برچسب ها
اوای دنا:به گفته مدير كل دفتر كودكان و نوجوانان سازمان بهزيستي در لايحه حمايت از كودكان و نوجوانان تمهيداتي انديشيده شده است تا از اين پس به خانواده‌هاي تك‌فرزند و زنان مجرد هم فرزند اعطا ‌شود. اين در حالي است كه از سال 87 تاكنون اين لايحه در مجلس مسكوت مانده است. حميدرضا الوند  ضمن تاكيد براين‌كه درلايحه حمايت از كودكان و نوجوانان، دايره شمول سرپرستي براي خانواده‌هاي متقاضي گسترده‌تر شده است، اضافه كرد: بر اساس قوانين فعلي به شرطي زوجين مي‌توانند متقاضي سرپرستي دائم يا موقت شوند كه 5 سال اززندگي زناشويي آنها گذشته و طي اين 5 سال بچه‌دار نشده باشند. وي افزود: در حال حاضر به دليل ارتقاي بسياري از شاخص‌هاي اجتماعي از جمله سطح تحصيلات و آگاهي زنان و بالا رفتن سن ازدواج كه وابسته به بسياري از متغيرهاي اجتماعي است، در حال حاضر افراد در سنين بالا ازدواج و سپس براي بچه‌دار شدن برنامه‌ريزي مي‌كنند كه تا زمان محكم شدن بنيان‌هاي زندگي مشترك، بچه‌دار نمي‌شوند و اين موضوع تعداد باروري‌هاي مطلوب را پايين آورده و سبب شده بسياري از خانواده‌ها يا يك فرزند بياورند يا بچه‌دار نشوند. الوند با اعلام پيش‌بيني اعطاي فرزند به خانواده‌هاي داراي يك فرزند واجد شرايط در قانون حمايت از كودكان و نوجوانان عنوان كرد: به اين ترتيب تمام خانواده‌هايي كه يك بچه دارند هم مي‌توانند متقاضي سرپرستي فرزند شوند. واگذاري فرزند دختر به زنان مجرد مدير كل دفتر كودكان بهزيستي با بيان اين‌كه طبق اين لايحه در واگذاري فرزندان به خانواده‌ها بر اساس اولويت و راي صادره از مراجع قضايي ذي‌صلاح رفتار مي‌شود، عنوان كرد: در ميان متقاضيان، اولويت با خانواده‌هايي است كه فرزند ندارند و خانواده‌هاي كه حاصل ازدواجشان تنها يك فرزند است در مرحله بعد قرار دارند، در مرحله سوم زنان مجردي هستند كه از پايگاه اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ارزشي مناسبي برخوردارند. الوند افزود: اين زنان به هر دليلي يا نخواستند يا نتوانستند ازدواج كنند يا به دلايل خاص همسر خود را از دست داده‌اند، نمي‌توان آنها را از حق مادر شدن محروم كرد كه در اين صورت مي‌توانند براي سرپرستي فرزند دختر اقدام كنند. واگذاري فرزند به ايرانيان خارج از كشور اين مسوول با اعلام واگذاري فرزند به اتباع ايراني خارج از كشور بر اساس لايحه حمايت از كودكان و نوجوانان تشريح كرد: يكي ديگر از موارد اعطاي سرپرستي به افراد واجد شرايط مندرج در اين قانون، اعطاي سرپرستي به اتباع ايراني مقيم كشورهاي خارجي است. الوند افزود: بر اساس قانون فعلي، فردي كه مقيم ايران است مشمول واگذاري فرزند مي‌شود وبه اين ترتيب افرادي كه تابعيت ايران ندارند و مقيم ايران هستند هم مشمول دريافت فرزند مي‌شوند، اما فرد ايراني كه تابع ارزش‌ها و مباني فرهنگ اصيل ايراني است و به دليل ضرورت‌هاي شغلي‌اش خارج از كشور به سر مي‌برد، مشمول اين قانون نمي‌شود و به اين دليل كه حقوق اجتماعي هموطنان ايراني تضعيف مي‌شود، زيرا قانون حمايت از كودكان و نوجوانان در جهت احقاق حق اين افراد است. مدير كل كودكان و نوجوانان سازمان بهزيستي تصريح كرد: بر اساس قانون فعلي اگر كودكي سرپرست موثر و قانوني نداشته باشد و سرپرستي‌اش بر اساس مفاد قانون حمايت از زنان، كودكان بي‌سرپرست و آيين‌نامه اجرايي آن وظيفه بهزيستي باشد و پدر، مادر يا جد پدري او در قيد حيات باشد، لازم است 3 سال در مراكز نگهداري بماند و سپس سازمان بهزيستي بر اساس سياست محوري خود زمينه ورود او به خانواده جايگزين را فراهم كند. به گفته الوند، در قانون جديد، اين مدت از 3 سال به 2 سال كاهش پيدا كرد، چرا كه خانواده‌ها اغلب متقاضي كودكان كم‌سن و سال‌تر هستند و فرصت ورود كودك به درون خانواده در سنين پايين‌تر بيشتر است و هنگامي كه خانواده كودك مراجعه نكرده و پيدا نمي‌شود، دليلي براي نگهداشتن كودك در موسسات وجود ندارد.(ايسنا)
کد خبر: ۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۵

اوای دنا:در لیست 59 نفره جبهه بصیرت و بیداری اسلامی اسامی 3 نماینده فعلی کهگیلویه و بویراحمد به چشم می خورد . حجت‌الاسلام سيدعلي طاهري سخنگوي جبهه بصيرت و بيداري اسلامي ليست 59 نفره از كانديداهاي اين جبهه در شهرستان‌هاي كشور را اعلام كرد. اسامي اين ليست 59 نفره كه 52 نفر آن‌ها نمايندگان فعلي مجلس هستند به شرح زير است:استان آذربايجان شرقي: ضياءالله اعزازي ملكي از حوزه انتخابيه بناب، محمدحسين فرهنگي از تبريز، آذرشهر و اسكو، رضا عليزاده از ورزقان و خادوانا، احد خيري از بستان‌آباد و سيدمحمدرضا حاجي‌اصغري از ميانه.استان آذربايجان غربي: مهدي عيسي‌زاده و محمد ميرزايي از حوزه انتخابيه مياندوآب، شاهين‌دژ و تكاب.استان اردبيل: جواد صبورآقچه‌كندي و حقيقت‌پور از حوزه انتخابيه اردبيل، نير و نمين و همچنين ولي اسماعيلي از گرمي و دشت مغان.استان اصفهان: محمدكريم شهرزاد از حوزه انتخابيه اصفهان، سيدعلي‌محمد‌ موسوي مباركه از مباركه، محمدجواد ابطحي از خميني‌شهر، بهروز جعفري از سميرم، سيدناصر موسوي‌لارگاني از فلاورجان، محمدحسن قديري ابيانه از كاشان.استان بوشهر: ايوب پاپري مقدم از حوزه انتخابيه دشستان.استان تهران: فرهاد بشيري از حوزه انتخابيه پاكدشت، شاهرخ رامين از دماوند و حسين گروسي از شهريار.استان چهارمحال و بختياري: عبدالصمد بابااحمدي از حوزه انتخابيه لردگان.استان خراسان رضوي: سيداميرحسين قاضي‌زاده هاشمي و جواد كريمي‌قدوسي از حوزه انتخابيه مشهد و كلات، علي بروغني از سبزوار و رستمي از قوچان و فاروج.استان خراسان شمالي: محمدرضا حسين‌نژاد از شيروان.استان خوزستان: فريدون حسنوند از حوزه انتخابيه انديمشك و ناصر سوداني از حوزه انتخابيه اهواز.استان فارس: نصرالله كوهي باغ‌اناري از حوزه انتخابيه سروستان، گربال و كوار، سيدحسين ذوالانوار از شيراز و سيديونس موسوي سرچشمه از فيروزآباد، قير، كارزين و فراشبند.استان قزوين: روح‌الله عباسپور جاني از حوزه انتخابيه بوئين‌زهرااستان كرمان: محمدرضا اميري‌كهنوج از حوزه انتخابيه كهنوج، منوجان، قلعه‌گنج و رودبار جنوب، موسوي غضنفرآبادي از بم و شهباز حسن‌پور بيگلري از سيرجان و بردسير.استان كرمانشاه: محمد ‌كرمي‌راد از حوزه انتخابيه كرمانشاه، وحيد احمدي از كنگاور، صحنه، هرسين‌ و دينور، سيدفتح‌الله حسيني از كاوه.استان كهگيلويه و بويراحمد: سيدعلي محمد بزرگواري از حوزه انتخابيه كهگيلويه و بهمئي، ستار هدايت‌خواه از بويراحمد و دنا و سيد‌قدرت‌الله حسيني‌پور از گچساران.استان گلستان: سيدعلي طاهري و عبدالحسين ناصري از حوزه انتخابيه گرگان.استان گيلان: حسن خسته‌بند از بندرانزلي، اسدالله عباسي از رودسر و املش و سيدعلي آقازاده دافساري از رشت.استان مازندران: مقداد نجف‌نژاد از بابلسر، جمشيدي از بهشهر و فياضي از نور.استان لرستان: علي كائيدي از حوزه انتخابيه پل‌ دختر ، رضا رحيمي‌نسب از خرم‌آباد و حجت‌الله رحماني از اليگودرز.استان هرمزگان: احمد جباري از بندر لنگه.استان مركزي: عليرضا سليمي از حوزه انتخابيه محلات و دليجان.استان همدان: اكبر رنجبرزاده از حوزه انتخابيه اسدآباد، محمدمهدي مفتح از رزن، سيدمحمدكاظم حجازي از همدان و عيسي جعفري از كبودرآهنگ.استان يزد: سيدجلال يحيي‌زاده از حوزه انتخابيه تفت و ميبد. جبهه بصیرت و بیداری اسلامی به دبیرکلی سیدشهاب الدین صدرنایب رئیس دوم مجلس شورای اسلامی و رئیس سازمان نظام پزشکی کشوروبا حضور جمعی از تشکل های سیاسی اصولگرا اخیرا اعلام موجودیت کرد.
کد خبر: ۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۴

اوای دنا-افتاب:هیچ کس دوست ندارد ازدواج کند و بعد از مدت کوتاهی طلاق بگیرد اما واقعیت این است که برخی از ازدواج ها از همان ابتدای کار شکست خورده هستند یا در بهترین حالت شانس کمی برای موفقیت دارند. این نوع ازدواج ها مشخصه هایی دارند که به عنوان زنگ خطر باید به آنها توجه کنید.5 ازدواجی که بدبختتان می‌کند!1 – ازدواج کاملا احساسیازدواج های احساسی و آنهایی که عشق با یک نگاه پایه و اساسشان است، شما را مستقیم به دادگاه خانواده می برند، مگر آنکه بعد از عاشقی، چشمانتان را خوب باز کنید و هر جا که لازم بود، نه طلایی زندگی تان را بگویید.2 – جرو بحث هر روزهاگر از همین دوران آشنایی و نامزدی، مرتب با هم جر و بحث دارید نگذارید کار از این بالاتر بگیرد. این زنگ خطری است که از اختلافات عمقی شما خبر می دهد. موضوع را با خانواده تان در میان بگذارید و از آنها بخواهید کمک تان کنند تا از یک ازدواج اشتباه رها شوید.البته ممکن است همیشه دعوا و درگیری نباشد و شما احساس کنید همه حرف هایتان را به میل طرف مقابل می خورید و دارید کم کم مطابق میل او تغییر می کنید و بی هویت می شوید.اگر برای این ازدواج می کنید که چشم فامیل را در بیاورید، یا از دختر و پسرهای فامیل عقب نمانید، اگر از انتخاب همسرتان هیچ انگیزه ای جز رو کم کنی از خواستگار قبلی ندارید یا می خواهید با دختر مورد علاقه تان نشان دهید اگر جواب رد داده، شما سراغ بهتر از او رفته اید، مطمئن باشید قدم در راه بدبختی تان برداشته اید!3 – معیارهایی غیر منطقیمثل چی؟ مثل رنگ چشم، قد و قواره خاص، پایگاه سیاسی یا رشته تحصیلی خاص (ولا غیر!)، اقامت خارج از کشور و مسائلی از این دست که بیشتر از توجه به باطن و شخصیت فرد به ظواهر او توجه دارد.4 – چشم و هم چشمیاگر برای این ازدواج می کنید که چشم فامیل را در بیاورید، یا از دختر و پسرهای فامیل عقب نمانید، اگر از انتخاب همسرتان هیچ انگیزه ای جز رو کم کنی از خواستگار قبلی ندارید یا می خواهید با دختر مورد علاقه تان نشان دهید اگر جواب رد داده، شما سراغ بهتر از او رفته اید، مطمئن باشید قدم در راه بدبختی تان برداشته اید!5 – یک شروع دروغیناگر از همین ابتدا بنای دروغگویی را گذاشته اید، درباره شغلتان، وضعیت خانوادگی تان، سلامتی جسمی و روحی خود و یا دارایی ها و تحصیلاتتان دروغ گفته اید بدانید بد راهی را شروع کرده اید. این راه مستقیم شما را به جمع مطلقه ها می برد. دروغ گفتن درباره معیارهای اصلی زندگی هم همین طور. مثلا این که برایتان مهم است همسرتان پوشش خاصی داشته باشد اما به او نمی گویید تا بعدا او را عوض کنید! یا می خواهید در شهر خاصی زندگی کنید و این را از ابتدا با همسرتان در میان نمی گذارید.
کد خبر: ۴۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۹

اوای دنا :شادي طرفداران تيم پرسپوليس در شهر گچساران منجر به مرگ يک دختر جوان شد. پس از پيروزي تيم پرسپوليس و راه افتادن خودروها و مردم به خيابان‌ها، راننده‌اي با دو خانم جوان تصادف کرد که منجر به مرگ يکي و زخمي شدن يکي ديگر از آنها شد.با پايان مسابقه فوتبال دو تيم پرسپوليس و استقلال تهران و برد سرخپوشان، هوادارن اين تيم در سراسر استان کهگيلويه و بويراحمد و از جمله شهرستان گچساران در خيابان‌ها به شادي پرداختند.ديدار استقلال و پرسپوليس از ساعت 18 ديروز در ورزشگاه آزادي در حضور بيش از 65 هزار نفر آغاز شد و با نتيجه 3 بر 2 به سود پرسپوليس به پايان رسيد. تیم پرسپولیس بعد از دوسال توانست تیم استقلال را شکست دهد. اکثر کارشناسان فوتبال اعتقاد دارند غرور کاذب کادر فنی و بازیکنان تیم استقلال باعث این پیروزی شده است.
کد خبر: ۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر و دختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختر ي به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدر دختر ، دختر ش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدر دختر هوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدر دختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دختر ش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختر وداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختر كه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدر دختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمر دختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن و دختر ي حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختر ي ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت از دختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دختر آماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴

اوای دنا: سرهنگ قدرت‌الله بيعت‌اصل فرمانده انتظامی شهرستان گچساران گفت: جواني 25 ساله که در آبان ماه سالجاري با وارد کردن ضربات چاقو، دختر جوان 17 ساله‌اي را در بهبهان به قتل رسانده بود پس از گذشت دو ماه، توسط مأموران اداره جنايي پليس آگاهي گچساران و با همکاري کارآگاهان شهرستان بهبهان دستگير شد.وي گفت: در مراحل اوليه رسيدگي پليس خوزستان، مطلع شد متهم به قتل پس از ارتکاب جنايت از استان خارج شده است که با هماهنگي‌هاي بعمل آمده، ردپاي اين متهم فراري با اقدامات گسترده مأموران اداره جنايي شهرستان گچساران پس از گذشت دو ماه در يکي از مناطق اين شهرستان پيدا شد.فرمانده انتظامي گچساران تصريح کرد: مأموران با انجام کار اطلاعاتي و پليسي و تحت نظرقرار دادن محل‌هاي تردد متهم فراري، مخفي‌گاه او را در سطح گچساران شناسايي و در يک اقدام غافلگيرانه اين قاتل فراري را دستگير کردند.وي اضافه کرد: متهم به قتل در تحقيقات به ارتکاب جنايت با واردکردن ضربات چاقو به مقتول اعتراف كرد و مجرم فراري تحويل پليس شهرستان بهبهان شد. گفتنی است هردو نفر متولد کهگیلویه و در شهرستان بهبهان زندگی می کردند و نکته مهم اینکه قاتل عموی مقتول می باشد و ظاهرا بحث ازدواج مطرح بود . این اتفاق حدودا دوماه پیش رخ داده و قاتل بعد از قتل دختر جوان وی را در بیابان رها نموده و فراری شده و گویا قصد فرار به یکی از کشورهای هم مرز را داشته که توسط پلیس دستگیر و روانه زندان شد.
کد خبر: ۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۳

اوای دنا:تلویزیون کشوراندونزی ساده زیستی رییس جمهوری اسلامی ایران را به عنوان الگویی مناسب برای سایر رهبران كشورها و مقامات عالی رتبه جهان معرفی كرد.شبكه خبری تلویزیونی METRO TV اندونزی در گزارشی خبری ساده زیستی'محمود احمدی نژاد' رییس جمهوری اسلامی ایران' را به تصویر كشید و آن را با زندگی پر از تجمل سایر روسای جمهوری جهان مقایسه كرد.به گزارش جهان به نقل از ایرنا ، این شبكه خبری كه یكی از پربیننده ترین شبكه های تلویزیونی اندونزی است برای نشان دادن ساده زیستی رییس جمهوری اسلامی ایران ، مراسم بسیار ساده ازدواج پسر آقای احمدی نژاد با دختر اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر رییس جمهور را كه در محیطی بی تكلف ، خالی از تشریفات و تنها با پذیرایی با میوه و شیرینی و بدون شام برگزار شد، در پربیننده ترین زمان پخش برنامه هایش به نمایش در آورد.تلویزیون اندونزی ساده زیستی رییس جمهوری اسلامی ایران را به عنوان الگویی مناسب برای سایر رهبران كشورها و مقامات عالی رتبه جهان معرفی كرد.تلویزیون اندونزی این گزارش را سه شنبه شب گذشته بعد از پخش گزارش مراسم ازدواج فرزند ذكور ' یودیونو ' رییس جمهور اندونزی و دختر 'هاتارادجاسا'وزیر ارشد امور اقتصادی این كشور و رییس حزب سیاسی رسالت ملی اندونزی پخش كرد.
کد خبر: ۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۲

تحصيل كودكان در مدارس لازم است و مراقبت و تربيت بر عهده‌ي والدين است.گزينش برنامه‌هاي سالم رسانه‌ها براي كودكان نيز وظيفه‌ي ديگر آنهاست. بچه‌ها را به كتابخواني عادت دهيد و كتابهاي مفيد مناسب سن آنها تهيه كنيد. حضور محترم مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي (مدظله)احتراماً به اطلاع مي رسانم كه اينجانب ... مدت 19 سال است كه ازدواج كرده‌ام. ...دو بچه دارم ( دختر 8 ساله و پسر 5/1ساله). شوهرم محيط مدارس را سالم نمي‌داند و مانع تحصيل دختر م مي‌باشد ... ايشان وجود هر كتابي را براي بچه ها ... ممنوع مي‌داند. تماشاي تلويزيون، چه درمنزل و چه در مهماني، براي من و دختر م ممنوع است. ... كفش و لباس براي من و بچه ها نمي خرد(مي گويد ندارم) بسيار سختگير است و انتظار دارد در منزل اجاره‌اي آپارتماني، شخصاً نان بپزم. براي آينده بچه‌ها نگرانم. مرا راهنمايي بفرماييد و در صورت جدايي،آيا حق حضانت بچه ها را به من مي‌دهند يا نه؟بسمه تعاليتحصيل كودكان در مدارس لازم است و مراقبت و تربيت بر عهده‌ي والدين است.گزينش برنامه‌هاي سالم رسانه‌ها براي كودكان نيز وظيفه‌ي ديگر آنهاست. بچه‌ها را به كتابخواني عادت دهيد و كتابهاي مفيد مناسب سن آنها تهيه كنيد.زن و شوهر بايد با مهرباني و مدارا زندگي كنند. مرد تا حد امكان بر عيال خود توسعه دهد و زن توقعات را تا ممكن است. كم كند. كار در داخل خانه، جزو وظايف حتمي زن نيست. زندگي مشترك را قدر بدانيد و فكر جدايي نكنيد.خداوند به هر دوي شما كمك كند. سيد علي خامنه‌اي
کد خبر: ۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۰

  اوای دنا-مسلم مختاری: دانش آموزان دختر مقطع سوم ابتدایی شهرستان بهمئی امروز رسیدن به سن تکلیف را جشن گرفتند. معاون پشتیبانی و توسعه اداره کل آموزش وپرورش استان» در این مراسم که درمسجد ابوالفضل العباس (ع) شهر لیکک برگزار شد با تشریح وظایف فرد مکلف و کسانی که به سن تکلیف رسیده اندگفت: برگزاری مراسم جشن تکلیف یکی از سنت های بسیار خوب و اسلامی ما ایرانیان است که در کل کشور رواج دارد.«آقای صمدی نسب»خواستار برنامه ریزی مطلوب برای آموزش اُمور مذهبی ودینی درقالب برگزاری کلاسهای اخلاق،احکام به دانش آموزان شد.«ابراهیم حصار رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان بهمئی»با بیان اینکه جشن تکلیف 200نفر از دانش آموزانِ دختر شهر لیکک و 340نفر از دانش آموزان شهرستان بهمئی،امروز به صورت همزمان برگزار شدگفت:تدابیر لازم برای آموزش قرآن،احکام و اُمور شرعی برای این دانش آموزان درنظر گرفته شد. در این مراسم پس از اقامه نماز جماعت  و اجرای برنامه های متنوع فرهنگی به دانش آموزان فعال در اقامه نماز هدایایی از قبیل چادرو... اهدا شد.
کد خبر: ۲۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۶

اوای دنا: او هر هفته 10 کیلو برنج، 5 کیلو سیب زمینی، 24 عدد تخم مرغ و 6 لیتر شیر می‌خورد و به همین منظور به خانه همسایه‌های خود مراجعه می‌کند اگر غذایش تامین نشود شروع به گریه و جیغ و داد و حتی پرت کردن سنگ به دیگران می‌کند. دختر بچه 5 ساله هندی است که نمی‌تواند اشتهای خود را کنترل کند. او همیشه گرسنه است و پزشکان معتقدند اگر درمان نشود، روزی خودش را هم خواهد خورد!به گزارش خاتون، مشکل سومن از سه ماهگی آغاز شد و در سن 2 سالگی، وزنش به 38 کیلو رسید. در سن پنج سالگی او 75 کیلو وزن دارد و گفته می‌شود هر سال 15 کیلو بر آن افزوده می‌شود. والدین سومن هر هفته کمتر از 10 دلار درآمد دارند و قادر به تأمین نیازهای غذایی او نیستند.او هر هفته 10 کیلو برنج، 5 کیلو سیب زمینی، 24 عدد تخم مرغ و 6 لیتر شیر می‌خورد و به همین منظور به خانه همسایه‌های خود مراجعه می‌کند اگر غذایش تامین نشود شروع به گریه و جیغ و داد و حتی پرت کردن سنگ به دیگران می‌کند.پزشکان محلی معتقدند وی باید در یکی از شهرهای کلکته یا دهلی، تحت نظر متخصصین درمان گردد، اما خانواده او توانایی پرداخت هزینه‌های درمان را ندارند.
کد خبر: ۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۲

در 4 نوامبر سال 1983 دختر ی در خانواده‌ای فقیر در اکراین به دنیا آمد...  
کد خبر: ۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۱

یکی از غم انگیز‌ترین ازدواج‌های جهان در لبنان برگزار شد...
کد خبر: ۱۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

برگزاری مراسم ازدواج کم هزینه و متفاوت که در عین حال حرمت ازدواج را نگه دارد برای بسیاری از عروس و دامادها جذابتر از مراسم پرهزینه و با شکوه در بهترین هتلهای ایران با مهریه هایی به اندازه ارتفاع قله اورست است ...
کد خبر: ۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

میزان مهریه و جهیزیه این روزها به یکی از مشکلات خانوادگی و اجتماعی تبدیل شده و کم نیستند کسانی که این موارد برای آنها به یک معضل تبدیل شده، یکی از نمونه‌ها ،آماری است که به طور مرتب از زندانیان مهریه اعلام می‌شود.
کد خبر: ۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

  بیماری های مدرسه ای در فصل سرما
کد خبر: ۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

باردار شدن 90 دانش آموز زیر 18 سال +عکس باردار شدن 90 دانش آموز زیر 18 سال +عکس
کد خبر: ۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

این دختر چه می‌خورد؟ +‌ تصویر ناتالیا های‌هورست، دختر خردسالی است که اعتیادش به خوردن وسائل غیرخوراکی، او را در آستانه مسمومیتی کشنده قرار داده است. به گزارش بی باک به نقل از روزنامه سان، اعتیاد ناتالیا های‌هورست به خوردن وسائل غیرخوارکی تا آنجا پیش رفته است که والدین این کودک سه ساله، چندی پیش او را به دلیل خوردن یک لامپ در حال مرگ یافتند. اگرچه خوراکی مورد علاقه ناتالیا چوب و سنگ است اما این دختر کوچک به دلیل خوردن یک آجر کامل (مانند یک بیسکویت) شناخته شده است.
کد خبر: ۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴