آوای رودکوف:هاشمی رفسنجانی:بارها گفتهام هم به عنوان اصل ولایت فقیه باید از رهبری نظام حمایت کرد و هم به عنوان شخص ولی فقیه، کسی بهتر از آیتالله خامنهای نداشته و نداریم.
کد خبر: ۹۲۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
آوای رودکوف:رئیس ستاد انتخابات کشوراعلام کرد که علت ابطال آرای یکی از منتخبین اصفهان از سوی شورای نگهبان به وزات کشور اعلام نشده است.
کد خبر: ۹۲۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
پایگاه خبری آوای رودکوف:
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: داستانهای گوناگونی از دلاوریهای این سردار بزرگ نقل میشود که هیچگاه درستی یا نادرستیشان از طرف هیچ مقام رسمی تأیید نشده است.
کد خبر: ۹۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
آوای رودکوف:مسعود ده نمکی کارگردان سینما در اینستاگرام خود نوشت: «هاشمی ها» عنوان فیلمی می تواند باشد که نسل امروز و فردا را با تاریخ معاصر ایران به ویژه نیم قرن اخیر بیشتر آشنا کند.
کد خبر: ۹۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
یاداشت
در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد. ضمن این که برخی از اتفاقهای ناخوشایند در زندگی معلول گناهان ماست و ربطی به ایام ندارد
کد خبر: ۹۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۳
آوای رودکوف:آثار هنری هنرمندان روستای ایدنک از توابع شهرستان لنده در نمایشگاهی واقع در این روستای به نمایش گذاشته شد.
کد خبر: ۹۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
آوای رودکوف/رییس جمهوری گفت: با صراحت اعلام می کنم که رهبری، رهبر همه ماست. طبق معیارهای شرعی، قانونی و ملی دولت به طور کامل از رهنمودهای رهبری تبعیت می کند .
کد خبر: ۹۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۹
آوای رودکوف:رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش از اعلام برنامه امتحانی دروس نهایی دانش آموزان سال سوم و چهارم متوسطه در خرداد ماه 95 خبرداد.
کد خبر: ۹۱۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۸
آوای رودکوف:یافته تازه ترین نظرسنجی انجام شده نشان می دهد، 64 درصد روس ها اگر یک همه پرسی برگزار شود، احیای شوروی سابق را انتخاب می کنند و نکته مهم این است که بسیاری از این افراد، جوانانی هستند که اصلا تجربه زندگی در نظام کمونیستی را ندارند.
کد خبر: ۹۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
سعید حجاریان از نیروهای سیاسی بانفوذ جریان اصلاحات در گفتوگو پیرامون چگونگی تغییر ایدئولوژی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) به یکی از دیدارهای منافقین با هاشمی رفسنجانی اشاره میکند و میگوید: آنها به دنبال استفاده ابزاری از روحانیت و بازار بودند.
کد خبر: ۹۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
آوای رودکوف:رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چرام از برگزاری جشن بزرگ نوروز 95 در چشمه بلقیس چرام با حضور مسئولان استانی و شهرستانی، هنرمندان استانی، شهروندان، گردشگران و مسافرین نوروزی این شهرستان خبر داد.
کد خبر: ۹۱۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۶
کهکیلویه و بویراحمد یکی از مقاصد کمتر شناخته شده گردشگری است که یکی از مسیرهای جذاب برای اکوتوریست ها و افرادی است که می خواهند از موسیقی عاشیق و لباس های محلی و بومی لذت ببرند
کد خبر: ۹۱۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
آوای رودکوف:ثبتنام استخدام پست بانک ایران با توجه به تعطیلات نوروزی تمدید شد
کد خبر: ۹۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۱
آوای رودکوف :کهگیلویه و بویراحمد یا همان سرزمین چهارفصل ایران منطقهای زیبا آرمیده در دامنههای رشتهکوه زاگرس که نام آن برگرفته از تاریخ کهن این دیار است.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از خبرگزاری فارس، کهگیلویه و بویراحمد یا همان سرزمین چهارفصل واقع در جنوبغربی ایران؛ سرزمینی زیبا است که نزدیک به 70 هزار نفر جمعیت دارد.
این سرزمین زیبا که بیشتر مردم آن از لرزبانان هستند دارای مناطقی زیبا در وسعتی کم است که همین سرزمین با طول و عرض جغرافیای کم، دنیایی از زیباییها و شگفتیهای آفرینش را در خود جای داده است.
از کوههای سر به فلک کشیده و ارتفاعات معروف دنا تا باغهای زیبا و چشمهساران در مناطق گرمسیری و سردسیری به این استان جلوهای خاص بخشیده است.
در کتب تاریخ ی به نام کهگیلویه و بویراحمد اشاراتی شده و هر واژه برگرفته از القاب و اسامی خاص است که کوه کهگیلویه برگرفته از نام فردی از ایالت اصطخر بوده که به خدمتگزاری پادشاه رمیگان درآمده و پس از مرگ وی این منطقه را تصرف کرده است.
و یا در روایات دیگری آمده که بویر و همچنین احمد دو برادری بودند که در برابر حمله تیمور لنگ ایستادگی کردند و لشکریان تیمور را از منطقه بیرون راندند.
از هر کجای این استان که بخواهیم تعریفی داشته باشیم به جز زیبایی و شکوه چیز دیگری نمیتوان گفت.
از شهر یاسوج یا همان پایتخت طبیعت ایران گرفته تا غار ده شیخ در شهرستان دنا پلهای تاریخ ی پاتاوه و تنگه ماغر و ارتفاعات سر به فلک کشیده دنا و گردنه افسانهای بیژن همه حکایت از زیبایی و شگفتی این دیار دارد.
کد خبر: ۹۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۱
پايگاه خبري آواي رودکوف avayerodkof.ir،
رویش نیوزنوشت: چند سالي از ايجاد وزارت ورزش و جوانان ميگذرد؛ وزارتي كه استدلال ايجاد آن عدم پاسخگويي معاونت وقت رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني به مجلس شوراي اسلامي بود. اولین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در حالی که سابقه ورزشی هم داشت ولی از سوی نمایندگان مجلس رای اعتماد نگرفت. پس از اعتماد نكردن مجلس به دكتر حميد سجادي، رئيس جمهور وقت چهره اي غيرورزشي را به مجلس معرفي كرد تا وزیر جدید ورزش و جوانان تفاوتی با رؤساي قبلي سازمان تربيت بدني نكرده باشد.
در نهايت با تغيير دولت و شعارهاي عدم برخورد سياسي با حوزه هاي مختلف تخصصي از جمله ورزش، محيط زيست، اقتصاد و ... كه از سوي دكتر حسن روحاني در انتخابات داده شد، اين اميدواري در ميان علاقهمندان و سينه سوزان ورزش شكل گرفت كه بالاخره وزارتخانه ورزش و جوانان –كه البته به صورت عملي به وزرات ورزش تبديل شده بود- صاحب مديري متخصص خواهد شد كه با معرفي دكتر مسعود سلطانيفر كه از اتفاق تقريباً بدون سابقه مديريت ورزشي بود به نا امیدی تبدیل شد. پس از مسعود سلطانی فر، يك چهرهي سياسي امنيتي یعنی دكتر صالحي اميري به مجلس معرفی شد تا امیدواری مجلس کاملا رنگ بباز ولي مجلس به صالحی امیری هم رأی اعتماد نداد؛ پس از صالحی امیری،دکتر نصراله سجادي هم كه سابقه ورزشي بيشتري داشت به دلايلي سياسي نتوانست رأي اعتماد مجلس را كسب كند تا در نهايت مجلس شوراي اسلامي به دكتر محمود گودرزي كه سوابقي همچون رياست دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران را در كارنامه خود داشت، رای اعتماد داد
در ابتدا به نظر می رسید حضور دكتر گودرزي به عنوان كسي كه از خانواده ورزش اول كشور –كشتي- بوده و سال ها درد و رنج ورزشكاران را درك كرده است بتواند التيام بخش زخم هاي مجموعه ورزش كشور باشد اما وزارت ورزش و جوانان در دوران مسئوليت دكتر گودرزي شاهد فراز و نشيب هاي فراواني بوده است؛ علي الخصوص در تصميماتي كه مرتبط با فدراسيون هاي ورزشي اتخاذ شده است به مانند اسلاف خود رفتارهاي سياسي را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به تبعات اين تصميمات فكر هم نكرده اند؛ اين رفتارها گاهي اين آرزو را از ذهن عبور مي دهد كه اي كاش مديري سياسي بر مسند قدرت وزارت بود تا انتظارات از وي كم تر بود. البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حضور دکتر نصرالله سجادی در معاونت وزارت ورزش این شائبه را مطرح می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها در وزارت ورزش توسط سجادی اعمال می گردد و دکتر گودرزی فقط در نقش عامل این تصمیمات حاضر شده است.
ذكر اين نكته ضروري است كه در ادامه قصد داريم عملكرد ورزشي دكتر گودرزي را به طور مختصر بررسي كنيم و قصد بررسي عملكرد حوزه جوانان را نداريم اما بايد گفت كه كلاً از زمان ادغام اين دو سازمان در يكديگر، حوزه جوانان به فراموشي سپرده شده است و بعضاً با انتصاب افرادي كه حداقل سه دهه از دوران جواني آن ها مي گذرد تصميماتي اتخاذ شده است كه نه تنها مشكلات جوانان رفع نشده است بلكه اين مشكلات گسترش يافته است.
در ادامه به چند مورد از اين تصميمات غیر ورزشی اشاره مي كنيم:
1- فدراسيون اتومبيل راني
از جمله سياسي ترين تصميمات دكتر گودرزي در خصوص اين فدراسيون گرفته شد و حميدرضا مهرعلي را به اين دليل كه محمد رويانيان را به عنوان مشاور خود منصوب كرده بود، از مسئوليت عزل كرد. سیاسی بودن این عزل به خاطر تفاوت جبهه گیری سیاسی رویانیان با دولت تدبیر و امید است.
2- فدراسيون جودو
در خصوص اين فدارسيون هم يك شاهكار رخ داد؛ و دوستان وزارت ورزش به اين بهانه كه هزينه بركناري را نپردازند، محمدعلي رستگار را با استناد به استعفاي چهار ماه قبل خود كه در آن زمان مورد پذيرش واقع نشده بود، را بركنار كردند و به نوعی استعفای چهارماه گذشته وی را پذیرفته و شخص ديگري را جايگزين او كردند. عزلي كه مهمترين علت آن مخالفت با بازگرداندن نائب رئيس وقت فدارسيون عنوان شده بود، شخصي كه به اذعان برخي از كارشناسان بخشي از مشكلات امروز و ديروز اين رشته ورزشي ناشي از رفتارها و عملكرد وي است ولي با اين وجود وزارتخانه بر تصميم خود اصرار دارد.
جالب آن است كه تصميم رئيس فدراسيون براي عزل نايب رئيس نه يك تصميم شخصي بلكه نظر هيئت رئيسه فدراسيون بوده است كه قاعدتاً بايد به تصميم جمع احترام گذاشت، اما ...
3- فدارسيون اسكي
در فدراسيون اسكي اتفاقاتي افتاد كه در تاريخ بعد از انقلاب بي سابقه بود، و اين يعني پايان دادن به رياست سي ساله خاندان ساوه شمشكي بر اسكي ولي اين اتفاق با تدابير غير كارشناسي منجر به استعفا از رياست اين فدارسيون گرفت؛ ناصر طالبي كه براي سروسامان دادن اوضاع اسكي از سوي وزير به سرپرستي اين فدارسيون منصوب شده بود و بارها اعلام رده بود كه قصد نامزدي در انتخابات را ندارد به يكباره تصميمي متفاوت گرفت و با ايجاد دوقطبي در انتخابات فدراسيون توانست از مجمع رأي اعتماد بگيرد ولي اين اتفاق آغازي بود بر نا به ساماني هاي بيش از پيش اين فدراسيون كه در يك مورد مي توان به استعفاي دسته جمعي مربيان و ورزشكاران اين رشته اشاره كرد؛ استعفاهايي كه هر روز وضعيت اين رشته را بحراني تر كرد تا كار به استعفاي جناب رئيس مورد وزارتخانه كشيد.
4- فدراسيون دووميداني
در اين فدارسيون هم مشكلات مالي به حدي رسيد كه منجر به استعفاي داوري شد؛ استعفايي كه منجر به عدم برگزاري مجمع اين فدراسيون در اسفند 93 شد و بعد از چند از حضور سرپرست در اين فدارسيون آن هم مهم ترين زماني كه بايد تمام همّ و غمّ فدارسيون براي كسب سهميه هاي المپيك و آماده سازي افرادي كه سهيمه كسب كرده اند شود منجر به برگزاري انتخابات شد و مجيد كيهاني كه از قهرمانان سابق اين رشته بوده است توانست نظر اهالي مجمع را با خود همراه كند و به عنوان رئيس انتخاب شود ولي اين پايان ماجراي دووميداني نبود و حدود دو ماه صدور حكم كيهاني زمان برد، آن هم به بهانه عدم دريافت برنامه هاي تيم جديد!
5- فدراسيون فوتبال
در فدراسيون فوتبال، بخش طنز داستان پررنگ ترست؛ تا جايي كه از هر تلاشي براي دخالت در اين فدارسيون و برداشتن كفاشيان و تمديد نشدن حكم كارلوس كي روش مضايقه نشد، ولي در اين جا با سياست مدار قهاري به نام علي كفاشيان طرف بودند؛ كسي كه از دولت اصلاحات تاكنون در بالايي ترين رده هاي مديريتي ورزش اين كشور حضور داشته است و همه نيز تلاش كرده اند به نحوي وي را از ميدان به در كنند ولي موفق نشده اند.
در فدراسيون جناب خندان تغييرات در رده هاي بالايي مديريتي فدارسيون صورت گرفت و يار ديرين كفاشيان جاي خود را به عليرضا اسدي داد كه همگان مي دانند گزينه وزارت بوده است ولي خود كفاشيان را نتوانستند بركنار كنند؛ هرچند يكي از دلايل ناكامي وزارتخانه در خصوص تغييرات اين فدارسيون به علت اساسنامه آن و تأكيد فيفا بر برخورد قاطع با دخالت دولت ها در امور آن -كه يكبار نيز در اوايل دولت نهم تجربه شد- وزارتخانه را دست بسته كرده است.
تلاشهاي وزارتخانه در خصوص تغييرات در فوتبال همچنان ادامه دارد كه آخرين آن ثبت نام نكردن كفاشيان براي ادامه فعاليت در رأس ورزش محبوب كشور است ولي بايد در روزهاي آتی منتظر ماند و ديد كه آيا واقعاً كفاشيان عرصه را خالي كرده است يا طرحي در سر دارد تا به وقت مقتضي آن را عملياتي كند و همه را به شوك فرو ببرد، كاري كه چهار سال پيش يك نمونه از آن را اجرايي كرد و اولين رئيس هشت ساله فدراسيون فوتبال ايران شد.
دخالت هاي وزارت در فوتبال منجر به حذف تيم اميد، عدم واگذاري تيم هاي استقلال و پرسپوليس و نا به ساماني وضعيت زمين هاي فوتبال كشور كه قطعاً يكي از اهداف در نظرگرفته شده در بدو تأسيس اين وزارت بوده است؛ وظايفي كه وزارت از آن ها غافل شده است و دائم تلاش مي كند تا در ريزترين مسائل فدراسيون دخالت كند تا پدرخواندگي خود را به اثبات رساند.
6- فدارسيون كشتي
در كشتي، مناسبات ميان وزير و مسئولين ان از جنس ديگر است. پس از اين كه رسول خادم پيش از المپيك لندن به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شد و در آن رقابت ها شاهد كشتي هاي واقعاً ايران –بعد از مدتهاي طولاني- بوديم، در انتخابات اين فدارسيون شركت كرد و توانست از مجمع اين فدراسيون رأي اعتماد بگيرد، همگان به اتفاقات اين فدراسيون اميدوار شدند ولي نخستين سنگ اندازي با عدم صدور حكم نايب رئيس فدراسيون –عليرضا حيدري دارنده شش مدال جهان و المپيك- آن هم به مدت دو سال صورت گرفت؛ اتفاقي كه حيدري را مجاب كرد عطاي فعاليت در اين فدارسيون را به لقايش ببخشد.
داستان هاي فدراسيون كشتي و وزارت ادامه دارد تا جايي كه اخيراً رسول خادم را مجبور به نامه نگاري با رئيس جمهور بكند و در حالي كه كم تر از 160 روز تا مهم ترين رقابت هاي ورزشي سال 2016 باقيمانده لب به شكايت بگشايد كه با اين وضعيت حمايت مالي و معنوي از كشتي نبايد در المپيك ريو انتظار مدال از اين رشته داشت.
رفتارهاي متضاد و متناقض وزارت در فدارسيون هاي ديگر نيز بوده است (مانند فدراسيون كاراته، تنيس روي ميز، تنيس و ...) كه در اينجا به همين مقدار كفايت مي كنيم؛ ولي اين سؤال را نمي توانيم نپرسيم كه واقعاً در مجلس شوراي اسلامي كسي نگران نتايج ورزشكاران در مسابقات المپيك نيست؟ الان كه انتخابات به پايان رسيده است و ديگر نمايندگان دغدغه عدم راي آوري ندارند نمي توانند جناب وزير به مجلس احضار كنند و علت اين رفتار ها را از ايشان بپرسند؟!!!
کد خبر: ۹۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
آقای فرماندار: بر این باورم که کارهای دیگران را به نفع خود مصادره کردن، مصداق عینی من آنم که رستم بود پهلوان می باشد. آیا شده است که در تیرماه و مرداد از ساعت 15 به بعد در لنده باشید وقطعی های مکرر آب و برق را در هوای گرم تجربه کنید؟
کد خبر: ۹۰۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند!
به گزارش آوای رودکوف،صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق، در باره ورود یک احمدی نژادی به انتخابات ریاست جمهوری آینده نوشت:
سؤال اساسی این است که چقدر احتمال چنین رویدادی در انتخابات سال آینده وجود دارد که یک جریان پوپولیستی علیه آقای روحانی به راه بیفتد و چهره رأس آن جریان، چه خود محمود احمدینژاد و چه «احمدینژاد» دیگری بتواند وارد صحنه شود؟
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند! برای بسیاری از اصولگرایان اگر یک معجزهای میتوانست اتفاق بیفتد که آنان میتوانستند به آن حدود ١٠ میلیون رأی احمدینژاد - بدون شخص احمدینژاد- دست یابند، عالی میشد؛ البته فعلا اصولگرایان با مسئله گزینش احمدینژاد خیلی فاصله دارند؛ اما با توجه به فقدان محبوبیت چهرههای دیگرشان، هیچ بعید نیست یک روز مجبور شوند با وجود تمایل و حتی اعتقاداتشان، بروند سمت احمدینژاد؛ حتی اگر امروز او را نفی کنند.اگر عرصه کار و رقابت با روحانی بسیار حساس شود، شاید راهی برای آنان باقی نماند؛ البته در میان اصولگرایان شخصیتهایی هستند که تحت هیچ شرایطی (حتی خطر واگذاری مجدد پاستور به روحانی یا یک غیراصولگرای دیگر) حاضر نیستند با احمدینژاد همکاری کنند.
برای مثال افرادی مثل دکتر علی لاریجانی؛ اما برخی دیگر، بهویژه جبهه پایداریها، همچنان به احمدینژاد به عنوان یک اسوه و یک قهرمان مینگرند و بالاخره تعداد دیگری مانند رهپویان و ایثارگران (علیرضا زاکانی و ...) حاضرند خبط و خطاهای گذشته او را فراموش کنند و یک بار دیگر با او دستِ دوستی و ائتلاف بدهند؛ بنابراین نفس وسوسه بازگشت به قدرت باعث میشود بسیاری از اصولگرایان بلاهای هشت سال احمدینژاد، هم برای کشور هم برای خودشان را فراموش کنند و در برابر روحانی، حول احمدینژاد بسیج شوند.
اما مسئله مهم، شرایطی است که بازگشت احمدینژاد را محتمل میکند. این شرایط عبارتاند از القای حساس عدم موفقیت در عملکرد چهارساله آقای روحانی. ارزیابی عملکرد روحانی در تجزیهوتحلیل نهایی در دو وجه خلاصه میشود: سیاسی و اقتصادی. وجوه سیاسی روحانی برای اقشار و لایههای تحصیلکردهتر جامعه مطرح است و وجوه اقتصادی نیز برای لایههای دیگر.
آیا پیشرفت روحانی در عرصه سیاسی آنطورکه انتظار میرفت بوده است. شاید بتوان گفت عمدهترینِ مکان دانشگاههای کشور بوده است. روحانی آن فضای امنیتی را که بعد از حوادث ٢٢ خرداد ٨٨ در دانشگاههای کشور به وجود آمده بود کاملا تغییر داده است. بسیاری از تشکلهای مستقل دانشجویی ازجمله انجمنهای اسلامی بعد از آن رویدادها تعطیل شدند و فقط برخی تشکلهای خاص اجازه فعالیت در دانشگاهها داشتند. به موازات این تحولات، صدها دانشجو به کمیتههای انضباطی و سایر نهادهای مشابه احضار شدند یا از ادامه تحصیل برخی از آنها جلوگیری شد یا در بهترین حالت از آنان تعهد گرفته شد که وارد هیچگونه فعالیت سیاسی و حتی صنفی نشوند.
کمیتههای انضباطی فضای سنگینی در دانشگاهها برقرار کرده بودند و دانشجویان نگران بودند اگر در فعالیتهای سیاسی و صنفی دانشجویی مشارکت کنند، ممکن است برای ادامه تحصیل در مقطع بعدی با مشکل «گزینش» روبهرو شوند. روحانی و وزارت علوم آن، آن فضا را بهطورکلی از دانشگاههای کشور کنار زد. انجمنهای مستقل دانشجویی البته به صورت محدود جان گرفته و به راه افتادهاند. کمیتههای انضباطی به مقدار زیادی کمرنگ شدهاند و دانشجویان، نگران ورودشان به مقاطع بعدی تحصیلی، به واسطه گزینش نیستند. وضع مطبوعات هم بالنسبه بهتر از دوران احمدینژاد شده و در کل، فضای سیاسی کشور بازتر شده است؛ بنابراین اگرچه برخی خواستهها برآورده نشده؛ اما به نظر میرسد که بتوان نمره قبولی به روحانی در «درس سیاسی» داد.
پاشنه آشیل روحانی و چیزی که احتمال بازگشت «احمدینژاد» را جدی میکند، اقتصاد است. وضع اقتصادی کشور آنگونهکه باید مناسب نیست. اینکه چه میزان از این وضعیت ناشی از مدیریت دولت روحانی بوده بحثکردنی است؛ اما بههرحال وضع نامطلوب اقتصادی و تداوم آن باعث میشود احتمال برخاستن یک جریان پوپولیستی در طیف راست علیه روحانی جدی باشد. بدون ورود به جزء سیاست، کشور با چندین معضل اقتصادی اساسی روبهروست. بیکاری به بالای هفت میلیون رسیده. درِ کمتر خانوادهای را میتوان گشود که در آن دستکم یک فارغالتحصیل بیکار نباشد. مشکل فقط بیکاری نیست. آنچه وضعیت را وخیمتر میکند آن است که و هیچ روزنهای در انتهای تونل بیکاری به چشم نمیخورد. دولت یازدهم سال ٩٤ را با شش میلیون بیکار آغاز کرد و در پایان این سال رقم بیکاری بعضا بالای شش میلیون رفته بود و چشمانداز چندانی هم برای سال ٩٥ به چشم نمیخورد. بگذارید اینگونه بگویم: هیچ دلیل موجه یا واقعبینانهای وجود ندارد که امیدوار باشیم یک درصد قابلتوجهی از این هفت میلیون در سال ٩٥ برایشان کار پیدا خواهد شد.
رکود، معضل بعدی یا در حقیقت مادر همه مشکلات اقتصادیمان است. مانندِ بیکاری، نمره دولت روحانی در بهچالشکشیدن رکود خیلی درخشان نبوده و واقعبینانه گفته باشم، او در درس «خروج کشور از رکود» نمره بالایی نگرفته است. برای نشاندادن رکود نیازی به این نیست که انسان کارشناس اقتصادی باشد. بسیاری از صنایع کشور انبارهایشان پر از محصولات و تولیداتشان است و هیچ روزنهای هم برای فروششان وجود ندارد؛ زیرا خیلی از صنایع کشور به جای سه شیفت، دو شیفت یا حتی یک شیفته دارند کار میکنند؛ چون خریداری برای تولیداتشان وجود ندارد. درواقع آمار بالای بیکاری دلیل دیگری مبنی بر وجود رکود است. بزرگترین صنعت کشور، ساختمان است و کیست که نداند ساختمان یا مسکن در یک رکود بیسابقه به سر میبرد. اگر همچنان مقامات دولتی درصدد انکار رکود یا کماهمیت جلوهدادن آن باشند، میتوان همچنان دلیل دیگری ارائه داد. بودجه عمرانی مصوب کشور برای سالی که گذشت (٩٤) بالغ بر ٤٧ هزار میلیارد تومان بود. در ششماهه اول سال ٩٤ فقط هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان از این بودجه تخصیص پیدا کرد؛ یعنی کل اعتبارات عمرانی که در ششماهه اول سال ٩٤ هزینه شد، هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان بود؛ حتی اگر فرض بگیریم در ششماهه دوم در خوشبینانهترین حالت، همین مقدار هزینه شود، در آن صورت کل بودجه عمرانی تخصیصیافته در سال ٩٤ اندکی بیشتر از ١٧ هزار میلیارد تومان نمیشود.
چرا به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان برای بودجههای عمرانی کشور در سال ٩٤، دولت کمتر از نصف آن را تأمین کرده است؟
پاسخ به این سؤال ما را میرساند به معضل اقتصادی دیگر دولت روحانی: نداشتن نقدینگی!
با وجود دریافت بخشی از پولهای بلوکهشده ایران در یکی، دو ماه پایانی سال ٩٤، دولت روحانی با میراث مانده از دولت احمدینژاد، بهشدت به پیمانکاران بدهکار است و پول هم ندارد. همانطورکه همه ما وقتی بدهکار هستیم و مقروض، از خیلی از برنامههای دیگرمان صرفنظر میکنیم، دولت یازدهم نیز مجبور شده تا برای انجام خیلی از برنامههایش دست نگه دارد. اینکه به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی، کمتر از ٢٠ هزار میلیارد تومان هزینه میکند، به دلیل آن است که دولت پول ندارد. کمتر سازمان، نهاد، بنیاد، اداره، پیمانکار، تولیدکننده، توزیعکننده و ... را میتوان سراغ گرفت که از دولت طلبکار نباشد؛ حتی برخی سازمانها و وزارتخانههای دولتی در پرداخت حقوق و مزایا و اضافهکاری به
کارکنانشان با مشکل روبهرو هستند. دکتر طیبنیا، وزیر اقتصاد و دارایی، اواخر سال گذشته اعلام کرد دولت بیش از ٥٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
نیاز به گفتن نیست که با این بدهی سنگین، انتظار سرمایهگذاری و ریختوپاش برای کارهای عمرانی و توسعه و در نتیجه خروج از رکود و ایجاد اشتغال، یک حسرت و آرزو بیشتر نخواهد بود؛ حتی با نرخ تورم رسمی اعلامشده در حدود ١٥ درصد، دولت رسما اعلام کرده ایجاد یک شغل جدید بین ٣٠ تا ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد. میتوانیم ضرب و تقسیم کنیم که برای شاغلشدن هفت میلیون نفر، چطور دولت باید هزینه کند. از سوی دیگر هیچ چشماندازی هم برای افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی مجسم نمیشود. اگر آهستهترشدن رشد اقتصادی چین که از اواخر سال ٩٣ اتفاق افتاد، ادامه پیدا کند، همچنین صادرات نفت شیل آمریکا و بالاخره رکود نسبی فعلی اقتصاد جهانی، در آن صورت نهتنها چشماندازی برای بالارفتن بهای نفت در سال ٩٥ وجود ندارد؛ بلکه ممکن است از ٣٠ دلار فعلی هم پایینتر بیاید و به ٢٥ دلار در هر بشکه هم برسد؛ یعنی کمتر از یکسوم متوسط صنعت نفت در دوران «احمدینژاد»؛ البته دولت تأکید میکند ما برای نفت بشکهای ٢٠ دلار هم خودمان را آماده کردهایم یا برخی دیگر از مسئولان شعار «اقتصادی بدون نفت» میدهند؛ اما در عمل وقتی درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا میکند، از یک سو هزینههایی مانند بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، سرمایهگذاریهای سنگین توسعه، بودجههای عمرانی و ... خود را نشان میدهد و بودجه این بخشها هم ناگزیر کاهش پیدا میکند و از سوی دیگر، بدهیهای دولت زیادتر میشود و بالاخره آمار بیکاران هم نهتنها پایین نمیآید، بلکه بالاتر هم میرود.
همه اینها یک طرف، پرداخت یارانه فلهای به نزدیک به ٧٥ میلیون نفر هم یک طرف. از میان همه مصیبتهای دو دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، پرداخت یارانه فلهای از همه بدتر بود. در طول تاریخ اقتصادهای مدرن، از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم به این سو، چنین پدیدهای سابقه نداشته است که یک دولت، به این صورت به همه مردمش، یک مقدار ثابت در ماه بپردازد.
خانوادهای که درآمدشان در ماه ٥٠٠ یا یک میلیون تومان است، به اعضای آن ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان پرداخت میشود و خانوادهای هم که درآمد آنها سه یا پنج میلیون تومان در ماه است، همان مبلغ را دریافت میکنند. چنین پدیدهای از زمان «آدام اسمیت» تاکنون بیسابقه بوده است. در اینکه درصد قابلتوجهی، ازجمله در روستاها و اقشار و لایههای شهری که درآمدی ندارند، یارانه برایشان اهمیت دارد، تردیدی نیست؛ اما سؤال اساسی این است که در مقابل آن درصدی که دریافت یارانه برایشان بسیار مهم است، چه درصدی این مبلغ برایشان عددی و رقمی نیست؟ و بدبختی آن است که در وضعیت فعلی، آنان که واقعا مستحق دریافت یارانه هستند، ناراضی هستند -چون مبلغ یارانههای نقدی خیلی کم است- هم میلیونها نفر که نباید یارانه بگیرند و آن را دریافت میکنند هم مانند آنها از این مبلغ راضی نیستند!
در جوامع توسعهیافته به کسانی که نیاز ندارند، یارانه نمیدهند و در مقابل، بخشی از آن را میدهند به افرادی که واقعا کمدرآمد هستند، بخشی دیگر را صرف بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، محیط زیست، توسعه حملونقل عمومی، ایجاد رفاه بیشتر و ... سایر امور عامالمنفعه میکنند. ما به همه یارانه میدهیم. به کسی که خیلی بیشتر از ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان نیاز دارد، همین مقدار را میدهیم و به کسی هم که اصلا نیاز ندارد باز همین مقدار را میدهیم. در اواخر سال ٩٤، پرداخت یارانه به مرز ماهی چهار هزار میلیارد تومان در ماه رسید؛ یعنی پنج ماه بودجه یارانه، برابر است با کل بودجه عمرانی در سال ٩٤. یا برای آنکه متوجه شویم یک ماه پرداخت یارانه چه میزان است، آن را میتوانیم با بودجه سالانه محیط زیست هم مقایسه کنیم که سال گذشته ٢٧٤ میلیارد تومان بود.
کد خبر: ۹۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
سرمربی اسبق تیم ملی گفت: این ظلم بزرگی است که تا هر رئیسجمهوری کنار میرود به او حمله می کنند و میخواهند تخطئهاش کنند در حالی که وقتی آن فرد هنوز نرفته کسی اظهار وجود نمیکند.به گزارش آوای رودکوف ، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران پاسخ هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال در دوره محمد دادگان را داد.
محمد مایلی کهن در گفتگویی اظهار داشت: متاسفانه و شاید هم خوشبختانه آقایان عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال در دوره آقای دادگان بیانیه ای را علیه من صادر کردند که جا دارد امروز به صحبت های آنها پاسخ بدهم. این افراد چند ماه قبل نیز بیانیه ای علیه من منتشر کردند که بنده پاسخی ندادم اما امروز اگر به صحبت های آنها جوابی ندهم تصور می کنند که من ترسیده ام. این افراد به نوعی عنوان کرده اند که بنده بابت رای به آقای احمدی نژاد کاسبی کرده ام، گفته اند که آقای مایلی کهن بابت رای خود چقدر دریافتی داشته ای؟! پس مستحضر هستیم که بنده شروع کننده نبوده ام، بعضا عده ای از من ایراد می گیرند که تو چرا دائم انتقاد می کنی. ولی بنده سعی می کنم که در این مسایل شروع کننده نباشم.
وی در ادامه افزود: من صحبتی را کردم و گفتم هیات رییسه فدراسیون دادگان سیاسی ترین هیات رییسه تاریخ چه قبل و چه بعد از انقلاب بوده است. این حرف کجایش بد بود، مگر اینگونه نبوده است. دلایل خودم را هم عنوان کردم این افراد نهایتا می توانستند با ذکر دلایلی پاسخ صحبت های مرا بدهند و بگویند ما سیاسی نبودیم. البته سوال این است که اگر شما سیاسی نبودید پس پست قائم مقامی فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ورزشی است؟ آیا پست سخنگویی وزارت امورخارجه و پست سفیری در کشورهای مختلف مثل امارات و فرانسه سیاسی نیست؟ آقایان بهتر بود پاسخ این صحبت ها را می دادند. دیگر بچه دو ساله هم می داند که این پست ها سیاسی است حالا چرا به آقایان برخورده من نمی دانم.
سرمربی اسبق تیم ملی اضافه کرد: ببخشید، مجبورم بگویم آقایان محترم پس شما فوتبالی بودید و ما سیاسی هستیم. بنده که از سال 54 عضو تیم پرسپولیس شدم و در آن مقطع 10هزار تومان با ماهی 1500 تومان پول گرفتم که البته بعد از دو بازی شد ماهی 2هزار تومان و قرارداد بعدی ام دو ساله و مبلغش 80هزار تومان بود، فوتبالی نیستم و این افراد ورزشی و فوتبالی هستند. انگار این آقایان به دلیل پست های سیاسی که داشته اند خیال می کنند در همه امور متخصص هستند. در واقع منی که پوست و خونم از ورزش بوده باید مرئوس اینها شوم و آنها رییس من. حالا بماند که آقای شجاعی برهان معاون وزیر بازرگانی بوده و آقای سازگارنژاد نماینده مجلس اسلامی از فارس. اینها هیچکدام سیاسی نیستند. بعد هم عنوان می شود که این افراد در هیات رییسه حضور داشتند تا برای فوتبال درآمدزایی کنند انگار پول ها را از جیب خودشان آورده اند. متاسفانه بنای کار غلط است و اگر درست بود هیچکسی نمی توانست بر سر فوتبال منت بگذارد. فوتبال در تمام دنیا کاری سوپراقتصادی است. در بدترین شرایط اقتصادی کشورها فوتبال درآمدزایی می کند.
مایلی کهن اظهار داشت: بارها گفته ام که بنده در هیچ مقطعی عضو باند و گروه و دسته ای نبوده ام. شما می توانید تحقیق کنید و ببینید بنده حتی عضو دو انجمن به نام های فارغ التحصیلان مدرسه عالی ورزش و دانشجویان تربیت بدنی نیستم. آقایان گفته اند که در زمان احمدی نژاد مایلی کهن امتیاز گرفته است. حالا خوب است که خودشان هم گفته اند که من در آن مقطع چند روز بیشتر سرمربی تیم ملی نبودم. علتش هم این بود که من به دنبال کارهای اقتصادی نبودم. سرمربی تیم ملی اگر اهل معامله و بده بستان باشد می تواند سوپربیزینس داشته باشد. این آقایان چون خودشان از جاهای مختلف و براساس پست هایی که داشته اند منتفع شده اند تصور می کنند من هم اینگونه عمل می کنم. بنده در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی سرمربی تیم ملی بودم در همان زمان سرمربی تیم ملی داخل سالن شدم. آیا آن زمان هم احمدی نژاد بود؟ این ظلم بزرگی است که تا هر رییس جمهوری کنار می رود به او حمله می کنند و می خواهند تخطئه اش کنند در حالی که وقتی آن فرد هنوز نرفته کسی اظهار وجود نمی کند. ببخشید، آقایان محترم ظاهرا شما کاپیتان پرسپولیس بودید و 14 سال پیراهن این تیم را بر تن داشتید و بنده اصلا ورزشی نبودم. سوال این است که چرا هیچوقت امثال ما نمی توانیم سفیر، رایزن و کاردار در کشوری شویم. شماها اجازه این کار را به ما نمی دهید اما خودتان بدون تخصص وارد حوزه تخصصی ما شده اید و نامحترمانه عنوانی می کنید مایلی کهن چقدر بابت رای به احمدی نژاد گرفته است.
مدیر فنی سابق تیم فوتبال امید بیان داشت: از آقای آصفی می پرسم. شما سفیر ایران در امارات بودید، کشوری تجاری چقدر از تجار آنجا پول گرفتید، چه تعداد از اقوام و آشنایان خود را به آنجا بردید و معاملات تجاری انجام دادید؟ خیال نکنید ما ورزشی ها فقط زیر توپ می زنیم. دو، دوتا چهارتا حالیمان می شود. نمی خواستم حرمت ها تا این حد از بین برود، ولی اقای آصفی شما دارید از ورزش سوءاستفاده می کنید نه من که قبل از انقلاب بازیکن پرسپولیس بودم و به تیم ملی دعوت شدم. مایلی کهن اگر امتیازگیر بود راه های امتیازگیری را هم دنبال می کرد، راهی که بلد است و شما در خواب هم نمی بینید. خداراشکر که دنبال این کارها نرفتم و سعی کردم کمتر از رانت استفاده کنم به همین دلیل است که زبانم دراز است.
وی تاکید کرد: جناب آقای سردار یعقوبی عضو هیات رییسه همان فدراسیون بوده اند. جناب سردار خداراشکر ما در مملکت مان قانون های خوبی داریم که البته خیلی از آنها اجرا نمی شود. بنده استدعا دارم در رابطه با من و شماها قانون معروف از کجا آورده اید را اجرا کنند. بنده ترسی ندارم و از این موضوع استقبال می کنم. همه دارایی من با سند و مدرک مشخص است. قبل از انقلاب یک خانه داشتم و سال 61، 62 در خیابان گرگان یک مغازه ورزشی. جنس های مغازه ام را هم براساس قیمت تعاونی می فروختم که همه به من می خندیدند. اینکه شما بخواهید فرافکنی کنید و مرا متهم به این نمایید که چون به احمدی نژاد رای داده ام، امتیاز گرفته ام صورت مساله را پاک نمی کند. خواهش می کنم بنده را مثل خودتان نپندارید.
مایلی کهن افزود: خنده دار است که این افراد مدعی می شوند بهترین فدراسیون قبل و بعد از انقلاب را داشته اند، آنقدر این آقایان، مدیر، کاربلد، مدبر و دیپلمات بودند و به امور انتظامی آشنایی داشتند که در بازی ایران – ژاپن مقدماتی جام جهانی آن فاجعه رخ داد. آقایان وقتی دیدند از بازی تیم ملی استقبال چشمگیری نمی شود ناگهان با تصمیمی خلق الساعه طبقه دوم آزادی را رایگان اعلام کردند و ازدحام جمعیت متاسفانه موجب شد 7 نفر از تماشاگران عزیزمان جانشان را از دست بدهند. آیا این دروغ است؟ اگر به تمام ادوار فوتبال ایران نگاه کنید حادثه ای به این ناگواری نبوده است که 7 نفر به خاطر یک تصمیم غلط جانشان را از دست بدهند. مگر سردار یعقوبی قائم مقام فرماندهی نیروی انتظامی نبود؟
پیشکسوت فوتبال ایران خاطرنشان کرد: شما بروید و بپرسید من دنبال امتیاز بوده ام یا آنهایی که هنگام اعزام تیم ملی به جام جهانی 2006 آلمان خودشان و خانواده هایشان را با هزینه های کشور به آنجا رساندند؟ شما می توانید از سردار محمدی بپرسید که آیا ایشان با من تماس نگرفت و برای اعزام به جام جهانی پاسپورتم را نخواست؟ بنده به سردار محمدی گفتم من همین جا در کشورم راحت تر هستم و اگر می خواهید 3، 4 میلیون تومان برای اعزام من هزینه کنید آن را به یک زوج جوان که می خواهند ازدواج کنند بدهید. حالا من از احمدی نژاد امتیاز گرفته ام یا این آقایان از افراد دیگر؟ با صدای بلند می گویم بنده آقای احمدی نژاد را دوست داشتم و حالا هم دوست دارم اما هیچ زمان در گروه و حزب ایشان نبودم و هر وقت هم کار اشتباهی از ایشان دیدم نفر اولی بودم که صدایم درآمد ولی اینگونه هم نیستم که سفید سفید یا سیاه سیاه به مسایل نگاه کنم. حالا هم چون آقای احمدی نژاد نمی تواند از خودش دفاع کند همه برای او شمشیر از رو بسته اند. ما باید حقایق را بگوییم. به نظر من کاری که احمدی نژاد پیرامون بحث مسکن مهر انجام داد کاری بزرگ بود و موجب شد طیف ضعیفی از جامعه صاحب خانه شوند. بنده اغلب به روستاهای مختلف گیلان سر می زنم. خودم هم روستایی هستم. می بینم که چه خانه هایی با طرح مقام سازی خانه ها که از سوی دولت اجرا شد شرایط خوبی پیدا کردند. یک میلیون و 500هزار خانه روستایی با آن طرح مقام شد تا شکر خدا دیگر شاهد این نباشیم که با زلزله ای سه، چهار ریشتری تعداد زیادی از هموطنان مان جانشان را از دست بدهند.
مایلی کهن در پایان اذعان داشت: آقایان بنده هم می توانستم از راه های مختلف به امتیازات ویژه ای برسم، بروم مجوز ورود پورشه و مازراتی بگیرم و هزار کار دیگر. ضمنا این آقایان نتایج تیم ملی دوره بنده را هم در نظر بگیرند و هر وقت کسی آن نتایج را کسب کرد بیاید و جایزه بگیرد. آقایان سیاسی فکر نکنند چون دیپلمات بوده اند ما چیزی حالی مان نمی شود و پشت کوه درس خوانده ایم. ما هم یک مقدار درس خوانده ایم ضمن اینکه کار ما در فوتبال بسیار تخصصی تر از کار آقایان در دیگر حوزه هاست.
منبع: خبرگزاری نسیم
کد خبر: ۹۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۳
امام جمعه موقت تهران گفت: نمیخواهم قضایای تلخی که در انتخابات اتفاق افتاد را دوباره تکرار کنم، زیرا حضور یک میلیون و 300 هزار نفری مردم استان کرمان در انتخابات این تلخیها را جبران کرد.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ، آیتالله سیداحمد خاتمی امشب در آیین سوگواری حضرت زهرا (س) در محل حسینیه ثارالله اظهار داشت: حضرت فاطمه (س) 18 بهار را بیشتر ندید، اما تا ابدیت درسهای زندگی را به ما آموخت.
وی بیان داشت: حضرت زهرا (س) سه دوره زندگی دارد، دوره نخست شامل کودکی و دوره دوم شامل زندگی خانوادگی است و دوره سوم هم شامل 75 یا 95 روزه بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (ص) میشود که این دوره درسهای بسیاری را به همراه دارد.
نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: حضرت صدیقه طاهره (س) نخستین رهرو و شیعه امام علی (ع) است و فاطمه (س) ولایتمداری را در این مدت کوتاه آموخت و این را نیز آموخت که ولایتمدار و ولایتشعار کیست.
خاتمی ادامه داد: امیرالمومنین علی (ع) از نگاه حضرت زهرا (س) «ولی» بود آنچنان که پیامبر اکرم (ص) هم «ولی» بود.
وی خطاب به جوانان عنوان کرد: این درس را از مکتب حضرت فاطمه (س) بگیرید و با حجت شرعی حرکت کنید، زیرا دامهای زیادی در مسیر شما است و هر روز پرچم یک حزب، گروه و یا جبهه بلند میشود و باید زیر پرچمی بروید که حجت شرعی است و آن فقط پرچم ولایت است.
خاتمی تاکید کرد: حضرت زهرا (س) این درس را داد که در فضای غبارآلود و تیره و تار، نه غبارآلود شوید و نه راه را گم کنید و ببینید، ولایت چه مسیری را مشخص کرده و آن مسیر حق، درست و شرعی است.
وی اظهار داشت: بعضیها به صورت مقطعی و موسمی، ولایی هستند همان طور که بعضیها در دینداری، مقطعی هستند و در رمضان و عاشورا خیلی مذهبی میشوند، دستشان درد نکند، اما انسان باید همیشه ولایی و دیندار باشد.
امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: فاطمه (س) در این دوره 75 یا 95 روزه یک آن از حضرت علی (ع) جدا نشد و ولایتمدار بود و همیشه ولایی بودن مهم است.
خاتمی اضافه کرد: بعد از پیامبر اکرم (ص) سلام و درود بر ایشان مُد بود، اما سلام افرادی حقیقی بود که همراه حضرت علی (ع) شدند، افراد زیادی در زمان پیامبر اعظم (ص) ولایی بودند اما بعد پیامبر راه ایشان را رها کردند و ریزش داشتند.
وی ابراز داشت: در تاریخ انقلاب اسلامی هم کسانی در یک مقطعی در مجلس شورای اسلامی گفتند، کسانی که منکر ولایت مطلقه فقیه باشند، کافر هستند و امام خمینی (ره) برای مجلس نامه نوشت و گفت، غلو نکنید و ولایتفقیه را همسنگ با ولایت معصومین (ع) نگیرید، اما یک روز هم همین جماعت در فتنه 88 در برابر ولایت شمشیر از رو کشیدند.
این نماینده مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: حضرت فاطمه (س) آموخت همیشه ولایی باشید، ولی دیروزتان امام راحل بود و ولی امروزتان هم آیتاللهالعظمی امام خامنهای است.
خاتمی تصریح کرد: حضرت زهرا (س) آموخت، جوزده و موجزده نشوید و اگر یک روز موج خانه، فامیل و یا اقوام شما موج غیرولایی شد، نگویید، خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو، بلکه بگویید، خواهی نشوی رسوا، همرنگ حقیقت شو و خواهی نشوی رسوا، همرنگ دیانت شو.
وی افزود: حضرت فاطمه (س) آموخت اگر زیر این آسمان فقط یک علی باشد و یک فاطمه، این فاطمه خودش را فدای علی میکند و ولایتمداری یعنی فاطمه (س).
خاتمی ابراز داشت: ولی، حجت شرعی است و باید همیشه ولایتمدار باشیم و فضای ضد ولایت تاثیری نگذارد و اگر نظام ما حق نیست آیا نظام سعودیهای وحشی، آدمکش و طفلکش حق است.
وی در همین زمینه ادامه داد: اگر نظام ما حق نباشد آیا نظام ترکیه حق است که پایگاه داعش است، داعش در ترکیه دفتر دارد و بازارچه مرزی برای داعشیهای آدمکش درست کردهاند.
امام جمعه موقت تهران تاکید کرد: تردیدی نباید کرد پرچمی که امروز در نظام جمهوری اسلامی برافراشته شده، پرچم حق است و زیر این پرچم رفتن در حقیقت زیر پرچم صاحبالزمان (عج) رفتن است.
خاتمی عنوان کرد: نگاه ما برای ولیفقیه این نیست که ولیفقیه فقط رهبر سیاسی است بلکه آن را جانشین امام زمان (عج) میدانیم.
وی ادامه داد: گفتمان ولایت، گفتمان اخلاق، دین و پایبندی به ارزشهای دینی است و این گفتمان است که دروغ نگویید و حتی به دشمن خود هم دروغ نبندید.
نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری افزود: نمیخواهم قضایای تلخی که در انتخابات اتفاق افتاد را دوباره تکرار کنم، زیرا حضور یک میلیون و 300 هزار نفری مردم استان کرمان در انتخابات این تلخیها را جبران کرد.
خاتمی همچنین تخریبهای صورت گرفته در دوران انتخابات علیه خود را بیسابقه خواند و اضافه کرد: با محبتی که شما مردم کرمان به ما کردید و با 702 هزار رای شما آن تلخیها رفت و انتخابات تمام شد، اما دین، اخلاق و ارزشها تمام نشدند.
وی یادآور شد: رادیو آمریکا مدام پیام میداد به سید احمد خاتمی رای ندهید و تحلیلگران بیبیسی مدام میگفتند به خاتمی رای ندهید، این مایه افتخار بنده است و معنایش این است که من به سیبل زدهام و دشمن را به خوبی شناختم.
امام جمعه موقت تهران بدون ذکر نام از فرد و یا افراد، گفت: برادر عزیزی که در فضای مجازی حضور داری، تو چرا از صدای روباه پیر استعمار پیروی میکردی.
خاتمی با خوانش این شعر ناهید یوسفی که «هر کس به طریقی دل ما میشکند، بیگانه جدا، دوست جدا میشکند، بیگانه اگر میشکند، حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا میشکند»، گفت: من حتی اگر روحانی و سید نبودم، مسلمان که بودم این همه تهمت برای چیست و آیا اصلاح، این است.
وی اظهار داشت: گفتمان مقام معظم رهبری، گفتمان اخلاق است، اگر فردی را قبول نداری به وی رای نده، چرا تهمت میزنی زیرا این گفتمان، گفتمان ضدولایت است.
خاتمی تصریح کرد: جامعه باید آکنده از دین و اخلاق باشد و تهمت و تخریب در شأن منش فاطمی و حسینی نیست.
وی همچنین گفتمان وحدت را مورد تاکید قرار داد و ابراز داشت: وحدتی مدنظر است که محور دارد و محورش ولایت و گفتمان ولایت است.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه وحدت باید حول محورهای مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری باشد، ادامه داد: ما طرفدار وحدت هستیم، زیرا دین ما طرفدار وحدت است.
خاتمی با ابراز رضایت از مشارکت مردم در انتخابات و وحدت ایجاد شده در این دوران اظهار داشت: در بهترین شرایط 50 درصد در انتخابات پارلمانی کشورهای غربی شرکت میکنند و در انتخابات هفتم اسفند 62 درصد از واجدان شرایط پای صندوق رای آمدند.
وی از سخن مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه حتی اگر نظام را هم قبول ندارید، بیایید و رای دهید زیرا به مصلحت شماست، خاطرنشان کرد: در این عرصه وحدت کامل حاصل شد و مردم پای صندوقهای رای آمدند.
امام جمعه موقت تهران همچنین از دو قطبی کردن تهران و استانها به عنوان یکی از توطئههایی نام برد که همه باید در برابر آن بایستند و تاکید کرد: یکی میگوید، توسعه سیاسی تهران 100 است، توسعه سیاسی مراکز استانها 50 و شهرستانها 30 است و از یک طرف یکی میگوید تهرانیها اهل کوفه هستند و هر دو غلط است و تهرانیها، انقلابی هستند.
خاتمی اضافه کرد: فهم و شعور سیاسی همه مردم ما بالاست و نباید این طور باشد که اگر در کرمان کاندیداهای جناح ما رای میآورد، توسعه سیاسی 100 میشد، اما کاندیداهای جناح ما رای نیاورند، توسعه سیاسی آنها 50 میشود، این به معنای شهروند شماره یک، دو و سه است و همه کسانی که در این مملکت هستند، شهروند شماره یک، دوستداشتنی و تجلیلکردنی هستند.
وی ادامه داد: خیلی باید مراقب باشید، جامعه را دو قطبی یا چند قطبی نکنید، ما همراه ولایت هستیم و مردم خود را دوست داریم چه به ما رای بدهند و چه به ما رای ندهند.
خاتمی اضافه کرد: هر کس پای صندوق آمده و رای داده است، دستش درد نکند زیرا به نظامش اعتماد کرده است.
وی با اشاره به گفتمان نفرت از استکبار بیان داشت: بعضیها فکر میکنند، اگر به غرب نزدیک شدیم و روابط برقرار کردیم، ایران، گُل و بلبل میشود، اما مقام معظم رهبری فرمودند «ما مخالف رابطه با غرب نیستیم، بلکه مخالف رابطه با آمریکا و رژیم صهیونیستی هستیم و آنهایی که با غربیها مذاکره میکنند، بدانند غربیها یک روز خیر به این کشور نرساندهاند».
امام جمعه موقت تهران اظهار کرد: پای غربیها از نیمه دوم حکومت قاجاریه به ایران باز شد و تا به امروز نشده است یک روز دست از دشمنی با این ملت بردارند.
خاتمی با اشاره به روی کار آوردن رضاخان و محمدرضا پهلوی توسط انگلیسیها اضافه کرد: محمدرضا را آمریکاییها روی کار نگه داشتند و در سالهای بعد از انقلاب اسلامی نیز توطئهها بر علیه ایران ادامه دارد.
وی همچنین از توطئه غربیها در زمینه انرژی هستهای ایران سخن به میان آورد و تصریح کرد: قصه آزمایش موشکی مطلقا در قرارداد برجام نیست و این موضوع در قطعنامههای تایید نشده از سوی ایران هست که چرت و پرت است.
خاتمی خاطرنشان کرد: با آزمایشهای موشکی میخواهیم به ملت ایران بگوییم اگر روزی رژیم صهیونیستی خواست به شما نگاه چپ کند، تلآویو و حیفا با این موشکها با خاک یکسان میشود.
امام جمعه موقت تهران بیان داشت: گفتمان نفرت از استکبار را هم مقام معظم رهبری مطرح میکند و این ریشه در قرآن دارد.
خاتمی با اشاره به گفتمان مقاومت ابراز داشت: شاه مدام دولت عوض میکرد، اما امام فرمود «فریب اینها را نمیخوریم» و با رهبری امام، سازش نکردیم، زیرا از تنور سازش هیچ آبی گرم نشده است، نمیشود و نخواهد شد.
وی متذکر شد: دنیای غرب میداند ما بمب اتم نداریم و موشکهای ما اخلاقی عمل میکند، اما تمام حرفشان این است که نظام دینی نباشد.
خاتمی همچنین گفتمان ضدیت با فتنه را یکی دیگر از گفتمانهای ولایت برشمرد و تصریح کرد: این را عالم و آدم و دوست و دشمن میدانند که دل رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه خون است و حتی ایشان فرمودند «پیش خدا هم از اینها شِکوه خواهم کرد».
وی اضافه کرد: در سال 88 انتخابات آزاد صورت گرفت، اما افرادی نانجیبانه انتخابات را زیرسئوال بردند، در انتخابات سال جاری یک لیست در تهران رای نیاورد، اما اکثر آنها مصاحبه کردند و گفتند ما تابع قانون هستیم.
خاتمی با اشاره به اینکه «فتنه» خط قرمز رهبری است، بیان کرد: رئیس خبرگان رهبری در تهران رای نیاورد و گفت «از کسانی که به من رای ندادند تشکر میکنم، زیرا این بار از دوشم افتاد» و این یعنی برخورد نجیبانه اما بعضیها یک کشور را به آتش میکشیدند به دلیل اینکه رای نیاوردهاند.
وی از گفتمان تقویت افراد متدین و حزباللهیها هم سخن گفت و ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند «به افراد متدین و کسانی که به داد مملکت میرسند، افراطی و تندرو نگویید و جدول دشمن را پر نکنید».
نماینده مردم استان کرمان در مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: از عجایب قصه این است که بعضیها یک بار کلمه فتنه و بصیرت را نگفتند با اینکه رهبری 200، 300 بار این کلمات را تکرار کردند.
خاتمی در همین زمینه گفت: میگفتند، افراطیهای آمریکا و ایران نمیخواهند مسائل هستهای رفع شود و این در حالی است که صهیونیستها، افراطیهای آمریکا هستند.
وی ادامه داد: ما ملاک را رهبری میدانیم و هر کس با این خط همراه بود، معتدل است و آنهایی که در فتنه 88 مقابل رهبری ایستادند تندرو و افراطی هستند و برای اینکه فرار به جلو داشته باشند به افراد متدین میگویند، تندروی افراطی و اینکه آمریکا و انگلیس این حرف را میزند شما چرا همصدا و همزبان با آنها میشوید.
خاتمی با اشاره به گفتمان مراقبت از نفوذ اظهار داشت: مقام معظم رهبری، نفوذ را معنا کردند و فرمودند «مسئولان یکی از اهداف نفوذ هستند برای اینکه تصمیمی را بگیرند که بیگانگان میخواهند و یک هدف نفوذ هم مردم هستند تا ارزشهای انقلاب اسلامی، مقاومتها و ارزش شهادت رنگ ببازد».
نماینده مردم استان کرمان در مجلس خبرگان رهبری در پایان سخنان خود ابراز داشت: حضرت صدیقه طاهره (س) به ما آموخت گفتمان ولایت، گفتمان سعادت است.
منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۹۰۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
آوای رودکوف:زمين لرزهای به بزرگی 4 در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) آغاجاری، خوزستان را لرزاند
کد خبر: ۹۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲