در سالهاي اخير در زيرساختهاي فرهنگي از جمله در بخش عمران كارهاي خوبي انجام شد اما به فرموده مقام معظم رهبري، بخش فرهنگ مظلوم مانده است و انتظارات عرصه فرهنگ برآورده نشده است
کد خبر: ۱۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۸
آوای دنا-اسدا... ربانيمهر:در شهريور 1386 در ديدار هيأت دولت با رهبر معظم انقلاب اسلامي، رئيس جمهور گزارشي از عملكرد دولت ارائه دادند كه بسياري از اقدامات و كارهاي صورت گرفته از جمله در بخش اقتصادي بسيار خوب و حتي بعضي از اين اقدامات چون مسكن مهر، توسعه راهها، افزايش صادرات و ... در گذشته بيسابقه بوده وبارها رهبر معظم انقلاب به آنها اشاره نمودند، اما در اين ديدار رهبر معظم انقلاب به يك نكته مهم اشاره كردند و آن موضوع فرهنگ بوده است و در همين ديدار فرمودند: (واقعاً مسأله فرهنگ را دست كم نگيريد، خيلي از مشكلات جامعه ما با فرهنگسازي حل ميشود و ... از جمله كارهايي كه مسؤولان فرهنگي دولت خيلي به آن بپردازند و واقعاً يك دقيقه در آن فرو گذار نباشند اين است كه به فرهنگ عمومي جامعه و وسايل و ابزارهاي فرهنگي جهت و ارزش بدهند.)اما در حال حاضر كه شاهد ترافيك حضور كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري هستيم و هر روز اين افراد مصاحبههاي متعددي با رسانهها در مورد برنامههاي انتخاباتي خود دارند يكي از موضوعاتي كه از آن نامي برده نميشود و باز هم مظلوميت آن ادامه دارد بخش فرهنگ است، يكي از داوطلبان از افزايش يارانه تا 80 هزار تومان سخن ميگويد، يكي از گسترش تأمين اجتماعي سخن ميگويد، ديگري از كاهش اثر تحريمها ميگويد، ديگري از بيمه زنان خانهدار ميگويد، اما تاكنون نديديم كسي از توسعه و تعالي فرهنگ سخن بگويد، و اين نشانه جامع نبودن برنامههاي كانديداها و از طرفي سياسي بودن شخصيت آنها ميباشد در حالي كه يك رئيسجمهور بايد نگاه همه جانبه به همه مسائل در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و ... داشته باشد و به نظر ميرسد باز هم شاهد مظلوميت فرهنگ در دولت آينده خواهيم بود و اين يك مشكل جدي براي جامعه است كه بايد صاحبنظران و كارشناسان و فعالان عرصه فرهنگ به ميدان آيند و اين موضوع مهم را مطالبه كنند كه چرا در برنامههاي كانديداها توجه چنداني به مسائل فرهنگي صورت نميگيرد.نكته جالب توجه انتقادها از دولت نهم و دهم از سوي فعالان فرهنگي كشور در بخش مسائل فرهنگي در حالي صورت ميگيرد كه در دولت نهم و دهم به اندازه بسيار زيادي سالنها و مجتمعهاي فرهنگي ساخته شده ، همايشها، جشنوارهها و برنامههاي فرهنگي و حتي بعضي از آنها در سطح بينالمللي بوده اما آنچه مهم است اين است كه در بخش ارتقاي فرهنگ اسلامي و فرهنگ عمومي جامعه انتظارات برآورده نشده است كه بعضي مشكلات فرهنگي امروز موجود در جامعه وجود دارد، به هر حال بار ديگر اشاره ميكنيم به بعضي از سخنان رهبر فرزانه انقلاب در مورد اهميت فرهنگ، كه اين فرمايشات از جهات مختلف قابل تحليل است و ما در اينجا تنها به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:1 – مقوله فرهنگ از نظر تأثيرش در آينده يك ملت و يك كشور، با هيچ چيز ديگر قابل مقايسه نيست.2- استقلال يك ملت فقط با استقلال فرهنگي تأمين ميشود.3- فرهنگ مبدأ همه خوشبختيها و بدبختيهاي يك ملت است.
کد خبر: ۱۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۶
جمعی از معلمان و فرهنگیان فعال در عرصه آموزش و پرورش کشور با انتشار بیانیهای، از سیدمحمد خاتمی درخواست کردند به عنوان کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم حضور یابد.به گزارش ایسنا، در بخشهایی از این بیانیه آمده است:جناب آقای سید محمد خاتمی!!ما جمعی از معلمان و فرهنگیان فعال در عرصه آموزش و پرورش کشور، بدون مقدمه و تعارفات مرسوم از شما میخواهیم برای پیشگیری از زوال اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، به عنوان کاندیدا وارد میدان انتخابات ریاست جمهوری 92 شوید. ما نگرانیهای شما را میفهمیم و میدانیم که راه حضور شما پر از سنگلاخ و مانع و پیچهای تند است. میدانیم که جراحتهای انتخابات 88 هنوز التیام نیافته است. میدانیم که که با ورود شما به صحنه، از هرسو تخریبها و کارشکنیها آغاز میشود. اما این را هم میدانیم که در این شرایط حساس نمیتوان دست روی دست گذاشت و ناظر خاموش بود. دولت قانون، دولت اعتدال، دولت اخلاق و دولت تعامل همهجانبه با همه ارکان و قوای حاکم، نیاز کشور در زمان حاضر است و تشکیل چنین دولتی در این شرایط از شخصیت متعادل، پاک، اخلاقگرا و نجیب و دلسوزی مانند شما برمیآید.آنچه در این 8 سال بر فرهنگیان کشور به عنوان قشر تاثیرگذار و مرجع اجتماعی گذشت، حدیث مفصل و تجربهای است که شرح آن در این مختصر نمیگنجد.نگاه ما به صحنه سیاسی و اجرایی کشور واقعبینانه و دور از خیالبافی و قهرمانپروری است. فراموش نکردهایم در دوره هشتساله اصلاحات، فضایی انسانی و معقول برای تنفس فرهنگیان ایجاد شده بود و جایگاه معنوی معلم در مدرسه و اداره ارتقا یافت و زبان معلمان به انتقاد از دولت گشوده شد. معلمان با گرایشهای مختلف تشکلهای صنفی خود را تاسیس کردند و نقش معلم در مدرسه بیشترشد. از نظر مادی هم با وجود مشکلات اقتصادی و کمبود درآمدهای نفتی افزایش حقوقها متناسب با تورم بود.ما میدانیم که قبول مسوولیت اداره کشور و بازگرداندن اوضاع به روال عادی کاری بسیار طاقتفرسا و دشوار است و درست به همین دلیل است که سراغ شما آمدهایم. حضور شما شور و نشاط و امید را در اقشار وسیعی از مردم ایران به خصوص فرهنگیان بر میانگیزد. مطمئن باشید که ما شما را تنها نمیگذاریم.به گزارش ایسنا، همچنین جمعی از مدیران و فعالان سیاسی با ارسال نامهای خطاب به خاتمی، از وی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دعوت کردند.در بخشی از این نامه آمده است: امضاکنندگان این نامه چهرههای آشنایی در عرصه مدیریت و خدمت در سالهای دور و نزدیک هستند. افتخار ما این است که در طول انقلاب اسلامی و در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی توفیق پیدا کرده ایم تا توان و تلاش خود را برای بهروزی و رفاه و سعادت مردم عزیز ایران به کار گیریم. انگیزه ما در این سیر آرمان های بلند امام (ره) و جمهوری اسلامی بوده است که بطور خلاصه در قالب استقلال، آزادی و پیشرفت تجلی پیدا کرده است.در ادامه این نامه با اشاره به برخی مشکلات کشور آمده است: اینک ما ماندهایم و نگرانی از آینده؛ دغدغهای که نه عامل انفعال و سکوت و بیعملی بلکه مایه تحرک، جنبش و امید در ما میشود. ما نه به خارج دلخوش کردهایم و نه به آنها ذرهای اعتماد داریم که هرجا منافع آنها ایجاب کند هیچ اصلی برای آنها معتبر نیست. ما بر این باور هستیم که عرصه های سرنوشت سازی کشور میدان عشق بازی و فداکاری است و چه میدانی مهمتر از میدان انتخابات ریاست جمهوری؟نگارندگان این نامه با اشاره به حوادث انتخابات سال 88 آوردهاند: هزینه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آن قدر سنگین بوده است که دو طرف ماجرا را بر آن دارد تا با پختگی و دوراندیشی و با عبرتگیری و درسآموزی از تجربیات قبلی، صفحه جدیدی در تاریخ کشور گشوده و رقابتها مخرب و سیاستهای مخرب و نگرشهای ویرانگر، جای خود را به همدلی و اعتماد، راهبردهای نجاتبخش و دیدگاههای سازنده بدهد. باید فداکارانه و ایثارگرانه وارد میدان شد و از موانع نترسید. این میدان عرصه هنرنمایی انسانهای پاک، مدیر و مدبر معتقد به خرد جمعی و کارِ کارشناسی است. مردان و زنانی که قانون، اصل و ملاک باشدس باشد و قانونگرایی هستی و مرام آنها؛ مردانی که تجربه موفق در بیرون بردن کشور از بحرانهای مختلف داشته باشند و نام آنها در عرصه بینالمللی بدرخشد.در ادامه این نامه تصریح شده است: امروز رقابت ریاست جمهوری رقابت بین دو جناح یا سلیقه نیست که برد یا باخت در آن به معنای ماندن یا رفتن یک جناح سیاسی باشد، بلکه به مثابه تلاش برای نجات کشور از مشکلات سهمگین است که انشاءالله حاصل خواهد شد. حتی اگر چنین نشود رواست که همه ما تمام حیثیت و آبروی خود را برای این مهم بگذاریم و به تأسی از اولیای کرام خود از همه چیز بگذریم تا آنچه را حق میدانیم یاری کنیم و در نزد خدای متعال و مردم شریف ایران رو سفید باشیم.در بخش دیگری از این نامه خطاب به خاتمی آمده است: بر اساس آنچه آمد، ما از حضرتعالی مصرانه میخواهیم در این صحنه مردم را تنها نگذارید و به عنوان نماد اخلاق و قانونگرایی، اعتدال و میانهروی، مردمباوری، مصلح و انقلابی، کاردان و باورمند به حاکمیت کارشناسان زبده، دارای برنامه برای برونرفت کشور از وضعیت فعلی پای در میدان نهید. ما مطمئن هستیم خداوند بزرگ این ملت فداکار و مجاهد در راه خود را تنها نخواهد گذاشت و شما را که امروز بحمدالله از محبوبترین چهرههای این مرز و بوم هستید یاری خواهد کرد.
کد خبر: ۱۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۴
وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی تنها مختص کشور ما نیست و بیشتر کشورهای دنیا با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند
کد خبر: ۱۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۲۴
دكترابراهيم كارخانه اي نماينده مردم همدان وفامنين درمجلس شوراي اسلامي درنامه اي به دكتراحمدي نژاد رئيس جمهورخواستار اصلاح قانون امروزي چك درجامعه باهدف جلوگیری ازبرخي نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی در جامعه شده است .
کد خبر: ۱۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۱
اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.
کد خبر: ۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۱
اوای دنا:چاپلوسي از ديگران، کاري ناشايست و سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست.
تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است. ريشه اصلي و چاپلوسي و ستايش نابجا، حقير بودن شخصيت فرد است. بدين ترتيب، کسي که احساس کمبود در خود نمي کند، هرگز لب به چاپلوسي تأييد نادرست ديگران نمي گشايد.چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند.بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد هر انساني با تعريف و تمجيد موافق است او آهسته آهسته احساس غرور کاذب نموده و خود را منجي جامعه مي داند. رفته رفته و با تکرار اين گونه رفتارها از سوي افراد متعدد، آن فرد به تملق شنوي عادت مي کند و از آن پس اگر کسي بسيار محترم و به طور منطقي خواسته خود را بيان کند به او اعتنائي نخواهد کرد! در نزد مسئولين هم تملق گوئي زياد است. برخي براي دستيابي به اهداف بلند پروازانه که قطعا همچنين افرادي از عزت نفس برخوردار نمي باشند ـ به طور غير باورانه اي دست به ريا و تظاهر مي زنند. آن قدر تملق مي گويند تا شايد وي را ارتقا سازماني دهند و يا به مقامي بالاتر برسد. اين جاست که شايسته سالاري جاي خود را به مدح و ثنا گوئي مي سپارد.
درارتباط بين مسئولين و مراجعين هم طرح ديگري از ريا و تظاهر در حال نمايش است. مسلم است اگر ارباب رجوع، توصيفات مسئول را بيش از آن چه مستحق است بيان کند ممکن است آن مسئول از حالت طبيعي خود خارج و کاري خارج از حدود و ضوابط و موازات انجام دهد. اقتصاد ضعيف و در مقابل آن رشد فزاينده رفاه طلبي، تقابل غني و فقير و فاصله اين دو طبقه از هم؛ براي زورگيران خشونت؛ مجرمان سرقت، و براي افراد معمولي تظاهر و مدح و ثنا به ارمغان مي آورد. جونز چاپلوسي را يک سري رفتارهاي استراتژيک مي داند که به صورت نامشروع براي نفوذ بر يک فرد خاص، با توجه به ويژگي ها و جذابيتهاي شخصي، طراحي شده اند. وارتمن و لينزنمير چاپلوسي را نوع رفتار استراتژيک تعريف مي کنند که توسط فرد براي افزايش جذابيتهاي خويش در نزد ديگران انتخاب مي شوند. رندي گوردن چاپلوسي را يک نوع استراتژي رفتاري مي داند که فرد از آن براي کسب وجهه مناسب و در نتيجه پيشرفت و ارتقاي شغلي بهره مي گيرد و اگر با زيرکي انتخاب گردد کارکنان را به جلو سوق مي دهد. اين تعريف، چاپلوسي را نوعي رفتار منفي و نامشروع نمي داند و به افراد پيشنهاد مي کند که از چاپلوسي به عنوان وسيله اي براي افزايش محبوبيت و جلب توجه استفاده کنند. از نظر تدسکي و ملبورگ چاپلوسي يک دسته از رفتارهاي خود آگاهانه است که افراد آن را با هدف کسب رضايت اشخاص مجهز به کنترل پاداشها و منابع مورد نياز به کار مي گيرند. اين تعريف متعادلي است و ماهيت رفتار چاپلوسي را به عنوان يک رفتار پويا و آگاهانه که براي افزايش احتمال دريافت پاداشهاي مورد نظر استفاده مي شود، به خوبي روشن مي کند و به راحتي آن را به محيط سازماني مربوط مي سازد. همچنين چاپلوسي را نبايد جزو رفتارهاي دغلکارانه و فريبکارانه محسوب کرد.دکتر کاظمي پور جامعه شناس معتقد است چاپلوسي و تملق در بين افرادي ديده مي شود که تخصص و اطلاعات کافي ندارند و با اين روش سعي مي کنند خود را حفظ يا ارتقا بخشند (ولي آنچه به رواج اين عادت رفتاري دامن مي زند شرايط جامعه خصوصاً سيستم اداري ما است و ما شاهديم که افراد متملق از جايگاه و موقعيت ويژه اي برخوردارند و البته مديران و رؤسا نيز از اين رفتار (احساس رضايت مي نمايند) اين رفتار ها در جوامع جهان سوم بيشتر به چشم مي خورد و دليل آن هم حاکميت رابطه به جاي ضابطه و قانون است. بنابراين چاپلوسي راه حلي براي برقراري ارتباط با افراد قدرتمند و بانفوذ قرار مي گيرد.)دکتر اميد ناصري روان شناس مي گويد: «تملق و چاپلوسي در جامعه اي رشد مي کند که جايي براي اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز اين رفتار مؤثرند».مليحه امنعي کارشناس ارشد روانشناسي با اشاره به نقش خانواده و نظام آموزشي مي گويد: «تملق و چاپلوسي نوعي رفتار است که آموخته مي شود و خانواده و مدرسه و رسانه هاي گروهي به عنوان کانون هاي مهم آموزشي و تأثير گذار به صورت مستقيم و غيرمستقيم در اين زمينه مؤثرند».همچنين در خانواده نيز عواملي مانند مردسالاري ايجاد محدوديت اجبار و تحميل، نظرخواهي نکردن از کودکان در مورد مسائل مربوط خودشان و در نتيجه مشارکت نداشتن آنها در انجام امور از جمله عوامل ايجاد کننده روحيه تملق است.همچنين در مطالعه چنگ رابطه بين جو سازماني و ميزان رفتار چاپلوسي بدين صورت بيان گرديده که کارمنداني که معتقدند جو سازماني آنها منفي است، تمايل بيشتري به استفاده از رفتار چاپلوسي نسبت به کارمنداني که احساس جو و فرهنگ سازاني مثبتي مي کنند، دارند. مطالعات ليندن و ميچل: علاوه بر اين ليندن و ميچل نشان داده اند در سازمانهايي که داراي سياستهاي پرسنلي کمي هستند و يا در سازمانهايي که اين سياستها در آنها وجود دارد اما به نحو مطلوبي کنترل و نظارت نمي شوند، رفتار چاپلوسي بيشتري دارد. حجت الاسلام جعفر پژوم سعيدي- پژوهشگر متون ادبيات، معنا و بازخورد واژه هاي تملق و چاپلوسي را چنين مي خواند: «تملق کلام غيرواقع جلوه دادن حقيقت و چاپلوسي نوع تزوير و خدعه براي فريب مخاطب است. بيان مسئله و موضوعتعاريف- در فرهنگ لغت دهخدا، چاپلوسي يعني تملق. چرب زباني. خوشامدگويي.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است، چاپلوسي نام دارد. اين کار نوعي آفت زباني و اجتماعي است. - چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرور مافوق انساني در کالبد مدير توزيع مي کند. - چاپلوسي يک نوع باج دادن به طرف مقابل است. - احساس کمبودي است که فرد براي جبران آن لب به تأييد ديگران مي گشايد.- هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در موارد نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است. - چاپلوسي، حالتي است برخاسته از ضعف نفس و نوعي اسارت روحي انسان که در برابر ديگر آدميان براي جلب منافع و کسب امتيازهاي مادي صورت مي گيرد.- تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است چاپلوسي نام دارد.اين کار نوعي آفت زياني و اجتماعي است.- واژه تملق در فرهنگ معين به معني «چرب زباني کردن، چاپلوسي و اظهار فروتني و محبت کردن» است در جامعه اي که راه هاي دستيابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز در دست گروهي خاص، توزيعش معقول نبوده هرکس در جاي واقعي خود قرار نداشته باشد يعني تصاحب منزلت ها و مناصب اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد يکي از وسايلي که ابداع مي شود تملق است زيرا راهي کوتاه و بي هزينه است.- تملق دروغي است زشت که جامه زيبا بر آن مي پوشانند و در نظر مديران مي آرايندو به عنوان کالا آن را مي فروشند تا موقعي مناسبتر بدست آورند. تملق نوعي دروغ است و چاپلوسي نوعي ريا.انواع چاپلوسي: بدون توجه به قصد و نيت فرد خود شيرين از اين رفتار، چهارنوع تاکتيک چاپلوسي عمده عبارتند از:الف- تعريف و تمجيد: در اين تاکتيک فرد خودشيرين به بيان نظرات و قضاوتهاي مطلوب درباره فرد هدف مي پردازد، چرا که اين حالت رواني در افراد وجود دارد که چنانچه متوجه شوند مطلوب و مورد توجه ديگران هستند، خود به خود تمايل و علاقه ويژه اي نسبت به آنها پيدا مي کنند. رفتارهايي مانند تحسين و چاپلوسي از اشکال ديگر اين تاکتيک هستند.ب- لطف و مرحمت: دومين شيوه لطف و مرحمت است. در اين شيوه که معمولاً به صورت ترکيب با تعريف و تمجيد به تکار مي رود، فرد خودشيرين، با لطف و مرحمت در موارد مختلف نسبت به فرد هدف و برآوردن نيازهاي وي علاوه بر آنکه خود را فردي انسان دوست نشان مي دهد، وي را نسبت به خود مديون مي سازد. ج- همسويي عقايد: در همسويي عقايد فرد خودشيرين، خود را همسو و هم جهت با نظرات، عقايد و ارزشهاي فرد هدف نشان مي دهد. همسويي براساس اين فرض شکل مي گيرد که انسانها افرادي را دوست دارندکه داراي ارزشها و عقايدي نظير خودشان هستند. براي مثال، زير دستاني که مي داند مافوقشان از همتاي خويش راضي نيست و از وي در برابر مافوق خود انتقاد مي کنند، از اين شيوه غيرمستقيم چاپلوسي و رفتار چاپلوسي استفاده مي کنند. د- خودنمايي: چهارمين شکل از رفتار چاپلوسي خودنمايي است. يعني رفتار به شيوه اي که از نظر فرد هدف مطلوب و مناسب است و يا رفتار به شيوه اي که فرد را داراي ويژگي خاصي نشان دهد و وي را براي فرد هدف جذاب کند. آسيب هاي ناشي از چاپلوسي1- مانع پيشرفت خلاقيت مي شود2- باعث ايجاد باورهاي کاذب مديران مي شود3- باعث پرورش افراد نان به نرخ روز خور مي شود4- تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش مي کشاند5- چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد 6- سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست.7- تکبر را سبب مي شود و شخص را از عزت دور مي سازد.8- بي انگيزگي9- از بين رفتن خلاقيت10- عدم استاندارد 11- آلودگي هاي فکري 12- عدم بهره ورياين حرکت، براي ستايش شوندگان دروغين فخرفروشي و خودبيني بار مي آورد و براي ستمگران و خيانتکاران نيز، نوعي تأييد و تشويق عملي به شمار مي آيد. گروهي از افراد، از چاپلوسي ديگران مغرور مي شوند و خود نيز به باوري بي اساس از خويش مي رسند. اينان در وظايف و مسئوليت هاي خود، سستي و خيانت روا مي دارند و در عين حال؛ خود را وظيفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم مي پندارند و از آنان انتظار تأييد و سپاسگذاري دارند. اهميت و ضرورت پژوهشچاپلوسي در سازمان، سبب آلودگي فرهنگي و اخلاقي محيط کاري مي شود و به مرور، افراد غير کارآمد سرپرستي امور را به دست مي گيرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نيز پايين آمدن بهره وري در نتيجه فرو پاشي سازمان را منجر خواهد شد.چاپلوسي و يا آفات اخلاقي در هر مجموعه اي نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهاي حاکم بر آن جامعه است. چنين فضايي در جامعه زماني شکل مي گيرد که منزلت ها و نقش ها آن گونه که شايسته افراد است توزيع نشود و در واقع شايسته سالاري به معني واقعي آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جايگاه در خور نشان خود قرار گيردو مطابق با منزل واقعي اش از نقش اجتماعي مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعي نيز از سلامت کافي برخوردار خواهد شد. انگيزه هاي چاپلوسي با کندوکاو درباره تملق و علل بروز آن در جوامع، در مي يابيم که در آن جوامع، فرديت رشد نکرده و افراد هويت خود را هضم شدن در جمع يا اشخاص بزرگ مي جويند. در جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش. علل پيدايش چاپلوسي 1- عدم احساس مسئوليت2- فقدان باورهاي اخلاقي3- نبود وجدان کاري4- پايبند نبودن به تعهدات خود در قبال سازمان5- حاکميت ارزشهاي مادي در برابر ارزشهاي معنوي6- تجمل پرستي مدير7- خلأ منزلت و نبود شايسته سالاري در ساختار اداري 8- شدت زياد تضاد طبقاتي9- سيستم اداري و بوروکراسي10- ضعف مديريت سازمان در حاکميت رقابت سالم11- ضعف مديريتي و سبک مديريتي 12- عوامل فردي- شخصيتي 13- متغيرهاي وضعيتي14- تمرکز قدرت راههاي جلوگيري از چاپلوسيروش بزرگان دين در برخورد چاپلوسانپيشوايان اسلام نه تنها از چاپلوسي و ستايش نابجا بيزار بودند، بلکه مدح آميخته به تملق را نيز عيب اخلاقي مي شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باري که با غرور و شرف انساني مغاير بود، سکوت نمي کردند و اگر کسي مرتکب چنين عمل خلافي مي شد، از او انتقاد مي کردند مؤلف کنزالعمال، روايتي بدين مضمون آورده که:جماعتي از قبيله «بني عامر» به محضر پيامبر وارد شدند و شروع به مداحي و ستايش آن حضرت کردند. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به آنان فرمود: «سخن خود را بگوييد، ولي مواظب باشيد که شيطان شما را به زياده روي در کلام وادار نسازد». حضرت با اين سخن حکيمانه، گوشزد مي کند که هرگاه زبان را به حال خود واگذاريد، بيم آن مي رود که از حد خود تجاوز کند و زياده بر آنچه شايسته است، بگويد. در عين حال، به پيروان خود هشدار مي دهد که حتي درباره شخصيتي چون پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم نيز از ستايش و چاپلوسي بپرهيزند. خاموشييکي از بهترين و مناسب ترين روش هاي برطرف سازي رفتارهاي تملق آميز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حيطه روان شناسي، «خاموشي» ناميده مي شود. بدين ترتيب، اين گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غير مؤثر و تحقيرآميز مي يابند و به اجبار، با تجديدنظر در شخصيت خود، سعي خواهند کرد رفتارهاي مناسبي را جايگزين رفتار پيشين خود نمايند.همانگونه که پيامبراکرم صلي الله عليه و آله وسلم در نکوهش چاپلوسي و مدح بي جا مي فرمايد: «اَحْثُّوا التُّرابَ عَلي وُجُوهِ الْمَدّاحينَ؛ به صورت چاپلوسان و مدحان خاک بپاشيد».تقويت مثبت در مقابل، توجه و نيز پاسخ دهي مثبت به رفتارهاي مناسب و اصلاح شده اين گونه افراد، روش مکمل براي تکنيک خاموشي است و اين تکنيک، در اصطلاح روان شناسان «تقويت مثبت» نام دارد.پيامدهاي اجتماعي چاپلوسيچاپلوسي و تملق، غرور مي آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمي دهد و اگر اين حالت او با قدرت همراه شود، هرکس را به سختي و بدبختي مي افکنند. بر اين اساس، پيامبر گرامي اسلام صلي الله علي و آله وسلم فرمود: «اذا مدحت اخاک في وجهه امررت علي حلقه موسي؛ هرگاه برادرت را پيش رويش بستايي، چنان است که تيغ بر گلوش نهاده اي». فرد چاپلوس، افزون بر اينکه مرتکب دروغ، نفاق و ميدان دادن به ستمگران مي شود، به نسبت موقعيت ستمگران و آثار ناگواري از تملق و چاپلوسي او پديد آمده، خود يکي از عوامل فساد و شريک جرم زيان ها و خسارت هاي وارد شده از اين ناحيه به شمار مي رود. هرکس به مقدار دخالت، همکاري، تأييد و تشويق خود از ديگران، در پيدايش فساد و ارتکاب جرم ها و ظلم، سهيم و شريک است. چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر و واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند. راه هاي کاهش تملق و چاپلوسي1- بايد به تدبيري براي حفظ و پاسداشت حريم حقوق و اخلاق فردي همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرتمند واقع نشود.2- تنها مي بايد شايستگي کامل- هرچه بيشتر- کامل، مبناي نيل به امکانات قرار گيرد. در اين زمينه، کم کاري و کم لطفي متوليان امور جامعه را هم نبايد دست کم گرفت.3- اصلاح ساختاري اداري و همچنين عملي و نه در حد شعار، باور به شايسته سالاري مي تواند به از بين بردن عادات ناپسند ديرين چاپلوسي، کمک زيادي کند. 4- علت وجود تملق گويي در اين است که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکنان چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند. 5- مدير بايد هنر حرفه اي بودن در کار موظف خود را ياد بگيرد. مسئوليت پذير باشد. در آن صورت، زيرمجموعه او هم مسئوليت پذير خواهد شد. 6- مدير مي بايد تجارب کارکنان سازمان تحت مديريت خود را مورد توجه خود قرار بدهد و حالت مشورتي و تأملي داشته باشد نه آن که فرضاً يک مديريت خشک، بدون انعطاف و خودرأي باشد چرا که در چنين فضايي، جو چاپلوسي به وجود مي آيد. 7- يک مدير پيش از هر اقدامي بايد زمينه سازي محيط کار را مورد توجه قرار دهد و برآموزش و بهسازي منابع انساني تأکيد داشته باشد تا جريان بهره وري و کارايي سازمان را بالا رود. وقتي که يک مدير داراي منابع انساني کارآمد باشد، ديگر جايي براي حرف و حديث، چاپلوسي و چرب زباني باقي نمي ماند. 8- اصل تکنولوژي در اختيار مدير و نه مدير در اختيار تکنولوژي، معطوف به ابهام زدايي در سيستم مديريتي است.9- بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است.10- شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجراي را در پي دارد11- وجود مديران مستحکم12- پرورش فرهنگ شايسته سالاري13- گسترش آزادي نقد و انتقاد14- اصلاح ساختارها و عملکردها15- رشد افراد غيرمتملق16-ايجاد فضاي مناسب و سالم عوامل مؤثر بر جلوگيري و محو چاپلوسي:1) شيوه هاي تربيتي حاکم بر خانواده نقش بسيار مؤثري در بروز اين ناهنجاري ها دارد. 2) اصلاح روابط مناسب اجتماعي افراد از طريق آموزش و پرورش و متحول کردن ارزشهاي اجتماعي 3) تأمين نيازهاي مادي به منظور آلوده نشدن به اعمال غير قانوني ضروري به نظر مي رسد. 4) رفع کمبود هاي رواني و مديريتي که موجب آگاهي افراد مي شود. 5) داشتن روحيه انتقاد پذيري مسئولان که باعث تکامل و خلاقيت کارکنان مي شود تا آنان را براساس لياقت و شايستگي شان مورد محک و ارزيابي قرار دهند. امامي- پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره دلايل ديگر بروز چاپلوسي به ضعف مديران سازمان در حاکميت رقابت سالم اشاره مي کند و مي گويد: «علت وجود تملق گويي در اين بوده که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکناني چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند... دلايل رفتار چاپلوسي: چاپلوسي مي تواند دو دسته دليل داشته باشد:1- دلايل تدافعي: رفتار چاپلوسي تدافعي به منظور حفاظت شخصي از نتايج عملکرد ضعيف صورت مي گيرد. در اين حالت فرد ممکن است به منظور برانگيختن حس دلسوزي سرپرست خود به اين گونه رفتار کند. 2- دلايل سوداگرانه: رفتار چاپلوسي سوداگرانه واکنشي نيست. بلکه اهداف بلندمدتي را دنبال مي کند و اغلب توسط فرد به عنوان وسيله اي براي ارتقاء و يا شيوه اي براي دستيابي به اهداف شخصي استفاده مي شود. تملق مانع پيشرفت خلاقيت فرهنگ تملق و تکريم هاي بودار برخي از کنارکنان لطمه زياد به تحرک و شيوه کاري مي زند به خصوص زماني که مدير يک اداره يا شرکت آدمي باشد که از تشويق ها و تعظيم و تکريم هاي زيرمجوعه اش همواره استقبال مي کند اما هيچ اقدام مؤثر در پيشرفت و توليد تحت نظارت خود به عمل نمي آورد. کارفرما و رئيس ضعيف النفس خيلي لذت مي برد که کارگر يا کارمند تحت امرش از او تمجيد کند و چشم و گوش بسته فرامين او را اطاعت کند. چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرورمافوق انساني د رکالبدش توزيع مي کند. تکرار اين کرنش و پذيرش، انرژي و قواي فعالانه انساني در تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش ميکشاند و خمودگي در روحيه همه افراد جايگزين کوشش براي خلاقيت حرفه اي مي شود نتيجه اين شيوه هاي منع تحولات محيط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگي، مصرف گرايي و مهار نوآوري مي شود. علت عقب ماندگي برخي جوامع، نداشتن سرمايه مادي (سرمايه ملي) نيست، بلکه تخمير انديشه هاي فعال، پژوهشي، تتبعات نوين و در يک کلام، وجود مديريت ستايش پذير و تملق طلب و بدون عرق ملي و تعهد اخلاقي است. چاپلوسي و تملق معمولاً نسبت به چه افرادي صورت مي پذيرد؟چاپلوسي، اغلب نسبت به کساني صورت مي پذيرد که از توانمندي اقتصادي، سياسي، اجتماعي يا اداري بهره مندند و البته اين وضع محدود به تاريخ معاصر نيست و پيش از اين نيز گفتارهايي از تاريخ کهن وجود دارد که براساس آن مي توان دريافت که چاپلوسي در مناسبات ايرانيان از ديرباز وجود داشته است و جانثاران دروغين زيادي در همه عرصه ها باعث مي شوند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسياري از افراد متين جامعه ناديده گرفته شود. رابطه چاپلوسي و صداقتدر محيط هايي که چاپلوسي متداول است، هر نوع تغييري بايد مورد پسند طبقه خاصي از جامعه باشد. در اين حالت، نتيجه اين مي شودکه صداقت و پايبندي به اصولي که تأمين کننده منافع واقعي مردم است جاي خود را به تحسين مبالغه آميز و در نهايت به چاپلوسي مي دهد. نتيجه گيري شهوديدر جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش.چاپلوسي، هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در مواردي نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است.چه بسا کساني که با ستايش ديگران، فريب خوردند، ستايش بي اندازه(تملق گويي)خودپسندي مي آورد و انسان را به سرکشي وا مي دارد. آدمي که حيثيت و نفس انساني اش را ولو در نگاه آشنايان و همکاران خرد ميکند در مقابل شخصي به هر صورت توانمند و داراي تيتر کلاسيک و يا سازماني تبديل به يک موجود ذيروح مفلوک مي کند تا مثلاً مشغول کاري شود، رتبه بگيرد، ارتقاء پست نصيبش شود و يا خلاصه به اصطلاح نورچشمي فلان مدير و بهمان صاحب کارخانه و ... شود، اين آدم هيچ گاه مورد اعتبار اخلاقي و دلبستگي از سر صدق و صفا واقع نمي شود و او به فردي که نان را به نرخ روز مي خورد معروف است. - تملق و چاپلوسي نشاندهنده عدم توانايي فرد است زيرا فردي که توانايي دارد نياز به چاپلوسي ندارد. - مديراني که به چاپلوسي و تملق کارکنان خود اهميت مي دهند جوي پر از رويا و دروغ را در سازمان خود ايجاد مي کنند که در خاتمه به ضرر سازمان خودشان تمام مي شود. - بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. - شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غيرکارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد منابع: حوزه نت،مسائل جاري مديريت
کد خبر: ۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۶
اوای دنا-علیرضا سعیدآبادي : اصول و ارزش هاي ملي زيربناي هر جامعه اي است.سنگ محك و معيار خوبي ها و بدي هاست.پيش نياز اصلاحات است.اگر اصول نباشد اصلاح طلبي بدون جهت و هدف خواهد بود.مگر مي شود اصلاحات را بدون پايبندي به اصول و زيربناهاي فكري و ارزشي محكم پيگيري كرد.پاي اصلاحات وقتي به ميان مي آيد كه از اصول زاويه گرفته باشيم.راز دستيابي به خوشبختي و سعادت مردم،نزديك سازي جامعه به اصولي است كه شهروندان و سرآمدان با اجماع نسبي براي خود مشخص و ترسيم ساخته اند.
پس تفاوت در چيست؟اگر اين دو،يكي هستند اينهمه اختلاف در جامعه ما براي چيست؟درك بخشي از نخبگان سياسي ما در سال هاي 84-76 كه تعداد محدودي از آنان نيز متاثر از نظريه پردازي هاي متفكران غربي بوده اند براين بوده است كه مردم بايد از نحله هاي فكري متفاوتي پيروي كنند و آنها لزوماً داراي اصول و باورهاي مشترك و منطبق بر يكديگر هم نيستند و مي توانند از صراط هاي مستقيم و درسايه سار انديشه هاي گوناگون به كشورشان و آينده خود و ديگران فكر كنند.مطابق اين ديدگاه اگر مردم به اصول مشترك پايبند باشند اين با روح آزادانديشي و با رهيافت دمكراسي ناسازگار خواهد بود.
در فرهنگ سياسي كه در سال هاي اخير در كشورمان پديد آمده گويا اين گونه بين نيروهاي سياسي تقسيم كار شده كه اصول گراها بايد بيشتر به اصول مشترك در جامعه پايبند باشند و در مقابل اصلاح طلب ها نيز راه هاي متفاوت و گوناگون را مي توانند براي جامعه ايراني تجويز كنند.
سوال اين است در صورتي كه مباني ارزشي جامعه ايراني با تركيبي از فرهنگ چند هزار ساله و تمدن اسلامي و خواسته هاي دوره مشروطه و پيشرفت هاي پس از انقلاب اسلامي به عنوان اصول موضوعه پذيرفته شوند آيا به اصول مشتركي كه همه ايرانيان آن را قبول داشته باشند و از آن پيروي كنند خواهيم رسيد؟نقش نخبگان و اجماعي كه در ارايه اين شناخت بايد داشته باشند بسيار تعيين كننده است.
شما فكر مي كنيد اصول گراها و اصلاح طلب ها مانتاليته و ذهنيت هاي متفاوتي دارند يا فقط در كاركردهاي نظام سياسي داراي سليقه هاي منحصر بفردي هستند؟تاكيد اصلاح طلب ها بر دمكراسي خواهي و چهار ركن؛قانون اساسي،احزاب،پارلمان و مطبوعات و تعريف خاصي كه از ولايت فقيه و دين حداقلي ارايه مي كنند در برابر تعريف موسع اصول گراها از ولايت مطلقه فقيه و دين حداكثري از نقاط بحث برانگيز است.
اما نظر سوم در اينجا اين است كه ولايت فقيه با قيد مطلقه يا بدون آن و دين چه حداكثري و يا حداقلي داراي اصول مشتركي هستند كه وقتي درچارچوب منافع ملي تعريف شوند ديگر اختلاف بنيادي باقي نمي ماند.فعالان سياسي اگر درك درستي از واقعيات اساسي جامعه خود نداشته باشند و كنش گري هاي شان همراه با بصيرت نباشد مي شود تكرار بخشي از همان جريان روشنفكري كه نتوانست تحولات عظيم دوره مشروطه را بدرستي درك و هدايت كند و بين خواسته ها و نيازهاي مردم و زندگي به سبك اروپايي ها دومي را انتخاب كرد و اين خود،دوگانگي در ارزش هاي ايراني را در آن زمان بوجود آورد و ازاين رو،ظرفيت هاي بالاي نهضت مشروطه براي ده ها سال تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي بي نتيجه ماند.
شكي نيست كه اگر نظام سياسي به وظايف خود درست عمل نكند همانند هر سيستم و سامانه اي يا اشكال در ورودي ها و منابع بوده يا خروجي ها و اقدامات و يا نحوه پردازش و هماهنگي با محيط داخلي و خارجي و يا در عدم ارايه بازخورد صحيح و به موقع يا خطاي انساني باعث بهم ريختگي بوده و يا موانع ساختاري و اشكالات نرم افزاري و سخت افزاري و نظاير اينها.
در اين كه اصلاحات،اول است يا اصول گرايي نمي توان مرز مشخصي را ترسيم كرد.انقلاب اسلامي خود يك اصلاحات بزرگ بود.ولي شايد گفته شود انقلاب،اول اصولي را بنا نهاد بعد به پيروزي رسيد.كنش و واكنش گروه هاي سياسي يكي از مصاديق بارز هماوردي در عرصه تفكرات كلان جامعه بشمار مي روند.يكي از اين مقاطع مهم براي شكل گيري رقابت هاي حرفه اي در بين احزاب و تشكل هاي سياسي،انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز در سال 1366 است كه از طريق آن دو جريان اصلاح طلبي و اصول گرايي در كشور به كار حزبي منسجم تري در برابر
يكديگر روي آوردند.اصول گرايي،زيربنا و اصلاح طلبي،روبنا يا عكس آن درست است؟ برپايه آنچه گفته شد من معتقدم هردو زيربناي تفكرات سياسي جامعه هستند.اصول گرايي و اصلاح طلبي دوروي يك سكه اند و يا نه بهتر از آن دو روي چهره ژانوس اند كه يكي بدون ديگري معنا و مفهوم كاملي ندارد.آنجا كه ساختارهاي سياسي،فرهنگي،اقتصادي و اجتماعي بدرستي كار مي كنند اصول گرايان دارند به خوبي وظايف خود را انجام مي دهند و بر كاركردهاي نظام سياسي نظارت دارند.اما وقتي كه شاهد ضعف هاي ساختاري باشيم پاي اصلاحات به ميان مي آيد.پس مي بينيم كه اين دو پارادايم غالب در جامعه ما در صورت ايفاي نقش مناسب،مكمل يكديگرند.البته فعاليت همزمان اصول گرايي و اصلاح طلبي به تمرين و تقسيم كار نياز دارد و تابع راي مردم و دست به دست شدن شوراي شهر،مجلس و دولت است.اما از آنجا كه در صحنه هاي واقعي،برخوردهاي حذفي اجتناب ناپذير بوده است من عقيده دارم شكل گيري جريان سوم با جمعي از نيروهاي خودي و مستقل مي تواند در آينده توازن دهنده باشد و جامعه از بركات فعاليت قانوني و هدفمند آن بهره مند شود.
شايد اين نوشته اين گونه نقد شود كه در غرب اصول و سبك خاصي از زندگي وجود دارد.فرهنگ ليبرال دمكراسي،سرمايه بشري به طور عام و جز اصول مشترك مردم آنجا به طور خاص است.اصول گرايي فقط مختص جوامع ايدئولژيك نيست.ارجاع جوامع غربي به اصول ثابت دمكراسي شايد درست مانند اين گزاره باشد كه مي گويد:"در جهان غير از اين گزاره همه چيز در حال تغيير است."
همانگونه كه گزاره يادشده دچار پارادوكس و تناقض است ثابت و لايتغير بودن اصول دمكراسي در غرب نيز بي اشكال نيست.ظرفيت مكتب دمكراسي براي رهبري تحول در جهان درست به اندازه توانايي ها و محدوديت هاي انسان و افق هاي اين دنيايي است.
از ته چاه افلاطوني به بيرون نگريستن محدوديت هاي خود را دارد.رهيافت هاي انساني وقتي با سنجه ها و آموزه هاي ديني همراه مي شوند به مرزهاي دست نيافتني براي بشريت خواهند رسيد.
شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در دو سه ماه اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!" ،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"و"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.
خلاصه اهم سوابق تحصیلی و اداری علیرضا سعیدآبادی
·كانديداي مردم تهران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي
·اخذ رتبه ممتاز رشته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی در سال 1380(رونوشت پیوست)
·پشنهاددهنده ایده طرح تشکیل سازمان نیمه متمرکز نظام مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(رونوشت پیوست)
·مشمول آیین نامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(رونوشت پیوست)
·دبیر تشکل خانه دانشجو در استان در سال های 81-1380(رونوشت پیوست)
·اخذ امتیاز عالی از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع«بررسی استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ سرد»(رونوشت پیوست)
·کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطابق حکم کارگزینی امور اداری ازسال 1384 و معاون بين الملل اداره كل روابط عمومي در سال 89 و معاون دفتر آموزش و توسعه فعاليت هاي هنري در سال 90 با ابلاغ داخلي(رونوشت پیوست)
·دبير نمايشگاه و نشست هاي تخصصي مد و لباس اسلامي-ايراني در سال 89(رونوشت پيوست)
·مدیر روابط عمومی موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال 1384(رونوشت پیوست)
·کارشناس برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح ملی در چشنواره شهید رجایی در سال 1386(رونوشت پیوست)
·برگزیده روابط عمومی های دولت در روز 27 اردیبهشت سال 1386 و تقدیر در سالن اجلاس سران(تقدیر نامه پیوست)
·پیشنهاد و تدوین « طرح جامع نحوه فعالیت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » و طی مراحل تصویب و ابلاغ توسط وزیر محترم به تمامی معاونت ها،سازمان ها،ادارات کل ستادی و استانی(رونوشت پیوست)
·طراحی«نظام ساماندهی و نصب تمثال حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری در دولت » که به صورت بخشنامه با امضا وزیر محترم به تمامی دستگاه های اجرایی ابلاغ شد(رونوشت پیوست)
·پیشنهاد«طراحی و ایجاد بانک اطلاعاتی از هنرمندان حرفه ای و شرکت های معتبر در عرصه تبلیغات کشور » به شورای محترم اطلاع رسانی دولت که در سال 1386 به تایید رسید(رونوشت پیوست)
·مدیر مسوول نشریه پیام بانوان در سال 75-1374و تالیف مقالات متعدد در این نشریه (رونوشت پیوست)
·مدیر مسوول نشریه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا سال 1384و تالیف مقالات متعدد در این نشریه(رونوشت پیوست)
· مدیر مسوول نشریه وفا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درسال1386و تالیف مقالات در این نشریه(رونوشت پیوست)
·تدوین 6 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با رشته روابط بین الملل برای پژوهشکده مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری(رونوشت پیوست )
·تدوین 2 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با روابط بین الملل برای خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (پیوست )
·انتشار ده ها یادداشت و مقاله راهبردی و فرهنگی و مطلب آموزشي در روزنامه های کثیرالانتشار،نشريات،خبرگزاری ها و سایت های مرجع کشور(رونوشت پیوست)
·مسوول امور پژوهشی مرکز جامع علمی کاربردی شماره 5(تاییدیه پیوست)
ایثارگر دفاع مقدس ( رزمنده – جانباز ) شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
اوای دنا: تلویزیون میتواند خدمتی عمومی باشد در امر تسهیل و بهینه سازی فرآیندهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ،و همچنین در تکامل فرهنگ و ارتقای آموزش و پرورش و سرگرمی و تفریح مردم به همین دلیل است که ، تلویزیون یکی از پرطرفدارترین رسانه های جمعی است.
خصوصا در مناطق محروم و دور افتاده که از سایر امکانات رفاهی و تفریحی به بهره می باشند . امامتاسفانه چند روزی است که مردم شهر لنده از توابع استان کهگیلویه و بویراحمدبدلیل خرابی شبکه های تلویزیونی ، به سختی قادر به تماشای برنامه های تلویزیونی می باشند.انتظار می رود مسولین مربوطه نسبت به حل مشکل فوق اقدام لازم را بعمل آورند.
کد خبر: ۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹
اوای دنا:گردهمايي نخبگان زاگرس نشين روز جمعه 5 اسفند ماه در سالن نغمه فرهنگسراي بهمن با حضور فرزندانی از کهگیلویه و بویراحمد برگزار گرديد. در اين گردهمايي چهره هاي مطرحي همچون حجه الاسلام روانبخش دبير جبهه پايداري، دکتر طيبه صفايي نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، دکتر الهام امين زاده نماينده دوره هفتم مجلس وجمع کثيري از نخبگان، دانشجويان و مردم منطقه زاگرس حضور داشتند.
در ايتداي اين مراسم کنجي پور به عنوان مجري جلسه به حضار خير مقدم گفت.در ادامه جلسه خادمي از مديران صداو سيما به نمايندگي ازمردم استان فارس مطالبي را در خصوص توسعه فرهنگي و اجتماعي منطقه زاگرس بيان داشت.وي افزود:زاگرس نشينان خدمات زيادي به ايران وانقلاب واسلام داشته اند که اوج اين خدمات در 8 سال جنگ تحميلي نمايان گشت.
وي با اشاره به توانمنديهاي قوم لر،گفت: اين توانايي ها ثابت شده است اما متاسفانه تا کنون امکانات و خدماتي که به اين منطقه اختصاص داده شده در شان آنها نبوده و بسيار ناچيز بوده است.
سخنران بعدي دکتر دانش از استان کهگيلويه و بويراحمد بود که با اشاره به بحثهايي در زمينه توسعه گفت: انسجام ملي و رشد اقتصادي منطقه زاگرس از نتايج بارز توسعه اين منطقه است که با توجه به پتانسيل گردشگري، اقتصادي و اجتماعي منطقه،اين نتايج قابل دسترسي ميباشد. در ادامه برنامه پويانيان هنرمند ياسوجي به اجراي برنامه پرداخت و پس از آن دکتر طيبه صفايي مباحثي را به صورت کلي در بحث توسعه متوازن منطقه اي را مطرح کرد و ازتلاشهاي خود جهت پيشبرد اين برنامه ها در مجلس گفت.وي شاخص براي نمايندگي مجلس را موضع گيري در برابر فتنه 88 و ولايت مداري دانست.
سيد نصرت الله اکوانيان دبير گردهمايي نيز ضمن خوش آمد گويي به حضار به اختصار مطالبي را در بحث توسعه فرهنگي و اجتماعي درمنطقه را مطرح نمود.مهندس سروش مقدم از شاعران برجسته استاني با خواندن شعر به جلسه شور و حالي ديگر داد. در ادامه کمالي از مديران صدا و سيما به نمايندگي از مردم استان لرستان نيز مطالبي را در زمينه موضوع گردهمايي بيان کرد.حجه الاسلام قاسم روانبخش دبير جبهه پايداري ديگر سخنران اين جلسه بود که به مباحث انتخاباتي و مشارکت حداکثري مردم در انتخابات پرداخت.(ابتکار)
کد خبر: ۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۷