برچسب ها
سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com سايت انتخاب خبر در گزارشي نوشت: دروغگويي به عنوان يك نابهنجاري اجتماعي هرچند كه از سوي دين، گناه بزرگ دانسته شده است و دروغگويان به عنوان دشمنان خدا شناخته شده اند، با اين همه، دروغگويي به عنوان رفتار اجتماعي، بخشي از رفتارهاي روزمره و زندگي اجتماعي ما را تشكيل مي دهد. شگفت آن كه همه ما مي دانيم دروغ مي گوييم، همه مي دانيم، مردم دروغ مي گويند، همه مي دانند، ما دروغ مي گوييم و بالاخره همه مي دانند همه دروغ مي گويند! مي گويند كه كورش كبير هزاران سال پيش از خداوند خواست كه ايران زمين را از دو مصيبت بزرگ ايمن بدارد؛ يكي خشكسالي بود و ديگري دروغ. اما دروغ، بيماري فرهنگي و اجتماعي امروز ایرانیان، در کشور رو به افزایش است. سایت انتخاب خبر در بخش نهم مجموعه گزارش هایی تحت عنوان «سونامی آسیب های اجتماعی، سال 95 دامن کشور را خواهد گرفت»، در گفتگو با غلامعباس توسلی، جامعه شناس به موضوع «دروغگویی ایرانیان» به عنوان یک آسيب اجتماعی و اخلاقي در کشور که متأسفانه دامنه آن امروز در حد گسترده در خانواده ها و حوزه های مختلف اجتماعی رواج یافته است، پرداخته است. دروغگویی اکنون در بین ایرانیان رایج استغلامعباس توسلی در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر با بیان این که دروغگویی یک آسیب اجتماعی است که از طریق فرد و اجتماع، گسترش پیدا می کند، افزود: شایعه در جامعه ایران نیز نوع دیگری از دروغگویی است که می تواند به سرعت در کل جامعه منتشر شود. وی تأکید کرد: این مسئله یک ضعف برای جوامع از جمله جامعه ایران است. دروغگویی و شایعه پردازی، ضعف افرادی را نشان می دهد که با هدف پوشاندن معایب خود، از طریق بزرگ کردن، کوچک کردن و یا عوض کردن موضوعی، گفته های نادرست را به دیگران القاء می کنند. غلامعباس توسلیاین جامعه شناس با اشاره به این که دروغگویی اکنون ناشایست ترین اخلاقیاتی است که متأسفانه در بین ایرانیان رایج است، اظهار داشت: مردم نباید به شایعات و دروغ پردازی ها توجه کنند و صرفاً باید با کسب اعتماد و اطمینان، درپی راستگویی در جامعه باشند و از افرادی حرف شنوی داشته باشند که راستگویی و امانت داری جزو اخلاق ذاتی آنها است. وی تصریح کرد: تعداد دروغگویان در جامعه افزایش یافته است؛ البته باید توجه کرد که این آسیب اجتماعی در کل جهان وجود دارد، اما بر اساس شواهد موجود در جامعه، این آسیب اخلاقی و اجتماعی در ایران رو به افزایش است، و حتی امروزه در کشور، همچنین شعار، تهمت و افترا، شایعه پراکنی و غیبت افزایش یافته است که همگی زیر مجموعه دروغ در جامعه هستند. علت‌های رواج دروغگویی در ایرانتوسلی در تشریح علت‌های رواج دروغگویی در ایران گفت: افزایش میزان دروغگویی در جامعه، ناشی از سقوط اخلاقیات است و در ایران، این یک مسئله تاریخی است و حتی به وضوح با نگاهی به تاریخ کشور قابل درک است، و مسائلی که پیش از این در مقاطع تاریخی تحت عنوان قحطی و خشکسالی از آن یاد می شد، با دروغگویی و سقوط اخلاقیات فردی و اجتماعی مرتبط بوده است. این آسیب شناس اجتماعی ادامه داد: کشور ایران همچنین از لحاظ جغرافیایی در منطقه ای قرار دارد که محل عبور و گذر آسیا به اروپا است و همواره مورد تهاجم کشورهای مختلف مانند مغول ها، افغان ها و سایر اقوام و بیگانگان قرار داشته است و در هر کدام از دوره های تاریخی، فرهنگ و اخلاقیات فردی به نسل های بعدی منتقل می شده است، اما شکل آن به مرور تغییر یافته است. وی با بیان این که حتی در ایران وقتی کسی حرفی را به زبان می آورد و برای ادعای او، شاهدی را درخواست می کنند، می گوید این حرف را شنیده است و همین، یک دروغ بزرگی را در جامعه به وجود می آورد، خاطرنشان کرد: مردم در ایران همچنین بسیار خوش باور هستند، حتی دروغ ها در جامعه را به سرعت باور می کنند، به طوریکه دروغ گویی در حضور دیگران نیز اینگونه به راحتی رایج می شود. این جامعه شناس تصریح کرد: پدیده دروغگویی یک نارسایی اجتماعی است، بطوریکه حتی به صورت تاریخی تا به امروز عناوین دروغ از قبیل «دروغ فتنه انگیر» یا «دروغ مصلحت آمیز» در جامعه ایرانی مطرح می شده است و حتی افرادی نیز مانند سعدی و فردوسی در حکایات و اشعار خود، دروغ های مصلحت آمیز را تجویز کرده اند، در صورتیکه این قبیل مسائل، داستان ها و اسطوره هایی است که در زمان خود مطرح می شده است. توسلی، شیوه عملکرد حکومت ها در ایران را نیز یکی دیگر از علل رواج دروغگویی در جامعه دانست و گفت: عملکرد حکومت ها نیز در گسترش پدیده دروغگویی در جامعه، تأثیرگذار است. به طور طبیعی امروز در جامعه، سخن هایی به زبان می آید که هیچگونه ضمانت اجرایی برای آن وجود ندارد. این متخصص علوم رفتاری با تأکید بر این که اکنون مشکلات مردم در جامعه افزایش پیدا کرده است و مردم وقتی مشاهده می کنند که از طریق راستگویی نمی توانند در جهت رفع مشکلات خود موفق باشند، اقدام به دروغگویی می کنند، تصریح کرد: امروز به وضوح، این مسئله در مراجعه ارباب رجوع به ادارات و سازمان ها و حتی در سر کلاس های درس مدارس و مراکز آموزش عالی در نوع رفتار دانش آموزان و دانشجویان با معلمان و استادان دانشگاهی قابل تشخیص است. وی، یکی دیگر از علل رواج دروغگویی در جوامعی که دروغ در آن ها گسترش یافته است را حکومت ها و حاکمان جامعه دانست و گفت: دولت ها و علمای یک جامعه نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در این زمینه خواهند داشت و می توانند بسیاری امور را به بیراهه و یا انحراف سوق داده، و مردم نیز چنانچه پی به دروغگویی و انحراف حاکمان خود ببرند، این رفتار را نیز می توانند مانند حاکمان جامعه در رفتار خود نهادینه کنند و دروغ به اینگونه رایج و توسعه می یابد و این رفتار فرمانروایان جامعه است که می تواند به سطح افراد آن جامعه نیز تعمیم پیدا کند. شیوه های مقابله با کاهش آسیب اجتماعی اخلاقی دروغ در جامعهاین جامعه شناس در ادامه به شیوه های مقابله با کاهش آسیب اجتماعی اخلاقی دروغ در کشور اشاره کرد و گفت: در این زمینه نباید ناامید شد، چون که با انجام کار فرهنگی در جامعه می توان میزان دروغگویی را در کشور کاهش داد. توسلی تأکید کرد: باور و اعتقاد به عقاید مذهبی و اخلاقیات دینی نیز که در آن ها دروغگویی مذمت شده است، تا حدود زیادی در کاهش میزان دروغگویی می تواند مؤثر باشد که متأسفانه با توجه به عدم توجه به دستورات دینی، مردم کشور را باید در جهت تمکین به دستورات دینی و قرآنی، تشویق به راستگویی کرد. غلامعباس توسلی با بیان این که مفاهیمی که در چند سال اخیر تحت عنوان توسعه جوامع اروپایی و غربی مطرح گردیده است، به دلیل اعتمادی بوده است که مردم به یکدیگر داشته اند، تصریح کرد: جامعه ایرانی نیاز است در آن فرهنگی پدیدار شود که با فسادهای مختلف از جمله دروغ، تهمت، افترا و غیبت مبارزه کند، چون این آسیب های اجتماعی موجب اخلال در روابط فردی و روابط درون اجتماع شده و این موضوع، انحطاط اخلاقیات جامعه را باعث می شود، به طوری که مردم دیگر نمی توانند به یکدیگر اعتماد کنند و مشکلات بعدی به وجود می آید.
کد خبر: ۷۱۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۲

در حالی‌که به روزهای پایانی مذاکرات ایران و 5+1 نزدیک می‌شویم، موضع‌گیری‌های مختلفی پیرامون نتیجه مذاکرات و امتیازهای متقابل طرفین مطرح می‌شود. در طی این روزها نه تنها انتقادهای دلواپسان بیش‌تر شده است بلکه تعداد بیش‌تری نیز به جمع دلواپسان پیوسته اند. باید منتظر بود و دید که تا 10 تیرماه چه اتفاقی خواهد افتاد. به گزارش رویش نیوز، 29 خرداد سالروز رحلت دکتر علی شریعتی، استاد جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. مرور  برخي نظرات وي در مورد استكبارستيزي در شرايط فعلي خالي از لطف نيست و شاید لازم باشد تیم مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ای نیز این دیدگاه‌ها را بار دیگر مورد بازخوانی قرار دهد. الف) اگر امضای یک آخوند پاي قراردادهاي استعماري بود، اعلام می‌کنم : آخوند دوست ندارم!“… این یک مسأله ذوقی نیست که بگویید من آخوند دوست دارم، من آخوند دوست ندارم، این یک مسأله عینی و تاریخی است; باید سند نشان دهید و مدرک. تا آنجا که من می‌دانم، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضاء گذاشته‌اند، همگی از میان ما تحصیل کرده‌های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده‌اند و همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می‌کنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می‌بینم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و…”1 ب) خروج روحانیون خیانتکار از این جرگه قبل از خیانت“… اگر یکی از میان این علما می‌خواسته خود را بفروشد و پای قراردادی استعماری را امضاء کند، اول عمامه و قبا و عبا را می‌کنده و ریش می‌تراشیده و فکل می‌بسته و یک سفری به فرنگ می‌رفته است و [او را] در رودخانه تایمز غسل تعمیدش می‌داده‌اند و بعد برمی‌گشته و (تصحیف حر) می‌شد و آلتِ فعل. و بالاخره به نام یک شخصیت متجدد و مترقی اروپایی‌مآب غیر مذهبی امضا می‌کرده است…”2 ج) شناخت روحانیت از غرب استعمارگر، فراتر از استعمار اقتصادی بوده است“… این رهبران و متفکران اسلامی بودند که بیش از همه خودشان و هم‌چنین با زبان معنوی و مذهبی خودشان، که با توده مردم و نسل خودشان (برخلافِ روشنفکرانِ فرنگی‌مآبِ امروز) تفاهم و تبادل فکری داشتند، اعلام خطر کردند که اروپاییان نیامدند که فقط غارت مس و طاس و نفت و پنبه و کتان کنند و منابع زیرزمینی و معادن گران بها را به یغما ببرند، بلکه در عین حال، همه منابع و ثروت انسانی و سرمایه فرهنگی و فضایل اخلاقی و ریشه‌های سنتی مذهب و معنی و شخصیت و تاریخ و هرچه موجودیت ملی ما را می‌سازد نیز، غارت می‌کنند و به لجن می‌کشند. اولین بار اینها بودند که در برابر امپریالیسم می‌ایستادند، برخلاف رهبران ملی نهضتهای ضد استعماری، مبارزه ضد استعماری‌شان را تنها در بعد اقتصادی و سیاسی محدود نکردند، بلکه یک زیربنا و پشتیبان فکری و ایدئولوژی و معنوی هم داشتند و استعمار را در همه چهره هایش شناختند، به‌خصوص در پنهانی‌ترین و مهیب‌ترین جناح هجوم و نفوذش، یعنی جناح فکری و معنوی و اخلاقی و علمی یعنی فرهنگی‌اش، با او درگیر شدند. اینان با یک سلاح فرهنگ و فکر در برابر غرب ایستادند…”3 د) دفاع از روحانیت به عنوان پیش قراولان مقابله با استعمار لازم و ضروری است“… همیشه قوی‌ترین، مؤمنانه‌ترین و منعصبانه‌ترین دفاع از روحانیت راستین و مترقی از جامعه درست و اصیل اسلامی کرده‌ام و در این جا، حتی به خود شما هم گفته‌ام که دفاع، نگاهبانی و جانبداری از این جامعه علمی، نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است، بلکه از آنجا که آخرین و تنهاترین سنگر است که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب، ایستادگی می‌کند، وظیفه هر روشنفکرِ مسؤول است ولو معتقد به مذهب هم نباشد…”4 ه) بیش‌تر مخالفت‌ها با روحانیت احساسی است“… در سال ۱۳۳۹ در انجمن دانشجویان اروپا در فرانسه، جلسه‌ای تشکیل شده بود و در آن آقایی، که مشهور است، سخنرانی می‌کرد. حضرت ایشان می‌فرمودند که: (من از اسلام خوشم نمی‌آید، هرجا آخوندی می‌بینم (اُقم) می‌گیرد، مذهب عامل استعمار بوده و ملاها هم در تاریخ ما همیشه واسطه استعمار بوده اند. اصلاً من از مذهب خوشم نمی‌آید). همان جا برخاستم و گفتم: جناب! تو مثل آن خانمهایی حرف می‌زنی که شکم اول‌شان برای شوهر جان‌شان ناز می‌کنند که مثلاً من از ترشی خوشم می‌آید، از شیرینی خوشم نمی‌آید، آن را خوش ندارم، دلم می‌خواهد نان لواش بمکم، شیرین پلو حالم را به هم می‌زند! تو از مذهب و ایدئولوژی هم آن جوری حرف می‌زنی. مگر دین، ویار است که تو از آن خوشت بیاید یا خوشت نیاید؟ برای ردّ و اثبات یک مذهب باید استدلال کرد، استدلال علمی و عقلی، نه ابراز احساسات شخصی…”5 وی، آن گاه، جریان روشنفکری را با این پرسش خود مورد خطاب قرار می‌دهد که:“… شما که می‌خواهید، این پایگاه فرهنگی ریشه دار را که در عمق تاریخ ما و در اعماق وجدان جامعه ما ریشه دارد برچینید، برای تکیه گاه فرهنگی و مردمی خود (به نام روشنفکر مسؤول)، در برابر استعمار فرهنگی چه پایگاهی را می‌خواهید جایش بگذارید؟ چند تا شعر فارسی که مدیحه معشوق [است] یا چند تا ترجمه‌های آشفته آثار فرهنگی را؟…”6 و در نهایت، وی، روشنفکران را متوجه یک مسأله جدّی می‌کند و آن، این که: “… قانون تجربه‌ها به دشمن هوشیارِ پرتجربه‌ای که از قدرت اسلام و اسلامِ بیدار فردا می‌هراسد، آموخته است که: “برای کوبیدن یک حقیقت، به آن خوب حمله مکن، از آن بد دفاع کن”. این تجربه‌ای است که درباره‌ی اسلام و جامعه علمی اسلامی و به‌خصوص حوزه علمیه شیعه، بسیار تکرار شده است و حمله‌های رویارویی، نتیجه‌ای معکوس داشته است…” پاورقی: 1. مجموعه آثار، دکتر علی شریعتی،  ج ۲۲/ ۳۲۰۳۲۲ انتشارات قلم. 2. همان، ج ۵ (ما و اقبال)/ ۸۲۸۳. 3. همان/ ۸۴. 4. همان، ج ۲۶/ ۳۷۱. 5. همان، ج ۲۶/ ۳۷۴. 6. همان.
کد خبر: ۶۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۳۱

در هشتمین جشنواره بین‌المللی یار و یادگار که در حسینه جماران برگزار شد  از دو نفر از شاعران کهگیلویه و بویراحمد ی تقدیر بعمل آمده است
کد خبر: ۵۹۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰

مرحوم محمد بهمن بيگي ،بيش از دو هزار نمايندگي عشاير در استان‌ها داشت اما دفتر نداشت و در ميان همين چادرهاي سياه عشايري هزاران هزاران دكتر و مهندس و استاد دانشگاه تربيت كرد، از رودخانه ارس در آذربايجان تا شيراز و ياسوج و بختياري را رفت و با همه سختي‌ها زندگي كرد تا رسالت و وظيفه خود را به خوبي انجام دهد
کد خبر: ۵۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۶

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با ابراز نگرانی در خصوص انتخابات خبرگان رهبری آینده گفت: من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست چرا که هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمی‌تواند بکند اما مسئله ما پس از آقاست. به گزارش خبرنگار سیاسی صبح توس، آیت الله موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز امروز در نشست وحدت اصولگرایان در دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: در یک مقطعی انتخاباتی برگزار می‌شود و مردم رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس و یا اعضای مجلس خبرکان رهبری را انتخاب می‌کنند. وی با ابراز نگرانی در خصوص انتخابات خبرگان آینده گفت: من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست. هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. اما مسئله ما بعد از آقاست. خدا انشا الله ایشان را حفظ کند و رهبری ایشان را به حکومت امام زمان (عج) متصل کند. اما اینکه بعد از ایشان چه می خواهد بشود مهم است. موحدی کرمانی ادامه داد: جمع متدین، دلسوز و وفادار به رهبری و ولایت باید بجنبد. اگر نجنبیم اسلام به دست ما سیلی می‌خورد. امام فرمودند حفظ این نهضت از خود نهضت مشکل تر است. باید کاملاً حساس بود. این از آن مسائلی نیست که خدا به سادگی از آن بگذرد. وی افزود: جمعی در مجلس به نام اصول گرا وجود دارند. همان اصولی که امیرالمؤمنین گفت اگر ضایع شود، نشان غروب حکومت اسلامی است. اگر در حکومت اسلامی مردم و مسئولین به فروع بچسبند، افراد ناصالح به قدرت می‌رسند و این همان غروب است. دبیرکل جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: آن جمعی که خود را وابسته به اصولگرایی می‌داند باید باهم متحد باشند. اگر متحد نباشند طرف مقابل برنده می‌شود. وی افزود: الان صحبتی که ما در جامعه‌ی روحانیت مبارز و جامعه‌ی مدرسین داریم همین است که اصولگرایان باید با هم جمع شوند. اگر اختلافی میان آن‌ها وجود دارد باید برطرف شود و اگر نیاز است کوتاه بیایند. ممکن است عده ای بگویند این وحدت با مبانی دینی ما سازگار نیست، اما بر اساس همان مبانی، می دانید که وحدت مهم‌تر است یا خیر؟! موحدی کرمانی با اشاره به اصل تزاحم در فقه گفت: اگر دو مصلحت قابل جمع نیستند، آن مسئله ای که مهم نیست باید زمین بماند. وی با بیان اینکه گروه‌های اصول گرا باید وحدت را اصل بدانند، گفت: قطعاً آن‌هایی که نقشی در تحکیم وحدت اصول گرا ها دارند، از جمله آیت الله مصباح یزدی حتماً مورد مشورت خواهند بود.
کد خبر: ۵۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

حفظ یکپارچگی داخلی باید همواره به عنوان یک اصل حاکم در تمامی رفتارهای معطوف به مذاکرات هسته‌ای مورد توجه همگان باشد. تلاش دشمن بر هم زدن این یکپارچگی بوده و می‌خواهد در جامعه دوقطبی مخالف – موافق مذاکره به وجود آورد. به گزارش پایگاه 598 ، روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم«عباس حاجی‌نجاری» نوشت: نادیده انگاشتن توانمندی‌ها و ظرفیت‌های ملی در عرصه‌های مختلف صنعتی و دفاعی این روز‌ها به تکیه‌کلام جریانی تبدیل شده است که شعارهای خود را ذیل تابلوی اعتدال‌گرایی و اصلاح‌طلبی مطرح می‌کنند. پس از اینکه ماه گذشته مشاور محترم رئیس‌جمهور گفته بود که در هیچ صنعتی به غیر از آبگوشت بُزباش و قورمه‌سبزی قدرت رقابتی نداریم، هفته گذشته در سالن فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در میزگردی با عنوان «بررسی 10 سال مذاکرات هسته‌ای میان ایران و کشورهای1+5 »که توسط انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده ادبیات برگزار شد، توسط سخنرانان نشست عملاً تمامی دستاوردهای علمی کشور در عرصه هسته‌ای زیر سؤال می‌رود و دست زدن‌ها و تأییدهای پشت سر هم حضار هم نشان داد که حرف‌های سخنرانان باب میل گردانندگان این تشکل «‌اصلاح‌طلب‌» دانشجویی است. احمد شیرزاد، نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم در این نشست با این ادعا که هرکسی در هر دوره‌ای که تصمیم گرفته ایران را به سمت هسته‌ای شدن پیش ببرد اشتباه کرده، گفت: از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی درنمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید. او افزود: از سال 82 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور. شیرزاد در ادامه با زیر سؤال بردن پیشرفت‌های هسته‌ای کشورمان گفت: در زمینه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن را. او در عین حال در پایان سخنانش با اذعان به دست یافتن ایران به فناوری هسته‌ای توصیه به تسلیم در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب داشته و می‌گوید: هم‌اکنون فناوری هسته‌ای را به دست آورده و علم آن را یاد گرفته‌ایم، پس فرقی نمی‌کند که چه تعداد دستگاه سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم. البته آقای شیرزاد در مجلس ششم و در حالی که امریکا و اسرائیل اصرار داشتند که جمهوری اسلامی فعالیت‌های گسترده هسته‌ای خود را به آژانس گزارش نکرده است، پشت تریبون رفت و اعلام کرد 19 سال است که به دنیا درباره برنامه هسته‌ای خود دروغ گفته‌ایم. اظهارات اسرائیل‌پسند وی به اندازه‌ای تعجب‌آور بود که رئیس وقت مجلس به وی اجازه نشستن در صندلی خود را نداد و گفت: «در جایگاه بایست و درباره اظهارات خود جواب بده... . من در همه مدت مسئولیتم سابقه نداشته به نماینده‌ای درباره نطقش اعتراض کنم ولی این حرف‌هایی که شما (شیرزاد) زدید همان حرف‌هایی است که مرتب رادیو اسرائیل می‌گوید. اظهارات شیرزاد و دیگر سخنرانان این نشست نه به دلیل اهمیت این افراد، بلکه از آن جهت اهمیت دارد که در حساس‌ترین فراز‌های مذاکرات هسته‌ای که تیم مذاکره کننده دولت یازدهم در حال مذاکره با گروه 1+5 برای تثبیت حقوق هسته‌ای ایران است، در پوشش حمایت از دولت عملاً تمامی دستاوردها را زیر سؤال برده و البته برای اتهامات بیگانگان نیز مستند‌سازی می‌کنند. در مورد مواضع اینگونه عناصر مرتبط با این جریان فکری که متأسفانه کم هم نیستند نکاتی قابل ذکر است. 1-  حفظ یکپارچگی داخلی باید همواره به عنوان یک اصل حاکم در تمامی رفتارهای معطوف به مذاکرات هسته‌ای مورد توجه همگان باشد. تلاش دشمن بر هم زدن این یکپارچگی بوده و می‌خواهد در جامعه دوقطبی مخالف – موافق مذاکره به وجود آورد. باید به گونه‌ای عمل شود که خطوط ترسیم شده در موضوع هسته‌ای برای مذاکرات، خطوط قرمز برای تأمین منافع ملی بیان شود و این پیام به دنیا و گروه 1 + 5 رسانده شود که در ایران بر روی این خطوط قرمز، میان مردم و نظام، قوای سه‌گانه، دولت و رهبری و همه جریان‌های سیاسی اتفاق نظر وجود دارد. طرح اینگونه مواضع در نشست‌هایی که متأسفانه از حمایت نهادهای رسمی دانشگاهی نیز برخوردار است، نتیجه‌ای جز تضعیف عقبه راهبردی نظام و زمینه‌سازی برای دوقطبی مورد نظر غرب ندارد. 2 -  تحقیر اینگونه دستاوردهای هسته‌ای ایران و هیچ‌انگاری آن در حالی صورت می‌گیرد که رئیس‌جمهور امریکا هنوز در حسرت باز کردن پیچ ومهره‌های هسته‌ای ایران به سر می‌برد و نمایندگان کنگره این کشور نیز تلاش دارند تا ضرورت تعطیلی غنی‌سازی اورانیوم در ایران را در بودجه پیشنهادی سال 2015این کشور بگنجانند. 3 - دشمنان تلاش دارند هدف اصلی جمهوری اسلامی در برنامه هسته‌ای را دست‌یابی به سلاح هسته‌ای معرفی کنند و از این طریق، فشارهای خود بر ایران را توجیه نمایند و این در حال است که هدف اصلی ایران در این عرصه تکمیل فرآیند فناوری هسته‌ای به عنوان یکی از حلقه‌های اصلی پیشرفت علمی و رسیدن به اهداف مورد نظر در چشم انداز 20 ساله است. 4- دانش و فناوری‌های هسته‌ای و به تبع آن تولید انرژی هسته‌ای، به عنوان یکی از عرصه‌های علمی نقش بسیار مهمی در پیشرفت کشور دارد و در آینده، از عوامل بسیار مهم در استحکام ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود و به همین دلیل یکی از تلاش‌های اصلی گردانندگان دانشگاه‌ها ومجموعه‌های علمی کشور باید تبیین آن برای نسل جوان کشور و ایجاد انگیزه در جوانان ودانشجویان برای تکمیل حلقه‌های باقی مانده آن باشد، نه آنکه به گونه‌ای همچون سرابی باطل معرفی شود که کسی را انگیزه رفتن به سوی آن نباشد 5. عرصه مذاکرات هسته‌ای این روزها به خط مقدم تقابل نظام سلطه با نظام اسلامی تبدیل شده وانتظار دولتمردان در حمایت همه رسانه‌ها وعناصر تأثیر گذار در کشور از مذاکرات (البته مشروط به رعایت خطوط قرمز نظام) انتظار به حقی است، اما جای این سؤال باقی است که چرا در شرایطی که هرگونه نقد منطقی نسبت به روند مذاکرات با «‌انگ دلواپسی» محکوم می‌شود، نسبت به اینگونه ساختارشکنی‌ها و زیر سؤال بردن تلاش‌های دو دهه گذشته که محصول تلاش همه دولت‌هاست و از سوی این مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال گرایی مطرح می‌شود، سکوت اختیار می‌شود.
کد خبر: ۵۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹

وی افزود: سران فتنه بعد از 25 خرداد 88 نیز با حمایت بی بی سی و فیس بوک و توئیتر ، اردوکشی خیابانی خود را ادامه دادند تا جایی که کار به سر دادن شعار 'نه غزه ، نه لبنان' در روز قدس، پاره کردن عکس امام (ره) و آتش زدن عزاخانه امام حسین(ع) کشیده شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:امام جمعه مشهد: خبرگان ناظر بر عملکرد رهبری نیستند/ موسوی و کروبی کنار دریا و ییلاقشان برقرار استامام جمعه مشهد گفت: خبرگان، ناظر بر عملکرد رهبری نیستند چون رهبر ولی همه است و خبرگان نمی توانند بر عملکرد ولی خود نظارت کنند. به گزارش ایرنا، آیت الله سید احمد علم الهدی شامگاه چهارشنبه در جلسه تفسیر هفتگی قرآن خود در محل مهدیه مشهد در پاسخ به پرسشهای حاضران درباره سخنان اخیر یکی از نمایندگان تهران در دانشگاه فردوسی مشهد افزود: رهبری ولی است و خبرگان مُوَلّی علیه هستند و وقتی او ولی من است چه طور بر عملکردش نظارت کنم؟ عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: نظارت خبرگان بر بقای شرایط رهبری است، نه نظارت بر عملکرد رهبر و خبرگان بر دفتر رهبری و دستگاههای زیر نظر ایشان نظارتی ندارند. علم الهدی تصریح کرد: افرادی که چنین مسایلی را مطرح می کنند فقه بلد نیستند و نمی دانند که مسایل دموکراسی لیبرال یک چیز است و اسلام موضوعی دیگر است . امام جمعه مشهد با اشاره به مخالفت برخی افراد با ادامه حصر سران فتنه گفت: دادستان بر اساس مصالح سیاسی حکم به بازداشت این افراد داده است، چون آقایانی که از دفاع از اینها دم می زنند به قضاوت دستگاه قضا راضی نخواهند شد. آیت الله علم الهدی به وقایع پس از انتخابات سال 88 اشاره و تاکید کرد: بررسی ادعای تقلب در انتخابات در نظام جمهوری اسلامی راهکار دارد و آن ارجاع ادعا به شورای نگهبان است . وی افزود: در انتخابات 88 نیز به مدعیان تقلب در انتخابات گفته شد که از طریق راهکار قانونی ، اعتراض خود را پیگیری کنند اما آنها قبول نکردند و از نظام تقاضای ابطال انتخابات داشتند. امام جمعه مشهد این تقاضا را زیاده خواهی در حقوق دانست و تصریح کرد: زیاده خواهی در حقوق ، 'بغی' است و حکم 'باغی' حکم محارب است. آیت الله علم الهدی گفت: در 25 خرداد 88 پس از راهپیمایی معترضان به نتایج انتخابات حدود 23 تن کشته شدند و چون مباشر این قتل ها معلوم نشد، پس مسبب قتل در حکم قاتل است و مسبب قتل کسی است که اعلامیه داده و به راهپیمایی غیرقانونی دعوت کرده است . وی افزود: سران فتنه بعد از 25 خرداد 88 نیز با حمایت بی بی سی و فیس بوک و توئیتر ، اردوکشی خیابانی خود را ادامه دادند تا جایی که کار به سر دادن شعار 'نه غزه ، نه لبنان' در روز قدس، پاره کردن عکس امام (ره) و آتش زدن عزاخانه امام حسین(ع) کشیده شد. عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: موسوی هیچگاه نگفت که این کارها به من مربوط نیست، لذا او متهم است و دادستان طبق قانون حق دارد که او را بازداشت کند و هیچ قانونی در کشور دادستان را در تعیین زمان بازداشت محدود نکرده که متهم را یک روز یا دو روز یا یکسال نگه دارد. آیت الله علم الهدی تاکید کرد: دادستان به جای آنکه این افراد را در زندان نگهداری کند، حکم به نگهداری آنها در منزلشان داده و این افراد کنار دریا و ییلاق تابستانشان برقرار است، با محافظ می آیند و با محافظ می روند و رهبری در این حکم هیچ دخالتی ندارد و آن را به قانون واگذار کرده است. امام جمعه مشهد گفت: ما قائل به معصومیت ولی فقیه نیستیم، اما حق نداریم هر تصمیم ایشان را که درست نمی دانیم بگوئیم اشتباه است، چون ولی فقیه، حکیم، حافظ الدینه و مخالف لهواه و مطیع الامر مولاه است و همه جوانب امور را در تصمیم گیری رعایت می کند و مشورت می گیرد. آیت الله علم الهدی افزود: ولی فقیه موید از جانب امام زمان (عج) است و آیا امام زمان(عج) ، جامعه اسلامی را تحویل آقایی می دهند که بعد یک 'ابوالیلغوزی' از گوشه ای بیاید و بگوید او اشتباه می کند؟ وی با بیان اینکه امام خمینی(ره) ولایت فقیه را همان ولایت رسول الله می دانند گفت: از این رو مقابله با ولی فقیه و رویارویی با او، مبارزه و رویارویی با شخص پیغمبر است، حتی اگر برخورد کننده مسلمان و شیعه و معتقد به وحی و امامت و نبوت باشد. امام جمعه مشهد افزود: دشمنان به این نتیجه رسیده اند که انقلاب و نظام را تا زمانی که ولایت هست نمی توانند از بین ببرند و راه از بین بردن ولایت استفاده از جریانهای داخلی است. آیت الله علم الهدی در عین حال تاکید کرد: برخورد فیزیکی و اجرایی با طرفداران فتنه درست نیست و وظیفه ما این است که برخورد فکری و منطقی داشته باشیم و موقعیت فکری و بینشی خود را نشان دهیم، اما اگر کسانی توطئه کنند باید با آنها برخورد کرد. منبع: ایرنا
کد خبر: ۵۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

هفته حکمت در راه است . 13 تا 20 دیماه زادروز چهار حکیم تاریخ ایران است . (( حکیم بزرگمهر ، حکیم فردوسی توسی ، حکیم خیام نیشابوری و حکیم ارد بزرگ )) .انجمن حکمت و فلسفه ایرانیان تصمیم دارد هر ساله برای بزرگداشت هفته حکمت ، مسابقه ایی در هفت رشته زیر برگزار نماید :1- طراحی2- نقاشی3- خوشنویسی4- گرافیک5- شعر6- داستان7 - مقاله موضوع آثار مستقیما باید در ارتباط با این جهار حکیم بزرگ باشد . در هر اثر ، به چهار حکیم تاریخ ایران اشاره شده باشد در رشته های طراحی ، نقاشی و گرافیک چهره هر چهار حکیم دیده شود و در رشته های خطاطی و همچنین گرافیک نیز اسامی این چهار حکیم نقش گردد . در رشته های ادبی همانند شعر ، داستان و متن ادبی و مقاله به روشنی به نقش بارز این چهار حکیم فرزانه اشاره شود . نحوه شرکت در مسابقه اینترنتی هفته حکمت :- سبک اجرای آثار ، کاملا آزاد می باشد .- هنرمندان هنرهای تجسمی آثار خود را پس از اجرا ، اسکن نموده و برای ما ارسال دارید . کوشش کنید اسکن آثارتان دارای کیفیت مناسب و با فرمت jpg باشد .- شعرا ، ادبا و نویسندگان نیز متن اثر خود را به شکل عادی برای ما ارسال دارند .- هر شرکت کننده می تواند 5 اثر در مسابقه شرکت دهد .آثار خود را به آدرس زیر ارسال دارید :philosophy@wakeboarder.net زمان اعلام نتایج مسابقه و اهدای جوایز :هر سال در اولین روز هفته حکمت ، 13 دیماه همزمان با روز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی نتایج مسابقه اعلام و جوایز اهداء خواهد شد . لازم به ذکر است برای کلیه شرکت کنندگان مسابقه لوح تقدیر ارسال می شود و آثار همه شرکت کنندگان همراه اسامی و مشخصات آنها در انجمن حکمت و فلسفه ایرانیان قرار خواهد گرفت . نکته مهم :همه شرکت کنندگان در مسابقه این حق را به برگزار کنندگان آن می دهند تا آثار آنها را با ذکر مشخصاتشان به شکل اینترنتی و یا کتاب ، پوستر و ... منتشر نمایند .
کد خبر: ۴۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۴

دانش‌آموزان‌ دبیرستان فرودسی تبریز بعد ‌از 40 سال غیبت، دوباره ‌سر کلاس درس ‌حاضر شدند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : در روزهای آغازین سال تحصیلی جدید در یک اقدام کم‌نظیر، جمعی از فارغ‌التحصیلان سال 53 دبیرستان فردوسی تبریز ‌به همراه جمعی از معلمان موی سپید خود، بار دیگر در محل تحصیل خود گرد آمده و یاد و خاطره ایام به یاد ماندنی و شیرین نوجوانی و تحصیلی آن زمان خود را گرامی داشتند. در این گردهمایی که به همت و تلاش خود این عزیزان و با برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده و با هماهنگی مدیریت دبیرستان تدارک دیده شده بود‌، این همکلاسی‌ها و معلمانشان با حضور در محل تحصیل خود در یک فضای پر از شور و شعف که از شدت شوق سر از پا نمی‌شناختند همدیگر را به آغوش کشیده و ساعت‌ها به پای صحبت‌های همدیگر نشسته و بار دیگر خاطرات شیرین ایام تحصیلی و همشاگردی 40 سال پیش خود را تداعی کرده و به همدیگر تعریف کردند. این فارغ‌التحصیلان که از صنف‌ها و مشاغل مختلف (‌اعم از معلم‌، ‌دکتر‌، مهندس، بازاری و ..) و از اقصی نقاط کشور و از کشورهای خارجی از جمله کانادا، استرالیا، ترکیه و .... گردهم آمده بودند ضمن بازدید از بخش‌های مختلف مدرسه و حضور در همان کلاس 40 سال پیش خود، با خلق لحظاتی به یا ماندنی پروانه‌وار دور شمع وجود معلمان خویش گرد آمده و شادی روح کسانی که در میانشان نبوده، فاتحه‌ای قرائت کردند. فارس
کد خبر: ۴۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴

معاون اول رئیس جمهور با اشاره به توجه به آموزش و پرورش در بودجه سال ۹۴ گفت: طرح رتبه‌بندی معلمان امسال در دولت نهایی و برای تصویب به مجلس ارائه می‌شود. به گزارش آوای دنا به نقل از تسنیم، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور امروز در مراسم نواخته شدن زنگ اول مهر که به صورت نمادین در دبستان حضرت زینب در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران در حال برگزاری است اظهار داشت: مهر اگرچه خبر از پاییز طبیعت می‌دهد اما نویدبخش بهار دانش است و مدرسه و دانشگاه جان دیگری را به کالبد جامعه بر می‌گرداند. وی افزود: زنگ مدرسه، زنگ زندگی است. دانش‌آموزان و معلمان در سراسر ایران در هر کجا که هستند به مدرسه می‌آیند یا به مدرسه نگاه می‌کنند و همه راه‌ها به مدرسه ختم می‌شود. این یعنی شروع سازندگی از مدرسه است و جنب و جوش جامعه ایران بر مدار مدرسه قرار دارد. معاون اول رئیس جمهور ادامه داد: آینده کشور در مدرسه رقم می‌خورد و سرمایه‌های اصلی کشور در مدارس هستند که اگر بتوانیم استعدادها را به درستی کشف کنیم آینده روشنی داریم. معتقد هستیم که کشف و پرورش استعدادها وظیفه آموزش و پرورش است و این یعنی آموزش و پرورش خلاق. جهانگیری بیان کرد: آموزش و پرورش خلاق فقط در درس و آموزش رسمی خلاصه نمی‌شود بلکه اهداف مهم دیگری را نیز دنبال می‌کند و آموزش و پرورش خلاق در حقیقت تلاش می‌کند تا خلاقیت و نوآوری دانش‌آموز را پرورش و قدرت ارتباط آنها را با جامعه و جهان جدید بالا ببرد. وی تصریح کرد: تفکر نقاد در آموزش و پرورش خلاق به دانش‌آموز آموزش داده می‌شود و آنها به گونه‌ای هدایت می‌شوند که با حقوق و وظایف خود اشنا شوند. معاون اول رئیس جمهور تصریح کرد: امروز با باز شدن مدارس بیش از 12 و نیم دانش‌آموز و 4 و نیم میلیون دانشجو تلاش جدیدی را برای علم‌آموزی آغاز می‌کنند. شروع سال تحصیلی برای مردم ما مهم است و این از ارزش علم در نظام فکری ما حکایت دارد. جهانگیری ادامه داد: اگر چه در سال‌های اخیر دانشمندان غربی به این حقیقت رسیدند که منشاء قدرت جوامع میزان تسلط آنها بر علم است اما قرن‌ها قبل حکیم بزرگ ایران فردوسی در جمله‌ای معروف گفته بود توانا بود هر که دانا بود و این یعنی دانایی و علم عامل اصلی قدرت است و این موضوع افتخار بزرگی برای ایران است. سیاست‌های علم و فناوری ابلاغ شده از سوی رهبری هدیه‌ای به جامعه علمی کشور در آستانه سال تحصیلی جدید وی ادامه داد: همزمان با آغاز سال تحصیلی مقام معظم رهبری سیاست‌های علم و فناوری را ابلاغ کردند و این هدیه بزرگی به استادان، معلمان، دانشجویان و دانش‌آموزان است که در راه حرکت کشور به سمت نقطه‌های علم و فناوری بتازیم و امیدواریم دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی با برنامه‌های دقیق در تحقق این سیاست‌ها تلاش کنند. معاون اول رئیس جمهور با اشاره به اینکه توسعه همه جانبه کشور بجز توسعه آموزش و پرورش غیر ممکن است گفت: توسعه منابع و سرمایه اجتماعی یعنی افزایش ظرفیت آموزش و پرورش و این موضوع فقط کار دولت نیست بلکه جامعه نیز باید به آن توجه داشته باشد. جهانگیری اظهار داشت: دولت توانمند اقتدار خود را در آموزش و پرورش نشان می‌دهد و جامعه پیشرفته در مدرسه تبلور پیدا می‌کند. خانواده، مدرسه و دولت باید بیش از پیش به هم نزدیک شوند و مسائل آموزش و پرورش باید دغدغه مشترک نخبگان و سیاستمداران کشور باشد. مدارس ما باید پناهگاه دانش‌آموز و به دور از افراط و خشونت باشد وی ادامه داد: سیاست اصلی دولت باید اقتدار در مدرسه نمود پیدا کند. امید، اعتدال و تدبیر که ویژگی‌های اصلی دولت یازدهم است باید در برنامه‌های آموزش و پرورش بیش از سایر نهادهای دیگر اجرا شود. مدرسه ما باید سرزنده، پناهگاه دانش‌آموزان و به دور از افراط و خشونت و همراه با رشد عقلانیت باشد. جهانگیری افزود: آموزش و پرورش باید بتواند پاسخگوی نیازهای عصر دانایی باشد. دولت تدبیر و امید با وجود محدودیت‌ منابع برای توسعه آموزش و پرورش تلاش می‌کند. اقتصاد آموزش و پرورش، کسری بودجه مسائل مهم آموزش و پرورش است که دولت نسبت به آن آگاهی کامل دارد. فرهنگیان با توجه به تحریم‌های دولت نسبت به استفاده مطلوب از منابع محدود تلاش کنند معاون اول رئیس جمهور گفت: فرهنگیان باید متوجه موضوع تحریم‌های دولت در شرایط ظالمانه امروز باشند و نسبت به استفاده مطلوب از منابع محدود تلاش کنند. نظام باید حرمت و منزلت را وارد زندگی معلمان کند وی اظهار داشت: زندگی و معیشت معلمان متاثر از این فرض است، معلم نیازمند زندگی شرافتمندانه است تا تمام توان خود را صرف آموزش کند. طبق تحقیقات به عمل آمده بالاترین گروه مرجع در جامعه معلمان هستند و جامعه به چشم حرمت به معلم نگاه می‌کند و نظام باید این حرمت و منزلت را وارد زندگی معلمان کند. جهانگیری گفت: دولت در بودجه سال 93 نسبت به رفع محدودیت‌ها و تنگناهای آموزش و پرورش تلاش کرد و بر این اساس بودجه آموزش و پرورش، 20 درصد رشد یافت این در حالیست که بودجه سایر دستگاه‌ها 12 درصد رشد داشت. برای اولین بار در سال 93 مدرسه محوری در آموزش و پرورش اجرا خواهد شد و 250 میلیارد تومان اعتبار برای انجام امور کیفیت‌بخشی در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهور بیان کرد: در بودجه سال 94 و برنامه ششم توسعه توجه به آموزش و پرورش را در اولویت برنامه‌های خود قرار داده‌ایم.همچنین توسعه مشارکت‌ها از سیاست‌های جدی دولت است تا مردم ما همچون گذشته در عرصه آموزش و پرورش حضور مستمر و وسیعی داشته باشند و همکاری بیشتری را با مدرسه برای اعتلای تعلیم و تربیت فرزندان خود انجام دهند. وی گفت: ضمن قدردانی از تلاش‌های فرهنگیان در عرصه تعلیم و تربیت اعلام می‌کنم که طرح رتبه‌بندی معلمان در سال جاری در دولت نهایی و برای تصویب به مجلس ارائه خواهد شد. همچنین از آموزش و پرورش در راستای تحقق درخواست‌های مقام معظم رهبری به منظور تحول در آموزش و پرورش و اجرای 40 راهکار سند تحول بنیادین در سال تحصیلی جدید و توجه به درخواست‌های رئیس جمهور برای اجرای زنگ گفت‌وگو، انشاء و کتابخوانی قدردانی می‌کنم.
کد خبر: ۴۴۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۱

وی درباره صحبت‌های دایی مبنی بر اینکه احمدی‌نژاد او را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کرده، گفت: او می‌گوید آقای احمدی‌نژاد او را از تیم ملی برکنار کرده اما او در زمان آقای احمدی‌نژاد سرمربی تیم ملی شد.در حالی که من که می گفتند یک احمدی‌نژادی هستم در دوره هشت ساله ایشان، هرگز سرمربی پرسپولیس نشدم!دولت بهار/ علی دایی شب گذشته پس از برکناری از سمت سرمربیگری پرسپولیس روی خط برنامه نود آمد و در پاسخ به صحبت های سیاسی رئیس هیات مدیره پرسپولیس و در واکنش به صحبت های عادل فردوسی پور در خصوص علت عزل وی از تیم ملی گفت: اینکه شما یکطرفه عنوان می کنید احمدی نژاد مرا سرمربی تیم ملی کرد درست نیست. آقای احمدی نژاد من را برکنار کرد اما من از سوی آقای علی آبادی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدم. علی دایی در پاسخ به این پرسش که حتما علی آبادی با دستور مستقیم رئیس جمهور شما را سرمربی تیم ملی کرده است گفت:یعنی وقتی آقای وزیر ورزش الان مرا برکنار کنار گذاشته، من بگویم آقای روحانی مرا برکنار کرده است. اصلا اینطور نیست. آقای کفاشیان به من اس ام اس داد که آقای مهندس با شما کار دارد و بعد هم ایشان به من گفتند که شما سرمربی تیم ملی هستید. اما برکناری من با دستور مستقیم احمدی نژاد بود. سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران که بارها این ادعای کذب را عنوان کرده بود گفت: برای اولین و آخرین بار می‌گویم. دلیل اصلی برکناری ام از تیم ملی این بود که به من گفتند باید در ستاد انتخاباتی آقای احمدی نژاد باشم اما من قبول نکردم و آقایان مرا برکنار کردند. ظاهرا علی دایی فراموش کرده است که پس از باخت تلخ تیم ملی مقابل عربستان در حضور یکصد هزار تماشاچی ایرانی، هواداران به شدت خواستار عزل وی از سرمربی گری تیم ملی شدند و وی مسبب اصلی نرفتن تیم ملی ایران به جام جهانی 2010 بود. عدم استفاده علی دایی از علی کریمی در بازی با عربستان که در حکم انتقام گیری سرمربی تیم ملی از علی کریمی بود، باعث شد از دقیقه 60 به بعد هواداران علیه سر مربی وقت تیم ملی شعار دهند و علی کریمی را تشویق کنند. این صحبت های دایی که با استقبال عادل فردوسی پور مطرح شد، در پایان با لفظ  “نبش قبر نکنید” از جانب هر دوطرف پایان یافت. اما این پایان این ماجرا نبود، چند دقیقه بعد محمد مایلی کهن روی خط آمد و در مقابل جو سازی دایی و فردوسی پور اعلام موضع کرد. مایلی‌کهن سرمربی اسبق تیم ملی و پرسپولیس روی خط تلفنی برنامه نود آمد  و گفت: خدمت شما آقای کی‌روشی‌پور و میهمان برنامه آقای رحیمی سلام عرض می‌کنم و ممنون از اینکه شما آقای کی‌روشی‌پور به من وقت دادید. پس از آغاز صحبت‌های مایلی‌کهن عادل فردوسی ‌پور واکنش نشان داد و خطاب به او گفت: آقای مایلی‌کهن اگر قرار باشد که اینطور صحبت کنید و در این فضا سخن بگوییم فکر می کنم صحبت نکنیم بهتر باشد. مایلی‌کهن سپس به صحبت‌هایش ادامه داد و خاطرنشان کرد: شما ( فردوسی ‌پور) در حال نابود کردن فوتبال این کشور هستید، چرا منی که عاشق فوتبال هستم نباید صحبت کنم؟ وی خطاب به مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس گفت: آقای رحیمی شما می گویی که آقای سیاسی با مایلی کهن صحبت کرده است. آیا ایشان برای صحبت با من باید از شما اجازه می گرفت؟ ایشان پنجشنبه هفته گذشته به من پیام داد که می‌خواهم شما را ببینم و با هم قرار ملاقات گذاشتند. او از من مشورت خواست و هیچ پیشنهادی درباره سرمربی گری به بنده نداد. سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان با بیان اینکه، آقای رحیمی وقتی سرمربی تیمتان با لباس شخصی سر تمرین می رود شما چرا برخورد نمی کنید؟، اظهار داشت: بنده بعد از صحبت با آقای سیاسی به او گفتم که نوع برکناری سرمربی پرسپولیس کاملاً اشتباه بوده و احساسی برخورد کردید. سرمربی‌ای که هم دشمن خودش بود و هم دشمن هواداران! کجای دنیا دیده‌اید که سرمربی یک تیم با لباس شخصی به تمرین برود؟ مایلی‌کهن یادآور شد: رحیمی گفته 14 میلیارد به او پول داده‌اند و این یعنی اینکه پول در اختیارش بوده است. مشکل این بوده که آقایان می‌خواستند با قلدری بمانند و اینکه می‌گفتند قراردادهای ما باید مشخص شود، یعنی فقط مشکل‌شان پول بوده است. سرمربی تیم به جای اینکه به امور تیم برسد کارهای دیگری انجام می‌داد. وی درباره صحبت‌های دایی مبنی بر اینکه احمدی‌نژاد او را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کرده، گفت: او می‌گوید آقای احمدی‌نژاد او را از تیم ملی برکنار کرده اما او در زمان آقای احمدی‌نژاد سرمربی تیم ملی شد.در حالی که من که می گفتند یک احمدی‌نژادی هستم در دوره هشت ساله ایشان، هرگز سرمربی پرسپولیس نشدم! مایلی کهن ادامه داد: شما برای اینکه منافع خود را حفظ کنید همه را متهم می کنید. همین حالا آقای احمدی نژاد را متهم کردید. آقای علی آبادی که علی دایی را سرمربی پرسپولیس کرده، معاون اوباما یا معاون آقای احمدی نژاد  بوده است؟ عادل فردوسی که از این سخنان مایلی کهن برآشفت، به مایلی کهن پایان وقت را یادآوری کرد. مایلی کهن در پاسخ به این اقدام فردوسی پور گفت: شما هدایت شده عمل می کنید. چرا فرصت ندارید؟ چرا فرصت تمام شده است؟ خود شما به نوعی طلبکار هستید. سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان که پیشتر علی دایی را «آقا قلدره» ای نامیده بود که زیر پرچم آمریکا برای دریافت گرین کارت سوگند خورده است، با انتقاد از فردوسی ‌پور، خاطرنشان کرد: شما اگر عادل بودی در برنامه سیاسی را هم دعوت می‌کردی. آقای کی‌روشی‌پور شما و اطرافیانت فوتبال را به لجن کشیده‌اید. کی‌روش که به شما توهین کرد هیچ چیز به او نگفتی اما به من گفتی نژادپرستم. فوتبال ما باید جزو 10 تیم برتر دنیا باشد اما شما و دار و دسته‌ات فوتبال را نابود کرده‌اید و اکنون 16 سال است که آنتن دست شماست.
کد خبر: ۴۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵

بر این اساس به محض اینکه این آرم با دست لمس شده و حرارتی نزدیک به دمای بدن انسان را دریافت کند محو می‌شود و بعد از اینکه اثر گرما از بین می‌رود و سرد می‌شود مجددا طرح بانک‌مرکزی بازمی‌گردد.رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک:وقتی که ایران چک مقابل نور قرار گیرد از هر دو طرف باید تصویر شفافی از فردوسی دیده شده همچنین عدد یک میلیون نیز به وضوح قابل‌رویت باشد. با گذشت حدود 2 ماه از بازگشت ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی به چرخه پولی کشور اسکناس‌های تقلبی و شبیه‌سازی شده آن نیز به بازار آمد. بر اساس این گزارش، کم اطلاعی یا بی‌اطلاعی مردم از نحوه تشخیص اسکناس واقعی ایران چک 100 هزار تومانی از تقلبی بودن آن موجب ایجاد ضررهایی برای آنها شده است. بر همین اساس، مجید صنیعی، رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک، در گفت‌وگویی به ارائه توضیحاتی در این مورد پرداخت و از راه‌های در دسترس عامه مردم برای شناسایی این ایران‌چک‌ها سخن گفت. صنیعی درمورد زمان تولید ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی با توجه به این که عموما این ایران‌چک‌ها به امضای محمود بهمنی، رئیس کل سابق بانک‌مرکزی رسیده‌اند، توضیح داد: چاپ و تولید ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی در سال‌های 1387 و 1388 و در زمان آقای بهمنی انجام شده که به امضای وی نیز رسیده است. وی با تاکید بر امنیت بسیاربالای ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی گفت: تاکنون نه‌تنها هیچ‌گاه موردی از نمونه جعلی این ایران‌چک‌ها نداشته‌ایم، بلکه در طول چند سال اخیر چک پول‌های 50 هزار تومانی که بسیار در دست مردم می‌چرخد هم جعل نشده‌اند. صنیعی با بیان اینکه نمی‌توان نام هر سندی را که کپی گرفته می‌شود جعلی گذاشت؛ چراکه دو پارامتر مهم امنیتی یعنی «اصالت کاغذ» و «مرکب» را به همراه ندارد، توضیح داد: بنابراین سند به‌دست آمده جعلی نیست، بلکه شبیه‌سازی شده است. در‌عین‌حال که زمانی جعلی خواهد بود که دقیقا عین اصل بوده، اما توسط بانک‌مرکزی تولید، توزیع و منتشر نشده و ازسوی دستگاه‌های زیرزمینی یا فرامرزی تولید شده باشد که تاکنون چنین گزارشی نداشتیم. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک گفت: ابعاد ایران چک 100 هزار تومانی همانند ایران چک 50 هزار تومانی 160 در 75 میلی‌متر است که رنگ قالب آن را آبی تشکیل می‌دهد. وی در ادامه با اشاره به سه دسته خصیصه امنیتی رایج در دنیا برای چک پول‌ها، شناسایی مردمی را مورد تاکید قرار داد و گفت: درصورت توجه به این المان‌ها مردم می‌توانند به محض دریافت یک ایران چک، اصل یا فرع آن را تشخیص دهند. این در حالی است که بانک‌مرکزی به جز موارد خاص حدود 13 تا 14 مورد، فیشر امنیتی داخل ایران چک 100 هزار تومانی به کار برده که تقریبا حدود 50 درصد آنها فقط مختص به مردم است که تنها تبحر در یکی دو مورد برای شناسایی سند جعلی از غیرجعلی کافی است.  روش‌های شناسایی ایران‌چک‌های تقلبی صنیعی به تشریح هفت مورد برای کشف تقلب در ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی ازسوی مردم پرداخت و با اشاره به «واتر مارک» کار شده داخل در قسمت سفیدی سمت چپ ایران چک توضیح داد: نقش فردوسی در خمیره کاغذ بوده و عدد یک میلیون به‌صورت روشن زیر تصویر فردوسی قابل‌مشاهده است. وی افزود: وقتی که ایران چک مقابل نور قرار گیرد از هر دو طرف باید تصویر شفافی از فردوسی دیده شده همچنین عدد یک میلیون نیز به وضوح قابل‌رویت باشد. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک با اشاره به دومین راه شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی غیر‌جعلی بیان کرد: نخ امنیتی به‌صورت پنهان تقریبا در وسط ایران چک کار شده است که در وهله اول بدون نور قابل‌دیدن نیست اما اگر مقابل نور قرار گیرد متوجه خواهیم شد که چیزی به‌طور خط وار و با عرض حدود یک میلی‌متر حرکت کرده است. روی این نخ نیز نوشته «بانک‌مرکزی جمهوری اسلامی ایران» تعبیه شده است. وی اضافه کرد: اگر ایران چک در مقابل نور ماورا بنفش قرار گیرد نخ میانی آن به رنگ‌های مختلف تبدیل خواهد شد. صنیعی همچنین به وجود نخ امنیتی پنجره‌ای در سمت راست نخ میانی ایران چک اشاره کرد و گفت: این نخ با جنس هولوگرامی پهنایی حدود 2 تا 5/2 میلی‌متر دارد و نوشته یک میلیون هم به‌طور بی‌رنگ روی نخ قرار دارد و در مقابل نور از بازتاب‌های خاصی برخوردار است. وی در ادامه با اشاره به طرح مخفی در قسمت بالایی ایران چک 100 هزار تومانی افزود: نوشته 100 و ایران چک در این قسمت که حالت مستطیل شکل داشته و نوشته بانک‌مرکزی نیز در آن تعبیه شده قابل‌ملاحظه است، این در حالی است که وقتی در حالت عادی ایران چک را در مقابل خود قرار می‌دهیم فقط نوشته بانک‌مرکزی جمهوری اسلامی ایران را می‌بینیم اما با تغییر زاویه عدد 100 و ایران چک نیز درست به موازات عبارت بانک‌مرکزی دیده می‌شود. صنیعی همچنین پنجمین راه شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی واقعی را نیز مورد بررسی قرار داد و گفت: اگر این اسکناس مقابل خود قرار دهیم، سمت چپ آن به‌صورت عرضی و روی لبه طرحی ناقص از نوشته یک میلیون مشاهده می‌شود که در مقابل نور تصویر پشت و جلو دقیقا یکدیگر را همپوشانی کرده و عدد یک میلیون قابل‌رویت می‌شود. وی گفت: هیچ سیستم چاپی حتی با بالاترین تکنولوژی چاپ تجاری یا آخرین مدل دستگاهای کپی وجود ندارد که بتوانند این دو تصویر ناقص پشت و رو را دقیقا روی یکدیگر تنظیم کند؛ بنابراین اگر فردی ایران چک را مقابل نور قرار داد و تصویر ناقص رو را با تصویر پشت دقیقا همپوشانی ندید و حتی اگر اختلاف دهم میلیمتر نسبت به یکدیگر ملاحظه کرد می‌تواند مبنا را بر جعلی بودن آن بگذارد. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک همچنین به یکی از ساده‌ترین راه‌های شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی توسط مردم عادی اشاره و عنوان کرد: درست در میانه این اسکناس بین نوشته ایران چک به رنگ آبی که در بالا قرار گرفته و عدد یک میلیون ریال به رنگ قرمز، آرم بانک‌مرکزی که با مرکب حرارتی کار شده قرار گرفته است. بر این اساس به محض اینکه این آرم با دست لمس شده و حرارتی نزدیک به دمای بدن انسان را دریافت کند محو می‌شود و بعد از اینکه اثر گرما از بین می‌رود و سرد می‌شود مجددا طرح بانک‌مرکزی بازمی‌گردد. صنیعی مورد هفتم از خصیصه‌های شناسایی مردمی ایران چک را نیز برجسته بودن چاپ روی آن عنوان کرد و یادآور شد: اگر روی ایران چک، طرح تخت جمشید(کاخ تچر) با دست لمس شود یا همین طور گل چهار برگ زیر تصویر، متوجه می‌شویم که نسبت به بقیه قسمت‌ها زبری بیشتری دارد؛ چراکه با مرکب فولادی کار شده که برجستگی را روی کاغذ ایجاد کرده است. به گفته وی، هیچ چاپی قادر نیست بتواند برجستگی‌های موجود در ایران چک را با مرکب روی کاغذ ایجاد کند. منبع: ایسنا
کد خبر: ۴۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲

سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: کارلوس کی‌روش تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و ما این نتیجه را با عباس آقا هم می‌توانستیم به دست آوریم. به گزارش خبرگزاری فارس، از نتایج تیم ملی در جام جهانی تنها مربی که هیچ اظهار نظری در مورد عملکرد کارلوس کی‌روش و نتایج او در جام جهانی نداشت محمد مایلی‌کهن بود. سکوت سرمربی سابق تیم ملی که به صراحت کلام شهرت دارد حکایت از آرامش قبل از طوفان می‌داد. محمد مایلی‌کهن مثل همیشه تمام حرف‌ها را شنید و در گفت‌وگو با فارس سکوتش را شکست و تحلیل خود را از نتایج تیم ملی در جام جهانی و همچنین عملکرد کارلوس کی‌روش را به شرح زیر بیان کرد. * تیم ملی با عباس‌ آقا هم در جام جهانی چهارم می‌شد ظاهرا در این کشور به جوان ایرانی و استعدادهایش توجهی نمی‌شود و انگار اصلا آنها وجود ندارند. در برنامه شب گذشته قرار بود مناظره موافق‌ها و مخالف‌ها برگزار شود اما در نهایت آنچه که دیدیم انتقادهای فردوسی ‌پور، جاودانی و حاج‌رضایی از مجید جلالی بود. آنها به شدت علیه مجید جلالی موضع گرفتند. روزنامه منتسب به دولت مربی ایرانی را تبدیل به موتور گازی کرد و مربی خارجی را بنز نامید. من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما می‌خواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کی‌روش می‌خواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباس‌آقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کی‌روش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم می‌شد و پنجم نمی‌شد. * مربی ایرانی به جای کی‌روش بود، بیچاره‌اش می‌کردند ضمن اینکه طبق آمار سایت فیفا ما در اکثر موارد تیم آخر جام جهانی برزیل شدیم و در رابطه با آمارهای فنی تیم آخر جام شدیم.اکنون این عملکرد را با عملکرد تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه مقایسه کنید. با این حال مربی ایرانی هیچ انتقادی از کی‌روش نکرد و از گل بالاتر به ایشان نگفت اما آن تیتر وقیحانه علیه مربیان ایرانی به کار برده شد و جالب است هیچ کدام از مسئولان هم صدایشان درنیامد. در حالی که اگر یک مربی ایرانی به جای کی‌روش بود او را بیچاره می‌کردند. * کسی به تعویض‌های کی‌روش نپرداخت ما در مقابل آرژانتین در دقیقه 92 گل خوردیم یعنی در زمانی که کی‌روش تعویض‌هایش را انجام داده بود اما هیچ کس به این مسئله نپرداخت که گل آرژانتین بعد از تعویض‌های کی‌روش زده شد اما اگر مربی ایرانی بود همه می‌گفتند تعویض او اشتباه بوده و ما گل خوردیم. همین فردوسی ‌پور چنین حرفی را می‌زد. البته از دید من تعویض کی‌روش درست انجام شد اما اگر مربی ایرانی بود برای آنکه او را بکوبند، از تعویض‌هایش ایراد می‌گرفتند. * زمین تمرین تیم ملی در آفریقای جنوبی بدتر از کمپ تیم ملی بود کی‌روش می‌گوید زمین کمپ تیم ملی کیفیتش خوب نیست همین زمین که ایشان از آن ایراد می‌گیرند در دوره سرمربیگری من یک رویا بود. ضمن اینکه فیلم اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی را ملاحظه کنید. زمینی که در آنجا ملی‌پوشان ما تمرین کردند بسیار بدتر از زمین کمپ تیم‌های ملی بود. پس چرا هیچ صحبتی در این زمینه نشد؟ پس شاید بده بستانی وجود داشته است. ما که در عهد بوق نیستیم اما کی‌روش خودش کرنر می‌زند و خودش آن را گل می‌کند. او بارها به بهانه اینکه از کمپ تیم‌های ملی بازدید کند، به برزیل رفت آیا وظیفه ایشان بود که چنین کاری انجام دهد؟ * فدارسیون فوتبال نیازی به دبیر ندارد مهدی محمدنبی دبیر فدراسیون فوتبال دو ماه است که به عنوان سرپرست در کنار تیم ملی است در واقع معنی این حرف این است که فدراسیون فوتبال ما دو ماه است که دبیر ندارد، آن هم دبیری که بالاترین عامل اجرایی فدراسیون است. وقتی فدراسیون دو ماه بدون دبیر روزگار می‌گذراند معنایش آن است که به دبیر نیاز ندارد. همه کارها را باید خود کی‌روش انجام می‌داده است. * جدایی نمازی ربطی به تیم بانوان آمریکا نداشت کی‌روش می‌گوید کمبود امکانات است. سؤال من این است وقتی او جزو 10 مربی گران دنیاست چگونه کمبود امکانات داریم؟ پس پول بوده که به او بدهیم و پول است که امکانات می‌آورد. شب گذشته کی‌روش گفت نمازی برای حضور در تیم ملی بانوان آمریکا از تیم ملی جدا شد در حالی که این مسئله واقعیت ندارد. جریان چیز دیگری است که اکنون نمی‌خواهم آن را بگویم. وقتی نمازی از تیم ملی رفت کی‌روش او را با عباس‌آقای زحمتکش تدارکات تیم ملی مقایسه کرد. این توهین به مربی ایرانی بود. * عوامل کی‌روش برای ماندنش جریان سازی کردند کی‌روش وقتی همراه تیم ملی به اردوهای خارجی می‌رفت به ایران برنمی‌گشت. حتی وقتی فاصله اردو با پرتغال هم زیاد بود به ایران برنمی‌گشت و به کشورش می‌رفت اما اکنون چگونه با اینکه قراردادش تمام شده و پرتغال و برزیل خیلی با هم فاصله ندارند، به ایران برگشت. مگر قراردادش تا پایان جام جهانی نبود؟ کی‌روش و عواملش دو سه ماه قبل از شروع جام جهانی مدام فشار می‌آوردند و می‌گفتند که همه کشورها و باشگاه‌ها او را می‌خواهند از آفریقای جنوبی گرفته تا باشگاه‌هایی مثل منچستر یونایتد و تاتنهام و اگر با او قرارداد امضا نشود وامصیبتا خواهد شد. همه عواملش می‌خواستند زور کنند تا کی‌روش بماند. آیا این جریان‌سازی‌ها طبیعی است؟ روزنامه منتسب به دولت مربیان ایرانی را موتور گازی می‌نامد پس شاید سایر مسئولان کشور هم باید از خارج کشور بیاوریم و لابد ما آدم لایق در این مملکت نداریم. * نمایندگان مجلس چرا مقابل توهین‌ها واکنش نشان نمی‌دهند از عملکرد نمایندگان ملت در مجلس متعجبم. آیا آنها نمایندگان مردم نیستند و فقط زمانی که می‌خواهند رای بگیرند نماینده مردم می‌شوند؟ چرا آنها مقابل این توهین‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند و نسبت به توهین مربی ایرانی سکوت کرده‌اند؟ آقایان بذرپاش، رسایی، مطهری و کامران چرا واکنش نشان نمی‌دهید؟ برای کی‌روش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم. * فردوسی ‌پور و عواملش عوام‌فریبی می‌کنند تریبون به طور یکطرفه در اختیار فردوسی ‌پور و عواملش است و عوام‌فریبی می‌کند. کجای دنیا بر اساس نظرسنجی مربی انتخاب می‌کنند؟ نظر سنجی زمانی قابل اعتماد و اتکا است که ابتدا نظرات مخالف و موافق شنیده شود و سپس به رای گیری گذاشته شود، نه اینکه از 25 روز قبل خوراک یک طرفه داده شود و بعد نظرسنجی انجام شود. در ضمن برای کار تخصصی باید به نظر متخصصان مراجعه کرد نه عوام، مثلا اگر قصد سد سازی داشته باشید باید به نظر متخصصان مراجعه کنید نه عوام، نظر متخصصان هم در خفا گرفته می شود. من 5 روز قبل پیش‌بینی کرده بودم که فردوسی ‌پور چنین نظرسنجی را بگذارد و از کی‌روش قدیس بسازد. ظاهرا شما خبرنگاران زورتان به مربیان ایرانی می‌رسد. مگر علی رضوانی خبرنگار واحد مرکزی خبر نبود که در تلویزیون گفت کی‌روش سه ماه است که در هالیدی به سر می‌برد و وقتی کی‌روش به ایران برگشت حاضر نشد با رضوانی صحبت کند و گفت من هالیدی بودم. اگر این کارها و این حرف‌ها را مربی ایرانی می‌زد بیچاره‌اش می‌کردید. مگر کی‌روش در یک نشست خبری وقتی سؤالی پرسیده شد که به ذائقه‌اش خوش نیامد نشست را ترک نکرد؟ اگر مربی ایرانی چنین کرده بود بیچاره شده بود. * آن مربی (قلعه‌نویی) را محاکمه کردند من با آن مربی (قلعه‌نویی) اختلاف سلیقه دارم اما وقتی او در جام ملت‌ها در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت، فردوسی ‌پور در برنامه‌اش دادگاه تشکیل داد که همین آقای حاج رضایی هم حضور داشت و آن مربی را محاکمه کردند. اما شب گذشته سه ساعت وقت به کی‌روش داده شد و پس از آن وقتی جلالی آمد سه به یک و غیرمنصفانه با او صحبت کردند، این مناظره نبود. * یوزپلنگ ایرانی تبدیل به موش ایرانی شد قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگ‌های ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین می‌خورید که خودشان نبودند، من بازیکنان ایرانی را می‌شناسم و استعدادهایشان را می‌دانم. هر ایرادی که از من بگیرند نمی‌توانند تاریخ را عوض کنند. مایلی‌کهن هزار عیب دارد ولی سایت AFC در زمان سرمربیگری من نوشت که در فوتبال آسیا رنسانس به وجود آمد که علت آن شایستگی جوانان ایرانی بود. ما 10، 15 بازیکن را به باشگاه‌های خارجی صادر کردیم، مهدوی‌کیا، یزدانی، میناوند، دین‌محمدی، علی دایی، کریم باقری، نیما نکیسا، علی موسوی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و سهراب بختیاری زاده، اینهایی که در ذهنم است. اما چه شد که در جام جهانی وقتی یک بازیکن در شرایط مناسب نیست دوباره در دیدار بعدی هم در ترکیب اصلی قرار می‌گیرد. * نکونام عامل انسجام تیمی بود جواد نکونام اگر در زمین راه هم می‌رفت که این کار را نمی‌کرد اشکالی نداشت، زیرا او عامل مهمی برای انسجام تیمی بود، او کاپیتان تیم بود و فوق‌العاده وظایفش را خوب انجام می‌داد. چرا مدام جوانان ایرانی را می‌کوبید؟ تیم ملی ایران در جام جهانی باید پوست می‌انداخت، بعد کی‌روش می‌گوید مهدی شریفی جوان آینده‌داری است و آینده روشنی دارد، مگر من مهدوی‌کیا، میناوند، علی موسوی و یزدانی 18 ساله را استفاده نکردم؟ و در فوتبالمان تحول به وجود نیاوردم؟ * گروه ما در جام جهانی 98 سخت‌تر بود کی‌روش می‌گوید دنیا ما را شناخته، ببخشید؟! مگر ما در جام جهانی 98 نتایج بهتری نگرفته بودیم؟ مگر گروه ما در جام‌های جهانی 98 فرانسه و 78 آرژانتین  و 2006 آلمان سخت تر از گروه ایران در جام جهانی 2014 نبود؟ در جام جهانی 78 ما با هلندی بازی کردیم که نایب قهرمان شد، اسکاتلند و پرو هم بودند، تازه حق هلند خورده شد که به نایب قهرمانی رسید. اما ما در جام جهانی برزیل با بوسنی‌ای بازی کردیم که برای اولین بار بود به جام جهانی می‌آمد. جالب است می‌گویند چون این تیم شانسی برای صعود نداشت بهتر بازی کرد، در حالی که وقتی تیمی برد و باخت برایش فرقی نمی‌کند، راحت تر می‌تواند بازی کند، اما وای‌ویلا از این زبان که آدم‌ها چطور آن را می‌چرخانند. * انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری نیست مگر انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری است که همه افراد باید در آن نقش داشته باشند؟ زاکرونی چهار سال در ژاپن حضور داشت و او را یکی از موفق‌ترین مربیان ژاپن می‌نامند اما بعد از جام جهانی برکنارش کردند، التماس هم نمی‌کند که بماند، بعد می‌گویند ژاپن 15 لژیونر و کره 20 لژیونر دارد، اما نتایج ما بدتر از آنها بوده است، ما باید استعداد و جوان ایرانی را باور کنیم، ما می‌توانیم سه چهار تیم ملی در سطح خوب داشته باشیم. در خط هافبک ما کسی نبود که پاس‌های توی در بدهد، اما از بختیار رحمانی و قاسم حدادی‌فر استفاده نمی‌شود. * مربی ایرانی بود اعدامش می‌کردیم علیرضا جهانبخش 10 دقیقه مقابل آرژانتین خوب بازی می‌کند اما در بازی بعد از او استفاده نمی‌شود. محمدرضا خلعتبری را خط می‌زند و می‌گوید چون در طول فصل زیاد بازی نکرد خط خورد، اما در مورد قوچان‌نژاد و اینکه او هم زیاد بازی نکرده بهانه‌هایی می‌آورد که جالب است. خود من در مورد قضیه مهدی رحمتی از کی‌روش حمایت کردم و به نوعی او را تأیید کردم، اما مربیان معلم هستند و وقتی کار به آنجا می‌رسد که شاگرد می‌گوید اشتباه کردم و عذرخواهی می‌کند، چرا رحمتی دعوت نمی‌شود؟ مگر معلم وظیفه‌اش چیست؟ چرا هادی عقیلی که می‌توانست به ما کمک کند دعوت نمی‌شود؟ چرا او را با تیم ملی به جام جهانی نبردند تا موش ایرانی نشویم. طبیعی است وقتی چینش تیم ملی 10، صفر است نمی‌توانید به دروازه حریف برسید. علیرضا حقیقی هر چه توپ گرفت بلند فرستاد، در حالی که باید یکبار توپ را به دفاع راست بدهد، یک بار به دفاع چپ، اما هیچ‌کدام از اینها نبود و فقط بلند توپ‌ها را می‌فرستادیم. اگر هر مربی ایرانی دیگر بود اعدامش می‌کردیم، بعد هم می‌گوییم ما عالی بودیم، مگر در گروه چهار تیمه باید پنجم می‌شدیم؟ * فیفا فکس زده که ایران به جام جهانی برگردد فضا به گونه‌ای است که انگار این آقا فتح‌الفتوح کرده است و شاید هم تیم ایران اشتباهی به تهران برگشته و فیفا فکس زده است که دوباره به برزیل برویم و مسابقات را ادامه بدهیم و عجب است که در این دوره ضعیف‌تر از سه دوره قبل جام جهانی نتیجه گرفته بودیم که این هم قابل پیش‌بینی بود. اما فردوسی ‌پور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش می‌کند. من به عادل فردوسی ‌پور خیلی اعتقاد داشتم، اما اکنون نمی‌دانم چه بگویم. از فردا همه علیه من می‌شوند، اشکالی ندارد، وظیفه‌ام است که از جوان و استعداد ایرانی دفاع کنم، من آنها را می‌شناسم، جوانان ایرانی طلا هستند. مگر خبرنگاران ایرانی با حداقل امکانات، بهترین کارها را نمی‌کنند؟ اگر خبرنگاران ایرانی هم امکانات خارجی‌ها را داشتند بهتر کار می‌کردند. مسئولان ما فقط حرف از جوان ایرانی می‌زنند. * کی‌روش بنز نیست من گفتم به بنز اعتقاد دارم و آدم باید هر جا که دانش است آن را فرا بگیرد. من در 30، 40 کلاس مربیگری بوده ام که مدرس برخی از آن کلاس ها آلمانی بودند، آنها کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم و  بعد از ویرانی کامل دوباره کشورشان را ساختند و با وطن‌دوستی و تلاشی که داشتند و فعل خواستن، کشور خود را ساختند و اکنون ببینید کجای دنیا قرار دارند، اما این آقا بنز نبود. یک ضرب‌المثل داریم که می‌گویند فلان چیز را رنگ می‌کنند تا جای فلان چیز بفروشند. این آقا بیشترین پول را گرفته است، اما چند بازی در لیگ ما را دیده است؟ فقط به استان‌هایی مثل اصفهان رفته تا آثار تاریخی ببیند و یا در شهرهایی مثل انزلی که آب و هوای خوب و ساحل دارد حاضر شده است. شهرهایی که باید می‌رفت را نرفته است و خوابش را هم به ورزشگاه‌های ما آورده است و بعد هم می‌گویند ال و بل است و مدام هم عواملش فشار می‌آورند که قراردادش با پول بیشتر تمدید شود، مگر او را همه جا نمی‌خواستند؟ * کشور ما غیرممکن‌ها را ممکن می‌کند کی‌روش ابتدا عباس ترابیان سرپرست تیم ملی را کنار گذاشت و پس از آن والی‌زاده مدیر رسانه‌ای تیم ملی را برکنار کرد، نمازی رفت، سیموئز رفت، میکو مربی بدنساز هم از تیم ملی جدا شد و بعد هم در مورد پیراهن‌های تیم ملی دیدید که چه اتفاقی افتاد و مشخص شد که به خاطر یک مشت دلار بوده است، خدا را شکر که تاریخ را نمی‌توان تغییر داد، همه دیدند که در جام جهانی 98 و جام ملت‌ها تیم ملی ایران چه کارهایی کرد و از همه مهمتر اینکه عناوینی مثل بهترین بازیکن آسیا، آقای گل مسابقات و کاپ اخلاق را هم گرفتیم. تیم ملی فوتسال را هم به مقام چهارم جهان رساندند که اگر باشگاه ها همکاری می‌کردند و ما درخشان و انصاری‌فر را هم در آن مسابقات داشتیم حداقل نایب قهرمان می‌شدیم اما دستم خالی بود به همین خاطر صادق ورمرزیار بدون یک ثانیه استراحت و تعویض در تمام مسابقات بازی کرد. من مهم نیستم، مهم ایران است و ایرانی‌ها، من نژادپرست نیستم، اما می‌گویم باید توانایی‌های ایرانی و ایرانی‌ها را باور داشته باشیم، بارها گفته‌ام ما از کشوری هستیم که غیرممکن ها را ممکن می‌کند. * جوان ایرانی را تحقیر نکنید تیم ملی والیبال ایران اکنون به جمع شش تیم برتر جهان راه پیدا کرده است و این شایستگی جوانان ایرانی را نشان می‌دهد، البته این را هم بدانید که در والیبال همواره تیم قوی‌تر پیروز می‌شود اما در فوتبال تیم‌هایی که ضعیف‌تر هم هستند شانسی برای پیروزی دارند، در همین پرتغال، یونان در جام ملت های اروپا قهرمان شد. ما استعدادهای بی‌نظیری داریم زیرا استعداد از بین خیل علاقمندان پیدا می‌شود و در ایران علاقمند به فوتبال زیاد است، همانطور که در کشتی مازندران از خیل علاقمندان استعداد به کشتی کشف می‌شود. خواهش می‌کنم ایرانی و جوانان ایرانی را تحقیر نکنید، این مسائل خون من را به جوش می‌آورد. * فردوسی ‌پور محو تماشای کی‌روش شد کاش دلایل منطقی می‌گفتند، اما یک بار می‌گویند میزان دوندگی ملی‌پوشان ما زیاد شده است، اما در بازی سوم و مقابل بوسنی از لحاظ بدنی کم آوردیم، در فوتبال فقط معیار دوندگی نیست که اگر این طور بود از دومیدانی‌کاران عزیز استفاده می‌کردیم. همانطور که سوئیس هم مقابل آرژانتین بیشتر دوید. سوئیس یک تیم معمولی بود پس بهتر است در فضایی کاملاً غیراحساسی مسائل بررسی شود مگر قرار است در گروه چهار تیمی پنجم شویم؟ عباس آقای زحمت‌کش هم بود همین تیم ملی را چهارم می‌کرد، شما هم بودید تیم ملی در جام جهانی چهارم می‌شد و در گروه چهار تیمی پنجم نمی‌شدید، اما مربیان ایرانی مظلوم واقع شدند، من بارها در مورد علیرضا جهانبخش و استعدادش صحبت کردم، ما در لیگ‌مان طلا داریم. کی‌روش می‌گوید امید ابراهیمی را به خاطر سپاهان خط زده است، اما مگر رحمان احمدی و احسان حاج صفی عضو تیم سپاهان نبودند و جالب است وقتی این حرف‌ها را کی‌روش می‌زد فردوسی ‌پور محو تماشای جمالش بود، اما اگر مربی ایرانی بود فردوسی ‌پور چه چیزهایی که نمی‌گفت. من عادل را دوست دارم زیرا او هم ایرانی است. * نمی‌گویم پول کی‌روش در جاهای دیگر جامعه هزینه می‌شد من نمی‌گویم اگر به کی‌روش این همه پول نمی‌دادیم این پول در سایر امور جامعه استفاده می‌شد، اما می‌خواهم برایتان مسأله‌ای را بگویم، یکی از اقوام من به سرطان مبتلا شده و من نسخه او را به داروخانه بردم، داروخانه گفت باید بیمه آن را تأیید کند و مسافت زیادی را تا بیمه طی کردم، آنجا سه هزار نفر شماره داده بودند. من خجالت می‌کشم که بخواهم از اسمم استفاده کنم، اما مردم گفتند شما چرا توی صف ایستاده اید و من را حلوا حلوا کردند و به داخل بردند، در حالی که من کسی نیستم و اگر کاری هم کردم صد برابر مزدش را گرفته ام با این حال مردم به من لطف دارند، به ارواح خاک مادرم و به بچه هایم قسم می‌خورم که در آنجا خیلی‌ها به من لطف داشتند، البته بگویم هاشمی وزیر محترم بهداشت زحمات زیادی کشیده است، اما آنجا هم ازدحام زیاد جمعیت هم مردم و هم کارمندان زحمتکش را کلافه کرده بود. پس چطور می‌گویند پول نیست. کی‌روش یکی از 10 مربی گران دنیاست. * من آدم مستقلی هستم همانطور که در بین ما مربیان ممکن است آدم ناصالح وجود داشته باشد در بین شما خبرنگاران هم ممکن است افرادی وجود داشته باشد اما من این را می‌خواهم بگویم چرا جوان ایرانی را ذبح می‌کنیم و جوان ایرانی را از بین می‌بریم. همه ما پیشینه داریم من یک آدم مستقلی هستم نه طرفدار احمدی‌نژاد هستم نه رفسنجانی و روحانی و خاتمی. اما دست هر کدام از اینها که برای این کشور و جوانان آن زحمت می‌کشند می‌بوسم. من از احمدی‌نژاد حمایت کردم و به او اعتقاد داشته و دارم. خیلی جاها و در مقاطعی هم از او انتقاد کردم. از رئیس سازمان تربیت بدنی که معاون احمدی‌نژاد بود تندترین انتقادها را کردم اگر می‌خواستم استفاده کنم بیشترین استفاده را در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد می‌کردم. من هم بلدم چه کنم و در این کشور زندگ می‌کنم. بحث واردات خودرو، گرفتن وام‌های کلان و زمین در فلان جا را بلدم اما یک ریال سوءاستفاده نکردم اگر چنین کردم مرا در میدان شهر دار بزنند. برای من مهم کشور ایران است. کشور ما بهشت است. ثروت فراوان داریم که ثروتش را به یغما می‌برند. من همیشه مستقل بودم. اما از نمایندگان مجلس می‌خواهم مسائل را بررسی کنند. 4-5 نفر آنه بنشینند و مسائل را به دقت رصد کنند. فوتبال قدرت زیادی دارد و اکنون جام جهانی تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نمی‌گویم دولت ورود کند بلکه بررسی کنند ببینند پول‌هایی که داده شده در چه محل‌هایی هزینه شده است و اینکه تیم ایران که یوزپلنگان ایرانی بودند در جام جهانی تبدیل به موش ایرانی شدند. *تشکر از ضرغامی و فردوسی پور باید از صدا و سیما و شخص ضرغامی و همچنین فردوسی ‌پور، رضا جاودانی و همه عوامل برنامه‌ای که جام جهانی را پخش می‌کنند، تشکر کنم. زیرا زحمات زیادی می‌کشند و در هیچ جای دنیا مسابقات جام جهانی به این خوبی پوشش داده نمی‌شود و وظیفه دارم به عنوان یک ایرانی از آنها تشکر کنم، اما ما در برزیل به جای پوزپلنگ موش ایرانی شدیم ولی فردوسی پور گفت که باید به احترام این تیم کلاه از سر برداریم در حالی که سه گل از بوسنی خورده بودیم. در جام جهانی 2006 در بازی آخر که مقابل آنگولا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل پرتغال و مکزیک با همه ستاره های‌ آنها بازی کردیم، همین مجری گفت: خداحافظ اقای برانکو. و به شدت از تیم ملی انتقاد کرد اما در جام جهانی برزیل به شدت جوسازی مثبت انجام داد.
کد خبر: ۳۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳

یوسف حاجوی مدیر روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان بازدیدی چهار ساعته از روابط عمومی دانشگاه فردوسی مشهد بعمل آورد
کد خبر: ۳۵۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۰

آوای دنا-روزنامه ایران نوشت:با نزدیک‌تر شدن به پایان تصدیگری عزت‌الله ضرغامی بر مسند ریاست سازمان صدا و سیما، علاوه بر اظهارنظر مخالفان و موافقان حضور او بر این پست که تعدادشان کم هم نیست، گمانه زنی‌های متعددی هم در خصوص جایگزین ریاست کنونی این سازمان مطرح است. البته قرار نیست در این مطلب به نقاط مثبت و منفی دوره ریاست عزت‌الله ضرغامی بپردازیم. با این حال نگاهی اجمالی به افرادی می‌اندازیم که بحث حضورشان بر صندلی ریاست سازمان صدا و سیما از سایرین پررنگ‌تر است و با نزدیک‌تر شدن به پایان حضور ضرغامی حضور برخی از آن‌ها جدی‌تر می‌شود. اما نکته جالب آن است که اغلب افرادی که نامشان به عنوان ریاست احتمالی مطرح می‌شود یا آن را شایعه می‌خوانند یا اعلام بی‌اطلاعی می‌کنند! طبق اصل یکصد‌و‌هفتاد‌و‌پنجم قانون اساسی، رئیس صدا و سیما بطور مستقیم از سوی مقام معظم رهبری منصوب می‌شود و مدت ریاست این فرد به‌طور سنتی پنج سال است و در پایان هر دوره می‌تواند از سوی رهبری تمدید شود. سید محمد حسینیبا بررسی اخبار و شنیده‌ها از برخی افراد رسانه‌ای گفته می‌شود که سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم یکی از گزینه‌های تصدی پست ریاست رسانه ملی است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و تبلیغی است و دکترای خود را در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی اخذ کرده است. سیدمحمد حسینی در دولت نهم قائم مقام وزیر علوم و رئیس دانشگاه پیام نور بوده است و سوابقی چون نمایندگی مجلس و فعالیت‌های مدیریتی در صداوسیما را در کارنامه خود دارد. از سوابق اجرایی او می‌توان به مشاور پارلمانی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، مدیر عامل و رئیس هیأت مدیره انتشارات سروش، معاون سازمان صدا و سیما و رئیس حوزه ریاست در زمان ریاست علی لاریجانی، نماینده مردم رفسنجان در مجلس(دوره پنجم)، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کنیا و عضویت در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران اشاره کرد. البته در برخی از محافل رسانه‌ای حضور حسینی آنقدر پررنگ تلقی شده که شنیده‌ها حاکی از انتخاب اصغر پورمحمدی به عنوان معاونت سیما در دوره ریاست احتمالی حسینی بر رسانه ملی است. عبدالرضا رحمانی فضلیاز دیگر افرادی که به عنوان گزینه جدی تصدیگری پست ریاست سازمان صدا و سیما نام برده می‌شود، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت یازدهم است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد جغرافیای انسانی از دانشگاه فردوسی مشهد و دکترای جغرافیا گرایش انسانی از دانشگاه تربیت مدرس است. او جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی، رئیس شورای امنیت کشور، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، عضو شورای عالی جمعیت هلال احمر و نماینده رئیس جمهوری در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. رحمانی فضلی سابقه فعالیت‌های مدیریتی و اجرایی متعددی را به همراه دارد. از مهمترین سوابق اجرایی وی می‌توان به ریاست دیوان محاسبات کشور، نماینده دوره چهارم مجلس از شهرستان شیروان و قائم‌مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی و همچنین معاون اجتماعی، فرهنگی رسانه‌ای در دوره ریاست علی لاریجانی در سازمان صدا و سیما، اشاره کرد. رحمانی فضلی سوابق اجرایی متعدد و ارزشمندی در حوزه‌های مختلف داشته که برخی از آن‌ها عبارتند از: معاون سیاسی سازمان صدا و سیما، نماینده سازمان صدا و سیما در شورایعالی انقلاب فرهنگی، نماینده سازمان صدا و سیما در ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا، نماینده صدا و سیما در شورای هماهنگی طرح شهرهای سالم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، رئیس حوزه خبر اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های آسیا و اقیانوسیه ABU، رئیس دوره نهم ستاد انتخابات ریاست جمهوری سازمان صدا و سیما، رئیس اجلاس وزرای کشور، ریاست کل دیوان محاسبات کشور. البته لازم به ذکر است که در روزهای گذشته رحمانی فضلی اخبار منتشره درباره حضورش در صدا و سیما را تکذیب کرده است اما با این حال بسیاری از او به عنوان گزینه جدی ریاست بر آن سازمان نام می‌برند. محمدحسین صفار هرندیاز دیگر گزینه‌های احتمالی که نام وی برای پست ریاست رسانه ملی شنیده می‌شود محمدحسین صفار هرندی است که در دولت نهم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. وی در سال ۱۳۵۲ در رشته راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شده و سپس در سال ۱۳۷۲ دوره دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه و در سال ۱۳۷۳ دوره نظری مدیریت استراتژیک را به پایان رسانده است. صفار هرندی عضو رسمی سپاه پاسداران است و تا سال ۱۳۷۲ بطور تمام وقت در این نهاد مشغول کار بود و سپس به صورت مأمور به روزنامه کیهان رفت. در مهر ۱۳۸۸، پس از پایان دوره وزارت، وی دوباره به سپاه بازگشت و به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه مشغول به کار شد. البته صفار هرندی در پاسخ به این که آیا او برای گزینه ریاست رسانه ملی انتخاب شده است آن را شایعه و نوعی خبرسازی برخی از جناح‌های سیاسی خوانده است. غلامعلی حداد عادلغلامعلی حداد عادل هم از گزینه‌هایی است که به جهت کارها و سمت‌های فرهنگی که تاکنون داشته نامش در این میان به چشم می‌خورد. او پنجمین رئیس مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و همین‌طور دومین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. حداد عادل در سال ۱۳۵۱، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران دریافت کرد. دروس دوره دکترای فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را در سال ۱۳۵۳ به پایان برد. در سال ۱۳۶۴ از پایان نامه دکترای فلسفه تحت عنوان «نظر کانت درباره مابعدالطبیعه» دفاع کرد. حداد عادل تاکنون در پست‌ها و سمت‌های مختلفی حضور داشته که برخی از آن‌ها عبارتند از: معاون وزیر آموزش و پرورش، عضو هیأت‌امنای بنیاد دایره‌المعارف اسلامی و مدیرعامل بنیاد دانشنامه جهان اسلام، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از دوره ششم تا نهم و مشاور عالی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای. علی دارابی و محمد سرفرازبر اساس گمانه‌زنی‌های حال حاضر اگر قرار باشد که رئیس صدا و سیما از میان مدیران حال حاضر تلویزیون انتخاب شود، علی دارابی و محمد سرفراز هستند. علی دارابی نزدیکی فکری زیادی با جمعیت ایثارگران دارد. به باور بسیاری از کارشناسان، دارابی با ورودش به حوزه ریاست تغییری در سیاست‌های این سازمان ایجاد نخواهد کرد و راه ضرغامی را شاید با اندکی تغییر ادامه دهد. محمد سرفراز هم از دیگر گزینه‌های درون سازمانی رسانه ملی است. او در کارنامه‌اش معاونت برون مرزی صدا و سیما و ریاست شبکه پرس تی وی را دارد. وی هم‌اکنون با حکم مقام معظم رهبری عضو شورای عالی فضای مجازی است. البته گزینه‌های دیگری همچون محسن رضایی، مخبر دزفولی و... مطرح هستند که حضورشان در صداوسیما و پست ریاست این سازمان با احتمالاتی همراه بوده است. محسن رضایی دبیر تشخیص مصلحت نظام است و مخبر دزفولی دبیری شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور را به عهده دارد. حال باید دید که پست ریاست این سازمان مهم به افراد داخل رسانه ملی می‌رسد یا خارج از محدوده رسانه ملی. اما مهمتر آن است که هرکدام از این افراد که انتخاب می‌شوند توجه بیشتری به مردم و هنرمندان داشته باشند.
کد خبر: ۳۲۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۶

تک‌تیرانداز حرفه‌ای که سالیان سال چشمانش به دیدن اشرار و تروریست‌ها عادت کرده بود، حال باید دانشجوی جزوه به دست و نگران امتحان میان ترم فردا را مراقبت کند؛ غافل از آن که مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی‏هاست
کد خبر: ۳۱۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۸

یک فعال دانشجویی: دولتی که هر چند یک روز از آزادی بیان و تحمل منتقدین سخن می گوید با این گونه برخورد ها باعث می شود که راستگویی ان در پیش گاه ملت زیر سئوال برود
کد خبر: ۲۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۸

آوای دنا :جمعی از دانش آموزان خوش ذوق و فعال دبیرستان استعدادهای درخشان شهید بهشتی یاسوج در اقدامی خداپسندانه و خودجوش اقدام به پاک سازی و تنظیف محیط پارک جنگلی یاسوج کردند. این گروه دانش آموزی متشکل از حدود 30 دانش آموز به همراه مسئولین این دبیرستان ساعت 10 صبح از دبیرستان نامبرده واقع در خیابان فردوسی به سمت پارک بزرگ جنگلی یاسوج حرکت کرد. این گروه دانش آموزی به سرپرستی یکی از دانش آموزان به نام احسان امیری اردکانی و زیر نظر محمد آرامشیانی جو مدیر دبیرستان و با همراهی و همکاری رضا رضایی دبیر جغرافیا این دبیرستان اقدام به پاک سازی این مکان کرده اند. امیری اردکانی سرپرست گروه در رابطه با هدف از انجام این کار گفت: "شهر یاسوج پایتخت طبیعت ایران است ولی باید بپذیریم که ما پایتخت نشینان خوبی نیستیم! چرا که به جای همکاری و کمک و نظافت در بهداشت شهری داریم محیط شهری و جاذبه های گردشگری خود را که هر کدام می توانند زیرساختی برای ورود صدها هزار گردشگر، ورود میلیون ها و حتی میلیاردها تومان ارز و ایجاد اشتغال برای هزاران نفر و ... باشند آلوده کرده ایم و قطعا گردشگر هم حاضر نیست برای دیدن محیط طبیعی که لایه ای از زباله آن را فرا گرفته به یاسوج بیاید. صراحتا می گویم که اگر این در کنار این طبیعت زیبا و دوست داشتنی مردمی که به فکر محیط زیست هم بودند داشتیم به جرئت می توانم بگویم لااقل 10 درصد از مشکلات استان حل می شد. بد نیست بدانید که کشور انگلیس فقط از جاذبه های موسیقیایی اش 1.4 میلیارد دلار درآمد سالیانه دارد! هم چنین کشور اوکراین در سال گذشته میلادی میزبان 23 میلیون گردشگر بوده است و موجب درآمد 5 میلیارد دلاری برای این کشور شده است در حالی که کل ایران با وسعت چند برابر اوکراین فقط 15 میلیون گردشگر را به خود جذب کرده است. فکر نمی کنم که اوکراین بیش از دو برابر استان کهگیلویه و بویراحمد مساحت داشته باشد، یعنی این استان ظرفیت کسب درآمد 5/2 میلیارد دلاری –چیزی حدود هفت هزار میلیارد تومان (عددی با 12 صفر!)- چیزی 3-2 برابر بودجه استان که با آن می توان به هر هم استانی حدود 10 میلیون تومان کمک کرد. لازم به ذکر است که هزینه اقامت در اوکراین روزانه حدود 100 دلار است. یعنی حدود 300 هزارتومان خودمان! در حالی که خرج اقامت در ایران و به خصوص در یاسوج از اوکراین بسیار کم تر است، اما اوکراین که نه تنگ تامرادی دارد و نه بی بی حکیمه و نه روستای کریک و ... چگونه در این امر تا این حد موفق بوده است؟ ضمنا برای دیدن آمار ارائه شده می توانید مراجعه کنید به چمدان(ضمیمه روزنامه جام جم) 29 مرداد 1392 شماره 111. پس می توان نتیجه گرفت که ایران و به خصوص پایتخت طبیعت آن ظرفیت جذب گردشگر بسیار بالایی دارد که این مهم بدون فرهنگ سازی به وسیله کارهای مشابه و همکاری مسئولین امکان پذیر نیست." این گروه به مدت 2 ساعت مشغول به پاکسازی زباله های پارک جنگلی یاسوج بود. سرپرست این گروه می گوید :"اگر حمایت نشویم ادامه نمی دهیم!" امیری اردکانی هم چنین ادامه داد: "هدف و انگیزه ما از انجام این کار در زمان حاضر بیشتر از همه آماده سازی محیط به منظور ورود مهمانان نوروزی به این استان بوده است تا اگر مهمانی مثلا به پارک جنگلی آمد همیشه این را به یاد داشته باشد که پارک جنگلی جای تمیزی بود و از آن بع عنوان یک خاطره شیرین یاد کند. چه بسا همین فرد بتواند موجب ورود چند گردشگر دیگر به استان شود." و بسیار گله می کند از ناهماهنگی ها و بی نظمی ها در ادارات استان: "انجام چنین کار به ظاهر کوچکی 2 هفته هم و غم من بوده است. این از همان وظایف مسئولین استان است که در ادامه عرض می کنم. به منظور انجام این کار با چند نهاد و سازمان همکاری کرده ایم که در توضیحی کوتاه سعی می کنم اطلاعاتی کامل و کوتاه در رابطه با همکاری نهاد ها با این گروه در اختیار شما قرار دهم. شهرداری یاسوج را باید واقعا بدترین مکان دولتی بنامم که تاکنون رفته ام! بعد از 2 هفته پیگیری صبح روز حرکت که به آنجا رفتم تا هنوز حتی اتوبوس ما را هماهنگ نکرده اند اگر من کار را پیگیری نمی کردم مطمئنم که دیگر شهرداری حتی از من نمی پرسید که کارتان انجام شد یا خیر! شهرداری دست کش، کیسه زباله، خودرو زباله بر را در حالی که هماهنگی قبلی صورت گرفته بود در اختیار ما قرار نداد! مسئولین تلفنشان را جواب نمی دادند و ... کل امکاناتی که شهرداری به ما داد یک اتوبوس واحد بود! در حالی که پاکسازی طبیعت اصلا وظیفه ما نیست بلکه در واقع ما داریم به شهرداری کمک می کنیم، این هم به جای خسته نباشیدشان است البته قصد ما به هیچ وجه منت گذاشتن بر دوش کسی نیست بلکه ما به وظیفه مان عمل کرده ایم اما مجموعه شهرداری عزیز شما چرا به وظیفه ات عمل نمی کنی؟! من به مسئولین شهرداری و اعضای شورای شهر دوستانه پیشنهاد می کنم اگر نمی خواهید به مشکلات مردم و شهر رسیدگی کنید استعفا بدهید و در جایی دیگر به منازعات خود بپردازید. والله این برای برخی از شما که نمی دانند برای چه و از طرف چه کسانی بر صندلی ریاست تکیه زده اند بهتر است. اداره آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد، سازمان هواشناسی و سازمان اتوبوسرانی یاسوج و حومه نیز همکاری خوبی با ما داشتند. اما با 4 شماره ی هواشناسی تماس گرفتم اما هیچکدام در وقت اداری پاسخگو نبودند. بر خلاف بقیه واقعا صدا و سیما مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد بهترین همکاری را با ما داشتند که در این بلبشو ادارات جای شکر دارد! البته نباید اطلاعات غلط دادن و از نظر ما دروغ و از نظر خودشان سیاست را که یکی از مدیران که با آن ها همکاری کردیم آن را به فجیع ترین شکل به کار برد فراموش کنیم! اما به صلاح نیست نام او را بیاوریم. لازم به ذکر است این ارزیابی ها را نمی توان آماری محکم دانست. شاید مشکل از ماست که بد با آن ها همکاری می کنیم!! به هرحال ما سعی کرده ایم وظیفه دینی و انسانیمان را در حد توان خودمان انجام دهیم و البته ما هم مثل دیگران امیدوار هستیم به افزایش حمایت از محیط زیست." احسان امیری اردکانی هم چنین به جایگاه اندک فرهنگ حفاظت از محیط زیست در بین مردم استان اشاره کرد و گفت: "خدا می داند که وقتی در برخی محافل به قوم لر و فرهنگشان توهین می شود بسیار ناراحت می شوم و آرزو می کنم که ای کاش ما مردم این استان می توانستیم کمی بیشتر به فکر فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی مان باشیم که حفاظت از محیط زیست نیز جزئی از آن است." وی در پایان نیز افزود: "اگر عزیزانی مایل به همکاری با این گروه هستند می توانند از طریق ایمیل ehsanamiriardakani@gmail.com با من در ارتباط باشند." این گروه دانش آموزی پس از زیارت قبور مطهر شهدای گمنام و اقامه نماز نظر به امامت حجت الاسلام و المسلین احسان نادری به محل دبیرستان تیزهوشان یاسوج بازگشت. سرپرست این گروه کارگردانی سه فیلم مستند کوتاه را نیز در کارنامه فرهنگی خود داراست. لازم به ذکر است عکسهای تکمیلی طی 4-5 روز آینده به خدمت شماارسال می گردد.
کد خبر: ۲۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

ایشان دوستان اصلاح طلب را مدعیان بیل زدن به باغچه همسایه می داند در حالی که این عزیزان در طی 8 سال  کذشته در سکوت محض به سر برده و عمدتا  از منظر فرهنگ به تقویت  جمهوری اسلامی پردتاخته اند و قلم به ذست بودند نه بیل به دست  بودند  
کد خبر: ۲۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۵

در این سالها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که "گزینه جنگ روی میز است" ، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد وغیرقانونی بگویم "صلح در دسترس است."
کد خبر: ۲۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۳