برچسب ها
رئیس جمهور با بیان اینکه مدرسه باید پناهگاه نسل جوان باشد و نه گریزگاه گفت: معلمان باید نسل جوان را با نشاط، دین باور و نه دین نما، عالم، اخلاقی و مشارکت جو برای تولید، توسعه و تحقیق آینده کشور تحویل جامعه دهند.به گزارش آوای دنا به نقل از مشرق، حسن روحانی در سی و یکمین نشست روسای آموزش و پرورش سراسر کشور که عصر امروز در مرکز همایش های برج میلاد برگزار شد گفت: اولین روز از هفته دولت فرصت پیش آمده تا در محضر شما معلمین فرهیخته، مسئولین مناطق و شهرستانها و آموزش و پرورش که رسالت مهمی بر دوش دارید، باشم. وی گفت: مسئولیت آموزش و پرورش یا آموزش عمومی در دولت های مدرن بر دوش دولت آمده است اما اگر به یک قرن یا دو قرن پیش برگردیم آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت بر دوش دولت نبوده است. وی ادامه داد: معمولا در گذشته در هر جمع و جامعه ای افراد اتاقی را از منزل خودشان به عنوان مکتب و مکتبخانه دایر می کردند و افراد علاقه مند نیز در آن مکتبخانه ها شرکت می کردند. گاهی تنها آموزش  و روخوانی قرآن بود و گاهی تعلیم در حد سواد خواند و نوشتن و ریاضیات و ادبیات فارسی در حد محدود بود و مثلا به خواندن گلستان اکتفا می شد. رئیس جمهور با بیان اینکه در دولت مدرن، آموزش و پرورش همچون تامین امنیت عمومی به عنوان یک وظیفه بر دوش دولت گذاشته شد تصریح کرد: خیلی از وظایف امروز به عنوان وظایف دولت ها تلقی می شود از جمله برنامه ریزی برای اقتصاد کشور، تامین اجتماعی و بسیاری از مسئولیت هایی که امروز تحت عنوان دستگاههای مختلف بر دوش دولت قرار گرفته است. آموزش و پرورش مهمترین نهاد تزریق افکار و اقتدار دولت به نسل جوان است وی آموزش و پرورش را به عنوان یکی از مهمترین نهادهایی نام برد که از طریق آن، دولت می تواند افکار و اقتدار خود را در میان نسل جوان تزریق کند و گفت: گاهی از این قدرت در برخی از کشورها سوءاستفاده می شود. روحانی افزود: مثلا در آلمان نازی از مدارس برای نژادپرستی افراطی سوءاستفاده شد یا در کشورهای سوسیالیستی برای نشر الحاد و یا مثلا در رژیم گذشته از مدارس برای شاه دوستی و امثال اینها سوءاستفاده شد تا جایی که گاهی برخی ترجیح می دادند از مدرسه جدا شوند و فاصله بگیرند. رئیس جمهور با بیان اینکه در گذشته برخی از اقشار، مدارس را تحریم کرده بودند اظهار داشت: در رژیم سابق برخی مردم ارتباط خود را با مدارس جدید قطع کردند و برخی به فکر تشکیل مدارسی با شرایط خاص افتادند تا جایی که بسیاری از افراد فرهیخته به فکر تاسیس مدارس غیردولتی افتادند و حتی در قم مدارسی تحت عنوان دین و دانش تشکیل شد. وی گفت: حتی در دوره ای شهید بهشتی و باهنر برای برخی از عناوینی که در کتابهای درسی بود علیرغم اتهامات، کمک کردند و برای نجات نسل جوان وارد عمل شدند؛ البته رژیم گذشته در اهداف نادرست خودش برای سوءاستفاده از مدارس موفق نشد. روحانی با اشاره به دلایل عدم موفقیت رژیم سابق در سوءاستفاده از مدارس گفت: در گذشته معلمین بسیار شریف و متدینی تدریس می کردند که عدد آنان بسیار زیاد بود و باعث شد رژیم در اهدافش پیروز نشود و از شاگردانی که این معلمان تربیت کردند نسل انقلاب ظهور و بروز کرد. شیوه تربیت نسل جوان تدبیر و دلسوزی است نه القا و اقتدارگرایی وی افزود: اگر می خواهیم به نسل جوان یاد بدهیم راهش نه القا، نه تنبیه و نه اقتدارگرایی است بلکه راهش تدبیر و دلسوزی است. رئیس جمهور با بیان اینکه کار تعلیم و تربیت تنها بر دوش مدرسه نیست گفت: اثر خانه و خانواده و همچنین جامعه نیز زیاد است بنابراین خانواده از یک طرف و مدرسه و جامعه نیز از سوی دیگر که در آن فرهنگ عمومی، رسانه ها و دولت حاکم است باید دست به دست هم دهند و هر کدام نقش خود را در تعلیم و تربیت نسل نوجوان و جوان ایفا کنند. وی با اشاره به اینکه بدون همکاری این سه، محیط تاثیرگذار تعلیم و تربیت جوانان امکان پذیر نیست، گفت: اگر صدا و سیما یک چیز بگوید و روزنامه ها نیز یک چیز دیگر در این صورت کاری از پیش نمی رود و اینها باید دست به دست هم دهند. روحانی کار تعلیم و تربیت در دنیای امروز را پیچیده و سخت عنوان کرد و گفت: ما نسل جوان را تنها برای امروز تربیت نمی کنیم بلکه آنان را برای جامعه فردا  و زمانی که می خواهند برای کار و فعالیت وارد جامعه شوند تربیت می کنیم. رئیس جمهور خاطرنشان کرد: ما امروز در دنیایی زندگی می کنیم که این دنیا به هم متصل است و ارتباط است و ترس از دنیا مشکل را حل نمی کند چرا که برخی می خواهند این اتصال را قطع و یا ضعیف کنند این راه حل نیست ما باید نسل بیدار، هشیار و آگاه از دنیای امروز تربیت کنیم، نسلی که تعلق خاطر کافی به دینش، ایمانش و فرهنگش داشته باشد. وی با خاطره ای از شهید بابایی گفت: در همین دبستانها جوانانی تربیت شده اند که وقتی به خارج رفتند نه تنها آن محیط آنها را منحرف نکرد بلکه برعکس آنها توانستند بر همشاگردی ها و معلمین خود تاثیر بگذارند همچون شهید بابایی. روحانی افزود: من از روزهای اول انقلاب با وی آشنا بودم و تا روز شهادت نیز با این شخصیت والامقام همراه بوده است. شهید بابایی در همین مدارس و خانواده ای ایرانی بزرگ شد اما آنچنان رشید بار آمد که نه محیط غرب و نه محیط نظامی در آمریکا نتوانست بر او اثر بگذارد. رئیس جمهور با تاکید بر اینکه ما باید در دنیای امروز سیستم جدید آموزشی را در اختیار داشته باشیم، تصریح کرد: ما باید در کنار بهره بردن از سیستم های جدید آموزشی، فرهنگ دینی و فرهنگ ایرانی خودمان را حفظ کنیم. وی افزود: ما امروز شرایط خاصی در کشور داریم و قرار است در مدارس کاری کنیم که نسل جوان ما از انقلاب و تاریخش باخبر باشد از دفاع مقدس مطلع باشد ما همان آموزش و پرورشی می خواهیم که در دفاع مقدس 36 هزار دانش آموزش شهید و 5 هزار معلم شهید در راه انقلاب داد. ما باید کاری کنیم که نسل جوان از این فرهنگ باخبر باشد. سیستم تعلیم و تربیت باید بازسازی شود روحانی ادامه داد: بزرگترین مشکل مدارس ما این بود که مدارس ما حفظ محور بود و وقتی دانش آموز از مدرسه جدا می شد بعد از چند سال همه چیز را فراموش می کرد. بنابراین امروز باید مدارس تغییر کند و نیاز به یک تحول بنیادین داریم. بدنبال توسعه تدریجی مدارس غیردولتی هستیم رئیس جمهور تاکید کرد: ساختمان مدارس و سیستم تعلیم و تربیت و تربیت باید بازسازی شود و دولت به تنهایی قادر نیست تمام مشکلات آموزش و پرورش را حل کند و آحاد مردم باید کمک کنند تا این امر مهم را به ثمر برسانیم و قدم به قدم کار را به تدریخ به نهادهای غیردولتی واگذار کنیم. وی  گفت: باید به تدریج بتوانیم مدارس غیردولتی را توسعه دهیم و نهادهای دیگر هم بیایند تحت نظارت آموزش و پرورش و مدارسی را برعهده بگیرند مثلا اگر یک کارخانه یا نهاد تولیدی بزرگ مدرسه ای ایجاد کند حتی شهرداری و حوزهها هم می توانند مدرسه ایجاد کنند و رقابت سالمی بین وزارت آموزش و پرورش و دیگر نهادها ایجاد شود دولت هم اعتبارات لازم را برای آنان در نظر خواهد گرفت. روحانی با تاکید بر اینکه باید از نخبگان برای تحول در تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش استفاده کنیم گفت: امروز از کتابهای دبستانی در این مراسم رونمایی شد ما حتی می توانیم جامعه نخبگان را که تجربه بیشتری دارند از آنان بخواهیم که کتابهای بهتری به ما ارائه دهند. رئیس جمهور افزود: چه اشکالی دارد که کتابهای متناسب با فرهنگ های مناطق مختلف کشور ارائه دهیم. مثلا در یک منطقه عشایری، کشاورزی و یا صنعتی متناسب با ویژگی های منطقه اشان کتابهای درسی متفاوت باشد. هیچ اشکالی ندارد که کتابهای درسی فلان استان با استانهای دیگر متفاوت باشد و حتی در برخی از کتابها و در برخی از زمینه ها می توانیم چند کتاب را در اختیار دانش آموز بگذاریم تا دانش آموز خود انتخاب کند که یکی از کتابها را بخواند. باید دانش آموزی برای تولید و توسعه فردا تربیت کنیم وی با تاکید بر اینکه باید شیوه های متنوع را در تعلیم و تربیت در نظر بگیریم ادامه داد: ما باید دانش آموزی برای تولید و توسعه فردا تربیت کنیم و این رسالتی است که بر دوش ما است  و دولت نیز در این زمینه هر توانی که داشته باشد بی منت تقدیم معلمان خواهد کرد. روحانی با اشاره به کلاس های گفتگو و انشا در مدارس گفت: ما نیاز به دانش آموز سالم از لحاظ جسم و روح، منتقد، مشارکت جو، اخلاقی، مسلمان، شجاع و ایثارگر داریم چرا که همه جوانهایی که به جبهه رفتند از همین مدارس بودند که عشق به کشور، امام، رهبری و هویت دینی را از درس شما آموختند. رئیس جمهور معلمان را آموزگاران اخلاق و مهارت اجتماعی نامید و افزود: دولت نه تنها در زمینه اعتبارات و اجرای سند تحول بلکه هر کاری از دستش بربیاید برای این قشر فرهیخته انجام می دهد. معلمان اعتدال را در مدارس به روح جوانان بدمند وی با بیان اینکه معلمان باید ویژگی اعتدال را در مدارس در روح جوانان استوار بخشند خیلی از افراط و تفریط ضرر کردیم این طرف و آن طرف فرقی نمی کند. به خاطر قومیت، حزب و جناح میان دانش آموزان تفاوت قائل نشویم روحانی افزود: من دوره هایی سراغ دارم که به دانش آموزی به خاطر اینکه پدرش عضو این جناح یا آن جناح بود نمره ای کمتر یا بیشتر داده اند این یک فاجعه است. همه دانش آموزان باید مساوی باشند و معلم باید به یک چشم به همه آنها نگاه کند و ما نباید به خاطر قومیت، حزب و جناح تفاوتی میان دانش آموزان قائل شویم. رئیس جمهور خاطرنشان کرد: ما نیاز به اعتدال داریم و این اعتدال با فکر شما، معلمین و تربیت شما در جامعه امکان پذیر است و شما باید جوانان را با امیدو با نشاط  تربیت کنید تا انشاءالله با کمک شما و هدایت های رهبری از همه مشکلات عبور کنیم. ما نسل جوان دین باور می خواهیم نه دین نما روحانی در پایان تاکید کرد: مدرسه باید پناهگاه نسل جوان باشد و نه گریزگاه و این شما معلمان هستید که نسل جوان را باید با نشاط، دین باور و نه دین نما، امیدوار، عالم، اخلاقی، مشارکت جو، جامعه پذیر برای تولید، توسعه و تحقیق آینده کشور تحویل دهید.
کد خبر: ۴۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱

مادر شهید کریمی:عزیزانم شما نمی دانید که پسرم را چطور غریبانه به شهادت رسانیده اند مادر در حالتی از اشک و آه می گفت همرزم فرزندم به من گفت:با توجه به عصبانیتی که عراقی ها از شهید کریمی داشتند شاهد بودیم که چندین بار پیکر پاکش را به وسیله بنزین آتش زدند
کد خبر: ۴۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۴

عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان در واکنش به ابطال مجوز این دانشگاه گفت: ابطال مجوز دانشگاه ایرانیان تا این لحظه به مسئولان دانشگاه ابلاغ نشده است.به گزارش آوای دنا ،هاشمی عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان در گفت‌‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، در واکنش به سخنان مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گفت: این مسئول وزارت علوم  همان سخنان معاون نظارت و راهبری مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را تکرار کرده و هیچ‌گونه مستندی در این زمینه ارائه نکرده است. وی افزود: اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ای مبنی بر لغو مجوز دانشگاه داشته خیلی روشن می‌تواند آن را به صورت مستند ارائه کند و حتی آن را در سایت خود مانند تمام مصوباتی که تاکنون منتشر کرده، قرار دهد. هاشمی گفت: اگر وزارت علوم هم ابلاغیه‌ای در این زمینه دارد،  باید شماره ابلاغیه را درج یا تصویر آن را منتشر کند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان تصریح کرد: این افراد یک تصور و برداشتی از صحبت‌های یک مسئول در شورای عالی انقلاب فرهنگی کرده‌اند و آن را مستند به اینکه مجوز باطل شده دانستند که به نظر من این مسئله فرافکنی است. هاشمی با اشاره به اینکه اگر قرار است مصوبه‌ای لغو شود، ترتیباتی دارد و آن را رسما اعلام می‌کنند، یادآور شد: در صورتی که مصوبه‌ای لغو شده باشد، رسما آن را با دلایل لغو و یا اگر نخواستند بدون دلایل اعلام می‌کنند. همان‌گونه که اعلام کردند، مجوز تاسیس این دانشگاه صادر شده است، ابطال آن را نیز اعلام کنند و در گوشی به وزارت علوم نگویند؛ مگر شورای عالی انقلاب فرهنگی خودش سخنگو ندارد که وزارت علوم باید این‌گونه مسائل را اعلام کند. وی با اشاره به اینکه من از برخی سوال کردم شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین مسئله‌ای را تایید نکرده و حاضر به گفت‌وگو درباره این اظهارنظر وزرات علوم نشده است، افزود: اگر مسئله‌ای در این زمینه بود، خودشان اعلام می‌کردند، اما وقتی اصل خبری تایید نشده شما چگونه آن را منتشر می‌کنید. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان ادامه داد: وزارت علوم و  شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین مسئله‌ای را به صراحت تایید نمی‌کنند، زیرا می‌دانند که این موضوع چه تبعاتی برای آنها دارد. این در حالی است که آنها می‌توانند در یک خط راحت بگویند مجوز باطل شده و دیگر کل مصوبات و مجوزهای قبلی اعتبار ندارند و باطل شده است. اینکه چرا این کار را نمی‌کنند و آن را گردن یکدیگر می‌اندازند به این دلیل است که می‌دانند این مسئله چه اثرات حقوقی برای آنها دارد، می‌فهمند که اگر این کار را کنند برای خودشان یک دردسر بزرگی ایجاد کردند، زیرا وقتی مصوبه‌ای را تایید می‌کنید و مجموعه‌ای به استناد آن تاسیس و ثبت می‌شود، سرمایه، امکانات و نیروهایی را می‌گیرد و بعد بدون اینکه دلایل آن عنوان شود و اسناد قابل اعتباری ارائه دهند بر مبنای ادعاهای فاقد اعتبار آن را لغو می‌کنند. هاشمی افزود: وقتی این مجموعه به دادگاه و مراجع قضایی مراجع کند آنها مدرکی در این زمینه نداشته بنابراین گردن یکدیگر می‌اندازند. وی با بیان اینکه نیرو و فشار سیاسی از طرف بعضی‌ها وارد می‌شود تا به هر قیمتی مجوز تاسیس این دانشگاه لغو شود، گفت: دوستان به دلیل اینکه می‌فهمند این مسئله چه تبعات حقوقی خواهد داشت آن را به گردن یکدیگر می‌اندازند و از جواب صریح دوری می‌کنند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان با بیان اینکه دانشگاه ایرانیان برنامه‌های خودش راپیگیری می‌کند، گفت: جلسه هیئت‌رئیسه این دانشگاه امروز برگزار و مصوباتی تایید شد. در هفته گذشته هم اطلاعیه‌ای در زمینه این دانشگاه منتشر شد و مستندات قانونی خود را ارائه داد و همچنان برنامه‌های خود را پیگیری می‌کند. هاشمی افزود: تاکنون نه از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه از طرف وزارت علوم ابلاغیه‌ای مبنی بر لغو مصوبات و مجوزهای این دانشگاه ابلاغ نشده است. وی در پاسخ به اینکه اگر چنین ابلاغیه‌ای به شما ابلاغ شود مسئولان دانشگاه چه تصمیمی می‌گیرند؟ گفت: اگر ابلاغ کنند که مصوبه آن باطل شده است رئیس دانشگاه و هیئت‌رئیسه در این زمینه تصمیم می‌گیرند. تا این لحظه هیچ‌گونه سند و مدرکی مبنی بر ادعای دوستان در وزارت علوم اعلام نشده است. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان خاطرنشان کرد: تا این لحظه براساس بررسی‌های ما هیچ‌گونه مصوبه و ابلاغیه‌ای در این خصوص به مسئولان دانشگاه اعلام نشده است. ممکن است تا چند روز آینده این مسئله اعلام شود، اما تا این لحظه چیزی غیر از اینکه آقایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مصاحبه‌ای انجام داده و شفاها چنین مسئله‌ای را اعلام کرده چیز دیگری اعلام نشده است. اساسا مگر کارهای قانونی در کشور ما شفاهی است که هر کسی بیاید حرفی بزند و بگوید ابلاغ شد. هاشمی با اشاره به مصاحبه معاون اطلاع‌رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه، گفت: مصاحبه ایشان دو قسمت دارد. در بخشی از سخنش می‌گوید اگر قبلا موافقت اصولی شده فعالیت آن قانونی است و اگر نشده یا با آن مخالفت شده و فاقد موضوع است که باید از ایشان پرسید فاقد موضوع در اصطلاح حقوقی چه معنی دارد و چگونه مصوبه‌ای می‌تواند فاقد موضوع باشد. وی با اشاره به برخی ادعاهای مطرح شده در خصوص فعالیت دانشگاه ایرانیان، یادآور شد: ادعا کردند این دانشگاه در امارات تاسیس شده که این به واقع ادعای خنده‌داری است. اگر دانشگاهی بخواهد در امارات یا کشوری دیگر تاسیس شود مجوز خود را از ایران نمی‌گیرد، بلکه از کشوری که قرار است در آن تاسیس شود، اخذ می‌کند. این مسئله واقعا جای تعجب دارد و نشان می‌دهد  دوستان ما در وزارت علوم در چه سطحی از دانش حقوقی و اداری هستند. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان افزود: واقعیت این است که بعد از اینکه دانشگاه ایرانیان موافقت اصولی خود را دریافت کرد تقاضایی را برای تاسیس یک شعبه در امارات اعلام کرد که اتفاقا با آن موافقت شد، اما بعدها آن را پیگیری نکرد. هاشمی خاطرنشان کرد: دیگر اینکه مجوزی که برای تاسیس این دانشگاه اعلام شد بدون زمان بود و هیچ زمانی برای آن تعیین نشد. اگر قرار بود مجوز برای زمانی دارای اعتبار باشد مدت زمان آن را قید می‌کردند. به عنوان مثال اگر عنوان می‌کردند این مجوز برای دو سال است طبیعتا پس از گذشته دو سال از زمان ابلاغ مجوز از اعتبار ساقط می‌شد در حالی که در مجوزها و اسنادی که سایت دانشگاه ایرانیان منتشر کرد چنین چیزی اصلا وجود نداشت. وی گفت: نمی‌دانیم چرا اصرار دارند روز روشن را انکار کنند. دانشگاهی تاسیس شده و این قدر ضدیت ندارد. اگر هم انسان از چیزی بدش می‌آید راه‌حلی برای آن  پیدا می‌کند، نه اینکه آبروی خودش و وزارتخانه‌اش را ببرد. این‌گونه نیست که بخواهیم مردم را نفهم فرض کنیم. هر ادعایی باید با مدرک و سند قانونی باشد. بگویید این دانشگاه مجوزش باطل است، یا اصلا بیایید آن را تخریب کنید. عضو هیئت‌رئیسه دانشگاه ایرانیان با اشاره به اینکه ادعا کردند که ما هیچ مکاتبه‌ای با وزارت علوم نداشته‌ایم، گفت: این خلاف واقع است. ما در آبان، آذر و دی‌ماه سال 92 مکاتبه با وزارت علوم داشتیم. از یک مدتی به بعد مکاتبات ما را ثبت نکردند و مجبور شدیم به روش پست سفارشی و فکس مکاتبات خود را انجام دهیم که همه اسناد آن موجود است. اگر لازم بود منتشر می‌کنیم که البته امروز در جلسه هیئت‌رئیسه تصمیم گرفته شد، اسناد آن منتشر شود. هاشمی گفت: ما در این مکاتبات محل و مکان کلاس ‌ها و اعضای هیئت‌علمی گروه‌های آموزشی خود را که تشکیل داده‌ایم مشخص و نماینده اداری دانشگاه را معرفی کردیم و درخواست شناسه برای سامانه الکترونیکی خود داشته‌ایم، اما هیچ کدام جواب داده نشد و بلاتکلیف ماند، بنابراین اینکه می‌گویند هیچ مکاتبه‌ای نداشته‌ایم در کل خلاف واقع است. وی با اشاره به اینکه موافقت اصولی با تاسیس دانشگاه شده است، گفت: معاون شورا در این زمینه دو پهلو سخن گفته و از فحوای سخن وی و اما و اگرهایی که استفاده کرده مشخص است که نخواسته جواب صریحی بدهد و کلیات را گفته است وگرنه ما اسناد مربوطه در این زمینه و موافقت اصولی دانشگاه  را منتشر کرده‌ایم. هرکسی سندی  خلاف آن را دارد، می‌تواند منتشر کند تا برای افکارعمومی مشخص شود.
کد خبر: ۴۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۴

اظهارات گاه و بیگاه و بسیار متناقض برخی افراد در رسانه ها، و انکار واقعیت های مستند و مکتوب موجود در رابطه با دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان، به روشنی گویای انگیزه های آنان برای مقابله با فعالیت این دانشگاه، به هر شکل و با هر هزینه ای است. آوای دنا: دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان با انتشار اطلاعیه ای به سخنان یکی از مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش نشان داد که متن کامل آن در پی می آید:پیرو برخی اظهار نظرهای اخیر پیرامون دانشگاه ایرانیان ضمن تقدیر و تشکر از اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی توضیحات زیر و بعضاً برای چندمین بار جهت تنویر افکار عمومی تقدیم می گردد.۱) مجوز اصلی تاسیس دانشگاه طی نامه شماره ۲۲/۲۴۵۰۹ مورخه ۱۳۸۹/۱۱/۰۷ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صادر شده که در متن آن موافقت اصولی شورای گسترش آموزش عالی به صراحت قید شده است که تصویر آن در وبگاه اطلاع رسانی دانشگاه قرار دارد.۲) وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر اساس ابلاغیه شماره ۲۲۸۱۲۸۸ مورخه ۱۳۸۹/۱۱/۱۷ با ایجاد کلیه رشته ها و در کلیه مقاطع تحصیلی در دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان موافقت نموده که تصویر آن در وبگاه اطلاع رسانی دانشگاه موجود است.۳) اداره ثبت، اسناد و املاک قوه قضائیه بر مبنای تاییدیه صادر شده از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، اقدام به ثبت و اعلام تاسیس دانشگاه و درج آن در روزنامه رسمی نموده که با توجه به مفاد اساسنامه به منزله تاسیس قطعی و نامحدود دانشگاه است.۴) مصوبه شورای عالی محترم انقلاب فرهنگی در واقع تاکیدی بر تاسیس و مجوزهای قبلی است و ضمنا مجوز دایری مرکز و واحد آن در تهران را صادر کرده است.۵) وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تاکنون هیچ ابلاغیه رسمی و قانونی که دال بر لغو مصوبات و ابلاغیه های قبلی آنان در رابطه با این دانشگاه باشد، صادر ننموده اند.۶) همان طور که عضو محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی اخیراً اشاره نموده اند، شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ تصمیم جدیدی در خصوص وضعیت دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان نگرفته است.۷) دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان، در اجرای مقررات و برای تحقق اهداف اساسنامه مصوب در آذرماه و دی ماه سال ۱۳۹۲، تصمیم خود برای راه اندازی چند رشته در گروه های مختلف آموزشی را به صورت مکتوب به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام نموده که تا این لحظه هیچ پاسخی دریافت نکرده است. همچنین این دانشگاه در آذرماه سال گذشته، محل امکانات زیرساختی خود از جمله دفتر مرکزی و محل برگزاری کلاس ها را به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام نموده که بازهم تاکنون هیچگونه اقدامی در خصوص رسیدگی و پاسخگویی در مورد آنها از سوی وزارتخانه های مذکور انجام نپذیرفته است.۸) اظهارات گاه و بیگاه و بسیار متناقض برخی افراد در رسانه ها، و انکار واقعیت های مستند و مکتوب موجود در رابطه با دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان، به روشنی گویای انگیزه های آنان برای مقابله با فعالیت این دانشگاه، به هر شکل و با هر هزینه ای است.علیرغم تمامی مسائل، این دانشگاه با جدیت تمام در حال برنامه ریزی و پیگیری جذب امکانات و نیروی لازم برای راه اندازی رشته های اعلام شده برای مرحله اول بوده و در عین حال تمامی تلاش خود را برای برطرف نمودن موانع خواهد نمود. با توجه به این مهم، دانشگاه در آینده بسیار نزدیک ضوابط و شیوه خود برای پذیرش دانشجو در دوره ها، رشته ها و مقاطع مختلف تحصیلی مربوط به مرحله اول را، از طریق وبگاه اطلاع رسانی خود، اعلام خواهد کرد.امید است که مسئولین محترم در وزارت خانه های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی از توسعه علم و فناوری و تلاش های علمی و فرهنگی این دانشگاه استقبال نمایند و بر اساس ماموریت های ذاتی خود حمایت های لازم را در این زمینه بعمل آورند.و من الله التوفیقروابط عمومی دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان
کد خبر: ۴۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۰

وزارت ارشاد در ادامه عملکرد شگفت آور خود به کتابی مجوز داده است که صریحا به «مادر امام زمان(عج)» اهانت کرده است.به گزارش جهان، نام این کتاب «دوازدهم» است که داستان آن از زبان یک نویسنده که مدرس فیلم نامه نویسی است، روایت می شود. دوست تهیه کننده نویسنده به او پیشنهاد نگارش فیلم نامه ای با موضوع حضرت ولی عصر(عج) را می دهد و اغلب فصل های این کتاب، درخصوص مسایل و ماجراهای مربوط به مراودات نویسنده، دوست تهیه کننده و شاگردان کلاس نویسندگی او و یا تمرین برای نگارش فیلم نامه می گذارد. بخش های دیگری از کتاب هم که به عنوان مثال کار تحقیقی شاگردان نویسنده است، زمان شهادت حضرت امام حسن عسگری(ع) و ماجراهای جعفر کذاب و رفتار خلیفه وقت را روایت می کند و در لابه لای کتاب چند مورد از تشرفات تاریخی به حضور حضرت ولی عصر و هم چنین یکی دو مورد تشرف اعضای کلاس نویسندگی ذکر می شود. اما آنچه در این کتاب اعجاب آور است، اهانت های آن به بانو ملیکا خاتون مادر بزرگوار حضرت صاحب الزمان(ع) و شگفت تر از آن، مجوز وزارت ارشاد به این کتاب است. منتقدان رویکرد جدید وزارت ارشاد گرچه انتقادات اساسی به عملکرد وزیر و مدیرانش دارند اما شاید هرگز گمان نمی کردند این رویه به جایی ختم شود که توهین به مادر امام عصر از ارشاد مجوز بگیرد. و تازه این همه در حالی است که این "گل" هنوز به سبزه آراسته نشده و طبق خواسته وزیر ارشاد هنوز ممیزی به ناشران واگذار نشده است! جهان نیوز با عذرخواهی از مخاطبان محترم، برخی از توصیفات ناشایست این اثر را به نقل از سایت سراج 24 برای روشنگری منتشر می کند: ۱- ص۱۱۱/ ملیکا با اطمینان خاطری که جعفر را به آتش کشید گفت چنان که در نماز برجنازه پدرش چنین گفت! جعفر [همان جعفرکذاب]: توکیستی دهانت را ببند، کنیزک بی مقدار! ۲- ص۱۹۷/ خواست در پی ملیکا برود تو که فاطمه دوید و در آستانه درایستاد. جعفر فاطمه را پرت کرد، محکم، طوری که فاطمه خورد به طاهره و هر دو به زمین افتادند. صدای جیغ و گریه دوباره اوج گرفت. جعفر پیش از ورود به اتاق به سربازی اشاره کرد. سربازجلو دوید تا راه را برای ورود احتمالی هرکسی به اتاق ببندد. جعفر در را پشت سرخودبست. جعفر به سوی بانو ملیکا رفت. گفت کجاست؟بانو ملیکا از او فاصله گرفت. پرسید. کی؟ جعفرگفت: مطمئن باش ملاحظه ی تو یکی را نمی کنم، چون خواهرم نیستی! بانو ملیکا گفت : اگرفکر می کنی دراین خانه است، پیدایش کن! جعفر گفت: تو را قبلا این جا ندیده بودم واقعا زن برادر من بوده ای؟ چهره بانو ملیکا از اندوه درهم شد. گفت: دیرنیست که به او بپیوندم. جعفر خریدارانه به او نگاه کرد. گفت:حیف نیست؟ تو به این دنیا باشی، خوشتر است! ملیکا روی برگرداند. با نفرت گفت: هزاران شیشه عطرهم که مصرف کنی، باز بوی ابلیس می دهی! جعفر پوزخند زد و باتمسخر گفت:باور کنم؟ که تو راستی راستی از نوادگان امپراتوری؟ بانو ملیکا گفت: شاید باشم. شاید هم نه! جعفر به او نزدیک شد. گفت: این را جلوی فاطمه نمی شود گفت اما غمزه ات را دوست دارم! ۳- ص۲۱۷/ صحنه ای که اشواق، از زنان پیش کار کاخ خلیفه آمده است تا بانوملیکا خاتون را نزد خلیفه ببرد:قرار است امشب شرفیاب شوید. دستور داده اند شما را آماده کنم. -آماده چی؟ - آماده دیدار با خلیفه معظم. ملیکا لم داد. گفت: من آماده ام. -باید به سر و وضعیتان برسم. -استحمام کردم کافی است. چادرم را هم شسته ام گذاشته ام توی آفتاب خشک بشود. اشواق به لباس های روی تخت اشاره کرد. گفت:یعنی نمی خواهید یکی از این لباس های زیبا را که مطمئنم همه برازنده شمایند، بپوشید؟ -آن ها که لباس های من نیستند. -اگربخواهید مال شما می شوند ومبادا فکر کنید قبلا پوشیده شده اند؛ اصلا. -ببین اشواق، عزیزم، من اگر پذیرفتم استحمام کنم، به خاطرخودم بود نه به خاطر دیدار با خلیفه. بنابراین اگر چادر تمیزی داشته باشید، سرمی کنم وگرنه صبر می کنم چادر خودم خشک بشود! اشواق گفت: شمابرای من به دلایلی که برای خودم محفوظ است، محترمید، اما فراموش نکنید که در چه موقعیتی هستم؟ ملیکا گفت: توبرایم تشریح کن که درچه موقعیتی هستم؟ اشواق گفت: درموقعیتی که باید رحم خلیفه را نسبت به خودتان برانگیزید که دوباره به سیاهچال برتان نگرداند! وانگار خود متوجه شده باشد که حرف تندی زده، گفت: البته این چیزها به من مربوط نیست. من وظیفه ای دارم که در صورت تمایل شما انجامش می دهم وگرنه …. -همان که گفتم. بسیار خوب. می گویم چند نوع چادر برایتان بیاورند تا هر کدام را که پسندتان افتاد… ملیکاگفت: اگر همین الان چادری بیاورند، نمازم راخواهم خواند. اشواق گفت: پس می خواهید زودتر وضو بگیرید تا بتوانیم کار آرایش راشروع کنیم؟ ملیکا با تعجب به او نگاه کرد. اشواق پرسید، با شگفتی، یعنی آرایش هم نمی خواهید بکنید؟ ملیکا فقط لبخند زد. حالا بعد از سال ها می فهمید که آن قدر از این جور مراسم دورشده که دیگر در نظرش بیشتر رویا می آیند. گفت، بالبخند: منظورت این است که من خودم رابرای نامحرمان زیبا کنم؟ اشواق درماند که چه بگوید. چه گونه باید خود را به او نزدیک کند، درچه راهی باید پیش برود که خوشایند ملیکا باشد مگر رام شود و حداقل تن به آرایش بدهد؟ کنجکاو بود صورت او را با آرایش ببیند. مطمئن بود چشم ها را خیره می کند و حسادت زن های حرمسرا را چنان برمی انگیزد که تا سم به او نخورانند، دست از سرش برنخواهند داشت. رای همین گفت: نه برای دیگران برای خودتان! ملیکا گفت، با بغضی که اشواق آن را دریافت، حتی اگر عزادار مردی نمی بودم که بهترین بود، بازهم… نفس عمیق کشید. گفت: الان بهترین کمکی که به من می توانی بکنی، اشواق عزیزم، این است که بگذاری بخوابم تا شاید همسر مرحومم را در خواب ببینم! به بیداری که دیگر ممکن نیست!
کد خبر: ۳۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۱

سردار باقرزاده روايت می‌كند: «... پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آن‌ها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً این‌ها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند...»به گزارش خبرنگار دفاعی- امنيتی باشگاه خبرنگاران، کسی‌ چه می‌دانست تاریخ دوباره در هشت سال دفاع مقدس تکرار شود و پسری سر بر بالین پدرش 25 سال آرام بگیرد و 25 سال این دو شهید گذر زمان را به نظاره بنشینند تا گروهی از بچه‌های تفحص بیایند و پدر و پسر را از دل صحرا به دیار خود بازگردانند... وقتی در احوالات آل‌الله می‌خواندیم: « امام حسین علیه السلام وقتی بر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام  رسید که جان باخته بود. صورت بر چهره خونین او نهاد و دشمن را نفرین کرد: «قتل‌الله قوماً قتلوک...» و تکرار می‌کرد که: «علی الدنیا بعدک العفا». و جوانان هاشمی را طلبید تا پیکر او را به خیمه‌گاه حمل کنند. حضرت علی اکبر علیه‌السلام ، نزدیک‌ترین شهیدی است که با حضرت امام حسین علیه السلام دفن شده است. مزار مطهر او  پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار دارد و به همین خاطر ضریح امام، شش گوشه دارد.»   پدر و پسر مازندرانی که در آغوش هم به شهادت رسیدند / پدر و پسر فدای حسین(ع)/ روایت تفحص از منطقه عملیاتی والفجر 6  روایت تفحص و کشف شهیدان مفقودالجسد؛ سید ابراهیم و سید حسین اسماعیل زاده، حکایت مرزبانان همیشه بیداری است که در کلاس شهادت، آموزگار وفاداری پسر و پدر به یکدیگر و وحدت وجودی انسان‌ها برای قرب الی‌الله هستند. سردار "سیدمحمد باقرزاده" مسئول كميته تفحص شهدا درباره چگونگی کشف پیکرهای مطهر شهیدان اسماعیل زاده - یک ساعت قبل از سال تحویل 89 در معراج شهدای اهواز - روايت می‌کند: « طی عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد، یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود. خوب، پلاک داشتند، پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آن‌ها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً این‌ها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. شهید سید ابراهیم اسماعیل‌زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل‌زاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.» " شنیده‌ام عاشقا مخلصو و بی‌ریا  بودن؛ من هنوزم نفهمیدم که شهدا کیا بودن؛ همیشه سرگرم دم یا فاطمه مدد بودن؛ نشون دادن که راههای آسمونو بلد بودن؛ کبوترای رویاییِه آسمون بودن؛ تمومشون مصداقی از وسابقون بودن؛ مُقربون بودن؛ ای دل، ای دل، امون از دست دنیا، ای دل،ای دل، کجا رفتن شهیدا " * زندگی نامه شهیدان سید ابراهیم و سید حسین اسماعیل‌زاده در روز 25 آبان ماه سال 1304 هجری شمسی بود که به سید عبدالحسین اسماعیل‌زاده خبر رسید فرزندی که همسرش سیده ربابه به دنیا آورده، پسر است و او نیز به احترام نبی مخلص الهی نام او را سید ابراهیم نهاد. کمتر کسی تصور این را می‌کرد که پشت چهره معصوم سید ابراهیم عالمی از رنج و مشقت البته همراه با فداکاری و ایثار نهفته است. آغاز مشکلات سید ابراهیم زمانی بود که مادرش را از دست داد و بعد نیز پدر خویش را از دست داد و همه‌ این‌ها قبل از هفت سالگی روی داد. بعد از  درگذشت پدر و مادر، دارالایتام میزبان سید ابراهیم شد. بعد از یک سال و اندی سید ابراهیم شروع به کار در منازل دامداران و زمین‌داران به طور سالیانه به اصطلاح "قراری" نمود. این وضعیت تا 28 سالگی ادامه داشت، تا اینکه به روستای "پوستکلای بندپی" بابل برگشته و با دختر همسایه خویش "سیده رقیه مصطفی نژاد" ازدواج كرد. این زوج با کار کردن بر سر زمین و در خانه زمین‌داران آن زمان، زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند و این در حالی است که در فقر و نداری لحظه‌ای از پافشاری بر اعتقادات دست نکشیدند، حتی گفته می‌شود در همان لحظه تا نماز ظهر و عصر را نمی‌خواندند، هرگز ناهار نمی‌خوردند. اما آنچه که زندگی پر از سختی آن‌ها را شیرین می کرد، توکل و توسل به خدا و اهل بیت بود که این مطلب را می‌توان از نام فرزند اول آن‌ها فهمید (سید حسین). بله سید حسین نامی بود که به خاطر عشق وافر به اهل بیت(ع)  بر فرزند اولشان نهادند. بعدها صاحب سه دختر و سه پسر دیگر شدند. در مورد نحوه تربیت فرزندانشان چه می‌توان گفت که آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. دخترانی اهل ولایت، با حجاب فاطمی و پسرانی با غیرت، اهل رزم و شهادت و شجاعت بودند. پس از مدتی سید ابراهیم به عنوان باغبان، جذب کادر غیر نظامی ارتش در محل فعلی پایگاه نیروی هوایی بابلسر شد. کم‌کم وضع درآمد او بهتر شد و توانست با همکاری اهالی محل و دوستی مهربان به نام خیرالله اسکندری، خانه کاه‌گِلی برای خود بسازد و تا زمان شهادت در همان خانه زندگی می‌کرد. با اوج‌گیری نهضت امام خميني(ره) در سال1357 سید ابراهیم در تظاهرات‌ها شرکت می نمود و این در حالی بود که خود به عنوان پرسنل ارتش محسوب می‌شد و از این جهت ترسی به خود راه نمی‌داد؛ چرا که او از سلاله پاکان و زاهدان شب و شیران روز بود و شیر را با ترس رابطه نیست. او به همراه فرزندانش در فعالیت‌های بعد از انقلاب علیه منافقین حضور داشت و پس از شروع جنگ تا زمان شهادت سه بار از طریق ارتش و بار چهارم به همراه اعزام طرح "لبیک یا خمینی" به جهبه‌ها اعزام شد. در اعزام آخر، دو پسر خود (سیدرضا و سید حسین) را به همراه خود داشت و سید باقر نیز در خدمت سربازی در جنوب مشغول دفاع بود و این در حالی بود که او 58  سال سن داشت. اما "سید حسین" پس از گذران دوران پُر مَشَقَّت کودکی و نوجوانی زیر سایه‌ی پُر مهر پدر و مادر و تحت تربیت مؤثر آن‌ها در 16 سالگی با دختر دایی خویش "سلاله سادات" ازدواج کرد و پس از تولد اولین فرزندش "سید یحیی" در 17 سالگی برای خدمت سربازی به زاهدان رهسپار شد. پس از یکسال و اندی با فرمان امام خمینی(ره) بر فرار سربازان از پادگان‌ها، پس از پاره نمودن عکس‌های شاه ملعون از پادگان خود فرار کرده و به محل می‌آید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مبارزات علیه منافقین و مفسدین در شهر شرکت می‌كند و به ادامه تحصیل می‌پردازد. حتی شب‌ها برای مطالعه جهت استفاده از نور چراغی که بر تیربرقی نصب شده بود و از محل نیز فاصله داشت به آن مکان می‌رفت و به مطالعه می‌پرداخت، تا اینکه پس از اتمام دروس متوسطه به عنوان معلم در روستای "نفتچال" مشغول می‌شود. علاقه وی به شاگردان جهت تعلیم دروس و آشنا کردن آن‌ها با اسلام و انقلاب مثال‌زدنی بود، حتی هر جمعه سه نفر از شاگردانش را سوار بر موتور می‌کرد و به منزل می‌آورد و به آن‌ها ناهار می‌داد. بعد آن‌ها را به نماز جمعه می‌برد و می‌گفت باید با بچه‌ها رفیق شد تا حرف گوش کنند. از طرف دیگر او نیز همانند پدر، زندگی را با فقر و نداری ولی با عزّت نفس آغاز کرد و تا سال‌ها در خانه‌ای محقَّر و کوچک که در حیاط پدری ساخته بود زندگی می‌کرد تا اینکه توانست خانه کوچک در محل دیگر برای خود بسازد. عشق و علاقه‌اش به پدر و مادر بسیار زیاد بود و همیشه دوست داشت در کنار پدر و مادر باشد و به آن‌ها خدمت کند. بعد از شروع جنگ تحمیلی دو بار به جبهه‌ها اعزام شد. علاقه‌اش به شهادت آنقدر زیاد بود که می‌گفت: - «من اگر شهید نشدم و مُردم، مرا در دریا بیندازید.» حتی برای بار سوم با اعزامش مخالفت شد؛ چون گفتند: تو معلمی و تازه از جهبه‌ها آمدی ولی او کسی نبود که این موانع سد راه شهادتش شود و به هر طریقی موافقت مسئولین مربوطه را جلب کرد و بعد به منزل آمده و دور 4 فرزندانش مانند پروانه می‌گشت، گویا می‌دانست آخرین باری است که در سن 26 سالگی فرزندانش را سیر می‌بیند. همیشه به همسرش می‌گفت: - «من لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر شهید شدم امام خمینی دل تو را آرام می‌کند. در شب شهادتش همسرش خواب می‌بیند که جسد شهید را بر سر زانو دارد و امام نیز در کنار او نشسته است.» همسرش گفت: - «سید حسین! تو راست گفتی که امام دل مرا آرام می‌کند.» سر انجام این پدر و پسر همانند مولای خود ابا‌عبدالله‌الحسين(ع)، در عملیات "والفجر 6 "در قلّه‌های سر به فلک کشیده "چیلات"، ابتدا پسر در آغوش پدر شهید شده و سپس پدر نیز همان‌جا در حالی‌که سر فرزندش را بر آغوش گرفته بود، در اثر اصابت گلوله‌ای به فیض عظیم شهادت نائل آمد. شهیدان اسماعیل زاده 25 سال مفقود‌الجسد بودند تا اینکه گروهی از اعضای تفحص، پیکرهای مطهر این دو شهید بزرگوار را در تاریخ خردادماه 88 در منطقه چیلات کشف کرده و به آغوش خانواده‌شان باز می‌گردانند. روحشان شاد و يادشان پر رهرو و جاويدان باد انتهای پيام/
کد خبر: ۳۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۵

کافرها ورود پيدا نمي‌کنند. اينجا همه چيز شرعي است. در قسمت معرفي‌ها آمده: «کد خانم 4: با کلاس ، شيک با زيبايي خوب، مدرن و...». « کد خانم 6: جوان، زيبا، بسيار جذاب و هاي‌ کلاس امروزي ـ شيطون و گرم».به گزارش شبکه آفتاب، اين خانم‌ها در سايت «صيغه ايرانيان/ همسريابي ازدواج موقت در تهران» ثبت نام کرده‌اند. سايتي که به‌گفته‌ي مسئول ثبت نام آن «در سامانه رسمي ثبت شده و حقانيت آن از طريق پليس فتا ‏قابل پيگيري است.» اين سايت از دو سال پيش‏ فعال است و با اينکه بيش از 100 ‏بار از سوي کفار مورد حمله بزرگ «ddos» قرار گرفته‌ اما همچنان به فعاليت خود ادامه مي‌دهد: «همانگونه که بينندگانِ پيگير مستحضرند قطع و وصل‌شدن‌هاي مداوم سايت ناشي از اين مظلوميت و عناد با فقه شيعه‌ي جعفري بوده است که ما آن را نشان‌دهنده حقانيت فعاليت‌مان محسوب و به کوري چشم کافران در مسير درستي که در آن گام نهاده‌ايم مصمم‌تر شده‌ايم.» مديريت سايت را فردي به نام فردين شمائي، کارشناس حقوق قضايي به عهده دارد. حق معارفه در اين سايت بين 50 تا 200 هزار تومان است و شمائي اين مبلغ را مناسب مي‌داند: «آقاياني که فکر مي‌کنند مهريه‌ها بالاست و نعوذبالله آن‌ را با حرام خدا مقايسه مي‌کنند اولاً از امنيت رواني، قانوني و حلاليت شرعي و همچنين بيماري‌هاي ايدز و هپاتيت که بگذريم اين بانوان محترمه که عمدتاً به‌خاطر نياز مالي و بعضاً عاطفي با اصول خدا، شارع و قانون صيغه مي‌شوند کجا و نعوذبالله زنان مورد قياس شما کجا و در مورد هزينه معرفي نيز هزينه‌هاي بسيار سنگين تبليغات، تعمير و نگهداري سايت و حقوق پرسنل سايت را محاسبه و لحاظ نماييد.»از يگانه، مسئول ثبت‌نام که «متاهل و متولد 1347» است جزئياتي درباره‌ي فعاليت اين سايت پرسيديم. در طول اين گفت‌وگو يگانه تأکيد‌ کرد که استفاده از خدمات اين سايت براي دختران مجرد توصيه نمي‌شود و بهتر است که دختران مجرد در درجه‌ي اول سعي کنند ازدواج دائم داشته باشند.شرايط ثبت نام در اين سايت براي ازدواج موقت چيست؟قبل از هر چيز بايد شرايط خودتان را در يک پيامک توضيح دهيد. مثلاً اگر دوشيزه باشيد، اصلاً نمي‌توانيد اين کار را انجام دهيد. من به دوشيزگان توصيه مي‌کنم ازدواج دائم داشته باشند، چون ازدواج موقت تبعات روحي خاص خودش را از نظر خانوادگي و اجتماعي دارد. بانوان ديگر شرايط و ويژگي‌هايشان را در يک پيامک مطابق با دستورالعمل سايت (نام و نام خانوادگي و تأهل، سن و شهر و شغل، تلفن ثابت، ‏تاريخ و ساعت و دقيقه‌ي ‏واريز مبلغ) مي‌فرستند. من آنها را به واحد هماهنگي ارجاع مي‌دهم و آنجا تصميم مي‌گيرند که آنها را ثبت‌نام ‏بکنند يا نه. مشخصات اين افراد با يک کد و نام مستعار در سايت منتشر مي‌شود.ولي من ديدم دخترهاي 18 يا 19 ساله هم در اين سايت ثبت نام کرده‌اند.هر خانمي حتي 18 ساله‌ي غير دوشيزه (البته با ارايه مدارک پزشکي) هم در اين سايت‏ هستند و حتماً پدر و جد پدرشان متوفي است. آنها شرايط خاص خودشان را دارند. اگر مجرد باشند و سابقه‌ي ازدواج هم نداشته باشند مي‌توانند، در اين سايت ثبت نام کنند البته اگر مرجع تقليد آنها حضرت آيت الله‌العظمي سيد محمد صادق روحاني باشد. متوجه هستيد؟پس خانم‌هاي مجرد هم مي‌توانند ثبت نام کنند؟دختران مجرد با انجام اين کار دچار صدمات روحي بسياري مي‌شوند و آينده‌شان‌ خراب مي‌شود. مديريت سايت خانم‌هاي دوشيزه را ثبت نام نمي‌کنند به‌ويژه اگر جوان باشند.مهريه چگونه و براساس چه معيارهايي تعيين مي‌شود؟مهريه با توجه به شئونات خانم تعيين مي‌شود، مانند مهريه‌ي ازدواج دائم... با توجه به شئونات خانوادگي تحصيلي و اخلاقي تعيين مي‌شود.چه ضمانتي براي پرداخت آن وجود دارد؟مهريه با نظارت سايت حتماً پرداخت مي‌شود. شما مشخصات خودتان را مي‌فرستيد اگر مورد ازدواج دائم وجود داشت، به شما مي‌گوييم.البته در مورد ازدواج دائم ما هيچ تضميني نمي‌کنيم. تحقيق با خود خانواده است.مي‌گويند بيشتر کساني که به اين سايت‌ها مراجعه مي‌کنند، مردان متأهل هستند.نه اشتباه است، بيشتر مجرد هستند. افراد متأهل هم اگر خانم‌شان بيمار باشد يا در سفر بوده يا جدا از آنها زندگي کند به ما مراجعه مي‌کنند.شما چطور مي‌فهميد که اين مردان حقيقت را مي‌گويند؟الان من چطور با شما صحبت مي‌کنم؟ همينطوري هم با اينها صحبت مي‌کنم. اگر دروغ بگويند به خودشان مربوط است. صحت اظهارات با خود افراد است. اگر مردي زنش تومور مغزي دارد و روي ويلچر است، مجرد محسوب مي‌شود. 90 درصد متقاضي‌هاي ما افراد مجرد هستند، نمي‌دانم اين سوء‌تفاهم از کجا ناشي شده. اگر زني بخواهد، مي‌تواند مدارک پزشکي همسر مرد را ببيند تا مطمئن شود. اگر نتوانست جواب مثبت بگيرد، مسئوليت با خود آقاست. خانمي هم که نخواهد با فرد متأهل باشد، بايد شرط بگذارد که من آقاي متأهل را نمي‌پذيرم. شرط همسريابي را فرد مي‌تواند مشخص کند، ما چيزي را تعيين نمي‌کنيم.براي انجام صيغه‌ي يک‌ساعته شما اصل شناسنامه را هم مي‌بينيد يا فقط کارت ملي را مي‌گيريد؟داشتن اصل کارت ملي معتبر کفايت مي‌کند.سايت شما ‏براي تأمين مسکن مراجعه‌کنندگان هم کمک مي‌کند؟اين بستگي به متقاضي دارد. اگر خانمي قيد کرده نمي‌تواند جاي مناسبي را فراهم کند بايد آقا اين کار را انجام دهد. در موارد يک‌ساعته تأمين مسکن با خانم است. در برخي موارد هم سايت کمک مي‌کند تا امنيت لازم برقرار شود.چگونه؟يک زن از طرف سايت در محل عقد يک‌ساعته حضور دارد.براي عقد يک‌ساعته هزينه‌ي مکان از طرف چه کسي پرداخت مي‌شود؟ببينيد يک مهريه است که بايد خود فرد بپردازد و يک هزينه‌ي معرفي است. سايت يک فيلتر ورودي است. حتي اگر اين سايت دولتي بود بايد هزينه‌هايي به آن پرداخت مي‌شد تا هر آدم بي‌سروپايي اينجا ثبت نام نکند و هر کاري خواست نتواند انجام دهد. منتهي خود خانم اگر مسکن نداشته باشد، ما مسکن را معرفي مي‌کنيم. البته مسکن مال ما نيست. مال فرد مورد اطمينان ماست.هزينه يک‌ساعته‌ي اين مکان چقدر است؟الان براي يک ساعت بايد 30 هزار تومان از طرف خانم پرداخت شود، رقم سنگيني نيست.در فضاي مجازي تعداد زيادي سايت و وبلاگ همسريابي و صيغه وجود دارد. چطور بايد به سايت شما اعتماد کرد؟من در مورد سايت‌هاي ديگر هيچ آشنايي ندارم، بنابراين حرفي هم نمي‌زنم. دو سال است که سايت ما فعاليت مي‌کند. اين سايت معتبر بوده و در ستاد ساماندهي وب‌سايت‌ها ثبت است. البته مي‌دانيد که نه‌تنها به سايت ما، بلکه به هيچ سايتي مجوز داده نشده است اما بايد اين را هم بدانيد که چون اين مسئله خلاف شرع نيست، خلاف قانون هم محسوب نمي‌شود. از من مي‌شنويد، خودتان بايد از خودتان مواظب کنيد. اگر توجه کنيد بيشتر اين صفحه‌ها وبلاگ هستند، سايت نيستند که بتوانيد اطمينان کنيد. ما به دختران جوان توصيه مي‌کنيم در هيچ وبلاگي ثبت نام نکنند. در مورد اين سايت هم مي‌توانيد از ستاد ساماندهي وب‌سايت‌ها پيگيري کنيد. مي‌توانيد حتي از طريق پليس فتا هويت ما را بررسي کنيد.
کد خبر: ۳۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۵

پلیس سواره نظام نیز به جرگه پلیس های ایران پیوست، پلیس هایی با قدرت بدنی بالا و توانمندی های منحصر به فرد که از این پس در رژه های نظامی و تشریفات اقتدار پلیس را بیش از پیش به نمایش می گذارد
کد خبر: ۳۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۴

سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: کارلوس کی‌روش تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و ما این نتیجه را با عباس آقا هم می‌توانستیم به دست آوریم. به گزارش خبرگزاری فارس، از نتایج تیم ملی در جام جهانی تنها مربی که هیچ اظهار نظری در مورد عملکرد کارلوس کی‌روش و نتایج او در جام جهانی نداشت محمد مایلی‌کهن بود. سکوت سرمربی سابق تیم ملی که به صراحت کلام شهرت دارد حکایت از آرامش قبل از طوفان می‌داد. محمد مایلی‌کهن مثل همیشه تمام حرف‌ها را شنید و در گفت‌وگو با فارس سکوتش را شکست و تحلیل خود را از نتایج تیم ملی در جام جهانی و همچنین عملکرد کارلوس کی‌روش را به شرح زیر بیان کرد. * تیم ملی با عباس‌ آقا هم در جام جهانی چهارم می‌شد ظاهرا در این کشور به جوان ایرانی و استعدادهایش توجهی نمی‌شود و انگار اصلا آنها وجود ندارند. در برنامه شب گذشته قرار بود مناظره موافق‌ها و مخالف‌ها برگزار شود اما در نهایت آنچه که دیدیم انتقادهای فردوسی‌پور، جاودانی و حاج‌رضایی از مجید جلالی بود. آنها به شدت علیه مجید جلالی موضع گرفتند. روزنامه منتسب به دولت مربی ایرانی را تبدیل به موتور گازی کرد و مربی خارجی را بنز نامید. من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما می‌خواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کی‌روش می‌خواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباس‌آقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کی‌روش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم می‌شد و پنجم نمی‌شد. * مربی ایرانی به جای کی‌روش بود، بیچاره‌اش می‌کردند ضمن اینکه طبق آمار سایت فیفا ما در اکثر موارد تیم آخر جام جهانی برزیل شدیم و در رابطه با آمارهای فنی تیم آخر جام شدیم.اکنون این عملکرد را با عملکرد تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه مقایسه کنید. با این حال مربی ایرانی هیچ انتقادی از کی‌روش نکرد و از گل بالاتر به ایشان نگفت اما آن تیتر وقیحانه علیه مربیان ایرانی به کار برده شد و جالب است هیچ کدام از مسئولان هم صدایشان درنیامد. در حالی که اگر یک مربی ایرانی به جای کی‌روش بود او را بیچاره می‌کردند. * کسی به تعویض‌های کی‌روش نپرداخت ما در مقابل آرژانتین در دقیقه 92 گل خوردیم یعنی در زمانی که کی‌روش تعویض‌هایش را انجام داده بود اما هیچ کس به این مسئله نپرداخت که گل آرژانتین بعد از تعویض‌های کی‌روش زده شد اما اگر مربی ایرانی بود همه می‌گفتند تعویض او اشتباه بوده و ما گل خوردیم. همین فردوسی‌پور چنین حرفی را می‌زد. البته از دید من تعویض کی‌روش درست انجام شد اما اگر مربی ایرانی بود برای آنکه او را بکوبند، از تعویض‌هایش ایراد می‌گرفتند. * زمین تمرین تیم ملی در آفریقای جنوبی بدتر از کمپ تیم ملی بود کی‌روش می‌گوید زمین کمپ تیم ملی کیفیتش خوب نیست همین زمین که ایشان از آن ایراد می‌گیرند در دوره سرمربیگری من یک رویا بود. ضمن اینکه فیلم اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی را ملاحظه کنید. زمینی که در آنجا ملی‌پوشان ما تمرین کردند بسیار بدتر از زمین کمپ تیم‌های ملی بود. پس چرا هیچ صحبتی در این زمینه نشد؟ پس شاید بده بستانی وجود داشته است. ما که در عهد بوق نیستیم اما کی‌روش خودش کرنر می‌زند و خودش آن را گل می‌کند. او بارها به بهانه اینکه از کمپ تیم‌های ملی بازدید کند، به برزیل رفت آیا وظیفه ایشان بود که چنین کاری انجام دهد؟ * فدارسیون فوتبال نیازی به دبیر ندارد مهدی محمدنبی دبیر فدراسیون فوتبال دو ماه است که به عنوان سرپرست در کنار تیم ملی است در واقع معنی این حرف این است که فدراسیون فوتبال ما دو ماه است که دبیر ندارد، آن هم دبیری که بالاترین عامل اجرایی فدراسیون است. وقتی فدراسیون دو ماه بدون دبیر روزگار می‌گذراند معنایش آن است که به دبیر نیاز ندارد. همه کارها را باید خود کی‌روش انجام می‌داده است. * جدایی نمازی ربطی به تیم بانوان آمریکا نداشت کی‌روش می‌گوید کمبود امکانات است. سؤال من این است وقتی او جزو 10 مربی گران دنیاست چگونه کمبود امکانات داریم؟ پس پول بوده که به او بدهیم و پول است که امکانات می‌آورد. شب گذشته کی‌روش گفت نمازی برای حضور در تیم ملی بانوان آمریکا از تیم ملی جدا شد در حالی که این مسئله واقعیت ندارد. جریان چیز دیگری است که اکنون نمی‌خواهم آن را بگویم. وقتی نمازی از تیم ملی رفت کی‌روش او را با عباس‌آقای زحمتکش تدارکات تیم ملی مقایسه کرد. این توهین به مربی ایرانی بود. * عوامل کی‌روش برای ماندنش جریان سازی کردند کی‌روش وقتی همراه تیم ملی به اردوهای خارجی می‌رفت به ایران برنمی‌گشت. حتی وقتی فاصله اردو با پرتغال هم زیاد بود به ایران برنمی‌گشت و به کشورش می‌رفت اما اکنون چگونه با اینکه قراردادش تمام شده و پرتغال و برزیل خیلی با هم فاصله ندارند، به ایران برگشت. مگر قراردادش تا پایان جام جهانی نبود؟ کی‌روش و عواملش دو سه ماه قبل از شروع جام جهانی مدام فشار می‌آوردند و می‌گفتند که همه کشورها و باشگاه‌ها او را می‌خواهند از آفریقای جنوبی گرفته تا باشگاه‌هایی مثل منچستر یونایتد و تاتنهام و اگر با او قرارداد امضا نشود وامصیبتا خواهد شد. همه عواملش می‌خواستند زور کنند تا کی‌روش بماند. آیا این جریان‌سازی‌ها طبیعی است؟ روزنامه منتسب به دولت مربیان ایرانی را موتور گازی می‌نامد پس شاید سایر مسئولان کشور هم باید از خارج کشور بیاوریم و لابد ما آدم لایق در این مملکت نداریم. * نمایندگان مجلس چرا مقابل توهین‌ها واکنش نشان نمی‌دهند از عملکرد نمایندگان ملت در مجلس متعجبم. آیا آنها نمایندگان مردم نیستند و فقط زمانی که می‌خواهند رای بگیرند نماینده مردم می‌شوند؟ چرا آنها مقابل این توهین‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند و نسبت به توهین مربی ایرانی سکوت کرده‌اند؟ آقایان بذرپاش، رسایی، مطهری و کامران چرا واکنش نشان نمی‌دهید؟ برای کی‌روش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم. * فردوسی‌پور و عواملش عوام‌فریبی می‌کنند تریبون به طور یکطرفه در اختیار فردوسی‌پور و عواملش است و عوام‌فریبی می‌کند. کجای دنیا بر اساس نظرسنجی مربی انتخاب می‌کنند؟ نظر سنجی زمانی قابل اعتماد و اتکا است که ابتدا نظرات مخالف و موافق شنیده شود و سپس به رای گیری گذاشته شود، نه اینکه از 25 روز قبل خوراک یک طرفه داده شود و بعد نظرسنجی انجام شود. در ضمن برای کار تخصصی باید به نظر متخصصان مراجعه کرد نه عوام، مثلا اگر قصد سد سازی داشته باشید باید به نظر متخصصان مراجعه کنید نه عوام، نظر متخصصان هم در خفا گرفته می شود. من 5 روز قبل پیش‌بینی کرده بودم که فردوسی‌پور چنین نظرسنجی را بگذارد و از کی‌روش قدیس بسازد. ظاهرا شما خبرنگاران زورتان به مربیان ایرانی می‌رسد. مگر علی رضوانی خبرنگار واحد مرکزی خبر نبود که در تلویزیون گفت کی‌روش سه ماه است که در هالیدی به سر می‌برد و وقتی کی‌روش به ایران برگشت حاضر نشد با رضوانی صحبت کند و گفت من هالیدی بودم. اگر این کارها و این حرف‌ها را مربی ایرانی می‌زد بیچاره‌اش می‌کردید. مگر کی‌روش در یک نشست خبری وقتی سؤالی پرسیده شد که به ذائقه‌اش خوش نیامد نشست را ترک نکرد؟ اگر مربی ایرانی چنین کرده بود بیچاره شده بود. * آن مربی (قلعه‌نویی) را محاکمه کردند من با آن مربی (قلعه‌نویی) اختلاف سلیقه دارم اما وقتی او در جام ملت‌ها در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت، فردوسی‌پور در برنامه‌اش دادگاه تشکیل داد که همین آقای حاج رضایی هم حضور داشت و آن مربی را محاکمه کردند. اما شب گذشته سه ساعت وقت به کی‌روش داده شد و پس از آن وقتی جلالی آمد سه به یک و غیرمنصفانه با او صحبت کردند، این مناظره نبود. * یوزپلنگ ایرانی تبدیل به موش ایرانی شد قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگ‌های ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین می‌خورید که خودشان نبودند، من بازیکنان ایرانی را می‌شناسم و استعدادهایشان را می‌دانم. هر ایرادی که از من بگیرند نمی‌توانند تاریخ را عوض کنند. مایلی‌کهن هزار عیب دارد ولی سایت AFC در زمان سرمربیگری من نوشت که در فوتبال آسیا رنسانس به وجود آمد که علت آن شایستگی جوانان ایرانی بود. ما 10، 15 بازیکن را به باشگاه‌های خارجی صادر کردیم، مهدوی‌کیا، یزدانی، میناوند، دین‌محمدی، علی دایی، کریم باقری، نیما نکیسا، علی موسوی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و سهراب بختیاری زاده، اینهایی که در ذهنم است. اما چه شد که در جام جهانی وقتی یک بازیکن در شرایط مناسب نیست دوباره در دیدار بعدی هم در ترکیب اصلی قرار می‌گیرد. * نکونام عامل انسجام تیمی بود جواد نکونام اگر در زمین راه هم می‌رفت که این کار را نمی‌کرد اشکالی نداشت، زیرا او عامل مهمی برای انسجام تیمی بود، او کاپیتان تیم بود و فوق‌العاده وظایفش را خوب انجام می‌داد. چرا مدام جوانان ایرانی را می‌کوبید؟ تیم ملی ایران در جام جهانی باید پوست می‌انداخت، بعد کی‌روش می‌گوید مهدی شریفی جوان آینده‌داری است و آینده روشنی دارد، مگر من مهدوی‌کیا، میناوند، علی موسوی و یزدانی 18 ساله را استفاده نکردم؟ و در فوتبالمان تحول به وجود نیاوردم؟ * گروه ما در جام جهانی 98 سخت‌تر بود کی‌روش می‌گوید دنیا ما را شناخته، ببخشید؟! مگر ما در جام جهانی 98 نتایج بهتری نگرفته بودیم؟ مگر گروه ما در جام‌های جهانی 98 فرانسه و 78 آرژانتین  و 2006 آلمان سخت تر از گروه ایران در جام جهانی 2014 نبود؟ در جام جهانی 78 ما با هلندی بازی کردیم که نایب قهرمان شد، اسکاتلند و پرو هم بودند، تازه حق هلند خورده شد که به نایب قهرمانی رسید. اما ما در جام جهانی برزیل با بوسنی‌ای بازی کردیم که برای اولین بار بود به جام جهانی می‌آمد. جالب است می‌گویند چون این تیم شانسی برای صعود نداشت بهتر بازی کرد، در حالی که وقتی تیمی برد و باخت برایش فرقی نمی‌کند، راحت تر می‌تواند بازی کند، اما وای‌ویلا از این زبان که آدم‌ها چطور آن را می‌چرخانند. * انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری نیست مگر انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری است که همه افراد باید در آن نقش داشته باشند؟ زاکرونی چهار سال در ژاپن حضور داشت و او را یکی از موفق‌ترین مربیان ژاپن می‌نامند اما بعد از جام جهانی برکنارش کردند، التماس هم نمی‌کند که بماند، بعد می‌گویند ژاپن 15 لژیونر و کره 20 لژیونر دارد، اما نتایج ما بدتر از آنها بوده است، ما باید استعداد و جوان ایرانی را باور کنیم، ما می‌توانیم سه چهار تیم ملی در سطح خوب داشته باشیم. در خط هافبک ما کسی نبود که پاس‌های توی در بدهد، اما از بختیار رحمانی و قاسم حدادی‌فر استفاده نمی‌شود. * مربی ایرانی بود اعدامش می‌کردیم علیرضا جهانبخش 10 دقیقه مقابل آرژانتین خوب بازی می‌کند اما در بازی بعد از او استفاده نمی‌شود. محمدرضا خلعتبری را خط می‌زند و می‌گوید چون در طول فصل زیاد بازی نکرد خط خورد، اما در مورد قوچان‌نژاد و اینکه او هم زیاد بازی نکرده بهانه‌هایی می‌آورد که جالب است. خود من در مورد قضیه مهدی رحمتی از کی‌روش حمایت کردم و به نوعی او را تأیید کردم، اما مربیان معلم هستند و وقتی کار به آنجا می‌رسد که شاگرد می‌گوید اشتباه کردم و عذرخواهی می‌کند، چرا رحمتی دعوت نمی‌شود؟ مگر معلم وظیفه‌اش چیست؟ چرا هادی عقیلی که می‌توانست به ما کمک کند دعوت نمی‌شود؟ چرا او را با تیم ملی به جام جهانی نبردند تا موش ایرانی نشویم. طبیعی است وقتی چینش تیم ملی 10، صفر است نمی‌توانید به دروازه حریف برسید. علیرضا حقیقی هر چه توپ گرفت بلند فرستاد، در حالی که باید یکبار توپ را به دفاع راست بدهد، یک بار به دفاع چپ، اما هیچ‌کدام از اینها نبود و فقط بلند توپ‌ها را می‌فرستادیم. اگر هر مربی ایرانی دیگر بود اعدامش می‌کردیم، بعد هم می‌گوییم ما عالی بودیم، مگر در گروه چهار تیمه باید پنجم می‌شدیم؟ * فیفا فکس زده که ایران به جام جهانی برگردد فضا به گونه‌ای است که انگار این آقا فتح‌الفتوح کرده است و شاید هم تیم ایران اشتباهی به تهران برگشته و فیفا فکس زده است که دوباره به برزیل برویم و مسابقات را ادامه بدهیم و عجب است که در این دوره ضعیف‌تر از سه دوره قبل جام جهانی نتیجه گرفته بودیم که این هم قابل پیش‌بینی بود. اما فردوسی‌پور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش می‌کند. من به عادل فردوسی‌پور خیلی اعتقاد داشتم، اما اکنون نمی‌دانم چه بگویم. از فردا همه علیه من می‌شوند، اشکالی ندارد، وظیفه‌ام است که از جوان و استعداد ایرانی دفاع کنم، من آنها را می‌شناسم، جوانان ایرانی طلا هستند. مگر خبرنگاران ایرانی با حداقل امکانات، بهترین کارها را نمی‌کنند؟ اگر خبرنگاران ایرانی هم امکانات خارجی‌ها را داشتند بهتر کار می‌کردند. مسئولان ما فقط حرف از جوان ایرانی می‌زنند. * کی‌روش بنز نیست من گفتم به بنز اعتقاد دارم و آدم باید هر جا که دانش است آن را فرا بگیرد. من در 30، 40 کلاس مربیگری بوده ام که مدرس برخی از آن کلاس ها آلمانی بودند، آنها کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم و  بعد از ویرانی کامل دوباره کشورشان را ساختند و با وطن‌دوستی و تلاشی که داشتند و فعل خواستن، کشور خود را ساختند و اکنون ببینید کجای دنیا قرار دارند، اما این آقا بنز نبود. یک ضرب‌المثل داریم که می‌گویند فلان چیز را رنگ می‌کنند تا جای فلان چیز بفروشند. این آقا بیشترین پول را گرفته است، اما چند بازی در لیگ ما را دیده است؟ فقط به استان‌هایی مثل اصفهان رفته تا آثار تاریخی ببیند و یا در شهرهایی مثل انزلی که آب و هوای خوب و ساحل دارد حاضر شده است. شهرهایی که باید می‌رفت را نرفته است و خوابش را هم به ورزشگاه‌های ما آورده است و بعد هم می‌گویند ال و بل است و مدام هم عواملش فشار می‌آورند که قراردادش با پول بیشتر تمدید شود، مگر او را همه جا نمی‌خواستند؟ * کشور ما غیرممکن‌ها را ممکن می‌کند کی‌روش ابتدا عباس ترابیان سرپرست تیم ملی را کنار گذاشت و پس از آن والی‌زاده مدیر رسانه‌ای تیم ملی را برکنار کرد، نمازی رفت، سیموئز رفت، میکو مربی بدنساز هم از تیم ملی جدا شد و بعد هم در مورد پیراهن‌های تیم ملی دیدید که چه اتفاقی افتاد و مشخص شد که به خاطر یک مشت دلار بوده است، خدا را شکر که تاریخ را نمی‌توان تغییر داد، همه دیدند که در جام جهانی 98 و جام ملت‌ها تیم ملی ایران چه کارهایی کرد و از همه مهمتر اینکه عناوینی مثل بهترین بازیکن آسیا، آقای گل مسابقات و کاپ اخلاق را هم گرفتیم. تیم ملی فوتسال را هم به مقام چهارم جهان رساندند که اگر باشگاه ها همکاری می‌کردند و ما درخشان و انصاری‌فر را هم در آن مسابقات داشتیم حداقل نایب قهرمان می‌شدیم اما دستم خالی بود به همین خاطر صادق ورمرزیار بدون یک ثانیه استراحت و تعویض در تمام مسابقات بازی کرد. من مهم نیستم، مهم ایران است و ایرانی‌ها، من نژادپرست نیستم، اما می‌گویم باید توانایی‌های ایرانی و ایرانی‌ها را باور داشته باشیم، بارها گفته‌ام ما از کشوری هستیم که غیرممکن ها را ممکن می‌کند. * جوان ایرانی را تحقیر نکنید تیم ملی والیبال ایران اکنون به جمع شش تیم برتر جهان راه پیدا کرده است و این شایستگی جوانان ایرانی را نشان می‌دهد، البته این را هم بدانید که در والیبال همواره تیم قوی‌تر پیروز می‌شود اما در فوتبال تیم‌هایی که ضعیف‌تر هم هستند شانسی برای پیروزی دارند، در همین پرتغال، یونان در جام ملت های اروپا قهرمان شد. ما استعدادهای بی‌نظیری داریم زیرا استعداد از بین خیل علاقمندان پیدا می‌شود و در ایران علاقمند به فوتبال زیاد است، همانطور که در کشتی مازندران از خیل علاقمندان استعداد به کشتی کشف می‌شود. خواهش می‌کنم ایرانی و جوانان ایرانی را تحقیر نکنید، این مسائل خون من را به جوش می‌آورد. * فردوسی‌پور محو تماشای کی‌روش شد کاش دلایل منطقی می‌گفتند، اما یک بار می‌گویند میزان دوندگی ملی‌پوشان ما زیاد شده است، اما در بازی سوم و مقابل بوسنی از لحاظ بدنی کم آوردیم، در فوتبال فقط معیار دوندگی نیست که اگر این طور بود از دومیدانی‌کاران عزیز استفاده می‌کردیم. همانطور که سوئیس هم مقابل آرژانتین بیشتر دوید. سوئیس یک تیم معمولی بود پس بهتر است در فضایی کاملاً غیراحساسی مسائل بررسی شود مگر قرار است در گروه چهار تیمی پنجم شویم؟ عباس آقای زحمت‌کش هم بود همین تیم ملی را چهارم می‌کرد، شما هم بودید تیم ملی در جام جهانی چهارم می‌شد و در گروه چهار تیمی پنجم نمی‌شدید، اما مربیان ایرانی مظلوم واقع شدند، من بارها در مورد علیرضا جهانبخش و استعدادش صحبت کردم، ما در لیگ‌مان طلا داریم. کی‌روش می‌گوید امید ابراهیمی را به خاطر سپاهان خط زده است، اما مگر رحمان احمدی و احسان حاج صفی عضو تیم سپاهان نبودند و جالب است وقتی این حرف‌ها را کی‌روش می‌زد فردوسی‌پور محو تماشای جمالش بود، اما اگر مربی ایرانی بود فردوسی‌پور چه چیزهایی که نمی‌گفت. من عادل را دوست دارم زیرا او هم ایرانی است. * نمی‌گویم پول کی‌روش در جاهای دیگر جامعه هزینه می‌شد من نمی‌گویم اگر به کی‌روش این همه پول نمی‌دادیم این پول در سایر امور جامعه استفاده می‌شد، اما می‌خواهم برایتان مسأله‌ای را بگویم، یکی از اقوام من به سرطان مبتلا شده و من نسخه او را به داروخانه بردم، داروخانه گفت باید بیمه آن را تأیید کند و مسافت زیادی را تا بیمه طی کردم، آنجا سه هزار نفر شماره داده بودند. من خجالت می‌کشم که بخواهم از اسمم استفاده کنم، اما مردم گفتند شما چرا توی صف ایستاده اید و من را حلوا حلوا کردند و به داخل بردند، در حالی که من کسی نیستم و اگر کاری هم کردم صد برابر مزدش را گرفته ام با این حال مردم به من لطف دارند، به ارواح خاک مادرم و به بچه هایم قسم می‌خورم که در آنجا خیلی‌ها به من لطف داشتند، البته بگویم هاشمی وزیر محترم بهداشت زحمات زیادی کشیده است، اما آنجا هم ازدحام زیاد جمعیت هم مردم و هم کارمندان زحمتکش را کلافه کرده بود. پس چطور می‌گویند پول نیست. کی‌روش یکی از 10 مربی گران دنیاست. * من آدم مستقلی هستم همانطور که در بین ما مربیان ممکن است آدم ناصالح وجود داشته باشد در بین شما خبرنگاران هم ممکن است افرادی وجود داشته باشد اما من این را می‌خواهم بگویم چرا جوان ایرانی را ذبح می‌کنیم و جوان ایرانی را از بین می‌بریم. همه ما پیشینه داریم من یک آدم مستقلی هستم نه طرفدار احمدی‌نژاد هستم نه رفسنجانی و روحانی و خاتمی. اما دست هر کدام از اینها که برای این کشور و جوانان آن زحمت می‌کشند می‌بوسم. من از احمدی‌نژاد حمایت کردم و به او اعتقاد داشته و دارم. خیلی جاها و در مقاطعی هم از او انتقاد کردم. از رئیس سازمان تربیت بدنی که معاون احمدی‌نژاد بود تندترین انتقادها را کردم اگر می‌خواستم استفاده کنم بیشترین استفاده را در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد می‌کردم. من هم بلدم چه کنم و در این کشور زندگ می‌کنم. بحث واردات خودرو، گرفتن وام‌های کلان و زمین در فلان جا را بلدم اما یک ریال سوءاستفاده نکردم اگر چنین کردم مرا در میدان شهر دار بزنند. برای من مهم کشور ایران است. کشور ما بهشت است. ثروت فراوان داریم که ثروتش را به یغما می‌برند. من همیشه مستقل بودم. اما از نمایندگان مجلس می‌خواهم مسائل را بررسی کنند. 4-5 نفر آنه بنشینند و مسائل را به دقت رصد کنند. فوتبال قدرت زیادی دارد و اکنون جام جهانی تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نمی‌گویم دولت ورود کند بلکه بررسی کنند ببینند پول‌هایی که داده شده در چه محل‌هایی هزینه شده است و اینکه تیم ایران که یوزپلنگان ایرانی بودند در جام جهانی تبدیل به موش ایرانی شدند. *تشکر از ضرغامی و فردوسی پور باید از صدا و سیما و شخص ضرغامی و همچنین فردوسی‌پور، رضا جاودانی و همه عوامل برنامه‌ای که جام جهانی را پخش می‌کنند، تشکر کنم. زیرا زحمات زیادی می‌کشند و در هیچ جای دنیا مسابقات جام جهانی به این خوبی پوشش داده نمی‌شود و وظیفه دارم به عنوان یک ایرانی از آنها تشکر کنم، اما ما در برزیل به جای پوزپلنگ موش ایرانی شدیم ولی فردوسی پور گفت که باید به احترام این تیم کلاه از سر برداریم در حالی که سه گل از بوسنی خورده بودیم. در جام جهانی 2006 در بازی آخر که مقابل آنگولا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل پرتغال و مکزیک با همه ستاره های‌ آنها بازی کردیم، همین مجری گفت: خداحافظ اقای برانکو. و به شدت از تیم ملی انتقاد کرد اما در جام جهانی برزیل به شدت جوسازی مثبت انجام داد.
کد خبر: ۳۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳

آوای دنا :رئیس دانشگاه پیام نور گچساران از ایجاد رشته‌های مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور این شهرستان از مهرماه امسال خبر داد. کیانوش پلوان در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در گچساران، اظهار کرد: برگزاری کلاس ‌ها در ساختمان جدید دانشگاه پیام نور واحد گچساران پس از ماه مبارک رمضان به طور رسمی انجام می‌گیرد. وی به امکانات ساختمان جدید دانشگاه اشاره و بیان کرد: این ساختمان دارای 2 طبقه مجزای آموزشی و اداری بوده و از امکاناتی هم‌چون سالن ورزشی نیز برخوردار است. پلوان گفت: پس از ماه مبارک رمضان در ساختمان جدید دانشگاه مستقر و کلاس ‌های آموزشی در این ساختمان برگزار می‌شود. رئیس دانشگاه پیام نور گچساران با اشاره به تعداد دانشجویان این دانشگاه، خاطرنشان کرد: هم اکنون تعداد 2 هزار 300 دانشجو در این دانشگاه تحصیل می‌کنند. پلوان افزود: در حال حاضر 22 کد رشته در رشته‌های علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه در دانشگاه پیام نور گچساران وجود دارد. وی از ایجاد رشته‌های کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور گچساران از مهر ماه امسال خبر داد و گفت: ترم تحصیلی مهر ماه امسال رشته ادبیات و بهمن ماه رشته شیمی در مقطع کارشناسی ارشد در این دانشگاه ایجاد می‌شود.
کد خبر: ۳۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۲

معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت: سال تحصیلی جدید دوره پیش دبستانی به دوره ابتدایی اضافه می شود. به گزارش آوای دنا ، محمد دیمه ور اظهار داشت: از 46 درصد پوشش پیش دبستانی در سال 85 امسال به 38 درصد از نظر کمی رسیده ایم. وی با بیان اینکه توجه به کیفیت آموزش و پرورش دوره پیش دبستانی نیازمند تامل جدی است، بر ارتقای دوره پیش دبستانی تاکید کرد. معاون وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: 28 هزار نیرو در سال جدید کمبود داریم که یکی از اقدامات لازم در راستای تامین نیرو اعمال سیاست های چند معلمی است تا برای یک کلاس حداقل سه معلم داشته باشیم. به گزارش وزارت آموزش و پرورش، دیمه ور افزود: اکنون شش هزار کلاس چند پایه در مناطق محروم و عشایری فعالیت دارند و یک دهم دانش آموزان ابتدایی در این کلاس ها مشغول به تحصیل هستند. وی خاطرنشان کرد: در آیین نامه کلاس های چندپایه در مناطقی که 10 تا 40 کلاس دارد، معلم راهنما را احیا کرده ایم. ایرنا/
کد خبر: ۳۷۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۳

باید نقاط قوت و ضعف را با هم بگوییم نه اینکه تنها نقاط ضعف را ببینیم در دولت قبل سفرهای استانی خوبی برگزار می شد که باید این دولت از آنها الگو بگیرد
کد خبر: ۳۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۳

سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین بزرگواری فضای مراسم را تغییر داد و اشک را به گوشه چشمان حضار نشاند و با تشویق‌های مکرر میهمانان مواجه شد
کد خبر: ۳۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۰

وزیر آموزش و پرورش گفت: امسال پنجشنبه‌ها را به صورت اختیاری و آزمایشی با هزینه‌هایی که خود مردم پرداخت می‌کنند، فعال می‌کنیم
کد خبر: ۳۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۲

ظلم بزرگی بر اقشار مختلف فرهنگی رفته که به جای پرداخت 18 ماه معوقات و مطالبات آن‌ها، تنها 12 ماه آن را در نظر گرفتند و همین 12 ماه را نیز به صورت دست و پا شکسته به نرخ سال 88 حساب کرده و این گونه حق معلمان و فرهنگیان را ضایع کردند. به گزارش خبرنگار فارس، عصر امروز فرهنگیان بازنشسته کهگیلویه و بویراحمدی برای پی‌گیری مطالبات و معوقات خود دیداری با نماینده ولی‌فقیه در این استان و نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری داشتند. در این دیدار حسین چابک نماینده تام‌الاختیار بازنشستگان فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد با انتقاد از مدیریت‌ها در این استان با بیان مصادیقی از این سوء مدیریت‌ها از گذشته تاکنون گفت: در این استان تنها دو کارخانه وجود دارد که یکی از آن‌ها سیمان کهگیلویه واقع در شهر یاسوج است. وی گفت: اکنون رهاورد این کارخانه برای مردم منطقه دشت‌روم از توابع شهر یاسوج تنها گرد و خاک است و نفع این کارخانه تنها به صاحبان آن می‌رسد. چابک که در جمع فرهنگیان بازنشسته استان و نماینده ولی‌فقیه در کهگیلویه و بویراحمد سخن می‌گفت، ادامه داد: اگر می‌بینیم که فرهنگیان سال‌های سال است مطالبات خود را فریاد می‌زنند همه به واسطه کاهلی و تساهل مدیران استانی است که موجب تضییع این حقوق شده است. نماینده فرهنگیان بازنشسته استان برای پیگیری مطالبات و معوقات اظهار کرد: ظلم بزرگی بر اقشار مختلف فرهنگی رفته که به جای پرداخت 18 ماه معوقات و مطالبات آن‌ها، تنها 12 ماه آن را در نظر گرفتند و همین 12 ماه را نیز به صورت دست و پا شکسته به نرخ سال 88 حساب کرده و این گونه حق معلمان و فرهنگیان را ضایع کردند. چابک در ادامه افزود: تعداد 4 هزار نفر از این چرخه خارج شدند و 11 هزار نفر را نیز به صورت نیم‌بند پرداخت کردند و مشکلات بازنشستگان هم که به قوت خود باقی است. وی افزود: همکاران ما برای احقاق حقوق خود به دیوان عدالت اداری شکایت بردند که در آن واحد و در یک زمان دو قاضی این دیوان دو رأی کاملا مغایر با هم صادر کردند که در این میان شعبه 18 می‌گوید حق فرهنگیان محرز است و شعبه 6 می‌گوید مطالبات به شما تعلق نمی‌گیرد. نماینده فرهنگیان بازنشسته استان کهگیلویه و بویراحمد افزود: فرهنگیان این استان و بازنشستگان فرهنگی از نسل کسانی هستند که در تنگ تامرادی حماسه‌ها آفریدند و همین‌ها بودند که در هشت سال دفاع مقدس حماسه‌ای خلق کردند که در کشور کم‌نظیر بود که اکنون نباید مورد نامهربانی قرار گیرند. وی با انتقاد شدید از مقایسه وضعیت حقوقی یک معلم با یک کارگر ساده شرکت نفت گفت: یک کارگر ساده شرکت نفت با همه مزایا دو برابر یک معلم با مدرک فوق لیسانس حقوق می‌گیرد در حالی که بیمه طلایی آن‌ها شامل همه چیز می‌شود. چابک با ذکر یک نمونه از بی‌اعتبار بودن بیمه طلایی فرهنگیان گفت: وقتی خانم من این بیمه را نزد یکی از پزشکان برد پزشک با خنده آن را بیمه سیاه و سفید خطاب کرد و بیمه طلایی را حرفی پوچ دانست. این بازنشسته فرهنگی گفت: بیمه طلایی فرهنگیان بازنشسته یک کاغذ سیاه و سفید است که بچه کلاس سوم دبستان هم به کم‌اهمیت بودن آن پی برده است و همه می‌دانند که بیمه طلایی کاغذپاره‌ای بیش نیست.
کد خبر: ۳۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵

دانش‌آموزان 34سال پیش مدرسه روستای اسلام آباد از توابع دهدشت در کهگیلویه و بویراحمد در برنامه‌ای با عنوان روزی به یاد دیروز دور هم جمع شدند
کد خبر: ۳۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۸

آوای دنا-مريم آقايي در اعتماد نوشت:مدرك فروشي. بسياري معتقدند كه دانشگاه هاي دولتي از زماني كه اقدام به پذيرش پولي دانشجويان در قالب پرديس ها كردند، مدرك فروشي را در بين مردم جا انداختند، مردم فكر كردند وقتي مي شود از بهترين دانشگاه ها هم با پول مدرك گرفت، چرا آن مدرك را از فروشندگان با قيمتي كمتر نخرند؟ و اينچنين شد كه در تب و تاب گرايش مردم به داشتن مدرك تحصيلي، بازار خريد و فروش آنها نيز داغ شد!سندي كه پس از پايان دوره هاي تحصيلي در هر كشوري صادر شده و به متقاضيان داده مي شود را مدرك تحصيلي مي گويند. درست از زماني كه اشتياق به درس خواندن و تحصيل در ميان جوانان افزايش يافت، مدرك تحصيلي هم به عنوان نشاني از تحصيلكردگي نقش پر رنگي در زندگي مردم پيدا كرد. به دنبال مهم شدن تحصيل، مدرك تحصيلي در كنار مهارت كافي به عنوان شرطي براي استخدام افراد تعيين شد و پس از آن هم معياري اساسي براي ازدواج! اهميت مدرك تحصيلي رفته رفته به حدي رسيده است كه جاي مهارت افراد در كار را گرفته و در اين ميدان، بي هيچ رقيبي به راه خود ادامه داده است.در گذشته تحصيل كردن و داشتن مدركي به نشانه تحصيل از اهميت چنداني بر خوردار نبوده است، به همين دليل بسياري با اين فكر كه پول در كار آزاد است يا با اين بهانه كه كشش درس خواندن را ندارند، آن را نيمه كاره رها كرده و حالابا تغيير فضا و اهميت موضوع به اين نتيجه رسيده اند كه بايد مدرك تحصيلي داشته باشند و حاضرند آن را به هر قيمتي به دست بياورند. اينكه مي گوييم به هر قيمتي: براي برخي به اين معني است كه به هر زحمت و با هر سختي اي در كلاس هاي مورد تاييد آموزش و پرورش يا وزارت علوم شركت كرده و پس از قبولي در آزمون هاي معتبر به مدرك مورد نيازشان دست مي يابند اما براي عده ديگري به اين معناست كه حاضرند هر هزينه يي را براي به دست آوردن مدرك تحصيلي متقبل شوند و بدون دردسر و سختي هاي درس خواندن به مدرك مورد نظرشان دست يابند. در اين ميان عده يي هم هستند كه از هر راهي پول به دست مي آورند.بازار فروش مدارك تحصيلي مدت هاست كه داغ است. اوايل خريد و فروش اين مدارك به سيكل و ديپلم خلاصه مي شد كه بيشتر مورد استفاده كارمنداني بود كه در گذشته دور با كمترين سواد به خدمت ادارات در آمده بودند و در دوران رونق مدرك گرايي و تعلق حقوق بيشتر به آنهايي كه مدرك بالاتري داشتند، به فكر گرفتن مدرك سيكل يا ديپلم بودن تا حقوق بيشتري بگيرند كه در همين حين به جز آنهايي كه در مدارس شبانه مشغول به تحصيل شدند، تعداد زيادي اقدام به خريد مدرك كردند. مدرك هايي كه با وجود تمام هشدارهاي آموزش و پرورش مبني بر اينكه اين مدارك معتبر نيستند، بازار خوبي داشته و همچنان نيز دارند. شاهد اين مدعا هم كاغذ هايي است كه در راسته خيابان انقلاب به در و ديوار چسبيده شده اند يا در حين قدم زدن به دست تان داده مي شوند يا حتي پيام هاي تبليغاتي اي كه روزانه به بسياري از مردم ارسال مي شود. با گذشت زمان تقاضا براي مدارك تحصيلي به سيكل و ديپلم خلاصه نشد. امروز مردم براي ليسانس و فوق ليسانس و حتي دكترا اقدام به خريد مدرك تحصيلي مي كنند. حتي تز و پايان نامه هم از اين قواعد خريد و فروش مستثنا نمانده و وارد چرخه شده اند. در جست وجويي كه راجع به خريد و فروش مدرك داشتم، موردي را پيدا كردم كه به دنبال مدرك تحصيلي مهندسي بود. برايش فرقي نداشت چه رشته يي باشد و مدرك را براي چشم و همچشمي با فاميل لازم داشت. تعجب من را كه ديد، گفت: «نصف فاميل ما از همين مدركا دارن اما ميگن رفتيم دانشگاه.» فرد ديگري مدرك را براي تاسيس شركت مي خواست. وقتي گفتم: «وقتي راجع به رشته ات هيچي نميدوني چطور ميخواي كار كني؟» گفت: «من كار نمي كنم. برام كار ميكنن. » مي گويد مدركش را از فردي در راسته انقلاب خريداري كرده كه همه مي شناسندش. آنجا مي گويند او خيلي ها را دانشجو كرده و خيلي ها را استاد. به قولي او خودش يك پا «استاد» است و مورد علاقه و لطف بسياري. پسر جوان ديگري را پيدا مي كنم كه شماره اش را براي خريد مدرك كارداني برق صنعتي در سايتي گذاشته بود. با او تماس مي گيرم. فكر مي كند كسي هستم كه قرار است به او مدرك بفروشم و تمام حرف هايم را مي گذارد پاي محكم كاري هاي شركتي. مي گويد اين مدرك حكم مرگ و زندگي را دارد برايش. قصد دارد ازدواج كند و خانواده دختر فقط شرط مدرك دانشگاهي گذاشته اند. مي گويد دختر خواستگار ليسانسه دارد و هر آن مي ترسد دختر از دستش برود. مي پرسم: «خب براي محكم كاري مدرك فوق ليسانس بگير!» مي گويد: «آخه گرونه. پولم در حد كاردانيه!» فقط كافي است چند ساعتي با تمركز بر خريد و فروش مدرك در خيابان انقلاب و اطرافش قدم بزنيد تا قيمت هر مقطع تحصيلي دست تان بيايد. براي ديپلم 800 هزار تومان، براي ليسانس 5/2 ميليون تومان، براي فوق ليسانس 5/3 ميليون تومان و براي دكترا 5 ميليون تومان. البته هر كدام از اين قيمت ها بين حدود 200 تا 400 هزار تومان نوسان دارند. يكي از فروشندگان مي گفت: «اين قيمتا هم با قيمت دلار بالاو پايين ميشه» و بلند از حرف خودش خنديد. شايد فكر كنيد مگر به همين راحتي است كه مدرك خريد و فروش كنند و به شما مي گويم كه از اين راحت تر پايان نامه ها و تز هاي دكترا هستند كه خريد و فروش مي شوند و شايد بسيار بيش از مدارك تحصيلي خواهان و خريدار داشته باشند. در واقع خود دانشجوياني كه با زحمت وارد دانشگاه شده اند و درس خوانده اند روي پايان نامه و تز هايشان وقت نمي گذارند و به خريد آماده آنها روي مي آورند. فكر مي كنيد در پايان هر ترم، چند استاد سختگير پايان نامه هاي آماده را به سطل زباله مي اندازند و چند استاد آنها را قبول مي كنند؟ تعداد آنقدري هست كه مردود شدن دانشجو به اين دليل صحنه يي نسبتا تكراري شده باشد. قيمتي كه براي انواع تز گفته مي شود 300 هزار تومان و براي هر فصل از پايان نامه فوق ليسانس بين 400 تا 800 هزار تومان و براي هر فصل از پايان نامه دكترا بين 600 هزار تا يك ميليون تومان است. در حالي كه بسياري از اين هزينه يي كه صرف مي شود در نهايت در سطل زباله جاي مي گيرد. داستان خريد و فروش مدرك تحصيلي و پايان نامه، داستاني نيست كه مخصوص تهران و خيابان انقلاب باشد بلكه در سراسر كشور در جريان است. در همين بهمن ماه سال گذشته بود كه اعضاي يك باند خريد و فروش مدرك تحصيلي جعلي دستگير شده و به هشت ميليارد و 500 ميليون كلاهبرداري اعتراف كردند. اين افراد با راه اندازي چند سايت و تبليغات گسترده از مردم كلاهبرداري كرده و در نهايت به دنبال شكايت يكي از مالباختگان توسط پليس فتا دستگير شده و به كلاهبرداري از 270 شهروند اعتراف كردند.يا چندي قبل در اصفهان موسسه يي اقدام به فروش اصل مدرك تحصيلي با مبلغ 750 هزار تومان و گذراندن سه ترم در رشته تحصيلي مورد نظر كرده بود. مدركي با مهر وزارت علوم و به قولي كاملاكه همين تبليغات جوانان بسياري را به سمت خود جلب كرده بود تا با سريع ترين راه ممكن به چيزي برسند كه بسياري از افراد براي رسيدن به آن سال ها تلاش كرده اند. عده بسياري هم هستند كه عنوان و نام برايشان مهم تر از خود با سواد بودن است. به همين دليل به خريد مدارك تحصيلي دانشگاهي روي مي آورند. آنهايي كه از كودكي روياي دكتر شدن يا مهندس شدن را در سر داشته اند اما درس خواندن را دوست نداشته اند، حالادست به خريد اسم مورد نظرشان مي زنند. در اين ميان خريد و فروش مدارك رشته هاي تجربي، هنر و علوم انساني كمتر به چشم مي خورد و بيشترين تقاضا براي رشته هاي مهندسي و مديريت است چراكه شايد همه ما يك مدير درون داريم كه دلش مي خواهد رياست كند و مدير باشد. گاهي پيش مي آيد ميل به مدير شدن آنقدر در درون فرد زياد مي شود كه براي رسيدن به شغل هايي كه نيازمند مدرك تحصيلي بالاهستند، اقدام به خريد مدرك كرده و خود را در آن شغل جا مي كند. شغل ها و منصب هاي سياسي وزير و وكيل مردم شدن همگي نيازمند مدرك تحصيلي بالاهستند. البته كه اين قانون نه براي آزار رساندن به كساني كه مي خواهند خدمت كنند بلكه براي انتخاب افراد مناسب است تا بتوانند براي يك كشور و مردمش مفيد باشند. نتيجه جست وجو هاي مدرك فروشي در فضاي مجازي به يك نقطه مشترك مي رسيد و آن هم مدارك تحصيلي جعلي چند شخصيت معروف بود كه در مورد آنها سخن ها گفته شده و دوباره سخن گفتن، چيزي جز حرف تكراري زدن نيست.
کد خبر: ۳۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۲

به گزارش آوای دنا ، در16 فروردین و همزمان با  اولین روز از بازگشایی مدارس درسال 93 دختربچه دهدشتی در مسیرمدرسه دچار سانحه دلخراش تصادف شد و جان خود را از دست داد.  مهدیه تیرزه " 10 ساله کلاس چهارم ابتدایی در حال رفتن به مدرسه بر اثر تصادف بشدت مصدوم و بعد از ساعاتی جان باخت. گفته می شود این دانش آموز پس از تصادف برای انجام معاینات پزشکی به شهرستان گچساران اعزام که متاسفانه قبل از رسیدن به بیمارستان این شهر جان خود را از دست می دهد.
کد خبر: ۳۰۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۶

در یک سو، کودکان معصومی را می‌بینی که در کپر به سختی تحصیل می‌کنند و آن طرف، مدارسی که می‌توانند دانش‌آموزان را در خود جای دهند اما چون در روستای دیگری واقع شده‌اند هر چند نزدیک، این امکان نیست
کد خبر: ۲۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۴

خیلی دوست داشتم به منزل احمدی نژاد بروم و از نزدیک با او ملاقات کنم. مرد بزرگی است که 4 سال بعد قدر او را خواهید دانست.
کد خبر: ۲۸۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۱