مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ناگفتههای جالبی از تعقیب و عملیات دستگیری این تروریست معدوم را تشریح کرد.به گزارش آوای دنا ، چهارم اسفندماه سال 1388 یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیات اطلاعاتی و امنیتی کشور برای دستگیری عبدالمالک ریگی رئیس گروهک جندالشیطان و از اشرار منطقه شرق کشور با موفقیت انجام شد.
اکنون که 4 سال از تاریخ انجام این عملیات گسترده میگذرد، هنوز افکارعمومی مشتاق است تا از زوایای پنهان و پیچیده انجام این عملیات اطلاعاتی و امنیتی آگاهی یابد.
بر این اساس و با توجه به پیگیریهای لازم موفق شدیم تا با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مصاحبه تفصیلی داشته باشیم تا وی ابعاد جدیدی از این عملیات را تشریح کند.
مشروح کامل مصاحبه خبرنگار امنیتی و دفاعی با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات را در تشریح انجام اقدامات اطلاعاتی و رصد عبدالمالک ریگی قبل و حین دستگیری و بخشی از اعترافاتش را در ذیل میخوانید:
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. یکی از جذابترین بخشهای پرونده عبدالمالک ریگی نحوه عملیات و اطلاع از پرواز وی و نحوه نشاندن این هواپیما در خاک کشورمان است. روز گذشته نیروی هوایی ارتش جزئیاتی از این عملیات را منتشر کرد، اما مطمئنا جزئیات دیگری نیز وجود دارد. از جمله اخطارهایی که از سوی جنگنده نیروی هوایی ارتش به هواپیمای مسافربری قرقیزستان داده شد، اما عنوان نشد که چرا این هواپیمای مسافربری به اخطارها توجهی نکرده و فرود نمیآمد. این در حالی است که به طبع باید پیرو دستور میبود و فرود اضطراری میکرد. گویا خلبان هواپیمای مسافربری نیز مطلع بود که چه شخصی در هواپیما حضور دارد و به همین دلیل از دستورات جنگنده نیروی هوایی ارتش سرپیچی میکرد. جزئیاتی از این بخش از پرونده را تشریح کنید و اگر ناگفتهای است بفرمایید.
- به نام خداوند بخشنده مهربان. جنایات عبدالمالک ریگی یک اوجی داشت که موجب شد یک بسیج اطلاعاتی شکل بگیرد تا از اوج ضرباتی که نظام جمهوری اسلامی ایران از این ناحیه میخورد، جلوگیری شود.
یک مقدار از بحثهای اطلاعاتی این پرونده نه با یک تاخیر بلکه با یک گیر و گرفتاریهایی روبرو میشد که این گرفتاریها به بحثهای شرعی و اخلاقی مرتبط بود.
پیش از این عملیات پیچیده اطلاعاتی، عبدالمالک ریگی یکی دو مرحله در عملیات ویژه در تیررس ما قرار گرفت، اما به جهت اینکه خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بیگناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بیگناه صدمه بخورد.
این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟
- خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاهها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بیگناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل حال ما شد.
رصد خود عبدالمالک ریگی از زمانی انجام شد که وی 2 دیدار با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا انجام داد و این اقدامات وی در راهبرد اطلاعاتی ما قرار گرفت که در همین ملاقاتها و یا رفتن برای ملاقاتها و زمانی که از محیط خود و نیروهایش دور میشد زیر ضرب ما میرفت، چون هم برد اطلاعاتی داشت و هم ضربه اساسی را میشد به شاکله و فرماندهی این گروه زد.
اطلاع ما از رفتن ریگی به قرقیزستان با توجه به ملاقاتی که با آمریکاییها برنامهریزی کرده بود از قبل وجود داشت. منتهی نقطه دقیق و روز سفر را خود عبدالمالک ریگی و سرویس اطلاعاتی مقابلش میدانست، اما لطف الهی شامل حال ما شد و روزی که ریگی قصد داشت برود و در جایی که مراجعه کرد(آن موقع فیلمها و عکسهایش در رسانهها منتشر شد ) از آنجا تقریبا روی موضوع سوار شدیم. اگرچه از قبل نیز آگاهی داشتیم، اما از آنجا به بعد به صورت لحظهای موضوع دنبال شد.
سفر ریگی از کابل به امارات البته با یک استقرار چند ساعته در امارات و سپس پرواز به سمت قرقیزستان بود. وی وقتی از کابل به سمت امارات پرواز کرد بالای 50 درصد گفتیم که سوار هواپیما شد که البته این اتفاق رخ داد و از امارات به سمت قرقیزستان نیز 80 تا 90 درصد یقین کردیم که جزو مسافران پرواز است.
نکته قابل توجه این است که ریگی با هویت کاملا جعلی هر دو سفر را انجام داد. یعنی هم از کابل به امارات و هم از امارات به قرقیزستان با هویت جعلی سفر میکرد.
از نکات جالب و بارز این بخش تغییر چهره و قیافه وی برای گرفتن عکس در هر دو عنوان جعلیاش بود. یعنی یک گذرنامه جعلی از کابل به امارات و یک گذرنامه جعلی با عکس تغییر چهره داده شده از امارات به قرقیزستان داشت که در هر دو گذرنامه چهرههای متفاوتی داشت، به طوری که اگر عکسهای جعلی را با قیافه اصلی ریگی مقایسه میکردیم تشخص آن بسیار سخت بود.
آیا سرویس اطلاعاتی امارات متحده از این موضوع اطلاع داشت؟
- نمیشود گفت سرویس اطلاعاتی امارات مطلع شده بود. منتهی دسترسی به این گذرنامههای جعلی که در اختیار ریگی بود نشان میداد که از جای خوب و دست برتری حمایت میشد که ما دست برتر را آمریکا و اسرائل میدانیم.
اینکه آیا این عمله اسرائیل یا آمریکا بود عموماً آمریکاییها در منطقه نیابتی کارها را دنبال میکنند. در افغانستان هم همه چیز از جمله گذرنامه اصلی کشور دیگر یافت میشود و سرویس مورد نظر به راحتی میتوانست به گذرنامهها دسترسی پیدا کند.
عبدالمالک ریگی برای عزیمت به قرقیزستان از امارات پرواز کرد و تا عرض نیم تا یک ساعت حدود 10 تا 20 درصد تردید بود که شاید ریگی سوار هواپیما نشده باشد.
قبل و یا پس از انجام پرواز این تردید وجود داشت؟
- خیر، پس از اینکه پرواز انجام شد. در صحنه دوستان وقتی بررسی کردند، مشخص شد ریگی فرودگاه امارات را ترک کرده و از آن به بعد هماهنگیهای داخل کشور صورت گرفت.
بخش اصلی عملیات پس از اینکه این موضوع قطعی شد، صورت گرفت . نیروی هوایی ارتش واقعا خیلی خوب پای کار آمد و توانست هواپیمای مسافربری قرقیزستان را از بالای اصفهان به سمت کرمان بازگرداند. حالا چرا قرقیزها خیلی اصرار به برگشت نداشته و میخواستند ادامه مسیر دهند به این دلیل بود که قبول نمیکردند یک هواپیمای بینالمللی را در داخل خاک کشور دیگری بنشانند و این امر را نقض هوایی و نقض کنوانسیون هوایی قلمداد میکردند. اینکه حامی ریگی بودند یا نه اطلاعی بر آن نیست که بتوان دقیق روی این موضوع صحبت کرد، اما خب هواپیمای مسافربری الحمدلله پس از شلیک اخطار جنگنده نیروی هوایی ارتش همانطور که اعلام شده در خاک کشورمان فرود آمد.
چند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند؟
- 2 هواپیمای جنگنده. یکی از هواپیماها هم عملیات سوخترسانی را انجام داد. گفته میشود جنگنده نیروی هوایی ارتش تا 300 تیر اخطار هم شلیک کرد و هواپیمای مسافربری را با تهدید بازگرداند. اگر این هواپیما از مرز هوایی کشورمان عبور میکرد دیگر نقض کامل هوایی میشد.
در بحث اینکه چرا تلاش شد تا ریگی زنده دستگیر شود، علتهایی وجود داشت، از جمله اینکه وی حاوی اطلاعات زیادی بود، اما چه علتهای دیگری موجب شد تا به این نتیجه برسید تا ریگی را زنده دستگیر کنید؟
شاید اصل اول بر زنده شکار کردن ریگی نبود. اصل این بود که ما تقاص خون شهدای کشورمان را از وی بگیریم. ریگی تا آن موقع 1024 انسان بیگناه را شهید و زخمی کرده بود.
در عملیاتهایی که در داخل کشور و یا در مرزهای کشور انجام داده بود، دست به جنایات زده بود. بالاخره باید پاسخ این خونها داده میشد.
وقتی سطح اشرافیت اطلاعاتی و فضای کار اطلاعاتی این دید را به ما داد که میتوان ریگی را زنده شکار کرد، برنامهریزیها انجام گرفت که بحمدالله به ثمر هم نشست و در واقع این عملیات یک ریسک بزرگ اطلاعاتی بود.
در اینگونه اقدامات اطلاعاتی، عموم کارها به جهت اینکه شناختی از سرویس مقابل و یا از کاری که میخواستند انجام دهند وجود نداشت، یک ریسک بسیار بالایی را میطلبید.
اینکه میگویم 80 تا 90 درصد پس از اینکه پرواز ریگی انجام شد یقین نبود که وی در هواپیمای مذکور حضور داشت، به همین دلیل است. اگر یک دفعه برنامه تغییر میکرد و ریگی با پرواز دیگری میرفت واقعا چه میشد؟ و حالا اطلاعات ما هم دقیقا میگفت که وی از امارات قصد پرواز به قرقیزستان را دارد.
آیا فردی را در موقعیت فرودگاه داشتید که بتواند ریگی را تعقیب کند؟
- الحمدالله کنترل وی هم در کابل و هم در امارات وجود داشت، اما در محیط بینالمللی یک مقدار کار سختتر است چون محیط ما نیست. شما در کشور دیگری هستید و مشغول چک سوژه هستید و خب مسلما کار سخت میشود.
اطلاعات ما آن موقع اعلام میکرد که ریگی در حال عزیمت به سمت کریدور و یا فلان خروجی و گیت فرودگاه است. اما در اینجا این سوال مطرح بود که آیا واقعا هواپیمای حامل ریگی حرکت کرد و تغییر مسیر نداد؟ با توجه به اینکه ریگی عنصر شاخصی بود و روی آن سرمایهگذاری ویژهای شده بود ممکن بود هر لحظه تصمیم خود را تغییر دهند و اعلام کنند که ریگی به سمت ترانزیت حرکت کند و در داخل ترانزیت مسیر حرکت وی را تغییر دهند، اما پس از اینکه هواپیمای مسافربری قرقیزستان حرکت کرد، تستهایی انجام شد و یقین کردیم که ریگی حتما در این هواپیما سوار شده است.
اینگونه اشاره شده که یک خانم قرقیزستانی ریگی راشناسایی کرد و مانع شد تا وی اسناد همراه خود را منهدم کند. آیا داخل هواپیمای مسافربری قرقیزستان هم فردی از نیروهای وزارت اطلاعات حضور داشتند؟
- اما توفیقی که ما داشتیم این بود که پس از اینکه پرواز در امارات نشست یکی دو عنصر بودند که میتوانستند در مسیر ریگی را رصد کنند.
بیشتر تلاش این بود که قبل از خروج از مرز هوایی کشور بتوانیم هواپیمای حامل وی را زمینگیر کنیم. اینکه عنصری بوده یا نبوده، مهم این است که توفیق الهی شامل حال ما شد و ریگی را از کابل تا امارات تحت رصد کامل داشتیم. از این سو هم یکی دو عنصر بودند که میتوانستند ریگی را چک کنند که کجا میرود و چه میکند.
گفته شد وقتی ریگی متوجه شده که هواپیما فرود اضطراری کرده و قصد دستگیری وی را دارید میخواست اقدام به خودکشی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
- خیر، اینطور نیست و این موضوع صحت ندارد.
ریگی پس از اینکه فهمیده بود گرفتار شده به گفته خودش خود را تسلیم شده حساب کرده بود و کار را تمام شده حساب کرد و تقریبا مقاومتی هم نکرد. مقاومتش چه فایدهای داشت، چون نه اسلحهای داشت و نه وسیله دیگری. به این دلیل که در هواپیما بود و از چند کریدور امنیتی در فرودگاههای بینالمللی عبور کرده بود. در کل اینطور نبود که وی در هنگام دستگیری چنان دفاعی بتواند از خود داشته باشد.
اگر ریگی همراهش سلاح داشت، امکان داشت هواپیماربایی انجام دهد؟
- بله، اما ریگی در آن موقع در این فضا نبود. وی در این سفر به قدری آرامش و اطمینان داشت که از کابل به سمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلا فکر نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر کند که این موضوع را خودش بارها اذعان کرد.
ریگی خودش به ما میگفت «وقتی پرواز نشست گفتم دیگر تمام شد و من گرفتار شدم و همه چیز بیفایده است و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است».
در خصوص نحوه فرمان اصلی و اجرای عملیات در داخل کشور اعلام شد که آقای سعید جلیلی رأسا به آقای حیدر مصلحی دستور داده بود. آیا این موضوع صحت دارد؟
- عمده دستورات خاصی را که بخواهیم بگیریم از شورای عالی امنیت ملی اخذ میکنیم. به جهت اینکه شورای عالی امنیت ملی از نظر تصمیمسازی و اثرگذاری بر روی مجموعه ارکان حاکمیتی نظام اثر مستقیم دارد.
در بحث تبلیغات انتخاباتی این موضوع اعلام شد و آقای سعید جلیلی گفت که این موضوع به من اطلاع داده شد و من رأسا تصمیم گرفتم. در واقع خیلی اهمیتی ندارد که چه کسی دستور این عملیات را داده است. اطلاعات دقیق به هر کسی برسد قاعده این است که فرد دستور دهنده بتواند تصمیم را درست بگیرد.
اینکه آقای سعید جلیلی دستور داده و آقای مصلحی دستور را گرفته و کار انجام شده، نمیشود خیلی اعلامنظر کرد، چون در انتخابات معمولا اینطور است و خیلی هم اهمیت ندارد که چه کسی این دستور را داده است. شاید دستور داده میشد و ممکن بود ارتش خدای ناکرده یک درصد دیر پروازش را بلند میکرد و ریگی از مرز هوایی کشور خارج میشد.
الحمدالله یکی از علل موفقیت بزرگ این کیس، به جهت اطلاعاتی 50 درصد با ما بود و 50 درصد مابقی تمامی ارکان نظام بودند که کنار هم آمدند و این موضوع را پذیرفتند و آن را عملیاتی کردند و این بسیار مهمتر است.
من اکنون دقیقترین اطلاعات را به شما میدهم که فلان فرمانده و رهبر گروه تروریستی در فلان نقطه تهران حضور دارد. اینکه شما بپذیرید و آن را عملیاتی کرده و با آن برخورد کنید مهمتر از خود اطلاعات است و مهمترش این است که بتوانیم این موضوع را اجرایی کنیم.
چقدر زمان بود تا هواپیمای مسافربری قرقیزستان از کشور خارج شود؟
- نظر دوستان ارتش این بود که هواپیمای حامل ریگی از اصفهان عبور کرده بود و شاید حوالی یزد و کرمان رسیده بود و در طی مسیر هوایی حدود 10 دقیقه دیگر ممکن بود از مرز هوایی ایران خارج شود. هواپیمای مسافربری قرقیزستان حدود 1 ساعت و 20 دقیقه روی آسمان بود.
در طی این یک ساعت و 20 دقیقه جنگندهها در حال تعقیب هواپیمای حامل ریگی بودند؟
- خیر، سرضرب که هواپیما وارد حریم هوایی کشور شد جنگندههای نیروی هوایی ارتش بلند شدند. جنگندهها از پایگاه نهم شکاری بندرعباس حرکت کرده و در حوالی اصفهان سوختگیری کردند و بالاخره به هواپیمای مسافربری حامل ریگی رسیدند که این هواپیما از یک مسیر نیز عبور کرده بود.
اینکه دستگاه اطلاعاتی ایران میتواند فردی را که مورد حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس هست را از چنگ آنها در بیاورد و به دام بیاندازد کار بسیار بزرگی است.
-این عملیات فوقالعادهای بود که در جهان صورت گرفت. همیشه در تمامی دورانها وقتی کشورها میخواستند با یک تروریست مقابله کنند وی را میکشتند. این در حالی است که این تروریست را پس از دادن تلفاتهای فراوان گوشهای دستگیر کرده و آن را میکشند.
شاید به قول اسرائیلیها دقیقترین کار را آنها انجام میدهند که به خانه فردی میریزند و وی را پس از اینکه همه متوجه شدهاند ربایش میکنند که اینگونه اقدامات انسانی و اطلاعاتی نیست.
شاید ما هم این هنر را داشته باشیم و به خانه فردی بریزیم و وی را از خانه بیرون بکشیم که این گونه اقدامات هنر نیست. هنر این است که بتوانیم تروریستی را که با سرویسهای اطلاعاتی که با ایران عناد دارند و پشت سر این تروریست هستند و از وی حمایت کرده و وی را ساپورت مالی، امکاناتی و اطلاعاتی میکنند زنده و بدون هیچگونه تلفات دستگیر کنیم.
اینکه در قرارهای اطلاعاتی که با این تروریست گذاشته میشود و با استفاده از تقریبا تمامی پوششهای اطلاعاتی از گریم چهره گرفته تا گذرنامههای جعلی ریگی را میخواستند از کشور ثالثی به کشور ثالث دیگری منتقل کنند، ما وی را زیر ذرهبین قرار دهیم و بدون اینکه کسی کشته شود و یا آسیبی ببیند زنده دستگیر کنیم، واقعا در نوع خود بینظیر است.
البته وقتی هواپیمای حامل ریگی به زمین نشست از مسافران پرواز قرقیزستان عذرخواهی شد و به همه آنها هدیهای اعطا شد تا این موضوع تاخیر در رسیدنشان به مقصد از دلشان در آورده شود و تلاش کردیم تا به بازسازی روحی مسافران دست بزنیم.
اگرچه ریگی میگفت من صدای شلیک تیرهای اخطار جنگنده ایرانی را نمیشنیدم و گویا هم در داخل هواپیمای مسافربری صدای این شلیکها شنیده نمیشد، اما خلبان و کمکخلبان صحنه را کاملا مشاهده میکردند، اما خود ریگی میگفت که در داخل هواپیمای مسافربری من صدای شلیک جنگندهها را نشنیدم.
اوباما اینگونه ادعا میکرد که کار بزرگی انجام دادهاند. این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بالای سر جنازه بنلادن رسید، اما دیدیم که برای یک جنازه مرده چه کارهای تبلیغاتی انجام دادند که انگار آنها بنلادن را کشتهاند. این در حالی است که به اذعان همه سرویسهای اطلاعاتی و حتی پاکستانیها بنلادن قبل از عملیات آمریکاییها به دلیل بیماری کلیه مرده بود.
واقعا دیدیم که چه شلوغی کردند و در آخر اعلام کردند که بنلادن را ما کشتیم، اما اگر واقعا آمریکا هلیبرن کرده؟ آیا درست است؟ پاکستان که تابع دستورات آمریکا بود و خیلی از کشورها میتوانستند به آمریکا در این عملیات کمک کنند، اما چرا این کار را نکردند؟
هیچ کشور و هیچ سرویس اطلاعاتی در عملیات دستگیری ریگی به ما کمک نکرد. هیچ سرویس اطلاعاتی اعم از پاکستان و افغانستان در این عملیات ما را کمک نکردند.
آیا شما به این سرویسهای اطلاعاتی درخواست کمک داده بودید؟
- بله، این یک کار اطلاعاتی است. بالاخره با سرویس اطلاعاتی همسایه تبادلات اطلاعاتی وجود دارد. کما اینکه افغانیها و پاکستانیها هم از ما درخواستهایی دارند و تبادلاتی انجام میشود، اما در خصوص عملیات دستگیری ریگی این سرویسهای اطلاعاتی به ما کمک نکردند و حتی بعضا تلاش میکردند تا اطلاعات ریگی را مکتوم کنند.
نمیخواهم بگویم پاکستان هیچ کمکی نکرد. عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی را که آن موقع رسانهای هم شد، سرویس اطلاعاتی پاکستان با تلاشهایی که داشت تحویل ما داد. اما خود عبدالمالک به عنوان یک عنصر فرماندهی و عنصر ویژهای که حقیقتا به لحاظ شخصیتی هوش نسبی خوبی داشت و توان جمعآوری نیرو را داشت به این شکل زیر ضرب و برد اطلاعاتی ما قرار گرفت.
پس از عملیات دستگیری ریگی آیا پیامی از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر همانند روسیه دریافت کردید و این سرویسهای اطلاعاتی این عملیات را چگونه ارزیابی کردند؟
- در جلساتی که با آنها داشتیم و تبادلاتی که انجام میشد اعم از وزارتخارجه و رفتوآمدهایی که با برخی سرویسهای اطلاعاتی داریم، نوع این اقدام را پسندیده بودند و اعلام میکردند این عملیات منحصر به فرد بود و تا به حال به این شکل و بدون هیچگونه خونریزی چنین عملیاتی در دنیا انجام نشده است.
کشورها معمولا ادعای مبارزه با اقدامات تروریستی را دارند، اما برای دستگیری یک تروریست شاید دهها و صدها انسان بیگناه را میکشند، اما سرویس اطلاعاتی ایران بدون شلیک حتی یک تیر به سمت یک انسان بیگناه، فردی را که عامل خونریزی خیلیها بود را دستگیر کرد و قدرت اطلاعاتی کشورمان بدون کمک هیچ سرویس اطلاعاتی دیگری به منصه ظهور گذاشته شد و این خیلی مهم است.
الحمدلله در این موضوع مردم از نوع عملیات و پیروزی که رخ داد خیلی اظهار شادمانی کردند. مردم ما بیشتر برایمان ملاک بودند که الحمدلله فضای خیلی خوبی در کشور ایجاد شد.
دقیقا رصد ریگی را از چند وقت پیش از عملیات دستگیری آغاز کردید؟
- تقریبا از یک سال قبل رفت و آمدهایش را با سرویسهای اطلاعاتی دشمن تحت رصد داشتیم.
در خاک پاکستان و افغانستان ریگی را تحت نظر داشتید؟
تقریبا چون ارتباط وی با سرویسهای اطلاعاتی از جهتی برای ما مهمتر بود حدود 6 ماه قبل از دستگیری دیگر کاملا به وی نزدیک شده بودیم و خداوند لطف کرد و وی را در جایی دستگیر کردیم که هیچ بیگناهی کشته نشد.
پیش از این یک سال هم وی را تحت نظر داشتیم، اما اینکه به این نتیجه برسیم که میتوانیم وی را زنده دستگیر کنیم که بشود مستندسازی ارتباطاتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم را از خودش پرسید و از وی دریافت کرد، حدود 6 ماه قبل از دستگیری بود. یک سال پیش از عملیات دستگیری ریگی، وی چندین جا به کمینگاههای ما رفت.
کمینگاهها در داخل کشور بود و یا در خارج از کشور؟
-خیر، این کمینگاهها خارج از کشور و یا در حاشیه مرز بود.
ریگی هر جایی که نقل مکان میکرد به اتفاق خانوادهاش بود؟
- ریگی در برخی عملیاتها خودش حضور نداشت و گروههای حاشیهای عملیات انجام میدادند. ریگی عموما در مکانهایی حضور داشت که مردم بودند و به این وسیله برای خود حصار امنیتی ایجاد کرده بود و سعی میکرد بیشترین حفاظت را از خود داشته باشد، چون میدانست غیر از خودش کس دیگری مراقبش نیست و حتی سطح ملاقاتهایش را پایین آورده بود و ارتباطهای حضوری و سیستمی خود را محدود کرده بود.
خودش بود و چند نفری که محرم اسرارش بودند و به این وسیله تلاش داشت تا جانش را از بلایا به در ببرد، اما لطف خداوند با ما بود که این عملیات انجام شد.
خلبان هواپیمای مسافربری قرقیزستان پس از فرود اضطراری و پس از اینکه متوجه شد عبدالمالک ریگی در پرواز حضور دارد چه واکنشی از خود نشان داد؟
- خلبان ابتدا به ساکن مقاومت کرد و اعلام میکرد که این فرد مسافر ماست و نباید از پرواز پیاده شود که ما احکام بینالمللی برای دستگیری ریگی را در اختیار داشتیم و مهمتر اینکه «Wanted» در اختیار داشتیم و به لحاظ دیپلماتیک هم با قرقیزستان اقدامات دیپلماتیکی صورت گرفت.
قبل از عملیات دستگیری این اقدام دیپلماتیک با قرقیزستانیها انجام شد یا پس از انجام عملیات دستگیری؟
-خیر، پس از عملیات دستگیری. چون هنوز معلوم نبود که چه میشود و هرگونه اطلاعرسانی کار را خراب میکرد.
پس از عملیات دستگیری در چه فاصله زمانی موضوع را با دیپلماتهای قرقیزی مطرح کردید؟
- چند ساعت پس از دستگیری ریگی. این عملیات آخر شب بود. خلبان این سماجت را داشت تا مسافرش سوار هواپیما نشود حرکت نکند که با این اقدام دیپلماتیک موضوع حل شد.
ما تابع زور نیستیم که بگوییم باید حتما پرواز بدون ریگی حرکت کنی . به هر حال حق هر کشوری است و اگر احساس خطر از هواپیمایی بشود میتوان هواپیما را فرود آورد و رفع خطر کرد و سپس اجازه ادامه مسیر را دارد و طبق قانون بینالمللی این کار امکانپذیر است و ما نقض قوانین بینالمللی هوایی را انجام ندادیم. در ابتدای انقلاب اسلامی هم بسیاری از کشورها هواپیماهای کشورمان را مجبور به فرود اضطراری میکردند.
از حال و هوای ریگی در لحظهای که دستگیر شده بود و هنگامی که در حال انتقال بود توضیح دهید؟ واقعاً چهره ریگی در هنگام دستگیری وقتی در رسانهها منتشر شد، وحشتزده بود.
*مسئول پرونده ریگی در وزارت اطلاعات: ریگی خودش میگفت که من ترسیده بودم و به این موضوع اذعان داشت. پس از اینکه همکاران ما وی را به خارج هواپیما منتقل کردند گمان نمیکرد به این سادگی دستگیر شود. ریگی خودش میگفت حالا که دستگیر شدم تقاص این همه جنایت را خواهم داد.
برخورد همکاران ما که وی را دستگیر کردند و به خارج هواپیما منتقل کرده و سپس به زندان منتقل کردند برای ریگی بسیار جالب بود. فکر میکرد مانند خودش که یک انسان جانی است و مردم عادی را گروگان میگرفت و ماموران انتظامی را در گروگانگیریها و از ساعات اولیه آنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد و دست و پاهای آنان را با زنجیر میبست و کتک میزد، امکان میداد که همکاران ما هم این برخورد را با وی داشته باشند. این در حالی بود که ریگی خودش میگفت من از برخورد شما بسیار تعجب کردم و ای کاش 5 سال قبل گیر شما میافتادم. ریگی میگفت من در زندان فهمیدم که جمهوری اسلامی ایران جای دیگر و چیز دیگری است و من اشتباه کردم و ای کاش این جنایتها را مرتکب نمیشدم.
ریگی به شدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصا از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین (ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار به شدت پشیمان بود و میگفت مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم و مکررا این موضوع را تکرار میکرد.
عبدالمالک ریگی بسیار علاقمند به فلسفه بود، البته شاید فلسفه بردی در بسیاری از مذاهب ندارد.
ریگی میگفت در دو سه ماه قبل از دستگیریام علاقمند به کتابهای شهید مطهری شدم. ریگی اینگونه تعریف میکرد که در این اواخر یکی از کتابهای شهید مطهری را خواندم که این کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود. ناگهان در اواسط کتاب احساس کردم که دارم شیعه میشوم و کتاب را زدم به دیوار و گفتم «مطهری دیگر داری من را شیعه میکنی».
حالا این حرفها را ریگی در زندان میزد. اگر وی واقعا پشیمان شده بود باید بر میگشت و خود را تسلیم میکرد و جنایتهایش را کم میکرد، اما وی داشت میرفت که با آمریکاییها برای عملیاتها و ناامنیهای بعدی ببنند. ریگی اصلا در این فضا نبود که از راهی که رفته بازگردد. اینکه وی از راهی که رفته بود بازگشته و سپس ما وی را دستگیر کردیم، درست نیست.
در مدتی که ریگی در زندان بود پیغام به جایی داد تا پیگیر آزادیاش باشند؟
-خیر، همانطور که در برخی از فیلمهای منتشر شده مشاهده کردید ریگی پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد و آنهایی را که میدانست، گفت.
ریگی اخبار ما را تبدیل به اطلاع و یقین کرد. جاهایی که تردید و شک داشتیم و سندش هم موجود نبود را ریگی تبدیل به یقین کرد. ریگی به تنهایی با یک افسر اطلاعاتی سرویس اسرائیل و آمریکا ملاقات کرده بود و این موضوع را خود ریگی میدانست و آن افسر اطلاعاتی و در این خصوص نه عکس و نه فیلمی موجود بودنه چیز دیگر. ما تنها خبری داشتیم که ریگی در محلی با این افسر اطلاعاتی قرار ملاقات داشته که پس از دستگیری وی به تشریح جزئیات این دست از ملاقاتها پرداخت.
ریگی در اعترافات خود به نحوه حمایتهایی که سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از وی داشتند هم اشاره کرد؟
- آن چیزی که یک تروریست نیاز دارد حمایت سرویس اطلاعاتی متخاصم و پول است و این اعطای پول هم در قالب حمایت شکل میگیرد و بالاخره پول حلال مشکلات است.
در جریان به شهادت رساندن سردار شهید شوشتری و اقدامات تروریستی بعدی آیا ریگی اطلاعات محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل دریافت کرده بود؟
- بله، ریگی در سال 88 دستگیر شد. وی ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را از سالهای 83 و 84 آغاز کرد اما در ابتدا با یک یا دو واسطه بود و آرام آرام به این سرویسها نزدیکتر شد و در نتیجه جنایتهایش بیشتر شد.
در واقع پس از اقدامات تروریستی در مسجد جامع زاهدان که نزدیک به 350 شهید و مجروح داشت دیگر نوع اثرگذاری خود را بیشتر کرده بود.
در بحث به شهادت رساندن شهید شوشتری، ریگی اطلاع دقیق پیدا کرده بود و سرویسهای بیگانه هم برای ایجاد ناامنی پولهایی را به وی پرداخت کرده بودند. در این خصوص میان ریگی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تعریف کارهایی انجام میشد و در نتیجه اقداماتی تروریستی شکل میگرفت.
آیا ریگی اقدامات و برنامههای تروریستی بعدی را هم در نظر داشت و در اعترافاتش آنها را بازگو کرد؟ زمانبندی برای اقدامات تروریستی بعدی داشت؟
-بله، اما زمانبندی نشده بود. دستور کلی ایجاد ناامنی در داخل کشور بود و حمایتهای مالی هم میشد. در برخی از عملیاتها هم با سرویس اطلاعاتی دشمن طی ملاقاتهایی که داشت دستور میگرفت تا در فلان جای ایران و فلان مرز کشور عملیات تروریستی انجام دهد. بخشی از این صحبتها و اعترافهای ریگی در رسانهها آمده و بخش دیگری هم نیامده که آرامآرام آنها هم اعلام میشوند.
تاثیر عملیات دستگیری ریگی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در فضای بینالمللی چگونه بود؟
- اولین تاثیر بحث نوع عملیات بود که بر روی اشرار منطقه اثر گذاشت و این شکل عمیلیات به شدت اشرار منطقه را وحشتزده کرد و در اذعانهای مختلفی که داشتند بارها به این موضوع اشاره کردند.
اثر دیگری که این عملیات در منطقه گذاشت کلاس اطلاعاتی ما را به حمدالله بالا برد و همه اینها عنایت خداوند و امام زمان (عج) و به برکت خون شهدا بود.
اینکه اطلاعاتی به شما برسد و همکاریهای لازم انجام بشود و اخبار دقیق شده و هواپیمای ارتش پرواز کند و هواپیمای حامل ریگی را فرود بیاورد. اگر اینا را کنار همدیگر قرار دهیم جز توکل به خدا و به برکت خون شهدا نبود.
در جامعه جهانی اولین لذت را مردم کشورمان بردند و خیلی خوشحال شدند. مردم شرق کشور خیلی خوشحال شدند، به خصوص خانواده شهدا، مجروحان و آسیبدیدهها به شدت خوشحال بودند که برای ما بسیار ارزشمند بود و شاید این خانوادهها یادشان رفت که شهید دادهاند چون از این نوع اقدام خوشحال بودند. واقعا تبریکها و و تقدیرهای فراوانی از وزارت اطلاعات شد و پس از آن نیز در عرصه بینالمللی و جهانی کشورهای مختلف از ما تشکر کردند که این نوع اقدام صورت گرفت . این کشورها اعلام میکردند که ما هم دوست داریم از اینگونه اقدامات در مقابله با تروریستها انجام دهیم و باید چکار کنیم و چگونه جلو برویم.
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید؟
- انشاءالله دعا کنیم که 5 مرزبان کشورمان که به تازگی به گروگان گرفته شدهاند به سلامتی به کشور بازگردند و امیدواریم کشور پاکستان در این خصوص همکاریهای لازم را داشته باشد.
کد خبر: ۲۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
صبح روز بیست و سوم بهمن ماه وقتی دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت مریم (ع) در شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شدند پیکر نوجوانی را دیدند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان است.آوای دنا-مریم نظری در اعتماد نوشت:پلیس معتقد است نوجوانی به نام «رضا» که جسدش صبح بیست و سوم بهمن ماه، در حیاط دبیرستانی دخترانه در شهر سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد به تیرهای دروازه حلق آویز پیدا شده، دست به خودکشی زده است اما خانواده این نوجوان، می گویند که او نوجوانی سرزنده بوده است.
علاوه بر آن، آنها با توجه به آنچه در صحنه دیده اند ادعای خودکشی را رد کرده اند. به گفته برادر بزرگ تر «رضا» که خود پزشک متخصص است، آنها به این دلیل آویختن او از دار را صحنه سازی می دانند که نه تنها نوک پاهای این نوجوان روی زمین بود، بلکه او هنوز دمپایی هایش را به پا داشت و بلوک سیمانی که کنار او قرار داشت بر زمین نیفتاده بود.
برادر رضا به «اعتماد» گفت: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بود. دیدم که افراد غیر مسوول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.
پلیس گفت انگشت نگاری انجام شده است ما هم خیال مان راحت شد اما بعدا فهمیدیم منظور ما، انگشت نگاری از تیرک دروازه فوتسال بوده است و منظور آنها انگشت نگاری از جسد. » او ادامه داد: «بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پایش قرار داده بوده هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبود و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده بود.
با توجه به اینکه «رضا» حدود 40 کیلوگرم وزن داشت بعید می دانم در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کند. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبود. ما چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن مشاهده کردیم که همانجا برای آزمایش دی ان ای تحویل پلیس داده شد.» از لحظه یی که حوالی ساعت 7 صبح بیست و سوم بهمن ماه، صدایی مردانه از پشت تلفن به پدر و مادر «رضا» خبر داد پسر چهارده ساله شان در حیاط دبیرستانی دخترانه حلق آویز شده تا زمانی که آنها به در مدرسه رسیدند خدا می داند چه افکاری از سرشان گذشت.
اما این خبر واقعیت داشت. پسرشان آن جا آویزان بود. شال گردنی دخترانه که از یکسو بر گلوی رضا گره خورده بود و از طرف دیگر بر تیرک افقی دروازه فوتسال بسته شده بود از مرگ کوچک ترین فرزندشان خبر می داد.
صبح روز بیست و سوم بهمن ماه وقتی دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت مریم (ع) در شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شدند پیکر نوجوانی را دیدند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان است. این نوجوان با یک شال گردن دار زده شده بود. با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه یی که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بود برای آنها تداعی می شد. به گفته یکی از این دانش آموزان پیش از این گاهی حیواناتی که دار زده شده بودند در حیاط مدرسه دیده می شد.
او به اعتماد گفت: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. » یکی از اهالی سوق که مایل به ذکر نامش نبود نیز در گفت وگو با اعتماد گفت: «کاملادر جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه یی را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد. » این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.
هرچند مسوولان انتظامی شهرستان کهگیلویه در گفت وگو با اعتماد، این واقعه را خودکشی اعلام کرده اند اما خانواده این نوجوان هرگونه احتمال خودکشی را رد کرده اند. در حالی که سرهنگ خشنود، رییس پلیس آگاهی شهرستان کهگیلویه در پاسخ به اعتماد از وجود چنین پرونده یی ابراز بی اطلاعی کرد، سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه در گفت وگو با اعتماد گفت: «این موضوع تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است.
با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند. » او ادامه داد: «خانواده اش می گویند که اگر این نوجوان خودکشی کرده چرا نوک پاهایش بر روی زمین است؟ اما بر اساس تجربه می گویم که وقتی جنازه یی چند ساعت از یک شال آویزان باشد، امکان کش آمدن شال گردن وجود دارد.
این جنازه هم چند ساعت در آن جا آویزان بوده است.»تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه یی دهان به دهان چرخید. شایعه یی که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد. حتی سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رییس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در این باره به «اعتماد» گفت: «هنوز تحقیقات در این باره نهایی نشده است البته شایعاتی هم شنیده می شود.
ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه شده بوده است و برای آنکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده دست به این اقدام زده است.
اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند. » با این همه برادر رضا این ماجرای مطرح شده را از اساس شایعه خواند. او گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله یی نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود او هنوز در دنیای کودکی بود.»بنا بر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله یی خود در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی کرده و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند.
این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان 14 ساله مطلع نیست.
برادر رضا به اعتماد گفت: «خانه ها در شهرستان سوق عمدتا بزرگ هستند. خانه پدری ما هم خانه بزرگی است. رضا گاهی در اتاق در کنار پدر می خوابید و گاهی در اتاقی دیگر در کنار مادر. آن شب هر کدام از والدین گمان می کردند که او در کنار دیگری به خواب رفته است. » به گفته برادر رضا که خود نیز جسد را مورد معاینه قرار داده بود، با احتمال بالایی مرگ این نوجوان بین ساعت 12 شب تا یک بامداد اتفاق افتاده است. خانواده و دوستان رضا او را شاد توصیف کرده اند. او می خواست در رشته تجربی درس بخواند و مثل برادرش پزشک شود.
کد خبر: ۲۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
دولت اعتدال چون در ابتدای راه است این فرصت را دارد که بتواند به مخرج مشترکی از دولت های گذشته دست یابد و پدیدآور یک انقلاب اداری در کشور و پایه گذار فرایند دولت سازی باشد.
کد خبر: ۲۷۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۳
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به تورم نیروی انسانی در مناطق برخوردار و کمبود نیرو در مناطق محروم به تشریح سیاستهای تشویقی و بازنشستگی پیش از موعد برای ساماندهی نیروی انسانی در سال ۹۳ پرداخت.
به گزارش آوای دنا،علی اصغر فانی در گفتوگو با تسنیم در پاسخ به این پرسش که آمارهای متفاوتی از تعداد نیروهای مازاد در آموزش و پرورش ارائه میشود علت این تفاوت در آمارها چیست؟ و برای سال آینده درخصوص ساماندهی نیروهای مازاد چه برنامهایی دارید؟ اظهار داشت: برای سال آینده، 4 سیاست اصلی را دنبال میکنیم که ساماندهی نیروی انسانی یکی از سیاستهای اصلی ما برای سال 93 است.
وی افزود: هماکنون در آموزش و پروش، تعدادی معلم اضافه داریم یعنی در برخی مناطق،رشتهها و جنسیتها، معلم اضافه داریم و در برخی مناطق نیز کمبود معلم داریم. علت این اتفاق نیز به به این دلیل است که در سالهای قبل یعنی 10 سال گذشته یا 5 سال گذشته، شهرستانهایی در کشور نیرو خیز بودند یعنی تعداد تحصیلکرده زیادی داشتند و وقتی آموزش و پرورش تصمیم گرفت تا برای مناطق محروم استخدام نیرو داشته باشد این افراد در آزمون قبول شدند و هیچ کنترلی نیز وجود نداشت و این افراد استخدام شدند.
** کمبود نیرو در مناطق محروم و تورم نیرو در مناطق برخوردار
وزیر آموزش و پرورش با ذکر یک مثال بیان کرد: مثلا دختر خانم مجردی استخدام شده است و به او گفتهاند که در جنوب سیستان و بلوچستان باید خدمت کند اما بعد از اینکه ازدواج کرده، تصمیم دارد تا به شهر خود بازگردد و حتی زمانی که ما مخالفت میکنیم از هر طریقی مثلا پیدا کردن یک آشنا، خود را به شهر محل زندگیش منتقل میکند. این موضوع باعث شده تا مناطق محروم با کمبود معلم مواجه شوند و مناطق نسبتا برخوردار با تورم نیروی انسانی مواجه باشند.
** در برخی مناطق افراد را زودتر از موعد بازنشسته میکنیم
فانی گفت: در شهر تهران 75 درصد معلمان زن هستند و 25 درصد معلمان مرد، 51 درصد دانشآموزان پسر و 49 درصد دانشآموزان دختر هستند اگر این موارد را کنار هم بگذاریم، نتیجه گرفته میشود که در برخی مناطق نیروی اضافه داریم و در برخی مناطق نیز کمبود نیرو داریم بنابراین بحث ساماندهی نیروی انسانی سیاست اصلی ما در سال آینده است و باید تلاش کنیم نیروهایی را که داریم به خوبی توزیع کنیم. البته در جاهایی ممکن است نتوانیم این کار را انجام دهیم و به این نتیجه برسیم که افراد را زودتر از موعد بازنشسته کنیم.
** سیاستهای تشویقی در راه است
وی با اشاره به اینکه ممکن است در شهرستانی یک فرد را با 28 سال سابقه کار بازنشسته کنیم چون نمیتوانیم این معلم را به جای دیگر بفرستیم، گفت: ارائه سیاستهای تشویقی نیز یکی دیگر از برنامههای ما برای ساماندهی نیروهای مازاد است و در قالب این طرح معلمانی که داوطلب میشوند تا در مناطق دیگر فعالیت کنند و خودشان اعلام می کنند که حاضریم به شهر دیگر برویم از سیاستهای تشویقی بهرهمند میشوند. به هر حال هماکنون چند راه برای ساماندهی نیروی انسانی پیشنهاد شده است و در بودجه سال 93 احکامی را برای این کار دیدهایم همچنین لایحه بازنشستگی پیش از موعد تصویب شد.این کمکی است به آموزش و پرورش تا در جاهایی که با تورم نیرو مواجه است از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کند.
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به سیاستهای تشویقی برای حل مشکل نیروهای مازاد بیان کرد: کاهش تدریس ساعات معلم یا اینگه اگر معلم به مناطق دیگر برود سابقه خدمتش در ضریبی ضرب میشود از جمله این سیاستهای تشویقی است.
کد خبر: ۲۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۲
ما اسکوچیچ را به شام دعوت کردیم چون در هتل ما بود و این پیروزی هم مبارکش باشد که 4 گل هم به ما زد.
امیر قلعهنویی پس از شکست 4 بر 2 مقابل استقلال در نشست خبری گفت: این برد را به مردم خوب انزلی، تیم ملوان و مربی باکلاسش تبریک میگویم. ملوان لیاقت این برد را داشت البته ما هم بدشانس بودیم که موقعیتهای گلمان از دست رفت. با این حال ملوان بهتر دوید و تاکتیکیتر دوید و حقش پیروزی بود هر چند شرایط زمین هم خیلی خوب نبود.وی در مورد اینکه استقلال قهرمانی را با این باخت از دست داده است، گفت: در حال حاضر یک امتیاز اختلاف داریم. پنج امتیاز که اختلاف ما نیست.سرمربی استقلال در مورد اینکه روز گذشته بعد از بازدید زمین آن را تائید کرده بود، گفت: گفتم اگر این شرایط باشد خوب است اما با بارش باران زمین شرایط باتلاقی پیدا کرد.قلعهنویی در مورد اینکه تا قبل از حضور در اولین بازی لیگ قهرمانان آسیا میتواند مشکلات استقلال را برطرف کند، گفت: ما مشکلی نداریم در یک بازی اتفاق افتاده و ملوان بهتر بازی کرد و پیروز شد. قطعا ما در آزادی بهتر بازی خواهیم کرد. در این مسابقه هم بعد از آنکه گل دوم را خوردیم خوب بازی کردیم اما موقعیتهای گلمان از دست رفت. در لیگ قهرمانان آسیا ما خسرو، آندو و مبعلی را داریم و قطعا این مدلی بازی نمیکنیم.وی در مورد اینکه آیا با مربی دیگر لیگ هم شام میخورد یا نه، گفت: بله اشکالی دارد؟ اسکوچیچ در هتل ما بود و ما او را به شام دعوت کردیم حالا سوالم این است اگر نتیجه بر عکس میشد چه اتفاقی میافتاد. اگر ما پیروز میشدیم مثل بقیه حرفهای دیگر که در مورد جمشیدیان و نظری زده شد باز هم صحبت میکردند. ما ایرانیها میهماننواز هستیم و او در هتل ما بود و به شام دعوتش کردیم. 10-15 سال است که در فوتبال ایران حرفهای کثیف زیادی زده میشود.وی ادامه داد: متاسفانه افکار کثیف و آدمهای کثیف در فوتبال ایران زیاد هستند که این سؤالات از درون آنها تراوش میکند. همین کریم بوستانی یک قهرمانی را در استقلال اهواز از من گرفت اما پس از آن همکار من شد.اگر در آن زمان ما قهرمان میشدیم باز هم این حرفهای کثیف زده میشد. همین افکار و آدمهای کثیف هستند که این حرفها را درمیآورند و فوتبال ایران به این روز انداختند که تعداد تماشاگران آن به 10 هزار تا و 2 هزار تا رسیده است. ما اسکوچیچ را به شام دعوت کردیم چون در هتل ما بود و این پیروزی هم مبارکش باشد که 4 گل هم به ما زد.
منبع/فارس
کد خبر: ۲۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۳۰
محمدجواد ظریف که از ابتدای مسئولیتش در دولت روحانی با محاسن معروف به «ریش پروفسوری» در مجامع عمومی و مذاکرات حاضر میشد از چند روز پیش تاکنون با ریش کامل در مقابل دوربینها ظاهر شده است
کد خبر: ۲۶۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۹
تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته ای، با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره درخصوص موضوع هسته ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم
کد خبر: ۲۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
بدون شک محمود احمدی نژاد از اتفاقات هفته های اخیر در دولت یازدهم بیشترین سود را برده و همین موضوع سبب شده تا نام وی بار دیگر سر زبان ها افتد.
کد خبر: ۲۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۶
گفته شده که در چند مورد دختران دانش آموز اين دبيرستان در هنگام ورود به حياط مدرسه مشاهده کرده اند که چند پرنده از جمله چند کبوتر از ميلههاي ورزش اين مدرسه حلق آويز شده اند
آوای دنا-ابتکار:صبح روز چهارشنبه 23 بهمن(ديروز) دانش آموزان دبيرستان دخترانه حضرت مريم شهر سوق (شهرکوچکي در استان کهگيلويه و بويراحمد) هنگام ورود به حياط مدرسه با صحنه فجيعي روبه رو شدند؛ جسد نوجواني حدوداً 15 ساله به تيرک دروازه فوتبال زمين ورزش مدرسه به دار آويخته بود.
کد خبر: ۲۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۵
کارشناسان مرکز Protect Your Bubble بر اساس آخرین بررسیهای خود لیست بدترین، اشتباهترین و خطرناکترین کارهایی که در طول روز با گوشی هوشمند خود انجام میدهیم را منتشر کردهاند.به گزارش آوای دنا به نقل از افکارنیوز، همه کاربران به خوبی میدانند که تلفن همراه امروزه به چمدان کوچک و قابل حمل هویت دیجیتالی شما تبدیل شده است که مهمترین و محرمانهترین اطلاعات را در خود نگه میدارد.با توجه به اینکه گوشیهای هوشمند با تمام توانمندیهای خود قابل هک شدن هستند، بسیاری از ما کارهای امنیتی برای جلوگیری از هرگونه مشکل در این زمینه را انجام نمیدهیم.به هر حال، کارشناسان مرکز Protect Your Bubble بر اساس آخرین بررسیهای خود لیست بدترین و خطرناکترین کارهایی که در طول روز با گوشی خود انجام میدهیم را به قرار زیر منتشر کردهاند.۱- عدم انتخاب رمز عبور برای گوشی هوشمند:آمارها نشان میدهد که ۶۲ درصد صاحبان گوشی هوشمند برای این دستگاه هیچ گونه رمز عبوری در نظر نمیگیرند. همچنین گفته میشود که صاحبان این دستگاه ۳۳ درصد بیش از دیگران با سرقت اطلاعات شخصی مواجه میشوند.۲- سیستم خودکار ورود به حسابهای بانکی و سایتهای مالی:بر اساس آمار موجود ۳۲ درصد صاحبان گوشی هوشمند رمز عبور خود را در حافظه دستگاه ذخیره میکنند تا به صورت خودکار وارد سایتها و حسابهای مالی شوند.۳- تهیه تصاویر شخصی، ذخیره آن در گوشی و ارسال آنها به دیگران:بر اساس آمار موجود ۲۰ درصد نوجوانان با گوشی هوشمند از خود عکسهای شخصی میگیرند و آنها را از طریق پیامک یا سایتهای آنلاین با دوستان خود به اشتراک میگذارند. البته ماجرا به اینجا ختم نمیشود؛ زیرا ۱۷ درصد افرادی که این عکسها را دریافت میکنند آنها را به دست دیگران میرسانند.۴- کلیک کردن روی لینکهای موجود در ایمیلهای ناخواسته:طبق آمار منتشر شده از سوی مرکز Protect Your Bubble، حدود ۴ درصد سرقتهای اطلاعاتی از طریق پستهای الکترونیکی دروغین حاوی لینکهای مخرب صورت میگیرد. به طور کلی روزانه ۱۵۶ میلیون پست الکترونیکی با هدف سرقت اطلاعاتی در سراسر جهان ارسال میشود.۵- انتشار آنلاین تصاویر حین سفر و تعطیلات:بیش از ۷۵ درصد سارقان و مجرمان دستگیر شده اعلام کردهاند که همکاران آنها با استفاده از شبکههای اجتماعی به اهداف خود دسترسی پیدا میکنند.۶- انتشار آنلاین تصاویر بدون خاموش کردن ابزار نشاندهنده موقعیت جغرافیایی:روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون عکس در شبکههای اجتماعی منتشر میشود.۷- اشتراک اطلاعات شخصی با کلاهبردارانی که خود را کارمند بانک جا میزنند:اطلاعات مرکز Protect Your Bubble نشان داد ۲۷ درصد سرقت اطلاعات از طریق تماسهای تلفنی و کلاهبرداری از حسابهای بانکی صورت میگیرد.۸- عدم استفاده از قاب محافظ گوشی:طبق آمار موجود ۲۵ درصد صاحبان گوشیهای هوشمند از قاب محافظ این دستگاه استفاده نمیکنند.۹- اتصال به شبکههای بیسیم ناامن اینترنتی:بررسیها نشان میدهد که ۵۲ درصد کاربران از طریق گوشی هوشمند خود به شبکههای بیسیم ناامن متصل میشوند.۱۰- بیمه نکردن گوشی هوشمند:مرکز Protect Your Bubble در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده است که ۶۰ درصد کاربران به هنگام خرید گوشی جدید هیچ برنامهای برای استفاده از خدمات بیمه گوشی هوشمند ندارند.
کد خبر: ۲۵۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
جشن سالگرد پیروزی انقلاب از سوی حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در شهر باشت برگزار شد. آوای دنا:این آیین با حضور جمعی از اقشار مختلف مردم ، مسئولین و هنرمندان این شهرستان در سالن باغ هنر شهر باشت برگزار شد.
انقلاب به هنر و هنرمندان هویت بخشید رئیس حوزه هنری استان عصر دوشنبه در این مراسم با تبریک ایام الله دهه فجر گفت: انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بود و این مهمترین تفاوت آن با سایر انقلابهای جهان و رمز پایداری آن است.
رضا پارسیان نژاد با بیان اینکه انقلاب به هنر دینی و هنرمندان هویت بخشید، افزود: این انقلاب برکات فراوانی برای عرصه فرهنگ و هنر و هنرمندان کشور به همراه داشته است.
وی بیان کرد: این انقلاب روحی تازه در کالبد هنر وهنرمندان دمید و موجب خلق آثار ارزشمندی در حوزه های مختلف شد.پارسیان نژاد تصریح کرد: هنرمندان هم در طی 35 سال گذشته پا به پای دیگر اقشار مردم و در صحنه های مختلف برای تداوم و حفظ انقلاب کوشیدند.
این مسئول اظهار داشت: هنرمندان همچنین با هنر خود، پیامهای این انقلاب را به خارج از مرزهای کشور صادر کردند.
وی حوزه هنری را یکی از نهادها مولود انقلاب دانست و گفت: این حوزه در جهت ثبت و ضبط خاطرات انقلاب کارهای ارزشمندی انجام داده است.
ثبت فرهنگ بومی استان مغفول مانده استرئیس حوزه هنری همچنین به فعالیت های حوزه هنری استان در طول یکسال گذشته اشاره کرد و افزود: ثبت فرهنگ بومی استان یکی از عرصه های مغفول مانده بوده که حوزه هنری به آن ورود پیدا کرد.
وی اظهار داشت: 11 کتاب دانش نامه فرهنگ و تمدن استان در این حوزه منتشر شده است.
وی بیان کرد: آثار دیگری نیز در دست گردآوری هستند که در آینده منتشر خواهند شد.
پارسیان نژاد همچنین به کتاب "پایی که جاماند" به عنوان اثری فاخر در بین کتب دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: این کتاب در عرصه ملی تاثیر فراوانی داشته است.
وی از در دست چاپ بودن سه اثر فاخر دیکر در حوزه ادبیات پایداری خبرداد و گفت: 11 کتاب در این بخش نیز در دست گردآوری است.
به گزارش خبرنگار مهر، در این آیین نیز برخی از هنرمندان به اجرای شعرخوانی و آواز محلی پرداختند.همچنین اجرای نمایش طنز، شعر محلی و مسابقه از دیگر بخش های این جشن بود.
هنرمندان حوزه هنری همچنین در پایان با حضور در گلزار شهدای شهر باشت به مقام شامخ شهیدان این شهر ادای احترام کردند.
کد خبر: ۲۵۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
من هم بریده ام و هم خسته، از فضای سیاسی خسته ام و دوری از سیاست را بر هرچیزی ترجیح می دهم اما یاد اواخر عمر سیدشهیدان اهل قلم افتادم، با تمام مشکلاتی که بر روی ساخت روایت فتح برایش ایجاد کردند و در ان برهه به گفته خودش نه انگیزه ای داشت و نه علاقه ای ولی تنها به خاطر تکلیفی که امام خامنه ای بر روی دوشش گذاشته بود ایستاد
کد خبر: ۲۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۹
"داوود در ميان خشم جالوت دنيا" نام کتابی است که در آن به زندگی نامه دکتر احمدی نژاد از زوایای مختلف پرداخته شده بودبه گزارش آوای دنا به نقل از برای مردم، خبرها حکایت از انتشار کتابی درباره رئیس جمهورسابق کشورمان دکتر محمود احمدی نژاد در کشور اندونزی دارد. "داوود در ميان خشم جالوت دنيا" نام کتابی است که در آن به زندگی نامه دکتر احمدی نژاد از زوایای مختلف پرداخته شده بود. نویسندگان این کتاب که پنج تن از استادان و طلاب اندونزیایی بودند با نوشتن "داوود" به بررسی زندگی، تفکرات و عملکرد دکتر احمدی نژاد با نگاهی فارق از معادلات حزبی و جناحی میپردازند.
از نکات جالب توجه این کتاب این است که شجاعت رئیس جمهور کشورمان در مجامع بین المللی و ظلم ستیزی ایشان را مهمترین ویژگی دکتر احمدی نزاد میدانند. به طور مثال مصطفي عبدالرحمن فعال رسانه ای اندونزیایی مینویسد "محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران به دليل اين كه توانسته است به يك نماد مبارزه با سياست هاي يك جانبه غرب تبديل شود، در دنياي اسلام به شهرت خاصي دست پيدا كرده است.
این کتاب ساده زیستی، بي آلايش بودن و دوری از تجملگرایی که من جمله از شئونات و وظایف حاکمان اسلامی است را ویژگی بارز شخصیت احمدی نژاد میداند و او را به عنوان الگویی برای سیاست مداران کشور اندونزی و جهان اسلام معرفی میکند. دراين كتاب تنها به معرفي سطحي و زندگينامه احمدي نژاد پرداخته نشده بلكه "احمدي نژاد، داوود در ميان خشم جالوت دنيا" از بعد يك انسان متفكر، روشن گر و شخصي كه بار ديگر روح انقلاب را به ايران بازگردانده است به محمود احمدي نژاد نگاه شده است.حتی اسم کتاب هم بسیار با دقت انتخاب شده و اشاره ای بر سیاست خارجی ظلم ستیز و انقلابی دولت عدالت و مهرورزی است. پافشاری بر حقوق ملت و ایستادگی در مقابله زیاده خواهی غربیان و همچنین توجه به مستضعفین جهان بیشترین صفتی است که نویسندگان کتاب بر آن تاکید دارند و به همین دلیل احمدی نژاد را به حضرت داوود در میان قوم یهود تشبیه کرده اند.داوود در ميان خشم جالوت دنيا در آن سالها به یکی از کتابهای پرفروش در کشور اندونزی تبدیل شده است و این نشان می دهد که تفکر انقلابی و برخواسته از مبانی اسلام ناب محمدی دارای چنین پشتوانه مردمی در بین تمامی ملت ها و مستضعفین جهانی است. در اين كتاب كه از چهار بخش تشكيل شده مسائل مختلف سياسي و اجتماعي ايران در مواجهه با تحولات مورد ارزيابي قرار گرفته است.در بخشی از کتاب به اقدامات احمدی نزاد به عنوان شهردار و مبدل کردن خانه دولتی شهردار به عنوان موزه اشاره میشود و آن را به عنوان ساده زیستی تحسین برانگیز شهردار تهران می نامد " احمدي نژاد در طول دوران شهرداري خود در تهران اقدامات چالش زائي را نيز انجام داد كه به عنوان نمونه مي توان به اين موارد اشاره كرد ”تبديل خانه دولتي شهردار تهران به عنوان موزه كه عموم حق بازديد از آن را داشتند، زيرا احمدي نژاد ترجيح ميداد همچنان در خانه خود در منطقه نارمك تهران زندگي كند. اهداء بخشي از مبلمان خانه دولتي شهردار به موزه هاي كشور، منع پذيرايي از ميهمانان شهرداري تهران با ميوه موز که يكي از گران ترين ميوه هاي تهران در آن سال بود و همچنين منع نصب تابلوهاي تبليغاتي خارجي" فعالیت های شبانه روزی و پرکاری شهردار که به مزاق نویسندگان خوش آمده است از جمله نقاط برجسته زندگی دکتر احمدی نژاد است " احمدي نژاد در طول دوراني كه شهردار تهران بود اقدامات بسياري را براي رفاه حال ساكنين تهران انجام داد. از جمله مهم ترين اقداماتي كه نتيجه آن را مردم تهران بيش از ديگر اقدامات احساس كردند كاهش سطح ترافيك شهر تهران بود. احمدي نژاد كه خود تحصيل كرده رشته حمل و نقل داخل شهري بود با طرح هاي خود توانست ترافيك سنگين شهر تهران را تا ميزان بسيار قابل توجهي كاهش دهد"مهمترین بخش کتاب درباره نامزد انتخابات شدن احمدی نژاد و فعالیت های انتخاباتی او و سیاست خارجه دولت است. نویسندگان به فعالیت های انتخاباتی سال 84 و تمایز قابل توجه مبالغ استفاده شده در ستادهای انتخاباتی دکتر احمدی نژاد با دیگر ستاد ها اشاره کرده و آن را نشانه صداقت و بی آلایشی میداند.در بخشی از این کتاب که در سال 88 منتشر شده، به سیاست خارجه دولت نهم میپردازد و میتوان عمق شوق و اشتیاق نویسندگان و مردم اندونزی را در آن مشاهده کرد " احمدي نژاد در تمامي تصميمات خود مانند يك انقلابي كامل اقدام مي كرد. مواضع او نه تنها در داخل كشور بلكه در سياست هاي خارجي ايران نيز بسيار قابل تقدير است. به عنوان مثال او تنها شخصي بود كه قوانين اروپا درباره ممنوعيت تكذيب هولوكاست را نقض كرد و با سخنان منطقي خود آن را زير سؤال برد. نقطه نظرات احمدي نژاد درباره هولوكاست بسيار عقلاني و صحيح بنظر مي رسيد. او معتقد بود كه "در صورتي كه هولوكاست واقعا اتفاق افتاده باشد، مگر نه اينكه اين واقعه در اروپا رخ داده است؟ پس چرا ملت فلسطين بايد پاسخگوي اين فاجعه باشد؟" در بحث هسته اي نيز موضع احمدي نژاد بسيار روشن بود. او با استناد به قوانين و توافقنامه هاي بين المللي، استفاده از انرژي هسته اي را حق مسلم ايران مي دانست و از غرب مي خواست تا با قبول پيشرفت هاي ايران در زمينه هسته اي دست از تهديد و تحريم بردارند زيرا تهديد و تحريم در برابر خواسته مردم ايران بي اثر خواهد بود. احمدي نژاد با بيان اينكه "اگر انرژي هسته اي خطرناك است پس چرا كشورهاي غربي از آن استفاده مي كنند؟ و اگر استفاده از اين انرژي مفيد است پس چرا ما نبايد از آن استفاده كنيم؟" كشورهاي غربي كه خود داراي ده ها راكتور و نيروگاه هسته اي مي باشند را به باد انتقاد مي گرفت و بار ديگر بر حق ايران در استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي تأكيد مي كرد.
در پایان این کتاب ذکر می شود: آري اين محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران است كه با سخنان، مواضع و اقدامات خود بسياري از مردم جهان از جمله مردم اندونزي را شيفته خود كرده. تاريخ هيچ گاه از ياد نمي برد هنگامي كه محمود احمدي نژاد به اندونزي سفر نمود چه استقبال گرم و پر شوري از وي توسط اقشار مختلف جامعه بعمل آمد. تاريخ از ياد نمي برد كه دانشجويان اندونزي در هنگام سخنراني هاي احمدي نژاد در دانشگاه اندونزي و دانشگاه شريف هدايت الله چگونه از مواضع او حمايت مي كردند و رهبران جامعه خود را به الگوبرداري از محمود احمدي نژاد فرا مي خواندند"
کد خبر: ۲۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۹
امام راحل (ره) با دورنمایی ژرف فرموده بودند:"نگذارید پیش کسوتان عرصه های شهادت و خون در پیچ و خم های زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند.آوای دنا -علیرضا سعیدآبادی : کلیدواژه ایثارگر در کشور ما طیف گسترده ای از مردم را دربر می گیرد.ایثارگران انقلاب اسلامی و تاریخ سازان قبل از پیروزی بهمن 57 و پس از آن و ایثارگران دفاع مقدس که رزمندگان،جانبازان،آزادگان،خانواده شاهد و ایثارگر از این تبارند.شهیدان دست نیافتنی ترین این انسان ها و ستاره های راهنمای این ملت برای همیشه تاریخ و حال و آینده اند.
گرچه ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس درهم تنیده اند و در حوزه معرفت شناختی لازم و ملزوم یکدیگرند ولی هرکدام گفتمان راهبردی خود را دارند.درباره ایثارگران بویژه ایثارگران دفاع مقدس سه نگاه غالب برای تحلیل وجود دارد و رسانه ها هرکدام به فراخور تحت تاثیر آن ها هستند.
نگاه اول،برگفته از فرهنگ عمومی جامعه و نگاه ملت است که فرهنگ ایثار و ایثارگری را جزیی از ارکان شریعت و لازمه بقای ملک و میهن می داند و فراتر از برداشت ها و سلایق سیاسی آن را پاس می دارد و برای ایثارگران احترام خاصی قائل است.
نگاه دوم این عزیزان را متعلق به گذشته می داند و برای آنان همصدا با افکار عمومی و همرنگ با جماعت فقط در مناسبت ها یادبود می گیرد و شعار می دهد اما در عرصه های مختلف جامعه،نقش امروزین برای آن قائل نیست.صاحبان این نگاه در بدنه اداری کشور،کم نیستند.
در نگاه سوم؛ایثارگران که زمانی عقیده راسخ و اراده پولادین شان نجات بخش دین و مملکت بوده و تفکرشان ظرفیت یک پارادایم فراگیر و ماندگار را دارد باید در همه سطوح بکار گرفته شوند تا فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نهادینه شود و به نسل های آینده انتقال یابد ولی متاسفانه این نگاه مهجور است و با وجود اقبال و باور عمومی مردم،پشتوانه های اجرایی لازم را ندارد و در بدنه اداری کشور بسیار ضعیف است.
دولت های پس از جنگ باوجود این که برخاسته از انقلاب اسلامی بوده اند اما هیچ کدام نتوانسته اند حق مطلب را در این باره ادا کنند.ایثارگران شاهدان و اسناد زنده حقانیت این ملت اند.همه ما برای اسناد مالی و حقوقی خود ارزش فراوانی قائل هستیم و آنها را خوب حفظ می کنیم.چون هرچه را که در زندگی بدست می آوریم باید با سند و مدرک به دیگران ثابت کنیم.اثبات بیش از آنچه که در سند آمده ممکن نیست.
مردم ایران در سی و اندی سال گذشته نشان داده اند برای جهاد فرزندان خود در عرصه های دفاع مقدس ارزش زایدالوصفی قائل هستند.از اعماق وجود سعی و مجاهده ایثارگران این مرز و بوم را مقدس شمرده و آن را برگ زرینی از تاریخ کشور می دانند و با تمام سختی های پیش آمده بر این عقیده ثابت و راسخ مانده اند و ایثارگران را همانند اسناد افتخارات ملی در گنجینه قلب و ذهن خود حفظ و تکریم کرده اند.درحالی که در مواجهه با مسائل قانونی و اداری و دولتی مرتبط با ایثارگران مسئله تا حدود زیادی فرق می کند و این عزیزان جایگاه مناسب با شان و منزلت خود را نیافته اند.
دفاع مقدس بزرگ ترین و نزدیک ترین نبرد تاریخی ایران است و چون در دوره معاصر واقع شده امکان بررسی حوادث جنگ و پیامدهای آن و به عبارت دیگر؛آثار قدیم و جدید آن از طریق مشاهدات مستقیم،بررسی و مطالعه تحلیل ها و نوشته ها،نقل قول از شاهدان و مصاحبه با تاریخ سازان این حماسه ماندگار بطور کامل وجود دارد.نویسنده،رزمنده و جانباز فعال در حوزه رسانه است و تا دلتان بخواهد با موضوعات مبتلا به ایثارگران آشناست.
در سال های پس از جنگ مشکلات استفاده از فرصت های آموزشی برای جبران کاستی های تحصیلی گذشته،یافتن شغل و کار مناسب،مسائل اداری پس از استخدام و حین کار،دشواری های ارتقای شغلی و انتصابات ایثارگران در شرایط برابر و حتی فوق برابر و برخوردار از امتیازات بالا،ضعف های ساختاری دفاتر هماهنگی امور ایثارگران در دستگاه های اجرایی و ادارات تابعه،شعارزدگی و اکتفا به برپایی مراسم در ایام خاص سال آن هم بیشتر برای پاسداشت مناسبت های تقویمی کشور درحد رفع تکلیف،مسائل درمانی،مشاوره های کاربردی،برنامه های رفاهی،امور خانواده های ایثارگران شاید از سرفصل های شاخص این موضوعات باشند.
سوال این است آیا ما تنها کشوری بوده ایم که به رزمندگان خود پس از جنگ باید خدمات ارایه می دادیم؟در مقایسه با سایرین که حتی برخی از آن ها دشمنان ارزشی ما نیز هستند و البته برای جنگ های خود تقدس هم قائل نیستند و حتی در اکثر مواقع با اهداف استعماری و استکباری به جنگ پرداخته اند ما چه کرده ایم و آنها چه کرده اند؟جزئیات این مقایسه را ذکر نکنم بهتر است چون از جهاتی تاسف بار بنظر می رسد!چه کسانی مسبب این بزرگ نمایی ها و شعارزدگی ها در جامعه ما هستند؟
چرا تا آنجا پیش رفته ایم که رزمندگان دفاع مقدس از کاستی های قوانین گذشته و اجرای ضعیف تر آن کمتر سخن گفته اند و پیگیری و مطالبه موثر نیز نکرده اند؟راستی چرا بسیاری از رزمندگان شب های عملیات و دفاع های جانانه پس از آن منظورم آن عزیزانی نیستند که مجروح شده اند بلکه کسانی هستند که مجروح نشدند اما با نگاه درست به آن شرایط صعب و دشوار و اثرات مادام العمر ناشی از آن باید درصدی از جانبازی را دریافت می کردند اما نکردند!همه یقین دارند که رزمندگان اسلام در جنگ فقط به فکر ادای تکلیف بودند و تا پایان آن و حتی پس از آن به این بحث ها که دیگران چه کردند و ما چه کردیم نپرداختند.
اما من قویاً معتقدم آسیب شناسی و بررسی ابعاد این موضوع برای بهره گیری های آینده لازم است.واقعه ای درحد و اندازه های دفاع مقدس با همان کمیت و کیفیت،تکرارشدنی نیست لیکن استفاده از برکات و درس های آن و کاستن از عوارض آن به مثابه یک جنگ به شرط تبیین و اجرای درست باعث افزایش قدرت ملی و انسجام جامعه و تقویت روحیه ملی در شرایط صلح و به مراتب بیش از آن در صورت وقوع بحران های نظامی در آینده خواهد شد.
شاید در نادیده انگاری بخش عظیمی از نیروهای رزمنده در طرح های امتیازی و اداری و دولتی اشکال متوجه کسانی است که درک مناسب و راهبردی از این حوزه و یا تجربه مستقیم از مخاطرات خط مقدم جبهه و عملیات های شهادت طلبانه دفاع مقدس نداشته اند و پس از جنگ به نحوی از انحاء متولی امور ایثارگران نیز بوده اند.شاید هم اشکال در نبود سازمان های مردم نهاد قوی بوده است که باید حقوق پس از جنگ را یادآور می شدند و قوانین موردنیاز و اعتبارات لازم را پیگیری و مطالبه می کردند.
قانون جامع ایثارگران که حتی اجرای آن نیز در حال حاضر کامل نیست خیل گسترده ای از ایثارگران از جمله رزمندگان و جانبازان زیر 25%درصد را از بسیاری از موارد پیش بینی شده در قانون محروم ساخته است.معیار وجوب درصد جانبازی 25% و بالاتر از آن،نادیده گرفتن رزمندگان و جانبازان زیر 25 % درصد از بسیاری از طرح های امتیازی و اولویت های اداری،جایگاه ضعیف دفاتر امور ایثارگران در وزارتخانه ها و سازمان های دولتی و عدم توجه جدی به ارتقاهای شغلی و انتصابات ایثارگران حتی در شرایط برابر و برخوردار از امتیازات بالا و نبود مسیر شغلی تعریف شده برای ایثارگران از بزرگ ترین اشکالات اداری کشور در حوزه ایثارگران بوده است.
امام راحل (ره) با دورنمایی ژرف فرموده بودند:"نگذارید پیش کسوتان عرصه های شهادت و خون در پیچ و خم های زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند."روح حاکم بر قوانین مرتبط با ایثارگران طی سنوات گذشته علی القاعده باید شان و منزلت این عزیزان را حفظ می کرد.ولی چون در اجرا،سازوکارهای قوی برای پیاده سازی آن در ادارات وجود نداشته و یا بر آن نظارت موثر صورت نمی گرفته باعث شده امور ایثارگران با شرایط ایده آل فاصله زیادی بیابد.دفاتر هماهنگی امورایثارگران در دولت های پس از جنگ از ضعف های ساختاری شدید رنج می برد و این معضل به دولت خاصی ربط پیدا نمی کند.در جاهایی نیز که قوت لازم دیده می شود بیشتر ناشی از ویژگی های فردی افراد مرتبط با این حوزه بوده است.
من معتقدم خادمان این دفاتر از بهترین های روزگارند اما لشگر بدون فرمانده یا فاقد برنامه عمل و یا فقیر از نظر زاد و توشه و یا بدون پشتوانه و زیرساخت های مناسب راه به جایی نمی برد و کار خارق العاده ای نمی تواند انجام دهد.شاید بهتر بود برای هماهنگی امور ایثارگران در دستگاه های دولتی و وزارتخانه ها با الگوبرداری از حوزه های بسیج مستقر در دستگاه های اجرایی حوزه ای قوی شکل می گرفت و ماموریت می یافت که از عقبه مناسب برخوردار باشد و در مقام ضابط اجرایی و ناظر بر اجرای قوانین می توانست حق را به حق دار برساند.
سلسله مباحثی مانند ایثارگران از منظر قانونگذاری در نظام جمهوری اسلامی ایران،ایثارگران و سازمان های مردم نهاد مرتبط با حقوق پس از جنگ،ایثارگران و حقوق پس از جنگ در مقایسه با سایر کشورها،ایثارگران و ضعف های ساختاری دولت ها در اجرا و بازنگری به موقع قوانین اداری،حقوق والای ایثارگران در اندیشه های امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری،ایثارگران و نبود بانک اطلاعاتی به روز و جامع،ایثارگران و مقایسه تطبیقی اهمیت جنبه های فرهنگی و آثار نرم جنگ در ایران و جهان و مباحث دیگر از دغدغه های نویسنده است که سایر پژوهشگران را به همفکری می طلبد.
طرح این موضوع در اینجا شاید بسیار راهگشا باشد که غرب از جنبه های نرم افزاری وفرهنگی جنگ به صورت گسترده استفاده می کند و آموزه های خود را با قهرمانان ساختگی به سایر ملت ها اشاعه می دهد ولی ما آنگونه که باید و شاید از ظرفیت های نرم و محتوایی دفاع مقدس در سینما،شعر،ادبیات،موسیقی،رسانه،دانشگاه،مدرسه،فرهنگ عمومی،کارخانه و مقوله هایی مانند کیفیت،بهره وری،سازمان،مدیریت و.....سایر وجوه نرم آن به خوبی استفاده نکرده ایم.این در حالی است که ایثارگران ما قهرمانان واقعی بوده اند و ساختگی نیستند.
شاید خودتان بارها شاهد بوده اید که در ادارات نه فقط شان و منزلت شان نادیده گرفته شده بلکه در موارد بیشماری با وجود برخورداری از شرایط فکری و تحصیلاتی و نخبگی و امتیازات اداری بالا مورد غفلت و بی توجهی فراوان نیز قرار گرفته اند و مصداق آن جمله حکیمانه امام راحل(ره )را یافته اند که در زندگی روزمره به فراموشی سپرده شده اند.ایکاش برای اصلاح و ارتقای نظام اداری از سرمایه های جبهه و جنگ بهره لازم برده می شد و فقط از آنان کلیشه ای در ادارات یاد نمی کردند.
گرچه دیرهنگام است اما بیایید کاری کنیم به نسل دفاع مقدس در فرصت های پیش رو بهای لازم داده شود و کمک کنیم دولت جدید از برکات وجودی شان بهره مند گردد.
آقای رئیس جمهور؛اگر مشاور تان در امور ایثارگران بودم با توسعه امکانات بالقوه و بالفعل و اجرای قوانین و به روزآوری آنها و تقویت فرهنگ عمومی و ایجاد الزامات و بسترهای اداری جدید در چارچوب یک طرح ریزی راهبردی و اجرای دقیق آن و احصاء و نظارت مستمر بر تمامی فرایندها و برنامه های کلان در حوزه ایثارگران کشور،کاری می کردم تا گفتمان دفاع مقدس در جامعه ما که تشنه آن بوده و هست و اگر غفلت نکنیم در آینده و آینده ها نیز خواهد بود نهادینه شود و به تبع آن،ایثارگران این سرمایه های دین و ملت بتوانند جایگاه حقیقی خویش را بیابند.
علیرضا سعیدآبادی/ رزمنده و جانباز/شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۲۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
با راه اندازی پورتال اطلاع رسانی سامانه سبد کالای حمایتی دولت، مردم می توانند با ارسال شماره کارت بانکی حساب یارانه و کد ملی به شماره پیامک ۵۰۰۰۷۹۹ از وضعیت شمول خود در طرح سبد کالا اطلاع پیدا کنند
کد خبر: ۲۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
آوای دنا:یک سرباز جوان چرامی که در برف گرفتار شده بود، بر اثر سرمای شدید جان باخت.مدیرکل هلال احمر کهگیلویه و بویراحمد در خصوص این حادثه به خبرنگار مهر گفت: این سرباز جوان که از اهالی بخش "سرفاریاب" از توابع شهرستان چرام بود روز شنبه به قصد رفتن به روستایشان از پاسگاه انتظامی خارج شد.مسعود مثنوی افزود: خروج وی همزمان با بارش شدید برف در استان بود و براین اساس در راه برف گیر می شود و برای در امان ماندن از برف و سرما، زیر پلی در جاده سادات امام زاده علی(ع) پناه می گیرد.وی اضافه کرد: متاسفانه این جوان 22 ساله بر اثر شدت سرما به خواب می رود، سپس یخ زده و جان می سپارد.مثنوی بیان داشت: خانواده و پاسگاه انتظامی بعداز ظهر روز گذشته متوجه ناپدید شدن او می شوند و بر این اساس موضوع را به هلال احمر استان گزارش می دهند.وی اظهار داشت: یک تیم امداد و نجات کوهستان از شهرستان چرام برای جستجوی این جوان به منطقه اعزام شده و پس از پیدا کردن رد پای او، جسدش را نیمه شب گذشته در زیر پل پیدا می کنند.مثنوی بیان داشت: جسد این سرباز جوان برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی استان منتقل شده است.در اولین برف زمستانی در کهگیلویه و وبویراحمد نیز یک جوان در کوههای بخش "سپیدار" بویراحمد دچار برف گرفتگی شد و جان سپرد.
کد خبر: ۲۵۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
در صرفا جهت اطلاع این هفته ؛ دسته گل ظریف این هفته صدای آمریکا را درآورد . بی بی سی فارسی هم دم خروس رو نشان داد و عمو عزت هم لباس بر تن لیما کرد !
کد خبر: ۲۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
داوری:احمدینژاد به شورای عالی امنیت ملی نامه نوشت و گفت که حصر موسوی به نفع کشور نیست. رابطه این دو با هم بسیار نزدیک بود و احمدینژاد بارها در دولت نهم از نظرات مهندس موسوی استفاده کرد
کد خبر: ۲۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "4- انسانیت مهم تر از مادیات است:اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.6- درجه ی کمال و شخصیت:کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید:انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!8- "خنده" داروی هر "درد" است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.12- شکست را بپذیرید .هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.
کد خبر: ۲۴۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۴
در روزهای اخیر برخی از منابع موثق و نزدیک به مراکز خاص نظارتی اعلام کردهاند که سرمایه یکی از وزرای کهنسال دولت نه تنها به حدود هزار میلیارد میرسد بلکه چهار شرکت خارجی هم به نام وی ثبت شده است.به گزارش آوای دنا به نقل از روزنامه جوان، انتقاد به ترکیب کابینه دولت یازدهم از همان عصر۱۳ مرداد ماه که رئیسجمهور در مراسم تحلیف، لیست ۱۸ نفره وزرا را تقدیم مجلس کرد، آغاز شد.انتقاد به اینکه میانگین سنی وزرای پیشنهادی بسیار بالاست، برخی فعالان غائله ۸۸ در بین افراد معرفی شده حضور دارند، گزینش وزرای دولت با نگاه سیاسی و نه نگاه فراجناحی صورت گرفته و بعضاً برای وزارتخانههای استراتژیک افراد کم سابقه یا کم توان را رئیسجمهور انتخاب کرده است.اما نمایندگان مجلس با نگاهی حداقلی به صلاحیت افراد معرفی شده به مجلس به ۱۵تن از آنها رأی اعتماد داده تا هم دولت سریعتر گامهای اثرگذاری برای حل مشکلات و معضلات مردم بردارد و هم رئیس دولت و همکارانش با دلگرمی و فراغ بال به استقبال یک دوره چهار ساله طاقت فرسا بروند.امروز پس از گذشت نزدیک به چهار ماه از عمر دولت میتوان به راحتی به کارشناسی بودن بسیاری از انتقادات آن روز دلسوزان نظام پی برد و صحه گذاشت که انتصاب برخی افراد به عنوان وزیر نتوانسته تحول و حداقل گشایشی در حوزههای خاص ایجاد کند. به عنوان نمونه میتوان گفت محافظه کاری منبعث از سن بالای برخی از اعضای کابینه نه تنها روحیه تلاش و پویایی را ازآنها گرفته، بلکه خلاقیت و نوآوری را در ارائه خدمات به مردم به صورت کامل با چالش مواجه کرده است یا اینکه افراد مسن پیشنهادی بهتر بود نظرات و آرای خود را در مقام مشاوره به اعضای رسمی دولت انتقال دهند و از این مسیر به پیشبرد امور کشور کمک کنند.وزیر میلیاردی آفت نو برای دولتی هادر کنار انتقادات پررنگ و پردامنه که در طول هفتههای گذشته به کابینه یازدهم وارد بود، امروز نقد تازهتری هم عمومیت پیدا کرده و آن ثروت سرسامآور برخی از وزرای دولت است که به مانند پتکی به پیکره احساسات مردم جامعه ضربه میزند.در روزهای اخیر برخی از منابع موثق و نزدیک به مراکز خاص نظارتی اعلام کردهاند که سرمایه یکی از وزرای کهنسال دولت نه تنها به حدود هزار میلیارد میرسد بلکه چهار شرکت خارجی هم به نام وی ثبت شده است. البته از این دست اخبار مستند در مورد برخی دیگر از وابستگان دولت یازدهم هم کم و بیش در گوش مردم کوچه وخیابان میپیچد و این سؤالات و ابهامات و نگرانیهای تازهتری را برای عموم جامعه بهوجود میآورد. یکی از نگرانیهای بحق جامعه آن است که چطور ممکن است وزیر دولت برآمده از حاکمیت اسلامی از لحاظ اقتصادی در سطح رویایی بوده و از رفاه خیرهکننده برخوردار باشد، بتواند مشکلات معیشتی اقشار فرودست جامعه را- که غالب جمعیت کشور را تشکیل میدهند- درک کرده، متوجه باشد که یک کارگر ساده فصلی برای تأمین نیازهای روزانه افراد تحت تکفلش چه مشقتی میکشد.چطور بخشی از مردم مستضعف و تهیدست جامعه به آینده دولت و حتی کشورشان ناامید و مأیوس نشوند زمانی که میبینند برخی کارگزاران با دردشان بیگانهاند و التفاتی به آنچه مبانی دینشان گفته، ندارند؟چه تضمینی وجود دارد که امثال این سیاستمدار میلیاردر از موقعیت خود سوء استفاده نکرده و زمینه رانتخواری شرکتهای منسوب به خود را فراهم نکند؟به راستی اطرافیان و تیم تصمیمگیر و تصمیمساز اینگونه وزرا را چه افرادی با چه سطح از رفاه اقتصادی تشکیل میدهند و زمینه رشد قارچگونه اشخاصی نظیر شهرام جزایری و بابک زنجانی در طول سالهای اخیر در کشور چقدر به حضور این افراد در عالیترین سطح مدیریتی کشور بر میگردد؟چرا نباید دستگاههای نظارتی و قضایی از این ثروتمندان ثروتاندوز سؤال کنند که این سرمایه حیرتآور را از کجا آوردهاید، تا هم اصل عدم تبعیض افراد در برابر قانون معنا پیداکند و هم مردم، صاحب کارگزار دلسوز و درد آشنا شوند؟کاش رئیسجمهور پاسخ دهد؛ اصلاً نسبت واژه اعتدال با ثروتهای افسانهای یک وزیر دولت اعتدال در چیست، نکند مفهوم اعتدال در نگاه دولتمردان انتخاب افراد فعال در فتنه۸۸ یا اشخاصی با داراییهای سرسامآور است؟مصادیق و معنای مفاهیمی مانند اعتدال و میانهروی را جامعه از کدام فعالیت و عملکرد دولت میتواند برداشت کند؟ منتقدان دیروز محصولی حامیان امروز وزیر میلیاردریادمان نرفته که برخی از مسئولان امروز قوه مجریه به همراه برخی وابستگان طیف تجدیدنظرطلب در ایامی که دولت اصولگرای نهم و دهم روی کار بود با تخریب و تخطئه افرادی مانند صادق محصولی هر تهمت و افترایی را به او نسبت داده و دولت را به باد ناسزا میگرفتند، امروز نه تنها واکنشی نسبت به میلیاردرهای دولت نشان نمیدهند، بلکه از عملکرد خنثی و کم بهره این جماعت حمایت میکنند؛ درحالی که رقم داراییهای افسانهای وزیر ثروتاندوز دولت کنونی اصلاً قابل قیاس با امثال محصولی نبوده و میرود تا کارکرد دولت اعتدال را در طول ماههای آینده اینگونه مصادیق با چالش مواجه کند.طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام» چرا اجرایی نمیشود؟حضور برخی میلیاردرها در سطوح مختلف دولت در حالی نقل محافل خصوصی و عمومی است که طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام» ماههاست در پیچ و خم مجمع تشخیص مصلحت نظام گیر کرده و همچنان اراده مناسبی برای تصویب و به تبع آن عملیاتی کردن آن وجود ندارد. اصل ۱۴۲ قانون اساسی رئیس قوه قضائیه را موظف کرده تا به دارایی رهبری، رئیسجمهور، معاونان وی، وزیران و همسر و فرزندان آنها در قبل و بعد از خدمت رسیدگی کند تا برخلاف حق، افزایش نیافته باشد. این اصل از قانون اساسی یک اصل مترقی و هماهنگ با مبانی فکری مردمسالاری دینی است. در حقیقت از نقطههای پایهای نظام مردمسالارانه اصل نظارت بر کار مسئولان ادارهکننده کشور و مسئولیت سیاسی، قانون یا مالی مقامات حکومتی است. نمایندگان دوره هفتم طرحی را با عنوان «طرح صیانت جامعه در برابر مفاسد اقتصادی» تهیه کردند که براساس آن علاوه بر مسئولان مشمول اصل ۱۴۲ قانون اساسی، معاونان وزرا، مدیران کل، نمایندگان مجلس، قضات دادگستری و مسئولان دفاتر آنان، اعضای شورای نگهبان، رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت، اعضای مجلس خبرگان رهبری، ائمه جمعه، سفرا، اعضای هیئت مدیره بانکها، استانداران، فرمانداران، بخشداران، شهرداران و اعضای شوراها و خانواده این مسئولان موظف به ارائه سالانه فهرست اموال خود میشدند و در نهایت سازمان بازرسی نیز ضمن بررسی صورت این اموال تغییرات سالیانه آن را به اطلاع همگان میرساند.این طرح بعدها به طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران» تغییر نام داد، اما محتوای آن همچنان تغییری نکرد.در واقع این طرح که از مجلس هفتم کلید خورد، به مجلس هشتم و نهم هم رسید و سرنوشتی پر فراز و نشیب پیدا کرد و بهعنوان یکی از آخرین طرحهای مجلس هشتم، برای تعیین تکلیف به مجمع تشخیص مصلحت نظام سپرده شد اما هنوز نتیجهای برایش تعیین نشده است.اگرچه قانون، مسئولان ارشد کشور را از جمله وزرا موظف کرده تا اموال و داراییهای خود را قبل ازمسئولیت وبعد از مسئولیت به مراجع ذی صلاح اعلام کند اما انتظار از نهادهای نظارتی وقضایی آن است تا با بررسی دقیق و کارشناسی و بدون درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی افراد به داراییهای خیره کننده اشخاص خاصی که تنها وظیفه آنها خدمت به مردم بوده نه چیز دیگری رسیدگی کرده و آن را به اطلاع جامعه برساند.نگاه امام علی وحضرت امام در مورد کارگزارانبد نیست رئیس دولت اعتدال به افکارعمومی پاسخ دهند که ثروتهای افسانهای برخی از همکاران سالخورده وکهنسالش از چه طریقی کسب شده و چطور ممکن است این افراد موقعیت و شرایط اقتصادی و معیشتی اکثریت جامعه را درک کنند و چقدر قدرت کارایی در دولت دارند؟رئیس دولت اعتدال کاش بیان کند که انتخاب اینگونه افراد چه نسبتی با سیره امیرالمومنین دارد که چنین توصیه میکند: « خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که در باره خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اینکه فقیر به سیره فقیرانه من تأسی کند و ثروتمند به وسیله ثروتش سرکشی و طغیان نکند.»مفید است تا جناب روحانی و همکارانش نظر حضرت امام را در مورد مسئولان نظام اسلامی مبنی بر: « آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم... آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند ـ خدای نخواسته ـ و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم، مجلسهای ما مملو از کاخنشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخنشینها بودند...» مرور و در انتخاب وزرای میلیاردر تجدیدنظر کنند تا مردم بتوانند نسبتهای حداقلی میان شعارهای دولت تا میدان عمل دولتمردان را پیدا کنند.
کد خبر: ۲۴۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۰