مسولان استانی می توانند بهواسطه ترغیب بخش خصوص زمینههای سرمایهگذاری و بسترهای سرمایهگذاری صنعت سینما را در استان فراهم نمایند
کد خبر: ۷۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
«قندون جهيزيه». نخستين اثر بلند علي ملاقليپور داستان دردسرهاي شخصيتهايي است که از پس مخارج معمول زندگي خود بر نميآيند. زن و شوهري که از دوگنبدان – گچساران – به تهران آمدهاند، ناگهان با افزايش اجارهبها مواجه ميشوند
کد خبر: ۷۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۹
بازیگر زن کشورمان در پاسخ به گزارش یک روزنامه درباره سخنان اخیرش نوشت: گفتن این که آرزویم جامعهشناسی خواندن است که با آگاهی تصمیم بگیرم، آیا توهین است یا گفتن جملاتی وقیحانه با ادبیاتی دلقکوار و سخیف؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
بازیگر زن کشورمان در پاسخ به گزارش یک روزنامه درباره سخنان اخیرش نوشت: گفتن این که آرزویم جامعهشناسی خواندن است که با آگاهی تصمیم بگیرم، آیا توهین است یا گفتن جملاتی وقیحانه با ادبیاتی دلقکوار و سخیف؟
بهنوش بختیاری، بازیگر کمدی سینما و تلویزیون در برنامه رادیویی جمعه (9 مردادماه) در پاسخ به سئوالی درباره آرزوهایش، گفت: «دوست دارم جامعه شناسی بخوانم تا مثلا بعد از توافق هسته ای سریع ذوق زده نشوم و به عواقب و آینده آن فکرکنم، مثلا درباره اینکه بعد از ترکمنچای چه اتفاقی افتاد!»
اما همین اظهارنظر بختیاری کافی بود تا یک روزنامه به شدت از او انتقاد کند. این روزنامه بختیاری را هنرمندی «نان به نرخ روز خور» معرفی کند.
بختیاری پس از گذشت یک هفته از این اتفاق به گزارش آن روزنامه پاسخ داد. وی در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت:
«من اولین ادمی نیستم که در معرض قضاوتهای نادرست و بی اخلاقی های رسانه ای-سیاسی انگ زدن های ناجوانمردانه قرار میگیرم اخریشم نیستم، توضیحی دارم برای کسانی که صحبتهای منو در مورد توافق هسته ای نه با گوش خود شنیدن ونه جایی مکتوب دیدن.
خبرنگاری که نمیدونم با چه رویی میخواد زندگی کنه (هرچند که وجدان کیلویی چند وقتی پای فروش روزنامس، ابروی مثقال مثقال جمع شده ادمها چه ارزشی داره، انگ بزن وبفروش.) درموردم نوشت که من توافق را با عهدنامه ترکمانچای مقایسه کردم که این از بیخ و بن بوی پستی و رذالت میدهد.
برداشت غلط از حرفم، مثل همه مردم از این که ممکنه با برداشتن تحریم دردها کمتر شود خوشحال شدم اما واقعا نمیدونم این خوشحالی در مرور زمان چه میشود؟
نه گفتم دلواپسم و نه گفتم همه چیز درست پیش رفته، حالا این وسط عده ای هر انتقادی و در دسته بندی های سیاسی قرار میدن و من واقعا نفهمیدم پس تکلیف آزادی بیان که انقدر ازش دم میزنن چیست؟؟
مگه همه کسانی که رای دادن ویا نظرشون رو گفتن دکترای علوم سیاسی دارن، که به من گفتن شما که دلقکی نظرت اندازه بقال وسلمونی (که این عزیزان هم جزو شریف ترین اقشار این کشورن) ارزش داره نظر نده...
چطور ممکنه شادی مردم برای منی که راهم رو تو شادیشون انتخاب کردم برام مهم نباشه، نون به نرخ روز خور واژه سنگینیه دوستان، من با مفهومش به خدا قسم اشنا نیستم، که اگر بلد بودم وارد این بحث نمیشدم و با محافظه کاری سکوت میکردم اما من عادت دارم حرف حق بزنم...
گفتن این که آرزویم جامعه شناسی خوندنه که با آگاهی تصمیم بگیرم، آیا توهین است؟؟ یا گفتن جملاتی وقیحانه با ادبیاتی دلقک واروسخیف...
دلم شکست که سخن پاک منو با بی رحمی وبی ادبی به سمت خودشون برگردوندن، و شناس و ناشناس شدن منتقد و هتاک و فحاش..با اخلاق وارد شوید تورو به مقدساتتون..
امثال من که سالها برای خندیدن مردم کار کردیم نیازی به محکم کردن جای پامون تو صداوسیما نداریم، جای پای ما محکمه، چون با صبر و آبرو و و شرافت و تلاش وسختی های زیاد کار کردیم و زندگی و جای پامونو خدا محکم میکنه...
وجالبه که موقع خیریه ها، انجمنها، سفیر تعیین کردنها، رضایت از خانواده مقتول گرفتنها،به بیمارستانها رفتنها، ما فرهیخته ایم و اینجور وقتا که من میگویم مطالعه و اگاهی برای تصمیم درست میشم دلقک؟
من به نوبه خودم از بقالها. سلمونی ها و سایر اقشار زحمتکش این مملکت عذرخواهی میکنم که لفظ دلقک بهشون نسبت داده شد...
روز خبرنگار بر کسانی مبارک که جانشون رو برای مردمشون دادن، نه اون هایی که از فرط دریوزگی به تهمت زدن میپردازن که نون بهشون برسه و تیراژ روزنامشون بره بالا..یاعلی»
فرارو
کد خبر: ۶۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۷
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com ، پیش از آن که جناب خان، این جور در «خندوانه» توجه مخاطب را به خود جلب کند، در یک سریال خانگی به نام «کوچه مروارید» حضور داشت. سریالی تلفیقی با حضور عروسکهای مختلف و بازیگرانی چون علیرضا خمسه و رامبد جوان. این نخستین سریال در شبکه نمایش خانگی بود که برای کودکان ساخته میشد. سریالی که به گفته سعید سالارزهی کارگردانش به دلیل عدم پخش مناسب و شرایط اقتصادی خوب دیده نشد.
سالارزهی پیش از این نیز، با کارگردانی مجموعههایی چون «تاکسی شانس»، «صفر و یک»، تله فیلم «شکار» و تدوین آثاری چون «دنیایشیرین دریا»، «تولدی دیگر»، «پلیس جوان» و … در حوزه تلویزیون فعالیت داشته است.
این گفتوگو درباره روند شکلگیری و خلق عروسکی به نام «جناب خان» و البته سریال «کوچه مروارید» است که با بیم و امید میخواهد به راهش ادامه دهد:
ایده کوچه مروارید از کجا آمد؟
سالهای ۸۸-۸۹ من به فکرساخت یک سریال برای نمایش خانگی با همکاری پیمان قاسمخانی، پیمان عباسی و محمدرضا گلزار بودم. خیلی هم جلو رفتیم ولی به لحاظ مشکل مالی و بحث سرمایهگذار از یک جایی به بعد نتوانستیم ادامه دهیم. بنابراین به این فکر افتادم که یک کار مستقل بسازم. با مشورتهایی که داشتم به این نتیجه رسیدم که سالهاست دربخش خصوصی به کار کودک توجه خاصی نمیشود و برای همین تصمیم گرفتیم برای شبکه خانگی یک کار جدی و و قابل توجه را تهیه کنیم. اتاق فکری با حضور محمد بحرانی، محمد نادری، امیرسلطان احمدی، بهادر مالکی، نیوشا صدر و خودم تشکیل شد و مجموعه ایی به نام کافه مروارید را طراحی کردیم. این طرح برای ارشاد ارسال شد که با یک سری ایرادات جزیی روبرو گشت ولی همزمان من درگیر فیلمها و سریالهای خودم شدم . یک سال بعد با پایان یافتن تله فیلمی به سفارش سیما فیلم و کارگردانی فرزاد موتمن با نام " و از سرنوشت " دیدم کافه مروارید مورد بیتوجهی قرار گرفته است. این بار تصمیم گرفتم تمرکز اصلیام را روی این پروژه بگذارم به همین خاطر سال ۱۳۹۰ کافه مروارید را در خانه سینما ثبت و اتاق فکر جدیدی تشکیل دادیم .
این بار چه کسانی در اتاق فکر بودند؟
محمد نادری، امیرسلطان احمدی، سارا سالار، رضا کاظمینژاد، سیما سالارزهی و خودم. حاصل این اتاق فکر، خلق کاراکترهایی شد که الان در کوچه مروارید حضور دارند. مثل آقای محترم که رامبد جوان نقشش را بازی میکند و یا جناب خان که محمد بحرانی صداپیشهاش شد. ما از همان اول برای موفقیت در کار عروسکی به این نتیجه رسیدیم که تنها راه تضمین موفقیت در بین بچه ها و مردم رسیدن به کاراکترها و عروسکهایی جذاب و منحصر به فرد است. به همین خاطر خیلی روی موضوع طراحی ، نامگذاری و سایر موارد وقت گذاشتیم و پروسه فیلمنامهنویسی و طراحی قصه ها شکل گرفت.
جناب خان چطور شکل گرفت؟ کی صدا پیشه را انتخاب کرد و چرا تصمیم گرفتید جنوبی باشد؟
این، حاصل کار جمعی بود. از همان دوره اول اتاق فکر یک سری کاراکترها مشخص شده بودند. مثلا جناب خان را تا دو سال به اسم لبویی میشناختیم و یک روز محمد نادری اسم جناب خان را پیشنهاد داد و موافقت همه را همراه داشت. برخی از ویژگی های جناب خان در اتاق فکر شکل گرفت . ما استفاده از لهجه ها را در دستور کار داشتیم و کارکترهایی مثل یه پارچه آقا با لهجه شمالی و سایر موارد به همین دلیل شکل گرفتند ولی درزمینه ی متجلی شدن کاراکتر در فیلم نامه ، نقش محمد نادری از بقیه بچه ها پررنگ تر بود و بارها برای اینکه این همه به این کاراکتر اهمیت داده ، مورد سرزنش قرار می گرفت. در بحث انتخاب صدا پیشه مشاور اصلی من امیر سلطان احمدی بود ولی در باره جناب خان علاوه بر او محمد نادری نیز به دلیل دوستی دیرینه و شناخت کافی از محمد بحرانی او را مناسب ترین شخص می دانست و من هم در اولین جلسه تمرین کاملأ متقاعد شدم.
اتفاقی که درباره کوچه مروارید افتاد این بود که نخستین سریال عروسکی شبکه خانگی بود ولی هنوز کاملا شناخته شده نیست . چرا؟
من به تجربه دریافتم که برای موفقیت یک اثر در شبکه خانگی چند بخش مهم و تعیین کننده وجود دارد .اصل اول داشتن یک سریال با محتوای قوی و مناسب است ،اصل دوم همکاری با یک پخش قوی و کارآمد در شبکه نمایش خانگی و سومین اصل بسیار مهم ، ایجاد تقاضا در جامعه مخاطب قبل از پخش اولین قسمت مجموعه می باشد . ما در دو مورد اول نسبتا موفق بودیم.یعنی با بهترین پخش ها همکاری داشتیم و در خصوص محتوی باید بگویم ما سال ۹۲ ضبط سری اول پلاتو های کوچه مروارید را انجام دادیم و آن را در مدارس و مهدکودک های منتخب نمایش دادیم و متوجه شدیم هنوز این کاربدرستی مورد توجه و علاقه کودکان نیست. پس کل راش های تصویربرداری را دور ریختیم و کار را دوباره شروع کردیم و این یعنی دوباره اصلاحات اساسی و کار روی فیلم نامه ها . شش هفت ماه وقت گذاشتیم ودر تیر ماه نود سه مجددا ضبط را از سر گرفتیم و اینبار به باور خودمون نسبتا موفق شدیم . فید بک هایی از مخاطبین این مجموعه داریم خیلی مثبت و خوب بوده و اینبار معتقدیم که محتوی مجموعه اگر چه با آرمانهای ما فاصله زیادی دارد ولی در مجموع نمره قبولی گرفته و بینندگان ما راضی بود هاند . اما ما در اصل سوم به مشکل برخوردیم بدین معنا که در حوزه کودک ، شناسایی ، تبلیغ و ایجاد تقاضا با حوزه بزرگسال کاملا متفاوت است. در حوزه بزرگسال از طریق مطبوعات، بیلبورد و ... شما میتوانید انتظار و استقبال را ایجاد کنید ولی در حوزه کودک،مطبوعات ، تیزر و بیلبورد به کار نمیآید. در این زمینه هیچ راهی جز استفاده از رسانهای مثل تلویزیون و یا در شبکه نمایش خانگی بصورت آهسته و پیوسته رفتن انتخاب دیگری نداریم. انتخاب اجباری ما روش دوم بود. درپخش سری اول مجموعه ، ما نتوانستیم نظر صاحبان سوپرمارکت و ویزیتور ها را جلب کنیم و حالا شرایط نسبتا سختی را برای ما رقم زده است ولی من فکر میکنم این کار در آینده نه چندان دور میتواند موفق باشد به همین خاطر میخواهیم استقامت کنیم.
در حال حاضر چند قسمت آماده دارید و چه برنامه ایی برای آینده؟
حدود ۲۱ قسمت را تهیه کردهایم که فعلا فقط ۶ قسمت آن پخش شده است. ما از همان ابتدا ی کار متوجه شدیم که تحقیقات مدون ، علمی و منسجم در حوزه کودک نداریم و یا اگر داریم من بی خبرم و ما تصمیم گرفتیم با ساخت کوچه مروارید و برقراری ارتباطی دو طرفه و متقابل با کودکان و والدین آنها خودمان و برنامه مان را هر روزه تصحیح کنیم . یعنی کوچه مروارید یک پدیده زنده است و می باید خود را در بخش های مختلف از کیفیت هنری و فنی گرفته تا مسئله تاثیرات مثبت درزمینه پرورش و رشد کودکان کم اشتباه تر کند تا بالاخره به برنامه ایی موفق و موثر و در حد استانداردهای جهانی نزدیک شود . موفقیت کاراکتری مثل کاراکتر جناب خان میتواند نظرها را به کوچه مروارید هم جلب کند چون ما در این مجموعه همه تلاشمان این بود که بدون بدآموزی و تاثیرات مخرب ، بتوانیم در شکلی جذاب و شاد ، مباحث آموزشی را به بچهها منتقل کنیم وبه همین خاطر که باور داریم میتونیم برای بچهها مفید باشیم، همه سختیها را تحمل میکنیم و مایوس نمی شویم .
یک اتفاقی که برای سریال شما افتاد این بود که آدمهایی مثل محمد نادری یا همین جناب خان، که از سریال کوچه مروارید بیرون آمدند خیلی موفق شدند. به نظرتان این اتفاق برای خود کوچه مروارید هم خواهد افتاد؟
بله ، زمان می خواهیم . چیزی که من در این مدت یاد گرفتم این است که یک کاراکتر خوب اگر چه در ابتدا از ذهن های خلاق و متخصص شکل میگیرد ولی در مسیر تکاملش باید کسی مثل محمد بحرانی همراهش باشد. تعداد صداپیشههایی که مثل محمد بحرانی دارای تمرکز، انگیزه، خلاقیت و مسئولیتپذیری باشند زیاد نیستند.
محمد بحرانی از نظر من نابغه است و من در تجربهای که به دست آوردم فهمیدم ایده اولیه یک کاراکتر باید در اختیار کسانی باشد که با آن زندگی کنند. بحرانی ایده اولیه جناب خان را به درستی دریافته و فراتر از آن دارد با آن زندگی میکند وارتقا می دهد و مواظبش است. از سوی دیگر ما در کوچه مروارید هم به این نتیجه رسیدیم که کاراکتری مثل جناب خان روبروی کسی مثل آقای محترم یعنی رامبد جوان شکوفا میشود. دومین نابغهای که من سراغ دارم رامبد جوان است. اگر رامبد در برابر جناب خان قرار نگیرد و این واکنشهای بسیار درست، به جا و صمیمی را نشان ندهد اینقدرجناب خان برجسته نمیشود. ما این را در کوچه مروارید هم بنوعی داریم. شما خیلی از این صحنههایی را که امروز بین جناب خان و رامبد در خندوانه میبینید میتوانید در کوچه مروارید هم ببینید با این تفاوت که انجا مخاطب کودک است و جنس کار فرق میکند. به همین خاطر در خندوانه این دو نابغه وجه دیگری از توانایی خود را بروز میدهند. درباره کوچه مروارید من خیلی امیدوارم و فکر میکنم به لطف خداوند موفق میشود، اگر این اتفاق رخ ندهد فکر کنم اگر ما تمامی تلاشمان را بکنیم لااقل خیالمان پیش وجدانمان راحت خواهد بود وما خودمان را مقصر نمی دانیم ..
تقصیر کیست؟
شرایط اقتصادی و شرایط پخش، شاید کمی هم کم لطفی مسئولان و شاید چیزهای دیگه . در هر صورت شاید در مجموع شرایط اجازه ندهد بذری که میتواند در حوزه کودک به یک درخت قوی و تنومند تبدیل شود، رشد پیدا کند ولی من اعتقاد دارم اگر همه چیز معمولی پیش برود به زودی کوچه مروارید موفق میشود چون این سریال کلکسیونی از کاراکترهای جذاب مثل جناب خان ، آق یاتاقان، قشنگ، یه پارچه آقا، دارچین و سایرین که مجموعا بیست و پنج عروسک که هرکدام بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند و در کنارشان بازیگران بزرگ و محبوبی مثل علیرضا خمسه ، رامبد جوان ، آناهیتا همتی ، عارف لرستانی و سایر هنرمندان حضور دارند که در قصه هایی جذاب و شاد و آموزنده حضور دارند که فقط یکبار باید دیده شوند تا معروف شوند .
آیا همه آنها مثل جناب خان به اوج میرسند؟
اینجا دیگر موضوع صداپیشه ها و مسئله آنتن مطرح میشود. برای چناب خان این فرصت ایجاد شد که از رسانه ملی دیده شود ولی برای سایر کاراکتر های ما این فرصت پیش نیامده ولی این بدین معنا نیست که حتما این اتفاق برای سایر کارکتر ها هم خواهد افتاد ولی به نظر من تعدادی از این کاراکتر ها چنانچه صدا پیشه هایشان همچون بحرانی بتوانند تمرکز ، مسئولیت پذیری و خلاقیت را همراه داشته باشند ، بله میتوانند به اوج برسند. متاسفانه در حوزه کودک چون بچهها چه صداپیشهها و چه عروسکگردانها از نظر مالی تامین نیستند همزمان چند جا کار میکنند و این باعث میشود تمرکزشان از دست برود. در کار ما هم چون سری اول کوچه مروارید با استقبال روبرو نشد بعضی از بچهها مایوس شده اند ولی اگر باور داشته باشند بزودی خواهند دید که این اتفاق میافتد.
چرا رامبد از بین آن همه کاراکتر جناب خان را انتخاب کرد؟
رامبد، به درخواست تیم ما جناب خان را به خندوانه دعوت کرد. از او خواستیم یکی از این عروسک ها را انتخاب کند و او جناب خان را رشدیافتهتر از بقیه میدید. در همان دوره اول سه چهار عروسک ما به مرز پختگی رسید که جناب خان یکی از آنها بود. ضمن آن که جناب خان مخاطب بزرگسال داشت. رامبد هم انرژیهای جناب خان و محمد بحرانی را میپسندید و به همین خاطر از او دعوت کرد که به خندوانه برود. نکته ای که باید روی آن تاکید کنم این است که خلق جناب خان اصلا تصادفی نیست. روندی است که خیلیها درش نقش دارند. از خانم هدیه هاشمی که طراحی و ساخت عروسکها را بعهده داشته تا نیما مجلسی طراح دو بعدی جناب خان وسایر عروسک ها و یا مرتضی خدایی طراح سه بعدی عروسک ها گرفته تا همه و همه کمک کردند. ما خیلی طرح زدیم و دور ریختیم. خودم دنبال عروسکهایی بودم که با کمترین ویژه گی در چهره ، بیشترین احساسات را تداعی و به مخاطب منتقل کنند. تک تک این بچهها از جمله خود سازنده و ایدهپرداز همه در خلق جناب خان دست داشتند و البته این حرفم از ارزشهای خندوانه به عنوان یک برنامه بسیار ارزشمند و خاص وهمچنین از ارزشهای رامبد و محمد بحرانی کم نخواهد کرد.
جناب خان متعلق به خندوانه، رامبد جوان و کوچه مروارید وهمچنین از حالا به بعد متعلق به همه طرفدارانش است. احساسم این است اتفاقی که برای جناب خان در خندوانه افتاده بسیارمتفاوت و خاص است و کاراکتری متفاوت ازفضا و شرایط سایر کاراکتر های محبوب همچون کلاه قرمزی دارد که فقط می باید در حوزه برنامه کلاه قرمزی دیده و تعریف شود. جناب خان دوست دارد به سینما برود تا بتواند نظر احلام را جذب کند.جناب خان عاشق مردم است و در تصمیم گیری هایش به این مسئله خیلی اهمیت می دهد . اتفاق جالب این است که برای گروه سازنده جناب خان، او به عنوان یک پدیده زنده که برای خودش تصمیم میگیرد تبدیل شده است. خیلی از خصایص او در وجود بحرانی در حال شکل گرفتن و زندگی کردن است. احساسم این است که ما نه تنها جناب خان را همچنان در خندوانه و کوچه مروارید خواهیم داشت بلکه او را درجاهایی خواهیم دید که انتخاب خود اوست.
پس شاهد یک نوع همکاری بین شما و رامبد جوان برای جناب خان هستیم؟
بله، صد در صد. رامبد قبل از خندوانه هم ، نقش بزرگی در شکل گیری کوچه مروارید دارد. رامبد هم به عنوان یک دوست خوب و هم بعنوان یکی از از اعضا و صاحبین کوچه مروارید و بازیگر نقش آقای محترم از همان ابتدا در کنار من بود، حتی بدون قرارداد و فقط به دلیل احترام به دوستی مان و اینکه او هم معتقد است که میتوان و باید برای بچه های سرزمین مان هر چه از دستمان بر می آید ، انجام دهیم . در تمام این مدت هم کمک کرده که کوچه مروارید سر پا بماند. به همین خاطر برای تصمیم گیری نظر رامبد برایم خیلی مهم است نه فقط به خاطر حقوق حقهای که دارد بلکه به این خاطر که بسیار آدم باهوش و خلاقی است و این مطلب برای همه مشخص است و خندوانه هم دلیل بسیار برجسته ای بر این مدعا . در ضمن من امانتدار یک سری از هنرمندانی هستم که وقتی کارشان تمام میشود دیگر کسی به آنها بها نمیدهد. اعتقاد دارم تمام کسانی که در این سالها با من همکاری کردند صاحب کوچه مروارید و همه کاراکترهایش هستند . طی چند ماه گذشته پیشنهادهای زیادی برای حضور جناب خان در سریال، سینما ، برنامههای ترکیبی، برای آیتمهای کوتاه وحتی تبلیغات مستقیم مانند بیلبورد و تیزر به ما شده که ما همه مشغول بررسی این پیشنهاد ها هستیم ولی آنچه که قطعی ست ، ما اجازه نخواهیم داد که با بهرهبرداری غلط از محبوبیت جناب خان ، نارضایتی مردم ، جناب خان و سازندگانش را موجب شویم. موفقیت جناب خان یک انرژی دوبارهای به بچههای خسته ما که از سال ۸۹ مشغول تلاش بوده و ثمرهاش را هنوز نتوانستیم بگیریم داده است و این را من مدیون لطف خدا ، نبوغ بحرانی و رامبد جوان هستیم.
منبع/خبر انلاین
کد خبر: ۶۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۶
رضا دهبانی پور:ما معتقد هستیم که میتوان اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع را به عنوان بالهای توسعه دانست ولی ریشه توسعه، فرهنگ است، مانند درختی که تغذیه ریشه آن میتواند شاخ و برگ آن را تقویت کند و فرهنگ این اثرگذاری را دارد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.comبه گزارش خبرنگار فارس از چرام، رضا دهبانیپور در جمع هنرمندان چرام با بیان اینکه در فرایند توسعه، فرهنگ زیرساخت است، اظهار کرد: زیرساخت به این معنا که هر تحولی در این حوزه صورت گیرد، تحول در سایر حوزهها را به دنبال خواهد داشت.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد اضافه کرد: گرچه ممکن است بعضیها بر این باور باشند که معیشت، اقتصاد، نان و خوراک مردم بر این مبنا است.
وی افزود: ما معتقد هستیم که میتوان اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع را به عنوان بالهای توسعه دانست ولی ریشه توسعه، فرهنگ است، مانند درختی که تغذیه ریشه آن میتواند شاخ و برگ آن را تقویت کند و فرهنگ این اثرگذاری را دارد.
این مسئول با بیان اینکه آگاهی و دانش نقش اصلی و اساسی را در توسعه فرهنگ دارد، ابراز کرد: هدف ما در ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، در هنرهای چندگانه، ارتقاء سطح فکری و فرهنگی مردم، تبیین فرهنگ دینی و ملی است.
دهبانیپور افزود: ما این رسالت بزرگ را به دوش میکشیم که هر آنچه را که به عنوان فرهنگ مردم است، یعنی دستاوردهای آدمی در طول تاریخ حیات اجتماعی اعم از مادی و معنوی را بتوانیم تبیین و تبلیغ کنیم و از قبل اینان به مردم آگاهی بخشیم.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد با تاکید بر اینکه این آگاهی باید مبتنی بر فرهنگ دینی، اسلامی و ایرانی باشد، خاطرنشان کرد: اگر عوامل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد باید کانون مساجد، موسسات قرآنی، تئاتر، سینما ، هنرهای موسیقی، شعر و داستان را تقویت کند، یعنی همه اینها نیازهای ابناء بشر است و سلایق انسانها به این گونههای مختلف میخورد.
وی با اشاره به این مطلب که شرایط ما امروز شرایط خاصی است، به توافق هستهای اشاره داشت و ابراز کرد: تردید نداریم توافقی که امروز صورت گرفت، به جهت شناختی که حاصل است، میتواند عیوبی هم داشته باشد و قطعنامه یکطرفه نیست.
دهبانیپور اضافه کرد: اگر مقام معظم رهبری بر نرمش قهرمانانه تاکید کرده و میفرمایند «تیم هستهای قابل اعتماد هستند»، به این معناست که حامی هستند.
وی با بیان اینکه اگر آشنایی کوتاه و اجمالی به قانون اساسی داشته باشیم، میبینیم که سیاستگذاریهای کلان نظام در دست مقام معظم رهبری است، گفت: ما امروز به برکت تشریک مسائل، هم نظری و حمایتهای بیدریغ معظمله و تلاشهای جانانه تیم هستهای از توافقنامهای سخن میگوییم که در مقابل 1+5 حاصل شد.
این مسئول با اشاره به این مطلب که نباید توقع داشته باشیم از قبل این توافق به بهشت برین دست یابیم، گفت: ما در پرتو یک سیاست همراه با عقلانیت و خرد توانستیم توفیقاتی حاصل کنیم.
کد خبر: ۶۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
«گینس»، «عصر یخبندان»، «از رییس جمهور پاداش نگیرید»، «یاسین» و «اعترافات ذهن خطرناک من» آثاری هستند که اکران ماه رمضان را به خود اختصاص داده اند.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com) به نقل از مهر، هرچند در گذشته سینما گران بر این باور بودند که اکران ماه مبارک رمضان از جمله اکران های سوخته برای سینما به شمار می رود و مردم در این ماه کمتر به سینما می روند، اما طی سال های اخیر بعد از اجرای طرح اکران رمضان و اجازه ادامه نمایش فیلم ها در سینما ها تا نیمه شب و گاهی تا نزدیک به سحر، مخاطبان و علاقه مندان به سینما در این ماه بیشتر از گذشته به سینما می روند. همین مساله سبب شده تا سینما گران برای نمایش فیلم های خود در ماه مبارک رمضان مشتاق تر باشند و امسال هم چند فیلم قابل اعتنا به اکران رمضان پیوسته اند.
از جمله فیلم هایی که در اکران رمضان ۹۴ در سینما های تهران اکران شود می توان به «گینس» به کارگردانی محسن تنابنده، «عصر یخبندان» به کارگردانی محسن کیایی، «از رییس جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی و «یاسین» به کارگردانی حامد امرایی اشاره کرد. البته فیلم سینما یی «اعترافات ذهن خطرناک من» به کارگردانی هومن سیدی نیز از نیمه دوم ماه مبارک رمضان در گروه «هنر و تجربه» اکران می شود. البته اکران فیلم های یاد شده از سوم تیرماه آغاز می شوند.
همچنین سینما داران در طول یک ماه مبارک رمضان تخفیف هایی را برای بلیت سینما ها در نظر گرفته اند که شامل سینما های ممتاز ۲ هزار تومان و درجه یک به مبلغ یک هزار تومان است.
در این گزارش می توانید درباره فیلم هایی که در اکران رمضان روی پرده سینما ها می روند، بخوانید:
«گینس»
فیلم سینما یی «گینس» اولین تجربه کارگردانی محسن تنابنده در سینما است. در این فیلم طنز بازیگرانی چون رضا عطاران، حسین اسکندری و محسن تنابنده بازی کرده اند.
در خلاصه داستان «گینس» آمده است:
فردین: گینس سیخی چنده!؟ پول کجاست اینو بگو؟
غنچه: خاک بر سرت که نافتو از پول بریدن. بدبخت همش اعتباره... میدونی کیا اسمشون تو گینسه... علی دایی... رضا زاده... جنیفر لوپز.
فهرست عوامل اصلی این پروژه عبارتند از کارگردان: محسن تنابنده، نویسنده: محسن تنابنده، احمد رفیع زاده، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، طراح چهره پردازی: سعید ملکان، صدابردار: حسن زاهدی، طراح صحنه: مجید شهبازی، طراح لباس: سحر شهامت، مدیر تولید: حسن مصطفوی، دستیار اول کارگردان: مصطفی تنابنده.
«عصر یخبندان»
فیلم سینما یی «عصر یخبندان» به کارگردانی مصطفی کیایی از جمله فیلم هایی است که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. سحر دولتشاهی برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. همچنین نیما جعفری جوزانی نیز برای «عصر یخبندان» سیمرغ بلورین بهترین تدوین را دریافت کرد.
در خلاصه داستان «عصر یخبندان» آمده است: در «عصر یخبندان» خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در «عصر یخبندان» زنده ماندند.
بهرام رادان، مهتاب کرامتی، آنا نعمتی، سحر دولتشاهی، محسن کیایی، مینا ساداتی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی، فرهاد اصلانی و ژاله صامتی بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
این فیلم نگاهی به معضلات اجتماعی و خانوادگی دارد.
«از رییس جمهور پاداش نگیرید»
«از رییس جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۷ ساخته شد. در این فیلم سینما یی بازیگرانی چون حسن معجونی، آتیلا پسیانی، آشا محرابی، بهمن زرین پور، صابر ابر، اصقر نقی زاده، رضا بهبودی و احمد آقالو حضور دارند.
در خلاصه داستان این فیلم طنز آمده است: يكی از مديران ارشد به صورت كاملا اتفاقی به سفر حج می رود و در اين سفر اتفاقاتی برايش می افتد كه ظاهرش خوشايند نيست، اما همه اين اتفاقات ناخوشايند باعث میشود به معنا و مفهومی از سفر دست پيدا كند.
این فیلم سینما یی در سال ۸۸ توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد و در طول این سال ها با تغییرات زیادی که روی فیلم انجام شد وعده داده می شد که فیلم اکران می شود.
«یاسین»
فیلم سینما یی «یاسین» به کارگردانی حامد امرایی نیز از جمله فیلم هایی است که در ماه مبارک رمضان اکران می شود. این فیلم سینما یی نیز اجتماعی است و داستان پدری را روایت می کند که در مقطعی از زندگی با سوء استفاده از موقعیت پسر کوچکش که حافظ قرآن است، سعی در رانت خواری و بهره برداری های مادی و معنوی به نفع خودش را دارد که در این میان اتفاقاتی می افتد و مسیر پدر عوض می شود...
حمید فرخنژاد، پریوش نظریه، یوسف مرادیان، آزاده شمس، رضا توکلی، حسین سلیمانی، طوفان مهردادیان، احمد مهیاری، رخساره شجاعالدین، جعفر کرمی و... و. در این فیلم بازی کرده اند.
«اعترافات ذهن خطرناک من»
اما سینما ی ایران در گروه سینما یی «هنر و تجربه» در ماه مبارک رمضان، میزبان فیلم سینما یی «اعترافات ذهن خطرناک من» به کارگردانی هومن سیدی است.
داستان این فیلم در ٢٤ ساعت مى گذرد و داستان مردى است كه یك روز كامل هیچ چیزى را به یاد نمى آورد. هومن سیدی نویسندگی و کارگردانی این فیلم را برعهده دارد.
از جمله بازیگران این فیلم می توان به سیامک صفری، نگار جواهریان، عباس غزالی، چکامه چمن ماه، میثاق زارع، بیژن سراج، بابک بهشاد، رویا نونهالی، بابک حمیدیان، هومن سیدی و میترا حجار اشاره کرد. این فیلم نیز سال گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور داشت و برخی منتقدان آن را مثبت ارزیابی کردند.
همچنین فیلم های «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم، «دریا کنار» به کارگردانی آرش معیریان، «اسب سفید پادشاه» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و «در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان که این روزها روی پرده هستند به اکران خود در سینما ها ادامه می دهند.
کد خبر: ۶۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۸
اولین نشست اصحاب رسانه با مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد برگزار خواهد شد
کد خبر: ۶۱۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
با وجود اینکه حامی دولت روحانی هستم اما نامه تذکر به رئیسجمهور را که آقای حسینیان امضاء های آن را جمع میکرد، امضا کردم
کد خبر: ۶۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۳
روزنامه های صبح امروز عناوین مهم خود را بیشتر به شرح زیر آماده کرده اند که در ادامه خواهید خواند.
*وطن امروز - با رونمایی از فیلم محمد (ص) سینما رنگ خدا گرفت نور تویی روح تویی- شرکت ملی نفتکش ایران باردیگر در لیست تحریم اتحادیه قرار گرفت عنایت آمریکایی اروپا!- تظاهرات در آمریکا و انگلیس علیه جنایت چپلهیل سکوت غرب درقتل 3 دانشجوی مسلمان- درخواست برای استعفای ابتکار
*حمایت - نیویورک تایمز: حامیان تحریم متوهم هستند ایران از برنامه هستهای عقب نشینی نمیکند- سانسور رسانههای آمریکایی در ترور 3 دانشجوی مسلمان- دادستان کل کشور: دشمنان انقلاب اسلامی همچنان در جهالت غوطه می خورند- مدیرکل ثبت اسناد و املاک یزد در گفت و گو با «حمایت» خبر داد نیاز به 30میلیارد ریال اعتبار برای آرشیو پروندههای ثبتی
*کیهان - نخست وزیر رژیم کودککش صهیونیستی: ایران، اسرائیل را محاصره کرده میخواهد خفه کند- واردات 79 هزار خودروی خارجی طی سال جاری - انصارالله: سفارت آمریکا در یمن لانه جاسوسی بود - خطیب جمعه تهران: پیام راهپیمایی عظیم 22 بهمن ذلتناپذیری و عزت بود
*جام جم - اعتراض به تبعیض رسانهای در غرب قتل 3 مسلمان در سکوت- توافق 2 مرحلهای اسلو درسی برای مذاکرات هستهای- مردم برای مسکن مهر پول اضافه نخواهند پرداخت- بانکمرکزی نام 445 صرافی مجاز را برای خرید و فروش ارز اعلام کرد شرایط جدید خرید و فروش ارز
*ایران - از سوی نتانیاهو و وزیر اطلاعات رژیم اسرائیل رقم خورد هجوم تل آویو به توافق هستهای- استقبال پاپ از فرستاده روحانی- جهانگیری: گردشگران غیرمسلمان باید از حقوق مشروع برخوردار باشند - در پایان رقابت دو رشته آزاد و فرنگی ایران قهرمان جام تختی 93 شد*رسالت - رهبر معظم انقلاب درگذشت والده محمود احمدي نژاد را تسليت گفتند- حضور ميليوني ملت در 22 بهمن، پاسخ دندان شكن به آمريكا- عقبنشيني اسرائيل با تودهني بچهمسلمانها از سال 2000- نظر ما مطابق ديدگاه رهبري يک مرحله اي بودن مذاکرات است
*ابتکار - غيبت محسوس دلواپسان هستهاي در رسانه ها پس از بيانات رهبر انقلاب؛ لام تا کام؛ مخالفان مذاکرات ساکت اند- شهيندخت مولاوردي با پاپ ديدار کرد؛ تشريفات واتيکان براي «دخت ايراني» - محسن رضايي تاکيد کرد؛ عزم مجمع تشخيص براي نظارت دقيق بر قوا - در پيامي به همايش نفت مطرح شد: روايت آيتالله هاشمي از تدابير انقلابي امام (ره) *اعتماد - محسن رضايي از عزم جدي مجمع تشخیص مصلحت نظام براي نظارت بر عملکرد قوای سه گانه خبر داد- گزارش «اعتماد» از واكنش ها و انتظارهاي مردم مناطق غبار گرفته از رييس سازمان محيط زيست - هزاران نفر در مراسم تشييع سه دانشجوي مسلمان امريكايي شركت كردند واكنشها به جنايت چپلهيل - اكران بزرگترين پروژه سينمايي كشور با حضور اصحاب فرهنگ ورسانه برگزار شد پايان انتظار براي نمايش «محمد(ص)»
*دنیای اقتصاد - بهدنبال آشفتگی شدید اوضاع اقتصادی در دستور کار قرار گرفت انقلاب ارزی در ونزوئلا- در جدیدترین آمار رسمی منعکس شد توقف تخلیه حباب زمین- غرب و روسیه بر سر اوکراین به توافق رسیدند آتشبس شکننده بین اروپا و روسیه- معاون اول رئیسجمهور مطرح کرد سه خسارت روزهای محدود برای سفرهای تفریحی
*خراسان - اروپا شرکت ملي نفتکش ايران را دوباره تحريم کرد- پيگيريهاي خراسان درباره بحران هواي اهواز از 2 عضو کابينه- اطلاعات 7 تا 15 ميليون نفر در هيچ بانک اطلاعاتي وجود ندارد- تبيين الگوي «کنترل اجتماعي» در هزار آيه قرآن کريم
*اطلاعات - روسيه: فرصت کافي براي امضاي موافقتنامه سياسي ايران و 1+5 وجود دارد - دادستان ديوان محاسبات کشور:با فسادهاي مالي قاطعانه برخورد مي کنيم- نامه سپاس اتحاديه ميهني كردستان عراق به رهبر معظم انقلاب - محكوميت گسترده قتل 3 دانشجوي مسلمان در كاروليناي آمريكا
*مردم سالاری - معاون رييسجمهور ايران با رهبر کاتوليکها ديدار کرد تاکيد پاپ بر رسيدن به توافق نهايي هسته اي- ايستادگي اوباما در برابر وضع تحريمهاي جديد شرط لازم اما ناکافي است توقف در شتاب مذاکرات با تقابل کاخ سفيد و کنگره - رهنمودهاي رهبري روش کار ما را تعيين ميکند - علي شمخاني: لغو تمامي تحريم ها مطالبه ملي است
*سیاست روز- نگاهي بر آنچه آمريكا در مذاكرات هستهاي دنبال ميكند تكرار تاريخ- قتل سه مسلمان و تكرار دوگانگي رسانهها و سياستمداران غربي هياهو براي شارلي، حمايت از چيلهيل- وزير خارجه چين امروز به تهران ميآيد نقش كمرنگ چين در توافق هستهاي با ايران
*جمهوری اسلامی - وال استریت ژورنال اعلام کرد اروپاییان در شوق بازگشت به بازار ایران، ائتلاف تشکیل دادند- مدیرعامل سازمان بیمه سلامت خبر داد بیش از 50 قلم داروی گرانقیمت درمان ناباروری تحت پوشش بیمه سلامت- دهها کشته و زخمی در حمله تروریستی به مسجد شیعیان در پیشاور- درخواست اوباما از کنگره برای تهاجم زمینی به عراق و سوریه به بهانه مبارزه با داعش
*هدف و اقتصاد - غيبت7 تا 15 ميليون نفر در بانکهاي اطلاعاتي- زنگنه: اميدواريم با تدبير رهبري شر تحريمها از سر ملت ايران کم شود- بايد به ظرفيتهاي جايگزين در اقتصاد منهاي نفت بپردازيم
*جهان صنعت - آمادهباش دولت برای افزایش نرخ ارز محدودیتهای جدید در راه است؟- تحلیل اکونومیست از نقش کرملین در بحران اوکراین؛ جنگ پوتین با غرب- انتخاب علیرضا تابش به سمت مدیرعاملی بنیاد فارابی- احترام به اقلیتها؛ افغانی یا افغانستانی؟!*کار و کارگر- ربیعی در همایش زنان در مسیر توسعه: حقوق زنان در محیط های کاری رعایت نمیشود - با پیشنهاد روسیه صورت گرفت تصویب قطعنامه تحریم گروه تروریستی داعش در شورای امنیت - انتقاد خطیب جمعه تهران از افراط و تفریط ها در تحلیل مذاکرات هستهای - رییس کمیسیون برنامه و بودجه: توافق یا عدم توافق هستهای موجب جهش یا افت اقتصادی نمی شود
*شهروند - ١٥ماه پس از دستگیری بابک زنجانی ماجرا پیچیدهتر شد انتقال ٧هزار میلیارد تومان پول نفت به ٤ کشور خارجی - حذف یارانهبگیران ثروتمند و گرفتاری دولت و مجلس در رصد درآمد خانوار ٧تا ١٥ میلیون نفر در هیچ بانک اطلاعاتی نیستند - هوای اهواز دیروز گردوغبار نداشت آلودگی آبادان و گچساران؛ ١٥ برابر حد مجاز - یک روز کار در معدن زغال سنگ از نگاه دوربین «شهروند» زندگی در تاریکی
*راه مردم - نجار در گفت و گو با « راه مردم»: برای معضل کم آبی مردم در کنار مسئولان کمک کنند- «آتقی» آینه عبرت پس از آزادی از زندان به « راه مردم» آمد؛ امیدوارم بزودی جلوی دوربین بروم - « C8 اعتباری» راهبرد پیشگیری از ایجاد مطالبات معوق بانک ها با رویکرد اقتصاد مقاومتی
*امتیاز - فشار آب در پایتخت کاهش مییابد- اولتیماتوم پلیس به موتورسواران متخلف- آغاز مذاکرات ایران و ۳ غول برقی جهان- افتتاح مهدکودک زندان زنان تهران
باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۵۷۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
عارف با تأکید بر تقویت نشاط و امید در جامعه، افزود: متأسفانه نگاه حذفی، امید و نشاط را در جامعه کمرنگ کرده است و باید تلاش شود که امید و نشاط در جامعه و جوانان کشور پررنگ و تقویت شود و در این مسیر هنر میتواند بسیار مؤثر باشد.جلسه کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور دکتر محمدرضا عارف - عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی - برگزار شد.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو - رییس کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی - با اشاره به ضرورت توجه بیشتر شورای عالی انقلاب فرهنگی به مباحث هنری کشور، اظهار کرد: با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری هنر در جامعه و نبود ارتباط و هماهنگی مناسب در نهادها و دستگاههای هنری کشور که آسیبهایی را بهدنبال دارد، شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون هنر و معماری را تشکیل داد و صاحبنظران، هنرمندان و افراد باتجربه رشتههای مختلف در این کمیسیون حضور دارند.
او ادامه داد: هدف اصلی این کمیسیون ورود به مباحث سیاستگذاری هنر است تا با توجه به نبود اسناد بالادستی در زمینه هنر، اسنادی در حمایت از هنر و هماهنگی دستگاههای هنری با نظر کارشناسان و اهل هنر تهیه شود و از بستر آن، زمینه فعالیتهای هنری به دور از برخوردهای سلیقهای و همه براساس این سند انجام شود.
وی افزود: طرح دانشگاه هنرهای ایرانی اسلامی استاد محمود فرشچیان از مصوبات کمیسیون هنر و معماری شورا است که خوشبختانه در شورای عالی نیز مصوب شده است. سند موسیقی با نظرات و دیدگاههای استادان و هنرمندان موسیقی تدوین شده و سند معماری کشور نیز در دست تهیه است.
او با قدردانی از دکتر محمدرضا عارف و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: امیدواریم با حمایت و هدایت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، اسناد بالادستی هنر بهعنوان ضرورت در عرصه هنر کشور و در راستای سیاستگذاری و رفع برخوردهای سلیقهای در هنر تهیه و تصویب شود.
دکتر محمدرضا عارف نیز با قدردانی از تشکیل کمیسیون هنر و معماری و فعالیتهای این کمیسیون، بر نگاه فرهنگی به هنر تأکید کرد و گفت: هنر میتواند پلی بین انقلاب اسلامی و مردم باشد؛ اما متأسفانه هنر از آفتهای سلیقهای و جناحبندی سیاسی متأثر بوده است.
او با اشاره به جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی به تعبیر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، قرارگاه فرهنگی کشور است و تنها محلی که میتواند مسایل حوزه هنر را با نگاه کارشناسی برطرف کند، شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری فرهنگی کشور است.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: هنر، یک فرصت است و عموما هنرمندان ما نشان دادهاند که به شیوه و روش خودشان با نظام و انقلاب همراه هستند و متأسفانه ما نتوانستهایم پاسخگوی خواستههای بعضی هنرمندان باشیم. همراهی و هماهنگی هنرمندان فارغ از اختلاف نظرها میتواند به تحقق خواستههای اهل هنر کمک کند.
عارف در ادامه اظهار کرد: ضرورت دارد که کمیسیون هنر و معماری برای مسایل هنر وقت بگذارد و تلاش کند و با استفاده از نظرات هنرمندان و کارشناسان، اسناد ملی در حوزههای گوناگون سینما ، تئاتر، موسیقی و ... تهیه کند تا نگاهها و برخوردهای سلیقهای که در هنر شاهد هستیم و متأسفانه این روزها افزایش یافته، برطرف شود.
عارف با تأکید بر تقویت نشاط و امید در جامعه، افزود: متأسفانه نگاه حذفی، امید و نشاط را در جامعه کمرنگ کرده است و باید تلاش شود که امید و نشاط در جامعه و جوانان کشور پررنگ و تقویت شود و در این مسیر هنر میتواند بسیار مؤثر باشد.
منبع: ایسنا
کد خبر: ۵۶۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
سینما بهمن اهواز به عنوان اولین سینما ی کودک و نوجوان کشور در اهواز آغاز به کار کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا چرخابی سرپرست حوزه هنری خوزستان پیش از ظهر امروز در نشست خبری افتتاح سینما بهمن به عنوان اولین سینما کودک و نوجوان کشور اظهار کرد: تمام هم و غم مسئولان برای کودکان و نوجوانان است. تمام تلاش ها را از بستر اصلی یعنی مدرسه شروع می کنند. دانش آموزان آینده سازان کشور هستند. برای آیندگانی که قرار است مسئولیت بپذیرند بیشتر تلاش می کنیم.
وی افزود: دانش آموزان به ویژه در سنین پائین جمعیت خیلی وسیعی هستند و جامعه هدف ما در سینما ی کودک همین دانش آموزان هستند که می طلبد با زیرساخت های مناسب تری در این زمینه فعالیت کنیم. ثمرات این تلاش را در آینده کشور به خوبی مشاهده می کنیم.
سرپرست حوزه هنری خوزستان تصریح کرد: سبک زندگی مردم در استقبال از سینما بسیار تاثیر می گذارد. وقتی در یک فضایی به صورت واحد قرار می گیریم و از تلویزیون استفاده می کنیم قطعا اثر گذاری اصلی ندارد اما باید عادت های اجتماعی مانند رفتن به سینما را در زندگی روزمره خود قرار دهیم تا آموزش های لازم هر فیلم را به راحتی دریافت کنیم.
به گزارش خبرنگار مهر، مدیر سازمان دانش آموزی خوزستان، کارگردان انیمیشن سینما یی رستم و سهراب و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان در این افتتاحیه حضور داشتند. در حاشیه این افتتاحیه، فیلم رستم و سهراب برای دانش آموزان در سانس اول و در سانس دوم برای 400 نفر از مدیران مدارس اهواز، باوی و حمیدیه اکران شد.
کد خبر: ۵۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینیها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
دکتر دولتآبادی گفت: تولید تعزیههایی ویژه کودک و نوجوان اتفاق جدیدی در عرصه هنرهای نمایشی است که البته از دوره قبل جشنواره تئاتر کودک و نوجوان «سوره» شروع شد
کد خبر: ۵۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
بیشتر کسانی که فیلم را دیده اند آن را غیرمنتظره و فراتر از نام و نشان کارگردان توصیف میکنند، بد نیست که یکی از رسانه ها دوربین به دست سراغ بینندگان فیلم در سینما ها برود و این واقعیت را به قاب تصویر بکشاند
کد خبر: ۵۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
حوزه هنری کودک و نوجوان، درگذشت استاد مرتضی احمدی را به خانواده محترم آن مرحوم، جامعه هنری و علاقمندان پرشمارش تسلیت گفت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش روابط عمومی حوزه هنری کودک و نوجوان، در این پیام آمده است: إنا لله و إنا إلبه راجعون. زندهياد استاد مرتضي احمدي از هنرمنداني است که بخشي از خاطرات شيرين چندين نسل از فارسيزبانان را ساخت. او در عمر طولاني و پرثمر خود، براي شادي هر يک از پدران، مادران و کودکان اين مرز و بوم هنرآفريني کرد و نتيجه اين محبت بيشائبه را نيز از مردم ديد. آن چنان که به قول خودش، تنها هنرپيشهاي است که در مرز نود سالگي با روايت مجموعه پويانمايي شکرستان، چندين برابر مشهورتر شد.
حوزه هنري کودک و نوجوان به پاس سالها تلاش و کوشش استاد مرتضي احمدی در شاد نمودن دل کودکان و نوجوانان ایرانی، آمرزش و رحمت خداوند بخشنده مهربان را براي روح ايشان مسئلت ميدارد و به خانواده آن مرحوم و جامعه هنري کشور، اين درگذشت را تسليت ميگويد.
همچنين حوزه هنري کودک و نوجوان از همه بزرگترها و کوچکترهايي که مخاطب هنر او شدهاند، درخواست ميکند با حضور در آيين بدرقه پيکر اين هنرمند پيشکسوت، گوشهاي از محبت خويش را به ايشان، نمايش دهند.
گفتني است آیین تشییع پیکر این هنرمند پیشکسوت سینما ، تئاتر و تلویزیون ساعت 9 صبح روز چهارشنبه سوم دیماه 1393، از مقابل تالار وحدت آغاز خواهد گشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) پايان ميپذيرد.
کد خبر: ۵۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت.
در ابتدای این برنامه گزیدهای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازادههایی نیست که به پدر و خانوادهاش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصههای مختلف انقلاب و سختیهای پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ میتوان گفت سختیهای عرصههای مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساسترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.»
به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفتوگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است.
شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
شناسنامه: در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بینالملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشت و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سوال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آنها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم.
شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکیهای فداییهای خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.قبل از آنها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، با آقای عزتالله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.عمدتا نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام (ره)، کتابهای ایشان، را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید به طوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش میدیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود. تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند
شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر میگفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر.
شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی میتوانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آیندهای را می دیدند که بر ما پوشیده بود.
شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان میخواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیستها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آنها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام میفرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد.
شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمیآمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را میزنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده.
شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک میرفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکانهایی را برای فعالیت خود میخواستند.
شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت میکردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاههای خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاستهایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم.
شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت میکردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم.
شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آنها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدینژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العادهای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم.
شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانیهای من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته میشود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم.
شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم.
شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رایها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم.
شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانهها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند.
شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم.
شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریتهای من معمولا در دورههای اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید میشد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند.
شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت میکند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت میکنند و بعد عنوان میکنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم میزدند و این مطبوعات به این قضایا دامن میزدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند.
شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام میدادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود.
شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم.
شناسنامه: یعنی ارتباط آنها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم.
شناسنامه: برخی از روزنامهها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید میزنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا میخواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آنها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست.
شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزشهای انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامهای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبههای خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشردهام که نسبت به ارزشهای انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاستهای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد.
شناسنامه: چه روشهایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرمودهاند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبههای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاستهایی که ایشان ابلاغ میکنند دنبال میکنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینما یی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزههای متخلف و بخشها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرمودهاند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است.
شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیتهای علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزهها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونتها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند
شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ میدانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت میکنند؛ صحبت شما را چگونه میتوان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمیآید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتابهای بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آنها داده نشد.
شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتیشان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است.
شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود.
شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلمها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدمهای بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیتهایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود.
شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است.
شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار میکردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگهای زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینما گر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است.
شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آنها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آنها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد.
شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته میشود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد میکنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود.
شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلتهای والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد.
شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند.
شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری میکنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح میشود.
شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او میشد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آنها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت.
شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
«کاغذ خروس نشان» اولین فیلم بلند سینما یی مریم میلانی، برنده جایزه صلح جشنواره فیلم کودک شیکاگو و جايزه منتخب تربيتي مردم از فستيوال داكا از 16 مهر ماه به مناسبت روز جهانی کودک اکران شد
«کاغذ خروس نشان» فیلمی است با محتوای کودک که برای کودکان ساخته شده است. داستان این فیلم در مورد سه کودک است که هریک خواستهها وآرزوهای بزرگی درسر دارند و فیلمساز عشق ورزیدن آنها به خواستههایشان و تلاششان را برای رسیدن به این آرزوها به تصویر میکشد.نظر کارگردان : به عنوان اولین کار بلند فیلم ، تلاش کردم با ساختن این فیلم، به کودکان سرزمینم ایران ، برای رسیدن به آرزوهای شان ، امید بدهم که رسیدن حق کسانی است که می دوند ... فیلمنامه کاغذ خروس نشان در سال 1378 نوشته شده است ودر سال 1389 امکان ساخت فراهم شد تا رویای من به پیوندد. کاغذ خروس نشان فیلم ساده ای است از دید کودکان به این دنیای پر چالش ... موضوع فیلم با پیوند دادن سینما ، فوتبال و هنر که اصلی ترین موضوعات مورد علاقه کودکان در ایران و جهان است ، سعی دارد که ما بالغین را نیز به یاد خودمان آورد تا موقعیتهائی را که شاید به ما داده نشده را به کودکان مان بدهیم و بخاطر آوریم که شاید سرنوشتهای بسیاری به تصمیم و موقعیت ما در زندگی آنان دارد.من و همسرم ،امیر عزت پور با هزینه شخصی این فیلم را ساختیم ، زیرا ما نیز با تلاش فراوان از کودکی تا به امروز سخت دویده ایم و هنوز نرسیدیم ... هر دو دل بسته داستان فیلم بودیم و هیچگونه هزینه ای را برای ساخت این فیلم دریغ نکردیم . هر چند متعقدیم که با بکار گیری بهترین امکانات فنی و تخصصی باز هم باید بدویم ...ساختن فیلم کودک همراه با موقعیت تاریخی تقریبا معاصر با هزینه شخصی کار آسانی نبود . اما معتقدیم گامی کوچک ، بهتر از هرگز راه نیفتادن است .... در تمام مراحل کار بارها نظر پرسیدیم و هم فکری کردیم و نتیجه آن است که خواهید دید ...
عوامل فیلم «کاغذ خروس نشان»:
نویسنده و کارگردان : مریم میلانیتهیه کننده : محمد نیک بینسرمایه گذاران : امیر عزت پور و مریم میلانیجانشین تولید : امیر عزت پورمدیر فیلمبرداری : علی لقمانیدستیار فیلمبردار :قاسم طباطبائیصدابردار : ناصر انتظاریمونتاژ : سیاوش سراج زاهدیساخت موسیقی : آریا عظیم نژادصداگذاری و میکس : پرویز آبنارجلوهای ویژه :عباس شوقیجلوهای بصری : کامران سحرخیز و امیر سحرخیزطراح صحنه و لباس : شهریار کلهر و افسانه صمدزادهطراحی تیتراژ : امیر عزت پور و مریم میلانیعکاس : سید احمد محمدیفیلمبر دار پشت صحنه :محمد رضا علی آبادیطراح گریم : مهری شیرازیامور بین الملل : رسانه های تصویریمدیرروابط عمومی:# محمد حق جوبازیگران : شهرام پور اسد ، شایان جلالی ، پرنیا علی پناهی ،علی صمیمی مقدم ، رویا بختیاری ،با معرفی : نرگس میلانی ، نیما انصافیان،فاطمه عبادی و رویا نیاکانو با حضور افتخاری دانیال عبادی
فیلم سینما ئی کاغذ خروس نشان برنده جوائز :1- جایزه صلح لیو اولمن از بیست و نهمین جشنواره کودک شیکاگو 2012لازم به توضیح است جشنواره فیلم کودک شیکاگو، در حال حاضر تنها فستیوال فیلم کودک است که عضو کادمی اسکار میباشد و هر ساله جایزه صلح «لیواولمان» به فیلمی اعطا می گردد که به بهترین وجه، حقوق کودکان را بر طبق اعلامیه حقوق کودکان سازمان ملل متحد به تصویر در آورد.2- برنده جائزه منتخب مردم از سیزدهمین فیلم فستیوال بین المللی کودک داکا 2013.این جایزه به رای مردم و کودکان به فیلم منتخبی که امید، تلاش و درستکاری را به کودکان آموزش می دهد ، اهدا می شود.منتخب و مورد تائید سازمان بین المللی حقوق کودکان ، یونیسفمنتخب آموزش و پرورش کانادابا افتخار منتخب و بر گزیده آموزش و پروش ایران
خبر/محمد حق جو
کد خبر: ۴۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
نقش کسانی که با هزار و یک مقدمه و موخره در رسانه ها اعم از نوشتاری و مجازی ، تحلیل و دیدگاه ارایه می کنند و به ارتقای سطح فرهنگی و فکری فرزندان و شهروندان این جامعه می اندیشند و دغدغه های بسیار جدی دارند و معتقدند یک جامعه متعالی را از شان نیروهای فکری آن باید شناخت
کد خبر: ۴۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
نامه های مرحوم حسین پناهی به دخترش با عنوان ˈنامه هایی به آنا 2 ˈ از سوی انتشارات آناپنا منتشر و روانه بازار نشر شد.آوای دنا: نامه های مرحوم حسین پناهی به دخترش با عنوان ˈنامه هایی به آنا 2 ˈ از سوی انتشارات آناپنا منتشر و روانه بازار نشر شد.
این اثر در واقع مجموعه دوم نامه های حسین پناهی به فرزندش آنا است که در دهمین سالگرد جاودانگی اش توسط انتشارات آناپنا منتشرشده است.
این نامه ها به صورت شعر در 47 صفحه با سه هزار تیراژ و به قیمت 50 هزار ریال منتشرو روانه بازارفروش شده است.
بر خطوط مهربان زیر چشمانت
برای آن گل که به من مامان و گنجشک ها رفته است
و به پاس شعر وجودش
که قافیه معادلش محال است
قهرمان شنای استقامت
در دریای بی کران زندگی
مرحوم حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرسوق در استان کهگیلویه و بویر زاده شد.
وی بازیگر و کارگردان بنام سینما و تلویزیون، نویسنده ای حاذق و شاعری زبردست بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش های خاصی بود اما او بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت.
نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بارتجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
این هنرمند در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درتهران دیده از جان فرو بست، وی را در زادگاهش (سوق ) به خاک سپردند.
منبع/ایرنا
کد خبر: ۴۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
دلیل آمدنم از سینما به تلویزیون خیلی خودخواسته نیست چون فضای سینما قدری به هم ریخته است و کارهای خوب کم شده، وقتی فیلمنامه روان و شیوای «مدینه» را خواندم، بازی در سریال را پذیرفتم.آوای دنا :«پریوش نظریه» بازیگر نقش تلویزیونی «مدینه» در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: من حرفم را با نقشم بیان میکنم. تقریبا روزی 18 ساعت برای سریال مدینه زمان گذاشتم وقتی از فضای کار بیرون میآیم دیگر به زندگی شخصی و خانوادگی خود میپردازم در ضمن علاقهای هم به شهرت و این که عکسم روی جلد مطبوعات باشد ندارم.
وی با بیان اینکه شهرت ماندگار نیست اما کار خوب همیشه در ذهن مخاطب میماند، اظهارداشت: مهم این است که مخاطب پیام نقشی که من بازی کردم را بگیرد. زندگی خانوادگی و شخصی برایم خیلی مهم است از این که خانوادهام صبورانه در زمان تصویربرداری سریال مدینه با من همکاری کردند از آنها سپاسگزارم.
نظریه همچنین درباره عوامل پذیرش نقش مدینه و آمدنش از سینما به تلویزیون نیز تصریح کرد: دلیل آمدنم از سینما به تلویزیون خیلی خود خواسته نیست. چون فضای سینما قدری به هم ریخته است و کارهای خوب کم شده وقتی پیشنهاد سریال مدینه به من داده شد با خواندن فیلم نامهای که روان و شیوا نوشته شده و دیدن اسم کارگردان باسابقه تلویزیون سیروس مقدم، بازی در سریال را پذیرفتم. برای من ارائه کار خوب مهم است فرقی ندارد سینما باشد یا تلویزیون.
وی ادامه داد: در این داستان از نظر سنی با مدینه تقریبا هم سن هستم. او زنی 45 ساله و سمبل استقامت و پایداری در خانواده است در مقابل اتفاقات ناگور به نحوی شایسته ایستادگی میکند. صلابت، پشتکار و تلاش از خصوصیات بارز مدینه است البته همان طور که لطافت زنانه و مادرانه در او مشاهده میشود، سخت کوش و سختگی ناپذیر است و فراز و فرودهای بسیاری در زندگی تحمل میکند. در زندگی زن و مرد یک معنی دارد اگر توانستیم از سختیها موفق و سر بلند بیرون بیایم اهمیت دارد. البته فکر نمیکنم در زندگی شخصی هیچ کسی دوست داشته باشد جای مدینه قرار بگیرد.
بازیگر فیلم سینما یی یه حبه قند عنوان داشت:این اولین کار بلند تلویزیونی و مناسبتی من است. از روز 31 فروردین ماه که کار کلید خورده تا آخرین روز کار تجربیات زیادی بدست آوردم. راز موفقیت کارهای مناسبتی مدیریت صحیح پروژه و حفظ آرامش است.
وی در پایان به فارس گفت: خوشحالم با تیمی کار بلند تلویزیونی و مناسبتی خود را آغاز کردم که حرفه ای کار می کنند نظم، انضباط و اخلاق مداری شرط اول کار در این گروه است.
کد خبر: ۳۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۵