برچسب ها
ما بر این باوریم که تحقق استراتژی پایتخت طبیعت ایران، نه در اجراء کارهای ویترینی، که در اجراء سیاست هایی است که نوک پرگار توسعه ی شهر را با محوریت استراتژی پایتخت طبیعت ایران قرار می دهد، نه احداث روگذر و زیرگذر و مجتمع های تجاری آنهم بدون رعایت ضوابط اجرایی!
کد خبر: ۲۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۴

۳۳ سال پیش در روز (۱۵مرداد ۱۳۵۹) دکتر حسن روحانی نماینده سمنان در مجلس شورای اسلامی طی مصاحبه ای به ویژگی های دولت آینده اشاره کرده و گفت : خصوصیات این دولت همان گونه که امام فرمودند باید جوان ، انقلابی و مکتبی باشد ، شرق گرا و غرب گرا نباشد ، مدیر و مدبر و خوش سابقه باشد  
کد خبر: ۱۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۶

رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی از حذف درس حرفه‌وفن پایه اول راهنمایی (اول «متوسطه اول») خبر داد و گفت: درس کار و فناوری جایگزین این درس شد.به گزارش آوای دنا،حجت‌الاسلام والمسلمین محی‌الدین بهرام محمدیان، معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: در پایه اول «متوسطه اول» (اول راهنمایی) درس کار و فناوری به عنوان درس جدید‌التألیف ارائه می‌شود.وی با بیان اینکه درس حرفه‌وفن از پایه اول «متوسطه اول» حذف شد، گفت: درس کار و فناوری جایگزین درس حرفه‌وفن شده است.حجت‌الاسلام والمسلمین محمدیان به محتوای درس کار و فناوری اشاره کرد و ادامه داد: در این درس به کارآفرینی توجه داریم و به این معنی است که می‌آموزیم دانش را به فناوری تبدیل ‌کنیم تا بتوان ثروت تولید کرد.وی به تألیف درس جدید «تفکر و سبک زندگی» نیز اشاره کرد و بیان داشت: این درس دو حوزه «تفکر و حکمت» و «آداب و مهارت‌های زندگی» را پوشش می‌دهد که ادامه درس «تفکر و پژوهش» پایه ششم ابتدایی است.
کد خبر: ۱۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۰۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا: سخنان حضرت آیت الله فاضل گلپایگانی، کاندیدای مجلس خبرگان رهبری از استان کهگیلویه و بویر احمد باسمه تعالی رسالت، امامت و فقاهت در طول تاريخ بشريت، مفيدترين نعمت و رهگشاترين ثروت براي بشر بوده است. قرآن مجيد با اين‎كه مي‎فرمايد اگر نعمت‎هاي خدا را شماره كنيد توان شمارش آن‎را نداريد ولي وقتي كه سخن از بعثت به ميان آمده مي‎فرمايد "لقد مَنَّ الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً مِن أنفسهم" «هر آينه خدا نعمتي گران‎سنگ بر مؤمنان ارزاني بخشيد كه پيامبري از جنس خود آنان به سوي آنان گسيل داشت». درباره هيچكدام از نعمت‎هاي الهي، چنين تعبيري نيامده است. همچنان‎كه در آيه شريفه "ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يومئذٍ عن النَّعيم" وقتي كه اين آيه در محضر شريف امام رضا"ع" مطرح شد و ديدگاه علما در مراد از اين نعمتي كه فرداي قيامت ازآن سوال مي شود مختلف بود به‎طوری که بعضي آن‎را نعمت آب حيات و بعضي آفتاب عالم‎تاب و بعضي مهتاب دانستند؛ امام رضا"ع" فرمودند خدا بزرگتر از آن است كه فرداي واپسين از اين نعمت‎ها سؤال كند، مراد از اين نعمت كه در آيه شريفه به‎طور ويژه آمده و از آن سؤال مي شود نعمت ولايت اهل بيت است. پس قرآن مجيد، نعمت رسالت و نعمت ولايت و امامت را از برترين نعمت‎ها مي‎داند كه در اختيار بشر قرار داده و در دوران غيبت امام عصر"عج" كه زمان ما باشد نعمت رهبري الهي در سيماي فقاهت، متبلور است زيرا فقاهت تداوم‎بخش رسالت و امامت است. تمام نعمت‎هاي الهي در برابر نعمت رهبري همانند صفرهايي هستند در مقابل عدد صحيح كه اگر ميليون‎ها صفر كنار هم چيده شوند خوانده نمي‎شود و به‎حساب نمي‎آيد اما اگر يك صفر در كنار عدد يك كه از قضا از پائين‎ترين اعداد است قرار گيرد به‎حساب مي‎آيد و به همه صفرها معنا می‎بخشد و ارزش آن‎ها به‎صورت تصاعدي بالا مي‎رود. اگر اين همه نعمت كه خدا در اختيار بشر قرار داده، جداي از نعمت رهبري منظور شوند همانند صفرهايي هستند كه جداي از عدد صحيح‎اند. اگر انسان از همه نعمت‎ها استفاده كند يعني خوب بخورد، خوب بياشامد، و خوب بپوشد و خوب مسكن گزيند؛ تازه در حد يك زندگي حيواني قرار مي‎گيرد. اما اگر از هدايت أنبياء و رهنمود اولياء و ائمه و پيروي فقها برخوردار شود؛ آن‎گاه اين نعمت‎ها در سرنوشتش اثرگذار است، زندگي را رونق مي‎بخشد و حيات طيبه را رقم می‎زند و قرب الهي را باعث مي‎شود و عدالت و انسانيت را در دنيا حاكم مي‎كند و ثواب و بهره‎مندي از نعمت‎هاي جاويدان الهي را فرداي واپسين نصيب انسان مي كند. آن‎چه كه امروز بايد بدان توجه كامل داشت مساله ولايت فقيه است كه طبق روايت امام حسن عسگري"ع" وظيفه مردم اين است كه از فقهاي جامع الشرائط، پيروي كنند و فقيه عادل كه كارآيي علمي و ايماني و اعتقادي در عصر غيبت دارد، نقش پيامبر و امام معصوم عليهم صلوات الله را در هدايت جامعه و سعادت آن‎ها ايفا مي‎كند. طبق فرموده امام عصر"عج" مرجع آن‎چه كه امروز از حوادث، رخ مي‎نمايد كارشناسان دين و آشنايان به حلال و حرام هستند كه بايد مردم به آن‎ها مراجعه كنند و احكام حوادث جاري را از آنان فراگيرند. بر همين اساس در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است كه بالاترين ركن نظام اسلامی، ولايت فقيه است و اگر در رأس نظام و هسته مركزي آن، ولايت فقيه عادل نباشد؛ آن نظام، مشروعيت ندارد. براي معرفي فقيه عادل و نظارت بر امور آن، مجلس خبرگان رهبري در قانون اساسي  پيش‎بيني شده است. جايگاه مجلس خبرگان از اينجا معلوم مي‎شود كه سر و كارش با بالاترين نهاد در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران است. هم رهبر نظام را معرفي مي‎كند و هم در طول رهبري‎اش بر امور او نظارت دارد. اينجاست كه دموكراسي اسلامي در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كاملا پيش‎بيني شده است و ارگان‎هاي نظام يا بي‎واسطه يا با واسطه توسط آراء مردم شكل مي‎گيرد و رهبري نيز با آراء مجتهدین مردمي روي كار مي‎آيد كه خود منتخب مردم هستند. بنابراين مردم بايد در انتخابات مجلس خبرگان رهبري چه دوره اصلي و چه ميان‎دوره‎اي باشد حضوري كامل و آگاهانه داشته باشند.
کد خبر: ۱۷۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۲

موضوع دیگر درباره منزلت، جلوگیری از توهین به شهروندان است. اخلاق وضعیت نامناسبی پیدا کرده است. من جلوی توهین به مسئولان به رییس‌جمهور و دیگر مسئولان ارشد را خواهم گرفت. من جلوی توهین به آقای هاشمی، آقای موسوی، آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد را خواهم گرفت و البته اگر به من توهینی شود، هیچ نخواهم گفت اما مقابل توهین به دیگران می‌ایستم. به گزارش آوای دنا،محمد رضا عارف کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری در گفتگوی ویژه خبری که از شبکه دوم پخش شد در پاسخ به این پرسش که چرا وارد عرصه انتخابات شدید؟"، اظهار کرد: من احساس خطر و نگرانی کردم. من آمده‌ام چون نگران آرمان‌هایی هستم که برای آن انقلاب کرده‌ام و اکنون نمی‌توانم درباره سوالاتی که فرزندم می‌پرسد، جواب دهم. من نگرانی یکپارچگی کشور، نگران گسست نسل اول و سوم و نگران پیشرفت کشور هستم. معاون اول دولت اصلاحات با بیان اینکه "من معتقدم انقلاب اسلامی مردمی‌ترین انقلاب دنیا بود"، خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) در بهشت زهرا گفت که من به نمایندگی از مردم دولت تشکیل می‌دهم. این جمله جایگاه مردم‌سالاری در نظام جمهوری اسلامی ایران را نشان می‌دهد.عارف در ادامه اظهار کرد: موضوع دیگر درباره منزلت، جلوگیری از توهین به شهروندان است. اخلاق وضعیت نامناسبی پیدا کرده است. من جلوی توهین به مسئولان به رییس‌جمهور و دیگر مسئولان ارشد را خواهم گرفت. من جلوی توهین به آقای هاشمی، آقای موسوی، آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد را خواهم گرفت و البته اگر به من توهینی شود، هیچ نخواهم گفت اما مقابل توهین به دیگران می‌ایستم.عارف در بخش دیگری از صحبتهای خود با تاکید بر اینکه "باید تعامل نخبگان ایرانی خارج از کشور با داخل حداکثر شود"، تصریح کرد: باید رفت و آمد خارجی‌ها را به کشور تسهیل کنیم و در این مسیر نگاه امنیتی نداشته باشیم. ما باید اجازه دهیم که به راحتی اساتید و محققان خارجی به کشور ما سفر کنند. این نامزد انتخابات ریاست جمهوری همچنین گفت: ما در کشور ظرفیت‌های زیادی داریم که باید از آنها استفاده کنیم. آقای هاشمی از استوانه‌های نظام است که رابطه خوبی با کشورهای اسلامی دارد. همچنین آقای خاتمی مبتکر طرح گفت‌وگوی تمدن‌هاست. چرا از این عزیزان برای تقویت رابطه خارجی خود استفاده نکنیم؟عارف در پاسخ به این پرسش که "میزان انتقادپذیری شما چقدر است؟"، به دو خاطره از دوران ریاستش بر دانشگاه تهران اشاره کرد و افزود: در زمانی که من رییس دانشگاه تهران بودم، دانشجویانی را که اعتراض داشتند یا حتی اعتصاب می‌کردند، هیچ‌گاه به کمیته انضباطی معرفی نکرده‌ام. وی با بیان اینکه "من در مقابل تندترین انتقادها سکوتِ آگاهانه می‌کنم"، تصریح کرد: اگر احساس کنم منافع و امنیت ملی در خطر است، در برابر انتقادها سکوت می‌کنم. من از انتقاد سازنده خیلی استفاده کرده‌ام و بنا دارم در کنار شورای مشاوران عالی، شورای منتقدین تشکیل دهم. من به منتقدان حقوق می‌دهم تا انتقاد کنند.عارف در پاسخ به این پرسش که "شما چگونه با کانون‌های ثروت و قدرت برخورد می‌کنید؟"، خاطرنشان کرد: یکی از مهم‌ترین برنامه‌های من مقابله با فساد است و هدف من در این مسیر، نه مچ‌گیری بلکه پیشگیری است. من با شدت با فساد برخورد می‌کنم و در مقابل آقازاده‌ها کوتاه نمی‌آیم.وی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه تا چه اندازه قانونگرا هستید و از میان قانونگرایی و یا نزدیکانتان کدام یک را انتخاب می کنید؟ گفت: برای پاسخ به سوال شما من چند مثال می زنم؛ پس از انقلاب بورسیه دانشگاه شدم بعد از انقلاب معاون و قائم مقام وزیر علوم بودم و چون به دانشگاه صنعتی اصفهان متعهد بودم از پست اجرایی ام استفاده نکردم و همسرم و بچه دوساله ام را در تهران گذاشتم و برای انجام تعهداتم به دانشگاه اصفهان رفتم. وی در این زمینه مثال دیگری زد و ادامه داد: ما آیین نامه انتقال دانشجو را تصویب کردیم و چون در اوایل انقلاب درخواست ها برای انتقال زیاد بود در آیین نامه آوردیم هر دانشجو بیشتر از یک بار اجازه انتقالی گرفتن را نداشت همسرم دانشجوی دانشگاه شیراز بود وبعد انتقالی گرفت و به تهران آمد و هنگامی که من به اصفهان رفتم از هیچ رانتی استفاده نکردم تا انتقالی همسرم را بگیرم، بنده به هیچ وجه از اجرای قانون کوتاه نمی آیم و برای منافع ملی از حق قانونی خودم می‌گذرم.این نامزد انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به اینکه با گردش آزاد اطلاعات و آزادی و حمایت از مطبوعات می‌توان با فساد مقابله کرد، تصریح کرد: برای مقابله با فساد، برنامه‌هایی با چهار محور طراحی کرده‌ام و یک مرکز یا شورایی برای مقابله با فساد تشکیل می‌دهم. عارف در پایان در برابر این پرسش که "بین قانون و همفکران خود، کدام‌یک را انتخاب می‌کنید؟"، پاسخ داد: من بعد از انقلاب از پست اجرایی خود که قائم‌مقام وزیر بود، هیچ‌گاه سوءاستفاده نکردم. در مقابل قانون‌شکنی نزدیکانم کوتاه نمی‌آیم و اگر قرار باشد برای منافع ملی از حق خود بگذرم، این کار را انجام می‌دهم.
کد خبر: ۱۶۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۹

آقای مطهری آیا بهتر نبود شما با این توانایی که در شناسایی استعداهای ورزشی دارید به جای بر عهده گرفتن وظیفه خطیر نمایندگی مجلس، عضو کمیته ملی المپیک می شدید؟!
کد خبر: ۱۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۳

جبهه پایداری انقلاب اسلامی بر اساس وظیفه دینی و انقلابی خود و با ملحوظ داشتن جمیع شاخص های مورد تاکید رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و پس از تائید و تصویب مصوبه شورای مرکزی توسط شورای محترم فقها ، به معرفی جناب آقای دکتر باقری لنکرانی اقدام نموده است و با اتمام ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری نیز تغییری در تصمیم جبهه پایداری حاصل نشده است . به گزارش آوای دنا، جبهه پایداری انقلاب اسلامی پس از ثبت‌نام نامزدهای‌ ریاست‌جمهوری بیانیه‌ای صادر کرده است که متن آن به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیمايجاد جبهه اي مستحكم در برابر گفتمان سازش و ارتجاع و جريان هاي وابسته به فتنه و انحراف و رويكردهاي تكنوكراتيك از مهمترين رسالت حاميان گفتمان مقاومت و عدالت در زمان كنوني است .به استحضار ملت شريف ايران اسلامي مي رساند جبهه پايداري انقلاب اسلامي جهت انتخاب نامزد اصلح رياست جمهوري بر اساس وظيفه ديني و انقلابي خود و با ملحوظ داشتن جميع شاخص هاي مورد تاكيد رهبر فرزانه انقلاب اسلامي و پس از تائيد و تصويب مصوبه شوراي مركزي توسط شوراي محترم فقها ،  به معرفي جناب آقاي دكتر باقري لنكراني اقدام نموده است و با اتمام ثبت نام نامزدهاي رياست جمهوري نيز تغييري در تصميم جبهه پايداري حاصل نشده است .لازم به ذكر است جبهه پايداري همكاري و همفكري و هم افزايي بين نامزدهاي گفتمان انقلاب اسلامي را براي تبيين و گسترش مواضع گفتماني در زمان انتخابات  فرصتي مناسب قلمداد مي كند .جبهه پايداري ضمن دعوت نيروهاي معتقد به گفتمان مقاومت و عدالت به رصد هوشمندانه و دقيق فضاي سياسي كشور   نسبت به برنامه ريزي تخريب فقهاي رباني و بصير علي الخصوص حضرت علامه مصباح يزدي حفظه الله تعالي هشدار مي دهد و اين برنامه ريزي ها  را طراحي شده توسط مراكز قدرت و ثروت و پيروان گفتمان سازش و ارتجاع مي داند .به فضل الهي امت حزب اللهي و ولايتمدار اجازه پياده شدن نقشه هاي شوم دشمنان اين كشور را نخواهد داد و ملت قهرمان و آگاه ايران ، ضمن لبيك به نداي رهبر معظم انقلاب ادام الله ظله العالي با حضور گسترده در انتخابات پيش رو  و با انتخاب نامزد اصلح نقشه هاي پيچيده دشمنان نظام اسلامي را نقش بر آب خواهند نمود.و ما النصر الا من عندالله العزيز الحكيمجبهه پايداري انقلاب اسلامي
کد خبر: ۱۶۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۴

برخوردی که هاشمی رفسنجانی در یک بار حضور خود در استان کهگیلویه و بویراحمد با مردم داشت، محمدرضا پهلوی و فرح نداشتند به طوری که هیچ کدام از اقشار مردم جرأت نزدیک شدن به وی و تیم‌اش را نداشتند.
کد خبر: ۱۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۱۰

به گزارش اوای دنا،حضرت امام خامنه‌ای در قسمتی از بیانات خود در اولین روز سال جدید در حرم مطهر رضوی با تبریک سال نو فرمودند :«انتخابات در کشور ما مظهر حماسه سیاسی است» خاطرنشان کردند: آن‌چه عرض کردم تاکنون وظیفه ما و قشرهای گوناگون در مورد حماسه اقتصادی بود، اما انتخابات مظهر اقتدار نظام اسلامی و آبروی نظام است.ایشان ادامه دادند: آبروی جمهوری اسلامی و انتخابات و حضور مردم در پای صندوق‌های رای و تاثیر یکپارچه مردم در انتخاب مدیران کشور است. مظهر اراده ملی و نماد مردمسالاری اسلامی، انتخابات است.معظم له فرمودند: ما که مساله مردمسالاری اسلامی در مقابل دموکراسی لیبرال غربی را مطرح کردیم، مظهر مردمسالاری اسلامی، حضور مردم در انتخابات است. به دلیل همین اهمیت است که دشمنان سعی می‌کنند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند و مردم را برای حضور در پای صندوق‌های رای بازدارند و مردم را دلسرد و ناامید کنند.حضرت‌ امام خامنه‌ای با تاکید بر این‌که «گسترش مشارکت مردم در انتخابات در درجه اول اهمیت قرار دارد» اظهار کردند: حضور گسترده مردم در درجه اول است. حضور مردم پای صندوق‌های رای می‌تواند تهدیدهای دشمنان را بی‌اثر کند، آن‌ها را ناامید و امنیت کشور را تامین کنند.ایشان تاکید کردند: حضور مردم در پای صندوق‌های رای در آینده کشور، امنیت، استقلال و ثروت ملی و همه مسائل کشور تاثیر می‌گذارد.رهبر معظم انقلاب همچنین خاطرنشان کردند: در انتخابات همه سلیقه‌ها و جریانات معتقد به جمهوری اسلامی باید شرکت کنند، وظیفه و حق همه است. انتخابات برای یک سلیقه و جریان فکری و سیاسی خاص نیست. همه کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و استقلال کشور معتقدند و به آینده کشور اهمیت قائل می‌شوند و دل‌شان برای منافع ملی می‌سوزد، در انتخابات باید شرکت کنند.ایشان ادامه دادند: روی گرداندن از انتخابات برای کسانی است که با نظام اسلامی مخالفت دارند.حضرت‌ امام خامنه‌ای با تاکید بر این‌که «رای مردم در انتخابات به طور نهایی تعیین‌کننده است» فرمودند: آن‌چه اهمیت دارد، تشخیص و رای مردم است. رهبری یک رای بیشتر ندارد. بنده حقیر مثل بقیه مردم یک رای دارم و این رای را تا وقتی در صندوق نیندازم، هیچ‌کس از آن اطلاعی ندارد.ایشان ادامه دادند: ممکن است آن کسانی که صندوق‌های رای دست‌شان است، صندوق را باز کنند و خط حقیر را بشناسند و بعد رای من را بدانند، اما تا قبل از آن کسی رای من را نمی‌داند. این‌طور نیست که کسی نسبت‌هایی را بدهد و بگوید رهبری به فلان و بهمان کس رای می‌دهد. اگر کسی چنین نسبت‌هایی را داد، درست نیست.معظم له متذکر شدند: البته این روزها حرف‌های گوناگونی و مسائل عجیبی از طریق رسانه‌ها و پیامک‌ها رواج دارد. گزارش دادند به من که ممکن است در ایام انتخابات روزانه حدود 100 میلیون پیامک رد و بدل شود. تحت تاثیر این چیزها قرار نگیرید. اصلح را برای اداره کشور انتخاب کنید.رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: البته فعالان سیاسی می‌توانند دیگران را با نظر خود هم‌ رای کنند. این اشکالی ندارد، اما از حقیر کسی چیزی در این زمینه نخواهد شنید.ملت بداند رییس‌جمهور آینده باید امتیازات رییس‌جمهور فعلی را داشته باشد رهبر معظم انقلاب در ادامه بیانلت خود در مشهد مقدس با تاکید بر این‌که «آن‌چه ملاک عمل است، رای ملت است» فرمودند: همه باید در مقابل رای ملت و در مقابل قانون تمکین کنند.حضرت امام خامنه‌ای با اشاره به وقایع بعد از انتخابات سال 88، اظهار کردند: وقایع بعد از انتخابات سال 88 هم از همین مساله ناشی شد که کسانی نخواستند به رای مردم تمکین کنند. آن‌چه که اکثریت تصمیم گرفته‌اند، باید به همان تمکین شود. نباید ملت را به شورش خیابانی دعوت کرد. مردم در مقابل این‌گونه حوادث خواهند ایستاد.ایشان ادامه دادند: ملت بداند رییس‌جمهور آینده باید امتیازات فعلی را داشته باشد، منهای ضعف‌های امروز. رییس‌جمهور هر دوره باید امتیازهای کسبی رییس‌جمهور دوره قبلی را داشته باشد و ضعف‌های آن را نداشته باشد.ایشان تاکید کردند: رییس‌جمهور امروز و رییس‌جمهور آینده قوت‌ها و ضعف‌هایی دارند، همه ما همین‌طور هستیم. اما رییس‌جمهور آینده باید تلاش کند آن‌چه را که قوت رییس‌جمهور فعلی است، داشته باشد و آن‌چه که نقاط ضعف است، از خود دور کند. به این ترتیب در دولت‌هایی که پشت سر هم می‌آیند، رو به پیشرفت خواهیم بود.حضرت امام خامنه ای با اشاره به این‌که «کشور ایران و ملت ایران بزرگ و با عظمت هستند» فرمودند: هرکه می‌آید باید با عقل جمعی و تدبیر باشد. در کشور مسائل فراوان وجود دارد. مشکلات بر سر راه ملت است و کسانی که انتخاب می‌شوند باید با اعتماد به مردم پیش بروند.
کد خبر: ۱۴۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۱

رییس‌جمهور، استفاده از زمین و اراضی کشور، استفاده از معادن کشور، اجرای کامل هدفمندی یارانه‌ها و اصلاح نظام بانکی کشور را چهار راهکار اصلی برای حل مشکلات اقتصادی کشور عنوان کرد.
کد خبر: ۱۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۲۷

رئیس‌جمهور با بیان اینکه 300 نفر، 60 درصد پول‌های کشور را در جیب خود گذاشته و پس نمی‌دهند، خاطرنشان کرد: متأسفانه در کشور عده‌ای هم پیدا شده‌اند که فقط به فکر خود هستند و از این افراد دفاع می‌کنند.
کد خبر: ۱۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۴

روزی که شداد خواست شهر ارم را افتتاح کند و با سپاه عظیم خود به این شهر آمد، هنوز از اسب بر زمین نیامده بود که خطاب آمد جان او را بگیرم. در این هنگام دل من برای او سوخت . پیش خود گفتم در حسرت دیدن این شهر چه ظلم ها و جنایاتی که شداد مرتکب نشد. اما نتوانست حتی یک بار این شهر را از نزدیک ببیند. اوای دنا: یکی از مهمترین نعمت هایی که خداوند به ما ارزانی داشته است زمان و عمر است. نعمتی که از طریق آن می توان از عمر استفاده ی مفید نمود و  در صدد جبران خسارتهای اخروی که خودمان مسببش بوده ایم بر آئیم. اما همه به یک اندازه از این موقعیت استفاده نمی کنند. در روایت است که وقتی انسان می میرد درخواست می کند که به دنیا برگردد و اعمال شایسته انجام دهد. اما خداوند می فرماید عمری به تو مهلت دادیم و به سوی ما نیامدی.حجت الاسلام حیدری کاشانی در یکی از برنامه های سمت خدا به ذکر روایتی پرداختند که در جوامع الحکایات نقل شده است و آن از این قرار است که یک روز عزرائیل در محضر پیامبر اسلام بود . پیامبر از او پرسید: هزاران سال است که جان مردم را می گیری، آیا تا به حال شده در حالی که جان فردی را می گیری دل تو برای او بسوزد؟  عزرائیل گفت: تا کنون دل من به حال دو نفر سوخته است . یک بار در دریای پرتلاطمی یک کشتی غرق شد. یک مادر بارداری بر روی تخته پاره ی آن کشتی قرار گرفت. در همان حال فرزند او بدنیا آمد . این مادر فرزند را بر روی سینه ی خود چسبانده بود و کودک هنوز سینه ی او را نگرفته بود که از جانب خداوند خطاب آمد که جان مادر را بگیرم. در این هنگام دل من به حال این مادر و فرزندی که تنها در دل دریا بر روی تخته پاره باقی می ماند، سوخت.جای دوم زمانی بود که شداد ابن عاد تمام عمر خود را گذاشت و از هر راهی که می شد مال و ثروت جذب کرد. سپاه عظیمی درست کرد که آنها را به جستجوی زمرد و زبرجد و جواهرات  می فرستاد . و دستور داده بود که ستون های شهر خود را با جواهرات بالا ببرند .(اللتی لم یخلق مثلها فی البلاد) روزی که خواست این شهر را افتتاح کند و با سپاه عظیم خود به این شهر آمد . هنوز از اسب بر زمین نیامده بود که خطاب آمد جان او را بگیرم. در این هنگام دل من برای او سوخت . پیش خود گفتم در حسرت دیدن این شهر چه ظلم ها و جنایاتی که شداد مرتکب نشد. اما نتوانست حتی یک بار این شهر را از نزدیک ببیند.حضرت عزرائیل به این قسمت از داستان که رسید، حضرت جبرائیل نازل شد. حضرت جبرائیل از جانب خداوند گفت: آیا می دانی آن کودک که بی مادر رها شد همان شداد ابن عاد بود. ما جان او را اینگونه گرفتیم تا تمام جهانیان بدانند ما به کافران و پیروان شیطان مهلت می دهیم اما آنها را به حال خود رها نمی کنیم. در قرآن می فرماید: اینها کسانی بودند که در سرزمین ها طغیان کردند و فساد را به نهایت درجه رساندند . تازیانه ی عذاب خداوند بر این افراد فرود آمد . در روایتی آمده که بعد از گرفتن جان شداد، دستور آمد که جان سپاهیان او را هم بگیرید . سپس این شهر در اختیار مردم قرار داده شد . اما مردم نیز کفران نعمت کردند . تا اینکه قوم عاد با یک تندباد سوزناک و هلاکت بار از بین رفت و شهر آنها زیرو رو شد . پروردگار شما در کمینگاه کسانی است که پیرو شیطان بوده و از راه خداوند رحمان خارج می شوند.منبع/فرهنگ  
کد خبر: ۱۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۳

نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر به فکر اصلاح قانون انتخابات هستند، چرا برای هزینه‌های تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری فکری نکرده‌اند که عدم مشخص بودن منابع آن همواره زمینه‌ساز فساد شده است و نیز شایسته‌سالاری را به مسلخ تبلیغات‌های افسار گسیخته برده است.
کد خبر: ۱۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۸

اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر انصاره و اعوانه‌‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌خدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر می‌کنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر می‌کنم.اما با توجه به اینکه گفته‌اند جلسات حقوقی‌ها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسه‌ای با این حدت و شدت ندیده‌ایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحث‌های آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقه‌مند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان می‌کند، دریافت می‌کند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانی‌ها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهم‌تر نداریم. همة اندیشه‌ها و نظریه‌های اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزش‌های الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزش‌ها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر می‌گردد.مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومت‌های علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحث‌های خوبی مطرح شد. در دوره‌هایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمی‌شود آن را دست زد، اما می‌خواهم بگویم که مهم‌تر از آن هم سندی نداریم.بحث‌هایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشان‌دهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیه‌ای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهم‌ترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیم‌بندی که قوة مجریه حیطه‌ای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، می‌خواهم به موضوع اساسی‌تری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و می‌تواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان می‌تواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی می‌تواند انجام دهد، او نیز می‌تواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمی‌کرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انسان‌اند و دررابطه با انسان معنا پیدا می‌کنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة اراده‌ها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار می‌دهد، ولی می‌گوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا می‌توانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قله‌ها می‌رسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزش‌های انسانی در سایة آزادی معنا پیدا می‌کند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیبایی‌های عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند. والا اگر عده‌ای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسان‌ها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمده‌اند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسان‌ها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمال‌آفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز می‌کند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملت‌ها و مردم مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسان‌ها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهم‌ترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمی‌شوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی می‌خواهد مستقل باشد، برای این است که می‌خواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت می‌کند. کسی که احساس کرامت نمی‌کند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگی‌ها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملت‌ها از ناحیة انسان‌های حقیر و تحقیر شده‌ای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمی‌کنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بی‌معناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بی‌معناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحث‌های خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین می‌خوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش‌های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت می‌خوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند.»باز در همین بخش می‌خوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایین‌تر می‌خوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.می‌گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیت‌ها آزادند، راهپیمایی‌ها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، می‌گوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکل‌دهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسان‌ها خواهد بود.بعضی‌ها خیال می‌کنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر می‌کنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کرده‌اند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیده‌اند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعه‌ها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل می‌شود.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر قطعه‌ای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست می‌شود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر می‌گذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بی‌معناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشت‌ها از آن باید اختیارات و مسئولیت‌ها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجه‌بندی کنیم، نمی‌شود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمی‌شود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیت‌ها و پاسخگویی‌ها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد می‌کند و شکلی را که می‌خواهیم بسازیم، ناقص می‌شود. می‌خواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادی‌ها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسان‌های با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما می‌بینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتی‌متر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر می‌کنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمی‌شود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمی‌شود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوه‌ای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد می‌کند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض می‌شود که کار را بدتر می‌کند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونه‌ای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا می‌شود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمی‌دادند و این قانون اساسی را انتخاب نمی‌کردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمی‌کرد.البته ممکن است بعضی‌ها بگویند که نه خیر، اینها بحث‌های تخصصی است و مردم نمی‌فهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصی‌تر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمی‌شود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت می‌شود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیش‌بینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمی‌شود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمی‌شود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیش‌بینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده می‌شود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأی‌گیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمی‌شود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمی‌دهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما می‌خواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدی‌نژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری می‌کردیم، همان فضای قبل منتقل می‌شد که اینها اختیارات اضافه ‌می‌خواهند و ... و حرف را منکوب می‌کردند و چه بسا ثمر نمی‌داد و بالعکس می‌شد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکل‌گیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی می‌دهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب می‌شود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر می‌آیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردم‌سالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور می‌شود که همة مردم اعمال اراده می‌کنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلاف‌ها شروع می‌شود؛ نه اختلاف، که بعضی‌ها به محض اینکه تذکر قانون اساسی می‌دهیم، می‌گویند وارد اختلافات شده‌اید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزه‌های مختلف هستند. اما مقایسه‌ای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردم‌اند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول می‌گفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا می‌کنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین می‌آید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی می‌افتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق می‌کند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی می‌گوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار می‌گیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم می‌کند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست می‌شود. ضمن اینکه بحث‌های حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا می‌گویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم می‌گیرد و رأی می‌دهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا می‌کند. مؤلفه‌هایی است که یک برآیند را در بیرون شکل می‌دهد و ما نمی‌توانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرف‌های مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاه‌ها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسان‌هاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کرده‌ایم نمایندة اقلیت و با این می‌خواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت می‌شود و دچار مشکل می‌شویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمی‌پردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خورده‌ایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند، به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر می‌خواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید می‌‌خواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عده‌ای به جای آنها تصمیم می‌گیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگی‌های رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین می‌کند، نه ویژگی‌های رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عده‌ای مدام می‌خواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست می‌آوریم؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان می‌مانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساس‌اند، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کنند، 85 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته می‌شود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمی‌ماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم می‌خواهند وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا می‌خواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 می‌گوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور می‌خواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شده‌اند. همه با همین سیستم بالا آمده‌اند.آمده‌ایم روی جایی دست گذاشته‌ایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضی‌ها شوخی می‌کردند و می‌گفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحث‌های سیاسی نیست، بلکه بحث‌های فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال می‌کنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کرده‌اند و کشته داده‌اند و مجلسی پیدا کرده‌اند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب می‌کنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب می‌کنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاش‌هایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیم‌گیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی می‌دهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کرده‌اند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب می‌کند.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر چیزی دست آنها باشد، درست می‌شود و اگر دست آنها نباشد، خراب می‌شود. من خوشبینانه‌ نگاه می‌کنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست می‌شود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم می‌زند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل می‌گیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح می‌کنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحث‌های مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و می‌تواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاه‌های دادگستری است. آیا ادارة زندان‌ها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی می‌افتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را می‌گویند. اینجا این شائبه ایجاد می‌شود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ می‌شود.حالا اخیراً لایحه‌ای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساوی‌اند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخش‌های مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازه‌ای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده می‌شود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤال‌ها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی می‌تواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیس‌جمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی می‌شود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامه‌ای می‌رسد و می‌خواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم می‌کند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونه‌ای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهت‌گیری‌های آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب می‌شود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبه‌ای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی می‌خورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علی‌رغم مخالفت‌های دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا می‌شود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهت‌گیری‌ها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه می‌دهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت می‌گوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه می‌کند یا درست هزینه نمی‌کند، ولی این پول را اختصاص می‌دهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آیین‌نامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجه‌نویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض ‌کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازه‌ای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه می‌شود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره می‌شود. الان در دنیا چشم‌اندازهای پنجاه ساله تنظیم می‌کنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ می‌شود. آیا می‌شود کشور را براساس قانون‌های یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا می‌کند. دیگر چه چیزی ثابت می‌ماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر می‌کند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه می‌خورد؛ یعنی افق برنامه‌ریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمی‌دانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب می‌شود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرح‌هاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجه‌اش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفه‌جویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفه‌جویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار می‌آوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. می‌گفتیم بودجه‌ای نیست، می‌گفتند بودجه از محل صرفه‌جویی‌ها. می‌گفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفه‌جویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند با شرایطی که ساعت تغییر نمی‌کند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمی‌کند، مصرف کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و 31 شهریور هم برمی‌گردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد. نمی‌شود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج می‌کنیم، اما بازدهی پایین می‌گیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت می‌شود.آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة‌ مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً می‌تواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاه‌های نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئول‌اند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دل‌ها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همه‌اش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمی‌تواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمی‌تواند لغو کند. فقط می‌تواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیس‌جمهور را نقض می‌کند. می‌تواند یا نمی‌تواند؟ اینها بحث‌های علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بی‌دین شده‌ای! این حرف‌ها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاه‌های نظارتی می‌توانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا می‌ساختی، بایستی اینجا می‌ساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌بری؟ باید بالا ببری. می‌توانند یا نمی‌توانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام می‌کنم.آیا قوة مجریه قوه‌ای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم می‌زند، ثانیاً هزینه درست می‌کند، تعادل بودجه را به هم می‌زند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه می‌گذارند، می‌روند تصمیم می‌گیرند و این طوری نمی‌شود.آیا مجلس می‌تواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر می‌کنم. عرضم را خلاصه می‌کنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر می‌گوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحث‌هایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضی‌ها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحث‌هایی که خدمت شما عرض کردیم، بحث‌های علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کرده‌ایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح می‌کند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادی‌های مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضی‌ها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرع‌اند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمی‌تواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادی‌ها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او می‌فرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر می‌دهی. سیطره نداری و به جای آنها نمی‌توانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضی‌ها فکر می‌کنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمی‌توانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به توده‌های مردم و مجبور شد به ذلیلانه‌ترین خفت‌های تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقش‌آفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر می‌کنند فقط خودشان مسلمان‌اند و بقیه مسلمان نیستند. خیال می‌کنند فقط آنها دین را حفظ می‌کنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه می‌گویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحث‌های فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربی‌ها تعریفی کرده‌اند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی می‌کند. به محض اینکه جدا شد، می‌شود اوقات فراغت. می‌خواهم این بحث‌ها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرف‌ها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت می‌روی، فساد می‌کنی؟ چرا خیال می‌کنی ملت می‌روند مسافرت فساد می‌کنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری می‌کند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال می‌کنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را می‌کنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر می‌کند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبرده‌اند.این توده‌های عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت می‌روند، ناراحت‌اند و می‌گویند مردم می‌روند فساد می‌کنند؟کجا این ملت می‌رود فساد می‌کند. این ملت عظیم یا می‌رود زیارت یا می‌رود ایران را می‌گردد. یا می‌رود صلۀ ارحام یا می‌رود کیف سالم می‌کند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیده‌اند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحت‌اند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما می‌آمدیم سهمیه می‌دادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضی‌ها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیم‌گیری بودند، اعتراض شدید به من می‌کردند و می‌گفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه می‌شود؟ گفت: می‌برند می‌سوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت ، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی می‌شود. مردم باید استراحت کنند.می‌گفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند می‌شود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانواده‌ات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را می‌کنی، بعد که به مردم می‌خواهد برسد، این طوری می‌شوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶

«ما دانشجویان خواهان تغییر اصلاحیه ماده 35 هستیم»، «ما رییس‌جمهور بدهکار جریان‌های قدرت و ثروت نمی‌خواهیم»، «چند می‌گیری امضا کنی؟»، «مسئولان برای حفظ مردم‌سالاری پیش خدا باید جوابگو باشند»، «اصلاحیه ماده 35 مساوی عدم ورود کاندیدای مستقل»، «رییس‌جمهور وامدار، کجا دارد استقلال؟»، «مردم در انتخابات قیم نمی‌خواهند»، «جمهوریت نظام را قربانی منافع برخی گروه‌ها نکنید»، «اصلاح قانون آری، افساد مالی خیر» و «جمهوریت نظام را ذبح نکنید»، از جمله شعارهایی بود که دانشجویان بر روی پلاکاردهایی برای اعتراض به اصلاح قانون انتخابات نوشته بودند.
کد خبر: ۱۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۴

اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.
کد خبر: ۱۱۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۱

اوای دنا-علی اکبر رحیم فر یاسوج: در پی انتشار مطلبی با عنوان( تاریخ بویراحمدغیر قابل دفاع است)  آن هم توسط یک هم استانی به نام تقوی بهبهانی  در سایت عصر دنا برآن شدم که  چند خطی کوتاه در این مورد بنویسم زیرا معتقدم تاریخ بویراحمد آنقدر  ریشه دار تاریخی وبا افتخار است که هر عقل سلیم و آگاهی به  تایید آن می پردازد و تاریخ بویراحمد با توجه به غنی بودن و مردمی بودن آن خودش از خودش دفاع می کند و نیازی به دفاع  اینجانب و امثالهم ندارد.ودراینجا به گفته ای از زنده یاد مرحوم بهمن بیگی اشاره میکنم به این مضنون که  کهگیلویه وبویراحمد استاني كه نه به خاطر جمعيت، ثروت و وسعت بلكه در نتيجه قدرت به وجود آمد.مطلبی که  هم استانی عزیزم جنا آقای بهبهانی نوشته اند سراسر توهین و دهن کجی به تاریخ ایل بزرگ بویراحمد می باشد که  هم از لحاط توقع به یک هم استانی و هم از لحاظ حرفه ای  برای یک نویسنده و منتقد  اینچنین شمشیر را از رو گرفتن کاری نادرست و خلاف انتظار بود.اینجانب معتقدم برای شناخت ودرک بهتراز مسائل و رویدادهای تاریخی باید آنرا نقد و بررسی نماییم نقد و نقادی منصفانه مشکلی ندارد و نقد باعث شناخت ضعفها و تقویت نقاط قوت می شود .تاریخ بویراحمد تاریخی کاریزماتیک و قدیس نیست بلکه ما هم معتقدیم به نقد این تاریخ و قطعا نکات ضعفی هم دارد همچنین نکات قوتی هم دارد. و لی ما نباید که فقط نکات ضعف  را ببینیم سیاه نمایی نمایم و کل تاریخ بویراحمد رازیر سوال ببریم و به ان توهین کنیم.تاریخ بویراحمد بیشتر از آنکه ضعف داشته باشد پراست از نقاط قوت و افتخار که مردمان این ایل بزرگ  به تاریخ خود می بالند و غرورانه افتخار مینمایند.بیایید بجای تفرقه افکنی و نوشتن مطالبی که نه تنها ضرورتی ندارد بلکه باعث اختلافات قومی و ایلی می شود پرهیز نماییم و قدرت فکری خویش را در حل مشکلات مردم استان اعم از بویراحمدی و غیر بویراحمدی بکارگیریم.درپایان از استاد و هم استانی عزیزم جناب آقای تقوی بهبهانی پوزش  میطلبم بخاطر اینکه مجبور شدم اینگونه مطلبش را جواب بدهم.
کد خبر: ۱۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۲۶

اوای دنا:جنبش عدالتخواه دانشجویی در بیانیه ای پیرامون طرح اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، نوشت :متأسفانه باید گفت که آنچه اکنون نام اصلاح بر خود گرفته است افساد قانون انتخابات و منحصر کردن و تداول حکومت در باندهای زر و زور و ثروت حاکم است.جنبش عدالتخواه دانشجویی در واکنش به طرح اصلاح قانون انتخابات در کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی، بیانیه ای بدین شرح صادر کرد:بسم الله الرحمن الرحیم(مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ) حشر/۷طی روزهای گذشته طرح تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری در کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی تصویب شد و انتظار ورود به صحن مجلس شورای اسلامی را می‌کشد. هر چند که لزوم اصلاح قانون انتخابات از موارد لازم و ضروری می‌باشد که بارها از سوی جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز مطالبه گردیده است اما متأسفانه باید گفت که آنچه اکنون نام اصلاح بر خود گرفته است افساد قانون انتخابات و منحصر کردن و تداول حکومت در  باندهای زر و زور و ثروت حاکم می‌باشد. نمایندگان مجلس بر ضد مطالبه‌ مکرر رهبر فرزانه انقلاب از مسئولین برای طراحی راه‌های افزایش حضور مردم، عزم خود را جزم کرده‌اند تا نگذارند شخصی برخواسته از توده‌های مردمی روی کار بیاید و به راستی تعجب می‌کنیم که ادعای ولایت‌مداری‌شان را باور کنیم یا دم خروس را؟! سوال اینجاست که چرا طرح اجرایی کردن اصل هشت قانون اساسی-اصل امر به معروف و نهی از منکر- سالهاست به بهانه‌های مختلف نظیر طرح “نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی” و یا “اصلاح قانون انتخابات” روی زمین می‌ماند؟ شاید در این طرح‌ها منافعی است که در امر به معروف مردم نسبت به حکومت، مردم نسبت به مردم و حکومت نسبت به مردم نیست! یا حتی اکنون که دغدغه اصلاح قانون انتخابات به هر دلیل به میان آمده است حرف از موارد مهمی در این حیطه نظیر نظارت بر هزینه‌های انتخاباتی کاندیداها به میان نمی‌آید. جنبش عدالتخواه دانشجویی ضمن اعلام مخالفت خود با برخی اصلاحات صورت گرفته موارد دیگری از مشکلات این طرح را یادآور می‌شود: 1.گذاشتن شروطی همچون تأیید ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ۲۵ نفر از اعضای مجلس خبرگان و نیز سابقه ۸ سال نمایندگی یا وزارت یا معاونت رئیس جمهور باعث می شود عملا حکومت در اختیار عده‌ی خاصی از افراد معلوم الحال قرار گیرد و این مخالف جمهوریت نظام و مردم‌سالاری دینی است. 2.شروط تأییدیه از سمت نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای مجلس خبرگان زمینه‌ساز بده‌بستان‌های نامشروع و در نهایت بالا آمدن افرادی شود که قدرت لابی‌گری بیشتری داشته باشند و بالقوه این طرح زمینه‌ساز شکل‌گیری حلقه‌های قدرت و ثروت خواهد بود.3.مجلس شورای اسلامی هر چند طبق قانون اساسی ناظر بر عملکرد رئیس جمهور است ولی برای تأیید صلاحیت کاندیداها هیچگونه صلاحیتی ندارد. ایضا اختیارات اعضای مجلس خبرگان رهبری نیز که وظیفه‌شان تعیین رهبری و نظارت بر وی می‌باشد، با حیطه انتخابات ریاست جمهوری ربطی پیدا نمی‌کند.
کد خبر: ۱۱۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۲۴

اوای دنا:رییس جمهوری اسلامی ایران در شصت و هفتمین نشست سالیانه مجمع عمومی طی سخنانی به بیان دیدگاههای کشورمان در خصوص مسایل مهم منطقه ای و جهانی پرداخت.به گزارش ایرنا متن سخنرانی آقای ˈمحمود احمدی نژادˈ رییس جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر است.احمدی نژاد افزود :آمده ایم تا با هم اندیشی، زندگی بهتری برای جامعه بشری و ملت هایمان فراهم نمائیم، گفت: از سرزمین ایران، سرزمین شکوه و زیبایی، سرزمین علم و فرهنگ، سرزمین حکمت و اخلاق، مهد فلسفه و عرفان و دیار مهر و نور، سرزمین دانشمندان، حکیمان، فیلسوفان، عارفان، ادیبان، سرزمین بوعلی سینا، فردوسی، مولوی، حافظ و عطار و خیام و شهریار به نمایندگی از ملتی بزرگ و سرافراز، از پایه گذاران تمدن بشری و از میراث داران ارجمند جهانی و به نمایندگی از مردمانی آگاه، آزادیخواه، دوستدار صلح، مهربان و صمیمی که طعم تلخ تجاوزها و جنگ های تحمیلی را چشیده و عمیقاً قدرشناس ثبات و آرامش اند، در این جمع حضور یافته ام.رییس جمهور افزود: در جمع شما خواهران و برادران از سراسر جهان حضور یافته ام تا برای بار هشتم در هشت سال مأموریت خدمتگزاری به مردم شایسته کشورم، به جهانیان نشان دهم که ملت شریف ایران همچون گذشته تابناکِ تاریخی اش، اندیشه ای جهانی دارد و از هرگونه تلاش و مجاهدت برای تأمین، توسعه و تحکیم صلح ، ثبات و آرامش در جهان که البته تنها از طریق همفکری و همکاری و مدیریت مشترک میسر است، استقبال کرده و آن را مهم تلقی می کند.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه اینجا هستم تا پیام الهی و انسانی مردان و زنان فرهیخته کشورم را به شما حضار محترم و به همه مردم جهان ابلاغ کنم، اظهار داشت: حامل پیامی هستم که خداوند سخن ایران زمین سعدی علیه الرحمه در دو بیت ماندگار تاریخی به همه بشریت چنین هدیه کرده است: بـنـی آدم اعضـــــای یک پیـکرند، که در آفرینش زیک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوهــا را نمـــاند قرار.رییس جمهور تصریح کرد: طی هفت سال گذشته از چالشها و راههای برون رفت و افق آینده جهان سخن گفتم و امروز می خواهم از منظر دیگری به آن بپردازم.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه هزاران سال از پراکنده شدن و زندگی فرزندان حضرت آدم (ع) در بخش های مختلف زمین می گذرد، خاطرنشان کرد: فرزندان آدم با رنگها و سلایق و زبانها و آداب گوناگون و در آرزوی ساختن جامعه ای متعالی و رسیدن به زندگی زیباتر و استقرار رفاه و صلح و امنیت پایدار تلاش گسترده ای بعمل آوردند و علیرغم مجاهدت پیگیر صالحان و عدالت طلبان و تحمل رنج های فراوان توسط توده های مردم برای نیل به شادکامی و پیروزی، جز در موارد اندک، تاریخ بشر پر از تلخ کامی و شکست هاست.دکتر احمدی نژاد گفت: لحظه ای در ذهن خود تصور کنید اگر خودبرتربینی ها، بی اعتمادی ها، بداخلاقی ها و دیکتاتوری ها نبود و هیچکس به حق دیگری دست اندازی نمی کرد، اگر به جای میزان برخورداری و مصرف، ارزش های انسانی معیار شأن اجتماعی بود، اگر بشر دوره سیاه قرون وسطی را تجربه نکرده بود و قدرتمندان مانع از شکوفایی علم و اندیشه سازنده نمی شدند، اگر جنگهای صلیبی و دوران برده داری و استعمار واقع نشده بود و میراث داران آن دوران سیاه، در ادامه راه، انسانی عمل می کردند.رییس جمور ادامه داد: اگر جنگ های اول و دوم در اروپا و جنگ کره و ویتنام و جنگهای آفریقا و امریکای لاتین و بالکان اتفاق نمی افتاد و به جای اشغال فلسطین و تحمیل حکومت جعلی و نسل کشی و آواره کردن میلیونها نفر، حقیقت حوادث جنگ اعلام و به عدالت رفتار می شد، اگر تجاوز صدام علیه ایران نبود و زورمداران به جای حمایت از صدام از حقوق ملت ایران حمایت می کردند، اگر حادثه تلخ 11 سپتامبر و لشگرکشی به افغانستان و عراق و کشتار و آوارگی میلیونها نفر اتفاق نمی افتاد و به جای کشتن و به دریا انداختن یک متهم بدون محاکمه و اطلاع رسانی به مردم امریکا و جهان یک گروه مستقل حقیقت یاب امکان آگاهی عمومی از کیفیت حادثه و مجازات عاملان آن را فراهم می¬آورد، اگر از افراط گرایی و تروریسم برای پیشبرد سیاست ها استفاده نمی شد، اگر سلاح ها به قلم تبدیل و هزینه¬های نظامی صرف رفاه و دوستی ملت ها می شد، اگر بر طبل اختلاف قومی، مذهبی و نژادی کوبیده نمی شد و از وجود اختلافات و بزرگنمایی آن مقاصد سوءسیاسی و اقتصادی دنبال نمی شد.دکتر احمدی نژاد در ادامه تشریح رخدادهای ناگوار تاریخ اظهار داشت: اگر بجای ژست دروغین آزادی¬خواهی و دادن فرصت برای توهین به مقدسات بشری و انبیاءالهی، که پاکترین و مهربان¬ترین انسانها و هدایای بزرگ خدای بزرگ به بشریت هستند، حق انتقاد به سیاستهای سلطه¬جویانه و اقدامات صهیونیسم جهانی به رسمیت شناخته می¬شد و شبکه های رسانه ای جهان، مستقل و آزاد، حقایق را منتشر می¬کردند، اگر شورای امنیت تحت سیطره چند دولت نبود و سازمان ملل می¬توانست عادلانه عمل کند، اگر نهادهای اقتصادی بین¬المللی تحت فشار نبودند و منصفانه، کارشناسانه و بر اساس عدالت عمل می¬کردند، اگر سرمایه¬داران جهانی برای منافع خود، اقتصاد ملتها را به ضعف نمی¬کشاندند و برای جبران اشتباهات خود، ملت¬ها را قربانی نمی¬کردند، اگر صداقت بر روابط بین¬المللی حاکم بود و همه ملت¬ها و دولت¬ها با حق یکسان و عادلانه می¬توانستند آزادانه در امور جهانی مشارکت و برای سعادت بشری تلاش کنند و خلاصه اگر دهها وضعیت نامطلوب دیگر در حیات بشری رخ نمی¬داد و موجود نبود، در آن صورت زندگی چقدر زیبا و تاریخ چقدر دوست داشتنی بود.رییس جمهور با بیان اینکه اجازه دهید با هم نگاهی به وضعیت امروز عالم داشته باشیم، تصریح کرد: در عرصه اقتصادی، فقر و فاصله طبقاتی در حال گسترش است، مجموع بدهی خارجی فقط 18 کشور صنعتی جهان از مرز 60 تریلیون دلار گذشته است در حالی¬که بازگشت حتی نیمی از آن فقر را از صاحبان منابع و از جهان ریشه¬کن می¬کند، اقتصاد متکی بر مسابقه مصرف¬گرایی به بهره¬کشی از انسان به نفع عده¬ای معدود انجامیده است، خلق دارائیهای کاغذی، با اتکاءبه قدرت و تسلط بر مراکز جهانی اقتصاد، بزرگترین سوء استفاده تاریخ است و یکی از عوامل اصلی بحران اقتصادی است، گزارش شده است که تنها توسط یک دولت 32 تریلیون دلار دارایی کاغذی خلق شده است و برنامه¬ریزی توسعه مبتنی بر اقتصاد سرمایه¬داری، با حرکت در دایره بسته، موجب رقابت غیرسازنده و مخرب شده و در عمل شکست خورده است.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: در عرصه فرهنگی مکارم اخلاقی نظیر جوانمردی، پاکی، صداقت، مهربانی و فداکاری از منظر سیاستمداران حاکم بر مراکز قدرت جهانی، مفاهیمی ارتجاعی و مانع از پیشبرد اهداف تلقی می¬شود. رسماً از عدم اعتقاد به حاکمیت اخلاق در مناسبات سیاسی و اجتماعی سخن می¬گویند، فرهنگهای اصیل و بومی که حاصل قرنها تلاش و فصل مشترک زیبایی دوستی انسانها و ملتها و موجب تنوع و نشاط فرهنگی و تحرک اجتماعی جامعه جهانی است در معرض هجوم و انقراض است، با تخریب و تحقیر سازمان یافته هویت¬ها شیوه خاصی از زندگی بی هویت فردی و اجتماعی به ملت¬ها تحمیل می¬شود، خانواده که اصیل ترین کانون انسان ساز اجتماعی و مرکز خلق و پراکنش عشق و انسانیت است بسیار تضعیف شده و نقش سازنده آن رو به نابودی است، شخصیت و نقش محوری زن که موجودی آسمانی و مظهر جمال و مهربانی خداوند و ستون پایداری جامعه است با سوء استفاده برخی از صاحبان قدرت و ثروت دچار آسیب فراوان شده است و روح آدمیان مکدر و حقیقت انسانها تحقیر و منکوب شده است.رییس جمهور در تشریح اوضاع در عرصه سیاست و امنیت خاطرنشان کرد: یک جانبه¬گرایی و استاندارد چندگانه و تحمیل جنگ و ناامنی و اشغال برای نفع اقتصادی و یا بسط سلطه بر مراکز حساس جهان، عادی شده است، مسابقه تسلیحاتی و تهدید با سلاح اتمی و کشتار جمعی توسط قدرتهای مسلط امری رایج است. آزمایش تسلیحاتِ به مراتب مخرب¬تر و فوق مدرن و تهدید علنی به داشتن آن و دادن وعده آشکار کردن آن در وقت مقتضی، به ادبیات تازه¬ای برای خالی کردن دل ملت¬ها برای پذیرش دوره جدیدی از سلطه بدل شده است که تهدید ملت بزرگ ایران به حمله نظامی از سوی صهیونیست¬های بی¬فرهنگ از نمونه¬های بارز این واقعیت تلخ است.دکتر احمدی نژاد افزود: بی¬اعتمادی بر روابط بین¬المللی حاکم است و مرجع مورد اعتماد و عادلی برای رفع مناقشات وجود ندارد و حتی کسانی که هزاران بمب اتم و انواع سلاح انبار کرده¬اند احساس امنیت نمی¬کنند.رییس جمهور در ادامه سخنان خود گفت: محیط زیست که ثروت مشترک و متعلق به همه بشر و بستر تداوم حیات انسان است، به واسطه زیاده خواهی و تاخت و تاز عده¬ای بی¬مبالات و بی¬مسئولیت و عمدتاً از سرمایه¬داران جهانی، متحمل گسترده¬ترین تخریب¬ها است و در نتیجه، خشکسالی¬ و سیل¬ و زلزله¬ و انواع آلودگی،¬ حیات انسانی را به مخاطره جدی انداخته است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه علیرغم برخی پیشرفتها هنوز آرزوهای فرزندان حضرت آدم(ع) محقق نگردیده است، ادامه داد: آیا کسی تصور می¬کند که ادامه نظم موجود بتواند سعادت را به جامعه بشری هدیه نماید؛ همه از وضع موجود و نظام حاکم بین¬المللی ناراضی و البته از آینده آن مأیوسند.رییس جمهور اظهار داشت: آدمیان شایسته چنین وضعی نیستند و خداوند حکیم و مهربان که همه انسانها را دوست دارد چنین وضعی را نپسندیده است. او از انسان که بالاترین مخلوق اوست خواسته است که بهترین و زیباترین زندگی همراه با عدالت و عشق و کرامت را در زمین بر پا کند، پس باید چاره¬ای اندیشید.دکتر احمدی نژاد با طرح این سوال که به راستی مسئول حوادث چه کسی و علت آن کدام است؟ تصریح کرد: عده ای تلاش میکنندکه وضع را طبیعی و خواست خدا، و ملتها را مسئول اصلی زشتی ها و ناکامی ها معرفی نمایند. اینان می گویند که این ملت ذها هستند که تبعیض و ظلم را می پذیرند، تن به دیکتاتوری و تحمیل و زیاده¬خواهی می¬دهند، تسلیم اراده¬های استکباری و توسعه طلبی ها می شوند، تحت تاثیر ترفندهای تبلیغاتیِ گروههای قدرت قرار می گیرند و بالاخره اینکه آنچه بر سر جامعه جهانی می آید نتیجه مواضع منفعلانه و سلطه پذیرانه آنان است.رییس جمهور خاطرنشان کرد: اینها استدلال کسانی است که با مقصر جلوه دادن ملت ها، اعمال مخرب و زشت اقلیت حاکم بر جهان را توجیه می¬نمایند. این¬ ادعاها حتی اگر درست می بودند نیز قطعاً و حتماً نمی توانستند توجیه کننده استمرار نظام ظالمانه بین الملل باشند، بلکه فقر و ضعف بر ملت ها تحمیل و زیاده خواهی ها گاه با فریبکاری و گاه با زور و سلاح اعمال شده و می¬شود.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: آنان برای توجیه اقدامات ضد بشری خود نظریه تنازع برای بقای نوع و نژاد برتر را ترویج می¬کنند، در حالی که اصولا ًو به طور معمول اکثریت دولت¬ها و توده¬های مردم عدالتخواه و در برابر حق خاضع و به دنبال کرامت و رفاه و تعامل سازنده هستند.رییس جمهور گفت: توده¬های مردم به دنبال جهان گشایی و ثروت افسانه ای نبوده اند. آنها با هم اختلاف اصولی ندارند و در حوادث تلخ تاریخ نقش تعیین کننده نداشته بلکه خود قربانی حوادث بوده¬اند.دکتر احمدی نژاد با تاکید بر اینکه باور ندارم که توده¬های مسلمان و مسیحی  و یهودی، هندو و بودایی و غیره با یکدیگر مشکلی داشته باشند، افزود: آنان به راحتی با هم انس می¬گیرند و در فضای دوستی زندگی می کنند و همگی خواهان پاکی و عدالت و محبت هستند. برآیند مطالبات و گرایشات عمومی ملت¬ها همیشه مثبت و فصل مشترک آنها، تمایلات فطری و گرایش¬های زیبا و متعالی الهی- انسانی بوده است.رییس جمهور با اشاره به اینکه عامل اصلی و مسئول حوادث تلخ تاریخ و وضع ناگوار امروز، مدیریت حاکم بر جهان و مدعیان و قدرتمندان بین¬المللی دل سپرده به شیطان هستند، اظهار داشت: نظمی که ریشه در اندیشه ضد انسانی برده¬داری و استعمار قدیم و جدید دارد، مسئول فقر و فساد و جهل و تباهی و ستم و تبعیض در جای جای جهان است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه مدیریت و نظم امروز حاکم بر جهان ویژگی¬هایی دارد که باید آنها را مورد توجه قرار داد، تصریح کرد: اول اینکه این نظم مبتنی بر تفکر مادی و از این رو غیر متعهد به ارزش¬های اخلاقی است، دوم اینکه بر اساس خودخواهی، فریب و کینه¬توزی و نفرت شکل گرفته¬است و سوم بر اساس درجه¬بندی انسانها، تحقیر برخی ملتها، تضییع حقوق دیگران و سلطه¬طلبی پایه¬گذاری شده است.رییس جمهور افزود: چهارمین ویژگی این نظم این است که به دنبال بسط سلطه¬گری از راه تشدید تفرقه و درگیری بین اقوام و ملل است، پنجم اینکه به دنبال ایجاد انحصار در قدرت و ثروت و علم و فناوری برای گروهی معدود است و ششم اینکه سازماندهی سیاسی در مراکز اصلی قدرت جهان، بر پایه ادبیات سلطه و غلبه بر دیگران استوار است. این مراکز همه برای کسب قدرتند و نه برای ایجاد صلح و خدمت به مردم.دکتر احمدی نژاد با طرح این سوال که آیا می شود باور کرد که عده ای برای خدمت به انسانها، صدها میلیون دلار در تبلیغات انتخاباتی هزینه نمایند، خاطرنشان کرد: به زعم احزاب بزرگ در کشورهای سرمایه داری جهانی، هزینه های انتخاباتی در واقع یک نوع سرمایه گذاری محسوب می¬شود و مردم در این کشورها مجبور به انتخاب احزاب هستند در حالی که احزاب درصد کمی از مردم را در عضویت خود دارند.رییس جمهور با بیان اینکه اراده و نظر توده های مردم، از جمله در امریکا و اروپا، در عرصه های مهم و مستمر تصمیم گیری به خصوص در سیاستهای اصلی داخلی و خارجی کمترین تأثیر را دارد، گفت: فریاد آنان به جایی نمی¬رسد، حتی اگر 99% جامعه خود را تشکیل دهند.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه ارزش های اخلاقی و انسانی قربانی کسب رأی شده و توجه به مطالبات مردم فقط به یک ابزار تبلیغاتی در زمان انتخابات مبدل شده است، هفتمین ویژگی این نظم را تبعیض آلود و بر اساس بی عدالتی بنا شدن آن عنوان کرد.رییس جمهور با طرح این سوال که چه باید کرد و راه برون رفت کدام است؟ ادامه داد: شکی نیست که جهان نیازمند اندیشه و نظم جدیدی است. نظمی که 1- انسان در آن به عنوان برترین مخلوق خداوند برخوردار از ابعاد مادی و معنوی و دارای فطرت پاک الهی که حق طلبی و عدالت خواهی از خصائص اصلی آن است، شناخته شود، 2- به جای تحقیر و درجه¬بندی انسانها و ملت ها به دنبال احیای کرامت و پذیرش حُرمت آدمیان و کمال و سعادت همگانی باشد، 3- با نگاه جهانی به دنبال صلح، امنیت پایدار و رفاه برای کل جامعه بشری باشد.دکتر احمدی نژاد در ادامه اظهار داشت: چهارمین ویژگی این نظم این است که بر مبنای اعتماد و محبت به نوع انسان و برای نزدیک کردن اندیشه ها، قلب ها و دست ها و رفع فاصله ها پایه گذاری شود و در آن حاکمان باید عاشق مردم باشند، 5- بر اساس عدالت و یکسانی همگان در برابر قانون و بر پایه استانداردی یگانه باشد، 6- مدیران حاکم بر جهان خود را خادم مردم و متعهد به آنان بدانند نه برتر از مردم و 7- مدیریت امانتی مقدس از سوی مردم در دست مدیران جهانی و نه فرصتی برای کسب ثروت و قدرت بیشتر به شمار آید.رییس جمهور با طرح این سوا که آیا چنین نظمی جز با مشارکت همگانی در مدیریت جهانی محقق می¬گردد، تصریح کرد: بدیهی است روزی که آحاد مردم و دولتها جهانی بیندیشند و با التزام به مبانی فوق نسبت به مسائل مهم بین المللی احساس مسئولیت نموده و به مشارکت فعال در تصمیم گیری ها مبادرت ورزند، آرزوها فرصت تحقق پیدا خواهند کرد.دکتر احمدی نژاد خاطرنشان کرد: با ارتقای سطح آگاهی¬ها، مطالبه مدیریت مشترک جهانی و مالاً فرصت¬های استقرار آن روز به روز بیشتر خواهد شد. امروز روز ملت¬هاست و خواست و اراده آنان تعیین کننده جهان فردا است.رییس جمهور گفت: شایسته است 1- به خداوند توکل نمائیم و با تمام توان در برابر اقلیت زیاده¬خواه بایستیم تا منزوی شوند و دست آنان از مراکز قدرت تصمیم¬ساز در تعیین سرنوشت ملتها کوتاه گردد، 2- بارش لطف و رحمت خداوند را باور و آن را در انسجام و وحدت جوامع بشری جستجو کنیم. ملت ها و دولت¬های برآمده از اراده آزاد آنان باید به توانایی های بی پایان خود مومن باشند و بدانند که با اعتماد به نفس در مبارزه با نظام ناعادلانه و دفاع از حقوق انسانی پیروزند، 3- با پافشاری بر اجرای عدالت در همه مناسبات و تقویت وحدت، دوستی و گسترش تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در قالب نهادهای مستقل و تخصصی، زمینه تحقق مدیریت مشترک جهانی را فراهم  سازیم.دکتر احمدی نژاد ادامه داد: چهارم اینکه برای اصلاح ساختار سازمان ملل، بر محور منافع همگان و مصلحت جهان، تلاش مشترک و هماهنگی را سازماندهی نمائیم. توجه به این نکته بسیار ضروری است که سازمان ملل متعلق به ملت¬هاست و از این رو وجود تبعیض بین اعضاءاهانت بزرگی به ملت¬هاست. وجود تبعیض و انحصار در سازمان به هیچ صورت و در هیچ اندازه ای پذیرفتنی نخواهد بود و 5- سرانجام آنکه در تولید و ترویج ادبیات و طراحی ساختارهای لازم برای مدیریت مشترک جهانی مبتنی بر عدالت و عشق و آزادی و ضرورت استقرار آن تلاش هماهنگ و گسترده¬تری داشته باشیم.رییس جمهور با بیان اینکه مشارکت در مدیریت جهانی اساس صلح پایدار است، اظهار داشت: جنبش عدم تعهد به عنوان بزرگترین نهاد بین¬المللی بعد از مجمع عمومی ملل متحد با درک اهمیت پرداختن به موضوعیت مدیریت جهانی و با فهم عمیق نسبت به نقش مدیریت ناصحیح در بروز بحران¬ها و مشکلات موجود گسترده در جهان، شانزدهمین نشست خود در تهران را با شعار مدیریت مشترک جهانی برگزار کرد. در این نشست که با حضور بسیار فعال و پرنشاط رؤسا و نمایندگان محترم بیش از 120 کشور جهان برگزار شد بر ضرورت مشارکت جدی و مؤثر همه ملت ها در مدیریت مسائل جهانی تأکید گردید.دکتر احمدی نژاد تصریح کرد: خوشبختانه اکنون در نقطه عطف تاریخی قرار داریم. از یک سو نظام مارکسیستی دیگر از جایگاهی در دنیا برخوردار نیست و عملاً از صحنه تدبیر مدیریتی حذف گشته است و از سوی دیگر نظام سرمایه داری نیز در باتلاقی که به دست خود پدید آورده گرفتار آمده و ابتکار قابل ملاحظه¬ای برای حل مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی جهان ندارد و عملاً در موضع تدبیر مدیریتی به بن بست رسیده است.رییس جمهور اضافه کرد: جنبش عدم تعهد مفتخر است که یکبار دیگر بر درستی تصمیم تاریخی¬اش در نفی قطب های قدرت و طرد نظام¬های لجام گسیخته مذکور تأکید نماید. اکنون اینجانب به نمایندگی از اعضای جنبش عدم تعهد از همه کشورهای جهان دعوت می نمایم که در مسیر فراهم آوردن زمینه های مشارکت مؤثر و دخالت جدی در تصمیم سازی های جهانی، نقش فعال تری را بر عهده گیرند. ضرورت بر داشتن موانع ساختاری و تسهیل در فرآیند مشارکت همگانی بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.دکتر احمدی نژاد با تصریح به اینکه امروز سازمان ملل اکنون از کارآیی لازم برخوردار نیست و ادامه این روند، یعنی کاهش امید به ساختار جهانی برای دفاع از حقوق ملت¬ها، خاطرنشان کرد: ادامه این روند می تواند تعامل بین¬المللی و روحیه همکاری جمعی جهانی را به موازات نزول جایگاه سازمان ملل با خدشه اساسی مواجه سازد.رییس جمهور گفت: سازمان ملل که با هدف توسعه عدالت و احقاق حقوق همگانی تأسیس شده است، در عمل خود گرفتار تبعیض شده و راه اعمال ظلم معدودی از کشورها را بر قاطبه جهانی گشوده و عملاً به ناکارآمدی خود دامن زده است. وجود امتیاز وتو و انحصار قدرت در شورای امنیت به تضییق در امکان اعمال حق و دفاع از حقوق ملت¬ها انجامیده است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه موضوع اصلاح ساختار چنانکه ذکر آن رفت نیاز مهمی است که بارها از سوی نمایندگان ملت ها بر آن تأکید شده، اما به اجرا گذارده نشده است، افزود: اینجانب از اعضای محترم مجمع عمومی و از جناب آقای دبیرکل و همکارانشان مصرانه می خواهم تا موضوع اصلاحات را به شکل جدی در دستور قرار دهند و سازوکار مناسبی را برای عملیاتی کردن آن تعیین نمایند.رییس جمهور با اشاره به اینکه جنبش عدم تعهد آمادگی دارد تا سازمان ملل را در این امر خطیر یاری رساند، اظهار داشت: استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی سعادتمند برای همه بشریت، گرچه یک ماموریت بزرگ و تاریخی، اما شدنی است. خداوند مهربان ما را در انجام آن تنها نگذاشته و آن را حتمی¬الوقوع داشته است چرا که خلاف آن نقض حکمت است.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: خداوند وعده داده است که مردی از جنس مهربانی، عاشق مردم و عدالت گستر مطلق و انسان کامل حضرت مهدی(عج) به همراه حضرت مسیح (ع) و صالحان می¬آید و با بهره¬گیری از ظرفیت¬های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملت¬ها، تأکید می¬کنم با بهره¬گیری ازظرفیت های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملتها جامعه بشری را در رسیدن به آرمان های با شکوه و جاودانه اش راهبری خواهد کرد.رییس جمهور تصریح کرد: ظهور منجی آغازی دیگر، تولدی دوباره و زنده شدن مجدد است. آغاز استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی واقعی است. آمدن او پایان ظلم، بداخلاقی، فقر و تبعیض و آغاز عدالت و عشق و همدلی است؛ او می¬آید تا دوران شکوفایی حقیقی انسان و نشاط و شادمانی واقعی و پایدار آغاز شود.رییس جمهور ادامه داد: مهدی موعود (عج) می آید تا بازدودن پرده های جهل، خرافه و تعصب و گشودن دروازه های علم و آگاهی، دنیایی سرشار از دانایی بر پا کند و زمینه مشارکت فعال و سازنده همگانی را در مدیریت جهانی فراهم سازد. او می آید تا مهربانی و امید و آزادی و کرامت را به همه انسانها هدیه کند، تا آدمیان طعم دلپذیر انسان بودن و شهد شیرین با انسان زیستن را تجربه کنند،تا ˈدست ها به گرمی در همˈ و ˈقلب ها سرشار از عشق با همˈ و ˈاندیشه ها پاک و هماهنگ بر همˈ ، در خدمت امنیت، رفاه و سعادت جامعه بشری درآید و می آید تا همه فرزندان سیاه، سفید، سرخ و زرد حضرت آدم (ع) را از پس یک تاریخ جدایی و فراق به خانه برگرداند و کامشان را به وصال جاودانه شیرین سازد.دکتر احمدی نژاد خاطرنشان کرد: ظهور منجی و مسیح و یاران صالح جهانی آنان نه از طریق جنگ و زور بلکه از مسیر بیداری اندیشه و توسعه مهر در همگان، آینده همیشه روشن بشر را با طلوع خورشید پرفروغ و بی غروب آگاهی و آزادی رقم خواهد زد و در تن سرد و یخ زده جهان شور خواهد ریخت. او بهار را به جان آدمیت و جهان بشریت هدیه خواهد کرد، او خود بهار است و با آمدنش به زمستانِ وجودِ بشرِ در ˈ زنجیر جهل، فقر و جنگˈ پایان می بخشد و فصل شکفتن و شکوه انسان را فریاد می زند.رییس جمهور گفت: اکنون میتوان رایحه خوش و نسیم روح انگیز بهار انسانها را حس کرد. بهاری که در آغاز آن هستیم اختصاص به نژاد، قوم، ملت و منطقه خاصی ندارد و به زودی همه سرزمین ها را در آسیا، اروپا، افریقا و امریکا فرا خواهد گرفت.دکتر احمدی نژاد تاکید کرد: او بهار همه عدالت طلبان، آزادی خواهان و پیروان انبیاء الهی است. او بهار انسان است و خرمی دوران. بیائیم همه با هم در مسیر آمدنش با همدلی و همکاری و ایجاد سازوکارهای وحدت آفرین و آرامش بخش راه بگشائیم و از فیض وجودش جانهایِ تشنه بشریت را سیراب کنیم. زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار.
کد خبر: ۱۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۵

اوای دنا-مردمان:پیشرفت و ترقی همه ملت ها جدا از نوع حکومت و ساختار سیاسی، رابطه مستقیمی به نوع فرهنگ، خصوصیات فردی و گروهی مردم دارد. وجود برخی خصایص منفی و نابهنجار در بین انسانها بطور غیر قابل انکاری میتواند در مسیر رشد و پیشرفت جوامع تاثیری شگرف برجای بگذارد. این ویژگی های منفی با نهادینه شدن در فرهنگ و زندگی روزانه موانع بزرگی بر سر راه تغییرات مثبت اجتماعی و سیاسی بر جای میگذارند. صفاتی که عمدتاً ارتباطی به نوع حکومت نداشته و معمولاً ریشه در تربیت، شخصیت و اعتقادات مردم دارد. در ادامه به مجموعه ای از این فاکتورها اشاره میکنیم:1-دروغگویینبود صداقت در گفتار و کردار باعث بوجود آمدن حس بی اعتمادی بین انسانها در زمینه های مختلف مانند روابط خانوادگی، تجارت و سیاست میگردد. در چنین محیطی دیگر براحتی نمی توان به دیگران اعتماد کرد و نوعی حس نا امنی در جامعه شکل می گیرد. دروغ توسط افرادی سست عنصر و ضعیف گفته میشود که مایلند با طی کوتاه ترین مسیر به اهدافشان دست یابند.2- ریا کارییکی نبودن ظاهر و باطن، آنچه که در درون میگذرد با آنچه که در بیرون اتفاق می افتند متفاوت است. خصیصه ای که بذر نفاق و دورنگی را در نهاد انسانها میکارد و محصولی جز ناامیدی و احساس عدم اطمینان در بر نخواهد داشت. فقدان خلوص نیت در انجام کارها و دو رویی چهره ای زشت از انسانها بر جای گذاشته و ارزش عمل انجام شده را بسیار کاهش خواهد داد. فاصله گرفتن از اهداف اصلی و کشیده شدن به سمت فرعیات از جمله پیامدهای این خصیصه است.3- چاپلوسیاشاعه فرهنگ چاپلوسی بخصوص در محیطهای کاری صدمات جبران ناپذیری به بخش اقتصاد و ساختار اداری کشورها وارد می آورد. انسانها باید بیاموزند بدون اغراق و صریح و با صداقت صحبت کنند ولو اینکه به ضررشان باشد. چرب زبانی صرفاً برای گرفتن امتیازات در هر زمینه ای امری نکوهیده است. هر فردی باید بتواند بدون واهمه به انتقادات سالم از دیگران بپردازد و مصالح را قربانی منافع خود نکند.4- تنبلیافراد تنبل انسانهای منفعل و بی تحرک هستند که چه در کارهای گروهی و چه فردی عامل بزرگی در کندی پیشرفت کارها محسوب میشوند. کسانی که در زندگی شخصی و شغلی خود از هر فرصتی برای کم کاری استفاده میکنند و این را نوعی زرنگی می پندارند باید بدانند که نتیجه منفی این عمل ابتدا گریبانگیر خودشان خواهد شد.5- زیاده خواهیقناعت و رضایت از داشته ها شرط اصلی رسیدن به خوشبختی است اما بسیاری هستند که هر چه دارند باز احساس کمبود میکنند و حرص و طمعی بی پایان برای جمع آوری مادیات در آنها موج میزند. آنها برای بدست آوردن از هیچ راهی چشمپوشی نمیکنند و اشتهای سیری ناپذیرشان باعث میشود تن به هرکاری بدهند حتی اگر به حق کشی و صدمات جدی به دیگران بینجامد. اگر هر کس به حق خود قانع باشد چه دنیای زیباتری خواهیم داشت.6- حسادتخاموش کردن شمع کسی هرگز باعث نخواهد شد شمع شما درخشانتر نور افشانی کند. حسادت یکی از ویرانگرترین خصیصه های انسانها است که هم خود رنج می برند و هم باعث رنج دیگران میشوند. فرد حسود خودش را در موقعیتی پایین تر از نفر مقابل می یابد و در خود احساس ضعف میکند و بجای رفع کاستی های خود شروع به ضربه زدن به او میکند. وسعت اثرات این خصیصه آنقدر بزرگ است که میتواند زندگی افراد را از هم بپاشاند.7- تنگ نظریاینکه کسی از موفقیت، شادی و داشته های دیگران ناراحت و از شکست و مشکلات و غم آنها خوشحال شود نوعی اختلال روانشناختی محسوب میگردد. افراد مبتلا کلاً نمی توانند تاب بیاورند که کسی به موقعیتی بهتر دست یابد و در این راه سعی می کنند سنگهای فراوانی بسمت وی پرتاب کنند. شاید در ظاهر خوشحال بنظر برسند ولی درونشان شعله های آتش فوران میکند. هدف اصلی زندگی انسانها کمک به هم نوع برای رسیدن به موفقیت آنها است و نه برعکس. بنابراین انسانهای تنگ نظر بر خلاف رودخانه پیشرفت حرکت میکنند و جریان آنرا کند می نمایند.8- دنیا پرستیمرگ به عنوان حقیقتی انکار ناپذیر جدا کننده انسان از این دنیا است. حقیقتی که همه انسانها به آن باور دارند ولی در هنگامه روزمرگی آنرا به دست فراموشی  میسپارند. آنقدر به دنیا و متعلقات آن چنگ میزنند که گویی جاودان زندگی خواهند کرد. احساس تعلق به دنیا و جاذبه های آن باعث میشود که بسیاری از ارزشهای دیگر نادیده گرفته شوند و هدف تنها ارضای هوای نفس و رسیدن به خواسته های بی اهمیت گردد. آنها به زندگی دو روزه دنیا دل خوش میکنند و با قدرت و مادیات خود را سرگرم میکنند. اینجاست که هوای لجام گسیخته نفس فرمان انجام انواع و اقسام ظلمها، بدرفتاریها، سوء استفاده ها و بی عدالتی ها را صادر میکند.9- ساده لوحیجامعه ای که مردمانش انسانهای ساده لوح و زودباور باشند بسیار آسیب پذیر و متزلزل خواهد شد. مانند یک کشتی که امواج، مسیر آنرا تعیین میکنند به هر سمتی کشیده میشود مگر اینکه خود را به بادبان آگاهی و تفکر مجهز نماید. انسانها میتوانند از زودباوری دیگران به راحتی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. هیچ حرفی را بدون تعقل و منطق نباید پذیرفت و همیشه انگیزهایی که در ورای بیان برخی سخنان مخفی شده است را باید مد نظر قرار داد. کلاهبرداران نه به دلیل هوش و ذکاوتشان، بلکه به دلیل ساده لوحی و زود باوری مردم از آنها سوء استفاده میکنند.10- خود خواهیشرط اصلی و عمده هموار شدن مسیر پیشرفت و رفع همه مشکلات این است که "خود خواهی" را به سمت "دیگر خواهی" سوق دهیم. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بسیاری از معضلات و ناهنجاری های رفتاری مردم ریشه در این خصیصه دارد.  وقتی منفعت شخصی بر منفعت همگانی ارجحیت پیدا کند شاهد آن خواهیم بود که بی قانونی، هرج و مرج، مشاجرات و ناامنی رشد چشمگیری پیدا میکند.11- تجمل گراییمصرفی شدن جوامع عامل اصلی کاهش رشد اقتصادی و افزایش بدهی ها، فشارهای مالی و استرس است. این می تواند زنگ خطری برای آینده یک جامعه محسوب گردد. مردمی که بر اثر جابجا شدن ارزشهای فرهنگی با سرعتی سرسام آور به سمت تجمل گرایی و مصرفی شدن پیش می روند، در حقیقت منابع مالی خود را در اختیار بازارهای فرصت طلب قرار میدهند که این خود فشارهای همه جانبه ای را از لحاظ مالی و روحی به افراد وارد خواهد آورد. امروزه می بینیم که مردم برای چشم و هم چشمی و خریدن اتومبیل لوکس تر، گوشی موبایل پیشرفته تر، اسباب زندگی گرانتر، لباسهای مارک دار و غیره در رقابتی تنگاتنگ با هم قرار گرفته اند. تجمل گرایی به هر قیمتی: وام، شغل دوم و سوم، استقراض، استرس و ....12- ثروت اندوزی ثروت اندوزی و انباشتگی ثروت بطور غیر متعارف و وسواسگونه افراد میتواند ضرری جبران ناپذیر به بدنه کل جامعه وارد کند. جمع شدن بخش وسیعی از ثروت در درست افرادی معدود، امکان دسترسی سایرین را به این منابع غیر ممکن میکند. انسانها باید به این درک برسند که ثروت نه برای انباشتگی بلکه ابزاری است برای تحریک سیستم اقتصادی و تولید یک کشور. ثروت اندوزان معمولا کسانی هستند که خود به ندرت از ثروت شان استفاده میکنند و فقط حرص جمع آوری آنرا می زنند.13- فریبکاریآیا میتوان تصور کرد ملتی را که در آن مردمش در روابط عاشقانه، تجارت، سیاست و مراوداتشان از انواع و اقسام مکرها، حیله ها، خیانتها و فریبکاریها استفاده کنند اما در عین حال مسیر پیشرفت را بپیمایند؟!14- شخصیت پرستیشخصیت پرستی را می توان در جوامع امروزی برای بت کردن افراد و ایجاد شخصیتی بی بدیل، افسانه ای و قابل پرستش در عرصه های مختلف مانند ورزش، سینما و سیاست به وضوح مشاهده کرد. آفت شخصیت پرستی باعث میشود که مردم چهره ای قهرمان از فرد مورد نظرشان مجسم کنند که هیچ ایراد و انتقادی به وی وارد نیست. در حالت کلی همه انسانها ممکن است اشتباه کنند و آگاه ترین افراد میتوانند تصمیمات اشتباه بگیرند و این یعنی "انسان بودن."15- خرافه پرستیشاید از ابتدای خلقت بشر، خرافات و عقاید بی اساس یکی از عواملی بوده که تا به امروز در دنیای تکنولوژی و صنعت هنوز گریبانگیر بسیاری از افراد است. عقایدی که نسل به نسل و بدون هیچ پشتوانه علمی، دینی و منطقی منتقل شده و سبب گردیده مشکلات و گرفتاری های زیادی برای نوع بشر بوجود آید.در انتها باید گفت که کلیه عوامل فوق قابل اصلاح می باشند. برخی از آنها ممکن است بصورت غریزی و غیر ارادی در انسانها وجود داشته باشند و نمی توان از کسی که با آن مبتلا است خرده گرفت ولی زمانی باید به انتقاد پرداخت که شخص مبتلا هیچ تلاشی برای رفع آنها انجام ندهد. مسلماً نمیتوان انتظار داشت که جامعه ای وجود داشته باشد که مردمانش خالی از این خصوصیات باشند اما میتوان با به حداقل رساندنشان راه را برای پیشرفت و رسیدن به جامعه ای سالم هموار کرد. در این میان باید اذعان داشت که تنها راه حل، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مداوم و همه گیر به آحاد مردم می باشد.
کد خبر: ۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۸