دکتر روحانی گفت: امسال باید از منافع فردی بگذریم چون سال همدلی است و منافع حزبی و جناحی را کنار بگذاریم
کد خبر: ۶۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
امروز درود میفرستیم بر تمام شهدا و شهدای هستهای و تجلیل میکنیم از تلاش اندیشمندان و دانشمندان ما در سازمان انرژی اتمی و سراسر کشور و امروز این نمونه مجتمع سوخت نشان آن است که ما راه علمیمان را ادامه خواهیم داد
کد خبر: ۶۱۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
رهبر معظم انقلاب فرمودند: اگر از من سؤال شود که «شما موافق مذاکرات اخیر هسته ای هستید یا مخالف»، می گویم نه موافق هستم و نه مخالف، چون هنوز اتفاقی نیفتاده است
کد خبر: ۶۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروز ی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:متن مصاحبه علی اکبر جوانفکر با هفته نامه پنجره در ادامه آمده است:
بازگشت به قدرت در عرصه سیاست فی نفسه امری چندان مطلوب ارزیابی نمی شود. بدین معنا که بسیاری از منتقدان علم سیاست این موضوع را به عنوان ضعف نظام حاکم در تربیت نیروهای تازه نفس و عدم رعایت اصول سیاست ورزی از سوی سیاسیون ارزیابی می کنند. شما این گزاره را چگونه ارزیابی می کنید؟
بازگشت به قدرت لزوما یک موضوع منفی محسوب نمی شود و این امر در بسیاری از کشورهایی که مدعی دمکراسی هستند نیز مسبوق به سابقه است. برای مثال در فرانسه که خود را مهد دمکراسی می داند، ژاک شیراک ، بازگشت به قدرت را تجربه کرد و مردم هم به او رای دادند و دراسپانیا هم آقای فلیپ گونزالس 14 سال نخست وزیر بود. به طور کل کشور را نمی توان از تجارب گذشته محروم کرد اما در نگاهی دیگر، اجازه رسوب به برخی افراد در جایگاههای مدیریتی و عرصه های تصمیم سازی یا تصمیم گیری تا آخرین روز حیات هم کاری هوشمندانه و همساز با منافع یک ملت نیست زیرا چنین رویکردی کشور را از اندیشه های نو ، انگیزه های تازه و ابتکارات و خلاقیت ها محروم می کند.
ممانعت یا سنگ اندازی در راه بازگشت یک فرد کارامد و توانمند به عرصه سیاست و مدیریت کشور، به همان اندازه قابل تقبیح و آسیب زننده است که اجازه داده شود عناصر ضعیف و ناکارامد در سایه مناسبات قدرت ، برای مدتهای مدید ، نقش ذی نفوذی را در کشور برعهده داشته باشند.
وقتی کشور در یک مدار بسته مدیریت می شود، چرخش نخبگان مفهوم خود را از دست می دهد و یک ملت از این جهت دچار آسیب های جدی می شود. در هر نوبت که قصد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را داریم مردم ناگزیر از مواجهه با چهره های تکراری هستند که پیش از آن نزد مردم نمره قبولی برای تصدی چنین مسئولیتی را نگرفته اند. این حضورهای تکراری توهین به شعور سیاسی یک ملت محسوب می شود زیرا می خواهد بگوید که در نوبت قبل شما مردم نفهمیدید و به من رای ندادید و این بار بفهمید و رای بدهید. این امر همچنین به منزله راه بندان در مسیر ورود نیروهای تازه نفس در عرصه سیاست و مدیریت کشور است. شورای نگهبان نیز در تایید صلاحیت نامزدها ، اغلب به عامل شهرت تکیه ای اساسی دارد و نیروهای تازه نفس برای این منظور ، خود را ناگزیر از ورود به دسته بندیهای سیاسی و گروهی و مناسبات قدرت می بینند. معمولا عناصر توانمند و کارامد به اینگونه مناسبات تن نمی دهند و اغلب کسانی از این نردبان بالا می روند که بیش از آنکه برای کشور آورده داشته باشند ، هزینه بر هستند. با توجه به اینکه یکی از انتقادات وارده بر سیستم اداره کشور و نوع گزینش مسئولین، استفاده از مهره های تکراری در دوره های پیش از انقلاب اسلامی بوده است، شما وضعیت بازگشت به قدرت در جمهوری اسلامی ایران را چگونه ارزیابی می کنید و مهم ترین مصداق های این امر را در رفتار کدام یک از سیاسیون بعد از پیروز ی انقلاب اسلامی می بینید؟
در دوران رژیم ستمشاهی ، خاندان پهلوی بر کلیه ارکان کشور اعمال حاکمیت مطلق داشت و اعضای این خاندان ، عناصر جیره خوار و وفادار به خود را در پست ها و مسئولیت های اجرایی یا نظارتی کشور به کار می گماشتند. مدل انتصاب مدیران در آن دوران را نمی توان با نظام جمهوری اسلامی که بر اساس انتخابات و رای مردم شکل گرفته است، مقایسه کرد، در دوران پیش از انقلاب، بازگشت به قدرت، کاملا یک طرفه بود . یعنی رژیم اراده می کرد و بازگشت یک نفر به قدرت عملی می شد اما در نظام جمهوری اسلامی ایران ، ساز و کارها متفاوت است و اگر کسی بخواهد در موقعیت های مهم و حساس ، به قدرت بازگردد بدون توجه به عامل مردم و تصمیم و اراده آنها قادر به انجام این کار نخواهد بود. البته من کتمان نمی کنم که در دوره های اخیر ، شاهد بوده ایم که شورای نگهبان با حرکت در یک مدار کاملا بسته ، نامزدهای ریاست جمهوری را تایید صلاحیت کرده است و حوادث غم انگیز انتخابات 88 نشان داد که رویکرد شورای نگهبان و تصمیمات آن تا چه حد می تواند برای کشور خطرساز باشد. به اعتقاد بنده حتی در نتیجه انتخابات 92 نیز ، ملت ایران از آسیب های این رویکرد عمیقا متضرر شده است. از سوی دیگر توجه داشته باشید که مشکل امروز ما مواجه شدن با یک حقیقت تلخ است زیرا به تدریج شبکه هایی از قدرت و ثروت در درون نظام شکل گرفته اند و عناصر داخل این شبکه ها با هم مناسبات فامیلی و ارتباطات دوستانه و نزدیکی برقرار کرده اند و برپایه منافع مشترک ، یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند. این شبکه ها دوام و بقاء اعضای خود را در قدرت تضمین می کنند و قسمت تاسف بار آن این است که به پشتوانه قدرت و ثروت، فرزندان و بستگان آنها به صورت فزاینده ای در مصادر امور کشور حاکمیت پیدا کرده اند و آنها همواره در تلاش بوده اند تا بازگشت یک نفر را به قدرت تسهیل کنند و مانع از بازگشت فردی دیگری به قدرت شوند. افرادی مثل آقای هاشمی رفسنجانی ، خود را صاحب و مالک انقلاب و آن را وابسته به خود و خود را وابسته به آن می دانند که به اعتقاد بنده، این امر ، برای انقلاب ، یک آسیب جدی محسوب می شود. انتظار این بود که افرادی نظیر آقای هاشمی با وجود نقش موثری که در مقاطعی از سالهای پس از انقلاب داشتند، اجازه می دادند که انقلاب نسل به نسل به حرکت رو به جلوی خود ادامه بدهد و نسل های بعد از آنها با انقلاب احساس پیوستگی و تعلق خاطر پیدا کنند.
از نظر دور نداریم که ایران به عنوان یک کشور بزرگ و ذی نفوذ، در منطقه ای بسیار حساس و دارای ذخایر مهم و حیاتی برای جهان قرار دارد و از این رو دولتهای زیاده خواه و مستکبر ، همواره در صدد دست اندازی بر این کشور بوده و هستند و رهبران کشور در سالهای پس از انقلاب ناگزیر از مقابله و مواجهه با طرحهای خباثت آمیز و کینه توزانه دشمنان قسم خورده ملت ایران بوده اند و شاید به همین دلیل بوده است که یک هژمونی در قدرت شکل گرفته است . این هژمونی ، به زعم خود حفظ وضع موجود را برای بقاء و تداوم انقلاب و مقاومت در برابر توطئه های دشمن ضروری می داند. من فکر می کنم که اگر رهبران فعلی نظام و انقلاب به این باور برسند که چارچوب ها و رویکردهای قابل اعتمادتری برای تحکیم و تداوم انقلاب و در امان ماندن کشور از آسیب های ناشی از ادامه روند فعلی وجود دارد، به تدریج از آن استقبال خواهند کرد.
آیا بازگشت آقایان هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی در جریان انتخابات های ریاست جمهوری گذشته را به نوعی بازگشت این آقایان به عرصه قدرت در نظام سیاسی ایران محسوب می کنید؟ آیا از دیدگاه شما این بازگشت با توجه به لزوم برخورداری از پایگاه اجتماعی صورت گرفته است؟
حضور در قدرت یا بازگشت به آن ، بدون برخورداری از پشتوانه های مردمی یا داشتن پایگاه اجتماعی ، امری غیر ممکن است ، اما اینطور نیست که داشتن چنین پایگاهی برای بازگشت به قدرت کفایت بکند زیرا عوامل موثر دیگری هم وجود دارند که در بزنگاه یک انتخاب عمومی ، می تواند پایگاه اجتماعی افراد را جا به جا کند.
پایگاه اجتماعی یک فرد یا از قبل در سایه تلاشهای موثر او و همفکرانش، بوجود آمده و او توانسته است توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کند یا آنکه فرد قصد دارد با استفاده از مناسبت و فرصت انتخابات، به تبیین دیدگاهها و نظرات خود و احتمالا تشریح برنامه هایش برای آینده کشور ، بپردازد و از رهگذر آن ، حمایت ها و آراء مردم را متوجه خود کند. تجربه هم نشان داده است که افرادی با پایگاههای اجتماعی کمتر و ضعیف تر توانسته اند در موسم انتخابات با گفتمان سازی و ارائه یک برنامه منسجم تر بر کسانی که در ظاهر دارای پایگاه اجتماعی قابل قبولی بوده اند، تفوق و برتری پیدا کنند، بنابراین درست است که پایگاه اجتماعی لازمه بازگشت به قدرت است اما کافی نیست و فرد باید بتواند با گفتمان سازی و حضوری موثر ، پایگاه اجتماعی خود را گسترش دهد و آراء مردم را متوجه خود سازد.
بدون تردید عناصری مانند آقایان هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی هر یک به زعم خود ، دارای پایگاه اجتماعی تعریف شده ای بودند و با این تصور که در یک حرکت منسجم و هماهنگ می توانند قدرت را در اختیار بگیرند ، وارد عرصه انتخابات شدند. اشتباه اساسی آنها این بود که از ابتدا برای دعوا و منازعه پا به عرصه انتخابات گذاشته بودند. آنها قصد انجام یک رقابت سالم ، سازنده و منطقی را نداشتند ، بلکه آمده بودند تا به هر قیمت ممکن دکتر احمدی نژاد را از جایگاه ریاست جمهوری به زیر بکشند به طوریکه آقای هاشمی رفسنجانی با لفظی همراه با توهین، تصریح کرده بود که هر کسی به جز احمدی نژاد.
میرحسین موسوی به جای ارائه یک برنامه منسجم کاری برای اداره مطلوب کشور، دکتر احمدی نژاد را آماج تبلیغات پرحجم خود قرار داد و تخریب شخصیت وی را نشانه گیری کرد. او را دروغگو و فریبکار نامید و کوشید آمار و ارقام ارائه شده از سوی دولت نهم را خلاف واقع جلوه دهد. موسوی ، هاشمی و خاتمی، این حقیقت را درک نکردند که آقای احمدی نژاد در طول چهار سال فعالیت خود در جایگاه ریاست جمهوری ، موفق شده بود با ارائه یک کارنامه درخشان عملکردی ، اعتماد توده های مردم را جلب کند و ارتباط صمیمانه ای را با آنها و بویژه با طبقات متوسط و پایین جامعه برقرار سازد. ادعاها ، اتهامات و هجمه های موسوی برای اکثریت مردم ایران که آثار عملکرد دولت نهم را در جای جای کشور ، پیش روی خود مشاهده می کردند، قابل باور نبود و به همین دلیل جبهه موسوی ، هاشمی و خاتمی که بعدا کروبی هم به جمع آنها اضافه شد، با شکست سخت و سنگینی مواجه شد. آنها خود را از قبل ، پیروز قطعی انتخابات فرض می کردند و با هجمه گسترده سیاسی و رسانه ای علیه دکتر احمدی نژاد، بر این باور بودند که مردم برای بار دوم به او رای نخواهند داد.
انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به هیچ وجه قابل مقایسه با انتخابات پرشور سیاسی سال 1388 نیست. هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروز ی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند. از نظر بنده حضور روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، به معنای بازگشت هاشمی ، خاتمی و موسوی به قدرت نیست. درست است که هاشمی همواره خود را بیش از آنچه که هست می نمایاند اما او جایگاهی بیش از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ندارد. مجمعی که به اعتقاد بنده ، عملکردش در بسیاری از مواقع ، نه فقط سنخیتی با قانون اساسی نداشته ، بلکه آشکارا در تضاد با آن بوده است.
در چند ماهه اخیر زمزمه هایی از بازگشت آقای احمدی نژاد به عرصه قدرت در تریبون های مختلف جریان دارد. برخی از اقدامات ایشان همچون اقدام به راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی شخصی و برخی اظهارات ایشان در جمع دانشجویان و اصحاب رسانه و فعالان مجازی نیز از سوی اهالی سیاست و رسانه، اماره ای مبنی بر قصد ایشان برای حضور دوباره ارزیابی شده است. سوال اول اینکه شما این گزاره را تا چه حد درست می دانید؟ و سوال بعد اینکه آیا تصمیم برای این حضور دوباره، تصمیم درستی است؟ آیا ایشان از الزامات اولیه این بازگشت همچون پایگاه اجتماعی و همراهی مردم برخوردار هستند؟
آقای احمدی نژاد هیچ علاقه و انگیزه شخصی برای بازگشت به صحنه مدیریت عالی اجرایی کشور ندارند و تا کنون نیز مطلبی دائر بر احتمال اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایشان بیان نشده است، مگر آنکه تحت تاثیر تحولات و اتفاقات سیاسی و اجتماعی در کشور ، ایشان به احساس تکلیف تازه ای برای انجام یک وظیفه ملی برسند و حضورشان به یک امر ضروری و حیاتی یا مطالبه ای عمومی و فراگیر تبدیل شده باشد. پایگاه اطلاع رسانی نیز با هدف بی اثر کردن برخی خبرهای خلاف واقع راه اندازی شده است. متاسفانه ما در یک فضای مسموم و آلوده سیاسی و رسانه ای زندگی می کنیم و برخی رسانه ها و به دنبال آن برخی افراد نام و نشان دار ، با بی پروایی تمام، مطالبی را به دکتر احمدی نژاد نسبت می دهند که کاملا خلاف واقع است. هدف از پایگاه اطلاع رسانی، روشنگری و آگاه کردن مردم از نظرات دکتر احمدی نژاد است و هیچ قصد و نیت دیگری در این کار وجود ندارد. در پاسخی که به پرسش های قبلی دادم ، تلاش کردم اهمیت و نقش پایگاه اجتماعی افراد و در کنار آن ضرورت گفتمان سازی و داشتن برنامه ای منسجم و چشم اندازی روشن از آینده را توضیح دهم ، بنابراین از تکرار مطالب برای پاسخ به این سئوال خودداری می کنم.
کد خبر: ۶۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲
محبت اگر شدت پیدا کند ، تبدیل به عشق می شود . مثل عشق ،مثل گیاهی رونده روی درخت دارای ساقه عمودی بصورت پیچ خوردن متوالی رشد می کند و بزرگ می شود
کد خبر: ۵۸۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولي اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است.
حجت السلام سید محمدرضا ميرتاج الديني معاون پارلماني دولت احمدي نژاد و يكي از افراد كابينه اوست كه همچنان با او همكاري مي كند. او در گفت و گويي كه با خبرآنلاين انجام داده است پیش بینی کرده است که محمود احمدی نژاد در انتخابات آینده خارج از چهارچوب اصولگرایان عمل نخواهد کرد.
به گزارش آوای دنا متن این گفتگو به شرح زیر است:
آیا سال بعد باز هم برای مجلس شورای اسلامی کاندید می شوید یا خیر؟ این سوالی است که چه در تهران و چه در تبریز مکررا از بنده پرسیده می شود. در جواب این سوال باید عرض کنم که زمان برای اعلام کردن اینکه کاندید می شوم یا خیر بسیار زود می باشد. در حقیقت باید منتظر باشیم زمان مورد نظر فرا برسد و اوضاع و شرایط برسی شود تا بتوانم به یک جمع بندی برسم، که می توانم برای انتخابات مجلس شرکت کنم یا خیر. رقبای اصلی در انتخابات آینده مجلس چه طیف یا جناحی خواهند بود ؟ انتخابات مجلس مانند ریاست جمهوری نمی باشد. در مجلس علاوه بر جریان ها و گروه های سیاسی، شخصیت های حقیقی هستند، که باهم رقابت دارند و کاندید ها با شخصیت حقیقی شان رقابت می کنند. چه بسا در یک منطقه ای شخصیت حقیقی هویت داشته باشد. فارغ از جایگاه سیاسی اش که به هر بلوکی از جریان های سیاسی می تواند متعلق باشد. بنابراین اگر داوری نزدیک به واقع به مجلس داشته باشیم اینطوری می توانیم بگوییم که برای کسب کرسی های مجلس ،هم جریان های سیاسی هستند که باهم رقابت می کنند و هم کاندیداها و شخصیت های حقیقی هستند که رقابت دارند .لکن با توجه به شرایط جدیدی که در آرایش سیاسی کشور به وجود آمده و اصلاح طلبان و گروه های نزدیک به اصلاح طلب ها مانند جبهه اعتدال و کارگزاران و با توجه به پیروز ی در ریاست جمهوری با عزم و امید وبیشتر در انتخابات وارد خواهند شد. وقتی که یک سنگر را فتح کردند می خواهند سنگر مجلس را هم فتح کنند و این خودش یکی دلیل است که جریان اصول گرا با وحدت و برنامه ریزی بیشتری وارد شوند. خیلی خودشان را تنهای عرصه میدانی رقابتی ندانند و به رقابت درون گروهی بپردازند. مجلس دهم به نظر من در جبهه اصولگرایان مجلسی نیست که طیف های اصولگرا بخواهند با هم رقابت درون گروهی داشته باشند. به نظر شما اصولگرایان در انتخابات این دوره مجلس شواری اسلامی به وحدت خواهند رسید ؟ این بار با توجه به بستر سیاسی جامعه، احتمال همگرایی و وحدت در میان اصولگرایان بیشتر است و این در استان ها بیشتر خواهد بود. اما در تهران نیزتلاش بر ائتلاف کامل بین اصولگرایان می باشد و من پیش بینی می کنم بالای 80 تا 90 درصد اتحاد بین اصولگرایان صورت می گیرد. اصولگرایان ازاتحاد با جبهه پایداری و دیگر حزب ها استقبال کرده بودند این تمایل و جبهه گیری جدیدی که اتفاق افتاده برای چیست؟ طیف های داخل جریان اصولگرا در حال حاضر مشخص تر شده اند. که یکی از آنها طیف پایداری می باشد، جبهه پیروان امام هم همین طور.اما جبهه پیروان خط امام و رهبری بیشتر به جامعتین اعتقاد دارند، اگر چه مجموعه های دیگر هم فاصله زیادی با جامعتین ندارند اما باز هم در این میان آیت الله مصباح هم تاثیر گذارند. تلاشی که بعضی ها شروع کرده اند ایجاد همگرایی بین این ها می باشد.فکر می کنم تلاش عده ای در همین جاست که بتوانند این همگرایی را و زمینه ائتلاف را فراهم کنند. اخیرا آیت الله مصباح یزدی دیدارهایی با جریان های سیاسی اصولگرا داشتند. تا پیش از این بیشتر اعضای جبهه پایداری به دیدار ایسان می رفتند. آیا درگذشت آیت الله مهدوی کنی خلاای در جریان اصولگرایی ایجاد کرده است؟ بلاخره افراد تاثیر گذار در جریان ائتلاف اصولگرا یا درمیان گروه های سیاسی هستند ویا شخصیت های معنوی و علمی که عموما در قم هستند. مانند آقای مصباح و یا در جامعه مدرسین قم یا جامعه روحانیت مبارز و شخصیت هایی مثل آقای تقوی. اینها هم در همین راستا تلاش می کنند. امر این کار طبیعی می باشد و خیلی خارج از فضای سیاسی و عرف و فعالیت های انتخاباتی نیست که مثلا با آقای مصباح و.. جلسه بگذارند. این یک مسئله معمولی می باشد و بیانگر این نکته است که ما در آرایش سیاسی جامعه به همه شخصیت های تاثیر گذار نیاز داریم. سازو کاری که معمولا اصولگرایان برای رسیدن به وحدت داشته اند در سال های قبل مسئله شیخوخیت بود، و آنها پرچم دار وحدت بودند الان این شیخوخیت باید دست چه کسانی باشد؟ من فکر می کنم که این همگرایی باید از درون جریان های سیاسی و تشکل های سیاسی آغاز شود و شکل گیرد. این جهت گیری ها به طرف هم باشد و همگرایی اصل باشد. درواقع می توان برای تقویت یکدیگر از توانمندی ها و امتیازات یکدیگر جمع کرد و استفاده کرد. این باید رویکرد اصلی تشکل های سیاسی باشد و چون این ها به صورت تشکلی و حزبی کار می کنند، باید این رویکرد را اصل قرار بدهند. مشترکات طیف های اصولگراهم خیلی زیاد هست، یعنی 90 درصد وجه مشترک دارند اما این دلیل نیست که اختلافی در تصمیم گیری ها نداشته باشند. بیشتر اختلافات در مصادیق است. برای این مصادیق هم بلاخره راهکارهایی هست که به یک تفاهم برسند. بنابراین بحث علما و بزرگان در این میان توصیه و راهنمایی و هدایت کلی است، که جریانات اصولگرا اضلاع مختلف شان را به هم نزدیک کنند. این گروه های سیاسی به این بالندگی سیاسی رسیده اند که خودشان پیش قدم بشوند . پیش بینی خود شما چه هست ، یعنی کدام جناح اصولگرا با کدام جریان اصولگرا به وحدت می رسد . تهرانی ها به سمت قمی ها می روند یا قمی ها به سمت تهرانی ها. جبهه پیروان مرکزیت می شود یا جبهه پایداری می شود؟ پیش بینی بنده این است که یا یک لیست 30 نفره کامل می دهند و زیر آن را همه امضا می کنند. در حقیقت این ایده آل و مطلوب است ،که هر کدام کاندیدهایی را درآنجا قطعا خواند داشت. سه ضلعی و چهار ضلعی می شود و افراد مستقل هم طبعا می آیند. اگر این نشد و نهایتا اگر دوتا لیست بیاید قطعا 80 درصد افراد مشترک خواهند داشت بنابراین جای نگرانی نیست. خیلی ها که دردولت قبل حضور داشتند و حامی آقای احمدی نژاد بودند بعد از اتمام دولت دیگر وی را قبول نداشتند، آقای احمدی نژاد قرار است در انتخابات مجلس چه کار کند؟ فکرمی کنم که آقای احمدی نژاد در انتخابات مجلس آینده پرچم جدایی بلند نمی کند و حرکت مستقلی ندارد. ما و بعضی از دوستان هم نظرمان این است که ایشان در انتخابات مجلس اقدام مستقل از اصولگرایان انجام ندهد. اگر در بعضی از وجوه توافقاتی با مجموعه اصولگرایان داشته باشد، قطعا حمایت می کند و آنجایی که توافق ندارد، نسبت به آنها سکوت می کند این پیشنهاد بنده و بعضی ار دوستان به ایشان است .همچنین قراین هم نشان می دهد که در انتخابات مجلس آینده مستقل از جریان اصولگرایی ورود پیدا نخواهد کرد. به چه دلیل بیشتر وزرایی که از دولت جدا شدند و اصولگرایان حال حاضر مقابل آقای احمدی نژاد می ایستند؟ در اعضای هیات دولت ایشان شما و افراد کمی هستید که هم چنان حداقل موضع منفی ندارید نسبت به ایشان؟ این مسائل را که باید از مخالفان ایشان پرسید، ولی آقای احمدی نژاد از نظر سیاسی، خواستگاه اش از آغاز خواستگاه اصولگرایان بود. ولکن به صورت سیستماتیک و شکلی کاندیدای اصولگرایان به حساب نمی آمد. از وقتی آمد اکثر کابینه ایشان را اصولگرایان تشکیل دادند، یعنی اکثر کابینه یا افراد اصولگرا یا افراد مستقلی که این اصول را می پذیرفتند بودند، ولی در ادامه دوره ایشان از دوره دوم، یعنی دولت دهم فاصله ها بین اصولگرا وآقای احمدی نژاد بیشتر شد. از مخالفین و منتقدین اصلی ایشان،خود اصولگرایان بودند، چه در مجلس و چه در بخش های دیگر . وارد بحث چرایی مخالفان با ایشان نمی شوم که بسیار مفصل است. من نمیخواهم بحث کنم که کجا اصولگرایان درست می گویند و کجا آقای احمدی نژاد درست می گفتند . این نیاز به برسی بیشتری دارد. من همیشه نظرم این بوده و بعضی مواقع حق را به ایشان می دادم و بعضی اوقات انتقاد اصولگرایان را قبول داشتم ، ولی بهتر از این می توانستند عمل کنند. هر دو به یکدیگر نامهربانی می کردند. بنابراین بعضی ها که از جمع احمدی نژاد جدا شدند، در خط مخالفت با ایشان آمدند که من این رفتار و روش آنها را قبول ندارم. من معتقدم که انسان ها که کار می کنند رجال و شخصیت های سیاسی هیچکدامشان بدون اشکال نمی توانند کار کنند. املای نا نوشته غلط ندارد ما باید معدلگیری گیری کنیم اگر شخصیتی در جامعه موثر می باشد و در انقلاب یک سرمایه به حساب می آید ، ما نباید آن را به راحتی از دست بدهیم. دوستانی که فاصله گرفتند بالاخره می توانند حضور و ارتباط و نظراتشان را می توانند منتقل کنند و می توانند تاثیر گذار هم باشند ولی فاصله گرفتن باعث می شود که هیچ نقش و تاثیری را نداشته باشند. از نظر شما هم چنان آقای احمدی نژاد دارای محبوبیت هستند؟ یعنی اگر از یک لیستی حمایت کنند آن لیست پیروز می شود؟ من معتقدهستم که آقای احمدی نژاد هم چنان از محبوبیت برحوردار است. نشانه اش هم این است ،که هر کجا حضور پیدا می کنند و مردم مطلع می شوند که جایی سخنرانی دارد سعی می کنند خودشان را به ایشان برسانند. من هم که در دولت دهم معاون ایشان بودم ،هر جایی می روم به من مراجعه می کنند. از این ارتباطات مردمی نه در یک شهر بلکه در جاهای مختلف می توان کشف کرد که ایشان همچنان در دل مردم قرار دارد، ولی این مسئله را باید تفکیک کرد. بعضی شخصیت ها هستند که خودشان در میان مردم محبوب هستند،ولی اینکه طیف وابسته به ایشان همان محبوبیت داشته باشد یا کاندیداهای مورد حمایت ایشان رای بیاورنداین را نمی توانیم بگوییم ،این فرق می کند شخص آقای احمدی نژاد محبوبیت دارد.بلکه مجموع جریان های اصولگرایان همه باهم بیایند،هر کدام سهمی دارند طرفداران احمدی نژاد هم سهمی دارند. این ها وقتی که در کنار هم باشند هم افزایی بیشتر می شود. ما در انتخابات های گذشته می دیدیم که به عنوان مثال لیستی منتشر می شد با عنوان یاران خاتمی ، یا یاران هاشمی. ممکن است در این دوره لیست یاران احمدی نژاد هم منتشر شود؟ از این مسئله دقیقا اطلاعی ندارم. فکر می کنید برای دوباره به هم رسیدن اصولگرایان و احمدی نژاد کدام یک باید پیش قدم بشوند؟ آیا احمدی نژاد باید بایستد و اصولگرایان سراغ او بیاییند، یا نه احمدی نژاد از درون اصولگرایی درامده باید به سمت اصولگرایان برگردد؟ چون این فاصله گرفتن از هر دو طرف بود و نزدیک شدن هم باید از هر دو طرف باشد و جهت ها را باید برگردانند. افرادی در این میان هستند که می توانند کمک کنند. اسم نمی آورم . ولی بعضی افرادی که در هر دو جمع هم طیف اصولگرایان هم در طیف آقای احمدی نزاد مقبولیت دارند باید این ها را به هم نزدیک کنند. هم چنان که گفتم در طیف های اصولگرایان مشترکات بیشتر از اختلافات است. بالای 90 درصد مشترکات هست. من اینجا درصد تعین نمی کنم. بسیاری از اختلافات در برخورد ها و رفتار هاست که این فاصله ها ایجاد می شود، نه در عقیده ها و گرایش ها. چون مشترکات زیاد هست می تواند وحدت اتفاق بیافتد. در اظهارات اصلاح طلبان ،استدلال آنها این است که آقای احمدی نژاد به لحاظ اجتماعی شخصیت بسیار مطلوبی نیست و اگر این را به اصولگرایان نسبت دهیم و وصل کنیم پیروز انتخابات مجلس آینده ما خواهیم بود ؟ فکر می کنید که احمدی نژاد با این فاصله ای که از اصولگرایان دارند در زمین اصلاح طلبان بازی می کنند؟ محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در جامعه و در بین مردم مسئله روشنی می باشد. این را به اشکال مختلف می توانند ارزیابی کنند تا برایشان روشن شود ، این چیز مخفی نیست. محبوبیت یک شخصیت سیاسی از نظر سنجی و یا با نحوه برخورد و رفتار مردم هم معلوم می شود. در حقیقت مسئله مبهمی نیست. یک جایگاه در میان سیاسیون هست و یک جایگاه افکار عمومی جامعه که با افکار سیاسیون یکی نیست. محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در بین مردم با محبوبیت ایشان در بین سیاسیون متفاوت است. سیاسیون خیلی انتقاد دارند ولی مردم قبول اش دارند. بنابراین اگر اصولگرایان بخواهند مردم را داشته باشند باید سکوت کنند و هر چه از آقای احمدی نژاد انتقاد کنند به ضرر خودشان می باشد. نکته بعدی این است که گاهی بستر را برای حمله اصلاح طلبان به آقای احمدی نژاد را اصولگرایان فراهم می کنند. خدمات دولت های نهم و دهم برای کل جریان اصولگراست. ما با دست خودمان این خدمات را صفر می کنیم. بعد اصلاح طلبان می گویند چه کار کردید برای مردم ؟ سوال خوبی هم هست. از این طرف موفقیت های آقای احمدی نژاد را بعضی از اصولگرایان منتقد تخریب می کنند و این خدمات را صفر می کنند و بعد دستشان خالی می شود. بنده در اواخر دولت دهم یک مناظره تلویزیونی با یکی از نمایندگان اصولگرا داشتم. من دیدم که ایشان یک لیست بلند بالایی نوشته که این ها اشکالات دولت دهم است و همه اقدامات دولت را نفی کرد. من هم گفتم شما که همه خدمات را نفی کردید دیگر چه چیزی برای اصولگرایان باقی می ماند؟ کارهای بزرگی که دولت نهم و دهم انجام داده اند به پشتیبانی مجلس انجام شد. نباید ما عقب نشینی بکنیم و در واقع خدمات را بیان نکنیم. مقام معظم رهبری، هم بارها فرمودند که اقداماتی که همه دولت مردان انجام می دهند حتما بگویند، هم این نکته امید در دل مردم ایجاد می کند. در اواخر دولت دهم رهبری این را بیان داشتند که خیلی خدمت کرده است. از طرف دیگر رویکرد های سیاسی ای که آقای احمدی نژاد داشته انقلابی بوده است. حتی در سال آخر حضرت آقا فرمودند که در این دوره بود که شعارهای انقاب احیا و زنده شد. هدفمندی یارانه ها که انجام شد، دقیقا این یک کار بزرگی بود که دولت های قبلی نتوانسته بودند انجام دهند. اینجا هم مجلس و هم دولت دست به دست هم دادند و اجرا کردند. حال یک عده ای می آیند و ایراد می گیرند که این کار دارای اشکالات فراوانی بوده. مگر کار به این بزرگی بدون اشکال می شود؟ هیچ کدام از انتقاد هایی که نسبت به هدفمندی یارانه ها انجام شده هیچ کدامشان اصلاح نشده است. اجرا با مسئله فکر تفاوت دارد. باید واقع نگر باشیم اما اصل هدفمندی که کار بزرگی بود دولت احمدی نژاد به همراه مصوبات مجلس انجام داد. خوب لایحه ای که دولت آورده بود یارانه نقدی برای هفت دهک بود ، اما در مجلس سه طیف وجود داشت. یک طیف می گفتند که تنها به افراد تحت شمول کمیته امداد و بهزیسیتی بدهیم یعنی تنها دو دهک مانند آقای توکلی. حتی این پیشنهاد را هم در بررسی بودجه دادند ولی رای نیاورد. کمیسیون اقتصادی مصوبه اش 5 دهک ، یعنی نصف جامعه بود. اگر پیشنهاد بعدی رای نمی آورد به همین می رسیدند. منتها یک طیف دیگر که اکثریت مجلس بودند ،گفتند نمی شود مردم را ازهم تفکیک کنید. منتها به تناسب درآمدها یعنی دهک های بالا مقدار کمی بهشان داده شود. حسن قضیه این بود که مردم را جدا نکرد و در مقام اجرا هم کار برای اجرا آسان شده بود. وقتی این کلیت تصویب شد راحت تر شدند و گفتند اجرایی تر شد. نظر اصلی شان این بود که به ثروتمندان ندهند. اما چون در مقام اجرا مشکل بود این مصوبه مجلس کار را برای آنها تسهیل کرد. در کل در خصوص خدمات اصولگرایان چه در دولت و چه در مجلس کارهای زیادی شده است و این ها با هم عجین هستند. اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولی اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است. جدا از نکات مثبت دولت قبل انتقادات بسیاری به آنها وارد است به عنوان مثال خانه نشینی احمدی نژاد. شما گفتید که احتمال نمی دهید آقای احمدی نژاد حرکتی جدا از اصولگرایان انجام دهد ولی عملا الان جدا هستنند. اگر تاانتخابات مجلس جریان احمدی نژاد و طیف اصولگرایی به هم نزدیک نشوند، آیا احمدی نژاد به صورت مستقل در انتخابات اقدامی نمی کند؟ اصولگرایان باید راهبرد خودشان را در این قضیه تعریف کنند و اگر بنا بر نزدیک شدن باشد آن موقع می روند و با ایشان صحبت می کنند. اما اگر نه بخواهند این روند را ادامه بدهند به همین شکل پیش می روند من به صورت کلی این نکته را می گویم که نباید از امتیازات و ظرفیت های آقای احمدی نژاد در جامعه غافل بشویم. از نظر شما نسبت مجلس آینده با دولت فعلی چگونه خواهد بود؟ طبعا مجلس بعدی با فعلی تفاوت خواهد داشت، و اصلاح طلبان و حامیان دولت تلاش می کنند که طرفداران زیادی در مجلس داشته باشند .من معتقد هستم که جریان اصولگرا همواره در مجلس بعدی جریان اصلی خواهد بود. علت هم این است که نباید فقط با تهران قضاوت کنیم. کاندیداهای اصولگرا در شهرستان ها و در استان ها محبوبیت خوبی دارند و طی سال های گذشته با مردم بوده اند و از مردم جدا نشده اند و خیلی به مردم خدمت کرده و همواره دنبال کارهای مردم بودند واین بحث فراتر از بحث های سیاسی می باشد. این ارتباط صمیمی و خوب با مردم محفوظ است. لذا بخشی از مجلس آینده همان نماینده های اصولگرای شهرستان ها می باشند. اما با دولت چگونه خواهد بود و رویکرد اصلی مجلس حمایت از دولت می باشد. از نظر شما مجلس کنونی از دولت حمایت می کند؟ با وجود اینکه بیشترین سوالات از وزرا و کارت زرد را در این دولت و مجلس داشته ایم. من دیگر به اینها عادت کرده ام. در زمان ما هم بیشترین تذکر و سوال وجود داشته است، تذکر مانعی ندارد افراد و نمایندگان می توانند تذکر بنویسند و قرائت شود این را نمی شود به مسئله مخالفت با دولت حمل کرد. در زمان آقای احمدی نژاد از این تذکر ها زیاد بود، الان هم وجود دارد. گاهی می گفتند تذکر به خود شخص رئیس حمهور هم زیاد شده بود. این را اگر تحلیل کنیم چند نکته وجود دارد. علت اینکه تذکر در مورد رئیس جمهور چه در دولت قبل و چه فعلی زیاد است به این دلیل است که به معاونت ها مستقیم نمی توانستند تذکر بدهند. به عنوان مثال نماینده نمی توانست به معاون محیط زیست تذکر دهد، همه تذکر های معاونت ها را به رئیس جمهور می نویسد. اگر جایی هم وزیر نباشد طبق آیین نامه به سرپرست هم نمی توانند تذکر بدهند باز هم باید به رئیس جمهور بدهند. نکته دیگر این که بسیاری از این تذکر ها تذکر نیست. زمانی که من معاون پارلمانی بودم نصف این تذکر ها را بر می گرداندم. چرا که آنها در غالب نیاز جامعه و یک درخواست بودند. مشکلاتی که مردم روستا یا شهری دارند و آن را در قالب تذکر به ریس جمهور می دادند. تذکر آنجایی است که خلافی صورت گرفته باشد. اما خلافی نبود، این نقص آیین نامه است. به نظر من باید تذکرات و درخواست ها تفکیک شود، که آن موقع هم بارها برای مجلس نوشتم. اما در مورد کارت زرد و قرمز باید بگویم این قضیه خیلی با روح قانون اساسی سازگار نیست. برای اینکه در قانون اساسی فقط سوال مطرح شده و رای گیری وجود ندارد. رای گیری تنها زمانی هست که استیضاح صورت گیرد .تذکر در قانون اساسی نیامده است و در آیین نامه اضافه شده که در آغاز شورای نگهبان قبول نکرده بود که با تسامح این را پذیرفتند. تسامح هم این بود که الزامی ندارد وزرا به تذکر کتبی نمایندگان جواب بدهند. در مجلس هشتم رای گیری درباره سوال هم به آیین نامه اضافه شد و گفتند که اگر 3 تا کارت زرد گرفتند و 3 بار سوال پرسیده شد و جواب ها قانع کننده نبود،استیضاح شکل می گیرد. اما بازهم شورای نگهبان این را نپذیرفت و آیین نامه را به این شکل تصحیح کردند که جریان استیضاح به ماده مربوطه آیین نامه می تواند به جریان بیافتد. یعنی این 3 کارت زرد چه باشد چه نباشد، می تواند استیضاح کنند . بنده از آیین نامه انتقاد دارم، این تذکر های شفاهی که در این مجلس به آیین نامه اضافه شد ، با روح قانون اساسی سازگار نیست. یعنی شکل اش را حفظ کردند و توانستند موافقت را از شورای نگهبان بگیرند، اما در عمل اشتباه است.
کد خبر: ۵۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
اصلاح طلبان همواره سعی در به میدان کشیدن اکثر مردم دارند و از انتخابات حداکثری حمایت کردهاند. اگر ایران وجود نداشته باشد اسلام در مدل شیعی را نميتوانيم حفظ، تقویت و گسترش دهیم. برخی اعضای اصلاح طلب شورای شهر به دنبال حزب اتحاد ملت هستند. اصولگرا از ایجاد جریان رقابت آزاد نگران است و با ابهام و اتهام سعی میکند هر گونه رقیب را حذف کند. اصولگرایان فاقد پایگاه مردمی هستند. در انتخابات ۹۲ کسانی که به دنبال مهندسی انتخابات بودند با مهندسی مواجه شدند. درشرایط برابر، مردم جریان اصلاحات را به هر جریان دیگري ترجیح میدهند. تنها با وجود مجلس اعتدالی، دولت اعتدالی میتواند راه خود را پیش ببرد.
كيانوش راد از فعالان سياسي و حزبي در سه دهه اخير در گفتوگو با قانون به بررسي و نقد سياست ورزي از طريق احزاب و نيز رويدادهاي جاري كشور پرداخته است.
چرا در ایران احزاب پا نميگيرد؟
حزب یک پدیده مدرن انسانی است که در شرایط و بستر خاصی شکل گرفته و اگر از شرایط خود جدا شود و در زمینه دیگری قرارگیرد، کار کردهای خود را كامل نشان نمیدهد. متاسفانه در جامعه ما ساختارهای اجتماعی و اقتصادی به معنای کامل با وجود حزب شکل نگرفته است و همچنین به لحاظ فرهنگی میل به حركات فردی وجود دارد. از سوی دیگر نوعی نگاه منفی به فعالیتهای حزبی و سیاسی وجود دارد و در سادهترين برخورد، حکومت مخالفان خود را به وابستگی به بیرون متهم میکند. در این فضای مبهم، فعالیت و کار حزبی با مشکلات عدیدهای مواجه است. دو عامل از سوی حکومت و فعالان سیاسی اصلیترین عواملی است که برای فقدان کار حزبی در ایران میتوان نام برد.اول اينكه حکومت باید به شرح صدر رسیده باشد تا انتقادات، مخالفتها و اعتراضات را در درون خود جذب کند و در بازخورد مثبت آنها را در تصميمات خود به جامعه برگرداند. مسئله دوم اينكه فعالان سیاسی باید به واقع بینی رسیده باشند که همه چیز را به یک باره نميتوان به دست آورد و باید آرمانهای خود را در قالب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران پیش ببرند.
آيا كارهاي حزبي معايبي ندارد؟
هر کار جمعی احتمال خطا دارد ولی همواره کار فردی از میزان آسیب پذیری بیشتری برخوردار است و تاثیرگذاری کمتری نیز دارد ومعدل کار حزبی قابل قبولتر است.
براي جدي تر شدن فعاليت هاي حزبي در ايران چه راهكاري ارائه ميدهيد؟
باید کار حزبی در کشور تقویت شود و اگرزمانی در بازنگری قانون اساسی وجود احزاب را در شیوه پارلمانی خود به شیوه محسوستر لحاظ کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم فعالیتهای حزبی جدیتر صورت بگیرد. چون در شرایط فعلی فعالیت پارلمان ما حزبی نیست و در ساختار نظام ما احزاب به طور جدی حضور ندارند.
چرا در زمان اصلاحات كه قدرت در دستان شما بود براي اين اهداف اقدامي نكرديد؟
در دوره اصلاحات خانه احزاب به شکل منظم شکل گرفت و تعداد مجوزهایی که به احزاب سیاسی جدید داده شد، تسهیلات کمک به احزاب و مبالغی را که به صورت عادلانه به احزاب سیاسی واگذارشد، همه در راستاي كمك به حزب گرايي بود. شکل گیری و تاسیس خانه احزاب بعد از دوره اصلاحات به تعطیلی کشیده شد ولی به لحاظ فرهنگی باید کار گستردهای میکردیم.
اين جديت براي حزب گرايي در ميان اصولگرايان نيز وجود دارد؟
امروز ما شاهد آن هستيم كه ضرورت شکلگیری احزاب را اصولگرايان نيز درک کردهاند. اصولگرایان نگاه به حزب را تجمیع افراد برای یک هدف از پیش تعیین شده ميدانند ولی در اصلاحات با اینکه آرمانها كلي مورد توجه است ،حزب یک مکانیزم خود انگیخته نيز دارد و در مسائل مختلف کشور تصمیمگيری میکند. خط قرمزها برای اصلاحطلبان افراد و شخصیتها نیستند و تنها چارچوب قانون اسیاسی است که ما در آن مسیر حرکت میکنیم.
صحبت از خانه احزاب شد، دلايل مقاومت در برابر بازگشايي مجدد آن چيست؟
مکانهایی که ویژگی صنفی آنها بیشتر است باید در دست اصناف قرار بگیرد و اینکه در رای گیری چه افرادی وارد خانه احزاب شوند، مهم نيست. حتی اگر اصولگرایان وارد خانه احزاب شوند اصلاح طلبان هيچ اعتراض و نگراني ندارند. تنها نگراني ما از اين است كه كانديداهاي مارا حذف كنند.
به نظر شما اين حساسيت حاكميت به دليل اقدامات صورت گرفته توسط برخي افراد در سالهاي گذشته نيست؟
اگر یک نظام سیاسی تعریف درستی از منافع ملی نداشته باشد، آن نظام سیاسی مقابل منتقدان و مخالفان قرار میگیرد. برای مثال اتفاقاتی در جامعه ایران رخ میدهد و اعتراضاتی را ما شاهد هستیم اگر این اعتراضات مساوی با براندازی شناخته شود نظام به سمت برخورد با آنها میرود ولی اگر به عنوان اعتراض انگاشته شود و به جای برخورد به گفتوگو رو آورده شود، مشکل حل خواهد شد. ماباید بپذیریم در فهم خواستههای معترضان برداشت نادرستی صورت گرفته و این موضوعات اعتراضی باعث رشد سیستم سیاسی شده است نه اينكه مشكل ايجاد كند.
در اين اعتراضها به قانون تعرضي نميشود؟
در این روزها از براندازی قانونی نام برده میشود که این هم درست نیست. قانون نباید هیچ وقت زیر پا گذاشته شود ولی خود قانون اجازه اعتراض و مخالفت را نیز داده است. اکثر جریان فعال سیاسی هیچ وقت به دنبال براندازی نظام نبوده و همواره تلاش اصلاح طلبان در جهت اصلاح سیستم سیاسی كشور بوده است.
اين سخن راچگونه ميتوان به منتقدان اصلاحات ثابت كرد؟
نوع رفتار اصلاح طلبان هنگام ورود به انتخابات یعنی اینکه نظام را قبول و تنها مردم ميتوانند در رابطه با اتهاماتي كه به اصلاح طلبان زده ميشود، قضاوت كنند. اشکالی ندارد یک گروه، جناح دیگری را برانداز بنامد. بايد توجه داشت که بالاترین فساد عدم رعایت قانون است و حتی کسانی که ادعای پیاده کردن عدالت را دارند و عدالت را بدون رعایت قانون پیاده ميکنند، چیزی غیر از فساد در بر ندارد. محدودیتهای قانوني را باید با قانون مرتفع کرد، ولی اینکه مسئولان با بهانه اینکه من برای مردم کار میکنم و اگر قانون جلوي پای من را گرفته باشد باید آن را دور بزنم درست نيست و سیاست رابین هودی ما را به جایی نمیرساند. عدالت قانونمدارانه ما را به پیش میبرد و ما باید به اجرای قانون اساسی تاکید کنیم. .. اصولگرايان مدعي هستند اگر جبهه اصلاحات حرف هاي حكومت پسند بزند، بدنه اجتماعي خود را از دست خواهد داد، شما اين ادعا را قبول داريد؟
انتخابات برای تامین منافع مردم صورت میگيرد و طبق قانون اسیاسی حاکمیت متعلق به مردم است و همه مردم فارغ از رنگ، آيین و مذهب در تعیین سرنوشت خود دخیل هستند. شما شاهد هستيد حتی رهبری در انتخابات سال 92گفتند کسانی که نظام را قبول ندارند در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند. وقتی رهبری و قانون به این صراحت تاکید بر حضور مخالفان در انتخابات میکنند كسي نميتواند نسبت به رای مردم بیتفاوت باشد. ما اگر ادعای مخالفت با اسلام هراسی را در جهان داریم ابتدا باید اسلام هراسی را در داخل جامعه برچینیم. چرا در هنگام راهپیمایی ۲۲ بهمن خانمهای کم حجاب را نشان میدهند ولی در مواقع دیگر در خیابان پلیس به دنبال آنها میرود و برخورد میکند!؟ اصلاح طلبان همواره سعی در به میدان کشیدن اکثر مردم دارند و از انتخابات حداکثری حمایت کردهاند.
به نظر شما نبايد حريم ارزشهاي ديني حفظ شود؟
توجه داشته باشيم این سخن قابل دفاعی است که اگر ایران وجود نداشته باشد اسلام در مدل شیعی را نمي توانيم حفظ، تقویت و گسترش دهیم. دفاع از مسلمین جهان در چارچوب تعریف شده همواره و همیشه ممکن است و نمیشود نسبت به مسائل جهان اسلام بیتفاوت بود ولي ناديده گرفتن منافع ملی راهی است که مارا به خطا میکشد.
حزب اتحاد ملت با حزب مشاركت ارتباطي دارد؟
این حزب مانند سایر احزاب اعضايي را دارد که با گرایشهای مختلف هستند، برخی اعضای شورای شهر که اصلاح طلب بودهاند به دنبال ایجاد این حزب هستند مانند هر حزب دیگری باید در انتظار نشست تا اساسنامه آنها تعیین شود و بعد از آن با موضعگیریهایی که دارند ما بتوانيم در باره آنها قضاوت كنيم ولی افراد موسس این حزب در دایره اصلاح طلبان قرار دارند.
چرا درباره تشكيل اين حزب مخفيكاري ميشود؟
جریان اصولگرا از ایجاد جریان رقابت آزاد نگران است و با ابهام و اتهام سعی میکند هر گونه رقیب را حذف کند. اصولگرایان صاحب آرا هستند ولی نه حداکثری چرا كه اصولگرایان فاقد پایگاه مردمی هستند. آنها براي پيروزي دو راه حل را در پيش گرفته اند؛ یا باید از رانتهای انتخاباتی مانند کنار گذاشتن رقبا بهره بگیرند و در میدان بدون رقیب بتازند یا باید به بازسازی فکری و فلسفی خود برای اداره کشور بپردازند. اصولگرایان باید مفهوم آرای مردم رابفهمند و فلسفه سیاسی خود را تصحيح کنند. اگر اصولگرایان حق حاکمیت واقعی مردم را تبیین کنند، میتوان در یک رقابت آزاد پیروز شد و جناح پيروز نقش خود را در اداره كشور ايفا كند.
جناح هاي رقيب را به دو طيف تقسيم كرديد، آيا جايگاهي براي جريان اعتدال هم در انتخابات سال آينده داريد؟
بعید ميدانم تيم آقاي روحاني قصد ورود به انتخابات را در جايگاه دولت داشته باشد ولی نمیتوان منکر شد احزابی که حامی دولت بودند، مانند اعتدال و توسعه در انتخابات پر تلاش باشندو اگر اصلاح طلبان بخواهند مجلسی متعادل و غیر تندروشکل بگیرد باید از همگرایی بیشتری استفاده كنند وجلوی تکثر را بگیرند. نبايد فراموش شود اشتباه حریفان باعث پیروز ی جناح دیگر میشود و ديديم در انتخابات ۹۲ کسانی که به دنبال مهندسی انتخابات بودند با مهندسی مواجه شدند. اصلاح طلبان حتما باید سعی در ایجاد اجماع حداکثری با خواستههای حداقلی در انتخابات آینده داشته باشند و اين خواسته تنها با همگرايي به دست مي آيد.
اين همگرايي را در نيرو هاي اصلاحطلب و به ويژه در نشست اخير مي توان حس كرد؟
بعد از سالها اولین حضور اصلاح طلبان خود را نشان داد. در نخستين گام ممکن بود كاستيهايي باشد ولی در ادامه باید هماهنگیهایی صورت گيرد تا مشكلات مرتفع شود.
عدم حضور برخي چهرهها دليل خاصي داشت؟
خير. تنها دليل اينكه برخي چهره ها و افراد جريان اصلاح طلب در نخستين همايش اصلاحات بعد از 6 سال شركت نكردند، اين بود كه هماهنگيهايي بايد صورت مي گرفت و انجام نشد.
گاهي چهره هاي اصلاح طلب در مورد دولت اظهار نظر هايي ميكنند كه مخالفان اعتدال آن را عليه روحاني به كار ميگيرند،آيا عمدي در اين گونه اظهارات وجود دارد؟
تصور نمي كنم عمدي در كار باشد. به اعتقاد من در فضای سیاسی باید از سخنان سیاسی استفاده شود. اصلاح طلبان شاید استراتژی متفاوتی از دولت داشته باشند ولی اینکه در یک حرکت سیاسی ما ناگزیریم خود را به جريانات نزدیکتر، نزدیک کنیم، از این قاعده پیروی میکنیم. گاهی ما به عنوان یک کنشگر سیاسی سخن میگوییم و برخی اوقات شخصی حرف میزنیم و نبايد خارج از عرف سخن بگوييم.
آینده مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟ میتوانید با اصولگرایان مقابله كنيد؟
من اعتقاد دارم درشرایط برابر مردم جریان اصلاحات را به هر جریان دیگري ترجیح میدهند. ولی چون ممکن است موانعی باشد ما باید با احتیاط بيشتري عمل کنیم تا مجلس را نه هماهنگ با دولت بلکه غیر مزاحم دولت تشکيل دهیم. تنها با وجود مجلس اعتدالی، دولت اعتدالی میتواند راه خود را پیش ببرد و هر وقت دولت اصلاح طلب داشتیم، مجلس اصلاح طلب را دنبال میکنیم ولی برای این دولت باید مجلس اعتدالی تشكيل شود.
اگر اين پولي كه رحيمي مدعي است به نامزدهاي انتخاباتي مجلس هشتم داده در دوره اصلاحات پرداخت مي شد چه برخوردي با اصلاح طلبان صورت ميگرفت؟
در دورههای مختلف افرادی با انگيزههای متفاوت برای تبلیغات به نمایندگان کمک میکردند و اين روند در جهان رواج دارد. ولی استفاده از پولهای حرام كه در اختيار افراد بد نام و مسئله دار است، برای هر شخص و هر جناحي پسنديده نيست. در بعضی از کشورها مکانیزم دولت راه قانونی را برای کمک برخی از شرکتها به احزاب سیاسی بازگذاشته است كه اين یک سیستم شفاف و قابل رویت براي مردم است كه اين روند از فساد سیاسی جلوگیری میكند.
ولی اتفاق نادری که در دوره احمدینژاد وتوسط معاون اول او صورت گرفت دخالت سازمان یافته وسیستماتیک در استفاده از پولهای دولتی و شبههناک در پیروز ی یافتن یک جریان خاص سیاسی بود.اين جريان خاص متاسفانه بیشترین شعارهای پایبندی به اصول اخلاقی و اسلامی را سر داده بود و رقبای خود را به بیدینی متهم مي كرد.
اگراین اتفاق در مجلس ششم یا دوران اصلاحطلبان اتفاق مي افتاد، قيامت ميشد و همين جناح فضا را آنچنان تیره و تار نشان ميدادند که گويي اسلام و نظام از بین رفته است. اما ماشاهد آن هستيم كه وقتي اين فاجعه در میان اصولگرایان صورت مي گيرد با بهانه هاي گوناگون و پرده پوشي سعی مي شود براي حفظ جایگاه خود اقدام كنند.
برخي مي گويند در زمان اصلاحات نيز از اينگونه اتفاق ها رخ داده است،چه پاسخي به منتقدان داريد؟
مجموعه مدیران دوره اصلاحات و دورهای که دولت هفتم و هشتم سر کار بود از جمله پاکدستترین افراد در طول دوره اجرایی جمهوری اسلامي بوده است. پاکدستی دولتهای هفتم وهشتم به نحوی بوده است که اصولگرایان نيز بارها بر آن تاکید كردهاند.
اصولگرايان در واكنش به اين ماجرا بايد چه اقدامي را انجام دهند؟
صداقت و شفافیت در برخورد با مردم و پذیرش فساد بزرگ سیاسی که در دولت احمدینژاد اتفاق افتاد از سوی محافظه کاران میتواند به ترمیم بخشی از ضایعهای که به جناح اصولگرا خورده است را پوشش دهد.
کد خبر: ۵۷۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
دکتر محمدرضا عارف در گفت وگو با روزنامه آفتاب بزد درخصوص مهمترین موضوعات روز کشور سخن گفت.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
متن کامل این گفتوگو در پی می آید:
ميخواستم در مورد احزاب اصلاحطلب جديدي كه اخیرا تشکیل شده اند نظرتان را بدانم. این احزاب به نسل اصلاح طلبان قبل از خود انتقاد می کنند و مثلا ميگويند این نسل تندرويهايي انجام دادهاند .یا گفته می شود که اصلاح طلبان بايد وارد تعامل با حكومت ميشدند كه نشدند و در واقع خسارتهايي را به جريان اصلاحات زدند. اول اينكه ميخواستم نظرتان را درمورد احزاب جديد بپرسم، دوم اينكه نقدهايي كه این احزاب به نسلهاي قبل تر ازخودشان دارندرا چقدر وارد و درست ميدانيد.
یکی از شعارهای قانون اساسي و اصلاحطلبان «دموكراسي» است ،لازمه دموكراسي هم حضور تشكلهاي مردمي می باشد. يعني اگر بخواهيم حقيقتا قانون اساسي به طور كامل پياده شودهيچ راهي جز تخزب نداريم. نگاه قانون اساسي در همه امور برمحوريت مردم است ، مردم تصميم گيرنده هستند حال گاهي مستقيم مثل انتخاب رئيس جمهور و نمايندگان مجلس گاهي هم غير مستقيم. اگر اين رويكرد را بپذيريم هيچ راهي جز تخزب نداريم. براي اينكه مسئله تحزب به معناي واقعي پياده شود بايد هر گروه و دستهاي كه تفكر خاصی دارد بتواند فعاليت خودش را شناسنامهدار كند. شناسنامهدار كردن يعني تشكيل يك تشكل؛ حال اگر این تشکل سیاسی باشد ميشود حزب و اگر در فضاي غير سياسي باشد می شود سازمانهاي مردم نهاد. من باتشكيل تشكلهاي مختلف موافقم. البته در شرايطي كه هنوز حزب به معناي واقعي و فراگیر در كشور نداريم می توانیم حركت جبههاي را دنبال كنيم؛ يعني احزاب همسو يا احزابي كه احساس ميكنند مشتركاتشان زياد است می توانند حركت جبههاي را دنبال كنند تا نقشی موثرتر در امور کشور داشته باشند. بنابراين خوشحاليم كه احزاب جديد تشكيل ميشوند و از آنها استقبال می کنیم . من از وزارت كشور كه با سعه صدر زمينه شناسنامهدار شدن فعالیت گروه ها را فراهم می کند تشکر می کنم.
در مورد قسمت بعدی سوال هم باید بگویم بحث انتقاد يك ضرورت برای حيات و رشد است. به خصوص که نقد پذيري جزء شعارهاي ماست اما آن عنصری که در نقد مهم است توجه به مسائل اخلاقي و نپرداختن به برخي حواشي است. نقد باید سازنده و مشفقانه باشد.در مورد نقد عملكرد گذشته نیز، باید این نقد بدون لکه دار کردن افراد و حفظ حرمت آنها باشد. حتما بايد يك جبهه نقد عملكرد خود را داشته باشد تا برخي از اشكالات و ضعفها را تكرار نكند. وقتي كه تشكلي در درون يك جبهه تشكيل ميشود و به نقد گذشته آن جبهه بپردازد به نظرم كار خوب و لازمی است،این کار می تواند مسیر حرکت مفیدتر و موثرتر را نشان دهد.
فكر نميكنيد تشكيلات ندا در این نقد گذشته تندروی كرده است؟ضمن اینکه جناح مقابل هم خيلي از اين حزب و مواضعش استقبال كرده است. مصداقا در مورد نداو مواضعشان چه نظري داريد؟
ما معياري براي تشخيص تندروي و كندروي موضع احزاب نداريم بلكه سليقهاي است .البته هيچ تشكلي نبايد به خودش اجازه دهد در مورد ديگران تصميم بگيرد و بگوید چه كسي باید از قطار اصلاحات پیاده شود و چه کسی بماند . معياري براي اصلاحطلبي سنجي نداريم كه بياييم بگوييم فلان فرد اصلاح طلب واقعي است فلاني اصلاح طلب واقعي نيست. هيچ تشكلي نبايد به خودش اجازه دهد در مورد ديگران تصميم گيري كند. اگر ميتواند، همسو شود و همكاري كند اگر نتوانست نبايد وارد مسائل حاشيهاي شود. به ويژه وقتي اينگونه رفتارها در فضاي سياسي كشورمان بروز پيدا ميكند متوجه افراد خاص و برخي بزرگان يك جبهه ميشود كه اين جفا در حق آن افراد است.
آقاي دكتر در مورد نقد های محتوایی ندا چه نظری دارید؟
اگر نقدها صادقانه و با نگاه به آینده باشد مطمئنا همه افراد از آن استقبال خواهند کرد.
منظورم خود «نقد» است. مثلا اینکه بگویند احزابي مثل مشاركت و مجاهدين تندرو بودند و عملكرد خودشان بود كه باعث شد مجوزشان لغو شود؟
اگر خواستيم نقد كنيم نبايد این نقد يك طرفه باشد. اخلاق به ما حكم ميكند كه افراد مورد نقد حاضر باشند تا بتوانند جواب دهند. مثلا در يك ميز گردي يا در يك هم انديشي که طرف ها هستند چنین نقد هایی هيچ اشكالي ندارد. بنابراین اگر تشکلی نسبت به رفتار تشكلي ديگر نقدي داشته باشد اولا بايد ببينيد آيا آن تشكل حاضر است بنشيند ودر كنار هم صحبت كنند. ثانیا بايد دو طرفه باشد يعني دو طرف حضور داشته باشند كه اگر حرفي و انتقادي دارند عنوان كنند.
آيا خودتان اين نقد را قبول داريد كه اين احزاب تندرويهايي كردند كه منجر به اين وضعيتشان شد؟
اولا من بر اين باورم كه نبايد شروع فعاليت خودمان را پايان فعاليت يك جريان بدانيم. آنقدر ظرفيت كار و نيرو در كشور داريم كه لازم نیست هيچ گروهي عضوگيري خود را از جدا شدگان بدنه گروه ديگر انجام دهد. در ضمن من هيچ وقت اينگونه هيچ گروهي را نقد نمی کنم و اگر نقدي می کنیم كلي است؛ يعني شرايط كشور ما طوري نيست كه ما بخواهيم احزابي را اینگونه نقد كنيم؛ به ويژه احزابي كه در مقطعي با برخي مشكلات و مسائلي روبرو شدند. اخلاق حكم ميكند با رعایت همه جوانب را داشته باشیم.
و نقدي كه اگر خودتان بخواهيد انجام دهيد؟
من در شرایط فعلی هيچ حزبي را نقد نميكنم چون نگاه من هميشه به آينده بوده و عقيده دارم نبايد در گذشته متوقف شويم. اگر نقد گذشته كمك به آينده كند، انجام ميدهيم. سعي ما بر اين است كه نقاط ضعفي كه ديگران داشتهاند را تكرار نكنيم؛ اگر تندروي بوده تندروي نكنيم، اگر انحصار طلبي بوده انحصار طلبي نكنيم ،اگر يك جا احساس ميكرديم از معيارها و شاخصهاي اصلاح طلبي فاصله گرفتهاند، فاصله نگيريم و ...
س: بدون ذكر نام بارها از انحصار طلبي صحبت فرموديد اكنون هم به آن اشاره كرديد. لطفا بگوييد اين مسئله متوجه چه گروههايي ميشود؟
آفت فعاليت و حركت سياسي انحصار طلبي است. در داخل يك حزب انحصار طلبي اين است كه از قبل مشخص باشد در كنگره چه كسي دبيركل ميشود و چه کسانی در دفتر سیاسی حضور پیدا خواهند کرد ؛ يعني فعاليتهاي حزبي كه نمودش فعاليتهاي جمعي است همه در يك نفر یا یک گروه محدود جمع شود . انحصار در داخل جبهه هم اين است كه يك تشكل و حزب بخواهد حرفهاي خود را به كرسي بنشاند. ممكن است در كوتاه مدت اين نگاه انحصار طلبي ما را به اهدافي برساند اما مطمئنا در دراز مدت اين نگاه نميتواند سامان پيدا كند و نميتواند ما را به سر مقصود منزل برساند و جز تضعیف کار تشکیلاتی و کنار گداشتن یا حذف تشکل ه نتیجه ای نخواهد داشت.
اگر بخواهيد مثالهاي تاريخي بدون ذكر نام افراد بزنيد در چه مقطعي از تاريخ این انحصار طلبی ها رخ داد و منجر به آسیب شد؟
شما اگر عملكرد احزاب را بعد از انقلاب نگاه كنيد آسيب هايي داشتند. مثلا يك حزب براي مدت كوتاهي مي آيد رشد مي كند و تاثيرگذار است و حتي در انتخابات و محافل مختلف حضور پيدا مي كند اما اين تاثيرگذاري موقتي است كه من يكي از دلايل آن را ريشه در انحصارطلبي ميدانم. به همين دليل ما همان ابتدا كه بنياد اميد را راه اندازي كرديم به این آسیب توجه شد و تصميم گرفتيم رويكردمان خرد جمعی باشد ؛یعنی تلاش شود به تدريج نقش فرد و اسم فرد از بين برود ؛ما در این خصوص در بنیاد که یک سازمان مردم نهاد است در مجموع موفق بوده ايم. البته هنوز به آن مطلوب كه مدنظرمان بوده است نرسيدهايم.
ما تشكلها را صاحب عقل و شعور ميدانيم و معتقديم باید خردجمعي را دنبال کرد و اين طور نيست كه يك نفر هرچه ميگويد تشكل بايد عمل كند. مهم ترين محور همه فعاليت هاي ما از سال 86 كه بنياد امید آغاز به کار کرد «اخلاق» ، «عقلانيت» و «خردجمعي» بوده است. به نظر من اگر بحث «خردجمعي» را در همه تشكلهاي سياسي محور قرار دهيم آسيب پذيري احزاب و تشكل ها كم مي شود و كمتر به فرد محوري سوق پيدا مي كنند.
مثال تاريخي از دوران انتخابات و دوم خرداد ميزنيد؟
اينكه در كشور ما بيشتر احزاب دولت محور و دولت ساخته بودند، واقعيتي است كه اگر بخواهيم هر كدام را مطرح كنم شايد گروه و احزاب ديگر وضعيتشان بهتر از اين نباشد. بهتر است وارد مصداق نشويم ما روند را نگاه ميكنيم و تلاش مان اين است كه حداقل گروه ما اين كار را نكند و فعالیت ها و تقسیم وظایف و مسئولیت ها در چارچوب اساسنامه و مرامنامه از پایین به بالا در یک پروسه کاملا منطقی و دموکراتیک انجام شود.
آقاي دكتر! ندا بحث تعامل با حكومت را مطرح ميكند و به گونه ای اظهار نظر ميكند كه گویی قبليها تعامل كافي نداشتند.آيا اصلاح طلبان قبل از اين با حكومت تعامل نداشتند كه عدهاي در حال حاضر بحث تعامل را مطرح ميكنند؟
اصلاح طلبان بخشي از حكومت هستند. سهم اصلاح طلبان يعني تفكر اصلاحات، در پيروزي انقلاب و در همه صحنههاي بعد از انقلاب يك سهم قوي و تاثيرگذار و موثر بوده است.
تفكر اصلاحات را عملا تفكر انقلاب ميدانيم. مفهوم تعامل شايد زماني مطرح باشد كه قرابت و همدلی بين دو گروه نباشد. ما بخشي از حكومت هستيم.
براي ما همدلي، هماهنگي و همراهي با حكومت يك فرض است بنابراين همکاری و همراهی و نزدیکی با بخش های مختلف ل با حكومت چيز جديدي نيست. اين موضوع هميشه وجود داشته است.
ما بايد تلاش كنيم جايگاهمان را با پتانسيلي كه داريم تثبيت كنيم و جايگاه مناسبتر و بهتر را كسب كنيم. من به جاي واژه تعامل، از همكاري، همدلي و همراهي با بخشهاي حكومت نام بردم چرا كه ما رودرروي حكومت نيستيم كه بگوييم با حكومت تعامل مي كنيم بلكه ما بخشي از حكومت هستيم. ممكن است يكسري افراد كه در جناح مخالف هستند اين طور فكر نكنند. ميخواستم بدانم اين تعامل چه قدر بايد باشد؟
تعامل با گروه رقيب را قبول داريم. در داخل نظام همه گروههاي سياسي بايد با هم تعامل داشته باشند و بخشي از مشكلاتي كه در حال حاظر با آن روبه رو هستيم به دليل عدم همكاري، همدلي و تعامل بین گروههاست.
يعني بحث تعامل در اينجا وجهي ندارد چون اصلاح طلبان درون نظام هستند؟
ج: دقیقا،هميشه همدلي، همكاري و همفكري بوده است و در هيچ شرايطي نبوده كه ما با بخشهاي حكومت رابطهمان قطع باشد.
س: با توجه به اينكه پايگاه اصلاح طلبان از مردم می باشد اگر تعارضي بين خواسته حكومت و خواسته مردم پيش بيايد اصلاح طلبان چه كار ميكنند؟
اصلا امكان ندارد. ما بر اين باوريم كه نظام و حكومت ما مبتني بر مردم است. مشروعيت نظام را از مردم ميدانيم. خود امام اولين فرمايششان اين بود كه من به نمايندگي از مردم حكومت تشكيل ميدهم اين موضوع را در قانون اساسي نیز ميبينيد ،هر وقت نظام نياز دارد مشروعيت خود را تثبيت كند مردم حضور پيدا ميكنند. در مورد راهپيمايي 22 بهمن می بینید علي رغم بيمهريها، يا برخوردهاي غيرمنطقي با مردم و با توجه به مشكلاتي كه دارند اما حضورشان قابل توجه است. ما هيچ وقت فكر نميكنيم نظام بخواهد رودرروي مردم باشد كه تفكر اصلاحات بخواهد يكي را انتخاب كند.
می توان این سوال را به گونه ای دیگر هم مطرح کرد؛اگر بین خواسته مردم و دولت تعارضی پیش بیایدآن زمان اصلاحطلبان چه خواهند کرد؟
مبنا مردم هستند.
حتي اگر دولت نزدیک به اصلاح طلبان یا اصلاح طلب باشد؟
ج: بله . اما ما هيچ وقت فكر نمي كنيم تعارضي بين نظام و دولت و مردم پيش بيايد. شايد با دولت، مجلس يا بخشي از نظام اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. آن وقت ما مجبوريم و بايد منافع و مطالبات مردم را پيگيري كنيم چون خودمان را برآمده از مردم ميدانيم و فكر ميكنيم اصلاحطلبان برخلاف شعارهايي كه داده ميشود كه در بدنه جامعه نفوذ ندارند اتفاقا در بدنه جامعه نفوذ دارند. آقاي دكتر! در 8 سال گذشته بخش عظيمي از اصلاحطلبان از بدنه حكومت اخراج شدند و بعد از آنکه روحانی پیروز شد كمكم زمینه بازگشت اصلاحطلبان به قدرت صورت گرفت. اکنون مدام از تعامل با حکومت صحبت می شود ، حال این پرسش مطرح است که مرزهای این تعامل با بخش ها و گروه های داخل حکومت کجاست ؟
ج: سوال خوبی است.به نظر من مهمترين مرزها منافع ملي و خطوط قرمز نظام هستند. خوشبختانه اصلاحطلبان با رقباي خود روي اصول اختلافي ندارند؛ یعنی همه ما چه اصلاح طلب چه اصولگرا ارزشها و قانون اساسي را قبول داريم. اما مهمترين مسئله امروز،توجه به ارزشها و منافع ملی در همه تصمیمات و امور است ؛ معتقدم گاهي تصميماتي كه در گروهها و افراد گرفته ميشود توجه جدي به منافع ملي نميشود و در این تصمیمات اولویت منافع باندي و گروهي و جناحی را ميبينيم.
در حال حاضر اينها بخشهاي عظيمي از قدرت هستند و اجازه ورود به اصلاح طلبان را نميدهند. از ابتداي انقلاب دو گروه در داخل نظام روبهروي هم بودهاند؛ چپ و راست، خط امام وخط بازار، اصولگرا و اصلاحطلب ؛ همیشه يك گروه ، گروه دیگر را متهم به انحصارطلبي مي کند. گروه رقيب اصلاحات متاسفانه در عمل در طول سالهاي گذشته انحصارطلبي خود را نشان داده است.مثلا با حربههاي فرهنگي و تريبون هایی كه در اختيار داشته تلاش کرده رقیب خود را حذف کند ؛ رقيبي كه حذف شدني نيست و اگر حذف هم شود آنها هم به جايي نميرسند و مطمئنا کشور ضرر می کند.
بنابراين شما معتقديد مرزي براي تعامل وجود ندارد؟
اصلا هيچ مرزي وجود ندارد قانون اساسي و ارزشهايمان بهترين مصاديق است. مهمترين مسئلهاي كه بايد محور همكاريمان قرار گيرد منافع ملي است. اگر اين را مبنا قرار دهيم شايد بتوان راحت با رقيب تعامل و همکاری و همفكري كنيم.
يكي از بزرگترين سوابق شما معاون اولي در دوره اصلاحات بود. در آن دوران آيا خاطرهاي داريد از اينكه بخشي از اصلاح طلبان با عملكرد خاص خود جريان اصلاحات را منحرف كرده باشند؟
واژه انحراف را قبول ندارم اما گاهي با حرکاتی روبهرو ميشديم كه مقداري فعاليت ما را كند ميكرد.
آيا شما در برابر اینگونه حرکات موضعگيري کردید؟
موضعگيريهای من عموما محرمانه و خصوصي بوده است،با هدف اصلاح و حل مشکل! من بر اين عقيدهام كه به جاي «من»، «ما» را در نظر بگيريم ؛من همیشه سعي كردهام مواضع خودم را رسانهاي نكنم ؛يعني در این راستا عارف 93 با عارف 63 هيچ فرقي ندارد.
آقاي دكتر! فکر می کنید این تفکر شما بین مردم طرفداری دارد؟
به نظرم مردم هم همين تفكر را دارند و همين را ميخواهند.مردم از تندروي و دعواهاي رسانه ای كه هيچ چيزي از درونش درنميآيد خسته شدهاند. مشكل و اختلاف نظر داريم اما بايد بنشينيم با هم آنها را حل كنيم و حتی الامکان به سطح جامعه نکشانیم.
شايد عدهاي به دليل اين سياست شما به آقاي عارف بگويند «محافظهكار» و حتی اصولگرايان در مورد شما اصطلاح « اصلاح طلب بيخطر» را به كار ميبرند.
قرار نیست اصلاح طلب "خطرناک" باشد . اصلاح طلب واقعی منافع ملی را در نظر می گیرد . این بی خطر بودن یعنی عدم ایجاد هزینه برای مردم و کشور.بنابراین معتقدم نبايد هزينه مردم را بالا ببريم و دلشان را خالي كنيم. مردم خسته ميشوند از دعواهاي بيهوده. ما نميخواهيم براي رقيب خود در داخل نظام خطري ايجاد كنيم. خطر ما بايد متوجه دشمن باشد. بايد متوجه كساني باشد كه ميخواهند تيشه به ريشه انقلاب بزنند.
حالا من با همكارم اختلافنظر دارم چرا بايد آن را به تهدیدی تبديل كنم. به همين دليل هم در طول اين سه دهه گذشته هميشه يك خطوط قرمزي داشتهام و به اصولي وفادار بودم و تا آنجايي كه به اين خطوط قرمز و اصولم آسيب وارد نشده كوتاه آمدهام.
در دهههاي 70،80 هم به دفتر تحكيم وحدت انتقادي داشتهايد؟
من خودم يكي از فعالین انجمن اسلامي در دوره دانشجویی بودم و همواره از روند رو به رشد انجمن های اسلامي حمايت ميكردم. اما هر وقت احساس ميكردم كه موضعگيري اعضا و تصميمي كه ميگيرند ممكن است مشكلاتي ايجاد كند سعي ميكردم در حد توانم با توضيح و تذكر ، راهنمايي كنم. وقتي رئيس دانشگاه تهران شدم همان ارتباطي كه با انجمنهاي اسلامي داشتم با جامعه اسلامي دانشجویان داشتم. حتما می دانید جامعه اسلامي دانشجويان يك جريان رقيب بود و زمان مدیریت من از دانشگاه تهران مجوز فعالیت گرفت. در واقع همان ارتباطي كه با انجمن اسلامي داشتم با دیگر تشکلها هم داشتم و در همگرا كردن جريانهاي دانشجويي تلاش می کردم. همواره بعنوان یک استاد مسلمان که دغدغه اش تقویت تشکل های اسلامی در دانشگاه است اگر نقد یا نظری داشته ام به دانشجویان و افراد مسئول منتقل کرده ام.
به نظرتان اين انجمن تندرويهايي داشت كه منجر به غيرقانوني شدنشان شد؟
به هر حال بايد بپذيريم وقتی يك تشكل دانشجویی هستيم و اعضايش برخلاف تشكلهاي سياسي دائمی نيستند و فقط دوران داشنجویی عضو تشکل هستند. پس بعضي از مواضعي كه یک حزب سیاسی ميگيرد نبايد تشكلهاي دانشجويي بگيرند. بنابراين دخالت بيش از حد در امور اجرايي درست نیست . مثلا در برهه ای تشکل های دانشجویی می خواستند رییس دانشگاه انتخاب کنند، این درست نیست. باید ارتقاء فرهنگی و علمی دانشگاه و پیگیری مسایل صنفی اولویت تشکل های دانشجویی باشد .به نظرم بايد عملکرد جنبش دانشجويي در سه دهه گذشته به نقد كشيده شود تا نقد سازنده و مفید راهگشای آینده جنبش دانشجویی کشور باشد.
طي يك سال و نيم اخير غالب جريان اصلاحات به پرهيز از تندروي تاكيد ميكنند. می توانید صراحتا بفرمایید کجا ها تندروی شده است؟مثلا در مورد همین تشکل های دانشجویی.
اجازه بدهيد من در یک مصاحبه يك طرفه به قضاوت نپردازم ؛ نمی خواهم وارد مصادیق شوم. بارها اعلام آمادگي
16 آذر 83 را يك بار گفتهايد.
نه فقط 16 آذر 83 بلكه همه 16 آذرها از اول انقلاب را ببينيم. به هر حال بايد به بررسی نقش جنبش دانشجویی بپردازیم و تعیین کنیم آیا در حال حاضر این جنبش آن تاثيرگذاري كه قبلا داشت را دارد ؟اگر الان اين تاثیر گذاری را ندارد بايد آسيبشناسي شود چرا!.ما به یک جنبش دانشجویی با نشاط و پویا و دردمند و متعهد نیاز داریم.
آقاي دكتر!ما حدودا يك ماه پيش خدمت آقاي توفيقي بوديم و ايشان تاکید داشتند که در دولت قبل تلاش شد در حوزه وزارت علوم تمرکز گرایی رخ دهد اما در این دولت این تمرکز گرایی در حال از بین رفتن است ؛یعنی دانشگاهیان خودشان بتوانند در امور دانشگاه دخالت کنند و مثلا بتنوانند رییس دانشگاه انتخاب کنند.به نظر می رسد فرمایش جنابعالی که فرمودید جنبش دانشجویی نبایستی وارد کار اجرایی شود در تعارض با این موضوع است.
من اینگونه نگفتم؛یک زمانی یک تشکل دانشجویی می خواهد رییس دانشگاه انتخاب کند و زمانی دیگر ممکن است طی سازوکاری از دانشجویان بخواهند در مورد انتخاب رییس دانشگاه نظر بدهند. ما بعد از عملكرد دو دهه تمركزي كه در امور اجراي دانشگاه داشتيم به روش غيرمتمركز هيئت امنايي رسيده ایم. يعني محوريت تصميمات دانشگاه در هيئت امنا باشد. با ساز و كارهايي كه مراجع قانوني تاييد ميكنند. در آنجا قطعا دانشجو و استاد و كارمند بايد نقش داشته باشند در مديريت و در تصميمات دانشگاه؛ اما در جايگاه خودشان !اگر ميخواهيد دانشگاه مشكلات كشور را سامان دهد و اگر ميخواهيد دانشگاه مركز توليد علم باشد هم دانشجو بايد در تصميمات آن موثر باشد هم استاد و هم كارمند.اين اتفاقي است كه در دانشگاههاي بزرگ دنيا رخ داده و ما كشف نكرديم و تجربه موفقی هم بوده است.دانشجو را نباید حذف کرد اما يك تشكل دانشجویی نبايد به خودش اجازه دهد فقط او تصميم بگيرد. در مقاطعي ما اين فضا را حس ميكرديم.
در مورد تشکل اساتید هم که اخیرا مجوز گرفته توضیحاتی بفرمایید.
بحث خوبي را مطرح كرديد. ما از ابتداي انقلاب تشكلهاي دانشجوييمان قوي بودند؛ انجمنهاي اسلامي، حضور موثري داشتند و كمك ميكردند اما كمتر ما با تشكل فراگير و منسجم اساتيد روبه رو بوديم. دو تشكل شكل گرفتند اما بنا به دلایلی نشدند. خوشبختانه در روزها و هفته های بعد از 24 خرداد سال گذشته و براساس نيازي كه به طور طبيعي در دانشگاه ها حس ميشد ، پيشنهاد يك تشكل منسجم هيئت علمي داده شد. پس از بررسی هایی ضرورت داتشن تشکلی فراگیر از اساتید به تایید جمعی از اساتید رسید و به این نتیجه رسیدیم که این تشکل باید بیشتر صنفی باشد البته قرار شد تشکل از موضع گیری های سیاسی نیز منع نشود.بهر حال تعدادی اساتید برجسته در ا ایجاد ین تشکل حضور دارند و نمی شود گفت در امور مختلف موضع گیری نداشته باشند.همچنین به این نتیجه رسیدیم که باید در مسائل راهبردی علم و فناوری مثل سند چشم انداز و تحقق آنها مشارکت داشته باشند.بنابر این با این نگاه سال گذشته درخواست مجوز این تشکل به کمیسیون ماده ده قانون احزاب وزارت کشور ارسال شد و اخیرا این مجوز صادر شده است.من از وزارت کشور هر چند که تاخیر داشت تشکر می کنم.فکر می کنم این تشکل می تواند در کشور مهم و مو ثر باشد.
اساتيدي كه ميخواهند عضو اين تشكل شوند به معناي عام است يا خاص؟
همه اعضای هئیت علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی و غیر دولتی می توانند طبق ضوابط عضو شوند.
آقاي دكتر! چه عاملي باعث شد كه تخلفات مالي و اختلاسها در دولت آقای خاتمی نباشد يا خيلي كم باشد ؟
شاید نباید من به این سوال پاسخ بدهم اما ما براي انتخاب افراد خيلي مراقب بوديم هم از نظر سياسي، هم عقيدتي و فرهنگي به خصوص سلامت اقتصادي. خود من روي سلامت اقتصادي افراد و تعهد آنان خيلي وسواس داشتم و تاكيدم روي افرادي بود كه حرف و حديثي پشت سرشان نباشد، انصافا هم دولت آقاي خاتمي در اين زمينه موفق بود. در آن دوره اتهامات بيربطسیاسی و فرهنگی زده شد ولي كمتر به يك مدير دوران اصلاحات اتهام مسائل اقتصادي و اختلاس زده شد.اگر آن وسواس را به خرج نمی دادیم شاید تخلفات هزاران ميلياردي و غيره پيش مي آمد. خوشبختانه در آن دوره ما از اين موارد نداشتيم و البته نگاه ما نگاه پيشگيري بود. همواره من از نهادهاي نظارتي خواهش ميكردم و هم خود ما مراقبت ميكرديم اگر يك مديرمان خداي ناكرده در حال افتادن در يك مسير ناصحيح است، جلوگيري كنيم و به محض اينكه متوجه ميشديم تذكر ميداديم. الحمدالله دولت اصلاحات در اين زمينه موفق بود.
آقاي دكتر در مورد عملکرد شما یک انتقادی وجود دارد؛ در 8 سالي كه به اصلاحات خيلي فشار آمد شما در بعضي از نهادها از جمله شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجمع تشخيص عضويت داشتید و دارید؛در این ایام آقای عارف چه کاری برای اصلاحات انجام داد؟
قاعدتا هر کاری برای کشور و برای اصلاحات لازم بود انجام و تشخیص می دادم انجام می دادم.همانطور که گفتم اصلاح طلبان بخشی از حاکمیت هستند حتی اگر مقطعی از دولت و امور اجرایی دور باشند.شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بخشهایی از حکومت هستند.
در مورد حوزه دانشگاه خيلي از اتفاقاتي كه می افتاد مثل امنيتي كردن فضاي دانشگاهها هيچ ربطي به مصوبات شوراي انقلاب فرهنگي نداشت بلكه منش دستگاه های اجرايي بود. یعنی نهادهاي اجرايي، دانشگاهها را به سمت غيرفرهنگي و امنيتي می بردند و در برخی موارد به دوستان در دستگاه های اجرایی تذکراتی می دادم.
به هر حال شورا بر فعاليتهاي وزارت علوم ناظر است.
نظارت كه طبيعي است اما بپذیریم که رییس شورا رییس جمهور است و شورا نمی خواهد سمت و سویش برخلاف جهت حرکت کلی دولت باشد.من در شورا رابطه نزديكي با تك تك افراد داشتم و ديدگاههاي خود را مطرح ميكردم.
البته این نظر ها را رسانه ای نمی کردم.
به نظر من رسانهاي كردن مسائل در خیلی از موارد، راهحل درستي نيست. نبايد چالشها را به ميان مردم كشيد و دل مردم را خالي كرد.
به هر حال هميشه اختلاف نظر وجود دارد.
پس یک جاهایی نظر مخالف داشتید اما رسانه ای نمی کردید.
نمی گویم لزوما نظر مخالف داشتم بلکه نظر داشتم و نظرات خودم را به نحو مقتضی اعلام می کردم و الان هم اعلام می کنم ، اما عموما رسانهاي نميكنم من راهكار را اين ميدانم.
ما نظام را قبول داريم و اختلاف نظر ها دقيقا مثل مسائل خانواده است. شما چه قدر مسائل خانوادهتان را به دوستانتان ميگوييد؟ نگاه من هميشه به مسائل خودمان مثل داخل خانواده است. نميخواستم از يك فرصت و تريبوني براي تبيين و معرفي خودم استفاده كنم.
البته نميگويم ارتباط رسانهاي نباشد. ارتباط رسانهاي براي اين است كه مردم از رسانه استفاده كنند حتي بحثهاي چالشي ميتواند رسانهاي شود به شرط رعابت اخلاق و حرمت افراد و توجه به منافع ملی. شركت در بحثهاي اختلاف برانگيز و تفرقه برانگيز و اينكه نتيجهاش مطرح شدن يك نفر باشد من سعي ميكردم پرهيز كنم.
شما بحث ائتلاف نسبي با اصولگرايان در انتخابات مجلس را مطرح كرديد، مقداري رويايي نيست كه اصلاح طلبان بيايند با اصولگرايان ائتلاف نسبي داشته باشند؟
ج: فكر ميكنم بهمن سال گذشته بود در كنگره یکی از احزاب راهبردها و رويكردهاي خودم را درباره انتخابات مجلس آینده مطرح کردم.
اول: حفظ سرمايه اجتماعي كه خلق شده و تقويت آن (يعني مشاركت مردم را از 73 درصد بالاتر ببريم)
دوم؛ پيروزي در انتخابات 94. ما باید پیروز انتخابات شویم ؛لازمه این موضوع ارائه لیست واحد از سوی اصلاح طلبان در انتخابات است .
با اين رويكرد شروع كرديم و واقعا در يك سال گذشته روي رويكرد و راهبردهاي خود جدي ايستادهايم. گفتيم برنامه ميدهيم و الان داريم برنامه تدوين ميكنيم. ما گفتیم برخلاف برخی جریانات رقیب را نقی نمی کنیم و به همه جریانات داخل نظام اصالت می دهیم.
بايد با رقیب تعامل كنيم؛ شايد بهترين و مناسبترين مكان براي تعامل مجلس باشد.. من وقتي بحث ائتلاف نسبي با اصولگرایان را مطرح كردم همین موضوع مدنظرم بود.یعنی بتوانیم در مجلس مثلا 30 نفر را پیدا کنیم که محور تفاهم و همدلی و دوستی جریانات داخل مجلس باشند..اگر این اتفاق رخ دهد ما خیلی از اتفاقات که در مجلس رخ می دهد مثل دعوا ،سوال و تذکرات آنچنانی را درچنین مجلسی نخواهیم داشت.
در این شرایط مجلس ديگر به وظيفه خودش عمل ميكند يعني نگاهش ملي ميشود و به مسائل حاشيهاي كمتر ميپردازد. اين موضوع جزء راهبردهايمان است و به همين دليل اجماع كامل در جریان اصلاحات و ائتلاف نسبي را با بخشهايي از جریان رقیب را مطرح كرديم.
اميدوارم در اين مسير بتوانيم جلو برويم .البته وقتي ميتوانيم در این خصوص موفق شويم كه هر دو جناح این موضوع را بخواهند و قبول داشته باشند.
مثلا چه اشكالي دارد در مركز استاني كه 5 نماينده هست يك نفر در دو ليست مشترك باشد. يعني نميتوانيم در يك استان يك نفر را پيدا كنيم كه هر دو جناح قبولش داشته باشند؟
نشانههايي ديدهايد كه بخواهند؟
هر دو جناح بايد بخواهند.
چه اصولگرا و چه اصلاح طلب اين موضوع را قبول داشته اند؟
ج: من راهبرد خودم را مطرح كردم و انتظارم نداشتم روز اول از آن استقبال شود. اخيرا يكي از سايتهاي اصولگرا گفته هدف عارف از اين راهبرد تفرقهافكني در بين اصولگرايان است؛ به نظر من اين گفته نهايت بيتقوايي است. من نگاه خيرخواهانه به موضوع داشتم و اگر هم نشد اشكالي ندارد ما كه با كسي دعوايي نداريم. اين بحث هم مهم است كه شما چه كساني را اصولگرا ميدانيد؟ مثلا جبهه پايداري هم خود را اصولگرا ميداند.
ج: با دوستانی که این نظریه را قبول دارند و در جبهه رقیب فعالیت می کنند.
اسم نمی آورید؟
نه . نیازی نیست.
در یکی از سایت ها اسم آقای ناطق آمده بود .
گذشته آقای ناطق نشان می دهد که مطمئنا یکی از این افرادمی توانند ایشان باشند.اما بهتر است اسم نبریم.
جناح مقابل مرتب دوگانه عارف و ناطق را مطرح ميكند و به نظر می رسد ميخواهند يك مدل تفرقه را ه بیاندازد.به هرحال گفته می شود بخشی از اصلاح طلبان طرفدار حضور ناطق و حمایت از ایشان هستند و بخش دیگری از اصلاح طلبان بر عارف تمایل دارند.نظر جنابعالی چیست؟
اولا هر تشكل سياسي و حزبی بايد هويت خود را حفظ كند. اصلامهمترين دليل حضور ما تقويت هويتمان است.
هرچند خيلي تعصبي به تشكيلات ندارم اما به حفظ و ارتقاي هويت تشكيلاتی تاكيد دارم. امادر عين حال آمادگي نهايت همكاري را داريم. به هر حال، من در يك اردوگاه تعريف شدهام آقاي ناطق در اردوگاه ديگر.
ما نميتوانيم اين مسئله را نفي كنيم. حال اين دو اردوگاه چه قدر همپوشاني دارند و اهدافشان يكي است يك بحث تشکیلاتی است. واقعيت اين است كه اين دو اردوگاه مرامنامه شفافي ندارند كه خط كشي كنيم اين اصلاح طلب است، او اصولگرا. ما با حفظ هويت آمادگي کلی همكاري با همه دوستانمان در جبهه رقيب را داريم.
چه قدر شما مراقبت ميكنيد كه بين اصلاح طلبان تفرقه ايجاد نشود؟مصداقا عرض می کنم ؛از جانب شما در سایت های اصولگرا خبری منتشر شد مبنی بر اینکه «اصلاح طلبان رهبر ندارند.»این سخن باعث تفرقه افکنی می شود.
معمولا جواب اينگونه تيترها را نميدهم و هميشه از بداخلاقيهاي رسانهاي گلهمند هستم. انقلاب ما انقلاب فرهنگي بود و اين فرهنگي بودن انقلاب را فقط نبايد در حكومت ببينيم بلكه در نهادهاي عمومي و مردمي و مهمتر از همه رسانهها باید ببينيم؛ اگر اين موضوع را بپذيريم باید کمتر تيترهاي مشتريپسند و تفرقه افکن بزنبم.
دغدغه اصلي و مهم من انسجام داخلي اصلاحات است و تا اينجا هم با این راهبرد كوتاه آمده ام؛ هر تصميمي كه تا بحال گرفته ام در این راستا بوده است بر این باورم كه بايد جبههها هم مثل احزاب حساب و كتاب و رهبری مشخص داشته باشند.
ممكن است همین الان خبرنگاري از شما بپرسد كه آیا آقاي خاتمي را به عنوان رهبر جريان اصلاحات قبول داريد يا خير؟پاسخ شما چیست؟
موضع بنده را همه نسبت به آقاي خاتمي ميدانند و عملکردم در انتخابات ریاست جمهوری رویکردم را نسبت به جایگاه آقای خاتمی در جبهه اصلاحات نشان داده است و اخیرا نیز در همایش اصلاح طلبان موضع خودم نسبت به جایگاه ایشان را شفاف بیان نموده ام.
در حال حاضر همین اصولگرایانی که به عنوان معتدل شناخته می شوند وقتی همایشی برگزار می کنند تندروترین اصولگرا ها را دعوت می کنند و افتخار می نمایند که می خواهند با آنها ائتلاف کنند.بنابراین این بحث ائتلاف با اصولگرایان معتدل غیر واقعی است.
نه .من فكر ميكنم كه به واقعيت نزديك است .
این ائتلاف پس با چه کسانی است؟
الان نمی خواهم اسم بیاورم. يک زماني ممكن است كه يك تشكلي در يك مقطع خاص موضع تندي بگيرد تا طرفداران و سمپات هایش را به خودش نزديك كند. اين مسائل را به حساب رفتار آن تشکل نگذاريد؛ گاهي اين نشستها و جلسات براي انسجام دروني است .واقعيتها گاهي متفاوت از مسائل رسانهاي است و ما در دو جبهه گروههاي معتدل بسياري را داريم.و افراد برجسته تاثیرگذار در هر دو جبهه.
پس بیشتر مدنظرتان افراد هستند.
ج : الان در كشور ما نقش افراد كمتر از تشكلها نيست. اگر با ده نفر از افراد تاثيرگذار اصولگرا به توافق برسيم به نظرم جا انداختن آن خيلي راحتتر است.
رابطهتان با شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات چگونه است؟به هر حال حزب تشکیل ندادید و در این شرایط چکونه قرار است با جبهه در ارتباط باشید ؟
در مورد ضرورت تشکیل حزب بنده هیچ تردیدی ندارم؛ اما یک سوال همیشه برای من مطرح بود ه ؛ آیا تشکیل حزب قبل از انتخابات 94 به انسجام اصلاح طلبان کمک می کند یا خیر ؟ ؛ من در مورد این سوال به نتیجه نرسیدم ؛بنابراین تشکیل حزب را مرعا گذاشتیم تا بعد از انتخابات94 در مورد آن تصمیم گیری کنیم .در عين حال يك گروه سياسي به نام پويش اميد كه اعضای آن جوانان بودند را داریم كه در انتخابات 92 حضور جدي داشتند و خيلي از كارها در انتخابات با محوريت و همكاري آنان صورت ميگرفت.
وقتي مسئله حزب به تعویق افتاد دوستان و جوانا مرتبط با ما به سمت ثبت تشكل سیاسی جوانان رفتند كه بزودی ایجاد یک سازمان سياسي جوانان را به وزارت کشور اعلام و تقاضای مجوز خواهند کرد.
ارتباط ارگانيكي با شوراي هماهنگي نداريد؟
ج: ما با همه ارتباط مان نزديك است؛ اعضاي آنها در جلسات ما شركت ميكنند و ديدگاههاي ما را ميدانند.
آقاي دكتر لطفا در مورد پيشنهاد همه پرسي كه آقاي روحاني مطرح كردند نظرتان را بفرمایید.
ج: رئيسجمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور حق دارد این قبیل مسائل را مطرح کند و واضح است كه هر رئيسجمهور به خصوص آقاي روحاني كه حقوقدان هم هستند وقتي يك پيشنهاد و طرحي را مطرح ميكند به حواشي و جوانب حقوقياش هم فكر ميكنند.
به نظر شما اين پيشنهاد قابل اجرا شدن است؟
بايد بپذيريم رئيسجمهور كشور حق دارد در همه امور اظهارنظر كند و پيشنهاد دهد منتهي با ساز و كارهاي قانوني. برخي اوقات بعضي افراد اجازه نميدهند حتی بالاترين مقام اجرايي كشور ديدگاه و نظرش را مطرح كند. ايشان مطمئنا به ساز و كارهايي كه در قانون اساسي ديده شده اشراف كامل دارد انقلاب و نظام ما براساس رفراندوم و نظر مردم به وجود آمده و پشتوانه و صاحب انقلاب، نظام و حكومت ما مردم هستند.قطعا توجه به نظر مردم در ایجاد آرامش بیشتر در دولت و ارائه جدی تر کار می تواند موثر باشد.
کد خبر: ۵۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
اگر مدیریتها بر پایه سیاستزدگی و خویشاوندی و آنچه ارزش نیست شکل پذیرد بدون شک معضلاتی همچون فقر و بدبختی بیکاری حل نشدنی خواهد بود
کد خبر: ۵۷۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
رئیسجمهور گفت: غربیها میگویند ایران به خاطر تحریم ها پای میز مذاکره آمده است اما دروغ میگویند؛ اگر فکر میکنید ایران به خاطر تحریم تسلیم شده است چرا به تحریم ها ادامه نمی دهید و مذاکره میکنید.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش آوای دنا به نقل از مهر، حجتالاسلام حسن روحانی در جمع راهپیمایان مراسم ۲۲ بهمن، گفت: اکنون ۳۶ سال از خواست مردم برای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی گذشت اما هنوز آرمان ملت ما استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است.
رئیسجمهور مردمسالاری و دینسالاری را دو ارزش و آرمان جمهوری اسلامی نام برد و گفت: جمهوری اسلامی تبلور شریعت در ظرفیت یک ملت بزرگ است. جمهوری اسلامی تجلی حکومت خداوند بر قامت ملت رشید است. جمهوری اسلامی اعمال اراده الهی از طریق امتی بیدار و هوشیار است.
وی با تاکید بر اینکه ریشهها، آرمانها و اصول انقلاب تغییرناپذیر خواهد بود، گفت: اگر در فروع و اجرا چیزی مد نظر باز شد، باز هم در چارچوب جمهوری اسلامی از طریق انتخابات و صندوق آرای مردم جلوهگر خواهد شدم.
رئیسجمهور تاکید کرد: انقلاب ایران به فرموده امام خمینی، جمهوری اسلامی است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. اسلامیت ما، عین جمهوریت ماست و جمهوریت ما عین اسلامیت ماست.
روحانی تصریح کرد: ما برای اعمال اراده مردم بهترین راه را اجرای احکام اسلام میدانیم و برای جمهوریت بهترین راه اراده مردم و حاکمیت مردم در چارچوب مقررات اسلامی است.
وی با بیان اینکه امام به رای مردم شرعیت داد، گفت: مقام معظم رهبری هم رای مردم را حقالناس اعلام کردهاند. بنابراین جمهوری اسلامی یک نظام انتخاباتی با مبنای شرعی و فقهی است.
رئیسجمهور خواست دوم ملت را در نظام جمهوری اسلامی، استقلال نامید و گفت: مردم ما در طول سالها و قرنها برای استقلال مبارزه کردهاند؛ از زمان فتوای تنباکو گرفته تا مبارزه با خلع ید بیگانگان در مساله نفت و فتوای امام در سال 43 برای مبارزه با کاپیتالیسیون و ما در انقلاب اسلامی توانستیم به استقلال دست یابیم.
روحانی با تاکید بر اینکه ما استقلالمان را آسان به دست نیاوردهایم تا آسان از دست دهیم، گفت: استقلال به معنای بیگانهستیزی و بیگانههراسی نیست، بلکه به معنای آن است که روی پای خود بایستیم.
وی خاطر نشان کرد: ما هرگز نخواهیم گذاشت هیچ ابر قدرتی در اراده ملی ملت ایران تاثیر بگذارد.
رئیسجمهور با اشاره به هشت سال دفاع مقدس، گفت: ما در این هشت سال توانستیم استقلال خود را حفظ کنیم. بنابراین در میز مذاکره هم از استقلالمان دفاع میکنیم و دفاع خواهیم کرد.
روحانی ادامه داد: آن روز که رزمندگان ما در میدان جنگ میجنگیدند، در پشت جبههها هم همه مردم پشتیبان رزمندگان در جبهههای نبرد بودند و هیچ خیانتی بالاتر از خیانت پشت جبهه نیست.
رئیسجمهور اظهار داشت: آنها هم که امروز در میدان دیپلماسی مشغول مبارزه هستند، ملت ما به همراه راهبر بزرگ این انقلاب، از این جبهه پشتیبانی میکنند و امروز تنها دشمنان ملت؛ یعنی صهیونیستها با این مذاکره مخالفند.
وی با بیان اینکه دنیای امروز به خیانت صهیونیستها پی برده است، گفت: مخصوصا بعد از جنایتهایی که رژیم صهیونیستی در جنگ غزه مرتکب شدند و همواره در میان در صحنه در منطقه ما بودند، بیش از پیش خیانت آنان آشکار میشود.
روحانی در ادامه سومین خواست ملت را از نظام جمهوری اسلامی، آزادی نامید و گفت: جمهوریت بدون آزادی معنا ندارد. اسلام و اسلامیت هم در کنار آزادی است. وحدت ملی ما هم امروز با کثرت و تنوع افکار داخلی به انسجام ملی خود ادامه میدهد.
رئیسجمهور با بیان اینکه تنوع افکار، سلایق و تحلیلها بلامانع است، گفت: با وجود تنوع افکار و سلایق، اما در منافع و مصالح ملی ما همه یکصدا هستیم و امروز هم مانند 36 سال پیش باز فریاد میزنیم، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی از آن همه مردم ایران است، گفت: انقلاب مربوط به یک قوم و یا قشر خاص نیست، چرا که ملت ایران یکپارچه قیام کرد و این انقلاب را به پیروز ی رساند. امروز همه باید یکپارچه از منافع مردم و نظام جمهوری اسلامی به خوبی دفاع کنیم.
روحانی با تاکید بر اینکه انقلاب برای تغییر رسمها بود و نه تغییر اسم، اظهار داشت: انقلاب برای زدودن رسوماتی بود که عدالت، آزادی و ارزشهای دینی را نادیده میگرفت. امروز هم خواسته مردم و نسل جوان ما، همان خواستههای 36 سال پیش ملت ایران است.
رئیسجمهور همچنین با اشاره به انتخابات 24 خرداد، گفت: مردم ما در سال گذشته با آرای خود طبق رهنمودهای مقام معظم رهبری، پای صندوق رای آمدند و دولت تدبیر و امید را انتخاب کردند و این دولت متعهد به رای مردم و وفادار به وعدههای خود خواهد بود و یکی پس از دیگری وعدههای خود را عملیاتی خواهد کرد.
وی گفت: این دولت در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و رفاه اجتماعی توانسته است پیام تدبیر و امید با حمایت و همکاری مردم به گوش جهانیان برساند.
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به دستاوردهای دولت گفت: در ۱۰ ماهه ابتدای امسال صادرات نسبت به ۱۰ ماهه پارسال ۲۴ درصد رشد داشته است؛ مقصود من صادرات غیرنفتی است.
وی افزود: میزان صادرات ما ۳۴.۳ میلیارد و امسال در ۱۰ ماهه اول ۴۲.۶ میلیارد بوده است.
رئیسجمهور اضافه کرد: در زمینه نفت و گاز علیرغم تحریمها و فشارهای بینالمللی، پیشرفتهای شگفتانگیزی داشتهایم، تولید نفت ما در یک سال گذشته از ۲.۷ میلیون بشکه به ۲.۹ میلیون در روز ارتقا یافته است.
روحانی با اشاره به تولید گاز، گفت: در زمینه تولید گاز پنج فاز در پارس جنوبی به ثمر نشسته است و امروز نسبت به پارسال روزانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب گاز را بیشتر تولید میکنیم و تا سال آینده هم ۱۰۰ میلیون مترمکعب دیگر به آن افزوده خواهد شد.
وی با اشاره به حوزه کشاورزی، گفت: در حوزه کشاورزی علیرغم خشکسالی و مشکلات دیگری که داشتیم، در زمینه گندم دو میلیون تن افزایش تولید داشتیم. در زمینه مکانیزه کردن کشاورزی توانستیم تحول بسیار خوبی ایجاد کنیم. تعداد تراکتورهای ما نسبت به پارسال ۲۵۰ درصد و تعداد کمباین ما ۳۵۰ درصد افزایش داشته است.
رئیسجمهور افزود: ۵۵۰ هزار هکتار اراضی دشت خوزستان و ایلام را احیاء کردهایم.
روحانی با اشاره به کاهش تورم، گفت: همانطور که پارسال به شما قول دادم و اعلام کردم تورم ۳۵ درصدی را در سال آينده به ۲۵ درصد خواهم رساند، امروز با افتخار میگویم که تورم به زیر ۱۷ درصد رسیده است.
وی تاکید کرد: پس تولید توانسته است با حمایت مردم، جوانان و کارآفرینان، قدم مهمی را در رشد کشور بردارد.
رئیسجمهور ادامه داد: در زمینه علم و فناوری و فرهنگ شاهد این رشد بسیار بالا در تمام دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و مراکز علمی هستیم و بحمدالله دانشگاهها نسبت به گذشته آرامتر و با کیفیتتر به کار خود ادامه میدهند.
روحانی در ادامه گفت: این دولت پس از چند سال قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان را عملیاتی کرده است. در طول مدتی که قانون را اجرا کرده، شرکتهای دانش بنیان به ۱۳۰۰ شرکت افزایش پیدا کرده است؛ یعنی در طول چند ماه رشد ما ۲۲ برابر بوده است.
وی افزود: صندوق نوآوری و شکوفایی را ایجاد کردیم و سرمایه آن را به ۲۰۰۰ میلیارد تومان افزایش دادیم.
رئیسجمهور با اشاره به رشد علمی در کشور، گفت: از لحاظ صعود رتبه علمی، کشور نسبت به پارسال دو رتبه صعود داشته و به رتبه ۱۴ جهان رسیده است.
روحانی با اشاره به تکنولوژی نانو، گفت: در زمینه نانو رتبه هفت جهان را کسب کردیم؛ یعنی یک رتبه و یک پله نسبت به پارسال صعود کردهایم.
وی با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر توجه به تولید علم، گفت: رهبر انقلاب همواره بر رشد علم و فناوری در کشور تاکید داشتهاند. ما امروز در سالگرد انقلاب میتوانیم با افتخار بگوییم جوانان عزیز ما در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بیش از هر زمان دیگر به فعالیت علمی خود ادامه میدهند و دولت پشتیبان آنها خواهد بود.
رئیس جمهور با اشاره به مسئله سیاست خارجی بیان داشت: دولت در زمینه سیاست خارجی به همان شعار خود متعهد است و آن تعامل سازنده با جهان با حفظ منافع، اصول و آرمان های انقلابی است.
وی افزود: دولت توانست بن بست را در مذاکرات بشکند و با رویکرد جدید مذاکرات را ادامه دهد.
وی با بیان اینکه آنچه ما در مذاکرات به دنبال آن هستیم رسیدن به تفاهم مشترک برد - برد است تاکید کرد: مذاکرات برد - برد بدین معناست که ایران شفافیت اش را برای فعالیت صلح آمیز در چارچوب مقررات بین المللی انجام بدهد و طرف مقابل باید به تحریم های غلط و ضد انسانی و غیر قانونی خود پایان دهد. این به نفع دو طرف است.
روحانی خاطرنشان کرد: آنجا که تحریم پایان می یابد هم به نفع ایران است و هم به نفع طرف مقابل است. اینکه آنها می گویند ایران به خاطر تحریم ها پای میز مذاکره آمده است دروغ میگویند، ایران به خاطر فشار تحریم پای میز مذاکره نیامده است، ایران به خاطر منطق پای میز مذاکره حاضر شده است.
وی تصریح کرد: ایران برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه مذاکره را قبول کرده است و اگر آن طور که آنها ادعا می کنند تحریم باعث شده که ملت ایران تسلیم شود پس چرا به تحریم ادامه نمی دهیم. پس چرا آمده اید پای میز مذاکره تا تحریم ها برداشته شود. دروغگویی را کنار بگذارید و بیایید با ملت های خودتان با صداقت حرف بزنید.
رئیس جمهور خطاب به سردمداران غرب اظهار کرد: بیایید به ملت های خود بگویید در مقابل ملت ایران راهی جز تعامل برای دنیا باقی نماینده است و بیایید بگویید با صدای رسا به دنیا بگویید اگر در منطقه قرار باشد صلح و ثبات مستقر شود و اگر قرار باشد تروریسم ریشه کن شود راهی جز تعامل با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.
رئیس جمهور با اشاره به تحولات منطقه و همچنین کشورهایی همچون عراق سوریه و یمن گفت: دیدید که در سوریه، عراق، یمن و لبنان آن قدرتی که توانست در برابر گروه های تروریستی به ملت سوریهف عراق، یمن و لبنان کمک کند تنها جمهوری اسلامی ایران بود.
روحانی افزود: امروز شما می بینید با ادامه تحریم اجماعتان با شکاف مواجه می شود، پس بیایید واقعیت را به مردم بگویید. این مذاکرات به نفع جهان است، به شرط آنکه راه عزتمندانه ای که جمهوری اسلامی ایران پیش پای شما گذاشته است به خوبی و به درستی از این فرصت استفاده کنید.
رئیس جمهور گفت: فکر نکنید ملت ایران از فشار و تحریم می ترسد جمهوری اسلامی به دنبال ایجاد رشد و توسعه و ثبات جهانی است و همانطور که مقام معظم رهبری اعلام کردند ما دنبال توافقی هستیم که بردارنده عزت و پیشرفت ملت ایران باشد.
روحانی با بیان اینکه در طول یک سال گذشته توانسته ایم بخشی از تحریم ها را کنار بگذاریم تاکید کرد: شما می دانید قریب به ۱۲ میلیارد دلار از دارایی های ملت ایران که بلوکه شده بود را آزاد کردیم.
وی افزود: ما دور زدن تحریم ها را در طول یک سال گذشته تسهیل کردیم و شما می دانید جلوی تحریم نفتی که آمریکا ظالمانه دنبال آن بود را گرفته ایم و شما می دانید که در زمینه امور مالی و بانکی قدم هایی برای گشایش این امر ایجاد کرده ایم.
وی ادامه داد: ما قطعات پتروشیمی و هواپیمایی و قطعات مورد نیاز صنعت حمل و نقل را از تحریم آزاد کرده ایم و کالاهای اساسی و فلزات گرانبها را از تحریم خارج کردیم.
رئیس جمهور افزود: جمهوری اسلامی ایران به تعهد خودش در مقابل ملت ایران برای پیشرفت و همچنین برای متعهد ماندن به آرمان هایش پایبند خواهند بود و همانطور که این دولت از ابتدا اعلام کرده است که هم سانتریفیوژ خواهند چرخید و هم اقتصاد کشور به آن پایبند است.
رئیس جمهور خاطرنشان کرد: شما می دانید که دولت در یک سال گذشته با قدم هایی که با همت مردم برداشته ایم ایران هراسی، اسلام هراسی را کاسته است و به جهانیان روشن کرده است که منطق ایران در برابر دیگران و در برابر غرب همان منطق نامه امام به گورباچف و نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غرب است.
رئیس جمهور با بیان اینکه ما با منطق با دنیا سخن می گوییم خاطرنشان کرد: ما با همین منطق راهمان را ادامه خواهیم داد راه ما پیشرفت و تعالی کشور است و همانطور که دیدید ما در زمینه منطقه ای و ثبات آن قدم های بسیار موثری را برداشته ایم.
روحانی در ادامه با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران با موفقیت نشست وزرای خارجه کشورهای عضو جنبش غیر متعهد ها را در حمایت از ملت فلسطین در تهران برگزار کرد گفت: جمهوری اسلامی ایران با قدرت به حمایت از مردم فلسطین و غزه در برابر تجاوز ناجوانمردانه اسرائیل ایستادگی کرد.
رئیس جمهور اظهار کرد: جمهوری اسلامی ایران مسیر و راه خود را ادامه خواهد داد، البته هر کاری ما کردیم از انقلاب، از پیروز ی در جنگ و تا اقداماتی تا به امروز در برابر توطئه ها انجام داده ایم فقط با اتکا و اتکال به خداوند بوده است.
رئیس جمهور در پایان خاطرنشان کرد: هر کاری که تا به امروز انجام داده ایم با حمایت های مردم بوده است و توجه ما به خداست و سرمایه اصلی ما حق، خاندان اهل بیت و توجهات ولی عصر امام زمان است و ما می دانیم با کمک حق راهمان را تا پیروز ی ادامه خواهیم داد.
روحانی گفت: امروز که روز پیروز ی ملت ایران است، باز هم دست استمداد ما به سمت حق است و از خدا می خواهیم که ملت ما را در مسیر سربلندی کشور همواره پیروز و موفق بگرداند و باران رحمتش را بر ما نازل کند و دریغ نفرماید.
کد خبر: ۵۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
حکومت جهانی عدل از راه جنگ و خونریزی محقق نمیشود، زیرا این راه، راه شیطان است. باید بدانیم بهار حقیقی در راه است و مفسدان با ظهور امام عصر از بین خواهند رفت
کد خبر: ۵۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
از نخستین باری که معنای رای را فهمیدم ، سه دهه می گذرد، آن زمان انتخابات مجلس بود و فردی نامزد این انتخابات شده بود و بسیاری از افراد طایفه وی به آن شخص رای دادند و همه دوستان و فامیل را تشویق می کردند که همین کار را بکنند.آن زمان در مقطع ابتدایی بودم و یادم هست کسانی که تحصیلات عالی دانشگاهی داشتند بسیار اندک بودند ولی اکنون کسانی که تحصیلات عالی دانشگاهی ندارند اندک هستند.
تغییرات زیاد دیگری از آن موقع تاکنون رخ داده است، موهای پدر من به طور کامل سفید شده است، تعداد موهای سفید خودم هم کم نیست، خیابان هایی که شمار اندکی خودرو، آن هم پیکان های سفید و وانت بارهای تویوتا در آن پیدا می شد اینک پر از خودروهای داخلی و خارجی با مارک های پژو و پراید و زانیتا و ... شده است.
مردم مستمند آن موقع، اکنون خوش پوش تر شده اند، کودکان به جای زبان لری، فارسی سخن می گویند، خانه های سنگ و سیمانی و گچی جایشان را به خانه هایی که از فوم می سازند داده اند، تلویزیون های سیاه و سفید با تلویزیون های ال ای دی و ال سی دی جابجا شده اند، پزشک های هندی و بنگلادشی از شهر ما رفته اند و پزشک های بومی جایگزین شده اند، شمار کمی از مردم از آن تلفن های چهار رقمی داشتند اکنون همه تلفن همراه دارند که در فضای وایبر، واتس آپ و ... فعال است ، تلویزیون دو شبکه ای آن روزها الان دست کم 21 شبکه دارد ، البته آنها که ماهواره دارند صدها شبکه بیشتر می بینند، جاده های خاکی روستاها همه آسفالت شده است.
خلاصه، دنیا از این رو به آن رو شده است، به جز یک چیز که هیچ تغییری نکرده است، همان شخصی که چند دهه پیش از یک طایفه خاص در انتخابات شرکت کرده بود هنوز هم شایعه است که نامزد مجلس خواهد شد و بسیاری از هم طایفه ای های وی باز هم می خواهند به وی رای دهند.
دیروز با یکی از دوستان درباره انتخابات سخن می گفتم یک جمله گفت که باعث شده این یادداشت را بنویسم.
گفت که اصلاح طلب و اصولگرایی «فانتزی» کم پیدا می شود، که بخواهد براساس تفکرش رای دهد همه به خاطر دلبستگی های خویشاوندی و طایفه ای رای می دهند! ممکن است یک اصلاح طلب به نامزد اصولگراها رای دهد و یک فرد اصولگرا به یک اصلاح طلب هم طایفه ای.
جمله این دوست را می توان به عبارت دیگری به این صورت نوشت: در نبودن احزاب فعال، طوایف در استان هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد نقش بسیج کنندگی مردم به سمت یک نامزد خاص را برعهده دارند.
معرفی نامزد انتخاباتی یکی از کارهای احزاب است ، کارکرد آنها این است که افرادی را به نمایندگی از حزب برای انتخابات نامزد کنند که در جوامع سنتی، این کارکرد توسط طوایف و بزرگان و متنفذین صورت می گیرد.
در این زمینه، بزرگان و متنفذین طوایف، افرادی را برای نامزدی مجلس معرفی می کنند اگر چه احزاب و جناح های سیاسی هم این کار را انجام می دهند اما بدون حمایت طوایف، معرفی نامزدها جدی گرفته نمی شود.
دیگر کارکرد احزاب بسیج انتخاباتی است ، احزاب، طرفداران خود را به حمایت از نامزدهای معرفی شده تشویق مـی کننـد.
در این مورد نیز بدون استثنا همه افراد پیروز در انتخابات های گذشته در کهگیلویه و بویراحمد پیروز ی خود را مدیون بسیج اعضای یک طایفه و ایل بزرگ و یا زیرمجموعه های این طوایف یا ائتلافی از چند طایفه هستند و احزاب و جناح های سیاسی تاثیر چندانی در پیروز ی نداشتند و اگر تاثیری بود بدون حمایت های طایفه ای کارساز نبود.
سازماندهی دیگر کارکرد احزاب است و احزاب راهبردهای خرد و کلانی را برای سازماندهی فرایند انتخابات از ابتدا تا انتها اجرا می کنند و از این راه نقشی حیاتی در سازمان دادن به انتخاب ها و بدیل ها ایفا می کنند.
در این باره هم سازماندهی توسط اعضای موثر طوایف صورت می گیرد و معمولا همه طایفه در این زمینه نقشی را برعهده دارد از تبلیغات دیواری تا کامنت گذاری در سایت های خبری.
در بیان چهارمین کارکرد قابل تعریف برای احزاب می توان گفت ، احزاب نمایندگی منافع گروههای اجتماعی گوناگون را بر عهده دارند و منافع این گروه ها را به سیاست تبدیل می کنند.
در این مورد نیز طوایف همین کار را انجام می دهند و به طور معمول منافع یک گروه از متنفذین یا اعضای بیشتری را برعهده دارند و پس از پیروز ی به منافعی از جمله تقسیم مقام ها و سمت های دولتی بین اعضای طایفه اقدام می کنند یا دریافت تسهیلات و هر کاری که از مجازی شبه قانونی امکان انجامش باشد به نفع طایفه پیروز انجام می شود.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که هرچند زمان تاثیرگذاری طوایف و ایل های بزرگ به سرآمده و به هیچ وجه یک طایفه یا ایل نمی تواند به صورت تکی به چنین کاری دست بزند اما در این مورد هم به جای یک طایفه، ائتلافی از چند طایفه می توانند پیروز شوند همانند ائتلاف چند حزب در دمکراسی های حزبی.
اینکه طوایف کار احزاب را انجام می دهند ویژه استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و در بسیاری دیگر از استان ها نیز چنین سازوکارهایی مشاهده می شود.
اما به نظر می رسد باید این شکل سنتی از کارکرد طوایف در انتخابات را به سمت احزاب رسمی هدایت کرد تا بتوان اصل پاسخگویی و نظام پیگیری سیاست ها و منافع جمعی را به عنوان یک مطالبه اصلی رای دهندگان محقق کرد و همچنین امکان ارزیابی عملکرد و جابجایی قدرت با رقبا و در نهایت اصلاح امور در صورت بروز خطا نیز فراهم شود.
*خبرنگار ایرنا استان کهگیلویه و بویر احمد
کد خبر: ۵۶۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۳
وظیفه دانش آموزان در این دهه آشنایی بیشتر با انقلابی است که با خون شهدا پیروز شد و تمام آحاد مردم و جامعه در این انقلاب و به ثمررساندن آن مشارکت کردند
کد خبر: ۵۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۲
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه این حق قانونی مقاومت است که به تجاوزات در هر زمان و مکان پاسخ دهد، تاکید کرد ریخته شدن خون شهدای ایرانی و لبنانی در خاک سوریه نشان داد که هدف و سرنوشت ما یکی است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از شبکه تلویزیونی المنار، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان لحظاتی پیش سخنرانی خود را در مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت که چند روز پیش در قنیطره در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خیل شهدای مقاومت بر ضد اشغالگری پیوستند، آغاز کرد.
در این مراسم شمار زیادی از شخصیت های سیاسی و مذهبی لبنان و همچنین علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ایران هم حضور دارند.
تسلیت سید حسن نصرالله به خانواده شهدای قنیطره
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در آغاز سخنرانی خود به روان پاک حضرت محمد(ص) و عترت پاکش درود فرستاد. دبیرکل حزب الله در ادامه به آیه ای از قرآن کریم درباره شهادت اشاره کرد و گفت : در آغاز مایلم سخنانی را در خصوص کاروان شهدا و همبستگی مردم در این زمینه بیان کنم و در ادامه به عملیات ترور در قنیطره و عملیات مقاومت در مزارع اشغالی شبعا اشاره می کنم.
وی در ابتدای سخنانش شهادت رزمندگان مقاومت را به خانواده شهدای قنیطره تسلیت گفت و افزود: ابتدا به خانواده های شهدا تبریک و تهنیت عرض میکنم و درجات عالی را نزد خداوند برای شهدای مقاومت مسئلت میکنم. از خداوند می خواهم که شهدای شما را شفیعان شما و ما در روز قیامت قرار دهد و به شما صبر و اجر عنایت فرماید.
سید حسن نصرالله از کسانی که با حزب الله ابراز همبستگی کردند و شهادت رزمندگان مقاومت را تسلیت گفتند، تشکر و قدرانی کرد و گفت: با همچنین از تمام کسانی که به خاطر این شهدای بزرگ با ما به شیوه های مختلف ابراز همبستگی کردند از لبنان تا فلسطین، سوریه، ایران، موریتانی، پاکستان و جهان اسلام و کشورهای عربی و تمام کسانی که از عملیات بزرگ مقاومت در مزارع شبعا تمجید و ابراز همبستگی کردند، قدردانی میکنم.
وی افزود: از مجاهدان و رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان که از همان لحظه نخست ترور جنایتکارانه در قنیطره در بالاترین سطح آمادگی و مسئولیت پذیری قرار داشتند نیز تشکر میکنم. لازم است از ملت عزیز لبنان ملت مقاوم و تمام کسانی که در کنار مقاومت قرار داشته اند از همان لحظه ترور جنایتکارانه در قنیطره و با وجود مخاطرات امنیتی در مراسم تشییع شهدا شرکت و از هر گزینه ای که مقاومت در پیش گرفت، حمایت کرده اند، قدردانی میکنم.
سید حسن نصرالله که سخنانش با ابراز احساسات مردم حاضر در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره روبرو می شد، از شهدای ارتش لبنان که در نبرد با تروریست ها و دفاع از لبنان در برابر تروریست های تکفیری مسلح به شهادت رسیدند، تمجید کرد.
وی با اشاره به همسویی و اتحاد گروه های تروریستی تکفیری و رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: به شهدای ارتش لبنان که در راس بعلبک در نبرد با تکفیری ها به شهادت رسیدند، درود می فرستم.
دبیرکل حزب الله در ادامه با آوردن نام شهدای قنیطره از جمله شهید "الله دادی" از جمهوری اسلامی ایران گفت: به این شهدا اعلام می کنم بر شما مبارک باد و گوارای شما باد حسن عاقبت و رستگاری. اما شما ای برادران و فرزندان و شهدای عزیزمان که به زندگی عزتمندانه و سعادت اخروی نائل شدید و ازخداوند می خواهیم به ما کمک کند در راه شما باقی بمانیم و راه شما را ادامه دهیم.آرزو داریم که خداوند نیز افتخار شهادت آنها را نصیب ما کند.
نصرالله افزود: شهدای مقاومت، وابستگی و تعلق تمام خانوادهها به مدرسه جهاد و شهادت را نشان دادند شهدای قنیطره از طریق شهادت خود، استمرار حضور فرماندهان را در میدان بیان کردند. شهدای مقاومت، وابستگی و تعلق تمام خانواده ها به مدرسه جهاد و شهادت را نشان دادند شهدای قنیطره از طریق شهادت خود، استمرار حضور فرماندهان را در میدان بیان کردند.
سید حسن نصرالله با تمجید از شهید جهاد عماد مغنیه و دیگر شهدای مقاومت اعلام کرد : وقتی نتانیاهو و یعلون خارج می شوند و رزمندگان مقاومت را تهدید می کنند، آنچه را که امام زین العابدین(ع) به یزید گفت، به نتانیاهو و یعلون می گویند که آیا می خواهید ما را از شهادت بترسانید.
ریخته شدن خون شهدای ایرانی و لبنانی بیانگر وحدت سرنوشت و نبرد است
وی با اشاره به شهادت رزمندگان مقاومت در خاک سوریه اظهار داشت: آمیخته شدن خون لبنانی و ایرانی در خاک سوریه را به تصویر کشیدند و وحدت قضیه و سرنوشت و یکی بودن میدان نبرد را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که تجزیه دولت ها و جریان های سیاسی و دسته بندی موجب شکست و ناکامی بوده و این خون است که ما را وارده دوران پیروز ی کرده است.
دبیرکل حزب الله لبنان تصریح کرد: رزمندگان مقاومت در خط مقدم جبههها هستند و دنیا هرگز قادر نخواهد بود میان آنها و آنچه به آن ایمان دارند، مانع ایجاد کنند. وی با اشاره به اقدام رژیم صهیونیستی در اسیر کردن هزاران فلسطینی و اشغال جولان سوریه و تجاوزات مستمر به لبنان و مناطق دیگر به ویژه سوریه اعلام کرد این رژیم به طور واضح از گروههای تروریستی تکفیری با هدف ویرانی سوریه و ارتش آن حمایت میکند.
اسرائیل ساده ترین حقوق بشر را نقض میکند
وی با بیان اینکه "اسرائیل در روز روشن مواضع ارتش سوریه را بمباران می کند" گفت: اسرائیل ساده ترین حقوق بشر را نقض می کند و از جنگ سوریه سوء استفاده می کند و به آن دامن می زند. اسرائیل به قطعنامه ای که برخی آن را تقدیس می کنند احترام نمی گذارد و پایبند نیست.
سید حسن نصرالله تصریح کرد: اسرائیل شب و روز به تجاوزات خود ادامه می دهد لبنان در معرض تجاوزات مستمر اسرائیل قرار دارد اسرائیل از اوضاع منطقه به شدت استفاده میکند .اسرائیل اکنون در وضعی است که احساس می کند می تواند همه را هر زمانی که بخواهد تهدید کند.
اصلا نهادی به نام اتحادیه عرب وجود ندارد
وی با انتقاد از اتحادیه عرب و مواضع سازشکارانه رژیم های عربی گفت در حقیقت باید گفت که اصلا نهادی به نام اتحادیه عرب وجود ندارد. نصرالله با انتقاد از سیاستهای رژیم های عربی و اتحادیه عرب خاطر نشان کرداسرائیل از وجود شکاف های عربی و اسلامی و ضعف کامل دولت های عربی و حتی آنچه اتحادیه عرب خوانده می شود، سوءاستفاده می کند. هنگامی که درگیری در داخل کشورهای عربی باشد، پول و سلاح و رسانه های عربی هم حضور دارند، تجربه جنگ ظالمانه سال گذشته علیه غزه بهترین شاهدی بر این مدعاست. هنگامی که نبرد ، نبرد با اسرائیل باشد، تصمیم گیری عربی مستقلی هم وجود ندارد.
تصمیم به ترور شهدای قنیطره در بالاترین سطوح دشمن اتخاذ شد
به گزارش تسنیم، سید حسن نصرالله خاط نشان کرد، روز یکشنبه پیش از ظهر،بالگردهای اسرائیلی دو خودرو غیر نظامی را هدف قرار دادند که به شهادت برادران ما منجر شد که در حال انجام گشت زنی بودند. دشمن تصمیم به ترور شهدای قنیطره را قبلا گرفته بود و بر آن اصرار داشت. تصمیم به ترور شهدای قنیطره در بالاترین سطح تصمیم گیرندگان دشمن اتخاذ شد.
وی افزود: ما در مقابل عملیات تروریستی آشکارقرار داریم که کاملا شبیه عملیات ترور شهید عباس الموسوی و همسرش و فرزندش در سال 1992 بود که هرگز تصادفی نیست. ما به این شهدای خود افتخار می کنیم و به پشتوانه آنها احساس سربلندی می کنیم و آنها را شهدای مقاومت و راه قدس می دانیم.
اولین اقدام غافلگیر کننده حزب الله برای اسرائیل
دبیرکل حزب الله لبنان با اعلام اینکه" اولین اقدام غافلگیرکننده ای حزب الله برای اسرائیل اعلام اسامی شهدای مقاومت نیم ساعت پس از ترور بود" تاکید کرد: اسرائیل گمان میکرد که حزب الله هرگز به عملیات ترور شهدای مقاومت در قنیطره پاسخ نمی دهد و گمان می کرد که حزب الله در وضعی متزلزل و ضعیف قرار دارد.
بهانههای رژیم صهیونیستی برای حمله به جنوب سوریه
نصرالله افزود: قاتل(رژیم صهیونیستی) آشفته و سردرگم شد در حالی که مقتول واضح و شفاف بود. بهانه اسرائیل برای ترور چه بود؟ بر اساس آنچه از تحلیلگران و روزنامه ها و رسانه های اسرائیلی و دیگران دریافت کردیم، متوجه بهانه های اسرائیل می شویم، یک بار گفتند که اسرائیل به این دلیل، این گروه را هدف قرار داد که می خواستند عملیاتی در جولان اشغالی انجام دهند. بار دیگر گفتند این گروه از رزمندگان به خاطر وضع سکوهای موشکی در این منطقه آمده بودند. اسرائیلی ها بهانه های زیادی برای عملیات ترور شهدای قنیطره ایجاد کردند و بهانه ها همگی حول جولان بود.
نتانیاهو هرگز از حضور النصره احساس نگرانی ندارد
سید حسن نصرالله با اشاره به همکاری رژیم صهیونیستی و گروههای تکفیری در سوریه اظهار داشت: همه ملت های منطقه این سئوال را مطرح می کنند که اسرائیل در نوار مرزی چه می کند. هزاران جنگجوی جبهه النصره که تانک و توپخانه و موشک و انواع سلاح و ضد زره و مقادیر زیادی از مواد منفجره و مواضع نظامی و استحکامات نظامی دارند، بین نوار مرزی و نیروهای ارتش سوریه، مستقر هستند. جبهه النصره شاخه سوری شبکه القاعده است. شبکه القاعده در فهرست های تروریستی سازمان ملل و آمریکا و غربی و عربی قرار دارد شاخه عربی شبکه القاعده که از نظر غربی و عربی و بین المللی تروریستی خوانده می شود بین ارتش سوریه و نوار مرزی در جولان اشغالی حضور گسترده ای دارد نتانیاهو هرگز از این حضور النصره احساس نگرانی ندارد یعلون هرگز از حضور النصره نگران نیست بلکه به حمایت و پوشش هوایی جنگجویان و باز کردن بیمارستان های خود به روی تروریست های النصره می پردازند.
هدف اسرائیل در تنگنا قرار دادن حزب الله بود
وی با بیان اینکه "اسرائیل هرگز از حضور این افراد (تروریستهای النصره) احساس نگرانی نمیکند" افزود: اسرائیل تصمیم خطرناکی میگیرد و دو خودرویی را هدف قرار می دهد که هیچ یک از این سلاح ها و جنگ افزارها را ندارند ملتها این سئوال را می پرسند. فرهنگ ما و فرهنگ آباء و اجداد ما ثابت کرده است که نوههای ما هم در راه شهادت گام برمیدارند .هدف اسرائیل این بود که پس از عملیات قنیطره به زعم خود، حزب الله دچار آشفتگی شود و در تنگنا قرار گیرد. غیر از بعد انسانی، تمام آنچه در این مصیبت رخ داد، جز خیر و برکت و مثبت و الطاف الهی نبوده است. هر چند در برابر جنایات قنیطره و دیگر جنایات رژیم دچار تالم می شویم، اما همانند حضرت زینب(س) که فرمود ما رایت الا جمیلا می گوییم که "ما راینا الا جمیلا" میان ما و دشمن اسرائیلی دنیا و آخرت قرار دارد.
اسرائیل به طور رسمی مسئولیت عملیات قنیطره را برعهده نگرفت
سیدحسن نصرالله با اشاره به نوع تحلیلها از نوع پاسخ مقاومت به تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه که به شهادت 6 تن از رزمندگان مقاومت انجامید، گفت: از همان ساعات نخست ارتکاب این جنایت(در قنیطره)، همه به تحلیل و بررسی روی آوردند، پرسش اصلی که مطرح شد، این بود که آیا حزب الله به این تجاوز پاسخ خواهد داد یا ساکت می ماند؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد، پرسش دیگری مطرح شد و آن اینکه، این پاسخ چگونه خواهد بود و محدوده آن تا کجا خواهد بود. این پرسش ها از روز یکشنبه تا ظهر چهارشنبه مطرح می شد. البته بیشترین بحث و بررسی را اسرائیلی ها مطرح می کردند. اما اکنون این مساله به پایان رسیده است و تا حد زیادی پاسخ شفاف شده است. آنچه پس از اعلام عملیات قنیطره از سوی حزب الله متوجه شد، اهمیت دارد. این نکته را در نظر بگیرد که اسرائیل دولت منطقه ای بزرگی است که تهدید می کند و به قتل می رساند، اما چگونگی تعامل اسرائیل با این عملیات، بیانگر یک تردید بود. تا کنون من اطلاعی از اینکه کسی در اسرائیل این عملیات را رسما به عهده گرفته باشد، ندارم. موضوع دیگر چگونگی تعامل آنها در خصوص وجود یک سردار ایرانی در عملیات ترور بود.
وی به هراس و سطح آماده باش این رژیم در مناطق مرزی با لبنان اشاره کرد و اعلام کرد : اسرائیل با آماده باش در جبهه شمالی، استحکامات و تدابیر پیشگیرانه و آماده باش اطلاعاتی و جاسوسی صد در صدی و حتی در شهرک های صهیونیست نشینی که چیزی در آن وجود ندارد، مستقر شدند، آن ها با وجود تهدیدها از سوی دولت های مختلف، پیام های متعددی را مطرح کردند، با این حال تمام اسرائیل، تمام اهتمامات خود را برای رصد کردن موضع حزب الله به کار گرفتند، پرسش آن ها این بود که حزب الله چه واکنشی نشان خواهد داد؟
هیچ ارتباطی میان پرونده هسته ای ایران با تصمیم مقاومت ندارد
وی به دستاوردهای خون شهدای قنیطره اشاره کرد و گفت: اولین دستاورد خون شهدای قنیطره این بود که از روز یکشنبه تا روز چهارشنبه، اسرائیل منتظر واکنش حزب الله بود و این به برکت خون شهدا و اراده مبارزان بود. همچنین سخنانی مطرح شد مبنی بر اینکه ایران برای جلوگیری از پاسخ حزب الله به این تجاوز، تماس خواهد گرفت و یا اینکه مقامات سوری در این زمینه تماس خواهند گرفت. من تاکید می کنم که هیچ یک از دوستان هرگز راضی به ذلت و خواری ما نیستند و نمی خواهند هنگامی که خون ما بر زمین ریخته می شود، ما تنها تماشاگر و ناظر باشیم(و پاسخی به تجاوز ندهیم) من تاکید می کنم که هیچ مساله ای در لبنان، چه ریاست جمهوری و یا واکنش مقاومت ارتباطی با پرونده هسته ای ایران ندارد.
دشمن باید به خاطر جنایتش در قنیطره مجازات میشد
وی با تاکید بر اینکه "باید دشمن اسرائیلی به خاطر جنایتی که در قنیطره مرتکب شد مجازات می شد" افزود: آماده باش اسرائیل کافی بود تا به اسرائیلی ها گفته شود که نمی توانند مردم را به قتل برسانند و راحت بخوابند و آسوده باشند، گویی یک پشه را کشته اند.اسرائیلی ها تمام احتمالات را در نظر گرفتند و از تمام سناریوها از کمترین حد تا بیشترین حد آن سخن گفتند، زیرا اسرائیل می داند که مقاومت قادر(به انجام هر کاری) و آماده است. مقاومت از همان ساعات نخست عملیات ترور، ما به وضوح تصمیم به پاسخ داشتیم و تردیدی هم در این زمینه نداشتیم،ما می گفتیم که باید دشمن اسرائیلی را به خاطر جنایتی که در قنیطره مرتکب شد مجازات کرد باید به تجاوزکاری دشمن پایان داد این مساله مستلزم فداکاری است، حتی اگر این پاسخ، کار را به جاهای باریک بکشاند، این مساله مستحق فداکاری است. ما منطقه عملیات و نوع و گزینه های خود را انتخاب کردیم و تمام احتمالات و بدترین احتمالات را در نظر گرفته و تدابیری را اتخاذ کردیم.
ما خود را برای بدترین احتمالات آماده کرده بودیم
نصرالله با اعلام اینکه مقاومت خود را برای بدترین احتمالها آماده کرده بود، تصریح کرد: در حالی وارد این عملیات شدیم که ما خود را برای بدترین احتمالات هم آماده کرده بودیم و این مساله را اسرائیل پیش از روز چهارشنبه درک کرده بود مبنی بر اینکه کسی که در این لحظه آتش می گشاید، برای تمام آنچه که حتی قابل پیش بینی نیست، آماده است. ما برای بدترین احتمالات و برای همه چیز آماده شدیم.
وی به ویژگی های عملیات مقاومت در شبعا اشاره کرد و افزود: در حالی که این عملیات در سایه آماده باش کامل اسرائیل انجام شد. از ویژگی های عملیات شبعا این بود که در اوج آمادگی اسرائیل انجام شد. مقاومت در روز روشن و در اوج آمادگی و ناتوانی اسرائیل از اینکه چه امور و اتفاقاتی در حال وقوع است، پاسخ داد. این پیام عملیت به دشمنان و مردم آنها و به دوستان است، این عملیات مقاومت است، عملیات هوشمندانه، مبتکرانه و حرفه ای،
دبیرکل حزب الله با تاکید بر اینکه ما پاسخ دشمن را به شیوه دشمن دادیم گفت : پاسخ ما در شبعا به ترور شهدا در قنیطره، اولا (مجاهدان) ما را در روز روشن کشتند، ما هم آنها را در روز روشن کشتیم، ساعت یازده و نیم در مقابل ساعت یازده و بیست و پنج دقیقه، دو خودرو (از حزب الله) در برابر دوخودرو و یک مقدار بیشتر، کشتهها و زخمیها در برابر شهدا، موشک در برابر موشک، تنها دو اختلاف میان ما و اسرائیل وجود دارد، اول اینکه آنان ترسو بوده و مرد نیستند و نمیجنگند مگر در آبادیهای مستحکم، آنان خیانت کردند اما مقاومت صورت به صورت پاسخ دادند، اختلاف دوم این است که اسرائیلیها جرئت برعهده گرفتن عملیات خود را پیدا نکردند اما مقاومت مستقیما پس از انجام عملیات به واسطه بیانیه شماره یک این عملیات را برعهده گرفتند. نتیجه تا این لحظه این است که آنها(صهیونیست ها) جز ناامیدی و پشیمانی چیزی عایدشان نشد و ما جز پیروز ی چیز دیگری کسب نخواهیم کرد.
وی با اشاره به آیه ای از قرآن کریم درباره مجاهدان راه خدا تاکید کرد: مردان ما هرگز از مرگ نمی ترسند آنها از روبروی دشمن می آیند نه از پشت آنها باید به مجاهدان مقاومت و فرماندهان آنها که از لحظه ترور با مسئولیت کامل عمل کردند درود بفرستیم باید از مبارزان شجاعی که این عملیات بزرگ را در قلب د شمن انجام دادند تمجید کنم. اسرائیلی ها اکنون طی چند روز گذشته تاکنون کشف کردند که ارزیابی رهبران و فرماندهان سیاسی و نظامی و امنیتی آنها برآورد احمقانه ای بود.
تمام برآوردها و پیش بینیهای دشمن اشتباه بود
سید حسن نصرالله با تاکید بر اینکه "تمام برآوردها و پیش بینی های دشمن اشتباه بود" افزود: اسرائیلی ها متوجه شدند که رهبرانشان آنها را به خاطر ارتکاب این حماقت، در پرتگاه خطرات قرار داده است. نکته دوم اینکه ارتش اسرائیل و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی از مقابله با اراده مقاومت ناتوان بودند.
مقاومت در آماده باش کامل است
دبیرکل حزب الله لبنان با اعلام اینکه " ارتش اسرائیل از رویارویی با مقاومت و عملیات میدانی اش ناتوان است" تصریح کرد: این همین اسرائیلی است که در سال 2000 شکست دادیم بارها آن را شکست دادیم در سال 2006 شکست دادیم و اسرائیلی که روز چهارشنبه شکست دادیم سست تر از لانه عنکبوت است. نتیجه و خلاصه آنچه که رخ داد این است که مقاومت در لبنان در آماده باش کامل به سر میبرد.
وی گروههای تکفیری را همپیمان با رژیم صهیونیستی دانست و افزود: گروههای مسلح به ویژه گروه هایی که در جولان حضور دارند، را هم پیمان طبیعی اسرائیل و ارتش لحد(اشاره به مزدوران آنتوان لحد که همدست رژیم صهیونیستی در جریان اشغال لبنان بودند) جدیدی هستند، هر چند پرچم اسلامی به دست گرفته اند.
سید حسن نصرالله بار دیگر سخنان خود را در مصاحبه با شبکه المیادین تکرار کرد و افزود: دوست دارم که سخنانی را که در گفت و گو با المیادین در معادله نبرد بیان کردم، مورد تاکید قرار دهم و امروز به اسرائیلی ها می گویم چیزی را آزمایش کردید که تا کنون آزمایش نکرده بودید.
ما هرگز از جنگ نمی ترسیم
به گزارش تسنیم، دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه مقاومت از جنگ ترسی ندارد ولی در مقابل جنگی که بر آن تحمیل شود مقابله میکند، گفت: اسرائیل باید خوب بفهمد که مقاومت، دوراندیش است و دست بسته نیست. اگر دشمن اسرائیلی گمان می کند که مقاومت از جنگ می ترسد امروز در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره به آنها می گویم که ما هرگز از جنگ نمی ترسیم و در صورتی که بر ما تحمیل شود لحظه ای در مقابله با دشمن و جنگ با آن تردید به خود راه نخواهیم داد و به یاری خدا در آن پیروز خواهیم شد.
وی عملیات مزارع اشغال شبعا را حامل پیام مهمی برای رژیم صهونیستی دانست و افزود: روز چهارشنبه، پیام مهمتری به همراه داشت و آن اینکه اسرائیل نباید در محاسبات خود اشتباه کند، من از جنگ روانی و بزرگنمایی حرف نمی زنم، بلکه حقیقتی را که در میدان نشان دادیم، می گویم.
نصرالله گفت: به دوستان و طرفداران خود می گویم که ما خواهان جنگ نیستیم، قدرت مقاومت این است که مجبور است آماده باشد، زیرا با تجاوزگری اسرائیل روبرو هستیم، ما خواهان جنگ نیستیم، اما از آن هم نمی ترسیم(اگر دشمن جنگ افروزی کند)، لبنانی ها باید میان دو مساله تفاوت قائل شوند و اسرائیل هم باید این مساله را بفهمد که ما از جنگ نمی ترسیم، زیرا ما مرد جنگ و آماده آن هستیم و به یاری خدا در این جنگ هم پیروز خواهیم شد.
با تجاوزی در هر زمان و مکان مقابله میکنیم
دبیرکل حزب الله با اعلام اینکه "امروز پس از عملیات قنیطره و عملیات مزارع شبعا چیزی به نام قواعد درگیری در رویارویی با تجاوزگری و ترور برای ما ارزشی ندارد و به آن پایبند نخواهیم بود" تصریح کرد: دیگر جداسازی صحنه های نبرد را به رسمیت نمی شناسیم. این حق اخلاقی ، انسانی و قانونی ما است که با تجاوز در هر زمان و مکان مقابله کنیم.
وی افزود: ما شنیدیم که اسرائیل گفته است می خواهد به همان اقدامی که در واکنش به عملیات شبعا انجام شد، بسنده کند، ولی ما می دانیم که اسرائیل از رویارویی نظامی فرار میکند و در جست و جوی جوانانی که روز چهارشنبه تحقیرش کردند، خواهد رفت تا آنها را ترور کند.
نصرالله گفت: ما بر این اساس در گذشته میان ترور و اقدام نظامی فرق قائل می شدیم و به هر اقدام نظامی پاسخ می دادیم، اما هنگامی که ترور امنیتی صورت می گرفت، درنگ می کردیم، اما از حالا به بعد هر یک از اعضای کادر مقاومت یا هر جوانی که ترور شود، ما اسرائیل را مسئول خواهیم دانست و حق خود می دانیم که به شیوه و در زمان مناسب به آن پاسخ دهیم.
دبیرکل حزب الله لبنان با تاکید بر آنکه "آنچه در مزارع شبعا روی داد، بیشتر از یک انتقام و کمتر از یک جنگ بود" تصریح کرد: ما با حکمت و مسئولیت ملی عمل می کنیم اما اهل احساسات و هیجانات نیستیم . این شهدا هستند که راه و مسیر را برای ما ترسیم می کنند و پیروز ی های آتی را به ما مژده می دهند و ما از سال 1982 تا کنون همواره گفته ایم که مقاومت، تنها پاسخ است و شهدا پیروز ی را برای ما ترسیم می کنند و انشاءالله پیروز ی های بیشتری را در آینده کسب خواهیم کرد.
کد خبر: ۵۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۰
خون شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر زمین نریخته بلکه در رگهای تکتک آحاد ملت و جوانان این مرز و بوم جاری است و ملت راه آنان را ادامه خواهد داد.
رییس جمهوری، فداکاری شهدا، جانبازان و خانوادههای آنان را نشانه بزرگی ملت ایران و قدرت اسلام خواند و تأکید کرد: تلاش و جهاد شهدا،جانبازان و خانواده های معظم آنان در راه اجرای فرمان خدا برای همه ملت ایران در همیشه تاریخ مایه افتخار خواهد بود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ،حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی عصر سهشنبه در ادامه دیدارهای خود با خانواده معظم شهدا و جانبازان در منزل حاج نادر خدمتی حضور یافت که هر سه فرزند ایشان، در دوران دفاع مقدس به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.دکتر روحانی در این دیدار که در فضایی صمیمی و توام با معنویت برگزار شد، شهدا، جانبازان و خانوادههای آنان را برای ملت ایران مایه برکت دانست و خاطرنشان کرد:از دست دادن حتی یک فرزند برای هر خانواده بسیار سخت است اما اینکه خانوادههایی مثل شما سه فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده باشند، کار بسیار بزرگی است که فقط خداوند صبر بر آن را به بندگان فداکار خود عطا میکند.رییس جمهوری با بیان اینکه فداکاری شهدا و جانبازان و صبر و و مقاومت خانواده های معظم آنان عامل پیروز ی ملت و جمهوری اسلامی ایران بوده و هست، گفت: در سالهای ابتدایی پیروز ی انقلاب و در حالی که هنوز جمهوری اسلامی کاملاً استقرار و ثبات نیافته بود، دشمنی که به غیر از تعداد اندکی از کشورها سایر کشورهای جهان پشت در پشت یکدیگر از آن حمایت میکردند، توطئهای گسترده را علیه کشورمان اجرا کرد تا اراده ملت ایران را در هم بشکند.دکتر روحانی افزود: اما جوانان فداکار و با ایمان این کشور، در مقابل دشمن سینه سپر کرده و خیال باطلش را آشفته کردند.رییس شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد:امروز هم مردم در جمهوری اسلامی همان مردم دلاوری هستند که انقلاب را به پیروز ی رساندند و در دوران دفاع مقدس حماسهای عظیم و مقدس آفریدند.دکتر روحانی با اشاره به اینکه ملت ایران برای دفاع از انقلاب، دین، فرهنگ، ارزشها و حقشان، مثل همان زمان حاضر به فداکاری هستند، گفت:شاید برخی گمان کنند، اگر امروز مشکلی برای کشور پیش بیاید، مردم دیگر مثل سالهای ابتدای پیروز ی انقلاب اسلامی حاضر به فداکاری نباشند، اما بی تردید این مردم و بخصوص جوانها در برابر هر مشکل و تهدیدی سینه سپر کرده و اساساً علت سرفرود آوردن دشمنان در برابر ایران، مشاهده همین روحیه ایستادگی، مقاومت و فداکاری در میان مردم است.رییس جمهوری تصریح کرد: خون شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر زمین نریخته بلکه در رگهای تکتک آحاد ملت و جوانان این مرز و بوم جاری است و ملت راه آنان را ادامه خواهد داد.دکتر روحانی با اشاره به اینکه ملت ایران روزهای سختی را پشت سر گذاشته و البته طبیعی است که سختیهایی را هم پیش رو داشته باشد، خاطر نشان کرد: امید ملت ایران به ائمه اطهار و بالاتر از آن الطاف خداست و همه ما به پشتوانه اسلام، قرآن و اهل بیت(ع) وظیفه داریم، از خون و راه شهدا و راه امام راحل حراست کنیم که امروز مردم با هدایتهای مقام معظم رهبری همان راه را طی میکنند و در آن مسیر، راه خود را ادامه میدهند.رییس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: فرزندان شما خانواده شهدا به عشق امام راحل، خاندان رسالت و امامت و برای اجرای فرمان خدا و جهاد فی سبیلالله به جبههها شتافتند و شما ضمن اینکه مشوق آنها برای حضور در جبههها بودید پس از شهادت فرزندانتان نیز مسیر خود را تغییر نداده و همچنان در مسیر فداکاری صابر بودید.دکتر روحانی اضافه کرد: اگر فداکاری شما نبود، نمیتوانستیم در برابر دشمن پیروز شویم و کار بزرگ و خدمات عظیم شما همواره در تاریخ ثبت خواهد بود و هر ایرانی و مسلمانی، هر زمان که تاریخ این کشور را مطالعه کند و ببیند که پدر و مادری یک، دو و حتی سه و چهار فرزند خود را در راه دفاع از انقلاب تقدیم کردهاند، به این کار عظیم آنها افتخار خواهد کرد.منوچهر خدمتی پسر خانواده خدمتی که به عنوان یکی از سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران به جبهههای جنگ حق علیه باطل شتافته بود، در تاریخ 25 مهر سال 61 در منطقه کوشک به شهادت رسید.ایرج خدمتی نیز در حالی که در عملیات رمضان به درجه جانبازی نایل شده بود در تاریخ 13 تیر سال 65 در منطقه مهران و در علمیات کربلای یک به شهادت رسید و محمد خدمتی سومین فرزند خانواده خدمتی نیز در ادامه راه برادران شهیدش به جبهه شتافته بود، در 23 خرداد سال 67 و در کمتر از دو ماه مانده به پایان جنگ در منطقه شلمچه و در عملیات بیتالمقدس 7 به برادران شهیدش پیوست، اما هنوز پیکر مطهرش نزد خانواده بازنگشته است.
کد خبر: ۵۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
دانش آموز بود. دبیرستانی و با شور و حال، هفده ساله بود که انقلاب پیروز شد. سال ۵۹ بود که با حکم فرمانداری آبادان مسئول انتقال بچه های پرورشگاه خارج شهر شد. اما این داستان شروعی بر آغاز ۳ سال و چند ماه اسارت او بود. ماه هایی پر تلاطم که کمتر کسی فکر آن را می کند. چه آن موقع که اسیر شد و سرباز عراقی تا آرم فرمانداری را در نامه ای که دست معصومه دید، به بغداد بی سیم زد که ما ژنرال های زن ایرانی را گرفته ایم! و چه آن روزهایی که هیچ کس از آن ها خبر نداشت و در زندان الرشید عراق محبوس بودند ولی باز هم آن ها می ترسیدند و می گفتند شما بنت الخمینی هستید!
سال ها از آن روزها گذشته و فقط رنگی از خاطره باقی مانده. خاطراتی که در سی و یکمین نشست مجمع بانوان راوی دفاع مقدس توسط سرکار خانم معصومه آباد نقل شد و ما به ذکر گوشه هایی از رنگ و بوی آن روزها می پردازیم.
خانم آباد که امروز عضو شورای شهر تهران است از دغدغه هایش می گوید. اینکه؛ اگر فکر کنیم حادثه ای در گذشته اتفاق افتاده و الان موقع نقل است و ما فقط آدم خاطره گوی هستیم کار خاصی انجام نداده ایم و آن رسالتی که به عهده داریم به گونه ای از زیر بارش شانه خالی کرده ایم چرا که این خاطرات در برهه و جغرافیایی خاص اتفاق افتاده که بنا به فرمایش آقا گنج است و باید از آن بهره برداری کرد.
وی در ادامه می گوید: در جمع کسانی هستیم که ابزار زندگی شان کلمه است. یعنی شما با کلمه کار می کنید، تفریح می کنید و زندگی می کنید. به گونه ای همان چیزی که خداوند پیام آورش را معجزه داده، در دستان شماست و این اثر و معجزه کتاب است. ما در بخش دفاع مقدس یک منظومه ای به نام منظومه اسارت داشتیم که می گویم در قاموس ظالمان غریب ترین واژه اسارت است.
اسارت بخشی از سرنوشت جنگ است و آن روزهای که بچه ها در اسارتگاه ها بودند در واقع سفیرانی بودند که فرهنگ امام، انقلاب، ایمان، شهادت وزندگی را منتقل می کردند.دشمن آنقدر برایش این فضا غیرقابل باور بود که حتی دربازجویی های خود هم آرمان، انگیزه ها و اندیشه های ما را زیر و رو می کرد تا انقلاب ما را به گونه ای تحلیل کند.
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
رئیس زندان هم می گفت: من باور نمی کنم اینجا موش است فقط شما می گویید اینجا موش دارد. یکی را بگیرید تا باور کنم.
نقاب زده بودند. با هم گشتیم تا جای نقب را پیدا کردیم. کمی نان جلوی سوراخ گذاشتیم اما فایده نداشت. به سلول کناری مورس زدیم و خبر دادیم. جواب رسید که محاصره اقتصادی شان کنید، پرسیدیم چطور؟ گفتند: همه چیزهای در دسترشان را بردارید. بالاخره با کلی تلاش یکی از موش ها را گیر انداختیم. وقتی موش آمد و رفت روی پتو، چهارنفری چهار گوشه پتو را گرفتیم و جمع کردیم. بعد هم چند بار محکم کوبیدیمش به دیوار.
انقدر مشت زدیم به دریچه سلول تا نگهبان آمد. وقتی موش را انداختیم سرباز شروع به جیغ زدن کرد، سلول های کناریمان که در جریان قرار گرفته بودند شروع به خندیدن کردند.سرباز که فکر کرده بود دستمان در یک کاسه است افسران و نیروهای عراقی را خبر کرد، بعد از چند دقیقه چندین بعثی کابل به دست وارد سلول ما شدند.
بعثی ها آمده بودند سلول و ما را می زدند، یکی از سربازها که هیکل دار هم بود فکر می کرد یک جورهایی آلن دولن است، که ما بهش آلن چولن می گفتیم، وقتی می آمد داخل فیگور می گرفت و شروع به زدن می کرد.
صحنه عجیبی بود. یک لحظه همه توانم را جمع کردم. به وجود کتک خورده هر چهارتایمان فکر می کردم. خون از سر انگشت هایمان بیرون می زد یک دفعه بی آنکه بفهمم چطور، با زور کابل را از دست بیرون کشیدم و شروع به زدن او کردم.
ژنرال جا خورده بود. زود از سلول فرار کرد بیرون. حالا من بودم که به نفس نفس افتاده بودم. دیدم کسی جلویمان نیست. بچه ها هم گفتند تا دوباره نیامده اند زود این کابل را از دریچه بیانداز بیرون.
نفهمیدیم که چطور کابل را بیرون انداختیم. دریچه باز بود و هیچ کس بیرون سلول نبود با انگشتانمان که قطره قطره از آنها خون می چکید روی در و دیوار نوشتیم: «مرگ بر صدام» دردی حس نمی کردم، فقط خوشحال بودم که اگر ما را زده اند ما هم آن ها را بی نصیب نگذاشته ایم.
رزمنده همدانی که بند انگشت اشاره اش را با تیغ برید در اردوگاهی که ما را منتقل کرده بودند رئیس آنجا فردی به نام سرهنگ محمودی بود که الان اگر کسی بخواهد او را معرفی کند به نظرم نمی تواند. اصلاً نمی توان گفت از جنس کدام دسته افراد رذل و پست بود، فکر می کنم سال ۶۱ بعد از عملیات بود که تعدادی از اسرا را به اردوگاه ما منتقل کردند.
یکی از برادرانی که اسیر شده بود اهل همدان بود. قد و قامتی رشید داشت، وارد اردوگاه که شد، دید بچه ها خیلی آرام و ساکت هستند. یک جورهایی شاید حسابگر شده اند. دیگر آن روح انقلابی که می خواستند با همه خشونت هایی که دشمن داشت حمله ور بشوند آن حالت را دیگر ندارند، به قولی ملاحظه کار شده بودند.
از بچه ها سئوال کرده بود که چه شده؟ بچه ها گفته بودند: در این اردوگاه سرهنگ محمودی هست که ما هر چه بگوییم تو فقط یک چیزی شنیده ای، خیلی آدم عجیب و غریبی هست. بنده خدا گفته بود یعنی شما می ترسید؟ بچه ها گفته بودند بحث ترس نیست ما بیم این داریم که آسیبی به مجروحان و کم توان ها برسد.
خیلی جالب بود، این برادرمان که حاج مرتضی همدانی بود به یکی از سربازها که اسمش خمیز بود و البته ما به او خبیث می گفتیم گفته بود: من می خواهم فرمانده اردوگاه را ببنیم، با او کار دارم. بچه ها گفته بودند با این فرد چه کار داری؟ حالا بگذار برای یک وقت دیگر. تازه واردی بگذار چند هفته بگذرد. اما حاج مرتضی مُصر بود، سربازها هم از خدا خواسته سرهنگ محمودی را خبر کردند.
محمودی فارسی را خیلی خوب حرف می زد. وقتی داشت از در اردوگاه وارد می شد با یک حالت خاصی داد می زد که این حاج مرتضی کی هست؟مثل اینکه با من کار داره.
حالا شما تصور کنید حدود ۲۰۰۰ اسیر یک طرف ایستاده اند و در طرف دیگر افسران و سربازان عراقی کابل به دست. این بنده خدا از جمع آمد بیرون و گفت: حاج مرتضی همدانی یک بسیجیه، من باهات کار داشتم.
محمودی گفت: چه کار داری؟ حاج مرتضی جلو آمد و انگشت اشاره اش را بلند کرد و گفت: این انگشت را می بینی بهش می گویند انگشت حق، به هر کسی که اشاره کند خداوند در صحرای محشر به وحدانیت او گواه می دهد و انگشت اشاره را احضار می کند. من امروز می خواهم با این انگشت اشاره، همه این اسرا را گواه بگیرم. بعد یک تیغ از جیب خود درآورد و بند انگشت را با تیغ شروع به بریدن کرد. وقتی این کار را کرد رو به سرهنگ محمودی گفت: دیدی این انگشت چطور از این هیکل جدا شد، اگر همه این هیکل را بند بند کنی، اگر همه این اسرا را بندبند کنی، از تک تک سلول های آنها صدا در می آید که «لبیک یا خمینی»
این را که گفت سرهنگ محمودی کابلش را روی زمین انداخت، دور تا دور این اردوگاه می چرخید و می گفت: «کلهم عاشق، کلهم مجنون»، همه تان عاشق اید همه اتان دیوانه اید.
چه چیزی می توانست روشن تر و عمیق تر از این درس برای محمودی باشد که برای همیشه تکلیف خود را با این بچه ها روشن کند؟ اسارت یعنی عشق، اسارت یعنی ایمان، اسارت یعنی بندگی، یعنی همه چیز را خوب دیدن و خوب فهمیدن و اینگونه شد که جنگ تمام شد و اینگونه شد که دنیا فهمید نمی توان بیش از این ادامه داد به گونه ای تکلیف ما با دنیا را همین رزمنده ها روشن کردند.
پارس ناز
کد خبر: ۵۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
هرچند که حدود یک سال تا برگزاری انتخابات مجلس باقی مانده است و خبرهایی جسته و گریخته از گوشه و اطراف برای حضور شخصیت های شناخته شده جهت فتح صندلی های سبز بهارستان به گوش می رسد ولی نباید فراموش کرد برگزاري انتخابات رياست جمهوري يازدهم و اعلام پيروزي حسن روحاني در خرداد ماه سال گذشته سبب شد تا بحث و گفت و گو درباره انتخابات مجلس دهم بسيار زودتر از ادوار قبل ميان کنشگران سياسي آغاز شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
پارسینه نوشت:از آنجا که اصولگریان لشگر خود را در فتح پاستور شکست خورده دیدند پر بیراه نیست که گفته شود این افراد اولین دسته ای بودند که در سوت شروع مذاکرات و یارگیری دمیدند ولی اولین شخصی که رسما اعلام کرد براي مجلس دهم برنامه جدي دارد محمد رضا عارف بود. همچنين بايد دانست که اين اظهار نظرهاي زودهنگام در مورد اين آزمون، نشان از اهميت بيش از پيش و دو چندان اين دوره از انتخابات مجلس دارد و به زعم صاحب نظران اين دوره از انتخابات به طور ويژهتر نسبت به ادوار گذشته در دو سطح مطرح خواهد شد.در سطح اول گروهاي سياسي تلاش ميکنند تا به بهارستان راه پيدا کنند و در سطح ديگر شخصيتهاي مهم سياسي تلاش دارند که صندلي رياست مجلس را از آن خود کرده و بر آن تکيه بزنند. اصولگرايان نيز که سرخورده از انتخابات رياست جمهوري گذشته هستند به شدت در تلاش هستند با ساز و کار و ليستي قدرتمند وارد اين جدال شوند تا جان تازهاي بگيرند و از طرف ديگر اصلاحطلبان که خود را پيروز اين روزهاي سياست ميدانند تلاش جدي دارند که باز هم مانند گذشته به طور کامل به عرصه سياست کشور بازگردند و از هيچ ترفند سياسي فرو نميگذارند تا عرصه را براي حريف تنگ کنند.
در این مجال به حظور و تحرکات طیف های مختلف سیاسی برای بدست آوردن خانه ملت خواهیم پرداخت.
*جبهه پایداری و سعید جلیلی
هرچند که اصولگرايان در مجلس فعلي داراي اکثريت هستند ولي پس از شکستي که از اعتداليون در انتخابات رياست جمهوري متحمل شدند بشدت بر آنند که موقعيت خويش را اثبات کنند. از آنجايي که جريان اصولگرايي مانند اصلاحات خود به چندين گروه مختلف تقسيم ميشود، هر کدام هدفي جز تصاحب کرسيهاي مجلس ندارند و در اين بين شايد يکي از مهمترين گروهها در اردوگاه اصولگرايي که تلاش جدي دارد تا همچنان بقا و نقش سياسي داشته باشد جبهه پايداري است، جريان تازه اي که قبل از انتخابات مجلس نهم تشکيل شد. کارشناسان معتقدند پايداريها که رهبر معنوي گروه خود را آيتالله مصباحيزدي ميدانند، احتمالا با سر ليستي سعيد جليلي يا کامران باقري لنکراني در انتخابات حضور خواهند داشت ولي اميد اين طيف از اصولگرايان به حاميان سعيد جليلي در انتخابات است.
از سوي ديگر پس از تغيير فضاي سياسي کشور با روي کار آمدن دولت حسن روحاني، جبهه پايداري که به رغم هياهوي زياد سياسي در شرايط خوبی از نظر پايگاه مردميقرار ندارد، براي ادامه حضور در مجلس شوراي اسلامي، خروج نمايندگان خود از تهران و فعاليت در شهرستانها را در دستور کار خود قرار داده است. به گزارش سايت نو انديش، گفته ميشود از مدتي پيش کميتهاي در اين جبهه تشکيل و در حال بررسي و شناسايي حوزههاي انتخابيه غير استان تهران براي نمايندگان تهراني خود در مجلس شوراي اسلامي است. پايداريها به خوبي ميدانند مجلس آينده کارزار سختي براي آنها خواهد بود به ويژه اگر مردم حضور گستردهاي در انتخابات داشته باشند. همچنين راي سعيد جليلي در خرداد 92 ميزان مقبوليت اين جريان در ميان مردم را به خوبي مشخص کرد.
*اعتدالیون ومحمد رضا عارف
اولين شخصيتي که پس از به پايان رسيدن انتخابات رياست جمهوري صريحا اعلام کرد براي مجلس دهم برنامه جدي دارد محمد رضا عارف بود. عارف که نامزد اصلاحطلب مقام رياست جمهوري بود و بيشک اقبال عمومي را به همراه داشت ضمن مشورت با بزرگان همفکر خويش و براي پيشبرد بهتر اهداف اصلاحطلبان و اعتداليون از رقابت کناره گرفت، در اين بازه زماني محبوبيت ويژهاي در بين اقشار مختلف جامعه و در اردوگاه اصلاحطلبان کسب کرد و از او بعنوان شخصيت اثر گذار ياد ميکنند. از اين رو ميتوان عارف را مهمترين شخصيت در بين اصلاحطلبان براي حضور در ليست دانست که حتي ميتواند بر صندلي رياست مجلس تکيه کند. در این رابطه، داريوش قنبري نماينده اصلاحطلب مجلس هشتم از طرف همفکرانش ازهاشمي و خاتمي خواسته است که در انتخابات مجلس از محمدرضا عارف بعنوان محور اصلاحطلبان حمايت کنند. از جهتي که پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري به اقدامات عارف نيز بر ميگردد و به دنبال هويت مستقل و خاص خودشان هستند و در تلاشند که به شکل کامل به عرصه سياست بازگردند، کميغير منطقي ميرسد که بجاي استفاده از عارف بدنبال شخص دیگری برای حضور در مجلس و حتی ریاست آن باشند. همچنين شرکت گسترده مردم در انتخابات رياست جمهوري و راي به اصلاحات و اعتدال يکي از شواهدي است که به گفته کارشناسان اکثريت مجلس در انتظار اصلاحطلبان ميباشد و عارف مهمترين سر ليست اين جريان خواهد بود.
*علی لاریجانی و صندلی ریاست بهارستان
علی لاریجانی از جمله چهره های سیاسی بود که هر چند نتوانسته است بر صندلی پاستور تکیه بزند اما توانست بر ریاست بهارستان بنشیند. علی لاریجانی ریاست دو مجلس هشتم و نهم را توانست با فراکسیونی که به راه انداخت به دست گیرد. فراکسیون رهروان ولایت مجلس نهم نیز توانست اقتدار لاریجانی را قوت ببخشید و وی را در برابر رقیبش یعنی حدادعادل پیروز کند. لاریجانی علاوه بر تلاش برای حضور قدرتمند در مجلس دهم باید این مجلس را نیز مدیریت کند تا مجلس نهم دچار تفرقه و تشت نشده و ریاستش متزلزل نشود. در حال حاضر همانطور برخی شنیده ها حکایت از آن دارد که برخی از نزدیکان آیت الله هاشمی رفسنجانی و رئیس جمهور دولت تمايل دارند که علي لاريجاني که از يک چهره اصولگراي محض به فردي فراجناحي تبديل شده است ميتواند بهتر از عارف باشد و تمایل زیادی دارند که او همچنان بر صندلی بهارستان تکیه بزند.
پدیده سیاست ایران؛ احمدی نژاد
محمود احمدينژاد پديده سياست ايران که پس از اتمام دوران رياستش کمتر از او خبري منتشر شده است، تمايل زيادي براي باقي ماندن در دايره سياستمداران و سياستمدار بودن دارد. بعضي اخبار حکايت از آن دارد که گروه نزديک به وي پس از نتيجه نگرفتن در انتخابات رياست جمهوري و شوراي شهر، تحرکات خود را براي حضور در مجلس دهم آغاز کرده اند و به موازات جريانات سياسي کشور جلسات انتخاباتي خود را کليد زده اند. گرچه بنا به گفته محمدرضا ميرتاجالديني معاون احمدينژاد اين جلسات تشکيلاتي نيست و تنها جمع وزرا و معاونان دولت سابق است اما گويي در پس اين جلسات اهداف انتخاباتي دنبال ميشود تا تيم دولت سابق به سياست بازگردند. معاون رييسجمهور سابق در جايي اشاره کرده است که «اگر در حال حاظر در ميان روستانشينان و قشر محروم کشور نظر سنجي صورت بگيرد، همگان خواهند دانست که آمار محبوبيت احمدينژاد خيلي بالاست».اين نکته ميتواند نشان گر اين باشد که نزديکان احمدينژاد در مناطق محروم و روستايي در حال پيشبرد اهداف خود براي رسيدن به مجلس هستند. از طرف ديگر، احمدينژاد که در مناظرههاي انتخاباتي حملات تندي را عليه بعضي از بزرگان نظام از جمله حجتالاسلام والمسلين ناطقنوري کرده بود، برخي از نزديکان خود را به ديدار وي فرستاده است تا زمينه ديدار با ايشان را فراهم کنند.احمدينژاد علاوه بر درخواست ديدار با ناطقنوري، افرادي را نيز نزد سيدمحمد خاتمي فرستاده است که همه اين اقدامات نشان دهنده برنامههاي خاص اين طيف براي رسيدن به مجلس است.ذکر این نکته مهم است که احمدی نژاد شخصی نیست که خود را در عزلتي 4 ساله قرار دهد و بيشک انتخابات پارلمان دهم براي او و همطيفانش نيز مجالي براي عرضاندام است و مجلس دهم را سکوي پرش خود قرار داده است که دوباره به کاخ رياست جمهوري برسد و در اين راه به احتمال زياد با بخشي از جبهه پايداري و اصولگرايان تندرو نيز ائتلافي خواهد داشت لذا نامزدهايي را در تهران و شهرستانهاي بزرگ از ليست خود معرفي خواهد کرد.
در يک نماي کلي ميتوان گفت که مجلس آينده بنا بر تحولات صورت گرفته در فضاي سياسي کشور به خصوص بعد از انتخابات رياست جمهوري، مجلسي خواهد بود با آرايش و چيدمان متفاوت نسبت به ادوار گذشته خود که تلاش دولت براي داشتن کرسيهاي مجلس و اقدامات اصلاحطلبان براي بازگشت کامل به عرصه سياست و کوشش اصولگرايان براي حفظ جايگاه فعلي خود، اهميت ويژه اي به دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي بخشيده است و اين اهميت با سپري شدن هر روز و نزديک تر شدن به موعد برگزاري اين انتخابات توجه و تحرکات سياسي را در بين اصلاحطلبان و اصولگرايان افزايش ميدهد.
کد خبر: ۵۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
هدف اصلی و مأموریت کلی سپاه بدر از ابتدای تشکیل این سازمان، دفاع از مقدسات و پیروی از خط امام خمینی(ره) بوده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
باشگاه خبرنگاران در گزارشی نوشت: خروج آمریکا از خاک عراق، شکست سنگینی بر پیکره ایالات متحده وارد کرد زیرا اعتبار خود را در بین کشورهای خلیجفارس از دست داد و کشورهای عربی خلیجفارس بهویژه عربستان سعودی و حتی دیگر کشورها، از آمریکا خواسته بودند بر عراق مسلط شوند زیرا این کشورها از نظام حاکم در عراق به دلیل شیعه بودن مسئولان اجرایی عراق خوف دارند و میترسند که مبادا عراق و ایران متحد شوند و یک قدرت منطقهای بزرگ شکل بگیرد.
بعد از بیداری اسلامی، بعثیهای منحوس فعالیتهای خود را در غرب عراق آغاز کردند، آنها هر جمعه از مردم اهل سنت الانبار، فلوجه، موصل و نینوا درخواست میکردند تا به خیابانها بیایند و علیه حکومت تظاهرات کنند، رسانههای سعودی نیز از این مساله سوءاستفاده کردند و مدعی بودند اهل سنت در عراق در اقلیت قرار گرفتند و حکومت وقت اقدام به سرکوب اهل سنت کرده است از همین رو حکومت وقت به شورشیان و مزدوران بعثی هیچ اهمیتی نداد، بعثیها با همکاری چندین افسر بعثی و تعدادی از قبایل عراق، راه را برای ورود تکفیریهایی که در سوریه بودند باز کردند و گروهک تروریستی داعش که در ابتدا فقط چند گروهک خود را روانه عراق کرده بود باتوجه به اینکه موصل را برای فعالیت خود امن دید، اقدام به حضور گسترده نیروهای خود کرد.
در واپسین ساعات نهم ژوئن سال 2014 بود که گروهک تروریستی موسوم به داعش درپی پیشروی به شمال عراق، توانست زیر چتر خیانت برخی قبایل اهل تسنن منتسب به حزب بعث و اهمالکاری و خیانتهای مقامات مسئول در ارتش و قسمتهای اداری موصل و دیگر استانها موفق شد کنترل سه استان مهم کشور عراق را در دست گیرد.
در حالیکه غرب و به خصوص آمریکا با تشکیل ائتلاف صرفا تبلیغاتی ضد داعش برای عوام فریبی گوش فلک را کر کرده بود، زیرسایه این ائتلاف و به صورت آشکار و پنهان به حمایتهای خود از عناصر داعش و فرستادن تسلیحات به آنها ادامه داد اما سپاه بدر به کمک نیروهای مردمی که به فرمان مرجعیت عراق لبیک گفته بودند و ارتش عراق به مبارزه با این گروه خون آشام پرداخت و توانست با تعداد محدودی نیرو و تجهیزات کمر داعش را در عراق بشکند.
سال 1362 بود که شهید اسماعیل دقایقی دست به یک اقدامی ماندگار یعنی فرماندهی تیپ بدر زد و از سال 1364 این تیپ به صورت سازمان یافته و منظم وارد فاز نظامی شد و از آن سال بود که گسترش یافت. تیپ بدر با گسترش توانست به سپاه بدر موسوم شود که این سپاه شاخهای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که ابتدا توسط آیتالله هاشمی شاهرودی تشکیل و پس از چند ماه به آیتالله محمدباقر حکیم منتقل شد و آن دوران که مشخص نبود، چگونه باید این توان نظامی سازماندهی شود شهید دقایقی مسئولیت آن را برعهده گرفت.
شهید دقایقی یکی از عناصر انقلابی ایران بود که برای به ثمر رسیدن انقلاب به مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت و بعد از پیروز ی انقلاب اسلامی در سپاه مشغول شد و در 28 دیماه 1365 در عملیات کربلای 5 براثر اصابت خمپاره به شهادت رسید.
این شهید بزرگوار زمانی که فرماندهی تیپ 9 بدر را پذیرفت، با تمامی قدرت و پشتکار در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را در این تیپ پایه گذاری کند.تیپ بدر در آن مقطع زمانی متشکل از دو گروه احرار و بعدها مجاهدین میشد که احرار متشکل از اسیران عراقی بود و مجاهدین نیز افرادی بودند که علیه رژیم بعث و صدام به مبارزه میپرداختند و اکثر آنها توسط عوامل رژیم بعث زندانی و بعد از شکنجه وحشتناک و سهمگین به اعدام محکوم میشدند.احرار از میان اسیران عراقی تشکیل میشد که به رغم آنکه اسیر بودند، اما به این نتیجه دست یافته بودند که صدام آنها را به زور و با فریب به جبهه کشیده است تا با ایرانیها بجنگند که این دسته از اسیران علاقمند بودند تا در نبرد حق علیه باطل در جبهه حق قرار گیرد و با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سالها در آن میجنگیدند، و در بسیاری از عملیاتها توانست ضربات سنگین و سهمناکی را بر بدنه رژیم بعث وارد کند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند.بعد از سرنگونی صدام و در پی آن متلاشی شدن حزب بعث و تشکیل دولت مستقل در عراق افرادی که در سپاه بدر سازماندهی شده بودند، نقش مهم و بسزایی را در ایجاد امنیت و استقرار حکومت ایفا کردند و اکنون شاخه نظامی بدر نیز به فرماندهی "هادیالعامری" مقابل جنایات داعش ایستاده و در پی آزادسازی کل عراق از شر این تروریستها است و شاید یکی از اقدامات مهمی که از این سازمان صورت گرفتهاست آزادسازی آمرلی بود.
* فرماندهی به دور از پستهای دنیوی در پی رهاسازی عراق از شر تروریستها"هادی فرحان عبدالله العامری" ملقب به "حاج العامری" متولد سال 1954 در استان دیاله عراق است. وی از دهه هشتاد قرن گذشته میلادی مبارزات خود با رژیم بعث عراق و حاکمیت دیکتاتوری صدام بر این کشور را آغاز کرد. العامری به علت فعالیتهایی که در عرصه سیاسی و مبارزه با حزب بعث داشت به واسطه سیاستهای سرکوب گرایانه صدام در حالی که حکم اعدامش صادر شده بود، سالها مجبور به دوری از عراق شد.
هادیالعامری تابعیت ایرانی دارد و همسرش نیز ایرانی است و حتی در تبعید نیز مبارزات خود با رژیم صدام را ادامه داد و در سال1982 متولی امور خاص سپاه بدر در ایران بود و بعد از سال 1991 مدیریت عملیاتهای نظامی در داخل عراق را به عهده گرفت، در آن سالها توانست ضربات سنگینی به حزب بعث وارد کند.
بعد از سقوط حزب بعث در عراق، وی به همراه همکارانش وارد عراق شد و با توجه به حساسیت آنزمان و اینکه عراق در دست بیگانگان قرار نگیرد، وارد مراکز اصلی دولت شد و در سال 2005 با همکاری همرزمانش توانست سازمان اطلاعاتی نوپایی را در عراق راهاندازی کند. وی سابقه نمایندگی در پارلمان عراق و وزارت راه و ترابری در دولت نوری مالکی را در کارنامه فعالیتهای سیاسی خود نیز دارد.
العامری از 20 خرداد در حالی که وزیر راه و ترابری عراق بود، با درخواست نوری المالکی نخستوزیر وقت و فتوای آیتالله سیستانی مرجع تقلید شیعیان عراق، لباس نظامی به تن کرد و خود به استان دیالی (مکانی که داعش قصد داشت از آنجا به عنوان یک محور برای عملیات به سمت بغداد استفاده کند) رفت.
آنقدر اقدامات مثبت از سوی العامری در مبارزه با تروریسم صورت گرفت تا باعث شد در روند تشکیل دولت وحدت ملی به ریاست حیدر العبادی، وی به عنوان گزینه پیشنهادی ائتلاف دولت قانون برای تصدی وزارتدفاع معرفی شود، اما همانگونه که در دولت ائتلاف قانون به رهبری نوری مالکی، وزیر راه و ترابری بود و بارها مقامات آمریکایی بهویژه جانکری، وزیر خارجه آمریکا تلاش کردند مانع از ادامه حضور وی در کابینه عراق شوند که البته این تلاش آنها ناکام ماند در این دولت هم با سمپاشیهای رسانهای و مداخله آمریکا و عربستان سعودی و فشار آنها بر برخی گروههای وابسته اهل تسنن باعث مخالفت قاطع آنها با انتخاب وی به این سمت شد اما در عین حال در دوره جدید نیز العامری به اقدامات خود در مبارزه با تروریستها ادامه داد.
"هادیالعامری" در مصاحبههای صورت داده هدف اصلی و مأموریت کلی سپاه بدر از ابتدای تشکیل این سازمان را دفاع از مقدسات و پیروی از خط امام خمینی(ره) دانسته است.
* کمکهای مستشاری ایران به سپاه بدربزرگترین موفقیتهای سپاه بدر و نیروهای مردمی در اوایل محرمالحرام امسال به دست آمد؛ عملیات استراتژیک جرفالصخر که با همکاری همه گروههای مقاومتی و کمک مستشاری سپاه قدس از جمله سردار حاجقاسم سلیمانی به عراق صورت گرفت.هادیالعامری در مصاحبهای با روزنامه وطن امروز در رابطه با کمکهای جمهوری اسلامی ایران به سپاه بدر اذعان کرد: ما بهوسیله فدایی شدن جوانان شیعه عراقی و همکاری سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با گروههای مقاومتی شیعه است. اگر حاجقاسم و امثال او نبودند هماکنون نه اثری از حرم حضرت زینب سلامالله علیها بود و نه اثری حتی از سامرا و حرم عسکریین سلامالله علیهما. همه عملیاتهای سرنوشتساز از جمله آمرلی، جرف الصخر، سامرا، مناطق فلوجه و مناطقی از الانبار با همکاری مجاهدان از جمله حاجقاسم صورت گرفته است.
حضور حاجقاسم سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس در عراق باعث محبوبیت چند برابری نیروهای پاسدار در بین مردم عراق شد. در فضای مجازی مردم عراق تصاویر حاجقاسم را به همدیگر ارسال میکنند و وحدت میان نیروهای مقاومتی شیعه توانسته است کمر تکفیریها را در عراق بشکند. یکی از آرزوهای حامیان داعش این است که حاجقاسم کشته شود، داعش از اسم این رزمنده در هراس است، اگر به رسانههای داعشیها سری بزنید، خواهید فهمید که چقدر تکفیریها از این مجاهد قهرمان در هراس هستند. در اینجا جا دارد از مجاهدان ایرانی که به صورت خودجوش پا به پای نیروهای مجاهد عراقی جنگیدند و به شهادت رسیدند یاد کنم و از خداوند برای آنها علو درجات را خواستار باشم.
وی ادامه داد: مهمات و تسلیحات نیروهای مجاهد رزمنده غالبا ایرانی است، همه نقشههای نظامی با هماهنگی نیروهای مجاهد و پاسدار ایرانی و عراقی صورت میگیرد و امور اجرایی و پشتیبانی به طور کل برعهده سپاه بدر است و همه گروههای مقاومتی در یک محور علیه تکفیریها عمل میکنند و عملیات جرف الصخر که در استان بابل عراق انجام شد، اولین عملیات پیروز مندانه و به نوعی آغاز موفقیتها به شمار میرفت.
پانزدهم دی ماه امسال نیز حاجی العامری در حاشیه مراسم گرامیداشت سردار شهید "حمید تقوی" در جمع خبرنگاران در رابطه با کمکهای مستشاری جمهوری اسلامی ایران به عراق برای مبارزه با تروریست اظهار داشت: نیروهای مردمی در کنار نیروهای ارتش و پلیس عراق با داعش (تروریستهای تکفیری ) مبارزه میکنند و بدون نیاز به کمک ائتلاف بر تروریستها پیروز شوند و اگر قاسم سلیمانی و جمهوری اسلامی ایران در عراق نبودند، اکنون دولت حیدر العبادی هم نبود.
* آمریکا بهدنبال انحلال سازمان بدرسایت گلوبال سکیوریتی در رابطه با سازمان بدر اینگونه نوشته استکه؛ اکنون سازمان بدر متشکل از دهها هزار نیروی پیاده نظام، زره پوش، توپخانه، ضدهوایی و واحدهای کماندویی است. این سایت ادامه داد: در ابتدا استراتژی این سازمان ایجاد یک حلقه محبوب مقاومتی بین مردم بود و هدف دیگرش بسیج عراقیها در خارج از عراق و آموزش استفاده از سلاح به آنها بود.
سایت گلوبال سکیوریتی افزود: یکی از اهداف مهم این سازمان استفاده از سلاح برای ایجاد یک نیروی مسلح علیه صدام به شمار میآمد اما اکنون استراتژی سازمان بدر حرکت بر محور مقاومت و ایجاد امنیت پایدار در عراق است و آمریکا نیز طی سالهای 2000 تا 2007 خواهان انحلال این سازمان بوده است که دلیل آن را خشونت علیه اعراب سنی و ایجاد ناامنی در منطقه میدانند.
سایت تایمز در این باره نوشت؛ از اوایل اشغال عراق توسط آمریکا، ایالات متحده به دنبال انحلال این شاخه نظامی بود، اما بعد از ترور آیتالله باقر حکیم متوجه شد که مجلس اعلای انقلاب اسلامی نیاز به یک شاخه امنیتی دارد.
کد خبر: ۵۳۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
دولتی ها حاشیه سازی نکنند و دودستگی به وجود نیاورند / ایجاد تفرقه و دودستگی در میان مردم، به هر عنوان و با هر توجیه، ضد منافع ملی و ضد آرمانهاست
کد خبر: ۵۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
رییس فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت::رقبای ما با وحدت، طعم شیرین پیروز ی را چشیدهاند. آیا ما طعم تلخ عدم وحدت را چشیدهایم؟ آیا کافی نیست که از تجارب گذشته خود عبرت بگیریم؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش مهر،غلامعلی حداد عادل در ششمین کنگره جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی حماسه 9 دی را اتمام حجت مردم با بیگانگان و فعالان سیاسی دانست و گفت: مردم در حماسه 9 دی به فعالان سیاسی اعلام کردند که ما راه خود را گم نکردهایم و شما با تفرقه و اختلافات خود ما را گمراه نکنید.
او گفت: انقلاب اسلامی امروز 36 ساله شده است و در این 36 سال هم ما تجارب زیادی کسب کردهایم و هم دشمنان ما تجربه بیشتری را آموختهاند. این موضوع از این منظر اهمیت پیدا میکند که دشمنان انقلاب قبل از پیروز ی انقلاب اسلامی نمیدانستند شیعه چیست و چه میگوید. اما در این 36 سال دهها همایش در این زمینه برای شناخت تفکر مبنایی انقلاب برپا شده است.
حداد عادل گفت: امروز کتابهای زیادی در مورد عاشورا، کربلا و شیعه در دانشگاههای آمریکا تالیف شده است و در این راستا یک خانم یهودی، یک کتاب دانشگاهی مفصل در مورد کربلا نوشته است. بنابراین آنها شناخت بیشتری نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی پیدا کردهاند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دشمن از جنگ، راهاندازی جریانهای سیاسی همسو با آن و دیگر مسائل نتیجه نگرفت، گفت: امروز مساله فشار اقتصادی در دستور کار دشمن علیه نظام اسلامی است. البته این به این معنا نیست که دشمن از تهاجم فرهنگی مایوس شده است اما امروز دشمنان محور مقابله با انقلاب را فشار اقتصادی تشخیص دادهاند.
او در ادامه با اشاره به اهداف دشمن در مقابله با نظام اسلامی، تاکید کرد: دشمن برنامهاش این است که تبلیغات روانی ایجاد کند که مردم فکر کنند مرگ و حیات همه بسته به توافق با آمریکا و غربیهاست و تنها با توافق آنها کاهش و افزایش تحریمها را خواهیم داشت.
حداد عادل با اشاره به مذاکرات سالهای گذشته هستهای گفت: دو سه سال پیش در مذاکرات شما دیدید که در داخل کشور رسانهها و برخی ماهوارهها طوری وانمود میکردند که انگار آسایش، مرگ و حیات تنها منوط به نتیجه مذاکرات است؛ ما باید مراقب باشیم که در این دامها نیفتیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و تبلیغات نامزدها اشاره کرد و گفت: در تبلیغات نامزدهای انتخابات من متوجه شدهام که گفتمان نامزدها در تبلیغات به این سمت پیش میرود که بحث اقتصادی را مبنا قرار میدهند و هر کسی میگوید که من میتوانم مشکلات اقتصادی را حل کنم؛ این اتفاق دقیقا آن چیزی است که طرف مقابل ما یعنی دشمن میخواهد.
او گفت: در ابتدای پیروز ی انقلاب اسلامی روزی که رابطه با آمریکا قطع شد، امام گفت ما رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم و همان نان و پنیر خود را میخوریم اما در گفتمان نامزدهای انتخابات، در تبلیغاتشان چنین چیزی را نشان نمیداد.
حداد عادل با اشاره به کاهش قیمت نفت در روزهای اخیر گفت: این اتفاق نشاندهنده این است که اگر ما در قضیه هستهای هم به توافق برسیم و همه تحریمها هم برداشته شود، آنقدر قیمت نفت پایین آمده است که دشمن میتواند ضربه اقتصادی را بر ما وارد کند. دشمن میخواهد در باور عمومی جامعه این موضوع را القاء کند که وضعیت اقتصادی تنها با مصالحه با آمریکا حل میشود. آنها میخواهند با مدیریت افکار عمومی در سیاست داخلی ایران و انتخاباتهای ما اثر بگذارند.
او با تاکید بر اینکه باید اقتصاد مقاومتی را در فعالیتهای خود محور قرار دهیم، گفت: ما نباید در دام حیلههای دشمن بیفتیم. ما باید اقتصاد مقاومتی را گفتمان حاکم بر فعالیتهای اقتصادی خود کنیم و اقتصاد مقاومتی بدون سبک زندگی اسلامی محقق نخواهد شد و با سبک زندگی غربی ما اقتصاد مقاومتی نخواهیم داشت.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: ما در مقابل فشارهای دشمن در چند سال اخیر دیدهایم که در عرصه اقتصادی ایران هم میدانهای جدید اقتصادی فعال شده است.
حدادعادل با بیان اینکه امروز ایران به چنان اقتداری رسیده است که در اربعین امسال 1.5 میلیون ایرانی به شیعیان عراق میپیوندند و روحاً یکی میشوند، گفت: این امر نشانه اقتدار جمهوری اسلامی ایران است و به عنوان مثال در قضایای منطقه به خصوص قضیه سوریه، پشتیبانی و اقتدار ایران مانع فروپاشی نظام سوریه شد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی راز اقتدار ایران را صداقت انقلاب اسلامی، امام (ره) و مقام معظم رهبری دانست و گفت: قدرت اصلی جمهوری اسلامی، صداقت آن است.
او با اشاره به برخی مواضع آزاردهنده مبارزین فلسطینی در سالهای اخیر گفت: در یکی دو سال اخیر از برخی مبارزین فلسطینی، رفتارها و گفتارهای آزاردهنده شنیده شد اما با این حال رهبری در کمک به مبارزان فلسطینی تاکید داشتند و همواره میفرمودند باید کمک به این مبارزین ادامه پیدا کند، چرا که این امر از اصول کار ما است و ما کاری به موضعگیری این و آن نداریم.
حداد عادل گفت: این تدبیر رهبری باعث شد که در جنگ غزه مبارزین فلسطینی گفتند اگر کمک ایران نبود، ما نابود میشدیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صداقت، معامله نکردن و ساسی کاری را از جمله لوازم قدرت دانست و گفت: خدایی کار کردن مستلزم قدرت است و اگر میخواهیم این قدرت موثر باشد، باید بدانیم که اقتدار معنوی باید بر ما حاکم شود.
او گفت: آنچه که میتواند راه ایران را در جهان باز کند، الگویی است که بر اساس استثمار و استعمار به دست نیامده باشد. امروز ما در یک مصاف جدی وارد شدهایم که این مصاف، یک مصاف اقتصادی است و باید متوجه باشیم که دشمن با اهرم اقتصادی قصد دارد در بین ما تفرقه ایجاد کند و انقلاب را به انحراف بکشاند؛ لازمه مقابله با این اتفاق، وحدت است.
حداد عادل با بیان اینکه من نمیخواهم به اتفاقاتی که در انتخابات گذشته در مورد اصولگرایان رخ داد، اشاره کنم و سر این زخم را باز کنم، گفت: ما هر جا دست به دست هم دادیم، پیروز شدیم و ما هر جا متفرق شدیم، شکست خوردیم. آیا مجلس هفتم یادتان هست که با وحدت توانستیم پیروز شویم؟
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: رقبای ما با وحدت، طعم شیرین پیروز ی را چشیدهاند. آیا ما طعم تلخ عدم وحدت را چشیدهایم؟ آیا کافی نیست که از تجارب گذشته خود عبرت بگیریم؟
او با تاکید بر اینکه مهم این است که مجلس اصولگرا باشد، گفت: ما باید در مسیر رهبری اقدامات خود را انجام دهیم و اینکه من در مجلس باشم یا دیگری، مهم نیست؛ بلکه مهم این است که اصولگرایان در مجلس حضور داشته باشند. نه اینکه هر جایی به نفعمان بود و به رهبری توهین شد، سکوت کنیم و صداقت نداشته باشیم. مهم این است که انقلاب حفظ شود.
حداد عادل با بیان اینکه من عضو هیچ حزب و گروهی نیستم، ولی همه دوستان عضو احزاب اصولگرا را دوست دارم، گفت: اگر یکی از افراد این جمعیتهای اصولگرا در مجلس حضور نداشته باشند، مهم نیست بلکه مهم این است که مجلس اصولگرا باشد تا بتوانیم برای آینده بهتر عمل کنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به راهپیمایی اربعین حسینی امسال، گفت: مردم در این راهپیمایی به دنیا اعلام کردند راهمان حسینی است و شعارمان «هیهات من الذله» است. این راهپیمایی اربعین حسینی را دست کم نگیرید و راهپیمایی اربعین با حماسه 9 دی یک حقیقت در دو جلوه بودند.
او گفت: روزنامههایی هستند که راهپیمایی عظیم اربعین حسینی امسال را در صفحات اول خود کار نکردند و برایشان ارزش خبری نداشت. آنها از چه چیزی میترسند که این اتفاق عظیم را پوشش ندادهاند؟ این اقدام نشان میدهد که ما باید مراقب باشیم که انقلاب را به دست آنها ندهیم.
کد خبر: ۵۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۱