ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى) :آیا قلبى پیدا مىشود كه وقتى درباره كربلاسخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمىتوانندپاكى روحى را كه در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند
کد خبر: ۷۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۲
به مناسبت شهادت پیر عاشق، سردار سپاه روشنایی حسین همدانی، مثنوی «سردار عشق» تقدیم بهتمامی رهسپاران دیار عاشقان، کربلای معلی
کد خبر: ۷۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۹
دكتر آيت پيمان در اجلاس سالانه علما و مبلغين اروپاى مركزى كه روز گذشته در مركز اسلامى هامبورگ بر گزار شد اهداف و اولويت ها و برنامه شوراى دين پژوهان را بيان كرد
کد خبر: ۷۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
مثنوی«امام عاشقان» تقدیم به چشمان اشکبار پیر خراسانیَام، رهبر عرفانیَام، قوم وِلا را وَلی، حضرت سیِّد علی
کد خبر: ۷۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
كنفرانس بين المللى غدير و صلح جهانى در كشور آلمان روز ١٢ مهر٩٤ با حضور جمع كثيرى از علما وانديشمندان و امامان جمعه وجماعت وشيعيان علاقه مند از سراسر اروپا در كشور آلمان به ميزبانى مركز اسلامى امام على ع بر گزار شد
کد خبر: ۷۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۳
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
منصور نظری:بسم ربَّ العشق، ربِّ مِهر و ماه - یوسفِ گُم گشته میآید زِ راه به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خُم ، مثنویِ عاشقانۀِ «شورِ شرابِ عاشقی» تقدیم به تمامیِ عاشقان امام عارفان، علی علیهالسلام
گوشه نشینِ خلوتِ، چشمِ خُمارِ لَمیَزل - می کِشَد از لبِ علی، در خُمِ عاشقی عسل پُرشده خُم زِ بادۀِ، لعلِ لبِ علی نِشان - قوم وِلا رود بَسی، بر سَرِ باده جانِشان میرسد از مِنا زِ غم، پیرِ دیارِ عاشقی - در سَحَرِ نگاهِ او، سر زده صبحِ صادقی آمده دورِ غم به سَر، تا شب او شود سَحَر - قصدِ سپیده کرده آن، فاطمه را به غم سِپَرچشم و چراغِ فاطمه، نرگسِ باغ ِفاطمه - بسته به ناقه خونجگر، بارِ فراقِ فاطمه آیه به آیه عاشقی، دستِ نبی نوشته خَط - این سفرِ درازِ او، میرسد آخَر عاقبت آمده تا وداعِ غم، با دلِ لالهها کند - از غم و دردِ فاطمه، شِکوِه به نالهها کند آمده تا که بَر علی، حُکم ولایتش دهد - فاطمه را ز عشق او، رنجِ بغایتش دهدگرچه به عینه داند او، قوم سقیفه را به سَر - حق ز علی بگیرد و، فاطمه را کُشَد به در آمده پیرِ عاشقی، زنده غدیرِ خُم کند - تا که نه بعد از او کسی، ره به شریعه گُم کندتا بنهد ز خود بهجا، باده و ساغر و سبو - باده به عاشقان دهد، چشم علی ز بعد از او بُرده دل از خدا رُخَش، او به طریقِ دلبری - کُشته به تیغ ابرویش، حور و ملک زِ بربریبسته به سَر سپیده وُش، زُلفِ تر از پیمبری - آمده تا که خُم کند، پر زِ شرابِ حیدری تا که بنا کند به خُم، دولتِ عشقِ حیدری - میرسد از ره فلَق، خَتمِ رهِ پِیمبَری مه به دوپاره میرسد، او به اشاره میرسد - بوسه زنان به مقدَمش، قومِ ستاره میرسد زلفِ دو تا به سَر مَهی، عِطرِ خوشِ سحرگهی - حکم سپیده میزند، بَهرِ علی شهنشهی شورِ شرابِ عاشقی، در سَرِ لاله میرود - در طلبِ غدیرِ خُم، دل به حواله میرود عطرِ نسیمِ عاشقی، کرده جهان دوباره پُر - پَر ز فرشتهها نِگر، بارِ جهازِ هر شُتردر طلبِ لقایِ او، حور و ملک ستیزه جو - بارِ شِکَر بریزد از، لعلِ علی به گفتوگوشَه بنشسته کَج کُلَه، او که کند دوپاره مَه - در پی او ز عاشقی، فوجِ مَلَک فِتاده رَهمیشِکند سَر از خُم او، باده دهد به مردم او قوم سپیده را کند، مِهر علی تَحَکُّم او غنچه حجاب تن دَرَد، در تبِ اشتیاقِ او - لاله به کربلا زند، سَر ز شُکوهِ باغِ اوسرو و صنوبرِ سَهی، سجده کند به درگَهی سِکّه سپیده میزند، نام علی شهنشهیسبزه به خون نشسته از، ژالۀِ چشمِ لالهها - ناوک ِ چشم یاسَمَن، کرده نشان، غزالههاتِشنه لبِ نگاهِ او، صورتِ قُدسیِّ مَلَک - شانه به موی او زند، ماه خمیدۀِ فدکصبحِ غدیرِ عاشقی، سر زند از پگاهِ حق - میزند آسمان صَلا، هرچه بهجُز علی، زَهَقزلفِ بنفشه میدهد، بوی خوشِ تو را علی - بر دلِ خونِ لالهها، نقشِ غمِ تو یا علی وز لب او خورَد ملک، بادۀِ حق سبو سبو - رازِ درونِ پرده را، جز به علی که گوید او ژاله چکد ز چشم او، وقت سَحَر سپیده را - سرمۀِ عشقِ فاطمه، کِشته حصارِ دیده رالاله به اقتدایِ او، نقشِ سقیفه بر دِلَش -اشکِ خدا چکیده تا، خاک علی کند گِلَشساقیِ آب سَرمَدی، مستِ میِ محمدی – بانگ الستِ عاشقی، از لب او درآمدیدل به فریبِ چشم او، رفته به دامِ فتنهها- او که نداده جز خدا، فاطمه را به خون بها کرده به پا قیامتی، قامت او صنوبری - او که به یک نظر کند، فتحِ قُلاع خیبری سر زده شمس عاشقی، نورِ خدا از او جلی - مِی ز الستِ عاشقی، میچکد از لب ِعلی کعبه ز هم شکافد از، مُعجزِ مرتضی علی - گشته زمین و هم زمان، مست سبویِ یا علیسر به عَدَم نِهَد هرآن، ره زِ علی جُدا کند - میسِزَد عاشقی اگر، بهر علی خدا کندخِیلِ مَلَک به گِردِ او، مستِ طوافِ عاشقی - شَهپَر کرده خانه در، قُلۀِ قافِ عاشقصافِ شرابِ او خورَد، هرکه به جامِ عاشقی - سر زند از نگاهِ او، لاله و یاس و رازقی یوسفِ رویِ او بَرَد، دل ز قبیلۀِ ملک - بر سر دوش او روان، عرش و سماء و نه فلکاو که دریده کعبه را، وقتِ سپیده پیرهَن - میچکد از نگاه او، اشکِ زُلالِ نسترن باده چکد ز چشم او، از خُمِ کُهنۀ غدیر - دشتِ بنفشه میکند، چشم پر آبِ او کویرقامتِ او کمانِ از، بارِ فراقِ فاطمه -مانده به شهر غم رها، چشم و چراغ فاطمه کرده تمام هستیاش، مهر و صِداقِ فاطمه - جان به خدا نمیبرد، او به فراقِ فاطمه بر سر او چه رفته تا، مرگِ خود آرزو کند - با همه قومِ اشعری، مانده که تا، چه او کندلشکرِ رو کشیده او، غارتِ دیده تا کند - محشرِ عاشقی به پا، جلوۀِ مرتضی کنددل ز خدا نمیبَرَد، جز رخِ مرتضا علی - باده خدا نمیخورد، جز به سبوی یا علی تیغ دودِم به کف جز او، بَر دلِ ما نمیزند – غیر علیِ مرتضا، ره ز خدا نمیزند هرکه چشیده جرعهای، از خُمِ بادۀِغدیر- در خَمِ زلفِ حیدری، تا به همیشه او اسیر خاک مرا به یک نظر، چشم علی چو زَر کند - دیده کِشَم به آتش او، جُز به علی نظر کند لیلیِ چشم نازِ او، محرم رنج و رازِ او – میبَرَد از خدا یقین، دل به سَرِ نمازِ او مِی ز غدیرِ عاشقی، هرکه خورد سبو سبو - خنجر کینهاش برد، تشنه لب از قَفا گلو هرکه ندارد این توان، تا که به سر کشد سبو - خون بنگر که میچکد، چون ز شقایق از گلو او که سپیده مست او، خلق جهان ز ِهست او - بیعتِ کربلا کند، دستِ علی به دست اووالیِ وادیِ ولا، مورثِ ارث ِکربلا - بر غم و دردِ عاشقی، تا به همیشه مبتلا تاج ولا به سر نهد، مِی زِ خُمی دگر دهد - او که شمیم زلف او، بویِ خوشِ سَحَر دهدهست علی نشانه تا، گم نشود رهِ ولا - مرد رهی تو هم اگر، خیز و بیا به کربلا تا زِخُمِ غدیر او، باده سبو سبو زنی - بر سرنیزه بایَدَت، غرقه به خون گلو زنی عیدِ غدیر او بُوَد، اوَّلِ را هِ عاشقی - نور ولا زند سَر از، خُم به پگاه عاشقی تا که به کربلا کِشَد، او تو به ماهِ عاشقی - سر زِ قَفا تو را بُرَد، هَم زِ گناه ِعاشقی دعویِ حُبّ بر علی، تا بدهد تو را اثر - شیعۀِ حیدری اگر، بر سَرِ نیزه کن تو سَر وعدۀِ و ما و فاطمه، بر سَرِ نیزه کربلا - هرکه ندارد این به سر، کی بُوَد عاشقِ ولا از یَمنم صدا زند، غرقه به خون مُنوَری - از چه بهجا نشستهای؟ شیعه تو گر به حیدری بوده همیشه شیعه را، رسم و رهِ شقایقی - داغ یمن به سینهها، هست نشان عاشقی - تا به کجا به سینهها رنجِ فراقِ او بَسی - ای شبِ سردِ بیکَسی، میشودَم به سَر رَسی تا شِکُفد به دشتِ دل، یاس و بنفشه، اطلسی – تا که بیاید از فلق، همچو علی مُقدَّسی بار دگر بیامده، جمعۀِ دیگری وَلی - زلفِ سحر نمیدهد، بوی خوشِ گُلِ علی منتظرم که آید او، در سحری ز آسمان - در قدمش فدا کنم، روح و تن و جهان و جان تا به کُجا به عاشقان، جور و جفایِ اَشقیا - یوسف گُم زِ چشم ما، فاطمه را قسم بیا داغ مِنا به سینهها، شور دوباره کرده پا - میرسد از رهِ سَحَر، موکبِ سرخِ– کربلا بوی بنفشه میدهد، زلفِ سحر به شوقِ او - میرسد از ره آخر آن، گرمِ خدا به گفتُگوبه امید ظهور حضرت یا رجمعه دهم مهرماه 1394 – منصور نظری
کد خبر: ۷۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۰
لب ز لبت واکنی کرب و بلا میشود / جانِ همه عاشقان، بر تو فدا میشود لب ز لبت واکن ای، پیرِ خُراسانیَ ام / اِذنِ جهادم بده، سید نورانیَ ام
کد خبر: ۷۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹
سخنان امروز مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) نوشهر درباره فاجعه خونین منا و هشدار به عربستان سعودی در این خصوص، با واکنش های مختلفی از سوی رسانه های خارجی همراه بوده است
کد خبر: ۷۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
منصور نظری:بسم رَبّ العشق، رَبّ الفاطمه - بر دلِ ما، عشقِ او بی خاتمهبه مناسبت میلاد مسعود امام علی النقی الهادی علیه السلام، مثنوی عاشقانه «عطرِ ولا» تقدیم به ساحت مقدس و نورانیِ این امام هُمام
بویِ وَلا میرسد؛ از درِ باغِ بُلور- کُلبۀِ اَحزان شده؛ روضۀِ جشن و سُرورغُلغُلهای گشته پا؛ بر سَرِ میلادِ نور - باده مَلک میزند؛ از قدحِ شعر و شور خاکِ وَلا تَرکند؛ نمنمِ بارانِ عشق - باغِ فدک را رسد؛ فصل بهارانِ عشقنور، تغزُّل کند؛ شاخِ وَلا، گُل کند - شور، به پا محشری؛ بر لبِ بلبل کند سجده ملک میکند، بر دَرِ درگاهِ عشق - حیدرِ ثانی مگر؛ میرسد از راهِ عشق او که ز لعلِ لبش، گشته روان سَلسَبیل - حلقه به گوش آمده، بر درِ او جبرئیل کوکبۀِ او روان، بر سر دوشِ ملک - فاطمه را میرسد وارثِ باغِ فَدَکلاله رَدا پوش او، حور قدح نوش او - دلبر آیینه رو، تشنۀِ آغوش او یوسف گم گشته را، خونِ جگر، خورده او - وَز مُژه خون، از غمِ، فاطمه افشُرده اوعارفِ پشمینه پوش، شاهدِ حیدر خروش - فاطمه را حلقۀِ؛ عشق و ولا کرده گوش خرقۀِ احمد به دوش جام بلا کرده نوش - فاطمه را میرسد بادۀِ کوثر فروش میرسد امشب زِ ره، لاله رخی چون علی - آیِنۀ دیدهها، از رخِ او صِیقَلیجان جهان میرسد؛ فاطمه بو را جواد - باد صبا میدهد؛ زُلفِ علی را به بادعطرِ ولا بُرده از؛ حور و مَلک، عقل و هوش - می رسد از ره گُلی، خِرقۀِ احمد به دوش فاطمه را میرسد، بادۀِ کوثر فروش - وز لبِ لعل علی، بادۀِ لا کرده نوش دشتِ دل آشفته از بندِ خزان میرهد - باغِ گَلِ لالهها، بویِ اذان میدهد نسترن آید کنون؛ غرقه نگاهش به خون - سِحرِ ولا میکُند، چشمِ شقایق فسون باده طربناکِ او، سینۀِ غم، چاکِ او - بویِ علی میدهد، دیدۀِ نمناکِ او آن ز خُمارِ لبش، جانِ غزل، مستِ او - آید و میخانه وُ باده به پیوستِ او خطِّ ولا را از او، تا به علی امتداد - روشَنِ از رویِ او؛ خانۀِ چشمِ جوادعطرِ ولا کرده پُر، عالمِ شش طاق را بَسته ملک زیبِ گل، طرۀِ آفاق را سرورِ سرخیلِ نور؛ هادیِ موسی به طور- می رسد امشب ز رَه؛ ساقیِ آبِ ظُهوربُرجِ غمِ شیعه را، ماهِ سَخا می رسد - پادشَهِ وادیِ، اَرض و سَما می رسدچهچه خوش میزند، مرغِ خوش آوازِ حق - شمسِ ولا میزند، سر زِ نگاهِ فلق فاطمه را میرسد، شوقِ سحرگاهِ عشق - تاجِ ولا مینهد، بر سرِ خود، شاهِ عشقدف زند آسیمه سر، پردۀِ پُر شور و شَر - رختِ وَلا کرده بَر پیکرِ خورشیدِ زَربا مژه روبَد ملک، تابه سحر، راه را - پا مگر او تا نهد، چشمِ سحرگاه را آن مُتبسِّم به نور، ساقیِ آبِ حضور - از لبِ لعلش روان، بادۀِ نابِ طُهورطوطیِ شکر شکن، فاطمه را در چمن - ثالثِ نامِ حسن، رختِ ولا کرده تن بوسه ملک میزند، خاکِ کفِ پایِ او - بویِ علی میدهد، زُلفِ چلیپای اوطَیِّبِ اثنا عشر، هادیِ جنُّ و بشَر - می رسد آن وارثِ، فاطمه بر چشمِ تر آیِنهای میرسد، جلوۀِ زهرا نَما - شب زدگان را رسد، هادیِ راهِ سَماء فاطمه را بشکفد، غنچۀِ شادیِ عشق - در بِگُشاید سَحَر، خوش به اَیادیِّ عشق شیرۀِ شیرین چکد، از لبِ فرهادِ او - فاطمه را می رسد، طَیِّبِ اولادِ او ماه، تمام آمده، دیده به دام آمده - بر لقبِ عسکری، اوَّل امام آمده ماهِ مسیحا نفس، طورِ ولا را قَبَس - فاطمه را میرسد، عاشقِ حیدر هوسبسته به سر حِیدری، زلفِ خود از دلبری - وارثِ انگشترِ سَبزِ علی، عسکری پیرِ خراباتِ عشق، قبلۀِ حاجاتِ عشق - هادیِ قوم بشر، بر همه حالاتِ عشق تا که خموش آورد، فتنۀِ غُلّات را - کرده علم بِیرقِ، سبز اشارات را دل زِ غمِ فاطمه، رنگِ شَفَق میرسد -زنده زِ انفاسِ او، مکتبِ حق می رسد زائرِ بانویِ غم، در ملکوتِ دمشق - میرسد آیینهای، کرب و بلا را به عشق پادشهِ خرقۀِ، سبزِ وَلا را به دوش - وز لب او عاشقان، باده و مِی، کرده نوش می رسد از ره کنون، خیمۀِ حق را سُتون - هم سفرِ کربلا، سالِکِ عشق و جنونکرده مَلک را فُسون، سِحرِ لبش از جنون - تُخمِ غزل بشکفد، بر لبِ او آبِرون دلبر خورشید رو، حیدری آن بسته مو - وز لبِ لعلش روان، بادۀِ کوثر چو جو حلقه به در میزند، حور و ملک تا سحر - بو که کند هادیِ، فاطمه را یک نظر بسته مَلک زیبِ گُل، بر سر بُستانِ عشق - فاطمه را میرسد، طفلِ دبستانِ عشق غُلغُلهای در جهان، کرده به پا شورِ او - فاطمه را میرسد، هادیِ منصورِ اوفاطمه را یوسفِ غالیه مو میرسد - وارثِ آن تشنۀِ، پاره گلو میرسد عنبر و مشک آورد، حور و ملک، بیخته - تا کند از عاشقی، در قدمش ریختهبوی خوشِ عاشقی، را به سحر میدهد - بر دل آلاله او، نقشِ نظر مینهد دل شده دلتنگِ آن، یوسفِ رو در نهان - او که بود شیعه را، قبلۀِ جان و جهان دلبرِ ابرو کمان، یوسفِ کنعانِ جان - لاله از او میدهد، بر سرِ مشرق، اذان ماذنه ها، خون جگر، دیدۀِ آلاله، تَر – منتظرِ هر سَحَر، آمدن او را خبر خون به جگر مثنوی، از غم و درد مِنا - ضَجّه غزل میزند، کو سحری آشِنا؟ در غمِ دوریِ آن، دلبرِ ساغَر کِشان - دل ز همه عاشقان، گشته شقایق نشان چشمِ شقایق به دَر، منتظران، خون جگر - می رسد اما سَحَر، دورِ غم آید به سَر میدهد آهِ یمنِ، بویِ خوشِ آمدَن - رختِ سفر کرده آن، یوسفِ زهرا به تن بسته به محمل سَحَر، عِطرِ خوشِ زُلفِ تَر – می رسد از ره شبیِ، موکبِ خورشیدِ زَر میدهد این مژده را، حالِ خرابِ دَمِشق - «صبحِ ظهور آمده، ای همه اصحابِ عشق»از یمن و از مِنا، بویِ وَلا می رسد - غرقه به خون موکبِ، کرب و بلا میرسد منتظران را بگو، هرکه هوس دارد او –بهرِ ظهورش کند، هر سحری آرزودستِ دُعا را بگو، دامن او وا مَنِه - خرمن دل را بزن، شعله به آتشزَنِه مست بلا تا شوی، از میِ نابِ اَلَست - آتش او در فِکَن، بر همه ذراتِ هست
به امید ظهور حضرت یار.....
ششم مهرماه 1394 – منصور نظری
کد خبر: ۷۳۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران که در نیویورک به سر میبرد، در جمع نمایندگان اندیشکدههای آمریکایی، بار دیگر تأکید کرد که در سوریه مبارزه با تروریسم اولویت اصلی است.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در جمع نمایندگان اندیشکدههای آمریکایی حضور یافت. اغلب زمان این نشست به بحث در مورد موضوعات منطقهای و نظرات تهران در خصوص اوضاع سوریه، عراق و یمن گذشت.
وی در ابتدای این نشست تأکید کرد که ایران تعهدات خود در توافق هستهای را به طور کامل اجرایی میکند. او با این حال گفت برخی اظهارات مطرح شده در واشنگتن، از جمله از سوی نمایندگان کنگره، موجب بدبینی به آمریکا شده است.
وی تأکید کرد که در ماههای نخست اجرای توافق، باید به شدت مراقب بود که برجام به طور دقیق و کامل پیاده شود، چراکه در آن صورت دیگر بعید است که طرف مقابل بتواند اجرای آن را متوقف کند.
آقای روحانی در مورد روابط ایران و آمریکا هم با بیان اینکه «سوءبرداشتهای زیادی» بین دو کشور وجود دارد، گفت «اختلافات زیادی همچنان بین ایران و آمریکا وجود دارد»، اما این اختلافات میتواند به مرور زمان کاهش یافته و مرتفع شود.
وی گفت تصور نمیکند در روابط تهران و واشنگتن مشکلی وجود داشته باشد که غیرقابل حل باشد. به گفته خبرنگاران حاضر در این نشست، او «تندروها» در ایران و آمریکا را عامل جلوگیری از ارتقا روابط در طول سه دهه گذشته، دانسته است.
رئیسجمهور در بخش دیگری از این نشست در مورد وضعیت سوریه گفت: «باید اولویتها را در سوریه مشخص کند. به عقیده من، دولت نیاز به اصلاحاتی دارد، اما در عین حال باید با تروریسم مبارزه کرد... ایران و روسیه در مورد اینکه اولویت در سوریه، مبارزه با داعش است، اشتراک نظر دارند.»
وی ادامه داد: «هر کس دیگری هم که اعتقادش این باشد که اولویت اصلی مبارزه با تروریسم و پس از آن انجام اصلاحات است، ما با او موافق هستیم و میتوانیم با او کار کنیم و موفق شویم.»
آقای روحانی در مورد سوالی در خصوص افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه هم گفت ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه پیش از این به وی اعلام کرده بود که مسکو قصد دارد نقش خود در مبارزه با داعش را گسترش دهد.
او از ائتلاف تشکیل شده توسط آمریکا هم انتقاد کرده و حملات هوایی علیه داعش را «نمایش» خواند که کمکی به شکست داعش نمیکند. آقای روحانی تأکید کرد که برای مبارزه با تروریسم، باید به ریشههای آن پرداخت و جوانان اروپایی را که این قاره را ترک کرده و به داعش میپیوندند، نمیتوان با حملات هوایی از بین برد.
وی با طرح این پرسش که چطور در حالی که کشورها میتوانند فروش نفت ایران را تحریم و از آن جلوگیری کنند، قادر نیستند روند فروش نفت توسط داعش را متوقف کنند، گفت آیا آنهایی که شعار مبارزه با داعش میدهند، واقعا به دنبال نابودی آن هستند یا تنها تلاش میکنند این گروه را تضعیف کرده یا تحت فرمان خود درآورند؟
آقای روحانی در مورد تجاوز به حریم هوایی سوریه و انجام عملیات در این کشور، گفت آیا یک کشور خارجی میتواند با طرح این مسئله که در یکی از ایالات آمریکا تروریستها حضور دارند، دست به عملیات هوایی در آمریکا بزند؟ وی تأکید کرد که همین سوال باید زمانی که بحث سوریه مطرح است، پرسیده شود.
حجت الاسلام روحانی در بخش دیگری از این نشست در واکنش به این گفته رسانههای راستگرا در غرب که مدعی حکمرانی تهران بر چند پایتخت عربی از جمله بغداد، دمشق، صنعا و بیروت هستند، گفت: «ما بر هیچ پایتختی (در کشورهای عربی) حکومت نمیکنیم، نه بر بغداد و نه بر دمشق. ما اگر کشورها از ما بخواهند، به آنها کمک میکنیم.»
او با بیان اینکه حتی ایران هم از موفقیت انصارالله یمن در به دست گیری کنترل صنعا تعجب کرد، گفت ایران بر صنعا حکومت نمیکند. وی تأکید کرد که راه حل پایان بحران در یمن، مشارکت همه طرفها و انجام گفتوگوهای میان جناحهای مختلف در یمن است.
وی همچنین در مورد روابط با ریاض، گفت تنش میان ایران و عربستان سعودی، نه به نفع دو کشور است و نه سودی برای منطقه دارد.
او گفت زمانی که روی کار آمده، ارتقا روابط با ریاض را در دستور کار قرار داده و این مسئله حتی مورد استقبال پادشاه وقت عربستان قرار گرفته است. با این حال، روی کار آمدن سلمان و پس از آن حمله عربستان به یمن، موجب شد که «فاصله ما بیشتر شود.»
آقای روحانی تصریح کرد که ایران و عربستان باید به سمت بهبود روابط حرکت کنند و نباید فضا را به سمت ایجاد اختلاف سنی و شیعه پیش برد. وی گفت: «ما همه یک خانواده هستیم.»
کد خبر: ۷۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
یک حقوقدان با اشاره به پیگیری حقوقی جنایت فاجعه منا گفت: چنانچه فردی یا افرادی مسبب رخداد چنین حادثه ای باشند، تقصیر و قصور این عمل به عهده آنها است، اما از نظر حقوقی، واقعه ای که در مکه اتفاق افتاد، حادثه ای بود که در اثر ازدحام جمعیت رخ داد.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
نعمت احمدی در گفتگو با خبرنگار سایت انتخاب خبر افزود: پیگیری حقوقی و قضایی نه تنها از سوی جمهوری اسلامی ایران، بلکه به دلیل عمق فاجعه که فرا سرزمینی است، سایر کشورهایی که جزو قربانیان حادثه بوده اند نیز قادر به پیگیری حقوقی این مسئله خواهند بود.
وی با بیان این که متأسفانه حکومت عربستان به مناسک حج به چشم یک سفر نگاه می کند، تصریح کرد: از یک سو دولت عربستان قصد آن را داشته که مسافران در ایام حج لحظات خوشی را تجربه کنند، اما از سوی دیگر، نگاه آنها به ایجاد تغییرات و انجام ساخت و سازها در محدوده مراسم حج به صورت فرقه ای تعریف شده است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: تنها فرقه ای که با مقابر، مشاهیر و بارگاه، مخالف بوده و دیدگاه حذفی به آن ها داشته، فرقه وهابی است؛ مثلاً وهابی ها معتقد به داشتن سنگ قبر نیستند و ایجاد بارگاه را ممنوع اعلام می کنند و یا پیش از این، منزل پیامبر و یا کوچه بنی هاشم را تخریب کرده اند.
احمدی تصریح کرد: این در صورتی است که دولت عربستان باید این موضوع که مکه و مدینه اگر چه در خاک عربستان قرار دارد، اما متعلق به عربستان نیست و بلکه متعلق به یک میلیارد و نیم مسلمان سراسر جهان است که روزی چندین بار به سوی خانه خدا سجده می کنند، توجه داشته باشد، لذا باید در نظر داشت هر تغییری که در ساختار مناسک حج انجام می گیرد باید با نگاه همه مسلمانان باشد نه با نگاه وهابی ها.
وی با بیان این که تغییرات عمده ای که وهابی ها در جغرافیای حج و در محل مناسک حج ایجاد می کنند و انجام می دهند موجب بروز اینگونه حوادث می شود، اظهار داشت: ماجرای سقوط جرثقیل و یا ماجرای دلخراش منا در زمره تغییرات ایجاد شده در مراسم حج توسط وهابی ها بود.
این حقوقدان همچنین با اشاره به وقوع حوادث سال های گذشته در جریان برگزاری مراسم حج گفت: در سالهای گذشته نیز از این دست حوادث بارها اتفاق افتاد؛ به عنوان مثال در سال 54 در صحرای منا و یا عرفات، چادرها دچار آتش سوزی شد و بسیاری از زائران جان باختند و یا زمانی که تونل هایی برای نزدیک شدن مسیرها ساخته شده بود، به دلیل خاموشی تهویه ها بسیاری از حجاج جان باختند و یا اتفاقی که در سال 73 در رمی جمرات رخ داد.
وی در تشریح حادثه رمی جمرات در سال 73 گفت: مطابق با اعتقادات دینی شیعیان و یا حتی فرقه مالکی ها، بهترین زمان برای شرکت در رمی جمرات، صبح است، و به همین دلیل بیشترین تلفات را هم کشور شیعه ای مانند ایران و یا نیجریه که مالکی ها در آن حضور دارند، داشتند.
احمدی با اشاره به برگزاری مراسم مذهبی مشابه در سایر کشورها خاطرنشان کرد: مراسم مذهبی زیادی در سراسر دنیا بدون هر گونه حادثه ای برگزار می شود؛ مثلاً در ایام اربعین سال گذشته در کربلا و نجف جمعیتی بالغ بر 2 میلیون نفر حضور داشتند و این درحالی بود که داعش و القاعده، زائران را تهدید کرده بودند و یا مراسم اعیاد مختلف که در واتیکان برگزار می شود، در حالی است که خود واتیکان 800 نفر جمعیت دارد اما در زمان انجام مراسم چند میلیون نفر در این شهر حضور پیدا می کنند.
وی تصریح کرد: به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که نوع مدیریت صعودی ها در مراسم حج دچار ضعف های جدی است و به نظر می رسد برگزاری مراسم حج باید زیر نظر یک شورای اسلامی که نمایندگان کشورهای اسلامی در آن حضور دارند، باشد و حتی ساخت و سازهایی که در دو شهر مقدس مدینه و مکه انجام می گیرد نیز باید زیر نظر این شورا باشد تا همه جوامع اسلامی سهمی در آن داشته باشند و به راه و رسم آنها احترام گذاشته شود.
این حقوقدان اما مقصر وقوع حوادث این چنینی را تنها متوجه دولت عربستان ندانست و قصور مدیران کاروان ها در ایران را نیز از دلایل ایجاد حادثه اخیر برشمرد و گفت: البته نمی توان همه مسئولیت رخداد فاجعه اخیر منا را به عهده دولت و حکومت عربستان دانست، چون مدیران کاروان ها و سوء مدیریت آنها نیز در وقوع این حادثه، نقش داشته است.
نعمت احمدی تأکید کرد: اگر این مدیران با رانت خواری و انجام پارتی بازی، مدیریت کاروان ها را به دست نگرفته بودند و آموزش های لازم را دیده بودند، به طور حتم می توانستند بر روی کاروان ها و برنامه های مراسم حج، اشراف داشته و با یک برنامه ریزی دقیق، قادر بودند بهترین زمان بندی را برای رفت و آمد حجاج و انجام مناسک آنها انتخاب کنند.
کد خبر: ۷۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
مثنوی « مِنا ؛ قربانگاه عشق» تقدیم به خانوادههای داغدار و چشم انتظار قربانیانِ قربانگاهِ مِنا/از چشم منا چکد ستاره -در ماتم محنتی دوباره
کد خبر: ۷۳۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
در شروع غمبار آدینهای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «به سوگ منا» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت
کد خبر: ۷۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۳
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
فشین علاء در انتخاب خبر نوشت: حج خونین امسال مهر تأییدی بر بی کفایتی حاکمان عربستان در اداره این کنگره باشکوه و عظیم الهی زد. سخن نه از اختلاف موهوم شیعه و سنی است، نه رقابت منطقه ای ایران وعربستان؛ بحث جان انسانهای مؤمن و بیگناهی است که غالباً پس از سالها انتظار و آرزو، و با صرف هزینه گزاف، عاشقانه خود را به سرزمین وحی می رسانند. برفرض از تسلط آشکار فرقه وهابیت بر افکار حاکمان حجاز و حمایت دولت این کشور از گروه های تکفیری و حمله به ملت مظلوم یمن و... هم صرف نظر کنیم، آیا سپردن جان صدها هزار زائر بیت الله به چنین کسانی رواست؟
آیا زمان آن نرسیده است که دولتهای اسلامی ادعای به حق ایران را مبنی بر واگذاری امور حج به کمیته ای شامل نمایندگانی از همه جهان اسلام جدی بگیرند؟ بنظر می رسد باید دولت آقای روحانی از محبوبیت جهانی خود جهت حفظ جان مسلمانان استفاده کند و برای نجات حرم امن الهی دست بکار شود.
ضرورتی که اهمیتش از پرونده هسته ای اگر بیشتر نباشد کمترهم نیست! حکام حجاز هم باید بدانند حرمین شریفین متعلق به حجاز و هیچ خاک زمینی نیست. این حریم آسمانی را به اهلش بسپارید.
کد خبر: ۷۲۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
از یمن آید شمیم بوی یار / اندکاندک میرسد ما را بهار میرسد آخَر به پایان انتظار /بیقراران، میرسد ما را قرار
کد خبر: ۷۲۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
با میانجیگری ایران برای سومین مرتبه در چند شهر سوریه، آتش بس برقرار شد.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از عصر ایران ،
شماری از رسانه های منطقه می گویند با میانجیگیری ایران، آتش بس چند روزه ای میان ارتش سوریه و اعضای نظامی حزب الله لبنان از یک سو و گروه های مسلح از سوی دیگر در چند شهر غرب سوریه برقرار شده است.
این آتش بس به دنبال مذاکرات میان هیات هایی از ایران و گروه مسلح تندرو به دست آمد.
براساس این توافق، 4 شهر کوچک شیعه نشین سوریه از جمله الفوعه و کفریا سوریه واقع در نزدیکی مرزهای لبنان شاهد آتش بس هستند. هم اکنون ارتش سوریه، نظامیان حامیان دولت سوریه و شماری از اعضای حزب الله لبنان در حال دفاع از دو شهر شیعه نشین الفوعه و کفریا در مقابل حملات سنگین گروه های افراط گرای اسلامی هستند.
همزمان آنها تلاش می کنند کنترل شهر الزبدانی سوریه واقع در نزدیکی مرز لبنان را از گروه های مسلح پس بگیرند. به گفته گروه "دیده بان حقوق بشر سوریه" (از گروه های وابسته به مخالفان دولت سوریه) از روز جمعه تاکنون در درگیری های مسلحانه، دست کم 106 نفر در شهرهای الفوعه و کفریا کشته شدند. "رامی عبدالرحمن" مدیر دیده بان حقوق بشر سوریه گفت که در میان کشته شدگان گروه های مسلح دست کم 30 فرد مسلح از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، شمال آفریقا، آسیای میانه و اعضای حزب ترکستان اسلامی دیده می شوند.
علاوه بر آن ارتش سوریه نیز 40 نفر از نیروهای خود را از دست داد و 7 شهروند نیز کشته شدند
کد خبر: ۷۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۳۰
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــنمنصور نظری :به مناسبت سالروز شهادت جانگداز پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام محمد باقر علیهالسلام مثنوی «سوگِ عشق» به ساحت نورانی و مقدس این امام همام تقدیم میگردد :
سوگِ عشق
هَم گُداز آهِ زینب در دَمشق - کربلا را میسُرایم سُوگِ عشق
قد کمان و دل پریش و رو کبود - میدهد گیسویِ زهرا بویِ دود
دست بر پهلویِ خون آلودِ خویش - از غم و دردِ علی، دل را پریش
در میانِ اشک و آه و سوز و ساز - تا سحر بنشسته میخواند نماز
چَشمِ باران گشته خیس از اشکِ عشق - میکِشد بر دوش ،زهرا مَشکِ عشق
میکِشد بر دوشِ تنهاییِ خویش - مَشکِ درد و رنجِ زهراییِ خویش
مانده جای زخمِ کُهنه بر تَنَش - تَر شده از خونِ دل، پیراهنش
بَس که میگیرد ز خونِ دل وُضو - گَشته سجاده ز خون، رنگین از او
آن خدا را بسته چشمانش قُنوت - بیصدا میگرید او شب را سکوت
میچکد خونش به خاکِ کوچه باز - با قَدِ خَم گَشته میخواند نماز
محشری بر پا به عرش حق شُدَست - میزند بر سر ملک شوریده دَست
عرشیان بر سینه و بر سَر زنان - از غمِ زهرا به لب آورده جان
آسمان از داغ او از پا نشست - غرقه در خون جسمِ زهرا گشته است
میزند بر سر ملک شوریده دَست - که ین مه در خون نشسته فاطمه َست ؟!!
وین به خاک کوچهها افتاده کیست؟ - کَز غمش باید خدا را خون گِریست ؟
ضَجه زهرا میزند در پُشتِ دَر - خاکِ ماتم میکند حیدر به سر
بینِ دیوار و دری جا مانده عشق - در میانِ کوچه تنها مانده عشق
پهلویِ زهرا به میخ در شِکَست - کربلا در کوچهها بر پا شُدَست
اسمان خواهد بیفتد بر زمین - لرزه افتاده به ارکانِ یقین
دست و بازو بسته و تنها، وَلی - میچکد خون از تنِ یاسِ علی
میزند سَر از دِلِ حیدر شَرَر - میکند بر مرگِ زهرایش نظر
زان شَرارِ در دلِ تفتیدهاش - اشکِ آتش میچکد از دیدهاش
گَشته پرپر یاسِ تنهای علی - غرقه در خون گشته زهرایِ علی
شب چراغانیِ چشمِ خیسِ او - بغضِ غم، ره بسته او را بر گلو
بَستۀِ خون، چشمِ غَرقه شَبنَمَش - در بغل بگرفته زانویِ غَمَش
بر غمِ عشقِ علی آن مبتلا - قامتش خم گشته از بارِ بلا
خانۀِ خاکیِ او درگاهِ عشق - مُلکِ دل را او که شاهنشاهِ عشق
در شبِ تارِ علی او ماهِ عشق - شد علی را جان فدا در راهِ عشق
هم گُدازِ سوزِ آه و نالهاش –قومِ عاشق در طوافِ هالهاش
آتش و میخِ در و ضربِ لَگد - کربلا را نقش خون بر چهره زَد
با لگد تا دربِ خانه باز شد - ماجرایِ کربلا آغاز شد
بر زمین، خونِ دلِ زهرا چکید - کربلا زان ماجرا آمد پدید
کربلا آمد چنین آغازِ عشق - فاشِ خون شد بر سرِ نی، رازِ عشق
رویِ زهرا شد ز سیلی تا کبود -این چنین آمد بلا اَندر وجود
قلب زینب اینچنین شد پُر شَرار - بر دمشقِ عاشقی شد رهسپار
زآسمان چشمِ زینب در دمشق - تا همیشه میچکد بارانِ عشق
حُبِّ دنیا سینهها بیتاب کرد - ظلم بر اولاد زهرا باب کرد
در دلِ آن کوچۀ آتش فِشان - ابتدایِ کربلا آمد نشان
از لهیب جور ضحاکان دون -- زان سپس شد فرقِ حیدر غرقه خون
کُشته شد آن شاهِ بیهمتای دین - شد روان، مینای خونش بر زمین
تیغِ کین آمد علی را تا فُرو - شد روان، خونِ خدا از فرقِ او
باده نوش فُزتُ ربَّ الکعبه مَست - رهسپارِ وادیِ دورِ اَلَست
سِرُّ الاَسرار وَلا او را عَیان - او شد او تا من نباشد در میان
چون علی را آمد آخر دُورِ دَرد - بارِ تنهایی چو قَدَّش تا بِکَرد
دورِ غم را نوبت آمد بر حَسَن - تا کند شولای غربت را به تن
بیکس و بییار و یاور چون علی - نورِ زهرایی ز رخسارش جَلی
وانهادندش به میدانهای دَرد - در شب دِیجور غمها ،کوچه گرد
آن غریبِ شهرِ تنهاییِ خویش - کربلایِ بیکسی را سر بهپیش
بیکس و تنهاترین سردارِ عشق - میکِشَد مستانه سر بر دارِ عشق
در بقیع عاشقی بر خاکِ آه - خُفته ماهِ فاطمه بیسرپناه
از فریب و فتنۀِ بَد روبهان - لختهلخته خون برونش از دهان
وز لبانش خورده احمد انگبین - پارهپاره شد جگر او را ز کین
چون هلاک آمد علی را نورِ عِین - عاشقی را نوبت آمد بر حُسین
عاشقی را مُنتَها آمد پدید - نوبتِ بر کربلایِ او رسید
غرقه در خون شد پگاهِ عاشقی - بر سر نی شد اِلهِ عاشقی
شد روان خون خدا بر خاکِ عشق - کربلا شد مرکزِ افلاک ِعشق
زان سپس شد دورِ زینُ العابِدین - ساقیِ میخانۀ عینُُالیَقین
آن جگرخونِ غم و دردِ حُسین - زنده او را کربلا از شور و شین
داغ و دردِ کربلا را دیده او - خون دل از چشم تر باریده او
شاهد بزم بلا در روزِ هست - خط نویس دفترِ سرخِ الَست
بر سر نی سِرِّ حق را دیده فاش - چهرۀِ آیینهها را غم خراش
از تبار فاطمه، سجادِ عشق - پیرِ زینب در خراباتِ دمشق
ساربانِ کاروانِ اشک و آه -بر شبِ تارِ غریبان گَشته ماه تازیانه خورده تن او را بَسی - آن امیر کاروان بیکسی
دست و پا در بند و زنجیر و اسیر - از غمِ شام ِغریبان گَشته پیر
آن قَتیلِ گریه و سوز و گداز - خوانده بر سجادۀِ آتش نماز
بر سر نی دیده حق را رمز و راز - اَرغَنون کربلا را غم نواز
دل به درد عشق زهرا مبتلا - سینهاش ماتم سرایِ کربلا
آن لبالب دیدهاش از ژالهها - هم نشین اشک و آه و نالهها
روضه خوانِ مجلسِ داغِ حسین - سروِ قَد، خَم گشتۀِ باغِ حسین
غم سُرایِ ساقی و دستان و مَشک - شب نشینِ مجلسِ غمبارِ اَشک
ما رایتُ فی البَلا الِّا جَمیل - زهرِ کین آخر نمود او را قَتیل
نینوا را راویِ عشق و وَلا - مانده جا از کاروانِ کربلا
آن به داغ و درد و محنت مبتلا - دورِ او هم شد به پایان در بَلا
آن به آب، آتش گرفته سینهاش -غرقه باران دیدۀ آیینهاش
خرقۀِ سبز ولا را لاله پوش - از مِیِستان ولا مِی کرده نوش
آخر افکندش زِ پا زهرآبِ کین - کُشته شد لب تِشنه زینُ العابدین
دورۀِ سجاد و غمها شد به سر - کربلا شد نوبتِ ماهی دگر
زان فریبا غنچههایِ یاس عشق - سهم باقر شد فَدَک، میراثِ عشق
وارث حیدر به علم و فَهم او - خرقۀ سبز ولا شد سَهم او
از حسین و از حسن او را تبار - از گناه عشق زهرا سر به دار
یاد زهرا داده قلبش را جَلا - بر دلش داغ کبود کربلا
دیده اشک و آه زینب را عیان - قصۀِ سرخ ولا را غم بیان
پنجمین شمس فروزان ولا - وارث میراث سرخ کربلا
بی ضریح و گنبد و بی بارگاه - وارث زهرا به اشک و سوز و آه
حیدری دیگر به شهر کوفه باز - غرقه سوز و گریه میخواند نماز
راویِ غمنامۀِ ساقیُ و مشک - کربلا را قصه گویِ آه و اشک
نورِ چشمان تر سجادِ عشق - داده زُلفِ غرقه خون، بر بادِ عشق
آن قدح نوشِ شرابِ حیدری - آن علی را وارثِ انگشتری
کرده زهر کین جگر خونش به درد - میکشد از سینه پُر غم، آهِ سرد
خِرمنِ زهرا به آتش کِشته باز – پردۀِ دل میزند شوریده ساز
در بقیع عاشقی، ای گَشته خاک - ای به زهرِ کینِ نامردان هلاک
بر تو ای مولای تنها اَلسَّلام - بر دلت ای داغِ زهرا اَلسَّلام
بر بقیع و غُربت و دردَت سلام - بر غزلنوشانِ شبگردت سلام
بر جگر، خون گَشته از زَهرَت سلام - بر وجود نادِرِ دَهرَت سلام
بر تن رنجورِ بیمارت سلام - بر دو چشمِ خیسِ غمبارت سلام
بر حسن بر باقر و صادق سلام - هرکه را بر فاطمه عاشق سلام
ای اسیر بند و زندانِ دمشق - ای شهیدِ کربلای شور و عشق
اَلسَّلام ای باقرِ اولادِ یاس - اَلسَّلام ای با محمد هَم جِناس
از دَمَت ای زنده اسلام آمده - ای ز عِلمَت شیعه را نام آمده
تشنه لب ای کُشته، بر کامَت سلام - بر گُلِ یاسِ علی، مامَت سلام
بر حسین آن جَدِّ مظلومت سلام - بر دل تنهای مغمومت سلام
میچکد خونِ جگر از چشمِ ماه - میکند زهرا پریشانش نگاه
باقر علم نبیین کشته شد - زهر کین را قلب او آغشته شد
نور چشمِ خیسِ زین العابدین -سینهاش پر تاب و تب از زهرِ کین
شیعه را هستی به یغما میرود - فاخِرِ اولادِ زهرا میرود
میرود تا کربلاییتر شود - در شهادت وارث حیدر شود
میرود تا زنده ماند نام عشق - تا به مرگ خود کند اکرام عشق
اینچنین باشد سر انجام وَلا - تشنه لب جان دادنِ در کربلا
به امید ظهور حضرت یار.....29 شهریور ماه 1394 منصور نظری
کد خبر: ۷۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن منصور نظری :در غروب غمبار آدینهای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «شمیم ظهور» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت .
بر لب دریای پر موجِ جنون -ساحل خورشید چشمم غرقه خون
دل پریشان هِلالی بی مَزار - شیعه و دردِ فراق و انتظار
در بغل بگرفته زانوی فِراق - سینه میسوزد ز داغِ اشتیاق
غرقه در خون دل به تیغِ انتظار - سینهها را کرده داغش لاله زار
از عراق و از یمن تا از دمشق - دم به دم افزونتر آید شورِ عشق
عرشیان و فرشیان بیتاب او - از حجاز آید شمیمِ ناب او
سُرمه در چشمِ سَحَر، شب میکند - آسمان از داغ او، تب میکند
میزند سر از شفق، شمسِ ولا - دل پریشانِ غروبِ کربلا
گَشته در وادیِ حیرانی رَها - از غُرور حُسن او، آیینهها
کُشتۀِ یک غمزۀِ او صد هزار - پیرِ کنعان را فراقَش، کُشته زار
یوسفی گُم گَشته در مصرِ وَلا - صد هزارانش زلیخا مُبتلا
دام چشمش نُه فلک را کرده بَند - طُرۀِ او عرشیان را در کَمَند
ماه شیعه ، یوسفِ زهرایِ عشق - میرسد خُنیاگر آوایِ عشق
بوی دیگر میدهد آدینهها - گشته برپا کربلا در سینهها
از یمن آید شَمیمی دلنواز - فاشِ مستی میکند، پیمانه راز
سینهها لبریز شوق و اشتیاق - صبحِ صادق چیره بر شامِ فراق
میرسد ما را سحرگاهِ ظُهور - رو به پایان میرسد این راه دور
زیجِ دلها کرده مِهرش را رَصَد - مژده یاران بوی مهدی میرسد
آید از ره یوسفی حیدر قیاس- - تا بگیرد انتقامِ خون یاس
غرقه در خون قلبِ او از ظُلمِ داس -- کرده بر زهرا ستم، گیرد تقاص
پردۀ حق می زند زیبا چه ساز - میسُراید نغمههای دلنواز
کآخر آید این شب دور و دراز - میرسد آن صبح صادق سَر فَراز
میرسد آن یوسف گُم گشته باز - تا بخواند با شقایقها نماز
میرسد گُم گشتۀِ زهرا ،وَلی؟ - بر اَلَست او که میگوید بَلی؟؟؟
گرچه در تاب و تبیم از انتظار - دل عطشناکِ شرابِ وصلِ یار
گرچه دل از دوریِ او گشته چاک - کرده ما را دردِ مستوری هلاک
دل پریشانم ولی بر آن اِمام - کربلا را چون به پا دارد قیام
دل پریشانم بر او از فتنهها - از نمودن مردمان او را رَها
دل پریشانم بر او از کوفیان - مردمانِ در غمِ سود و زیان
یادم آید قصّهای پُر رَمز و راز - بر سر نیزه سری در اِهتزاز
قَصۀِ پر اشک و آهِ کربلا - قصه تنهایی و رنجِ وَلا
یادم آید کوفیان را انتظار - بر ولی نامه نوشته صد هزار
انتظار کوفیان شد بر وَلا - کُشتنِ او، تشنه لب در کربلا
منتظر ماییم اینک بر وَلی - قوم خود خوانده ز یاران علی
از فراق او بهظاهر خستهایم - منتظر بر او بهجا بنشستهایم
نامهها بنوشته بر آن شاهِ عشق - نالهها کرده در آن جانکاهِ عشق
کهی شه خوبان، عزیزِ مصرِ جان – تا به کی از قومِ کنعانی نهان
پرده افکن از رُخِ زهراییت - تا به کی ما را غمِ تنهاییات
یک نظر بر چشم عاشق رو نما - کُن ظهور ای آخرین مُنجیِ ما
انتظارت میکشیم ای خوب عشق - پرده افکن از رخ ای محجوب عشق
کُشت ما را از عطش آبِ لَبَت - سینه میسوزد چو آتش در تَبَت
قصد ما کن ای نظر پردازِ عشق - تا بخوانیم از نگاهت، رازِ عشق
بر ظهورت اندکی تعجیل کن - یاری مادر گذر از نیل کن
نیلِ هجران را شکاف از یک نگاه -- دِه نشان بر کبریا ،ما را تو راه
این سخنها بر زبان ما را بَسی - مُدَعی بر عشق مهدی هر کَسی
گرچه ما را بر زبان یاری اوست - بر سحرگاه ظهورش آرزوست
گرچه میدانم یقین میآید او - دل پریشانم که تنها ماند او
دل پریشانم که او را وا نهیم - دل به دینار و به دِرهمها دَهیم
دل پریشانم زِ گندُمهایِ رِی - با ولایت تا کجا مانیم و کی؟؟؟
گرچه ما را انتظار اوست عشق - باغم هجران او نیکوست عشق
در هراسم از وقوع واقعه - باب نیرنگ و ریا در جامعه
منتظرها بر حسین فاطمه - کُشتَن او را تشنه لب در خاتمه
میهراسم چون به مهدی ما کنیم --ما چه با آن یوسف زهرا کنیم
میهراسم با ولی بد تا کنیم -ما هم او را کربلا بر پا کنیم
خوانَد او ما را و ما، وایَش نهیم - بیکس و بییار و تنهایش نهیم
می هراسم تاچه با مهدی کنیم - با ولی ترسم که بد عهدی کنیم
آید او آخر شبی از سمت نور - میخورد آخر تَرَک تُنگِ بلور
بیرق سبز ولا در اهتزاز - بوی زهرا آید از سمتِ حجاز
آن به دوش افکنده را شولایِ نور - میرسد هنگامۀِ سبز ظهور
آن شقایق را به دل بِنهاده داغ - میرسد بوی ظهورش از عراق
لمیزل را دلبر آیینه رو - آسمان را میشکافد سینه او
ذوالفقار حیدری در کف رسد - ناجی انسانِ مُستَضعَف رسد
آفتابی سر زند سبز از شَفَق - تا بَرافشاند جهان را نورِ حق
میتراود بوی زهرا از پِگاه - میتوان دیدن خدا را یک نگاه
لنترانی را به آتش کِشته عشق - دفترِ دل را به خون آغِشته عشق
از شفق شهزادهای دُلدُل سوار - کز لبش خیزد شمیم نوبهار
هم چو حیدر از غم زهرا قتیل - آید از ره شَهسواری بیبَدیل
میرسد ما را پِیَمبر زادهای - چون حسین فاطمه آزادهای
پَردۀِ طاقت دریده دوریاش - کِشته آتش دل، تبِ مستوریاش
آید از ره یوسفی انجم نشان - آفتاب گشته گُم در کهکشان
بسته بر سر حیدری زُلفی دوتا - نفخۀِ او نُکهتِ مُشکِ خُتا
جلوهاش آیینهها را کرده مست - چون علی شوریدهای زهرا پرست
ساغرِ سبز وِلا بِگرفته دست - میرسد ساقیِ صَهبای اَلَست
در میان بسته دودَم را ذوالفقار - آن محمد زادۀِ حیدر تبار
در شبستانِ علی مهتابِ عشق - وز لبش جاری شرابِ نابِ عشق
میرسد آن مخزن الاسرار هست – تا دهد بر لشکر ظلمت شکست
نغمۀِ چنگ و رباب و تار و دَف - میزند شوریده او را از شَعَف
عرشیان در بزم او بنشستهاند - آسمان را زیب خاتم بستهاند
از سبویِ عشق زهرا باده ریز - مصرِ جانِ شیعه را آید عزیز میرسد ما را غزل پردازِ عشق - فاشِ چشمِ می پرستش رازِ عشق
کِشتیِ دل را به طوفان بَلا - میرسد نوحِ سبکبار وَلا
وارثِ آن کُشتۀِ سَر در تنور - میرسد آن ساقیِ صهبایِ نور
بر شب ظلمت پگاهی میرسد - همچو حیدر سر به چاهی میرسد
بوی نرگس در جهان افکنده شور - اندکاندک میرسد وقت ظهور
پرده از رو افکند محجوبِ عشق - میرسد رعنای شهر آشوب عشق
تا برآشوبد فلک را شورِ او - جلوه میگردد رُخِ مَستورِ او
شورِ شیدایی جهان را کرده مست - میرسد آن ساقیِ بَزمِ اَلَست
آوَرَد ما را به مستی رهنما - خونِ دل، ریزد به ساغَرهای ما
جاریِ چشم ترش کوثر مَهی - لمیزل را میرسد سِرّ آگَهی
آن به یَغما برده از دل صبر و طاق - شهسوار مُلک هجران و فراق
بسته مَحمل بر سَرِ دوشِ خیال - کرده قصدِ ترکِ وادیِ مَلال
یوسفِ رویش، مَلَک را از جنون - میکِشَد از پردۀِ عصمت برون
فاطمی آن زادۀ حیدر بَدیل - میبرد دل را زِ دستِ جبرئیل
تیغ ابرویش شکافد فرقِ نیل - وز لبانش میتراوَد سَلسَبیل
نام مهدی در جهان افکنده شور - اندکاندک میرسد وقت ظهور
زین تغزّلها که بلبل میکند -- شاخۀِ نرگس، سَحَر گُل میکند
به امید ظهور حضرت یار ... غروب جمعه 27 شهریور ماه1394-منصور نظری
کد خبر: ۷۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۸
تربیت دینی بچه مردم اولویت کاری معلمان باشد و باید بچه حزباللهی، ارزشی، آرمانخواه و دلسوز تربیت کنند.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irبه گزارش خبرگزاری فارس از چاروسا، حجتالاسلام اسماعیل صلواتی ظهر امروز در خطبههای نماز جمعه قلعهرئیسی با توصیه نمازگزاران به رعایت تقوای الهی، گفت: راه نجات از گناه توبه و استغفار، یاد خدا و استعانت از خداوند متعال، عبادت و بندگی خدا و اراده قوی انسان است، تقوا سبب از بین رفتن بسیاری از گناهان میشود.
وی ادامه داد: عواملی مانند تقوا، حفظ عفت، رعایت حقوق، شرکت در غم و شادی یکدیگر، وجود فرزند و کنترل عوامل مزاحم در حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر است.
امام جمعه قلعهرئیسی در خطبه نخست به ادامه بحث گناه که گناه گواهی دروغ است اشاره و تصریح کرد: یکی از بدترین انواع دروغ همین شهادت کذب و گواهی دادن خلاف است و بندگان ممتاز خدا گواهی به دروغ نمی دهند و امضای ناحق نمی کنند.
وی افزود: گواهی دهنده به دروغ از جای خود حرکت نمیکند مگر اینکه برایش آتش دوزخ واجب می شود.
صلواتی خاطرنشان کرد: کسی که شهادت دروغ دهد یا به کتمان شهادت کند گواهی خود را پنهان کند بداند و نگوید جایش در جهنم مهیا ساخته میشود.
خطیب جمعه قلعهرئیسی بیان کرد: گواهی باید از روی علم باشد و باید به چیزی گواهی مده مگر اینکه یقین کنی و آن را مانند کف دستت بشناسی.
صلواتی در خطبه دوم با دعوت به تقوای الهی، ملاک کرامت آدمی را معیار پذیرش اعمال و مرکب راهوار سعادت تقوا دانست.
وی در ابتدای خطبه دوم به روز دوشنبه 30شهریور شهادت حضرت امام محمدباقر(ع) اشاره و تاکید کرد: لقب باقر به معنای شکافنده علوم توسط پیامبر اکرم(ص) به حضرت باقر داده شد است و امام باقر بنیانگذار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی شیعه و اسلام است.
امام جمعه قلعهرئیسی در ادامه به آغاز هفته دفاع مقدس اشاره و یادآور شد: این جنگ اگر چه از طرف صدام اما پشت سر او یک پروژه استکباری و هدفش زمین زدن نهضت اسلامی و انقلاب بود.
وی اذعان داشت: برای ما دفاع مقدس بود چون دفاع برای غیرت، شرف و ناموس انسانیت و برای دین و عقیده و اسلام بود.
صلواتی با بیان اینکه هشت سال دفاع مقدس مظهر حماسه، معنویت و دینداری است اضافه کرد: پیام جنگ تحمیلی این بود که یک ملت در سایه اتحاد و ایمان به خدا و در سایه حسن ظن به وعده خدای متعال و اعتقاد به صدق وعده الهی می شود.
خطیب جمعه قلعهرئیسی در ادامه به بازگشایی مدارس اشاره و بیان کرد: خانواده نقش اساسی دارد و مدرسه میبایست نقش ایفا کند و از معلمان عزیز توقع است وظیفه و رسالتشان که انسان تربیت کنند و انسان تحویل جامعه دهند.
وی گفت: تربیت دینی بچه مردم اولویت کاری معلمان باشد و باید بچه حزباللهی، ارزشی، آرمانخواه و دلسوز تربیت کنند.
صلواتی با بیان اینکه معلم باید خودش معلم، تربیت شده و مهذب باشد تاکید کرد: پدر و مادر انتظار می رود اگر بچه با یک عیب به مدرسه میرود اما با چندین محاسن به خانه برگردد.
وی به وظیفه معلم در برابر دانشآموز اشاره و اظهار داشت: وظیفه معلم انسانسازی و رفتار آن الگو برای دیگران باشد و معلم ببیند چند نفر انسان را در مسیر هدایت الهی راهنمایی میکند و آینده نظام در اختیار معلمان است.
کد خبر: ۷۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۷
به مناسبت فرا رسیدن ماه مهر و هفته دفاع مقدس مثنوی یاد یاران به دلیر مردان 7 سال دفاع مقدس تقدیم میگردد
کد خبر: ۷۲۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۵