بیش از ۴۰ سناتور آمریکایی در نامهای به رئیس جمهور کشورشان خواستار گنجانده شدن برنامه موشکی ایران در مذاکرات هستهای شدهاند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش تسنیم، بیش از ۴۰ سناتور آمریکایی نامهای درباره مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ به باراک اوباما، رئیس جمهوری کشورشان ارسال کردهاند. روزنامه والاستریتژورنال که نسخهای از این نامه را مشاهده کرده روز چهارشنبه گزارش داد سناتورها با امضای این نامه خواستار توقف کامل توانایی ایران برای تولید سوخت هستهای شدهاند. در این نامه که به رهبری مارک کرک و مارک روبیو، سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی تهیه شده همچنین از رئیس جمهوری آمریکا خواسته چارچوب مذاکرات به گونهای گسترش داده شود که امکان طرح مسائل مربوط به برنامه موشکی ایران هم فراهم شود.
جمهوری اسلامی ایران پیش از این بارها اعلام کرده در مذاکرات هستهای تنها درباره مناقشات مربوط به برنامه هستهای خودبه رایزنی خواهد پرداخت و مسئله توانمندیهای دفاعی خود را به مذاکره نخواهد گذاشت. در نامه این ۴۳ سناتورهای آمریکایی به آقای اوباما آمده است: «ما در ماههای پیش رو تلاش برای تحمیل فشارهای اضافی بر ایران را ادامه خواهیم داد، مگر اینکه این کشور آرمانهای هستهای خود را کنار بگذارد و در روابطش با دنیا قدم در راه سازنده نوینی بگذارد.»
پایگاه خبری «بازفید» ساعتی پس از انتشار خبر والاستریتژورنال جزئیات بیشتری از این نامه فراهم آورد. مطابق گزارش این پایگاه خبری تمامی سناتورهای جمهوریخواه حامی طرح مارک کرک برای تشدید تحریمها علیه ایران زیر این نامه را امضا کردهاند. آقای کرک این طرح تشدید تحریمها علیه ایران را چند ماه پیش با همکاری رابرت منندز که رئیس کمیته روابط خارجی سنا است نوشته بود، اما شورای رهبری مجلس سنا در آن زمان با این استدلال که معرفی آن میتواند مذاکرات هستهای را مختل کند از معرفی آن در مجلس مورد نظر خودداری کرد.
هیچ سناتوری از حزب دموکرات زیر نامه مورد نظر را امضا نکرده است. سناتور میچ مککونل که از چند ماه دیگر رهبری اکثریت کنگره جدید را به عهده خواهد گرفت هم از جمله امضاکنندگان نامه مذکور است. پایگاه بازفید این نامه را نشاندهنده مخالفتهایی دانسته است که اوباما در سایه سیطره جمهوریخواهان بر کنگره با آنها مواجه خواهد شد.
شهر وین پایتخت اتریش از روز سهشنبه میزبان دهمین دور مذاکرات جامع هستهای بوده است که هدف آن رسیدن به توافقی نهایی برای حل و فصل اختلافات بین ایران و گروه ۱+۵ بر سر برنامه هستهای ایران است.
کد خبر: ۴۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۹
اما باید گفت که در این زمینه نه دولت مقصر است، نه آقای روحانی و نه کشاورزان! بلکه این یک موضوع ساده در اقتصاد است که هر زمان تعادل عرضه و تقاضا برهم بریزد، قیمت ها دچار نوسان میشود/ موضوع زمانی تامل برانگیز شد که در آن سال، مسئله قیمت گوجه فرنگی به خانه ملت نیز پا گذاشت و رییس مجلس و نمایندگان نیز در نطق های خود با اشاره به قیمت بالای گوجه، آن را ناشی از بی تدبیری دولت، ناکارآمدی آقای رییس جمهور و غیره دانستند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه 598؛ قیمت گوجه در اغلب شهرهای کشور به قیمت بیش از 5000تومان رسید و در برخی مناطق تهران تا 10هزار تومان نیز به فروش میرسد، قیمتی که رنگ از رخسار گوجه پرانده و خودش نیز از خجالت سرخ شده است.
اما ماجرای گوجه در ادبیات سیاسی و اقتصادی ما ایرانی ها چندان نا آشنا نیست. در دولت گذشته زمانی که به علت تقارن ایام پیک خرید گوجه با فصل پایان برداشت کشاورزان، قیمت گوجه تا 3000تومان افزایش پیدا کرد، رسانه ها دست به کار شدند و تا توانستند بر طبل قیمت گوجه کوبیدند، رسانه ملی گزارش ساعتی از میدان تره بار و فروشندگان سطح شهر روی آنتن میبرد، روزنامه های اصلاح طلب –که امروز همه سکوت کرده اند- نیز تیتر یک روزنامه ها و سایت های خود را به این موضوع اختصاص داده بودند و تحلیل و گزارش بود که در فضای رسانه ای رد و بدل میشد.
اما موضوع زمانی تامل بر انگیز شد که مسئله قیمت گوجه فرنگی به خانه ملت نیز پا گذاشت و رییس مجلس و نمایندگان نیز در نطق های خود با اشاره به قیمت بالای گوجه، آن را ناشی از بی تدبیری دولت، ناکارآمدی آقای رییس جمهور و غیره دانستند، حتی برخی آن را با مسئله هدفمندی یارانه ها پیوند زده و یارانه نقدی را مقصر افزایش قیمت گوجه اعلام کردند. با گذشت مدتی کوتاه و رسیدن فصل دوم برداشت، تعادل در بازار ایجاد شد و تب قیمت ها فروکش کرد ولی دیگر کسی از تدبیر دولت تشکر ننمود! و کسی نیز یارانه ها را از اتهامات وارده مبرا اعلام نکرد!
امسال نیز در همان روزها، قیمت گوجه به علت وجود جریان طبیعی بازار، افزایش شک دهنده ای داشت و به قیمت 5 تا 10 هزار تومان رسید. اما باید گفت که در این زمینه نه دولت مقصر است، نه آقای روحانی و نه کشاورزان! بلکه این یک موضوع ساده در اقتصاد است که هر زمان تعادل عرضه و تقاضا برهم بریزد، قیمت ها دچار نوسان میشود.
این اختلاف ممکن است ناشی از رشد دفعی مصرف باشد و یا کاهش عرضه؛ که درباره قیمت گوجه فرنگی در این روزها هر دو عامل موثر بوده است و دولت از نظر اقتصادی منطقی نمیداند که بخواهد برای یک دوره 15تا 30 روزه در سال، در الگوی کشت کشاورزان تغییر ایجاد کند و خود را از کشت محصولات دیگر محروم کند.
البته شایسته بود که رسانه ها و دولتی ها با نزدیک شدن این فصل، موضوع را به اطلاع مردم برسانند و از مردم بخواهند که دراین ماه با کاهش مصرف گوجه فرنگی موجبات ایجاد تعادل در بازار را فراهم کنند و از بروز حاشیه برای اقتصاد کشور جلوگیری کنند.
کد خبر: ۴۹۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۹
شماره صد و چهلم نشريه دانشجويي بسيج دانشجويي دانشگاه ياسوج با عنوان "ديده بيدار" منتشر شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار "خبرگزاري دانشجو" از ياسوج،صبح امروز يكصد و چهلمين شماره نشريه دانشجويي ديده بيدار در دانشگاه ياسوج منتشر شد.
اين نشريه به صاحب امتيازي بسيج دانشجويي دانشگاه ياسوج و سردبيري شوراي سردبيري دوازدهمين سال متوالي است كه در اين دانشگاه منتشر ميشود.
حواشي بي پايان دانشگاه به قلم مسئول بسيج دانشجويي عنوان سرمقاله اين نشريه است كه به دخالت بيجاي برخي نمايندگان در انتصابات دانشگاه مي پردازد.
نصيحت نامه، متن نامه 104 مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه هاي سراسر كشور به رئيس جمهور مي باشد كه در صفحه نخست اين نشريه منتشر شد.
"اي بابا!" ستون طنز و شوخي با تيترهاي سياسي روزنامه ها است كه به همراهي مطلبي با عنوان "جيب خالي حريف در عمان" در صفحه دوم نشريه درج شد.
پيامد هاي داعش، معرفي كتاب درآمدي بر سبك زندگي دانشجوي انقلابي و يادداشتي با عنوان فرهنگ،فرهنگ و فرهنگ،از جمله ديگر مطالب منتشر شده در شماره 140 ديده بيدار بود.
الينهي قدرت، الينهي شهرت، تحول در علوم انساني يك ضرورت است، مطلب طنز روزي باز خواهيم گشت و عكس هاي بدون شرح از ديگر بخش هاي اين نشريه دانشجويي بو كه در بين دانشجويان دانشكده هاي مختلف توزيع شد.
کد خبر: ۴۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
3مرداد ماه سال 88 نامهای با عنوان "بازگشتِ ایران به دوران سیاه ستمشاهی" از سوی محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی در فضای رسانههای ضد انقلاب منتشر میشود که امضای فرهادی؛ وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت علوم نیز پای آن بوده است.
به گزارش "خبرگزاری دانشجو"؛ 3مرداد ماه سال 88 نامهای با عنوان "بازگشتِ ایران به دوران سیاه ستمشاهی" از سوی محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی در فضای رسانههای ضد انقلاب منتشر میشود.
این نامه از سوی تنی چند از چهرههای شاخص اصلاحطلب به مراجع عظام تقلید نوشته شد که به بازداشتهای فتنه 88 اعتراض داشت و در راستای تحریک مراجع برای ورود به این مسئله نوشته شده بود.
محمد فرهادی وزیر پیشنهادی روحانی برای تصدی وزارت علوم از جمله امضاکنندگان این نامه در کنار افرادی چون مرتضی الویری، سید کاظم اکرمی، رحیم ابوالحسنی، عباس عبدی، محمدعلی نجفی، سید هاشم آقاجری، محسن آرمین، محمدرضا تاجیک، نجفقلی حبیبی، حمید میرزاده و دیگران بود.
در بخشی از این نامه آمده است: همزمان با اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیریها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیماییهای مسالمت آمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گستردهای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد. بازداشتهای انفرادی و گروهی، از اقشار مختلف اجتماعی از جمله اساتید دانشگاهها، فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، که بدون صدور مجوزهای قانونی صورت گرفته و همراه با برخوردهای خشونتبار و استفاده از شیوههای بازجویی که یادآور دوران سیاه ستمشاهی است و بسیاری از امضاکنندگان این نامه در آن زمان خود بارها قربانی آن بودهاند، به هیچ روی زیبنده نظام و کشوری که داعیه برپایی قسط و عدل دارد نبوده و نخواهد بود و چهره جمهوری اسلامی را در روح و جان هر ایرانی و نیز انظار جهانیان تیره و تار خواهد کرد.
کد خبر: ۴۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
شبکههای اجتماعی یکی از مهمترین ابزار داعش برای جذب نیرو و به ویژه زنان است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش العالم، گروه تروریستی داعش در عراق، سوریه و لیبی برای تبلیغ افکار جنایتکارانه و تکفیری خود به استفاده گسترده از سایتهای ارتباط اجتماعی روی آورده است، و از زنان و دختران به ویژه دو زن عربستانی به نام "ریما الجریش" و "أخت جلبیب" برای گمراه کردن کاربران جوان استفاده میکند.داعش فقط به جذب جوانان برای استفاده از آنان در جنگ میدانی بسنده نمیکند بلکه از زنان و دختران به ویژه زنان و دختران عربستانی نیز در مواردی مانند جنگ اینترنتی استفاده میکند و سایتهای ارتباط اجتماعی را محیط خوبی برای جذب نیرو میداند.به نوشته روزنامه الحیات؛ داعش در مناطق تحت تصرف خود در سوریه ، عراق و لیبی از جمله منطقه "برقه" در شرق این کشور زنان و دخترانی را که فریب داده و جذب کرده است، مأمور جذب نیرو از طریق سایتهای ارتباط اجتماعی می کند. روزنامه سعودی الحیات چاپ لندن به نقل از ابومعاویه القحطانی یکی از اعضای ارشد داعش می نویسد : جنگ اینترنتی کم اهمیت تر از جنگ میدانی نیست .ریما الجریش و اخت جلبیب دو زن عربستانی هستند که پایگاه های اینترنتی داعش را برای جذب نیرو اداره می کنند . اخت جلبیب که نام اصلی اش احتمالاً "ندی معیض القحطانی" است ، در صفحه شخصی خود در تویتر اعلام می کند که به برادرش در سوریه پیوسته است و برادرش هم اکنون در کنار تروریستهای داعش در شهر عین العرب می جنگد.ریما الجریش نیز اعلام میکند که پسرش "معاذ الهاملی" در سوریه میجنگد و هفته گذشته به پسرش پیوست .ریما می گوید که با پسرانش از عربستان به یمن رفت در حالی که هیچ گذرنامه ای به همراه نداشت و پسر 16 ساله اش به نام معاذ الهاملی 11 ماه پیش به سوریه رفت تا به داعش بپیوندد و خود ریما و بقیه پسرانش نیز مدتی در مواضع داعش در یمن به سر بردند تا اینکه هفته گذشته به معاذ پیوستند.الحیات نوشت: معاذ الهاملی بزرگترین پسر ریما الجریش و کوچکترین عضو داعش است.
کد خبر: ۴۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
به جرات میتوان گفت مادران عراقی از دلاوریهای او در مقابل داعش برای فرزندان خود افسانهها ساختهاند، افسانهای به نام «ژنرال سلیمانی».
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com : با نگاهی اجمالی به تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران به ویژه دوران بعد از دفاع مقدس، میتوان مشاهده کرد که نظامیان باوجود مشهور بودن، چندان محبوبیتی حداقل در انتخاباتهای ریاست جمهوری نداشتهاند. مردم همیشه به این افراد به چشم انسانهای غیرمنعطف و سخت نگاه میکنند و همین باعث میشود که به آنها احترام بگذارند اما شاید کمتر محبوب باشند.
در این میان اما در کنار تمام محبوبهای ایران چه در دنیای هنر، چه در دنیای ورزش و چه در هر دنیای دیگری که فکرش را میکنید، یک نظامی در صدر قرار گرفته است و همچون ستارهای بی بدیل میدرخشد. بدون شک « نام سردار قاسم سلیمانی» به عنوان یکی از محبوب ترین چهرههای میان ایرانیان شناخته میشود.
ایرانیهای که در سالها دور و در افسانههای کهن پارسی با قهرمانانی روبرو بودند که به جنگ دیوها و پلیدیها میرفتند و نقل داستانهایشان لالایی مادران برای بچهها بود، این روزها با یک افسانه زنده، زندگی میکنند و نام سردار سلیمانی را در کنار نام رستم قرار دادهاند و او را ستایش میکنند.
در دنیایی که ایران در مرزهای شرقی و غربیش، درگیر تهدیدهای بزرگی همچون القاعده و داعش است، نام قاسم سلیمانی به تمام مردم ایران آرامش خاصی میبخشد. دیدن تصویر او در میدانهای نبرد با داعش، روایتهای رسانههای غربی از ژنرال ایرانی و ... برای مردم غروری است وصف ناپذیر.
سردار برای ما ایرانیها تبدیل به قهرمان ملی شده است. مردم لبخند هایش، سرپایین انداختنهایش، لباس نظامی پوشیدنش را دوست دارند، چون او با تمام این رفتارها غرور ملی را زنده میکند. وقتی هواپیماهای آمریکایی، ارتش بزرگ عراق، نیروهای ویژه در مقابله با داعش عاجز ماندهاند، خبر از فتحی بزرگ در مقابل داعش به گوش میرسد و بعد عکس از حضور ژنرال در میانه میدان و لبخند کنار سربازانش.
مردم این حضور همه جانبه او را دوست دارند، درست زمانی که میگویند در میانه درگیریهاست، در مراسم عزاداری حضور پیدا میکند با همان چهره با نفوذ و درست زمانی که فکر میکنند او در ایران است، میبینیم که عملیاتی بزرگ را علیه داعش برنامه ریزی و اجرا کرده است.
بسیاری از نوجوانان و جوانان داستانهای هشت سال دفاع مقدس را شنیدهاند و برای آنها داشتن فرماندهی که میتواند یاد آن فرماندهان دفاع مقدس را زنده کند بسیار جذاب و شیرین است.
در روزهایی که سیاستمداران با تمام ترفندها، با تمام شیوایی کلام و با تمام وعدههای ریز و درشتشان سعی میکند نظر مردم را به خود جلب کنند و محبوبیتی میان آنها بدست آورند، حاج قاسم سلیمانی بدون هیچ کلامی تبدیل به قهرمان ملی مردم ایران میشود. این نشان میدهد که مردم عاشق کسانی که خوب حرف میزنند نمیشوند بلکه کسانی را دوست دارند که عمل میکنند و میشود به واسطه فعالیتهایشان با غرور گفت، که این سردار که خاورمیانه زیر چکمههای اوست یک ایرانی است.
فضای مجازی که بسیاری سعی میکنند با تیغ تکفیر از روی آن بگذرند، پر است از کامنتها و صفحههایی که برای قاسم سلیمانی ایجاد شده است. جوانی که شاید هیچ وابستگی به جمهوی اسلامی نداشته باشد، سردار سلیمانی را دوست دارد چون او را به یاد افسانههایی میاندازد که در کتابهای مدرسه آنها را خوانده است. یاد جنگ اسفندیار با دیو هفت سر.
مردم وقتی میشنوند که رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا مبهوت او هستند به خود میبالند. صادق خرازی، سفیر سابق ایران در فرانسه در مورد نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا در مورد« حاج قاسم» میگوید: «او همان كسي است كه اوباما ريس جمهور ايالات متحده درباره او به العبادي نخست وزير جديد عراق گفته است:" او دشمن من است ولي من براي او احترام ويژه اي قايل هستم".یااینکه جان کری وزیرخارجه امریکا به دکتر جواد ظریف وزیرامورخارجه ایران اسلامی گفته است که اگر برای یکبارهم شده مایل است او را ببیند.»
امروز وقتی رسانههای خارجی را ورق بزنی و به منطقه خاورمیانه برسی دو نام میبینی؛ یکی داعش و دیگری ژنرال قاسم سلیمانی. یکی که تمام قد نماد پلیدی است و دیگری با تمام وجود نماد آزادی و روشنایی است. بسیاری از مردم جهان به ویژه در خاورمیانه فرمانده کل نیروهایی را که در مقابل داعش ایستادهاند چه در عراق و چه در سوریه یک نام میدانند و آنهم « سردار قاسم سلیمانی است.»
یک روزنامه انگلیسی در وصف سردار مینویسد:« سردار سلیمانی 57 ساله، که اخیرا در فهرست سیاه دولت آمریکا قرار گرفت، به عنوان «قهرمان ملی» در ایران شناخته میشود و رسانههای این کشور نیز تصاویر وی را که از میدان نبرد در عراق گرفته شده است ، نمایش میدهند.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز مینویسد: «یکی از مقامات نظامی عراق که خواسته نامش فاش نشود، در توصیف شخصیت سردار قاسم سلیمانی وی را شخصی شجاع و بیباک خوانده است که حتی در زمان حضور در خطوط مقدم نیز از جلیقه ضدگلوله استفاده نمیکند.»
درنهایت خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ در واکنش به لبخندهای ژنرال ایران در عراق مینویسد: «در تصاویری که از سلیمانی در توییتر و دیگر شبکه های اجتماعی منتشر شده است، سلیمانی موهای جوگندمی و محاسن دارد و اغلب در نگاه به دوربین لبخند می زند، همانند یک توریستی که در تعطیلات است و هیچ نگرانی از بابت کلاشینکفی که همراهانش در دست دارند نیز ندارد. در ایران، همه او را به عنوان ناجی بشار اسد در مقابل نیروهای شورشی میدانند. نام و شهرت فعلی سردار سلیمانی نشان میدهد که او مردی کاریزماتیک است که از حضور در جبههها و فرماندهی جنگها ترسی ندارد. بسیاری از ایرانیان شاید قاسم سلیمانی را در گذشته نمیشناختند، اما با اتفاقات اخیر، محبوبیت او روز به روز در میان ایرانیان در حال افزایش است.»
فارغ از هرگرایش سیاسی و مذهبی، سردار امروز فاتح قلبهای ایرانیان است و قهرمان لالایی مادران برای بچهها. حتی میشود به جرات میتوان گفت مادران عراقی از دلاوریهای او در مقابل داعش برای فرزندان خود افسانهها ساختهاند، افسانهای به نام «ژنرال سلیمانی».
نامه
کد خبر: ۴۸۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۴
یک زن 91 ساله، یازده ساعت پس از آنکه پزشکی قانونی مرگ وی را تایید کرد، در سردخانه زنده شد.به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از تلویزیون لهستان، این زن 91 ساله که از اهالی اوسترو لوبلسکی در شرق این کشور بود، یازده ساعت پس از آنکه پزشک قانونی مرگ وی را تایید کرد و به سردخانه منتقل شد تا دفن شود، جلوی چشم کارکنان سردخانه در کیسه سیاهی که وی را قرار داده بودند شروع به تکان خوردن کرد.
برادر زاده این زن سالخورده در گفتگو با یک روزنامه محلی گفت عمه اش ابدا چیزی را به یاد نمی آورد و زمانی که مجددا به خانه بازگشت، فقط از سرد بودن هوا شکایت کرد و یک فنجان چای گرم خواست.
پلیس لهستان هم تحقیقات را در این زمینه آغاز کرده و ممکن است پزشکی که مرگ این زن را تایید کرده است تحت پیگرد کیفری قرار بگیرد.
کد خبر: ۴۸۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۳
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
مهندس عزت الله ضرغامي در روزنامه جام جم در خصوص انتخاب سرفراز برای ریاست صداو سیما می نویسد:انتخاب جناب آقاي محمد سرافراز از سوي رهبر معظم انقلاب (مدظله العالي) حاکي از درايت، آينده نگري، نگاه کارشناسانه و عنايت ويژه معظم له به ارزش هاي ديني و انقلابي است.رسانه ملي همانگونه که در متن اين حکم تاريخي آمده است، ماموريت هاي بزرگ و بي بديلي برعهده دارد. رئيس سازمان شخصا بايد واجد شرايطي باشد که بتواند از عهده اين وظايف سنگين و دشوار به خوبي برآيد. حداقل به دلايل ده گانه ذيل، جناب آقاي سرافراز شايستگي پذيرش اين مسئوليت را دارد.1 آقاي سرافراز يک کارشناس ارشد واقعي در عرصه رسانه است، حداقل دو دهه تجربه ارزشمند داشته و با ظرايف حرفه اي و علمي اين مسئوليت بخوبي آشناست.2 او رسانه هاي رقيب و عرصه امپراطوري استکبار در حوزه رسانه را بخوبي مي شناسد. به محيط خارجي رسانه ملي آگاه و مسلط است و مي داند چگونه مي توان با حداقل امکانات، روش هاي بهينه و موثري براي موفقيت رسانه ملي در ميدان جنگ نرم به کار گرفت.3 وي در طول اين سال ها بخش مهمي از موضع آفندي رسانه ملي را اداره کرده است. هيچگاه در موضع انفعال قرار نمي گيرد و از رويکردهاي محافظه کارانه گريزان است. او با قدرت و شجاعتي که از خود نشان داد از همين الان عرصه را به رقبا تنگ کرده است.4 آقاي سرافراز، فراز و نشيب هاي رسانه در طول دو دهه را تجربه کرده و با مفهوم بحران آشناست. در جريان حوادث سال 88 و فتنه، خوش درخشيده است و همپاي ديگر اجزاي سازمان، ماموريت هاي خود را با موفقيت انجام داده است.5 سرافراز قدرت تحول دارد و نوآوري و خلاقيت را مي شناسد، مخاطب شناس واهل توسعه است. شبکه هاي جهاني العالم، پرس، الکوثر، آي فيلم، سحر، هيسپان و ده ها کانال راديويي را راه اندازي و مديريت کرده است. اولويت ها را شناخته و سرعت عمل بالايي دارد.6 سرافراز پرکار، سختکوش، پايبند به آرمان ها، صبور در برابر مشکلات، کم حرف و متواضع است. اين ويژگي ها مربوط به آدم هاي بزرگ است.7 سرافراز، مکتبي و ساده زيست است و روحيه اي درويش مسلک دارد و در قيد و بند تشريفات نيست.8 سرافراز از خانواده جهاد و شهادت است، جايگاه شهدا و ارزش آنها را مي داند با مفهوم ايثارگري آشناست و بخوبي مي داند پشتوانه محکم نظام و رسانه ملي در سختي هاي روزگار از چه کساني هستند.9 سرافراز رسانه ملي را مي شناسد. بخش قابل توجهي از کتاب راوي صادق مربوط به اقدامات و عملکرد اوست. براي رضايتمندي و انگيزه بخشي به کارکنان طرح و ايده دارد و با مديريت داشته ها آشناست. او بهره وري در سازمان را بالابرده و ظرفيت هاي جديدي ايجاد خواهد کرد.10 آقاي سرافراز فردي خودساخته است، به هيچ حزب و گروهي تعلق ندارد و همواره استقلال خود را حفظ کرده است. با اين سابقه توان «نه» گفتن به زياده خواهي ها را دارد و اين ويژگي براي رسانه ملي سرمايه اي گرانبهاست، براي او آرزوي موفقيت دارم
کد خبر: ۴۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت.
در ابتدای این برنامه گزیدهای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازادههایی نیست که به پدر و خانوادهاش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصههای مختلف انقلاب و سختیهای پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ میتوان گفت سختیهای عرصههای مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساسترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.»
به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفتوگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است.
شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
شناسنامه: در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بینالملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشت و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سوال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آنها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم.
شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکیهای فداییهای خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.قبل از آنها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، با آقای عزتالله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.عمدتا نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام (ره)، کتابهای ایشان، را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید به طوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش میدیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود. تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند
شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر میگفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر.
شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی میتوانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آیندهای را می دیدند که بر ما پوشیده بود.
شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان میخواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیستها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آنها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام میفرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد.
شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمیآمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را میزنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده.
شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک میرفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکانهایی را برای فعالیت خود میخواستند.
شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت میکردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاههای خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاستهایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم.
شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت میکردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم.
شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آنها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدینژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العادهای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم.
شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانیهای من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته میشود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم.
شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم.
شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رایها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم.
شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانهها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند.
شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم.
شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریتهای من معمولا در دورههای اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید میشد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند.
شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت میکند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت میکنند و بعد عنوان میکنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم میزدند و این مطبوعات به این قضایا دامن میزدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند.
شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام میدادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود.
شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم.
شناسنامه: یعنی ارتباط آنها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم.
شناسنامه: برخی از روزنامه ها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید میزنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا میخواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آنها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست.
شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزشهای انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامهای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبههای خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشردهام که نسبت به ارزشهای انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاستهای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد.
شناسنامه: چه روشهایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرمودهاند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبههای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاستهایی که ایشان ابلاغ میکنند دنبال میکنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزههای متخلف و بخشها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرمودهاند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است.
شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیتهای علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزهها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونتها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند
شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ میدانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت میکنند؛ صحبت شما را چگونه میتوان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمیآید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتابهای بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آنها داده نشد.
شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتیشان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است.
شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود.
شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلمها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدمهای بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیتهایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود.
شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است.
شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار میکردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگهای زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است.
شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آنها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آنها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد.
شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته میشود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد میکنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود.
شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلتهای والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد.
شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند.
شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری میکنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح میشود.
شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او میشد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آنها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت.
شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رویش نیوز ، ماجراي اسيدپاشي را هزار بار ديگر هم اگر محكوم كنيم ، باز هم كم است و بايد بارها و بارها از غير انساني بودن اين رفتار سخن گفت اما با گذر از اين بخش ماجرا، درسهاي بسياري نيز مي توان از اين قصه گرفت، درسهايي كه بايد آنها را نيز بارها مرور نمود تا شايد از پس اين مرورها بتوان اشتباهات را شناخت و مسيري روشن پيش روي قرار داد.
فصل اول) اين بار نخست نيست كه با كوتاهي هاي مراجع رسمي در امر اطلاع رساني، فرصتي فراهم ميآيد تا رسانه نماهايي كه اين روزها در فضاي مجازي نيز رشدي قارچگونه دارند، بتوانند سوء استفاده نموده و هر آنچه در ذهن خويش دارند به عنوان واقعيت به جامعه ارايه دهند، اين ماجرا پيشتر نيز تكرار شده بود و گويي ما قرار نيست از اين دست داستانها، عبرت بگيريم و بايد همچنان در دام هايي اينچنين شكار شويم، وقتي ما نگوييم و درست و حقيقت را براي مخاطبان ارايه ننماييم ،ديگران خواهند گفت و ديگران قرار نيست كه آنچه را ما مي خواهيم بگويند.
فصل دوم)در پس ماجراي اسيدپاشي اصفهان بار ديگر ميتوان كمينگاه هايي را به تماشا نشست كه به دنبال حمله به اركان نظام و انقلاب هستند، بر خلاف تصور عده اي كه هر بار پس از ماجراهايي چون فتنه اي كه از سر گذشت، خيال مي كنند كه خدا را شكر كه تمام شد، اينچنين نيست، اين دشمني براي دشمنان اين انقلاب تمام شدني نيست و اينان چون روبهاني در كمين مي نشينند كه از كوچكترين فرصتي براي حمله بهره ببرند و اين وظيفه ماست كه آماده باشيم كه از دشمن نبايد جز دشمني انتظار ديگري داشت.
فصل سوم)با نگاهي ديگر بر امر اطلاع رساني ماجراي اسيدپاشي، مي توان رسانه ها را در چند دسته تقسيم بندي نمود، گروهي از رسانه ها كه ابوموسي وار و با ساده لوحي تمام هر آنچه را كه مي شنوند، بدون اطمينان از درستي و صحت آن انتشار مي دهند ، اين دست رسانه ها معاند نيستند، دوستاني هستند كه نمي دانند! و در عصر بحران ها دوستاني بس خطرناك!
گروه ديگر از رسانه ها اما دانسته و همسو با رسانه هاي بيگانه به دنبال انتشار دروغ هايي هستند كه خودشان هم مي دانند اندكي راستي نيز در آن نيست، اين قبيل رسانه ها دروغ گويي عليه نظام را يكي از وظايف خويش مي دانند و بر طبل كذب خويش مي كوبند.
بخش ديگر از بدنه رسانه ها نيز به دنبال جذب مخاطب هستند و مسئوليت اجتماعي برايشان ارزشي ندارد و يا اصلا نمي دانند مسئوليت اجتماعي پخش يك خبر چيست.
در كنار اين رسانهها نيز گروه ديگري نيز وجود دارند كه با درك صحيحي از واقعيتهاي جامعه و با توجه به اصول حرفه اي رسانه به ويژه اخلاق رسانه اي، حقيقت گويي را شعار اصلي خويش مي دانند و بايد اين رسانه ها را مظلومان رسانه هاي انقلاب اسلامي دانست.
فصل چهارم)نكته ديگري كه بايد در ماجراي حاضر بدان توجه داشت، نظارت بر رسانه هاست، آيا نبايد رسانه هايي كه در ماجراي اسيدپاشي به دنبال اهداف شوم خويش بودند و حتي ابوموسي هاي رسانه اي را بازخواست نمود، آيا مرزهاي آزادي رسانه اي بايد بتوانند آزادي هاي رواني مردم را مورد هجوم قرار دهند؟ آيا نبايد نهادهاي متولي امور رسانه اي و فرهنگي، نظارتي اثربخش بر امر اطلاع رساني داشته باشند؟ و آيا مي توان به بهانه هاي واهيِ حقوق مطبوعات از حقوق مردم صرف نظر نمود و آرامش رواني جامعه را فداي عده اي خاص كرد؟
فصل پنجم)با مروري بر آنچه در دانشگاهها و دانشكده هاي خبر و روزنامه نگاري تدريس مي شود، البته وجوه ماجرا كمي روشنتر خواهد شد. كدام واحدهاي درسي امر اخلاق رسانه را به ويژه در چارچوبهاي فرهنگ انقلاب اسلامي مورد توجه قرار مي دهد؟ آيا نبايد در امر تربيت روزنامه نگاراني در تراز انقلاب اسلامي برنامه اي خاص آماده شود و آيا مي توان با برنامه هاي عادي دانشگاهها به اهداف مهم رسانه اي انقلاب اسلامي دست يافت؟ رهبر معظم انقلاب نيز در ماجراي ديداري كه در سال 1391 با دست اندركاران جشنوارهی مردمی فیلم عمار داشتندنقش مسئولان و مراکز دانشگاهی مرتبط را در اثرگذاری بر فضای رسانهای کشور مهم دانسته و تأکید کردند: اصلاح این عرصه نیازمند اصلاح مبادی ورودی آن است.
فصل ششم)در روزگاري كه دفاع از شبكه هاي مجازي تلفن هاي همراه يكي از ژستهاي روشنفكري عصر حاضر محسوب مي شود، بايد از اين دوستان و حاميان بي پرواي اين شبكه ها كه اجازه بحثهاي كارشناسي اجتماعي و فرهنگي در اين حوزه را نمي دهند، سئوال نمود كه آيا مي دانيد يكي از دلايل ناآرامي هاي اخير پس از اسيدپاشي ها، آرايه آمارهاي دروغين و حاشيه پردازيهاي كذب در اين دست شبكه ها بود؟ كار در اين شبكه ها به جايي رسيد كه ماجراهاي اسيدپاشي را تا مشهد نيز كشاندند و از هرجاي تاريخ كه مي توانستند اما به تاريخ روز، شاهدي براي گسترش اسيدپاشي در جامعه ذكر مي نمودند.
فصل آخر)حساسيت سنجي مردم در امور مذهبي و سياسي، به چالش كشيدن موضوع مهم امر به معروف و نهي از منكر به ويژه در آستانه تصويب قانون آن در مجلس ، نااميد نمودن مردم به ويژه جوانان ، بدبين نمودن آنان نسبت به نيروهاي حزب اللهي، بدنام نمودن رسانه هاي رسمي اطلاع رساني و اهداف بسيار ديگر را مي توان از جمله برنامه هايي دانست كه ماجراي اسيدپاشي رسانه اي به دنبال آن بود و هست و در اين ميانه مي توان درسهاي بسياري آموخت، درسهايي كه بايد به دقت مرور شود، درسهايي براي مردم، اصحاب رسانه و مسئولين به ويژه متولين فرهنگي.
کد خبر: ۴۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
سرنوشت ریاست خبرگان رهبری این روزها مهمترین مسئله روزنامه های اصلاحطلب شده است؛ روزنامه اعتماد در صفحه سیاسی خود درباره آن نوشت ««آیتالله هاشمی شاهرودی گزینه اصلی ریاست مجلس خبرگان رهبری است»، روی دیگر این حرف برخی از نمایندگان مجلس خبرگان این است که احتمال ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی زیاد نخواهد بود. حرفی که سید احمد خاتمی آن را به صراحت بیان کرده است: «هاشمی رفسنجانی تمایلی برای نامزدی ریاست مجلس خبرگان ندارد.» این بیشتر تمایل گروههای منتقد آیتالله هاشمی رفسنجانی است تا تمایل خود او. حداقل تا اینجای کار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ موضعگیری در این باره نکرده است.» این روزنامه سپس در گفت و گو با رضا سلیمانی، مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام به رد خبرها درمورد عدم تمایل آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ریاست مجلس خبرگان پرداخت؛ رضا سلیمانی درباره سخنان آیتالله خاتمی گفت «این چند روز هم نه بحثی مطرح شده و نه ما چیزی شنیدیم و نه آیتالله مطلبی فرمودند که در آن بحث انتخابات شده باشد؛ بنابراین نمیتوانیم اظهار کنیم که نظر آیتالله چیست، کاندیدا میشوند یا نه. نمیدانم بر اساس چه مبنایی آقای خاتمی این صحبت را کرد، آیا این حرفها مبنا و اساسی دارد یا نه؟ اما تا آنجایی که من مطلع هستم آیتالله نه اظهارنظری کردند در این مورد و نه به ما چیزی گفتند و نه در جاهای دیگر حرفی زدند. همچنین فکر نمیکنم زمان این بحثها اکنون باشد. زمان انتخابات ریاست خبرگان رهبری اسفندماه است و تا آن زمان هم ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد. اگر ایشان بخواهد بیاید که کسی نمیتواند مانع ایشان شود. اگر این بحث الان رسانهیی شود برای زمینهسازیهای سیاسی قبل از انتخابات است وگرنه الان جای این بحث نیست.»(مشرق)
کد خبر: ۴۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
پس از ماهها جنجال و تهمت و افترا پیرامون 3772 دانشجوی دکتری بورسیه شده در دولت دهم، وزارت علوم با صدور اطلاعیهای تنها 36 نفر از بورسی شدگان را به علت ارائه اطلاعات نادرست، مشمول لغو بورس، قطع تحصیل و بازگرداندن هزینههای پرداختی وزارتخانه دانست!
کد خبر: ۴۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳
بدنبال اعلام نتیجه بررسی وزارت علوم درباره وضعیت دانشجویان بورسیه که بر اساس آن از 3772 دانشجو تنها از ادامه تحصیل 36 نفر جلوگیری خواهد شد،کمیته هماهنگی دانشجویان بورسیه از طرح شکایت قضایی علیه آقایان فرجی دانا، صدیقی(رئیس سازمان دانشجویان) و نیز برخی روزنامه ها به دلیل اتهام به خود خبر داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرگزاری فارس، به دنبال اعلام نتیجه بررسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درباره وضعیت دانشجویان بورسیه شده طی سال های 88 تا 92 کمیته هماهنگی دانشجویان بورسیه که از چند ماه قبل برای پیگیری تضییع حقوق این دانشجویان توسط مسئولان وزارت علوم تشکیل شده، در اطلاعیه تصریح کرد: پس از گذشت بیش از یک سال از جنجال آفرینی برخی مسئولان وزارت علوم و تعدادی رسانه های معلوم الحال درباره پرونده 3 هزار بورسیه غیرقانونی، اطلاعیه روز جمعه 02/08/93 وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نشان داد از تعداد 3772 نفر بورسیه شده بین سال های 88 تا 92، تنها بورسیه 508 نفر لغو شده که با پرداخت هزینه مجاز به ادامه تحصیل هستند و فقط از تحصیل 36 نفر جلوگیری میشود.
در این اطلاعیه آمده است: بر این اساس، دانشجویانی که طی دوره زمانی سال های 88 تا 92 ضمن داشتن شرایط سن و معدل، پس از گذراندن آزمون های متعدد از جمله در مرحله پذیرش بورس و همچنین در مرحله پذیرش دانشگاه توانسته بودند وارد دانشگاه شوند، حق خود می دانند که نسبت به اعاده حیثیت خود اقدام نموده و از دستگاه محترم قضائی بخواهند عاملان هتک حرمت از جمعی از نخبگان کشور را به اشد مجازات برساند.
کمیته هماهنگی دانشجویان بورسیه تصریح کرده است: این کمیته که پیش از این نسبت به تنظیم شکایت علیه خاطیان اقدام کرده بود، با مشورت حقوقدانان، شکایت خود را موکول به اعلام نظر رسمی وزارت علوم درباره پرونده بورسیه ها نمود و هم اکنون با صدور اطلاعیه وزارت علوم، اسناد این شکایت کامل شده است. لذا به اطلاع می رساند، با استناد به اظهارات و موضع گیری های صورت گرفته توسط مسئولان وزارت علوم، از جمله آقایان فرجی دانا وزیر سابق و صدیقی رئیس سازمان امور دانشجویان، و همچنین دروغ پردازی های صورت گرفته توسط برخی رسانه های خاص در 2 شکایتی تقدیم دستگاه قضائی خواهد شد.
این کمیته، شکایت خود را شامل موارد ذیل عنوان کرده است:
الف- شکایت از آقایان رضا فرجی دانا وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری و مجتبی صدیقی رئیس سازمان دانشجویان وزارت علوم به دلیل متهم کردن 3772 نفر با عنوان «بورسیه های غیرقانونی» و تعمیم خطای عده ای معدود به تعداد قابل توجهی از نخبگان کشور.
ب- شکایت از روزنامه هایی که به هر نحوی اقدام به ملکوک کردن حیثیت دانشجویان بورسیه کرده و فرآیند پذیرش آنان را غیرقانونی خوانده اند.
کمیته هماهنگی دانشجویان بورسیه در پایان اطلاعیه خود تاکید کرده است: برخی دانشجویانی که وزارت علوم بورسیه آنها را لغو کرده نیز، شکایتی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پیرو اطلاعیه روز جمعه دوم آبانماه 1392 و زیرپا گذاشتن تعهدات دولت سابق- در حال تهیه دارند که به زودی تحویل مقامات قضایی خواهد شد.
کد خبر: ۴۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
من در زمان امام (ره) و زمان مقام معظم رهبری به تامین نظرات رهبری مقید بودم. در زمینه هایی که از نظرات رهبری بی اطلاع بودم جویای نظرات می شدم و همان در زمان امام(ره) و هم اکنون نظرات مقام معظم رهبری را در مسائل جویا می شوم به عبارت دیگر تابع امام (ره) و رهبری بودم
کد خبر: ۴۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
یک روزنامه حامی دولت با ابراز تعجب نسبت به برخی آمارها و گزارشهای دولت نوشت: چگونه آقای روحانی یکباره اعلام میکند از رکود عبور کردهایم.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش افکارنیوز، روزنامه اطلاعات در ارزیابی گفتوگوی تلویزیونی با انتقاد از عدم حضور نمایندگان مطبوعات نوشت: در برنامه گزارشی رئيسجمهور از صدا و سیما از آغاز تا امروز مشکلات حضور مجری یا مجریان از داخل یا بیرون صدا و سیما همچنان وجود دارد. اصل مشکل هم این است که به جای طرح پرسشهای خاص، عنوان پرسشها به صورت عمومی، کلی است و پاسخهای رئيسجمهور در تشریح چنین پرسشهای کلی چنان طولانی میگردد که مخاطب احساس میکند اساساً نیازی به حضور پرسشگر در این برنامهها نیست. همین برنامه اخیر نیز گزارش «منولوگ» رئيسجمهور بودکه چندان حضور دو مجری از صدا و سیما (خانم و آقا) در آن نقشی نداشت. اگر چنین است، خوب است چنین گزارشهایی تنها با حضور رئيسجمهور برای زمان مشخصی خطاب به مردم اجرا گردد.
یادداشتنویس اطلاعات با بیان اینکه هنوز برخی پرسشها درباره عبور از رکود و تورم وجود دارد میافزاید: در کمتر از دو ماه گذشته، یکباره همه فضای خبری و مطبوعاتی کشور را، خبر ارائه طرح جدید و کامل اقتصادی دولت درباره عبور از «رکود» فرا گرفت و موضوع روز شد. اغلب مصاحبهها، مقالات و گزارشها معطوف به آن گردید و چنان شد که نگارنده با تعجب دید، کشور این همه کارشناس اقتصادی درباره عبور از «رکود» دارد و دولت کلید حل مشکل اقتصادی را در انجام طرحی جامع و البته زمانپذیر در عبور از «رکود» دیده است. مجموعه گفتهها و نوشتهها درباره رکود و تورم از چند ماه گذشته تاکنون اگر به صورت کتاب چاپ گردد، مجموعه آثاری میشود که وسعت ادبیات تولید شده درباره این دو معضل امروز، تورم و رکود، را نشان خواهد داد.
وی ادامه میدهد: پرسش نگارنده این است، چگونه دولت آقای روحانی که در چند ماه قبل موضوع رکود در اقتصاد ایران را بسیار پیچیده، گسترده و عمیق میدید، یکباره اعلام کرد، کشور از «رکود» عبور کرده است!؟ دولتی که بداند تا سه ماه آینده کشور را از رکود آزاد میسازد، چرا طرحی جامع برای حل این مشکل را بعد از مراحل گزارشهای رسانهای به مجلس ارائه میدهد و به مردم میگوید، منتظر تصویب آن از سوی مجلس شورای اسلامی است تا گام به گام مشکل پیچیده «رکود» را حل و برطرف سازد!؟
اطلاعات خاطرنشان کرد: واقعیت این است که خروج از رکود یا مهار تورم را هنوز به صورت واقعی مردم در زندگی و معیشت خود احساس نمیکنند.این روزنامه در پایان مینویسد: از مشکلات دیگر در گزارش رئيسجمهور یکی هم این است که بسیاری از مردم بعد از انجام برنامه زنده صدا و سیما میگویند، «چندان حرفهای جدیدی نداشت!» یکی از علتهای چنین برداشتی از سوی مردم، شرکت زیاد رئيسجمهور در مراسم گوناگون و سخنرانیها در سمینارها و نشستهای عمومی است. به طوری که سخن جدید برای گزارش ماهانه و یا چند ماه یک باره رئيسجمهوری باقی نمیماند و برای مخاطبین جدید و نو جلوه نمیکند.
یادآور میشود اخیراً در پی انتشار برخی آمار شائبهانگیز مشابه در حوزه اشتغال از سوی مسئولان دولتی، سعید لیلاز از اعضای کارگزاران ضمن یادداشتی در روزنامه دولتی ایران تصریح کرد نرخ بیکاری ۱۶ تا ۲۰ درصد است و نه ۵/۹ درصدی که دولت اعلام میکند. همچنین راغفر اقتصاددان اصلاحطلب آمار منتشره را غیرواقعی و شائبه برانگیز دانست.
کد خبر: ۴۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
نشریه 'دابق' وابسته به گروه داعش خبر اسارت و فروش زنان ایزدی عراق را تایید کرده است و همزمان، با ادامه جنگ در کوبانی نقش زنان در رویارویی با داعش روزبه روز پررنگتر میشود و اکنون بیش از 5000 زن درحال نبرد با داعش هستند.به گزارش فاکس نیوز، مجله 'دابق' در شماره روز یکشنبه (دیروز) خود، از فروش خانواده های ایزدی خبر داد و نوشت: 'زنان و فرزندان ایزدی میان رزمندگانی که در عملیات سنجار شرکت داشتند، تقسیم شده اند'. در بخشی از این مجله، 'محمد العدنانی' سخنگوی داعش با تهدید کسانی که حکومت این گروه را نمیپذیرند، نوشته است 'ما رومِ شما را تسخیر خواهیم کرد، صلیب هایتان را خواهیم شکست و زنانتان را به غنیمت خواهیم گرفت'. سازمان دیده بان حقوق بشر نیز به تازگی از خرید و فروش زنان ایزدی در عراق خبر داده است. یک عضو این سازمان می گوید: شاهد فروش دختران نوجوان ایزدی توسط گروه داعش به قیمت یک هزار دلار بوده است.
5000 زن در کوبانی با داعش میجنگندبا ادامه جنگ در کوبانی نقش زنان در رویارویی با داعش روزبه روز پررنگتر می شود و اکنون بیش از 5000 زن درحال نبرد با داعش هستند که از این تعداد 500 تن در خط مقدم نبردهای کوبانی حضور دارند.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه الشرق الاوسط، طبق گفتههای میسا عبدو، رهبر یگانهای حمایت از زنان از یگانهای مردمی کردهای سوریه، 500 زن در این یگانها در کنار مردها در شهر کوبانی سوریه میجنگند و در شدیدترین نبردهایی که علیه ساکنان این منطقه شکل گرفته، برای دفاع از شهرشان حضور دارند. عبدو گفت: این نبرد به ما تحمیل شده ولی ما دسته بسته نیاستادهایم و در خانهها ننشستیم تا برادران و همسرانمان از ما دفاع کنند.
وی ادامه داد: زن کرد در وطن پرستی از زنان عرب و به ویژه زنان فلسطینی کمتر نیست. ما نه به اسم قوم گرایی یا نژاد پرستی بلکه برای دفاع از انسانیت در مقابل دشمن مشترک اعراب، کردها و ترکها میایستیم. این زن سی ساله که با نام مستعار نارین عفرین شناخته میشود، افزود: ما پیش از اینکه کرد باشیم اهل کشور سوریه هستیم و آنچه ما به دنبال آن هستیم این است که سوریه یک کشور آزاد و دموکرات باشد.
به گفته عبدو، تعداد زنانی که در خط مقدم جبهههای کوبانی در حال مبارزه هستند به 500 تن میرسد. به همین تعداد هم زنانی در اردوگاههای آموزشی حضور دارند. تعداد زنانی کردی که در یگانهای حمایت از زنان در مناطق کردنشین سوریه حضور دارند، بیش از 5000 تن است. طی 25 روز اولیه آغاز نبرد کوبانی 30 زن کشته شدند اما وخامت این درگیریها به حدی است که امکان جمع آوری آمار و اطلاعات دقیقی از تعداد مبارزان زنی که در این نبردها کشته شدهاند، ممکن نیست.
عبدو اظهار داشت: مرد و زن در جبهه نبرد همچون دورههای آموزشی در استفاده از انواع سلاح سبک و سنگین مساوی هستند. وی تاکید کرد: تیری که زنان کرد شلیک میکنند بیش از تیر اندازی مردان، داعشیها را میترساند چرا که آنها بر این باورند که اگر به دست زنان کرد کشته شوند به جای بهشت به جهنم می روند!
وی ادامه داد: من مشکلی برای تعامل و آموزش دوستان مبارز خود در گروههای مردان نمیبینم همه ما در یک جبهه و برای یک هدف میجنگیم. یگانهای حمایت از زنان در نیمه سال 2012 تشکیل شد و شورای نظامی برای اداره این یگانها متشکل از 31 مبارز تشکیل شد. میسا عبدو در کنار 3 تا 5 عضو دیگر از فرماندهان اصلی یگانهای حمایت از زنان هستند. این یگانها به سه نوع تقسیم میشوند: نیروهای حرفهای، نیروهای مقاومت و نیروهای بومی. بر اساس سیستم داخلی تشکیلات کردها در سوریه و عراق باید نسبت زنان در یگانهای حاکمیتی و نظامی حداقل به 40 درصد برسد و این نسبتی است که با یگانهای حمایت زنان که تعداد اعضای آنها بیش از این نسبت است، مطابقت دارد.
کد خبر: ۴۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۱
بسیاری از کارشناسان سیاسی برگزاری همایش غدیر اصولگرایان را نقطه عطفی در همگرایی حداکثری اصولگرایان میدانند که باعث شده طیفهای مختلف اصولگرایی از سنتیها و پایداریها تا جامعتین آماده یک وحدت راهبردی شوند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، همایش سراسری اصولگرایان همزمان با جشن بزرگ ولایت روز شنبه 19 مهر ماه با سخنرانی آیتالله مصباح یزدی و با حضور طیفها و احزاب و تشکلهای مختلف اصولگرایی در سازمان بسیج دانشجویی برگزار خواهد شد.
جلسات هماندیشی اصولگرایان که هر هفته با حضور طیفهای مختلف اصولگرایی به میزبانی حجتالاسلام تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز برگزار میشود، تاکنون با همایشهای مختلفی سعی در سازماندهی و ایجاد همگرایی در بین اصولگرایان داشته است که برگزاری همایش اصولگرایان با سخنرانی آیتالله نوری همدانی، آیتالله موحدیکرمانی و آیتالله جنتی در همین راستاست.
اما بسیاری از کارشناسان سیاسی برگزاری همایش غدیر اصولگرایان با سخنرانی آیتالله مصباح یزدی را نقطه عطفی در هماهنگی و همگرایی حداکثری اصولگرایان میدانند که باعث شده طیفهای مختلف اصولگرایی از سنتیها و پایداریها تا جامعتین آماده یک ائتلاف گفتمانی و وحدت راهبردی شوند.
در همین زمینه محمد کاظم انبارلویی مسئول سیاسی حزب موتلفه در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، اظهار داشت: تلاشهای حجتالاسلام تقوی به عنوان یک شخص حقیقی برای همگرایی اصولگرایان در چند ماه اخیر به ثمر نشسته و توفیقات برای وحدت و همگرایی اصولگرایان ایجاد شده است.
انبارلویی ادامه داد: نشست اصولگرایان با حضور علمای اصولگرا دستاورد خوبی داشته و قرار شده آیتالله مصباح سخنران نشست سراسری اصولگرایان باشد.
*انبارلویی: روز شنبه وحدت را زیر سقف گفتوگو میبریم
سردبیر روزنامه رسالت با تاکید براینکه آیتالله مصباح به همه جریان اصولگرایی تعلق دارد تاکید کرد: ایشان یک روحانی فیلسوف و حکیم است.
وی با بیان اینکه نشست روز شنبه اصولگرایان گامی در راستای همگرایی اصولگرایان و احزاب آن خواهد بود تصریح کرد: این نشست نقش مهمی در همگرایی اصولگرایان دارد و آنها میتوانند با این نشست وحدت را زیر سقف گفتوگو ببرند و از تجربیات گذشته استفاده کنند تا انتخابات بعدی با آرایش جدید در کشور ظاهر شوند.
*ابراهیمی: نشستهای اصولگرایان ادامه دارد
به گزارش فارس، همچنین حجتالاسلام حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه مشابه این نشست پیش از این نیز تشکیل شده است به برگزاری همایش اصولگرایان با حضور آیات نوری همدانی، موحدی کرمانی و جنتی اشاره کرد.
ابراهیمی ادامه داد: در این نشست آیت الله مصباح سخنران خواهد بود و قرار است این نشستها ادامه داشته باشد و از شخصیتهای دیگر نیز دعوت شود.
عضو جامعه روحانیت مبارز این همایش را در راستای همگرایی اصولگرایان ارزیابی کرد و با بیان این نکته که این همگرایی در این نشست وسیعتر به نمایش گذاشته میشود گفت: با توجه به حضور علاقمندان آیتالله مصباح و جشن عید غدیر، این همایش بسیار گسترده است.
وی ابراز امیدواری کرد: اصولگرایان با این نشستها به یکدیگر نزدیک شوند و بتوانند جریاناتی که تا به حال به هم نپیوستند، به یکدیگر بپیوندند.
ابراهیمی تصریح کرد: این همایش به هیچ عنوان انتخاباتی نیست و رویکرد آن همگرایی اصولگرایی است.
*کوهکن: آثار مثبت همایشهای اصولگرایی در یک سال آینده خود را نشان میدهد
همچنین محسن کوهکن نایبرئیس جبهه پیروان نیز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه این همایش به دعوت حجتالاسلام تقوی برگزار میشود یادآور شد: ایشان از ابتدا به دنبال ایجاد فضای همدلی و هماهنگی بین مجموعه اصولگرایی بود و از افراد مختلفی نیز دعوت به عمل آورد.
کوهکن با بیان اینکه همه سلایق اصولگرایی به دور از واگرایی در این جلسات دعوت شدهاند گفت: سخنرانی آیتالله مصباح در همایش بزرگ اصولگرایان با حضور همه سلایق به دعوتکننده و میزبان باز میگردد که به ایجاد همگرایی کمک میکند.
نایبرئیس جبهه پیروان با بیان اینکه ایجاد این همگرایی به معنای تاسیس تشکیلات جدید نیست گفت: هر میزان که هر جریان به سمت همگرایی و وحدت حرکت کند، آثار آن برای خود این جریان فکری به جای میماند.
وی برهمین اساس افزود: با اینکه این همایش انتخاباتی نیست اما همین پرچم همگرایی، آثار مثبت خود را در یک سال آینده نشان میدهد.
کوهکن از حضور جبهه پیروان در همایش بزرگ عید ولایت خبر داد.
*سقایبیریا: همایش اصولگرایان تاثیر بسزایی در همگرایی آنها خواهد داشت
حجتالاسلام سقای بیریا سخنگوی جبهه پایداری نیز در گفتوگو با خبرنگار احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه جبهه پایداری در همایش وحدت اصولگرایان حضور خواهد داشت گفت: همه اصولگرایان به این همایش دعوت شدهاند و ما معتقدیم این نشست تاثیر بسزایی در همگرایی خواهد داشت.
سقای بیریا همایش بزرگ اصولگرایان را یک نقطه عطف برای این جریان دانست و درباره تفاوت چنین نشستهایی با ساز و کارهای انتخاباتی گفت: آثار این همایشها به عملکرد خود اصولگرایان بستگی دارد و باید راهکارهای علما را به کار ببندند چراکه آیتالله مصباح همیشه صحبتهای تاثیرگذاری داشتهاند که بسیار موثر بوده است.
*حضور برخی اعضای جامعه مدرسین به نمایندگی از این تشکل در همایش اصولگرایان
حجتالاسلام محمود رجبی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با تأکید بر اینکه همایش «همه با هم» سرآغاز یک وحدت پایدار، فراگیر و عمیق بین اصولگرایی است، اظهار داشت: الحمدالله آیتالله مصباح از کسانی هستند که همواره به شعار این همایش یعنی «همه با هم» تأکید داشته و معتقد است معتقدان به نظام در سلایق مختلف باید با همدلی آنچه مورد نظر خداست را محقق سازند.
حجتالاسلام رجبی تصریح کرد: در شرایطی که آیتالله مهدویکنی به دلیل بیماری نمیتوانند نقش فعالی ایفاء کنند، اصولگرایی به لطف خداوند به این نتیجه رسید که حول محورِِِِِ مورد تأئید مقام معظم رهبری و شخصی فرهیخته یعنی آیتالله مصباح جمع شوند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سخنرانی آیتالله مصباح در همایش اصولگرایان را موجب استحکام و وحدت اصولگرایانی که دل در گرو منویات رهبری دارند دانست و خاطرنشان کرد: خدای جبهه و جنگ در اینجا هم حضور دارد و امیدواریم همانطور که بر دشمن غلبه کردیم بر مشکلات نیز فائق آییم.
وی در خصوص حضور اعضای جامعه مدرسین در همایش روز شنبه گفت: اعضای جامعه مدرسین در همایشهای عمومی خارج از قم شرکت نمیکنند چرا که اکثر آنها اساتید درس خارج از حوزه هستند ولی با این حال وحدت اصولگرایان و خطی مشی اتخاذ شده را قبول دارند.
حجتالاسلام رجبی در عین حال تأکید کرد: احتمالاً برخی از اعضای جامعه مدرسین به نمایندگی از این تشکل در همایش روز شنبه حضور خواهند داشت.
*تقوی: همگرایی و وحدت؛ شعار اصلی همایش اصولگرایان
به گزارش فارس، حجتالاسلام تقوی میزبان همایش اصولگرایی نیز با تاکید بر اینکه این همایش براساس تشکیل جلسات همگرایی میان اصولگرایان شکل گرفته است، گفت: هدف ما از برگزاری چنین برنامههایی، تنها ایجاد وحدت و همگرایی بین اصولگرایان است.
عضو جامعه روحانیت مبارز تصریح کرد: تاکید بر همگرایی و وحدت، شعار اصلی همایش اصولگرایان در نوزدهم مهر ماه خواهد بود.
کد خبر: ۴۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
روح الله حسینیان ،نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو ارشد جبهه پایداری در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی روزنامه روزان می گوید: مجموع عملکرد دولت احمدی نژاد از لحاظ عمرانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت دولت روحانی ندارد. وی سوال از وزرا را حق مجلس می داند و تاکید می کند: در دولت احمدی نژاد سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
در ماه های اخیر انتقادهای بسیاری از دولت آقای احمدی نژاد مطرح است،لطفا به عنوان یکی از حامیان ایشان بفرمایید تاچه اندازه این نقدها را وارد می دانید؟ببینید؛هرکسی که کار می کند مورد انتقاد هم قرار می گیرد که ممکن است این انتقاد وارد هم باشد. اما یک دولت را باید در مجموع بررسی کنیم. باید ببینیم مجموع عملکرد دولت آقای احمدی نژاد از لحاظ سیاست خارجی و سیاست داخلی و اقتصاد چه بود؟ از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است.
با این تفاسیر به نظر شما اگر آقای احمدی نژاد بخواهند به قدرت بازگردند و برای ریاست جمهوری آینده کاندیدا شوند شانسی برای پیروزی دارند؟به نظر من در یک حالت عادی بسیاری از مردم رای مجددی به ایشان می دهند.
میزان رای آقای احمدی نژاد بیشتر در شهرهای بزرگ است یا شهرستان ها؟همان منوالی که در سال 88 اتفاق افتاد به همان شکل مردم رای خواهند داد.
در دولت قبل مردم نسبت به گرانی ها و طرح های نیمه تمام انتقادهایی داشتند و بعضا مواضع ایشان درخصوص آزادی بیان مورد انتقاد بود، درواقع این باور بوده و هست که در دوران آقای احمدی نژاد هم فضا بسته شد و هم با مخالفان برخورد تندی صورت گرفت،درخصوص این انتقادها چه پاسخی دارید؟اینها حتما دروغ است. دولت آقای احمدی نژاد چکار کرد که جلوی آزادی بیان را گرفت؟ آیا از رقبای خودش شکایت کرد؟ درحالی که این همه تهمت زدند و فضا سازی کردند فقط یک یا دو شکایت شد که آن هم بخشیده شد و گذشت اما همین دولت که شعار آزادی می دهد از سوی شورای عالی امنیت ملی چند شکایت از نمایندگان شده است یا وزیر دولت سابقه نداشته به خاطر سوال از نماینده شکایت کند که این اتفاق افتاده است. درحالی که قانون اساسی صراحتا حق سوال از وزرا را برای نمایندگان به رسمیت شناخته است.اما کی احمدی نژاد به مخالفان خودش خطاب کرد به جهنم بروید.
اما آقای احمدی نژاد هم از اصطلاحات نامناسبی در گفتارشان استفاده می کردند؟مثلا.
برخی از این اصطلاحات قابل گفتن نیست.نه شما بگویید اشکالی ندارد.
فارغ از جملات زننده ای که قابل تکرار نیست و درجوامع بین المللی بسیار مورد انتقاد قرار گرفت از جمله مواردی که می توان به آن اشاره کرد همان خس و خاشاک بود که در نقد مخالفانشان به کار بردند؟این جمله درباره مخالفین نبود،من یادم هست این جمله درباره کسانی گفته شد که در خیابان شورش می کردند اما اینها فضاسازی کردند؛گفتند آقای احمدی نژاد به مخالفانش می گوید.
به هرحال بخشی از همین آشوب های خیابانی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند؟به نظر من دولت آقای احمدی نژاد به مراتب بیشتر از این دولت به مخالفین احترام می گذاشت.
شما فرمودید سوال از وزرا حق مجلس است اما براساس آماری که خود مجلس ارائه داده تعداد این سوالات به مراتب نسبت به دولت آقای احمدی نژاد نه تنها به طور چشمگیری افزایش داشته بلکه بسیاری از وزرا در همان ماه های اولین سال کاری دولت تهدید به استیضاح شدند؟شما به عنوان یکی از چهره های شاخص منتقد دولت چه جوابی در توجیه این رویکرد مجلس دارید؟من این حرف را قبول ندارم،اتفاقا در دولت آقای احمدی نژاد دو مساله مطرح بود؛اول اینکه سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است و به یکباره یکی از روسای هیات رییسه اعلام می کند هیچ استیضاحی در مجلس مطرح نیست در حالی که اینگونه نیست .هیات رییسه فضا سازی می کند تا جلوی سوال و استیضاح گرفته شود.سوالات مطرح می شود و پس از 7تا8ماه آن هم با فشار حاضر می شوند یکی از این سوالات را در دستور کار قرار دهند.امروز برعکس شده یعنی مجلس به مراتب منتفی شدن سوال و استیضاح را تسهیل می کند،درحالی که در گذشته راه را برای مطرح شدن سوال و استیضاح تسهیل می کردند.
به نظر شما این سوال و استیضاح درحال حاضر باید به چه صورت انجام شود؟ما هم معتقدیم بالاخره دولت قوه مجریه است و با مشکلات فراوانی روبروست؛به قول مقام معظم رهبری قوه مجریه در وسط میدان عمل است اما مشکل این است که دولت از یک مشت انسانهای مسن استفاده می کند به همین دلیل دولت خیلی بی تحرک است و سوالاتی هم که مطرح می شود بسیار فنی است.درحال حاضر آمار غلط می دهند می گویند ما از رکود خارج شده ایم درحالی که باید این مساله به عینیه نشان داده شود یعنی کارخانه ای مجددا مشغول به کار شده یا کارخانه ها به ثبات رسیده اند و درحال تعطیلی نیستند و کارگرانشان را بیرون نمی کنند بانک مرکزی باید این مساله را اعلام کند که چطور شده ما از رکود خارج شده ایم فقط آمار نقطه به نقطه تورم را می دهند در حالی که به قول آقای روحانی مردم با جیبشان چنین احساسی نمی کنند که تورم مهار شده است.از دولت انتظار است باتوجه به ادعای وزیر نفت که می گوید در آمد نفتی ما بیشتر شده است یا آقای روحانی مدعی هستند تحریم ها ترک برداشته است و فشار قبلی نیست ، تحرک اقتصادی در کشور بیشتر شده باشد،درحالی که قیمت آب و برق گران شده بدون آنکه حرفی زده شود. آقای احمدی نژاد اگر قیمت برق و آب را گران می کرد بالاخره چیزی هم روی یارانه ها می گذاشت بنابراین سوالات امروز بیشتر فنی است تا سیاسی .
اما خیلی ها استیضاح وزیرعلوم را سیاسی می دانند؟نه اینطور نبود.
یعنی این استیضاح ربطی به بورسیه های غیرقانونی نداشت؟خیر، وزیر آموزش عالی دانشگاه را به سمت و سویی برد که فقط یک تلنگری نیاز داشت تا دانشگاه ها را برهم بریزد،افراد جریان فتنه را برسر کار آورد.به هرحال مگر چند نفر از فرزندان نمایندگان بورسیه داشته اند؟ثابت کنند استیضاح کنندگان از بورسیه بگیران بوده اند.
پس از نظر شما دولت آقای روحانی برخلاف دولت اقای احمدی نژاد هیچ نقطه قوتی ندارد؟من اینطور نمی گویم. بالاخره هر دولتی نقاظ ضعف و قوتی دارد اما بحث ما برسر این است که باید مجموعه را بررسی کنیم؛به نظر من مجموعه دولت آقای روحانی دولت مجموعه ناکارآمدی است.
کد خبر: ۴۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
گروه تروریستی "داعش"در عراق و سوریه در سال جاری خلافت خود را از طریق این دو کشور اعلام کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، گروه تروریستی "داعش"، بر یک سوم از خاک سوریه و مناطقی از عراق تسلط یافته و در سال جاری خلافت خود را از طریق این دو کشور واقع در قلب خاورمیانه اعلام کرد.
روزنامه سعودی الحیات در گزارشی به بررسی وضعیت گروه داعش و معرفی چهار تن از سران ارشد این گروه پرداخت و نوشت: گروه داعش متشکل از هزاران جنگجو از دو کشور سوریه و عراق و جنگجویان خارجی از سراسر جهان است و فرماندهان رژیم بعث صدام از سرکردگان ارشد آن به شمار می روند.
روزنامه الحیات اسامی چهار سرکرده ارشد داعش را به شرح زیر منتشر کرده است:
*ابوبکر البغدادیابوبکر البغدادی سرکرده گروه داعش در سال 1971 در یک خانواده عراقی متولد شد و پایگاههای خبری وابسته به عناصر تروریست و تندرو با ذکر زندگینامه البغدادی نوشته اند که او در دانشگاه اسلامی بغداد درس خوانده است.
رسانه های آمریکایی گزارش داده اند البغدادی پیش از اینکه در سال 2010 میلادی به عنوان سرکرده داعش درعراق تعیین شود، چندین سال در پایگاه بوکا به عنوان یکی از زندانهای آمریکا در جنوب عراق، در حبس بود.
در ژوئن سال جاری، گروه رو به رشد داعش، البغدادی را به عنوان "خلیفه" معرفی کرد و از همه خواست تا به وی اعلام وفاداری کنند.
باوجود اینکه تصاویر اندکی از البغدادی وجود دارد اما یک نوار ویدئوی در ژوئن گذشته از او پخش شد که البغدادی را با لباسهای سیاه و عمامه ای بر سر در یکی از مساجد شهر موصل عراق در حال سخنرانی نشان می داد.
البغدادی ثابت کرده است که در نابود کردن دشمنانش بسیار سنگدل است و هیچ تردیدی برای کودتا علیه هم پیمانان گذشته خود ندارد.
وی پیشتر علیه گروه تروریستی جبهه النصرهِ جدا شده از گروه القاعده در سوریه، جنگ به راه انداخت.
گروه داعش یک کتابچه جدید به دستاوردهای نظامی البغدادی اشاره کرده و به ادعا و زعم خود اصل و نسب وی را به پیامبر اکرم نسبت می دهد.
اسم واقعی ابوبکر البغدادی همان "ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری السامرائی" است و آمریکا اعلام کرده است که ده میلیون دلار برای افرادی که اطلاعاتی درباره مکان البغدادی داده یا وی را بازداشت کنند، تعیین کرده است.
* ابومحمد العدنانی"ابومحمد العدنانی" سخنگوی رسمی داعش، در سال 1977 در شهر ادلب سوریه متولد شد. او پیام های مهم گروه داعش از جمله بیان خلافت را که به پنج زبان منتشر شد، به طور عمومی اعلام کرد.
آمریکا امسال العدنانی را تروریست بین المللی توصیف کرد و گفت که او از اولین جنگجویان خارجی است و پیش از اینکه به عنوان سخنگوی این گروه تندرو معرفی شود، با نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا درعراق که از سال 2003 میلادی فعالیت داشت، مخالف بود.
پایگاههای خبری وابسته به عناصر تندرو با ذکر زندگینامه العدنانی نوشته اند که نام واقعی او، "طه صبحی فلاحه "است که بسیار اهل مطالعه بوده است.
*ابومسلم الترکمانی"ابومسلم الترکمانی" سرکرده بزرگ گروه داعش در عراق است.الترکمانی سرلشکر پیشین دوره صدام بود. تصور می شود که او مسئولیت استانهای عراق را که داعش بر آن چیره شد، برعهده دارد و هنگام خدمت در ارتش عراق در دوره ریاست جمهوری صدام در اطلاعات نظامی و گارد ریاست جهموری خدمت می کرد.
نام واقعی الترکمانی، "احمد عبدالله الحیالی" است در پایگاه بوکا در عراق حبس بود.
بعثی های دوره صدام برای جنگ با دولت بغداد به داعش پیوسته اند.
* ابوبکر الشیشانیابوعمر الشیشانی از سرکردگان بزرگ داعش است. او درسال 1986 در گرجستان متولد شد و گفته شده وی فرمانده نظامی داعش در سوریه است و مسئولیت عملیات حمله به مناطق گسترده ای از خاک سوریه را که تا مرزهای عراق امتداد دارد، برعهده دارد.
نام واقعی الشیشانی، تارخان باترهیفیلی است. وی به جنگجویانی که سال 2012 با ارتش عراق می جنگیدند، پیوست و برای البغدادی سوگند وفاداری یاد کرد.
افراد مسلح و نیروهای کرد معتقدند الترکمانی مدیریت نیروی اصلی هجومی گروه داعش را بر عهده دارد و اخیرا نیز برای تسلط بر منطقه کردنشین نزدیک مرزهای ترکیه فرمانده یک عملیات هجومی بوده است.
الشیشانی در میدان نبرد حضور مداومی دارد و عکسی از الشیشانی منتشر شده که وی را در حال تحویل خودروهای نظامی نشان می دهد که در عراق مصادره و به سوریه منتقل شده است.
کد خبر: ۴۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۳