فرماندهان نظامی امریکا در مورد توانایی خود برای درگیر شدن در جنگ با قدرت های جهانی نظیر روسیه ، چین ، ایران و کره شمالی ابراز نگرانی کرده و خطاب به کنگره گفتند: فقدان منابع و آموزش روی دوش آمادگی رزمی امریکا سنگینی می کند.به گزارش آوای رودکوف به نقل از ایرنا، فرماندهان نظامی امریکا در مورد توانایی خود برای درگیر شدن در جنگ با قدرت های جهانی نظیر روسیه ، چین ، ایران و کره شمالی ابراز نگرانی کرده و خطاب به کنگره گفتند: فقدان منابع و آموزش روی دوش آمادگی رزمی امریکا سنگینی می کند.
ژنرال مارک میلی رئیس ستاد ارتش امریکا در یک جلسه استماع کمیته خدمات نیروهای مسلح مجلس نمایندگان گفت : اگر ارتش قرار باشد درگیر جنگ با یک قدرت بزرگ نظیر چین، روسیه، ایران یا کره شمالی شود، وی 'نگرانی های شدیدی ' درمورد سطح آمادگی نیروهای مسلح خود خواهد داشت.
میلی گفت :'ارتش در سطحی نیست که بتواند عملکرد رضایت بخشی چه برحسب زمان تا تحمل هزینه تلفات وارده یا اهداف نظامی داشته باشد.
درهمین حال ' دبورا جیمز'فرمانده نیروی هوایی امریکا نیز که درهمان جلسه درمورد بودجه مالی سال 2017 سخن می گفت، اظهار داشت: نیمی از نیروهای رزمی امریکا برای جنگ درمقابل کشوری چون روسیه آمادگی کافی ندارند.
جیمز گفت : 'پول می تواند برای کسب آمادگی مفید باشد ولی آزادسازی وقت این افراد برای آموزش دیدن نیز به طور یکسان مهم است.'
پیشتر طی ماه جاری، مقامات نیروی هوایی امریکا، گفتند : آنها با کمبود بیش از500 خلبان جنگنده روبرو هستند شکافی که تا سال 2022 به بیش از800 خلبان افزایش خواهد یافت.
از زمان حملات یازده سپتامبر، هزینه نظامی امریکا افزایش یافته و این کشور تاکنون بالاترین بودجه را در جهان داشته است .
ارتش خواستار اختصاص یک بودجه 148 میلیارد دلاری برای سال مالی 2017 شده که تنها کمی بیشتر از بودجه 9/146میلیارد دلاری سال 2016 و اما بودجه سال 2017 استعداد نیروی نظامی ارتش امریکا از 475 هزار سرباز وظیفه فعال فعلی به 460 هزار نفر کاهش خواهد داد.
کد خبر: ۹۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
شهید زرین ،در اطراف گچساران در سال 1320 به دنیا آمدند / به قول یکی از فرماندهان دفاع مقدس :ما یک شهید خرازی داشتیم و یک شهید زرین
کد خبر: ۹۰۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
شهید زرین ،در اطراف گچساران در سال 1320 به دنیا آمدند. پدرشان و پدربزرگشان از بزرگان منطقه بودند. خوانین منطقه با این ها دشمن بودند و پدر بزرگشان را در سنین کودکی ایشان میکشند و بدر ومادرش را هم در کودکی از دست میدهد
کد خبر: ۹۰۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۴
«نیکیتا ملک» محقق ارشد موسسه انگلیسی 'کویلیوم 'روز دوشنبه با بیان اینکه 31 هزار زن داعشی باردار هستند هشدار داد که داعش درصدد اجرای برنامه ای سازمان یافته به منظور پرورش و تربیت نسل جدید پیکارجویانش است.[محقق انگلیسی: 31هزار زن داعشی باردارند]
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از ایرنا، «نیکیتا ملک» محقق ارشد اندیشکده ضد تروریستی «کویلیوم» انگلیس روز دوشنبه در گفت و گو با روزنامه ایندیپندنت گفت: یک برنامه سازمان یافته برای تولید نسل آینده داعشی ها از سوی گروه داعش وجود دارد.وی با بیان اینکه 31هزار زن در سرزمین های تحت تصرف داعش باردار هستند، تصریح کرد که «این اقدام اتفاقی نیست بلکه یک برنامه ریزی طولانی مدت برای پرورش نسلی است که با اندیشه های افراطی بار خواهند آمد.»ملک در تشریح این سیاست داعش گفت: کودکان انسانی هایی خام هستند که فاقد قدرت تحلیلی هستند و بنابراین به راحتی تحت تاثیر قرار گرفته تا هرکاری را صورت دهند.این فعال مدنی ادامه داد: همچنین خانواده ها به ویژه مادران نقش کلیدی در این جریان دارند: آنها داستان های شهدای داعش را برای فرزندانشان خوانده و به آنها درست و غلط می آموزند.وی با بیان اینکه «این اوضاع یکی از اسفناک ترین شرایط روی زمین است» افزود: کودکان کلید آینده اند لذا فرایند تلقین در چارچوب داعش از بدو تولد آغاز و در طول مدرسه و آموزشگاه های نظامی افزایش می یابد.«نومن بنتمن» رئیس موسسه «کویلیوم» نیز در گفت وگو با ایندیپندنت نیز ضمن ابراز نگرانی از سیاست تلقینی داعش گفت: آنها کودکان را بر اساس قرائت نادرستی از شریعت بار آورده، حس خشونت را در آنها تقویت کرده و به آنها یاد می دهند تا چگونه پرچم افراط گرایی را برافرازند.اندیشکده ضد تروریستی «کویلیوم» انگلیس در گزارشی که روز شنبه منتشر کرد، هشدار داده بود که گروه تروریستی داعش در حال پرورش نسل جدید نیروهایش از سنین خردسالی است.اندیشکده «کویلیوم» دراین گزارش تحت عنوان «کودکان دولت اسلامی» بیان داشت که داعش برای تضمین آینده اش کودکان را از خردسالی برای مشاغل جاسوسی، مبلغ، سرباز و جلادی آموزش می دهد.این گزارش همچنین با بیان اینکه داعش از طریق آدم ربایی کودکان را به استخدام خود در می آورد، نوشت: صدها تن از کودکان ترکمن و یزیدی در بازه زمانی آگوست 2014 تا ژوئن 2015 به زور از خانواده شان گرفته و به مراکز آموزشی این گروه تروریستی منتقل شده اند.گزارش یاد شده افزود: فرستاده سازمان ملل متحد در عراق نیز می گوید داعش تاکنون بین 800 تا 900 کودک را در سنین 9 تا 15 سال را ربوده است.این گزارش همچنین عنوان کرد که با افزایش شمار پیکارجویان خارجی، این گروه تروریستی هم اکنون 80 هزار پیکارجو دارد که 50هزار تن در سوریه و 30 هزار تن در عراق هستند.برپایه گزارش اندیشکده «کویلیوم» در سرزمین های تحت تصرف داعش 6 میلیون نفر زندگی می کنند.به گزارش روزنامه گاردین این گزارش از سوی سازمان ملل متحد تایید و همچنین قرار است چهارشنبه آینده در اختیار نمایندگان پارلمان انگلیس قرار گیرد.به نوشته گاردین، حداقل 50 کودک و نوجوان انگلیسی از سوی داعش در حال آموزش هستند.براساس آمارهای رسمی بیش از 800 انگلیسی که برخی از آنها دختر و زن بوده اند، از زمان شروع درگیری ها در سوریه، به گروه داعش و یا سایرگروه های تروریستی و افراط گرا پیوسته اند و شماری از آنها نیز تاکنون به کشورشان بازگشته اند.
کد خبر: ۸۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
اعلام برائت نمایندگان منتخب مردم از اصلاح طلبان که در اقدامی غیراخلاقی به آنها منتسب شده بودند کلید خورده است.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از صراط، پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس در قریب به اتفاق حوزه های انتخابیه کشور، شخصیت ها و گروه های اصلاح طلب و حامی دولت در اقدامی غیراخلاقی بسیاری از منتخبان مردم را به جناح خود نسبت داده اند.
اصلاح طلبان که به جز تهران در قریب به اتفاق حوزه های انتخابیه حتی در کلانشهرها به سختی شکست خورده اند، به منظور توجیه این شکست، به "بازی با اعداد" روی آورده اند. آنها با اتکا به لیست منتشرشده خود تحت عنوان "لیست امید" و مقایسه آن با لیست ائتلاف اصولگرایان، تلاش کردند تا شکست خود را آبرومندانه نشان دهند.
در این راستا، اصلاح طلبان حتی بسیاری از کاندیداهای اصولگرا را هم "مستقل" نامیدند و این در حالی است که در برخی حوزه ها، لیست آنها از برخی اصولگرایان هم تشکیل شده بود!
با این وجود، اقدام غیراخلاقی عجیب تر، انتساب منتخبان مردم به خود است. مصادره نمایندگان منتخب و اصلاح طلب نامیدن آنها در بسیاری از حوزه ها، با واکنش تند منتخبان مردم مواجه شده است.
به طور مثال، سید علاءالدین خادم منتخب مردم از حوزه سپیدان و بیضا با انتشار بیانیه ای با اعلام برائت از اصلاح طلبان اعلام کرد "از ابتدای ورود به عرصه انتخابات فعالیت خود را بصورت مستقل آغاز نموده و در این راه از یاری خداوند متعال و حمایت اهل بیت علیهم السلام و همت و کفایت مردم بزرگوار بهره مند بودهام و وامدار هیچ کس یا گروه سیاسی نیستم."
در واکنشی مشابه، محمد جواد جمالی نماینده منتخب مردم شهرستان فسا، با انتقاد از اقدام غیراخلاقی اصلاح طلبان در بیانیه ای اعلام کرد: "اینجانب دکتر محمد جواد جمالی نماینده منتخب شهرستان فسا در مجلس دهم سرباز و پیرو ولایت مقام معظم رهبری و معتقد به تفکر اصول گرایی هستم متاسفانه در حرکتی غیر اخلاقی نام بنده در لیست های مختلفی قرار دادند بنده صراحتا اعلام کرده و می کنم عضو هیچ گروه و حزب نبوده و نیستم و تفکری بجز تفکر اصول گرایی ندارم."
تلاش برای اصلاح طلب نشان دادن منتخبان مردم که از قضا، گرایش اصولگرایی – و نه حتی مستقل – دارند، تلاشی برای بالا بردن عدد اصلاح طلبان در مجلس آینده و مانورهای رسانه ای و سیاسی روی آن محسوب می شود.
گفتنی است در فهرست های ارائه شده توسط حامیان دولت در انتخابات خبرگان نیز اتفاقات مشابهی رخ داد و قریب به اتفاق کاندیداهای خبرگانی که در فهرست مشترک جامعتین و اعتدالیون بودند از حامیان اعلام برائت کردند.
موج اعلام برائت از اصلاح طلبان بلافاصله پس از انتخابات آغاز شده و چه بسا در روزها آتی نیز نمایندگان منتخب دیگری به آن بپیوندند.
فارغ از این موضوع، سوالی که در این خصوص مطرح می شود، این است که اصلاح طلبان که قبل از ورود شمار معدود منتخبان خود به مجلس دست به چنین بی اخلاقی هایی زده اند، برای زمان پس از ورودشان به پارلمان چه نقشه ای تدارک دیده اند؟
کد خبر: ۸۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
آمار غیررسمی از نتایج شمارش آرای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور منتشر شد.
به گزارش پایگاه خبری اوای رودکوفبه نقل از تسنیم ،آمار غیررسمی نتایج شمارش آراء صندوقهای اخذ رای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی منتشر شد.
براساس این گزارش، تاکنون وضعیت 192 حوزه انتخابیه مجلس دهم در سراسر کشور مشخص شده است که تاکنون اصولگرایان با 83 نامزد نسبت به اصلاحطلبان با 55 نامزد پیشتاز ورود به بهارستان بودهاند.
از سویی دیگر تاکنون از میان 192 حوزه انتخابیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، 34 حوزه به دور دوم کشیده شده است.
ایــــن آمــــار بـــعـــــد از تــــائــــیـــــد وزارت کــــشــــــــور و شـــــورای نــــگــــهــــبــــان رســــمــــیــــت خــــواهــــد یـــــافــــــت.
استان آذربایجان شرقی
حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو:
حوزه انتخابیه مراغه و عجبشیر: حسینزاده (اصولگرا) و دواتگری(اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه مرند و جلفا: شافعی (اصلاحطلب) و حسننژاد (اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه اهر و هریس: حسینیان (اصولگرا) و عبدالهی(اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه میانه: فرمند(اصلاحطلب) و باشیویاری(اصولگرا)
حوزه انتخابیه سراب: نصیرپور (اصلاحطلب)، داوودی (مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه بناب: اعزازی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه شبستر: علیلو (اصولگرا) آقاپور(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه ملکان: سلمان خدادادی (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه کلیبر، خداآفرین و هوراند: ولی اللهقلیزاده (اصولگرا)
حوزه انتخابیه بستانآباد: محمد وحدتی (مستقل)
حوزه انتخابیه هشترود و چاراویماق: سید حمزه امینی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه ورزقان: رضا علیزاده (اصولگرا)
استان آذربایجان غربی
حوزه انتخابیه ارومیه: قاضیپور (اصولگرا)؛ 2 نماینده دیگر هنوز قطعی نشده است.
حوزه انتخابیه بوکان: قسیم عثمانی (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه پیرانشهر و سردشت: رسول خضری (مستقل)
حوزه انتخابیه خوی و چایپاره: تقی اکبری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه سلماس: رسول جلایر (اصولگرا) و شهروز برزگر (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه ماکو، چالدران، پلدشت و شوط: شریفپور(اصلاحطلب) و اکبرزاده(اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه مهاباد: محمودزاده (مستقل)
حوزه انتخابیه میاندواب و شاهیندژ و تکاب: عیسیزاده(اصولگرا)، هاشمی (اصولگرا) و میرزایی (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه نقده و اشنویه: عبدالکریم حسینزاده (اصلاحطلب)
استان اردبیل
حوزه انتخابیه اردبیل، نمین و نیر: صدیف بدری(اصولگرا)، رضا کریمی (اعتدالگرا)؛ محمد فیضی(اصلاحطلب) و سید کاظم موسوی (مستقل) در دوره دوم برای کسب کرسی سوم نمایندگی مجلس در این حوزه به رقابت میپردازند.
حوزه انتخابیه پارسآباد و بیلهسوار: ایرج بیگدللو (اصولگرا) و شکور پورحسین(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه خلخال و کوثر: بشیر خالقی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه گرمی: سیدحمایت میرزاده (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه مشگینشهر: ولی ملکی (مستقل)
استان اصفهان
حوزه انتخابیه اصفهان:
حوزه انتخابیه نایین و خور و بیانک: عباسعلی پوربافرانی (مستقل)
حوزه انتخابیه نطنز، بادرود و قمصر: مرتضی صفاری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه فلاورجان: موسویلارگانی( اصولگرا)
حوزه انتخابیه اردستان: حجتالاسلام سیدصادق طباطبایینژاد (اصولگرا)
حوزه انتخابیه نجفآباد و تیران و کرون: ابوالفضل ابوترابی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه مبارکه: زهرا سعیدی(مستقل)
حوزه انتخابیه خوانسار و گلپایگان: بختیار (اصلاحطلب)
شاهینشهر، میمه و برخوار: حسینعلی حاجیدلیگانی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه فریدون شهر، فریدن و چادگان: اکبر ترکی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه شهرضا و دهاقان: حجتالاسلام آقایی(اصولگرا)، سمیه محمودی(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه لنجان: محسن کوهکن (اصولگرا)
حوزه انتخابیه سمیرم: سلیمی(اصولگرا)، جعفری(اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه کاشان، آران و بیدگل: سید جواد ساداتینژاد (اصولگرا)
حوزه انتخابیه خمینیشهر: سید جواد ابطحی (اصولگرا)
استان البرز
حوزه انتخابیه کرج، فردیس و اشتهارد: عزیز اکبریان(اصولگرا) و محمد جواد کولیوند(مستقل)
حوزه انتخابیه ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان: محمود بهمنی (اصولگرا)
استان ایلام
حوزه انتخابیه ایلام، ایوان، شیروان و چرداول و مهران: جلال میرزایی (اصلاحطلب)، لطیف صادقی(اصولگرا)، سلام امینی(مستقل) و سارا فلاحی(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه دهلران، درهشهر و آبدانان: شادمهر کاظمزاده (مستقل) و علیمحمد احمدی (مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
استان بوشهر
حوزه انتخابیه بوشهر، گناوه و دیلم: حجتالاسلام عبدالحمید خدری (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه دشتی و تنگستان: سید کمالالدین شهریاری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه کنگان، دیر و جم: سکینه الماسی (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه دشتستان: محمدباقر سعادت (اعتدالگرا)
استان تهران
حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس:
حوزه انتخابیه پاکدشت: محمد قمی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه: سید احمد رسولینژاد (اصولگرا)
حوزه انتخابیه رباطکریم و بهارستان:
حوزه انتخابیه شهریار، قدس و ملارد:
حوزه انتخابیه ورامین، پیشوا و قرچک: سید حسین نقویحسینی(اصولگرا)
استان چهارمحال و بختیاری
حوزه انتخابیه شهرکرد: اردشیر نوریان(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه اردل، فارسان، کوهرنگ و کیار: علی کاظمی(اصلاحطلب)، قدرتالله حمزه (اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه بروجن: خدیجه ربیعی(مستقل) و علی نادریفرد(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه لردگان: محمد خالدی (اصلاحطلب)
استان خراسانجنوبی
حوزه انتخابیه بیرجند و درمیان: حجتالاسلام سید محمدباقر عبادی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه نهبندان و سربیشه: نظر افضلی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه قائنات: فرهاد فلاحتی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه فردوس، سرایان و طبس: امیر حسنخانی (اصولگرا)
استان خراسانرضوی
حوزه انتخابیه مشهدمقدس و کلات:
حوزه انتخابیه تربتجام و تایباد: رحیمی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه تربتحیدریه و مهولات: ابوالقاسم خسروی(اصولگرا) و باستانی (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه چناران و بینالود: محمد دهقان (اصولگرا)
حوزه انتخابیه خواف و رشتخوار: نگهبان سلامی(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه درگز: حاتمیان (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه سبزوار، جغتای و جوین: مقصودی(مستقل)، سبحانیفر(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه فریمان، سرخس و بخشهای احمدآباد و رضویه: احسان قاضیزاده (اصولگرا)
حوزه انتخابیه قوچان و فاروج: هادی شوشتری (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه کاشمر و خلیلآباد و بردسکن: بنیادی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه گناباد و بجستان: حمید بنایی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه نیشابور و تختجلگه: حمید گرمابی (اصلاحطلب) و هاجر چنارانی (اصولگرا)
استان خراسانشمالی
حوزه انتخابیه بجنورد، مانه و سملقان و جاجرم: علی اکبری (اصلاحطلب) و علی قربانی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه اسفراین: هادی قوامی (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه شیروان: عبدالرضا عزیزی (مستقل)
استان خوزستان
حوزه انتخابیه اهواز:
حوزه انتخابیه آبادان:
حوزه انتخابیه اندیمشک: فریدون حسنوند(اصولگرا)
حوزه انتخابیه ایذه و باغملک: سیدهادی طباطبایی(اصولگرا) و هدایتالله خادمی(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه بهبهان: محمودرضا ضرغامی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه خرمشهر: عبدالله سامری (مستقل)
حوزه انتخابیه دزفول: پاپی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه دشتآزادگان و هویزه: قاسم ساعدی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه رامهرمز و رامشیر: اقبال محمدیان (اصولگرا)
حوزه انتخابیه شادگان: مجید ناصرینژاد (اصولگرا)
حوزه انتخابیه شوش: سید راضی نوری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه شوشتر و گتوند: سهراب گیلانی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه مسجدسلیمان، لالی، هفتگل و اندیکا:
حوزه انتخابیه ماهشهر و امیدیه: حبیب آغاجری(اصولگرا) و دژمان (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
استان زنجان
حوزه انتخابیه زنجان و طارم: فریدون احمدی(اصولگرا)، سید افضل موسوی(اصلاح طلب)
حوزه انتخابیه ابهر و خرمدره: محمدرضا خانمحمدی (اصولگرا) و محمد عزیزی (مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه خدابنده: سید البرز حسینی(اصولگرا) و احمد بیگدلی (مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه ماهنشان و ایجرود، دهستانهای بوغداکندی و قلتوق: سید مرتضی خاتمی (مستقل)
استان سمنان
حوزه انتخابیه سمنان و مهدیشهر: احمد همتی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه دامغان: ابوالفضل حسن بیگی(مستقل)
حوزه انتخابیه شاهرود: سید حسن حسینی شاهرودی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه گرمسار: غلامرضا کاتب (مستقل)
استان سیستان و بلوچستان
حوزه انتخابیه زاهدان: علیم یارمحمدی (اصلاحطلب)، حسینعلی شهریاری(اصولگرا)
حوزه انتخابیه ایرانشهر، سرباز ، دلگان، بخشهای فنوج و لاشاروبنت و آشار: درخشان (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه چابهار، نیکشهر و کنارک: ایراننژاد (اصولگرا)
حوزه انتخابیه خاش و بخشهای نصرت آباد، میرجاوه و کورین: علی کرد(اصولگرا)
حوزه انتخابیه زابل، زهک و میانکنگی: احمدعلی کیخا (اصلاحطلب) - حبیبالله دهمرده (اصولگرا)
حوزه انتخابیه سراوان، سیب و سوران و زابلی: در ازهی(مستقل)
استان فارس
حوزه انتخابیه شیراز:
حوزه انتخابیه فیروزآباد: کرمپور (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه نورآباد ممسنی: مرادی (اصولگرا) و گودرزی (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه مرودشت: محمد مهدی برومندی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه خرامه: داریوش اسماعیلی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه آباده: زارع (اصولگرا)
حوزه انتخابیه جهرم: محمدرضا رضایی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه لارستان: جمشید جعفرپور (اصولگرا)
حوزه انتخابیه لامرد: علوی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه فسا: جمالی نوبندگانی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه اقلید: سید حسینافضلی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه سپیدان: خادم (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه داراب: عسگری(اصولگرا) و انصاری (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه کازرون: رضازاده (مستقل)
حوزه انتخابیه نیریز و استهبان: فرهاد طهماسبی(اصولگرا) و اصغر مسعودی(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
استان قزوین
حوزه انتخابیه قزوین، آبیک و البرز: سیده حمیده زرآبادی(اصلاحطلب) و داوود محمدی (مستقل)
حوزه انتخابیه بوئینزهرا: بابایی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه تاکستان: بهمن طاهرخانی (اصلاحطلب)
استان قم
حوزه انتخابیه قم: احمد امیرآبادی فراهانی(اصولگرا)، علی لاریجانی(اصولگرا)، حجتالاسلام مجتبی ذوالنور(اصولگرا)
استان کردستان
حوزه انتخابیه بیجار: حمدالله کریمی (مستقل)
حوزه انتخابیه سقز و بانه: محسن بیگلری (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه سنندج، دیواندره و کامیاران:
حوزه انتخابیه قروه و دهگلان: علی محمد مرادی (مستقل)
حوزه انتخابیه مریوان و سروآباد: منصور مرادی (مستقل) و امید کریمیان (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
استان کرمان
حوزه انتخابیه کرمان و راور: محمدرضا پورابراهیمی(اصولگرا) و محمدمهدی زاهدی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه بافت: بختیاری (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه بم و ریگان: نیکزادی(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه جیرفت و عنبرآباد: کمالیپور (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه رفسنجان: محمد انارکی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه زرند و کوهبنان: حسین امیریخامکانی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه سیرجان و بردسیر: شهباز حسنپور بیلگری (اعتدالگرا)
حوزه انتخابیه شهر بابک: علی اسدی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه کهنوج و منوجان و رودبار جنوب و قلعه گنج: حمزهای (اصلاحطلب)
استان کرمانشاه
حوزه انتخابیه کرمانشاه: عبدالرضا مصری(اصولگرا)، سید قاسم جاسمی(اصولگرا)؛ انتخاب نفر سوم به دور دوم کشیده شد، شامل: احمد صفری(اصلاحطلب) و سیدسعید حیدریطیب(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه اسلامآباد غرب و دالاهو: حشمتالله فلاحتپیشه (اصولگرا)
حوزه انتخابیه پاوه، جوانرود، ثلاث باباجانی و روانسر: شهاب نادری(اصولگرا)
حوزه انتخابیه سنقر و کلیایی: حجتالاسلام سیدجواد حسینیکیا (اصولگرا) و محمد رستگار(اصلاحطلب)؛ انتخابات بهدور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه قصرشیرین و سرپلذهاب و گیلانغرب: فرهاد تجری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه کنگاور، صحنه و هرسین: حسن سلیمانی (اصولگرا)
استان کهگیلویه و بویراحمد
حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا: غلاممحمد زارعی (ااصولگرا)
حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده: عدل هاشمی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه گچساران و باشت: غلامرضا تاجگردون (اصلاحطلب)
استان گلستان
حوزه انتخابیه گرگان و آققلا:
حوزه انتخابیه رامیان و آزادشهر: ابراهیمی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه علیآباد: قرهخانی
حوزه انتخابیه کردکوی و ترکمن و بندرگز: رحمتالله جلالی(اصولگرا) رامین نورقلیپور(اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه گنبدکاووس: قرهجه طیار(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه مینودشت و کلاله و مراوه تپه:
استان گیلان
حوزه انتخابیه رشت: غلامعلی جعفر زاده (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه آستارا: داداشی (مستقل)
حوزه انتخابیه آستانه اشرفیه: محمدحسین قربانی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه بندرانزلی: خستهوند (اصولگرا)
حوزه انتخابیه رودبار:
حوزه انتخابیه رودسر و املش: اسدالله عباسی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه صومعهسرا: دلخوش (اصولگرا)
حوزه انتخابیه تالش، رضوانشهر و ماسال: محمود شکری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه لاهیجان و سیاهکل: ذبیح نیکفر (اصولگرا)
حوزه انتخابیه فومن و شفت:
حوزه انتخابیه لنگرود: لاهوتی (اصلاحطلب)
استان لرستان
حوزه انتخابیه الیگودرز: محمد خدابخشی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه بروجرد: علاءالدین بروجردی(اصولگرا)، هادی مقدسی(مستقل) عباس گودرزی (اصولگرا) و فاطمه مقصودی(مستقل)؛ انتخابات بهدور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه پلدختر: حمیدرضا کاظمی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه خرمآباد و دوره: محمد بیرانوند (اصلاحطلب)، مرتضی محمودوند(مستقل)، محمدرضا ملکشاهی راد(اصولگرا) و اعظم محمدنیا(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه دلفان و سلسله: علی رستمیان (مستقل)
حوزه انتخابیه دورود و ازنا: حسین گودرزی (اصولگرا) و مجید کیانپور (مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه کوهدشت: الهیار ملکشاهی (اعتدالگرا)
استان مازندران
حوزه انتخابیه بهشهر: علی محمد شاعری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه ساری و میاندورود: یوسفنژاد(اصلاحطلب)، دامادی(اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه قائمشهر: عبدالله رضیان(اصلاحطلب)؛ برای نفر دوم رقابت بین علیپور (اصولگرا) و ادیانی (اصولگرا) است
حوزه انتخابیه بابل: علی نجفیخوشرودی (اعتدالگرا)؛ برای کسب کرسی دوم باید حسین نیازآذری (مستقل) و همتالله طاهرنژادلداری(اصلاحطلب) با یکدیگر در دور دوم انتخابات به رقابت بپردازند.
حوزه انتخابیه آمل: یوسفیان ملا(مستقل)
حوزه انتخابیه نور و محمودآباد: علی اسماعیلی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه چالوس و کلاردشت: قاسم احمدیلاشکی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه بابلسر و فریدونکنار: ولیالله نانواکناری (اصولگرا)
حوزه انتخابیه تنکابن، عباسآباد و رامسر: شمسالله شریعتنژاد (اصلاحطلب)
استان مرکزی
حوزه انتخابیه اراک، کمیجان و خنداب: علیاکبر کریمی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه تفرش و آشتیان: سید محمد حسینی (مستقل)
حوزه انتخابیه خمین: ابراهیم رضایی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه ساوه و زرندیه: شهلا میر گلوبیات (اصولگرا) و محمدرضا منصوری(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه شازند: غفاری (اصولگرا) و ابراهیمی (اصلاحطلب)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه محلات و دلیجان: سلیمی (اصولگرا)
استان هرمزگان
حوزه انتخابیه بندرعباس، حاجیآباد، قشم، ابوموسی و بندر خمیر: حسین هاشمی تختی(اصولگرا)، محمد آشوری(اصولگرا) و احمد مرادی(اصولگرا)
حوزه انتخابیه میناب، رودان، سیریک، جاسک و بشاگرد: مصطفی ذوالقدر (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه بندرلنگه، بستک و پارسیان و کیش: خالد زمزمنژاد (اصلاحطلب) و احمد جباری (اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
استان همدان
حوزه انتخابیه همدان: حاجیبابایی (اصولگرا)
حوزه انتخابیه اسدآباد: رنجبرزاده (اصولگرا)
حوزه انتخابیه بهار و کبودرآهنگ: پورمختار(اصولگرا)
حوزه انتخابیه تویسرکان: محمدمهدی مفتح (اصولگرا)
حوزه انتخابیه رزن: حسن لطفی (اصلاحطلب) و عطاالله سلطانی صبور (اصولگرا)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
حوزه انتخابیه ملایر: محمد کاظمی (اصلاحطلب)؛ احمدیآزادیخواه (اصولگرا) و علیرضا امامی (اصلاحطلب) برای کسب دومین کرسی نمایندگی این شهرستان در دور دوم به رقابت میپردازند.
حوزه انتخابیه نهاوند: حسن بهرامنیا (اصولگرا)
استان یزد
حوزه انتخابیه یزد و اشکذر: سید ابوالفضل موسوی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه اردکان: محمدرضا تابش (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه مبید و تفت: کمال دهقانی (اصلاحطلب)
حوزه انتخابیه مهریز، بهاباد، خاتم، ابرکوه و بافق: محمدرضا بابایی(اصولگرا) و صباغیان(مستقل)؛ انتخابات به دور دوم کشیده شد.
اقلیتهای دینی
حوزه انتخابیه زرتشتیان: اسفندیار اختیاری (مستقل)
حوزه انتخابیه کلیمیان: مرهصدق (مستقل)
حوزه انتخابیه مسیحیان آشوری و کلدانی: یوناتن بتکلیا (مستقل)
حوزه انتخابیه مسیحیان ارمنی شمال ایران: کارنخانلری (مستقل)
حوزه انتخابیه مسیحیان ارمنی جنوب ایران: ژرژیک آبرامیان (مستقل)
این آمار تکمیل میشود/ لطفاً بهروز رسانی کنید...
کد خبر: ۸۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۸
از مردم شریف حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ که تا کنون در آرامش کامل همراهی و همگامی خودرا ابراز داشته اند سپاسگزارم
کد خبر: ۸۸۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۸
آوای رودکوف:در پی رد صلاحیت حجت الاسلام نظری ، نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و دهم ،براداران وی اقدام به انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به مقام عظمای ولایت نموده اند
کد خبر: ۸۶۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
آوای رودکوف-امام جمعه دهدشت گفت: حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن حمایت از ولایت و مقابله با دشمنان است
کد خبر: ۸۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
آوای رودکوف-امام جمعه دهدشت گفت: شکوه انقلاب اسلامی مرهون گامهای استوار امام راحل و خون پاک شهیدان است
کد خبر: ۸۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
یادگار گرامی امام خمینی با اشاره به شرایط پیش آمده در خصوص اعلام عدم احراز صلاحیت علمی وی برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، گفت: بیت امام راحل برای همیشه خادم مردم خواهد ماند و «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش» را وجهه همت خود قرار داده و خواهد داد و چنین اتفاقاتی نباید در امید مردم نسبت به آینده درخشان نظام جمهوری اسلامی خللی ایجاد کند.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از جماران،
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی ظهر امروز در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران و گروهی از روحانیون در جماران، اظهار داشت: حضور اینجانب در انتخابات خبرگان بر حسب وظیفه و بنا به دغدغه ای بود که نسبت به آینده انقلاب و نظام اسلامی وجود دارد.
وی افزود: در این مسیر گروهها، اقشار مختلف و شخصیت های بزرگ حوزه و نظام از اینجانب دعوت کردند و پس از مشورت های مختلف، اینجانب تصمیم به شرکت در انتخابات گرفتم و در انتخابات ثبت نام کردم که این امر بر حسب گزارش های رسیده با اقبال بسیار شایسته و پر شور مردم عزیز ایران اسلامی رو به رو شد که بیش از هر چیز نشان از محبوبیت و مقبولیت امام عظیم الشأن دارد؛ اقبالی که نشان داد امام خمینی برای مردم ایران تنها یادآور گذشته پرافتخار ایشان نیست؛ بلکه با زندگی آنان و دیروز و فردای آنها هم پیوند خورده است.
یادگار امام سپس در خصوص روند بررسی صلاحیت داوطلبان خبرگان رهبری گفت: شورای نگهبان که مرجع احراز صلاحیت داوطلبان است، ابتدا به نوعی صاحبان دروس مطرح را دارای صلاحیت دانست و سپس تنها طریقه احراز را امتحان قرار دارد و پس از آن به گفته بزرگان آن شورا، پذیرفت که امتحان موضوعیت ندارد و امکان احراز از راههای دیگر هم ممکن است.
سید حسن خمینی یادآور شد: در این میان، بزرگان و مراجع و اساتید عظیم الشأن نسبت به صلاحیت علمی این حقیر شهادت دادند و دهها ساعت نوارهای درس و چندین جلد کتاب نیز ضمیمه این پرونده شد که بر خلاف انتظار نتوانست احراز حضرات آقایان را باعث شود؛ احرازی که در سالها و دوره های قبل، از راههای به مراتب ساده تر برای دیگران حاصل شده بود و در همین دوره نیز برای برخی دیگر از عزیزان، از طریقه ای غیر از امتحان ممکن شده است.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی شایعات، اظهار داشت: در روزهای گذشته شایعاتی مطرح شد که از اینجانب برای مصاحبه های علمی -جدای از امتحان معهود- دعوت شده است که لازم است به اطلاع عموم برسانم که این مطلب کاملا خلاف واقع است و هیچ گاه هیچ کس به هیچ نوع از اینجانب جهت مذاکره یا مصاحبه یا طریقه ای که به کشف علمیت بیانجامد دعوت نکرده است.
یادگار امام تصریح کرد: اینکه بعضی از حضرات آقایان محترم فقهای شورای نگهبان نتوانستند از شهادت علمای اعلام که بر بسیاری از ایشان سمت استادی دارند و اساتید معظم که قوام حوزه علمیه به آنهاست و از نوشته ها و کتاب های اینجانب، صلاحیت علمی را احراز کنند حداقل برای من و بسیاری دیگر جای تعجب دارد.
سید حسن خمینی همچنین در مورد امکان اعتراض در مهلت قانونی اعلام شده، افزود: بر حسب قانون امکان اعتراض وجود دارد، ولی جداً معتقدم که در این میان نکته نامعلوم و مبهمی وجود ندارد و بنده هم فردی ناشناخته نیستم که اعضای محترم با بررسی مجدد بتوانند هویت و یا سندی را به دست آورند، لذا تلقی اینجانب آن نیست که شکایت مسیری جدید را بگشاید و لذا بر آن باورم که اگر آقایان نتوانستند از شهادت مراجع و علما و درس ها و نوشته ها به احراز برسند، بعید است بتوانند در آینده نیز به چنین مهمی دست یابند؛ اما تنها با توجه به درخواست عمومی مردم و برخی بزرگان حوزه و سیاست به این امر اقدام می کنم.
یادگار امام در ادامه سخنان خود تأکید کرد: بیت امام راحل برای همیشه خادم مردم خواهد ماند و «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش» را وجهه همت خود قرار داده و خواهد داد و چنین اتفاقاتی نباید در امید مردم نسبت به آینده درخشان نظام جمهوری اسلامی خللی ایجاد کند.
وی افزود: لازم است مردم عزیزمان همچون گذشته، نسبت به آینده حساس بوده و برای رسیدن به سعادت گام بردارند و با حضور پرشور خود در انتخابات هفتم اسفند، پایه های سعادت و بهروزی امروز و فردای جامعه مان را فراهم کنند؛ چرا که سعادت مردم جز با دست و حضور ایشان و عزم و اراده آنها ممکن نخواهد شد.
یادگار امام گفت: سید حسن خمینی تنها یک سرباز برای مردم و اندیشه و راه امام خمینی است و هر جا که باشد به این خدمت افتخار خواهد کرد و هرگز هیچ چیزی نخواهد توانست مانع از این افتخار گردد.
سید حسن خمینی سپس اظهار داشت: امیدوارم که همه به این مهم توجه داشته باشیم که هیچ رفتاری نباید این تلقی را ایجاد کند که رقابت در جمهوری اسلامی با سختی مواجه است و نهادهای دموکراتیک این نظام از جمله مجلس خبرگان که ثمره خون پاک شهیدان است، خدای نکرده با شائبه بسته بودن رقابت در درون خانواده انقلاب مواجه است.
وی افزود: ناگفته پیداست که بُعد مردمی بودن نظام همانند بُعد اسلامی بودن و دینی بودن آن از اهمیت ویژه برخوردار است و شرط اولیه تحقق آن، باز بودن امکان رقابت های غیر سازمان یافته است و امیدوارم این امر در انتخابات مجلس نیز خود را نشان دهد.
یادگار امام در پایان سخنان خود گفت: دست یکایک مراجع بزرگواری که اینجانب را مورد تفقّد قرار دادند می بوسم و از اساتید بزرگوارم کمال تشکر را دارم و نسبت به مردم عزیز ایران سر تعظیم فرود آورده و برای همیشه خود را خادم ایشان می دانم. همچنین لازم است از لطف و عنایت خانواده های معظم شهدا و ایثارگران و رسانه های مختلف مکتوب و مجازی تشکر کنم.
کد خبر: ۸۵۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۹
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به محرومیتها در گچساران و باشت، گفت: من از خدماتی که دولت احمدینژاد در گچساران و باشت ارائه داد تقدیر و تشکر میکنم
کد خبر: ۸۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۸
منصور نظری:مثنوی «طلیعۀِ ظُهور» تقدیم بهساحت مقدس شهدای سرو قامت مدافع حرم اهلبیت علیهمالسلام در سوریه و عراق
کد خبر: ۷۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
آوای رودکوف: استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی پیامی شهادت سرگرد علی غلامی مرزبان سرافراز میهن اسلامی را تسلیت گفت
کد خبر: ۷۹۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۰
آوای رودکوف:دیدار جمعی از اهالی فرهنگ و هنر با فرمانده سپاه لنده/معنای بسیج و حروف آن را باید شناخت /صد درصد دانشجویان دانشگاه پیام نور لنده بسیجی هستند/دانشجویان در راه تعالی جامعه اسلامی گام بردارند/دانشجویان الگویی مناسب برای احاد مردم باشند
کد خبر: ۷۸۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۵
شهر پر از آتش و دود و گلوله شد و ساعتها درگیریها ادامه داشت تا اینکه هنگ بهبهان آمدند و شهر را تحت کنترل گرفتند ،حکومت نظامی برقرار شد و عده زیادی مجروح و دستگیر شدند
کد خبر: ۷۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴
ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى) :آیا قلبى پیدا مىشود كه وقتى درباره كربلاسخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمىتوانندپاكى روحى را كه در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند
کد خبر: ۷۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۲
سردار شهید حاج حسین همدانی : این اواخر دلم هوای رفتن کرده بود خدا کند که موقع جان دادن خدای مهربان از من راضی باشد چرا که به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم
کد خبر: ۷۴۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در زمینه پرداخت یارانهها با اشاره به سابقه اجرای آن افزود: برای تحقق به مصوبه مجلس شورای اسلامی باید حدود چهار میلیون نفر دیگر از پرداخت یارانه حذف شوند.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از ایسنا، علی ربیعی در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما، در مورد شاخص حذف افراد از یارانه و اینکه تاکنون چند نفر از دریافت یارانه حذف شدهاند، گفت: در بحث یارانه ابتدا خلاف قانون اجرا شد. اگر زمینههای دقیق آن ملاحظه نشود به راه غلط خواهیم رفت. حدود 28 پایگاه اطلاعاتی را در این یکسال اخیر سامان دادیم و با آنها گفتوگو کردیم و چیز جدیدی بوجود نیاوردیم. ما درآمد و هزینه را در سه فرمول می گذاریم. مسکن، خودرو، درآمد و حتی سفر می تواند دارایی شما محسوب شود البته سفرهایی که بابت ماموریت می روند را جدا کردیم. هرچند یکی از اشکالاتی که بوجود آمده بود این بود کارگرانی که در خارج بوده و حذف شده بودند را بازگرداندیم. ما از طریق پایگاه ها دسترسی به فعالیت های اقتصادی داریم اما به حسا های بانکی سرک نکشیدیم.
وی خاطرنشان کرد: بیش از 2.1 میلیون نفر را حذف قطعی کردیم که 80 درصد شکایت نکردند. در ارتباط با آن 20 درصد هم زمانی که نشانشان دادیم چه اموالی در اختیار دارند، 10 درصدشان قبول کردند و رفتند اما آن 10 درصد هم می گفتند که بله شاید این اموال را داشته باشیم اما در خانه بیمار سرطانی یا دانشجو و یا تحصیلکرده بیکار داریم. ربیعی افزود: شیوه اعتراض را خیلی روان کردیم، فرد می گوید من این اموال را دارم و ما از وی تعهد می گیریم که چنانچه نتواند اثبات کند ما آن میزان پرداختی را از آنها خواهیم گرفت. در مرحله آخر هم به تحقیقات میدانی خواهیم رفت که تاکنون به این مرحله ورود نکردهایم. وزیر تعاون در پاسخ به این پرسش که چه میزان از افراد باید از دریافت یارانه حذف شوند، اظهار کرد: ما می خواهیم به تکلیف قانونی که مجلس برای دولت در نظر گرفته، برسیم. طبق قانون مجلس حدود 6 میلیون نفر باید از دریافت یارانه حذف شوند. در کرج بسیاری یارانههای خود را به بهزیستی دادند و از این طریق سالانه 5 میلیارد تومان در اختیار بهزیستی کرج قرار گرفته شده است.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برخی واکنشها به نامه چهار تن از وزرا به رییس جمهور را اوج بداخلاقی سیاسی دانست و افزود: تصور نمی کردم که عده ای تا این حد به هر بهانه ای به دنبال زمین گیر کردن دولت باشند. وی در مورد نامه چهار وزیر به رییس جمهور و هشدار در مورد رکود و اینکه آیا مخاطب این نامه رییس جمهور بود؟ گفت: برای درک این نامه و کوهی که از کاه ساخته شد باید نکاتی را عرض کنم. دو جور به نامه نگاه شد. عدهای با توهم اختلاف شروع به حرف زدن کردند و عدهای گفتند فکر می کردیم که رکود بوده که با این نامه به یقین رسیدهایم. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با تاکید بر اینکه موضوع نامه فوق العاده ساده بود، ادامه داد: از این دست نامه ها بارها نوشته ام. مثل نامه در مورد صندوقهای بازنشستگی. ما زمانی پیش بینی می کنیم که حدود بیست سال آینده کشور دچار بحران خواهد شد و در 10 سال آینده، کشور باید کل درآمدهای خود را به صندوق بدهد از این رو نامه می نویسیم. وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه وزرا هفتهای دو بار رییس جمهور را از نزدیک می بینند پس چرا حضوری این مسئله را به وی اعلام نکردند، گفت: مشی رییس جمهور این است که حتی وقتی شفاهی هم صحبت می کنیم برای آنکه بتواند تصمیم گیری کرده و دستور بدهد، مسائل کتبی شود. وزرا در هیات وزیران مثل ژنرال هستند و تمام حرف های خود را می زنند اما در عمل همه سرباز هستند و تصمیم ها را اجرایی می کنند. این حسن دولت دکتر روحانی است که کار کارشناسی صورت میگیرد اما متاسفانه به بداخلاقی قضیه کمتر توجه می شود.
ربیعی با تاکید بر اینکه عده ای به دنبال زمین خوردن دولت هستند، اظهار کرد: این همه بی اخلاقی سیاسی را به هر بهانهای برای زمین گیر کردن دولت تصور نمی کردم، واقعا نامه ساده ای بود، کل بورس 5 درصد اقتصاد کشور است. من نگران سهام کارگران در بورس کشور هستم، همین طور امکان دارد وزرای دیگر چنین نگرانیهایی را در بخش های خود داشته باشند و از این رو برای رفع نگرانی نامه به رییس جمهور می نویسند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا بعد از انتشار نامه در رسانهها، در دولت اعتراضی به نامه صورت گرفت، گفت: خیر. یک ماه پیش این نامه نوشته شده بود. اینکه برخی سازمانها از دولت بودجه می گیرند و بعد رسانهای تاسیس میکنند و در آن نامه ساده اداری را علیه دولت منتشر میکنند، بداخلاقی است. ربیعی تصریح کرد: این نامه اکیدا علامت رکورد مزمن نبود کما اینکه تنها معطوف به بازار بورس بود، وقتی قیمت نفت و بسیاری از مسائل تغییر می کند طبیعی است که سیاست گذاری ها نیز باید تفاوت کند.
وی در پاسخ به این پرسش که شما دو سال پیش در جلسه رای اعتماد صریحا گفتید که باید پتانسیلهای اشتغالزایی فعال شود، باتوجه به اینکه پژوهشگر مسائل اجتماعی هم محسوب می شوید، آمارهایی که دارید می گوید چه مقدار شغل ایجاد می کنیم و باید چه مقدار شغل ایجاد شود تا این بحران رفع شود؟، گفت: امروز مسئله اشتغال فرابخشی و نیاز به اهتمام همه گروه ها و اجماع ملی دارد. ما در شرایطی به سر می بریم که بدون اجماع ملی نمی توان برنامه های کلان را به پیش برد. ربیعی با بیان اینکه طبق آمارهای به دست آمده بیش از پنج میلیون نفر با تاخیر وارد بازار کار می شوند، ادامه داد: در سال 1393 بیش از 300 هزار نفر را از طریق مراکز کاریابی به بنگاه های کوچک معرفی کردیم اما حدود یکصد هزار نفر از این افراد تمایل به آن کار نداشتند چرا که مفهوم شغل در جامعه ما تغییر کرده و بسیاری شغل را به معنای استخدام می دانند.
وی ادامه داد: ما نیاز داریم سالی 800 هزار شغل ایجاد کنیم تا نیروهایی که با تاخیر وارد بازار کار می شوند را پاسخگو باشیم. براساس آمار دفاتر تامین اجتماعی است که صادر شده است، در سال 1393، 735 هزار و 683 نفر با ثبت کدملی در سازمان تامین اجتماعی در مشاغل بیمه اجباری داریم که جدا از بیمه قالیبافان است، در همان سال 326 هزار ریزش شغل داشتیم، می توانم ادعا کرد که اگر همین خط روندی را ادامه دهیم در سال 93 موفق بودیم بیش از 300 هزار شغل ایجاد کنیم. ربیعی در پاسخ به این پرسش که پس چرا این آمار در زندگی مردم ملموس نیست؟، اظهار کرد: اتفاقات خوبی در دولت تدبیر و امید رخ داده است. نرخ مشارکت در این دولت بالا رفته است و من از این امر بسیار خوشحالم، افراد از ناامیدی به امید رسیدهاند، افراد امید به دست یافتن به شغل نداشتند اما الان دارند. از دیگر دستاوردهای این دولت این بوده که طبق آمار و اطلاعات، در گذشته امکان دسترسی به شغل در 28 سالگی بوده اما امروز به 27 سالگی رسیده است.
وزیر کار در مورد قرارداد موقت کار که به نوعی موجب عدم احساس امنیت شغلی افراد شده است، اضافه کرد: در دورانی که عرضه و تقاضای نیروی کار سخت می شود و نیروی کار پیشی می گیرد بر تقاضا، این فشار بر کارگران وارد می شود. من هم وزیر کارگران، هم تولیدگران و هم بیکاران هستم. با توجه به چهار نوع سیاست در رابطه با اشتغال، سیاست تنظیمی برعهده ما است، ما برای اینکه اجحافی صورت نگیرد به شدت با قراردادهای سفید امضا مقابله کردیم البته کانون های کارفرمایی و اتاق ها با ما همکاری کردند. ما در سال 93 از ریزش 237 هزار شغل با همکاری کارفرما و کارگران جلوگیری کردیم.
ربیعی در تعویق حقوق کارگران و بازنشستگان مستمری بگیر نیز گفت: در شرایط اقتصادی فعلی با مدیریت، این شرایط را مدیریت می کنیم همه جوانب را باید در نظر گرفت. ما باید هم فضای کارفرمایی و هم کارگری را در نظر بگیریم. در زمینه حقوق بازنشستگان سه سال نقش موثری داشتم تا 65 درصد حقوق آنها افزایش یافت. در مدت زمانی کوتاه، تاب اقتصادی ما بیشتر از این ظرفیت نداشت، من متوجه مشکلات آنها می شوم. وی در پاسخ به این پرسش که آیا از حداقل حقوق بازنشستگان و کارگران اطلاع دارید، گفت: در حال حاضر دریافتی کارگر یک میلیون و صد هزار تومان با مزایا است. مستمری بگیران کمی کمتر از این مبلغ است. حدود 40 درصد از مستمری بگیران حداقل دستمزد را دریافت می کنند. مستمری بگیران بازنشستگی نیز حداقل دریافتی آنها مناسب تر است.
وزیر کار و رفاه اجتماعی در مورد بحث تعطیلی صندوقهای بازنشستگی به دلیل نبود اعتبارات کافی، گفت: صندوق ها تعطیل پذیر نیستند. از سوی دیگر تامین اعتبار صندوق تامین اجتماعی نیز توسط دولت نبوده و سهم را خودش تامین می کند. ما در صندوق ها با نسبت نامناسب ورودی با خروجی مواجه هستیم. یکی از بحران های ما که حتی در جلسه غیرعلنی مجلس حرف زدم شرایط صندوق های بازنشستگی است. وی گفت: رفع بحران صندوق از اولویت های دولت در برنامه ششم توسعه است.
ربیعی در مورد بدهی تامین اجتماعی به بیمه و داروخانه ها نیز گفت: امروز بیمه تامین اجتماعی بدهی داروخانه ها و پزشکان را پرداخت کرده است. بدهی به بیمارستان ها تا پایان سال 1393 نیز پرداخت شده است. بدهی در بیمه سلامت نیز تا یکشنبه آینده برای سال 1393 پرداخت می شود و بدهی بخش اعظم پزشکان و داروخانه ها نیز در اردیبهشت پرداخت شده است. وزیر کار مورد صحت آمارهای منتشره درباره کودکان کار گفت: یکسری از این آمارها سیاه نمایی است. آمار یونیسف را برای من آورده بودند که آن را با نسبت کل کشور گرفتم که گفتم مگر چنین مسئله ای ممکن خواهد بود؟ متاسفانه اغراقی در اینگونه آمارها وجود دارد. وی بر لزوم تفکیک در این حوزه تاکید کرد و گفت: یکسری از کودکان به محل کار رفته و شب به خانه خود برمی گردند. عدهای شب ها را در خیابان سپری می کنند و گروه دیگر در معرض سوءاستفاده قرار دارند. آمارهایی که منتشر می کنند صحت ندارد.
ربیعی ادامه داد: با توافقاتی که با استانداری تهران صورت گرفته قرار شده این کودکان جمع آوری و در اختیار سازمان بهزیستی قرار داده شوند. وی به مسائل کودکان نظیر آموزش و سلامت آنها اشاره کرد و گفت: در جلسه شورای عالی رفاه در سال گذشته، اعلام شد که 175 هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد. دو روز پیش جلسه شورای کودکان داشتیم که باید گفت 175 هزار بازمانده از تحصیل به 75 هزار نفر رسیده است البته بخشی از این بازماندن از تحصیل مربوط به مسائل فرهنگی است همچون اینکه خانواده اجازه تحصیل به فرزند دختر نمی دهد.
وزیر رفاه با تاکید بر اینکه هدف ما جلوگیری از سوءاستفاده از کودکان است، یادآور شد: متاسفانه ابتلا به ایذر در این کودکان سی برابر بیشتر از افراد عادی است. ما برای اولین بار با همکاری وزارت دادگستری بانک اطلاعاتی کودکان را راه اندازی کردیم و الان می توانیم به طور دقیق در مورد وضعیت کودک صحبت کنیم. امیدوارم در سال آینده دیگر کودک بازمانده ای از تحصیل نداشته باشیم.
کد خبر: ۷۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۸