شب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم».
به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، این تنها شرح یک شب از سی و چند سال زندگی پرغصه همسران جانبازان اعصاب و روان است؛ زنان رنج کشیده و صبوری که سال ها بعد از به پایان رسیدن جنگ، درگیر جنگی بی سر و صدا و فرساینده در خانه های خود هستند.
نگهداری از جانباز اعصاب و روان آسان نیست. عملا دیگر نمی توان به چشم «همسر» به او نگاه کرد. بیمار است و بیشتر از همسر، پرستار می خواهد. اما کدام پرستار است که شب تا صبح نقش اسیر عراقی را بازی کند، با حمله های عصبی و عوارض ناشی از آن، مثل کتک و ناسزا و شکستن اثاث خانه و ... کنار بیاید، به دنبال داروهایش تا مرز اسرائیل برود و دم هم نزند و در ازای این همه؟ هیچ. شاید گاهی تقدیری از سوی بنیاد شهید، شهرداری یا نهادهای دیگر که آن هم باعث دلخوشی این رزمنده های واقعی است.
آنقدر به بیمارستان رفتم تا خودم هم مریض شدم52 ساله است. اما بیشتر از سنش به نظر می رسد. سختی های زندگی با جمشید، جانباز اعصاب و روان و شیمیایی در 27 سال گذشته پیرش کرده. 27 سال پیش، عملیات فاو، سلامتی همسرش را از او گرفت و حالا همسرش است که جنگ را به جای او ادامه می دهد «مشکلات خیلی زیاد است، به خصوص بیمارستان رفتن ها آنقدر زیاد شد که دیگر خودم هم روانه بیمارستان شدم». می گوید به خاطر اجر ثوابش این سال ها را تحمل کرده.
اما یک بار نزدیک بوده طاقتش تمام شود و آن وقتی بوده که جمشید از خانه خارج شده و به قم رفته و به خاطر حواس پرتی سه روز در قبرستان ها خوابیده «وقتی پیدایش کردیم، فرقی با یک مرده نداشت. از طریق جهاد ساوه پیدایش کرده و تحویل کلانتری داده بودند. روزی که پیدا شد، من در حال خودم نبودم. یک بچه کوچک هم داشتم و بدترین لحظه ام بود وقتی او را در آن حالت دیدم. همه برایم سر تکان می دادند. گمشده داشتن خیلی سخت است»
سه فرزند دارد. دو تا قبل از مجروح شدن پدرشان به دنیا آمده اند و یکی بعد از آن. اما از جمشید کاری برای تربیت آنها ساخته نیست «شوهر من مثل یک تکه گوشت است و کاری برای کمک به بزرگ کردن بچه ها از دستش برنمی آید. ریه هایش هم ناراحت است و نمی تواند کار کند».
خسته ام، اما به خاطر خدا و بچه ها تحمل می کنممحمود 49 ساله است، سال 62 در عملیات مجروح شده و شیمیایی است، اما به نظر همسرش، جانباز اعصاب و روان هم هست. زن 42 ساله ای که هنوز جوان است، اما دلش از سختی های زندگی و مبارزه یک تنه با این همه مشکل بدجوری پر است «در بیمارستان بستری نیست، اما فرقی با یک بیمار بستری ندارد. تنگی نفس دارد. عروسی نمی آید، در مراسم عزا زود می گوید بلند شو برویم، اینجا هوا آلوده است و اعصابش به هم می ریزد».
محمود پدر سه فرزند است «یکی از بچه ها بعد از جانباز شدن پدرش به دنیا آمده است. بچه ها می گویند باید با وی کنار آمد، چون مریض است. اما همه مان از این وضعیت به تنگ آمده ایم. وقتی دختر من می خواست ازدواج کند، بارها تقاضا و التماس کردم تا برای تهیه جهیزیه او کمکمان کنند، اما هیچ فایده ای نداشت».
این تنها مشکل همسر محمود نیست. دارو و درمان بزرگترین مشکل اوست «هزینه های درمان را بیمه می دهد، اما داروهایش گیر نمی آید. علاوه بر این باید در بیمارستان در بخش مغز و اعصاب و مشاوره بستری باشد».
وضعیت محمود از بقیه قدری بهتر است، چون می تواند به سر کار برود، اما... «در هوای گرم و آلوده نمی تواند کار کند. در جهاد کشاورزی کار می کند».
با این حال هیچ چیز بیشتر از بی اعتنایی های جامعه دلگیرش نمی کند؛ جامعه ای که محمود به خاطر امنیت و آسایش آنها به این روز افتاد «یک شب که حالش بد شد و خواستم او را به دکتر ببرم، نزدیک ولیعصر پلیس جلویم را گرفت تا جریمه ام کند. گفتم همسرم جانباز است، حالش بد شده و می خواهم او را به بیمارستان ببرم. پلیس خندید و گفت ما از این کلک ها زیاد دیده ایم! گفتم کارت شناسایی دارد و پلاک ماشین هم مشخص است، همسرم خودش هم بلند شد و با حال نزارش قدری تند با افسر پلیس صحبت کرد، پلیس هم گفت تو برو و فکر کن ما را گول زده ای! وقتی به بیمارستان رسیدم، دکتر گفت حالش خیلی بد است، چرا او را اینقدر دیر آورده ای؟ گفتم فقط یک ربع پلیس من را نگه داشت».
کیست که بتواند یک روز از این زندگی را تاب بیاورد؟ «خسته ام، دیگر بریده ام، اگر دارم تحمل می کنم، به خاطر بچه هایم و به خاطر رضای خدا است. فکر می کنم در کنار او دارم ایثار می کنم».
جنگ در خانه جانبازان ادامه داردشب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم».
همسرش روزی 48 نوع دارو می خورد. با این حال، درصد جانبازی او را کاهش هم داده اند «دکترها می گویند وضعیت او از یک جانباز شصت درصد هم بدتر است، اما درصد جانبازی او را از 24 درصد به 10 درصد رسانده اند. کمیسیون پزشکی بنیاد شهید می خواهد مرتب جانبازان را زیر دستگاه ببرد، در حالی که این کار برای سلامت آنها مضر است».
فرزندش او را درک نمی کند. می گوید «جنگ تمام شده، اما در خانه جانبازان جنگ ادامه دارد. ما فراموش شده ایم، اما ما نفس می کشیم و خدا شاهد است که ما هم زنده ایم».
از نهادهای مسئول دل پری دارد «من تعجب می کنم اگر مسئولان سراغی از ما بگیرند. اما بد نیست گاهی برای ما یک تجلیل بگذارند. ما افسرده ایم و جمعی را هم افسرده می کنیم».
هر جا می روم، اول درصد می پرسند!انگار درد و رنج جانبازی و مشکلات جسمانی کم است که مشکلات مالی هم به آن اضافه شود! «دختر بزرگ من دانشجوی ترم 5 عکاسی است و من نمی توانم برایش حتی یک دوربین بخرم. افسرده شده و روزی 38 تا قرص می خورد و بارها خواسته انصراف بدهد که من مانع شده ام. دو دختر سادات دارم، اما سقفی بالای سر نداریم. یک حاج آقای نیکوکار که رئیس یک درمانگاه است، با دیدن وضعیت ما دلش به رحم آمد و برایمان خانه ای گرفت، اما اگر فردا بگوید بلند شو، جایی را ندارم که بروم».
گلایه های فراوانی از مقررات خدمات رسانی به جانبازان بر اساس درصد جانبازی دارد «روزی که جنگ شد، نگفتند که قرار است درصد تعیین کنند، اما امروز به هر جا که برای طلب کمک می روم، اول درصد جانبازی همسرم را می پرسند!»
مسائل مالی این روزها جزو مصائب زندگی خیلی هاست، چه برسد به کسانی که هزینه های بستری و دارو و درمان هم دارند و نان آورشان هم قادر به کار کردن نیست. همسر رنج کشیده دیگری می گوید «در هشت سال دولت قبلی قرار بود حقوق جانبازان را زیاد کنند، اما این اتفاق نیفتاد. اکنون ماهی 2 میلیون و 300 هزار تومان حقوق می گیرم و زندگی 5 نفر و هزینه تحصیل دو فرزند دانشجویم را با این پول تامین می کنم».
زنگ در و تلفن مساوی است با حمله چاقویی!یک تلفن یا صدای زنگ در هم کافی است تا فرامرز را به هم بریزد و وقتی این اتفاق می افتد، زن و بچه اش از هیچ چیز، از کتک گرفته تا حمله با چاقو مصون نیستند «همسرم 48 ساله است. سرباز بوده و چهار سال در منطقه حضور داشته. هم شیمیایی است و هم جانباز اعصاب و روان. درخواست کردم او را برای وضعیت ریه اش به خارج اعزام کنند، اما گفتند ما جانبازان اعصاب و روان را اعزام نمی کنیم. برای همین درخواست کردیم پروفسور مهاجر و سمیعی در بیمارستان خاتم وی را درمان کنند.
یک میلیون و 400 هزار تومان از بنیاد شهید حقوق می گیرد که 400 هزار تومان آن برای حق پرستاری است، با این حال معتقد است جانبازان دستگاه های دیگر وضعیت بهتری دارند و قوانین درصد جانبازی دست و پای مسئولان را برای کمک به آنها بسته است.
برای داروهای همسرم تا مرز اسرائیل رفتممی توانی تصورش را کنی که برای تهیه داروهای همسرت مجبور شوی به هشت کشور و از جمله به داروخانه ای دورافتاده در مرز اسرائیل بروی؟ اگر نمی توانی، باید بگویم همسر محمدرضا این کار را کرده است «همسر من در سال62 در عملیات خیبر در جزیره مجنون شیمیایی شد؛ عملیاتی که شهردار تهران فرمانده آن بود. جانباز شیمیایی 70 درصد است. 15 سالش بوده که از بسیج رفته به جبهه و وقتی مجروح شد، بعد از مداوا در بیمارستان صحرایی به اهواز و بعد مشهد فرستاده شد و بعد به ارتش پیوست. اکنون ناخدا 2 نیروی دریایی است و همین مهرماه بازنشسته شد».
از رسیدگی ارتش راضی است «همه امور مربوط به همسرم را ارتش انجام می دهد و هزینه دارو و بیمه جانبازان را هم می پردازد. اما داروهای خاص را بنیاد شهید به ما می دهد یا در تهیه آنها کمکمان می کند». با این حال خودش هم از پا نمی نشیند و دنبال دارو تا کجاها که نمی رود «داروهای شوهرم را از آمریکا آورده ام و خودم هشت کشور را به دنبال دارو رفته ام و حتی دو بار به لبنان تا مرز اسرائیل رفته ام! چون در آن زمان، یعنی سال های 78- 79 در ایران دارو گیر نمی آمد و می گفتند فلان دارو تنها در داروخانه ای در مرز اسرائیل پیدا می شود. بسیاری از داروهایی که وارد ایران شد، به نام شوهر من وارد شد». می گوید در طول این سال ها، بیشترین سختی را برای تهیه دارو کشیده است «گاهی ساعت 3 نصفه شب از تهران به بوشهر می رسیدم تا یک دارو را بگیرم. از فرودگاه که بیرون می آمدم، جایی را نداشتم بروم و در وسط خیابان سرگردان می ماندم تا صبح فردا دارو را بگیرم و باز با پرواز برمی گشتم و ساعت یک نصفه شب به تهران می رسیدم و آن موقع شب هیچ کسی نبود که در فرودگاه به دنبالم بیاید».
از سیستم جدید رسیدگی پزشکی به جانبازان راضی نیست «قبلا هر نوع جانبازی یک پزشک خاص داشت، اما اکنون بر اساس مناطق تعیین شده، همه جانبازان باید به یک پزشک عمومی مراجعه کنند. این در حالی است که کمتر جانبازی شرایط همسر من را دارد که با 70 درصد شیمیایی، جانباز اعصاب و روان هم هست».
موقع حمله های عصبی محمدرضا، وضعیت همسر و فرزندش مثل خانواده بقیه جانبازان اعصاب و روان اسفبار است «همسرم من و بچه ها را بسیار کتک زده، اما من اصلا از این مسائل ناراحت نشده ام. اذیت های همسرم را به پای بیماری می گذارم. اما وقتی دکتر همسرم را جواب کرد و گفت او زیر چادر اکسیژن است و درمان ها رویش جواب نمی دهد و او را به خانه ببرید، یکی از سخت ترین لحظه هایم بود. در تمام این لحظه ها تنها بودم و هیچ کسی نبود که مرا حمایت کند. شب هایی را که من تا صبح بیدارم، کسی نمی بیند. همین چند شب پیش از خواب بلند شد و نفسش بند آمد. اما من از این رسیدگی ها ناراحت نیستم، این کارها را برای خودم کرده ام و فردای قیامت دلم خوش است که من همه تلاشم را کرده ام».
او یک پرستار دلسوز واقعی است، تا جایی که حتی در بیمارستان هم دلش نمی آید رسیدگی به همسرش را به پرستاران بسپارد «شوهرم از سال 70 تا 78 مرتب در بیمارستان ساسان بستری بود و تنها برای مرخصی به خانه می آمد. من هم همیشه یا در ناصرخسرو بودم یا از 6 صبح تا 10 شب به بیمارستان می رفتم تا شوهرم معتاد مورفینی نشود، زیرا پرستاران با اینکه دلسوز هستند، اما بالاخره انسان هستند و از نگهداری این گونه مریض ها خسته می شوند و راحت یک مورفین تزریق می کنند تا ساکتش کنند. به پرستار می گفتم اگر می خواهی غر بزنی، به من بزن، به شوهرم هیچ نگو و من همه کارهایت را انجام می دهم».
سخت تر از رسیدگی تمام وقت به کسی که کتک می زند و حمله می کند، تربیت فرزندی شایسته با وجود این مشکلات است و این کاری است که او به خوبی از پسش برآمده «پسرم بسیار صبور است. پدرش بارها شیشه آب را به سمت او پرتاب کرد و یک بار چنان موبایلش را به سمت بچه پرت کرد که به گونه اش خورد و اگر قدری بالاتر می خورد، بچه ام کور می شد. اما او هیچ نگفت».
«از بچگی وقتی به بچه ام می گفتیم می خواهی در چه رشته ای درس بخوانی؟ می گفت پزشکی تا بتوانم مراقب پدرم باشم. اکنون نیز در تهران پزشکی می خواند و یکی از بهترین دانشجویان و مراقب حال پدرش است. از کلاس 12 نفره آنها در پیش دانشگاهی که 11 نفرشان فرزند شاهد و ایثارگر بودند، فقط دو نفر در رشته پزشکی قبول شدند: پسر من و آن یک نفری که سهمیه ای نبود. اما هنوز دوستان فرزندم نمی دانند پدر او جانباز است، چون از بس مسائل در رسانه ها بد منعکس شده، همه فکر می کنند جانبازان عده ای سودجو هستند که کیسه دوخته اند. این در حالی است که اگر تنها به کمک سهمیه وارد دانشگاه شده، چطور الان هم بهترین نمرات را دارد؟!»
خانه ای را تصور کن که در آن نمی توانی بوی غذا یا عطر راه بیندازی، سروصدا کنی، شامپو یا صابون عطری بزنی و ... «ما الان یک نیمرو هم می خواهیم درست کنیم، نباید بویش دربیاید، چون برای همسرم بد است. وقتی به حمام می رود، نباید شامپو و صابون عطری استفاده کند، چون برایش بد است. بچه من وقتی می خواهد از خانه بیرون برود، باید دم در ادوکلن بزند تا بوی آن به پدرش نخورد، چون برایش بد است. لباس های شیمیایی ها باید نخی باشد، رژیم غذایی خاص دارند و سرخ کردنی و فست فود و خیلی چیزهای دیگر را نمی توانند بخورند».
به جز دارو، شیمیایی ها تنها به یک چیز دیگر بسیار نیاز دارند: آرامش. «جانبازان شیمیایی نمی توانند زیاد از خانه بیرون بروند، چون گرما، سرما، گردوغبار و آلودگی اذیتشان می کند. شوهرم گاهی هفته ای یک بار هم از خانه بیرون نمی رود. البته حق پرستاری به ما می دهند، اما من الان بیش از ده سال است که با بچه ام نتوانسته ام به پارک بروم.اما یک سری امکانات درمانی هست که به بهبود سلامتی آنها کمک می کند، مثلا آب درمانی، استخر و امکانات ورزشی که به وضعیت ریه آنها بهبود می بخشد. ما در خانه برای شوهرم جکوزی زده ایم و از وقتی این کار را کرده ایم، فیزیوتراپی و ماساژ ریه او بسیار راحت شده است».
همسر محمدرضا دبیر است، 21 سال سابقه کار دارد و با وجود مشکل قلبی، دلش نمی خواهد بازنشسته شود «خیلی ها به من می گویند خودت را بازنشسته کن، اما همین قدر که برای کار هم از خانه بیرون می روم، باعث می شود حال و هوایم عوض شود. زیرا می بینم بقیه هم مشکلات خاص خود را دارند و باعث می شود خدا را شکر کنم. ما همه مشکلاتی را که مردم دارند، داریم و این مشکل هم روی آن، البته من این را مشکل نمی دانم، بلکه نعمتی در خانه است که تنها قدری دست و پای ما را بسته است».
و در آخر؟ لبخندی معنی دار می زند و می گوید «هشت سال جنگ تمام شد، اما ما در خانه مان هر روز خاطره جنگ را داریم».
کد خبر: ۴۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۷
در رستوراني سنتي روي تخت هاي بزرگ به صورت دايره وار نشستيم و انواع خوراکي ايراني در فضا و حسي شاد بود و من انواع کباب ايراني و ماهي کبابي را امتحان کردم و حس بودن در محيطي سنتي برايمان خاطره انگيز شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش باشگاه خبرنگاران، کنت کوئين ديپلمات برجسته آمريکايي که رياست بنياد جهاني غذا را بر عهده دارد ماه گذشته به ايران سفر و در کرج در همايشي تحت عنوان بزرگداشت نورمن بورلاگ سخنراني کرد. کوئين پس از بازگشت به آمريکا در گفتگويي به بيان خاطراتي از اين سفر پرداخته است.وي با بيان اينکه از دريافت دعوتنامه براي سفر به ايران و سخنراني در مراسم بورلاگ متعجب شده است ميگويد:نميدانستم دکتر بورلاگ تا اين حد در ايران شناخته شده و مورد احترام است.
اين ديپلمات سابق آمريکا در ادامه به تمجيد از پذيرايي ايراني ها در دوران اقامتش پرداخته و ابراز ميکند: برخوردي بهتر از اين نميشد بکنند و هرکسي که با او ملاقات کرديم به گرمي مهمان نوازي کرد، مردم هم متعجب و هم خوشحال بودند که ما آمريکايي هستيم، وقتي ميگفتيم ما آمريکايي هستيم تعجب ميکردند.
وي به بيان تجارب خود از غذاهاي ايراني پرداخته و عنوان ميکند: در اين سفر فرصت داشتيم که بدون واسطه با فرهنگ ايران آشنا شويم و مردمي که مارا ميديدند ميخواستند به ما هديه بدهند مثلا وقتي همسر من در مهمانسرا انگشتر يکي از کارکنان زن را ديد و درباره زيبايي آن تعريف کرد آن خانم قصد داشت به اصرار انگشترش را به همسرم هديه دهد هرچند همسر من نپذيرفت اما اين حرکت زيبا به دل ما نشست.
کوئين در ادامه به خاطره رفتن به يک رستوران سنتي در اطراف کرج اشاره ميکند و ميگويد: در رستوراني سنتي روي تخت هاي بزرگ به صورت دايره وار نشستيم و انواع خوراکي ايراني در فضا و حسي شاد بود و من انواع کباب ايراني و ماهي کبابي را امتحان کردم و حس بودن در محيطي سنتي برايمان خاطره انگيز شد.
کوئين اضافه ميکند: غذاي ايراني را دوست داشتم و البته به خوردن نان و پنير و گردو عادت کرده بودم تا اينکه در نهايت همسرم مداخله کرد و جلوي زياده روي من را گرفت هرچند در نهايت با اضافه وزن از ايران برگشتم. اين ديپلمات سابق آمريکا در ادامه درباره روابط با ايران نيز اظهار ميکند: مسائل وضعيت جوي و آب، آموزش و تبادلات آموزشي زمينه هايي هستند که دو کشور ميتوانند همکاري بيشتري کنند، فرصت هايي در زمينه هاي ورزشي هم هست و خوب ميشود چند کشتي گير ايراني به آمريکا بيايند.
او سخنانش را اينگونه پايان ميدهد: با توجه به سفرم و ديدارم با برخي ايراني ها فکر ميکنم مردم ايران، مردم فوق العاده اي هستند و بسياري چيز ها ميتواند نقاط مشترک براي ايراني و آمريکايي ها باشد و ميتوانيم با هم از اين ها لذت ببريم.بي صبرانه منتظرم و اميدوارم گام هاي کوچکي که ما در اين سفر برداشتيم در سال هاي آينده منجر به تماس هاي بزرگ تري شود و ما موضوعاتي پيدا کنيم که ميتوانيم مشترکا انجام دهيم.
کد خبر: ۴۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲
المپیاد ورزشی درون مدرسهای به مناسبت هفته تربیت بدنی همزمان با سراسر کشور در شهرستان لنده برگزار شد
کد خبر: ۴۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶
رییس هیات تنیس روی میز شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران گفت: پارسا پیشیار ورزشکار خردسال این شهرستان در جمع 10 تنیس باز برتر کشور قرار گرفت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
محمد پیشیار روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: این بازیکن با درخشش در مسابقات آزاد تنیس روی میز خردسالان کشور درملکان تبریز به این مهم دست یافت.
وی اظهار کرد: در این مسابقات که با شرکت 49 تنیس باز از سراسر ایران برگزار شد پارسا پیشیار با کسب 14 امتیاز در رده دهم تنیس بازان برتر کشور قرار گفت.
رییس هیات تنیس روی میز شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران ابراز داشت: این مسابقات از روز 23 تا 25 مهر برگزار شد.
وی ابراز کرد: تیم باشگاه نفت و گاز گچساران با کسب 11 عنوان قهرمانی و دو مقام نایب قهرمانی در لیگ برتر تنیس روی میز کشور یکی از تیم های موفق این رشته ورزشی است و پارسا پیشیار عضو تیم پایه تنیس روی میز نفت و گاز گچساران است.
کد خبر: ۴۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶
همایش پیاده روی خانوادگی به مناسبت هفته تربیت بدنی و ورزش صبح امروز با حضور چشمگیرمردم ورزش دوست شهرستان لنده برگزار شد
کد خبر: ۴۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
ورزش هویت ملی ماست و ورزشکاران عموما باعث ایجاد نشاط و شادابی در جامعه می شوند
کد خبر: ۴۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
دولت قبل با اجرای طرح هدفمندی یارانهها، به موازات افزایش قیمت آب، برق و بنزین به مردم یارانه داد و ارادهاش بر این بود که با اجرای هر فاز از هدفمندی یارانهها، مقدار پرداخت یارانه نقدی را افزایش دهد و این بدحسابی بود ولی دولت شما برخلاف وعده شما، تلاش کرد تا مردم را از دریافت یارانه منصرف کند که با نه 97درصدی مردم روبرو شد و حالا در فاز دوم، بنزین، گاز و برق را گران کردید و یارانه دریافتی مردم را افزایش ندادید و خوشحال هستید که دولت خوش حسابی هستید؟! سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دولت بهار - محمد جوادی/ حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روحانی رئیس جمهور دولت یازدهم دیشب در مصاحبه زنده تلویزیونی گفت: «دولت در گذشته خوشحساب نبوده باید به یک دولت خوشحساب تبدیل شود.» در این باره سوالاتی وجود دارد:
دولت قبل به مردم قول داد که از حقوق هستهای آنها دفاع کند و با تمام وجود دفاع کرد و قدرتهای بزرگ را مأیوس کرد و متهم به بدحسابی میشود و شما قول دادید که ضمن حفظ دستاوردهای هستهای، به توافق کامل و جامع با غرب برسید و تحریمها بخشیده شود. اکنون شاهد آن هستیم ضمن آنکه همه دستاوردهای هستهای را متوقف کردهاید، به هیچ توافقی نرسیدید و تحریمها هم بخشیده نشده، خود و دولتتان را خوش حساب میدانید؟
دولت قبل به مردم قول داد که به آنها مسکن مهر بدهد و 6 میلیون مسکن مهر ساخت و بخش قابل توجهی از آن را به مردم تحویل داد. امروز دولت شما که متعهد شد طرح مسکن مهر را به پایان برساند ولی امروز آن را در همه کشور متوقف کرده و مردم را بلاتکلیف گذاشته و خوش حساب نامیده می شود؟
دولت قبل به مردم قول داد که با انجام سفرهای استانی و حذف بروکراسی اضافی همچون سازمان مدیریت و برنامهریزی به ساخت شهرها و استانهای محروم کشور سرعت بخشیده و چنین کرد و بدحساب نامیده شد. دولت شما به مردم قول داد که سازمان مدیریت و برنامهریزی را احیاء کند و پس از یکسال و نیم از گذشت دولتتان نه تنها هیچ قدمی برداشته نشده بلکه سخنگوی شما با لحنی تمسخر آمیز حکم دو معاونت رئیس جمهور برای خود را معادل تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی اعلام کرده و با روش ماستمالیزاسیون جواب خبرنگاران را میدهد. اکنون شما دولتتان را خوش قول و خوش حساب مینامید؟!
دولت گذشته به تمام کسانیکه بچهدار میشدند بلافاصله یارانه میداد ولی دولت شما با تأخیر شش ماهه و پس از فشار رسانهها شروع به دادن یارانه به تازه متولدین کرد. معنای کار دولت شما خوش حسابی است و معنای عمل به موقع دولت قبل بد حسابی است؟
دولت قبل با اجرای طرح هدفمندی یارانهها، به موازات افزایش قیمت آب، برق و بنزین به مردم یارانه داد و ارادهاش بر این بود که با اجرای هر فاز از هدفمندی یارانهها، مقدار پرداخت یارانه نقدی را افزایش دهد و این بدحسابی بود ولی دولت شما برخلاف وعده شما، تلاش کرد تا مردم را از دریافت یارانه منصرف کند که با نه 97درصدی مردم روبرو شد و حالا در فاز دوم، بنزین، گاز و برق را گران کردید و یارانه دریافتی مردم را افزایش ندادید و خوشحال هستید که دولت خوش حسابی هستید؟!
دولت قبل با یک مصوبه رئیس جمهور، هرگونه کارمزد از خرید بوسیله دستگاههای کارتخوان و همچنین پرداخت غیر حضوری قبوض را ممنوع کرد و از جانب شما به بدحسابی متهم میشود. امروز دولت شما که بدون مصوبه مجلس و بطور غیرقانونی از فروشندگان برای هر تراکنش کارمزد دریافت میکند، خوش حساب است؟!
دولت قبل به همه مردم سهام عدالت داد و سود و اصل سهام را ضمانت کرد و اتفاقا دولت بدحسابی نامیده میشود و دولت شما سهام عدالتی را که بصورت قانونی و کاملا شفاف و روشن به مردم داده شده، یک برگه بیاعتبار اعلام میکند و با یک جمله تعهد دولت به مردم را نایدیده میگیرد و دولت خوش حساب محسوب میشود!
دولت قبل به مردم قول نداد که مبالغی تحت عنوان عیدی بدهد ولی علاوه بر یارانه عیدی هم میداد آن هم با کرامت و با این وجود بدحساب نامیده شد ولی شما رسما در تبلیغات انتخاباتی به مردم قول دادید که علاوه بر یارانه نقدی سبد کالا هم بدهید و یکبار به برخی از آنها دادید و آن افتضاح در تاریخ ایران به ثبت رسید و یکباره متوقف شد. شما خوش حساب هستید؟
دولت قبل به مردم قولی در خصوص اختصاص سهمیه بنزین سفر عید و تابستان نداده بود ولی به مردم آسان میگرفت و به آنها سهمیه بنزین سفر میداد و حالا متهم به بدحسابی میشود و دولت شما که اصلا به خودش زحمت نمیدهد به این چیزها بیاندیشد و برای مردم امتیازی هرچند ناقابل قائل شود، خوش حساب نامیده میشود؟
دولت قبل در همه جای کشور در شهرهای بزرگ و کوچک به ساخت مجموعههای ورزشی و توسعه ورزش به دورترین نقاط کشور پرداخت و رتبه و تعداد مدال ایران را در بازیهای آسیایی و المپیک جهانی با یک رشد خیره کننده مواجه کرد و بدحساب نامیده میشود. دولت شما نه تنها حقوق ورزشکاران را نمیدهد بلکه برای آنها پاداشی هم قائل نمیشود و وزیر ورزشتان به قهرمان کشتی که از او انتقاد میکند میگوید "تو کی هستی که به من انتقاد میکنی" و رتبه ایران در بازیهای آسیایی را یک رتبه کاهش میدهد و خود را خوش حساب و موفق میداند و دولت قبل که برای قهرمانانش پاداشهای خوب در نظر میگرفت را بد حساب میداند؟!
کد خبر: ۴۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
چرا سیستم اداری ما برای همه چیز ادارات اهمیت قایل می شوند جز جسم و سلامت روحی و روانی کامندان اداری؟
کد خبر: ۴۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
بازی های آسیایی، هر 4 سال یک بار برگزار می شود و از 4 سال قبل که بازی های آسیایی گوانگژو تمام شده است ، دولت دهم برنامه ریزی های خود را برای این دوره از بازی های انجام داد و سه سال تلاش کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
عصر ایران نوشت: نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بیانیه ای ضمن تقدیر از ورزشکاران ایرانی که توانستند در بازی های آسیایی اینچئون افتخار آفرینی کنند، از مسؤولان وزارت ورزش و جوانان و به ویژه شخص وزیر به خاطر کسب این موفقیت، قدردانی کردند.این که مجلسی ها ، قدردان زحمات دیگران باشند، بسیار ارزشمند است. این، رویه بسیار ارزشمندی است که در کنار انتقادها و برخوردهای سلبی ، هر جا کار نیک، قدم مثبت و موفقیتی هم وجود داشته باشد، از عاملان آن ، سپاسگزاری شود چه آن که پاسداشت نیکی ها به دلیل مشوّق بودنش ، خود مصداقی از امر به معروف است.
از این رو ، ما نیز به نوبه خود به وزیر ورزش و جوانان ، مسؤولان این وزارتخانه، فدراسیون ها و ورزشکارانی که تلاش خود را برای سربلندی کشور انجام دادند، فارغ از این که چه نتایجی حاصل شد، خدا قوت و دست مریزاد می گوییم.در این میان ، آنچه باید بر سبیل انصاف و جوانمردی گفت این است که موفقیت کاروان ورزشی ایران در بازی های آسیایی، تنها به عملکرد مثبت مسؤولان کنونی مربوط نمی شود و تلاش های صورت گرفته در دولت قبلی نیز مقدمه این پیروزی ها بوده است.ورزش و نیل به رتبه های بالا در آن، نیازمند روندی طولانی مدت است و این گونه نیست که در یک سال گذشته که دولت جدید بر سر کار آمده ، همه مقدمات این پیروزی فراهم شده باشد. بازی های آسیایی، هر 4 سال یک بار برگزار می شود و از 4 سال قبل که بازی های آسیایی گوانگژو تمام شده است ، دولت دهم برنامه ریزی های خود را برای این دوره از بازی های انجام داد و سه سال تلاش کرد. دولت یازدهم نیز یک سال زحمت کشید و کوشش های قبلی را تکمیل کرد تا کاروان ورزشی ایران بتواند بیشترین مدال های طلا و نقره را در تاریخ حضورش در بازی های آسیایی به دست آورد.امید که همدلی ها و موفقیت ها فقط به میدان های ورزشی محدود نشود و در عرصه های سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و ... نیز شاهد آن باشیم.
کد خبر: ۴۶۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی در پیامی درخشش ورزشکاران ایرانی در بازیهای آسیایی را تبریک گفتند متن پیام رئیس جمهور به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم
درخشش مقتدرانه ورزشکاران کشورمان در بازیهای آسیایی «اینچئون» را به ملت بزرگ ایران، اعضای کاروان ورزشی ، مدیران و مربیان پر تلاش تبریک می گویم و زحمات همه آنان را ارج می نهم. بویژه آنکه، موفقیت قهرمانان عزیزمان با منش و اخلاق پهلوانی همراه بود.
کسب بیشترین مدال طلا از بازیهای آسیایی تاکنون، در حالی میسر شد که مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک با وحدت و هماهنگی رویکرد کیفی و حرفه ای را بر جهت گیری های کمّی ترجیح دادند.
همچنین از حضور تاریخی و موفقیت آمیز بانوان ورزشکار ایرانی که در عین پایبندی به شئونات اسلامی و ملی بر قلّه افتخار ایستادند و در کنار کسب مدال های بی سابقه، باور و توان زنان ایرانی را بار دیگر به تصویر کشیدند، قدردانی می نمایم.
امیدوارم با همت و عزم استوار همه جوانان با استعداد و عزیز ایران اسلامی، همواره شاهد موفقیت های بیش از پیش در تمام عرصه ها و میادین بین المللی باشیم.
حسن روحانیرییس جمهوری اسلامی ایران
کد خبر: ۴۵۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
در روز روشن نقش پرنیان صد قلم رنگ بر چهره جوانان اصفهانی خودنمایی میکند و قامت خیابانهای اصلی شهر به صحنه جولان پسرانی تبدیل شده که هر روز با رصد جدیدترین مدلهای آرایش سوپراستارها، ساعتها زمان خود را برای آرایش صورت و پیرایش مو در مقابل آیینه میگذرانند. دغدغه تغییر رنگ مو و یا استفاده از روشن کنندهها و ضد چروکهای آرایشی برای این عده تا حدی است که آنها را تا مرز بیهویتی و لبه تیز با خود بیگانگی به پیش میبرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به نظر میرسد بیش از آنکه معیار پسران و دختران ایرانی برای انتخاب نوع ظاهر بر پایه هنجارها و ارزشهای ملی و مذهبی کشور باشد بر مبنای خردهفرهنگهای وارداتی و ضد هنجارهایی استوار شده که درنتیجه ورود جوامع در حال توسعه در مسیر مدرنیته حاصل آمده است.
براساس آمارهای رسمی موجود هفت درصد مردان کشور از لوازم آرایشی استفاده میکنند، این در حالی است که بر اساس بررسیهای جهانی بازار لوازم آرایش در ایران دومین بازار بزرگ در منطقه بعد از کشور عربستان سعودی و هفتمین کشور در جهان است و آسیب شناسان اجتماعی یکی از دلایل عمده گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی را عدم مشارکت مؤثر پدر در فرزندپروری عنوان کردهاند، چرا که بروز این پدیده به طور مستمر کودکان را در مجاورت همزیستی مستقیم با مادران قرار میدهد و به صورت ناخودآگاه در خلق و خوی آنها تأثیر میگذارد.
عدم احساس خودباوری در مردان عامل استفاده آنها از لوازم آرایشی است
به اعتقاد کورش محمدی، آسیبشناس اجتماعی استفاده از لوازم آرایش توسط مردان ناشی از دلایل متفاوتی است، و عوامل روانشناختی و ارزشی، وجود شبکههای مجازی و الگوگیری جوانان از سوپراستارهای رشتههای مختلف هنری و ورزشی از جمله دلایل گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی است.
وی با مدنظر قرار دادن تأثیر عوامل روانشناختی و ارزشی افزود: کاهش سطح اعتماد به نفس عمومی در جامعه باعث میشود که افراد در مقایسه خود با دیگران به تصویری شکسته در آیینه وجودی خود دست یابند و این مسئله آنها را وادار میسازد تا به هر قیمتی برای یافتن ابزاری برای محبوب کردن خود در نگاه دیگران تلاش کنند.
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران گفت: این افراد به علت نداشتن احساس خودباوری، خود را دگرگون شده مییابند و از این رو برای برطرف کردن عقدهها و کمبودهای درونی خود به سمت خورده فرهنگهایی مانند استفاده از لوازم آرایشی روی میآورند چرا که به دلیل نداشتن مهارت کافی در پذیرش خود به دنبال ارائه تصویری متفاوت از خود واقعی به مخاطب هستند.
لزوم مراقبت فرهنگی از جامعه در زمان گذار
محمدی تصریح کرد: جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه صنعتی است و این مسئله طبیعی است که بسیاری از ارزشهای ایرانی درگذر زمان دچار دگرگونی شده یا حتی تغییر ماهیت دهند، بنابراین در این میان مراقبت فرهنگی از جامعه لازم و ضروری است اما با این وجود در این زمان حساس، متولیان فرهنگی با غفلت جامعه را به حال خود رها کردهاند.
وی ادامه داد: هر چند طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ایران توانسته در بسیاری از جنبههای زندگی اقتصادی پیشرفت کند و به قدرت قابل رقابتی در مقایسه با سایر کشورهای جهان تبدیل شود، اما به جرات میتوان گفت که ایران در عرصه فرهنگ جامانده است.
ورود تکنولوژیهای وارداتی همراه با مؤلفههای فرهنگی
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران با اشاره به اینکه فضای مجازی یک تکنولوژی وارداتی است، افزود: ورود تکنولوژیهای وارداتی همواره با ورود برخی مؤلفههای فرهنگی نیز همراه بوده است، مؤلفههایی که در بسیاری از موارد در مقایسه با فرهنگ و سنتهای دیرین ایرانی - اسلامی ضدارزش تلقی میشوند و نکته اساسی اینجاست که اجتماع ضدارزشها در کنار هم ممکن است به ایجاد یک کلنی منجر شود، همانگونه امروز در ارتباط با نوع پوشش بانوان و یا در خصوص آرایش مردان شاهد این مسئله هستیم.
محمدی اظهار کرد: ضدارزشهای هنجار شده در جوامع باعث ایجاد نوعی طبقه ارتباطی برای نسل جوان میشود و افراد را فارغ از جایگاه آنها در طبقات تعریف شده اجتماعی در کنار یکدیگر جمع میکند، پدیدهای که در ادامه منجر به قطع محدوده ارتباط یک جوان با دیگر مراکز فرهنگی انسانساز جامعه مانند مسجد شده و او را به الگوبرداری از رفتار ناپسند دیگران ترغیب و وادار میکند.
وی ابراز عقیده کرد: امروز ارتباطات میان دختران و پسران بسیار آزاد و خارج از حدود شرعی و دینی مسلمانان شده است، و جوانان نیز به دلیل مخالفت والدین با ایجاد روابط راحت و بدون چارچوب با جنس مخالف خود، اغلب به صورت پنهانی اقدام به برقراری اینگونه روابط میکنند و در کنار ایجاد چنین دوستیهایی هنجارهایی را نیز بر پایه خرده فرهنگهای زائد وارداتی بر اساس موقعیت و طبقه ارتباطی خود تعریف میکنند.
تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است، گفت: نگاه تهدیدآمیز تکنولوژی زمانی آغاز میشود که وسایل مختلف ارتباط جمعی بدون ایجاد ابزار و پیوست فرهنگی مناسب و کارآمد آن به کشور وارد شود چرا که بدون بیمهسازی در حوزههای مختلف فرهنگ وضع جامعه هیچ تغییری نخواهد کرد و وضع موجود بهبود نخواهد یافت.
محمدی افزود: بیمه سازی فرهنگی بهترین راه ممکن برای موازنه تولیدات فرهنگی است، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه به جای مطرح کردن گزینه فیلترسازی و رفع تکلیف به دنبال تعریف تکلیف برای خود باشند، چرا که هر چند گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی نتیجه استفاده افراطی و خارج از چارچوب جوانان از وسایل ارتباط جمعی و ماهواره است، اما تجربه نیز نشان داده که اعمال مقررات قضایی برای استفاده از این شبکهها نیز باعث عدم استفاده مردم از این ابزارها نشده است.
وی با ملزم دانستن تبلیغ رسانههای ملی اعم از دیداری و شنیداری برای ایجاد ارتباط جوانان با گروههای سالم و مثبت فضای مجازی ادامه داد: جوان امروز نیازمند تولیدات کارآمد فرهنگی است نه کار چکشی در راستای یک دستورالعمل تشکیلاتی، چرا که در عمل نمیتوان همه کاربران تلفنهای همراه پیشرفته در جامعه را قانون شکن دانست، در زمانی که افراد میتوانند در کمترین زمان ممکن از طریق ایمیلهای خود یا هزاران کانال ارتباطی دیگر به کاربردیترین فیلترشکن در جهان دسترسی پیدا کنند.
رسانه ملی در معرفی الگوها دقت کند
رییس انجمن ملی آسیبشناسی اجتماعی ایران اظهار کرد: امروز رسانه ملی ما به صراحت در تبلیغهای خود مردان را به سمت استفاده از لوازم آرایش سوق میدهند، زمانی که رسانه از یک ورزشکار معروف ایرانی حمایت میکند که به وضوح از لوازم آرایشی استفاده میکند و یا از مجریان مرد گریم شده در برنامههای خود استفاده میکند، چگونه میتوان انتظار داشت که جوان امروزی از این تصاویر الگوبرداری نکند؟
محمدی با اعتقاد به این که اصلاحپذیری نسل جوان امروز بسیار مشکل است، خاطرنشان کرد: دیدگاه مردی را که در باور خود نسبت به استفاده از لوازم آرایشی احساس نیاز میکند به سختی میتوان تغییر داد؛ چرا که از یک سو استفاده از برخورد پلیسی در برابر این افراد بیحاصل است و از طرف دیگر انجام کار فرهنگی نیز هر چند لازم به نظر میرسد اما دیر بازده است، بنابراین بهتر است مسئولان فرهنگی جامعه بر اصلاح دیدگاه نسل نوپای امروز تمرکز کنند نسلی که نه لوازم آرایشی را میشناسد و نه دیدگاهی درباره استفاده از این وسایل دارد.
وی گفت: آموزشوپرورش باید همراه با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در همه استانها و نیز سازمان بهزیستی و وزارت کار و رفاه اجتماعی بسیج شوند تا فرهنگ جامعه را در راستای افزایش سطح خودباوری و نشاط و تعالی ارتقا ببخشند، چرا که در بعضی مواقع مردان از لوازم آرایش به عنوان پوششی برای پر کردن خلأهای روانی خود استفاده میکنند.
در ایجاد یک پدیده اجتماعی دلایل متعددی دخیل هستند
در همین راستا مهدی محبی، آسیب شناش در گفتوگو با خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، با اعتقاد به اینکه استفاده از لوازم آرایشی توسط مردان یک آسیب اجتماعی است، اظهار کرد: دلایل متعددی در ایجاد یک پدیده یا آسیب اجتماعی دخیل هستند، به طوری که تأثیر عوامل شخصیتی، اجتماعی، ژنتیکی و جسمی و نبود زیرساختهای فرهنگی در این راستا بسیار مهم و تأثیرگذار هستند.
وی افزود: هر چند عامل ایجادکننده آسیبهای اجتماعی در افراد مختلف متفاوت هستند، اما وجود عقدههای شخصیتی در افراد، وجود ضعف فرهنگی در جامعه، عدم مدیریت نهادهای فرهنگساز در کشور، بروز ضعف آموزش پذیری در اجتماع و شیوع چشم و همچشمی میان همسالان از جمله عواملی است که به فراگیری نسبی استفاده آقایان از لوازم آرایش در ایران منجر شده است.
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور در خصوص پارامترهای مستعد کننده مردان برای گرایش به استفاده از لوازم آرایش گفت: هر فرد با توجه به وضعیت خانوادگی، شخصیتی و اجتماعی خود ممکن است به سمت استفاده از لوازم آرایش ترغیب شود، بنابراین میتوان گفت که تفکیک جوامع به دو دسته شرقی و غربی و انتساب استفاده منحصر به فرد یکی از این جوامع از لوازم آرایش امر اشتباهی است.
محبی افزود: گستردگی استفاده از وسایل ارتباط جمعی در همه جای دنیا جهان را به یک "دهکده کوچک" تبدیل کرده است و استفاده از دو تعبیر جامعه غربی و جامعه شرقی بیش از آنکه یک تعریف انسانی و ارتباطی باشد، یک تعریف جغرافیایی است.
ایران در مسیر حرکت از سنت به مدرنیته
وی با اعتقاد به اینکه ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است، ادامه داد: علاوه بر اینکه در این مسیر مردم با یک بحران هویت روبه رو شدهاند، بلکه این حرکت عواقب و تبعات ناخوشایند بسیاری را برای کشور به دنبال داشته است، با این وجود نمیتوان گفت که این پیامدهای ناخواسته محصول جوامع شرقی یا برخواسته از خصلت جوامع غربی است؛ چرا که بروز چنین پدیدههای اجتماعی آسیبزایی در کشورهای در حال توسعه نتیجه رسیدن به ایدهالهای مدرنیته جهانی است.
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور خاطرنشان کرد: تبعات حرکت به سوی مدرنیته زمانی آسیب تلقی میشود که منجر به از بین رفتن کلی دستهای از ارزشهای جامعه و یا تغییر آنها شود، مانند آن چیزی که امروز در خصوص گرایش مردان به آرایش صورت و تغییر رفتار زنان در انتخاب مدهای مردانه شاهد هستیم.
محبی با اشاره به تأثیر منحصر به فرد رسانهها در تسریع شیوع ضدهنجارها در محیطهای اجتماعی اظهار کرد: پدیدههای اجتماعی حاصل رویدادهای تعمیدی هستند و رسانه عاملی است که میتواند سرعت شیوع یک پدیده ناهنجار اجتماعی را به یک دهم زمان طبیعی آن کاهش دهد، با این وجود باید گفت که فیلتر رسانهها با هدف جلوگیری از دسترسی افراد به ابزارهای ارتباط جمعی گزینه ناکارآمدی است، همانگونه که تاکنون فیلتر شبکههای مختلف اینترنتی نتوانسته سودمند واقع شود.
فرهنگ سازی از ایجاد ممنوعیت بهتر است
قائم مقام انجمن آسیبشناسی کشور با تاکید بر انجام کار فرهنگی توسط متولیان این امر در جامعه تصریح کرد: انجام کار فرهنگی به مراتب از ممنوع کردن دسترسی مردم به شبکه اطلاعات جهانی بهتر است، جوان امروز بیش از اینکه به تماشای سریالهای دست چندم، تکراری یا کپی شده از روی شبکههای ماهوارهای خارجی نیازی داشته باشد به شرکت در برنامههایی نیازمند است که علاوه بر شاد، آموزنده، سرگرم کننده و جوان پسند بودن، متناسب با نیازهای روز آنها طراحی شده باشد و با زبانی ساده به آنها مفهوم صحیح زندگی کردن را بیاموزد.
وی با ابراز نگرانی برای آینده ایران گفت: اگر وضعیت کنونی بدون هیچ گونه تغییری ادامه یابد به طور حتم به نقطهای خواهیم رسید که جامعه صحنه بروز پدیدههایی به مراتب مخربتر، خطرناکتر و ضدارزشیتر از اکنون خواهد شد و به روزی خواهیم رسید که ارزشهای معنوی، سنتی و دینی ایرانیان برای همیشه به فراموشی سپرده خواهند شد، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه از هم اکنون آموزشهای لازم را برای تحکیم بنیانهای خانواده به خانوارها ارائه داده و از این طریق در فرهنگسازی هر چه بهتر تلاش کنند.
ایسنا/
کد خبر: ۴۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
همایش بزرگ پیاده روی خانوادگی به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس با حضور مسئولان اجرایی کهگیلویه و بویراحمد و قشرهای مختلف مردم روز جمعه در یاسوج برگزار شد
کد خبر: ۴۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۴
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان راه اندازی نشریه همدلی را فرصتی مغتنم در فضای رسانه ای همدان عنوان و تصریح کرد: این نشریه در راستای تبیین ارزش های انقلاب راه اندازی می شود
کد خبر: ۴۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
شنیده میشود مدیران باشگاه آبی برای جانشین سرمربی خود خواب هایی دیده اند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
روزنامه خبر ورزشی امروز نوشت: نتایج استقلال مقابل تیمهای مدعی لیگ، باب میل مدیران باشگاه نیست. اگر چه آنها از اتفاقات اردوی پرسپولیس درس گرفتهاند و نمیخواهند بیمحابا در مورد کادرفنی تصمیمگیری کنند ولی شنیده میشود آبیها حتی برای جانشین سرمربی خود هم خوابهایی دیدهاند.
آنها روی برانکو یا کرانچار به عنوان سرمربی حساب باز کردهاند و برای مشروعیت بخشیدن به این انتخاب و به دست آوردن دل سکوها، قصد دارند فرهاد مجیدی را هم به عنوان دستیار اول در کنار سرمربی خارجی خود قرار دهند تا او آرام آرام خود را برای نفر اول شدن در جمع استقلالیها آماده کند.
نکته قابل ذکر اینکه چند روز پیش سایت جام جم ورزشی از تحرکات یکی از مدیران استقلال برای حضور مجیدی در راس کادر فنی استقلال خبر داده بود.
کد خبر: ۴۴۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۱
نقش کسانی که با هزار و یک مقدمه و موخره در رسانه ها اعم از نوشتاری و مجازی ، تحلیل و دیدگاه ارایه می کنند و به ارتقای سطح فرهنگی و فکری فرزندان و شهروندان این جامعه می اندیشند و دغدغه های بسیار جدی دارند و معتقدند یک جامعه متعالی را از شان نیروهای فکری آن باید شناخت
کد خبر: ۴۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
طرح انتخاب بازنشسته های نمونه فرهنگیان درکهگیلویه وبویراحمد آغاز شد/ بازنشستگان کشوری که تا29اسفند 1392بازنشسته شده اند ومشترک صندوق بازنشستگی کشوری هستند می توانند دراین طرح شرکت کنند
کد خبر: ۴۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
یک گروه کوهنوردی برای صعود به بالاترین قله دنا هفته گذشته راهی این قله میشود اما از این گروه شش نفره، یک نفرشان که سرپرست گروه نیز بود، هرگز بازنگشت.
به گزارش آوای دنا ، مهرداد امیری، کوهنورد خوزستانی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقهخوزستان با اعلام خبر فوت عباس نوری سرپرست این گروه کوهنوردی، اظهارکرد: در قالب یک تیم شش نفره که مجوز صعود به بالاترین قله دنا را هم داشتیم، روز پنجشنبه (13 شهریورماه) صعودمان را به این قله آغاز کردیم.
وی ادامهداد: پنجشنبه شب پس از آغاز حرکت به جانپناه که یک اتاقک فلزی برای کوهنوردان است، رسیدیم و شب در آنجا خوابیدیم. سرپرست و جلودار گروهمان هم آقای نوری، پیشکسوت کوهنوردی بود.
این کوهنورد گفت: ما ساعت 13 ظهر روز بعد به قله رسیدیم و زیر قله به دو گروه تقسیم شدیم و چهار نفرمان به سمت قله رفتیم ولی آقای نوری باتوجه به اینکه یکی از اعضای تیم که اهوازی هم بود و به دلیل خالی شدن بدنش، حالش بد شد، همراه با او زیر قله ماند و به من گفت تو مسئولیت داری که سه نفر دیگر را به قله ببری و من هم این جا میمانم و از فردی که حالش خوب نیست، مراقبت میکنم تا شما برگردید.
وی خاطرنشانکرد: من به او اصرار کردم که من میمانم که او گفت خیر؛ تو با دیگر اعضا برو و من منتظر میمانم تا شما برگردید. درنهایت ما به قله رفتیم و زمانی که برگشتیم او با دست به من اشاره داد که من زودتر حرکت میکنم، تو نیز سایر اعضا را با خود بیاور.
امیری گفت: آقای نوری در همان زمان برگشت که از پشت سنگی دور میزند، گویا در حین دور زدن، ناپدید میشود. با توجه به اینکه من عقبدار گروه بودم، ساعت 20 شب به عنوان آخرین نفر به جانپناه رسیدم و از سایر اعضا پرسیدم که آقای نوری کجاست که آنها به من گفتند مگر با تو نبوده است؛ من گفتم او جلودار بود، چهطور میتواند با من باشد و گویا زمانی که سنگ را دور میزده از پشت آن به درون یخچال میافتد.
وی افزود: من همان موقع که مطمئن شدم که آقای نوری ناپدید شده است، با هلال احمر و امداد نجات تماس گرفتم و با توجه به اینکه میدانستم زمان میبرد تا این گروهها به ما برسند، با شماره تلفنی که از یکی از روستاییان آنجا داشتم، تماس گرفتم و التماسش کردم که یکی از آنها به کمک من بیاید تا هلال احمر برسد. آقای حجاریان که یکی از کوهنوردان بومی آنجا بود، به همراه دخترش ساعت 3:30 دقیقه شب به بالای کوه و به کمک من آمدند.
این کوهنورد خوزستانی ادعا کرد: زمانی که با هلال احمر و امداد نجات تماس گرفتم در ابتدا به من گفتند که چرا یک پیرمرد یعنی آقای نوری را به کوه بردی و بعد هم گفتند که ما شبانه به آنجا نیرو نمیفرستیم و جان نیروهایمان را به آن منطقه حفاظت شده که خرس دارد به خطر نمیاندازیم. من با آقای حمید مستعدیان که رییس تیم امداد و نجات تهران و آقای تاجدره که مسوول هلالاحمر اصفهان بود نیز تماس گرفتم و التماسشان کردم و گفتم آقای نوری همکار شماست و جان انسانهای زیادی را نجات داده است، حداقل به دادش برسید؛ آنها گفتند ما نمیتوانیم شب به آنجا بیاییم. من خواهش کردم با توجه به اینکه نمیتوانید شب بیایید، حداقل پنج صبح اینجا باشید.
وی گفت: من خودم از ساعت 20 که آقای نوری ناپدید شد تا ساعت 14 روز بعد که امداد نجات رسید، کوهنوردی کردم تا آقای نوری را پیدا کنم. زمانی که گروه امداد و نجات رسید به آنها گفتم که من تمام این منطقه را گشتم ولی با توجه به اینکه طنابم آنقدر نبود که وارد یخچال شوم، شما یخچال را بگردید. زمانی که آنها وارد یخچال شدند، ساعت 15:30 جسد آقای نوری را که یخ زده بود، پیدا کردند و طبق گفتههای اولیه پزشکی قانونی، جسد میتوانست تا هشت ساعت در یخچال دوام آورد.
امیری افزود: نوری کوهنورد حرفهای بود و میتوانست خودش را جمع و جور کند. او خیلی باهوش بود و ضریب هوشیاش آنقدر بالا بود که برای دوام آوردن در چنین شرایطی یک تکه نان همراه خود داشته باشد و من بعد از پیدا شدن جسدش، آن تکه نان را از جیب او خارج کردم. آقای نوری تا به حال در کوه گم نشده بود. او فقط 102 صعود به قله دماوند داشت و تنها کسی بود که از 16 جبهه به این قلعه صعود کرده بود. او به دفعات بسیار به تمام قلههای کشور در زمستان و تابستان صعود کرده بود. دو بار هم به قله آرارات ترکیه صعود کرده بود.
وی گفت: گروه امداد نجات هیچ نیروی کادری نداشت و همگی نیروها، داوطلب بودند و تا از شهرهای دیگر جمع شدند، زمان برد و به همین دلیل بود که دیر به منطقه ما رسیدند. البته این گروه که آمد، همگی تمام تلاش خود را کردند و با جان و دل جسد را از یخچال خارج کردند که جا دارد از آنها تشکر کنم. بحث من این است که چرا این گروه دیر به منطقه رسید؟
این کوهنورد در حالی که به شدت از این حادثه متاثر بود، خاطرنشانکرد: این حادثه امداد و نجات 17 ساعت تاخیر داشت و چرا باید به این صورت باشد؟ مگر آنها به من نگفتند هوا روشن شود، میرسند؟ مگر ساعت پنج صبح هوا روشن نبود که بیایند؟ مگر من به آنها التماس نکردم و قسمشان ندادم که به کمک من برسند؟ چرا ساعت 14 رسیدند؟
به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر عباس نوری، پیشکسوت کوهنوردی امروز، 18 شهریورماه با حضور جامعه کوهنوردی تهران و شهرری در تهران در حال برگزاری است.
کد خبر: ۴۳۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است.
آوای دنا-حسین جوادی در روزنامه وطن امروز نوشت : هفته دولت به روز پایانی خودش نزدیک شد و عملکرد وزیران دولت یازدهم در برهه یک ساله از عمر دولت، موضوعی است که باید به آن پرداخت. در حوزه ورزش از زمان تصدی محمود گودرزی بر وزارت ورزش و جوانان تا امروز اتفاقهای ریز و درشتی رخ داده که بیشتر به فوتبال داخلی و تیم ملی بازمیگردد. شعار دولت حضور متخصصان در راس ورزش و پیش رفتن به سوی تحولات ورزشی جهانی و همسو بودن با سیاستهای برنامهریزی شده است ولی تا به امروز متاسفانه هیچ آییننامهای برای تحول در ورزش تهیه و تدوین نشده است. برای نقد به وزارت ورزش میتوان به مقوله ورزش حرفهای (قهرمانی) اشاره کرد. در بحث ورزش قهرمانی موضوع خصوصیسازی باشگاههای پرطرفدار استقلال و پرسپولیس اصلیترین دغدغهای بود که از سوی وزارت ورزش بیان شد و حتی برای اینکه بتوانند سیاستهای ابلاغی را به شکل عملیاتی پیش ببرند تیشه به ریشه دو باشگاه زدند، محکم هم زدند! فصل گذشته افشاگری از مبلغ قراردادهای بازیکنان و کادر فنی دو تیم مشکلات روحی- روانی خاصی را برای بازیکنان این باشگاهها به وجود آورد؛ یکی از این مشکلات دور شدن تیمها از کورس قهرمانی بود. پرسپولیس در شرایطی بحرانی انتظار حمایت پدر معنوی یعنی وزیر را در سر میپروراند و استقلال نیز برای بقا و راه یافتن به لیگ قهرمانان در لبه پرتگاه قرار داشت؛ اولی به خاطر برهم خوردن آرامش درونتیمی در لحظه آخر به مقام نایب قهرمانی بسنده کرد و دومی نیز آنقدر به لبه پرتگاه نزدیک شد که سرانجام توفیق حضور در لیگ قهرمانان آسیا را پس از سالها حضور پی در پی، از دست داد. از آن روز به بعد وزارت ورزش با شعار تغییر و تحول در اعضای هیات مدیره باشگاههای سرخابی به میدان آمد که این پروسه در پرسپولیس با شکست مواجه شد. انتخاب اعضای هیات مدیره پرسپولیس به هیچ عنوان براساس خرد جمعی نبود و حضور افرادی بعضا سیاسی و اقتصادی لطمه جبرانناپذیری را به تیم وارد کرد. این استدلال با توجه به نتایج دور از انتظار سرخها از هفته اول تا پنجم لیگ اثباتپذیر است. مشکلات عمده هیات مدیره با مدیرعامل باشگاه و دخالت در امور فنی تیم و مشکل بزرگ اسپانسرینگ که از همان ابتدا نیز با حرف و حدیثهای فراوان روبهرو بود از عوامل اصلی نتیجه نگرفتن پرسپولیس در هفتههای ابتدایی لیگ به حساب میآید. این موضوع را نمیتوان بیارتباط با وزارت ورزش دانست. محمود گودرزی در بخشی از صحبتهای خود در جلسه با اعضای اتحادیه فوتبال بیان کرده بود: «سالهای گذشته کسانی قیم فوتبال بودهاند که فاقد صلاحیت فنی بودند.»در اینجا باید سوالی را از جناب وزیر مطرح کرد: اگر شما به این حرف خود پایبند هستید، چرا از امیررضا خادم در بحث خصوصیسازی 2 تیم استفاده میکنید؟ واقعا خادم تا چه اندازه از دانش فنی و مدیریتی در فوتبال آگاه است؟ آیا صرفا یکسری از خصوصیات مدیریتی میتواند تضمینکننده این مساله باشد که شخصی برای ورزش محبوب کشور راهگشاست؟ فوتبال در جامعه ما تبدیل به پدیدهای شده که اگر مدیریت صحیح در بدنه آن شکل بگیرد راهگشای دیگر ورزشها خواهد بود ولی انتخاب وزیر در بحث خصوصیسازی و انتخاب هیات مدیره باشگاههای تحت پوشش این حرف او را نقض میکند. وقتی وزارت ورزش نمیتواند براساس شعارهای خود پیش برود چگونه میتوان کارنامه آنها را در طول این مدت کوتاه در حوزه قهرمانی به نفع ورزش پنداشت؟ چرا وقتی امیررضا خادم در جایی عنوان میکند باید از محبوبیت استقلال و پرسپولیس کاسته شود(!) کسی واکنشی به این سخنان نشان نمیدهد؟! اگر مدیری از لحاظ فنی در حوزه فوتبال مسؤولیت فعالیتهای مهم را برعهده داشته باشد هرگز چنین حرفی درباره ۲ باشگاه پرطرفدار فوتبال ایران نمیزند. این کالبدشکافی نشان میدهد وزارت ورزش از شعارهای خود فاصله دارد؛ شعارهایی که حتی در نوع دیگری نیز دچار پارادوکس است. وزیر ورزش هفته گذشته در کنفرانس خبری خود بیان کرد به هیچ عنوان نمیخواهد در کارهای داخلی فدراسیونهای زیرمجموعهاش دخالت کند ولی رفتن کارلوس کیروش و شنیدن این حرف از زبان مربی پرتغالی که «تا زمانی که وزیر مرا نخواهد، نمیتوانم قراردادی امضا کنم» چه معنایی دارد؟ وقتی این حرفها از زبان یک خارجی به صراحت بیان میشود تنها یک معنا را میرساند و آن این است که دخالت مستقیم وزیر ورزش در انتخاب سرمربی تیم ملی کاملا مشهود است. رئیس فدراسیون فوتبال نیز که همیشه از سیاست گفتوگوی ابهامبرانگیز استفاده میکند این بار نیز حرفهایش را مبنی بر دخالت وزارت ورزش به زبان آورد. کفاشیان در لابهلای حرفهایش به نکتهای اشاره کرد که نشان میداد عوامل برونسازمانی در نبستن قرارداد با کیروش بیش از عوامل درونسازمانی تاثیر دارند. گفتن جمله «بعضی اوقات اقلیت زورش از اکثریت بیشتر است» نشان میدهد آقای رئیس دوست دارد براساس خواستههای وزارت ورزش حرکت کند؛ در حالی که این دخالتهای وزارتخانه مربوط در فدراسیون فوتبال؛ چه در حوزه تیم ملی و چه در حوزه فوتبال داخلی نتیجه خوشایندی ندارد.
کد خبر: ۴۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۷
رئيس هياتهای ورزشی ناشنوايان کهگيلويه و بويراحمد از اعزام دو ورزشکار ناشنوای هم استانی به مسابقات آسيايی و اقيانوسيه خبرداد.
به گزارش آوای دنا ،محمدکريم آريا در گفتوگو با ايلنا گفت: دو ورزشکار ناشنوای کهگيلويه و بويراحمدی در رشتههای ورزشی پرتاب نيزه و کاراته هفته جاری موفق به حضور در تيم ملی جهت حضور در مسابقات آسيايی و اقيانوسی 2015 چين نايپه شدند.
وی نام اين ورزشکاران را محمدشفيع صادقی نسب در رشته پرتاب نيزه و سارا ادريا در رشته کاراته عنوان و اظهارداشت: اين 2 ورزشکار هفته گذشته در مسابقات کشوری اين رشته های ورزشی موفق به کسب مدال طلا در بين ناشنوايان کشور شدند.
رئيس هياتهای ورزشی ناشنوايان کهگيلويه و بويراحمد افزود: حدود 110 ورزشکار ناشنوا دراين استان در رشته های مختلف ورزشی مشغول به فعاليت ورزشی خود هستند.
کد خبر: ۴۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
به گزارش آوای دنا به نقل از خبرگزاری فارس، حسین معدنی، سرمربی سابق تیم ملی والیبال ایران که به دلیل به دلیل گرفتگی مجرای صفرا چند روزی در بیمارستان بستری بود، دار فانی را وداع گفت. کاپیتان سابق و خوش اخلاق تیم ملی والیبال ایران چندی پیش به دلیل گرفتگی مجرای صفرا دچار دلدرد شد که بعد از مراجعه به بیمارستان، پزشکان متوجه شدند که تودهای راه مجرا را بسته و با قرار دادن یک لوله مجرا را باز کردند. از عوارض این عمل، التهاب پانکراس بود که حسین معدنی با این مشکل مواجه شد. این التهاب به ریه هم سرایت کرد و باعث اختلال کار ریه شد؛ به طوری که سرمربی سابق تیم ملی والیبال ایران فقط با دستگاه تنفسی قادر به تنفس بود، اما سرانجام و درحالی که پزشکان و نزدیکان وی از بهبود حال او خبر می دادند، در سن 41 سالگی درگذشت و در تاریخ جاودانه شد.
حسین معدنی متولد اردیبهشت 1352 و سرمربی سابق تیم ملی والیبال مردان ایران بود. او در سالهای 1366 تا 1373 عضو تیم ملی والیبال ایران بود. حسین معدنی مدرک مهندسی شیمی داشت؛ او در رده ملی سرمربیگری تیمهای ملی بزرگسالان، تیم ملی ب و نوجوانان را بر عهده داشت. معدنی ایران را به جمع تیمهای حاضر در مسابقههای قهرمانی جهان ایتالیا رساند و پس از آن دستیار خولیو ولاسکو و اسلوبودان کواچ شد. وی مدتی هم سرمربی تیم والیبال دانشجویان ایران بود. معدنی سرمربیگری تیمهای باشگاهی مانند داماش گیلان، پیکان، شهرداری تبریز و باریج اسانس کاشان را هم برعهده داشت.
درخشش در لیگ جهانی والیبال 2014 همراه با تیم ملی آخرین افتخار ورزشی وی در دوران حیاتش بود، هرچند که درگیری با این بیماری ناگهانی مجال همراهی تیم ایران در مرحله نهایی این رقابت ها را از وی سلب کرد.
کد خبر: ۴۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۰