر است و ما نقض قوانین بینالمللی هوایی را انجام ندادیم. در ابتدای انقلاب اسلامی هم بسیاری از کشورها هواپیماهای کشورمان را مجبور به فرود اضطراری میکردند.
از حال و هوای ریگی در لحظهای که دستگیر شده بود و هنگامی که در حال انتقال بود توضیح دهید؟ واقعاً چهره ریگی در هنگام دستگیری وقتی در رسانهها منتشر شد، وحشتزده بود.
*مسئول پرونده ریگی در وزارت اطلاعات: ریگی خودش میگفت که من ترسیده بودم و به این موضوع اذعان داشت. پس از اینکه همکاران ما وی را به خارج هواپیما منتقل کردند گمان نمیکرد به این سادگی دستگیر شود. ریگی خودش میگفت حالا که دستگیر شدم تقاص این همه جنایت را خواهم داد.
برخورد همکاران ما که وی را دستگیر کردند و به خارج هواپیما منتقل کرده و سپس به زندان منتقل کردند برای ریگی بسیار جالب بود. فکر میکرد مانند خودش که یک انسان جانی است و مردم عادی را گروگان میگرفت و ماموران انتظامی را در گروگانگیریها و از ساعات اولیه آنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد و دست و پاهای آنان را با زنجیر میبست و کتک میزد، امکان میداد که همکاران ما هم این برخورد را با وی داشته باشند. این در حالی بود که ریگی خودش میگفت من از برخورد شما بسیار تعجب کردم و ای کاش 5 سال قبل گیر شما میافتادم. ریگی میگفت من در زندان فهمیدم که جمهوری اسلامی ایران جای دیگر و چیز دیگری است و من اشتباه کردم و ای کاش این جنایتها را مرتکب نمیشدم.
ریگی به شدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصا از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین (ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار به شدت پشیمان بود و میگفت مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم و مکررا این موضوع را تکرار میکرد.
عبدالمالک ریگی بسیار علاقمند به فلسفه بود، البته شاید فلسفه بردی در بسیاری از مذاهب ندارد.
ریگی میگفت در دو سه ماه قبل از دستگیریام علاقمند به کتابهای شهید مطهری شدم. ریگی اینگونه تعریف میکرد که در این اواخر یکی از کتابهای شهید مطهری را خواندم که این کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود. ناگهان در اواسط کتاب احساس کردم که دارم شیعه میشوم و کتاب را زدم به دیوار و گفتم «مطهری دیگر داری من را شیعه میکنی».
حالا این حرفها را ریگی در زندان میزد. اگر وی واقعا پشیمان شده بود باید بر میگشت و خود را تسلیم میکرد و جنایتهایش را کم میکرد، اما وی داشت میرفت که با آمریکاییها برای عملیاتها و ناامنیهای بعدی ببنند. ریگی اصلا در این فضا نبود که از راهی که رفته بازگردد. اینکه وی از راهی که رفته بود بازگشته و سپس ما وی را دستگیر کردیم، درست نیست.
در مدتی که ریگی در زندان بود پیغام به جایی داد تا پیگیر آزادیاش باشند؟
-خیر، همانطور که در برخی از فیلمهای منتشر شده مشاهده کردید ریگی پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد و آنهایی را که میدانست، گفت.
ریگی اخبار ما را تبدیل به اطلاع و یقین کرد. جاهایی که تردید و شک داشتیم و سندش هم موجود نبود را ریگی تبدیل به یقین کرد. ریگی به تنهایی با یک افسر اطلاعاتی سرویس اسرائیل و آمریکا ملاقات کرده بود و این موضوع را خود ریگی میدانست و آن افسر اطلاعاتی و در این خصوص نه عکس و نه فیلمی موجود بودنه چیز دیگر. ما تنها خبری داشتیم که ریگی در محلی با این افسر اطلاعاتی قرار ملاقات داشته که پس از دستگیری وی به تشریح جزئیات این دست از ملاقاتها پرداخت.
ریگی در اعترافات خود به نحوه حمایتهایی که سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از وی داشتند هم اشاره کرد؟
- آن چیزی که یک تروریست نیاز دارد حمایت سرویس اطلاعاتی متخاصم و پول است و این اعطای پول هم در قالب حمایت شکل میگیرد و بالاخره پول حلال مشکلات است.
در جریان به شهادت رساندن سردار شهید شوشتری و اقدامات تروریستی بعدی آیا ریگی اطلاعات محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل دریافت کرده بود؟
- بله، ریگی در سال 88 دستگیر شد. وی ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را از سالهای 83 و 84 آغاز کرد اما در ابتدا با یک یا دو واسطه بود و آرام آرام به این سرویسها نزدیکتر شد و در نتیجه جنایتهایش بیشتر شد.
در واقع پس از اقدامات تروریستی در مسجد جامع زاهدان که نزدیک به 350 شهید و مجروح داشت دیگر نوع اثرگذاری خود را بیشتر کرده بود.
در بحث به شهادت رساندن شهید شوشتری، ریگی اطلاع دقیق پیدا کرده بود و سرویسهای بیگانه هم برای ایجاد ناامنی پولهایی را به وی پرداخت کرده بودند. در این خصوص میان ریگی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تعریف کارهایی انجام میشد و در نتیجه اقداماتی تروریستی شکل میگرفت.
آیا ریگی اقدامات و برنامههای تروریستی بعدی را هم در نظر داشت و در اعترافاتش آنها را بازگو کرد؟ زمانبندی برای اقدامات تروریستی بعدی داشت؟
-بله، اما زمانبندی نشده بود. دستور کلی ایجاد ناامنی در داخل کشور بود و حمایتهای مالی هم میشد. در برخی از عملیاتها هم با سرویس اطلاعاتی دشمن طی ملاقاتهایی که داشت دستور میگرفت تا در فلان جای ایران و فلان مرز کشور عملیات تروریستی انجام دهد. بخشی از این صحبتها و اعترافهای ریگی در رسانهها آمده و بخش دیگری هم نیامده که آرامآرام آنها هم اعلام میشوند.
تاثیر عملیات دستگیری ریگی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در فضای بینالمللی چگونه بود؟
- اولین تاثیر بحث نوع عملیات بود که بر روی اشرار منطقه اثر گذاشت و این شکل عمیلیات به شدت اشرار منطقه را وحشتزده کرد و در اذعانهای مختلفی که داشتند بارها به این موضوع اشاره کردند.
اثر دیگری که این عملیات در منطقه گذاشت کلاس اطلاعاتی ما را به حمدالله بالا برد و همه اینها عنایت خداوند و امام زمان (عج) و به برکت خون شهدا بود.
اینکه اطلاعاتی به شما برسد و همکاریهای لازم انجام بشود و اخبار دقیق شده و هواپیمای ارتش پرواز کند و هواپیمای حامل ریگی را فرود بیاورد. اگر اینا را کنار همدیگر قرار دهیم جز توکل به خدا و به برکت خون شهدا نبود.
در جامعه جهانی اولین لذت را مردم کشورمان بردند و خیلی خوشحال شدند. مردم شرق کشور خیلی خوشحال شدند، به خصوص خانواده شهدا، مجروحان و آسیبدیدهها به شدت خوشحال بودند که برای ما بسیار ارزشمند بود و شاید این خانوادهها یادشان رفت که شهید دادهاند چون از این نوع اقدام خوشحال بودند. واقعا تبریکها و و تقدیرهای فراوانی از وزارت اطلاعات شد و پس از آن نیز در عرصه بینالمللی و جهانی کشورهای مختلف از ما تشکر کردند که این نوع اقدام صورت گرفت . این کشورها اعلام میکردند که ما هم دوست داریم از اینگونه اقدامات در مقابله با تروریستها انجام دهیم و باید چکار کنیم و چگونه جلو برویم.
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید؟
- انشاءالله دعا کنیم که 5 مرزبان کشورمان که به تازگی به گروگان گرفته شدهاند به سلامتی به کشور بازگردند و امیدواریم کشور پاکستان در این خصوص همکاریهای لازم را داشته باشد.
کد خبر: ۲۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
صبح روز بیست و سوم بهمن ماه وقتی دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت مریم (ع) در شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شدند پیکر نوجوانی را دیدند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان است.آوای دنا-مریم نظری در اعتماد نوشت:پلیس معتقد است نوجوانی به نام «رضا» که جسدش صبح بیست و سوم بهمن ماه، در حیاط دبیرستانی دخترانه در شهر سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد به تیرهای دروازه حلق آویز پیدا شده، دست به خودکشی زده است اما خانواده این نوجوان، می گویند که او نوجوانی سرزنده بوده است.
علاوه بر آن، آنها با توجه به آنچه در صحنه دیده اند ادعای خودکشی را رد کرده اند. به گفته برادر بزرگ تر «رضا» که خود پزشک متخصص است، آنها به این دلیل آویختن او از دار را صحنه سازی می دانند که نه تنها نوک پاهای این نوجوان روی زمین بود، بلکه او هنوز دمپایی هایش را به پا داشت و بلوک سیمانی که کنار او قرار داشت بر زمین نیفتاده بود.
برادر رضا به «اعتماد» گفت: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بود. دیدم که افراد غیر مسوول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.
پلیس گفت انگشت نگاری انجام شده است ما هم خیال مان راحت شد اما بعدا فهمیدیم منظور ما، انگشت نگاری از تیرک دروازه فوتسال بوده است و منظور آنها انگشت نگاری از جسد. » او ادامه داد: «بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پایش قرار داده بوده هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبود و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده بود.
با توجه به اینکه «رضا» حدود 40 کیلوگرم وزن داشت بعید می دانم در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کند. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبود. ما چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن مشاهده کردیم که همانجا برای آزمایش دی ان ای تحویل پلیس داده شد.» از لحظه یی که حوالی ساعت 7 صبح بیست و سوم بهمن ماه، صدایی مردانه از پشت تلفن به پدر و مادر «رضا» خبر داد پسر چهارده ساله شان در حیاط دبیرستانی دخترانه حلق آویز شده تا زمانی که آنها به در مدرسه رسیدند خدا می داند چه افکاری از سرشان گذشت.
اما این خبر واقعیت داشت. پسرشان آن جا آویزان بود. شال گردنی دخترانه که از یکسو بر گلوی رضا گره خورده بود و از طرف دیگر بر تیرک افقی دروازه فوتسال بسته شده بود از مرگ کوچک ترین فرزندشان خبر می داد.
صبح روز بیست و سوم بهمن ماه وقتی دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت مریم (ع) در شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شدند پیکر نوجوانی را دیدند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان است. این نوجوان با یک شال گردن دار زده شده بود. با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه یی که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بود برای آنها تداعی می شد. به گفته یکی از این دانش آموزان پیش از این گاهی حیواناتی که دار زده شده بودند در حیاط مدرسه دیده می شد.
او به اعتماد گفت: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. » یکی از اهالی سوق که مایل به ذکر نامش نبود نیز در گفت وگو با اعتماد گفت: «کاملادر جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه یی را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد. » این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.
هرچند مسوولان انتظامی شهرستان کهگیلویه در گفت وگو با اعتماد، این واقعه را خودکشی اعلام کرده اند اما خانواده این نوجوان هرگونه احتمال خودکشی را رد کرده اند. در حالی که سرهنگ خشنود، رییس پلیس آگاهی شهرستان کهگیلویه در پاسخ به اعتماد از وجود چنین پرونده یی ابراز بی اطلاعی کرد، سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه در گفت وگو با اعتماد گفت: «این موضوع تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است.
با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند. » او ادامه داد: «خانواده اش می گویند که اگر این نوجوان خودکشی کرده چرا نوک پاهایش بر روی زمین است؟ اما بر اساس تجربه می گویم که وقتی جنازه یی چند ساعت از یک شال آویزان باشد، امکان کش آمدن شال گردن وجود دارد.
این جنازه هم چند ساعت در آن جا آویزان بوده است.»تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه یی دهان به دهان چرخید. شایعه یی که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد. حتی سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رییس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در این باره به «اعتماد» گفت: «هنوز تحقیقات در این باره نهایی نشده است البته شایعاتی هم شنیده می شود.
ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه شده بوده است و برای آنکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده دست به این اقدام زده است.
اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند. » با این همه برادر رضا این ماجرای مطرح شده را از اساس شایعه خواند. او گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله یی نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود او هنوز در دنیای کودکی بود.»بنا بر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله یی خود در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی کرده و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند.
این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان 14 ساله مطلع نیست.
برادر رضا به اعتماد گفت: «خانه ها در شهرستان سوق عمدتا بزرگ هستند. خانه پدری ما هم خانه بزرگی است. رضا گاهی در اتاق در کنار پدر می خوابید و گاهی در اتاقی دیگر در کنار مادر. آن شب هر کدام از والدین گمان می کردند که او در کنار دیگری به خواب رفته است. » به گفته برادر رضا که خود نیز جسد را مورد معاینه قرار داده بود، با احتمال بالایی مرگ این نوجوان بین ساعت 12 شب تا یک بامداد اتفاق افتاده است. خانواده و دوستان رضا او را شاد توصیف کرده اند. او می خواست در رشته تجربی درس بخواند و مثل برادرش پزشک شود.
کد خبر: ۲۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
آوای دنا: دانشگاه پیامنور واحد لنده چند سالی است که راهاندازی شده و هم اکنون بیش از 600 نفر دانشجو در 3 رشته تحصیلی در آن مشغول به تحصیل هستند.اما علیرغم اینکه کلنگ این دانشگاه در سال 1390 در زمین ی به مساحت 5 و نیم هکتار و با اعتباری بالغ بر یک میلیارد و 750 میلیون ریال با زیر بنای 300 متر در دو طبقه به زمین زده شده و تا حد سقف هرد دو طبقه روی ان کارشده ولی بیش از یکسالی است که عملیات احداث آن متوقف گردیده است.
لذا با توجه به نیاز مبرم این دانشگاه به فضای فیزیکی به منظور توسعه امکانات و تجهیزات مورد نیاز و همچنین گسترش سایر رشته ها در این دانشگاه امیدواریم مسولان عزیز حلاوت ناشی از تخصیص این دانشگاه به شهرستان لنده را به تلخی ناشی از دربه دری آن معاوضه ننمایند و هر چه زودتر نسبت به شروع و تکمیل این پروژه اقدام نمایند.
گفتنی است هم اکنون این دانشگاه ساعت کلاسی خود را در دبیرستان پروین اعتصامی لنده برگزار می نماید.
کد خبر: ۲۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۱
ما اسکوچیچ را به شام دعوت کردیم چون در هتل ما بود و این پیروزی هم مبارکش باشد که 4 گل هم به ما زد.
امیر قلعهنویی پس از شکست 4 بر 2 مقابل استقلال در نشست خبری گفت: این برد را به مردم خوب انزلی، تیم ملوان و مربی باکلاسش تبریک میگویم. ملوان لیاقت این برد را داشت البته ما هم بدشانس بودیم که موقعیتهای گلمان از دست رفت. با این حال ملوان بهتر دوید و تاکتیکیتر دوید و حقش پیروزی بود هر چند شرایط زمین هم خیلی خوب نبود.وی در مورد اینکه استقلال قهرمانی را با این باخت از دست داده است، گفت: در حال حاضر یک امتیاز اختلاف داریم. پنج امتیاز که اختلاف ما نیست.سرمربی استقلال در مورد اینکه روز گذشته بعد از بازدید زمین آن را تائید کرده بود، گفت: گفتم اگر این شرایط باشد خوب است اما با بارش باران زمین شرایط باتلاقی پیدا کرد.قلعهنویی در مورد اینکه تا قبل از حضور در اولین بازی لیگ قهرمانان آسیا میتواند مشکلات استقلال را برطرف کند، گفت: ما مشکلی نداریم در یک بازی اتفاق افتاده و ملوان بهتر بازی کرد و پیروز شد. قطعا ما در آزادی بهتر بازی خواهیم کرد. در این مسابقه هم بعد از آنکه گل دوم را خوردیم خوب بازی کردیم اما موقعیتهای گلمان از دست رفت. در لیگ قهرمانان آسیا ما خسرو، آندو و مبعلی را داریم و قطعا این مدلی بازی نمیکنیم.وی در مورد اینکه آیا با مربی دیگر لیگ هم شام میخورد یا نه، گفت: بله اشکالی دارد؟ اسکوچیچ در هتل ما بود و ما او را به شام دعوت کردیم حالا سوالم این است اگر نتیجه بر عکس میشد چه اتفاقی میافتاد. اگر ما پیروز میشدیم مثل بقیه حرفهای دیگر که در مورد جمشیدیان و نظری زده شد باز هم صحبت میکردند. ما ایرانیها میهماننواز هستیم و او در هتل ما بود و به شام دعوتش کردیم. 10-15 سال است که در فوتبال ایران حرفهای کثیف زیادی زده میشود.وی ادامه داد: متاسفانه افکار کثیف و آدمهای کثیف در فوتبال ایران زیاد هستند که این سؤالات از درون آنها تراوش میکند. همین کریم بوستانی یک قهرمانی را در استقلال اهواز از من گرفت اما پس از آن همکار من شد.اگر در آن زمان ما قهرمان میشدیم باز هم این حرفهای کثیف زده میشد. همین افکار و آدمهای کثیف هستند که این حرفها را درمیآورند و فوتبال ایران به این روز انداختند که تعداد تماشاگران آن به 10 هزار تا و 2 هزار تا رسیده است. ما اسکوچیچ را به شام دعوت کردیم چون در هتل ما بود و این پیروزی هم مبارکش باشد که 4 گل هم به ما زد.
منبع/فارس
کد خبر: ۲۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۳۰
من توقعي از آقای روحانی نداشتم شايد انتظاري كه داشتم اين بود كه با توجه به تجربه 30 سال مديريتيام آقاي روحاني در برخي امور بيشتر از من مشورت ميگرفتند
کد خبر: ۲۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۳۰
از ميان نفرات فعلي استقلال آرش برهاني، پژمان نوري و محمدمهدي نظري هم موقعيت مطلوبي ندارند و خيلي بعيد است که امير آنها را براي فصل بعد حفظ کند.
به گزارش آوای دنا ، امير قلعهنويي که همواره ميگفت: «ما خوب نبوديم و کيلوها منم در زمين راه ميرفتند.» بعد از شکست تيمش در جامحذفي اينبار از خودش و اشتباهاتش گفت و البته تاکيد کرد که استقلال پير است و بايد جوان شود. اين حرف هاي امير در واقع يک هشدار بود و صدالبته بايد ديد آيا فصل بعد او خودش در استقلال مي ماند که تيم را جوان کند يا نه؟ چندي قبل علي فتح الله زاده هم به همکار ما گفت استقلال براي فصل جديد حتما بايد جوان شود چون ميانگين سني تيم زيادي بالاست. جالب اينکه نسبت به ابتداي همين فصل جاري امثال مجيدي و نکونام که ميانگين سني را بالا برده بودند ديگر در استقلال نيستند ولي باز هم آبيها زيادي پير هستند و اين مسئله انتقاد خود کادر فني را هم برانگيخته است.اگر فرض را بر اين بگذاريم که امير قلعهنويي در استقلال بماند بايد گفت جدايي امثال کارواليوي برزيلي (که انتظارات را برآورده نکرده)، اکبرپور، احمد جمشيديان، مهرداد اولادي، نيکبخت واحدي، آرش برهاني و حتي نفراتي چون نظري و پژمان نوري از جمع آبيپوشان محتمل است.جمشيديان در اکثر روزهاي برگزاري ليگ مصدوم بوده، کارواليو مثل لاوره نتوانست جاي خالي جباري را پر کند و اولادي و نيکبخت بسيار ضعيف ظاهر شدند.دي فقط يک گل به کاسپين قزوين در جامحذفي زد و نيکبخت هم يا نيمکتنشين بوده و يا اگر به ميدان رفته پراشتباه ظاهر شده است هر چند که گفته ميشود مبلغ قرارداد او از همه پايينتر است. از ميان نفرات فعلي استقلال آرش برهاني، پژمان نوري و محمدمهدي نظري هم موقعيت مطلوبي ندارند و خيلي بعيد است که امير آنها را براي فصل بعد حفظ کند.نوري اخيرا يک درگيري هم با اميرحسين صادقي داشت و آرش هم در اين فصل با امير قلعهنويي مشکلات زيادي داشت اما اخيرا کمي بيشتر بازي ميکند.ديگر بازيکني که کمکم بايد خودش را براي رفتن از استقلال آماده کند سياوش اکبرپور است که فصل ناموفقي را پشت سر ميگذارد. سياوش جزو بازيکناني است که در صورت رفتن قلعهنويي هم شانس زيادي براي ماندن در استقلال ندارد چون با خود امير آمده بود و جزو بازيکنان خاص او محسوب ميشود.علاوه بر نفرات فوق ماندن حنيف، ساموئل، قاضي، غلامنژاد و... در استقلال هم 50- 50 است و بايد گفت با اين تفاسير اسکلت اصلي استقلال در فصل جديد 94- 93 کلي تغيير خواهد کرد. طبق شنيدههاي ما باشگاه بيشتر درصدد حفظ امثال رحمتي، صادقي، حيدري، بيگزاده، آندو و... است که از ميان اين نفرات هم احتمال حضور خسرو و آندو در تيمهاي خارجي وجود دارد.حالا بايد ديد آيا فتح الله زاده در استقلال ميماند تا دوباره در فصل نقلوانتقالات با بمبهاي پر سروصداي خود استقلال را در کانون اخبار قرار دهد يا وزارت ورزش مدير موردنظر خودش را جايگزين او ميکند. البته ماندن يا رفتن قلعهنويي هم در تغيير چهره استقلال بسيار موثر خواهد بود و او اگر بماند احتمالا نفرات مورد نظر خودش را جايگزين جداشدهها خواهد کرد.خراسان ورزشی
کد خبر: ۲۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
من افراطیام!یک افراطی امام ندیده! من خاطره از امام ندارم...من خیلی بیشتر از تعداد سالهای عمرم تهدید شنیدهام که گزینهها روی میز است...اما شنیدهام از همان امامی که ندیدهام! «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»به گزارش آوای دنا، وبلاگ سوره تماشا نوشت: سپاس خدایی را که عزیز است و رحیم...حکیم است و علیم...همان خدای ملیک مقتدر... همان خدای مدبر الامور که مقالید آسمان در دست اوست...سپاس..سپاس که ما را مسلمان آفرید و نعمت حیات بخشید در عصر جمهوری اسلامی، زیر سایه ولایت... به حب امامت...من امام ندیدهام!من ۱۵ خرداد ۴۲ ندیدهام!اما شنیدهام که: «سربازان من اکنون در گهوارهها خفتهاند...»من ۲۲بهمن ۵۷ ندیدهام!اما شنیدهام که: «انقلاب ما انفجار نور بود...»من ۱۳ آبان ۵۸ ندیدهام!اما شنیدهام که : «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود...»من ۵ اردیبهشت ۵۹ ندیدهام!اما شنیدهام که : «این شنها لشکر خدا بود...»من ۳ خرداد ۶۱ ندیدهام!اما شنیدهام که: «خرمشهر را خدا آزاد کرد...»من ۱۴ خرداد ۶۸ ندیدهام!من چشم که باز کردهام، امام را ندیدهام...شنیده ام صدای لرزان «حیاتی» را که انالله و انا الیه راجعون... اما ندیدهام امام رامن جنگ ندیدهام... صدای آژیر خطر نشنیدهام، به پناهگاه نرفتهاممن سن و سالم از سابقه مبارزاتی خیلیها کمتر است!من اولین بار نام امام را «امام» نگذاشتهام...من چشم که باز کردهام به جای جماران و روح خدا، حسینیهای دیدهام با نام خمینی... به جای روح خدا، سید علی را دیدهام...حضرت ماه را... او که یک «آه» بیشتر از خمینی دارد...من بزرگتر شدهام و او موی سپید کرده...سن و سال من از سابقه مبارزاتی خیلیها کمتر است اما افتخارم این است که سن و سالم برابری میکند با سالهای ولایت جانشین خلف پیر جماران...من امام را دیدهام در تمام این سالها...امام را در حسینیه امام خمینی دیدهاممن سن و سالم از سابقه مبارزاتی خیلیها کمتر است!اما «یک شبه انقلابی» نشدهام... من در ۲۲ بهمن ها قد کشیده ام!من جنگ تحمیلی ندیدهام و تا دلتان بخواهد جنگ تحلیلی دیدهاممن چمران و همت و باکری و خرازی ندیدهام... اما هنوز هم روز ترور صیاد را یادم هستمن تا دلتان بخواهد تزویر دیدهام و فتنهتا دلتان بخواهد تهدید دیدهام و تحریم...من سن و سالم از سابقه مبارزاتی خیلیها کمتر است!اما...من انقلابیام...من در ۲۲ بهمنها قد کشیدهام...من ۲۳ تیر ۷۸ دیدهاممن ۹ دی ۸۸ دیدهاممن مشارکت ۴۰ میلیونی ۸۸ را دیدهام و دهن کجی به قانون را...من با حساب همانها که سابقه مبارزاتیشان از سن و سال من بیشتر است رأی به بیقانونی دادهام...من فقط یک بیسوادم که هر سال ۲۲ بهمن قرار نانوشتهای دارم با روح خدا و خلف صالحش...من انقلابیام... من با «خدا» و «ناخدای با خدای کشتی انقلاب» بستهام نه با «کدخدا»...من چشمان معصوم علیرضا را به یک مشت دلار نمیفروشم...من افراطیام!یک افراطی امام ندیده!من خاطره از امام ندارم...من خیلی بیشتر از تعداد سالهای عمرم تهدید شنیدهام که گزینهها روی میز است...اما شنیدهام از همان امامی که ندیدهام!«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»من ایمان دارم که کلیدهای آسمانها و زمین از آن خداست...همان خدای ملیک مقتدر...
کد خبر: ۲۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۶
گفته شده که در چند مورد دختران دانش آموز اين دبيرستان در هنگام ورود به حياط مدرسه مشاهده کرده اند که چند پرنده از جمله چند کبوتر از ميلههاي ورزش اين مدرسه حلق آويز شده اند
آوای دنا-ابتکار:صبح روز چهارشنبه 23 بهمن(ديروز) دانش آموزان دبيرستان دخترانه حضرت مريم شهر سوق (شهرکوچکي در استان کهگيلويه و بويراحمد) هنگام ورود به حياط مدرسه با صحنه فجيعي روبه رو شدند؛ جسد نوجواني حدوداً 15 ساله به تيرک دروازه فوتبال زمين ورزش مدرسه به دار آويخته بود.
کد خبر: ۲۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۵
در دولت سازندگی در این استان سه سد کوثر، مارون و چم شیر احداث کردند با کدام عینک زدند؟ سد مارون را که با عینک خوزستان ساختند آن وقت شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده این استان هیچ بهره ای نمی برند، سد کوثر با عینک بوشهر و عسلویه احداث شده است
آوای دنا :حجتالاسلام سید"علیمحمد بزرگواری" در مراسم تکریم و معارفه روسای سازمان جهادکشاورزی استان افزود: استان کهگیلویه و بویراحمد محروم نیست بلکه ما را محروم نگه داشته اند و یا خودمان خودمان را محروم نگه داشتیم اصلا هم کاری به دولت طاغوت و شاه ندارم در دولت سازندگی در این استان سه سد کوثر، مارون و چم شیر احداث کردند با کدام عینک زدند؟ سد مارون را که با عینک خوزستان ساختند آن وقت شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده این استان هیچ بهره ای نمی برند، سد کوثر با عینک بوشهر و عسلویه احداث شده است.وی اظهارکرد: همانطوری که در این دولت رفتند سر مردم عسلویه را کلاه گذاشتند و هزاران هکتار زمین را با ثمن بحث خریدند که آلان مردم عسلویه فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است و کسانی که در تهران هستند و در دولت سازندگی سر دمدار بودند هماکنون این زمین ها را میلیاردی می فروشند.عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: سد "چم شیر" هم که در گچساران در حال احداث است به درد استان کهگیلویه و بویراحمد نمی خورد هم برای استان بوشهر است.بزرگواری تصریح کرد: سه سد تنگ سرخ، شیر و صیدون دیشموک جدید برای این استان تعریف شده که برای این سه سد یا می گویند بودجه نیست و یا می گویند مطالعات آنها انجام نشده و یا بحث 215 آن حل نشده است.وی ادامه داد: جهاد کشاورزی می تواند با کار جهادی برای دشت های لنده، کلاچو و دهدشت در کهگیلویه با ایجاد بند انحرافی این زمین ها را از نعمت آب کشاورزی برخوردار کند و از این همه رودخانه در استان کهگیلویه و بویراحمد می شود چنین کارهایی انجام داد.این عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی جهادکشاورزی بیان کرد: استان نگذارد که آبهای روان به راحتی از دسترس ما خارج نشوند و در بخش کشاورزی از آنها استفاده شود و منتظر احداث سد ها در این استان نباشد.بزرگواری عنوان کرد: به همه مدیرانی که از دولت قبل مسوولیت دارند و هم آنهایی که در دولت جدید مسوولیت قبل می کنند می گویم که دچار یأس و نو امیدی و مغرور و سر مستی نشوند.وی با بیان آیه ای از قرآن افزود: امیر المومنین(ع) فرموده اند؛ تمام زهد و تقوا در این آیه است (معنی فارسی آیه "نه از آنچه از دستا داده اید تأسف بخورید و نه از آنچه بدست می آورده اید مایه غرور شما شود" هم آنهایی که از دولت قبل بودند ناراحت و مأیوس نشوید و آینده هم هست و نه مدیرانی که دولت جدید می آیند غرور به آنان دست ندهد که ما تا 8سال دیگه مدیر هستیم.نماینده مردم شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی افزود: جهادگران خدمتگذاران بی منت هستند که امیدوارم رییس جدید استان نیز خود را وقف خدمتگذاری بی منت به مردم استان کند در راستای جهادگرانی که در 8 سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند و ما امروز بر سر سفره خون پاک آنان در امنیت کامل هستیم و جهادگران در آن روز که جنگ فیزیکی بود حضور داشتند و امروز که جنگ اقتصادی است نیز جهادگران حضور دارند.
ایسنا
کد خبر: ۲۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
اولین خبرنگاری که در صحنه کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا حاضر شد، یک زن آمریکایی بود که روایت دردناکی از این فاجعه انسانی دارد/کودکانی را دیدم که گلویشان پاره شده بود،..
کد خبر: ۲۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
آوای دنا :6 استان کردستان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، سیستان و بلوچستان و گیلان؛ بیکارترین استان های کشور هستند و بالاترین درصد از مجموع ۲.۴ میلیون بیکار فعلی را در خود جای داده اند. در این بین، ۴ استان از مجموع بیکارترین مناطق کشور در غرب ایران واقع شده و سهم شرق و شمال ایران نیز یک استان است.به گزارش مهر، چند وقت پیش علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد فاصله نرخ بیکاری در استان ها به ۱۳ درصد رسید، اما حالا مرکز آمار ایران گزارشی را ارائه کرده که این شکاف عجیب و فاصله معنادار بیکاری در استان ها به ۱۵ درصد در پاییز امسال رسیده است.به بیان ساده تر، در حالی که نرخ بیکاری در ۹ استان طی پاییز امسال کمتر از ۱۰ درصد بوده است، اما فاصله نرخ بیکاری در بهترین و بدترین بازار کار کشور به ۱۵ درصد رسیده است و این شکاف در سال های گذشته همچنان وجود داشته است.در تهران اما بالاترین تعداد شاغلان و همچنین بیکاران کشور دیده می شود. پایتخت در عین حالی که جمعیت فوق العاده بالایی از شاغلان کل کشور را در بخش های مختلف جای داده، همچنین تعداد زیادی از بیکاران را نیز دارد و تخمین زده می شود این تعداد در پاییز امسال به ۵۰۰ هزارنفر رسیده باشد.بیکاران پایتخت نشین۱۳ استان کشور هم اکنون از وضعیت بهتری نسبت به تهران در بازار کار قرار دارد و دارای تعداد کمتری از متقاضیان کار است که البته بخش عمده ای از آن به بالا بودن تمرکز جمعیت در تهران و مهاجرت بخشی از جمعیت همان استان ها به پایتخت در پی کار و زندگی برمی گردد.کارشناسان بازار کار معتقدند توزیع ناعادلانه فرصت ها و امکانات در کشور که در طول دهه های گذشته شکل گرفته و همچنین مهاجرت یکباره صدها هزار نفر به منظور زندگی در پایتخت؛ از عوامل اصلی بهم خوردن تعادل در بازارهای کار کشور است تا جایی که شکاف های معناداری به لحاظ فرصت ها در بازارهای مختلف کار استان ها مشاهده می شود و اینگونه نیست که دلیل بهتر بودن نرخ بیکاری در منطقه ای تلاش چشمگیر مردم آن بخش و بالا بودن نرخ بیکاری در منطقه ای دیگر، منفعل ماندن جمعیت آن باشد.در واقع نرفتن صنعت، توسعه نیافتگی و یا عدم امکان گسترش کشاورزی در برخی مناطق به دلایل اقلیمی و آب و هوایی و همچنین وجود برخی مزیت های طبیعی مانند نفت و گاز در جنوب ایران؛ باعث کشیده شدن متقاضیان کار به مناطق مختلف کشور در جستجوی کار می شود. اینگونه است که فردی مجبور می شود هزاران کیلومتر از محل سکونت اصلی خود دور شود تا بتواند از یک فرصت شغلی در گوشه دیگری از کشور بهره مند شود.مقایسه وضعیت نرخ های بیکاری در برخی استان های به شدت شبیه یکدیگر از لحاظ آب و هوایی، منطقه ای و برخورداری مانند گلستان و گیلان که در گذشته ای نه چندان دور همسایه نیز بوده اند نیز نتایج جالب و در عین حال قابل توجه برنامه ریزان را نشان می دهد.کوچ بیکاری به شمال و غرببه گزارش مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در استان گلستان در پاییز امسال ۴ درصد و در گیلان ۱۶.۴ درصد بوده است، یعنی گیلانی ها نسبت به گلستانی ها ۴ برابر بیشتر دغدغه بیکاری فرزندان خود را دارند و این معضل بزرگ اجتماعی را لمس می کنند! در هر صورت، پایتخت با وجود برخورداری از زمین ه های فراوان کار و جذابیت بازار اشتغال آن، از ۱۳ استان کشور وضعیت نامناسب تری دارد و با دو استان که یکی در همسایگی آن قرار دارد (البرز)، دارای وضعیت مشابهی است. آنچه که این روزها در کلانشهر تهران به چشم می خورد گسترش تصاعدی مشاغل خدماتی و زیرمجموعه های آن، تقریبا بی تاثیر بودن کشاورزی در اشتغال زایی این استان به ویژه برای شهر تهران و همچنین اشتغال گروه هایی در بنگاه های بخش خصوصی است.هرچند در گزارش های مرکز آمار ایران چیزی به عنوان دلایل کاهش بهتر بودن نرخ بیکاری در برخی مناطق کشور وجود ندارد، اما کارشناسان برخورداری آن مناطق از فرصت های بهتر شغلی، مزیت های منطقه ای، پایین بودن جمعیت و نوع نگرش مردم آن بخش ها نسبت به کار را از عوامل اصلی متفاوت بودن وضعیت بازار کار استان های کشور می دانند.در واقع اینکه مردم ساکن در یک منطقه از کشور به شغل چه نگاهی داشته باشند و اینکه آیا به انجام مشاغل مختلف و حتی رده پایین گرایش داشته باشند و یا برای دستیابی به مشاغل لوکس و مدیریتی و پشت میزنشینی تلاش کنند؛ باعث می شود تا در منطقه ای برخی کارها زمین بماند و کسی به آنها توجهی نداشته باشد و در برخی مناطق دیگر برای آنها متقاضی وجود داشته باشد.۶ استانی که محل تجمع بیکاران استبا این اوصاف در فصل سوم امسال استانهای گلستان با ۴ درصد، کرمان ۵.۴ درصد، هرمزگان ۵.۸ درصد، سمنان ۵.۹ درصد، یزد ۶.۵ درصد و همدان با ۶.۸ درصد بهترین بازارهای کار کشور را در اختیار داشته اند و کمترین نرخهای بیکاری به شرحی که گذشت، در آنها به ثبت رسیده است.از سوی دیگر، بازار کار در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان با ۱۳.۹ درصد، کهکیلویه و بویراحمد ۱۴.۷ درصد، کرمانشاه ۱۵.۹ درصد، کردستان ۱۶.۱، گیلان ۱۶.۴ و لرستان با ۱۸.۹ درصد؛ به شدت نامناسب و در شرایط تقاضای بالایی از سوی کارجویان برای اشتغال قرار دارد. در واقع باید گفت درصد بسیار بالایی از جمعیت ۲ میلیون و ۴۰۱ هزارنفری بیکاران پاییز امسال در این استان ها متمرکز شده اند. البته در این گروه از استان های دارای تعداد بالای بیکاران می توان به مازندران با ۱۲.۹ درصد، اصفهان ۱۲.۲ و اردبیل با ۱۲.۶ درصد هم اشاره کرد.به صورت کلی هم اکنون بیکاری اصلی کشور در استان های واقع در شمال و غرب کشور متمرکز شده و از این بابت استان های واقع در فلات مرکزی ایران از وضعیت به مراتب بهتری برخوردارند. درباره ۳ استان شمالی کشور نیز نکته قابل اهمیت وضعیت مناسب بیکاری در گلستان و وضعیت نامناسب در مازندران و گیلان است به نحوی که گیلان در جمع ۶ استان اول بیکار کشور قرار دارد.
کد خبر: ۲۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۱
کشف جنگل زیر زمین دشت کربلا / عکس
کد خبر: ۲۴۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
اگر امریکایی ها در موضوعی اقدام نمی کنند، علت آن، ناتوانی آنها است و نه عدم دشمنی. آنها گفتند اگر می توانستیم تار و پود صنعت هسته ای ایران را جدا می کردیم اما نمی توانیم
کد خبر: ۲۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
آوای دنا-حسین محمد زاده:
باسلام خدمت تمامی شهروندان شهر دهدشت و همچنین مسئولان محترم
با توجه به خبر یکی از دوستان مبنی بر قطع درختان دره سور دهدشت بر آن شدم تا اطلاع کاملتری پیدا کنم پس از تحقیق معلوم شد که تاکنون از پل کنار سمغون تا کنار دفتر صدا و سیما تمامی درختان حاشیه دره سور قطع گردید که از دم همه را زدند که شامل کلیه درختان کوچک و بزرگ می شد و حتی یک دونه را هم نذاشتند .
مورد دوم قطع تعدادی از درختان دشت مازه بود مورد سوم هم قطع درختان پارک جنگلی دهدشت بود ( پارک پشت بنیاد شهید و جنب اداره راه) مورد چهارم هم قطع درختان دره خشاب سوق بود مورد پنجم هم قطع موردی درختان حاشیه جاده های خروجی شهر هم بسمت تلیون هم بسمت بهبهان بود .
در تماسی که با منابع طبیعی گرفته شد ادعا گردید که به علت پیری درختان انها را قطع می کنیم و خودشان مجدد می اید که با ذکر دلایلی به رد این حرف می پردازم از انجا که این درختان در سالهای قبل توسط بچه های دبیرستانهای دهدشت و بسیجیان و همکاری سپاه و منابع طبیعی وقت کاشته شدند و عملآ به یک منبع ملی تبدیل شدند و از طرفی سالیان طول کشید تا این درختان با این قد و قامت برسند حالا یک شبه بخاطر چند تومن انها را قطع کردند در پاسخ ما منابع طبیعی گفت که این درختان پس از 4-5 سال مجددن می ایند .
من به قطع یقین می گویم از هزار درخت قطع شده شاید حتی بیست تای اونا هم نمی ایند زیرا اونها را از ریشه قطع می کنند و معمولن درختی که قرار است مجددن رشد کند از حدود نیم متر با بالا اون قطع می کنند تا جوانه های بدنه اون مجددن تبدیل به شاخه شوند در حالی که این درختان را از ته زمین زدند و در واقع اونو ریشه کن کردند بعدش هم وقتی درختان را قطع می کنند شاخه و برگ اونا را در همان جا می سوزونند که دیگه هیچی باقی نمی مونه ضمن انکه صاحبان زمین های کنار دره سور هم اقدام به شخم زدن این زمین می کنند پس عملآ امکان روئیدن وجود ندارد اما در پاسخ به اینکه اونها پیر هستند من به جرئت قسم می خورم که از هزار تا درخت حتی 30 تای اونها هم پیر نبود اخه این که دیگه همه می تونید ببینید هم با نگاه به مقطع درختان بریده شده هم با نگاه با سایر درختان باقی مونده در نتیجه تنها دلیل مشخص شده این است که انها را به فردی پیمانکار دادند تا با گرفتن مبلغی اونا را قطع نماید و به گفته عده ای 100 ملیون گرفتند به گفته عده ای دیگر هر تن 30 هزار تومان .
حالا خودتان تصویر نمایید که هزاران هزار اصله درخت را بخاطر چند تومن قطع کردند ایا باید این مردم غیور و مسئولین خدمتگزار صرفن به خاطر چند تومن شاهد قطع هزاران اصله درخت باشند.
بنده ابتدا از تمامی اقشار شهر دهدشت و همچنین فرماندار و امام جمعه و نماینده مردم ،شورای شهر ،دادگستری و همه و همه انتظار برخورد شدید با متخلفین و جلوگیری از قطع درختان و هچنین با توجه به نزدیک شدن به روز درختکاری همه و همه دست بدست هم دهیم و با کاشتن درختان مجددن شهر را سرسبز نمائیم.
درست هست که الان فصل زمستان و سرماست ولی باید یادمان باشد که گرمای تابستان سال به سال بدتر و بدتر می شه و اگر ما با کاشت درختان که به ریه های زمین شهرت دارند به پاکی هوا کمک نکنیم سرانجام چند سال دیگر به شهری سوخته تبدیل خواهیم شد.
کد خبر: ۲۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
بدون شک این اقدام شهردار جوان لنده در راستای واگذاری زمین و همچنین پیشنهاد دلسوزانه و ارزشی ایشان موجی از امید و نشاط را در بین مردم ولایتمدار و فرهنگ دوست شهرستان لنده ایجاد نموده است
کد خبر: ۲۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
كساني كه به زمين و زمان خورده مي گيرند و نافشان را با نقد بريده اند در مدت زمان بيش از 5ماه نتوانستند يك نفر را انتخاب كنند و رودر رو براي هم سنگر مي گيرند تخريب مي كنند و باند و دسته مي سازند و سر انجام همه اين كارها مي شود انتخاب نيرويي غير بومي
کد خبر: ۲۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۳۰