اوای دنا-علیرضاسعیدآبادی:پيشتازي احزاب و گروه هاي سياسي باعث مي شود که گزينه هاي پيشنهادي آنان براي احراز پست رياست جمهوري از سوي مردم جدي گرفته شده و حتي شايسته ترين آنها مورد قبول عامه قرار گيرد.
وقتي اين نقش به هردليل ممکن در مناسبات بين حکومت کنندگان و حکومت شوندگان با مشکل مواجه گردد به اشکال مختلف بر جامعه اثر گذاشته و تصميمات حزبي را با چالش روبرو مي سازد.يکي از اين تاثيرات عمده،اختلال در فرايند گردش قدرت و معرفي شايستگان ملت براي انتخابات سرنوشت ساز رياست جمهوري در کشور است.
در شرايطي که ما شاهد خلا احزاب دائمي،کارآمد و حرفه اي در جامعه باشيم رسانه ها به عنوان يکي از ارکان مردم سالاري ديني مي توانند اين رابطه و سطح تماس را بين صاحبان افکار و برنامه هاي نو و ملت برقرار کرده و از هرج و مرج يا سراسيمگي سياسي جلوگيري کنند.
در غيراين صورت،افرادي که توان کافي دارند ناديده گرفته شده و کساني که به معناي واقعي عصاره فضائل ملت نيستند و يا در صحنه هاي ديگر آزموده شده اند و فاقد نوآوري هاي لازم هستند به مردم معرفي خواهند شد.
سازوکار معرفي افراد واجد شرايط براي احراز پست رياست جمهوري نيازمند يک شبکه پيچيده از رسانه ها و کانال هاي ارتباطي در جامعه است که سرمايه هاي ملت در اين شبکه به دقت مورد توجه و ارزيابي قرار گيرند.
زمان محدود براي ثبت نام و تبليغات کانديداها فرصت را از افرادي که توان بالايي دارند اما شناخته شده نيستند و يا به کانون هاي قدرت و ثروت نيز متصل نبوده اند خواهد گرفت.
رسانه ها در اين شرايط است که نقش پيشتازي را به خوبي بايد بازي کنند.سوال اين است که در کشور ما رسانه در خدمت حزب بايد باشد يا حزب در خدمت رسانه؟احزاب به افکار عمومي سمت و سو مي دهند يا رسانه ها بايد به هدايت افکار عمومي بپردازند؟با گذشت چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامي من مي خواهم بيان کنم که پاسخ اين سوال بستگي به تعريف ما از الگوي توسعه در کشور دارد.
ديدگاه شرقي معتقد است که دولت،موتور محرکه توسعه است و هيچ پيشرفت،ترقي و تعالي بدون دخالت مستقيم و يا هدايت دولت در جامعه اتفاق نمي افتد.ديدگاه مقابل آن الگوي غربي توسعه است که نقش دولت را محدود کرده و بخش خصوصي را مولد توسعه مي داند.انقلاب اسلامي با توجه به خاستگاه مردمي و اجتماعي گسترده اي که دارد از الگوي اول نمي تواند پيروي کند.
الگوي دوم نيز اگر به معناي حاکميت نظام سرمايه داري باشد مورد قبول نيست.از اين رو،الگوي توسعه در انقلاب اسلامي داراي تعريف جديدي است.
از يک سو،حاکميت الهي و از سوي ديگر حاکميت مردم دو وجه غالب در تعريف حکومت ديني در کشور ماست.من معتقدم که انقلاب اسلامي که ثمره خون صدها هزار شهيد و جانباز در دهه هاي اخير است موتور محرکه اش خون بوده است.خون،نماد مبارزه شيعه در بستر تاريخ اسلام است.
انقلاب اسلامي مي تواند از اين الگو پيروي کند.دولتمردان بايد خون هايي را که در رگ هاي جامعه جريان دارد پاس داشته و آن را به عنوان بزرگ ترين سرمايه به الگويي هميشگي تبديل کنند.اين الگو بسيار مشارکت جو،مولد،مقدس،کارآمد،تاريخ ساز،سرزنده،دشمن ستيز،انقلابي،آينده ساز،باصلابت،بومي و واجد تمامي عناصر سازنده يک جامعه است.
وقتي در سراسر کشور خيابان ها،کوچه ها،محله ها و اماکن ما مزين به نام شهداست و يادآور خون هاي مقدس مردمان اين سرزمين است که در راه آزادي،استقلال و جمهوري اسلامي به زمين ريخته شده اند درقالب يک گفتمان جديد و کاربردي با جزئياتي که در موقع مناسب ارايه خواهم کرد مي توانند در همه شئون جامعه الگو باشند.الگوي توسعه ايراني مي تواند نه از نوع شرقي باشد و نه غربي.در عين حال،از مزيت هاي هر دو الگوي يادشده مي تواند استفاده کند.انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و حوادث خونبار آن نمي تواند در زمان متوقف بماند.الگوسازي و برجسته سازي آن نياز به گفتمان هاي جديد دارد.مگرنه اين است که ما در جامعه بهره وري،کيفيت،مسئوليت پذيري،وفاداري،تخصص،تعهد،کارآمدي،حاکميت الهي و مشارکت مردمي را مي خواهيم.تجربه هاي گرانسنگ تاريخ معاصر اين مفاهيم را براي ما کاربردي ساخته است و فقط دولتمرداني را مي خواهد که علاوه بر نقش ديني به آن نقش سياسي،اقتصادي و از همه مهم تر نقش فرهنگي بدهند.شعار کافي است.ارزش هاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و خون مايه آن داراي تمامي جنبه ها و عناصر موردنياز براي يک الگوي جامع و مانع توسعه بومي در کشور هستند.دولت هاي يازدهم و دوازدهم مروج اين الگوي توسعه ملي بايد باشند.من معتقدم در اين چارچوب و با اين شرايط،رسانه ها مقدم بر احزاب هستند.امام عظيم الشان فرمود:"قلم ها شهيد پرور هستند.اهميت انتشارات،مثل اهميت خون هايي است که در جبهه ها ريخته مي شود."البته من برنامه هايي براي توسعه احزاب در کشورمان دارم که به وقتش ارايه خواهم کرد اما در حال حاضر رسانه ها بايد نقش خود را به خوبي ايفا کنند.تکرار چهره هاي قديمي براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم جفا به سرمايه هاي ملت است.معناي آن اين است که ملت ما ندارد کساني را که بتوانند جاي شخصيت ها را بگيرند.درحالي که همه ما مي دانيم که اين درست نيست.شايد درباره معرفي چهره هاي جديد در عرصه انتخابات رياست جمهوري اگر شوراي محترم نگهبان قانون اساسي اصل آن را بپذيرد بتوان سه نگاه را از يکديگر تفکيک کرد:نگاه اول؛هنگامي است که بين برنامه ها و شخصيت و توان فکري اين افراد سازگاري و ارتباط صددرصد ديده مي شود و همه مي توانند آن را باور کنند.نگاه دوم؛وقتي است که در اين رابطه فاصله وجود داشته و تناسب منطقي ديده نمي شود و همه چيز حاکي از آن است که برنامه ها فراتر از توان فردي اين چهره هاي جديد است.نگاه سوم؛همان برداشت سنتي کساني است که عقيده دارند فقط و فقط افرادي که پست هاي حساس حاکميتي داشته اند مي توانند وارد اين عرصه شوند و به فرصت سوزي هاي ناشي از نگاه خود توجه نمي کنند.فصل الخطاب گروه ها و سياستمداران ايراني،نظام سياسي و قانون اساسي و منافع ملي هستند.اول،نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران كه در مباني با ويژگي هاي يك نظام خاص ولايي و دربرابر ساير نظام هاي رايج سياسي مبتني بر روح مردم سالاري ديني و اصل تفكيك قوا و نزديكي به الگوي نظام هاي رياستي است و دوم،قانون اساسي با محتواي روشن و استنادات محكم و سوم منافع ملي كه ستاره راهنماي اقدامات هر كشوري در عرصه هاي بين المللي است كه هر سه شاخص هاي مناسبي براي فعالان سياسي هستند كه ايشان مي توانند از آنها پيروي كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند.كانديداهاي رياست جمهوري آينده بويژه فرد مستقلي مانند من دقيقاً از اين مدل و جزييات آن مي توانند براي اثرگذاري بر راي مردم استفاده كند.آري،روي سخن من به عنوان کانديداي احتمالي رياست جمهوري يازدهم براساس رهنمود مقام معظم رهبري و با يک رويکرد اصول گرايي اصلاح طلبانه دراين لحظه رسانه ها هستند و مي خواهم با کمک آنها به تقاضاهاي باقي مانده از سال ها رقابت سنتي اصول گراها و اصلاح طلب ها پاسخ دهم.
به عقيده من،هركسي كه مستقل از كانون هاي قدرت و ثروت بتواند با ايده ها و افكار ارزنده تر و برنامه ريزي هاي مناسب تر از ظرفيت هاي موجود جامعه در تمامي اقشار و زيبايي ها و وجوه خاص و مشترك اصول گرايي و اصلاح طلبي در كشورمان استفاده كند با اقبال بيشتري مواجه خواهد شد.اصول گرايي و اصلاح طلبي با ورود جريان سوم كه مستقل و توازن دهنده است پويا و كارآمدتر خواهد شد.من به سهم خود در انتخابات رياست جمهوري يازدهم مي خواهم اين مدل را با شعار:"دستان خالي اما توانمند و قلبي لبريز از نيروهاي دروني و انرژي هاي معنوي و ذهني سرشار از افكار و برنامه ها و آرزوهاي بزرگ براي مردم ايران اسلامي كه قطع به يقين همگي نيز دست يافتني هستند."به شهروندان ايراني تقديم کنم.
در مدل من و شعار آن يعني"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،مردم و بويژه جوانان با انگيزه تر به آينده مي نگرند چون مي بينند كه فردي بدون برخورداري از امتياز و موقعيت هاي بالاي سياسي آمده و مي خواهد در سرنوشت كشورش نقش راهبردي و پيچيده ايفا كند.من معتقدم در اين شرايط،رسانه ها نقش پيشتازي فعالان سياسي را در صحنه هاي كلان جامعه مي توانند بعهده بگيرند و نقش مکمل احزاب را به خوبي ايفا كنند.هرچند طبق تقسيم بندي هاي رايج،مطبوعات ركن چهارم و احزاب ركن دوم دمكراسي اند اما اين تقدم و تاخر هميشگي نيست و شايد از اين رهگذر،يك الگوي بومي در كشور ما شكل بگيرد.
رسانه ها با توجه به سطح تماس وسيع با نيروهاي فكري جامعه از عمق تحليلي بيشتري نسبت به گروه هاي سياسي در حال حاضر مي توانند برخوردار باشند.رسانه هاي عمده اعم از خبرگزاري ها،مطبوعات،سايت ها و شبكه هاي خبري مي توانند الگوسازي ها و شخصيت سازي هاي درخوري براي جامعه داشته باشند و از شخصيت زدگي دوري كنند و در سايه بازي هاي سياسي قرار نگيرند تا بتوانند شخصيت هاي جديد و ايده هاي بزرگ را به جامعه معرفي كنند.
من معتقدم ايده ها و آثاري كه در ذهن شهروندان خلق مي شوند بايد در نشريات،خبرگزاري ها،سايت ها و شبكه هاي خبري پرورش يافته و افكار عمومي از طريق آنها ايده هاي ناب و شخصيت هاي جديد را بشناسند.
رييس جمهور آينده ما خالق آثار و ايده هاي بزرگ براي ملت است و اين يكي از شاخص هاي كليدي همپاي شاخص وفاداري صددرصد به نظام سياسي،مردم،حكومت،اصول و ارزش هاي ملي است.افكار و ايده هاي ارزنده و اراده هاي بزرگ شهروندان بايد به كمك ابزار رسانه همانند ساير آثار در حوزه هاي تئاتر،سينما،هنرهاي تجسمي و عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي آشكارا و تمام قد روي صحنه بروند و در معرض ديد عموم قرار بگيرند و حتي گستره هاي ملي را مي توانند درنوردند و براي ساير جوامع الگوساز باشند.اگر بيصدا بمانند خداي ناكرده تاييدي بر بي صدايي رسانه در كشور است و اين مناسب حال جامعه اسلامي ما با 75 ميليون شهروند و سرمايه انساني و روياها و آرزوهاي بزرگ ملي ايشان نيست.در پايان اين سوال جدي را براي آينده مطرح مي کنم و مي پرسم آيا اين مردان بزرگ هستند که جامعه را مي سازند يا اين جامعه است که مردان بزرگ را معرفي مي کند؟جامعه شرايط را مي سازد و يا اين شرايط است که جامعه را شکل مي دهد؟شايان ذكر است كه سعيدآبادي به عنوان كانديداي مردم تهران در نهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته،داراي پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه با ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها،شبکه هاي خبري و سايت هاي مرجع كشور،صنعت و شناخت مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي براي رسيدن به اين جامعيت فكري مي باشد.ضمناً سخنان و افكارش در هفت ماه اخير تحت عناوين متنوع در قالب مصاحبه ها و يادداشت هاي مختلف علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.خلاصه اهم سوابق تحصيلي و اداري عليرضا سعيدآباديكانديداي مردم تهران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامياخذ رتبه ممتاز رشته کارشناسي ارشد روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي در سال 1380(رونوشت پيوست)پشنهاددهنده ايده طرح تشکيل سازمان نيمه متمرکز نظام مهندسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران(رونوشت پيوست)مشمول آيين نامه جذب و نگهداري نيروي انساني نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي(رونوشت پيوست)دبير تشکل خانه دانشجو در استان در سال هاي 81-1380(رونوشت پيوست)اخذ امتياز عالي از پايان نامه کارشناسي ارشد با موضوع«بررسي استراتژي جمهوري اسلامي ايران پس از جنگ سرد»(رونوشت پيوست)کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مطابق حکم کارگزيني امور اداري ازسال 1384 و معاون بين الملل اداره كل روابط عمومي در سال 89 و معاون دفتر آموزش و توسعه فعاليت هاي هنري در سال 90 با ابلاغ داخلي(پيوست)دبير نمايشگاه و نشست هاي تخصصي مد و لباس اسلامي-ايراني در سال 89(رونوشت پيوست)مدير روابط عمومي موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال 1384(رونوشت پيوست)کارشناس برگزيده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سطح ملي در چشنواره شهيد رجايي در سال 1386(رونوشت پيوست)برگزيده روابط عمومي هاي دولت در روز 27 ارديبهشت سال 1386 و تقدير در سالن اجلاس سران(تقدير نامه پيوست)پيشنهاد و تدوين « طرح جامع نحوه فعاليت روابط عمومي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي » و طي مراحل تصويب و ابلاغ توسط وزير محترم به تمامي معاونت ها،سازمان ها،ادارات کل ستادي و استاني(رونوشت پيوست)طراحي«نظام ساماندهي و نصب تمثال حضرت امام خميني ( ره ) و مقام معظم رهبري در دولت » که به صورت بخشنامه با امضا وزير محترم به تمامي دستگاه هاي اجرايي ابلاغ شد(رونوشت پيوست)پيشنهاد«طراحي و ايجاد بانک اطلاعاتي از هنرمندان حرفه اي و شرکت هاي معتبر در عرصه تبليغات کشور » به شوراي محترم اطلاع رساني دولت که در سال 1386 به تاييد رسيد(رونوشت پيوست)مدير مسوول نشريه پيام بانوان در سال 75-1374و تاليف مقالات متعدد در اين نشريه (رونوشت پيوست)مدير مسوول نشريه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا سال 1384و تاليف مقالات متعدد در اين نشريه(رونوشت پيوست) مدير مسوول نشريه وفا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درسال1386و تاليف مقالات در اين نشريه(رونوشت پيوست)تدوين 6 جلد گزارش پژوهشي مرتبط با رشته روابط بين الملل براي پژوهشکده مطالعات راهبردي وابسته به وزارت علوم و تحقيقات و فناوري(رونوشت پيوست )تدوين 2 جلد گزارش پژوهشي مرتبط با روابط بين الملل براي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (پيوست )انتشار ده ها يادداشت و مقاله راهبردي و فرهنگي و مطلب آموزشي در روزنامه هاي کثيرالانتشار،نشريات،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع کشور(رونوشت پيوست)مسوول امور پژوهشي مرکز جامع علمي کاربردي شماره 5(تاييديه پيوست)ايثارگر دفاع مقدس ( رزمنده – جانباز ) شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۹۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۶
اوای دنا-علیرضا سعیدآبادی: اصلی ترین ضرورت و الزام برای حیات اجتماعی و سیاسی انسان ها در هر جامعه ای تشکیل حکومت است.حکومت ها با توجه به منبع قدرت به حکومت های الهی و غیرالهی،توحیدی و غیرتوحیدی یا مادی و غیرمادی قابل تفکیک اند.
اسلام بیش از سایر مکاتب به ضرورت حکومت در جامعه معتقد است.روایت حضرت امیر«لابد للناس من امیر بر او فاجر»دلالت براین موضوع دارد که حکومت امری ضروری است و هیچ جامعه ای را گریز از آن نیست.حکومت در اسلام مبانی متعددی دارد.آنچه که در این جا به عنوان بحث محوری مطرح می شود این است:اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.
ما همانند اطاعت از خدا و رسول او به اطاعت از صاحبان امر در جامعه نیاز داریم و باید رجوع مان به ایشان باشد.تفسیر غالب این است که اولی الامر،ائمه معصومین علیه السلام اند و با واسطه و طبق احادیث مراد فقیه جامع شرایط است.و تفسیر دیگر موید این است که ولایت اولی الامر همان اطاعت از ولی فقیه است.
درهر دو صورت،نظام ولایی از دستاوردهای شیعه است.امام عظیم الشان نظریه ولایت فقیه را اساس تشکیل حکومت اسلامی می دانند.اسلام غایت آفرینش را نیز در قرآن بیان فرموده است:و نرید انمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین.حکومت جهانی صالحان و دکترین مهدویت مبین همین مطلب است.در روایت حضرت امیر علیه السلام اساس تشکیل حکومت،مفروض و اصل بدیهی است.
حاکم نماد ترتیبات و تشکیلات حکومتی است و بد و خوب حکومت به مجموعه آموزه ها،ساختار قدرت و روابط سیاسی بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان و در یک عبارت نظام سیاسی بستگی دارد.حکومت در حکم ظرف و نظام سیاسی مظروف آن است که با پسوند در کنار نام حکومت قرار می گیرد مانند حکومت سوسیالیستی،حکومت لیبرال و حکومت اسلامی.در تاریخ ادیان نقطه عطف در تکامل جوامع بشری ظهور اسلام است.در تاریخ اسلام واقعه بزرگ غدیر خم و ولایت حضرت امیر علیه السلام پس از پیامبر عظیم الشان اسلام صلوات الله علیه از اهمیت راهبردی برخوردار است و در تاریخ کشور عزیزمان ایران نقطه رهایی انقلاب اسلامی است.من اسلام را به اقتضای سن ام که در سال 57 نوجوان دوازده ساله ای بودم با امام عظیم الشان و پس از انقلاب اسلامی شناختم و درک کردم.
آنچه درباره رهیافت خود از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که در آن از نزدیک حضور داشتم باید ارایه کنم در مجموعه ای از ده ها مصاحبه و یادداشت رسانه ای در دهه 80 و جمع بندی آن در شش ماه اخیر در روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های مرجع سراسر کشور آورده شده است.بطور مثال،در جایی این سوال مهم را مطرح ساخته ام:اول اصول گرایی،بعد اصلاحات؟این سوال بسیار موضوع اساسی و چالش برانگیزی است که باید وجه تمایز دو رهیافت اصول گرایی و اصلاح طلبی را در کشورمان بدانیم و رویکردی را که مقام معظم رهبری به نام اصول گرایی اصلاح طلبانه برای جامعه مناسب دانسته اند درک کنیم.
من معتقدم اصلاح طلبی و اصول گرایی بدون یکدیگر در حکم تنفس در هوای آلوده است.اصول به اصلاحات جهت می دهد.اصول گرایی در حکم زیربنا و اصلاح طلبی روبنا بوده است.رهیافت جریان سوم در رقابت سنتی اصول گرایی-اصلاح طلبی مستقل است و می تواند توازن دهنده باشد.
متاسفانه آنچه که به نام اصالت جامعه مدنی در ایران ترویج شده بومی نیست.بخش عمده ای از آن فقط با فرهنگ غرب سازگار است.در اروپا و آمریکا حوزه سیاست همانند بازاری است که پدیدآور هر کالایی چه خوب و چه بد را به مردم ارایه می کند و سلیقه مخاطب را با تبلیغات فراوان به سمت کالا و فکر و فرهنگ موردنظر خود تغییر و سمت و سو می دهند.روح و روان،اخلاق و عواطف پاک انسانی در این بازار مکاره در معرض آسیب های جدی قرار دارد.آنچه که تحت عنوان بحران خانواده و سقوط اخلاق در غرب نامیده می شود از عوارض فرهنگ غربی است.غرب به نام دمکراسی و گسترش آن در جهان و با نادیده گرفتن سایر فرهنگ ها بحران خود را دارد جهانی سازی می کند.روشنفکران کشورهای جهان سوم بدون توجه به ناهمسانی و اختلاف های فرهنگ میزبان و مهمان یا همان فرهنگ غرب و عدم تفکیک و جداسازی ظواهر فرهنگی از آثار پیدا و ناپیدای آن،از ارزش های فرهنگی جامعه خود خواسته یا ناخواسته فاصله می گیرند.علت عقب ماندن برخی روشنفکران در این کشورها از خواست واقعی مردم از همین جا شروع می شود.بیداری اسلامی در جهان و رویکرد روشنفکران غرب گرا در قبال آن ناشی از همین مسئله است. در کشور ما تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانی و متخصصان این دو حوزه بایکدیگر و احراز صلاحیت هایشان بی ارتباط با این بحث نیست.به ندرت پیش می آید که افراد بدون صلاحیت های حرفه ای ادعای پزشک بودن،داروسازی،مهندسی،سدسازی و شهرسازی و نظایر این را داشته باشند.در حالی که ادعای سیاست ورزی،فرهنگ شناسی،مردم شناسی و رشته هایی همانند این در کشور ما به هیچ وجه به صلاحیت های حرفه ای و آکادمیک بستگی ندارد.نتیجه این می شود که روشنفکرانی داریم که یا از سایر رشته ها به علوم انسانی وارد شده اند و یا صلاحیت های لازم را ندارند و تفاسیر وارداتی و غیربومی نیز ارایه می دهند.یک اشکال نیز در حوزه سیاست در ایران وجود دارد و آن این است که ما سیاستمدارانی را داریم که بازنشسته نمی شوند و مردانی هستند برای همه فصول،دوره ها و نسل ها و به جوان ترها هرگز مجال نمی دهند.تا ساعت ها می توان درباره انقلاب ما و ویژگی ها و صفات آن نوشت.انقلاب ایران،اسلامی است.پیش از این ذکر شد؛حکومت ها را به دو دسته الهی و غیرالهی می توان تقسیم کرد.حکومت های الهی قدرت را از آن خدا می دانند و در حکومت های غیرالهی به قدرتی بالاتر از قدرت شاه،رییس جمهور و غیره اعتقاد ندارند.انقلاب ایران،ضداستعماری است.در چند صد سال اخیر حکومت ها و پادشاهان ایرانی تحت تاثیر سیاست دول خارجی و سفرای آن ها در ایران بودند.تصمیم های اساسی مملکت در خارج از مرزها گرفته می شد.شاهان برای تغییر آب و هوا به فرنگ می رفتند و با پول ملت به خوشگذرانی می پرداختند.با انقلاب اسلامی حق تعیین سرنوشت به ملت بازگشت.انقلاب ما،ضداستبدادی است.در راس حکومت فرد و شاهان خودکامه و مستبد قرار داشتند و آزادی های اساسی مردم را محدود کرده بودند.
انقلاب ایران با شعار استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی توانست به استبداد پایان دهد.قانون اساسی ایران مترقی است.انقلاب ایران،انقلاب فرهنگی است و نظام ولایی و ارزشی جدیدی را جایگزین ارزش های قبل از انقلاب ساخت.ارزش ها کهنه شوونیسم ایرانی،پهلویسم و آموزه های غربی بود و ارزش های جدید اسلام گرایی،نفی هرگونه سلطه،برادری،آزادی و عدالت است.حالا،روی سخن من با رسانه است از آن جهت که به شهروندان این امکان را می دهد که افکار و عقاید خود را با رعایت قانون مطبوعات به نظام سیاسی و مردم ارایه کنند و در جهت مهندسی افکار عمومی نقش تعیین کننده ای دارند.دوستان رسانه ای،من معتقدم کاندیداهای سال 88 هزینه فراوانی را به نظام سیاسی ما تحمیل کردند.این را نه برای کسب وجهه مطرح می کنم.در اندیشه سیاسی امام خمینی ره،ما سیاست را به دو شکل می شناسیم.
سیاست الهی و سیاست شیطانی یا سیاست توحیدی و سیاست غیرتوحیدی.سیاستمدار کسی است که نظام سیاسی ایدئولژیک خود و جهان پیرامونی را بشناسد.نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران ولایی و دارای ساختار و ارکان مشخص است.از آن جهت که رییس جمهور و دولت به مجلس پاسخ می دهند و در برابر آن مسوول اند وجهی از نظام پارلمانی را دارد.از سوی دیگر،با توجه به جایگاه رییس جمهور که بالاترین مقام اجرایی کشور است و با رای مردم انتخاب می شود و پارلمان وی را انتخاب نمی کند نظام به ریاستی نزدیک تر است.از این رو،نظام سیاسی ما نه ریاستی است و نه پارلمانی بلکه نظام ولایی است و در دعوای اخیر دولت و مجلس نیز جاداشت هر کدام از این قوا به جای دفاع از خود از ساختار و نظام سیاسی و ولایی آن دفاع می کردند.نظام سیاسی ایران قانون اساسی مترقی دارد.استقلال قوا دارد.آزادی مطبوعات و حقوق و تکالیف شهروندی دارد.شورای نگهبان قانون اساسی و شورای خبرگان رهبری دارد.نظام سیاسی ما منافع ملی مشخصی دارد.از جمله این منافع حفظ ارزش های دینی،توسعه روابط با جهان اسلام،دوری از سلطه جویی و سلطه پذیری و دستیابی به عدالت و پیشرفت است.بنابراین سیاستمدار وقتی نظام سیاسی خود را نشناسد و دچار خطای استراتژیک و غیرقابل بخشش شود و پای بیگانه را به مسائل داخلی بازکند و مردم را ابزار سیاست های دنیاطلبانه خود قرار دهد و آسیب و صدمات فراوانی به ملت وارد کند.این معنایش این است که گرچه چهره های ثابت و مشهوری بوده اند اما از سیاست الهی پیروی نکرده اند.مدل من این است که نظام مقدس جمهوری اسلامی به افکار برتر و جامع تر و کاربردی تری که من با حفظ همه ارزش ها و وفاداری ها ارایه داده ام اجازه حضور در عرصه خطیر ریاست جمهوری یازدهم بدهد.من به سهم خود در این انتخابات مي خواهم مدل یادشده را با شعار:"دستان خالي اما توانمند و قلبي لبريز از نيروهاي دروني و انرژي هاي معنوي و ذهني سرشار از افكار و برنامه ها و آرزوهاي بزرگ براي مردم ايران اسلامي كه قطع به يقين همگي نيز دست يافتني هستند."به شهروندان ايراني ارايه دهم.افتخار ما این است که مردم در دفاع مقدس با دست خالی جنگ را بردند و پیش از آن،در انقلاب اسلامی پیروز شدند.اگر کسی بخواهد این افتخارات را که ناشی از ایمان مردم است ناچیز جلوه دهد باید بگویم که برروی شاخه ای نشسته و آن را از بن می برد.اگر من هم با دست خالی وارد این عرصه شده ام اما به انقلاب اسلامی ایمان دارم و توانمندم و فکرم پر است و از انباشت تجربه خوبی برخوردارم و می خواهم کاری کنم تا جوانان این مرز و بوم بیش از همیشه خود را باور داشته باشند و ببینند که در جامعه آن ها فردی خارج از مناسبات قدرت و کانون های ثروت به این عزم و اراده و توان بالا دست یافته و وارد شده و ملت را نیز همراه خود به بالاترین افتخارات خواهد رساند.این مدل اثر انگیزشی بسیار بالایی در جامعه خواهد گذاشت.این یک مدل کاملاً مردمی است.همه آن را خواهند ستود و زبانزد سایر ملت ها نیز خواهد شد.
شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در پنج شش ماه اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!" ،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"،"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"،"دولت یازدهم و روش شناسی مهندسی فرهنگی"و"ملت ما و دولت یازدهم"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.خلاصه اهم سوابق تحصیلی و اداری علیرضا سعیدآبادیكانديداي مردم تهران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامياخذ رتبه ممتازرشته کارشناسی ارشد روابط بین المللدانشگاه شهید بهشتیدر سال 1380(رونوشت پیوست)پشنهاددهنده ایده طرح تشکیل سازمان نیمه متمرکز نظام مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(رونوشت پیوست) مشمول آیین نامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(رونوشت پیوست) دبیر تشکل خانه دانشجو در استان در سال های 81-1380(رونوشت پیوست)اخذ امتیاز عالی از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع«بررسی استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ سرد»(رونوشت پیوست) کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطابق حکم کارگزینی امور اداری ازسال 1384 و معاون بين الملل اداره كل روابط عمومي در سال 89 و معاون دفتر آموزش و توسعه فعاليت هاي هنري در سال 90 با ابلاغ داخلي(رونوشت پیوست) دبير نمايشگاه و نشست هاي تخصصي مد و لباس اسلامي-ايراني در سال 89(رونوشت پيوست)مدیر روابط عمومی موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال 1384(رونوشت پیوست) کارشناس برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح ملی در چشنواره شهید رجایی در سال 1386(پیوست)برگزیده روابط عمومی های دولت در روز 27 اردیبهشت سال 1386 و تقدیر در سالن اجلاس سران(تقدیر نامه پیوست) پیشنهاد و تدوین « طرح جامع نحوه فعالیت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » و طی مراحل تصویب و ابلاغ توسط وزیر محترم به تمامی معاونت ها،سازمان ها،ادارات کل ستادی و استانی(رونوشت پیوست) طراحی«نظام ساماندهی و نصب تمثال حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری در دولت » که به صورت بخشنامه با امضا وزیر محترم به تمامی دستگاه های اجرایی ابلاغ شد(رونوشت پیوست) پیشنهاد«طراحی و ایجاد بانک اطلاعاتی از هنرمندان حرفه ای و شرکت های معتبر در عرصه تبلیغات کشور » به شورای محترم اطلاع رسانی دولت که در سال 1386 به تایید رسید(رونوشت پیوست)مدیر مسوول نشریه پیام بانوان در سال 75-1374و تالیف مقالات متعدد در این نشریه (رونوشت پیوست)مدیر مسوول نشریه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا سال 1384و تالیف مقالات متعدد در این نشریه(رونوشت پیوست) مدیر مسوول نشریه وفا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درسال1386و تالیف مقالات در این نشریه(رونوشت پیوست) تدوین 6 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با رشته روابط بین الملل برای پژوهشکده مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری(رونوشت پیوست ) تدوین 2 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با روابط بین الملل برای خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (پیوست ) انتشار ده ها یادداشت و مقاله راهبردی و فرهنگی و مطلب آموزشي در روزنامه های کثیرالانتشار،نشريات،خبرگزاری ها و سایت های مرجع کشور(رونوشت پیوست)مسوول امور پژوهشی مرکز جامع علمی کاربردی شماره 5(تاییدیه پیوست) ایثارگر دفاع مقدس ( رزمنده – جانباز ) شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۸۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۰۴
اوای دنا-علیرضا سعیدآبادی:از هنگامي كه دولت هاي امروزي شكل گرفته اند اين سوال همواره مطرح بوده كه ملت ها چه سهمي در سياست كشورها دارند؟در دنیای معاصر، هر دولتي حتي دولت هاي اقتدارگرا نیز سعي مي كنند سياست هاي خود را به نام ملت ها معرفي و پيگيري كنند و به تمامي رفتارهای خود چهره مردمي بدهند ولی اين در اصل موضوع فرق زيادي ايجاد نمي كند.تفاوت بين نظام هاي مردم سالار و نظام هاي اقتدارگرا بسیار عمیق و بنيادي است.
جهان سوم از تجارب مدني در كشورهاي توسعه يافته بيشتر از اصل دمكراسي اكثريت آن هم از راه همه پرسی عمومی پیروی می کند.در حالی که حوزه سیاست مجموعه ای از متغیرهای بهم پیوسته است که ملت ها را امروزه از یکدیگر متمایز می سازد.
قانون اساسی،ساز و کارهای رای گیری،آیین های دادرسی،پارلمان،مطبوعات آزاد،احزاب و تشكل هاي سياسي،افکار عمومی،نخبگان فكري و دانشگاهي پرسشگر،جامعه مدنی،گروه هاي فرهنگي و اجتماعي،حقوق قومیت ها و اقليت ها،جامعه مدنی،نهادهاي ويژه نظارتي و شهروندانی مسئول و وفادار در هر جامعه و کارکرد و ميزان اثرگذاري هر كدام در رابطه بين حكومت كنندگان و حكومت شوندگان از اهميت فوق العاده اي برخوردار هستند.
اين ها هر اندازه در جامعه اثرگذارتر و نهادینه شده تر باشند راه هاي رسوب قدرت و خودكامگي تنگ تر خواهند شد.شاید در اظهارنظرهاي سياسيون عبارت هايي از اين دست را زياد شنيده باشيد «مردم آمريكا با ایران مشكلي ندارند مقصر اصلي دولتمردان آمريكایی هستند»،« وجود دولت فراگیر در عراق به نفع مردم و و ملت های منطقه است»،يا جملاتي مانند«دولت افغانستان نماينده تمامي اقوام افغاني است»،«مردم مسلمان چچن در برابر روسيه از حق تعيين سرنوشت برخوردار بوده اند؟»،و یا این که«غربی ها به حقوق ملت فلسطین احترام نمی گذارند.»تفاوت واژگان دولت،ملت و مردم در این عبارت ها چیست؟از عهدنامه وستفالي در اروپا،دولت-ملت هاي امروزي برپايه چهار مؤلفه سرزمين،مردم،حكومت و حاكميت شکل گرفته و سه دوره را هم پشت سرگذارده اند.اول؛دوره كلاسيك كه در آن شكل ابتدايي و سنتي بر تمامي پديده ها و روابط سياسي حاكم بوده است.دوم؛دوره مدرن و مدرنيته كه با عقلانيت سياسي،نهادينه شدن حوزه سياست و رشد نهادهاي مدني همراه شده است.
در اين دوره است که حكومت ها به تدريج ياد مي گيرند و سعي مي كنند به خواست مردم احترام بگذارند و خود را نماينده ملت ها معرفي كنند.سوم؛دوره فرامدرن كه با محدود شدن دولت ها و نقش روزافزون افكار عمومي در سرنوشت جامعه و غلبه راهبردهاي ارتباطي بر سياست هاي محافظه كارانه سبب شده زندگي انسان ها در يك دنياي شيشه اي و شفاف قرار گيرد.
زمانه ما،عصر غلبه اطلاعات و ارتباطات بر تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر است.در این شرایط،جامعه هراندازه از ظرفيت ها و قابليت هاي بيشتري برخوردار باشد مي تواند بر سرنوشت و آينده سياسي،اقتصادي و فرهنگي خود تاثير بيشتري بگذارد.نارضايتي مردم آمريكا از عملكرد اقتصادي دولت اوباما باعث شد تا جمهوري خواهان با پيروزي در انتخابات ميان دوره اي بخشي از قدرت دمكرات ها را بدست آورند و به انتخابات رياست جمهوري آينده اميدوارانه تر نگاه كنند.دولت اقتدارگراي چين مدل دیگر در روابط بین الملل و نمونه شرقي توسعه و توسعه يافتگي در جهان معاصر به شمار می رود.
مردم در چين به دولتمردان خود اعتماد كامل دارند و با انضباط و انسجام اجتماعي بسيار بالا از سياست رهبران جامعه پيروي مي كنند و آن را در فعالیت های روزمره به اجرا در می آورند.اصولاً،کیفیت و انگيزه نیروی انسانی يكي از مهم ترين دلايل توسعه در كشورهاي شرق آسيا است و حتی بسيار مهم تر از رشد غول آسای سرمايه گذاري خارجي در این کشورها محسوب می شود.ملت ها بواسطه هويت ملي و میزان افتخارات و ناکامی های خود در ادوار گذشته دارای شناسنامه ای هستند و هویت برجسته یا ناپیدایی دارند و چه بسيارند ملت هايي كه در سراشيبي سقوط قرار گرفته و دچار زوال و نیستی شده و امروزه فقط آثارشان در تاريخ قابل مشاهده است.هویت ملی شناسنامه هر ملتی است.هندی ها به تصوف و تقدیرگرایی معروف اند،آلمانی ها به سخت کوشی شهره هستند،انگلیسی ها مردمانی منظم اند،روس ها دارای ناسیونالیسم قوی هستند،ژاپنی ها ملتی بهره ورند،فرانسوی ها ملیت و ادبیات برجسته ای دارند،چینی ها انضباط اجتماعی بالایی دارند،مصری ها مردمی با تمدن غنی و چندهزار ساله اند،ایتالیایی ها دارای فرهنگ کهن و باشکوهی هستند و ایرانی ها نیز یکی از غنی ترین تمدن های بشری را دارند.
ملتی به نام ایران که تمدن ساز است و زمانی نیمی از جهان را رهبری می کرد در تکامل فرایند دولت-ملت سازی ده ها سال زودتر از سایر ملت ها نهضت مشروطه خواهی را پدید آورد و چهار دهه قبل با انقلاب اسلامی آن را به نتیجه رساند و نظام بین الملل و روابط حاکم بر جهان را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد.الگوی توسعه اسلامی ایرانی سهم بسیار ارزنده ای در پیشرفت فرهنگ جهانی و علوم بشری داشته و نمی تواند و نباید ویژگی های ذاتی و تاریخ ساز خود را به فراموشی بسپارد بویژه در شرایط نوین نظام بین الملل که بیداری ملت ها مرهون انقلاب اسلامی ملت ما در سال 57 و مقاومت جانانه در 8 سال دفاع مقدس است.جهش ملت ایران بعد از هر دوره رکود فرهنگی بسیار تحول آفرین است.پارادوکس فرهنگ اقتصاد نفتی و فرهنگ تمدن ساز ملت ما در دولت های یازدهم و دوازدهم به نفع فرهنگ اسلامی ایرانی باید حل شود.عافیت طلبی برآمده از فرهنگ نفتی و دولتی که بیشتر ناشی از ده ها سال برنامه ریزی های متفاوت پنج ساله توسعه،بودجه بندی های سالانه نفتی و نوسانات شدید اقتصادی کشورمان در عرصه های بین المللی بوده است در برابر تحول آفرینی ملت ما دارای ریشه نیست و موقتی و گذرا بوده و با عزم و اراده ملی به پایان این راه خواهد رسید.به نظر من لازمه عبور از مدل دولت رانتی و رهایی از اتکای مطلق و وابستگی کامل بودجه کشور به درآمد حاصل از فروش مواد خام و ثروت های خدادادی،استفاده درست و همه جانبه از ظرفیت های فرهنگ تمدن ساز اسلامی ایرانی با تمامی اجزای هویت ساز آن و در افق برنامه ريزي هاي میان مدت و بلندمدت و به تعبیر من افق"ایران1900"است.این دولت ها هستند که از شناسنامه ملت ها استفاده می کنند و باید این کار را هم به درستی انجام دهند.نادیده انگاری عناصر هویت ساز و شناسنامه ملی یک کشور و عدم توجه برنامه ريزان به آن آثار جبران ناپذیری در آينده ببار خواهد آورد و متاسفانه در گذشته بسیاری از ملت های جهان سومی کم یا زیاد قربانی سیاست ها شده اند.گرچه پس از قرن ها رقابت سنتی،پاردایم آرمان گرایی در روابط بین الملل و ایجاد روابط بین ملت ها در مواجهه با پارادیم واقع گرایی و روابط بین دولت ها امروزه با بیداری ملت ها بر علیه نظام سلطه بنظر می رسد وارد عرصه هماوردی جدیدی شده است.من در این شرایط پیچیده و با هدف هم گرایی کامل دولت و ملت و با شعار دولت یازدهم:ایران؛سرزمین ثبات براي پذيرش مسووليت دولت آينده خود را به ملت پيشنهاد کرده ام و درصورت تفسير موسع شوراي محترم نگهبان قانون اساسي درباره رجل سياسي و خود مصمم تر از تمامي كانديداها در زمان ثبت نام وارد اين عرصه خواهم شد.من معتقدم برای شناخت گروه ها و نامزدهای دولت یازدهم،نظام سياسي و قانون اساسي و منافع ملي بهترین شاخص های ممکن هستند.اول،نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران كه در مباني با ويژگي هاي يك نظام مترقی ولايي و دربرابر ساير نظام هاي رايج سياسي مبتني بر روح مردم سالاري ديني و اصل تفكيك قوا و نزديكي به الگوي نظام هاي رياستي است و دوم،قانون اساسي با محتواي روشن و استنادات محكم و سوم منافع ملي كه ستاره راهنماي اقدامات هر كشوري در عرصه هاي بين المللي است كه هر سه شاخص هاي مناسبي براي فعالان سياسي هستند كه ايشان مي توانند از آنها پيروي كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند و مردم بوسیله آنها می توانند ایشان را بشناسند و كانديداهاي رياست جمهوري آينده بويژه من دقيقاً از اين مدل و جزييات آن که در مناظره ها ارایه خواهم کرد مي توانیم براي جلب آگاهانه نظر مردم استفاده كنیم.آري،روي سخن من براساس رهنمود مقام معظم رهبری و با یک رویکرد اصول گرایی اصلاح طلبانه مستقل ها هستند و مي خواهم به تقاضاهاي باقي مانده از سال ها رقابت سنتي اصول گراها و اصلاح طلب ها پاسخ دهم.به عقيده من،هركسي كه مستقل از كانون هاي قدرت و ثروت بتواند با ايده ها و افكار ارزنده تر و برنامه ريزي هاي مناسب تر از ظرفيت هاي موجود جامعه در تمامي اقشار و زيبايي ها و وجوه خاص و مشترك اصول گرايي و اصلاح طلبي در كشورمان استفاده كند با اقبال بيشتري مواجه خواهد شد.اصول گرايي و اصلاح طلبي با ورود جريان سوم كه مستقل و توازن دهنده است پويا و كارآمدتر خواهد شد.من به سهم خود در انتخابات رياست جمهوري يازدهم مي خواهم اين مدل را با شعار:"دستان خالي اما توانمند و قلبي لبريز از نيروهاي دروني و انرژي هاي معنوي و ذهني سرشار از افكار و برنامه ها و آرزوهاي بزرگ براي مردم ايران اسلامي كه قطع به يقين همگي نيز دست يافتني هستند."به شهروندان ايراني ارايه دهم.در مدل من و شعار آن،مردم و بويژه جوانان با انگيزه تر به آينده مي نگرند چون مي بينند كه فردي بدون برخورداري از امتياز و موقعيت هاي بالاي سياسي آمده و مي خواهد در سرنوشت كشورش نقش راهبردي و پيچيده ايفا كند.
من معتقدم در خلا موجود احزاب دائمي،فراگير،حرفه اي و كارآمد رسانه ها نقش پيشتازي فعالان سياسي را در صحنه هاي كلان جامعه بعهده دارند و نقش مکمل احزاب را می توانند به خوبي ایفا كنند.هرچند طبق تقسيم بندي هاي رايج،مطبوعات ركن چهارم و احزاب ركن دوم دمكراسي اند اما اين تقدم و تاخر هميشگي نيست و شايد از اين رهگذر،يك الگوي بومي در كشور ما شكل گرفته باشد.رسانه ها با توجه به سطح تماس وسيع با نيروهاي فكري جامعه از عمق تحليلي بيشتري نسبت به گروه هاي سياسي در حال حاضر برخوردارند.
رسانه هاي عمده اعم از خبرگزاري ها،مطبوعات،سايت ها و شبكه هاي خبري مي توانند الگوسازي ها و شخصيت سازي هاي درخوري براي جامعه داشته باشند و از شخصيت زدگي دوري كنند و در سايه بازی های سياسي قرار نگيرند تا بتوانند شخصيت هاي جديد و ايده هاي بزرگ را به جامعه معرفي كنند.من معتقدم ايده ها و آثاري كه در ذهن شهروندان خلق مي شوند بايد در نشريات،خبرگزاري ها،سايت ها و شبكه هاي خبري پرورش يافته و افكار عمومي از طريق آنها ايده هاي ناب و شخصيت هاي جديد را بشناسند.
رييس جمهور آينده ما خالق آثار و ايده هاي بزرگ براي ملت است و اين يكي از شاخص هاي كليدي همپاي شاخص وفاداري صددرصد به نظام سياسي،مردم،حكومت،اصول و ارزش هاي ملي است.افكار و ايده هاي ارزنده و اراده هاي بزرگ شهروندان بايد به كمك ابزار رسانه همانند ساير آثار در حوزه هاي تئاتر،سينما،هنرهاي تجسمي و عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي آشكارا و تمام قد روي صحنه بروند و در معرض ديد عموم قرار بگيرند و حتي گستره هاي ملي را مي توانند درنوردند و براي ساير جوامع الگوساز باشند.اگر بيصدا بمانند خداي ناكرده تاييدي بر بي صدايي رسانه در كشور است و اين مناسب حال جامعه اسلامي ما با 75 ميليون شهروند و سرمايه انساني و روياها و آرزوهاي بزرگ ملي ايشان نيست.شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در پنج شش ماه اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!"،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"،"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"و"دولت یازدهم و روش شناسی مهندسی فرهنگی"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.
کد خبر: ۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
اوای دنا:وبلاگ سیاست ما عین دیانت ماست نوشت،سال 88 دقيقا همين روز، 22 خرداد، مردم ايران دست به شگفتي زدند،براي چندمين بار تاريخ ساز شدند،نقطه ي عطفي براي اين انقلاب شدند،شاخ غول ها را شكستند،درس عبرت به قدرت طلبان دادند،غارتگران بيت المال را رسوا كردند،تمام فرمولها و پيش بيني هاي سياسي را بر هم زدند،سنت شكني كردند،به جاي حمايت از يك گروه خاص و به جاي پيروي از باندهاي قدرت و ثروت اين بار بدنبال مردي يك لا قبا افتادند،مردي كه عين بقيه ي مردم زندگي ميكرد،مثل بقيه مردم كار ميكرد و مثل بقيه مردم غذا ميخورد،دقيقا سه سال پيش مردم ايران خواستند تا اين بار مردي را انتخاب كنند كه از جنس خودشان باشند،مردم خواستند به مردي اعتماد بكنند كه ميخواهد شعار بزرگ شهيد بهشتي ، ((ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت )) را دوباره احياء بكند،سال 88 مردم ايران انتخابي گران را رقم زدند، انتخابي كه تا به امروز هم تاوانش را ميدهند،ما شنيده بوديم كه تاوان را براي اشتباهات ميدهند ولي آخرالزمان است،امروز مردم براي انتخاب درست هم بايد تاوان بپردازند.اوايل دولت آقاي احمدي نژاد را به خاطر داريد؟آن موقعي كه مثل مردم عادي سوار اتوبوس ميشد،با هواپيماي عمومي سفر ميكرد،آنقدر خاكي شد تا دشمنانش رويش آب پاشيدند، گِل مالي اش كردند!،ديگر نتوانست انظوري كه خودش ميخواست كار بكند،چوب لاي چرخهايش كردند،برخي به جاي اينكه دستش را بگيرند به زير پايش صابون ماليدند،آنقدر گفتند و تهمت زدند كه متاسفانه برخي از ما هم باورمان شد.مردم مثل بقيه ي امتحانات انقلاب ، باز هم روسفيد شدند،باز هم ريزشهاي انقلاب گريبان گير خواص انقلاب شد، ضرب المثل قديمي است كه ميگويد سوار شدن بر اسب يك عيب است وپياده شدن از است دو عيب،مردم سال 84 پله ي اول را رفتند،و كليد زدند اين حركت ضد قدرت طلبي را، سال 88 پله ي دوم را پيمودند، ولي اين بار هزينه اش بر گردن مردم بسيار گران بود، نزديك بود ديگران ! كل انقلاب را به يغما ببرند،نميدانم چرا ولي اين را خوب مي فهمم كه ضربات احمدي نژاد به باندهاي قدرت و ثروت خيلي كاري تر از اين حرفهاست كه به اين زودي ها بي خيال ماجرا بشوند.مردم ايران پاي حرفشان هستند، شاخ غول را شكسته اند،تمام سختي ها را هم به جان ميخرند،فقط يك درخواست از احمدي نژادشان دارند،انهم اينكه هرگز صحنه را خالي نكند و نترسد از تهديدهايشان،ما پشتيبان رهبرمان،انقلابمان و دولاتمان هستيم و خواهيم بودبه قول بزرگتر ها ضميمه:ما هم ميدانيم كه دولت دهم احمدي نژاد خيلي تفاوت دارد با دولت نهم،ولي آيا اين تفاوت بدست خود دولت رقم خورد يا بدست بدخواهان دولت؟انتخابات 84 چرا به فتنه نينجاميد؟چرا انتخابات 88 نزديك بود انقلاب از دست برود!؟ انتخابات 88 تير خلاصي شد بر پيكر مخالفين ولايت فقيه،انهايي كه پس از گذشت 3 سال از فتنه هنوز نميدانند كه مشكل فتنه گران احمدي نژاد نبود و مستقيما رهبري را هدف قرار داده اند بايد كمي گذشته يشان را بيشتر ورق بزنند!،اگر كمي انصاف داشته باشيم در مي يابيم كه براي رهبري سپر شدن اين همه سختي دارد،دفاع از ولايت فقيه اينهمه تهمت دارد،ولي بي انصافي محض است كه حجم تخريب ها و چوب لاي چرخ كردن هاي بدخواهان نظام را از ياد ببريم و همه را سر احمدي نژاد خراب بكنيم.اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك
کد خبر: ۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب و شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است بدین ترتیب بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است .
از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند .
با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسبت به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت .
بر طبق قوانین بین المللی ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس(خلیج فارس) تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران یا اریتره ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم .
بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت .
پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .در دهههای اخیر، بارها به جعل نام خلیج فارس، اعتراض شده است، تا جایی که سازمان ملل متحد تا کنون پنج بار در دوردههای گوناگون، بر رسمی بودن نام «خلیج فارس» تأکید کرده و افزون بر آن، از هیأتهای بینالمللی خواسته که در مکاتبات رسمی، به ویژه در اسناد سازمان ملل، از نام کامل «خلیج فارس» بهره گیرند؛ حال به نظر شما، سرآغاز این موضعگیری قاطع از کجاست؟از زمان روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و بروز تفکرات پان عربیسم، در میان کشورهای عربی منطقه، موجی به راه افتاد که تا بروز چند جنگ به مانند جنگ تحمیلی و قربانی کردن هزاران جوان ایرانی و شهادت هزاران نفر از شهروندان ایرانی توسط جریان نژاد پرست عرب علیه کشورمان ادامه یافت و اثرات بد آن هنوز هم دیده میشود؛ غافل از آنکه زمان آخالها و ترکمانچایها گذشته است.
از طرفی خلیج فارس همواره مانند خونی است که در رگهای ایرانیان جریان دارد وهر گونه اختلال در این فرایند می تواند پیکره ملت ایران را دچار وهن و ضعف کند.بررسی تاریخچه 4 هزار ساله این آبراه استراتژیک نشان می دهد که خلیج فارس پیوسته عامل وحدت وهمگرائی ملی بوده وبه همین دلیل استعمارگران برای ایجاد یک جنگ روانی علیه ایرانیان آزاده ،تلاش کرده اند تا نام های مجعولی بر خلیج فارس بگذارند.اگر چه مورخان وجغرافی دانان بزرگی مانند هردوت ،ننار خوس ،استرابون ونیز استخری ، مسعودی ومستوفی در تذکره ها ودست نوشته های خود ازاین آبراه مهم به نام خلیج فارس یاد کرده اند.
اما نخستین بار روزنامه تایمز لندن در سال 1962در یک مقاله سؤال برانگیز ومشکوک واژه غریب ومجعولی بر این آبراه اطلاق کرد.طبیعی است در آن زمان جعل نام زیبای خلیج فارس توسط یک روزنامه انگلیسی واکنش شدید ملت ایران را به دنبال داشت اما جعل این نام ،موجب شد که برخی مدعیان قومیت عربی این واژه مجعول را محملی برای ایجاد تقابل بین ملت ایران وهمسایگان عرب خود قرار دهند.
جمال عبدالناصر رئیس جمهوری وقت مصر که از رهگذر تشدید جریان کاذب قومیت عربی تلاش داشت تا یک جبهه عربی علیه ملت ایران ایجاد کند بارها از واژه مجعول دیگری در مورد خلیج فارس استفاده کرد.
تشدید جریان سازی های سیاسی ورسانه ای جمال عبدالناصر علیه ایران موجب شد تا روابط سیاسی ایران و مصر از سال 1962 تا سال 1970 بکلی قطع شود وحتی دو کشور تا مرز لشکر کشی پیش رفتند که جنگ صدام با این رویکرد و با این نگاه صورت گرفت و تاسف اینجاست که پس از آغاز خیزش مسالمت آمیز مردم بحرین در فوریه ۲۰۱۱، رژیم ال سعود که موجودیت آل خلیفه را در منطقه در خطر می دید، نیروهای خود را تحت عنوان توافقنامه نیروهای "سپر جزیره" برای کمک به سرکوب مردم این کشور به بحرین اعزام کرد.
سرکوب شدید مردم به دست نیروهای آل خلیفه و آل سعود موجب شد سران این دو خاندان برای توجیه علت حضور این نیروهای اشغالگر سعودی در بحرین، و جلوگیری از گسترش اعتراضها به عربستان، به فکر الحاق بحرین به عربستان بیفتند. "عبدالله بن عبدالعزیز" شاه سعودی در نشست اخیر شورای همکاری در ریاض در نوزدهم دسامبر سال گذشته، از کشورهای عضو دعوت کرد با عبور از مرحله همکاری، وارد مرحله اتحاد در چارچوب یک سرزمین واحد شوند. "
سعود الفیصل" وزیر خارجه سعودی نیز دو هفته قبل در همایش جوانان عرب منطقه تأکید کرد، هماهنگی و همکاری کشورهای شورای همکاری کافی نیست .. و کشورهای عضو شورای همکاری، به تشکیل یک اتحادیه قابل قبول روی آورند .
از این رو طلب می نماید که ایرانیان و سیاستگذاران ایرانی با هر گرایشی از موضع انفعالی برخورد ننمایند . بحرین که تا چهل سال پیش یکی از استانهای ایران بود ودر مجلس شورای ملی نماینده هم داشت اینطور از دست ما برود و ما حتی در رسانه هایمان هیچ ادعایی درباره آن نداشته باشیم . بهتر است یک مقدار تهاجمی تر و فعالتر با مسایل منطقه روبرو شویم .چرا باید اینطور باشد ؟؟؟؟؟
دکتر خدارحم سهرابی ، فرهنگی و استاد دانشگاه
کد خبر: ۷۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
اوای دنا: نتيجه نهايي انتخابات مجلس نهم از هر بعد كه بررسي شود؛ يك امر بيش از همه خود را نشان مي دهد و آن پاسخ "منفي" اكثريت مردم به تركيب و رویکرد حاکم بر مجلس هشتم بود.به گزارش رجانيوز، عدم حضور قريب به 200 نماينده مجلس هشتم در مجلس نهم، به خوبي نشان مي دهد جنجال هاي سياسي و روزمره، تصويب طرح هاي خاص و ... در طول 4 سال مجلس هشتم تا چه حد مورد تاييد يا رد توده هاي مردم بوده است. این در حالی است که بازماندن چهره هاي مطرحي همچون احمد ناطق نوري، اسدالله بادامچيان، حميدرضا كاتوزيان، علي عباسپور، حشمتالله فلاحتپيشه، محسن كوهكن، كاظم دلخوش، محمدحسن غفوري فرد، مصطفي كواكبيان، علي بنايي، محمد خباز، داريوش قنبري، جهانبخش محبينيا و ... نيز آشكارا نشان مي دهد برخي از نمادهاي مجلس هشتم چگونه مورد قضاوت نهايي مردم قرار گرفتند. از سوي ديگر آراي معنادار و دو مرحله اي تعدادي از چهره هاي سياسي مشهور مجلس هشتم نيز كه در دوره هاي قبلي به راحتي و در همان دور نخست وارد مجلس مي شدند، در اين دوره نشان مي دهد راي مردم به برخي از اين چهره ها مشروط و يا از روي اضطرار بوده است؛ محمد رضا باهنر، احمد توكلي، علي مطهري و ... افرادي هستند كه هر يك در انتخابات مجلس هشتم در همان دور نخست با آراي قابل توجهي وارد مجلس شدند اما در انتخابات اخير عليرغم شهرت خود نتوانستند در دور اول رضايت مردم را كسب كنند و بواسطه تبليغات و ... جواز حضور در مجلس نهم را در "دور دوم" انتخابات كسب كردند. و شاید همین رای معنادار کافی باشد تا نظر مردم درباره رویکرد حاکم بر مجلس هشتم و لزوم تحول جدی در این رویکرد، به درستی فهم شود. این در حالی است که کارنامه خوانی 4 ساله مجلس هشتم به خوبي نشان مي دهد، در شرايط كنوني مي توان بسيار بهتر و مدبرانه تر عمل نمود و در ازاي پرداختن به جنجال هاي سياسي روزمره و غير ضروري كه مورد انتظار مردم هم نيست، به بسياري از اهداف و برنامه هاي كلان نظام و حل مشكلات توده هاي مردم پرداخت. نگاهی به بخشهایی از کارنامه عملکرد مجلس هشتم شاید تحلیل رای مردم و بازماندن 200 نفر از نمایندگان این مجلس برای حضور در مجلس نهم را آسانتر می کند: تعیین مبلغ 100 میلیون تومان برای تخصیص به هر نماینده مجلسابتدای تشکیل مجلس هشتم بود که انتشار خبری مبنی بر تخصیص مبلغ 100 میلیون تومان به هر نماینده مجلس از سوی هیات رئیسه و با بهانه تامین محلس اسکان و دفتر کار توسط نمایندگان، جنجال رسانهای بزرگی را در حاشیه مجلس به وجود آورد. خبرها حاکی از اعطای وام 100 میلیون تومانی تقریبا بلاعوض به نمایندگان مجلس بود. حسن کامران نماینده مردم اصفهان در مصاحبهای، با حمله به هیات رئیسه مجلس، از اعطای 100 میلیون تومان به نمایندگان خبر داد و این امر را نشانهای برای ترویج اشرافیگری در میان مسئولین نظام دانست. ماجرا از این قرار بود که بنا بر گفته کامران، به هریک از نمایندگان مبلغ هشتاد میلیون تومان بابت کرایه خانه اعطا شده بود که پنجاه میلیون از این مبلغ به عنوان وام بلاعوض و 30 میلیون تومان باقیمانده نیز در قالب قرض الحسنه و با بهره کم بود. همچنین به هر نماینده مجلس مبلغ 20 میلیون تومان بابت خرید ماشین پرداخت شد که به این ترتیب هر نماینده مجلس 100 میلیون تومان دریافت نمود. تخصیص 30 میلیون تومان وام قرضالحسنه به هر نماینده در حالی صورت میگرفت که به گفته حسن کامران "مردمیکه با رای خود ما را به مجلس فرستادند، از گرفتن یک میلیون تومان آن عاجز بودند." و در شرایطی بابت خرید اتومبیل به هر نماینده 20 میلیون پرداخت میشد که مجلس خود دارای سیستم حمل و نقل و اتومبیلهای مجلس در اختیار نمایندگان بود. هر چند رسانهای شدن این موضوع موجي از انتقادات را به سمت مجلس و هیات رئیسه آن روانه کرد ولی هیچ گاه خبری مبنی بر توقف اعطای این مبلغ به نمایندگان از سوی مجلس شنیده نشد. طفره چند ساله مجلس از تصویب طرح نظارت بر نمایندگان مجلس مجلس هفتم بود که نمایندگان به این نتیجه رسیدند طرحی را به تصویب برسانند که بر مبنای آن بر عملکرد نمایندگان مجلس نیز نظارتی صورت بپذیرد و این در حالی بود که در طول هفت دوره قبلی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان بدون واهمه از هرگونه نظارت و عواقب هر گونه تخلف، بر کرسیهای مجلس تکیه زده بودند. با این حال مصادف شدن طراحی این طرح با پایان یافتن دوره مجلس هفتم، طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس را به مجلس هشتم کشاند، تا این مجلس تصویب کننده طرح نظارت بر نمایندگان مجلس باشد. اما فراز و نشیبهای عجیب و گاه ساختگی بر سر تصویب این طرح، تصویب این طرح را به سال آخر مجلس هشتم کشاند! مهدی کوچکزاده نماینده تهران به عنوان یکی از نمایندگان جدی در پیگیری این طرح، درباره طرح و سرنوشت آن میگوید: "پس از آنکه سال گذشته در دیداری كه نمایندگان مجلس با رهبر معظم انقلاب داشتند ایشان هم به ضرورت وجود نظارت بر مجلس و نمایندگانی كه خودشان بر دستگاهها نظارت می كردند تأكید كردند، همان طرح قبلی یعنی طرحی كه از مجلس هفتم تصویب شده بود توسط دوستان آبادگران همان طرح با اصلاحات مختصری در مجلس مطرح گردید كه متأسفانه طرح مذکور که طرح پخته و نسبتا جامعی بود، به بهانههایی با مخالفت روبه رو شده و با هدایت هیت رئیسه مجلس،به کمیسیون اصل 90 ارجاع شد." کوچکزاده با اشاره به ناکام ماندن سرانجام طرح پیشنهادی کمیسیون اصل 90 در صحن علنی ادامه میدهد: "این كمیسیون پس از دو سه ماه بررسی دوباره در یك شكل جدیدی این طرح را به صحن مجلس ارجاع داد در آنجا باز هم مخالفتهایی شد و آنجا ارجاع داده شد به یك كمیسیون مشترك خاص بررسی این طرح. این كمیسیون مشترك اولین گزارش خودش را در 33 ماده در بهمن ماه سال گذشته ارائه داد كه متأسفانه آن طرح 33 ماده ای دارای اشكالات بسیار زیادی بود كه اگر نگویم درست در راستای عكس طرح نظارت نمایندگان بود حداقل میگویم هیچ یك از اهداف طرح را برآورده نمیكرد. به طوری كه ده ماده اول آن 33 ماده در راستای خواسته های نمایندگان نوشته شده بود." و این همه در حالی است که مقام معظم رهبری در خرداد ماه سال 89 خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند: "یک شأن نظارتى هم براى خود مجلس و براى آحاد نمایندگان تعریف کنید. من معتقدم که شما دو سال دیگر توى مجلسید، معلوم نیست بعد از این توى مجلس باشید یا نباشید؛ ممکن است دیگر هرگز گذارتان به مجلس نیفتد؛ اما صدها و صدها نفر در طول زمان از اینجا عبور خواهند کرد؛ کسانى خواهند آمد و روى این صندلىها خواهند نشست. اگر شما امروز توانستید یک سازوکار کنترلى متقن و محکم براى نظارت بر کار نماینده پایهگذارى کنید تا هر وقتى که این دستگاه خوب کار کند، اجرش مال شماست؛ مزد الهىاش مال شماست."نمایندگان مجلس، سرانجام طرحی را که در کمیسیون اصل 90 قانون اساسی تنظیم و به امضای156 نفر از وکلای ملت رسیده بود، به رای گذاشتند تا فوریت آن در روز یکشنبه 4 مهر سال گذشته، با 79 رای موافق و 81 رای مخالف 201 نماینده حاضر تصویب نشود و طرحی که 156 نماینده به طور مکتوب از آن حمایت کرده بودند فقط 79 رای موافق را در این رایگیری کسب کند! این روند ادامه داشت تا سرانجام بعد از كش و قوسهای فراوان، این طرح که با طرح اولیه در مجلس هفتم و نگاه مطلوب رهبر انقلاب فاصله قابل ملاحظهای داشت، تحت فشار رسانهها و افكار عمومی به تصویب وكلای ملت برسد. وقف دانشگاه آزاد پروژه دانشگاه آزاد و تغییر مدیریت این دانشگاه را باید یکی از طولانیترین و دشوار ترین پروژههای عدالتخواهانه و فساد ستیزانه در طول بیش از شش سال گذشته دانست. پروژهای که طی این سالها بسیاری از نهادهای موثر نظام را درگیر خود کرد. اما ورود مجلس به این ماجرا شاید یکی از تلخترین روزهای مجلس هشتم را آفرید که در رسانهها با عنوان یکشنبه سیاه مجلس ثبت شد. اما ماجرای یکشنبه سیاه چه بود؟ پس از تکمیل گزارش تحقیق و تفحص مجلس از آموزش عالی، و ورود دولت به بررسی عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی، دولت به این جمعبندی رسید که بدلیل ساختار خاص مدیریتی این دانشگاه، بخش مهمی از اموال 250 هزار میلیارد تومانی این دانشگاه مورد سوء استفاده شخصی و حتی سیاسی قرار گرفته و بر همین اساس تغییر در نحوه اداره آن ضروری به نظر میرسد. بر همین اساس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالیترین نهاد تصمیمگیر در این زمینه، برای اصلاح نحوه مدیریت این دانشگاه وارد عمل شد. در مقابل این اقدام، هیات امناء و ریاست دانشگاه آزاد، طرح وقف اموال دانشگاه آزاد را مطرح کرد تا بر این اساس از ورود دولت وهر مجموعه غیر از مجموعه مدیریت دانشگاه در اداره آن جلوگیری کند. در همین زمان و در شرایطی که شورای عالی انقلاب فرهنگی، با گذراندن مصوبهای، این وقف را غیر قانونی اعلام کرده بود، طرحی در مجلس به جریان افتاد که بر اساس آن، اموال عمومی دانشگاه آزاد به بهانه وقف این اموال، به اموالی خصوصی مبدل شده و وقف اموال دانشگاه آزاد به یک قانون رسمی تبدیل شود تا دست هر نهاد و مجموعهای برای ورود به آن و اصلاح نحوه مدیریت و ساختار این دانشگاه بسته شود. در جریان رای گیری برای تصویب این طرح، نمایندگان در واکنش به تذکری مبنی بر اینکه بنا بر نظر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، مجلس در مواردی که شورایعالی انقلاب فرهنگی ورود کرده است حق ورود ندارد، این نظر را به رای گیری گذاشته و با کمال تعجب به آن رای منفی دادند! سرانجام نمایندگان مجلس در این جلسه با ۱۴۰ رأی موافق با یک فوریت طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسهها و مراکز آموزش عالی غیردولتی موافقت کردند که ضمن تغییر روند تصویب اساسنامهی دانشگاه آزاد، بر وقف غیرقانونی اموال این دانشگاه مهر تأییدمیزد. عملی شدن این مصوبه به معنای خارج شدن ثروت 250 هزار میلیاردی این دانشگاه از دست مردم به اسم وقف آن بود. این در حالی بود که اساسنامهی جدید دانشگاه آزاد پس از ۴۰ ماه کار کارشناسی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و توسط رییس جمهور به مسؤولان این دانشگاه ابلاغ شده بود؛ اساسنامهای که در آن وقف اموال 250 هزار میلیارد تومانی دانشگاه آزاد را غیرقانونی میدانست. تصویب این طرح در مجلس برای بهارستان نشینان بسیار گران تمام شد و اعتراضات سراسری افكار عمومی و به ویژه دانشجویان سراسر كشور به این طرح را در بر داشت. البته نمایندگان مجلس دو روز بعد تحت فشار شدید افكار عمومی مجبور شدند كه با مصوبه ای دیگر بر رای قبلی خود خط بطلان بكشند. این در حالی بود که کمیسیون اصل 90 مجلس یکسال بعد هیات رئیسه مجلس مجلس هشتم را به عنوان مقصر اصلی تصویب این طرح معرفی کرد. طرح مجلس برای ممانعت از کاندیداتوری افراد لیسانسه در انتخابات مجلس و ماجرای مستثنی کردن نمایندگان فعلی مجلس هشتم برای اولین بار، در زمستان سال 1389 اقدام به اصلاح تبصره سه ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی کرد که بر اساس آن داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد برای ثبت نام در انتخابات مجلس را الزامیمی كرد. در نگاه اول شاید اجرای این مصوبه عاملی برای ارتقاء سطح دانش و تخصصی شدن تصمیمات مجلس به نظر میرسید. اما اقدامات بعدی مجلس در تبصره زدن به این مصوبه این شائبه را به وجود آورد که ورود این بند به قانون انتخابات کشور، با هدف محدود کردن رقبای احتمالی نمایندگان مجلس صورت گرفته است. چرا که با تلاش حدود 90 نماینده دارای مدرک تحصیلی کارشناسی، و چهار با دستکاری در این تبصره، بندهای جدیدی به قانون مذکور اضافه شد که بر آن اساس حضور در مجلس معادل با یک دوره تحصیلی به شمار میرفت. اما ایراد وزارت کشور برای ثبت نام نمایندگانی که اولین دوره نمایندگی خود را میگذراندند، موجب شد تا در جلسه روز یکشنبه پنجم تیر امسال در مجلس طرح استفساریهای ۲ فوریتی در مجلس ارائه شو د که در آن پرسیده شده بود: "حضور در بخشی از یک دوره مجلس، معادل یک دوره حضور در مجلس محسوب میشود یا نه؟" که نمایندگان به این سوال رای مثبت دادند. همچنین در این جلسه مشکل حدود ۱۵ نماینده که مدرک تحصیلی لیسانس آنها مورد تائید وزارت علوم نبود و اصولا این عده از مرکز آموزش مدیریت دولتی مدرک گرفتند و این مدرک بر اساس اصلاح قانون انتخابات از سوی مجلس، معتبر نبود نیز با طرح استفساریه حل شد و نمایندگان مصوب کردند که مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد و كارشناسی و معادل آنها شامل آن دسته از مداركی میباشد كه توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی و حوزه علمیه قم و دیگر مراجع قانونی ذیصلاح صادر شده است. تصویب حقوق مادام العمر برای نمایندگان مجلس آذر ماه 1390 استفساریهای با رای مثبت 122 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که به موجب آن و بر مبنای تبصره 3 از ماده 71 قانون خدمات كشوری، نمایندگان مجلس و تمامی مقامات دارای سمتهای مدیریت سیاسی - اعم از شاغل و بازنشسته- چیزی شبیه به حقوق مادام العمر دریافت کنند. مجلس در این طرح مصوب کرد که اگر کسی دو سال در سمتهایی همچون ریاست سه قوه، معاونت اول رئیس جمهور، نیابت رئیس مجلس شورای اسلامیو عضویت شورای نگهبان، وزارت، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، معاونت رئیس جمهور، استانداری، سفارت و معاونت وزرا مشغول به کار باشد و بعدا، چندین سال در مسئولیت پایینتر و مدیرکل باشد، همچنان 80درصد حقوق و مزایای همان شغل قبلی خود را دریافت می كند. واكنش منفی رسانهها نسبت به این مصوبه بهگونهای بود كه لغو مصوبه پرداخت حقوق مادامالعمر به مدیران سیاسی را به دنبال داشت به نحوی که لغو این مصوبه با استقبال و تایید رهبر معظم انقلاب روبرو شد. تصویب قانون بهبود فضای کسب و کار به نفع یک درصدی ها آذرماه سال 90 و به بهانه حمایت از بخش خصوصی، طرحی جنجالی در مجلس به بررسی گذاشته شد که به طرح بهبود فضای کسب و کار مشهور شد. این طرح که با پیشنهاد اتاق بازرگانی به عنوان اصلیترین صنف بخش خصوصی، به مجلس ارائه شده بود، عملا قوهای جدید که محور آن اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بوده با اختیارات فراقوهای و بی سابقه را بوجود می آورد و عملا به بخش خصوصی اختیاراتی عجیب را ارائه میکرد. در این زمینه، دکتر شهرزاد عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس میگوید: " این طرح که اختیارات نامحدودی را به قسمتی از بخش خصوصی داده است که نماینده اقلیتی از ثروت مندان هستند و من فکر می کنم شورای نگهبان موارد بسیاری از آن را رد خواهد کرد. گفتنی است عده ای خاص از تجار با تهیه طرح نگران کننده و یک جانبه تحت عنوان "ایجاد فضای مساعد کارآفرینی" به بهانه ایجاد فضای کسب و کار درصدد تغییرات اساسی اقتصادی در کشور به نفع بخش خصوصی و سرمایه داری هستند. این طرح نیز سرانجام با اصلاحاتی به تصویب مجلس رسید. جنجال هاي سياسي و بيهوده اي كه درد مردم نبود بخش قابل توجهی از عمر 4 ساله مجلس هشتم صرف جنجالهاي رسانه اي شد كه برخي از نمايندگان به طور متناوب در دستور كار قرار داده بودند و انعكاس آن در جامعه نيز جز ايجاد ياس و نااميدي در ميان توده هاي ملت نتيجه ديگري نداشت. پیگیری طرح جنجالی سوال از رييس جمهور در آخرين روزهاي سال 90 و در حالي كه بسياري از سوالات مربوط به برهه اي بودند كه نيازي به طرح دوباره آنها نبود، از جمله اتفاقاتي بود كه بدون ترديد بايد از آن به عنوان نقطه ضعف بزرگ مجلس هشتم ياد كرد. در شرايطي كه رهبر معظم انقلاب بيش از هر زمان ديگري مسئولان را به وحدت و همراهي براي اداره امور كشور فرا مي خواندند، پر و بال دادن مجلس به حواشي تاريخ گذشته در دولت و طرح سوالاتي كه كمتر مورد دغدغه مردم بود، باعث شد تا روند چالش هاي ميان قوه مقننه و مجريه بيشتر شود. همچنين تهديدهاي پياپي تعدادي از وزراي دولت به بهانه هاي مختلف نيز بايد در همين راستا مشاهده و تحليل شود. نمونههای ذکر شده تنها بخشي از اقداماتی بود که در آن مبنای تصویب قوانین چیزی غیر از منافع ملی بود و به این موارد میتوان تصویب طرح تحقیق و تفحص از ماجرای کهریزک و کوی سبحان، لایحه حمایت از خانواده، قانون برنامه پنجم توسعه و ماجرای بانک مرکزی و موارد دیگری را بر نیز اضافه کرد. این نمونهها نشاندهنده چیست؟ آیا تقوای سیاسی مبنای عمل برخی از نمایندگان در قبال این طرح ها در مجلس هشتم بوده است و آیا ادامه این روند در مجلس نهم میتواند به نفع کشور و نظام باشد؟ و از همه مهم تر آنكه اين روزها بيش از هر زمان ديگري تغيير در رویکردهای حاکم بر مجلس هشتم، ضروري به نظر نمي رسد؟
و اینچنین بود که 200 نماینده مجلس هشتم از مجلس بازماندند.
کد خبر: ۷۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۱
اوای دنا- وبلاگ ' سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ' نوشت : این روزها هوای مجلس چقدر سنگینی میکند بر ریه های پر درد مردم!امام خمینی (ره) گفتند مجلس رأس امور است.اما منظور امام کدام مجلس بود؟ایا هر مجلسی را میتوان در راس امور دانست؟ما در تاریخ نه چندان دور خود داشتیم مجالسی همچون دوره های 5 و 6 را که نه تنها در راس امور نبودند بلکه نبودنشان هم فرقی به حال کشور نمیکرد.بلکه در مواقعی هم نبودن چنین مجلسی بهتر از بودنش بود.اگر کمی دقیق تر به مسائل کشور بیندیشیم خواهیم فهمید که کشور در این یک سال اخیر با چالشهای بسیار بزرگی روبه رو شد.البته با عنایت خداوند و الطاف امام زمان علیه السلام کشور توانست از این چالشها جان سالم به در کند!.اخرین چالش هم گرانی ها ی اخیر است.مجلس هشتم متاسفانه تا به امروز هیچ گونه ای حرکتی از خود نشان نداده است که به مردم ثابت شود حقیقتا در راس امور است.پس از گذشت 40 روز هنوز مجلس در پس لرزه های سؤال از رئیس جمهور است.مجلسی که گرانی های بازار را نبیند و هیچ به فکر مردم نباشد و تمام ذهنش معطوف به شکستن ابهت دولت باشد چطور میتوان انرا در راس امور دانست؟مجلسی که از اوضاع مردم بی اطلاع باشد و نداند که امروز اولویت مردم اصلاح ائین نامه ی سؤال از رئیس جمهور نیست! بلکه رفع گرانی ها و سامان دهی به بازار است، چطور در راس امور است؟در اوایل کار دولت آقای احمدی نژاد حقیقتا حضور دولت در کمیسیونهای مجلس جهت تدوین هر چه بهتر بودجه ها نشان از همدلی و پیش دستی دولت در جهت همکاری با مجلس بود.ما یادمان نمی رود که دولت در واقع در انجام وحدت بین سه قوا سنگ تمام گذاشته بود.ولی متاسفانه رفتارهای زورمدارانه یا بهتر بگویم رفتارهای قدرت طلبانه و قدرت نمایانه مجلس باعث شد تا دولت در مورد وحدت ضربه ببیند و احساس یک نوع زیر دست بودن به دولت دست بدهد.به همین خاطر دولت کم کم خود را از زیر دست های قدرت نمایانه مجلس کنار کشید.شاید این نوع کنار کشیدن زیاد درست نباشد ولی باید به دولت حق داد که در جهت مختار بودن خود قدم بردارد.چون مسئولیت کارهای اجرائی درکشور با رئیس جمهور است.مجلس بعد از این عکس العمل دولت، مدام در فکر شکست دادن دولت یا به تعبیری به زیر سلطه کشیدن دولت بود.همیشه با استیضاحها به جا و نا به جا میخواست که پوزه ی دولت را به خاک بمالد!،آیا فقط وظیفه مجلس محاکمه ی دولت است؟آیا مجلسی وظیفه ای در جهت کمک به دولت ندارد؟ما از اسلام یاد گرفته ایم که همه ی کارهارا باید با هم و با وحدت انجام دهیم و هرگز خارج گود برای انانی که داخل گود هستند تعیین تکلیف نکنیم،!آیا مگر دولت کاری جز خدمت به کشور انجام میدهد؟با کمی تامل و تفکر در خدمات دولت با وجود اشتباهاتی در دولت میتوان به جرأت گفت که دولت اقای احمدی نژاد جزء خدمتگزارترین دولتها در تاریخ کشور است.،ولی مجلس هشتم چه؟در اوایل کار مجلس دادن ودیعه ی 100 میلیونی به تمام نمایندگان و امروزهم در پرونده ی فساد بانکی حضور و بروز چند تن از نمایندگان این مجلس نشان دهنده ی کارنامه ی خوبی برای مجلس هشتم نیست،مجلسی که در راس امور است برای چنین مجلسی حل مشکلات مردم و رفع گِرههای جامعه باید در اولویت باشد.ولی متاسفانه ما شاهدیم کسانی در این مجلس ،حرف از شکستن ابهت احمدی نژاد میزنند.این چنین تفکراتی لایق حکومت اسلامی نیست.مجلس به جای اینکه با تصویب قوانین روان کننده و حذف قوانین دست و پاگیر به کمک دولت بشتابد همیشه خواسته تا با به چالش کشیدن دولت سرعت را از دولت بگیرد. خسته شدیم از بس به این مجلسی ها گفتیم:اقایان مجلسی، قدرت و زورتان را نگه دارید برای دشمنان ،به خدا این دولت هم جزئی از نظام جمهوری اسلامی ایران است!ما ماجرای فتنه ی 88 را فراموش نکرده ایم این فتنه جزء خطرناکترین و بحرانی ترین چالش کشور بود.ولی متاسفانه مجلس هشتم و رئیس مجلس هیچ گونه اظهار نظر شفافی در این مورد نداشتند که به نوبه ی خود علامت سوال بزرگی برای این موضوع مطرح است.مجلس هشتم گرچه ترکیبی اصول گرایانه داشت ولی حقیقتا ریزش ها مجلس از اصولگرایی بیشتر بود.انگار قدرت و ثروت به کام اینها هم خوش طعم بوده است!
کد خبر: ۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۴
اوای دنا: محمود احمدي نژاد كه در راستاي دور چهارم سفرهاي استاني خود به استان هرمزگان سفر كرده است، در جمع مردم اين استان در بندر عباس با اشاره به ويژگيها و خصوصيات مردم اين منطقه و ايستادگي آنها دربرابر متجاوزين و استعمارگران در طول تاريخ، به اهميت عدالت و استقرار آن اشاره كرد و گفت: همهي پيامبران الهي بلافلاصله پس از دعوت به توحيد تلاش كردند كه مردم را به عدالت و اجراي آن دعوت و كاري كنند كه مردم در اين راستا قيام كنند.وي با بيان اينكه خداوند متعال مردم و حاكمان را به اجراي عدالت دعوت كرده است و از مردم خواسته است كه در اين راستا قيام كنند، افزود: قدم اول در راستاي رسيدن به سعادت، كمال و قلههاي پيشرفت و عزت عبارت است از حركت در راستاي عدالت و هيچ شرايطي نبايد مانع از ارادهي انسان براي اجراي عدالت باشد. دوستيها نبايد مانع تحقق اين موضوع شود و حتي دشمني با دشمنان نيز نبايد مانع از اعمال اجراي عدالت شود و اين فرمان الهي است كه در رابطه با دشمنانتان با عدالت رفتار كنيد و هيچ عاملي نبايد شما را از مرز عدالت و حركت در آن راستا خارج كند. به گزارش اوای دنا به نقل از ایسنا،رييس جمهور در ادامه با بيان اين كه مديران و حاكمان موظف هستند كه در حوزهي مسئوليت خود عدالت را رعايت كنند، به اقدامات دولت نهم و دهم، در راستاي اجراي عدالت اشاره كرد و گفت: مسئوليت حكومت، رئيس جمهور، قوه قضاييه ، مجلس و همهي مسئولان حركت در راستاي اجراي عدالت است. احمدينژاد با تاكيد بر اينكه مهمترين ماموريت حركت در راستاي عدالت است، تصريح كرد: در صحنهي داخلي و بينالمللي دولت تلاش دارد كه كارها را بر اساس عدالت به جلو ببرد، دولت در توزيع بودجههاي عمراني، رفاهي، سرمايهگذاريهاي صنعتي و كشاروزي و ديگر بخشها عدالت را پايه كار خود قرار داده است و برخي از طرحهاي دولت مانند سفرهاي استاني، توزيع سهام عدالت، اجراي هدفمند كردن يارانهها، توزيع سرمايهگذاري در بخشها و مناطق گوناگون در جهت عدالت است. وي افزود: اجراي عدالت به همان شدتي كه براي تودههاي مردم خوشايند و زيباست براي اقليتهاي پرخور، خودخواه و زياده خواه سخت است. احمدي نژاد در ادامه با اشاره به مشكلات كنوني در عرصهي جهاني گفت: همهي اين مشكلات ناشي از بيعدالتي عدهي قليلي است. كساني كه حاضرند همهي جهان را به خاك و خون بكشانند تا جيبهاي خود را پر كنند. عدهي قليلي كه در راس چند كشور براي خود حق بيشتري قائل هستند و به خود حق ميدهند كه در امور تمام ملتها دخالت كنند. سرمايهي ملتها، فرهنگ و شخصيت آنها را غارت كنند. وي اضافه كرد: در اطراف خودمان نگاه كنيم در برخي از كشورها چه خبر است؟ پايگاه نظامي براي دفاع از منافع استكبارگران ايجاد كردهاند، اما هزينهي آن از كجا تامين ميشود؟ از منابع كشورهاي بدبخت. به نام ايجاد امنيت سلاح ميفروشند و قراردادهاي چند ميلياردي ميبندند. و در واقع انرژي، نفت و موجوديت ملتها را غارت ميكنند. در حالي كه عامل اصلي ناامني، خود آنها هستند. در دنيا ملتها با يكديگر مشكلي ندارند، با هم دوست هستند، تودهي ملتها اهل تجاوز نيستند، اهل بي عدالتي و خودخواهي نيستند و عدهي قليلي اين بيعدالتيها، جنگها و تجاوزات را طراحي ميكنند. رييس جمهور گفت:آنها استقلال و منافع ملتها را غارت ميكنند و هزينهي اين اقدامات را از خود آنها مي گيرند. ميبينيد در افغانستان و پاكستان چه ميكنند، اخيرا با مسئولان افغاني ملاقاتي داشتم، بحث شد كه آنها ميگويند 1300 ميليارد دلار در افغانستان خرج كردهاند و مسئولان افغاني گفتند كه اين موضوع دروغ است، مسئولان افغاني مي گفتند، ما كلاس درس را با هزينه ي 15 هزار دلار ايجاد ميكنيم و نيروهاي اشغالگر با 50 هزار دلار و اين هزينهها را به حساب مردم افغانستان ميگذارند ، ميبينيد چپاول در چپاول، تجاوز در تجاوز. وي با اشاره به دشمني مستكبران با ملت ايران گفت:علت اين دشمني اين است كه ملت ايران معادلات ظالمانهي آنها را نپذيرفته است. ملت ايران گفته است كه ميخواهيم روي پاي خود بايستيم و نه به كسي ظلم ميكنيم و نه زير بار ظلم ميرويم. رييسجمهور در ادامه سخنان خود در جمع مردم استان هرمزگان با اشاره به اينكه «دشمنان و مستكبران مخالف اين هستند كه ملت ايران روي پاي خود بايستد» افزود: آنها ميخواهند ثروت و حيثيت و شرافت ملت ايران زير پاي آنها لگدمال شود و همه دعوا بر سر اين است و به اين خاطر با پيشرفت ما مخالف هستند كه نگذارند ملت ما روي پاي خود بايستد. اما بايد بگويم ملت ايران هيچ وقت آن را نخواهد پذيرفت و زير بار زور نخواهد رفت.وي خطاب به قدرتهاي استكباري گفت: اينجا بندرعباس است. همين مردم روزي در همين آبها و سرزمين درسي فراموش نشدني به استعمار آن زمان پرتغاليها و انگليسيها دادند. پس هركس بخواهد به حقوق ملت ايران تجاوز كند، ملت ايران چنين درسي به او خواهد داد. احمدينژاد با بيان اينكه «متاسفانه اجراي عدالت در داخل كشور نيز بعضي مخالفين دارد» اظهار كرد: عده قليلي هستند كه پيشرفت، رفاه تودههاي مردم، آباداني كشور و توليد و توزيع عادلانه را به نفع خود نميدانند و با هر قدمي براي عدالت مخالف بوده و سنگاندازي ميكنند. آنها آشكارا از اينكه حق مردم به خودشان داده شود ناراحت و عصبانياند و مخالفت ميكنند. رييسجمهور تصريح كرد: 50 سال ثروت ملت در جيب عدهاي قليل بوده كه امروز همه بايد بسيج شويم تا حداقل 50 سال ثروت خود ملت در جيب خودشان باشد. وي خاطرنشان كرد: ما ميدانستيم از اول سال آنهايي كه ضدعدالت هستند و ميخواهند مفت ببرند با هدفمندي يارانهها مخالفت ميكنند و دنبال يك فتنهگري و اخلال در اقتصاد هستند تا آن را به گردن هدفمندي يارانهها بيندازند و شيريني اين كار بزرگ را كه ملت انجام داده و در جهان به عنوان يك ملت بافرهنگ، همبسته، موحد و انقلابي ميدرخشد تلخ كنند. احمدينژاد با اشاره به مسائل پيش آمده در بازار سكه و ارز در ماههاي گذشته، افزود: اين بازي ارز و سكه بين داخليها و خارجيها هماهنگ انجام شد و برخي همكاران غفلت كردند و موضوع را جدي نگرفتند و فكر كردند مسلط هستند؛ در حالي كه آنها آمدند يك بازي مصنوعي براي قيمت ارز و طلا درست كردند؛ در حالي كه ذخاير ارز و طلاي ما در طول تاريخ بينظير است. رييسجمهور ادامه داد: آنها ميخواهند نفت ما را تحريم كنند، اما بايد بگويم كه آنقدر ما ارز داريم كه اگر دو سه سال هم يك بشكه نفت نفروشيم كشور به خوبي اداره ميشود و آرزوي دشمنان به دلشان باقي ميماند. وي تصريح كرد: البته همكاران ما مشغول هستند و به فضل الهي اين توطئهها خنثي خواهد شد، اما ميدانيد كه يك ناجوانمرد سنگي به چاه مياندازد كه 100 نفر بايد تلاش كنند آن را بيرون بياورند. احمدينژاد با خطاب مجدد به اين كشورها گفت: اين ملت بزرگ همه سنگهاي در چاه انداخته شده را در خواهد آورد و به سر مستكبرين خواهد كوبيد. رييسجمهور با اشاره به اينكه «متاسفانه برخي از خوشحالي مردم ناراحت هستند و وقتي ميبينند 60-70 درصد مردم به تعطيلات و مسافرت ميروند بهانه درست ميكنند كه بنزين مصرف ميشود» افزود: وقتي با اين افراد صحبت ميكنيم ميبينيم ناراحت هستند و ميگويند 120 ميليون سفر انجام شده و مردم به مسافرت رفتهاند. آنها ميگويند بنزين مصرف ميشود. اما بايد بدانند كه ما هرچه داريم از اين ملت است و همين ملت انقلاب كرده و ما را سر كار آوردند. ما بايد از شادي مردم خوشحال و از غصههايشان ناراحت باشيم. وي اضافه كرد: ما به آنها ميگوييم برويد با مردم صحبت كنيد و ببينيد بعضي بيعدالتيها چه بلايي بر سر مردم ميآورد. حال عدهاي مقاومت ميكنند كه آنها نيز اشتباه ميكنند و خيال ميكنند با سنگاندازي در مسير عدالت به جايي ميرسند. اما بدانند اين ملت براي رسيدن به قلههاي عدالت تصميم خود را گرفته و هركس جلوي آنها بايستد ملت آنها را به زبالهدان تاريخ خواهد فرستاد. به گزارش ايسنا، احمدينژاد در ادامه با بيان اينكه امروز روز سازندگي و توليد است، گفت: ايران كشوري بزرگ است كه بيش از يك ميليون و 840 هزار كيلومتر مربع وسعت دارد. 2هزار كيلومتر دريا در جنوب و بيش از هزار كيلومتر در شمال دريا داريم. همچنين كشور ما از معادن جنگلها و بالاتر از همه بهترين مردم، جوانان، دانشمندان، توليد كنندگان، كشاورزان، صيادان، كارگران و عشاير برخوردار است. رئيس جمهور افزود: امروز زماني است كه بايد عظمت و تواناييهاي ملت ايران به رخ دنيا كشيده شود و اين موضوع نيز در گرو كار است، در اين راستا وظايفي بر عهدهي دولت و وظايفي نيز بر عهدهي ملت است. وي تصريح كرد: آنچه بر عهدهي دولت است اول از همه زمينه سازي در جهت ايجاد اشتغال جوانان عزيز و غيور كشور است و ما مصمم هستيم تمام توان و موجودي دولت را در خدمت اشتغال جوانان عزيز به كار ببريم. احمدينژاد خاطر نشان كرد:در سال 90 كارهاي زيادي انجام شد، دولت تنها بود، برخي نه تنها همراهي نكردند، بلكه مخالفت هم داشتند، اما ملت و دولت با هم كار را جلو خواهند برد. در اين راستا گروهي مامور نظارت و بررسي شدهاند و نفر به نفر آدرس و محل اشتغال افراد را كنترل ميكنند و گزارش جامعي ارائه ميدهند و تا امروز الحمدالله با همت جوانان و كارآفرينان بيش از يك ميليون و 600 هزار از اين محلها تاييد شده است و بررسي بقيه هم ادامه دارد و وقتي كه تمام شد، گزارش آن به عرض ملت ايران خواهد رسيد. وي با بيان اينكه هدف گذاري ايجاد 2 و نيم ميليون فرصت شغلي است، اظهارداشت: اميدواريم با ايجاد اين 2 و نيم ميليون شغل در همه كشور از جمله استان هرمزگان و در بندرعباس همهي جوانان عزيز ما فرصت شغلي مناسب پيدا كنند.
کد خبر: ۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
اوای دنا:روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...
1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.جام/
کد خبر: ۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
اوای دنا-حسین قدیانی در جدید ترین یاداشت وبلاگش نوشت:برد و باخت، «اخلاق» می خواهد، یا به تعبیر عامیانه، «ظرفیت».
هم آنکه می برد و هم آنکه می بازد، باید رعایت کند چیزهایی را، که بازی های دنیا پر است از فراز و نشیب. اگر چه فاتح اصلی حماسه ماندگار 12 اسفند، آحاد ملت اند، لیکن نمی توان منکر برد و باخت نامزدها، لیست ها و گروه های سیاسی شد.
قطعا تا یکی دو روز دیگر، همه کاندیداهای محترم این دوره از انتخابات، متوجه رای مردم می شوند. از این 2 حال، خارج نیست؛ یا راهی «بهارستان» می شوند، یا در جایی دیگر مشغول خدمت، که به لطف خدا، برای خدمت، چیزی که در این کشور زیاد است، صندلی است. البته چه خوب است اگر که به بهانه آرمان گرایی، واقع گرایی را تعطیل نکنیم و به اندازه خود، تشکر کنیم از اصحاب سیاست، که با رقابت گرم شان، یکی از اضلاع موثر حماسه آفرینی ملت بودند.
با این همه، شکر حضور ملت، علاوه بر سجده به درگاه خدا، حتما مکلف به 2 «تکلیف واجب» می کند؛ یکی اصحاب سیاست را، یکی اصحاب قدرت را.
بر سیاسی ها فرض است به احترام رای ملت، حتی المقدور به رقابت پایان دهند و فضای عمومی کشور را برای کار و خدمت، «آرام» نگه دارند. جز این کنند، ناسپاسی کرده اند در حق رای ملت. «آرامش»، پیش فرض رخوت نیست، بلکه اسباب خدمت است.
بر اصحاب قدرت نیز فرض است که قدر این ملت را بدانند و جواب محبت بی حد و حصر مردم را فقط و فقط با کار بدهند. مردمی که جمعه، چنین به صحنه آمدند و این چنین حماسه ای آفریدند، مردمی که زن و مرد و پیر و جوان و دختر و پسر و شهری و روستایی و بالاشهری و پایین شهری، همه با هم یک دل و یک صدا شدند، مردمی که سلیقه های مختلف و عقیده های متفاوت، اندک لطمه ای به وحدت شان نزد، مردمی که در صف دور و دراز رای، اعضای یک پیکر شدند و قطره های زلال یک دریا شدند؛ حتما لایق مسئولینی خادم، پرکار و حریص در خدمت رسانی اند. برای این مردم، هر اندازه که کار شود، باز هم کفه لطف مردم، سنگین تر است. پس فرض است بر قوه مجریه که جواب محبت مردم را با کار بدهد.
این مردم لایق خبر افتتاح اند، نه احیانا اخبار پروژه های نیمه تمام. ما هیچ وقت، دولت مستقر را با دولت سازندگی و اصلاحات نمی سنجیم، بلکه با خودش قیاس می کنیم.
ظرفیت خدمت رسانی در این دولت، بالاست و اگر حواشی بگذارد، دولت فعلی در مقوله خدمت، دولت مستعدی است. تو ببین و خود قضاوت کن که خبر پیشرفت هسته ای، خبر افتتاح بیمارستان، خبر احداث بزرگراه، خبر افزایش حقوق کارمندان و کارگران، خبر بیمه های تکمیلی، خبر کم کردن گرانی، خبر یارانه ها، خبر بالا بردن ارزش پول ملی، خبر کم شدن فاصله ها، خبر توزیع منابع ثروت به عدالت و اخباری از این دست، با دل این ملت خوب و مهربان و صمیمی چه می کند؛ احیانا خبر اختلاس و خبر انحراف و خبر حرافی بی مبنا، با همین دل چه می کند؟! بار خدمت، البته فقط روی دوش دولت نیست.
قوای مقننه و قضائیه نیز در شعاع تکالیف خود، کارشان مصداق خدمت است، که در این نوشته، مرادم از «خدمت»، هر آن کاری است که لبخند رضایت بر لب ملت بنشاند. سهل است که توسعه خطوط مترو، افتتاح پل صدر و درست کردن فلان ورزشگاه در پایین ترین نقطه شهر تهران، خوشحال می کند اهالی پایتخت را و بگومگوی شهرداری و دولت بر سر بودجه مترو، روی مخ تهران نشینان راه می رود. آیا مردمی که در حسینیه ارشاد و مسجدالنبی و مسجد لرزاده و کجا و کجا 3 ساعت صف ایستادند تا بلکه رای خود را درون صندوق بیاندازند، سزاوار چه هستند؟! اینکه از حضرات، کار ببینند، یا اینکه از حضرات، دعوا ببینند؟! سپاس به چیست؟! ناسپاسی به چیست؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
این نوشته را با تذکر در باب «اخلاق برد» و «اخلاق باخت»، شروع کردم. مجلس شورای اسلامی، کمتر از 300 نماینده می خواهد و طبعا انتخاباتی از این دست، بیش از برنده، بازنده دارد. آنکه رای نیاورده، حق اعتراض دارد، اما حق اعراض ندارد. حق سرپیچی از قانون ندارد. آنکه رای نیاورده، باید رعایت کند اخلاق باخت را. باید تمکین کند به رای مردم، که آرای مردم را جماعتی از معتمدین همین مردم، می شمارند. راهی شدگان بهارستان هم باید اخلاق برد را رعایت کنند. آفت برد، غرور است و برد و باخت، از پی هم می آیند.
مردمی که پای صندوق، «اخلاق رای دادن» را به خوبی نمایش گذاشتند و دنیایی را مات و مبهوت از حضور خود کردند، مردمی که در طول ایام تبلیغات، «اخلاق هواداری» را قشنگ و با طمانینه مراعات کردند، نامزدی را سزاوارند که اخلاقش به ملت رفته باشد؛ خواه انتخابات را باخته باشد، خواه انتخابات را برده باشد، که مهم تر از برد و باخت، اخلاق برد است و اخلاق باخت. در این انتخابات، نه نامزد پیروز و نه قطعا نامزد مغلوب، هیچ کدام نمی توانند ادعای فتح گفتمان سیاسی خود را داشته باشند. «گفتمان ملت» صدر هر گفتمانی نشسته است. دنیا اینک، خمینی و خامنه ای را به ملتی بزرگ، باشکوه، فدایی، وفادار، عاشق، هم رای و هم نظر می شناسد.
القصه! وقتی کلاس کار ملت ما اینقدر بالاست، چه خوب اگر که بیاید به این کلاس، مجلس ما، دولت ما، نامزد پیروز ما، نامزد شکست خورده ما. فتنه 88 را یادتان هست؟! گمانم نامزد بازنده، بی کلاسی کرد و الا این نمی شد که الان، رای دادن سیدمحمد خاتمی در شهر دماوند، زلزله بیاندازد در اردوگاه بدخواهان! نامزد مد نظر، اگر کمی کلاسش به ملت ایران رفته بود، اگر کمی عقل داشت، این بلا را بر سر جریان اصلاحات نمی آورد.
آری! ما همه باید بیاییم به ملت ایران! اگر «اخلاق دریا» نداشته باشد، قطره از دریا دور می شود… بگذارید صادقانه اعتراف کنم: قلمم قفل کرده است! کلیدش دست کلمات نیست! زبان فارسی مگر چند حرف دارد که با آن بشود مردم کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری را وصف کرد که قریب 100 درصدشان در انتخابات شرکت کردند؟!
هی رفیق! من پایه ام… می آیی با هم «اشک شوق» بریزیم؟!
کد خبر: ۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴
اوای دنا-تابناک :خدایا نماینده ای می خواهیم که بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم !.
خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها انباشته نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد.
تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی شروع شده است و شعارهای انتخاباتی گروه های مختلف بر درو دیوار شهر نقش بسته است ، در کنار این شعارهای و وعده های انتخاباتی از سوی کاندیداها ، مردم هم مطالباتی دارند که گاهی این مطالبات را از خود نمایندگان و گاه از خدای نمایندگان می خواهند . این مطالبات واقعی را در قالبی طنز آلود از جانب خوانندگان مطرح می کنیم : نیایش اول : خدایا به ما نماینده ای عطا کن تا در چهار سال بعد بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم و بر بیهودگی کارهایش سوگوار نباشیم.خدایا نماینده ای برای ما برگزین که ما را از فاجعه نامیمون تخریب و ثروت سالاری که همه گیر شده و وقاحتش حتی در بین احباب انقلاب از بین رفته و هرکس در آن آلوده نشده باشد غیر مدبر خوانده می شود مصون بدارخدایا تورا سپاس می گویم و از تومی خواهیم نماینده آینده ما را در برابر پول و خواهشهای نفسانی ، سرخم فرود نیاورد و منافع مردم را در برابر باندهای قدرت و ثروت ذبح شرعی و قانونی نکند.خدایا کسبه و عمله ارتجاع و انحراف با یکدیگر هم آواز شدند و می خواهند عقایدمان را اسیر پسند خرمهره های خرافات کنند و همه را مقلد عقاید عوامانه ای کنند که پوچی آن در زرورقی از سخن های ظاهر فریب پنهان شده است و تمام تلاش آن است که به جای معروف منکر فروشد و منکر را به جای معرف بر مردم بنشانند.خدایا نماینده ای می خواهیم تا مسئولیت بسیار سنگین نمایندگی را سبک تلقی نکند و آن را به درشکه حمل منافع اطرافیاننش و هم قبیله هایش تبدیل نکند.خدایا مدرس وار بودن، مدرس وار زیستن، مدرس وار اندیشیدن، مدرس وار سخن گفتن و مدرس وار سکوت کردن ، آنکه شهسوار سیاست در عرصه دیانت و تک سوار دیانت در پهنه سیاست بود و پارسائی را با پالیسی آمیخته و تتخصص را در مدیریت ممزوج کرده بود بر کام نمایندگان ما بچشان.خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها گنده نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد.خدایا همواره ترا سپاس می گوئیم و از تو می خواهیم تکریم و ارزش مردم تنها در لسان نباشد و به آنان بفهماند که بجای آنکه بنوازد نزند، بجای آنکه همگام توسعه باشد، سد راه آن نباشد، حق شناسی ها را با حق کشی ها پاسخ ندهد و دست فشدردن مردم را باسیلی جواب ندهد. بجای آنکه از منافع مردم دفاع کند بر آن حمله نکند و دفاع و تقویت و امید مردم را با سرزنش ها و تمسخرهای نومیدکننده تضعیف نکند. آنها را متهم به عوام بودن نکند و از آفت نخبه پنداشتن و سروری جستن دوری جوید.ای خدای بزرگ ! نماینده ای عطا کن تا تشویق ها و هورا کشیدن های همراهان باعث اشباع عقده های روحی خودخواهانه اش نگردد و بر کبر و خودبینی و خود برتر بینی و خودفریبی ومردم فریبی او نیفزاید. استبداد و خودبرتر بینی اربابان قدرت او را از نظارت دائم بر قدرتمداران بازندارد و نترساند.خدایا عنصر آزادی ، عدالت،؛ وحدت و خدمت را همواره برای آنان فرایاد آر و تا او تنها از تو پاداش خواهد و حلاوت خدمت را که هر دلی اگر اندکی از آن چشید هیچ قندی در کامش شیرین نیست برا بر او بچشان تا پندها و توصیه ها و انتقادها در نظر او شیرین شود.خدایا وعده های دروغین، دروغ؛ ریا، باند بازی، لابی گری برای اربابان قدرت، قبیله گرائی سیاسی و خودمرجع پنداری را با اکسیر صداقت و سلامت محو کن و او را به نخواستن و زیر بار نرفتن به توصیه های باندهای قدرت روئین تن کن!.
کد خبر: ۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۶
اوای دنا-اسدالله ربانی مهر:چرا پيترسون آمريكايي بيشتر حاج بخشي را ميشناسد تا ما ...؟ اسكات پيترسون از خبرنگاران روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور، سفري به ايران داشته و در موضوع جنگ تحقيق ميكرد و در ديداري كه با مسعود ده نمكي كارگردان سينماي ايران داشته ميگويد: «ما در آمريكا يك مركز فرهنگي راهاندازي كرديم و در مورد جنگ ايران و عراق تحقيق ميكنيم و روي مستندات جنگ شما بسيار كار كردهايم و همه مستندات را ترجمه كرديم و در اين مستندات، اولويت ما، مستندهاي روايت فتح است.»پيترسون آمريكايي ميگويد: «جنگ شما دو نماد داشته كه من عكس آن دو نماد را به ديوارهاي دفتر كارم زدم، اين دو نماد يكي شهيد آويني است و ديگر حاجبخشي و من عكس هر دو را در دفتر كارم نصب كردم. شهيد آويني نماد تفكر و روح جنگ است و حاج بخشي نماد شجاعت و حماسه جنگ است.»ما نسل سوميها زمان جنگ را تجربه نكردهايم اما در مورد حاج بخشي روايت ميكنند كه شب عمليات كه ميشد به رزمندگان روحيه ميداد و با شوخيهاي خود، شور و نشاط خاصي به رزمندگان ميداد، ظرفي پر شده از حنا به دست داشت و وارد ميشد و فرياد ميزد: كجا ميرويد، ميگفتند: كربلا، ميگفت من را با خودتان ميبريد، رزمندگان ميگفتند: نه جا نداريم، و حاجي بخشي با خنده دنبالشان ميكرد...
از حاج بخشي نقل شده كه وقتي در رسانههاي رژيم بعثي شايعه شده بود كه حاج بخشي كشته شده است، نزديك خط عمليات شد و در مصاحبه با خبرنگاران خارجي ميگفت: به صدام بگوييد: من از آن دنيا آمدهام تا تو را ببرم. همرزمان حاج بخشي نقل ميكنند در حالي كه پسر او در جبهه شهيد شده بود حتي حاضر نشد يك روز از عمليات و رزمندگان جدا شود و با همان شور و نشاط به رزمندگان روحيه ميداد و هيچ كس فكر نميكرد حاج بخشي دو ساعت پيش فرزندش شهيد شده و خودش روحيهاش را در ساعات حساس عمليات از دست نميدهد.
اما اين تنها گوشهاي از حماسهها و رشادتهاي مردان بزرگ دفاع مقدس است، آنهايي كه شجاعانه روي مين رفتند و از سيم خاردار دشمن گذشتند تا عزت و مردانگي را براي كشور به ارمغان آورند، تا امروز مردم اين سرزمين در عزت و سرافرازي زندگي كنند.اما جاي امثال حاج بخشيها امروز در ميان ما خالي است، كساني كه تمام وجودشان را براي انقلاب گذاشتند، دل باخته قدرت و ثروت و رياست نبودند، اهل تزوير نبودند، همه وجودشان اخلاص بود و با خداي خود معامله كردند نه با كسي ديگر، براي خدمت به خلق و انجام تكليف در برابر همه زيادهخواهي ايستادند و در نهايت جاودانه ماندند و براي هميشه در قلبها زنده و جاودانه هستند.بياييم در جامعه امروزي، راه و رسم حاج بخشيها را زنده نگه داريم، اين همه براي رياست و قدرت حرص نخوريم، براي پست و قدرت به تخريب ديگران متوسل نشويم، نسبت به حق و باطل جامعهمان بيتفاوت نباشيم، قدر شهدايمان را بدانيم و در مسير شهدا حركت کنيم، فرهنگ اسلامي را پاس بداريم و از غلطيدن جوانان پاكمان به دامن غرب جلوگيري كنيم.چرا بايد جوانان ما هنرپيشههاي غربي را بيشتر از امثال شهيد مرتضي آويني، محمود شهبازي، همت، باكري، زينالدين، چمران و ... بشناسند، چرا عكس حاج بخشي به عنوان نماد شجاعت در دفتر پيترسون آمريكايي باشد اما بعضي دانشآموزان و دانشجويان ما حتي نام حاج بخشي را نشنيده باشند؟ دستگاههاي فرهنگي ما، صدا و سيما، دانشگاهها و... به كجا ميروند چه انديشههايي را به جامعه تزريق ميكنند؟ در ساختمانهاي چند طبقه دستگاههاي فرهنگي ما چه ميگذرد؟ جوانان ما چقدر با فرهنگ حماسه آشنا هستند؟ آيا نسلهاي جديد امثال حاج بخشي دارد كه به جامعه تحويل دهد؟ در برابر نشانه گرفتن فكر فرزندانمان از سوي شبكههاي ماهوارهاي، چه كرده ايم؟ مسؤولان ما چقدر ديوار اعتماد بين خود و مردم را بالا برده اند؟ راستي در جامعهاي كه شهدا براي ما به يادگار گذاشتند، وضعيت حجاب، امر به معروف و نهي از منكر، خدمت به محرومين، پاكدستي و اخلاص، تقوا و پاكدامني چطور است؟ هر چند تلخ است اما بايد گفت واي به روزي كه از اصل فاصله گيريم... البته منکر خدمات دولتمردان عزیز نیستیم اما توقع بیشتری داریم .
باید امروز كاري كنيم شايد فردا مجالي براي آن نباشد.
کد خبر: ۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۴
اوای دنا-سید مجید خرمی: استرابون ، جغرافيدان مشهور يونان باستان ، کهگيلويه را بخشي از خاک اوکسيها( نام هخامنشي خوزستان ) ميداند. در دوره ساسانيان ، قباد ساساني ارگان ( ارجان ) را در قسمت دشتي آن بنا نهاد که قباد خوره ناميده ميشد. مناطق کوهستاني آن را نيز رم زميگان ميناميدند. در دوران بعد از اسلام قباد خوره به نام شهرحاکم نشين آن ولايت ارگان ( ارجان )، و مناطق کوهستاني آنرم زمينگان به کهگيلويه شهرت يافت .پيشينه تاريخي و جغرافيايي اين استان هميشه مرتبط با جنوب كشور بوده است. از زمان عيلامي ها تا زمان هخامنشيان و رشادت هاي آريو برزن و تا امروز كهگيلويه و بويراحمد هميشه دو عضو جدا از هم بوده اند پس به جاي تغيير نام استان بهتر است به تفكيك مناطق گرمسيري (گچساران و كهگيلويه و بهمئي) از بويراحمد بپردازيد و فكري اساسي براي اين مردم كنيد.
بيراهه هاي بويراحمد تكيه گاه مناسبي براي توسعه بقيه استان نيست و در اين سوي استان مناطقي وجود دارد كه داراي تشابهات فرهنگي و محروميت هاي مشترك است از جمله كهگيلويه -گچساران - بهمئي - بهبهان و روستاهاي اطراف - گناوه - رامهرمزو... .
وجه هاي فرهنگي مشترك اين منطقه عبارتند از:
1 - دورافتاد ه گي از مركز استان 2- فقر و محروميت با توجه به كثرت منابع ثروت 3- عدم برخورداري از موقعيت هاي پيشرفت فرزندان در مركز استان 4- دوري از منابع توسعه 5- بالا بودن رشد بيكاري و فقر نسبت به مناطق مركز نشين. 6-حساسيت مركز نشينان در بكار گيري نيروهاي بومي اين مناطق كه حتي به تبعيض و خوار انگاشتن بچه هاي اين منطقه منجر مي گردد.7- در نظر گرفتن منابع مالي و اعتباري مناطق منفك طبيعي به بهانه اتصال مناطق از هم گسسته استان در مسير توسعه ارتباطات و . .. وهزاران مشكل ديگر.
ازنظر جغرافيايي ،هيچ سنخيتي وجود ندارد كه شهرستان كهگيلويه جزو استان باشد.تقسيمات كشوري بايستي بر مبناي آسايش عمومي طراحي شود و حصارهاي مرزي استاني نبايد تنگناهاي زندگي براي بخشي از جامعه را ايجاد نمايد.و هرجا اين مرزهاي فرضي ، موجب قلم خوردگي خواسته هاي مشروع مردمي است بايد اصلاح گردد.
مرزهاي جغرافيايي فرضي است و به تعبيري در دايره زمان طراحي شده اند و هرزمان كه اين مرزها ، تبديل به حصارهايي براي نفس كشيدن بخشي از جامعه باشد بايد بشكند. مرز جغرافيايي حي منزل نيست .مردم كهگيلويه 100 درصد شيعه و باني عشق به ولايت و معرفت اند. همه طوايف اين مناطق معرفت ديني و رشادت هاي مولايي دارند و تربت فكه ، شط علي ، مجنون،پد خندق ، كردستان و . . . را بر جسم شهيدان خويش مستور كردند. و هيچ اشكالي ندارد اگر براي اسايش بهتر آنها بياييم و مردانه پاي يك طرح علمي را در نظريه هاي خود باز كنيم . طرحي كه منجر به تمركز اعتبارات و توسعه بخش مهم از خاك كشورمان گردد كه مي توانند سمت و سوي توسعه را با اين منطقه محروم بكشاند.
ما اگر واقع بينانه به اين طرح توجه كنيم به حقايقي مي رسيم كه در راستاي خارج كردن مناطق مهمي از انزواي محروميت خواهيم بود.
- هزينه احداث يك جاده شوسه از مسير كوههاي صعب العبور ياسوج دست كم مي تواند به اندازه راه اندازي پيشرفته ترين خط قطار از منطقه گناوه به بهبهان – دهدشت – گچساران باشد. - تاسيس يك پالايشگاه ،ايجاد منطقه ارتباطي ، ايجادمناطق آزاد و . . .در دشت هاي اين مناطق مي تواند داراي تاثيرات خارج از تصوري براي كشور باشد.- فضاي باز ودشت هاي مستعدمناطق ارگان قديم مي تواند كشور زيباي ايران را در توسعه و آباداني كمك كند.
اگر ما دورنماي تفكيك مناطق استاني را با منطق علمي نگاه كنيم ، چشم اندازهايي از توسعه و رشد جنوب ايران را شاهد خواهيم بود كه در تصور نمي گنجد.پس بياييد فكري اساسي كنيد كه زمينه توسعه و ترقي بخشي از كشور زيباي ايران را به دنبال داشته باشد. من مي توانم واقعيت اين طرح ودورنماي آن را آنقدر شفاف بيان كنم و چنان تصويري واضح از ان مجسم كنم كه الگوي طرح هاي توسعه استاني باشد.چون جغرافياي اين منطقه هميشه تاثير گذار بر تمامي مناطق اين كشور پهناور بوده است.نه مثل امروز اين مناطق كه تركيبي از استانهاي بوشهر ، خوزستان و كهگيلويه وبويراحمد اند و چون منطقه اي مرده در بين اين استانها بدون استفاده به سر مي برند.خداوند كشور مارا سربلند و مردمانمان را سرافراز گرداند..انشاء الله
کد خبر: ۳۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۸
اوای دنا: جبهه حامیان دولت اسلامی طی اطلاعیه ای اعلام موجودیت کرد:بیش از سی سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی ایران می گذرد و این خورشید هر روز فروزان تر از دیروز بر جهان ظلمانی، نور افشانی میکند. به گواه تاریخ، انقلاب ما سرشار از لحظات سرنوشت ساز و تعیین کننده بوده و هر چه بر عمر بابرکت آن افزوده گشته، میزان تاثیر گذاری این برهه های حساس بیشتر شده است.اکنون نیز ما در برابر یک مقطع حساس و سرنوشت ساز دیگر قرار گرفته ایم، ضمیر پاک، ذهن آگاه و چشم بصیر شما مردم بهتر از هر تحلیل گری می تواند مختصات این برهه خاص را ترسیم کرده و بر میزان تاثیرگذاری آن در سرنوشت و آینده کشور صحه بگذارد.در این میان سپهر سیاسی کشور شاهد حضور احزاب و گروه هایی است که برای فتح مجلس نهم تجهیز شده اند و با طراحی اقسام سناریوهای خاص سعی دارند بر تفکر اصیل انقلاب چیره شوند. قطعا ذهن شما هم مثل بسیاری دیگر به دنبال پاسخ این پرسش است که در این تنگنای حساس و تاریخی چه باید کرد؟ آنچه ما به عنوان جبهه خودجوش و کاملا مردمی "حامیان دولت اسلامی" یافته ایم به این قرار است.1- از آنجا که همه گروه ها و احزاب در یک پیمان نانوشته کمر به تضعیف دولت احمدی نژاد به عنوان عصاره اراده مردم و بازوی توانمند ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب اسلامی بسته اند، بر ما فرض است که از ثمره خواست خود دفاع کنیم. با توجه به اینکه این دفاع نمی تواند در انفعال معنا پیدا کند لذا بر ماست که مانند آنچه در تیر 84 و خرداد 88 رقم زدیم، باز هم خود به میدان عمل وارد شده و جبهه عدالت طلبان را در معرض انتخاب قرار دهیم.2- توجه به این مهم که دولت حق دخالت مستقیم در انتخابات را ندارد مسئولیت ما مضاعف می شود، اینجاست که نقش آفرینی نخبگان ناشناخته ، شایسته و مظلوم حامی دولت اسلامی دارای اهمیت می گردد. جبهه حامیان دولت اسلامی با توجه به ظرفیت های عظیم مردمی، باید با معرفی هر آن کس که دارای صلاحیت های لازم برای ورود به صحنه رقابت انتخابات مجلس است، عرصه حضور خود را معنا ببخشد.این بدان معناست که:الف- هر کس خود را وامدار گروه های متصل به کانون های قدرت و ثروت نکرده و در دایره حامیان دولت اسلامی قرار گرفته، می تواند با نشان حمایت از رئیس جمهور مردمی و عدالت خواه به صف نامزدهای انتخابات بپیوندد. به عبارت دیگر خط قرمز حامیان دولت اسلامی و جبهه مردمی عدالت طلبان عدم ورود به گروه های سیاسی چون اصولگرایان، اصلاح طلبان، فتنه گران و جبهه جعلی احمدی نژادی ها یعنی جبهه پایداری است.ب- بر اساس این پیش فرض ها، از تمام حامیان واجد شرایط دعوت می کنیم به صورت فراگیر و بدون توجه به محدودیت ها و ملاحظات برای انتخابات مجلس نهم ثبت نام کنند. سپس افرادی که از مرحله تایید صلاحیت عبور کردند با یافتن یکدیگر و اتصال به مردمِ طرفدارِ دولتِ اسلامی، خود را برای رقابت با احزاب و گروههای نشان دار آماده کرده و با استفاده از همان ظرفیتی که احمدی نژاد را در انتخابات 84 و 88 به پیروزی رساند، برای کسب آرای مردم تلاش خواهند کرد. یادمان باشد آنچه یوم الله 3 تیر و 22 خرداد را رقم زد ما مردم بودیم نه کس دیگر!3- با این توضیح می توان از سد انفعال و یا انتخاب اجباری گذشت و منتخبانی را به مجلس فرستاد که در وامدار هیچ کسی جز آرای مردم نخواهند بود.4 - برای جبهه حامیان دولت اسلامی و کاندیداهای آن ، پیروزی در انتخابات ، اصل اول نیست ، بلکه آنچه در درجه نخست اهمیت است ، حضور باشکوه و نمایش عظیم اراده مردمی و حمایت از دولت عدالت خواه برآمده از خواست پابرهنگان است ، و البته اِنَّ الله عَلی نَصرِهِم لَقَدیر (آیه 39-سوره حج)
کد خبر: ۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
به گزارش اوای دنا،عصرایران نوشت:با نزديک شدن به انتخابات مجلس شوراي اسلامي همواره يک مساله رنج آور در فضاي جامعه شکل مي گيرد و در ايام منتهي به روز رأي گيري به اوج خود مي رسد و آن توزيع هدايا و دادن پول ها و گستراندن سفره ها و نيز بمباران نامتعارف و پرهزينه تبليغاتي است.امسال نيز کما بيش در برخي شهرستان ها و حوزه هاي انتخابيه کم جمعيت اين روند آغاز شده است کما اين که دبير شوراي نگهبان نيز اخيراً اشارتي هشدار آميز به اين موضوع داشت.بديهي است کسي که از همين دوران قبل از انتخابات هزينه هاي سنگيني را متحمل مي شود و گاه براي تأمين اين مخارج خودساخته دست به دامن برخي جريان هاي قدرت و ثروت مي شود ، در دوران نمايندگي احتمالي از دو حال خارج نخواهد بود: اگر با پول خود سفره ها گسترده و سکه ها داده و تبليغات نامتعارف و پرهزينه را انجام داده ، ما به ازاي "خرج" هاي خود را در "دخل" هاي ناشي از رانت نمايندگي جست و جو خواهد کرد.اگر هم با پول برخي صاحبان قدرت و ثروت راهي مجلس شود ، طبيعتاً وامدار آنها خواهد بود.لذا در يک نتيجه گيري منطقي و مستند به برخي واقعيت ها ، مي توان گفت کانديداهاي پر خرجي که در ماه ها و ايام منتهي به انتخابات "حاتم طايي" مي شوند(!) در صورت راهيابي به مجلس ، يا نماينده جيب خود مي شوند يا نماينده کساني که ساپورتشان کرده اند و البته حالت سوم هم "هر دو گزينه" است و در اين ميان جاي چنداني براي نمايندگي مردم باقي نمي ماند.در چنين فضايي و با توجه به فقدان قوانيني درباره شفافيت منابع مالي تبليغاتي ، نمي توان همه مسووليت را بر عهده نهادهاي ناظر گذارد و از آنها انتظار داشت که با همه کساني که با خاصه خرجي هايشان در انتخابات برخورد و مثلاً آنها را حذف کند. بلکه بايد اين مشکل به طور ريشه اي حل و فصل شود.دو راهکار براي اين موضوع وجود دارد: اول آن که قوانين مربوط به تبليغات انتخاباتي و مشخصاً شفاف سازي منابع مالي آن بروز رساني شود و مانند خيلي از کشورهايي که سابقه بيشتري از ما در برگزاري انتخابات دارند ريال به ريال منابع مالي کانديداها مشخص و حتي محدود شود.اما واقعيت اين است که اولاً چنين قوانيني فعلاً در حد مطلوب موجود نيست و ثانياً به فرض تصويب هم مشخص نيست تا چه اندازه اجرا شوند و به فهرست قوانين متروک نپيوندند!لذا بايد راهکار دوم را جدي گرفت؛ اين راهکار اساساً نيازي به مصوبه و بروکراسي و دولت و ... ندارد و کاملاً مردمي است.متأسفانه بايد اذعان داشت که به ويژه در برخي مناطق و شهرهاي کوچک ، هستند افرادي که با هداياي تبليغاتي و حتي شام و ناهار رأي مي دهند. مثلاً همين امسال از يکي از مناطق مرکزي کشور خبر رسيده که يکي از افرادي که قرار است کانديدا شود چندين ميليون تومان هزينه کرده و مرغ خريده و در بسته بندي هايي مزين به اسم خود در برخي محلات توزيع کرده است.آنهايي هم که به اين افراد رأي مي دهند با نيت رأي فروشي اين کار را نمي کنند بلکه با توجه به روحيات خاص شرقي شان و ساده دلي خود ، به خيال خود "جبران محبت" مي کنند يا اين که مي گويند "از ديگران که خيري به ما نرسيد ، اين يکي لااقل دو پرس غذا يا فلان هديه را داد!"حال وظيفه کساني که از سطح تحصيلات بالاتر و بينش سياسي و اجتماعي عميق تري برخوردارند چيست؟ به عنوان مثال کساني که هم اکنون خواننده اين مطلب هستند ، به عنوان قشري که پيگير سرنوشت سياسي جامعه اند آيا در اين خصوص وظيفه اي دارند؟فارغ از اين که خود رأي خواهيم داد يا نه ، به خاطر وطن مان هم که شده ، هر کدام از ما بايد در حد وسع خودمان نسبت به آگاه سازي کساني که در برابر هديه و تبليغات گسترده به اين و آن رأي مي دهند همت کنيم.امروزه خوشبختانه دانش آموختگان دانشگاهي حتي در دور افتاده ترين روستاها نيز وجود دارند و بسياري از ما در پيرامون خود افرادي را سراغ داريم که ممکن است در دادن رأي ، تحت تأثير هدايا و پول ها و شام و ناهارها و ... باشند.اگر هر کدام از ما بتوانيم به يک يا چند نفر را آگاه کنيم که کسي که با اين همه خرج و هزينه مي خواهد به مجلس برود ، به اندازه چندين برابر آنچه داده از کيسه ملت بيرون خواهد کشيد و هرگز نماينده مردم نخواهد بود ، گام بزرگي در برچيدن اين قبيل سفره هاي نيرنگ آميز و تبليغات اسراف آلود برداشته ايم.اگر مردم به حدي از بلوغ فکري و سياسي برسند که رأي خود را به افراد شايسته بدهند نه به کساني که بريز و بپاش بيشتري دارند ، ديگر کسي براي رأي آوردن بر روي "خاصه خرجي ها" حساب باز خواهد کرد.راهکار دوم ، همين آگاه سازي هاست که بايد توسط هر کدام از ما صورت گيرد.براي اصلاح جامعه خود منتظر دولت و مجلس و حزب و رسانه و ... نباشيم ؛ هر کسي از خودش و از اطرافيانش شروع کند و اين مورد هم يکي از همان موارد اصلاحي.
کد خبر: ۲۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
یکی از معانی کاربردی سکولاریست عرفی کردن یا عرفی ساختن امور غیر عرفی و غیر معمول در یک اجتماع هدف می باشد که از جهاتی با معنای دیگرش یعنی جداساختن به نحو بسایر عجیبی،درآمیخته است. در جامعه ای اسلامی،عرف جامعه می بایست بر خواسته از اراده دینی و مذهبی حاکم بر افکار و ذهنیت تشکیل دهنده مدنیت مسلمین باشد،اما ممکن است به علل و دلایل مختلفی اعم از 1- فردی همانند جاه طلبی، ثروت اندوزی،حرص و آز،حسادت و مشکلات روحی و روانی و تضادهای عقیدتی 2- مشکلات عمومی اجتماعی فراگیر نظیر نفوذ فرهنگهای معاند و متجاوز هدفدار داخلی و بیرونی و توطئه منافقین جهت تسلط و استثمار جمعی یا قشری و طبقه ای (عموماًطبقه متوسط و نیروی جوان) تغییرات عدیده و عمده ای در این عرف اسلامی و ساختار هنجارهای پدیدآورنده آن ، بوجود آوردند که موجب زمین گیر کردن افراد مرید و زمین گیر شدن خود ایده و مرام برخواسته از عرف مذهبی گردد.تغییرات نرم و حساب شده عرف باب طبع میل صاحبان نفوذ و حیله را فراهم می کند . دورانهای اینچنین گذشته و قرن هایی را پدید آورده ، که تجربه کارآمد آنرا اکنون عده ای بر ضد عده ای دیگر به کار می برند و روزگار اینگونه پدید آمده است . هنگامی که منفعت طلبی موجب شود که عقاید و برداشت های شخصی از دین عرف جدیدی را پایه ریزی کند و بنا به خواست افراد تاثیر گذار و نخبه سیاسی نا اهل جامعه به سمت و سویی سوق پیدا می کند،که وجه راه و رضای خدا رها شده و منافع شخصی و محدود دنیوی ملاک کمال انسان و شعور بشری قرار گیرد. میان دین و مذهب با عرف جاری در جامعه مذهبی،جدایی و گسیختگی عمیق و غیر قابل برگشت اتفاق افتد و در لحظه عرف جدید هدف ساخته و ظهور می کند ،عرفی بزرگ اما ناکارآمد و فقیر از ذات هدایت و روشنگری . در جامعه هدف عرف می شود پارتی بازی و تبعیض صورت پذیرد . گرگ شدن و خوردن فرصتها به نفع خود و مصادره کردن همه چیز دین و انسان های متدین،برای وارد کردن به قلمرو پوشالی و فرضی ساخته شده توسط متجاوزین به حقوق مردم . پذیرش عرف جدید توسط کودن ها و کور مغزهای حیوان سفت و شهوت پرست ٰ که از استعدادها و توانایی های خدادادی تنها پذیرفتن آن امر بدون دلیل و برهان فطری و علمی را می داند و سری را به نشانه تایید جنباندن. که این شرایط وجوب شکل گیری سکولاریته خاموش در ناخوداگاه بتن جامعه مسلمان و یکتتا پرست و شیعه راه امامان معصوم (ع) می گردد . و افراد را به سمت سکولاریته شدن و معاویه صفت بودن سوق می دهد و می فهماند که باید در این منجلاب چنان که رایج است عمل کنند تا دمی از دنیای رقبای سکولار پیدا شده در این جو عقب نماند . چون عرف دیگر آن است که همرنگ جماعت بودن عالی است و هر که سکولارتر،موهبت و پیشرفتش بیشتر . بنا به مشاهدات عینی در استان کهگیلویه و بویراحمد و مناطق نفوذ دست اندرکاران حاضر در استانٰ ظاهر امر مبین به اذهان فریفته شده و امن می باشد که از تبعیض و پارتی بازی آنهم به این آشکاری و وقاحت که از سر وصورت استان کهگیلویه و بویراحمد بالا می رود و برخی رؤسای جزء شهرستانی و استانی وام دار آن هستند و نقش کاسه داغ تر از آش را در آن ایفا می کنند و همگان خرسندند که هیچ شخص یا جنبشی،حتی کلمه ای از این وقایع غریب را بازگو نمی کند و مرحمی پیدا نشده و نمی شود تا داغی را فرو نشاند . خوب است بدانیم که خداوند تبارک و تعالی و اوصیا و انبیاش در روی زمین وجود این چنین گستاخی هایی را تنها مایه فرومایگی و رها کردن جهاد نفس می دانند که باعث می شود که اشخاص همچون حکمرانانی خود مختار،منابع و منافع عمومی را همچون ملک شخصی هرآنگونه که میل دارند تقسیم نموده و شرکای خویش را سیراب و گرد افسردگی را بر صورت سامان و دیار و روی مردمان نجیب و آرام این خطه از سرزمین اسلامی بپاشند و عقیده و مرام خداشناسی و ولایت پرستی آنان را لگد کوب کنند .و در قهقهه های مستانه خویش به تمامی دنیای قانون و شرع بخندند و به برادران دینی ما همچون برده هایی در غل و زنجیر،عنودانه و یک چشم بنگرند و خوش باشند و خوشگذرانی کنند.وای از این همه بیداد.آقایانی که با اقدام به جذب غیر قانونی و غیر مجاز دهها نفری در سیستم های دانشگاه آزاد دهدشت ٰ ادرات دولتی تازه تاسیس چرام و بهمئی و شرکت نفت و گاز گچساران و ایستگاه گاز دهدشت،پروژه های عمرانی در منطقه و شرکت ملی حفاری اهوازٰ بانک های دولتی و نیمه دولتی،بنیاد مسکن واداره تعزیرات حکومتی و اداره راه ترابری و ادارات استان فارس و........ دخالت نا به جا برای ابقاء یا ترفیع درجه افراد و لیدرهای انتخاباتی که جزء بیراهه رفتن و نابودی توان نیروی انسانی کارآمد و ایجاد فضایی کاذب و فاسد در استان می شود که جز بازی و بازی گردانی هیچ خیر و برکتی ندارند و دست چپاول انگلیسی و آمریکایی و هراجبنی را از پشت بسته اند و عامل تاراج شرافت،عزت نفس و اعتقاد دینی این مردمند و چه خوب جا انداخته و به ما فهمانده اند که آقایان توانسته اند ! و هر که پارتی و نفوذ دارد می تواند،آیا در این مکتب این عمل پذیرفته است !؟ می توان گفت شمر لعین فرومایه نیز توانست ، صدام در حمله به ایران در طول جنگ تحمیلی توانست ! اما عده ای با شرافت کاسه سر خود را به خداوند عاریه دادند و جان دادند و خونفشان به گواه تاریخ نگذاشتند که حیثیت مسلمین بر باد برود ، آیا نفوذ وقدرت اینگونه اشخاص آنچنان نفس مردم را بریده و ذلیل ساخته یا عرف آنان در جان ما رسوخ کرده که به این راحتی می پذیریم وعقب نشسته ایم و تنها تماشاگریم و قانون نانوشته اما نامحترم جنگل را یادآوری می کنیم اما باید به این افراد بگوییم که چه راحت باد برده است وجدانهایی را که حتی بی دین ها آن را دارند (آزاد مرد باشید حداقل اگر دین ندارید.) این عده خود را به آنچه که برتر از شانشان است نسبت می دهند و دست درازی به آنان چیزی می کنند که از آن باز داشته شده اند ، حق را می پوشانند و شبه افکنی می کنند ، دیر زمانی است که پرده سیاه فتنه ها پاره و سینه شقاوت دریده شده است .مردم دیگر تمامی افسانه ها را می دانند و خواب ندارند . . عده ای گمان می کنند که نمی میمیرند و در گور تنگ و تاریک نمی روند ،که این گونه رشته های انسانیت را با طمع نان حرام میان خلق از هم گسسته اند ؟دیر زمانی نیست که پنداشته ایم که با دادن خون رگهایمان و به مسلخ فرستادن عزیزانمان ،پنجه در پنجه با شیطان جنگیده ایم و نغمه حسین (ع) در ظهر عاشورا را لبیک گفته ایم ، حال آنکه در کنارمان بی توجه به خدای کعبه ، به بتها می نگریم و سکولاریسم مدرن را با جان دل پذیرفته ایم ! و بر همه چیز خط بطلان کشیده ایم . حسابرس این بی عدالتی در کهگیلویه و بویراحمد کیست ؟؟کدام مبانی فکری توجیح کننده این تفکرات مسموم است ؟ کسانی که از این دنیا به این شیوه ها نصیبی نبرده اند و از دنیای خود باز مانده اند آن هم به دلیل عملکردهای ناسالم این افراد ، در این بلاتکلیفی ، چه تکلیفی دارند ؟ چه تاییدی موجب شده تا این حرکات ادامه پیدا کند ؟ آیا جمهوری خود مختار چون کردستان عراق یا ایالات فدرال آمریکایی در این خطه برقرار شده است ؟باقیمانده جامعه که حدود اسلامی را رعایت می کنند و این گونه سیاست بازی و بازیچه بودن را نمی پذیرند و وارد این شاکله های سیاسی نمی شوند چه کنند به گوشه ای بروند و تصوف پیشه کنند یا به شکار گیاه خواری بپردازند ؟ عمر کوتاه انسانی فرزندان برومند این دیار چه قدر دیگرش بر باد برود تا صاحبی عادل و خدا ترس برای این قطعه پاک و نجیب از بهشت خدا بر روی زمین که از مملکتی اسلامی است پیدا شود ؟
((انعکاس دیدگاهها و نظرات مختلف در اوای دنا به منزله رد یا تایید آنها نیست))
کد خبر: ۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۱
ارتباط با معبود و همکلامشدن با معشوق در ضمیر هر انسانی نهفته است و دل طوفانی هر فردی به یاد او آرام میگیرد و ملجأ و پناه درماندگان است، راز و رمزی بین عاشق و معشوق است که جز آن دو نمیدانند. هر ارتباطی با معشوق، الفبایی و رمزی دارد که عاشق باید آن را بداند...
کد خبر: ۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴
پاسخ هوشمندانه معلم بزرگ ايل (بهمن بیگی) به فرح پهلوی
کودکي که در فقر به دنيا آمددر آن شرايط، بايد تبديل به چوپاني مي شد
اما مبتکر آموزش به عشاير شد
«به دنبال چه مي گرديد؟ من معجزه خداوند هستم!» من به نام اين مردم، با اين چشم هاي پر فروغ، پوست هاي پر چروک، لباس هاي ژنده، شکم هاي گرسنه، با اين لب هاي بي خنده و دل هاي پرخون، به نام اين مردم به نام چوپان ها، مهترها، کنگرزن ها، درودگر ها، هيزم شکن ها، ني زن ها، فعله ها، بي کارها و ولگردها از شما مي خواهم که به پا خيزيد و روز و شب و گاه و بي گاه درس بدهيد، درس بخوانيد، درس بدهيد، درس بخوانيد...»
کد خبر: ۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴