مدیرعامل ایران خودرو از انعقاد قراردادی ۱۰ ساله با شرکت بنز خبرداد وگفت: رفع تحریم ها به کاهش قیمت خودرو منتهی نخواهد شد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، هاشم یکه زارع امروز در نشست خبری که به منظور اعلام جزئیات همکاری ایران خودرو با شرکای خارجی برگزار شده بود، در پاسخ به پرسش تسنیم در مورد جزئیات همکاری این شرکت با شرکت رنو اظهار داشت: شرکت رنو یکی از شرکای اصلی ما در همکاریهای بین المللی به شمار می آید البته این شرکت هم اکنون در قالب شرکت رنو پارس با ایران خودرو و سایپا همکاری میکند.
وی با بیان اینکه قرار بود براساس مذاکرات قبلی 200 هزار دستگاه ال90 توسط سایپا و 150 هزار دستگاه توسط ایران خودرو و 150 هزار دستگاه توسط رنو پارس تولید شود، افزود: در مجموع براساس توافقات گذشته قرار بود 500 هزار دستگاه ال90 در داخل تولید و راهی بازار شود اما این موضوع اجرایی نشد.
مدیرعامل ایران خودرو با اشاره به اینکه براساس توافقات قبلی باید سرمایه گذاریهای مشترکی توسط شرکت رنو در ایران انجام میشد، گفت: به اعتقاد من صرف گرفتن یک دفتر در ایران سرمایه گذاری نیست. بلکه باید شرکت به صورت مستقیم در ایران سرمایه گذاری نماید.
یکه زارع در ادامه صحبتهای خود افزود: در شرایط فعلی همکاری خود را با شرکت رنو در قالب شرکت رنو پارس قطع کردهایم و به صورت مستقیم با این شرکت در حال مذاکرهایم. در قراردادهای جدید با این شرکت چارچوبهای جدید خود را اعلام کردهایم و قرار شده دو خودروی کپچر و کولیو4 همکاری رنو در کشور تولید شود.
وی با اشاره به اینکه در روند مذاکرات خود با رنو برای اقشاری که خودروی ارزان قیمت میخواهند هم سرمایه گذاریهای خوبی انجام می شود، گفت: به عنوان نمونه در آینده قرار است 150 هزار دستگاه خودروی کوئد در کشور که هم اکنون در بازار هند عرضه می شود هم با همکاری رنو در کشور تولید شود.
مدیرعامل ایران خودرو اضافه کرد: ممکن است شرکت رنو در آینده به عنوان یکی از شریکهای اصلی با ایران خودرو جایگزین پژو شود.
*خودرو ارزان نخواهد شد
یکه زارع در رابطه با ابهامات افزایش قیمت خودرو که این روزها در سطح بازار مطرح میشود نیز به ارائه توضیحاتی پرداخت و گفت: در شرایط فعلی دولت به سمت ثبات قیمت ارز حرکت میکند که به نظر میرسد در آینده با ثبات قیمت دلار واحدهای تولیدی فعال و رونق در سطح بازار بوجود آید.
وی با اشاره به اینکه در شرایط رونق توان خرید مردم افزایش خواهد یافت، افزود: من اعتقاد دارم کلا کاهش قیمتی در بازار خودرو ایجاد نخواهد شد.
مدیرعامل ایران خودرو اضافه کرد: در شرایط تحریم عوامل مختلفی باعث شد تا قیمتها افزایش پیدا کند اما با رفع تحریمهای بین المللی درصدهای دیگری به قیمت تمام شده خودرو اضافه شده که این موضوع در نهایت به ارزانی قیمتها منتهی نخواهد شد.
یکه زارع توضیحات بیشتر مواضع ایران خودرو درمورد قیمت خودرو را به جلسه آینده موکول کرد.
وی شرکت فولکس واگن را یک شرکت بزرگ آلمانی و مقتدر عنوان کرد و افزود: فولکس می تواند یک شریک خوب برای ایران باشد و در مذاکرات هیات آلمانی نیز با این شرکت تعاملاتی را انجام داده ایم.
*جزئیات همکاری ایران خودرو با شرکت بنز و فولکس واگن
یکه زارع در ادامه این نشست خبری با اشاره اینکه بعد از مذاکرات هستهای دور جدید سفر هیأت های اقتصادی به کشور آغاز شده است، اظهارداشت: هیأت آلمانی اولین گروهی بودند که بعد از توافقات به ایران سفر کردند و از علاقمندی خود برای حضور در بازار ایران سخن گفتند. البته در طی روزهای آینده هیأت فرانسوی هم به ایران خواهد آمد.
وی با بیان اینکه این شرکت هم اکنون با شرکت های رنو ، پژو و سوزوکی همکاری میکند در رابطه با همکاری ایران خودرو و شرکت بنز به ارائه توضیحاتی پرداخت و افزود: شرکت بنز به دلیل تحریم های بین المللی ایران را ترک کرد اما اخیراً در حال مذاکراتی برای گسترش همکاری های خود با خودروسازان ایرانی تمام قد حاضر شده است.
مدیر عامل ایران خودرو اضافه کرد: قرار است ظرف 2 تا 3 ماه آینده دفتر بنز در ایران فعالیت خود را آغاز نماید. در کنار این موضوع بنز براساس یک قرارداد 10 ساله ای با ایران خودرو در تولید خودروهای تجاری فعالیت خود را آغاز خواهد نمود.
یکهزارع با اشاره به اینکه در این قرارداد 10 ساله تولید کامیون، اتوبوس و ون هدفگذاری شده است، گفت: همچنین بنز آمادگی دارد 30 درصد از سهام ایدن که در تبریز موتورهای بنز را تولید می کند را خریداری کند البته در کنار این بنز با شرکت محور خودرو نیز که تولیدکننده اکسل است همکاری می کند.
وی در رابطه با همکاری ایران خودرو با شرکت بنز در تولید خودروهای سواری هم گفت: به زودی در تولید خودروهای سواری هم قراردادی 5 ساله میان ایران خودرو و شرکت بنز منعقد خواهد شد. براساس این قرار داد شرکت بنز 50 درصد سهام شرکت ستاره ایران که وارد کننده رسمی خودروهای بنز است را خریداری می کند و شرکت تاپ خودرو هم به زودی در عرضه و تولید خودروهای بنز در ایران فعالیت خواهد کرد.
وی با اشاره به اینکه سیاست ایران خودرو در همکاری های بین المللی ساخت داخل و ایجاد مرکز تحقیقات مشترک است، تصریح کرد: هنوز تصمیمات نهایی در شراکت ایران خودرو با فولکس واگن اتخاذ نشده است و اگر همکاری قطعی شد فولکس خود در آینده این موضوع را اعلام خواهد کرد.
*پژو باید پاسخگوی رفتار غیرمنطقی خود باشد
مدیر عامل ایران خودرو در خصوص چگونگی قرار جدید این شرکت با شرکت پژو که ضررهای زیادی به آنها وارد کرده بود ، اظهارداشت: به محض ورود فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه جلسه ای در وزارت صنعت معدن و تجارت برگزار می شود که بنده هم در آن جلسه حضور خواهم داشت اما تا جایی که بنده اطلاع دارم هیچ مقام خودرویی همراه با وزیر امور خارجه به ایران نخواهد آمد.
وی با اعلام اینکه حدود فروش 22 درصد از کل محصولات پژو در بازار ایران به فروش می رسد، تصریح کرد: بازار ایران یک بازار جذاب برای هر شرکتی و از جمله پژو است اما آنها پس از اعمال تحریمهای بین المللی ناجوانمردانه بازار ایران را ترک کردند.
یکه زارع اضافه کرد: در طول یک سال گذشته مذاکرات خوبی را با پژو انجام دادهایم که امیدوارم با حفظ حقوق خود به نتایج مناسبی برای توسعه همکاری ها دست پیدا کنیم. البته در حال حاضر تا حدودی مذاکرات انجام شده و قرار است یک شرکت تولیدی در ایران با سهام 50 -50 ایران خودرو و پژو تأسیس و به تولید محصولات مشترک و صادرات 30 درصد اقدام نماید.
به گفته مدیر عامل ایران خودرو، پژو باید نسبت به رفتار گذشته خود پاسخگو باشد به نحوی که ما به راحتی رفتار ناجوانمرانه آنها را فراموش نمی کنیم. در حال حاضر هم نباید مطمئن باشد قراردادش با ایران خودرو امضا خواهد شد. به اعتقاد من اگر این قرارداد امضا شود پژو دیگر شریک اول ایران خودرو نخواهد بود.
وی با اشاره آسیب های خروج شرکت پژو بر بازار خودروی ایران، اظهارداشت: هنوز به مرحله دریافت غرامت از شرکت پژو نرسیدهایم و باید با کار کارشناسی عدد و ارقام خسارت وارده این شرکت مشخص و به صورت ارزی دریافت شود. به محض جمع بندی عدد غرامت آن را اعلام خواهیم کرد.
یکه زارع در مورد استقرار کارشناسان پژو در ایران خودرو هم گفت:کارشناسان پژو در این شرکت رفت و آمد می کنند حتی قطعهسازانی که شرکای پژو هستند با قطعه سازان پژوی در ایران خودرو جلسه برگزار می کنند این موضوع طبیعی است اما من استقرار کارشناسان پژو در این شرکت را تکذیب میکنم آنها کلاً در رفت و آمد هستند حتی حضور کارشناسان فولکس واگن هم در این شرکت بعید نیست.
وی با اشاره به اینکه با گسترش همکاری ایران با شرکت های خارجی بازار خودروی ایران برای چینی ها تنگ تر خواهد شد، تصریح کرد: چین در شرایط تحریم توانست با ورود خودروهای ارزان قیمت خود به داخل، بازار خوبی را در ایران داشته باشد اما به لحاظ کیفیت محصولات چینی به هیچ عنوان قابل رقابت با محصولات اروپایی نیست.
یکه زارع اضافه کرد: ایران خودرو فقط 5 درصد از سهم تولید خود را به چینی ها اختصاص می دهد زیرا هم اکنون اوضاع فرق کرده و آنها باید در خدمات پس از فروش اقدامات مناسب تری را در سطح بازار انجام دهند.
*فرش قرمز برای خودروسازان خارجی پهن نمیکنیم
وی با اشاره به اینکه ما برای هیچ خودروسازی فرش قرمز پهن نمی کنیم، گفت:در قراردادهای جدید خود با خودروسازان خارجی بسیار با دقت عمل خواهیم کرد به نحوی که طرف خارجی باید بداند در قراردادها نباید به راحتی خلف وعده کرده و بازار ایران را ترک کند.حتی باید منافع آنها هم از خروج از بازار ایران دچار مشکل شود.
یکه زارع اضافه کرد: در همکاری خود با شرکای خارجی خودورهای مختلفی را تولید خواهیم کرد و البته بیشترین نیاز بازار خودروهایی با قیمت 25 تا 35 میلیون تومانی است که در تلاشیم با طرف خارجی به گونه ای همکاری کنیم که نیاز مصرف کنندگان ایرانی متوسط جامعه تامین شود.
یکه زارع در ادامه این نشست خبری با اشاره به اینکه همکاری ما با شرکای خارجی در تولید محصولات به دو صورت خواهد بود، گفت: نخست تولید خودروهای تیراژ بالا با سطح تولید 100 هزار دستگاه و سپس تولید کم تیراژ حدود 5 تا 10 هزار است. البته تأکید می کنم که شرکای خارجی باید اقدام به سرمایه گذاری مشترک در تولید خودروهای پر تیراژ کنند. در کنار این موضوع نباید از اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی غافل شویم.
وی با انتقاد از آغاز پروژه فیس لیفت تندر 90، افزود: اگر من آن زمان مدیرعامل ایران خودرو بودم، هیچگاه این پروژه را آغاز نمی کردم ولی به هر حال، پیش از ورود من کار شروع شده و تا آخر سال هم فیس لیفت تندر 90 به بازار عرضه می شود.
مدیرعامل ایران خودرو با اشاره به اینکه هر محصولی که بازار عرضه می شود حداکثر عمری دارد، تصریح کرد: ایران خودرو در صدد است در راستای جمع اوری برخی از خطوط تولید محصول پژو 405 را در سال 96 از رده خارج کند.
کد خبر: ۶۸۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۶
وقتی یک دولت «کم تحرک، پیر و ناکارآمد» باشد تا جایی که حتی صدای اعتراض حامیان اصلی اش مانند غلامحسین کرباسچی هم بلند شود، طبیعی است که از هر مسئول فعال و کارآمدی احساس هراس کند و در این شرایط به هر مدیر موفقی به عنوان یک «تهدید» و «رقیب انتخاباتی» نگاه شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به گزارش رجانیوز، در همین راستا یکی از روزنامه های تندروی حامی دولت با انتشار عکس پرویز فتاح رییس جدید کمیته امداد به داستان سرایی مفصلی پیرامون وی روی آورده و با تاکید بر اینکه وی گزینه اصلی اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ است! نوشته: «نام فتاح در شرایطی روی میز اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته است که به نظر می رسد وی از جایگاه مقبولی نزد غالب اصولگرایان برخوردار است. به عبارت دیگر چه جبهه پایداری و چه طیف اعتدالی جریان اصولگرا نگاه مثبتی به وی دارند. چه آنکه پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ اعضای جبهه پایداری برای حمایت از فتاح در این انتخابات تمایل داشتند اما وی کاندیداتوری را رد کرده بود . از سوی دیگر تاکنون مشاهده نشده چهره های اصلی اصولگرا موضعی منفی نسبت به وی اتخاذ نمایند. کمااینکه او نامه حمایتی ۲۲۰ نماینده مجلس اصولگرا را پشت سر خود می بیند.» این در حالی است که تا کنون فتاح هیچ گاه درباره انتخابات ریاست جمهوری صحبتی به میان نیاورده است و حتی در میان خیل کثیر داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در وزارت کشور حاضر نیز حاضر نشد و از آن مهم تر به درخواست بسیاری از فعالان سیاسی برای حضور در انتخابات شورای شهر نیز پاسخ مثبت نداد و ترجیح داد به جای شهرداری تهران به فعالیت خود در بنیاد تعاون سپاه ادامه دهد تا اینکه اخیرا طی حکمی از سوی رهبر انقلاب به عنوان رییس کمیته امداد منصوب شد. همچنین شخصیت آرام و به دور از حاشیه وی نیز باعث شده تا هیچ گاه علاقه ای برای ورود به مسایلی از این دست نداشته باشد و از این رو با ماموریت تحول مدیریتی کمیته امداد، هم اکنون در نظر دارد تا این نهاد عریض و طویل را به جایگاه واقعی خود برگرداند. سابقه سیاه زنجیره ای ها در تخریب مدیران کارآمد و خوش نام اما این اولین بار نیست که روزنامه های زنجیره ای به طور خودکار از مدیران خوش نام و موفق در عرصه های مختلف احساس هراس می کنند و تلاش می کنند تا با سر زبان انداختن نام آنها، تمام خدمات آنها را «تبلیغاتی» جلوه دهند چرا که پیش از فتاح، سید حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت دولت یازدهم که در میان کابینه پیر و کم تحرک دولت روحانی تقریبا یک استثنا محسوب می شود، مورد حملات پی در پی روزنامه های حامی دولت قرار گرفته بود و از سوی آنها به رقابت با روحانی در انتخابات سال ۹۶ متهم شده بود! چنانچه در بهمن ماه سال ۹۳ یکی دیگر از روزنامه های تندروی حامی دولت با حمله به قاضی زاده هاشمی نوشت: «قاضیزاده هاشمي ميخواهد رئيسجمهور شود؛ تكذيب شود يا نشود اما برخی مراودات و روشهای خبری شدن برخی اقدامات وی این شائبه را در ذهن متبادر میکند که نکند هدفی بالاتر از وظایف وزارتی مدنظر دارد. چه آن زمان كه موضع سياسي خود را در ابهام قرار ميدهد، چه زماني كه ميداند براي بهتر ديده شدن چه بايد كرد و به كجا بايد رفت! بد نیست در این زمینه نگاهی به عملکردهای یکی از رقبای روحانی در انتخابات گذشته ریاستجمهوری بیندازیم. او با اقدامات خود در دوره مدیریتش سعی کرد ضمن خدمترسانی، از این اقدامات بهرهبرداری تبلیغاتی و سیاسی لازم را هم بکند اما به هر دلیل نتیجه مثبت و قابل انتظاری نگرفت و حتی در شهری که او این خدمات را ارائه داد میزان رایش نسبت به کاندیداهای مطرح دیگر پایینتر بود. حال اگر قاضیزاده هاشمی بهرغم میل باطنی خودش از سوی دوستان یا مشاوران در این مسیر (کاندیداتوری) حرکت کند باید تجربیات کاندیدای شکستخورده را مرور کند شايد محبوبيت امروز او در آن زمان پاسخی معکوس دهد.» چرا حملات روزنامه های حامی دولت به مدیران موفق کشور طبیعی است؟ عملکرد پرحاشیه و ناکارآمد دولت یازدهم این روزها برای آحاد مردم به یک گزاره بدیهی تبدیل شده است و کافی است تا کمی در کوچه و خیابان قدم بزنید تا گلایه ها و اعتراضات مردم را نسبت به بخش های مختلف عملکرد دولت اعتدال بشنوید. از رکود اقتصادی کم سابقه در بازار تا وقفه در پروژه مسکن مهر، افزایش واردات کالاهای چینی ، افزایش قیمت بنزین، قطع یارانه های بخشی از مردم، مذاکرات پر ضرر با آمریکا بدون هیچ تاثیر مثبتی بر اقتصاد کشور و حتی پر رنگ شدن سایه جنگ بر سر مرزهای کشور در اثر دیپلماسی منفعل دولت یازدهم و ... همه کافی است تا دولتی که قرار بود در ۱۰۰ روز اول کارهایش مشکلات بزرگ کشور را حل کند، ناکارآمدی اش را در بسیاری از عرصه ها ثابت کرده باشد لذا در چنین شرایطی هر مدیر و مسئول موفقی در دولت یا خارج از دولت می تواند یک تهدید بالقوه برای چنین مجموعه ناکارآمدی تلقی شود. لذا نه تنها حملات منفعلانه رسانه های زنجیره ای به مدیران خوش نام و موفق کشور در شرایط کنونی جای تعجب ندارد بلکه اقدامی کاملا قابل پیش بینی است زیرا برای پوشش ناکارآمدی گسترده دولت کم تحرک کنونی، بهترین راه بازی با افکار عمومی و راه انداختن جار و جنجال درباره آنهاست تا بلکه از این طریق با انتخاباتی جلوه دادن تمام اقدامات مدیران موفق کشور، خدمات آنها در میان مردم کمرنگ جلوه کند.
کد خبر: ۶۵۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۵
اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد.
روایت نو به نقل از وبلاگ مینو جهان وب نوشت:
اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد.
مخلص کلام در این ارتباط ، اینکه طبق اظهارات این مسئولین عزیز ، همانا معلم تر کردن معلمان هدف اصلی این طرح می باشد.که البته ناگفته نماند که به نظر می رسد تصویب آن نیز تا حدودی از پی درخواست های مکرر فرهنگیان محترم از چندی قبل،مبنی بر افزایش حقوق و مزایای دریافتی شان،جهت افزایش قدرت خرید و برابری در مقابل نواسانات ناشی از جهش دائمی و رو به جلو تورم باشد.
طرح،همانند سایر طرح های دیگری که در این چند ساله ی اخیر به زیبایی و ظرافت خاصی تدوین و تصویب و به زیبایی هر چه تمام تری مجلد شده و جهت ابلاغ و اجراء آماده گردیده است،طرح بسیار جالب،امیدوار کننده و در عین حال آرمان گرایانه ای است.و فعلأ در چارچوب و چهارگوشه ی برگه های آچار به خوبی قامت راست نموده و پیش می رود و تمام زوایای پیدا و پنهانش واکاوی و مشخص خواهد گشت. اکنون هم که در آستانه ایم،پیشاپیش همه چیز مهیاست تا عنقریب وارد مدینه ی فاضله ی کیفیت آموزشی و سرزمین گل و بلبل علمی که در ذهن متصور آن هستیم بشویم.
و اما یک چیز…
و آن اینکه به نظر می رسد و بیم آن می رود که این نیز مثل بعضی از قبلی ها،به هنگام پیاده سازی از روی اوراق بر محور واقعیت و فضای موجود،جور در نیاید و متروک بماند و اثری را که خواهانیم در بر نداشته باشد.
امید که هر چه باشد اینگونه نباشد.!
این بیم از آنجا بیشتر رخ می نماید که از همین ابتدا واکنش هایی را درجامعه ی مشمول،بدین شرح بروز داده است :
۱ _ به نظر می رسد آنها (ما معلمین)! از اینکه دولت افزایش حق و حقوق طبیعی شان را که برای سایر کارمندان اتوماتیک وار به تبعیت از افزایشات تورمی است،منوط و مشروط به بدست آوردن یکسری رتبه و انجام فعالیتها و تکلیف معلم و شاگردی کرده که خود مبدع آنند، و در واقع از اینکه از سیاست هویچ و چماق استفاده کرده ، رنجیده خاطر شده و چینی نازک عواطفشان ترک بر داشته است.
۲ _ معلم تر شدن دیگر چه موضوعی است؟مگر قشر زحمتکشی که تاکنون و قبل از این در این چند ساله ی اخیر در سرما و گرما،روز و شب و گاه و بیگاه به اقصی نقاط دور افتاده ی این مرز و بوم پروانه وار پر کشیده اند و در آتش غوطه خورده اند و قلندر وار تیغ بر سر کشیده اند و خود را همرنگ و فدای فرزندان این سرزمین کرده اند،تلاشی درجهت معلم تر شدن نبوده و ازاین باب چشمداشتی داشته اند که حال منتظر پاداش باشند؟و اگرمنظور از معلم ترشدن،فنی تر شدن و تکنیکی تر شدن معلم در امور شغلی اش باشد – که منظور هم همین است – به نظر شما غم نان اگر می گذاشت و این پرنده ی دوّاردرسطح شهر،فرصتی ومجالی می یافت،برای تحقق این امرلحظه ای فروگذارمیکرد؟
۳ _ مگر بانکی ها،نفتی ها،بهداشتی ها،آلومینیومی ها،فولادی ها و سایرین که بطور طبیعی به خاطر افزایش تورم هرساله مزایایشان افزایش یافته و می یابد به واسطه ی این است که مثلأ :
بانکی ها بانکی تر می شوند!
نفتی ها نفتی تر می شوند!
بهداشتی ها بهداشتی تر می شوند!
آلومینیومی ها براق تر می شوند!
و یا فولادی ها آبدیده تر می شوند!
نه! بلکه حق طبیعی آنهاست که ناچارأ به تناسب تورم هرساله جیب شان پف بکند.!
معلم هم یکی از همین ها،مگر غیر از این است!
۴ _ بعید به نظر می رسدحداقل ۸۵ هزار تومان (کمترین رتبه) و حداکثر ۳۰۰ هزارتومان(بالاترین رتبه
که اصلأ دست یافتن به آن هم به این راحتی ها نیست) در مقابل افزایش حداقل ۴۵۰ و حداکثر 800هزار تومانی بانکی ها، پولی باشد که بتواند معلم فرورفته تا بنا گوش در قرض،که حداقل تا ۵ سال آینده خودرا پیش فروش کرده و زمان کسبی و معیشتی خود رابه صاحبان اجناس قسطی از دست داده است را بتواند مجاب کند تا راضی شود ایستگاه تاکسی و میدان شهر را رها و پشت میزهای سخت و خشن کتابخانه ها قوز کند برای معلم تر شدن و بدست آوردن مبلغی نا چیز آنهم با هزار منّت و اما و اگر و احتمال که آیا بدهند یا ندهند!
۵ _ معلم تر شدن خرج دارد! آری خرج ! معلم نخواسته و نخواهد خواست تا چک سفید امضاء برایش درب منزل ببرند، بل که او خواستار حقوق و مزایایی در حدّ رفع حوائج و نیازهای روزمره و تکریم استحقاقی خود است.
آنچه آمد گلایه ای بود و بس! امید که خاطری را آزرده نساخته باشد!
دعا می کنیم به درگاه خداوند متعال و از پی این دعای خیر هم تمام تلاش خود را نیز صادقانه بکار می گیریم که ان شاءالله این طرح به خوبی اجراءگردد،حتی اگر از این حیث هم چیزی به ما نرسد!
چرا که معلمیم و آموخته ایم که خود را باید فدا کرد تا دیگران بمانند !
و این حقیقت معلمی ست!
کد خبر: ۶۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰
عنایت بفرمایید از برگه هایی که برای استخدام وزارتخانههایتان در آنها سوال طرح میکنید به ما هم بدهید تا نامه ای در آنها بنویسیم برای خدایمان/آقای رئیس جمهور آیا تا به حال بی پول به مدرسه رفته اید؟؟؟آیا تا به حال شرمندهی فرزندانت شدی؟؟؟آیا تا به حال نان خشک در آب زده ای و بخوری؟؟؟
کد خبر: ۶۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
مسولان و نمایندگان مجلس باید هرچه سریعتر پاسخ محکمی به آهانتهای آل سعود بدهند و از انجام عمره مستحب تا متنبه شدن آل سعود جلوگیری کند، زیرا حج عمره یک عمل مستحب است و نباید بخاطر یک عمل مستحب دچار ذلت شویم
کد خبر: ۶۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۱
امام جمعه بهمئی گفت: الحاق شهرستان بهمئی به استان خوزستان خواست عموم مردم بهمئی است
کد خبر: ۵۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
به گزارش بی باک، یک مرد چینی که قصد ازدواج با زنی مسنتر از خود را داشت هنگامی که از سوی این زن جواب رد شنید خود را به آتش کشید.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، هوانگ هیسائو این مرد 35 ساله دلبسته زنی 47 ساله به نام چانکو شده بود که راننده اتوبوس شهری است. این راننده زن وقتی با تقاضای ازدواج از طرف هوانگ روبهرو شد به علت اختلاف سنشان تقاضای او را رد کرد اما فردای روز خواستگاری این مرد عاشق با ریختن بنزین به روی خود وارد اتوبوس زن مورد علاقهاش شد و تهدید کرد که خودش را خواهد کشت ولی زن راننده هیچ توجهی به این تهدید نکرد و تنها تصمیم گرفت مسافران را از اتوبوس خارج کند.
پس از پیاده شدن مسافران این زن و یک مرد مسافر در اتوبوس باقی ماندند و از هوانگ درخواست کردند از تصمیم جنونآمیزش منصرف شود و اتوبوس را ترک کند اما هوانگ که عشق جنونآمیزی در سر داشت ناگهان با کبریت خودش را به آتش کشید و هر سه در میان شعلههای سرکش ماندند.
پلیس میگوید هوانگ عاشق در این حادثه جان سپرد و زن راننده و مرد مسافر که بشدت دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان انتقال یافتند.چانکو زن قربانی به پلیس گفته است این حادثه تأثیر بسیار عمیقی روی او گذاشته و تصمیم دارد تا پایان عمر به تنهایی زندگی کند و هرگز تن به ازدواج ندهد.
منبع: روزنامه ایران
کد خبر: ۵۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
الکربولی در جلسه محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:سحرگاه روز چهارشنبهی گذشته، اردن ساجده الریشاوی (نیروی انتحاری عراقی که داعش خواستار آزادی وی بود) و زیاد الکربولی عراقی (که از اعضای سابق القاعده بود) را درست یک روز پس از انتشار فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش اعدام کرد. در این چند روز زیاد دربارهی ساجده الریشاوی مطلب منتشر شد، اما زیاد الکربولی کیست؟
زیاد خلف رجا الکربولی ملقب به ابوحذیفة، یک تاجر عراقی متولد 1982 و از اهالی شهر «القائم» عراق بود. الکربولی از اعضای عشیرهی الکرابلة، یکی از عشایر قبیلهی الدُلَیم به حساب میآمد. الدُلَیم از بزرگترین قبایل عربی است و اعضایش در منطقهی بالادست و غرب فرات در عراق قرار دارند و استان الانبار تا پیش از انقلاب 1968 به نام آنان خوانده میشد. این قبیله عموما در عراق و مشخصا در الانبار و مناطق اطراف بغداد و استانهای بابل، صلاحالدین، دیالی، موصل و بخشیهایی از سوریه مستقرند. این قبیله به واسطهی نقش بارز فرزندانش در مقاومت عراق ضد اشغالگران خصوصا در فلوجه و هیت و القائم و الرمادی، آوازهی بلندی دارد.
در قبیلهی الدلیم چندین عشیره وجود دارد که یا به اعضایش اسم عشیرهی خود خوانده میشوند یا با نام الدلیمی. تعداد افراد این قبیله به دویست هزار تن میرسد. آنان را میتوان در مناطق مرزی عراق با سوریه و اردن و عربستان یافت. زیاد الکربولی در همان مراحل نخست تشکیل سازمان «التوحید و الجهاد» توسط ابومصعب الزرقاوی در عراق به این گروه پیوست. این سازمان بعدها تبدیل شد به شاخهی القاعده در عراق با نام القاعدهی بینالنهرین.
به مرور زیاد الکربولی یکی از مهمترین نفرات القاعدهی عراق شده و روابط نزدیکی با رهبر القاعدهی عراق ابومصعب الزرقاوی اردنی برقرار نمود. کربولی چندی بعد به عنوان رئیس شاخهی محلی القاعده در شهر الرطبة عراق (در مرز اردن) منصوب شده و سپس مسئولیت «غنایم» در القاعدهی بینالنهرین و سمت مشاور ابومصعب الزرقاوی را به عهده گرفت. الکربولی از شغلش به عنوان کارمند گمرک در مرز اردن و عراق، برای مسلط شدن بر کاروانهای مواد غذایی و سوختی که بین عراق و اردن در رفت و آمد بودند استفاده میکرد.
واحد «سواران سپاه خدا» دستگاه اطلاعاتی اردن در 23 می 2006 میلادی [2 خرداد 1385] اعلام کردند که موفق شدهاند در مأموریتی خارج از مرزهای اردن، زیادالکربولی را بازداشت نمایند. وقتی در دادگاه وقتی قاضی با ذکر اتهامات او گفت که این اتهامات میتواند منجر به اعدام شود وی پاسخ داد «اعدام در راه خدا». الکربولی در جلسهی محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. دادگاه امنیتی اردن در 5 مارس 2007 میلادی[14 اسفند 1385] او را به اعدام محکوم نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.
کروبولی در فیلم اعترافاتش که از تلویزیون اردن پخش شد به قتل یک رانندهی اردنی در عراق و هدف قرار دادن برخی منافع اردن در این کشور اقرار نمود. وی همچنین به ربایش دو کارمند سفارت مراکش در عراق (عبدالرحیم بوعلام و عبدالکریم المحافظی) هنگام بازگشتشان از عمان به بغداد و سپس قتل آن دو اعتراف کرد. از دیگر اعترافات الکربولی میتوان به ربایش مشاور معاون وزیر اقتصاد عراق در منطقهی الرطیة در مرز اردن و عراق و مصادرهی ماشین ضدگلولهی [وی] برای استفاده به عنوان ماشین بمبگذاری شده ضد نیروهای آمریکایی یا گارد ملی عراق اشاره کرد.
پس از دستگیری کربولی، سازمان زرقاوی در عراق بیانیهای صادر کرده و هرگونه ارتباط وی با این سازمان را نفی کرد. خود الکربولی نیز در جلسهی محاکمهاش بر این نکته صحه گذاشت و اعلام کرد هیچ یک از اتهامات وارده به وی صحیح نیست و ضمنا او از هتلی بیروت ربوده شده و نه آنچنان که نیروهای اردنی میگویند از عراق. ضمنا مدعی شد شکنجه شده است.
اما با توجه به اعترافات وی مبنی بر قتل یک راننده کامیون اردنی در عراق در سال 2005 و اعترافش به ربایش دو دیپلمات مغربی و همچنین وابستگیاش به القاعده، از طرف دادگاه اردن به جرم انجام حرکات تروریستی منجر به مرگ، توطئه چینی برای اقدام به کارهای تروریستی و در اختیار داشتن مواد غیر قانونی (تعدادی موشک) برای استفادهی غیرقانونی، و انتساب به گروهی غیرقانونی به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید گردید اما اردن این حکم را از آن زمان تا کنون در تعلیق نگاه داشته بود تا اینکه در جریان اخیر مجددا به جریان افتاد.
زیاد الکربولی، از منصب مشاور ابومصعب الزرقاوی تا پای چوبهی دار/ در حال ویرایشدو سال پیش بود که الکربولی از زندان اردن اعلام کرد حاضر است دیه رانندهی اردنی را پرداخت نماید. بنابرآنچه آن روزها از قول رئیس «سازمان عربی حقوق بشر» عبدالکریم الشریدة نقل شد، کربولی به هنگام ملاقات با وی در زندان این موضوع را اعلام کرده بود. اما منابع چیزی نشان نمیدهد که پرداخت دیه به خانوادهی مقتول را تأیید کند.
نام زیاد الکربولی به همراه ساجده الریشاوی در بحث تبادل با خبرنگار اسیر ژاپنی نزد داعش (کینجی گوتو) مطرح گردید. دولت اردن اعلام کرد تا از سلامت خلبان اردنی معاذ الکساسبة مطمئن نشود این توافق را به موقعِ اجرا نمیگذارد. تلاشها مقابل گردنکشی داعش به جایی نرسید و آنان اسیر ژاپنی را سر بریده و چند روز بعد هم فیلم آتش زدن خلبان اردنی را در سوم فوریه 2015 منتشر نمودند.
با پخش این ویدئو، نیروهای اردنی در فردای همان روز یعنی سحرگاه چهارم فوریه 2005، ساجده الریشاوی و زیاد الکربولی را به دار کشیدند. وزارت کشور اردن در بیانیهای اعلام کرد: «سحرگاه امروز چهارشنبه، حکم اعدام مجرمه ساجده مبارک عطروز الریشاوی و همچنین حکم اعدام مجرم زیاد خلف رجا الکربولی به وسیلهی طناب دار به اجرا در آمد.» این بیانیه ادامه داده بود: «اجرای حکم اعدام با حضور همهی افراد ذیربط مطابق با قانون به اجرا گذاشته شد» و سپس افزوده بود: «این احکام، همهی مراحل قانونی لازم که در نص قانون آمده را به طور تمام و کمال پشت سر گذاشته بود.» کربولی پیش از اعدام وصیت کرده بود سلامش را به پدر و مادرش رسانده و آنچه در تملک دارد را به خانوادهاش بدهند.
مشرق
کد خبر: ۵۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
طی روزهای اخیر در رسانهها به خصوص در طیف خود اصلاحطلبان در خصوص وزیر بهداشت مطالبی نوشته شد که نشان داد از نیروهای قوی خود هم واهمه دارند
کد خبر: ۵۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینی ها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
مذاکرات هسته ای مملو از برداشت ها و سوءبرداشت ها و تناقض های عمدی و غیرعمدی است. بين المللي كردن و فرسایشی ساختن مسائل داخلی کشورهای هدف در سطح جهان، دو راهبرد قدیمی دولت های استعمارگر است
کد خبر: ۵۱۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۷
بدون شک دکتر محمود احمدی نژاد در هشت سال دوره ریاست جمهوری خود رکورد دار سفرهای خارجی و شرکت در محافل بین المللی می باشد. با این وجود در سال های گذشته تلاشی برای جمع آوری و نقل خاطرات سفرهای خارجی ایشان در رسانه ها نشده است. این در حالی است که حسب اخلاقیات شخصی ایشان، نکات قابل توجه و مهمی در تعاملات دکتر احمدی نژاد با افراد مختلف می باشد که از نقاط قوت ایشان و دولتمردان دولت گذشته بوده است. نکات قوتی که برخی ها از آن به عنوان پوپولیسم یاد می کنند؛ اما در واقع این نقاط قوت چیزی نیست جز خدمت به ملت و احترام به انسان و جایگاه او که باعث شده ایشان به طور خاص با اطرافیان خود ارتباط برقرار کرده و رفتار کند.
میدان ۷۲ در جهت تدوین و انتشار بخشی از خاطرات سفرهای بی نظیر دکتر محمود احمدی نژاد، به سراغ محمد کدخدایی مترجم زبان چینی و دانشجوی ترم آخر دکترای ادبیات تطبیقی در دانشگاه زبان و فرهنگ پکن رفته است. محمد کدخدایی یکی از مترجمانی بوده که در خلال چهار روز سفر دکتر احمدی نژاد به چین و شرکت ایشان در اجلاس شانگهای، شب و روز و لحظه به لحظه با ایشان همراه بوده و خاطرات جالب و قابل توجهی از این همراهی روایت می کند.
گفتنی است میدان ۷۲ خاطرات محمد کدخدایی از همراهی با دکتر احمدی نژاد در سفر چین را در چند بخش منتشر خواهد کرد. بخش چهارم خاطرات ایشان را در ادامه می خوانید:
رییس جمهوری که چمدانش را خودش حمل می کرد
یک خاطره جالبی که من همیشه برای دوستانم تعریف می کنم این است که خب محل اقامت خود رییس جمهور جایی بود که روسای جمهور همه کشورهای شرکت کننده در اجلاس شانگهای در آن اقامت داشتند و به هر کشوری یک ساختمان یا قسمتی از ساختمان را می دادند که رییس جمهور و همراهانش اقامت داشته باشند. با توجه به قدیمی بودن ساختمان هتل که در محل محافظت شده ای از چین وجود داشت تا اتاق آقای رییس جمهور پله های نسبتا زیادی داشت که برای رسیدن به اتاق باید از آن پله ها بالا می رفتیم.
من دیدم که آقای احمدی نژاد یک چمدان نسبتا بزرگی را خودشان از این پله ها بالا می کشند، بلافاصله به محافظان اعتراض کردم و گفتم مگه شما محافظ نیستید؟ پس چرا ایستادید و رییس جمهور چمدان را خودش بالا می برد. محافظ ها در جواب گفتند ابن چمدان شخصی آقای رییس جمهور هست و ایشان اجازه نمی دهند ما کارهای شخصی ایشان را انجام دهیم و من دیدم اصلا این مساله برای محافظ های ایشان کاملا عادی هست. این رفتار آقای احمدی نژاد برای خدمتکاران و محافظان چینی که آنجا بودند خیلی عجیب بود که یک رییس جمهور جمهور خودش وسایل شخصی خود را حمل کرده و و از پله ها بالا ببرد.
مطالعه نصف شب رییس جمهور
حدود ساعت یک بعد از نصف شب بود که آقای رییس جمهور چراغ مطالعه ای برای مطالعه درخواست کردند. ما از اینکه آقای احمدی نژاد در این ساعت از شب می خواهند مطالعه کند و هنوز نخوابیدند خیلی تعجب کردیم. آنهم با توجه به اینکه ایشان از صبح اول وقت مشغول کار می شوند و بدون وقفه و استراحت مشغول هستند و تازه یک نصف شب به مطالعه می پردازند. این مساله حداقل بر روی خود ما که دانشجو بودیم بسیار تاثیر داشت و به خودمان می گفتیم که ما که دانشجو هستیم و امکانات زیادی برایمان فراهم شده اگر در روز اینهمه کار می کردیم دیگر ساعت یک نصف شب به مطالعه نمی پرداختیم.
وقتی همسر رییس جمهور فقط قرآن می خواند
البته این خاطره مربوط به خودم نیست و خودم شاهد این مساله نبودم اما من از یکی از خانم هایی که به عنوان مترجم همسر رییس جمهور قرار داده شده بود شنیدم. در کشور چین به همسر روسای جمهور و وزرا امکانات خوبی و تقریبا در حد خود رییس جمهور داده می شود که به راحتی به بیرون رفته و به تفریح و خرید بپردازند و معمولا اغلب همسر روسای جمهور در زمان حضور در چین به تفریح و گردش و خرید می پردازند، اما مترجم همسر آقای احمدی نژاد می گفتند که ایشان تمام وقت در محل استراحت خود مشغول تلاوت قرآن کریم بودند و از امکاناتی که در اختیارشان گذاشته بودند استفاده نکردند.
کد خبر: ۵۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱
هرچند داروهای قدیمی همیشه تمام فوائد درمانی را که اطبا ادعا میکردند نداشتهاند اما پزشکی مدرن فوائد «خیار وحشی» را دوباره تایید کرده است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
در دانش مدرن ترکیبهای موجود در خیار وحشی و برگهای آن که از مدتها قبل تاثیر آنها روی سلامتی به تایید طبیبان رسیده بود، مجدد مورد بررسی قرار گرفته است. پزشکان در طب سنتی هندی و چینی به طور قابل توجهی از برگهای تلخ و میوه خیار وحشی برای درمان برخی بیماریها با تحریک به استفراغ کردن و حتی درمان بیماریهای کبدی استفاده میکردند. «ویلیام لوکاس» زیستشناس گیاهی در دانشگاه کالیفرنیا در این رابطه گفت: امروزه افراد از خیار وحشی استفاده نمیکنند مگر در موارد معدودی که بخواهند از آن به عنوان داروی گیاهی مسهل بهره ببرند.
در مطالعات پیشین آمده است که ترکیبهای تلخ موجود در گیاهانی نظیر خیار وحشی فوائد درمانی دیگری هم دارد که از آن جمله میتوان به درمان التهاب اشاره کرد. همچنین این ترکیبات موجب تغییر در واکنشهای مخرب در بدن که منشا دیابت و رشد سلولهای سرطانی هستند، میشوند. با این حال بررسی دقیق این فایده خیار وحشی مشکل است چرا که جمع آوری ترکیبهای تلخ این میوه به مقدار زیاد امکانپذیر نیست. به همین دلیل لوکاس و همکارانش تلاش کردند تا متوجه شوند کدام اطلاعات ژنتیکی این ترکیبهای تلخ را تولید میکند. سپس آنان به سرعت تعیین کردند این اطلاعات موجب تولید طعم تلخ در برگها و میوه خیار وحشی میشوند. آنها سپس از تکنولوژی توالی DNA برای شناسایی تغییرات دقیق در DNA که با مزه تلخی ارتباط دارند، استفاده کرده و مشاهده کردند 9 تغییر در ژنها به تولید مستقیم ترکیبهای تلخ در این میوه منجر شده است.
به گزارش ایسنا به نقل از نیچر ورلد نیوز، درک آنکه چگونه این ترکیبهای تلخ تولید میشوند به متخصصان کمک میکند تا فوائد درمانی این میوه را به طور خاص دریابند. متخصصان سعی دارند اینبار با استدلالهای تجربی و پزشکی، فوائد درمانی این گیاه را ثابت کرده و از آن برای درمان برخی از بیماریهای جدی کمک بگیرند.
کد خبر: ۵۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
صبا پارسایی به علت تب شدید و نبود امکانات و پزشک در روستای مشایخ دشمن زیاری و به علت نبود امکانات حمل و نقل خیلی دیر به بیمارستان ممسنی رسید وبا نبود پزشک کشیک 13 ساعت بستری شد و در نهایت دار فانی را وداع گفت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبر نورآباد- شهریار گودرزی: دوسال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت، دست تقدیراو را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.دو سال از پرواز معصومانه اش گذشت، این دوسال را با یاد و بی حضورش چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خونها که از دل چکید و چه اشک ها که بر رخ دوید. هنوز به یادش اشک میریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم.
شاید خیلی از مردم این دنیا آمدن و رفتنشان را به عنوان یک حقیقت بپذیرند و زندگی خود را چه خوب و چه بد بگذرانند. ولی در بین همین مردم عده ای هستند که آمدنشان مانند همه است ولی رفتنشان گاهی پر از درد،گاهی پر از امید،گاهی پر از درس و گاهی هم مانند یک دختر دوساله هم درد دارد و هم امید و هم درس.
دوسال قبل در تاریخ 1390/08/30ممسنی در سوگ مرگ دختری دو ساله از توابع دشمن زیاری نشستند.صبا پارسایی دختر دو ساله مشایخی دو سال قبل به علت نبود امکانات و همچنین حضور پزشک در این روستا آن چنان مظلومانه از بین مردمش رفت که همه برای او به سوگ نشستند.و این در حالی بود که ممسنی در تولید نخبه زبان زد عام و خاص در منطقه بود.
البته میتوان گفت که این سوگواری برای از بین رفتن شایسته سالاری در بین مسئولان بوده که در آن زمان جدیت در نظارت و خدمت رسانی را با دبدبه و کبکبه های اطرافیان اشتباه گرفته بودند.
ولی هیچ کس نمیداند که نبود پزشک و بدتر از آن کم توجهی مسئولین شبکه بهداشت به تامین نیاز های اولیه یک پزشک در روستا هایی مانند مشایخ را با چه بهانه ای توجیه کند. البته بدتر از این ها توجیه مرگ وجدان در وجود انسان هاست.
بسیار سخت است توجیه نبود امکانات در یک روستا ولی باز مردم این روستا و صبا با این امکانات کم هم گذران زندگی میکردند.ولی نبود پزشک در شب کشیش بیمارستان آن هم در مرکز شهر را با هیچ عذر و بهانه ای نمیتوان توجیه کرد. این موضوع بیانگر این مطلب است که ممسنی در آن وقت به آن درجه از سلامت مسئولیت پذیری مدیران نرسیده بود.
البته یاد صبا در خاطر همه ما ماندگار است و امیدواریم که مسئولین و بانیان اصلی این بی توجهی ها درس هایی را از رفتن این دختر دوساله بگیرند تا دیگر مردم ممسنی و دیگر نقاط شاهد چنین مسائلی نباشند.
گزارش مرگ صبا پارسایی:
اگر چه در هزاره سوم دیگر مرگ مادر و کودک به دلیل نبود مراقبت های بهداشتی معنایی ندارد، اما با همه این اوصاف باز هم در جوامع روستایی و فقیر شاهد این رویداد اسفناک هستیم.
مرگ صبا پارسایی دختر بچه دو ساله از روستای مشایخ دشمن زیاری می تواند گویای این نابرابری در برخورداری از مراقبت های پزشکی باشد.
روستای مشایخ به عنوان مرکز دهستان مشایخ از توابع بخش دشمن زیاری است که در ضلع شرقی شهرستان ممسنی قرار گرفته است. روستایی که تقدیم 21 شهید و صد ها جانباز، رزمنده و اسیر می تواند دلیری و اخلاص این مردم را به تصویر بکشد.
اما چرا این روستا و خیلی از روستا های ممسنی از امکانات اولیه بهداشت ، تغذیه و فضای آموزشی محروم هستند. همه این درد ها می توانند قابل تحمل باشد. اما مرگ دختر بچه بی گناه و معصوم نه تنها قابل تامل و تحمل نیست بلکه نمک بر زخم هم هست.
مادر صبا پارسایی در مورخه 30/8/91 ساعت 7 صبح ، متوجه تب شدید و ضعف دختر بچه خود می شود . هراسان و پای پیاده به امید کمک به سمت درمانگاه روستا که حدود یک کیلومتر از خانه شان دور بود و در بالای روستا قرار داشت راه می افتد، اما غافل از اینکه درمانگاه 5 سال است که سرهم دو ماه پزشکی و یا حتی به ورزی در آن حضور نداشته . بعد از دیدین درمانگاه قفل شده با تشنج دختر بچه اش روبه رو می شود و با مراجعه به خانه بهداشت روستا هم نتیجه ای نمی گیرد.
او برای بردن دختر بچه دوساله خود به نزدیک ترین بیمارستان راهی جز خبر کردن شوهرش که با تراکتور بر سر کار رفته بود نداشت.
ولی چه خبر دادنی، پدر صبا تا به دختر در حال مرگش رسید ساعت حدودا ده شده بود.آنها با خانواده هایی که اتومبیل داشتند تماس گرفتند تا شاید بتوانند سریع صبا را به بیمارستان برسانند.
ولی تقدیر داشت بر کم توجهی تمام کسانی که بانی به وجود آمدن چنین رخدادهایی بودند مهر تایید میزد.
ماشینی در روستا نبود، مادر و پدر صبا همراه دختر بچه خود که در آتش تب می سوخت بر سر راه روستا می ایستند و حدود ساعت 11:30 صبح با التماس یک وانت بار وارد شده به روستا را دربست میکنند و تا روستای سردشت دشمن زیاری می روند تا شاید بتوانند دخترشان را نجات دهند.
خانواده صبا موفق میشوند دختر دوساله خود را به بیمارستان شهر نوراباد برسانند ولی با کمال تعجب شاهد غیبت پزشک کشیک در آن روز میشوند.پزشکی که با رفتن به عروسی و از پشت تلفنپرستاران را راهنمایی و دارو تجویز میکرد.
صبا بعد از 13 ساعت بستری شدن و مبارزه با تب در بیمارستان بدون پزشک مرکز شهرستان ممسنی در صبح روز 1391/09/01به دیار حق شتافت.
پزشک کشیش برای امضای گواهی فوت صبا به بیمارستان آمد.
به امید اینکه چنین مسائلی تلنگری بر بیداری مسئولان ممسنی باشد.
صبا
خوابیدی بدون لالایی و قصه حالا آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی توی خواب گلای حسرت نمی چینی
(روحش شاد و معصومیتش دعا گوی ما باشد). با آرزوی صبر از خداوند منان برای خانواده صبا
با تشکر از طیب پارسایی
کد خبر: ۴۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت علامه آقا محمد بيدآبادي هستند و امروز - اول محرم - سالروز رحلت ايشان است.
نگاهی گذرا بر زندگینامه علاّمه بیدآبادی
آقامحمّد ـ که به خاطر سکونت در محلّه بیدآباد اصفهان،به بیدآبادی شهرت یافت، در خانواده ای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش ملاّ محمّد رفیع گیلانی، که نسبش به شیخ زاهد گیلانی (درگذشته 700 ق) می رسد، دانشمندی محقق و زاهد و مجتهد بوده است. آقا محمّد رفیع، از زادگاه خود، گیلان، به اصفهان مهاجرت و در محله بیدآباد اصفهان سکونت کرد و از این رو،به ملاّ محمّد رفیع گیلانی بیدآبادی مشهور شد.
ایشان در دامان پدری فرزانه و زاهد و در بستر علمی و مذهبی حوزه علمیه اصفهان، که در آن روزگار بزرگ ترین حوزه علمی تشیع به شمار می رفت، به تحصیل علم و کمالات پرداخت و با ذهن و روان حق جویش، از محضر فقیهان، محدثان، حکیمان و عارفان بزرگ بهره برد و با دستیابی به درجه های بالای علم و کمال از جمله بزرگان و نام آوران تشیع،در آن زمان گردیدalt.
اوایل عمر حضرت علامه بیدآبادی مقارن با پایان صفویه و غائله افغانها است. وی از شاگردان سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (صاحب منظومه فصل الخطاب) و آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م 1173 ق) بود. گفته شده که علامه بیدآبادی محتملا از سید حیدر آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته است.
افزون بر آن، آقا محمّد که مربّی بسیاری از بزرگان در سیر و سلوک گردید، به منزل ها و مرحله های بالایی در «سلوک الی الله» دست یافت و به ویژه، در مرتبه «خوف» به جایگاه بلندی رسید.
«خوف» و «رجاء» دو مرحله سیر و سلوک است. در اثر خوف، انسان خود را از انجام دادن کارهای حرام و ناپسند و رفتارهای بد و برداشتن گام های خطرناک باز می دارد و از تماس با کارهای نهی شده دوری می کند و رجاء و امیدواری، انسان را به سوی امور حلال و پسندیده سوق می دهد.
آقا محمّد بیدآبادی، علاوه بر جامعیت در علوم عقلی و نقلی و چیرگی بر دانش های متداول زمان خود، در دانش های غیر رسمی و به اصطلاح، «علوم غریبه»، از جمله «کیمیا» نیز مهارت بسيار ویژه ای داشته اند.
حضرت علامه بیدآبادی در اول محرم 1198 وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد. مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:
کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون
قبلهی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون
علامه بیدآبادی وصیت کرده بودند که بر بالای قبر وی گنبد و بارگاهی ساخته نشود.و بر طبق همین وصیت قبر وی تا حدود 120 سال بعد از وفاتش بدون گنبد و بارگاه بوده است.تا اینکه مرحوم میرزا سلیمان خان رکن الملک که نایب الحکومه اصفهان و از اولاد خلف بیک بود،عمارت چهار طاقی بر بالای قبر وی ایجاد نمود.بر مزار وي سنگي بسيار نفيس و ارزشمند قرار دارد كه اشعار آقا محمد كاظم واله به خط بسيار زيباي نستعليق بر روي آن حك شده است. يكي از كرامات مشاهده شده در تخت فولاد مربوط به ايشان است . مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي ، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت.
ویژگی های اخلاقی و رفتاری آقا محمّد
عارف بید آبادی، با اینکه مورد مراجعه بیشتر مردم بود و نیازهای همگان را برطرف می ساخت، هیچ گاه از کسی درخواستی نکرد. او مصداق حقیقی «کن فی الناس و لا تکن معهم؛ در میان مردم باش و با آنها نباش» بود. روح توکل و اعتماد او به پروردگار جهان و علوّ مرتبه شخصیت انسانی اش، به او اجازه نمی داد، دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید.
آقامحمّد کارهای شخصی، از جمله خرید لوازم ضروری زندگی و حمل و نقل آنها و…را خودش انجام می داد و یاری کسی را نمی پذیرفت.
صاحب رسم التواریخ در این مورد می نویسد:مرحوم آقا محمّد بیدآبادی،خودش به در دکان خبّاز و بقال و قصاب و سبزی فروش می آمد و آذوقه و مایحتاج خود را به دوش گرفته و به خانه خود می برد.
قناعت و بی نیازی
پادشاهان و فرمانروایان وقت، احترام بسیاری برای آقامحمّد قائل بودند. وزیران و امیران به خدمتش می رسیدند و از او کسب فیض می کردند، آنها آرزو داشتند، علامه از ایشان بخواهند کاری برایش انجام دهند و آنها با انجام آن خواسته، ارادت خود را به وی نشان دهند، ولی او از آنها هیچ چیزی نمی خواست.
از جمله آنها علی مراد خان زند، چهارمین پادشاه از خاندان زندیان بود که یک روز، با کمال فروتنی به دیدنش آمد. آن ذات مقدّس، آن سلطان را در مجلس خود، با فقیرانی که در آنجا حاضر بودند، هم ردیف و همنشین نمود. سلطان هفت هزار تومان پول نقد از مال خالص حلال خود را که از زراعت به دست آورده و برابر با قیمت بیست هزار خروار غله بود، نزدش گذارد و عرض کرد که این پول را میان نیازمندان قسمت نما.
آقا محمد فرمود: من مستحق نمی شناسم، مستحق شناس خدا می باشد، این مال را به رعیت ها بده. علی مراد خان گفت، من با رعیت ها به زراعت پرداختیم و بنابر عدالت آنها بهره خود را بردند و من هم بهره و سود خود را.
فرمود: اگر چنین است «ای بنده خدا» به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می کنم و با نوشته ای نزد تو می فرستم. تو به دست خود پول را به آنها بده، زیرا طبق روایت، اگر تو به دست خود یک دینار به ایشان انفاق کنی، بهتر از آن است که من مال تو را به اذن خودت هزار دینار انفاق نمایم….
وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)
می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز
می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.........
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.....
alt
نحوه برخورد با مخالفین
از جمله ویژگی های اولیای خدا، بردباری و گذشت است و در فضیلت این دو ویژگی، همان بس که خداوند متعال با این دو صفت خودش را در قرآن توصیف کرده است.
إنَّهُ کان حلیماً غفور
در داستانی نقل کرده اند: یکی از بدخواهان حکیم متأله بیدآبادی -که ظاهراًشاگرد ایشان هم بوده است- در غیاب معظم له نسبت های ناروا به ایشان می دهد و زبان به بدگویی از علاّمه باز می کند. عارف بیدآبادی که به راستی، عالمی حلیم و برخوردار از صفات پسندیده کریم بود، بدون هیچ گونه واکنشی منفی، تنها نامه ای برای تنبه و آگاهی این فرد می نویسد. بیدآبادی که عابد و سالکی زاهد و اهل ریاضت و مجاهدت بود، با شنیدن این ناسزاها و بدگویی ها نه تنها ناراحت نشد، بلکه تحمل این نوع دردها را موجب تذکر و فرو رفتن بیشتر در خود و نیز دستیابی به مقامات عرفانی و معنوی بیشتر می دانست.
داستاني از علم كيمياي علامه بيدآبادي
بيدآبادي همچنين در علم كيميا مهارت داشت و تبديل فلزات پست به طلا را عملاً در اصفهان انجام مي داد و چندين رساله و كتاب در اين خصوص از خود بجاي گذاشته است. در رستم التواريخ آمده است كه:«آن مرحوم نزديك وفات خود به ديدن جناب قدسي آداب،ميرزا محمد علي ولد ميرزا مظفر خليفه سلطاني آمد و خواست علم كيميا را تعليمش نمايد، آن كروبي قريحه قبول ننمود و فرمود اين بار بسيار گران است و مرا تاب و طاقت و توانايي برداشتن اين بار گران نيست و اگر متحمل اين بار گران بشوم تكليف بر من شاق مي شود و در اين باب صلاح خود را نمي دانم پس مرحوم آقا محمد چون غير آن پاك فطرت از براي اين علم شريف سزاوار با اهليتي نيافت، چه از اولاد خود چه از ديگران،پس ناچار اين امانت خدايي را مانند درّ مكنون در گنجينه دل به خاك برد و آن را به هيچ كس نسپرد.»
نکوهش دنیا و دنیا داران و عُزلت
عارف بید آبادی درباره ی اهل دنیا -به معنای نکوهیده آن- و خوبی کناره گیری از آنها می فرماید: پس اگر خواهی که نفس خالص به دست آوری و این قلب قلاّبی به جا بگذاری، از این دنیا در نفست نفرین کن و گوشه گیری و عزلت از این دنیا بکن و از رفت و آمد مردم روزگار خود، چه خواص و چه عوام بپرهیز….
در حکایتی زیبا و شنیدنی، می توان، دیدگاه عارف بیدآبادی را در مورد دنیا و دنیاداران دریافت. یکی از عمّال دیوان، به آقا محمّد بیدآبادی ـ که از علماء العارفین است ـ گفت که تو مرد خدایی و من مرد دنیایم. آقا محمد هم دو دست بلند کرده بر مغز او اشاره کرد که خاک بر سرت که تو دنیا نیز نداری، دنیا آن بود که نمرود و شدّاد و فرعون داشتند
.
ساده زیستی
آقا محمّد، با اینکه در زمان خود از نامداران و مورد توجه همگان بود، به گونه ای که صاحب منصب های حکومتی آن زمان در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، زندگی ساده و بی پیرایه و سختی را انتخاب کرده بود. همین زهد و سخت زیستی و روی گردانی از دنیا، وجود او را شایسته پذیرش فیوضات ربانی گردانید. بیدآبادی، حقیقت زهد را یافته و در خود پیاده کرده بود، البته نه زهد به معنای رهبانیت و ترک دنیا که اسلام با آن مخالف است، بلکه زهد اسلامی که آدمی، برای بهتر انجام دادن همه مسئولیت های فردی و اجتماعی، سادگی و دوری در آلایش های زندگی، شیوه خود قرار دهد و نسبت به زرق و برق زندگی بی توجه باشد، از گرم و سرد زمانه ترسی نداشته باشد. زهد اسلامی با ریاست داشتن و مال و زن و فرزند و غیره مغایرتی ندارد، چنان که همه اینها، در حدّ اعلا برای آقا محمّد بیدآبادی فراهم بود.
این عارف بزرگوار، خود می فرمود: طالب عقبی باید، به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد، نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا ودندان چنگ به دنیا بزند….
می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود.
حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید.
از دیگر ویژگی های آقا محمّد این بود که با همه احترامی که فرمانروایان و زمامداران وقت، به او می گذاشتند، ساده زیستی و فروتنی او به گونه ای بود که از سوار شدن بر چهارپا و بیرون رفتن با آن ابایی نداشت، آن هم سوار شدن بر یک الاغ رعیتی با پالان معمولی؛ و با همان حال، مسافت های دوری را می پیمود.
در مورد خوراک او می نویسند: در ماه، یک مرتبه گوشت می خورد و پیش از استفاده از این گوشت، صد رأس گوسفند قربانی می کرد و میان نیازمندان و مستمندان تقسیم می نمود.
در مورد پوشاک و حرفه وی نیز چنین نوشته اند:«و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می نوشت…»
در مورد محل تدریس و تربیت او گفته اند که بسیار ساده و بی ریا بوده است:و در حجره ی نشیمن خاصش که دانش آموزان بسیار، از ارباب علم و حکمت در آنجا فراهم می آمدند، فرش بوریا و در اطراف و حواشی اش پوست گوسفند گسترده بود و بر آنها می نشستند«
دستوري از علامه بيدآبادي
در كتاب فيض حضور آمده است، مرحوم حاج محمد حسن شرکت يكي از علما و عرفاي اصفهان نقل می کنند كه آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند:
(1) همیشه با طهارت (وضوء) باشید.
(2) نماز اول وقت اقامه شود.
(3) بیداری سحر از دست نرود.
(4) غسل جمعه فراموش نشود.
(5) مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن)
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
1.آثار در زمینه تفسیر قرآن
2.آثار در زمینه علم کیمیا
3.آثار در سبک عرفای متاله
4.نوشتهها در زمینه حکمت و کلام
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:
1.تفسیر قرآن به عربی
2.رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
3.رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
4.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
5.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
6.«فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»
رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به علامه بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.
اهمیت ویژه حضرت علامه محمد بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزهی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند.
در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است.
رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار میدهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه مینویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
آنچه نوشته شد، تنها شمّه ای از زندگانی حکیم بیدآبادی بود.
کد خبر: ۴۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
بسیج دانشجویی ۹ دانشگاه کشور طی نامهای به رئیسجمهور ضمن انتقاد از عدم پاسخ به بیشرمیهای نخستوزیر خبیث انگلستان از دولت به عنوان نمایندگان ملت خواستند در جهت حفظ و اعتلای عزت ایران عزیز گام بردارد و در مقابل زورگوییها و تجاوزگریهای دشمن به طور کامل ایستادگی کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش فارس، بسیج دانشجویی ۹ دانشگاه کشور طی نامهای به رئیسجمهور ضمن انتقاد از عدم پاسخ به بی شرمیهای نخست وزیر خبیث انگلستان از دولت به عنوان نمایندگان ملت خواستند تا در جهت حفظ و اعتلای عزت ایران عزیز گام بردارد و در مقابل زورگوییها و تجاوزگریهای دشمن به طور کامل ایستادگی کند.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:«وَلَن تَرضى عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ العِلمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ﴿۱۲۰﴾
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدهای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.
جناب آقای روحانیریاست محترم جمهوری اسلامی ایرانسلام علیکمحضور روسای جمهورکشور در نشست سالانه سازمان ملل متحد،همواره فرصتی مغتنم در جهت تبیین باورها و مواضع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است که از ورای سلطه رسانه ای جبهه استکبار بتواند اندیشه های خود را که از سرچشمه معرفت اسلام ناب محمدی(ص)استخراج نموده است را در پیشگاه جهانیان به تصویر کشد و نیز بتواند در جهت آشکار ساختن ماهیت متجاوزگران و ستمگران عالم که خود را در الفاظ بشر دوستانه پنهان نموده اند،گام بردارد.
جناب آقای روحانیوزارت خارجه دولت محترمتان که نقش اصلی را در سیاست خارجه کشورمان به عهده دارد، همواره بر این باور بوده است که از طریق مذاکرات و گفت و گو که با چاشنی لبخند همراه باشد، می توان اختلافات بنیادین و اساسی جبهه استکبار با کشورمان را بر طرف نماید،اما این راهبرد اتخاذ شده بسیار سریع تر از آنچه تصور می شد رنگ باخت و در جریان دیدار جنابعالی با نخست وزیر روباه پیر که با سردی به لبخندهایتان پاسخ داد و ساعاتی بعد در نشست سازمان ملل متحد با گستاخی هرچه تمام بار دیگر با ادعاهای واهی به ملت ایران توهین نمود،بر همگان آشکار گردید که برای صیانت و دفاع از منافع ملی می بایست راهی دیگر جایگزین سیاست لبخند گردد.
ریاست محترم جمهورپس از اظهار نظرهای سخیفانه و بی شرمانه نخست وزیر انگلستان،انتظار آن می رفت که در زمان سخنرانیتان در تریبون سازمان ملل متحد به این گستاخی که تنها چند ساعت پس از دیدار با رئیس جمهور اسلامی ایران بود،پاسخی دندان شکن و قاطع بدهید تا از این طریق از عزت و منافع ملی کشور عزیزمان دفاع نمایید،لیکن متاسفانه حتی به طور تلویحی به این بی ادبی و توهین به ملت ایران پاسخی در خور و شایسته ندادید.
و جای بسی تاسف است که این توهین و دهن کجی به ملت ایران و همچنین بی تفاوتی رئیس جمهور،در هفته ای رخ داد که یاد آور هشت سال دلاوری مردان سرزمینمان بوده است که با قطره قطره های خونشان در مقابل متجاوزان و مستکبران ایستادند.
جناب آقای روحانیما دانشجویان،به عنوان پیشگامان ملت با تاسی از تعالیم متعالی اسلام عزیز ضمن انتقاد از عدم پاسخ به بی شرمی های نخست وزیر خبیث انگلستان بار دیگر یاد آور می شویم که دولت محترم به عنوان نمایندگان ملت می بایست در جهت حفظ و اعتلای عزت ایران عزیز گام بردارد و در مقابل زورگویی ها و تجاوزگری های دشمن به طور کامل ایستادگی نماید.
در پایان جهت یاد آوری بخشی از جنایات روباه پیر ،فهرست اندکی از این جنایات خدمتتان ارسال می شود.
و من الله توفیقبرخی از مهمترین خسارات غیر قابل محاسبه وارده بر ملت ایران توسط رژیم سلطنتی انگلستان بدین شرح میباشد:
۱. جدا کردن افغانستان از ایران در سال ۱۸۵۷ براساس پیمان پاریس؛
۲. تحمیل قرارداد رویتر (۱۸۷۲) که بر اساس آن، ایران به مدت ۷۰ سال کاملا به انگلستان فروخته شد؛
۳. ایجاد فرقههای ضاله بابیت و بهائیت به قصد انحطاط مذهبی در ایران و در نتیجه به انحراف کشیده شدن هزاران ایرانی؛
۴. تجزیه و تقسیم بلوچستان ایران در سال ۱۸۸۷ به منظور امنیت بخشیدن به سرحدات هند و به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند که مستعمره انگلیس به شمار میرفت؛
۵. نقش تاریخی انگلیس در ترویج مواد مخدر در ایران که از سوی «برادران شرلی» در دوره صفویه دنبال گرفته شد و دیری نپائید که تریاک به عنوان یک داروی خانگی جای خود را در میان ایرانیان باز کرد و پس از مدتی دولت انگلیس اعلام کرد که سوخته تریاک را با قیمت مناسب از افرادی که از این ماده استفاده میکنند میخرد و در نهایت نیز قرارداد تالبوت (انحصار توتون و تنباکو) به ایران تحمیل گردید؛
۶. تحمیل قرارداد لاتاری (تاسیس قمارخانه) به ایران از سوی میرزا ملکم خان؛
۷. تحمیل قرار داددارسی به ایران برای اکتشافات، استخراج و غارت منابع نفتی در سال ۱۹۰۱؛
۸. به انحراف کشاندن انقلاب مشروطیت و زمینه چینی برای اعدام آیت الله شیخ فضل الله نوری؛
۹. تحمیل قرار داد ۱۹۰۷ که بر اساس آن ایران بین انگلستان و روسیه تقسیم شد؛
۱۰. قحطی بزرگ سال های ۱۹۱۹-۱۹۱۷ که بی تردید بزرگ ترین فاجعه در تاریخ ایران است و ناشی از سیاستهای بازرگانی و مالی بریتانیا بود.
طی این قحطی نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت ایران (یعنی حدود ۸ تا ۱۰ میلیون نفر) به کام مرگ رفتند و در این قحطی تلف شدند و انگلیسیها که در آن زمان ایران را اشغال کرده بودند نه تنها برای کاستن از شدت قحطی کاری انجام ندادند، بلکه با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی (از جمله نپرداختن درآمدهای نفتی به ایران)، قحطی را شدت بخشیدند و عامل اصلی تشدید و طولانی شدن قحطی ای شدند که منجر به مرگ میلیونها ایرانی شد؛
۱۱. تحمیل قرار داد ۱۹۱۹ که بر اساس آن شمال ایران نیز زیر سلطه انگلستان قرار گرفت؛
۱۲. زمینیه چینی ، حمایت و پشتیبانی از کودتای رضاخان از طریقسید ضیاء الدین طباطبایی، روزنامه نگاری که عامل سفارت بریتانیا در تهران بود؛
۱۳. کمک به فراررضاخان از ایران و رویکار آوردن فرزندش؛
۱۴. نقش مستقیم درکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) برای همراهی با آمریکا؛
۱۵. نقش مستقیم در جدایی کل سرزمینهای جنوبی خلیج فارس که در ۱۹۷۱ به جدایی کامل بحرین انجامید؛
۱۶. مانع تراشی در راه تشکیل حکومت جمهوری در ایران طی سالهای حکومت محمدرضا شاه؛
۱۷. همراهی با آمریکا در سرکوب انقلاب اسلامی ملت ایران؛
۱۸. ارتباط، آموزش و پشتیبانی ساواک توسط اینتلیجنت سرویس انگلیس که منجر به سرکوب، شهادت و مجروحیت تعداد زیادی از فعالان مبارزه علیه رژیم ستم شاهی شد؛
۱۹. اشغال و ویران شدن سفارت ایران در لندن و کشته شدن ۲ دیپلمات ایران؛ در ۶ روز پر تب و تاب در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ یعنی از روز دهم تا پانزدهم آن ماه سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به اشغال گروهی متشکل از شش مرد مسلح درآمد و ۲۶ نفر از جمله ۱۷ کارمند سفارتخانه، ۸ نفر مراجعهکننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی به گروگان گرفته شدند؛ لازم به ذکر است در طول این حادثه، ۲ تن از اعضای فعال و انقلابی ایران جان باختند و بر اثر حملة یک گروه کماندوی انگلیسی به سفارتخانه، اشغالگران اصلی از بین رفتند و ساختمان سفارتخانه به صورت نیمه ویران بر جای ماند؛ با افشای یکی از مأموران سابق سازمان پلیس مخفی انگلیس (MI۶) اشغال سفارت و مرگ دیپلماتهای ایرانی را رئیس MI۶ طرحریزی کرده و اجرای آن را به چند تروریست عراقی که دستپرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند واگذار نموده بود؛
۲۰. سرقت اشیای عتیقه ایران و پشتیبانی از غارتگران میراث ملی ایرانیان و نگهداری آنها در موزههای بریتانیا و فروش برخی دیگر در حراجی معروف لندن نظیر ستونهای با ارزش تخت جمشید، منشور کوروش و نیز هزاران لوح، کتیبه و منشور به جای مانده از تمدن ایران باستان؛
۲۱. تحریک گروهکها و قومیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نظیر خلق عرب، کومله، پان ترکیسم، جندالشیطان و...؛
۲۲. کمکهای سیاسی، تسلیحاتی و اقتصادی به رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران و ادامه این پشتیبانیها در طول ۸ سال جنگ؛
۲۳. حمایت بیپرده و مستمر از اشخاص، گروهکها و براندازان جمهوری اسلامی در ۳۳ سال گذشته نظیر بنیصدر، منافقین، ملی مذهبیها، اصلاحطلبان معاند و هدایت آشوبهای ۱۸ تیر ۷۸ و اغتشاشات پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری(فتنه ۸۸) ازطریق سفارتخانه، شبکههای رسانهای همچون بیبیسی؛
۲۴. برنامهریزی،حمایت و هدایت تحریمهای بینالمللی علیه ملت ایران در طول ۳۳ سال گذشته؛
۲۵. تهدید به حمله نظامی و تلاش ناکام برای ایجاد فشار روانی علیه ملت مظلوم و مقتدر ایران؛
۲۶. فضاسازیهای مستمر رسانهای با بکار گرفتن بنگاههای سخن پراکنی نظیر بیبیسی و راهاندازی شبکههای مختلف رسانهای فارسی زبان در جهت براندازی و تخریب چهره نظام مقدس جمهوری اسلامی در افکار عمومی مردم دنیا، و تلاش برای نابودی فرهنگ و هویت غنی ملت عزیز ایران؛
۲۷. حمایت، اعطای پناهندگی و پشتیبانی مادی و امنیتی از سلمان رشدی، نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی، که انگلیسیها سفارش دهنده، منتشر کننده و حامی کتاب و نویسندهاش بوده و هستند؛
۲۸. آموزش و تجهیز و پشتیبانی از بمبگذاری و دیگر اقدامات تروریستی در خوزستان، حرم مطهر رضوی، سیستان و بلوچستان، حسینیه شیراز و نیز ترور شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی در طی سالهای پس از انقلاب اسلامی و خصوصاً پس از اشغال افغانستان و عراق
۲۹. زمینه چینی و طراحی، آموزش، تجهیز و پشتیبانی از تروریستها برای ترور دانشمندان هستهای ایران همچون شهیدان علیمحمدی، شهریاری و دکترعباسی (رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی) طبق اعتراف و تصریح جان ساورز رئیس سابق MI۶ و کوپر معاون اشتون؛
۳۰. بارها تجاوز به مرزهای آبی جنوبی و مرزهای هوایی شرقی و غربی ایران در طی سالهای پس اشغال افغانستان و عراق که در چندین نوبت منجر به دستگیری تفنگداران دریایی آنها از سوی مرزبانان ایرانی شد؛
۳۱. اشغال غیرقانونی باغ قلهک در تهران طی پنجاه سال گذشته؛
۳۲. حمایت از براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق دادن پناهندگی و مجوز اقامت دائم به آنها نظیر مهاجرانی، گنجی، سروش، کدیور، مهدی هاشمی و ...؛
۳۳. مسدود شدن ۴ میلیارد دلار ذخیره ارزی ایران در بانکهای داخلی بریتانیا پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران؛
۳۴. خسارات ناشی از لغو قراردادهای تسلیحاتی بین ایران و انگلیس از جمله ناو خارک(که با تأخیر ۵ ساله تحویل ایران شد) و همچنین تأمین قطعات یدکی و تجهیزات تکمیلی تانکهای چیفتن و اسکورپیون که به بهای ۱۸ میلیون پاوند است که با پیروزی انقلاب اسلامی از سوی انگلیسی ها لغو گردید و در حالیکه پول خرید آنها قبلاً پرداخت شده بود، هرگز تحویل داده نشد؛
با احتساب هفتهای ۷۰ هزار پاوند جریمه تأخیر تحویل ناو خارک میزان خسارت وارده از سوی این کشور به ایران چیزی در حدود ۱۶ میلیون و هشتصد هزار پاوند میشود.
۳۵. نقش فعال و دخالت جویانه در جریان فتنه سال ۱۳۸۸
۳۶. ترور دانشمندان هسته ای کشور
بسیج دانشجویی دانشگاه علم صنعت
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشگاه اراک
بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی همدان
بسیج دانشجویی دانشگاه محقق اردبیلی
بسیج دانشجویی دانشگاه تبریز
بسیج دانشجویی داشنگاه بوعلی همدان
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان»
کد خبر: ۴۴۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
حکايت دستدرازي چينيها در بازار سوغات مشهد تمامي ندارد و سالهاست چشم زائران رضوي به جاي سوغات بومي پايتخت معنوي به تحفههاي چين روشن ميشود و اين در حالي است که مشهد سالانه ميزبان بيش از ۲۵ ميليون زائر است.
به گزارش آوای دنا ، عرضه تحفه چين در ويترين مغازههاي پايتخت معنوي ايران حکايت ديروز و امروز نيست و مدتهاست که در اين آشفته بازار چينيها پا را فراتر گذاشته و به حوزه سوغات اين شهر نيز چنگ انداختهاند تا از اين راه نيز سود بسياري را در جيب خود سرازير کنند، اين امر موجب ناديدهگرفتن هويت سوغات پايتخت معنوي شده است.
سوغات واقعي شهرهاي مذهبي راهي براي انتقال اعتقادات و معارف فرهنگ اسلامي است اما اکنون بازارهاي مشهد به محلي براي عرضه سوغات چين و تحفه ساير شهرهاي ايران تبديل شده و در اين آشفته بازار خبري از سوغات حقيقي مشهدالرضا نيست. هر زائري که به اين شهر ميآيد يا بايد نظارهگر سوهان قم و گز اصفهان باشد و يا جانماز و سجاده چيني بخرد! در بازار رضا، عباسقلي خان، مغازههاي بست بالا خيابان و پايين خيابان، مغازههاي اطراف فلکه آب و چهارراه شهدا سوغاتهاي چيني و تحفه تمام شهرهاي ايران را میتوان پيدا کرد به جز سوغات مشهد.
طي ساليان دور کالاهاي روسي به وفور در مشهد عرضه ميشد و در حقيقت اين اجناس بلاي جان کساني شده بود که به دنبال جنسي با هويت و شناسنامه پايتخت معنوي بودند اما رفته رفته بساط کالاهاي روسي از اين شهر جمع شد و در مقابل عرصهاي براي جولان جنس چيني شکل گرفت و امروز کار به جايي رسيده که چينيها دستبردار بازار سوغات مشهد نيستند.
قيمت گران سوغات مشهديکي از فروشندگان عرضه سوغات مشهد که در مغازهاش گز و سوهان و پولکي به وفور پيدا ميشود، ميگويد: سالهاست که به دليل گراني سوغات مشهد بازارهاي اين شهربه محلي براي عرضه کالاي چشم باداميها تبديل شده و اغلب زائران ترجيح ميدهند تا به طور مثال جانماز، مهر و تسبيح چين را به دليل قيمت پايينتر خريد کرده و به عنوان تبرک به شهرهاي خود ببرند.
مهدي محرابي عنوان ميکند: سوغات مشهد اغلب شامل عطر، نبات، زعفران، زرشک، نخودچي کشمش، مهر، تسبيح، جانماز و سجاده است و چينيها تا اين لحظه به غير از موارد خوراکي؛ در توليد مابقي سوغات اين شهر دست دارند و خوب میدانند که زائران قيمت پايين را در خريد يک سوغات مدنظر قرار میدهند. عباس مکتبي هم يکي از بازارياني است که در بازار رضا در فروشگاه عرضه سوغات پايتخت معنوي کار ميکند.
او معتقد است؛ طي سالهاي اخير خريد سوغات مشهد براي زائر صرفه اقتصادي ندارد به همين دليل بيشتر زواران به دنبال جنسي مشابه و ارزانتر هستند و از سويي ديگر براي مغازهداران هم صرف نميکند که تنها به فروش سوغات واقعي مشهد روي آورند زيرا همواره تحفه ارزان توسط مشتريها به شدت مورد استقبال قرار میگيرد. مکتبي عنوان ميکند: سوهان، باقلوا، قوتو، زيره، کشک، قرهقروت، نبات، زعفران، زرشک، حاجي بادومي و نخودچي از سوغاتهايي است که در اغلب مغازهها عرضه ميشود و اين در حالي است که همه ميدانيم بيشتر کالاهايي که نام برده شد جزو سوغات مشهد نيست.
وي افزود: در کنار اين امر مسئله تحفههاي چين نيز قوز بالاي قوز شده و همه اين موارد در کنارهم بازار سوغات مشهد را بي هويت کرده و همان طور که ميدانيم قيمت بالاي سوغات مشهد سبب شده تا فروشندگان همه نوع سوغاتي را در مغازههاي خود عرضه کنند. کاميار کريمان از ديگر بازارياني است که سالها در حوزه عرضه سوغات مشهد فعاليت کرده و اعتقاد دارد يکي از مشکلات مهم اين شهر باز گذاشتن دست چينيها و عدم حمايت از توليدکنندهاي است که میتواند بهترين و مرغوب ترين سوغات را براي مشهد تهيه کند. البته جداي از اين مسئله بايد اين نکته را هم مدنظر داشت که تحفه اين شهر گران است و همين امر رغبت زائر براي خريد را کم میکند.
سالانه ۵۰۰ ميليارد تومان از فروش سوغات به جيب چين سرازير ميشود
عضو کميسيون فرهنگي مجلس نيز با انتقاد از عرضه سوغات چيني در مشهد ميگويد: اين درست نيست که سالانه بيش از ۵۰۰ ميليارد تومان درآمد فروش سوغات اين شهر در جيب چينيها سرازير شود و مشهديها از کسب اين مبلغ بينصيب باشند. حجتالاسلام نصرا... پژمانفر بيان ميکند: هيچ معني ندارد که کشوري همچون چين بخواهد در عرصه سوغات نيز ورود پيدا کرده و با توليد سجاده و جانماز، مشکلات گستردهاي را براي توليد کننده داخلي بوجود آورد.
وي ادامه ميدهد: عرضه سوغات حقيقي پايتخت معنوي در رشد شاخصههاي فرهنگي و اقتصادي اين شهر و ايجاد اشتغالزايي نقش موثري دارد و نبايد از کنار اين مسئله به سادگي عبور کرد زيرا سوغات ابزاري براي معرفي هويت و فرهنگ يک شهر يا منطقه است.
نماينده مردم مشهد در مجلس با اعلام اينکه بايد دست چينيها را از بازار سوغات مشهد کوتاه کرد، میافزايد: البته تنها گراني در کاهش رغبت مردم براي خريد سوغات پايتخت معنوي نقش ندارد بلکه ضعف فرهنگسازي هم در کاهش خريد تحفههاي واقعي مشهد نقش دارد. امروزه مشهد به شهري براي عرضه سوغات همه شهرهاي ايران و محلي براي جولان کالاهاي چيني به جاي تحفههاي بومي تبديل شده است و ضروري است اين مسئله را به صورت ريشهاي حل و فصل کرد.
منبع: مهر
کد خبر: ۴۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
جنگندههای آمریکایی برای اولین بار از آغاز حملات این جنگندهها به پایگاههای گروه داعش در عراق مواضع گروه داعش در جنوب غرب بغداد را هدف قرار دادند.خبرگزاری ایسنا: جنگندههای آمریکایی برای اولین بار از آغاز حملات این جنگندهها به پایگاههای گروه داعش در عراق مواضع گروه داعش در جنوب غرب بغداد را هدف قرار دادند.
پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره نوشت: فرماندهی مرکزی آمریکا اعلام کرد که جنگندههای آمریکایی حملات هوایی را به پایگاه "دولت اسلامی" (داعش) در جنوب غرب بغداد انجام دادند که این حمله در راستای کمک به ارتش عراق در مقابله با افراد مسلح داعش صورت میگیرد.
همچنین به گزارش منابع، مسئولان آمریکایی اعلام کردند که این حمله هوایی به خاطر درخواست نیروهای عراقی صورت گرفته که نیاز به حمایت و کمک برای مقابله با داعش دارند.
به گزارش منابع، این حمله آمریکا به عنوان اولین اقدام در چارچوب ائتلافی است که واشنگتن در تلاش برای تشکیل آن جهت مقابله با گروه داعش است.
جنگندههای آمریکایی همچنین حملاتی را به پایگاههای داعش در نزدیکی سنجار در شمال عراق انجام داده و تجهیزات گروه داعش را منهدم کردند و بدین ترتیب از هشتم اوت گذشته تاکنون جنگندههای آمریکایی 162 حمله را به پایگاههای گروه داعش در شمال و غرب عراق انجام دادهاند.
از سوی دیگر، ژان ایو لودریان، وزیر دفاع فرانسه که به امارات سفر کرده بود، اعلام کرد که جنگندههای فرانسوی پروازهای شناسایی را در عراق برای مقدمه چینی جهت انجام حملات علیه گروه داعش انجام دادند.
فرانسه روز دوشنبه اجرای اولین پروازهای شناسایی در عراق را در چارچوب مشارکت این کشور در ائتلاف علیه داعش آغاز کرد.
به گفته وزیر دفاع فرانسه، هواپیماهای رافائل که در ابوظبی هستند به همراه هواپیماهای شناسایی دستوراتی را برای اجرای ماموریتهای شناسایی جهت انجام حملات علیه داعش در مرحله آتی دریافت کردند.
وی گفت: ما آماده اجرای حملات علیه گروه داعش هستیم در صورتی که فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه دستور بدهد.
در همین راستا فرانسه حضور نظامی خود در امارات را تقویت کرد تا جایی که در حال حاضر شش هواپیما از نوع رافائل و 900 سرباز فرانسوی در این کشور دارد.
از سوی دیگر منابع مطبوعاتی اعلام کردند که گروه داعش تونلهای مخفی را در دو شهر تکریت و موصل جهت آمادگی برای مقابله با عملیات نظامی حفر کرده که ممکن است در چارچوب ائتلاف علیه داعش صورت بگیرد کرد.
به گزارش منابع، داعش هزاران تن از اعضای خود را به عملیات حفر 24 ساعته گمارده است.
کد خبر: ۴۳۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
معاون مشارکتی وزارت کشور اصلاحات میگوید؛ یکی از گزینههای تصدی معاونت سیاسی در این وزارتخانه است.
محمود میرلوحی در مصاحبه با ایلنا گفت: بنده از گزینههای این سمت در دولت هستم. البته تاکنون برای پذیرش پست معاونت سیاسی از سوی وزارت کشور با بنده صحبتی نشده است. اما چند ماهی است که این بحث در دولت و وزارت کشور مطرح شده است.عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت به روال افراطیون گفت: جریان اصلاحات کلیت دولت را تایید میکند ولی در حوزه وزارت کشور نقد داریم؛ اول اینکه فکر میکنیم با اتفاقی که افتاد و مردم به صحنه آمدند و این انتخابات افتخارآمیز شکل گرفت، اگر قرار باشد مسائل بدون تحول و تغییر بر پاشنه قبل بچرخد قطعا مورد پذیرش نیست.وی ادامه داد: به نظر میرسد که وزارت کشور تاکنون نتوانسته است پاسخگوی بخش زیادی از انتظارات سیاسی هواداران دولت باشد.عضو حزب منحله افراطیون ضمن معتدل معرفی کردن خود گفت: البته تاکنون برای پذیرش پست معاونت سیاسی از سوی وزارت کشور با بنده صحبتی نشده است. اما چند ماهی است که این بحث در دولت و وزارت کشور مطرح شده و بنده نیز یکی از گزینههای این سمت در دولت هستم.فتح وزارتخانهها به واسطه ایجاد جنجال و شانتاژ و مهره چینی در سطوح معاونتها، یکی از شیوههای افراطیون میباشد. این طیف برای پیشبرد شانتاژ خود ادعا میکند در فلان حوزه توقع رایدهندگان برآورده نشده، بنابراین باید مدیر آن حوزه برکنار و کسی از میان ما انتخاب شود تا رایدهندگان راضی شوند! این در حالی است که بنابر تصریح مدعیان اصلاحات نامزد این طیف یک هفته مانده به انتخابات سال 92، تنها 8 درصد رای داشت! با این وجود وزارت کشور در طول یک سال اخیر به طور مرتب و روزانه تحت فشار سیاستبازان افراطی و رسانههای آنها بوده و با وجود جابهجایی 90 درصد مدیران متبوع وزارت در سراسر کشور، مدعیان اصلاحات همچنان با دولت طلبکارانه برخورد میکنند و این در حالی است که تصدی معاونت سیاسی وزارت کشور از سوی آنان در دولت خاتمی موجب راهاندازی آشوبهای زنجیرهای از یکسو و تقلب در انتخابات مجلس ششم (به تصریح محسن هاشمی) شد. به عبارت دیگر طیف مذکور اشغال وزارت کشور را نقطه شروع التهابافکنیهای جدید میداند.
کیهان/
کد خبر: ۴۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
دو دامدار استرالیایی ادعا کردند که پشمالوترین گوسفند جهان را پرورش دادهاند و گوسفند آنها «شاوون» میتوان امسال صاحب این رکورد شود.دو دامدار با نگهداری این گوسفند برای مدت شش سال دور از چشم کارگرانِ پشم چینی توانستند پشمالوترین گوسفند جهان را پرورش دهند. پشمهای شاوون حدود 20 کیلوگرم وزن دارد و حجم آن به حدی رسیده که چشمهایش را پوشانده است
به نقل از ایسنا این دو دامدار گفتند: تاکنون گوسفندی با این وزن پرورش نداده بودیم. همچنین توانستیم بدون اینکه این حیوان بر اثر گرما از بین برود جان آن را حفظ کنیم.
به گزارش روزنامه ایندیپندنت، اکنون رکورد پشمالوترین گوسفند جهان به «شرک» در نیوزیلند اختصاص دارد که 27 کیلوگرم پشم تولید کرده و در سال 2004 میلادی این رکورد را از آن خود کرد.
کد خبر: ۴۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۵