« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
عباس عبدی می‌گوید: به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت من بود، هم از ماجرا مطلع می‌شد و هم حتماً جلوی این کار را می‌گرفت البته شاید بگویند مطلع نبودند که این خیلی بدتر است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: عباس عبدی عضو در گفت‌وگویی با نشریه اصلاح‌طلب اندیشه پویا مباحث مختلفی را درباره تسخیر سفارت آمریکا، زندانی شدن در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی، وقایع دولت خاتمی،‌ انتخابات سال 84 و نیز روی کار آمدن دولت روحانی مطرح کرد که بخش‌هایی از این مصاحبه در ادامه می‌آید:*شاید این یک خوش خیالی است که برخی فکر می‌کنند همه مشکلات ما به دلیل نداشتن رابطه با آمریکاست همچنان که عده‌ای هم در مقابل این ذهنیت فکر می‌کنند همه بدبختی ما از وجود احتمالی چنین رابطه‌ای است.*در موضوع تسخیر سفارت آمریکا باید چه کسی گرفته می‌شد؟ کارتر؟ کسی که در سفارت آنها کار می‌کند مثل همان سرباز جنگی است و در گروگان‌گیری هم همان اتفاقی می‌افتد که در جنگ.*آنهایی که امروز می‌گویند مخالفیم جدی نگیرید، آقای دکتر یزدی که در آن زمان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی بود و منطقاً باید به لحاظ حرفه‌اش با این کار مخالفت می‌کرد مدعی است من اولین کسی بودم که زنگ زدم و از این کار (تسخیر سفارت آمریکا) حمایت کردم. ولی الآن می‌گوید مخالفم.*آن کسی که مخالف تسخیر سفارت بود هم باید توضیح دهد که چرا نتوانسته در عقلانیت جمعی تأثیر بگذارد، من در ماجرای تسخیر سفارت اگر هم تقصیری قائل باشد برای کسانی قائلم که تجربه داشتند و در دولت بودند و بد عمل کردند نه برای دانشجویان.*در ماجرای تسخیر سفارت قدرت با مرحوم بازرگان بود، شما باید آن اتفاق را با 78 مقایسه کنید. مرحوم بازرگان تا حدی می‌شود معادل رئیس دولت اصلاحات، دانشجوها هم همین دانشجویان هستند و نیروهایی هم موافق دانشجویانند و نیروهایی مخالف. چنین چیزی نیست که هدف از تسخیر سفارت سقوط دولت بازرگان بوده باشد. اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است*یک دلیل که نمی‌توان درباره اشغال سفارت بحث دقیق و بی‌طرفانه کرد این است که این موضوع به مقوله تاریخ تبدیل نشده و مسئله اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است. به این دلیل نمی‌توانید خیلی جدی به آن بپردازید.*کار در وزارت اطلاعات خیلی با روحیات من سازگار نبود، استعفاء هم ندادم و یک روز دیگر نرفتم خیلی افراد دیگر هم بیرون آمدند شاید من اولین نفر بودم که سال 64 بیرون آمد و اصلاً کسی پیگیری نکرد وقتی هم که به حسابداری نرفتم یعنی همه چیز تمام شده بود.*من در جنگ حضور نداشتم من کلاً به دلایل فیزیکی جنگ نرفتم، هم گوشم در صورت صدای زیاد کر می‌شود و هم معاف هستم، خصلت و روحیه نظامی هم ندارم. اول انقلاب زمانی که ترور زیاد بود مدتی اسلحه دستم بود اما خیلی زود کنار گذاشتم و فکر کردم اصلاً نمی‌توانم از آن استفاده کنم و یکی دیگر را هدف بگیرم.*یکی از دلایل حذف آقای خوئینی‌ها از مرکز تحقیقات استراتژیک این بود که شاید آقای هاشمی فکر می‌کرد که این مرکز کارش این است که سیاست‌های برنامه اول را تئوریزه کند، یک بار جلسه‌ای بود و مرکز نظری را به آقای هاشمی انتقال داد، ایشان برای کوچک کردن گفت که این حرف‌ها ژورنالیستی است، مرکز تحقیقات و روزنامه سلام در ذهن آقای هاشمی یکی شده بود و دیگر ادامه دادن معنا نداشت.*مسئله آقای موسوی خوئینی‌ها با آقای هاشمی به خاطر این بود که سروکله یک روزنامه منتقد به مدیرمسئولی ایشان به نام سلام پیدا شده بود من مشکلی با ماندنم (در مرکز تحقیقات) نداشتم، من آقای روحانی را هیچ وقت ندیدم فقط آقای مهاجرانی را جای من گذاشتند و من تبدیل شدن به یک پژوهشگر عادی تا اینکه سال 72 به زندان افتادم و فردایش آمده بودند و ماشین بردند بعد از زندان دوباره سر کار رفتم اما بعد از مدتی گفتند تسویه کن و من هم تسویه کردم.*مجلس سوم که تمام شد یک عده را بازداشت کردند به سلام هم کشیده شده بود و یکی را گرفتند این احتمال را می‌دادند که شاید اتفاقی بیفتد اما این اتفاق خیلی زودتر از تصورم رخ داد؛ معمولاً یادداشت‌های سلام به نام نبود و نویسنده خاصی نداشت و به پای کل سلام نوشته می‌شد. شاید برخی بیشتر از «الو سلام»ها عصبانی می‌شدند. بر اساس دستور وزارت اطلاعات فلاحیان بازداشت شدم*نهایتاً بر اساس دستور وزارت اطلاعات آقای فلاحیان بازداشت شدم. ربطش هم برمی‌گردد به بیماری آقای منتظری که برای درمان تهران آمده بودند و خبری که در سلام زده بود بعدش من را گرفتند من  اساساً حکم بازداشت نداشتم.*من نمی‌خواهم انگیزه آقای هاشمی را بدانم اما حتماً وزارت اطلاعات قدرتی برای این اقدام داشت و بر همین اساس کارهایی کرده بود و برایش کف زده بودند.*به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت هم بود هم از ماجرا مطلع می‌شدند و هم حتماً جلوی این کار را می‌گرفت البته شاید بگویند که مطلع نبودند که این خیلی بدتراست.  آقای هاشمی خودش می‌توانست برخورد کند و توضیح بخواهد. دیوان عالی کشور نوشته که من سه روز بدون حکم بازداشت زندانی بودم.*سؤال: برخی منتقد شما و اکبر گنجی بودند و می‌گفتند با این مواجهه هاشمی را به اردوگاه راست هل می‌دهید؛ عبدی: آقای هاشمی اصلاً همانجا بود کسی نمی‌خواست ایشان را به آنجا بفرستد اتفاقاً‌ کارهایی که شد ایشان را آورد این طرف و الا ایشان آن طرف بود.*اصلاً کسی آقای هاشمی را به آن طرف هل نداد آقای هاشمی بچه نیست که بتوانید ایشان را به این طرف و آن طرف هل دهید. مصاحبه ایشان با همشهری را در جریان انتخابات مجلس ششم خوانده‌اید؟ نزدیکان ایشان مثل آقای عطریان‌فر چقدر در آن دستکاری کرده بودند آخرش هم آنطور در آمده بود آخرش هم با دستکاری نتوانستند مواضع آن گفت‌وگو را جمع و جو کنند؛ آن نوع آمدن علیه این طرف بود نه علیه آن طرف، اصولاً سرلیست آنان بودند. شما موضع امروز ایشان را رها کنید. در چنان شرایطی چرا نباید انتقاد می‌شد.*سؤال: به نظر شما سال 92 آقای هاشمی با کاندیداتوری خود گره‌ای باز نکرد؟ عبدی: ایشان آمده بود که رد صلاحیت شود تا موج ایجاد شود؟ آقای هاشمی باید کسی باشد که رد صلاحیت شود؟ باید کارش به اینجا بکشند؟ موج به دلیل بی‌کفایتی و مشکلات دیگر ایجاد شد. این حرف‌ها برای سیاست زده می‌شود نه برای تحلیل واقعی. آقای هاشمی اگر کنار رفته بود، اگر نمی‌رفت در مجمع تشخیص مصلحت بالای دست رئیس‌جمهور منتخب در سال 76 بنشیند در مواقعی که این مملکت گرفتار می‌شد می‌توانست گره را باز کند.* آقای هاشمی صریحا نمی‌گوید نگاهم تغییر کرده است، هاشمی آن روز با هاشمی امروز فرق می‌کند من می‌توانم از آن زمانش انتقاد کنم و برای امروزش کف بزنم.*اگر به سال 84 برگردیم به هیچ وجه برای ایجاد اجماع بر سر آقای هاشمی تلاش نمی‌کنم برای آنکه آن اجماع کمکی به حل مشکل نمی‌کند.*سؤال: چرا امروز آقای هاشمی در این موقعیت متفاوت از آن روز ایستاده است؟‌ عبدی: برای اینکه اصلاح‌طلبان بی‌خاصیت هستند. اصلاح‌طلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت.*رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکست‌خورده شدند و به جای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیر جبهه‌ای بود.*یکی از کارهای من این است که کلیشه‌های ذهنی را مورد سؤال قرار دهم. هر موقع می‌گفتید این کار را بکنید آن کار را نکنید، می‌گفتند سرمایه اجتماعی‌مان را نباید از طریق اقدامات مسالمت‌جویانه از دست بدهیم اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که بخش قابل توجهی از نیروهای رادیکال این‌ها خارج نرفتند بلکه زیر چتر ندا رفتند.*پس اینطور هم نیست که جریان اصلی در جامعه خواهان افزایش مطالبات رادیکال باشد. علت اینکه مطالبات رادیکال می‌شد این بود که می‌دیدند مطالباتشان در سطح 10 درصد انجام نمی‌شود و آن را در سطح 20 درصد و بیشتر مطرح می‌کردند اما اگر رئیس‌جمهور همان 10 درصد را به انجام می‌رساند. آنها هم همانجا می‌ایستادند. در 92 زیر چتر یک نامزدی که عضو جامعه روحانیت و سخنران بیست و سوم تیر بود آمدند آیا کسی می‌گوید چرا این کار را کرده‌اید؟ با افتخار هم با این مشی حمایت می‌کنند.*انتخاب آقای روحانی قضیه‌اش فرق می‌کند به نظر من اصلاح‌طلبان بر حسب یک راهبرد مشخص به این نتیجه نرسیده‌اند چون بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان تا ساعت 4 بعد از ظهر روزی که ثبت نام تمام شد منتظر بودند کاندیدای خودشان نامزد شود.*اساساً کسانی که اینقدر مدعی هستند که می‌گویند ما بودیم که آوردیمش حالا هم باید مشارکت کنند اما کاری ندارم که آنها می‌خواهند سرمایه‌شان را پای روحانی بیاورند یا نیاورند اشکالی ندارد که نیاورند به شرطی که از تصمیمی که می‌گیرند دفاع کنند و به مردم توضیح دهند که مواضع‌شان چقدر در پیشرفت امور مؤثر است.*من معتقدم چیزی که اصلاح‌طلبان می‌دهند خیلی کمتر از دستاورد با ارزشی است که می‌توانند بگیرند، همان چیزی را که دارند اگر به دولت کمک کنند به ازایش بیشتر گیرشان می‌آید و به اهدافشان نزدیک می‌شود. اصلاح‌طلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجی‌شان از بین رفته است*در شرایط کنونی اگر قالیباف هم رئیس‌جمهور می‌شد با اینکه در جناح مقابل است اما اگر همینطور مذاکرات 1+5 را پیش می‌برد از او حمایت می‌کردم چون فارغ از دعواها معتقدم امروز مهمترین مسئله این است که تنش‌های بین‌المللی‌مان به خطر جنگ منتهی نشود. بنابراین می‌گویم که باید سرمایه سیاسی و اجتماعی‌مان را با احتیاط کامل پشت دولت قرار دهیم.*امروز اصلاح‌طلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجی‌شان از بین رفته است. وقتی یک رئیس‌جمهوری به نام شما بالا آمده باشد متفاوتی است با زمانی که یک رئیس‌جمهور از دل اصولگرایان برآمده باشد؛  خارج از چارچوب موازنه قوا نباید حرف زد.
کد خبر: ۶۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۰

در حقیقت امام خامنه ای با تدبیر نامگذاری امسال جلوی این آفت که دولتمردان از ترس ریزش بدنه اجتماعی خود تن به هر توافقی بدهند را گرفتند و شرایط را برای رسیدن به توافق خوب که منافع ملت بزرگ ایران را تأمین کند، فراهم کردند
کد خبر: ۶۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲

با وجود اینکه حامی دولت روحانی هستم اما نامه تذکر به رئیس‌جمهور را که آقای حسینیان امضاء های آن را جمع می‌کرد، امضا کردم
کد خبر: ۶۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۳

از این رو دولت باید سعی کند که خواست و مبانی فکری اش را با ملت همراه کند و در مسیری حرکت کند که مطابق با مبانی فکری عموم مردم و توده های رنجدیده می باشد و نه با سبز و بنفش کردن مردم با نگاهی جناحی و کوته بینانه زمینه شدت گرفتن شکاف دولت و ملت را بیشتر کند،چرا که این موضع حتی می تواند در مواقعی به بحران های جدی اجتماعی بی انجامد و زمینه ساز نا آرامی را فراهم کند. میدان ۷۲/محمد امین خلیل زاده :مقام رهبری در سخنانی که در جریان پیام نوروزی خود ایراد فرمودند،شعار امسال را “همدلی و همزبانی ملت و دولت” نامیدند،در رابطه با این نام گذاری چند نکته  به لحاظ مسائل جامعه شناسی و امور اجتماعی شایان ذکر است: ۱- دولت روحانی با مشکل جدی در عرصه اجتماعی مواجه است، چه آنکه وی با یک رای ناپئونی و دم مرزی به عنوان رئیس جمهور منصوب شده است و همان رای هم بخش اعظمش بنا بر تحلیل های صاحب نظران رای معیشتی بوده است؛امروز  با رکود بی سابقه اقتصادی و در حالی که عقب نشینی ها هم در رابطه با پرونده هسته ای در زمینه گشایش تحریم های اقتصادی ثمری نداشته است، این رای دچار ریزش فراوانی شده است. از آنجایی که یک دولت ان هم در نظام جمهوری نیاز زیادی به پشتوانه مردمی دارد و از طرفی با توضیحات فوق دولت یازدهم در بحرانی جدی برای پایگاه اجتماعی خود مواجه است، از همین رو رهبری  شاید این موضوع را برای انتخاب عنوان سال در نظر گرفته باشند و سعی در ترمیم این زخم اجتماعی داشته باشند. ۲-برای هم زبانی با دولت نیاز به هم دلی و در نتیجه هم فکری با دولت وجود دارد، اگر گروهی یا جمعی در مبانی فکری خود با دولت مشکل داشته باشند طبیعتا  نمی تواند همزبانی با دولت را نیز داشته باشد، اگر فردی یا جمعی از ملت مبانی فکری دولت را قبول نداشته باشد اما در زبان و در موضع همراه دولت باشد مسئله ای مهم به نام نفاق بوجود می آید، موضوعی که در آیات قران به صراحت در مذمت ان سخن گفته شده است. از همین رو رهبری هم همزبانی و هم دلی را باهم بکار بردند. ایشان در دیدار با دانشجویان حتی در رابطه با نحوه برخورد با نظرات خودشان می فرمایند: اگر در زمینه ای نظری از جانب رهبری بیان شود،ممکن است، در نظر کسانی که به رهبری حسن ظن داررند موثر واقع شود،اما به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست” پس هم دلی و هم زبانی را به معنای تعطیل کردن انتقاد های که با مسائل مردم مربوط است نمی توان دانست. ۳-سئوالی که بوجود می آید این است برای شکل گرفتن این همدلی و همزبانی آیا دولت و مواضع ان باید با مواضع ملت هم سوِ شود یا مواضع ملت با دولت؟….اگر چه این رابطه دو طرفه است، اما توجه به عنوان نظام حاکم که جمهوری می باشد و تاکید زیادی که بر نقش مردم در آن می شود و همچنین از انجایی که مقبولیت مردمی دولت ها ملاک ضرورت اجرایی شدن اولامرشان می باشد، قطعا مردم در نظام جمهوری اسلامی از نقش محوری تری نسبت به دولت برخوردار هستند چرا که نظام جمهوری اسلامی از بالا به پائین نمی باشد. از این رو دولت باید سعی کند که خواست و مبانی فکری اش را با ملت همراه کند و در مسیری حرکت کند که مطابق با مبانی فکری عموم مردم و توده های رنجدیده می باشد  و نه با سبز و بنفش کردن مردم با نگاهی جناحی و کوته بینانه زمینه شدت گرفتن شکاف دولت و ملت را بیشتر کند،چرا که این موضع حتی می تواند در مواقعی به بحران های جدی اجتماعی بی انجامد و زمینه ساز نا آرامی های  را فراهم کند. ۴-قطعا قشر عظیمی از مردم نسبت به دولت فعلی هیچ گونه موضع مثبتی ندارند، مسئله ای که کتمان آن با توجه به نظر سنجی ها و استقبال های مردمی فاجعه آمیز در سفرهای استانی روحانی سخت می باشد، همدلی و همزبانی نیز همانطور که ذکر شد باید با محوریت مردم باشد چرا که در صورت عدم پیگیری مطالبات مردمی حتی اگر به ضرب بوق های تبلیغاتی فراوان دولتی هم زبانی دولت و ملت منعکس شود، اما همدلی صورت نپذیرفته است.
کد خبر: ۶۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۱

ما از دولت آقای احمدی‌نژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامی‌که حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریان‌های سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدی‌نژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا می‌آید. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: شرق نوشت:بازیگری محمدرضا باهنر، نایب‌رییس مجلس نهم مدتی است در بهارستان تغییر کرده و حالا به‌سادگی می‌توان رد تغییرات اخیر او را دید. باهنر ابایی ندارد از اینکه به صراحت از هواداری اصولگرایان تندرو بگوید و حتی آن را یک‌جور استراتژی برخی از طیف اصولگرا بداند. اما این استراتژی زمانی قابل فهم خواهد شد که از دل مصاحبه یک‌ساعت‌ونیمه با او به این تحلیل مهم برسیم که «احمدی‌نژاد در فضای کشور روبه‌رشد است و دارد بالا می‌آید». تحلیل باهنر ناگفته‌های زیادی در خود دارد و به عبارتی نوعی آینده‌نگری است؛ آینده‌نگری پیش‌روی جریان اصولگرایی و توجیه زودهنگام چرخش احتمالی به سمت‌وسوی حمایت از احمدی‌نژادی‌ها. برای پیش‌بینی این اتفاق و بسترسازی برای آن باهنر حالا زودهنگام به تبیین یک استراتژی می‌پردازد؛ استراتژی‌ای که کمتر در آن منافع ملی لحاظ شده و بیشتر سویه‌های بقای در قدرت در آن رخ می‌نماید. سوال‏‌ها به نام رحیمی که می‌رسد، باهنر چندان مایل به پاسخگویی نیست. اما هرچه باشد هم رحیمی و هم وکیلش به صراحت از نقش او در کمک به ١٧٠نامزد مجلس هشتم نام برده‌اند. با این حال، او بیان توجیهی قوی‌ای دارد. تاکید دارد هیچ‌کدام از آن ١٧٠نفر در جریان منابع مالی نبوده‌اند و سریع توپ را در زمین اصلاحات می‌اندازد که «مگر اصلاح‌طلب‌ها از صحت و سقم همه کمک‌های مالی-انتخاباتی باخبر‌ند؟» جایی هم در برابر اصرار خبرنگار بر طرح پرسش‌های بیشتر در موضوع رحیمی تاکید بر سکوت دارد و اینکه «خواهش می‌کنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید.» گفت‌وگو با باهنر مطول بود. بخش بلندتری از این گفت‌وگو بناست در سالنامه «شرق» منتشر شود.    داستان احمدی‌نژاد برای اصولگرایان داستان عشق و نفرت شده، به ماجرای فساد و تخلف‌ها که می‌رسند، اعلام برائت می‌کنند و او را نمی‌شناسند اما به افق پیش‌رو و احتمال روی‌کارآمدنش که می‌رسد، بعید نیست همه دوباره به او باز گردند.  ببینید، ما حزب نداریم. ما از دولت آقای احمدی‌نژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامی‌که حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریان‌های سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدی‌نژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا می‌آید. در موضوع آقای روحانی هم با وجود آنکه روحانی کاندیدای ما نبود ما به دولت یازدهم خیلی امیدوار بودیم. زمانی که آقای روحانی بر سر کار آمد، مجلس نهم هم استقبال زیادی از آقای روحانی کرد. معدل رای وزرای آقای روحانی بالاترین عدد پس از انقلاب بود و شاگرد اول وزرا آقای طیب‌نیا بود که بالای ٢٧٠رای آورد. بنابراین ما استقبال کردیم و بسیار امیدوار بودیم.   یعنی حالا کمتر امیدوارید؟  خیر، حالا هم امیدمان را از دست نداده‌ایم اما نقدی به دولت یازدهم وارد است.    چه نقدی؟  اینکه دولت با وجودی که تدبیر می‌کند و به جمع‌بندی‌های خوبی می‌رسد، در اجرا شجاعت لازم را ندارد. حالا در صحبت، ما اصولگرایان به محافظه‌کاری مشهوریم، ولی در کل یک مکانیسمی هست که دولت‌ها و مجلس‌ها محافظه‌کار می‌شوند. اما وقتی که آدم به تصمیم خوب و درست می‌رسد، ممکن است عده‌ای مخالف و عده‌ای موافق باشند؛ من بارهاوبارها با وزرا صحبت کرده‌ام؛ به‌لحاظ صنفی باید از نمایندگان مجلس دفاع کنم اما بارها به وزیران گفته‌ام اگر نماینده‌ها حرف‌های غیرمدبرانه می‌زنند، شما لازم نیست به حرف‌هایشان توجه و به حرفشان گوش کنید، آخرش واکنش مجلس به دولت، استیضاح است. بنابراین می‌خواهم بگویم اگر دولت آقای روحانی نتواند در دو یا سه‌زمینه به‌صورت ملموس موفق شود و ذائقه مردم را شیرین کند، دو رقیب برای دولت روحانی در اذهان متصور است که متشکل هم نیستند؛ یکی احمدی‌نژاد و دیگری ما اصولگراها هستیم -که به قول شما جدا از هم هستیم - اما جداکردن ما از هم کار سختی است. اگر ما بخواهیم مرز بین خود و احمدی‌نژاد را شفاف مشخص کنیم، کار سختی است. یک گروه دیگر هم اصلاح‌طلب هستند که با توجه به عملکرد روحانی گاهی صدایشان درآمده و کمی فاصله گرفته‌اند. با وجود اینکه ما معتقدیم آقای روحانی در چینش وزرایش از اصلاح‌طلبان معتدل بیشتر از اصولگرایان معتدل استفاده کرده، اما اصلاح‌طلبان قانع نیستند. ما هم اگر بودیم، قانع نبودیم.    یکی از نقدهایی که به اصولگرایان هست، این است که چهره کاریزماتیک در این طیف سیاسی وجود ندارد. این فقدان را چطور جبران می‌کنید؟  بله این مشکل وجود دارد. بالاخره این چهر‌ه‌ها به‌تدریج ساخته می‌شوند و یک‌شبه نمی‌توان کسی را علم کرد یا با پروپاگاندا کسی را ساخت. من این نقد را وارد می‌دانم. متاسفانه این داستان خلقت است که به فاصله یک‌سال، دوچهره مطرح اصولگرایی را از دست دادیم؛ آقای عسگراولادی و آقای مهدوی‌کنی را. تا بخواهد کسی جایگزین شود، طول می‌کشد بالاخره باید خودمان تلاش کنیم.    آقای باهنر، الان جامعه با اخبار مختلفی مواجه می‌شود که میراث احمدی‌نژاد است؛ یک‌روز زنجانی و یک‌روز خاوری؛ یک روز هم نامه رحیمی و اعلام کمک جابر ابدالی به ١٧٠نامزد. حالا عدد این کمک یک‌میلیاردو٢٠٠میلیونی شاید رقمی بین پنج تا هفت‌میلیون شود.  شما برمی‌گردید می‌گویید نمایندگان پنج‌میلیون‌تومان از کسی پول گرفته‌اند. خیلی راحت به شما می‌گویم اولا این ١٧٠نماینده که اسامی‌شان هم هست، می‌توان قاطعانه گفت بالای ٨٠،٩٠درصدشان نمی‌دانستند پول مال «جابر ابدالی» است.    به هر حال ندانستن که دلیل نمی‌شود، خطا، خطاست.  شما اطلاعات خودتان را افزایش دهید، چون کمی اگر مسایل حقوقی را تورق کنید و آیین دادرسی را ببینید، می‌گویند برای اینکه جرم اتفاق بیفتد باید هم عنصر مادی، هم قانونی و معنوی وجود داشته باشد. عنصر معنوی اینجا وجود ندارد.    در آن دوره، زمانی شما عضو هیات‌رییسه مجلس بودید، آیا در آن زمان در جایگاهی نبودید که به این تخلف رسیدگی کنید؟ چون شما به پاک‌بودن منابع مالی اشاره کردید. به‌هر‌حال آقای رحیمی در نامه از شما هم اسم برده.  حالا نماینده‌ها به کنار، من به همه پول‌هایی که گرفتم و دادم، دقت کردم که پاک باشند. آقای رحیمی می‌گویند آقایی به نام ابدالی آمدند و می‌خواستند به ایشان پول بدهند، ایشان گفته برو پول را به باهنر بده، این از قول آقای رحیمی است.    بله، گویا آنطور که روایت شده، آقای ابدالی هم خیلی شما را قبول نداشتند.  بله، گویا ابدالی به آقای رحیمی گفته که من باهنر را قبول ندارم و بنابراین من حذف شدم.    یعنی شما با ابدالی هیچ دیداری نداشتید؟  خیر، من اصلا این آقا را ندیده ام.    اما ایشان تاکید دارند با شما دیدار داشته‌اند و آقای رحیمی هم... . مسایل آقای رحیمی را کنار می‌گذارم مسایل خودم را می‌گویم. اگر خدای ناکرده من پول ناپاک بگیرم و به صدنفر هم در داخل مملکت پول بدهم، هیچ‌کس تردید ندارد. چون باهنر به پاکدستی معروف است.    اتفاقا همین چیزها، مسوولیت شما را خطیرتر می‌کند.  خب، بنابراین اگر من به کسی پول بدهم که در انتخابات هزینه کند احتمالا لازم نیست تحقیق کند چون باهنر پول را جای درست صرف می‌کند. هر انتخاباتی که بوده چون من کسی هستم که حزب دارم، تشکیلات دارم و مهم‌تر از همه تلاش کرده‌ام که منشاء پول، ناپاک نباشد.    اما این‌بار گویا جایی اشتباه شده و آنطور که رحیمی در نامه به احمدی‌نژاد نوشته، منبع این کمک مالی چندان پاک نبوده.    آقای رحیمی در این قضیه یا دقت نکرده یا اگر خدای نکرده می‌دانسته و اطلاع داشته، جرم بزرگی مرتکب شده.    خب، اینکه می‌شود توجیه.  من برمی‌گردم به نمایندگان بیچاره‌، می‌خواهم بگویم امروز اگر کسی بخواهد در انتخابات کاندیدا شود، دست‌کم ٢٠٠میلیون‌تومان هزینه نیاز دارد. آیا تمام اصلاح‌طلبانی که از اول انقلاب کاندیدا شده‌اند، پول نگرفته‌اند و با دوریال نماینده شده‌اند؟ یا باید بگویند پولشان از ارث پدری بوده یا باید بگویند از کسی یا جایی پول گرفته‌اند.    چیزی که اینجا مطرح و برای ما مهم است ،تخطی از قوانین و منابع مالی این پول‌هاست.  من می‌خواهم بگویم اینکه گفتند ١٧٠ نماینده پنج‌میلیون‌تومان از کسی پول گرفته‌اند، به احتمال زیاد ٥٠میلیون هم از دیگران گرفته‌اند، دقت هم کرده‌اند که این پول از کجاست. آن زمان هیچ‌کدام از صحبت‌هایی که الان درباره منابع کمک مالی رحیمی گفته می‌شود، مطرح نبود. این سوال را در ادامه این بحث باید پرسید که اصلاح‌طلب‌ها از کجا پول آوردند؟    به‌هرحال ما پرونده اصلاح‌طلبی اینچنینی نداشتیم. یعنی اگر داشتیم و خبر نداریم شما بفرمایید که افکار عمومی هم مطلع شوند.  شما دقت کنید به عرض من، معتقدم این ١٧٠ نماینده به‌هیچ‌وجه متهم نبودند و نیستند. شما ادعا می‌کنی هر نماینده که از کسی پولی می‌گیرد باید برود تا ته اینکه پول از کجا آمده و از طرف کیست و منبع مالی‌اش را پیدا کند؟    طبیعی است که نماینده باید از سلامت مالی منابع حمایتی‌اش آگاه باشد. مگر غیر از این است؟  من می‌گویم مگر اصلاح‌طلب‌ها این کارها را می‌کنند.    خب تابه‌حال که داستانی مانند داستان آقای رحیمی از طیف اصلاح‌طلب‌ها گزارش نشده.  من تاکید دارم که ١٥٠نفر بی‌گناهند هرچند من نمی‌دانم چه‌کسانی هستند.    البته ١٥٠ نه و ١٧٠ نفر.  بله و من در بین آن ١٧٠نفر قطعا نیستم. چون بنده از کسی پول نمی‌گرفتم بلکه به خیلی‌ها پول داده و می‌دهم. این مساله را اینطور بزرگ و وسیع نکنید.    ما به‌دنبال بزرگ‌کردن نیستیم، سوال ما برای شفاف‌شدن افکار عمومی است، اگرنه در طیف شما که همه از شخص احمدی‌نژاد تبری می‌جویند چه رسد به این ماجرا.  برای همین می‌گویم این کارها یک حرکت سیاسی، اجتماعی است. ممکن است شما به رقبایتان لطمه وارد کنید اما بیش از این به کل نظام لطمه وارد می‌شود. برای نمونه این ٢٠هزارمیلیاردتومانی که درباره شاندیز گفته می‌شود باید بررسی و تحقیق کنند. اگر از نظر شرعی شرایط جور باشد، یک‌نفر که دوریال دزدی کند، مجازاتش با کسی که ٢٠هزارمیلیاردتومان دزدی کرده فرقی نمی‌کند. اما نگویید ٢٠هزارمیلیاردتومان تخلف شده، بلکه بروید تحقیق کنید و دقیق بدانید که ارقام چگونه است. اینقدر مردم را به هراس نیندازید. اینقدر روان مردم را آشوب نکنید.    شما در صحبت‌هایتان دو مساله غیرهمسان و نامشابه را کنار هم قرار دادید و نتیجه مشابه گرفتید. می‌فرمایید که من حزبی و تشکیلاتی هستم و برای خودم و نزدیکانم در هر انتخاباتی خرج می‌کنم، اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد و ایران و غیرایران هم ندارد، انتخابات، انتخابات است. این حرف که بدیهی است؛ اشکال از آنجا شروع می‌شود که نه یک حزب یا تشکیلات بلکه رییس دیوان محاسبات برای خودش تیم تشکیل دهد.  خواهش می‌کنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید. آقای رحیمی یک خطای عمدی کرده یا هرچیزی. در مملکت ما که حزب نیست و هر زمانی که انتخابات می‌شود اصولگراها دورهم جمع می‌شوند یکی به اسم پیروان خط امام است و دیگری به نام ایثارگر و... ؛ با همدیگر کار می‌کنیم و تقسیم می‌کنیم. آقای رحیمی از مجلس دوم و قبل از اینکه در دیوان محاسبات باشد، همواره در سیستم‌های انتخاباتی بوده.  اگر شما می‌خواهید وارد قضیه بشوید، بشوید؛ من بحث‌های سیاسی خودم را مطرح کردم و وارد پرونده قضایی نمی‌شوم.  
کد خبر: ۵۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲

حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی، نماینده 5 دوره مجلس شورای اسلامی و رئیس شورای فرهنگی ریاست جمهوری دولت یازدهم مهمان این هفته برنامه «شناسنامه» بود. به گزارش «تابناک»، اکرمی در ابتدای برنامه گفت: من در سال 40 برای طلبگی وارد قم شدم و حجت‌الاسلام حسن روحانی هم همان سال از سمنان به قم آمدند و در مدرسه آیت‌العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند. من نیز در مدرسه جهانگیرخان قم مشغول به تحصیل شدم. در خیلی از درس‌های سطح با هم همدوره و هم سطح بودیم. من در طول این 53 سال از روحانی هوش،گوش، دانش و کوشش را دیدم. ** حصر قانونی و شرعی است اکرمی در پاسخ به این سوال که در انتخابات 88چطور حاج اقای اکرمی سمت میرحسین موسوی رفتند، گفت: من تنها نبودم ستادی تشکیل دادیم آقای غفوری فرد و دکتر آخوندی و آقای کاتوزیان ومن بودم و انصارالله؟ ستادی به عنوان حمایت از میرحسین من برای خودم سه تا دلیل داشتم خوب دوران دفاع ایشان نخست وزیر بود چندسالی هم که من نماینده بودم ایشان را از نزدیک دیدم ساده زیستی و کوشش و تلاش .بیست سالی هم که از زمان نخست وزیری تا آن زمان خ داده بود من انصافا نقطه منفی از ایشان ندیدم در جامعه روحانیت مبارز هم نشسته بودیم برخی صحبت کردند که آقای میرحسین با رهبری زاویه دارد به دلیل آن قراین دوره ریاست جمهوری ونخست وزیریش. وی ادامه داد: آیت الله امامی کاشانی در آن جلسه نقل کرد گفت من از ایشان سوال کردم اقای میرحسین شما با آقا زاویه فکری و عملی داشتید الان چه می گویید؟ ایشان با صراحت نقل کرد که آقای میرحسین گفته است که من رهبری آقا را قبول دارم ان زمان زمان خودش بود و الان زمان دیگر است. بنابراین من علاقه‌مند به آقای موسوی بودم و به این دلیل انتخاب کردم قانون مداری و ساده زیستی و کوشش آن دوران نخست وزیری نداشتن هیچ نقطه منفی آن بیست سال این هم نسبت به ولایت فقیه. ولی در همان دوره تبلیغات در ستادی که ما داشتیم یکی دو مورد بود. ** به شعار نه غزه نه لبنان اعتراض کردم رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری اضافه کرد: مثلا برخی هوادارانش شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران می دهند من به آقای دکتر آخوندی گفتم که به میرحسین بگو این شعار ها یعنی چی ما همچین چیزی نداریم، ما فلسطین را به عنوان کار استراتژیکی داریم نه به عنوان تاکتیک و این حرف‌ها نمی‌شود و یک مورد دیگر به آقای آخوندی گفتم به میرحسین منتقل کند چهارشنبه آخرین روز تبلیغات به قول آقای ناطق کرکره را کشیدیم پایین و 5شنبه شد و جمعه هم رای گیری بود. اکرمی تصریح کرد: بعد از انتخابات من در مراسم تنفیذ آقای احمدی نژاد توسط رهبری و مراسم تحلیف در مجلس شرکت کردم نامه تبریک نمایندگان را امضا کردم و بعد آنچه که در خیابان ها گوشه و کنار چه عاشورا چه غیر عاشورا و روز قدس اتفاق افتاد همه را از دم، محکوم کردم و الان هم باورم این است که حصری که انجام گرفته قانونی و شرعی است و من با تمام وجود آن را پذیرا هستم و مقام معظم رهبری روی دشمن ما حساسند و باید هم باشند امریکا و اروپا و ارتجاع عرب نسبت به انقلاب ما طمع دارند نپذیرفتند ولو به ظاهر بگویند ما باید نسبت به آنها حساس باشیم و کاری نکنیم که دشمن در اندیشه و عمل ما زاویه ببیند باید دشمن را با تمام وجود محکوم کنیم بعد هم نسبت به آن حوادث واقعا جفا شد، بلاخره فتنه بود 8ماه کشور درگیر بود. ** رهبر انقلاب بعد از 25 سال بدیل ندارند "من در دوران انتخابات هم میرحسین را ندیدم چه رسد به بعد من حشر و نشر حضوری که نداشتم بله آن روز احساس وظیفه کردیم ولی به قول معروف کارمان تمام شد ولی من در تمام حوادثی که رخ داد در مجلس بودم و می‌دیدم که انتخابات تمام اما حوادث ادامه دارد. اما این نکته را هم عرض بکنم اگر بنا باشد ما روی فتنه88 به صورت جامع بررسی بکنیم، معتقدم باید روی آن مناظره که برخی شورش ها و اختلافات را کلید زد هم بررسی کنیم. شب ارتحال امام بود می‌خواستیم مراسم سالگرد امام را برگزار کنیم. من اشاره کردم رهبرمعظم انقلاب همین الان هم بعد 25سال بدیل و عدیل (همانند) ندارد." وی افزود: باید ما با تمام وجود براساس عقیده و تجربه تسلیم باشیم نه اینکه چشم و گوش بسته، اینها اسناد است. من هیچ وقت رابطه‌ام را با جامعه روحانیت نداشتم.بعد از قصه ان مناظره یک مقداری به قول معروف گل آلود شد. واقعا به اقای ناطق جفا شد. برخی از دوستان ما هم نسبت به ایشان کم لطفی کردند بالاخره یک اطلاعیه ای لااقل .خدمت ایت الله مهدوی کنی رحمت الله علیه فرمودند من بعد از آن مناظره فردا در حرم امام به آقای احمدی نژاد تندی کردم گفتم این چه حرفی بود شما زدید چرا اسم بردید ولی این بیشتر می بایست به قول معروف بارز باشد. اقای روحانی هم خیلی کم در جامعه رو حانیت شرکت می کردند. اما بعد از این قصه یک کم جدی تر شد. الان که اقای روحانی انقدر گرفتار است .اقای ناطق هم ما خواهانیم که بیایند اما هنوز قانع نشدیم که بیایند. وی در پاسخ به این سوال که چرا با آقای روحانی برای ثبت نام انتخابات سال92به وزارت کشور رفتید اما قبلا با آقای هاشمی نرفتید؟ گفت: من با آقای روحانی واقعا مثل دوبرادر هستیم ما را کنار اقای هاشمی نگذارید. اقای هاشمی شخصیتی است که ما برایشان دعا می کنیم وامیدواریم که ایشان را از خطاها مصونیت عنایت کند ولی با آقای روحانی خیلی صمیمیت داریم. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما در یادداشتی در روزنامه ای گفتید به عنوان شخص حقیقی که شورای نگهبان آقای هاشمی را تایید صلاحیت نکرد انتقاد دارید؟ گفت: من یادم نمی آید. وی در پاسخ به این سوال که دولت اقای روحانی دولت سوم آقای هاشمی است؟ گفت: من بین این دو تشابه و سنخیت میبینم اما حتما دو فردند اصلا شرایط آقای هاشمی با شرایط فعلی اقای روحانی فرق می کند. اکرمی در پاسخ به این سوال که اصلاح طلبان نقش ویژه ای در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ گفت: من سه نکته اینجا عرض می کنم اولا تا مادامی که این واژه ی اصلاح طلبان اصولگرایان یک تعریف مشخص و گویا ندارد ما نمیتوانیم آنچه که پیش می اید را بگویم برای اصلاح طلبان است یا اصول گرایان .مثلا اقای روحانی تا روز سه شنبه ای که پنج شنبه اش انتخابات ممنوع می شود در نظر سنجی ها نفر سوم چهارم یاپنجم است .اما دیدیم روز سه شنبه و چهارشنبه سفر به مشهد که خود یک تابلو شد و وضع به گونه ای دیگر تغییر پیدا کرد که اقای روحانی دارد به جلو می آید و ایشان گفتند در دیدار با آقای طبسی فرمود من به شما تبریک می گویم .درنظرسنجی ها چیزی که موردتوجه قرار نمی گرفت نظرنداده ها بودند که ان عدد بالایی بود وآن عدد بالا روز جمعه خودش را نشان داد .مثلا خیلی ها باورنمیکردند آقای روحانی در روستاها آنقدر رای داشته باشد با اینکه او اصلا سفر نکرده بود ولی مردم روستا رای دادند. بالاخره 30 درصد مردم کشور روستایی‌ها هستند. یا اینکه در مشهد که جایگاه قالی‌باف و جلیلی بود ولی رای روحانی بالاتر بود. ما تامادامی که در کشور تشکل و حزب و تحزب نداریم، جمعیت ما شناور است. نه فقط برای روحانی، شما در سال 76 فکر می‌کردید خاتمی رای بیاورد؟ در مورد احمدی‌نژاد هم اینگونه بود. این از اشکالاتی است که ما داریم. ما باید به تشکل تن دهیم و حزب را شکل دهیم و کار مرامنامه ای در طول سال داشته باشیم. به نظر من این افراد هستند که خودشان را نشان می‌دهند نه جریان‌ها. جریان‌های اصوگرا، اصلاح‌طلب یا قسمت سوم خلی تاثیرگذار نیستند. مردم خودشان تشخیص می‌دهند و انتخاب می‌کنند. وی در مورد اینکه رفتار اصولگرایان در این چند سال با دولت روحانی چگونه بوده است، گفت: ابتدا ما باید بنشینیم و اصولگرایی و اصلاحطلبی را معنا کنیم. من اصولگرایی هستم که اصلاح طلبی را قبول دارم. ما باید در روشهایمان تجدید نظر بکینم. همین اقتصاد مقاومتی امری ضروری است که ما باید به آن توجه کینم و این برای ما ضروری است. ما 2 چیز را باید همیهش حکم قرار دهیم، اول رهبری و بعد قانون. الان وقت نظر دادن نیست. ما سند چشم انداز 20 ساله، برنامه 5 ساله پنجم، قوانین و رهبری را داریم. این را باید جدی بگیریم و به آن عمل کنیم. قطعا هرکسی که اصلاح طلب جدی است قطعا باید اصولگرا باشد زیرا اصلاحات را که نمی‌توان در هوا انجام داد و باید به اصولی پایبند بود. اکرمی در پایان گفت: من درباره شهادت و شهدا 3 تا حرف دارم. اول اینکه وجدانا باور دارم شهدا با آگاهی و تعقل و ایمان پذیرفتند و رفتند جلو. من باور دارم هرکس در هر لباس و هر پستی نسبت به شهدا و خانواده شهدا از روی علم و عمد و عناد خیانت کند حتما چوب می‌خورد و واگذار به آخرت هم نمی‌شود. من این را در زندگی لمس کردم. حرف آخرم در مورد شهید خودم است. من در دوکوهه و عملیات کربلای 8 بودم که به من خبر داددند که ایشان شهید شده است. من 2 رکعت نماز شکر به جا آوردم که بچه 19 ساله من در این مسیر عاقبت به خیر شد. وقتی ساک او را تحویل گرفتم دیدم کتاب دانشگاهی است و رویش قرآن است. نواری هم از صدای او بود که با شنیدن آن فهمیدم پسر من خوب و زیبا انتخاب کرده است و با اطمینان و آرامش این مسیر را انتخاب کرده است و در حرفهایش هم داشت که این امام بود که ما را به آنجا رساند. از سال 66 تا حالا من نسبت به او و راه شهدا وفادارم و از خدا می‌خواهم ما را مدیون شهدا نکند زیرا آنها نسبت به امام خیلی مخلص بودند. دشمنان انقلاب خیر نمی بینند و دوستان انقلاب سرفراز خواهند بود.
کد خبر: ۵۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۷

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مرتضی تمدن، در گفتگو با دولت بهار، ضمن تکذیب خبرسازیهای اخیر درباره روزنامه موسوم به "مهر عدالت" تاکید کرد: از وجود چنین روزنامه ای بی اطلاعم و صاحب امتیاز یا عضو شورای سیاستگذاری هیچ روزنامه ای نیستم. همچنین پیشتر یک مقام سیاسی و امنیتی دولت دهم نیز در گفتگو با دولت بهار خبر انتشار روزنامه "مهر عدالت" را تکذیب و اعلام کرده بود: انتشار چنین اخبار دروغی مصداق نشر اکاذیب و توهین به افکار عمومی و مردم است و باید بررسی کرد که این رسانه ها با چه اهدافی دست به انتشار اخبار کذب در خصوص موضوعات مربوط به دکتر احمدی نژاد می زنند. گزارش دولت بهار حاکی است، خبرگزاری ایلنا، وابسته به خانه کارگر و نزدیک به علی ربیعی، وزیر امنیتی دولت روحانی ، امروز در خبری به نقل از یک "چهره آگاه نزدیک به احمدی نژاد" اعلام کرد "برای انتشار روزنامه‌ نیز برنامه‌هایی وجود دارد." این "چهره" به قول ایلنا "نزدیک به احمدی نژاد" در پاسخ به این سوال که آیا روزنامه "مهر عدالت" که به تازگی نام آن در رسانه‌ها منتشر شده٬ همان روزنامه‌ای است که قرار است به عنوان روزنامه اصلی جریان احمدی‌نژاد فعالیت کند یا خیر٬ به خبرنگار ایلنا گفت: "برای انتشار روزنامه٬ برنامه‌ای در دست داریم و اقداماتی نیز انجام شده است. اسم روزنامه "مهر عدالت" هم مطرح است اما اینکه این روزنامه تا چه اندازه قرار است تریبونی برای حرف‌ها و دیدگاه‌های احمدی‌نژاد باشد٬ هنوز معلوم نیست بنابراین برای انتشار روزنامه‌ به صورت معین و برنامه‌ریزی‌شده٬ اقداماتی جدی در حال انجام است." بنابراین گزارش، با توجه به اینکه چهره های نزدیک به دکتر احمدی نژاد، نسبتی با رسانه های مخالف ندارند و در صورت صحت اخبار نیز دلیلی وجود ندارد که به طور پنهان به رقبا اطلاع رسانی کنند، جای این سوال است که امنیتی ترین خبرگزاری تیم بنفش قرار است چه کسانی را به عنوان "چهره های نزدیک به دکتر احمدی نژاد" جا بزند، در غیر این صورت تنها گزینه ای که باقی می ماند، دروغ بافی محض است که اهداف پشت پرده آن نیز محل تامل است.
کد خبر: ۵۵۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱

اطلاق‌صفت 'حسین‌قلی‌خانی' به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیش‌آمده»، «رحم اجاره‌ای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاح‌طلبان خطاب به دولت روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:گروه سیاسی مشرق - در نظریات علوم سیاسی همیشه درباره منشأ و نوع دولت نظریات مختلفی مطرح شده است و کتاب‌های زیادی درباره انواع دولت نگاشته شده است. در این نظریات، بر اساس ویژگی شاخص یک دولت، آن را در یک دستۀ خاص قرار می‌دهند. مثلا، در دولتی که دین مرکزیت خود را در سازماندهی، قانونگذاری و اداره جامعه از دست می دهد و بر اساس مجموعه ای از دستورات و تعالیم فردی و اخلاقی اداره می شود به آن دولت، دولت سکولار می گویند. یکی از اصطلاحاتی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد، دولت حسینقلی خانی است. این اصطلاح که ریشه آن به حکومت محلی فردی به همین نام در لرستان برمی‌گردد، به معنای دولتی است که با خودکامگی سعی در برقراری نظم در منطقه تحت نفوذ خود را دارد. این اصطلاح چند روز قبل توسط سعید حجاریان برای نامیدن دولت روحانی استفاده شد. به همین دلیل در ادامه، طی چهار سؤال مشخص به بررسی ریشه و معنای آن پرداخته‌ایم. 1-سعید حجاریان چه گفت؟ روزنامه آرمان به نقل از سعید حجاریان درباره نوع دولت یازدهم می‌نویسد: «دولت کنونی ایران را می‌توان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست. در واقع، دولت در ایران ملغمه‌ای از این حالت‌هاست. درنتیجه، نمی‌توان دولت را در یکی از این قالب‌ها گنجاند، بلکه باید برای دولت در ایران تئوری مستقلی تعریف کرد. عده‌ای دولت را «دولت پادگانی» می‌نامند، عده‌ای آن را «دولت پاتریمونیال» خوانده‌اند. عده‌ای آن را «دولت مطلقه» دانسته‌اند و بعضی‌ها هم به آن صفت «دموکراسی» داده‌اند و برخی دیگر «دولت استثنایی» گفته‌اند. گروهی هم از «بناپارتیسم» استفاده کرده‌اند و برخی دیگر آن را رانتینر دانسته‌اند و ... هر یک هم برای تعریف خود مبانی عرضه می‌کنند. الان، پیشنهاد می‌کنم دولت فعلی را حسینقلی‌خانی بنامیم تا بعدا ببینیم چه خواهد شد!»[1] 2. حسین‌قلی خان کیست؟ بر اساس منابع تاریخی حسینقلی خان یکی از والیان لرستان بوده که در دیکتاتوری و خشونت کم‌نظیر بوده است. درباره شخصیت او در تاریخ آمده است: «حسينقلي خان در زمان ناصر الدين شاه قاجار والي پشتكوه لرستان بود و قبلاً لقب «صارم السطنه» داشت و از طرف دولت ايران درجه امير توماني؛ يعني سرلشگري، هم به او اعطاء شده بود. وی مردي به شدت خشن و ديكتاتور و در عين حال جنگجو و كاردان بود. از آن‌جهت وي را لايق و كاردان مي‌دانند كه سپاهيانش در آن‌زمان بطور قطع يكي از مرتب‌ترين افواج موجود در كشور بشمار مي‌آمد. در زمان حكومت حسینقلي خان، هيچكس از خود قدرت و اختياري نداشت. همه چيز به (خان) تعلق داشت و سرپيچي از خواسته و فرمانش به هلاكت و نابودي عائله و بلكه عشيره‌اي منتهي مي‌گرديد. حسينقلي خان سه فصل بهار و تابستان و پائيز را در حسين آباد مي‌زيست و مردم پشتكوه از بيم ستمگري‌ها و آدمكشي‌هايش خواب راحت نداشتند.»[2] 3. ضرب‌المثل به چه معناست؟ ظلم و ستم‎‌ها و مشکلاتی که حسینقلی خان در لرستان به وجود آورده بود باعث شده که سیره و روش حکومتداری وی به عنوان یک روش دیکتاتورگونه مطرح شود و به عنوان یک ضرب‌المثل مطرح شود. درباره ریشه این ضرب‌المثل گفته شده است: «هرگاه در منطقه‌ای بی‌نظمی و غارت و چپاول و یغماگری از ناحیه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانین جاریه نتواند حقوق ضعفا و زیردستان را احقاق کند آن نوع حکومت جابرانه را حسینقلی خانی گویند. به همین جهت از همان موقع کلمه حسینقلی خانی با مفاهیم خودمختاری و خودکامگی و اجحاف و ستمگری و غارت و چپاول ترادف پیدا کرده است و هرجا تعدی و تجاوز به حقوق دیگران مشاهده شود آن را به حسینقلی خانی تشبیه و تمثیل می‌کنند.»[3] اطلاق صفت «حسین‌قلی‌خانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیش‌آمده»، «رحم اجاره‌ای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاح‌طلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند و هر از چند گاهی در قالب واژگانی همراه با تحقیر و تمسخر، نارضایتی خود را از عملکرد دولت یازدهم ابراز می دارند.
کد خبر: ۵۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: روزنامه حامی دولت یازدهم آرمان در گزارشی درباره اوضاع بیکاری نوشته است: انتظار می‌رفت دولت تدبیر و امید بتواند با تصحیح روش‌های نادرست گذشته در مواجهه با بیکاری و اشتغالزایی، برنامه‌ریزی‌های جدیدی را به‌منظور خروج بازار کار ایران از بن‌بست ارائه کند که تاکنون چنین نشده است.  هر چقدر دولت دکتر حسن روحانی در مباحث مربوط به مذاکرات هسته‌ای و مهار تورم موفقیت‌های نسبی کسب کرده؛ در زمینه بازار کار به‌عنوان یکی از وعده‌های مهم انتخاباتی وی به گواه آمارهای رسمی کشور، تاکنون موفق نبوده است. دستکم تا به امروز گشایش جدیدی در اشتغال‌زایی کشور رخ نداده است. آمارها می‌گویند تعداد جمعیت فعال کشور از ۲۳ میلیون و ۷۵۶ هزار و ۱۹۴نفر در تابستان امسال به ۲۳ میلیون و ۹۳۲ هزار و ۱۸۶ نفر رسید که نشان‌دهنده افزایش جمعیت فعال کشور به میزان ۱۷۵ هزار و ۲۲۰ نفر است. به بیان دیگر در فاصله تابستان تا پاییز امسال، ۱۷۵ هزارنفر دیگر نیز در جمعیت شاغلان و یا صف بیکاران کشور قرار گرفتند.   سخن انلاین
کد خبر: ۵۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵

در ادامه تخریب های که این روزها با مشخص شدن نتایج نظرسنجی ها در مورد میزان محبوبیت دکتر احمدی نژاد شدت بیشتری گرفته است، روزنامه” مردم امروز” که از شماره اول تا کنون در بخش های سیاسی خود بطور روزانه بر علیه دکتر احمدی نژاد به تخریب مشغول است، دیروز در مطلبی کذب به بهانه نقد مطلب رسانه ها پیرامون انتسابات خویشاوندی دولت روحانی ، مدعی انتساب فامیلی گسترده در دولت دکتر احمدی نژاد شده است. در بخشی از این مطلب روزنامه عضو حزب کارگزاران سازندگی آمده است:” خاطرتان هست آقای احمدی نژاد برادرش رئیس دفتر بازررسی، پدر زن پسرش ریس دفتر رئیس جمهور بود، خواهرش عضو شورای شهر بود و باجناقش رئیس بنیاد شهید بود، دامادش رئیس بیمارستان فیروز ابادی بود، خواهر زاده اش وزیر صنعت بود، آن یکی… پیرمرد همینطور سلسه وار اسم برخی از وزرا و مدیران احمدی نژاد را ردیف می کرد و نسبت فامیلی آنها را با رئیس جمهور و دیگر مدیران دولت می گفت. بعد که آرام گرفت گفت: کشور را به ورطه سقوط کشانده! هر دلسوزی حرف می زد، برکنارش می کردند حالا دولتی آمده است که می خواهد قدمی بردارد مشکلات را کم کند رهایش کنید!” در حالی مردم امروز به عنوان رسانه حامی دولت به تکرار ادعای وجود هزار فامیل در دولت دکتر احمدی نژاد می پردازد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز لیستی با همین ادها از سوی سران سبز منتشر شد و در آن چنین اتهاماتی به دکتر احمدی نژاد وارد شده است. دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات سال ۸۸ و طی سخنرانی خود در جمع هوادارانشان در تهران در خصوص شایعه پراکنی عوامل فتنه می گویند:” اینها نموداری منتشر کردند و من را به هزار فامیل متهم کرده‌اند و پاسخ این است که ما عجب باجناق هایی پیدا کردیم! یک زمانی می‌گفتند که من داماد آیت‌الله یزدی و جنتی هستم اما همه می‌دانند که آیت‌الله جنتی اصلا دختری ندارد که من داماد او باشم و پدر همسر من سیدی بود که در سال ۷۲ در اثر یک سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت و آنها در تهمتی دیگر به من می‌گویند احمدی‌مقدم و زریبافان و چند نفر دیگر باجناق من هستند، اما بنده تنها سه باجناق دارم یکی در کارخانه شیر تهران، دیگری هنرمند نقاش و سومی یک بازنشسته و یک کوهنورد و ورزشکار حرفه‌ای است و آنها اینقدر ناشی بودند که آقای محرابیان وزیر صنایع را خواهرزاده من معرفی کردند، اما من ۴ تا شوهر خواهر بیشتر ندارم و کسانی که به این کارها متوسل می‌شوند ما را متهم به دروغ‌‌گویی می‌کنند در حالیکه هیچ کدام از ادعاهای آنها حقیقت ندارد” لازم به ذکر است رابطه سببی رئیس جمهور با مهندس مشایی هم پس از مسئولیت های ایشان در دولت نهم و دهم اتفاق افتاده است که نشان می دهد که اصل انتصابات با روحیه فامیلگرایی نبوده است. همچنین در خصوص رئیس دفتر بازرسی رئیس جمهور هم که داود احمدی نژاد آن را برعهده داشت، بعد از گذشت مدتی بلافاصله به دلیل ناهماهنگی با دولت برکنار شده و نسبت فامیلی به هیچ عنوان عامل جلوگیری برکناری نشد. سابقه نصب های این چنینی در دولت های قبل و همچنین برخورد دکتر احمدی نژاد با ایشان نشان دهنده روحیه ضدالیگارشیک ایشان است. اینکه خواهر رئیس جمهور پیشین نیز با رای مردم به شورای شهر رفته بود نیز طرح مسئله ای خنده دار است، چرا که از نگاه آقایان هیچ احمدی نژاد منش و اسمی حق ورود به منطقه ممنوعه را ولو با رای و انتخاب مردم را ندارد. پیش از این رسانه ها در واکنش به سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران با اشاره به این که همه دستگاه‌ها باید فعالیت اقتصادی‌شان را به صورت شفاف بیان کنند گفته بود: «همه مردم باید از آمار، ارقام و طرح‌های اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم! ” اقدام به انتشار گزارشی از انتصابات فامیلی دولت یازدهم نموده بودند که با استقبال در شبکه های اجتماعی رو به رو شد. منبع: میدان 72
کد خبر: ۵۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۸

اظهارات رئیس جمهور در همایش اقتصادی نشان می‌دهد دولت بیش از حد سیاست زده شده است. به گزارش آوای دنا،سایت فردا ضمن انتشار این تحلیل و مرور برخی سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران مبنی بر انزوای کشور، وصل نبودن سانتریفیوژ به اصول و... نوشت: این اظهارات در شرایطی مطرح شد که در طول هفته‌های اخیر، رئیس جمهور در همایش‌های مختلفی اعم از دیدار با فعالان کشاورزی و همین همایش اقتصاد ایران شرکت کرده اما خروجی این همایش‌ها و فعالیت‌های دولت یازدهم در یکسال و نیم گذشته در زندگی مردم کشور اثر نداشته است. سیاست زدگی بیش از حد دولت یازدهم موجب شده تا حسن روحانی حتی در همایش‌های اقتصادی نیز سخن از مسائل سیاسی به میان آورده و به تنش و تقابل با منتقدان بپردازد. فردا افزود: مطرح کردن موضوع رفراندوم در زمینه مذاکرات هسته‌ای بیش‌تر به مظلوم‌نمایی دولت یازدهم شبیه بود تا درخواست ویژه رئیس جمهور، چرا که طرح این پیشنهاد نشان دهنده ناتوانی و ناکامی سیاست خارجی دولت است. همین نیز سبب شده که این روزها هواداران دولت بازی رسانه‌ای جدیدی راه بیاندازند.نویسنده خاطرنشان می‌کند: نکته قابل توجه اینجاست که هنوز سخنرانی روحانی در این همایش به پایان نرسیده بود که رسانه‌های اپوزیسیون و معاند، اقدام به تحلیل و بررسی اظهارات حسن روحانی در این همایش کردند. این رسانه‌ها (نظیر بی‌بی‌سی) تا حدی از سخنان رئیس جمهور درباره موضوع رفراندوم ذوق زده شدند که تمام تلاش خود را برای برجسته کردن این بخش از اظهارات روحانی به خرج دادند. سایت الف نیز درباره اظهارات اخیر روحانی نوشت: گزاره «مشکل اقتصاد ایران، اقتصادی نیست»، یا «اقتصاد، راه حل اقتصادی ندارد»، یا «اقتصاد ایران راهکار بین‌المللی و سیاسی دارد» پیش از این نیز بارها و طی ماه‌ها و سال‌های گذشته توسط برخی اقتصاددانان لیبرال تئوریزه و تکرار شده است. اساساً سؤال این است که مگر قبل از تحریم‌ها، ساختار اقتصاد ایران، مشکل‌دار نبوده و تورم و بیکاری وجود نداشته است که مشکل اقتصاد ایران را نه اقتصادی، که در حوزه سیاست خارجی می‌دانند. یا مگر بسیاری از همین افراد در سال‌های گذشته مشکلات کشور را عمدتاً ناشی از تحریم‌های داخلی نمی‌دانستند، یا بیش از ۷۰ درصد مشکلات را ناشی از بی‌تدبیری ارزیابی نمی‌کردند؟ حال چه شده که پس از گرفتن مسئولیت به فکر راحت‌طلبی و شانه خالی کردن از وظیفه افتاده‌اند. الف تصریح کرد: اصلاً بیایید فرض کنیم ممکن است فردی واقعاً اعتقاد داشته باشد که مشکل اقتصاد، سیاست خارجی است. اگر این دیدگاه از منظر افراد خارج از دولت یا اقتصاددانی غیر دولتی یا غیر متصل به دولت به گوش می‌رسید (یا برسد)، می‌شد، این حرف را به پای اعتقاد یانظر شخصی ایشان نوشت. اما شنیدن این استدلالات از زبان فردی که «مسئولیت رفع مشکلات اقتصادی در چارچوب‌های موجود» رسماً به وی سپرده شده، مسموع نیست و بیشتر به رفع مسئولیت شبیه است. چرا که به نظر می‌رسد، رئیس جمهور محترم با پذیرفتن ساختارهای مورد توافق نظام در مورد حفظ استقلال سیاسی و عزت در عرصه بین‌الملل پای به این عرصه نهاده و اقتصاددان همراه وی نیز با پذیرفتن این قیود، مسئولیت پذیرفته‌اند. الف می‌افزاید: اینکه در میانه راه، ناگهان بیرق «اقتصاد ایران مشکل سیاسی» دارد را برافراشته کنیم، جز «بی‌مسئولیتی» و شانه خالی کردن از «اصلاحات» اقتصادی تفسیر دیگری ندارد. «اقتصاد راهکار سیاسی دارد»، یعنی ما اهل کار اقتصادی نیستیم. مردم از شما اصلاح ساختار اقتصادی، تدبیر درست، اشتغال، رشد اقتصادی ملموس و افزایش قدرت خرید می‌خواهند نه بهانه. یادآور می‌شود روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی به استقبال اظهارات فرافکنانه رئیس‌جمهور رفتند و سپس به ذوق‌ خود از زبان ورشکستگانی چون رضا خاتمی، شکوری‌راد، جلایی‌پور و... موضوع را به حصر سران فتنه و متهمان فتنه ۸۸ بسط دادند. وبسایت بی‌بی‌سی نیز با استقبال از این اظهارات، سخنان روحانی را در بیش از ۳ دهه حکومت جمهوری اسلامی بی‌نظیر توصیف کرد و نوشت: حکومت جمهوری اسلامی اساسش را بر ایدئولوژی گذاشته و حالا رئیس‌جمهور می‌خواهد منطق و منافع ملی را جایگزین ایدئولوژی کند(!) بی‌بی‌سی فهرستی از مطالبات غرب و گروهک‌های ضدانقلاب‌ را که باید در جمهوری اسلامی تغییر کند پیش کشید اما تحلیل‌گران این سایت می‌گویند سخنان روحانی فاقد زمینه واقعی و اجرایی و صرفا برای منفعل کردن منتقدان و حاکمیت است. علی‌اصغر رمضانپور معاون فراری وزارت ارشاد در دولت اصلاحات می‌گوید بدون توافق روحانی با رهبری، سخنان روحانی را باید جنگ لفظی علیه تندروها در سنگر مجلس توصیف کرد.مهدی خلجی نیز به بی‌بی‌سی گفت: «در قانون‌اساسی جمهوری اسلامی، فرمان همه‌پرسی از اختیارات ولی‌فقیه است و تنها مرجع دیگری که می‌تواند دستور همه‌پرسی صادر کند، مجلس شورای اسلامی و آن هم در حالتی است که دو سوم نمایندگان به همه‌پرسی رأی دهند». وی در ادامه گفته است موضوع‌هایی که شایسته همه‌پرسی هستند بسیارند، از تغییر قانون اساسی و لغو نهاد ولایت‌فقیه گرفته تا قانون انتخابات و عادی‌سازی رابطه با آمریکا، ولی هر موضوع مهمی قابلیت به همه‌پرسی گذاشته شدن را ندارد از جمله برنامه هسته‌ای. وی افزود: «برنامه هسته‌ای هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار پیچیده است و با پاسخ‌های سرراستی که از همه‌پرسی انتظار می‌رود، سازگار نیست، حتی در کشورهای دموکراتیک هم به ندرت چنین موضوعی به همه‌پرسی گذاشته شده است». خلجی در ادامه گفته است «با این همه، کسانی که خواست برگزاری همه‌پرسی را در هر زمینه‌ای طرح می‌کنند، می‌دانند که در چارچوب قانون‌اساسی و معادلات قدرت موجود، این کار نه ممکن است و نه اگر صورت بگیرد به سود نیروهای دموکراسی‌خواه ]اپوزیسیون[ انجام خواهد گرفت. از سوی دیگر سعید برزین از مخالفان مقیم لندن معتقد است: تک مضراب‌های جدلی روحانی برای شنوندگان آشنا شده و توی دل اصولگرایان را خالی می‌کند(!)؛ هنری تاکتیکی که همدست روحانی یعنی هاشمی استاد آن است. اما این کار بی‌خطر هم نیست. این احتمال را نباید دست کم گرفت که صحن سیاسی دو قطبی شود و گفتمان‌های اعتدالی و اصولگرایی زبان یکدیگر را نفهمند. در جامعه ایران رفتار تهاجمی می‌تواند راه برای لشکرکشی افراطی‌ها باز کند. به علاوه ساده‌سازی معادلات پیچیده سیاسی به شعارهای عوام‌پسند و ارجاع به تصمیم در کف خیابان با سنت سیاست‌مداری کارآمد همخوانی ندارد. حقیقت‌نژاد تحلیلگر دیگر بی‌بی‌سی ‌گفت: «براساس اصول ۶، ۹۹، ۱۱۰ و ۱۲۳ قانون‌اساسی، رئیس‌جمهور ایران تنها وظیفه امضا و ابلاغ نتیجه همه‌پرسی را دارد و در طرح همه‌پرسی، تصویب، صدور فرمان و برگزاری آن اختیاراتی ندارد، از این منظر، طرح عمومی دوباره مسئله همه‌پرسی صرفا تلاش دولت روحانی برای جلب توجه افکار عمومی است.» اما حسین رسام تحلیلگر سفارت انگلیس که در فتنه سال ۸۸ مدتی بازداشت بود به بی‌بی‌سی گفت: برگ برنده وقتی ارزش دارد که بازی شود و گرنه بلوف است. به ظاهر مهمترین مسئله روز ایران موضوع مناقشه هسته‌ای است، ولی روحانی نیک می‌داند که نه منطقی است و می‌توان آن را به رفراندوم گذاشت و نه اینکه این موضوع مهمترین گره‌گاه مدیریت کلان و دراز مدت جمهوری اسلامی است. گره‌گاه اصلی، قدرت سیاسی ناشی از توزیع قدرت است.   منبع/کیهان
کد خبر: ۵۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم در مقام مشاوره این مساله را خدمت ایشان عرض کردم، خود آقای دکتر احمدی نژاد گفتند که من نه تنها قصد تضعیف دولت را ندارم بلکه حتی قصد مخالفت هم ندارم. من واقعا هیچ کارشکنی از جانب مسئولان دولت قبل در کار دولت یازدهم نمی بینم. امیدوارم همه ما به این اخلاقیات توجه داشته باشیم. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : محمد رضا تابش، نماینده اصلاح طلب مجلس نهم و از نزدیکان سید محمد خاتمی با حضور در غرفه دولت بهار گفت و گویی انجام داد که متن ان در ادامه امده است: ارزیابی تان از مذاکرات مسقط چیست؟ پیش بینی من این است که مذاکرات ان شالله به نتیجه برسد. در هر صورت تحولاتی که در آمریکا اتفاق افتاده، تحولاتی که در سطح منطفه رخ داده، نقش تاثیرگذار ایران در منطقه و جهان، روندی که تا حالا طی شده در مذاکرات و ... حاکی از این است که مذاکرات به نتیجه خواهد رسید و ان شالله ضمن حفظ منافع ملی ما بتوانیم شاهد دستیابی به توافق بین طرفین باشیم و کشور از این وضعیت بیرون بیاید. برخی ابراز نگرانی کرده اند که مساله لغو یکباره تحریم ها از مذاکرات کنار گذاشته شده یا مورد غفلت واقع شده، نظر مجلس در این باره چیست؟ ما تعلیق در تحریم ها را نمی پذیریم و نمی پسندیم و به نظر من حق مطلب همین است که اگر توافقی صورت گرفت تحریم ها، به صورت یکجا برداشته شود. اخیرا برخی از مسئولان دفتر آقای خاتمی مدعی تماس تلفنی دفتر آقای احمدی نژاد شده اند. شما از این مساله اطلاعی دارید؟ من هیچ اطلاعی ندارم. فقط ادعا شد که من واسطه این تماس بودم که من تکذیب کردم. من البته به لحاظ اخلاقی بعد از اینکه آقای دکتر احمدی نژاد مسند ریاست جمهوری را ترک کردند یک بار با ایشان ملاقات کردم. رفتم و از زحمات ایشان به عنوان ریاست جمهور تشکر کردم، اتفاقا آن ملاقات خیلی هم طولانی شد. ایشان مطالبی را گفتند، ما هم حرف هایی را مطرح کردیم و جلسه خوبی بود. برنامه اصلاح طلبان برای انتخابات آینده مجلس چیست؟ من فکر می کنم نتیجه ای که در پی ائتلاف نا نوشته بین معتدلین جناح اصلاح طلب و اصولگرا بوجود آمد و منجر به پیروزی آقای دکتر روحانی شد در انتخابات مجلس هم تکرار شود. ممکن است که چیزی روی کاغذ نوشته نشود اما ما از ائتلاف معتدلین اصولگرا و اصلاح طلب در مقابل عده ای که برای رای مردم ارزش و اعتباری قائل نیستند و خود تافته جدا بافته می دانند، استقبال می کنیم. من فکر می کنم گفتمانی که امروز در دولت جاری است، بر مجلس هم حاکم شود. امیدی به همراهی آقای ناطق نوری دارید؟ من درباره افراد اظهار نظر نمی کنم. جو کشور اقتضایش این است و امیدواریم فعالین در عرصه با درک موقعیت خطیر کشور به این ائتلاف کمک کنند. به نظر شما تا امروز آقای احمدی نژاد و یاران و هوادارانش در کار دولت یازدهم کارشکنی کرده اند؟ من چنین چیزی ندیده ام. در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم در مقام مشاوره این مساله را خدمت ایشان عرض کردم، خود آقای دکتر احمدی نژاد گفتند که من نه تنها قصد تضعیف دولت را ندارم بلکه حتی قصد مخالفت هم ندارم. من واقعا هیچ کارشکنی از جانب مسئولان دولت قبل در کار دولت یازدهم نمی بینم. امیدوارم همه ما به این اخلاقیات توجه داشته باشیم.
کد خبر: ۴۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۳

حضور فعال آقای دانش آشتیانی در فتنه 88 برای همگان مبرهن و مشخص است/احساس می شود آقای روحانی از سرلحبازی و با مظلوم نشان دادن چهره دانشگاه، سعی در همراهی دانشگاهیان با خود دارد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : سیدعلی محمد بزرگواری  در گفت و گو با خبرنگار ایلنا در یاسوج گفت: به طور حتم آقای دانش آشتیانی چهارمین وزیر پیشنهادی دولت آقای روحانی هم نمی تواند رای اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کسب کند. وی با تشریح دلایل رای اعتماد ندادن نمایندگان مجلس شورای اسلامی به چهارمین وزیر پیشنهادی دولت یازدهم، اظهارداشت: حضور فعال آقای دانش آشتیانی در فتنه 88 برای همگان مبرهن و مشخص است. نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس نهم شورای اسلامی افزود: آقای دانش آشتیانی حضوری فعال در فتنه 88 داشته و یکی از گردانندگان اصلی آن فتنه در دانشگاهها محسوب می شود. بزرگواری دلیل معرفی دانش آشتیانی معاون سابق مصطفی معین در وزارت علوم بعد از انتقادات وزیر علوم دولت خاتمی از نمایندگان مجلس نهم شورای اسلامی توسط رئیس جمهور را درحال بررسی دانست و خاطرنشان کرد: بدون شک این مباحث ارتباطاتی باهم دارند که درحال بررسی است. وی گفت: احساس می شود آقای روحانی از سرلحبازی و با مظلوم نشان دادن چهره دانشگاه، سعی در همراهی دانشگاهیان با خود دارد اگرچه مجلس شورای اسلامی در برابر این مواضع، کوتاهی نشان نمی دهد. این نماینده مجلس احتمال آرای مثبت دانش آشتیانی وزیر چهارم پیشنهادی دولت روحانی از مجلس نهم شورای اسلامی را کمتر از 40 رای برشمرد
کد خبر: ۴۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۱

از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : روح الله حسینیان ،نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو ارشد جبهه پایداری در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی روزنامه روزان می گوید: مجموع عملکرد دولت احمدی نژاد از لحاظ عمرانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت دولت روحانی ندارد. وی سوال از وزرا را حق مجلس می داند و تاکید می کند: در دولت احمدی نژاد سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید: در ماه های اخیر انتقادهای بسیاری از دولت آقای احمدی نژاد مطرح است،لطفا به عنوان یکی از حامیان ایشان بفرمایید تاچه اندازه این نقدها را وارد می دانید؟ببینید؛هرکسی که کار می کند مورد انتقاد هم قرار می گیرد که ممکن است این انتقاد وارد هم باشد. اما یک دولت را باید در مجموع بررسی کنیم. باید ببینیم مجموع عملکرد دولت آقای احمدی نژاد از لحاظ سیاست خارجی و سیاست داخلی و اقتصاد چه بود؟ از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است. با این تفاسیر به نظر شما اگر آقای احمدی نژاد بخواهند به قدرت بازگردند و برای ریاست جمهوری آینده کاندیدا شوند شانسی برای پیروزی دارند؟به نظر من در یک حالت عادی بسیاری از مردم رای مجددی به ایشان می دهند. میزان رای آقای احمدی نژاد بیشتر در شهرهای بزرگ است یا شهرستان ها؟همان منوالی که در سال 88 اتفاق افتاد به همان شکل مردم رای خواهند داد. در دولت قبل مردم نسبت به گرانی ها و طرح های نیمه تمام انتقادهایی داشتند و بعضا مواضع ایشان درخصوص آزادی بیان مورد انتقاد بود، درواقع این باور بوده و هست که در دوران آقای احمدی نژاد هم فضا بسته شد و هم با مخالفان برخورد تندی صورت گرفت،درخصوص این انتقادها چه پاسخی دارید؟اینها حتما دروغ است. دولت آقای احمدی نژاد چکار کرد که جلوی آزادی بیان را گرفت؟ آیا از رقبای خودش شکایت کرد؟ درحالی که این همه تهمت زدند و فضا سازی کردند فقط یک یا دو شکایت شد که آن هم بخشیده شد و گذشت اما همین دولت که شعار آزادی می دهد از سوی شورای عالی امنیت ملی چند شکایت از نمایندگان شده است یا وزیر دولت سابقه نداشته به خاطر سوال از نماینده شکایت کند که این اتفاق افتاده است. درحالی که قانون اساسی صراحتا حق سوال از وزرا را برای نمایندگان به رسمیت شناخته است.اما کی احمدی نژاد به مخالفان خودش خطاب کرد به جهنم بروید. اما آقای احمدی نژاد هم از اصطلاحات نامناسبی در گفتارشان استفاده می کردند؟مثلا. برخی از این اصطلاحات قابل گفتن نیست.نه شما بگویید اشکالی ندارد. فارغ از جملات زننده ای که قابل تکرار نیست و درجوامع بین المللی بسیار مورد انتقاد قرار گرفت از جمله مواردی که می توان به آن اشاره کرد همان خس و خاشاک بود که در نقد مخالفانشان به کار بردند؟این جمله درباره مخالفین نبود،من یادم هست این جمله درباره کسانی گفته شد که در خیابان شورش می کردند اما اینها فضاسازی کردند؛گفتند آقای احمدی نژاد به مخالفانش می گوید. به هرحال بخشی از همین آشوب های خیابانی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند؟به نظر من دولت آقای احمدی نژاد به مراتب بیشتر از این دولت به مخالفین احترام می گذاشت. شما فرمودید سوال از وزرا حق مجلس است اما براساس آماری که خود مجلس ارائه داده تعداد این سوالات به مراتب نسبت به دولت آقای احمدی نژاد نه تنها به طور چشمگیری افزایش داشته بلکه بسیاری از وزرا در همان ماه های اولین سال کاری دولت تهدید به استیضاح شدند؟شما به عنوان یکی از چهره های شاخص منتقد دولت چه جوابی در توجیه این رویکرد مجلس دارید؟من این حرف را قبول ندارم،اتفاقا در دولت آقای احمدی نژاد دو مساله مطرح بود؛اول اینکه سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است و به یکباره یکی از روسای هیات رییسه اعلام می کند هیچ استیضاحی در مجلس مطرح نیست در حالی که اینگونه نیست .هیات رییسه فضا سازی می کند تا جلوی سوال و استیضاح گرفته شود.سوالات مطرح می شود و پس از 7تا8ماه آن هم با فشار حاضر می شوند یکی از این سوالات را در دستور کار قرار دهند.امروز برعکس شده یعنی مجلس به مراتب منتفی شدن سوال و استیضاح را تسهیل می کند،درحالی که در گذشته راه را برای مطرح شدن سوال و استیضاح تسهیل می کردند. به نظر شما این سوال و استیضاح درحال حاضر باید به چه صورت انجام شود؟ما هم معتقدیم بالاخره دولت قوه مجریه است و با مشکلات فراوانی روبروست؛به قول مقام معظم رهبری قوه مجریه در وسط میدان عمل است اما مشکل این است که دولت از یک مشت انسانهای مسن استفاده می کند به همین دلیل دولت خیلی بی تحرک است و سوالاتی هم که مطرح می شود بسیار فنی است.درحال حاضر آمار غلط می دهند می گویند ما از رکود خارج شده ایم درحالی که باید این مساله به عینیه نشان داده شود یعنی کارخانه ای مجددا مشغول به کار شده یا کارخانه ها به ثبات رسیده اند و درحال تعطیلی نیستند و کارگرانشان را بیرون نمی کنند بانک مرکزی باید این مساله را اعلام کند که چطور شده ما از رکود خارج شده ایم فقط آمار نقطه به نقطه تورم را می دهند در حالی که به قول آقای روحانی مردم با جیبشان چنین احساسی نمی کنند که تورم مهار شده است.از دولت انتظار است باتوجه به ادعای وزیر نفت که می گوید در آمد نفتی ما بیشتر شده است یا آقای روحانی مدعی هستند تحریم ها ترک برداشته است و فشار قبلی نیست ، تحرک اقتصادی در کشور بیشتر شده باشد،درحالی که قیمت آب و برق گران شده بدون آنکه حرفی زده شود. آقای احمدی نژاد اگر قیمت برق و آب را گران می کرد بالاخره چیزی هم روی یارانه ها می گذاشت بنابراین سوالات امروز بیشتر فنی است تا سیاسی . اما خیلی ها استیضاح وزیرعلوم را سیاسی می دانند؟نه اینطور نبود. یعنی این استیضاح ربطی به بورسیه های غیرقانونی نداشت؟خیر، وزیر آموزش عالی دانشگاه را به سمت و سویی برد که فقط یک تلنگری نیاز داشت تا دانشگاه ها را برهم بریزد،افراد جریان فتنه را برسر کار آورد.به هرحال مگر چند نفر از فرزندان نمایندگان بورسیه داشته اند؟ثابت کنند استیضاح کنندگان از بورسیه بگیران بوده اند. پس از نظر شما دولت آقای روحانی برخلاف دولت اقای احمدی نژاد هیچ نقطه قوتی ندارد؟من اینطور نمی گویم. بالاخره هر دولتی نقاظ ضعف و قوتی دارد اما بحث ما برسر این است که باید مجموعه را بررسی کنیم؛به نظر من مجموعه دولت آقای روحانی دولت مجموعه ناکارآمدی است.
کد خبر: ۴۵۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۵

اصولگرایان اگر می‌خواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدی‌نژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان می‌خواهند آقای روحانی در سال 96 رئیس‌جمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدی‌نژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com عبدالرضا داوری از جمله افراد نزدیک به محمود احمدی‌نژاد است که در نوشته‌ها و گفت‌وگوهایش به شکلی صریح از محمود احمدی‌نژاد دفاع می‌کند. داوری در مصاحبه تفصیلی‌اش با ایلنا، به نقد و بررسی دولت روحانی می‌پردازد و می‌گوید که روحانی اولین دولتی خواهد بود که شاید دور دوم ریاست جمهوری را نبیند و دلیل آن را تقابل روحانی و دولتمردانش با محمود احمدی‌نژاد می‌داند و البته می‌گوید تقابل روحانی با احمدی‌نژاد برای راضی نگه داشتن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است چراکه روحانی بدون برنامه‌ریزی هاشمی خواب ریاست جمهوری را هم نمی‌دید. از دیگر سو، وی می‌گوید که روحانی در عرصه‌ای "سیاست خارجی" قدم گذاشته و سرمایه‌گذاری کرده است که پارامترهایش دست وی نیست و اینک نیز می‌گوید توافق هسته‌ای در کار نخواهد بود. داوری از سوی دیگر مدعی عدم برنامه‌ریزی محمود احمدی‌نژاد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی است و البته بیان می‌کند که اصولگرایان برای بازگشت به قدرت چاره‌ای جز رجوع به محمود احمدی‌نژاد را ندارند. متن کامل مصاحبه دکتر عبدالرضا داوری با خبرگزاری ایلنا در ادامه آمده است: ارزیابی‌تان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟ دولت آقای روحانی در این مدت دو خطای استراتژیک داشته است. خطای اولشان این بود که تمام تخم مرغ‌هایشان را در سبد مذاکرات هسته‌ای قرار داده‌اند و تمام توفیقات دولتشان را به توفیق در عرصه مذاکرات هسته‌ای گره زده‌اند که طبیعی است کمترین نوسان مثبت یا منفی در عرصه مذاکرات، می‌تواند کل عملکرد دولت را در محور مثبت یا منفی تحت‌الشعاع قرار دهد. در حوزه سیاسی هم دولت ایشان یک خطای عمده دیگر دارند و آن هم اینکه هویت مقابل خود را آقای احمدی‌نژاد تعریف کرده است، به یک معنا "دگر" دولت یازدهم را دولت نهم و دهم می‌دانند و ماموریت دولت خود را بازگرداندن عقربه‌های زمان به پیش از سال 1384 تعریف کرده است. این رفتار دولت یازدهم، سبد آراء آقای روحانی را به شدت آسیب‌پذیر کرده است چون به دلیل حملات غیرمنصفانه و بعضا کینه‌توزانه آقای روحانی و دولتشان به آقای احمدی‌نژاد و دولت قبل، آراء بخش مهمی از جامعه که در مناطق روستایی و کمتر توسعه‌یافته و حاشیه‌ای قرار دارند و تقریبا 75 درصد کل سبد آرا در هر انتخاباتی را شامل می‌شوند و به آقای احمدی‌نژاد شدیدا علاقه‌مند هستند در تضاد روحانی- احمدی نژاد که دولت یازدهم دنبال می‌کند از سبد آقای روحانی خارج می‌شود، آن هم در شرایطی که بخش مهمی از این اقشار در انتخابات سال 92 به آقای روحانی رای داده‌اند. بنابراین معتقدم با روند حملات کنونی علیه دولت قبل، آقای روحانی در جلب آراء این بخش مهم از جامعه دچار مشکل خواهد شد ضمن آنکه نظرسنجی‌های معتبر هم این پدیده را تایید می‌کند. یعنی می‌خواهید بگوئید که دیگر آقای روحانی در آن طبقاتی که گفتید حامی ندارد. معتقدم وقتی آقای روحانی بر اساس تحلیل و دستورالعملی که از آقای هاشمی دریافت کرده‌اند، هویت مقابل خود را آقای احمدی‌نژاد نشان می‌دهد، عملا سبد آرای کسانی که به آقای احمدی‌نژاد سمپاتی و علاقه دارند را از دست داده است. شما می‌گوئید آقای روحانی هویت خودش را بعد از انتخابات آقای احمدی‌نژاد قرار داد اما قبل از انتخابات هم اینکه هویت مقابل آقای روحانی، فردی مانند احمدی‌نژاد است، مشخص بود. در فضای عمومی کشور این طور نبود. شما صرفا فضای نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و روزنامه‌نگاران را معیار ندانید. بدنه عمومی توده‌ها به ویژه در شهرهای کوچک‌تر و روستاها، به هیچ وجه تلقی‌شان این نبود که آقای روحانی در موضع ضدیت با آقای احمدی‌نژاد قرار دارد. اما در هنگام مناظرات و سفرهای تبلیغاتی، آقای روحانی صریحا به نقد سیاست‌های دولت دهم بالاخص سیاست‌های سیاست خارجی دولت می‌پرداخت. هویت مقابل آقای روحانی در انتخابات اخیر آقای جلیلی بود. آقای سعید جلیلی نزد افکارعمومی و مردم نماینده آقای احمدی‌نژاد نبود. آقای احمدی‌نژاد بارها اعلام کرد که من در انتخابات نماینده‌ای ندارم و در انتخابات هم از کسی اعلام حمایت نمی‌کنم. مردم این پیام را دریافت کردند. اگر قرار بود ضدیت با آقای احمدی‌نژاد، موجب رای‌آوری باشد باید آقای قالیباف رئیس‌جمهور می‌شد؛ چون در ایام پیش از انتخابات خرداد 92، بیشترین حملات علیه دولت آقای احمدی‌نژاد را آقای قالیباف و تیم سیاسی رسانه‌ای نزدیک به شهردار تهران ساماندهی کرد. پس از تحلیل‌ محتوای گفتارهای انتخاباتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 92 متوجه شدیم که آقای قالیباف 3.7 برابر بیشتر از آقای روحانی علیه دولت دهم و آقای احمدی‌نژاد سخن گفته بود. اتفاقا کاندیداهای اصولگرا رای نیاوردند چون تمام هویت‌شان را در ضدیت‌ با آقای احمدی‌نژاد قرار داده بودند. با این حساب، با توجه به تحلیل شما اگر آقایان قالیباف و جلیلی هویت‌شان را در ضدیت آقای احمدی‌نژاد قرار نمی‌دادند، احتمال بیشتری برای ریاست جمهوری داشتند. شک نکنید که اگر اصولگرایان با پرچم ضدیت با آقای احمدی‌نژاد حرکت نمی‌کردند و در عین حال با بی‌تدبیری کمپین انتخاباتی آقای جلیلی، صحنه انتخابات به صحنه سازش – مقاومت تبدیل نمی‌شد، آقای روحانی هیچ شانسی برای ریاست‌جمهوری نداشت. اصولگرایان باید دو کار می‌کردند. اول آنکه باید نقشه راه انتخاباتی آقای هاشمی را می‌فهمیدند و می‌دیدند که آقای هاشمی در حال مهندسی انتخابات است تا بتوانند نقشه راه آقای هاشمی را ناکام کنند و صحنه انتخابات را به مدل مورد نظر خود یعنی صحنه کارآمدی تبدیل کنند که در ذهن آقای قالیباف بود ولی همانطور که قبلا گفتم، صحنه عوض شد و انتخابات به جای رقابت بر سر کارآمدی به صحنه رفراندوم هسته‌ای و دوگانه سازش – مقاومت تبدیل شد. نکته دومی که اصولگرایان باید به آن توجه می‌کردند این بود که از تقابل با آقای احمدی‌نژاد احتراز می‌کردند و نه تنها احتراز نکردند بلکه تلاش می‌کردند تا با تصویر خدمتگذار احمدی‌نژادی در صحنه حاضر می‌شدند و خود را بدیل آقای احمدی‌نژاد نشان می‌دادند که در این صورت با رای بالایی پیروز می‌شدند. البته با اقداماتی که در سال‌های 90 تا 92 بخش سیاسی – رسانه‌ای اصولگرایان علیه آقای احمدی‌نژاد سازماندهی کرد، آنان دیگر نمی‌توانستند با آقای احمدی‌نژاد تعامل کنند چراکه دو سال تقابل کرده بودند تا نماینده آقای احمدی‌نژاد را حذف کنند. شما اولین اشتباه آقای روحانی را در این دانستید که ایشان تمامی تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات هسته‌ای گذاشته است اما خیلی از تحلیل‌گران و صاحب‌نظران هم اعتقاد دارند که از قضا نقطه قوت و پیروزی آقای روحانی در همین عرصه مذاکرات هسته‌ای است. بهرحال توافقی صورت گرفت و مقداری از پول‌های بلوکه شده ایران آزاد شد و روند پرشتاب تحریم متوقف شد... می‌گویند پول‌ها آزاد شده، ولی مگر چقدر پول آزاد شده است؟‌ همین الان 2.8 میلیارد دلاری که قرار شده در چهار ماه به ما بدهند، در همین مدت 4 ماهه 30 میلیارد از درآمدهای صادرات نفت ایران مجددا بلوکه می‌شود. یعنی به ازاء هر یک دلار آزاد شده 11 دلار بلوکه می‌شود! ضمن آنکه در نحوه هزینه‌کرد همین دلارهای آزاد شده هم ده‌ها محدودیت وجود دارد. این مقدار هم پول را آزاد کردن بهتر از این بود که هیچ پولی آزاد نشود... عرض بنده این است که بزرگنمایی و اتکاء به این موضوع اشتباه بود. شما نباید تمامی تخم‌مرغ‌های خود را در سبدی قرار دهید وقتی همه پارامترهای آن سبد تحت کنترل شما نیست. شناخت تیم آقای روحانی از ماهیت آمریکایی‌ها، شناختی سطحی و غیرواقعی‌ است. آقایان فکر کردند که با لبخند زدن و خوش‌وبش‌های دیپلماتیک می‌توانند طرف غربی را نرم کنند که نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه هرچه نرمتر برخورد کردیم سخت‌تر خوردیم. شما می‌گوئید شناخت سطحی و غیرواقعی است اما آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، سال‌ها در آمریکا تحصیل و زندگی کرده‌اند و علاوه بر آن، سفیر کشورمان در سازمان ملل بوده‌اند. سال‌ها حضور داشتن در آمریکا مانع عدم‌شناخت صحیح از آمریکا نیست. ممکن است فردی سال‌ها در آمریکا باشد ولی شناخت درستی از ماهیت آمریکا نداشته باشد. اعتقاد دارم آقای روحانی و تیمش شناخت درستی از امپریالیسم و استکبار ندارند. وقتی رهبری آمدند و گفتند من به مذاکرات خوش‌بین نیستم این موضع ایشان مبتنی بر یکسری داده‌ها و اطلاعات دقیق بود که چنین چیزی را بیان کردند. ولی آنقدر عملکرد دولت روحانی و آقای ظریف خوب بوده که فضای قبل شکسته و الان هیات‌های دیپلماتیک برای ورود به تهران درحال سبقت گرفتن از همدیگر هستند. مابه‌ازا این سفرها چیست؟ مابه‌ازایش این نیست که وقتی رئیس‌جمهور آمریکا به رئیس‌جمهور فرانسه می‌گوید از سفر هیات‌های اقتصادی کشورت به تهران جلوگیری کن، اولاند می‌گوید من نمی‌توانم و تورم نقطه به نقطه ما از حدود 45 درصد در حال کاهش است. ادعای کاهش تورم فقط به خاطر فضای روانی ناشی از توافق ژنو است، والا چه اتفاق مهمی در حوزه اقتصاد رخ داده است؟ اصلا چطور می‌شود که تورم پائین بیاید وقتی که رشد اقتصادی منفی است و همزمان نقدینگی ‌موجود در اقتصاد نسبت به سال قبل 30 درصد رشد کرده باشد؟ در حوزه اقتصادی به شکل واقعی هیچ اتفاقی نیافتاده است. فقط بازار ارز نسبت به رفتارهای دیپلماتیک، خوش‌بینی خود را بروز داده است و این موجب شده تا نرخ دلار در محدوده‌ای ثابت بماند. این به نظر شما دستاورد مثبتی نیست؟ این دستاورد هرچه که هست، ماهیت اقتصادی ندارد و به محض وقوع کمترین اختلال در مذاکرات، نرخ دلار جهش می‌کند. ضمن آنکه از سقوط آزاد بورس تهران غافل نشوید. شش میلیون سهامدار جزء و مردم عادی که در بازار بورس سرمایه‌گذاری کرده‌اند، در نه ماه اخیر خرد شده‌اند. واقعیت‌ها فقط شعار نیست. به نظرم، آقای روحانی در حوزه اقتصاد هیچ اقدام ملموسی نکرده است و فقط بر موج مذاکرات هسته‌ای جلو رفته است. هیچ واقعیت اقتصادی در ماه‌های اخیر تغییری نکرده است، حتی همین شیب کاهش تورم را نیز اگر بررسی کنید می‌بینید این روند از اسفند سال 91 شروع شده است و این روندی است که از دوره آقای احمدی‌نژاد با کنترل نقدینگی شروع است. بعد براساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال 92 افزایش یافته و رشد اقتصادی‌مان هم که منفی است پس این نقدینگی افزایش یافته کجا جذب شده است؟ چطور می‌شود که با این شرایط تورم‌ با مکانیزم اقتصادی کاهش یافته باشد؟ این براساس اصول اقتصاد معقول نیست. تمام حرف من این است که تدبیر اقتصادی‌ نداشتیم بلکه اتفاق سیاسی رخ داده است و اینها آمدند از لحاظ روانی مقداری بازار را آرام کرده‌اند. این یک دستاورد نیست؟ این یک دستاورد موقت است. در سوم آذر 93، اگر توافقی صورت نگیرد، شرایط حتی بدتر از قبل می‌شود. به نظرم، شما امکان رسیدن به توافق غیرممکن می‌دانید؟ بله. چرا؟ وقتی رهبری خطوط قرمز را شفاف و بر اساس منافع ملی و محاسبات کارشناسی بیان کردند، معلوم است که این خطوط قرمز مورد مخالفت آمریکایی‌هاست. ظرفیت غنی‌سازی 190 هزار سویی که رهبری درباره غنی‌سازی اورانیوم اعلام کردند، فراتر از غنی‌سازی صنعتی است و وقتی این خطوط قرمز اعلام می‌شود نشان می‌دهد تلاش‌ها و فشارهای آمریکایی‌ها به ثمر نرسیده است. در یک دوره‌ای، اینها توانستند شکل مذاکرات را تغییر بدهند که شامل سطح و نوع مذاکرات بود. اینکه سطح مذاکرات بالاتر رفته است می‌تواند بر کیفیت مذاکرات اثرگذار باشد اما اینکه این تغییر سطح در نتیجه مذاکرات اثری داشته باشد، تصور درستی نیست. براساس آخرین گفته‌ها، حدود شصت، هفتاد درصد متن توافق جامع نهایی مورد توافق دو طرف مذاکره قرار گرفته است... خب ممکن است که حتی 99 درصد توافق صورت گیرد اما در یک درصد باقیمانده توافق نشود و این یک درصد، کل توافق را زیر سوال ببرد چون دربند آخر توافق ژنو آمده است تا در همه موارد طرفین به توافق نرسند، هیچ توافقی صورت نمی‌گیرد، به عبارتی طرفین بر سر دوراهی همه یا هیچ قرار دارند. مسئله اصلی آمریکایی‌ها با ما در مورد سطح غنی‌سازی است. آمریکایی‌ها به هیچ وجه ظرفیت غنی‌سازی 190 هزار سو را نمی‌پذیرند. مسئله اصلی ما هم رفع فوری همه تحریم‌هاست که آمریکایی‌ها هم به آسانی از این ابزار دست برنمی‌دارند. قبول دارید که آمریکایی‌ها بیش از ما به توافق جامع نیازمند هستند؟ این یک بحث دیگر است. آمریکایی‌ها اگر غنی‌سازی 190 هزار سویی را برای ایران قبول کنند، حزب دمکرات باید برای همیشه در تاریخ دفن شود. چون آنها می‌خواهند بگویند که ما بدون آنکه امتیازی به ایران بدهیم برنامه هسته‌ای ایران را تعطیل کردیم در حالی که اگر هم تحریم‌ها لغو شوند و هم ظرفیت 190 هزارسویی غنی‌سازی برای ایران تثبیت شود که اوباما در موقعیت بسیار سختی قرار می‌گیرد. البته این هدف با استقامت جدی بر سر منافع ملی کشورمان دست‌یافتنی بود اما خطای تیم آقای روحانی این بود که در آغاز کار عملا این پیام را به غربی‌ها دادندکه تحریم‌ها بر ایران موثر بوده و ما به خاطر تحریم‌هاست که آمده‌ایم و در حال مذاکره با آمریکا هستیم. این حرف شما را هم آقای روحانی و هم آقای ظریف بارها رد کردند. متاسفانه با رفتار دولت در آغاز کار و سخن گفتن از خزانه خالی و بحران اقتصادی، غربی‌ها این پیام را دریافت کردند و بر همین اساس هم رفتارشان را محکم تنظیم کردند. تا آنجا که جان کری گفت که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. پذیرش ظرفیت غنی‌سازی 190 هزار سویی برای ایران، حتما برای آمریکایی‌ها یک توافق بد است. آقای ظریف هم بارها گفته بودند که ایران زیر بار هر توافقی نمی‌رود و توافق نکردن بهتر از توافق بد است... آقای ظریف هرچند این حرف را گفته است اما آقای کری این موضع را همان روز اول بیان کرد. با این شرایط سخن گفتن از نتیجه برد – برد کاملا بی‌معناست. شما بازی برد – برد را قبول دارید؟ من نتیجه برد – برد بین ایران انقلابی و آمریکای استکباری را از اساس قبول ندارم. چطور می‌شود با آمریکایی‌ها به نتیجه‌ای برسیم که هم پیروزی انقلاب اسلامی باشد و هم پیروزی جبهه شیطان، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ اینکه شما چنین چیزی را می‌گوئید و از لفظ «شیطان» استفاده می‌کنید، بسیار ایدئولوژیک است. اما عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، عرصه رئالیستی است... اتفاقا استفاده از لفظ شیطان و استکبار برای جبهه غرب کاملا رئالیستی و مبتنی بر واقع‌گرایی است. جمهوری اسلامی هم قرار است ساختاری باشد که از انقلاب اسلامی دفاع کند. انقلاب اسلامی یعنی نفی همه آنچه استکبار است و تحقق کلمه توحید و توحید یعنی نفی استکبار. پس شما به هیچ وجه به مذاکرات خوشبین نیستید؟من اعتقاد دارم که مذاکرات به نقطه پایان رسیده است و در دو ماه آینده هم هیچ اتفاق معناداری نخواهد افتاد. آقای داوری! در هنگام مذاکرات یکسری واژه‌ها از سوی برخی جریانات سیاسی ظهور کرد که نمونه مشهور آن «دلواپسیم» بود. شما یا جریان آقای احمدی‌نژاد هم دلواپس هستید؟ بهرحال نگرانی جدی در مورد شیوه کنش تیم مذاکره‌کننده و پیام‌هایی که تیم دولت آقای روحانی به طرف غربی در این ماه‌ها منتقل کرده، وجود دارد. رهبری بارها از تیم مذاکره‌کننده دفاع کرده است. موضع رهبری با موضع جریان‌های سیاسی فرق می‌کند. بالآخره رهبری از یک موضع بالا جریان‌ها را هدایت می‌کنند. ولی موضع جریان‌ها سیاسی، موضع تعامل و نقد سیاسی است و نقش و سطح‌ تاثیرگذاری رهبری با جریان‌های سیاسی متفاوت است. جریان‌های سیاسی می‌توانند نگرانی‌هایشان را سریع و صریح گویند ولی رهبری به دلیل جایگاه‌شان شاید صلاح نباشد صریحا دغدغه‌ها و نگرانی‌هایشان را بیان کنند. حال به عنوان یک فعال سیاسی فکر می‌کنید این دلواپسی‌ها نزد رهبری هم وجود دارد. قطعا بیشترین دغدغه و در عین حال اشراف نسبت به منافع ملی را رهبری دارند؛ هرچند که من نمی‌دانم این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها در کدام حوزه‌ها بیشتر است. آقای داوری! با این حال شاهد حمایت‌های مکرر مقام رهبری از دولت بوده‌ایم که در آخرین بار نیز در دیدارشان با گفتند که همه بدانند که من از دولت حمایت می‌کنم و با همه توانم به دولت کمک خواهم کرد... مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟‌ ولی نوع حمایت... اگر به نوع حمایت باشد، حمایت‌هایی که رهبری از آقای احمدی‌نژاد داشتند، در هیچ دوره‌ای مشابه ندارد. حمایتی که رهبری از دولت آقای احمدی‌نژاد کردند، حمایت گفتمانی بود و نه فقط حمایت اجرایی. به غیر از دولت آقای احمدی‌نژاد، رهبری از هیچ دولتی، حمایت گفتمانی نکردند. دوما، مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟‌ بهرحال سیاست رهبری در حمایت از دولت‌ها یک سیاست قطعی بوده است هرچند من حمایت ویژه‌ای هم از سوی مقام معظم رهبری در این ماه‌ها ندیده‌ام و فکر می‌کنم که حمایت‌هایی هم که ایشان تاکنون داشته‌اند، در راستای همان حمایت‌های متداول و معمول و جاری بوده است. ولی بالآخره ایشان مذاکره‌کننده‌کنندگان را فرزندان انقلاب دانستند و اعلام کردند که من از تیم مذاکره‌کننده حمایت می‌کنم... این حمایت کاملا طبیعی است چراکه تیم مذاکره‌کننده در حال مذاکره با دشمن است. وقتی سربازی را به جبهه فرستادید، باید این سرباز را از نظر لجستیک و تدارکات حمایت کرد. در عین حال رهبری چندین بار هم گفتند که من به مذاکرات خوشبین نیستم. آیا این دو قابل جمع است؟ خیر. من می‌خواهم بگویم که رهبری از مذاکرات حمایت می‌کنند تا اگر زمانی مذاکرات به نتیجه نرسید، دشمن سواستفاده نکند و باج‌خواهی و زیاده‌خواهی خود را به دوش ایران بیاندازند و بگویند چون رهبری ایران حمایت نکرد، مذاکرات شکست خورد. رهبری نظام حمایت کردند تا ماهیت دشمن روشن شود. تردیدی نداشته باشید که این روند به توافقی منجر نمی‌شود. اگر توافقی صورت نگیرد، این عدم توافق موجب شکست روحانی می‌شود؟ به نظرم به جهت خطای استراتژیک آقای روحانی، دولت بعد از عدم توافق در آذرماه، دچار دست‌اندازهای بسیاری جدی‌ خواهد شد. این دست‌اندازها در کدام عرصه‌ها بیشتر خواهد بود؟ در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی مشکلات جدی خواهد بود. دولت آقای روحانی برای حوزه‌های اقتصادی و سیاست داخلی برنامه‌ جدی نداشته و همه موضوعات را به زلف سیاست خارجی گره زده و تصور کرده می‌تواند این پروژه را به پیش ببرند تا از سرریز ارتباط با غرب برای حوزه‌های اقتصادی و سیاست داخلی استفاده کنند؛ چراکه نگاه دولت به مذاکرات صرفا محدود به مسئله هسته‌ای نبوده است. مگر چه نگاهی بوده؟آقایان به همکاری راهبردی با غرب می‌اندیشند. اگر حرف‌تان هم درست باشد، آقای روحانی هم از همان زمان انتخابات، شعار تعامل‌ با دنیا را سر می‌دادند. تعامل با همکاری راهبردی متفاوت است. چون اینها نگاهی فراتر از مسئله هسته‌ای داشتند، تمامی تخم‌مرغ‌ها در این سبد قرار دادند و تصور کردند از سرریز همکاری راهبردی با امریکا، منافع اقتصادی بدست می‌آید و می‌توانند نقاط ضعف در سایر حوزه‌ها را بپوشانند. این باعث شد تا دچار خطای محاسباتی در تعیین استراتژی بشوند و با توجه به فضایی که امروز در مذاکرات داریم، بعید می‌دانم به این راحتی بتوانند خطایشان را جبران بکنند. شما در صحبت‌هایتان گفتید که بحث مذاکرات برای دولت بیش از مسئله هسته‌ای است و دولت به تعامل به غرب می‌اندیشد. اگر نگاهی به عملکرد آقای احمدی‌نژاد کنیم، می‌بینیم که در ایشان در چهار سال اولشان، وارد یک فضای پر از تنش شدند و به قول خودشان، دیپلماسی تهاجمی را به راه انداختند ولی در چهار سال دوم دولت‌شان، دیگر از آن تنش‌ها و اقدامات جنجالی خبری نبود بلکه ایشان بیشتر به اصول دیپلماسی پایبند بود و به سران غربی نامه می‌نوشت... نامه که در دولت نهم نوشته شد. بهرحال در چهار سال دوم، ایشان هم از بهبود و تعامل با غرب بدشان نمی‌آمد... این حرف به طور کلی صحیح نیست. نگاه آقای احمدی‌نژاد در دولت دهم، در امتداد نگاه دولت نهم بود. ایشان یک نگاه انسان‌محور در سیاست خارجی دارد که خروجی آن موضوع راهبردی مدیریت مشترک جهانی است که طی آن، همه کشورها باید در مدیریت جهان سهیم شوند. استراتژی‌ دیپلماسی آقای احمدی‌نژاد در طول دولت نهم و دهم تغییری نیافت، هرچند محیط بین‌الملل و شرایط داخلی در دولت دهم نسبت به دولت نهم تغییر کرد. پس منکر هرگونه تغییر در احمدی‌نژاد هستید؟ آقای احمدی‌نژاد در تاکتیک‌ها متکامل‌تر شدند ولی در اصول و راهبرد تغییری نکردند. ولی در سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری‌شان دیگر از آن اقدامات و حرف‌های جنجالی‌ای مانند مسئله هولوکاست شاهد نبودیم. سوالات ایشان درباره هولوکاست همچنان پابرجاست و در عین حال بی‌پاسخ از طرف غرب. دیدید که در راه‌پیمایی روز قدس امسال نیز به این سوالات اشاره کردند. آقای احمدی‌نژاد در بحث هولوکاست فقط چند سوال مطرح کرده‌اند و هیچ وقت به دنبال تنش‌زایی نبودند... ولی در عمل، آنچه رخ می‌داد تنش‌زایی بود و چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد. اینها بازنمایی رسانه‌ای است. اگر آقای احمدی‌نژاد، آن سوالات درباره هولوکاست را نمی‌پرسید هم باز آن قطعنامه‌ها صادر می‌شد. در عین حال یادتان باشد که مسئله‌ای که اقتصاد کشور ما را مختل کرد قطعنامه‌های مورد نظر شما نبود، بلکه مسئله تحریم بانک مرکزی در زمستان1390 و بعد از اتفاق مشکوک اشغال سفارت انگلیس در تهران، اقتصاد ایران را زیر ضرب برد و گرنه تا آن زمان تحریم‌ها فشار کمرشکنی وارد نکرده بودند. شما اشغال باغ قلهک را اقدامی مشکوک دانستید. این اقدام را برای برای به زمین زدن احمدی‌نژاد می‌دانید؟ نتیجه این عمل، تحریم بانک مرکزی ایران بود. به نظرم عاملان این اقدام خواسته یا ناخواسته، به انگلیس و غرب پاس گل دادند. دومین خطای استراتژیکی که گفتید حسن روحانی در این مدت انجام داده است، این بوده که وی هویت مقابل خود را محمود احمدی‌نژاد تعریف کرده است و بر این اساس به تخریب دولت قبل عمل کرده اما خیلی از حامیان ایشان می‌گویند دولت روحانی باید آنچه در هشت سال گذشته رخ داده را به مردم بیان کند؛ مثلا بگوید که میزان تورم، رشد کشور و... دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی هیچ نسخه جدیدی ندارد و عملا همان سیاست‌های اقتصادی آقای احمدی‌نژاد را دنبال می‌کند که قبل از حضور در دولت مداوما به همان سیاست‌ها حمله می‌کردند! آقای نوبخت زمانی که خارج از دولت بود می‌گفت اگر هدفمندی یارانه‌ها اجرا بشود، تورم به 500 درصد می‌رسد! ولی همین آقای نوبخت وقتی به دولت می‌آید و می‌خواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، می‌گوید تورم چندانی نخواهیم داشت! آقای نهاوندیان زمانی که خارج از دولت بود به رهبری نامه می‌نوشت که دولت آقای احمدی‌نژاد یارانه تولید را نمی‌دهد، اما مگر دولت آقای روحانی به تولید یارانه داد؟ آقای روحانی و تیمش چون پس از سال 84 دیگر هیچگاه فکر نمی‌کردند به راس دولت برسند، هشت سال علیه آقای احمدی‌نژاد سیاه‌نمایی کردند ولی وقتی به دولت آمدند، دیدند که تصمیمات آقای احمدی‌نژاد منطبق بر اصول کارشناسی بوده است و آقایان فقط شعار سیاسی می‌دادند. مگر نمی‌گفتند آقای احمدی‌نژاد قانون بهبود فضای کسب و کار را تعطیل کرده و شورای گفت‌وگو را برگزار نمی‌کند، حال بروید از آقای نهاوندیان بپرسید که در یک سال اخیر چند جلسه شورای گفتگو برگزار شده است؟ من به شما می‌گویم. در یکسال اخیر حتی یک جلسه از شورای گفت‌وگو هم برگزار نشده است. مگر آقایان مداوما نگفتند که آقای احمدی‌نژاد سازمان مدیریت را منحل کرد، پس حالا که دولت دستشان است چرا سازمان مدیریت را احیا نمی‌کنند؟ متاسفانه آقای روحانی به خاطر آنکه آقای هاشمی را راضی کند، مجبور شده هویت مقابل خودش را آقای احمدی‌نژاد قرار بدهد. اگر کسی دلسوز آقای روحانی بود، به ایشان می‌گفت که شما نباید این کار را بکنید ولی آقای روحانی به دلیل ملاحظاتی که با آقای هاشمی دارد، ناچار است هویت مقابل خود را آقای احمدی‌نژاد قرار دهد و همین رفتار، پاشنه آشیلش خواهد بود. با این روند اعتقاد دارم که آقای روحانی در سال 96 به سختی می‌تواند رای سال 84 آقای هاشمی را هم تکرار کند، یعنی رایش به 10 میلیون هم نمی‌رسد و شاید اولین رئیس‌جمهوری باشد که در دور دوم انتخاب نشود. آقای روحانی در چه زمانی رای نمی‌آورد؟ وقتی رقیبش در انتخابات سال 96، احمدی‌نژاد باشد؟ اعتقاد دارم اگر در سال 96 مجموعه‌ای با بینش، منش و روش آقای احمدی‌نژاد مقابل آقای روحانی قرار بگیرد، آنگاه آقای روحانی اولین رئیس‌جمهوری خواهد بود که دور دوم ریاست جمهوری را نمی‌بیند. به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدی‌نژاد، فکر می‌کنید ایشان در انتخابات سال 96 کاندیدا می‌شود؟ آقای احمدی‌نژاد دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد و تا آنجا که می‌دانم به هیچ عنوان قصد کاندیداتوری یا برنامه‌ریزی در هیچ انتخاباتی را ندارند. البته این تحلیل شخصی بنده و مربوط به امروز است و از آینده خبری ندارم و نمی‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. در چه شرایطی آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال 96 شرکت می‌کند؟ اگر آقای احمدی‌نژاد مجدداً رئیس‌جمهور شود، چیزی بر فضائل ایشان افزوده نمی‌شود. اما احتمالا اگر آقای احمدی‌نژاد احساس کنند که منافع مردم و انقلاب با تداوم شرایط کنونی به طور جدی به خطر می‌افتد و ایشان می‌توانند از منافع مردم و انقلاب صیانت کنند، نقش‌آفرین خواهند بود ولی امروز ممکن است که این تلقی را نداشته باشند. اگر آقای احمدی‌نژاد در چهار سال دیگر قصد کند که کاندیدا شود. آیا اصولگرایان که به قول شما هر کاری کردند تا آقای احمدی‌نژاد به زمین بزنند، چه می‌کنند؟ آنها که چاره‌ای ندارند. از قضا، اصولگرایان اگر می‌خواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدی‌نژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان می‌خواهند آقای روحانی در سال 96 رئیس‌جمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدی‌نژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند. اینکه مسائلی نظیر دادگاه احمدی‌نژاد از سوی اصولگرایان ایجاد شده، فکر نمی‌کنید به خاطر این است که اصولگرایان عزمشان را جزم کرده‌اند تا احمدی‌نژاد دیگر در صحنه سیاست کشور نباشد؟ برای پاسخ به سوال شما لازم است اصولگرایان را تفکیک کنیم. اصولگرایان یک بدنه کوچک حزبی‌ - رسانه‌ای دارند که بخشی از اینها رابطه خوبی با آقای احمدی‌نژاد ندارند. در عین حال جریان اصولگرایی یک بدنه اجتماعی ده میلیونی هستند و این سازمان رای به آقای احمدی‌نژاد سمپاتی و علاقه شدید دارد و با آقای احمدی‌نژاد احساس همذات‌پنداری می‌کنند. چه بخش کوچک حزبی اصولگرایی بخواهد یا نخواهد این بدنه بزرگ کاملا در سبد رای آقای احمدی‌نژاد مستقر است. به ویژه اگر آقای احمدی‌نژاد بخواهد با جریان آقای هاشمی رقابت علنی بکند، قطعا در آن زمان، سازمان رای بدنه اجتماعی اصولگرایی کلا در سبد رای آقای احمدی‌نژاد قرار می‌گیرد. آقای احمدی‌نژاد تا کی ‌می‌خواهند سکوت کنند؟فعلا سکوت ایشان ادامه دارد مگر اینگه ایشان به جمع‌بندی جدیدی برسند. فکر می‌کنید کی سکوت‌شان را می‌شکنند؟نمی‌دانم اما شاید در آینده آقای احمدی‌نژاد ضروری ببینند برای آگاهی افکارعمومی نکاتی را بیان کنند. ارزیابی خودتان از سکوت آقای احمدی‌نژاد چه بوده است؟ سکوت ایشان تا الان نتایجی خوبی داشته است ولی باید مقداری زمان گذشت و نتایج عملکرد دولت فعلی مشخص و فاصله واقعی بین ادعاها و عملکردها روشن شود. به نظرم اگر فضای شفاف‌تر شود، می‌توان از این سکوت عبور کرد. درباره جلسات آقای احمدی‌نژاد با وزرا و مدیرانش هم صحبت می‌کنید. این جلسات طبیعی است. آقای ناطق‌نوری با گذشت 30 سال از زمانی که وزیر کشور بوده‌اند، هنوز جلساتشان را با استاندارانشان برگزار می‌کند. این جلسات، بیشتر جلسات عاطفی است و آقای احمدی‌نژاد هیج جلسه سازمان‌یافته‌ای ندارد. پس تشکیل دولت در سایه را تکذیب می‌کنید. ایشان به هیچ وجه به دنبال دولت در سایه نیست. ارزیابی‌تان از انتقاداتی که اصولگرایان به دولت آقای روحانی می‌کنند، چیست؟ به نظرم یکی از خطاهایی که اصولگرایان دارند، این است که عرصه انتقاد از دولت آقای روحانی را به عرصه‌های فرعی می‌آورند. ما نباید تضاد اصلی‌مان با آقای روحانی را فراموش کنیم. ما دو تضاد اصلی با دولت آقای روحانی داریم: تضاد اول در عرصه استقلال‌خواهی است که ناشی از رفتار تیم دولت در مذاکرات هسته‌ای است و تضاد دوم در عرصه عدالتخواهی است که ناشی از رویکردهای تیم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی است، هرچند تا امروز به دلیل اولویت‌دهی به مذاکرات هسته‌ای نتوانسته‌اند این رویکرد پیاده کنند اما گفتمان اقتصادی دولت آقای روحانی، بازتولید گفتمان اقتصادی دولت آقای هاشمی است؛ در واقع دولت آقای روحانی، دولت دوم آقای هاشمی است. به نظرم اصولگرایان به جای آنکه انتقاداتشان را به عرصه‌های فرهنگی ببرند که در شرایط امروز یک تضاد فرعی است، باید به تضاد اصلی یعنی تضاد بر سر مفاهیم استقلال و عدالت بپردازند. در اینجاست که می‌توان دولت را به شکل جدی به نقد کشاند و نقاط ضعف دولت آقای روحانی را برای مردم روشن کرد. آحاد جامعه هم به این تضادها، حساس هستند و برای همین است که دولت آقای روحانی هم تمایل دارد که انتقادات به دولت یازدهم از عرصه فرهنگی فراتر نرود. دلیلش چیست؟ اگر انتقادات به دولت یازدهم به عرصه فرهنگی محدود شود، دولت می‌تواند خلاهایش را در سایر حوزه‌ها از منظر افکار عمومی بپوشاند و در عین حال می‌تواند اقبال بخشی از اقشار اجتماعی که طالب آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی بیشتر هستند را جلب کند. وقتی با حملات اصولگرایان در عرصه فرهنگی به دولت آقای روحانی، تصویر این دولت، به عنوان دولتی با دروازه‌های باز فرهنگی - اجتماعی ترسیم شود - که البته در واقع امر اینگونه نیست -، بخشی از اقشار اجتماعی از این تصویر دولت استقبال می‌کنند. بنابراین چنین شیوه‌ای برای مواجهه با دولت یازدهم خطای راهبردی جریان اصولگراست. اصولگرایان اگر می‌خواهند در مواجهه با دولت یازدهم موفق باشند، باید به نقاط ضعف واقعی و پاشنه آشیل اصلی دولت آقای روحانی، یعنی سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند. آقای احمدی‌نژاد برای انتخابات مجلس سال 94 برنامه‌ای دارد؟ آقای احمدی‌نژاد هیچ برنامه‌ای برای هیچ انتخاباتی ندارند و قطعا در انتخابات مجلس بعدی هم حضور سازمان‌یافته‌ای نخواهند داشت. البته ممکن است برخی از وزرای ایشان با تصمیم شخصی در مناطقی که مقبولیت بومی و منطقه‌ای دارند، مثل آقای نیکزاد در اردبیل یا آقای شیخ‌الاسلام در چالوس در انتخابات حضور پیدا کنند که البته در این رابطه هم هنوز هیچ جمع‌بندی وجود ندارد. دلیل این عدم حضور سازمان‌یافته چیست؟ واقعیت ساختار سیاسی کشورمان این است که همیشه مجلس به نوعی تابع دولت می‌شود. اگر الان نیز نگاه کنید، مشاهده می‌کنید که بخش مهمی از مجلس با دولت آقای روحانی همراه شده است. تا قبل از سال 90 نیز مجلس با دولت آقای احمدی‌نژاد همراه بود. اگر آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال 96، کاندیدا نشود، احتمال دارد از کاندیدایی حمایت کنند؟ نمی‌دانم. آقای داوری! شما ریاست مجتمع هما (هواداران مردمی احمدی‌نژاد) را برعهده دارید. هما براساس چه سازوکاری راه‌اندازی شده است؟ بنده ریاستی در مجتمع هما ندارم. بیشتر نقش بنده نقش هماهنگ‌کننده است چون سازوکار درونی هما یک سازوکار کاملا خودجوش، درونی و از پایین به بالاست... می‌توان گفت هما حزب آقای احمدی‌نژاد است؟ به هیچ وجه. مجتمع هما با دفتر آقای احمدی‌نژاد هیچ نوع ارتباط سازمانی و ساختاری ندارد. هما مجموعه‌ای است که از پائین شکل گرفته و بخش کوچکی از بدنه نیروهای هوادار آقای احمدی‌نژاد که در مناطق مختلف کشور، در وبلاگ‌ها، در شبکه‌های اجتماعی و... فعال هستند و نیاز داشتند تا هماهنگی‌ها و هم‌افزایی‌هایی صورت گیرد را به هم پیوند داده است. آیا هما بدنه رای و ستاد آتی آقای احمدی‌نژاد در سال 96 خواهد بود؟ هما برای فعالیت سیاسی برنامه‌ای ندارد و نگاه‌مان غالبا فرهنگی و اجتماعی است. تا حالا چه اقداماتی مجمتع هما داشته است؟ تا الان یک فراخوان و ثبت‌نام اولیه داشته‌ایم و توانسته‌ایم برنامه‌های آموزشی محدودی هم برگزار کنیم. در حال حاضر سازماندهی و برنامه‌ریزی مطالعاتی و پژوهشی در برخی از حوزه‌ها را برای شناخت بهتر شرایط ایران و منطقه تکمیل کرده‌ایم. شما در بخشی از این مصاحبه بیان کردید که آقای روحانی برای رضایت‌خاطر آقای هاشمی هویت مقابلش را احمدی‌نژاد تعریف کرده است. حال اگر آقای روحانی این کار را به قول شما انجام ندهد، به نظر شما آقای هاشمی چه می‌کند؟ آقای روحانی، هویتی مستقل از آقای هاشمی ندارد و می‌توان دولت آقای روحانی را سایه‌ای پررنگ از دولت آقای هاشمی دانست. آقای هاشمی ایستاده که دولت آقای روحانی تولید شده است و گرنه آقای روحانی بدون برنامه‌ریزی آقای هاشمی، نمی‌توانست حتی خواب ریاست جمهوری را هم ببیند. رابطه اصلاح‌طلبان را با دولت آقای روحانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ اصلاح‌طلبان آقای روحانی را بیشتر به مثابه یک محلل و نه یک متحد نگاه می‌کنند. واقعیت این است که نظام بعد از فتنه 88، اصلاح‌طلبان را سه طلاقه کرد، حالا اصلاح‌طلبان می‌خواهند از محلل شدن آقای روحانی مشکل سه‌ طلاقه بودنشان را حل کنند. اینکه اصولگرایان می‌گویند اصلاح‌طلبان و روحانی به مشکل و جدایی برمی‌خورند را قبول دارید؟ در میان مدت این اتفاق نمی‌افتد. امروز آقایان خاتمی و هاشمی، که جریان اصلاحات و اعتدال را هدایت می‌کنند یک روحند در دو بدن. هر چند در بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان یکسری گلایه‌ها و غرغرها وجود دارد ولی این غرغرها نمی‌تواند در استراتژی کلان‌ این دو جریان اثرگذار باشد. ارزیابی‌تان از آینده سیاسی آقای مشایی چیست؟ آقای مشایی از خرداد سال گذشته کاملا از عرصه سیاسی خود را به عرصه فرهنگی منتقل کردند و مشغول مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی هستند. احتمال برگشت‌شان به عرصه سیاست وجود دارد؟ اصلا. ایشان به هیچ‌وجه علاقه‌ای برای درگیر شدن با سیاست ندارند. اگر سال پیش هم کاندیدا شدند، به دلیل اصرار آقای احمدی‌نژاد بود. جنس آقای مشایی، جنس فرهنگ است. به فرض اینکه آقای احمدی‌نژاد در سال 96 در انتخابات حضور یابند و رئیس‌جمهور نیز شوند، آقای مشایی به عرصه دولت و سیاست باز می‌گردند؟ بعید می‌دانم آقای مشایی انگیزه‌ای برای کار اجرایی داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۸

رئیس کمیسیون چشم‌انداز و امور نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام دولت احمدی نژاد را عملگرا تر از دولت روحانی دانست و خاطرنشان کرد: البته دولت یازدهم در استراتژی از دولت گذشته موفق‌تر است.آوای دنا :به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، محمدابراهیم مداحی ظهر امروز در جمع خبرنگاران در یاسوج، با تشبیه پرداخت یارانه نقدی به بمب ساعتی، اظهار کرد: در صورت استفاده یارانه ها نقدی در بخش تولید به طور حتم شاهد رونق تولید و بازار کسب و کار هستیم. وی با بیان اینکه هم اکنون بیش از 70 میلیون نفر در ایران از دولت حقوق دریافت می‌کنند، عنوان کرد: دولت و مجلس با آینده‌نگری و استفاده از نظر کارشناسان مجرب به این قضیه وارد شود و به همه مشکلات و مصائبی که شاید بعد از این شیرینی نصیب مردم شود، پایان دهد. مداحی با اشاره به ضرورت ورود یارانه ها به بخش تولید، افزود: البته با وجود شاخصه های از جمله بروز و نوسازی ماشین آلات باید این یارانه به تولید کنندگان داده شود . رئیس کمیسیون چشم‌انداز و امور نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام دولت احمدی نژاد را عملگرا تر از دولت روحانی دانست و خاطرنشان کرد: البته دولت یازدهم در استراتژی از دولت گذشته موفق تر است. مداحی با اشاره به بسته رکود و تورم دولت تدبیر و امید، گفت: شاید بتوانیم از رکود خارج شویم ولی این امکان وجود دارد شاهد کاهش مطلوب تورم نباشیم.
کد خبر: ۴۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵

سخنگوی تعلیق شده حزب کارگزاران سازندگی گفت: حتی آقای روحانی هم تأکید دارد که وامدار هیچ جناحی نیست، بنابراین اگر کسی در عرصه سیاست بگوید وابسته به هیچ جناحی نیست همانند کسی است که در جامعه بگوید متعلق به هیچ خانواده‌ای نیست.به گزارش آوای دنا به نقل از مشرق، حسین مرعشی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفت‌وگویی اظهار داشت: علی‌رغم گذشت بیش از صد سال از تجربه مردم‌سالاری یا دموکراسی هنوز جامعه ما در عرصه سیاست از جمله جوامع مبتدی به حساب می‌آید به همین دلیل است که معمولاً در انتخابات‌ها با یک روند قابل پیش‌بینی روبه‌رو نیستیم و با پدیده مواجه هستیم. *پدیده‌های انتخاباتی در ایران برای تشکیل سازمان زمانی صرف نمی‌کنند وی افزود: به عنوان مثال، آقای خاتمی پدیده سال ۷۶، آقای احمدی‌نژاد پدیده سال ۸۴ و آقای روحانی پدیده سال ۹۲ محسوب می‌شوند.بنابراین، اساساً افراد وقتی در معرض پدیده شدن قرار می‌گیرند برای تشکیل سازمان وقت کافی صرف نمی‌کنند. *هرکسی در ایران ممکن است با کمی شانس رئیس‌جمهور شود مرعشی با بیان اینکه تجربه سیاسی در ایران نشان داده که ممارست، پیگیری، مسئولیت‌پذیری و هزینه برای رسیدن به مقامات اجرایی در طول سال‌های متمادی نیاز نیست، گفت: هر کسی با کمی شانس و تلاش ممکن است به پدیده بدل و رئیس‌جمهور ایران شود، بنابراین، من این نقطه از سیاست ایران را می‌توانم نقطه تکامل‌نایافتگی نامگذاری کنم. وی در پاسخ به این پرسش که پس شما معتقدید که دولت به جبهه اجتماعی خود بی‌اعتناست، خاطرنشان کرد: اساساً اگر شما بگویید که دولت جبهه اجتماعی حامی خود را حمایت نمی‌کند این پرسش جدی پیش می‌آید که حامیان اجتماعی دولت چه کسانی هستند، یعنی اصلاً چه تعریفی از آن جبهه وجود دارد که انتظار حمایت داریم. *در مورد ماهیت جبهه حامی روحانی در خود دولت نیز ابهام وجود دارد وی به نسیم بیداری گفت: متأسفانه هیچ ارزیابی جدی و کارشناسی‌شده از این جبهه اجتماعی وجود ندارد؛ در مورد ماهیت جبهه‌ای که رأی دکتر روحانی را ساخت حتی در درون دولت هم این ابهام وجود دار که اصلاح‌طلبان این رأی را ساختند، اصولگرایان یا اعتدالیون؟ مرعشی با تأکید بر اینکه در رأی به دست آمده برای آقای روحانی جایگاه هاشمی، خاتمی، عارف و حتی شخص آقای روحانی مشخص نیست، گفت: حرف من این است که صرف مبارک بودن پدیده انتخاب شدن آقای روحانی کافی نیست، چرا که ممکن است از دل یک پدیده مبارک، پدیده‌ای شوم بیرون آید، همانطور که از پدیده مبارک دوم خرداد پدیده پرضرر انتخابات ۸۴ به وجود آمد. *اینکه روحانی بگوید وامدار جناحی نیست مانند این است که شخصی بگوید متعلق به خانواده‌ای نیست سخنگوی تعلیق‌شده حزب کارگزاران به اظهارات رئیس‌جمهور مبنی بر اینکه به هیچ یک از جناح‌های کشور وابسته نیستم گفت: حتی آقای روحانی هم تأکید دارد که وامدار هیچ جناحی نیست، بنابراین اگر کسی در عرصه سیاست بگوید وابسته به هیچ جناحی نیست همانند کسی است که در جامعه بگوید متعلق به هیچ خانواده‌ای نیست. وی در پاسخ به این پرسش که آیا این تحلیل را قبول دارید که دولت با سکوت و تجاهل به دنبال خرید زمان برای به ثبات رساندن اقتصاد و سیاست خارجی است و پس از حل آنان سراغ حوزه‌های پرحرف و حدیث برود؟ اظهار کرد: تجاهل را قبول دارم، ولی علت را خرید زمان برای رسیدن به ثبات نمی‌دانم و معتقدم برای بررسی این سؤال باید به گذشته برگردیم. مرعشی ادامه داد: در دوم خرداد سال ۷۶ حاصل اعتراف نیروهایی به رهبری کلان آقای هاشمی و رهبری سیاسی کارگزاران و نیروهای چپ به محوریت روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب بود، ولی بعد از استقرار آقای خاتمی این جریان به رسمیت شناخته نشد و به تدریج یاران آقای هاشمی و خاتمی از هم جدا شدند و حاصل آن خانه‌نشینی توأم آقایان هاشمی و خاتمی شد. *روحانی اگر اشتباه خاتمی را تکرار کند خانه نشین می‌شود/ بی اعتنایی به عقبه اجتماعی به ضرر دولت تمام می شود به گفته مرعشی در انتخابات ریاست‌جمهور سال ۹۲ اصلاح‌طلبان و نیروهای میانه ائتلافی تشکیل دادند که حاصل آن ریاست‌جمهوری آقای روحانی بود، بنابراین اگر آقای روحانی و دوستانشان همان اشتباه بعد از دوم خرداد را این بار نسبت به آقایان هاشمی، خاتمی، عارف و پشتوانه مردمی خود مرتکب شوند دقیقاً‌همان اتفاق می‌افتد خواه بعد از چهار سال یا هشت سال. *در سیاست منحنی سینوسی مفید نیست به اعتقاد این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در سیاست، منحنی سینوسی مفید نخواهد بود و این به معنای این است که هشت سال در مسیری برویم و هشت سال بعد در مسیر دیگری، برآیند این نوع کار کردن برای کشور صفر می‌شود. وی با تأکید بر اینکه در سیاست کشور احتیاج به خط سیر رو به تکامل داریم، گفت: باید مسیرهای اصلاحی را نهادینه کنیم تا هر دولتی پس از دولت دیگر آمد، ادامه‌دهنده مسیر توسعه‌ای باشد نه اینکه بخواهد از صفر شروع کند. سخنگوی تعلیق‌شده حزب کارگزاران تصریح کرد: آقای روحانی تعبیر بسیار زیبایی در ابتدای شروع به کار دولت به کار برد و گفت دولت مشغول آواربرداری خرابی‌های به بار آمده دولت قبل است، البته برای دولت دکتر روحانی شانسی که وجود دارد این است که بعد از دولت احمدی نژاد بر سر کار آمده و هر عملی را که انجام دهد مثبت است، اما چرا باید چنین باشد؟ *به روحانی گفتم موافقان شما اگر مردد نباشند، جدی هم نیستند/قائل به استفاده حداکثری از نیروهای اصلاح‌طلب در دولت نیستم مرعشی به اولین جلسه اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور اشاره و اظهار کرد: من در آن جلسه به آقای روحانی گفتم که مخالفین شما در مخالفت با شما بسیار جدی هستند اما موافقانتان اگر مردد نباشند، حداقل جدی نیستند و این هم هیچ دلیلی جز نخواستن دولت ندارد. وی ادامه داد: خیلی‌ها حاضرند با افتخار به دولت کمک کنند. تاکنون برای استفاده از این نیروها در ستاد مرکزی دولت تردید وجود داشته است. من قائل به این نیستم که باید به صورت حداکثری از نیروهای اصلاح‌طلب استفاده کرد ولی مرز آن تا جایی است که دولت زیر سؤال نرود، چه دلیلی دارد در جاهای حساس و مؤثر دولت نیروی مونتاژی به کار ببرد، یک نفر از ستاد آقای قالیباف، یک نفر از ستاد آقای ولایتی و... استفاده کند. *اطمینان دارم دولت روحانی هشت ساله خواهد بود عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در پاسخ به این پرسش که خیلی‌ها معتقدند که دولت آقای روحانی دولت چهار ساله خواهد بود، گفت: من فکر نمی‌کنم راجع به چهار ساله دوم دولت آقای روحانی تردیدی وجود داشته باشد، چرا که تاکنون در ایران همه دولت ها هشت ساله بوده‌اند و دوم اینکه این دولت به اندازه کافی خردمند است و حل و فصل مسائل بین‌المللی ایران در ماه‌های آینده از دستاوردهای تاریخی کشور به حساب خواهد آمد و به دولت کمک خواهد کرد. مرعشی با تأکید بر اینکه من از هشت ساله بودن دولت روحانی اطمینان دارم، خاطرنشان کرد: به نظر من خطر بعد از هشت سال دولت آقای روحانی است، چرا که ترس من از این است که این بهبودی‌ها به روند تبدیل نشود. من معتقدم همه افراد مؤثر برای دوران بعد از قدرت خود نهادسازی کنند، خواه سیاسی خواه اقتصادی، همه باید نگاهی توسعه‌گرا داشته باشیم و این یعنی کادرسازی و نهادسازی. وی در پایان با طرح این پرسش که مگر می‌شود که افراد پس از دهها سال تجربه خانه‌نشین شوند، گفت: کاری که دولت روحانی باید بکند این است که اصلاح را به یک روند تبدیل کند یعنی به یک اقدام غیر قابل بازگشت، در این صورت پیش‌بینی من این است که آقای روحانی در انتخابات بعد موفق‌تر و با رأی بیشتر پیروز خواهد شد.
کد خبر: ۴۱۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۵

عبدالرضا داوری در گفت‌وگو با «نامه‌نیوز» ضمن تکذیب خبر لغو مجوز دانشگاه ایرانیان گفت: مجوز دانشگاه ایرانیان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تایید شده و شورا هم تا به امروز این مجوز را لغو نکرده است. وی ادامه داد: همانطور که دادستان کل کشور نیز اعلام کرد تا کنون تخلفی از سوی دانشگاه ایرانیان به قوه قضائیه اعلام نشده است و اعلام این خبر از سوی وزارت علوم یک کار سیاسی است، نه قانونی. داوری با بیان اینکه رفتار وزارت علوم دولت روحانی ، سیاسی است خاطرنشان کرد: دانشگاه آقای عارف با یک برگه امضاشده الان در حال تعیین سرفصل‌های خود است اما با دانشگاه ایرانیان که دارای اساسنامه است اینگونه برخورد می‌کنند. وی ادامه داد: سایت وزارت علوم، دانشگاه‌های فاقد اساسنامه را اعلام کرده است و نامی از دانشگاه ایرانیان مشاهده نمی‌شود و این نشان می‌دهد که آقایان برای این حرف‌های خود مستند قانونی ندارند. داوری با بیان اینکه وزارت علوم اگر یک برگ تخلف از دانشگاه ایرانیان داشت، حتما آن را به قوه قضائیه ارائه می‌کرد، تصریح کرد: آنها با این کارهای خود به دنبال به حاشیه کشاندن یک کار علمی و قانونی هستند. وی گفت: کارهای این دانشگاه در حال پیگیری است و ان‌شاءالله به زودی کار خود را آغاز خواهد کرد. این فعال سیاسی با اشاره به اینکه مشایی یکی از اعضای هیئت امنای این دانشگاه است، گفت: هدف از بیان این مسائل، زدن شخص احمدی‌نژاد است و برخی در دولت با هدایت افرادی در خارج به دنبال تخریب چهره رئیس‌جمهور پیشین ایران هستند. داوری خاطرنشان کرد: روش‌های برخورد با دانشگاه ایرانیان از سوی دولت یازدهم از آغاز تا به امروز سیاسی و غوغاسالارانه بوده است.
کد خبر: ۴۰۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۶

رای اصولگرایان همان ۴میلیون رایی است که سعید جلیلی آورده و ۲میلیون رای ولایتی. اما برعکس اصولگرایان احمدی‌نژاد همچنان دارای محبوبیت قابل توجهی در بین اقشار پایین جامعه است، معتقدم که اگر همین فردا انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود احمدی‌نژاد ۱۰ میلیون رای خواهد داشت.حضور احمدی نژاد در مراسم راهپیمایی روز قدس اما فضایی دیگر بود که برخی از طرفداران او شعار بازگشتت به قدرت را سر دهند.نباید تعریف و تمجید برخی را به حساب صداقت آن ها گذاشت. امثال زیباکلام یقین دارند که احمدی نژاد دارای پایگاه مردمی است. حال در صد این هستند با نفوذ به بدنه این پایگاه مردمی، القائات خود را به آن تزریق کند. برای مثال دوست دارند همه حامیان احمدی نژاد را، افراد بی سواد و کم تحصیلات معرفی کنند.به گزارش میدان۷۲، در همین راستا صادق زیبا کلام، فعال سیاسی اصلاح طلب در مورد شعارهای هوادارن احمدی نژاد در روز قدرس مبنی بر اینکه وی در دوره بعدی رییس جمهور خواهد بود،گفت: خیلی بعید می‌دانم که شرایط کشور به گونه‌ای باشد که احمدی‌نژاد سه سال دیگر نامزد ریاست جمهوری شود. حتی  اگر بخواهد در انتخابات نامزد شود، کاندیدای جناح اصولگرا خواهد بود و شانس اینکه از سوی اصلاح‌طلبان نامزد بشود مطمئنا منتفی است.وی به تجربه تلخ اصولگرایان از ریاست احمدی‌نژاد اضافه کرد و افزود: با توجه به تجربه تلخی که اصولگرایان خصوصا از دوره دوم از احمدی ‌نژاد دارند خیلی بعید است که بخواهند از احمدی‌نژاد حمایت کنند، این اتفاق به احتمال زیاد نخواهد افتاد. در بهترین حالت احمدی‌نژاد مجبور است تا به عنوان یک نامزد مستقل در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. من شانسی برای ایشان نمی‌بینم. اما در عالم سیاست هیچ چیز را نمی‌توان قطعی پیش بینی کرد.زیباکلام تصریح کرد: ممکن است احمدی‌نژاد بار دیگر با اصولگرایان ائتلاف کند، اما این شانس در صورتی است که روحانی ظرف این ۳ سال عملکردی بسیار بسیار بسیار ضعیف را از خود نشان بدهد و عملکردی به مراتب بدتر از ۸ سال گذشته اصولگرایان داشته باشد. در این حالت ممکن است که اتحاد و ائتلافی بین احمدی‌نژاد و اصولگرایان صورت گیرد. این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه مشکل اصولگرایان این‌ است که هیچ محبوبیتی بین مردم ندارند، خاطرنشان کرد: رای اصولگرایان همان ۴میلیون رایی است که سعید جلیلی آورده و ۲میلیون رای ولایتی. اما برعکس اصولگرایان احمدی‌نژاد همچنان دارای محبوبیت قابل توجهی در بین اقشار پایین جامعه  است، معتقدم که اگر همین فردا انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود احمدی‌نژاد ۱۰ میلیون رای خواهد داشت. وی ادامه داد: مشکل اصلی و اساسی این‌ است که اصولگرایان از هیچ محبوبیتی در بین مردم برخوردار نیستند، از سوی دیگر اگر بخواهند به سمت احمدی‌نژاد و آن ۱۰ میلیون رای بروند، باید تجربه بسیار تلخ ۸ سال گذشته را تحمل و تکرار بکنند. مشکل اصلی احمدی‌نژاد برای اصولگرایان این است که احمدی‌نژاد انسان مطیعی برای آنها نخواهد بود و بعضی اوقات میخواهد امور را آنگونه که خودش میخواهد سامان دهد. استاد دانشگاه تهران با توجه به سکوت احمدی‌نژاد درباره بازگشتش به سیاست،  گفت: نباید از احمدی‌نژاد توقع داشته باشیم که بگوید بله من صد در صد می‌خواهم در انتخابات شرکت کنم و اعلام آمادگی می‌کنم. اگر این چنین موضعی را بگیرد، باعث حملات زیادی از سوی طیف اصولگرا علیه خود می‌شود . در حقیقت احمدی‌نژاد هم هست و هم نیست و در سایه به سر می‌برد. این تحلیلگر سیاسی با اشاره به محبوبیت احمدی‌نژاد در میان روستائیان کشور تصریح کرد:  ضمن اینکه احمدی‎نژاد می‌داند، شخصیت‌ها و چهره‌های اصولگرا هیچ‌کدام در بین مردم محوبیتی ندارند و می‌داند که خودش محبوبیتی درمیان  روستائیان و اقشار با سطح تحصیلات و سواد پایین کشور دارد، اصولگرایان هم می‌دانند که احمدی نژاد رای ۱۰ میلیونی را در بین مردم دارد و نمی توانند به این راحتی از این مقدار رای چشم‌پوشی کنند. این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: در مجموع همه‌چیز بستگی به عملکرد روحانی دارد. البته عملکرد روحانی هم بستگی به مذاکرات هسته‌ای خواهد داشت. اگر مذاکرات هسته‌ای موفقیت‌آمیز باشد که تا به الان هم بسیار موفق عمل کرده است(!)، شانسی برای احمدی‌نژاد و اصولگرایان نخواهد بود. مگر اینکه در نهایت روحانی نتواند در امر مذاکرات هسته‌ای به توافق و موفقیت کامل دست پیدا کند و کشور همچنان در باتلاق معضل هسته‌ای باقی بماند. وی درباره منظور روح‌الله حسینیان مبنی بر بازگشت دولت کریمه تصریح کرد: منظور آقای حسینیان هم از دولت کریمه همان دولت احمدی‌نژاد است که اصول‌گرایان از آن به عنوان دولت کریمه یاد می‌کردند. همان طور که در بیان زیبا کلام مشهود است، وی علاقه وافری دارد، که تسلیم هسته ای را بزرگترین دستاورد دولت تدبیر مطرح کند و از کوخ دولت روحانی کاخ بسازد. تا آن ها هم در مقابل خدمات خستگی ناپذیر دولت خدمتگذار احمدی نژاد، حرفی برای گفتن داشته باشند.
کد خبر: ۴۰۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۶

صادق زیباکلام می‌گوید باتوجه به بیانات رهبری به نظر می‌رسد ایشان از برخی عزل و نصب‌ها در دولت ناراضی است.آوای دنا-کیهان نوشت:وی در مصاحبه با نشریه پنجره و در پاسخ این سؤال که «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در صحبت‌هایشان شعار اعتدال را مورد تأیید قرار داده‌اند، بنابراین اکنون دولت روحانی مسئولیت سخت‌تری برای اداره امور دولت برعهده خواهد داشت. به نظر شما رئیس‌جمهور ایران پس از این چه رویکردی را باید در پیش بگیرد تا شعار اعتدالش را به آن نقطه مطلوب برساند؟» گفت: من از صحبت رهبری این‌طور برداشت می‌کنم که یک سری از عزل و نصب‌های آقای روحانی مورد تأیید ایشان نیست و به عنوان نیروهای انقلابی، مقام معظم رهبری از برخی عزل و نصب‌ها خیلی استقبال نکردند. بنابراین احتمالا کار برای روحانی در رابطه با عزل و نصب مدیران و مسئولان دشوارتر خواهد شد. رهبری ضمن حمایت از اعتدال حاضر نیستند که نیروهای حزب‌اللهی کنار گذاشته شوند.وی افزود: این نکته که رهبر فرمودند برداشت من این است که صحبت‌های ایشان به گونه‌ای نبود که بگویند سیاست‌های دولت روحانی را کاملا قبول دارند، بلکه انتقاداتی را به دولت وارد آوردند.یادآور می‌شود رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام خطاب به رئیس‌جمهور و دولتمردان فرمودند اعتدال شعار خوبی است. ما هم تأیید می‌کنیم اعتدال را. افراط محکوم و بد است. سفارشی که می‌کنیم این است که مراقب باشید جریان‌های مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند؛ بعضی‌ها این کار را دارند می‌کنند.ایشان همچنین درباره اقتصاد مقاومتی تصریح کردند: به مسئولین دولت عرض می‌کنم اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرید. خب رئیس‌جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کم و بیش اظهار کرده‌اند، گفته‌اند، منتها باید عمل کرد. ولا ممن علی غیرعمل یتکل؛ این‌جور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کند حرکت بکنیم. در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی است، بر استحکام بنیه درونی اقتصاد است. رونق اقتصادی هم این است؛ رونق اقتصادی با تولید حاصل می‌شود، با فعال کردن ظرفیت‌های درونی کشور حاصل می‌شود نه با چیز دیگر.رهبر معظم انقلاب دوشنبه شب نیز در دیدار هیئت دولت فرمودند: خطاها و اشتباهات فرهنگی به راحتی قابل جبران نیست و ضروری است در عرصه فرهنگی سیاست‌های نظام به درستی درک و اعمال شود.
کد خبر: ۳۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۵