برچسب ها
آوای رودکوف : مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد گفت: دشمنان انقلاب  اسلامی با اصل نظام مشکل دارند
کد خبر: ۸۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

رئیس‌جمهور کشورمان گفت: مردم زمانی‌ که احساس کردند به ارزش‌های دینی و اعتقادی‌شان توهین شده و بیگانگان خیال دخالت در حوزه‌های اخلاقی و اعتقادی آنان را دارند به حرکت در آمده، با حضور و اجتماع‌شان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند
کد خبر: ۸۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبار ند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد گفت: در سال 88 همه کشورهای استکبار علیه نظام جمهوری اسلامی ایران موضع گرفته بودند که مردم با آگاهی و بصیرت همه نقشه های آنان خنثی کردند
کد خبر: ۷۹۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۷

دانشجویی که سیاست زده شود یا به دنبال هوی و هوس باشد هرگز قادر به تولید علم نیست و متأسفانه در چند سال اخیر بعضی از این فتنه‌گران با نفوذ در دانشگاه توانسته‌اند سرعت رشد علمی را متوقف کنند
کد خبر: ۷۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۳

پاسخ سردار سلیمانی به شایعات گسترده درباره مجروح شدن و یا شهادتش، با واکنش های جالبی از سوی کاربران عرب اینترنت روبرو شد
کد خبر: ۷۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰

آوای رودکوف:آیین نماز سیاسی عبادی و دشمن شکن جمعه در سراسر استان کهگیلویه و بویراحمد این هفته با حضور مردم ولایتمدار استان برگزار شد
کد خبر: ۷۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۶

آوای رودکوف:دیدار جمعی از اهالی فرهنگ و هنر  با فرمانده سپاه لنده/معنای بسیج و حروف آن را باید شناخت /صد درصد دانشجویان دانشگاه پیام نور لنده بسیجی هستند/دانشجویان در راه تعالی جامعه اسلامی گام بردارند/دانشجویان الگویی مناسب برای احاد مردم باشند
کد خبر: ۷۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۵

رخی به طرح موضوع نفوذ واکنش نشان دادند و گفتند که از این موضوع، استفاده جناحی می شود البته اگر کسانی از آن استفاده جناحی می کنند، کار اشتباهی است، اما این حرفها نباید موجب غفلت از اصل موضوع «نفوذ» و فراموشی آن شود
کد خبر: ۷۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۴

فرمانده کل سپاه تاکید کرد: تا زمانی که انقلاب اسلامی وجود داشته باشد آمریکا با آن مخالف است. مگر اینکه ماهیت خود را تغییر دهد و دست از ظلم و استکبار بردارد. بنابراین هدف دشمن در تغییر رفتار نظام جمهوری اسالمی ایران عوض نخواهد شد. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir  به نقل از دولت بهار، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اظهارت روز گذشته رئیس مجلس واکنش نشان داد. سرلشگر جعفری، امروز در همایش طلایه داران اقتصاد مقاومتی، گفت: این روزها گفته می‌شود که ممکن است دشمنان دست از هدفشان که تغییر در نظام جمهوری اسلامی ایران است برداشته باشند که معلوم نیست این مطلب درست باشد. دشمنان در حال عوض کردن روش خود هستند نه اینکه بخواهند هدف خود را تغییر دهند. وی ادامه داد: دشمن هرگز هدفش که تغییر رفتار در مسیر انقلاب اسلامی و اهداف آن هست را نمی‌تواند عملیاتی کند یعنی امکان ندارد دشمن جمهوری اسلامی ایران را که انقلاب اسلامی در مسیر آن در حال استمرار است بخواهد با او کنار بیاید و مخالفت نکند زیرا اهداف انقلاب اسلامی با منافع آنها در تضاد است. فرمانده کل سپاه تاکید کرد: تا زمانی که انقلاب اسلامی وجود داشته باشد آمریکا با آن مخالف است. مگر اینکه ماهیت خود را تغییر دهد و دست از ظلم و استکبار بردارد. بنابراین هدف دشمن در تغییر رفتار نظام جمهوری اسالمی ایران عوض نخواهد شد. فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به تذکر رهبر انقلاب درباره نفوذ دشمن در شرایط جدید گفت: امروز دشمن روش خود را عوض کرده است و ما باید متوجه روش‌های نرم و پیچیده دشمن که به دنبال تغییر در رفتار و اهداف جمهوری اسلامی ایران است، باشیم. رئیس مجلس شورای اسلامی روز گذشته در مراسم بزرگداشت روز میلی صادرات گفته بود: تعجب می‌کنم گاهی در داخل این مسئله در رسانه‌ها عمده می‌شود که مثلا غربی‌ها و آمریکایی‌ها دنبال براندازی هستند، زیرا آنها نمی‌توانند این کار را انجام بدهند. خودشان و سیاستگذارانشان نیز اذعان دارند که ایران از لحاظ ژئوپولوتیک و نقش‌آفرینی، در موقعیتی قرار دارد که آنها قادر به انجام کاری نیستند. البته در ذهن شان فکر براندازی بود و ستیز کردند، اما امروز می‌دانند بدون ایران بسیاری از مشکلات منطقه‌ای حل نمی‌شود، زیرا ایران سازنده بوده، البته ممکن است خوششان نیاید اما باید قدرت جمهوری اسلامی ایران را تحمل کنند. وی با بیان اینکه ایران نقش‌آفرینی سازنده و مثبت برای ایجاد امنیت در منطقه داشته است، تصریح کرد: امروزه شرایط تغییر کرده است و بسیاری از رجال سیاسی آمریکا و اروپا به قدرت ایران پی برده و در مقالات خود این را نوشته‌اند، بنابراین باید مقالات آنها را خواند و به تغییر تفکر آنها نسبت به ایران پی برد. آنها گفته‌اند نمی‌توانیم در مقابل ایران و نقش این کشور، رفتاری مانند گذشته داشته باشیم، زیرا ایران یک کشور استراتژیک است و سیاست‌های ایران در مسائل منطقه از یک پختگی برخوردار است. رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ما به غربی‌ها گفتیم که آنها درخصوص مسائل منطقه اشتباه می‌کنند و آنها قبول کرده‌اند که توصیه ایران به آنها درست بود.
کد خبر: ۷۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۱

هفته مبارک و فرخنده بسیج فرصت مغتنمی است جهت تجدید پیمان با آرمان های بلند حضرت روح الله و بیعتی دوباره با بزرگ بسیجی دلاور سلف صالح حضرت امام، مقام معظم رهبری است
کد خبر: ۷۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

امام جمعه دیشموک از مسئولان خواست که توضیح دهند کار گازرسانی به دیشموک در چه مرحله‌ای است.پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش خبرنگار فارس از دیشموک، حجت‌الاسلام سیدهدایت محمودی‌اصل ظهر امروز در خطبه‌های نماز جمعه دیشموک اظهار کرد: یکی از الطاف بزرگ خداوند متعال که به ذهن حضرت امام‌خمینی متبادر شد، تشکیل نهاد بسیج بود. وی در ادامه گفت: عظمت و ابعاد بسیج هم در داخل و هم در خارج از مرزهای کشور آشکار است و اگر در کشوری تفکر بسیجی حاکم شود نتیجه این تفکر بسیجی اقتدار، دلگرمی و امنیت‌بخشی به آن کشور است که در ایران اسلامی این امر محقق شد. خطیب جمعه شهر دیشموک گفت: بسیج نعمت بزرگی است که در سایه این نهاد مقدس تاکنون کارهای بزرگی در کشور انجام داده است. وی خاطرنشان کرد: امنیت حاکم بر جامعه مرهون بیداری، استقامت ملت مسلمان و بسیجی ایران است که مردم ایران در قالب بسیج خودشان را تابع یک فرمانده‌ می‌دانند. خطیب جمعه دیشموک بیان کرد: این فرمانده ولی‌فقیه است که در گرداب‌ها و در فتنه‌ها بر سر هر دو راهی گیج‌کننده با دیدبانی وسیع و عمیقی که دارد کشور ما را از شر بدخواهان نجات داده است. وی افزود: بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دو دسته در کشور مضر بوده که یکی افراد بی‌تفاوت و افرادی که کاری به انقلاب و مسائل جامعه ندارند و فقط به فکر زندگی شخصی خود هستند. امام جمعه این شهر گفت: دیگری کسانی هستند که همصدا با استکبار و عناصر استکبار هستند، اما بر عکس این دو دسته، بسیج مصالح انقلاب را فراموش نخواهد کرد. حجت‌الاسلام محمودی‌اصل اشاره‌ای به کلنگ‌زنی گازرسانی به دیشموک در روستای قلعه‌دختر کرد و گفت: گازرسانی به منطقه دیشموک از خواسته‌های به‌حق این مردم است و مسئولان باید به مردم اطلاع‌رسانی کنند که تا به حال چه کاری انجام داده‌اند. وی تصریح کرد: مسئولان اگر کاری انجام داده‌اند برای مردم بیان کنند که تا به حال نتیجه این کلنگ‌زنی به کجا رسیده و اگر هیچ کاری انجام نداده‌اند دلیل و علت آن را برای مردم اطلاع‌رسانی کنند. محمودی‌اصل متذکر شد: حالا که مسئولان با کلنگ‌زنی مردم را امیدوار کردند انتظار می‌رود با تامین اعتبار به موقع و برنامه‌ریزی درست و با سرعت‌عمل مثال‌زدنی به این خواسته به‌حق مردم جواب بدهند. وی تاکید کرد: مردم منطقه دیشموک در خصوص سوخت‌رسانی مشکلات زیادی داشتند و دارند که از مسئولان انتظار می‌رود منطقه دیشموک و روستاهای اطراف این منطقه را با توجه به سردسیر بودن منطقه دریابند.  محمودی‌اصل گفت: این حق مردم منطقه دیشموک نیست که با توجه به برخوردار نبودن از نعمت گاز، سوخت خود را با قیمت گزاف مهیا کنند. وی با توجه با این همه مشکلات و قیمت گزاف تامین سوخت گفت: مسئولان سعی کنند حداقل سوخت این منطقه را به موقع در دسترس مردم قرار دهند تا با مشکل سوخت‌رسانی مواجه نشوند.
کد خبر: ۷۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۹

خطیب نماز جمعه لنده ، به مشکلات شبکه تلفن همراه و اینترنت در شهرستان لنده اشاره و گفت: مسئولان باید بدانند با توجه به نیاز روزمره مردم به این فناوری مشکلات اساسی این حوزه باید با مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح برطرف شود. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irحجت‌الاسلام مهدی کیانی‌اصل ظهر امروز در خطبه‌های نماز جمعه این هفته شهر لنده با بیان اینکه خود کم‌بینی یک خطر بزرگ برای کشور ما است، ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب بارها خطاب به ملت و مسئولان یادآور شدند که باید سرعت و پیشرفت علمی کشور در حوزه‌های مختلف شتاب بیشتری به خود گیرد.حجت‌الاسلام کیانی‌اصل افزود: امروز بعضی‌ها می‌خواهند خود کم‌بینی را در کشور رواج دهند و ظرفیت خودی را کم ببینند این خود عاملی در جهت نفوذ دشمن خواهد بود.وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب در سخنان خود بارها به بحث نفوذ دشمن اشاره فرمودند، ولی منظور رهبری از نفوذ، لزوم هوشیاری ملت و مسئولان در برابر دشمنان بوده و هرگونه برچسب زدن به گروه‌ها و جناح‌های داخلی صحیح نیست.امام جمعه لنده گفت: رصد دقیق راهبردهای و تاکتیک‌های دشمنان یکی از ضروریات مقابله با آنها بوده که در حوزه‌های مختلف از جمله نفوذ و توطئه باید مد نظر قرار گیرد.حجت‌الاسلام کیانی‌اصل با اشاره به عملکرد سپاه در حوزه شناسایی و دستگیری عوامل نفوذی در ایران(جاسوسان) افزود: سپاه با تشخیص به موقع و هوشمندانه حرکات دشمن توانست نقشه‌های شوم دشمنان را شناسایی و در جهت مقابله با آنها گام بردارد.وی در ادامه به توطئه‌های استکبار ی آمریکا در کشورهای مختلف اشاره کرد و گفت: همه روزه شاهد جنایات مختلفی از آمریکا و سردمداران استکبار در اقصی‌ نقاط جهان هستیم که باید از آن درس بگیریم و بدانیم آمریکا هیچ وقت قابل اعتماد نیست.حجت‌الاسلام کیانی‌اصل در ادامه به نزدیک شدن به انتخابات اشاره و افزود: در آستانه انتخابات ملت و مسئولان باید با توجه به منویات مقام معظم رهبری، آرامش تحت سایه وحدت ملی را فراموش نکنند و از هرگونه تنش و مناقشه جداً خودداری کنند.وی یادآور شد: حفظ انسجام و استحکام درونی در شرایط کنونی از هر امری برای ما مهم تر و اساسی‌تر بوده و باید توجه جدی به این امر مورد توجه قرار گیرد.خطیب نماز جمعه لنده در ادامه به مشکلات شبکه تلفن همراه و اینترنت در شهرستان لنده اشاره و گفت: مسئولان باید بدانند با توجه به نیاز روزمره مردم به این فناوری مشکلات اساسی این حوزه باید با مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح برطرف شود.
کد خبر: ۷۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۲

حجت‌الاسلام صدیقی :آقای رئیس‌جمهور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات مطالبی را گفتند که نیش داشت، از چه کسی دفاع می‌کنید و به چه کسی حمله می‌کنید؟ کسی که در رأس دستگاه اجرایی قرار دارد و بعد از مقام معظم رهبری عالی‌ترین مقام کشور محسوب می‌شود نباید با مسائل با  عصبانیت برخورد کند، نباید نیش‌دار صحبت کند
کد خبر: ۷۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۲

هم خائنین و هم ساده‌اندیشان دنبال بزک کردن چهره آمریکا هستند/ تمجید رهبر انقلاب از نمایش شهر موشکی سپاه/ دفاع از مظلومین را ادامه می‌دهیم جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: بعد از توافق هسته ای برخی بدنبال بزک کردن چهره منفور امریکا و منتظر فاصله گرفتن سیاسی ایران از مقابله با استکبار هستند. اینها دو دسته اند، یا خائن‌اند یا ساده‌اندیش که ما در برابر هر دو باید بایستیم.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، سردار سرلشکر غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طی سخنانی در مراسم چهارمین سالگرد شهادت سردار شهید حسن طهرانی مقدم و جمعی از نیروهای موشکی سپاه پاسداران با بیان اینکه بنده در همه ایام جنگ حضور داشتم و در عملیاتها کنار رزمندگان بودم و قادرم به طور دقیق از همه اینها صحبت کنم، اظهار داشت: ما هنوز هم در جنگ و در کنار شهدا زندگی می‌کنیم؛ هنوز هم دفتر و تاریخ جنگ را نبسته ایم و از بدی ها و خوبی های جنگ حرف می‌زنیم و یکی از دلایل آن هم تشییع با شکوه شهدای غواص و مدافعین حرم است. وی دفاع مقدس را یک اتفاق جهانی و متمایز از جنگهای دیگر نظیر جنگ ویتنام، کره، اعراب و اسراییل دانست و افزود: حضرت امام(ره) یک نه بزرگ به شرق و غرب گفت و همه استکبار به مقابله با آن پرداخت. رشید حمایت شرق و غرب از رژیم بعث عراق را نشانه عظمت و مظلومیت ملت ایران در جنگ دانست و گفت: در این جنگ دشمن نابود شد و ملت ما فاتح میدان بود و امروز باید حقیقت دفاع مقدس را برای جوانان بازگو کنیم تا بدانند که این جنگ چقدر مشکل بود و فرماندهان ما چه روح بزرگی داشتند. فرماندهان شهید ما وقتی در برابر دشمن می‌ایستادند، همه رزمندگانشان هم می ایستادند. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: زمانی که طهرانی مقدم توپخانه را ساماندهی می کرد، روزی حسن شفیع زاده را صدا کردم و گفتم بچه ها از کمبود آتش گله دارند و او هم پاسخ داد سهمیه توپهای ما 7 گلوله و دشمن 180 گلوله است.» جنگیدن با این توان، نشان‌دهنده حماسه‌سازی فرماندهان و رزمندگان ماست. رشید افزود: در همان زمان امام(ره) فرمودند به این مضمون که من دست و بازوی کسانی که در مسیر تولید گلوله تلاش می‌کنند را می‌بوسم و حاج احمدآق به من گفت امام(ره) این حرف را از تا دل زدند. وی تصریح کرد: ما زمانی عظمت حماسه ملت ایران در دفاع مقدس را متوجه شویم که آن را با جنگ‌های دیگر مقایسه کنیم. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در بخش دیگری از سخنان خود به جنگ‌های گذشته ایران و روس اشاره کرد و گفت: در جنگی که 12 سال با روسها طول کشید، نتیجه‌ای جز شکست ایران و انعقاد قرارداد ترکمنچای نداشت که ما هم زمین دادیم و هم دیدیم که روسها چه بلاهایی که سرمان نیاوردند. وی افزود: رضاخان فقط در مقابل ملت خودش قلدر بود نه بیگانگان و دیدیم که نهایتا در مقابل دشمنان خارجی فرار کرد و ارتشش از هم پاشید. رشید ادامه داد: یکی از آقایان که زیاد یادداشت می‌نویسد گفته بود مگر ارتش رضاخان می‌توانست در برابر متجاوزین انگلیسی و ... مقاومت کند؟ من به این آقا گفتم بی انصاف، تو دلاوری ها و مقاومت رزمندگان ما را دیده ای پس بله می توانست. این فرمانده عالیرتبه نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: آنچه همیشه درباره شهدا گفته می‌شود، سبقه رفتاری و اخلاقی آنهاست که البته هرچند بسیار مهم است اما باید درخصوص نحوه تصمیم گیری آنها در شرایط سخت و عمل و همت و پشتکارشان نیز سخن گفته شود و ما باید ابعاد فرماندهی و مدیریت فرماندهان شهیدمان را بدانیم. رشید گفت: آنچه که حسن طهرانی مقدم را از بقیه متمایز می‌کند، عملکرد او در در سخت‌ترین انتخابها، مدیریت یگان و نیز انجام مسئولیت در شرایط حساس بود. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح همچنین با اشاره به نمایش پایگاه‌های زیرزمینی موشکی سپاه در روزهای اخیر گفت: 17 مهرماه خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم و من از توانایی های هوافضا گزارش می‌دادم که آقا فرمودند کار تبلیغاتی آقای حاجی‌زاده بسیار خوب بود و گویش ایشان هم برای مردم جالب بود. منظورشان نشان دادن شهر موشکی سپاه بود. وی اظهار داشت: حسن طهرانی مقدم در تاریخ 20 آذر 60 در سنگر روستای بردیه در عملیات طریق القدس  یادداشتی به من داد و خطری را گوشزد کرد و من به ا گفتم برو دنبال کار توپخانه و خمپاره ها را رها کن. در آن نامه از توپخانه ارتش ناامید شده بود. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: من یک بار گفتم فرماندهان سپاه ژنرال های جوان بودند که یکی از آقایان که الان هم از مسئولین است ناراحت شد و گفت که پس بقیه فرماندهان چه؟ که به او گفتم البته ارتش هم ژنرال جوان داشت مثل صیاد شیرازی که سی و چند سال بیشتر نداشت اما کاری که حسن کرد یک معجزه بود. رشید با تاکید بر اینکه باید دوستان و یاران قدیم حسن از او بگویند تا همه بدانند که چطور او یگان توپخانه را راه انداخت، تصریح کرد: آتش توپخانه حسن، بلای آسمانی بعثی ها، منافقین و صهیونیست ها بود. وی خاطرنشان کرد: سال 77 نقطه عطفی در زندگی حسن طهرانی مقدم بود که به فکر بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی افتاد و در سال 79 موشکی با برد 2 هزار کیلومتر شلیک کرد. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع هسته‌ای پرداخت و گفت: بعد از توافق هسته ای برخی بدنبال بزک کردن چهره منفور امریکا و منتظر فاصله گرفتن سیاسی ایران از مقابله با استکبار و امریکا هستند. اینها دو دسته اند، یک دسته ساده اندیش‌اند و خائن نیستند که شاید از برخی مسئولین هم جزوشان باشند اما یک عده مغرض و خائن و نفوذی اند. ما در مقابل هر دو دسته باید بایستیم چون اینها می خواهند پای امریکا را به ایران باز کنند. رشید گفت: توافق هسته ای به معنای همسویی ایران با قدرتهای استکبار ی و امریکا در مسایل منطقه نیست اما دشمن همواره برنامه خود را برای مقابله با انقلاب اسلامی دنبال می کند. وی ادامه داد: تقابل ما با امریکا صرفا برروی منافع جغرافیایی نیست بلکه براساس تقابل اسلام و کفر است. این مقام عالیرتبه نظامی اظهار داشت: آژانس در نطنز و مراکز هسته ای ما دوربین دارد اما آیا از دیمونا هم بازرسی کرده است؟ رژیم صهیونیستی بالای 90 درصد غنی سازی می‌کند و بمب اتم می‌سازد اما چرا کسی به آنها چیزی نمی‌گوید؟ رشید تصریح کرد: اینها در حالیست که حضرت آقا فتوا دادند که تولید، نگهداری و بکارگیری بمب اتمی حرام است و به مسئولین سیاست خارجی هم گفتند این را در سازمان ملل ثبت کنید. وی در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه نیروی هوافضای سپاه شالوده قدرت ایران را در ابعاد دفاعی و تهاجمی بنا کرده‌است، تاکید کرد: حمایت ایران از مسلمانان و مظلومین عالم ادامه خواهد داشت هرچند دشمنان در آینده با همین بهانه ملت ایران را تحت فشار می گذارند. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: ما چشم انداز روشنی خواهیم داشت که شامل ثبات سیاسی و امنیتی و رفع مشکلات معیشتی مردم و حمایت از مظلومین عالم خواهد بود.   منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۷۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۱

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir علیرضا نریمانی در رویش نیوز نوشت: چندی است در برخی رسانه ها و یا توسط بعضی افراد و جریان ها شاهد القای موضوع خاصی در جامعه هستیم. موضوعی که به شدت روی آن کار می شود تا به یک اصل غیر قابل انکار تبدیل شود. موضوعی که این جریان روی آن کار می کند کمرنگ کردن شعار مرگ بر آمریکا و مباحث استکبار ستیزی است. افراد و رسانه های همسو با این جریان با استدلال ها و برخی مباحث در پی کمرنگ کردن و از بین بردن این شعار که یکی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی بوده، هستند. آخرین اقدامی که این جریان در راستای اهداف خود انجام داده است صحبت های صادق زیبا کلام در مناظره اخیرش با حجت الاسلام رسایی است. زیبا کلام که پیش از این هم سابقه ایراد چنین سخنانی را داشته است در این مناظره بیان داشته است: "شما می‌توانید به مصاحبه‌های مرحوم امام خمینی نگاه کنید. نزدیک به12 مصاحبه در نوفل لوشاتوداشتند که وقتی از ایشان سوال شده علت مخالفت شما با شاه چیست گفته‌اند برای آزادی بیان ،‌آزادی مطبوعات، آزادی سیاسیون و اجرای حاکمیت قانون و مفاهیمی که ذیل جامعه مدنی و حقوق شهروندی است مبارزه کرده و به دنبال انقلاب هستند. در اوایل انقلاب پدیده استکبار ستیزی و غرب‌ستیزی نه تنها اهداف مدنی انقلاب را تحت الشعاع قرار داد، بلکه به گفتمان مسلط تبدیل شد. اگر کسی از خارج وارد ایران می‌شد تصور می‌کرد هدف از انقلاب فقط آمریکا و غرب‌ستیزی بود." در پی سخنان صادق زیبا کلام سایت خبری عصر ایران نیز برای حفظ این خط و ادامه دادن مسیر این جریان اقدام به انتشار مطلبی در تحلیل صحبت های زیباکلام کرده است. مقصود عصر ایران از این مقاله این است که  شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با استکبار جهانی از اصول اصلی قانون اساسی و اهدافی که امام خمینی از انقلاب اسلامی بیان داشته اند نبوده است و این شعار پس از انقلاب و در پی برخی هیجانات یا اتفاقات خاص به اصل انقلاب اضافه شده و جزیی از ارزش های نظام جمهوری اسلامی شده است. سایت خبری مذکور در این مقاله با چشم پوشی از اصول قانون اساسی که مبارزه با استکبار را بیان می کند و برخورد گزینشی با آن صرفاً به ذکر برخی اصول قانون اساسی پرداخته است که درباره مسائل داخلی است و در آن ها صحبتی از مبارزه با استکبار و این شعار نشده است و این گونه نتیجه گیری کرده است که مبحث مبارزه با استکبار در قانون اساسی وجود ندارد و حضور این شعار در حال حاضر به خاطر جابجایی جایگاه ارزش ها است. اما در جستجویی که در اصول قانون اساسی داشتیم به اصولی برخورد کردیم که از دید نویسنده این مقاله مغفول مانده است. این اصول که در باب مباحث سیاست خارجی نظام است به روشنی درباره این موضوع صحبت کرده است و تکلیف مسئولان و سیستم دیپلماسی کشور را مشخص کرده است: 1-     اصل 2 قانون اساسی که درباره اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران است. در بند 5 این اصل و به عنوان یکی از اهداف آمده است: 5. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب 2-     در بند 16 اصل 2 قانون اساسی نیز به این موضوع پرداخته شده است و اینگونه آورده شده است: 16. تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان 3-     اصل 10 قانون اساسی نیز به همین موضوع اشاره دارد: به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. 4-     اصل 151 قانون اساسی نیز درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آورده است: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیزمتقابل با دول غیرمحارب استوار است. 5-     اصل 153 قانون اساسی نیز پیرامون حمایت از مستضعفین جهان است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. همانطور که مشاهده شد در اصول قانون اساسی به دقت پیرامون این موضوع صحبت شده است که به هیچ وجه هم قابل انکار نیست. آیا حمایت از مستضعفین در سراسر جهان و یا حرکت در جهت وحدت امت واحده جز با استکبار ستیزی و نفی مصداق اتم آن یعنی ایالات متحده ممکن است؟ آیا زمانی که در قانون اساسی صحبت از تنظیم سیاست خارجه کشور بر اساس معیارهای اسلام می شود، به معنی مبارزه و مقابله با استکبار و ایادی آن نیست؟ آمریکا که در جنگ 8 ساله ابتدا به صورت حمایت همه جانبه و بعد از آن علناً وارد جنگ با ایران می شود، آمریکایی که هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را با قریب به سیصد مسافر زن و مرد وکودک مورد حمله قرار می دهد، مستکبرانی که با اعمال تحریم های ظالمانه مشکلات بسیاری را برای مردم ایران درست کرده اند و کشوری که علناً برای یک گروه تروریستی مخالف جمهوری اسلامی که سابقه 60 هزار ترور در ایران را دارد مجلس عزا برپا می کند، آیا چنین کشور و نظامی با این همه سابقه دشمنی با ایران و مردم آن که هنوز هم ادامه دارد، مصداق کامل یک دولت محارب که قانون اساسی ما را از رابطه با آن منع کرده است، نیست؟ بر خلاف تصور نویسنده مقاله ذکر شده، مبارزه با استکبار در متن قانون اساسی آمده است و همانطور که وی اشاره می کند برای فهم اهداف انقلاب باید به قانون اساسی رجوع کرد. رهبر انقلاب نیز در دیدار اخیر خود با مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور با ذکر این نکته که سیاست خارجی کشور همان سیاست خارجی نظام در قانون اساسی است، خاطر نشان کردند: "این سیاست خارجی متخذ از اسلام و منبعث از اهداف و آرمان‌های انقلاب است. سیاست خارجی کشور مانند همه‌ی کشورهای جهان بر منافع بلندمدت و اصول و ارزش‌ها استوار است و با رفت‌وآمد دولت‌ها با سلایق سیاسی گوناگون، تغییر نمی‌کند؛ دولت‌ها فقط در تاکتیک‌ها و ابتکارات اجراییِ راهبردهای سیاست خارجی تأثیرگذار و دخیلند". با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری و اصول ذکر شده قانون اساسی می توان به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی که مبارزه با استکبار جهانی نیز در آن ها بیان شده است از اصول جدایی ناپذیر انقلاب اسلامی است و با برخی تحرکات رسانه ای یا اقدام مقامات مسئول نمی توان آن را حتی کمرنگ کرد.
کد خبر: ۷۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۸

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دشمن برای انتخابات مجلس روی شبکه‌های اجتماعی حساب جدی باز کرده است. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، عزت‌الله ضرغامی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عصر امروز در نشست هم‌اندیشی گفتمان انقلاب اسلامی با سخنرانی در موضوع مقابله با نفوذ فکری و فرهنگی، به تبیین ابعاد مختلف نفوذ پرداخت. وی با بیان اینکه مسئله نفوذ بسیار مهم است و تصور آن موجب تصدیق است، اظهار داشت: به‌اعتقاد بنده سابقه این موضوع به زندگی اجتماعی انسان‌ها برمی‌گردد. ضرغامی ادامه داد: آن کسانی که امروز به حواشی می‌پردازند و سعی می‌کنند با تعابیر مختلف هر روز و هر ساعت حرف جدیدی درباره نفی این موضوع مهم بزنند، اهمیت این مسئله را می‌دانند و خودشان نیز کارشناس این موضوع هستند و از آن مطلعند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: وقتی مسئله‌ای به این مهمی باشد ولو احتمال وقوع آن هم کم باشد، عقل سلیم حکم می‌کند که باید نسبت به آن حساس بود و توجه و نگاه جدی را به آن معطوف کرد. شهید مطهری در تفسیر سوره مطففین درباره قیامت می‌گوید: حتی اگر نسبت به این موضوع ظن و گمان داشته باشیم و احتمال وجود قیامت را برای خود محتمل بدانیم این محتمل به‌قدری بزرگ است که باید رفتارها را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که مشکلی برای انسان ایجاد نشود. ضرغامی با تأکید بر اینکه مسئله نفوذ نیز از این جنس مسائل است، یادآور شد: منابع دنیا محدود است، بنابراین جوامع، کشورها و انسان‌ها با یکدیگر رقابت دارند و برای پیروزی به‌دنبال راهکارهای مختلفی هستند و مسئله نفوذ در ابعاد خود برای حفظ برتری یک فرد یا یک جامعه امری کاملاً طبیعی است، البته استفاده مشروع و یا نامشروع آن مسئله دیگری است. وی با اشاره به تأکیدات و توصیه‌های رهبری درباره مقوله نفوذ، خاطرنشان کرد: رهبری سال‌ها پیش مسئله مرزبندی را مطرح کردند که مسئله بدیعی بود و وقتی روی این مسئله مرزبندی تکیه کردند و همین مسئله ممیزی حق و باطل را در آن دوران فراهم کرد، یعنی اینکه اکبر گنجی و خانم گوگوش نمی‌توانند با ما در یک قاب قرار بگیرند، هرچند در آن دوران همان افراد نتوانستند مرزبندی کنند و اهانت‌کنندگان عصر عاشورا را امت خداجوی دانستند. رئیس سابق سازمان صدا و سیما با اظهار اینکه رهبری با طرح مسئله نفوذ موضوع مرزبندی را یک قدم جلوتر بردند، گفت: مسئله نفوذ در هر مقطعی اهمیت خاص خود را دارد و امروز این مسئله بعد از موضوع برجام که اتفاق مهمی در عرصه سیاسی کشور است، مطرح می‌شود. ضرغامی ابراز کرد: رهبری با طرح مسئله نفوذ با تشخیص دقیق خود، راه را بر آسیب‌های برجام کنار نکات مثبت آن بستند، به این معنی که در شرایطی قرار است فراهم شود که مسئله نفوذ می‌تواند جدی‌تر، سهل‌تر و روان‌تر صورت گیرد. وی با توجه به هدف دشمن از نفوذ، گفت: زمانی مسئله نفوذ از مجاری خاص و پنهان از قبیل انواع جاسوسی‌ها و اقدامات مخفیانه صورت می‌گیرد که خود این مسئله در عین هوشمندی مقابله جدی را لازم دارد، اما زمانی مثل شرایط فعلی نفوذ برای از بین بردن پایه‌های شناختی و اعتقادی یک ملت و استفاده از آن برای تأثیرات متقابل است، لذا در این بخش اهمیت کار بسیار جدی‌تر و مهمتر است. رئیس سابق سازمان صدا و سیما خاطرنشان کرد: زیر سؤال بردن اعتقادات از طریق نفوذ در این مقوله به‌شکلی است که شرایطی فراهم می‌شود که اگر می‌خواهیم امر به معروف کنیم معروفی را نمی‌بینیم یا تعریفی برای منکر وجود نخواهد داشت تا بتوانیم از طریق آن اقدام کنیم، لذا زمینه فهم در این شیوه از نفوذ از بین می‌رود. ضرغامی با اشاره به توطئه‌هایی که ایران طی سال‌های گذشته پشت سر گذاشته است، گفت: پس از انقلاب اسلامی توطئه‌هایی مانند خلق کرد، خلق عرب و خلق ترک که هر کدام نیز قادر بودند یک حکومت را نابود کنند در این کشور توسط دشمن ایجاد شد، اما به‌دلیل ریشه‌های عمیق انقلاب و وحدت مردم و امام این اقدامات راه به جایی نبرد و با فتح لانه جاسوسی زمینه این اقدامات نیز از بین رفت. وی با توجه به اینکه توصیه‌ها به‌دلیل شرایط پس از برجام شدیدتر شده است، گفت: پس از برجام چون شرایط عادی‌تر می‌شود و به‌گفته برخی ما را بیشتر تحویل می‌گیرند، انسان‌ها و افراد مختلفی به کشور می‌آیند و می‌روند که البته کسی از این رفت و آمدها بدش نمی‌آید، اما باید حریم‌ها نیز رعایت شود. شاهد حضور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری بیشتر افراد از کشورهای مختلف هستیم و این رفت و آمدها عادی‌تر می‌شود. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان "هنوز نتایج برجام برای ما روشن نیست" گفت: در چنین شرایطی و با این رفت و آمدها طبیعی است که برخی از آقایان در رده‌های بالای مسئولیتی در شرایطی که هنوز نتایج برجام مشخص نشده به‌گونه‌ای اعلام کنند که برجام می‌تواند مدل خوبی برای سایر مسائل باشد و آن را در این حوزه نیز مطرح کنند. ضرغامی افزود: ما هنوز آثار برجام را ندیدیم، البته معتقدیم با شرایط 9گانه‌ای که رهبری در برجام اضافه کردند نگرانی‌ها حل شده و نامه رهبری و نکات آن امر بسیار به‌جایی بود به‌شکلی که رهبری مانیفست رابطه با استکبار را بار دیگر به این بهانه یادآوری کردند. وی درباره ابعاد مختلف نفوذ و نحوه اقدام آن، گفت: استحاله و نفوذ دو روی یک سکه هستند و به‌عنوان کم‌هزینه‌ترین روش برای تسلط به یک کشور محسوب می‌شوند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: در این شیوه از نفوذ دشمن اعتقادات را نشانه می‌گیرد و آن را تحت تأثیر استدلالات خود قرار می‌دهد و با ایجاد تردید مسائلی و شبهه‌هایی را ایجاد می‌کند، موضوعاتی که در حال حاضر از این دست کم نداریم. ضرغامی در همین زمینه یادآور شد: همین امروز هستند بسیاری از دولتمردان سابقی که امروز در کشورهای مختلفی با رسانه‌های استکبار همسویی دارند و شبهاتی را مطرح می‌کنند، البته برخی نیز در داخل متوجه نیستند و ناآگاهانه سخنان و مطالبی را مطرح می‌کنند که در راستای منافع همین کشورهاست. وی با اشاره به اینکه این تغییر در اعتقادات، نگاه‌ها و دیدگاه‌های نخبگان و هنرمندان از اهداف این نفوذ است، گفت: دشمن در تلاش است پس از تحت تأثیر قرار دادن این نخبگان جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. نمونه‌هایی که در حال حاضر در کشور سراغ داریم، هستند افرادی که امروزه از رضاخان حمایت می‌کنند و حرف و نگاه سیاسی خود را در پوشش‌ها و لایه‌های مختلف فرهنگی و هنری و یا از طریق رسانه‌ها اعلام می‌کنند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: وقتی نخبگان دچار استحاله شدند روی دیگران و افراد جامعه تأثیر می‌گذارند، لذا استحاله یک نقطه می‌تواند تأثیر متقابلی بر جامعه داشته باشد. ضرغامی با یادآوری جایگاه شبکه‌های اجتماعی در این خصوص، گفت: بنده در همه شبکه‌های اجتماعی حضور یافتم و فعال شدم تا تعاملات و تأثیرات این شبکه‌های اجتماعی را در رفتارها و عملکردهای مختلف جامعه پیگیری کنم. وی گفت: شبکه‌های اجتماعی دیکتاتوری یک اقلیت و تحلیل عقیده اقلیت به اکثریت است. در این شبکه‌های اجتماعی یک جمع کوچک می‌تواند فضای عمومی را شکل دهد و براساس نظریه مارپیچ سکوت که اگر محتوا هم غلط باشد به‌دلیل اینکه کسی جرئت مخالفت و اعتراض ندارد مخالفتی نمی‌کند فرآیند و فعالیت آنها پیش می‌رود. رئیس سابق سازمان صدا و سیما افزود: این شبکه‌ها در اولین قدم تلاش می‌کنند با ایجاد شک و تردید تولیدات محتوایی خود را مطرح کنند و از این طریق ریشه‌های فکری جوانان و نخبگان را تحت تأثیر قرار می‌دهند، اگر هم در این جمع افرادی باشند که پاسخی نمی‌دهند و تنها نظاره‌گر هستند آرام آرام تحت تأثیر قرار می‌گیرند و تأثیر می‌پذیرند و در آینده به‌عنوان یک عنصر فعال فعالیت می‌کنند. ضرغامی در خصوص ویژگی‌های نفوذ گفت: نفوذ با بزک و چهره خودی می‌آید. نفوذ خود را دلسوز آحاد ملت نشان می‌دهد و حق و باطل را در هم می‌آمیزد. نفوذ از مشکلات و مطالبات مردم آگاه است و با تلفیقی از حق و باطل کار خود را انجام می‌دهد. وی با اشاره به اینکه حرکت رهبری زمینه مقابله با نفوذ و مطرح کردن آن حرکت هوشمندانه است، گفت: حرکت رهبری حرکتی هوشمندانه در مسیر مبارزه با ارتجاع در حوزه نفوذ است. ارتجاع برای بازگشت سلطه و دوره غارت منافع ملی، زیرا دشمنان به‌دنبال این هستند که با فرهنگ‌سازی و مطرح کردن این مسئله زمینه‌هایی را برای بازگشت به آن دوران ایجاد کنند که با هوشمندی رهبری مواجه شدند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از نسبت مدل رسانه‌ای شدن مفاسد اقتصادی در رسانه‌ها انتقاد کرد و گفت: رئیس‌جمهور در سخنانی مطرح کردند اینکه وقتی به یک نفر اتهامی می‌زنند هنوز اتهام آن مشخص نشده و دادگاه آن را بررسی نکرده است نام فرد بر سر زبان‌ها می‌افتد که فرآیند درستی است، اما از آن طرف هجمه سنگینی از سوی برخی از دولت‌مردان در رسانه‌ها در مورد برخی از این پرونده‌ها که مربوط به مسئولان اجرایی قبل است صورت می‌گیرد که این امر نیز پدیده نادرست و ناخوشایندی است، لذا باید مطلبی را که مطرح می‌کنیم در عمل نیز به آن پایبند باشیم تا باورپذیری آن برای جامعه راحت‌تر شود. ضرغامی گفت: امروزه در شبکه‌های اجتماعی برخی با عکس‌ها و تولید محتوا به‌دنبال مطرح کردن مسئله ارتجاع یعنی زمان پهلوی و گذشته این کشور هستند و با مقیاس‌های عجیب و غریبی تلاش می‌کنند دوران قبل را موجه جلوه دهند و بستری را برای این بازگشت فراهم کنند. وی در ادامه سخنان خود ضمن انتقاد از عدم برگزاری جلسات مداوم شورای عالی فضای مجازی، گفت: در شرایطی که ما نیازمند منسجم کردن تولیدات محتوایی در فضای مجازی هستیم جلسات شورای عالی فضای مجازی معطل می‌ماند و من در این زمینه بسیار منتقدم که کار به‌شدت در این حوزه کند پیش می‌رود. رهبری در این خصوص دستوراتی را مطرح کردند و شاید توقع ایشان برگزاری جلسات این شورا به‌صورت هفتگی یا دو هفته در میان بود زیرا کار روی زمین مانده در این بخش بسیار زیاد داریم و بیش از 50 دستور مهم برای جلسات این شورا وجود دارد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: بنده به دوستان در جلسه‌ای از این شورا گفتم ما سه دسته موضوع داریم که می‌توانیم یک دسته از این موضوعات را که مورد نظر رئیس جمهور است کنار بگذاریم و یک دسته از موضوعات دیگر که مواردی هستند که مورد  اختلاف دستگاه‌ها و نهادهای مختلف نیز هستند می‌توانیم کنار بگذاریم و بقیه دستورات را که محل اختلاف نیستند مطرح کنیم. ضرغامی تأکید کرد: درست در زمانی که پروژه نفوذ و استحاله فرهنگی مطرح و گسترده شده است و از این طریق به‌دنبال ضربه زدن به اعتقادات و باورهای مردم هستند، ما خسته‌ایم و جلسات این شورا تشکیل نمی‌شود. وی ادامه داد: به‌اعتقاد بنده دشمن برای انتخابات آتی مجلس سرمایه‌گذاری جدی در بخش فضای مجازی انجام داده است و به‌دنبال بهره‌برداری سیاسی از طریق فضای مجازی در انتخابات مجلس است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش پایانی سخنان خود خطاب به فعالان فضای مجازی، گفت: ما در مقوله اقناع کم‌کاری زیاد داریم، گاهی اوقات مطالب‌مان به‌گونه‌ای است که نه تنها تأثیری بر مخاطبین نمی‌گذارد بلکه به‌دلیل وجود یک‌سری مطالبی که با حوزه اقناع بیگانه است مسائل را به‌شکلی وارونه مطرح می‌کنیم و نتیجه عکس می‌گیریم. ضرغامی افزود: قطعاً یک پروژه از نفوذ این است که وحدت جامعه را مورد هدف قرار دهد لذا باید به‌گونه‌ای عمل کرد که وحدت و انسجام از بین نرود. وی با ابراز "اگر شیوه‌های درستی را برای اقناع در فضای مجازی به کار گیریم نخبگان شبهات را درست مشخص کرده و پاسخ دهند" گفت: اینها نماد محسوب می‌شوند. آن زمانی که مک‌دونالد در ایران شعبه داشت هم کیفیت این فست‌فودها در ایران با خارج از کشور متفاوت بود. البته خود آنها نیز می‌دانند هدف مک‌دونالد نیست و از آن برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده خواهند کرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به انتشار عکسهایی در فضای مجازی درباره فعالیت شعبه‌ای از KFC در یکی از شهرهای کشورمان گفت: صف نانوایی بربری محله ما از KFC و شعبه KFC که عکس‌های آن در فضای مجازی منتشر شد بیشتر و طولانی‌تر است. ضرغامی با ذکر خاطره‌ای از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی پیش از این دارای دو در برای رفت و آمد بود اما اخیراً به برخی از دلایل یکی از درهای آن بسته شده است. آقای گلشنی که از افراد مسن شورا هستند در یکی از جلسات به آقای روحانی گفت: "از زمانی که شما آمدید یکی از درهای شورا بسته شده است و رفت و آمد برای ما سخت شده است" که آقای روحانی با مزاح به ایشان گفت احتمالاً کلیدش گم شده است و هنوز هم این در بسته است. صف اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای خروج از جلسه طولانی‌تر از آن شعبه KFC بود که عکس‌های آن در ایران منتشر شد، لذا اگر آنها می‌خواهند مک‌دونالد یا KFC راه بیندازند کسانی که به این صف می‌آیند برای ساندویچ نمی‌آیند بلکه برای سوءاستفاده‌های سیاسی است که این کشورها می‌خواهند صورت دهند. وی در پایان با هشدار نسبت به اینکه فعالان شبکه‌های مجازی باید در تولید محتوا و قالب فعالانه و هوشمندانه عمل کنند، گفت: زمانی ما در تولید سلاح‌های نظامی فقط محصولاتی مانند موشک و سلاح تولید می‌کردیم اما زمانی به این نتیجه رسیدیم باید کنار این سلاح‌ها لانچرها را نیز تقویت کنیم لذا ساخت قالب‌ها و محصولات مختلف در این فضا مهم است.
کد خبر: ۷۶۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۷

محمد سلیمانی نماینده مجلس گفت: دولت از فحش دادن به دولت های نهم و دهم خسته نشده است؟ مردم که خسته شده اند و تا کی دولت می خواهد به این روند ادامه دهد؟  دولت بهار/ نماینده مردم تهران  در بخشی از نطق خود با اشاره به 13 آبان اظهار کرد: تا ملت ایران زنده است، شعار مرگ برآمریکا ادامه خواهد داشت تا نابودی نظام سلطه فرا برسد و جهان از شر استکبار نجات پیدا کند. دکتر محمد سلیمانی افزود: از دولت و رئیس جمهور مصرانه می خواهم که بدون در نظر گرفتن شرایط 9 گانه رهبری ، مجلس و شورای عالی امنیت ملی از باز کردن پیچ و مهره های تاسیسات هسته ای اجتناب کند چراکه این پیچ و مهره ها با خون دل دانشمندان هسته ای ما بسته شده و با خون شهدای هسته ای صیقل خورده است و باز کردن آن ها بدون رعایت الزامات، پاگذاشتن روی خون این شهداست. سلیمانی ادامه داد: یکی از شروط الزامات تشکیل تیم قوی و هوشمند برای نظارت بر اجرای برجام است که ضروری است این تیم سریع تر تشکیل شود. وی افزود: به نظر می رسد دولت از ارائه لایحه برنامه ششم توسعه طفره می رود و قصد دارد مجلس را سر کار بگذارد. تذکر شدید می دهم که چنین رفتاری شایسته نیست. سلیمانی مدعی شد: دولت اگر نتوانسته مفاد برنامه پنجم را اجرا کند دلیلی نمی شود که برنامه ریزی در کشور متوقف شود و از رفتار دولت چنین بر می آید که این ها به برنامه اعتقادی ندارند.اگر چنین است فاجعه است. وی افزود: متاسفم که مماشات غیرمنطقی و غیر قابل قبول هیئت رئیسه مجلس را شاهدیم. نماینده مردم تهران گفت: در دو ساله اخیر دولت اقتصاد را به دم سیاست خارجی گره زداما مردم با آمارهای اقتصادی دولت هماهنگ نشدند و هیچ گاه شعار عبور از رکود رئیس جمهور را باور نداشتند و همه اقتصاددانان برجسته هیچ گاه مهر تائید بر اقدامات اقتصادی دولت نزدند. وی افزود: اخیرا صدای 4 وزیر اقتصادی دولت بلند شد و واقعیت وحقیقت را بیان کردند حرف هایی که مردم در این دو سال می گفتند اما گوش شنوایی نبود و بالاخره دم خروس از هیئت دولت بیرون زد درحالی که قبل از آن همه اش حاشا و قسم جلاله بود اما باز هم آش و کاسه همین است. سلیمانی در ادامه نطق خود گفت: مگر می شود صاحبان ماشین های میلیاردی و بنزسوارها مشکل خودروسازی را حل کنند؟ دولت چه بر سر خودروسازی و دیگر صنایع آورده است؟ عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: اقتصاد ایران رئیس دولت را نخواهد بخشید و داستان اینکه صاحب شتر از شتر درخواست حلالیت کرد و او گفت تو را می بخشم جز یک مورد که افسار من را به دُم خر گره زدی؛ امروز رئیس دولت هم افسار اقتصاد را بر سیاست خارجی گره زد. این عضو کابینه دهم در پایان گفت: دولت از فحش دادن به دولت های نهم و دهم خسته نشده است؟ مردم که خسته شده اند و تا کی دولت می خواهد به این روند ادامه دهد؟
کد خبر: ۷۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۵

نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی گفت: آمریکا کدخدای غرب و اروپا است اما کدخدای ایران نیست. به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از فارس ، غلامرضا تاج‌گردون ظهر امروز در مراسم رونمایی از کارنامه دانشگاه علمی کاربردی گچساران اظهار کرد: این روزها در فرمایشات مقام معظم رهبری و دیگر مسئولان نظام اسلامی فراموش نکردن دشمنی غرب و آمریکا با ملت و انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. وی با بیان اینکه مشکل و اختلاف ایران اسلامی با غرب و آمریکا ریشه‌ای تاریخی دارد، افزود: بعد از گذشت سال‌ها هنوز ایران اسلامی و آمریکا نتوانسته‌اند مشکلات و اختلافات خود را با همدیگر حل کنند. نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص مذاکرات هسته‌ای عنوان کرد: مقام معظم رهبری در این خصوص عنوان کردند که ما تنها در خصوص مسائل هسته‌ای مذاکره می‌کنیم. تاج‌گردون تصریح کرد: تحلیل دلایل اختلاف ایران اسلامی با آمریکا پیچیده نیست زیرا ایران قبل از انقلاب ژاندارم منطقه بود که در راستای برآورده کردن امیال غرب و آمریکا برای همسایگان و دیگر کشورهای منطقه شاخ و شانه می‌کشید. وی با بیان اینکه ایران ژاندارم به ایرانی انقلابی تبدیل شد، اظهار کرد: ایران ژاندارم به ایرانی که نماد مبارزه با رفتارهای روزمدارانه آمریکا تبدیل شد آن هم با رهبری و مدیریت خستگی‌ناپذیر و بزرگ امام خمینی (ره) که به ایران و ایرانی شرف و عزت بخشید. تاج‌گردون ادامه داد: با آغاز انقلاب بنای مبارزه با استکبار در تمامی نقاط کشور و در تک تک وجود ایرانیان شکل گرفت تا امروز که مقام معظم رهبری همواره آمریکا را به عنوان رهبر استکبار معرفی می‌کنند. نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نقطه توافق ما با دنیا نقطه‌ای است که استقلال، عزت و پاسداشت انقلاب اسلامی و خون شهدا حفظ شود، گفت: تا زمانی که آمریکا احساس کند کدخدای منطقه است هیچ‌گاه با او سر سازش نخواهیم داشت. تاج‌گردون تصریح کرد: ما قبول داریم آمریکا کدخدای غرب و اروپا است، اما کدخدای ما نیست به همین دلیل با نهیب مقام معظم رهبری در مذاکرات شرایط مهیا شد که آمریکا و دیگر قدرت‌های جهان به پای میز مذاکره در برابر ایران بنشینند. وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری در خصوص جلوگیری از نفوذ دشمن بعد از اجرای برجام گفت: مقام معظم رهبری نیز تاکید کرده‌اند که گونه‌ای برخورد نشود که شاهد نفوذ مجدد غرب در ایران باشیم. تاج‌گردون با بیان اینکه مقام معظم رهبری تأکید کرده‌اند که مواظب باشید برجام سبب اختلاف در جامعه نشود، عنوان کرد: ما در راه مبارزه با غرب باید تمامی راه‌های نفوذ دشمن را ببندیم و اجازه ندهیم ارزش‌ها و اصول انقلاب با خطر غرب مواجه شود. نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی نفوذ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را از حوزه‌های نفوذ دشمنان عنوان کرد.
کد خبر: ۷۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴

چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،  تسنیم نوشت:چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پاسخ: منظور از آمریکا در شعار «مرگ بر آمریکا» که شعارى رایج در ایران و برخى احزاب و گروه‏هاى سیاسى- مذهبى در برخى کشورهاى دنیاست، به‏هیچ‏وجه، مردم آمریکا نیست که زیر زنجیرهاى امپراتورى خبرى و رسانه‏هاى استکبار ى و شعارهاى دروغین آن، بى‏خبر از ظلم و جنایات دولت‏مردان خود در جهان بوده، بلکه منظور از آمریکا، نظام سیاسى و سیاست‏هایى است که از سوى حکومت و دولت آمریکا، در دنیا اعمال مى شود؛ دولتى که روح استکبار ى و خوى فرعونى آن بر کشورهاى بسیارى سایه انداخته است. البته روح استکبار ى آمریکا، تنها در کالبد دولت و حکومت آمریکا دمیده نشده است، بلکه بسیارى از مؤسسات اقتصادى، شبکه‏هاى مخفى و آشکار سیاسى، مراکز فرهنگى، پژوهشى، خصوصى و بین‏المللى، حتى با عنوان خیریه و بخش عمده‏اى از مطبوعات و رسانه‏هاى جهانى، با روح استکبار ى آمریکا، به‏منظور پیش‏برد اندیشه و اراده آن، در کار و حرکت هستند. بنابراین، در شعار مرگ بر آمریکا، مردمى که در سیاست‏ها و ظلم‏هاى دولت خویش، نقش نداشته یا بى‏اطلاعند، مورد لعن و نفرین نمى‏باشند. از سوى دیگر شعار مرگ بر آمریکا، شعارى برآمده از تجربه‏هاى بسیار مردم ایران، در طول سال‏هاى متمادى است که با تمام وجود، خوى استکبار ى آمریکا را تجربه کرده‏اند؛ نظیر راه‏اندازى کودتاى 28 مرداد 1332ش. و حمایت از رژیم مستبد پهلوى و چپاول منابع اقتصادى، فرهنگى و انسانى کشورمان قبل از انقلاب؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز مردم ما شاهد تهیه و تدارک انواع توطئه‏ها به‏منظور به شکست کشاندن این نهضت عظیم اسلامى بوده‏اند؛ مانند کودتاى نوژه، راه‏اندازى و مداخله در جنگ تحمیلى، مسدودنمودن دارایى‏هاى ایران، تحریم‏هاى متنوع اقتصادى، سیاسى، تکنولوژیکى و کارشکنى و اخلال در روند سازندگى کشور و تلاش براى متوقف‏کردن پیشرفت‏هاى صلح‏آمیز هسته‏اى ایران و تروریسم‏خواندن ایران و نیز دخالت آشکار در حوادث داخلى ایران و حمایت‏هاى گسترده و آشکار از اغتشاش‏گران. این شعار در واقع، یک هشدار و بیدارباش دائمى جهت آگاهى در مقابل توطئه‏هاى دائمى آمریکا، در قبال ملت مسلمان و آزاده‏ى ایران است؛ چنان‏که مقام معظم رهبرى در پاسخ به سؤالى مى‏فرماید: «ما همه‏ى مشکلات را به گردن آمریکا نمى‏اندازیم. مشکلات ما از خودمان است؛ منتها دشمن از این مشکلات مى‏خواهد حداکثر استفاده را کند؛ پدر کشور و ملت را در بیاورد. ما نمى‏گوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکاست؛ نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمى‏اندازیم؛ این تقصیر خود ماست؛ تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم آمریکا را مى‏آوریم، اگر حرف آمریکا را مى‏زنیم، مى‏خواهیم بگوییم که گرگى کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مى‏گوییم ضعف‏ها را برطرف کنید، به شما مى‏گوییم که متوجه این دشمن باشید؛ تا به شما حمله نکند...». با توجه به ماهیت استکبار ى آمریکا در قبال ایران و جهان، شعار مرگ بر آمریکا، داراى آثار حیات‏بخشى در داخل و در سطح جهانى است. این شعار، نداى حقى است که بر سنت و کلام حق استوار است. در این فریاد پاک و متعالى، دست‏کم دو وجه مثبت دیگر و دو فایده حیاتى مى‏توان یافت؛ نخست وجه سیاسى و بین‏المللى آن است، یعنى صلابت مرگ بر آمریکا، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدى ظالم را آشکار و رسوا مى‏سازد و جسارت در برابر ظلم غالب را در میان مردم جهان، پدید مى‏آورد و ظالم را ذلیل و پریشان مى‏کند و امروزه شاهد هستیم که این شعار در بسیارى از کشورها تکرار مى‏شود. فایده‏ى دیگر، اثر روان‏شناختى این شعار است که اظهار تنفر از ظالم، ترحم بر مظلوم را در دل تقویت مى‏کند و انسان را از تمایل به ظلم و ظالم باز مى‏دارد و این امر، موجب صفا و صداقت دل و جان مى‏گردد؛ امیرالمؤمنین - علیه‏السلام - در وصیت به امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید». اگر امروزه شرایط اجراى حکم جهاد با مستکبران فراهم نیست، لازم است که شهادت‏طلبانه، فریاد مرگ بر آمریکا را بلند و رسا فریاد زنیم و قدمى عقب نگذاریم؛ به امید روزى که جهانى بیدار و شجاع، دیو ظلم و ظلمت را از پاى درآورد و دولت فرخنده‏ى یار فرا رسد.پرسش: آیا شعار مرگ بر آمریکا براى ما کفایت مى‏کند یا وظایف دیگرى هم داریم؟ پاسخ: خیر، لازم است بکوشیم که مخالفت با استکبار آمریکا، در حد شعار و سیاست باقى نماند؛ بلکه با تلاش‏هاى علمى، فعالیت‏هاى اقتصادى و تقویت ابعاد اعتقادى، فرهنگى و... مبارزه‏اى همه‏جانبه انجام دهیم و از سطحى‏شدن پرهیز کنیم و همان‏طورکه نباید از سایر ابعاد مبارزه و مقاومت و جهاد، غافل شد، نباید از بعد سیاسى هم غافل شد؛ زیرا کشورى مثل ژاپن با توفیقات اقتصادى و تکنولوژیک، در زمینه‏هاى سیاسى، در بند استکبار آمریکاست. در کنار مبارزه‏ى همه‏جانبه با اهداف و توطئه‏هاى آمریکا در قبال کشورمان و جهان بشریت، یکى از وظایف دینى و انقلابى ما، تلاش براى هدایت و بیدارى مظلومان و ملت‏هایى است که زیر سلطه‏ى تبلیغات سهمگین استکبار جهانى، در جهل و بى‏خبرى گرفتارند که شامل ملت آمریکا نیز مى‏شود. از این‏رو، رویکرد نظام اسلامى در قبال چنین ملت‏هایى، مبتنى بر تبلیغ آموزه‏هاى حیات‏بخش اسلامى و تلاش براى افشاى ماهیت شوم دولت‏مردان این‏گونه کشورهاست و این‏کار با اعزام مبلغ، گسترش شبکه‏هاى برون‏مرزى صدا و سیما، سایت‏هاى اینترنتى، جذب طلبه و دانشجو، برگزارى همایش‏هاى بین‏الملى و دعوت از روشنفکران و نخبگان این کشورها و... صورت مى‏گیرد.پرسش: چرا شعار مرگ بر آمریکا پس از 35 سال هنوز سر داده مى‏شود؟ پاسخ: دو چیز تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلم‏ستیزى مردم ایران که نیروى ایجاد انقلابى عظیم را داشتند و دیگر رسوایى آمریکا در این‏که نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتى براى شکستن عمود خیمه‏ى استقلال و به قفس درآوردن آزادى این ملت، فروگذار نمى‏کند. این دو عامل، همچون دو بال پر توان، شعار مرگ بر آمریکا را در سپهر شعور تاریخى مردم ایران به اوج رسانید.پرسش: آیا شعار مرگ و نفرین داراى مبانى شرعى و فقهى است؟ و آیا قرآن کریم با شعار مرگ و مرگ‏خواستن براى برخى افراد مخالفت دارد؟ پاسخ: قرآن کریم در مواضع متعددى نه تنها لعن و طرد و نفرین بر دشمنان حق و حقیقت را ذکر کرده است بلکه صراحتاً فریاد مرگ را نیز روا داشته و ذکر نموده است. براى آن‏که مطلب به‏صراحت کامل براى خوانندگان روشن شود، شایان ذکر است که قرآن کریم در 4 موضع به‏صراحت نداى (مرگ بر) را بلند کرده است که این چهار مورد عبارتند از: 1- قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ - النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ - إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ - وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ (سوره بروج: آیات 4 تا 7) 2- قتل الخراصون، الذین هم فى غمرة ساهون، یسألون أیان یوم الدین، یوم هم على النار یفتنون (سوره الذاریات: آیات 10 تا 13) 3- اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ، فَقُتِلَ کَیْف قَدَّرَ، ثمَ‏ّ قُتِلَ کَیْف قَدَّرَ،  ثمَ‏ّ نَظرَ، ثمَ‏ّ عَبَس وَ بَسرَ، ثمَ‏ّ أَدْبَرَ وَ استَکْبرَ (سوره مدثر: آیات 18 تا 23) 4- قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ / مِنْ أَىِ‏ّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَهُ / مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ / ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ا(سوره عبس) بر خوانندگان گرامى پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربى، معادل فارسى (کشته باد)، (مرگ بر) مى‏باشد و قرآن کریم نه تنها از این عبارت به‏طور مطلق نهى نکرده است بلکه خود در چهار مورد، افراد و گروه‏هایى را شایسته این سخن دانسته و علیه آن‏ها چنین مطلبى را آورده است. مجال ضیق کنونى جاى بحث تفسیرى جدى در باب این آیات نیست اما شایسته است خوانندگان گرامى توجه داشته باشند که در هر 4 مورد مذکور در قرآن کریم که «کشته باد» و «مرگ بر» آمده است، طرف خطاب آیه و کسانى‏که مورد این خطاب قرار گرفته‏اند، داراى خوى استکبار ى بوده‏اند و به‏عبارت‏دیگر همه موارد مرگ‏خواستن در قرآن به استکبار ربط دارد و براى مقابله با مستکبرین است و این خود از آموزه‏هاى جالب توجه قرآنى است و براى ما درس‏آموز است. در برابر افرادى که شعار «مرگ بر» را مخالف آموزه‏هاى قرآن کریم مى‏دانند البته بزرگان دیگرى نیز هستند که این شعار را عین دستور قرآن مى‏دانند و امر پیامبر اکرم مى‏دانند. به‏عنوان مثال امام راحل عظیم الشان ملت ایران که خود مفسر قرآن بود و برخى از کسانى‏که امروز مدعى هستند که مرگ بر آمریکا گفتن خلاف اصل قرآنى است، ادعاى شاگردى او را هم دارند. امام راحل در باب شعار مرگ بر آمریکا در مواضع متعددى ابراز نظر کرده‏اند و از جمله بیان داشته‏اند: «...فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسى‏عبادى است که رسول‏الله (صلى الله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور، که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند، گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟» (صحیفه‏ى امام، جلد 18، ص 91.) هدف این نوشتار این نیست که اثبات کنیم که امروز باید شعار مرگ بر آمریکا گفت یا خیر. این امرى ثانوى است که البته در جاى خود مهم است. هدف این نوشتار آن است که به افراد مختلف تذکر دهد که قرآن کریم را بهانه بازى‏هاى سیاسى و حزبى و گروهى خود قرار ندهند و براى اهداف سیاسى و حزبى خود استفاده نابجا از قرآن کریم ننمایند. به‏عبارت‏بهتر استناد به قرآن در جایى شایسته است که واقعاً قرآن کریم چنان دستورى داده باشد و یا از آیات قرآن چنین امرى استفاده شود. اما اگر نویسنده یا شخصیت سیاسى‏اى براى اهداف حزبى و سیاسى و جناحى خود با اعتقادات دینى مردم بازى کند و نابجا به قرآن کریم استناد نماید، نه تنها شایسته نیست بلکه باید فریاد اعتراض را بلند کرد. هم‏چنین یکى از وظایف و واجبات، «تبرى» و بى‏زارى از دشمنان اسلام مى‏باشد و این بیزارى، در زبان و عمل ظهور مى‏یابد. بنابراین، صحت اصل شعار مرگ و برائت از دشمنان الهى، روشن شد. آیا آمریکا مشمول این شعار مى‏باشد؟ با در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایت آمریکا بر ضد مردم ایران و سایر ملت‏هاى مظلوم جهان و خصومت و دشمنى آشکار آن با دین اسلام، شکى باقى نمى‏ماند که آمریکا مصداق مسلم شرک، کفر، عصیان و استکبار در زمین مى‏باشد و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار مى‏باشند، بلکه وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند تا هرگونه سیطره و سلطه‏ى این استکبار بر مسلمانان برداشته شود. قرآن کریم مى‏فرماید: «و لن‏یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و اعلام شعار مرگ بر آمریکا، به‏معناى نپذیرفتن و زیر بار سلطه‏ى نامشروع آمریکاى تمامیت‏طلب نرفتن و به‏معناى برائت از آن مى‏باشد؛ همان‏گونه‏که خداوند و رسولش نیز از مشرکین برائت مى‏جویند؛ «ان الله برى ء من المشرکین و رسوله». بنابراین براى حفظ عزت و استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود و حفظ منافع و مصالح جامعه و انقلاب اسلامى، تا زمانى‏که آمریکا دست از این خوى سلطه‏طلبى و فساد در زمین برنداشته و مسؤولین نظام مقدس اسلامى هم مصلحت بدانند، این شعار ادامه خواهد داشت.
کد خبر: ۷۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴