برچسب ها
بزرگواری: زانوی هیچ مدیری از ترس برکناری نلرزد چون دولت هیچ تصمیمی برای تعویض مدیران استانی ندارد.به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، حجت‌الاسلام سید علی‌محمد بزرگواری ظهر امروز در نشست شورای برنامه‌ریزی استان کهگیلویه و بویراحمد اظهار کرد: مدیر انقلابی هیچ‌گاه برای از دست دادن میز و صندلی خود ترس و واهمه‌ای ندارد.نماینده چهار شهرستان کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: مدیر متعهد تنها به فکر خدمت در کمترین لحظات و ثانیه‌های کاری است و به همین دلیل هیچ‌گاه به تعویض و برکناری خود فکر نمی‌کند.حجت‌الاسلام بزرگواری این استان و مدیریت در آن را فرصتی برای خدمت دانست و گفت: اگر هدف خدمت باشد باید از لحظه‌ها هم استفاده کرد چیزی که ما در نزد برخی مدیران نمی‌بینیم.نماینده ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: پیمانکاران به امید خود رها شده‌اند و هیچ کس هم روی کار آن‌ها نظارتی ندارد چرا که امروزه هر مدیری تنها به فکر فردای خویش است.بزرگواری با ابراز خاطرجمعی به برخی مدیران که این‌گونه می‌اندیشند، تأکید کرد: تا آن جا که ما می‌دانیم تغییرات تنها در حوزه ستادی در حال انجام است و کسی به این زودی در فکر تغییر مدیران استانی نیست.نماینده مردم چهار شهرستان این استان در مجلس شورای اسلامی افزود: در بسیاری از جاها مشاهده می‌شود که کارها تعطیل یا نیمه تعطیل شده‌اند که دلیل عمده آن همین ترس مدیران از تعویض و برکناری است.حجت‌الاسلام بزرگواری با انتقاد شدید از برخی شایعه‌سازی‌ها در استان نسبت به تعویض و یا تغییر مدیران تصریح کرد: این که می‌گویند برای این کار جلسه‌ای انجام شده و نمایندگان در صدد این کار هستند حرفی صحیح نیست و من به عنوان عضوی از مجمع نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد چنین شایعاتی را به شدت تکذیب می‌کنم.
کد خبر: ۱۹۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۰۹

دولت‌ها عوض مي‌شوند....مديران بازنشسته مي‌شوند....... مديران ارتقا مي‌يابند.......... اما خبرنگاران بدون كمترين تغيير و تحولي حضور دارند، اما خبرنگاران بايد باشند؛تابنویسندکه چه شد؟
کد خبر: ۱۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۴

آوای دنا/رؤيا صدر طنزپرداز کشور از نحوه گرايشش به موضوع طنز و از حسین پناهی سخن گفت. اين طنزپرداز و پژوهشگر در گفت‌وگو با ايسنا، درباره سال‌هاي کودکي‌اش گفت: من متولد سال 1339 در تهران هستم‌، خانواده‌ام خانواده تحصيل‌کرده‌اي بودند و پدرم در دانشکده ادبيات درس خوانده بود. من از کودکي با کتاب سروکار داشتم؛ اما زمان ما اين‌طور نبود که خانواده‌ها خط و مشي مشخصي را براي‌مان درنظر بگيرند. خانواده‌ها با ما کاري نداشتند و من براساس علايق شخصي‌ام توي کتابخانه پدرم مي‌گشتم و کتاب‌هايي را که دوست داشتم، مي‌خواندم. سال‌هاي آخر دبستان آثار جمال‌زاده را مي‌خواندم و «کباب غاز» او را حفظ شده بودم. داستان‌هاي عزيز نسين هم آن وقت‌ها بود و من به آن‌ها علاقه داشتم. برادرم مجله «فردوسي» که مي‌خريد، من قسمت‌هاي طنزش را مي‌خواندم. او درباره شروع کارش به طنزنويسي گفت: بعد از انقلاب فرهنگي که دانشگاه‌ها تعطيل شد، من وارد بازار کار شدم. مدتي در نشريه «اميد انقلاب» کار مي‌کردم که روزنامه ارگان دانشجويي سپاه بود. مدتي در آن‌جا مي‌نوشتم و داستاني طنز درباره درگيري‌هاي سياسي در مدارس به طنز نوشتم که در پاييز 59 چاپ شد و اولين داستان طنز من بود. بعد از آن به مجله «زن امروز» رفتم که اول عضو هيأت تحريريه و بعد عضو شوراي سردبيري‌ اين مجله شدم. بعد از آن صفحه «در حاشيه، در متن» را داشتم و مسؤول اين صفحه شدم. آن موقع‌ها حسين پناهي به ما مطلب مي‌داد و او اولين کسي بود که به من ياد داد مي‌توانم براي نوشتن جور ديگري نگاه کنم. وقتي نوشته‌هاي حسين پناهي را مي‌خواندم، مي‌ديدم که چقدر متفاوت فکر مي‌کند و مي‌نويسد. يک بار به او گفتم، اين‌ها که طنز نيست، خيلي تلخ است. اما او با اين‌که نياز مالي داشت، مي‌گفت، من براي دلم مي‌نويسم و نمي‌توانم جور ديگري بنويسم. اين طنزنويس همچنين گفت: از سال 72 همکار مجله «گل‌آقا» شدم و تا سال‌هاي 75، 76 فعاليت‌هايم صرفا به حوزه طنز محدود مي‌شد.
کد خبر: ۱۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۸

با نگاهی به آداب و رسوم جالب مردم مسلمان جهان در ماه مبارک رمضان با حال و هوای این روزهای آنان بیشتر آشنا شوید به گزارش آوای دنا به نقل از باشگاه خبرنگاران،مسلمانان سراسر جهان در ماه رمضان به يک واحد مبدل ميشوند و همراه يکديگر به عبادت ميپردازند. زيبايي اين مراسم عبادي در اين است که در هر گوشه جهان، مردم آنرا با آداب و رسوم خود زينت بخشيده و آنرا به ماهي شگفت انگيز تبديل ميکنند. در اينجا به شيوه برگزاري مراسم ماه رمضان در چند کشور مختلف ميردازيم.برمهمسلمانان برمه ماه رمضان را با احترام و شادي آغاز ميکنند. مشاهده هلال ماه به قدري براي آنان اهميت دارد که همه در شب آغاز رمضان بر جاي بلندي رفته و ماه را تماشا ميکنند. جمع شدن در مساجد براي خواندن قرآن و نماز شب بسيار اهميت دارد. بسياري از مردم ده شب آخر رمضان را در مسجد ميمانند و آنرا اعتکاف مينامند.در شب،تمام مکانهاي تجاري تعطيل است زيرا مردم به عبادت مشغولند.آنها پس از اقامه نماز شب ميخوابند و تا هنگام سحر بيدار نمي شوند و بلافاصله پس از نماز صبح به سر کار ميروند.آنها روزه خود را با خرما و آب باز ميکنند و افطار را با مراسمي زيبا، مانند خواندن اشعار مناسب آغاز مينمايند. غذاي افطار آنها مفصل است و شامل غذايي از نان،برنج و مرغ ميشود که لوري فرا نام دارد.ترکيهمردم ترکيه با وجود تغييرات فراواني که در فرهنگ آنان به وجود آمده است، همچنان ماه رمضان را يکي از گرامي ترين ماه ها ميدانند. آنها ماه رمضان را با چراغاني کردن مناره ها و جشن و سرور آغاز ميکنند. چراغ مناره ها از نماز مغرب تا اولين ساعات صبح روشن است. به گفته مقامات مذهبي ترکيه، بيش از 77 هزار مسجد در اين کشور وجود دارد و در رمضان جلوه بي نظيري دارد. قرائت قرآن و برگزاري نمايشگاه کتب مذهبي در مسجد جامع آنکارا و مسجد سلطان احمد در استانبول از نشانه هاي رسيدن ماه رمضان است.در اين ماه کودکاني که در مراسم مذهبي شرکت ميکنند بسيار تشويق ميشوند و کانالهاي تلويزيوني نيز تعداد سريالهاي داستاني مناسبت دار و برنامه هاي آموزش مذهبي خود را افزايش ميدهد که طرفداران فراواني هم دارد.افغانستانماه رمضان هنگامي در افغانستان آغاز ميشود که يکي از کشورهاي همسايه ديده شدن هلال ماه را اعلام کند زيرا موقعيت جغرافيايي آن طوري است که مشاهده هلال ماه نو را بسيار مشکل و گاهي ناممکن مينمايد.آنها قبل از آغاز رمضان مواد غذايي لازم را تهيه ميکنند و افطار دسته جمعي از جمله رسوم اين ماه است. انواع سرگرميهاي مختلف در مکانهاي عمومي و مساجد برپا است و مردم افغانستان علاوه بر رسيدگي به امور روزانه به عبادت و قرائت قرآن ميپردازند. کلاسها و کنفرانسهاي ديني متعددي در اين ماه برگزار ميشود که غالبا پس از نماز شب انجام ميگيرد.غذاهاي معمول افطار شامل برنج، گوشت و شير است و آب انار از جمله نوشيدنيهاي محبوب پس از غذا به شمار مي آيد. کار کشاورزي در طي رمضان تقريبا تعطيل ميشود اما کارخانه جات و ادارات داير هستند و فقط ساعات کاري در آنها کاهش ميابد.سوئدهر چند دين اسلام دين اقليت کشور سوئد است، اما از نظر تعداد، دومين دين اين کشور محسوب ميشود. يکي از مشکلات مسلمانان سوئد، رويت هلال ماه است که به خاطر شرايط خاص جغرافيايي، در اکثر اوقات ناممکن است. به همين دليل همه ساله بحث و جدل فراواني در اين باب ايجاد ميشود و در نهايت اکثر آنان زمان آغاز رمضان و عيد فطر در مکه را انتخاب ميکنند.يک تفاوت بزرگ در شيوه اجراي مراسم ماه رمضان در کشورهاي اسکانديناوي وجود دارد و آن کم بودن تعدادمسلمانان است. با اين وجود اين ماه با مراسمي روحاني است که مسلمانان همه ساله منتظر فرا رسيدن آن هستند و آغاز آن را به يکديگر تبريک ميگويند و آماده رفتن به مساجد و اقامه نماز شب ميشوند. در شهرهايي که فاقد مسجد هستند، مسلمانان مکان مناسبي را براي عبادات گروهي اين ماه اجاره ميکنند و در آن به برگزاري مراسم عبادي و آموزشي مي پردازند.تانزانيامسلمانان تانزانيا با اهميت فراواني که براي ماه رمضان قايل هستند، از نيمه ماه شعبان به استقبال آن ميروند. خيابانها را چراغاني و تزيين کرده و مساجد را تميز و آراسته ميکنند. سپس به ديدار اعضاي خانواده رفته و براي يکديگر هديه ميبرند.به منظور آماده شدن براي ماه رمضان، بيشتر مسلمانان تانزانيا روزهاي دوشنبه و چهارشنبه ماه شعبان را روزه ميگيرند(مانند بسياري از ايرانيان). آنها روزه گرفتن را از سن 12 سالگي لازم و واجب ميدانند و هر کس که به عبادت نپردازد از نظر آنان ملحد و کافر است.غذا خوردن و به خصوص تظاهر به روزه خواري در مکانهاي عمومي مجازات سختي در پي دارد و تمام مغازه ها در طي روز تعطيل هستند. حتا کافه هاي هتلها نيز تا هنگام افطار تعطيل هستند و فضا طوري است که غير مسلمانان نيز از غذا خوردن در اين ماه اجتناب ميکنند.شربت قند، قهوه، برنج، ماهي و سبزيجات از غذاهاي اصلي افطار به شمار مي آيند.جزاير کوموروس (Comoros)اين جزاير در ساحل شرقي آفريقا و بين ماداگاسکار و موزامبيک قرار دارند. مسلمانان ساکن اين جزاير در رمضان تا صبح بيدار ميمانند. آنها رسيدن ماه رمضان را از ابتداي شعبان جشن ميگيرند و در رمضان، مساجد را چراغاني کرده و براي نماز و قرائت قرآن در آنها جمع ميشوند و در طي ماه سعي دارند تا بيشتر به کار خير بپردازند و از صدقه دادن غافل نشوند.در اولين شب رمضان، مردم با چراغهايي در دست، به کنار ساحل ميروند و تا نيمه شب آنجا ميمانند. نور چراغهاي روشن بر آب دريا منعکس ميشود و عده اي با نواختن طبل، فرا رسيدن ماه رمضان را اعلام ميکنند.غذاي افطار آنها شامل سوپ محلي، گوشت، انبه و آب ميوه تازه است.چينبا فرا رسيدن رمضان، مقامات مذهبي هر محل، مسلمانان را آگاه کرده و آموزش احکام رمضان را آغاز ميکنند. مسلمانان چين در طي اين ماه با تاکيد و وسواس بسياري به انجام فرائض ديني ميپردازند و نماز شبي که ميخوانند بسيار مفصل است.اين نماز شامل 20 رکعت است که به طور جماعت خوانده ميشود و پس از هر رکعت دعاي يا مقلب القلوب خوانده ميشود. قرائت قرآن و شب زنده داري در شبهاي قدر اهميت ويژه اي دارد. هنگام افطار چاي، شيريني و خرما خورده ميشود که از جمله خوراکيهاي پر برکت محسوب ميشوند.آلمانماه رمضان در آلمان در شرايطي کاملا متفاوت با کشورهاي مسلمان برگزار ميشود. زندگي و آداب اجتماعي عموم هيچ تغييري نميکند و زندگي به همان سرعت و شدت ادامه دارد. تفاوت ساعت در آلمان نيز از جمله مواردي است که انجام مراسم رمضان در آلمان را متفاوت ميکند.روزها در تابستان بسيار طولاني و زمستانها بسيار کوتاهند و در 4 عصر به پايان ميرسند.در حدود 3.5 ميليون مسلمان در آلمان زندگي ميکنند و کمپانيها و اداراتي که کارکنان مسلمان زيادي دارند، در اين ماه برايشان تسهيلاتي قايل ميشوند که شامل تغيير شيفت کاري در کارهاي دو شيفتي و اختصاص دادن زمان کوتاهي براي نماز و افطار است. از آنجايي که عده زيادي از مسلمانان آلمان را مهاجرين تشکيل ميدهند، سعي ميکنند در اين ماه به ديدار يکديگر رفته و به خصوص مهاجرين تنها و دور از خانواده را تنها نگذارند.سوریهبا شروع ماه رمضان محله‌های قدیمی دمشق از سوق حمیدیه تا صحن مسجد اموی تا بازار مدحت پاشا جلوه رسوم کهن اهل شام از ماه رمضان است نمی توانی خرمای هندی یا العرق سوس را در سبد خرید کالای روزه داران سوریه مشاهده نکنی.در ماه رمضان بازارها به فروش انواع حلواهای معروف مانند کناقه و نهش که تهیه شده از شکر، پسته و کره است می‌پردازند و یا معجون‌های معروفی ازنان، لوبیا وغیره را تهیه و به فروش می‌رسانند.دهه اول ماه رمضان برای مردم سوریه "دهه غذا" است چرا که سوری‌ها در این 10 روز اهتمام خاصی به تهیه وعده‌های غذایی محلی و مخصوص ماه مبارک می‌دهند.مردم سوریه اعتقاد دارند که سفره ماه رمضان سفره خیر و برکت است و خانواده چه فقیر باشد چه غنی، خداوند رزق و روزی این ماه را برایش قرار داده است."فته"، "فول"، "حمص"، " فتوش"، "تبوله" و "متبل" از مشهورترین پیش غذاهای سفره افطاری ماه رمضان در سوریه است.قرآن خوانی جمعی کودکان و مناجات های مذهبی از مساجد و اماکن مذهبی رونق خاصی می‌گیرد.دمشق که به گل و یاسمنش معروف است با گلاب خود به استقبال قدم‌های مبارک رمضان آمده است و در بازار حمیدیه که قدم می‌زنی بوی گل‌های خوشبوی یاس در مغازه‌ها سروری وصف ناپذیر از عید مسلمانان ایجاد می‌کند.مردم سوریه در ماه رمضان هر روز صبح با آواز سحر که به آن " طبل زنی " می‌گویند، ازخواب بر می‌خیزند و با صدای این طبل مردم برای نماز و تهیه غذای سحری خود را آماده می‌کنند.مردم سوریه کوچک و بزرگ در ماه رمضان تکلیف خود می‌دانند که وقت بیشتری را در منزل یا مساجد برای قرائت قرآن کریم و احادیث نبوی اختصاص دهند.در 10 روز پایانی از ماه مبارک رمضان اماکن تاریخی مذهبی در نقاط مختلف دمشق با استقبال جمع کثیری از مردم سوریه روبه رو می‌شود که در آنجا مراسم شعرخوانی و سروده‌های دینی اجرا می‌شود از مهم ترین این اماکن مسجد بزرگ اموی است که از بی نظیرترین مساجد تاریخ اسلامی از لحاظ شکل ساختاری آن به شمار می رود و به دست ولید بن عبد الملک خلیفه اموی ساخته شده است و بزرگ ترین مسجد در دمشق به شمار می رود و همواره با حضور همه اقشار و صاحبان مذاهب مختلف اسلامی و غیراسلامی جلوه همزیستی و همکاری و همبستگی بوده است.کمک به نیازمندان و دادن زکات، صدقه، کفاره، جمع آوری کالاهای دیگر برای توزیع میان نیازمندان از کارهای خوب روزه داران سوریه در این ماه به شمار می‌رود.فلسطینمردم فلسطین نیز در ماه مبارک رمضان آداب و رسوم خود را دارند زمانی که هلال روز اول ماه مبارک رمضان را مشاهده کردند از مناره های مساجد صدای الله اکبر همه سرزمین فلسطین را پر می کند همه خیابان‌ها را آذین بندی می‌کنند و شادی و سرور دل‌های اهالی این دیار را می توانی در چشمان آنها بیابی.هنوز صدای طبل و سروده‌های سحرگاهان که مردم را برای زنده داری در سحر و صرف سحری از خواب بیدار می‌کند شنیده می‌شود که ندا می‌دهد "بیدار شوید وقت سحر آمده است."بوی نان گرم و مطبوع و شیرینی‌های خاص مخصوص فلسطینیان در دست روزه داران در آستانه وقت افطار با هیچ کجای دیگر قابل مقایسه نیست.از خوراکی‌های مشهور فلسطینیان در این ماه "المقلوبه"، الفریکه"، "المنسف" و انواع نوشیدنی‌هایی همچون آب انار، آب انگور و آب پرتقال است که سفره های افطار روزه داران فلسطینی را برکت داده است.شهر نابلس در کرانه باختری با جمعیتی بالغ بر 135 هزار فلسطینی یکی از مهم‌ترین شهرهای فلسطینی‌نشین محسوب می‌شود مسلمانان ساکن این شهر نیز همچون دیگر هم‌کیشان خود این روزها در حال و هوای ماه رمضان به سر می‌برند.
کد خبر: ۱۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۴

داشتن حداقل معدل 15 در دوره تحصیلی متوسطه (3 سال دبیرستان)، دارا بودن قد 155 برای خانم‌ها و 160 برای آقایان و برخورداری از سلامت جسمی و روانی و همچنین موفقیت در مصاحبه و تایید صلاحیت‌های عمومی از شرایط حال حاضر برای معلم شدن است.چگونگی تأمین و تربیت نیروی انسانی به ویژه معلم برای نظام آموزشی کشور همواره یکی از موضوعات اساسی دولت‌ها و وزارت آموزش و پرورش بوده و با توجه به حساسیت و تاثیرگذاری که شغل معلمی در توسعه کشور و همچنین باورهای دینی و ملی دارد در تمامی دوره‌های تاریخی سعی می‌شد تا ضوابط و شرایط خاصی را برای آن تدوین کنند.به گزارش اوای دنا به نقل از ایسنا، سید علی شریف‌زاده معاون هماهنگی آموزش عالی مرکز نیروی انسانی آموزش و پرورش درباره نحوه جذب و استخدام در آموزش و پرورش گفت: در دولت دهم برای اولین بار تامین و تربیت نیروی انسانی، نهادینه شد و با راه‌اندازی دانشگاه فرهنگیان، مقرر شد تا آموزش وپرورش نیروهای مورد نیاز خود را از طریق دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی تامین کند که این موضوع در اسناد بالادستی همچون برنامه پنجم توسعه، سند تحول بنیادین، احیاء قانون متعهدین خدمت و اساسنامه این دانشگاه‌ها به صراحت آمده است.وی افزود: در اولین اقدام هیات دولت مجوز پذیرش 25 هزار دانشجوی متعهد خدمت را در سال 91 را صادر کرد که این روند در سال 92 نیز با همین تعداد پذیرش دانشجو در حال انجام است.شرایط تحصیلی و جسمانی برای معلم شدنبه گفته شریف‌زاده، در حال حاضر افرادی می‌توانند وارد دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی شوند که تمامی شرایط شرکت در آزمون سراسری دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی را داشته باشند، همچنین علاوه براین شرایط ، داشتن حداقل معدل 15 در دوره تحصیلی متوسطه ( 3 سال دبیرستان )، دارا بودن قد 155 برای خانم‌ها و 160 برای آقایان و برخورداری از سلامت جسمی و روانی و همچنین موفقیت در مصاحبه و تایید صلاحیت‌های عمومی پیش بینی شده است.همچنین افرادی که در این دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شوند پس از چهار سال تحصیل، مدرک تحصیلی کارشناسی مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را که امکان ادامه تحصیل در تمامی دانشگاه‌های داخل و خارج برای آنان فراهم است را دریافت می‌کنند.پرداخت ماهانه 370 هزارتومان به دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان و شهید رجاییبه گزارش ایسنا، دانشجویان این دانشگاه‌ها همزمان با تحصیل به استخدام آموزش و پرورش در می‌آیند و با دریافت حکم کارگزینی از حقوق ماهانه حدودا 370 هزار تومان در طول چهار سال تحصیلی برخوردار می‌شوند؛ ضمن آنکه به غیر از دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی هیچ دانشگاه دیگری مسئولیت تربیت معلم را برای آموزش و پرورش بر عهده ندارد.شریف زاده درباره رشته‌هایی که امکان پذیرش دانشجو در این دانشگاه‌ها را ندارد، نیز اظهار کرد: وزارت آموزش وپرورش می‌تواند از بین فارغ‌التحصیلان سایر دانشگاه‌ها، افرادی را از طریق آزمون استخدامی و پس از مصاحبه و بررسی صلاحیت‌های عمومی و تخصصی در صورت احراز شرایط لازم استخدام کند.بر این اساس، پذیرفته شدگان نهایی باید حدود 300 ساعت آموزش بدو استخدام را در قالب دوره ضمن خدمت سپری کنند تا به عنوان معلم به امر تدریس اشتغال داشته باشند.گفتنی است، در حال حاضر دانشگاه فرهنگیان در 16 رشته و تربیت دبیر شهید رجائی در 19 رشته برای وزارت آموزش و پرورش نیروی انسانی تربیت می‌کنند. واحدهای آموزشی دانشگاه فرهنگیان در قالب 64 پردیس در سراسر کشور فعال هستند، اما واحد آموزشی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تنها در تهران فعال است.دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی از داوطلبان تمامی گروه‌های آموزشی علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر، زبان انگلیسی و رشته‌های فنی وحرفه‌ای دانشجو پذیرش می‌کند، لذا امکان ادامه تحصیل برای تمامی فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف دوره دبیرستان، در این دانشگاه‌ها فراهم است؛ البته رشته‌های علوم انسانی و ریاضی سهم بیشتری از پذیرش دانشجو را در این دانشگاه‌ها به خود اختصاص می‌دهند.معاون هماهنگی آموزش عالی مرکز نیروی انسانی آموزش و پرورش در ادامه گفت‌وگو با ایسنا، درباره روند جذب معلم در آموزش و پرورش در سالهای گذشته گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای "معلم" جایگاه ویژه‌ای تعریف شد، چرا که انقلاب متاثر از آموزه‌های دینی است، لذا این شغل را ابتدا از آن خدا و سپس متعلق به پیامبران و اولیا خاص آن می‌داند.وی افزود: اولین اقدامی که در سال 58 برای تربیت معلم انجام گرفت، راه‌اندازی مراکز تربیت معلم به همت شهیدان رجائی و باهنر بود. در این سال افرادی که تمایل به شغل معلمی داشتند پس از اخذ دیپلم در آزمون ورودی مراکز تربیت معلم شرکت می‌کردند و پس از قبولی در آزمون ضمن بررسی صلاحیت‌های عمومی از سوی هسته گزینش در مصاحبه تخصصی نیز شرکت کرده و پس از موفقیت دوره 2 ساله تربیت معلم را سپری و با اخذ مدرک کاردانی به عنوان معلم به استخدام وزارت آموزش و پرورش در می‌آمدند.به گفته شریف زاده، ظرفیت مراکز تربیت معلم در آن زمان به گونه‌ای نبود که همه نیازهای آموزش وپرورش کشور را تأمین کند، اما در بعضی از رشته‌های خاص به ویژه آموزش و پرورش ابتدایی و مربی پرورشی سعی می‌شد تا عمدتا مراکز تربیت معلم، این مسئولیت را عهده دار شوند و مابقی نیازهای آموزش و پرورش از طریق جذب حق‌التدریس، آزمونهای استخدامی و غیره تأمین می‌شدند.گفتنی است، در دهه ‌60 شیوه دیگری نیز برای تربیت معلم پیش بینی شد، در یکی از این شیوه‌ها دانش‌آموزان سوم راهنمایی که تمایل به حرفه معلمی داشتند در دانشسرای تربیت معلم ثبت نام می‌کردند و پس از موفقیت در آزمون ویژه و تایید صلاحیت‌های عمومی و اختصاصی دوره چهار ساله دانشسرا را سپری کرده و با اخذ مدرک دیپلم به عنوان آموزگار مقطع ابتدایی وارد مدارس می‌شدند.در شیوه دیگر، دانش آموزان دوم دبیرستان در صورت تمایل در این دانشسرا ثبت نام می‌کردند و پس از تایید صلاحیت‌های عمومی و اختصاصی به مدت 2 سال در مراکز یاد شده تحصیل و مدرک دیپلم را دریافت و به استخدام آموزش وپرورش در می‌آمدند؛ در تمامی این دوره‌ها به عنوان شاغلان تحصیل در مراکز تربیت معلم و دانشسراها، مبلغی را به عنوان کمک هزینه تحصیلی دریافت می کردند.به گزارش ایسنا، همچنین در سال‌هایی نیز افراد به محض ورود به مراکز همزمان به استخدام آموزش وپرورش در می‌آمدند و فعالیت دانشسراها پس از مدتی تعطیل و تنها مراکز تربیت معلم در قالب دوره‌های 2 ساله امکان تأمین نیروی انسانی برای وزارت آموزش و پرورش را آن هم در 14 رشته داشتند.معاون هماهنگی آموزش عالی مرکز نیروی انسانی آموزش و پرورش بیان کرد: در دهه 70 با تعطیل ی دانشسراهای 2 ساله و چهار ساله، شیوه دیگری جهت جذب بیشتر افراد به عنوان معلم پیش بینی شد، بدین طریق که در مناطق محروم دانشسرای پیوسته (سه ساله) طراحی و تأسیس شد و دانش آموزان سال دوم دبیرستان پس از ورود به این دانشسراها، طی سه سال پس از موفقیت در آزمون ویژه و تایید صلاحیت‌های عمومی و اختصاصی موفق به اخذ مدرک کاردانی پیوسته دانشسرای سه ساله می‌شدند.گزارش از لیلا مدنی خبرنگار ایسنا
کد خبر: ۱۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۵

آوای دنا:استاندار کهگیلویه وبویراحمد در بخشنامه ای با اعلام تغییر ساعت کاری کارکنان دولت در این استان، روز پنجشنبه را تعطیل کرد.دکتر سید حسین صابری در این بخشنامه ،زمان شروع کار ادارات و سازمانهای را 6:20 صبح تا 15 عصر روزهای شنبه تا چهارشنبه اعلام کرده است.در بخشنامه استاندار کهگیلویه وبویراحمد آمده است، به لحاظ ارزیابی های به عمل آمده با توجه به گرمسیری بودن بخشی از استان این تصمیم در راستای افزایش بهره ورری، جلب رضایت مراجعین، رضایتمندی کارکنان دولت و صرفه جویی در مصرف انرژی اتخاذ شده است.براساس این بخشنامه سیستم بانکی و بخش های درمانی شبکه بهداشت و درمان طبق روال معمول آماده خدمت به مردم خواهند بود.شایان ذکر است : این بخشنامه از یکم تیر 92 اجرا خواهد شد.
کد خبر: ۱۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۹

در زمان دفاع مقدس عده‌ای مکمل حلقه‌های توطئه‌های دشمنان بودند که ستون پنجم نام داشتند اما الان ادعای انقلابی‌گری می‌کنند
کد خبر: ۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۸

روابط عمومی کفش ملی نسبت به اظهارات حسن روحانی در مناظره تلویزیونی واکنش نشان داد. به گزارش آوای دنا،در این جوابیه آمده است: در ارتباط با واگذاری کارخانه کفش ملی که در مناظره تلویزیونی مورخ 10/03/92 بیان فرموده اید باستحضار میرساند که کارخانجات کفش ملی واقع در کیلومتر 18 بزرگراه فتح ( جاده قدیم کرج ) در طی سالهای 82 و 83 ( در دولت اصلاحات ) عملاً تعطیل و سپس قسمت عمده از زمینهای محل کارخانه به شرکت سایپا انتقال و نهایتاً در اواخر سال 83 شرکت کفش ملی به عنوان بخشی از دیون دولت به صندوق بازنشستگی کشوری واگذار میگردد. اما در دولت نهم و دهم با آنکه کارخانجات تعطیل شده بود، صندوق بازنشستگی کشوری بعنوان سهامدار اصلی این شرکت، مبادرت به ادامه فعالیت آن از طریق قرارداد با بیش از 110 تولیدکننده داخلی و عرضه کفشهای تولیدی آنها در 250 فروشگاه می نماید و بدینوسیله ضمن حمایت از محصولات تولید کنندگان داخلی موجبات اشتغال در این صنعت را فراهم نموده است. خوشبختانه فروش و سود شرکت در طی 8 سال اخیر مرتباً در مقایسه با سال ماقبل خود افزایش چشمگیر داشته است بطوریکه پیش بینی می شود فروش شرکت در طی سال 92 به بیش از 1100 میلیارد ریال برسد.
کد خبر: ۱۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۳

آوای دنا:نعمت الله درتاج رئیس هیئت فوتبال شهرستان لنده بعد از 13 سال تصدی این مسولیت از سمت خود استعفا و دلایل خود را مشکلات مالی و کمبود امکانات مورد نیاز دانسته که متن این استعفا خطاب به رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان لنده به شرح ذیل می باشد.ریاست محترم اداره ورزش وجوانان شهرستان لنده              سلام علیکم                        با تقدیم سلام و احترام.احتراما، پس از اهدای سلام، به استحضارحضرتعالی می رساند ، با توجه به مسا یل مشروح ذیل اینجانب از ادامه فعالیت خود در مقام ریاست هیئت فوتبال شهرستان لنده کناره گیری نموده، واستعفای خود را تقدیم می نمایم. ضمنا همانطوری که جنابعالی مستحضر هستید، قبلا دوبار به صورت شفا هی ویک بار به صورت کتبی این موضوع را خدمتتان عرض نمودم اما هر بار نیازی پیش می آمد که لازم بود از استعفای خود صرف نظر نمایم. اما این بار از جنا بعالی انتظار موافقت کتبی را دارم. اینجانب بر خود فرض می دانم که از همه ی رؤسای نمایندگی سابق تربیت بدنی( جناب آقای ضرغامی و جناب آقای حاج بنی هاشمی) و خصوصا از حضر تعالی که با این جا نب همکاری لازم را مبذول فر مودند، نها یت سپا سگذاری را به عمل آورم.همچنین ازاعضای محترم هیئت فوتبال وداوران محترم (که انصافافقط به احترام همدیگرو با دستمزد پایین وعشق به حرفهء داوری با ما همکاری می کردند) مدیران با شگاههاکه با همه نقایص و مشکلاتی که این هیئت داشت مارا همراهی کردند، قدردانی نمایم. یاد آوری می نمایم که در دوران تصدی این هیئت، درتصمیم گیریها یم، اول ازهمه خد اوند متعا ل وسپس رعا یت اصل بیطرفی ،وجدا ن خود ،شأ ن و مقام معلمی واجرای صحیح ودقیق قوانین فوتبال رادر نظر داشتم. من قبول دارم که دراین مدت نسبتا طولانی ریاست اینجانب، کاستی ها و نقایص خیلی زیادی  وجود داشت، اما کار فرهنگی کردن که سر لوحه کار اینجانب بود ، از یک سوابزاروامکانات خیلی قوی می خواهد  وازسوی دیگر هزینه مالی ونیروی متخصص لازم رامی طلبد ،که واقعا از هردو لحاظ دستم خالی بود. اما کارم را با صداقت و با انرژی و باهمه کمبودها انجام دادم ودراین زمینه وجدانم احساس آرامش می کند . هرچند که عده ای افراد مغرض بدون در نظر گرفتن مشکلات این جانب و نه از روی دلسوزی بلکه ازروی طینت وعادت مریضی که داشتند اقدام به تو هین یا تهمتهای ناروا نمودندو معمولا در رپشت سر این حر فهای نا مر بوط و تهمتهای ناروارا می گفتند و خودشان در درون خودشان می دانستند که به خودشان و هم به جا معه ورزش دروغ می گویند . چرا که الحمد الله هیچگونه سند ومدرکی که دال بر هر نوع تخلف باشد از این جانب ندارن و انشاءالله بدست نخواهند آورد چون همیشه موظب آبروی خود و هیئتم بودم.در هر حال، من آنها را به خدا و روز جزا واگذارمی نمایم،هرچند که ورزشکاران  و اها لی محترم ورزش متوجه شدند که هدف انها انگیزه های شخصی بود نه ورزشی ونه برای پیشرفت ورزش شهرمان. با این وجود، من خود را موظف و پاسخگوی اعمال و کردارچند ساله ریاست خود بر هیئت فوتبال می دانم و آماده پا سخگویی به همه شبهات هستم. اما دلایل استعفا: 1- عدم پرداخت فاکتورهای هزینه کرد هیئت فوتبال که از سال 88تا کنون سه بار توسط جناب آقای سعید ذاکری مسئول محترم امور ورزش وبا حضور حضرتعالی بررسی شدند. اما تا کنون  رسیدگی لازم صورت نگرفت. عدم رسیدگی به این موضوع با عث وارد کردن خدشه به اعتبارمالی اینجانب وهیئت فوتبال در نزد اها لی محترم کسبه وبازار گردید و نوعی بی اعتمادی در نسیه دادن به هیئت فوتبالبوجود آمده است. 2-کمبود امکانات ورزشی وعدم تجهیز هیئت فوتبال .از قطع بودن تلفن گرفته تا خرابی بلند گوی هیئت.و از همه مهمتر اینکه ساختمان هیئت فوتبال مدت 3سال است که معلوم نیست به چه دلا یلی به بهره برداری نمی رسد مثل اینک کسی به فکر این قضیه نیست. اموال داخل هیئت متعلق به 25 سال پیش می باشند، تماما کهنه و فرسوده شده اند حتی یک صندلی سالم در این هیئت وجود ندارد. تمامی اموال داخلی هیئت غیر مستعمل درگوشه ای از اتاق جا خوش کردند. از طرفی دیگر،هر بارکه اقدام به بر گزاری مسا بقات می نماییم، با کمبودامکانات ورزشی روبرو می شویم که  در حین انجام مسا بقات  این مشکلات وکمبود ها رخ نمایی می کنند و با زحمت مشکلات را  برطرف می کنیم. این امکانات کم با داشتن بیش از حدود 30 دسته ورزشی بادرنظرگرفتن ردههای سنی مختلف باعث سختی کاردر این هیئت گردد.ازلحاظ قانون برگزاری مسابقات،نباید کمتر از 5 توپ درجایگاه باشد که ما مسا بقات را به کمتر از این یعنی حدا کثر دو توپ بر گزار می کنیم. 3- عدم پرداخت حق الزحمه داوران و اعضای محترم این هیئت درسال 88. 4- پرداخت نشدن حق الزحمه اعضای کمیته فوتسال در سال88. اما  درخصوص موضوع  مالی و حق ورودی دسجات ورزشی ،چندسطری ر ا ولو خیلی مختصرو صرفا جهت شفاف سازی بیان می نمایم: همانگونه که حضرتعالی در جریان امر قرار دارید تا کنون تمام هزینه های جنبی مسابقات مثل خط کشی زمین، پذیرایی از داوران، تدارکات، ملزومات و ... همچنین هزینه های اصلی و ثا بت مثل پر داخت حق الزحمه داوران ، حق الزحمه عوامل اجرایی و سایر هزینه ها از طریق همین ورودی دسجات ورزشی پرداخت می شد. این در حالی است که این هیئت با صرفه جویی شدید و یک بودجه بسیار انقباضی و ریاضتی به کار خود ادامه می داد. این موضوع با عث گردید تامن مجبور شدم ، برخی از مسئو لیتهای را مثل نا ظر داوری،  نما ینده رئیس هیت در مسا بقات و سر پرست زمین را علی رغم  اهمیت ونقشی که در قانون برگزاری مسابقات دارند،از مسا بقات خذف نماییم و برخی دیگر از مسئو لیتها را برای اینکه هزینه ای بر هیئت متحمل نشود خودم به عهده بگیرم. این در حا لی است که نبودن هر یک از مسئو لین فوق الذکر درجریان مسا بقات رسمی  با عث اشکال قا نونی می شود و هر نوع ایرادی در این خصوص قا نونی می باشد.  از سوی دیگر با توجه به اینکه این هیئت در مقا بل ورزشکاران احساس مسئو لیت می نماید که امکاناتی از قبیل تجهیزجعبه کمکهای اولیه ، برانکاد، امنیت و اورژانس را فراهم نماید، اما بد لیل نبودن هزینه های لازم ، هنگام بر گزاری مسا بقات، در این زمینه  این جانب احساس شرم میکردم. با این وجود مامسا بقاتمان را به موقع انجام می دادیم و تا حال هر وقت تیم قهرمان را از ما خواستند در اسرع وقت و در تمام رده های سنی راهی مسابقات شهر ستانی می کردیم و هیچوقت درین زمینه عقب نماندیم. با توجه به این مطا لب و با توجه به نیاز های روز افزون این هیئت، سه راه حل بیشتر باقی نمانده که هر یک تبعات سؤخود را  نیز به دنبال خواهد داشت.مگر راه حل آخر: یا فعا لیت هیئت باید تعطیل شود، یا هزینه های ورودی تیمها را باید افزایش داد و یا باید هزینه ای به هیئت تزریق گردد. اما درخصوص افزایش ورودی تیمها، یاد آوری می شود که با توجه به پا یین بودن سطح زند گی مردم وعدم اسپانسرهای مالی مناسب برای حمایت مالی تیمها، تیم داران ورزش فوتبال یا  اجبارا بایدبه سمت وسوی خصوصی سازی بروند انصا فا زمینه این موضوع در این منطقه وجود ندارد و فکر نمی کنم کسی به فکر این موضوع بیا فتد. یا هم خیلی از تیم داران مجبورند تیمهای ورزشی خود را رها ساخته وبا قید "تا اطلاع ثانوی تعطیل " دست از فعالیت بکشند. این سیاست عملا  به تعطیل ی ورزش فوتبال خواهدانجامید.  با توجه به نیازهای اساسی این هیئت  از قبیل تابلوی تعویض،( که فعلا هنوز با پوشه های کاغذی صورت می گیرد.)تشکیل کلا سهای داوری فوتبال وفوتسال جهت ارتقاءسطح داوری( برادران و خواهران)امکانات اورژانسی و کلاس مر بیگری ( برادران وخواهران)و افزایش سطح حق الزحمه های داوران و عوامل اجرایی مسابقات ( چون تا حال ما بخش بودیم حق الزحمه ها بر اساس اشل بخشها تعیین می شد اما از این پس بر اساس اشل شهرستانی پرداخت می شوند.)درآمد زمین چمن  و ورودی های تیم ها برای این هیئت  کفاف نخواهد بود.  و امکان افزایش حق ورودی تیمها به دلایل زیر وجود ندارد .براساس اشل جدیدبرگزاری هر مسابقه بین 97تا103 هزار تومان برای این هیئت هزینه دارد .بدون  هزینه خرید توپ وتور و وکا پهای ورزشی، پس محاسبه نمایید  حق ورودی هر تیم را. لذا مجموعه عوامل  مشکلات مطرح شده در فوق با عث ضربه زدن به مدیریت این هیئت شده و هیئت رادر نظراها لی ورزش نا توان و ضعیف جلوه خواهد داد که بنده از این روند ناراضی بوده و توان و انرژی این هیئت در مبارزه با کمبود ها به حد اقل رسیده . البته طبق گفته و شنیده هایی از منابع مختلف موثق وغیر موثق اینجانب واقف به تب بی پولی در سطح ادارات ورزش وجوانان هستم . اما چون قصه ما شده مثل این ضرب االمثل که( بزکه نمیر بهار میاد)که دیگه وعده ها هم اثری نخواهند داشت ، لذاخواندن غزل خدا حافظی بر این جانب واجب آمد.  در پا یان ضمن تشکر از زحمات و همکاری های صمیمانه جنا بعالی ،چهارنکته رادر خصوص این استعفا لازم به یاد آوری می دانم.  1-    علت استعفا همین مسایل و مشکلاتی بوده که در متن آمده است و هیچگو نه اجباری در این کار نبوده. وهیچ چیزی و هیچ کسی دراین خصوص دخیل نبوده و کسی نمی توند از این موضوع سوء استفاده نماید. 2-     این تصمیم کا ملا شخصی و با اراده و اختیاراینجانب بود. 3-در صورت مهیا شدن شرایط ورفع مشکلات فوق،و همچنین در صورت تمایل و صلا حدیدمجدد آقای دهقان ریاست محترم اداره ورزش وجوانان اینجانب همچنان درخد مت ورزش شهرستان عزیزم لنده خواهم بود.          4 4-بنده نه جنا بعالی ونه هیچ شخص دیگری را درخصوص مسائل مطرح شده  مقصر نمی دانم و هدف فقط بیان مشکلات این هیئت بوده وازجهت دیدگاه یک کارشناس ورزشی و به عنوان کسی که 13 سال در خدمت ورزش بودم وحقا برای یا فتن راه حل مناسب میباشند، وهیچ انگیزهء دیگری دراین میان نبوده. والسلام علی من تبع الهدی بابت همه قصورهایم ،اول از خداوندمتعال طلب آمرزش می کنم سپس از همه اهالی محترم ورزش لنده. با احترام وسپاس فراوان نعمت الله درتاج   رئیس سابق هیئت فو تبال شهرستان لنده
کد خبر: ۱۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۱

گناه تعصب قبیله ای از دو منظر نابخشودنی می باشد : یکی  اینکه کاندیدایی که از طریق تعصبات گونا گون وارد شورای شهر شود، لا جرم باید از منافع قوم وقبیله اش دفاع کند. چون خود را وامدار قوم وقبیله اش می داند ...  
کد خبر: ۱۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۱

به گزارش اوای دنا، سیدجمال صبح‌خیز، مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در خصوص تعطیل یا دایر بودن مدارس کشور در روز شنبه ۲۴ فروردین ۹۲ که بین دو تعطیل ی جمعه ۲۳ فروردین و یک‌شنبه ۲۵ فروردین ۹۲ (شهادت حضرت فاطمه زهرا‌(س)) قرار دارد، اظهار داشت: مدارس کشور در روز شنبه ۲۴ فروردین ۹۲ دایر بوده و فعالیت‌های آموزشی نیز در جریان است.وی با بیان اینکه تعطیل ی مدارس تنها بر اساس مجوز دولت انجام می‌شود، گفت: دلیل نمی‌شود که مدارس در هر بین‌ال تعطیل ی، تعطیل اعلام شود.
کد خبر: ۱۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۲۱

اوای دنا-شهروند:در خبری به نقل از مدیر شبکه بهداشت کهگیلویه آمده است که ایشان در جلسه شورای سلامت شهرستان لنده در تاریخ 92/01/17فرمودند(عین خبر): مرکز بستر درمانی لنده از مجهزترین مراکز درمانی در سطح استان است. وی افزود: کمبود پزشک در سطح استان بوده و مربوط به یک شهرستان نیست، و با برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده با برگزاری امتحان رزیدنتی که در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود، این مشکل برطرف می‌شود. چندین بار این مطلب را خواندم ودر دلم دعا می کردم که خدا کند این خبر درست منعکس نشده باشد و اقای رئیس چنین مطلبی را بر زبان نیاورده باشد!!دوباره با خودم فکر کردم که شاید ما بی خبر باشیم به چند نفر از دوستان زنگ زدم و سراغ گرفتم دیدم همه دلی پر، از کمبود امکانات و نیروی انسانی در تنها درمانگاه دولتی شهرستان لنده دارند! یکی می گفت روز دهم فروردین امسال پزشک عمومی شهر 4 قلم دارو برایم نسخه کرده و چون داروخانه شهر تعطیل بود به داروخانه این درمانگاه مراجعه کردم و تنها یک قلم از آن را پیدا نمودم با خود گفتم حالا این که نمی شود دلیل شاید بیماری این فرد آنچنانی باشد دیدم گفت اری همینطور است فرزندم دچار سرماخوردگی شده بود!! دیگری می گفت تنها بخاطر درد کلیه به درمانگاه شهرستان مراجعه کردم و پزشک کشیک تنها زحمت یک عدد امپول دگزا را کشیدند و مجبور شدم به اورژانس دهدشت مراجعه و خودم را پیش دکتری عمومی مستقر در آن مرکز مداوا کنم و برگردم! حال  این سوال مطرح است که اگرحرف این مسول محترم در این مورد صحت داشته باشد و مرکز بستر درمانی لنده از مجهزترین مراکز درمانی استان هست نباید حداقل مردم حلاوت و شیرینی خدمت رسانی در زمینه بهداشت و سلامت را در این شهرستان چشیده باشند ؟و آیا نباید حداقل در صد کمی از مردم این منطقه نسبت به امکانات موجود و خدمت رسانی در زمینه بهداشت و سلامت رضایتمندی داشته باشند ؟ این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم این دیار همچنان از ضعف خدمت رسانی و کمبود امکانات در زمینه پزشکی ، بهداشت و سلامت دلی پر از خون دارند و قصه ی اندوهناک کمبود امکانات پزشکی و درمانی در این شهرستان رشته ای است که سر درازی دارد آنهم به قدمت تاریخ این شهرستان.
کد خبر: ۱۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۱۷

پرکاري دولت ازنکاتي است که رهبر معظم تصريح فرموده‌اند: «مخالفان هم نمي‌توانند آن را انکار کنند» و انصافاً از نقاط برجسته دولت است.
کد خبر: ۱۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۱۷

انشالله سال آینده سالی خوب و خوش برای ملت ایران خواهد بود و این ملت در سال آینده کار بزرگی خواهد کرد و تمام بداخلاقی‌ها را کنار خواهد زد.
کد خبر: ۱۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۲۷

به گزارش اوای دنا، هیات دولت در جلسه امروز خود، روز 30 اسفندماه 91  را تعطیل اعلام نمود و براین اساس روزهای 29 و 30 اسفند 91  دو روز پشت سر هم تعطیل اعلام شده است و فرصت مناسبی برای کارکنان دولت جهت سفرهای نوروزی و یا حضور در جمع خانواده جهت اجرای برنامه های عید و تحویل سال نو پیش آمده است.
کد خبر: ۱۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۲۷

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه برنامه‌ای برای تعطیل ی مدارس نداریم، گفت: مدارس کشور روز شنبه ۲۱ بهمن دایر است.به گزارش اوای دنا، علی فرهادی، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با فارس، ضمن تبریک ایام دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در خصوص «وضعیت دایر یا تعطیل بودن مدارس در روز شنبه 21 بهمن به دلیل قرار گرفتن بین دو روز تعطیل » اظهار داشت: مدارس کشور روز شنبه 21 بهمن دایر است و هیچ برنامه‌ای برای تعطیل ی مدارس نداریم.وی ادامه داد: در صورتی که در هیئت دولت تصمیمی در خصوص تعطیل ی روز شنبه 21 بهمن گرفته شود، وزارت ‌آموزش و پرورش نیز تابع است.فرهادی ضمن دعوت از فرهنگیان و دانش‌آموزان برای شرکت در راهپیمایی پرشکوه و دشمن شکن روز 22 بهمن، گفت: برنامه‌های متنوعی نیز مانند مسابقه و فعالیت‌های فرهنگی برای دانش‌آموزان ویژه این روز پیش‌بینی شده است.یک‌شنبه 22 بهمن به مناسبت روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی تعطیل است و روز شنبه 21 بهمن بین دو روز تعطیل ی قرار گرفته است.
کد خبر: ۱۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۷

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گفت: مدارس کشور روز چهارشنبه ۱۱ بهمن دایر است و برنامه‌ای برای تعطیل ی مدارس نداریم.
کد خبر: ۱۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۵

سخنگوی دولت، تغییرات انجام شده در وزارت بهداشت را کارشناسی و تخصصی و در جهت ترفیع خدمات و بهبود خدمات عمومی به مردم دانست.به گزارش اوای دنابه نقل از ایسنا،دکترغلامحسین الهام در حاشیه‌ جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران با تقدیر از زحمات مرضیه وحید دستجردی (وزیر سابق بهداشت و درمان) گفت: ایشان زحمت‌های زیادی کشیدند که قابل تکریم و احترام است، اما در روند و شرایط امروز ، با توجه به اولویت‌های دولت در این بخش کار سنگینی وجود داشت که باید خوب پیش می‌رفت و شاید این تغییرات در جهت ترفیع خدمات و بهبود خدمات عمومی به مردم موثر باشد، پس این تغییر را کارشناسی و تخصصی می‌دانم.وی همچنین در رابطه با اظهارنظرهایی مبنی بر این‌که لیست ارائه شده توسط دولت به قوه قضاییه در مورد اسامی مفسدان اقتصادی، لیست افراد ممنوع‌الخروج است، اظهارداشت: افراد مختلفی مطرح بودند و در لیستی که توسط رئیس جمهور طرح شده‌ موضوعات مختلف مطرح شده ،چون به بحث اجرای اصل 49 قانون اساسی تاکید شده است که شامل همه‌ افرادی است که فسادهای مختلف انجام دادند، از جمله زمین‌خواری و غیره.الهام همچنین تصریح کرد: در مورد معوقه‌های بانکی بحث کسانی که معوقات خود را نمی‌پردازند، با کسانی که دچار مشکل شده‌اند و مشکل آنها قابل قبول است را قابل تفکیک می‌دانیم.وی همچنین در رابطه با برنامه‌های دولت برای مهار تورم گفت: این یک موضوع اقتصادی است که در این رابطه نظری ندارم، اما دولت در بحث برنامه‌ریزی جلسات مستمری با حضور کارشناسان اقتصادی دارد و بر اساس نظرات کارشناسان و صاحب‌نظران و اتخاذ راهکارهای مناسب پیگیری‌های لازم انجام خواهد شد.وی همچنین در رابطه با این موضوع که گفته می‌شود، قرار است قیمت مسکن مهر افزایش پیدا کند، تصریح کرد: آقای نیکزاد در این زمینه بررسی‌های لازم را انجام خواهند داد و اظهار نظر خواهند کرد.سخنگوی دولت همچنین از تصمیمات دولت برای ارتقای برخی بخش‌ها در استان‌های مختلف به شهرستان خبر داد.وی اضافه کرد: بنا به تصمیم دولت در استان کهگیلویه و بویراحمد شهرستان لنده تشکیل می‌شود دراستان بوشهر نیز شهرستان عسلویه تشکیل خواهد شد،‌در استان سیستان و بلوچستان نیز چهار شهرستان میرجاوه، قصر قند، هامون و نیمروز تشکیل می‌شود.وی ادامه داد: در استان تهران شهرستان قرچک ایجاد خواهد شد، در استان چهارمحال بختیاری نیز شهرستان بن و سامان ایجاد می‌شود.الهام همچنین در مورد شاغلین سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور گفت: براساس تبصره 5 ماده واحده قانون تشکیل سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور شاغلین در این سازمان از نظر بازنشستگی هر 5 سال خدمت آنها 6 سال در نظر گرفته می‌شود.سخنگوی دولت در ادامه به سوالات خبرنگاران پاسخ گفت و در مورد شایعات جابه‌جایی برخی وزرا در دولت گفت: به نظر می‌رسد اگر این شایعات نباشد برخی رسانه‌های باید کار خود را تعطیل کنند.وی همچنین با بیان این‌که اکنون هیچ جابه‌جایی در دولت صورت نگرفته در مورد این‌که گفته می‌شود، آقای بقایی قرار است به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل فعالیت کند، تصریح کرد: چنین چیزی نیست و ایشان در معاونت اجرایی مشغول به کار هستند و کار استخدامی نهاد را پیگیری می‌کند.سخنگوی دولت به سیاست‌های دولت در بهداشت اشاره کرد و گفت: همانطور که مقام معظم رهبری تاکید فرمودند امر درمان و بهداشت از اصلی‌ترین اولویت‌های دولت در این وزارتخانه است وبا قوت این موضوع پیگیری می‌شود.وی در پاسخ به سوالی تاکید کرد: برکناری خانم دستجردی امری سیاسی نبود، بلکه مربوط به موضوعات تخصصی بود.الهام همچنین در مورد مصوبه مجلس در ارتباط با ادغام وزارتخانه‌ها و اختیارات دولت در این زمینه و تایید آن توسط شورای نگهبان گفت: این قانون هنوز ابلاغ نشده است و قانون بعد از انتشار، ابلاغ و قابلیت اجرایی دارد و باید منتظر ماند ابلاغ شود تا در مورد ‌آن تصمیمی گرفته شود و ما هنوز قانونی را دریافت نکرده‌ایم.
کد خبر: ۱۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۳

انتقاد و انتظارات امام جمعه لنده از عملکرد بعضی از ادارات بخش در خطبه های نماز جمعه امروز .اوای دنا: حجت‌الاسلام عباس عبدالملکي ظهر امروز در خطبه‌هاي نماز جمعه اين هفته شهر لنده ضمن تبريک ميلاد امام موسي کاظم (ع) و  ميلاد حضرت عيسي مسيح (ع)  ، نفاق و دو دستگي را در ميان مسلمين خطرناک خواند و افزود: از آغاز انقلاب تاکنون منافقين با طرح‌ريزي توطئه‌هاي مختلف درصدد دو دستگي در ايران بودند ولي آگاهي و بصيرت مردم ايران تمام توطئه‌هاي آنان را با شکست روبرو ساخت.وي فتنه 88 را حاصل نفاق عده‌اي از خواص بي‌بصيرتي دانست که با شايعه پراکني‌هاي مختلف 7 ماه آشوب و نزاع و فتنه را در کشور رقم زدند.حجت‌الاسلام عبدالملکي افزود: امروز مردم ما بايد بصيرت و آگاهي خود را نسبت به مسائل کشور بيش از گذشته تقويت کنند و نگذارند منافقان کاري از پيش برند که به صلاح کشور و ملت نيست.وي در ادامه شايعات به پايان رسيدن دنيا را پوچ و واهي خواند و گفت: اين شايعات که طراحي و شبيخون فرهنگي غرب عليه اعتقادات مردم است چيزي خطرناک بوده و مردم و مسئولان بايد از پراکندگي آن در جامعه جلوگيري کنند.امام جمعه لنده در ادامه به نارضايتي مردم لنده از چاله‌هاي موجود در خيابان‌ها اشاره کرد و گفت: شهرداري بايد هر چه سريع‌تر چاله‌هاي موجود در خيابان‌ها را تسطيح کرده و جلوي سد معبر در خيابان‌ها را بگيرد.وی همچنین با اشاره به انتظارات مردم از دستگاه‌هاي دولتي اظهار داشت: سپاه و آموزش و پروش بايد از قيد بخشنامه‌هاي داخلي و سختگيرانه بيرون آيند و کارهاي فرهنگي بيشتري در سطح شهر انجام دهند.امام جمعه لنده گفت: کانون‌هاي فرهنگي مساجد شهر لنده عملاً تعطيل بوده به صورتي که فعاليت فرهنگي از آنان به چشم نمي‌خورد.وي وظايف کميته امداد و بهزيستي را نيز يادآور شد و گفت: دستگاه‌ها بايد از نيروي عظيم خود به نحو احسن استفاده کرده و امور فرهنگي خود را فعال کنند.حجت‌الاسلام عبدالملکي خاموشي بعضي از خيابان‌هاي شهر لنده را يادآور شد و افزود: انتظارات مردم از داشته‌هاي دستگاه‌ها بوده نه از نداشته‌ها، پس ادارات داشته‌هاي خود را به مردم عرضه کنند تا نگويند کاري نشده است.وي افزود: بحث مواد مخدر در سطح کشور به يک معضل تبديل شده و نيروي انتظامي بايد بيش از گذشته با ترويج اين مواد در سطح شهر برخورد و اراذل و اوباش شهر را دستگير و به مراجع ذي‌صلاح معرفي کند.امام جمعه لنده گفت: مردم عملکرد تمام دستگاه‌ها را زير ذره‌بين خود داشته و از کوچکترين خطاي آنها نمي‌گذرند که ادارات بايد تا مي‌توانند در کارهاي خود جديت به خرج دهند.حجت‌الاسلام عبدالملکي توجه به جوانان را يادآور شد و افزود: قشر جوان کشور نيازمند توجه و برنامه‌ريزي جدي است.وي خاطرنشان کرد: امور جوانان اداره ورزش و جوانان غير فعال بوده و تاکنون در برنامه‌ريزي براي جوانان ناکام عمل کرده است.
کد خبر: ۱۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۱

اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر انصاره و اعوانه‌‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌خدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر می‌کنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر می‌کنم.اما با توجه به اینکه گفته‌اند جلسات حقوقی‌ها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسه‌ای با این حدت و شدت ندیده‌ایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحث‌های آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقه‌مند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان می‌کند، دریافت می‌کند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانی‌ها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهم‌تر نداریم. همة اندیشه‌ها و نظریه‌های اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزش‌های الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزش‌ها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر می‌گردد.مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومت‌های علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحث‌های خوبی مطرح شد. در دوره‌هایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمی‌شود آن را دست زد، اما می‌خواهم بگویم که مهم‌تر از آن هم سندی نداریم.بحث‌هایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشان‌دهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیه‌ای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهم‌ترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیم‌بندی که قوة مجریه حیطه‌ای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، می‌خواهم به موضوع اساسی‌تری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و می‌تواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان می‌تواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی می‌تواند انجام دهد، او نیز می‌تواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمی‌کرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انسان‌اند و دررابطه با انسان معنا پیدا می‌کنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة اراده‌ها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار می‌دهد، ولی می‌گوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا می‌توانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قله‌ها می‌رسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزش‌های انسانی در سایة آزادی معنا پیدا می‌کند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیبایی‌های عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند. والا اگر عده‌ای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسان‌ها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمده‌اند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسان‌ها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمال‌آفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز می‌کند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملت‌ها و مردم مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسان‌ها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهم‌ترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمی‌شوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی می‌خواهد مستقل باشد، برای این است که می‌خواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت می‌کند. کسی که احساس کرامت نمی‌کند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگی‌ها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملت‌ها از ناحیة انسان‌های حقیر و تحقیر شده‌ای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمی‌کنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بی‌معناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بی‌معناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحث‌های خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین می‌خوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش‌های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت می‌خوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند.»باز در همین بخش می‌خوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایین‌تر می‌خوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.می‌گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیت‌ها آزادند، راهپیمایی‌ها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، می‌گوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکل‌دهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسان‌ها خواهد بود.بعضی‌ها خیال می‌کنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر می‌کنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کرده‌اند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیده‌اند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعه‌ها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل می‌شود.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر قطعه‌ای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست می‌شود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر می‌گذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بی‌معناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشت‌ها از آن باید اختیارات و مسئولیت‌ها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجه‌بندی کنیم، نمی‌شود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمی‌شود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیت‌ها و پاسخگویی‌ها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد می‌کند و شکلی را که می‌خواهیم بسازیم، ناقص می‌شود. می‌خواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادی‌ها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسان‌های با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما می‌بینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتی‌متر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر می‌کنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمی‌شود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمی‌شود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوه‌ای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد می‌کند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض می‌شود که کار را بدتر می‌کند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونه‌ای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا می‌شود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمی‌دادند و این قانون اساسی را انتخاب نمی‌کردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمی‌کرد.البته ممکن است بعضی‌ها بگویند که نه خیر، اینها بحث‌های تخصصی است و مردم نمی‌فهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصی‌تر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمی‌شود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت می‌شود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیش‌بینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمی‌شود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمی‌شود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیش‌بینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده می‌شود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأی‌گیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمی‌شود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمی‌دهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما می‌خواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدی‌نژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری می‌کردیم، همان فضای قبل منتقل می‌شد که اینها اختیارات اضافه ‌می‌خواهند و ... و حرف را منکوب می‌کردند و چه بسا ثمر نمی‌داد و بالعکس می‌شد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکل‌گیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی می‌دهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب می‌شود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر می‌آیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردم‌سالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور می‌شود که همة مردم اعمال اراده می‌کنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلاف‌ها شروع می‌شود؛ نه اختلاف، که بعضی‌ها به محض اینکه تذکر قانون اساسی می‌دهیم، می‌گویند وارد اختلافات شده‌اید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزه‌های مختلف هستند. اما مقایسه‌ای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردم‌اند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول می‌گفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا می‌کنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین می‌آید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی می‌افتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق می‌کند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی می‌گوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار می‌گیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم می‌کند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست می‌شود. ضمن اینکه بحث‌های حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا می‌گویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم می‌گیرد و رأی می‌دهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا می‌کند. مؤلفه‌هایی است که یک برآیند را در بیرون شکل می‌دهد و ما نمی‌توانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرف‌های مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاه‌ها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسان‌هاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کرده‌ایم نمایندة اقلیت و با این می‌خواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت می‌شود و دچار مشکل می‌شویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمی‌پردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خورده‌ایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند، به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر می‌خواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید می‌‌خواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عده‌ای به جای آنها تصمیم می‌گیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگی‌های رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین می‌کند، نه ویژگی‌های رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عده‌ای مدام می‌خواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست می‌آوریم؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان می‌مانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساس‌اند، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کنند، 85 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته می‌شود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمی‌ماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم می‌خواهند وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا می‌خواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 می‌گوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور می‌خواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شده‌اند. همه با همین سیستم بالا آمده‌اند.آمده‌ایم روی جایی دست گذاشته‌ایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضی‌ها شوخی می‌کردند و می‌گفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحث‌های سیاسی نیست، بلکه بحث‌های فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال می‌کنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کرده‌اند و کشته داده‌اند و مجلسی پیدا کرده‌اند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب می‌کنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب می‌کنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاش‌هایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیم‌گیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی می‌دهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کرده‌اند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب می‌کند.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر چیزی دست آنها باشد، درست می‌شود و اگر دست آنها نباشد، خراب می‌شود. من خوشبینانه‌ نگاه می‌کنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست می‌شود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم می‌زند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل می‌گیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح می‌کنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحث‌های مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و می‌تواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاه‌های دادگستری است. آیا ادارة زندان‌ها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی می‌افتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را می‌گویند. اینجا این شائبه ایجاد می‌شود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ می‌شود.حالا اخیراً لایحه‌ای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساوی‌اند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخش‌های مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازه‌ای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده می‌شود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤال‌ها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی می‌تواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیس‌جمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی می‌شود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامه‌ای می‌رسد و می‌خواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم می‌کند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونه‌ای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهت‌گیری‌های آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب می‌شود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبه‌ای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی می‌خورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علی‌رغم مخالفت‌های دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا می‌شود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهت‌گیری‌ها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه می‌دهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت می‌گوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه می‌کند یا درست هزینه نمی‌کند، ولی این پول را اختصاص می‌دهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آیین‌نامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجه‌نویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض ‌کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازه‌ای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه می‌شود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره می‌شود. الان در دنیا چشم‌اندازهای پنجاه ساله تنظیم می‌کنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ می‌شود. آیا می‌شود کشور را براساس قانون‌های یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا می‌کند. دیگر چه چیزی ثابت می‌ماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر می‌کند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه می‌خورد؛ یعنی افق برنامه‌ریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمی‌دانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب می‌شود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرح‌هاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجه‌اش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفه‌جویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفه‌جویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار می‌آوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. می‌گفتیم بودجه‌ای نیست، می‌گفتند بودجه از محل صرفه‌جویی‌ها. می‌گفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفه‌جویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند با شرایطی که ساعت تغییر نمی‌کند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمی‌کند، مصرف کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و 31 شهریور هم برمی‌گردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد. نمی‌شود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج می‌کنیم، اما بازدهی پایین می‌گیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت می‌شود.آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة‌ مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً می‌تواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاه‌های نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئول‌اند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دل‌ها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همه‌اش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمی‌تواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمی‌تواند لغو کند. فقط می‌تواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیس‌جمهور را نقض می‌کند. می‌تواند یا نمی‌تواند؟ اینها بحث‌های علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بی‌دین شده‌ای! این حرف‌ها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاه‌های نظارتی می‌توانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا می‌ساختی، بایستی اینجا می‌ساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌بری؟ باید بالا ببری. می‌توانند یا نمی‌توانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام می‌کنم.آیا قوة مجریه قوه‌ای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم می‌زند، ثانیاً هزینه درست می‌کند، تعادل بودجه را به هم می‌زند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه می‌گذارند، می‌روند تصمیم می‌گیرند و این طوری نمی‌شود.آیا مجلس می‌تواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر می‌کنم. عرضم را خلاصه می‌کنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر می‌گوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحث‌هایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضی‌ها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحث‌هایی که خدمت شما عرض کردیم، بحث‌های علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کرده‌ایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح می‌کند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادی‌های مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضی‌ها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرع‌اند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمی‌تواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادی‌ها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او می‌فرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر می‌دهی. سیطره نداری و به جای آنها نمی‌توانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضی‌ها فکر می‌کنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمی‌توانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به توده‌های مردم و مجبور شد به ذلیلانه‌ترین خفت‌های تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقش‌آفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر می‌کنند فقط خودشان مسلمان‌اند و بقیه مسلمان نیستند. خیال می‌کنند فقط آنها دین را حفظ می‌کنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه می‌گویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحث‌های فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیل ات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیل ات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیل ات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربی‌ها تعریفی کرده‌اند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی می‌کند. به محض اینکه جدا شد، می‌شود اوقات فراغت. می‌خواهم این بحث‌ها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیل ات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیل ات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیل ات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیل ات دارند؛ تعطیل ات آخر هفته و تعطیل ات رسمی. ما 77 روز تعطیل ات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیل ات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیل ی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرف‌ها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت می‌روی، فساد می‌کنی؟ چرا خیال می‌کنی ملت می‌روند مسافرت فساد می‌کنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری می‌کند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال می‌کنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را می‌کنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر می‌کند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبرده‌اند.این توده‌های عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت می‌روند، ناراحت‌اند و می‌گویند مردم می‌روند فساد می‌کنند؟کجا این ملت می‌رود فساد می‌کند. این ملت عظیم یا می‌رود زیارت یا می‌رود ایران را می‌گردد. یا می‌رود صلۀ ارحام یا می‌رود کیف سالم می‌کند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیده‌اند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحت‌اند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما می‌آمدیم سهمیه می‌دادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضی‌ها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیم‌گیری بودند، اعتراض شدید به من می‌کردند و می‌گفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه می‌شود؟ گفت: می‌برند می‌سوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی می‌شود. مردم باید استراحت کنند.می‌گفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند می‌شود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانواده‌ات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را می‌کنی، بعد که به مردم می‌خواهد برسد، این طوری می‌شوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶