برچسب ها
فریاد شهر باستانی کیدین هوتران بهبهان كه محوطه اي با قدمت پيش از ميلاد است براي كمك و نجات از تعرض هاي بي شمار به آسمان بلند شد این درحالیست که ماشینهای مکانیکی به جان این محوطه افتاده اند. در پی تعرض های پی در پی در محوطه شهر باستانی ارگان (ارجان) در بهبهان استان خوزستان با برخورداری از ده ها تپه تاریخی، مدیرکل میراث فرهنگی با به کارگیری مدیری جديد، از وی خواست تا از کلیه تعرضات پیش روی این محوطه باستانی جلوگیری و اقدامات کافی قضایی را بر علیه تعرض کنندگان به یکی از محوطه های مهم تاریخی خوزستان انجام دهد. دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگي استان خوزستان مي گويد: پیگیری های صورت گرفته حاکی از آن است که در عرصه محوطه باستانی ارجان هزاران کامیون خاک از تپه های باستانی محوطه باستانی ارجان برداشت و در بخشی دیگر از این محوطه 400 هکتاری به صورت پشته قرار گرفته است تا در روزهای آینده بیل های مکانیکی آنها را تسطیح کنند. مجتبي گهستوني مي افزايد: اگر چه تعیین عرصه و حریم محوطه باستانی ارجان با بیش 70 تپه از جمله بردی، بکان، همایون، سبز، دوتلون، گنجی، عروسو، میلک و سفیدک تهیه و ابلاغ شده است اما گسترش صنایع با وجود کارخانه سیمان که در دهه 50 ساخته شد، حوضچه های پرورش ماهی، توسعه اراضی کشاورزی، حفرکانال، ساخت سد شهدا، ساخت و سازها به منظور توسعه باغات، حفاری های غیرمجاز و اقداماتي از اين قبيل، خواب آرام ساکنان عیلامی ارجان را آشفته کرده و اشک آنان را درآورده است. عرصه مجموعه تاریخی - طبیعی ارجان شامل رود مارون، قنات ها، یادمان ها و تپه های این شهر عظیم تاریخی است. عرصه این مجموعه از سمت شمال با دامنه های کوه بدیل، از سمت شرق تا دامنه کوه خائیز و از سمت جنوب و غرب به زمین های کشاورزی ختم می شود. بلدوزرها شهر باستانی را کشف کردند وقتی که در سال 1361 در حين عمليات خاكبرداري براي احداث سد مارون، بلدوزرها در جنوب رودخانه واقع در شمال محدوده شهر قديم ارجان به حفره اي برخورد كردند كه در كنار آن دو خمره سفالي محتوي خاك سوخته يا احتمالا  بقاياي مواد غذايي قرار داشت، باستان شناسان با حضور در درون حفره مذكور كه در واقع يك مقبره زيرزميني بود، يك تابوت فلزي با مقداري اشياي تاريخي کشف کردند. این مقبره از یک پلان مستطيل شكل با ديوارهايی جانبي از سنگ و ملاط گچ برخوردار بود. آرامگاهی عيلامي که به «کیدین هوتران» یکی از شاهان بلند پایه دوران عیلام نو مربوط بوده و قدمت آن به حدود 700 تا 650 قبل از میلاد تعلق داشت. بسیاری گمان می کردند کشف این محوطه باستانی، انقلابی تاریخی در سطح منطقه به وجود مي آورد و بهبهان به مرکزی برای کاوش ها و بررسی های باستان شناسی تبدیل می شود اما خیلی زود غبار فراموشی بر این محوطه نشست و سال ها کسی درباره آن سخن نگفت. حتی پایگاهی که برای این محوطه در سال 1384 راه اندازی شد و با وجود همه کوشش هایی که مرحوم مجتبی گنجی و بعدها عبدالرضا پیمانی برای اثر بخشی این پایگاه انجام دادند هیچ گاه موفقیتی نسبی را برای این پایگاه حاصل نکرد و فقط در حد نام باقی ماند. حال با حضور دکتر عباس مقدم در استان خوزستان و سفر چند باره او به بهبهان برای تکمیل بررسی های باستان شناسی ارجان، شنیده می شود که او در آینده نزدیک حکم سرپرستی پایگاه ارجان را در دست گرفته تا شاید مرهمی برای درمان دردهای این محوطه شود. بررسی های باستان شناسی توسط دكتر عباس عليزاده و احسان یغمایی انجام شد و تاریخ این گورستان را مربوط به نيمه اول قرن هشتم پيش از ميلاد ذكر كردند. از موضوعاتي كه تاكنون براي تاريخ گذاري گنجينه ارجان مورد استناد قرار گرفته، نظير بررسي معماري آرامگاه، تابوت فلزي، نقوش حلقه طلايي قدرت، مشعل يا آتشدان برنزي، به جز تابوت نمونه هاي مشابهي در هيچ يك از حفريات علمي و اتفاقي به دست نيامده است. باستان شناسان در نتيجه مطالعات انجام يافته، اشياي گنجينه ارجان را مرحله اي از اوج تعالي دوره اي از هنر مستمر در جنوب غرب ايران معرفي كرده و درحاليكه ويژگي هاي شناسايي شده در هنر «اورارتو» را در آن مي توان ديد. البته به گمان باستان شناسانی که گنجینه ارگان یا ارجان را مورد بررسی قرار داده اند ارزش اشياي ارجان به دلیل برخورداری از ويژگي هاي هنر ايران باستان، تاريخ آن ممكن است اندكي از قرن هشتم پیش از میلاد فراتر برود. دکتر کامیار عبدی باستان شناسی که این محوطه غنی باستانی را تحت عنوان ارگان، حلقه پیوند شرق و غرب با تاکید بر پژوهش های باستان شناختی در پیوندگاه کوه های زاگرس و دشت خوزستان مورد بررسی قرار داده است پیشتر در اظهار نظری در این خصوص گفته بود: شهرستان بهبهان كه در آن تا اندازه قابل توجهی از ارتفاع کوه ستان های زاگرس کاسته شده و به تدریج به دشت پست خوزستان می پیوندد احتمالا فضای مناسبی برای تکامل جوامع اولیه کشاورز و یکجانشین داشته است. قدمت هفت هزار سال قبل از میلاد محوطه ارجان وی در خصوص اهمیت بیشتر محوطه های یاد شده که آن را پیوندگاه فرهنگ های جنوب و جنوب غربی ایران دانست، می افزاید: قدمت ارگان به هزاره پنجم قبل از میلاد (هفت هزار سال پیش) می رسد که این آثار شناسایی شده است. چه بسا با ادامه تحقیقات بتوان به شواهد و مدارک باستان شناسی کهن تری دست یافت. دشت بهبهان نیز چنین وضعیتی دارد. در آنجا نیز تپه هایی کشف شد که همگی دارای آثار هزاره پنجم قبل از میلاد است. حتی محوطه ای کشف شده که دارای مصنوعات سنگی مربوط به دوره نوسنگی بدون سفال است. این ابزارهای سنگی به نظر می رسد که قدمتی بالغ بر هشت هزار سال قبل از میلاد (10 هزار سال پیش) دارند. این باستان شناس همچنین یادآور می شود: با توجه به کشف آرامگاه عیلامی ارگان، مشخص شده که این منطقه برای شاهان ایلامی کمال اهمیت را دارا بوده است. عبدالرضا پیمانی، مسئول امورپایگاه ها و همچنین مدیر پایگاه ارجان در خصوص ناموفق بودن پایگاه ارجان به منظور سامان بخشیدن این مجموعه عظیم تاریخی مي گويد: شرایطی که پایگاه ارجان يا همان ارگان دارد مستثنی از شرایط دیگر پایگاه های کشور نیست. نبود بودجه لازم، فقدان پرسنل کیفی، نبود مکانی برای استقرار پایگاه، وجود کارخانه سیمان و طرح های توسعه ای وزارت نیرو در مجوعه ارجان، تعرضات شرکت نفت و گستردگی فعالیت های کشاورزان همواره باعث تهدید جدی برای این گستره تاریخی شده است. وی در خصوص اینکه آیا پایگاه ارجان از زمان راه اندازی اش تا به امروز از کارآیی برخوردار بوده است یا خیر؟ اظهار كرد: این پایگاه با کمک همکاران ما در میراث فرهنگی و همچنین انجمن های دوستدار میراث فرهنگی موفق شد جلو تعرضات گسترده  نفت را بگیرید.  همچنین مانع اجراي طرح بزرگ انتقال آب وزارت نیرو و طرح گسترده اراضی کشاورزی را در محوطه ارجان شديم. صدمات اکتشافات نفتی به محوطه دولتی مختاران رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی بهبهان که بیش ازپنج دهه است تلاش های فراوان خود را به حفاظت از میراث فرهنگی این شهرستان متمرکز کرده است درباره اینکه چرا مجموعه ارگان یا ارجان از زمان کشف خود تا به امروز سامان دهی نشده است و بیش از آنکه کاوش و بررسی شود مورد تعرض قرار گرفته است، به خبرنگار مهر مي گويد: در کنار همه اتفاقات ناگواری که در مجموعه ارگان رخ داد اکتشافات نفتی صدمات فراوانی را نصیب این شهر تاریخی کرد. این اکتشافات به خصوص در حوزه استخراج نفت منجر به حفر چاه های متعدد در کنار این محوطه تاریخی شد. وی افزود: به دلیل وجود گذرگاه های طبیعی با سنگ فرشها، جاده ها، دشت و جلگه خوزستان، تلاش کردیم این منطقه را از دستبرد حفاری های ناموزون در امان نگه داریم اما در این محوطه چاه نفت زده شد و برای احداث آنها، جاده های خاکی نیز کشیدند و بسیاری از حلقه قنات های ساسانی و قبل از آن را تخریب کردند. همچنین تپه های موشکی، دوتلون سالارآباد، دوتلون ارجان، تل قماربازان، تل شلمبوزار، تل باغی، تل کردستان و ده ها تپه دیگر توسط کشاورزان تسطیح و نابود شده و مدارک آن موجود است و در صورت نیاز همه آنها را منتشر مي كنم. پیش تر نيز شهرام زارع سرپرست بررسی دشت بهبهان در همایشی که برای بررسی ارجان برگزار شد،گفته بود: بررسی‌های باستان شناسی و تهیه پرونده های ثبتی آثار، علاوه بر بالا بردن دانش ما از گذشته، موجب مراقبت و شناسنامه‌دار شدن آثار می شود. وی در ادامه از توانمندی دشت بهبهان و وجود استقرارهای متعدد پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی در این دشت یاد مي كند و مي افزايد: در این بررسی، در مجموع 15 محوطه پیش از تاریخی، دو محوطه آغاز نگارش، 13 محوطه ایلامی، پنج محوطه هخامنشی، 10 محوطه ساسانی و 35 محوطه اسلامی شناسایی شد. مرجع / مـهـر
کد خبر: ۵۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : صدای کفش‌هایش توی سالن می‌پیچد. یک جفت گیوه سفید که به خاطر بارانی که از صبح یک ریز می‌بارد خیس و کمی هم گلی شده. آهسته و مرتب قدم برمی‌دارد. وقت قدم برداشتن جوری به عصایش تکیه می‌دهد که انگار نه انگار روزگاری جوان بوده و برای رسیدن به زمین کشاورزی کل مسیر روستا را سرخوش و با پای پیاده طی می‌کرده. وارد کلاس می‌شود، روی نزدیک‌ترین صندلی می‌نشیند. صدای پچ پچ بچه‌ها توجهش را جلب می‌کند. به چهره‌های معصومشان نگاهی می‌اندازد و لبخند محوی برلبانش می‌نشیند. لبخندی پر از حسرت. حسرت روزهایی که دیگر بازنمی‌گردند... پیرمرد فارسی نمی‌داند. یکی از معلمان آذری زبان کنارش می‌نشیند و از او می‌خواهد داستانش را تعریف کند. داستانی که سال‌های سال در کتاب فارسی سوم دبستان جا خوش کرده بود و برای بسیاری از کودکانی امروز خودشان پدرو مادر شده‌اند، فداکاری را معنا می‌کرد. بله! جوانی که 54 سال پیش با از خودگذشتگی جان صدها نفر را از مرگ حتمی نجات داد، امروز در هشتاد و چهارمین پاییز زندگی‌اش کنار دانش‌آموزان دبستان قرآنی امام حسن مجتبی(ع) کرج نشسته تا یک بار دیگر داستانش را تعریف کند. داستان شبی که در آن با آتش‌زدن کت خود مانع از برخورد قطار با توده سنگی که از کوه فروریخته بود، شد و فرصت زندگی دوباره را به صدها نفر هدیه کرد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه البرز، « ازبرعلی حاجوی» که به نام «ریزعلی خواجوی» شهرت یافته است نام‌آشنای همه ایرانیان است. فداکاری که در یک شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و برغم کتک خوردن، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد می‌کند. ریزعلی در توضیح داستان آن شب می‌گوید: این قصه به حدود 50 سال پیش و زمانی که حدود 31 ساله بودم بازمی‌گردد؛ یادم می آید اواخر پاییز بود که یک شب باجناغم میهمان من شده بود؛ ساعت هشت شب یکباره از زیر کرسی بلند شد و گفت که «الان یادم افتاد که فردا دوستانم برای فروش گوسفندانشان به تهران می‌روند و من هم باید بروم» و از من خواست که او را به ایستگاه قطار در حدود هفت کیلومتری منزلمان برسانم. وی ادامه می‌دهد: هرچه به او اصرار کردم که «هوا سرد و بارانی است، امشب را بمان»، قبول نکرد که در نهایت با یک فانوس و تفنگ شکاری به راه افتادیم و او را به ایستگاه رساندم. در راه برگشت به خانه دیدم که فاصله میان دوتونل به خاطر ریزش کوه مسدود شده است. با دیدن این صحنه ابتدا به این فکر کردم که اگر بخواهم کاری انجام دهم بدون شک برایم دردسرساز می‌شود و با تصور سئوال پیچ شدن توسط ماموران قطار به سمت منزل قدم برداشتم. هنوز چند قدمی از ایستگاه دور نشده بودم که یادم آمد قطاری که به سمت توده سنگ پیش می‌آید پر از مسافر است! پیرمرد اضافه می‌کند: با تصور چهره برخی از مسافرانی که در قطار مرگ آرام و بی‌خبر نشسته بودند، راه خود را به سمت ایستگاه تغییر دادم و با خودم گفتم «هر چه بادا باد». قهرمان کتاب فارسی سوم دبستان ما می‌گوید: با توجه به این که قطار چند دقیقه‌ای می‌شد که از ایستگاه حرکت کرده بود، برای این که بتوانم جلوی حرکت آن را بگیرم، چاره‌ای جز آتش‌ زدن کتم پیدا نکردم. بنابراین کتم را بر سر چوب بستم و نفت فانوس را بر روی آن ریختم و با کبریتی که همراه داشتم، آن را آتش زدم و دوان دوان بر روی ریل قطار حرکت می‌کردم و به راننده علامت می‌دادم. خواجوی گفت: وقتی دیدم که راننده متوجه نمی‌شود، با تفنگ شکاری که همراهم بود یکی دو گلوله شلیک کردم که با صدای شلیک گلوله راننده متوجه شد و قطار را کم‌ کم متوقف کرد. قهرمان فداکار داستان درحالی‌که چشم‌های خیسش را با دستمال پاک می‌کند می‌گوید: با توقف قطار همه مأموران و مسافران با تصور این که من دزد هستم و یا قصد مردم آزاری دارم از قطار بیرون ریختند مرا تا جایی که می توانستند کتک زدند ولی بعد از آن‌که جریان را برایشان توضیح دادم به شدت به شعف آمده بودند و به هر شکلی که می توانستند از من تشکر کردند. وی ادامه داد: حالا بیش از نیم قرن از آن اتفاق می‌گذرد و من هر روز با خودم فکر می‌کنم که اگر آن شب باجناقم قصد سفر به تهران را نمی‌کرد و من توده‌های سنگ ریخته شده بر روی ریل قطار را نمی‌دیدم چند خانواده داغدار می‌شدند؟؟ خواجوی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با گلایه از دو اشتباهی که در انتشار داستان وی در کتاب فارسی سوم دبستان رخ داده بود می‌گوید: در آن داستان اسم من «ریزعلی خواجوی» قید شده بود در حالی که اسم واقعی من « ازبرعلی حاجوی» است، دوم این‌که در آن کتاب نوشته شده بود که من پیراهنم را برای نجات جان مسافران در آورده و به آتش می‌کشم، این درحالی است که آن شب من پیراهن به تن داشتم و با بستن کتم بر روی چوب مشعل ساختم و جلوی حرکت قطار را گرفتم. حذف کامل داستان دهقان فداکار از کتاب‌های درسی یکی دیگر از گلایه‌ها خواجوی است و با ناراحتی درباره‌اش توضیح می‌دهد: من نمی‌دانم چرا درس دهقان فداکار از کتاب‌های درسی حذف شده است؛ مسوولان به جای آنکه حمایت کنند بخش‌های زیادی از آن ماجرا را از کتب درسی برداشته‌اند و تنها به بخش کوچکی از آن در داستان فداکاران اشاره کرده‌اند. وی در پاسخ به این سئوال که اکنون کجا زندگی می‌کند و منبع درآمدش از کجاست می‌گوید: من و خانواده‌ام چندین سال پیش از روستای «قالاچق» که از توابع شهرستان میانه است به کرج نقل مکان کردیم و از آن زمان تاکنون در منطقه حصارک کرج زندگی می‌کنیم و در خصوص منبع درآمدم نیز باید بگویم من 15 سال پیش به استخدام راه آهن درآمدم و درحال حاضر حقوق بگیر دولتم! وی ادامه داد: هرچند زندگی برای من و همسرم در فضای یک زیرزمین بسیار دشوار است ولی چون خدا این را برایمان مقدرکرده شاکریم و گلایه‌ای نداریم. قهرمان دیروز اضافه می‌کند: خدا به من 43 نوه و 32 نتیجه داده که هرکدام اگر ماهی یک بار هم به منزلم بیایند مسلماً حقوق 600 هزار تومانی راه آهن حتی جوابگوی میوه و چای آنها هم نمی‌شود. از او می‌پرسم اگر دوباره چنین اتقاقی بیفتد حاضر هستی برای نجات جان دیگران زندگی خودت را به خطر بیاندازی؟ ریزعلی قاطع جواب می‌دهد اتفاق آن شب خداوند به من نظر داشت؛ چراکه منی که اصلاً اهل سیگار نبودم شب آن حادثه به طور اتفاقی کبریت در جیب داشتم تا وسیله‌ای شود برای نجات جان مسافران قطار. تمام زندگی امتحان الهی است و من تلاش می‌کنم از این امتحانات سربلند بیرون بیایم. ریزعلی درجواب این سوال که آن شب که می‌خواستی جان مسافران را نجات دهی آیا به شهرت و محبوبیت بعد از اتفاق فکر کردی جواب می‌دهد: به هیچ وجه، اتفاقاً از این می‌ترسیدم که کارکنان راه آهن واکنش بدی نشان دهند و فکر این که ممکن است روزی اسمم در کتاب‌های درسی جای بگیرد و همه مرا بشناسند حتی به ذهنم هم خطور نکرد. دهقان فداکار در پاسخ به این سوال که فداکارترین فردی که در زندگیت می‌شناسی چه کسی است نیز می‌گوید: حسین فهمیده فداکارترین فردی است که می‌شناسم چون علی‌رغم سن کم‌اش آگاهانه و از روی انتخاب از جان خود گذشت و با رفتن به زیر تانک دشمن جان همرزمان خود را نجات داد. وی در پایان به معلمان و کسانی که وظیفه پرورش دانش‌ آموزان را به عهده دارند نیز توصیه کرد: با تمام توان برای تربیت مناسب دانش‌ آموزان تلاش کنند؛ چراکه آینده مملکت اسلامی به دست آنها است. داستان‌های زیادی در کتاب‌های فارسی بود که شاید تا سال‌ها از ذهن کسانی که با آنها سر و کار داشتند بیرون نرود؛ داستان‌هایی که نمی‌توان آنها را فراموش کرد و به راحتی پذیرفت که دیگر بنا نیست بچه‌ها آنها را بخوانند و یک سال تمام با هر کلمه‌شان زندگی کنند. انگار قرار است خاطرات و نوستالژی‌های مشترک نسل‌ها از بین برود و آنها که «دهقان فداکار» می‌خواندند، همچون خود «ازبرعلی » کم‌کم نسلشان منقرض و داستان‌های نوستالژیک دوران تحصیلشان به اعماق تاریخ سپرده شود. با تمام این نامهربانی‌ها باید خوشحال باشیم که هرچند که داستان کامل دهقان فداکار ایرانی دیگر از کتاب فارسی حذف شده، اما ریزعلی خواجوی همچنان زنده است و هر چند وقت یک‌بار داستان آن شب فراموش نشدنی را برای رسانه‌ها تعریف می‌کند. گزارش از: المیرا اگیر خبرنگار ایسنای منطقه البرز
کد خبر: ۴۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۵

روحیه مقاومت ، دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم ، از درس های فرهنگ عاشورا است."فرهنگ پدافند غیرعامل" از این فرهنگ باید لبریز گردد و این به محاسبات جداگانه ای نیاز دارد و فراتر از یک نوشتار جای کار دارد
کد خبر: ۴۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۴

پس از ماه‌ها جنجال و تهمت و افترا پیرامون 3772 دانشجوی دکتری بورسیه شده در دولت دهم، وزارت علوم با صدور اطلاعیه‌ای تنها 36 نفر از بورسی شدگان را به علت ارائه اطلاعات نادرست، مشمول لغو بورس، قطع تحصیل و بازگرداندن هزینه‌های پرداختی وزارتخانه دانست!
کد خبر: ۴۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رویش نیوز در مراسمي که امروز برگزار خواهد شد، چهار گروه موسیقی بانوان شامل گروه آواز ملل به سرپرستی ش.م، گروه پریشاد به سرپرستی پ.خ، گروه حرکت شیفتگان دل به سرپرستی ه.ک و گروه گونای به سرپرستی م.ط به اجرای برنامه می‌پردازند. پرده اول: داریوش پیرنیاکان در چهاردهمین جشن خانه موسیقی مهر سال گذشته، درباره عدم اجازه زنان برای تک‌خوانی گفته بود: موسیقی باید به رسمیت شناخته شود و فقها باید پاسخگو باشند که چرا می‌گویند موسیقی حرام است؟ پیرنیاکان در این جشن خواستار آزاد شدن صدای بانوان شد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: طبق نظر مراجع اگر صدای تک‌خوان‌های زن در موسیقی موجب مفسده نباشد، ایرادی ندارد و برخی از مراجع در این‌باره چنین نظری دارند. علی جنتی در حاشیه رونمایی از نخستین و بزرگ‌ترین نهج‌البلاغه مطلا که ۳۰ مهرماه در محل دفتر وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی شد، در پاسخ به پرسشی درباره افزایش تک‌خوان‌های زن و مغایرت آن با نظر بعضی مراجع گفت: طبق نظر مراجع اگر صدای تک‌خوان‌ها موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد و برخی از مراجع در این باره چنین نظری دارند. واکنش آیت الله مکارم شیرازی در همین حال آیت‌الله مکارم‌شیرازی در واکنش به صدور مجوز پخش صدای بانوان گفت : وزارت ارشاد بداند تکرار این کارها سبب می‌شود مردم فاصله بگیرند  واین طرز سخنگویی جسورانه بی‌سابقه است  آیت‌الله مکارم‌شیرازی در آغاز درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم گفت: عده‌ای آمده‌ و در مغالطه‌ای آشکار گفته‌اند که فقها دلیلی ندارند برای این که صدای زن نباید پخش شود و چرا علما و فقها می‌گویند خواننده زن نباشد؛ این طرز سخن‌گویی جسورانه سابقه ندارد. استاد برجسته حوزه در ادامه با انتقاد از جسور شدن برخی افراد و اظهارات تأمل برانگیز در خصوص درخواست صدور مجوز برای پخش صدای خوانندگان زن، تصریح کرد: عدّه‌ای آمده‌ و در مغالطه‌ای آشکار گفته‌اند که فقها دلیلی ندارند برای این که صدای زن نباید پخش شود و چرا علما و فقها می‌گویند خواننده زن نباشد؛ این طرز سخن‌گویی جسورانه سابقه ندارد. وی اظهار داشت: افرادی که جسور شده و مدعی شده‌اند که فقها دلیل خود را بر ممنوعیت پخش صدای خوانندگان زن و موسیقی از نوع حرام بگویند، خبر ندارند که یک طلبه بیست سال درس می‌خواند تا به مرحله اول اجتهاد برسد‌ و یک مرجع تقلید نیز سی یا چهل سال باید تلاش کند تا به این مرحله برسد، حال یک خواننده و نوازنده بیاید و از خود فتوایی بدهد. آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد بداند تکرار این کارها سبب می شود مردم فاصله بگیرند . پرده دوم: رقص زنان ايراني درجشنواره میراث ناملموس اصفهان طی چند روز گذشته برای این اجلاس حاشیه ساز شد برای این اجلاس حاشیه ساز شد. در این اجلاس در یکی از غرفه ها دو نفر از بانوان که با لباس محلی خراسان حضور دارند، حرکات زننده و خارج از عرفی انجام می دهند که به هیچ عنوان رقص محلی یا دیگر عناوین توجیهی را برنمی تابد.همچنین در قسمتی دیگر از این جشنواره چندتن از دختران در حال یک بازی محلی اصفهاني هستند. در این رابطه باید خاطرنشان نمود، کسی با بازی بانوان مخالفتی ندارد، لیکن این بازی و تحرک زیاد در ملأ عام و در مقابل انظار نامحرم جای سوال دارد. برای مشاهده فیلم ها ( اينجا ) کلیک کنید. پرده سوم: برگزاری کنسرت تک خوانی بانوان در حضور مردان نامحرم در تالار وحدت همراه با انجام حرکات موزون. به گزارش رویش نیوز در این مراسم که امروز برگزار خواهد شد، چهار گروه موسیقی بانوان شامل گروه آواز ملل به سرپرستی ش.م، گروه پریشاد به سرپرستی پ.خ، گروه حرکت شیفتگان دل به سرپرستی ه.ک و گروه گونای به سرپرستی م.ط به اجرای برنامه می‌پردازند.همچنین قرار است از یک خواننده قبل از انقلاب در این برنامه تجلیل شود به اضافه یک سورپرایز دیگر!! این در حالی است که در روز عرفه نیز 4 زن در قزوین اقدام به برگزاری کنسرت کردند در حالی که حرکات موزون نیز در برنامه گنجانده شده بود. پس عجیب نیست که بلیط های 30000 تومانی این کنسرت همگی به فروش رسید  و صندلی خالی دیگر برای این کنسرت نماند. نکته ای که به ذهن متبادر می شود این است که آرام آرام فرهنگ این کنسرت ها و تک خوانی زنان در جامعه اسلامی در حال شکل گیری است و شاید مسئولین و صاحب نظران وقتی عمق فاجعه را درک کنند که دیگر دیر شده و کار از کار گذشته باشد. نکند به این موضوع نیز مانند مسئله حجاب نگاه شود و زمانی شاخک هایمان تیز شود که فرهنگ و ذائقه جامعه در قبال این موضوع تغییر یافته و بازگرداندن جامعه شبیه به تکان دادن یک کوه از جای خود باشد. وزارت ارشاد، نمايندگا مجلس، شوراي انقلاب فرهنگي و كليه ارگان های فرهنگی مسئول، دستگاه هاي نطارتي ونيروي انتظامي، شايسته است این موضوع را در اولویت های خود قرار دهند و آن ر پیگیری کنند. وزارت ارشاد در دادن مجوزها به کنسرت ها و جشن ها دقت بیشترکند، مسئولان فرهنگی هم نسبت به جلوگیری از چنین رویدادهایی اقدامات لازمرا انجام دهند. تا کی باید شاهد چنین رفتارهایی در جامعه اسلامی باشیم.  
کد خبر: ۴۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲

ديگر اين حرف به ضرب‌المثل تبديل شده است كه «تا عروس و داماد نباشي و با كفش آهنين نيفتيد دنبال كارها و خريد‌هاي عروسي نمي‌فهميد كه چه مي‌گذرد دور و برتان. » انگار ديگر دور شده‌ايم از آن زمان‌هايي كه به قول قديمي‌ها، جشن عروسي شب شيرين وصال بود. ديگر كمتر اين حرف به گوش‌تان مي‌رسد كه «ان‌شاءالله در عروسيت جبران مي‌كنم». سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش پارسینه به نقل از اعتماد، در اين سال‌هاي اخيردر جشن‌هاي عروسي آنقدر بريز و بپاش مي‌شود و آنقدر هزينه‌هاي چندصد ميليوني بابت يك شب مراسم خرج مي‌شود كه هركس از دور به اين ماجراها نگاه كند، انگشت به دهان خواهد ماند. جشن‌هاي عروسي، به نوعي تبديل به ميدان محك زدن مهماناني شده است كه دعوت شده‌اند تا حسابي شگفت‌زده صفر‌هايي شوند كه قرار است يك عمر عروس و داماد به پاي آن پير شوند. شگفتي‌هايي مانند تالارهايي با ورودي چندصد هزار توماني، ماشين‌هاي آخرين سيستم و حتي هلي‌كوپتر، هواپيما و بالن‌هايي كه عروس و داماد را مي‌خواهد به خانه بخت ببرد. لباس عروس، آرايشگاه و فيلمبرداري كه براي ثبت خاطرات مي‌آيند، انگار به نوعي فرياد از خودبيگانگي تجملاتي مي‌زنند اما كجاست گوش شنوا؟ خودروي عروسي ۳۰۰ ميليوني، فيلمبرداري و عكاسي ۲۵ ميليوني آن هم در كوير دوبي و سواحل تركيه، گل آرايي‌هاي ميليوني، ورودي‌هاي ۳۰۰هزار توماني براي هر نفر در سالن‌هاي عروسي و... از جمله امكاناتي هستند كه در همين تهران خودمان همه روزه هزينه مي‌شود تا يك شب به قول خودشان به يادماندني را ثبت كنند. در اين گزارش به سراغ برخي آرايشگاه‌ها، سالن‌هاي برگزاركننده مراسم، آتليه‌هاي فيلمبرداري، كرايه وسيله نقليه مراسم عروسي و... رفته‌ايم تا سر از كار اين هزينه‌هاي چندصد ميليوني دربياوريم. با تخفيف آرايش عروس ۸ميليون تومانبرخي آرايشگاه‌ها آنقدر اسم و رسم در كرده‌اند كه ديگر كمتر كسي است نام آنها را نشنيده يا سري به آنجا نزده باشد. آرايشگاه‌هايي كه با تبليغ‌هاي متنوع از جمله اينكه فلان بازيگر و شخصيت مطرح كشور به آن آرايشگاه مي‌رود يا از فلان وسايل و فلان آرايشگر از فلان كشور استفاده مي‌كنند، باعث شده است كه هر روز بر ميزان مشتري‌هايشان اضافه شود. از طرف ديگر به همين نسبت به ميزان دستمزدشان هم بيفزايند. به سراغ يكي از اين آرايشگاه‌هاي مطرح رفتيم. با شنيدن قيمت و كارهايي كه انجام مي‌دادند حيرت كرديم. حيرت‌مان از زماني آغاز شد كه مدير آرايشگاه درمورد خدماتي كه براي عروس‌هايش ارايه مي‌داد، شروع به صحبت كرد: «از چند ماه قبل از عروسي بايد پوست عروس آماده ميك آپ بشود. ماساژ و تقويت پوست صورت، پاك‌سازي و شفاف‌سازي پوست، بوتاكس، گريم شبيه‌سازي عروس به داماد، ميك آپ وي‍ژه عروس به سبك اروپايي، ماسك و تقويت و آماده‌سازي مو براي رنگ كردن، رنگ و مش، شينيون، مانيكور و طراحي ناخن، تتو و طراحي بدن و... از جمله كارهايي است كه براي عروس انجام مي‌دهيم.» او در ادامه تضمين هم مي‌دهد كه آرايش صورت عروس تا پايان شب هيچ تغييري نخواهد كرد. براي بازار گرمي هم كه شده وقتي به سر قيمت مي‌رسيم، مي‌گويد: زماني آمده‌ايد كه به تخفيف ويژه‌مان خورده‌ايد: «پكيج ويژه عروس كه همه اين آيتم‌ها را شامل مي‌شود، يك عدد تاج شكيل عروس و آرايش ويژه پاتختي هم به عنوان هديه تقديم عروس خانم مي‌شود كه روي هم هشت ميليون تومان براي شما تمام خواهدشد.» ۷۰۰ مهمان، نفري ۳۰۰ هزار تومانسالن‌ها و باغ‌هايي كه مراسم عروسي در آنها برگزار مي‌شود، روز به روز مثل قارچ از هر كوي و برزني سر در مي‌آورند. اما يكسري باغ و سالن‌هاي عروسي اسم و رسم‌دار، آنقدر شهرت به هم زده‌اند كه خيلي از عروس و دامادها يكي از آرزوهايشان است كه بتوانند مراسم عروسي‌شان را در اين سالن‌ها برگزار كنند. وقتي پا به يكي از همين سالن‌هاي معروف شهر گذاشتيم، منوي غذايي روبه‌روي‌مان قرار دادند كه تصور اول‌مان اين بود كه اين غذاها براي هفت شب و هفت روز است چون هرچقدر حساب كرديم همه آنها در يك شب خورده نمي‌شدند. در اين منو، نام غذاهايي بود كه بعضي از آنها اصلا به گوش‌مان نخورده بود و توانايي تلفظ كردن آنها را هم نداشتيم. غذاهايي مانند پلوي مكزيكي با ميگو، كوكتل ميگو با سس تارتار، سالاد فرانسوي، خوراك زبان با سس ترخون، چيكن فينگر، بره درسته با سس گريوي، ماهي درسته با تزيين مخصوص، چيكن آلاشريمپ به روش فرانسوي، استرفراي سبزيجات، كباب مكزيكي از فيله گوساله، سيني قرقاول با تزيينات ويژه، بوقلمون درسته با تزيين آناناس، شيرين پلو با مرغ، سوفله كلم، لازانيا، بيف استروگانف، رولت گوشت، و بيش از ۱۰ نوع خورشت و انواع سالاد و اردور مثل سالاد فصل، سالاد امريكايي، سالاد كلم روس، سالاد ماكاروني، قارچ سرخ شده، بوراني اسفناج يا ماست و خيار، سالاد براكلي، سالاد سيب زميني و پيازچه، سالاد فرانسه، سيني سبزيجات پخته ايراني و فرنگي، انواع ترشي و دسرهاي مختلفي مثل پلمبير، كرم قهوه، كرم كارامل، ژله ميوه، موس ليموترش، موس شكلات، شارلوت ميوه و... اينها قرار است بر سر ميز شام قرار بگيرد. در طول مراسم هم انواع ميوه‌هاي چهار فصل، كمپوت‌هاي خارجي، بستني، معجون و آبميوه‌هاي طبيعي براي پذيرايي مهمانان در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن منوها مسوول اين بخش به ما گفت: «منوها بر اساس طيف غذاها، خوراك‌ها و دسر‌ها طراحي شده، البته اگر عروس و داماد بخواهند، مي‌توانيم منوهاي تركيبي هم طراحي كنيم ولي هزينه‌اش متفاوت است.» بعد از تمام اين صحبت‌ها وقتي قيمت اين سالن با منوي رنگارنگش به ميان آمد، به حالت عادي كه انگار رقم‌ها را به ريال مي‌گويد، ادامه داد: «هزينه اين سالن براي هر نفر از مهمانان با احتساب سرويس و ماليات به طور متوسط نزديك ۳۰۰ هزار تومان تمام مي‌شود. » بعد از گفتن اين قيمت خودمان را از تك و تا نينداختيم تا ادامه صحبت‌هايش را بگويد كه صحبت از ظرفيت و صف رزرو به ميان مي‌آيد: «ظرفيت سالن‌هاي اين تالار از ۷۰۰ نفر شروع مي‌شود يعني تعداد مهمانان در كمترين حالت ممكن مي‌تواند ۷۰۰ نفر باشد. اگر شما مي‌خواهيد براي مراسم، اين سالن را انتخاب كنيد متاسفانه بايد بگويم هر چهار تالار پذيرايي تا سه ماه آينده رزرو شده است و فقط مي‌شود در صورت پرداخت كامل هزينه‌ها براي سه ماه آينده براي شما سالني را درنظر بگيريم.» لباس عروس، با پارچه‌يي از طلا، ۶۰ميليون تومانلباس شب عروسي از آن دسته لباس‌هايي است كه فقط يك بار مي‌شود آن را بر تن كرد. مثل كت و شلوار دامادي نيست كه آقا داماد بعد از مراسم عروسي‌اش بارها و بارها بتواند از آن استفاده كند. اما حساسيتي كه براي خريد لباس عروسي وجود دارد، براي هيچ نوع لباسي نمي‌توانيد پيدا كنيد. به همين خاطر مزون‌هاي زيادي با تبليغات وسيع، لباس‌هاي عروس خاص و منحصر به فردي را طراحي مي‌كنند تا مشتري‌هاي بيشتري به سمت خود جذب كنند. يكي از اين مزون‌هاي معروف تهران كه كمتر كسي به خاطر قيمت بالاي آن مي‌تواند به سراغش برود، در يكي از برج‌هاي فرمانيه قرار دارد. براي رفتن به آنجا بايد از چند هفته قبل وقت گرفته باشيد. يكي از ويژگي‌هايي كه اين مزون دارد وقت‌هاي تعيين شده‌اش را تكي مي‌دهد و به هيچ عنوان نبايد با عروس‌هاي ديگر تداخل پيدا كند. اين مزون در يك برج بلند بالا با آسانسوري مجزا قرار دارد؛ براي اينكه از روي مدل‌هاي لباس عروس كپي‌برداري نشود، تدابير امنيتي زيادي انديشيده شده، به عنوان مثال عروس خانم يا بايد به تنهايي يا نهايتا با آقا داماد براي ديدن و انتخاب لباس عروس حضور داشته باشند. با صاحب اين مزون كه صحبت مي‌كنيم مي‌گويد: «ما فقط با برند‌هاي معروف مانند «...» كار مي‌كنيم و تمام سفارش‌هاي‌مان مستقيم از خود كمپاني ارسال مي‌شود. اما براي فيكس نهايي اندازه‌ها و از همه مهم‌تر انحصاري‌بودن برند طراح كمپاني، با هزينه سفارش‌دهنده كه همان عروس و داماد هستند، براي دو هفته به ايران مي‌آيد و بعد از طراحي و الگو‌برداري به اسپانيا برمي‌گردد. يك ماه بعد سفارش لباس عروس فرستاده خواهدشد. البته باز هم قيمت مدل‌هاي انتخابي نسبي هستند. يعني بستگي به جنس پارچه و تور دارد. قيمت پارچه حرير، ابريشم يا ساتن... با هم متفاوت است. همين‌طور سنگ دوزي روي كار هم بسته به قيمت روز سنگ‌ها و جواهرات محاسبه خواهدشد.» او در ادامه مي‌گويد: «البته هستند عروس‌هايي كه مي‌خواهند واقعا از همه عروس‌ها خاص‌تر و متمايزتر باشند. براي همين درخواست مي‌كنند جنس پارچه لباس عروس‌شان زربافت باشد يا در آن از الياف طلا استفاده بشود. طلاي كار شده در لباس، باعث درخشندگي و زيبايي بي نظيرو خيره كننده‌يي مي‌شود.» از قيمت‌ها كه مي‌پرسيم در جواب مي‌گويد: «تمام لباس عروس‌هاي اين مزون به اضافه دستمزد، پارچه، لوازم مصرفي و هزينه رفت و برگشت طراح اسپانيايي به طور ميانگين از ۶۰ ميليون تومان شروع مي‌شود و سقف گران‌ترين لباس هم معلوم نيست. چون بايد به نرخ روز محاسبه شود.» ثبت خاطرات با ۲۵ ميليون تومانعكس و فيلم از جمله به يادماندني‌ترين يادگاري‌هايي است كه سال‌ها بعد از مراسم عروسي براي زوج‌ها باقي مي‌ماند. براي همين، حساسيت نسبت به فيلمبرداري و عكاسي بالا مي‌رود و افراد دوست دارند به بهترين شكل ممكن شب خاطره انگيزشان ثبت شود. ما هم به سراغ يكي از آتليه‌هاي معروف تهران رفتيم كه در آنجا مراسم افراد مطرح كشور از طريق دوربين‌هاي آنها به ثبت رسيده است. وارد آنجا كه شديم با كمي گردش در سالن آتليه با هرگونه نما، دكور و صحنه‌هايي كه فكرش را مي‌كرديم براي عكاسي، مواجه شديم، از سنتي تا كلاسيك، از پيانو وميز بيليارد گرفته تا كمانچه و گرامافون. عكس‌هاي روي در و ديوار هم مناظر فوق‌العاده زيبايي را نشان مي‌داد. ساحل‌هاي بكر، درياچه، جنگل، كوه‌هاي برفي، كوير، باغ‌هاي مجلل، خانه‌هاي سنتي و.... . خلاصه هر جايي كه فكرش را بكنيد، عروس و دامادهاي روي در وديوار، آنجا عكس گرفته بودند. شهرت آتليه به اين بود كه بسياري از عكاسي‌هاي آنها در مكان‌هاي خارج از كشور صورت مي‌گيرد و بسياري از بازيگرها و فوتباليست‌ها براي عكاسي، اين آتليه را انتخاب مي‌كنند. بعد از اينكه كمي به عكس‌ها نگاه مي‌كنيم، نوبت آن مي‌شود تا از كارهايي كه انجام مي‌دهند و پولي كه مي‌گيرند بگويند: «دو آلبوم ۴۰ در ۶۰ با ۲۰ برگ عروسي باغ لواسان چاپ دو رو پلكسي، آلبوم ۴۰ در۶۰ با ۲۰ برگ عروسي كوير چاپ دو رو پلكسي، حالا بسته به انتخاب خودتان دارد، مي‌توانيد كويرهاي ايران را انتخاب كنيد يا دوبي يا حتي قطر و... كليپ اين عكس‌ها هم، شب مراسم از طريق ويدئو پروجكشن پخش مي‌شود. ساخت كليپ اسپرت و آشنايي مخصوص عروس و داماد، فيلمبرداري يك الي ۵ دوربينه با كيفيت Full HD، فيلمبرداري‌ها با استفاده از ريل - كرين - پروجيپ - اس تي دي كم وتجهيزات پيشرفته ديگر انجام مي‌شود. نورپردازي سينمايي و حرفه‌يي محل مراسم براي بالا بردن كيفيت تصاوير، شاسي عكس يك در ۵/۱ پنج عدد به اضافه شاسي هديه، ژورنال كوچك چاپ پلكسي سفيد از دو آلبوم براي عروس و داماد وژورنال كوچك عكس‌هاي عروسي براي والدين عروس و داماد و ليت يادگاري كه به تعداد مهمان‌ها نيز به شما داده خواهد شد.» مي‌گويند هر كدام از اين خدماتي كه گفتند، مي‌توانند اضافه و كم كنند كه در اين صورت روي هزينه نيز تاثير خواهد داشت. وقتي به قيمت‌ها مي‌رسيم، مي‌گويد: «اگر تمام اين امكانات را بخواهيد و بخواهيد خارج از ايران هم عكس‌هاي‌تان انداخته شود بين ۱۵ تا ۲۵ ميلون تومان خرج برمي‌دارد. اگر هم بخواهيد در داخل ايران عكس‌هاي‌تان را بيندازيد قيمت بين ۱۲ تا ۱۵ ميليون تومان مي‌شود.» در آسمان‌ها پرواز كن و به خانه بخت بروبماند آنهايي كه وضع مالي خوبي دارند و مي‌توانند عروسي‌هاي چند صدميليوني بگيرند. خودشان بالاترين مدل ماشين‌ها را هم سوار هستند و شب عروسي همان ماشين‌ها را تبديل به ماشين عروس مي‌كنند. اما باز هم هستند كساني كه براي داشتن يك ماشين خاص و كمياب مثلا ماشين‌هاي كلاسيك و قديمي يا ماشين‌هايي كه در ايران به تعداد انگشتان دست هم نمي‌رسند، حاضرند هزينه‌هاي هنگفتي بپردازند. حتي به خاطر بودن چنين افرادي، شغلي به همين منظور نيز به وجود آمده است كه ماشين‌هاي خاص و گرانقيمت را براي يك شب به عروس و دامادها كرايه مي‌دهند. كرايه ماشين‌هاي عروس هم بسته به اينكه به چه مدت، چه مدل از ماشين، گل‌زده يا ساده مي‌خواهند، متفاوت است. مي‌تواند از شبي ۵۰۰ هزارتومان شروع بشود و تا پنج ميليون تومان و حتي بالاتر هم برسد. البته چون باز عده‌يي از همين عروس و دامادهاي خاص هستند كه نمي‌خواهند با چهار چرخ به خانه بخت بروند، براي آنها هم راهكارهايي در نظر گرفته شده است. مثلا درشكه با چهار اسب، هواپيماي دونفره و حتي بالن در خدمت اين عروس و دامادها هستند تا آنها را به خانه بخت بفرستند. البته كرايه يك شب اين وسايل سر به فلك مي‌كشد و حتي به ۱۰ ميليون تومان به بالا هم مي‌رسد. نقش خاطره مي‌زند عروسي‌هاي قديميشايد به ياد داشته باشيد عروسي‌هايي را كه براي راه‌اندازي‌اش تمام اهل فاميل، دوست و آشنا دست به دست هم مي‌دادند و گوشه‌يي از كار را مي‌گرفتند. آنقدر كارها به سرعت پيش مي‌رفت كه هيچ كاري روي زمين نمي‌ماند. عروسي‌ها در يك خانه خشتي برگزار مي‌شد. اين خانه‌ها در شب عروسي پر مي‌شد از صندلي‌هاي فلزي معمولي بدون حرير و گل آرايي. آقايان در حياط و خانم‌ها در خانه مي‌نشستند. سفره عقدي هم در يك اتاق كوچك بود با همان وسيله‌هاي محدود و سنتي كه در هر خانه‌يي پيدا مي‌شد. ميوه و شيريني و يك نوع غذا كه ديگش را هم در همان حياط پشتي بار مي‌گذاشتند. عروس و داماد هم به كمك همسايه و فاميل آماده مي‌شدند. يك نفر نيز مرامي، ماشين عروس را گل مي‌زد و ديگري ريسه وصل مي‌كرد و... اين سبك عروسي را ديگر تنها مي‌توان در فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيون ديد و در واقعيت بايد آنها را به دست فراموشي بسپاريد. معادله پيچيده و عجيبي است. اين روزها خيلي‌ها در اوج جواني به ازدواج تن نمي‌دهند، چون پول كافي براي برگزاري جشن ازدواج شان در فلان تالار و خريد طلا و ماشين مدل بالا را ندارند. سال‌ها تلاش مي‌كنند و زحمت مي‌كشند تا شايد بتوانند بخشي از اين هزينه را تامين كنند و در نهايت زماني كه ديگر خبري از شوق جواني و ازدواج نيست با يك هزينه نسبي، عروسي مجللي برگزار مي‌كنند. اما با اين حال كساني را مي‌توانيد پيدا كنيد كه به راحتي آب‌خوردن بابت اين جور مراسم هزينه مي‌كنند و روزبه‌روز به خاطر بالا رفتن تقاضا، به مشاغلي براي برگزاري عروسي‌هاي خاص و گرانقيمت نيز افزوده مي‌شود.
کد خبر: ۴۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷

رییس اداره حفاظت محیط زیست گچساران گفت: 10 هکتار از جنگل های کوه خامی از توابع این شهرستان در آتش سوخت. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : عبدال دیانتی نسب ' روزچهارشنبه افزود: بر اثر این آتش سوزی که با تلاش نیروهای ستاد بحران و مشارکت گروه های مردمی و همکاری شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران غروب سه شنبه مهار شد تعداد زیادی درخت از گونه های بلوط، کیکم، ارس و ارزن از بین رفت. به گزارش ایرنا،وی از تلاش نیروهای ستاد بحران،گروه های مردمی و همکاری شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران در ارسال تجهیزات به ویژه یک فروند بالگرد برای مهار آتش در جنگل های مزبور قدردانی کرد. رییس اداره حفاظت محیط زیست گچساران گفت: عامل این آتش سوزی انسانی بوده و تلاش برای شناسایی مسببان این حادثه ادامه دارد. وی با اشاره به وجود گونه های نادر پلنگ، کل، بز و کبک در 20 هزار هکتار از مناطق حفاظت شده کوه خامی تصریح کرد: آتش سوزی در این مناطق خسارات جبران ناپذیری به زیستگاه های حیات وحش وارد می کند. دیانتی نسب با بیان برخی از مزایای عرصه های جنگلی در سلامت انسان و صنعت گردشگری از طبیعت دوستان خواست هر گونه تخلف در زیستگاه های حیات وحش را به متولیان امر گزارش دهند. کوه سه هزار متری خامی واقع در حوزه جغرافیایی دو شهرستان باشت وگچساران در فاصله 120 کیلومتری یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد.
کد خبر: ۴۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

امام جمعه گچساران گفت: در صورت عدم رعایت خطوط قرمز در برخی مسائل استان، ائمه جماعات بیانیه خواهند داد.به گزارش آوای دنا به نقل از خبرگزاری فارس ،حجت‌الاسلام سیدامین‎الله حجازی ظهر امروز در خطبه نخست نماز عبادی سیاسی جمعه این شهرستان، ضمن دعوت خود و نمازگزاران به رعایت تقوا و اجتناب از نافرمانی‌های خداوند، اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر موضوع مهم و حیاتی یک جامعه دینی است. وی با بیان اینکه اگر جامعه‌ای دینی و اسلامی در اجرای فریضیتین امر به معروف و نهی از منکر ضعیف عمل کند، جامعه دچار مشکلات  معیشتی دنیوی و اخروی خواهد شد، افزود: هر زن و مرد مومنی باید احساس تکلیف کند که موضوع امر به معروف و نهی از منکر حتی از نماز هم واجب‎تر است، زیرا اجرای این فریضه خود زمینه اقامه نماز را فراهم می‎سازد. امام جمعه گچساران با اشاره‌ به اینکه اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر باید به سبک درست آن اجرا شود، ادامه داد: البته کسانی که از سبک درست اجرای فریضه مطلع نیستند آن را بهانه‌ای جهت ترک آن قرار ندهند زیرا که این موضوع امری واجب و حیاتی برای جامعه است. حجازی در بخشی از سخنان خود با اشاره به بحث نفت از منظر امام صادق (ع)، تصریح کرد: با توجه به روایات بسیاری امام صادق (ع) در گذشته از حفر اعماق زمین توسط مردم امروز خبر داد و فرمودند: در آینده لازم خواهد شد که مردم تا اعماق زمین را حفر کنند تا بتوانند از نفت موجود در اعماق زمین استفاده کنند. وی با بیان اینکه در گزارشات وزارت نفت می‌گویند میدان نفتی وجود دارد، با اشاره به سخنان امام صادق (ع)، گفت: این عبارت غلط و اشتباه است زیرا امام صادق (ع)  فرمودند باید گفت وادی نفتی زیرا وادی یعنی منطقه بسیار وسیعی که میدان در آن محدود است. امام جمعه گچساران عنوان کرد: مخترعان که به وسیله دانش روز کنکاش می‎کنند باید به علم ائمه اطهار مراجعه کنند تا ضمن پاسخ گرفتن سوالاتشان در این حیطه موفق‎تر عمل کنند. این مسئول با بیان اینکه وقتی انسان به وادی نفتی می‎رسد نمی‎تواند در آن داخل شود، خاطرنشان کرد: امام صادق (ع) در آن زمان خطاب به کسانی که در این وادی کار می‎کنند خبر داد که مواظب باشید زیرا نمی‎شود در دریای نفت همچون آب دریا وارد شد. خطیب جمعه گچساران سرمایه عظیم خطه مسلمین را نفت قلمداد کرد و با اشاره به فرمایشات امام صادق (ع) با بیان اینکه منطقه خاورمیانه به‌ عنوان جایگاه مسلمین دارای وادی عظیم نفت است که نباید آن را مفت از دست بدهد، گفت: وقتی قیمت نفت در جهان اسلام گران می‎شود کشورهای غربی و غیر مسلمان می‎ترسند و تلاش در مبارزه و مقابله با آن خواهند کرد. حجازی ادامه داد: اما اگر بهای نفت را ندانند، نفت زیادی استخراج می‎کنند که نه تنها نزد آنان بی‎ارزش بلکه به کشورهای غیرمسلمان صادر و زمینه قدرت آن‌ها را فراهم خواهند ساخت. امام جمعه گچساران با اشاره به دیگر روایات ائمه اطهار و با بیان اینکه بهای نفت از کوه نقره بیشتر است، مواظب باشید ارزان از دست ندهید، اضافه کرد: این احادیث و روایات و این موضوع باید جوان متدین ما را تحریک به کنکاش مقام امام صادق (ع) و دانش عظیم وی بکند. وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به مناسبت‌های ایام، ضمن تسلیت به مناسبت شهادت امام رضا (ع)، بیان داشت: جایگاه آن امام معصوم آنقدر نزد خداوند متعال، پیامبر اعظم و اولیاء‎الله بزرگ است که پیامبر بزرگ اسلام در آن زمان قبل از میلاد حضرت رضا (ع) خبر از قرار گرفتن مرقد ایشان در بین کوه ‎های طوس داد و آن را باغی از باغات بهشت خواند. این مسئول با اشاره به فرارسیدن هفته دفاع مقدس عنوان کرد: در هشت سال دفاع مقدس کشورهای به اصطلاح مسلمان که زیر چتر کفر بودند در جریان جنگ خیال می‎کردند به دلیل اینکه تازه پیروزی انقلاب رخ داده، پاسداران و جوانان ایرانی اسلامی هنوز آموزش‎های نظامی را نمی‎دادند و با این تفکر بیانیه دادند که ایران را سه روزه به دست خواهند آورد. امام جمعه گچساران یادآور شد: ایران در هشت سال جنگ نابرابر تنها نبود بلکه متکی به خداوند متعال، امام زمان (عج) و رهبر کبیر و فقید ایران اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، دست به دست هم داده و در مقابل کفر به‌خوبی ایستادگی کردند. وی خواستار روایت کردن دوران دفاع مقدس، علت حمله دشمن، چگونگی پیروزی و... به نسل جوان شد و گفت: وظیفه همه ماست که این موارد را به نسل جوان انتقال دهیم. حجازی با اشاره به فرارسیدن فصل مدرسه خطاب به مسئولان اجرایی شهرستان خواستار همکاری همه‎جانبه در وظیفه مهم و خطیر آموزش و پرورش در تربیت فرزندان این جامعه شد. امام جمعه گچساران در بخش دیگری از سخنان خود با گریزی به موضوع مهم و حیاتی که مدتی در مرکز استان موجب تبادل‎نظر ائمه جمعه استان شده، تصریح کرد: اخیرا در برخی نقاط استان مسائلی دیده می‎شود که خطوط قرمز رعایت نمی‎شود. وی با بیان اینکه  طی نشستی که ائمه جمعه استان داشتیم، اگر رعایت این خطوط قرمز بررسی نشود ائمه جمعه بیانیه خواهند داد، متذکر شد: گاها شاهد مقایسه‎هایی بین افراد غیرمسلمان با شهدا هستیم که اجازه نخواهیم داد به شهدا توهین شود و اگر این مسئله رعایت نشد ائمه جمعه بیانیه خواهند داد.
کد خبر: ۴۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۸

بخشدار مرکزی چرام از غرق شدن کودک 10 ساله چرامی در رودخانه تغار این شهرستان خبر داد. به گزارش آوای دنا ،علی نوری‌زاده بخشدار مرکزی چرام عصر امروز در جمع خبرنگاران ضمن اعلام این خبر و با بیان اینکه این حادثه عصر دیروز اتفاق افتاد، اظهار کرد: امیرحسین محمدی ساکن روستای شیرازی به علت آشنا نبودن با فنون شنا در این رودخانه غرق شد. گفتنی است که طول این رودخانه 40 ‏کیلومتر طول دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 2 هزار ‏متر است. این رودخانه از دامنه شمالی کوه چاسخار در17 ‏کیلومتری شرق چرام سرچشمه می‌گیرد و به نام آب اسبکی رو به شمال غربی جریان می‌یابد و با ورود به دره جنوبی کوه سیاه به رود تغار تغییر نام می‌دهد. رودخانه تغار پس از عبور از جنوب روستای دلی پیر محمود از شرق روستای القچین گذشته و به سوی روستاهای شیراز و اسکندری روان می‌شود. فارس
کد خبر: ۴۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

یک گروه کوه نوردی برای صعود به بالاترین قله دنا هفته گذشته راهی این قله می‌شود اما از این گروه شش نفره، یک نفرشان که سرپرست گروه نیز بود، هرگز بازنگشت. به گزارش آوای دنا ، مهرداد امیری، کوه نورد خوزستانی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ‌منطقه‌خوزستان‌ ‌با اعلام خبر فوت عباس نوری سرپرست این گروه کوه نوردی، اظهارکرد: ‌در قالب یک تیم شش نفره که مجوز صعود به بالاترین قله دنا را هم داشتیم، روز پنج‌شنبه (13 شهریورماه) صعودمان را به این قله آغاز کردیم. وی ادامه‌داد: پنج‌شنبه شب پس از آغاز حرکت به جان‌پناه که یک اتاقک فلزی برای کوه نوردان است، رسیدیم و شب در آن‌جا خوابیدیم. سرپرست و جلودار گروه‏‌مان هم آقای نوری، پیشکسوت کوه نوردی بود. این کوه نورد گفت:‌ ما ساعت 13 ظهر روز بعد به قله رسیدیم و زیر قله به دو گروه تقسیم شدیم و چهار نفرمان به سمت قله رفتیم ولی آقای نوری باتوجه به این‌که یکی از اعضای تیم که اهوازی هم بود و به دلیل خالی شدن بدنش، حالش بد شد، همراه با او زیر قله ماند و به من گفت تو مسئولیت ‌داری که سه نفر دیگر را به قله ببری و من هم این جا می‌مانم و از فردی که حالش خوب نیست، مراقبت می‌کنم تا شما برگردید. وی خاطرنشان‌کرد: من به او اصرار کردم که من می‌مانم که او گفت خیر؛ تو با دیگر اعضا برو و من منتظر می‌مانم تا شما برگردید. درنهایت ما به قله رفتیم و زمانی که برگشتیم او با دست به من اشاره داد که من زودتر حرکت می‌کنم، تو نیز سایر اعضا را با خود بیاور. امیری گفت:‌ آقای نوری در همان زمان برگشت که از پشت سنگی دور می‌زند، گویا در حین دور زدن، ناپدید می‌شود. با توجه به این‌که من عقب‌دار گروه بودم، ساعت 20 شب به عنوان آخرین نفر به جان‌پناه رسیدم و از سایر اعضا پرسیدم که آقای نوری کجاست که آن‌ها به من گفتند مگر با تو نبوده است؛ من گفتم او جلودار بود، چه‌طور می‌تواند با من باشد و گویا زمانی که سنگ را دور می‌زده از پشت آن به درون یخچال می‌افتد. وی افزود: من همان موقع که مطمئن شدم که‌ آقای نوری ناپدید شده است، با هلال احمر و امداد نجات تماس گرفتم و با توجه به این‌که می‌دانستم زمان می‌برد تا این گروه‌ها به ما برسند، با شماره تلفنی که از یکی از روستاییان آن‌جا داشتم، تماس گرفتم و التماسش کردم که یکی از آن‌ها به کمک من بیاید تا هلال احمر برسد. آقای حجاریان که یکی از کوه نوردان بومی آن‌جا بود، به همراه دخترش ساعت 3:30 دقیقه شب به بالای کوه و به کمک من آمدند. این کوه نورد خوزستانی ادعا کرد:‌ زمانی که با هلال احمر و امداد نجات تماس گرفتم در ابتدا به من گفتند که چرا یک پیرمرد یعنی آقای نوری را به کوه بردی و بعد هم گفتند که ما شبانه به آن‌جا نیرو نمی‌فرستیم و جان نیروهای‌مان را به آن منطقه حفاظت شده که خرس دارد به خطر نمی‌اندازیم. من با آقای حمید مستعدیان که رییس تیم امداد و نجات تهران و آقای تاج‌دره که مسوول هلال‌احمر اصفهان بود نیز تماس گرفتم و التماس‌شان کردم و گفتم آقای نوری همکار شماست و جان انسان‌های زیادی را نجات داده است، حداقل به دادش برسید؛ آن‌ها گفتند ما نمی‌توانیم شب به آن‌جا بیاییم. من خواهش کردم با توجه به این‌که نمی‌توانید شب بیایید، حداقل پنج صبح این‌جا باشید. وی گفت: من خودم از ساعت 20 که آقای نوری ناپدید شد تا ساعت 14 روز بعد که امداد نجات رسید، کوه نوردی کردم تا آقای نوری را پیدا کنم. زمانی که گروه امداد و نجات رسید به آن‌ها گفتم که من تمام این منطقه را گشتم ولی با توجه به این‌که طنابم آن‌قدر نبود که وارد یخچال شوم، شما یخچال را بگردید. زمانی که آن‌ها وارد یخچال شدند، ساعت 15:30 جسد آقای نوری را که یخ زده بود، پیدا کردند و طبق گفته‌های اولیه پزشکی قانونی، جسد می‌توانست تا هشت ساعت در یخچال دوام آورد. امیری افزود: نوری کوه نورد حرفه‌ای بود و می‌توانست خودش را جمع و جور کند. او خیلی باهوش بود و ضریب هوشی‌اش آن‌قدر بالا بود که برای دوام آوردن در چنین شرایطی یک تکه نان همراه خود داشته باشد و من بعد از پیدا شدن جسدش، آن تکه نان را از جیب او خارج کردم. آقای نوری تا به حال در کوه گم نشده بود. او فقط 102 صعود به قله دماوند داشت و تنها کسی بود که از 16 جبهه به این قلعه صعود کرده بود. او به دفعات بسیار به تمام قله‌های کشور در زمستان و تابستان صعود کرده بود. دو بار هم به قله آرارات ترکیه صعود کرده بود. وی گفت: گروه امداد نجات هیچ نیروی کادری نداشت و همگی نیروها، داوطلب بودند و تا از شهرهای دیگر جمع شدند،‌ زمان برد و به همین دلیل بود که دیر به منطقه ما رسیدند. البته این گروه که آمد، همگی تمام تلاش خود را کردند و با جان و دل جسد را از یخچال خارج کردند که جا دارد از آن‌ها تشکر کنم. بحث من این است که چرا این گروه دیر به منطقه رسید؟ این کوه نورد در حالی که به شدت از این حادثه متاثر بود، خاطرنشان‌کرد: این حادثه امداد و نجات 17 ساعت تاخیر داشت و چرا باید به این صورت باشد؟ مگر آن‌ها به من نگفتند هوا روشن شود، می‌رسند؟ مگر ساعت پنج صبح هوا روشن نبود که بیایند؟ مگر من به آن‌ها التماس نکردم و قسم‌شان ندادم که به کمک من برسند؟ چرا ساعت 14 رسیدند؟ به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر عباس نوری، پیشکسوت کوه نوردی امروز، 18 شهریورماه با حضور جامعه کوه نوردی تهران و شهرری در تهران در حال برگزاری است.
کد خبر: ۴۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸

وزیر بهداشت در جمع دانشجویان گفت: انتقاد من این است که چرا امروز تشکل‌های دانشجویی در کنار هم نیستند و آن رفاقت‌های که ما در ابتدای انقلاب در کنار یکدیگر داشتیم امروز در میان تشکل‌های مختلف دانشگاهی دیده نمی‌شود. به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن قاضی‌زاده هاشمی دقایقی پیش در جمع تشکل های دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تالار امام رضا دانشکده پزشکی مشهد بیان کرد: 40 سال پیش من و رئیس کنونی دانشگاه علوم پزشکی دکتر محرابی بهار با یکدیگر هم کلاس بودیم و حتی قبل از ورود به دانشگاه در دوران دانش آموزی یکدیگر را می شناختیم. مسئولین دانشگاه از حضور در جمع دانشجویان لذت ببرند وزیر بهداشت در ادامه در خصوص انتقاد دانشجویان تشکل ها از نبود مسئولین دانشگاهی در جمع آنان گفت: مسئولان دانشگاهی حتما در جمع دانشجویان حضور داشته باشند و از این حضور لذت ببرند، شاید در ابتدا از سوی دانشجویان کمی اذیت شویم اما براساس تمهیدات رهبری و تجربیات شخصی می دانم که حضور در این جمع تا چه اندازه شادی بخش است. وی با توجه به سفر هیئت دولت به مشهد مقدس خاطرنشان کرد: در پی شش جلسه ای که در مشهد در دو روز گذشته داشتیم این بهترین جلسه ای است که برگزار شده است و دلیل آن حضور در جمع بانشاط و پویای دانشجویان است که ما را نیز به کار بیشتر وادار می کند. اگر می‌خواهیم مشکلات کشور را حل کنیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم هاشمی با بیان اینکه باید ظرفیت خود را در کل کشور بالا برد گفت: کشور ما مشکلات زیاد ی دارد و دشمنان قسم خورده ای نیز همیشه در دشمنی با او هستند و با توجه به اینکه در نقطه حساسی از جهان زندگی می کنیم که نگاه بخش عمده ای از مردم جهان را معطوف به خود کرده ایم در صورت نبودن در کنار همدیگر نخواهیم توانست کشور را به آبادانی برسانیم. وی یادآور شد: ما دارای امامی هستیم که یادگار انقلاب است و مسئولیت عظیم و سنگینی را بر دوش ما نهاده، اگر بخواهیم به موفقیت های بزرگ در کشور و منطقه و جهان دست پیدا کنیم باید با اتحاد و همدلی صبورانه نسبت به همدیگر رفتار کنیم. هاشمی با بیان اینکه نمی دانم چرا تشکل های امروزی دانشگاهی در کنار یکدیگر نیستند به انتقاد از این رفتار پرداخت و تصریح کرد: در زمان شاهنشاهی و هنگامی که ما توفیق داشتیم روزگار جوانی و دانشگاهی خود را مقارن با بزرگ ترین حادثه قرن یعنی انقلاب اسلامی رقم بزنیم با وجود اینکه بسیاری از تشکل ها و جریانات همسو با ما در نظام و انقلاب نبودند اما رفاقت و دوستی میان ما بسیار نمود داشت. وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه ما در آن دوران مطالباتی داشتیم که حتی بخشی از آن هنوز پابرجاست خاطرنشان کرد: من مطمئن هستم امروز هم بین تشکل های دانشجویی هیچ مرزی به وجود ندارد و همه در نهایت دوستدار عزت ایران اسلامی و ارتقاء دینی در کشور هستند و آرمان های همه ما همان آرمان های امام راحل می باشد. ریشه و منشأ همه ما به انقلاب بر می‌گردد وزیر بهداشت با بیان اینکه تجربه 35 ساله من نشان می دهد ریشه تمام نقض ها و سلیقه های گوناگون به انقلاب اسلامی برمی گردد خاطرنشان کرد: با وجود تمام تمایزها وتفاوت های که ظاهرا در تشکل های دانشجویی وجود دارد با وجود همه نقص‌ها ریشه تمامی ما به انقلاب اسلامی برمی گردد و اینکه همه ما دغدغه این انقلاب را داریم. وی در ادامه با بیان اینکه من شخصا شهادت می دهپم که با وجود نبودنم در جریانات، گروه ها و احزاب قلبا شکل و عملم با انقلاب بوده است افزود: این را با توجه به تجربه خود در حدود 35 سال حضور در عرصه های مختلف انقلاب می‌گویم که اگر می خواهیم کشوری آزاد داشته باشیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم و نگران این هم نباشید که دین اسلامی و انقلاب ما را کسی بتواند نابود کند زیرا خداوند و دین او به قدری بزرگ هستند که کسی نمی تواند در ذهن خود خیال نابودی آن را بپروراند. تشکل های دانشجویی باید قدرت جذب خود را بالا ببرند وزیر بهداشت در ادامه تصریح کرد: تشکل های دانشجویی تلاش کنند قدرت جذب خود را بالا ببرند و بدانند تمام کسانی که امروز در اینجا جمع شده اند از درون خانواده های مذهبی و با ایمان بیرون آمده اند و اهل خمس، ذکات، ذکر و صلوات هستند پس به دنبال جذب فرزندان انقلاب در تشکل های دانشجویی خود باشیم.هاشمی با بیان اینکه باید بتوانیم فرصت ها را ایجاد کنیم خاطرنشان کرد: نمی توانیم بی تفاوت باشیم با وجود اینکه من و محرابی بهار در دوران دانشکده در کلوپ های بسیاری حضور داشتیم و اما در کوه و یا مسجد یا نمازخانه محلمانه به فکر این بودیم که چطور می توان دانشجویان جذب تشکل های دانشجویی کرد.وی زیباترین خاطرات دوران دانشگاهی خود را حضور در مسجد امام حسن مجتبی و نشستن در مجالس امام خامنه ای دانست و یادآور شد: ما در دوران جوانی و دانشگاهی شیرین و موثرترین برنامه های عمر خود راانجام دادیم و جمعه های بسیار دوست داشتنی داشتیم زیرا بر پای منبر امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) می نشستیم و شخصیتی چون مقام معظم رهبری برایمان سخنرانی می کردند. ما به مرزبندی قائل نیستیم وی در ادامه با بیان اینکه من خیلی به مرزبندی قائل نیستم تأکید کرد: این را صرحتا می‌گویم که تمام سلیقه ها در کشور مردم ایران اسلامی هستند و همه جمهوری اسلامی و امت اسلامی را دوست دارند و به میثاق انقلاب و قانون اساسی وفاداراند و در نهایت همه یک حرف می زنند و آن هم حرفی که رهبری بر آن تأکید دارد. دانشجویان پزشکی در کشور باید گره از کار مردم باز کنند هاشمی دانشجویان پزشکی را موظف به انجام تکلیف در خصوص مردم دانست و گفت: در نهایت شما می مانید و مردمی که گره ها و مشکلات سلامتیشان به دستان شما به امید به خدا التیام بخشیده خواهد شد پس بهتر است تلاش کنید و درس بخوانید و خدمت به مردم را تکلیف خود بدانید. وی به دیدار دکتر محرابی بهار و حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد اشاره کردو افزود: در خصوص برخی مشکلات اخلاقی در کانون های فرهنگی و هنری در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آیت الله علم الهدای در دیداری که دکتر محرابی با ایشان داشتند متذکر شدند که باید این مسائل در دانشگاه حل شود و چنین مشکلات اخلاقی شکل نگیرد. وی ادامه داد: باید حتما تشکل های فرهنگی و هنری مسائل دینی را در خود رعایت کنند و هیچ هم ضرورت ندارد که این گونه اتفاقات شکل بگیرد البته ما این را نیز در نظر داریم که ذائقه ها متفاوت است ما در نهایت رعایت در مسائل باید صورت بگیرد. دانشگاه علوم پزشکی از سوی مجلس موظف به گرفتن دانشجوی شهریه‌ای شده است وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه مجلس ما را موظف کرده است که در آینده نزدیک 20 درصد از دانشجویان ما شهریه دانشگاهی پرداخت کنند گفت: براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در آینده نزدیک کسانی که قرار است وارد دانشگاه بشوند 20 درصد از آنها موظف هستند پول بدهند و براساس خواسته مجلس در هر سال باید 20 درصد  به این ظرفیت اضافه شود و این یعنی در کمتر از چند سال آینده همه دانشجویان باید شهریه پرداخت کنند.هاشمی با بیان اینکه ما معتقدیم این راه حل عبور از مشکلات نیست گفت: به نظر بنده باید بخشی از دانشگاه های علوم پزشکی به بخش خصوصی واگذار شود تا اینکه از دانشجو بخواهیم شهریه بدهد. وی در خصوص این سوال که آیا فشاری بر روی وزارت بهداشت وجود دارد یا خیر خاطرنشان کرد: در وزارت بهداشت فشاری وجود ندارد و این وزارت فشارپذیر نیست و هیچ گاه به ناحق زیر فشار نخواهد رفت. هاشمی در پایان با بیان اینکه برای شخص رئیس جمهور دعا کنید افزود: روحانی آبرو و حثیت و زندگی خود را گذاشته است تا کشور را با کمک خداوند و رهبری از مشکلات عبور دهد و برای موفق شدن در خواسته خود نیازمند دعای شماست. هاشمی در پایان با بیان اینکه من در صحبتی که با روحانی داشتم از وی شنیدم که گفت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا(ع) رقم خورد خاطرنشان کرد: من در مکالمه ای با روحانی از وی شنیدیم که سرنوشت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا رقم خورد و 24 خرداد از این ناحیه شکل گرفت پس امیدواریم برای حل مشکلات استان و کشور به مدد دعای شما در محل امام رضا(ع) بتوانیم مشکلات کشور را حل نماییم.
کد خبر: ۴۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶

آوای دنا :رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر استان کهگيلويه و بويراحمد با اعلام دستگيري يکي از عناصر قاچاق مواد مخدر در محور مواصلاتي ياسوج-اصفهان،از کشف 20 کيلوگرم ترياک در اين رابطه خبر داد.به گزارش خبرگزاري موج، سرهنگ سعيد بالش زر در تشريح اين خبر گفت: مأموران پليس مبارزه با مواد مخدر اين فرماندهي، حين کنترل خودروهاي عبوري در محورهاي مواصلاتي ياسوج به اصفهان، به يک دستگاه وانت نيسان مشکوک که پس از متوقف شدن خودرو، راننده به صورت اقدام به فرار نمود که با هوشياري و تلاش مأموران پس از طي مسافت حدود 2 کيلومتر فرار در کوه هاي اطراف، فرار نافرجام متهم منجر به دستگير وي شد.بالش زر ادامه داد: مأموران پليس پس از متوقف کردن خودرو در بازرسي تخصصي از آن موفق شدند مقدار20 کيلوگرم مواد مخدر از نوع ترياک را که به طرز ماهرانه اي در اين خودرو جاسازي شده بود کشف کنند.اين مقام ارشد پليس، با اشاره به دستگيري يک نفر از سوداگران مرگ و توقيف يک دستگاه خودرو در اين رابطه گفت: متهم در اظهارات خويش به قاچاق مواد مخدر اعتراف کرد و اعلام کرده محموله يادشده را در يکي از استان هاي جنوبي کشور تهيه و با هدف تحويل به عناصر همدستش در يکي از شهرهاي استان هاي مرکزي، بارگيري نموده بود.سرهنگ بالش زر با تشکر از همکاري و احساس مسووليت هموطنان عزيز در شناسايي و معرفي مجرمان، از عموم شهروندان خواست، در صورت مشاهده هرگونه فعاليت غيرقانوني و مجرمانه، موضوع را در کوتاه ترين زمان ممکن، از طريق سامانه فوريت هاي پليسي 110 اعلام، تا نسبت به دستگيري متخلفان و مخلان امنيت اجتماعي، اقدام شود.
کد خبر: ۴۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۹

فرمانده انتظامی شهرستان چرام استان کهگیلویه و بویراحمد از شناسایی و دستگیری فردی که به دلیل اختلافات کاری ، همکار و یک راننده تراکتور دیگر را با اسلحه شکاری به قتل رسانده بود، خبر داد
کد خبر: ۴۱۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۸

چشم های پرفروغ و پوست های پرچروک عشایر کوه سیاه "لنده" در استان کهگیلویه و بویراحمد شرح حال انسان های تلاشگر و کم توقعی است که در روزهای سخت کم آبی چشم امید به حمایت مسئولین دارند. به گزارش خبرنگار مهر، عشایر کوه سیاه لنده به صورت تک خانه و با فاصله های زیادی از هم زندگی می کنند و خودکفایی مبتنی بر دامداری اصل راسخ زندگی آنان است. اگرچه ساده زیستی و همت فولادین، عشایر کوه سیاه را در مقابل هر گونه سختی مقاوم کرده، اما آنها نیز مشکلات عدیده ای دارند که به لحاظ نوع زندگی، این مشکلات بیشتر بروز و ظهور یافته است. این روزها در کوه سیاه، آب تنها دغدغه ایلیاتی هاست و کمبود آب، گرمای طاقت فرسای تابستان جنوب را بر آنها سخت تر کرده و بهداشت و سلامت آنان را به خطر انداخته است. آب تنها دغدغه عشایر کوه سیاه یکی از عشایر کوه سیاه لنده با بیان اینکه این کوه یک منطقه بی آب است، گفت: در سال های گذشته برای تأمین آب مورد نیاز از برف های زمستانی ذخیره شده در این کوه استفاده می کردیم و به دلیل اینکه کوه سیاه تنها تا اواخر بهار برف داشت در اوایل تابستان مجبور به کوچ و برگشتن به مناطق قشلاقی بودیم. علی بدیع نژاد با بیان اینکه در سال های اخیر اداره امور عشایر شهرستان کهگیلویه اقدام به تأمین آب آشامیدنی مورد نیاز آنها از طریق تانکرهای سیار کرده است، افزود: امیدواریم این آبرسانی ها تا نیمه شهریور ادامه یابد. وی مهمترین دغدغه عشایر کوه سیاه را آبرسانی عنوان کرد و بیان داشت: تأمین آب آشامیدنی تا نیمه شهریور مانع از کوچ زودرس ما می شود و در این صورت علوفه گرمسیر برای فصل زمستان ذخیره می شود. تشدید مشکلات بهداشتی به دلیل کمبود آب یکی دیگر از عشایر کوه سیاه لنده در خصوص استحمام و مسائل بهداشتی، به خبرنگار مهر گفت: به دلیل کمبود آب، استحمام به سختی انجام می شود و به همین دلیل مشکلات بهداشتی بسیاری رخ می دهد که زندگی در مجاورت دام این مشکلات را تشدید می کند. علی بدیع نژاد کمبود سرویس بهداشتی، کمبود آب و نبود محلی برای استحمام، جاده ارتباطی نامناسب و ضعف در اطلاع رسانی به دلیل عدم آنتی دهی مطلوب گوشی های موبایل را از دیگر مشکلات عشایر کوه سیاه عنوان کرد. وی با بیان اینکه تیم سیار بهداشت و درمان شهرستان کهگیلویه در مدت اقامتشان در ییلاق تنها یک بار به آنها سرکشی می کند، اظهار داشت: به دلیل عدم وجود درمانگاه در نزدیکی کوه سیاه ما برای درمان مجبور به رفتن به شهر لنده هستیم که هزینه های زیادی به همراه دارد. کمبود اعتبار مهمترین مشکل در آبرسانی به عشایر رئیس اداره امور عشایر شهرستان کهگیلویه کوه سیاه لنده را یک منطقه ییلاقی عنوان کرد و با بیان اینکه دو ایل عشایری طیبی و بهمئی ییلاق خود را در این منطقه سپری می کنند، به خبرنگار مهر گفت: این دو ایل عشایری شامل 200 خانوار با جمعیت حدود هزار نفر هستند. سید عمران تقوی با اشاره به اینکه برای تأمین آب عشایر کوه سیاه 42 منبع ذخیره آب در این کوه قرار داده شده است، افزود: آب این منابع از طریق سه تانکر سیار به صورت روزانه تأمین می شود. وی تعداد دام های عشایر کوه سیاه را شش هزار رأس عنوان کرد و بیان داشت: این تانکرها آب شرب عشایر و آب مورد نیاز برای دام های آنها را تأمین می کنند. تقوی با بیان اینکه از 25 اردیبهشت تاکنون حدود سه هزار و 300 متر مکعب به عشایر کوه سیاه آبرسانی شده است، اظهار داشت: با توجه به اعتبارات موجود، آبرسانی به عشایر تنها تا هشت مرداد ادامه دارد. امکان آبرسانی تا نیمه شهریور به عشایر کوه سیاه وجود ندارد وی پوشش گیاهی کوه سیاه را مرتعی عنوان کرد و بیان داشت: با توجه به اینکه سیاست دولت حفظ این مراتع است، امکان آبرسانی تا نیمه شهریور به این عشایر وجود ندارد زیرا اطراق بیش از حد عشایر در این منطقه منجر به تخریب و وارد آمدن خسارات جبران ناپذیر به مراتع می شود. رئیس اداره امور عشایر کهگیلویه در خصوص تامین آب مورد نیاز برای مسائل بهداشتی عشایرنشینان کوه سیاه، بیان کرد: از 12 میلیون اعتبار تخصیص داده شده برای آبرسانی به این عشایر، تنها سه میلیون پرداخت شد که این اعتبارات تنها جوابگوی تأمین آب مورد نیاز شرب آنها و دام هایشان است. تقوی لوله کشی آب به کوه سیاه را هزینه بر دانست و اضافه کرد: بیش از یک میلیارد تومان برای خرید لوله و سه مرحله پمپاژ آب به کوه سیاه اعتبار مورد نیاز است. وی با بیان اینکه عشایر شهرستان کهگیلویه 19.4درصد عشایر کل استان کهگیلویه و بویراحمد را تشکیل می دهند یادآور شد: این عشایر شامل پنج هزار و 697 خانوار هستند. رئیس اداره امور عشایر کهگیلویه همچنین عشایر شهرستان چرام را هزار و 703 خانوار عنوان کرد و افزود: عشایر چرام حدود 8.65 درصد عشایر این  استان را تشکیل می دهند. تقوی همچنین با بیان اینکه 5.69 درصد عشایر این استان در شهرستان لنده زندگی می کنند، عشایر این شهرستان را 966 خانوار عنوان کرد. وی آب رسانی، بازگشایی راه ها و جاده های دسترسی عشایری و تأمین علوفه مورد نیاز دام ها را از مهمترین نیازهای عشایر دانست. به گزارش خبرنگار مهر، ارائه خدماتی مانند جاده، برق، تلفن، پزشک، دامپزشک، مدرسه و ... با استفاده از فناوری های نوین به این مردمان کوه نشین باعث می شود تا این تولید کنندگان، زندگی عشایری را ترک نکرده و از تولید کننده به مصرف کننده تبدیل نشوند. با این حال عدم توجه به نیازمندی های عشایر، آنان را نیز به حاشیه روستاها و شهرها خواهد کشید تا این تولیدکنندگان فعال جامعه به مصرف گرایان و بیکارانی بدل شوند که این روزها در حاشیه شهرهای استان بسیار دیده می شوند. در استانی که نرخ بیکاری آن روز به روز در حال افزایش است و مهاجرت نفس شهرها را بریده و حاشیه نشینی چهره شهرها را زخمی کرده و هزینه های زیادی بر گرده دولت نهاده، تنها راه باز کردن گره از کار فروبسته عشایر و روستانشینان است.
کد خبر: ۳۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۹

امام جمعه شهر لنده  با تقدیر از عملکرد نیروهای انسانی و خصوصا سپاه پاسداران در جهت تلاش برای مهار آتش سوزی منابع طبیعی و محیط زیست در کوه سفید این شهرستان گفت: از عملکرد مسئولان استانی در خصوص مهار آتش سوزی و تخریب محیط زیست گله‌مند هستیم
کد خبر: ۳۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۷

فرمانده انتظامی شهرستان بویراحمد از مرگ پسر بچه 10 ساله‌ای بر اثر سقوط از کوه "پازنان" روستای دشتروم در این شهرستان خبر داد.به گزارش آوای دنا،سرهنگ "علی شیر زهرایی" با بیان این خبر گفت: روز گذشته در پی اعلام یکی از اهالی روستای دشتروم به ماموران پاسگاه انتظامی دشتروم شهرستان بویراحمد، مبنی بر سقوط یک پسر 10 ساله از کوه و کشته شدن وی، بلافاصله اقدامات قانونی در این خصوص انجام شد. وی در خصوص چگونگی وقوع این حادثه اظهارکرد: برابر اظهارات خانواده این پسر بچه 10 ساله، متوفی به همراه دو تن از دوستانش برای تفریح به کوه پازنان این روستا رفته که در اثر سهل انگاری و بی توجهی از صخره ای سقوط می کند و متاسفانه جان خود را از دست می دهد. فرمانده انتظامی شهرستان بویراحمد ضمن ابراز تاسف از وقوع این حادثه اضافه کرد: خانواده ها باید در خصوص آموزش فرزندان برای بیرون رفتن از منزل اهتمام ویژه داشته باشند تا دیگر شاهد چنین حوادث ناگواری نباشیم.ایسنا
کد خبر: ۳۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۴

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد از کشف تونل تاریخی و باستانی در یاسوج خبر داد. به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا ،محمود باقری در جمع خبرنگاران گفت: این تونل تاریخی در روستای مهریان از توابع شهرستان بویراحمد هنگامی که یک فرد در حال خاک برداری حیات منزل خود بود کشف شد. وی اظهار کرد: عصر روز سه‌شنبه 17 تیر ماه فردی هنگام خاک‌برداری برای فاضلاب خانه‌ی در حال ساخت خود بعد از دو سه متر حفر کانال به یک حفره بزرگ قدیمی و تاریخی برخورد کرد که با اطلاع این موضوع به میراث فرهنگی تیمی از باستان‌شناسان استان و یک نفر از باستان شناسان کشور به محل اعزام و از آن دیدن کردند که پس ار بررسی‌های اولیه و تایید موضوع، یگان حفاظت و نیروهای انتظامی کنترل محل را در دست گرفتند و از هجوم و ورود اهالی روستا به این مکان جلوگیری کردند. مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: در ابتدای این تونل سه اتاق وجود دارد که یک راهروی مرکزی آنها را به هم وصل می‌کند که یک مجرا به سمت دامنه کوه می‌رود، این مجرا دو شاخه دارد و فعلا تا این اندازه دید داریم و به صورت طبیعی می توان مشاهده کرد. باقری تصریح کرد: با توجه به اینکه تونل در ملک شخصی است برای حفاظت از این مجموعه با فرماندهی انتظامی استان، فرمانداری شهرستان، معاون سیاسی و امنیتی استاندار و نهاد ای امنیتی مکاتبات لازم را برای همکاری انجام دادیم. همچنین جهت کاوش این تونل نامه‌ای برای معاون سازمان میراث فرهنگی کشور ارسال شد تا مجوز اضطراری در این زمینه صادر شود. وی ادامه داد: بعد از مطالعات باستان شناسی و کاوشگری که با مجوز سازمان میراث فرهنگی انجام خواهد شد اطلاعات دقیق‌تر به مردم اعلام می شود. مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد با بیان اینکه فعلا هیچ شی دارای ارزش ریالی در این محوطه پیدا نشده است، اظهار کرد: در کاوش‌های اولیه سه کوزه سفال متوسط کشف شد که دو تا از این کوزه‌ها به موزه یاسوج انتقال داده شد و یکی دیگر نیز در حال کاوش و خروج است. باقری عنوان کرد: احتمال دارد با توجه به شباهت‌های که وجود دارد این تونل مربوط به دوره اشکانی و ساسانی باشد. وی اضافه کرد: حدس کارشناسان ما این است که این حفره بزرگ یا مربوط به تونل دهلیز آب و یا قنات آب بوده باشد و یا از فضاهای زیرزمینی است که مردم در مواقع اضطراری و خطر به آنجا پناه می‌بردند که این احتمال قوی‌تر است. مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد گفت: این احتمال وجود دارد که در آینده شهرک باستانی در این منطقه کشف شود.
کد خبر: ۳۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۸

اي علي! هميشه فکر مي‌کردم که تو بر مرگ من مرثيه خواهي گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثيه مي‌خوانم! اي علي! من آمده‌ام كه بر حال زار خود گريه كنم، زيرا تو بزرگتر از آني كه به گريه و لابه ما احتياج داشته باشي!... خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نيِ وجودم را با هنرمندي خود بنوازي و از لابلاي زير و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آواي تنهايي و آواز بيابان و موسيقي آسمان بشنوي مي‌خواستم که غم‌هاي دلم را بر تو بگشايم و تو «اکسير صفت» غم‌هاي کثيفم را به زيبايي مبدّل کني و سوزوگداز دلم را تسکين بخشي مي‌خواستم که پرده‌هاي جديدي از ظلم وستم را که بر شيعيان علي(ع) و حسين(ع) مي‌گذرد، بر تو نشان دهم و کينه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسيسه‌بازي‌هاي کثيفي را که اززمان ابوسفيان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمايانم اي علي! تو را وقتي شناختم که کوير تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن يافتم. قبل از آن خود را تنها مي‌ديدم و حتي از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهي از غيرطبيعي بودن خود شرم مي‌کردم؛ اما هنگامي ‌که با تو آشنا شدم، در دوري دور از تنهايي به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشين شدم اي علي! تو مرا به خويشتن آشنا کردي. من از خود بيگانه بودم. همه ابعاد روحي و معنوي خود را نمي‌دانستم. تو دريچه‌اي به سوي من باز کردي و مرا به ديدار اين بوستان شورانگيز بردي و زشتي‌ها و زيبايي‌هاي آن را به من نشان دادي. اي علي! شايد تعجب کني اگر بگويم که همين هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبيل» رفته بودم و چند روزي را در سنگرهاي متقدّم «تل مسعود» در ميان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط يک کتاب با خودم بردم و آن «کوير» تو بود؛ کوير که يک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها مي‌برد و ازليّت و ابديّت را متصل مي‌کرد؛ کويري که در آن نداي عدم را مي‌شنيدم، از فشار وجود مي‌آرميدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز مي‌کردم و در دنياي تنهايي به درجه وحدت مي‌رسيدم؛ کويري که گوهر وجود مرا، لخت و عريان، در برابر آفتاب سوزان حقيقت قرار داده، مي‌گداخت و همه ناخالصي‌ها را دود و خاکستر مي‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فداي پروردگار عالم مي‌نمود ... اي علي! همراه تو به کوير مي‌روم؛ کوير تنهايي، زير آتش سوزان عشق، در توفان‌هاي سهمگين تاريخ که امواج ظلم و ستم، در درياي بي‌انتهاي محروميت و شکنجه، بر پيکر کشتي شکسته حيات وجود ما مي‌تازد اي علي! همراه تو به حج مي‌روم؛ در ميان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو مي‌شوم، اندامم مي‌لرزد و خدا را از دريچه چشم تو مي‌بينم و همراه روح بلند تو به پرواز در مي‌آيم و با خدا به درجه وحدت مي‌رسم اي علي! همراه تو به قلب تاريخ فرو مي‌روم، راه و رسم عشق بازي را مي‌آموزم و به علي بزرگ آن‌قدر عشق مي‌ورزم که از سر تا به پا مي‌سوزم .... اي علي! همراه تو به ديدار اتاق کوچک فاطمه مي‌روم؛ اتاقي که با همه کوچکي‌اش، از دنيا و همه تاريخ بزرگتر است؛ اتاقي که يک در به مسجدالنبي دارد و پيغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکي که علي(ع)، فاطمه(س)، زينب(س)، حسن(ع) و حسين(ع) را يکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکي که مظهر عشق، فداکاري، ايمان، استقامت و شهادت است.راستي چقدر دل‌انگيز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان مي‌دهي که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌هاي بسيار کوچکش نوازش مي‌دهد و زير بغل او را که بي‌هوش بر زمين افتاده است، مي‌گيرد و بلند مي‌کند اي علي! تو «ابوذر غفاري» را به من شناساندي، مبارزات بي‌امانش را عليه ظلم و ستم نشان دادي، شجاعت، صراحت، پاکي و ايمانش را نمودي و اين پيرمرد آهنين‌اراده را چه زيبا تصوير کردي، وقتي که استخوان‌پاره‌اي را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» مي‌کوبد و خون به راه مي‌اندازد! من فرياد ضجه‌آساي ابوذر را از حلقوم تو مي‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را مي‌بينم، در سوز و گداز تو، بيابان سوزان ربذه را مي‌يابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌هاي داغ افتاده، در تنهايي و فقر جان مي‌دهد اي علي! تو در دنياي معاصر، با شيطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختي، با زر و زور و تزوير درافتادي؛ با تکفير روحاني‌نمايان، با دشمني غرب‌زدگان، با تحريف تاريخ، با خدعه علم، با جادوگري هنر روبه‌رو شدي، همه آنها عليه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ايمان و روح، بر آنها چيره شدي، با تکيه به ايمان به خدا و صبر و تحمل دريا و ايستادگي کوه و برّندگي شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزوير» برخاستي و همه را به زانو در آوردي اي علي! دينداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفير کوفتند و از هيچ دشمني و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نيز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مي‌ناميدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبيدند و اهانت‌ها کردند. رژيم شاه نيز که نمي‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگري تو را مخالف مصالح خود مي‌ديد، تو را به زنجير کشيد و بالاخره... «شهيد» کرد ... . يکي از مارکسيست‌هاي انقلابي‌نما در جمع دوستانش در اروپا مي‌گفت: «دکتر علي شريعتي، انقلاب کمونيستي ايران را هفتاد سال به تأخير انداخت» و من مي‌گويم که: «دکتر علي شريعتي، سير تکاملي مبارزه در راه حقّ و عدالت را هفتاد سال به جلو برد »... . تو ‌اي شمع زيباي من! چه خوب سوختي و چه زيبا نور تاباندي، و چه باش کوه ، هستي خود را در قربانگاه عشق، فداي حق کردي . من هيچ‌گاه از سوزش قلب تو و کوه اندوه تو و هاله حزني که بر وجودت سايه افکنده بود، احساس نگراني نمي‌کردم؛ زيرا مي‌دانستم که تو شمعي و بايد بسوزي تا نور بدهي. سوختن، حيات است و آرامش، مرگ تو؛ و حرام است که شمع مقدّس وجود تو، قبل از آن‌که سر تا به پا بسوزد، خاموش و تاريک گردد .اي علي! اي نماينده غم! ‌اي درياي درد! اين رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد ... . اي علي! شيعيان «حسين» در لبنان زندگي تيره و تاري دارند، توفان بلا بر آنها وزيدن گرفته است، سيلي بنيان‌کن مي‌خواهد که ريشه اين درخت عظيم را براندازد. همه ستمگران وجنايت پيشگان و عمّال ظلم و کفر و جهل، عليه ما به ميدان آمده‌اند، قدرت‌هاي بزرگ جهاني، با زور و پول و نفوذ خود در پي نابودي ما هستند. مسيحيان به دشمني ما کمر بسته‌اند و مناطق فلک‌زده ما را زير رگبار گلوله‌ها به خاک و خون مي‌کشند و همه روزه شهيدي به قافله شهداي خونين‌کفن ما اضافه مي‌شود، متحدين و عوامل کشورهاي به اصطلاح چپي نيز ما را دشمن استراتژيک خود مي‌دانند و در پنهان و آشکار، به دنبال نابودي ما هستند. عدّه‌اي از روحاني‌نمايان و مؤمنين تقليدي و ظاهري نيز ما را محکوم مي‌کنند، که چرا با انقلاب فلسطين همکار و همقدم شده‌ايم. به شهداي ما اهانت مي‌کنند و آنها را «شهيد» نمي‌نامند، زيرا فتواي مرجع براي قتال ضد اسرائيل و کتائب هنوز صادر نشده است! اين روحاني‌نمايان، ما را به حربه تکفير مي‌کوبند . اي علي! به جسد بي‌جان تو مي‌نگرم که از هر جانداري زنده‌تر است؛ يک دنيا غم، يک دنيا درد، يک کوير تنهايي، يک تاريخ ظلم وستم، يک آسمان عشق، يک خورشيد نور و شور و هيجان، از ازليّت تا به ابديت در اين جسد بي‌جان نهفته است تو‌ اي علي! حيات جاويد يافته‌اي و ما مردگان متحرک آمده‌ايم تا از فيض وجود تو، حيات يابيم قسم به غم، که تا روزگاري که درياي غم بر دلم موج مي‌زند، ‌اي علي، تو در قلب من زنده و جاويدي ... .قسم به شهادت، که تا وقتي که فداييان از جان گذشته، حيات و هستي خود را در قربانگاه عشق فدا مي‌کنند، تو بر شهادت پاک آنها شاهدي و شهيدي ! و تو ‌اي خداي بزرگ! علي را به ما هديه کردي تا راه و رسم عشق‌بازي و فداکاري را به ما بياموزاند؛ چون «شمع» بسوزد و راه ما را روشن کند و مابه عنوان بهترين و ارزنده‌ترين هديه خود، او را به تو تقديم مي‌کنيم، تا در ملکوت اعلاي تو بياسايد و زندگي جاويد خود را آغاز کند...)) 29 خرداد سالروز شهادت دکتر شریعتی به همه دوستاران ایشان تسلیت باد
کد خبر: ۳۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۹

یاسوج به علت طبیعتی زیبا و بکر می‌توان از آن به عنوان پایتخت طبیعت ایران نام برد. آوای دنا ،سايت خبری باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: یاسوج یکی از شهرهای جنوبی ایران و مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است. این شهر همچنین مرکز شهرستان بویراحمد نیز می‌باشد. یاسوج در شمال شرقی استان واقع شده‌ است. قبل از ایجاد این شهر، در حدود ۶ کیلومتری آن، یک شهر قدیمی به نام «تل‌خسرو» قرار داشت که زمانی مرکز نفوذ خوانین بویراحمد علیا بوده‌است، اینک به جز تپه‌های پراکنده و یک روستا، اثری دیگر از آن باقی نمانده‌است. تل‌خسرو متجاوز از دو هزار سال قدمت دارد،لیکن احداث ابنیه معاصر در پیرامون آن، بعد از سال ۱۳۰۹ خورشیدی شروع شده و تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت و پس از آن متروک شده‌است. شهر یاسوج در منطقه اقلیم سردسیری واقع شده و دارای هوای معتدل متمایل به سرد است. در این شهر، میزان بارش برف و باران زیاد می‌باشد و به علت بارش فراوان برف و باران و پوشیده شدن ارتفاعات از برف برای مدت مدیدی از سال، از منابع آب کافی برخوردار است. آبشار یاسوج اصلی ترین جاذبه گردشگری شهر یاسوج آبشار زیبا و معروف یاسوج است که در فاصله ۲ کیلومتری مرکز شهر و در شمال شهر یاسوج واقع است و هر ساله مورد توجه گردشگران و توریستهای ایرانی و خارجی قرار می‌گیرد آب‌ چشمه‌هایی‌ که‌ از دل‌ کوه ‌های‌ زاگرس‌ جوشیده‌ در دو کیلومتری‌ شمال‌ شهر یاسوج‌ آبشاری‌ به‌ ارتفاع‌ ده‌ متر را به‌ منظر تماشا گذاشته‌ است‌. چشم‌انداز این‌ آبشار، نهرهای‌ آب‌ در بستر مارپیچ‌ مشبک‌، باغ‌های‌ میوه‌، مراتع‌ سرسبز و پر از گل‌های‌ رنگارنگ‌ است‌، که‌ چشم‌ بیننده‌ را خیره‌ می‌سازد. هر ساله‌ آبشار یاسوج‌ در فصل‌ بهار، تابستان‌ و پاییز پذیرای‌ گردشگران‌ است‌. از دیگر آبشارهای‌ این‌ استان‌، آبشار بهرام‌ بیگی‌ است‌،این‌ آبشار در میان‌ صخره‌های‌ سنگی‌ واقع‌ شده‌ و بعد از مارگون‌ قرار دارد. آبشار بن‌ رود نیز بعد از سی‌ سخت‌ قرار گرفته‌ و شامل‌ توف‌شاه‌ و آبشار بن‌ رود است‌ که‌ ازچندین‌ چشمه‌ تشکیل‌ شده‌ و حدود ۲۰ متر ارتفاع‌ دارد و منطقه‌ بسیار زیبایی‌ را پدید آورده‌ است‌.
کد خبر: ۳۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۸