برچسب ها
کد خبر: ۱۴۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

معاون بهداشتی وزیر بهداشت از راه‌اندازی نخستین اورژانس روستایی در کشور خبر داد.
کد خبر: ۱۳۶۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱

رئيس شوراي كانون بسيج جامعه پزشكي شهرستان بویراحمد از اعزام تیم پزشکی به منطقه محروم زيلايي خبر داد و گفت: خدمات پزشکی رایگان به عشایر زيلايي ارائه گرديد.
کد خبر: ۱۳۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

آوای رودکوف-سرپرست شبکه بهداشت و درمان شهرستان لنده گفت: در ماه گذشته حدود شش هزار نفر توسط پزشکان عمومی این مرکز ویزیت شدند
کد خبر: ۸۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰

شب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم». به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، این تنها شرح یک شب از سی و چند سال زندگی پرغصه همسران جانبازان اعصاب و روان است؛ زنان رنج کشیده و صبوری که سال ها بعد از به پایان رسیدن جنگ، درگیر جنگی بی سر و صدا و فرساینده در خانه های خود هستند. نگهداری از جانباز اعصاب و روان آسان نیست. عملا دیگر نمی توان به چشم «همسر» به او نگاه کرد. بیمار است و بیشتر از همسر، پرستار می خواهد. اما کدام پرستار است که شب تا صبح نقش اسیر عراقی را بازی کند، با حمله های عصبی و عوارض ناشی از آن، مثل کتک و ناسزا و شکستن اثاث خانه و ... کنار بیاید، به دنبال داروهایش تا مرز اسرائیل برود و دم هم نزند و در ازای این همه؟ هیچ. شاید گاهی تقدیری از سوی بنیاد شهید، شهرداری یا نهادهای دیگر که آن هم باعث دلخوشی این رزمنده های واقعی است. آنقدر به بیمارستان رفتم تا خودم هم مریض شدم52 ساله است. اما بیشتر از سنش به نظر می رسد. سختی های زندگی با جمشید، جانباز اعصاب و روان و شیمیایی در 27 سال گذشته پیرش کرده. 27 سال پیش، عملیات فاو، سلامتی همسرش را از او گرفت و حالا همسرش است که جنگ را به جای او ادامه می دهد «مشکلات خیلی زیاد است، به خصوص بیمارستان رفتن ها آنقدر زیاد شد که دیگر خودم هم روانه بیمارستان شدم». می گوید به خاطر اجر ثوابش این سال ها را تحمل کرده. اما یک بار نزدیک بوده طاقتش تمام شود و آن وقتی بوده که جمشید از خانه خارج شده و به قم رفته و به خاطر حواس پرتی سه روز در قبرستان ها خوابیده «وقتی پیدایش کردیم، فرقی با یک مرده نداشت. از طریق جهاد ساوه پیدایش کرده و تحویل کلانتری داده بودند. روزی که پیدا شد، من در حال خودم نبودم. یک بچه کوچک هم داشتم و بدترین لحظه ام بود وقتی او را در آن حالت دیدم. همه برایم سر تکان می دادند. گمشده داشتن خیلی سخت است» سه فرزند دارد. دو تا قبل از مجروح شدن پدرشان به دنیا آمده اند و یکی بعد از آن. اما از جمشید کاری برای تربیت آنها ساخته نیست «شوهر من مثل یک تکه گوشت است و کاری برای کمک به بزرگ کردن بچه ها از دستش برنمی آید. ریه هایش هم ناراحت است و نمی تواند کار کند». خسته ام، اما به خاطر خدا و بچه ها تحمل می کنممحمود 49 ساله است، سال 62 در عملیات مجروح شده و شیمیایی است، اما به نظر همسرش، جانباز اعصاب و روان هم هست. زن 42 ساله ای که هنوز جوان است، اما دلش از سختی های زندگی و مبارزه یک تنه با این همه مشکل بدجوری پر است «در بیمارستان بستری نیست، اما فرقی با یک بیمار بستری ندارد. تنگی نفس دارد. عروسی نمی آید، در مراسم عزا زود می گوید بلند شو برویم، اینجا هوا آلوده است و اعصابش به هم می ریزد». محمود پدر سه فرزند است «یکی از بچه ها بعد از جانباز شدن پدرش به دنیا آمده است. بچه ها می گویند باید با وی کنار آمد، چون مریض است. اما همه مان از این وضعیت به تنگ آمده ایم. وقتی دختر من می خواست ازدواج کند، بارها تقاضا و التماس کردم تا برای تهیه جهیزیه او کمکمان کنند، اما هیچ فایده ای نداشت». این تنها مشکل همسر محمود نیست. دارو و درمان بزرگترین مشکل اوست «هزینه های درمان را بیمه می دهد، اما داروهایش گیر نمی آید. علاوه بر این باید در بیمارستان در بخش مغز و اعصاب و مشاوره بستری باشد». وضعیت محمود از بقیه قدری بهتر است، چون می تواند به سر کار برود، اما... «در هوای گرم و آلوده نمی تواند کار کند. در جهاد کشاورزی کار می کند». با این حال هیچ چیز بیشتر از بی اعتنایی های جامعه دلگیرش نمی کند؛ جامعه ای که محمود به خاطر امنیت و آسایش آنها به این روز افتاد «یک شب که حالش بد شد و خواستم او را به دکتر ببرم، نزدیک ولیعصر پلیس جلویم را گرفت تا جریمه ام کند. گفتم همسرم جانباز است، حالش بد شده و می خواهم او را به بیمارستان ببرم. پلیس خندید و گفت ما از این کلک ها زیاد دیده ایم! گفتم کارت شناسایی دارد و پلاک ماشین هم مشخص است، همسرم خودش هم بلند شد و با حال نزارش قدری تند با افسر پلیس صحبت کرد، پلیس هم گفت تو برو و فکر کن ما را گول زده ای! وقتی به بیمارستان رسیدم، دکتر گفت حالش خیلی بد است، چرا او را اینقدر دیر آورده ای؟ گفتم فقط یک ربع پلیس من را نگه داشت». کیست که بتواند یک روز از این زندگی را تاب بیاورد؟ «خسته ام، دیگر بریده ام،‌ اگر دارم تحمل می کنم، به خاطر بچه هایم و به خاطر رضای خدا است. فکر می کنم در کنار او دارم ایثار می کنم». جنگ در خانه جانبازان ادامه داردشب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم». همسرش روزی 48 نوع دارو می خورد. با این حال، درصد جانبازی او را کاهش هم داده اند «دکترها می گویند وضعیت او از یک جانباز شصت درصد هم بدتر است، اما درصد جانبازی او را از 24 درصد به 10 درصد رسانده اند. کمیسیون پزشکی بنیاد شهید می خواهد مرتب جانبازان را زیر دستگاه ببرد، در حالی که این کار برای سلامت آنها مضر است». فرزندش او را درک نمی کند. می گوید «جنگ تمام شده، اما در خانه جانبازان جنگ ادامه دارد. ما فراموش شده ایم، اما ما نفس می کشیم و خدا شاهد است که ما هم زنده ایم». از نهادهای مسئول دل پری دارد «من تعجب می کنم اگر مسئولان سراغی از ما بگیرند. اما بد نیست گاهی برای ما یک تجلیل بگذارند. ما افسرده ایم و جمعی را هم افسرده می کنیم». هر جا می روم، اول درصد می پرسند!انگار درد و رنج جانبازی و مشکلات جسمانی کم است که مشکلات مالی هم به آن اضافه شود! «دختر بزرگ من دانشجوی ترم 5 عکاسی است و من نمی توانم برایش حتی یک دوربین بخرم. افسرده شده و روزی 38 تا قرص می خورد و بارها خواسته انصراف بدهد که من مانع شده ام. دو دختر سادات دارم، اما سقفی بالای سر نداریم. یک حاج آقای نیکوکار که رئیس یک درمانگاه است،‌ با دیدن وضعیت ما دلش به رحم آمد و برایمان خانه ای گرفت، اما اگر فردا بگوید بلند شو، جایی را ندارم که بروم». گلایه های فراوانی از مقررات خدمات رسانی به جانبازان بر اساس درصد جانبازی دارد «روزی که جنگ شد، نگفتند که قرار است درصد تعیین کنند، اما امروز به هر جا که برای طلب کمک می روم،‌ اول درصد جانبازی همسرم را می پرسند!» مسائل مالی این روزها جزو مصائب زندگی خیلی هاست، چه برسد به کسانی که هزینه های بستری و دارو و درمان هم دارند و نان آورشان هم قادر به کار کردن نیست. همسر رنج کشیده دیگری می گوید «در هشت سال دولت قبلی قرار بود حقوق جانبازان را زیاد کنند، اما این اتفاق نیفتاد. اکنون ماهی 2 میلیون و 300 هزار تومان حقوق می گیرم و زندگی 5 نفر و هزینه تحصیل دو فرزند دانشجویم را با این پول تامین می کنم». زنگ در و تلفن مساوی است با حمله چاقویی!یک تلفن یا صدای زنگ در هم کافی است تا فرامرز را به هم بریزد و وقتی این اتفاق می افتد، زن و بچه اش از هیچ چیز، از کتک گرفته تا حمله با چاقو مصون نیستند «همسرم 48 ساله است. سرباز بوده و چهار سال در منطقه حضور داشته. هم شیمیایی است و هم جانباز اعصاب و روان. درخواست کردم او را برای وضعیت ریه اش به خارج اعزام کنند، اما گفتند ما جانبازان اعصاب و روان را اعزام نمی کنیم. برای همین درخواست کردیم پروفسور مهاجر و سمیعی در بیمارستان خاتم وی را درمان کنند. یک میلیون و 400 هزار تومان از بنیاد شهید حقوق می گیرد که 400 هزار تومان آن برای حق پرستاری است، با این حال معتقد است جانبازان دستگاه های دیگر وضعیت بهتری دارند و قوانین درصد جانبازی دست و پای مسئولان را برای کمک به آنها بسته است. برای داروهای همسرم تا مرز اسرائیل رفتممی توانی تصورش را کنی که برای تهیه داروهای همسرت مجبور شوی به هشت کشور و از جمله به داروخانه ای دورافتاده در مرز اسرائیل بروی؟ اگر نمی توانی، باید بگویم همسر محمدرضا این کار را کرده است «همسر من در سال62 در عملیات خیبر در جزیره مجنون شیمیایی شد؛ عملیاتی که شهردار تهران فرمانده آن بود. جانباز شیمیایی 70 درصد است. 15 سالش بوده که از بسیج رفته به جبهه و وقتی مجروح شد، بعد از مداوا در بیمارستان صحرایی به اهواز و بعد مشهد فرستاده شد و بعد به ارتش پیوست. اکنون ناخدا 2 نیروی دریایی است و همین مهرماه بازنشسته شد». از رسیدگی ارتش راضی است «همه امور مربوط به همسرم را ارتش انجام می دهد و هزینه دارو و بیمه جانبازان را هم می پردازد. اما داروهای خاص را بنیاد شهید به ما می دهد یا در تهیه آنها کمکمان می کند». با این حال خودش هم از پا نمی نشیند و دنبال دارو تا کجاها که نمی رود «داروهای شوهرم را از آمریکا آورده ام و خودم هشت کشور را به دنبال دارو رفته ام و حتی دو بار به لبنان تا مرز اسرائیل رفته ام! چون در آن زمان، یعنی سال های 78- 79 در ایران دارو گیر نمی آمد و می گفتند فلان دارو تنها در داروخانه ای در مرز اسرائیل پیدا می شود. بسیاری از داروهایی که وارد ایران شد، به نام شوهر من وارد شد». می گوید در طول این سال ها، بیشترین سختی را برای تهیه دارو کشیده است «گاهی ساعت 3 نصفه شب از تهران به بوشهر می رسیدم تا یک دارو را بگیرم. از فرودگاه که بیرون می آمدم، جایی را نداشتم بروم و در وسط خیابان سرگردان می ماندم تا صبح فردا دارو را بگیرم و باز با پرواز برمی گشتم و ساعت یک نصفه شب به تهران می رسیدم و آن موقع شب هیچ کسی نبود که در فرودگاه به دنبالم بیاید». از سیستم جدید رسیدگی پزشکی به جانبازان راضی نیست «قبلا هر نوع جانبازی یک پزشک خاص داشت، اما اکنون بر اساس مناطق تعیین شده، همه جانبازان باید به یک پزشک عمومی مراجعه کنند. این در حالی است که کمتر جانبازی شرایط همسر من را دارد که با 70 درصد شیمیایی، جانباز اعصاب و روان هم هست». موقع حمله های عصبی محمدرضا، وضعیت همسر و فرزندش مثل خانواده بقیه جانبازان اعصاب و روان اسفبار است «همسرم من و بچه ها را بسیار کتک زده، اما من اصلا از این مسائل ناراحت نشده ام. اذیت های همسرم را به پای بیماری می گذارم. اما وقتی دکتر همسرم را جواب کرد و گفت او زیر چادر اکسیژن است و درمان ها رویش جواب نمی دهد و او را به خانه ببرید، یکی از سخت ترین لحظه هایم بود. در تمام این لحظه ها تنها بودم و هیچ کسی نبود که مرا حمایت کند. شب هایی را که من تا صبح بیدارم، کسی نمی بیند. همین چند شب پیش از خواب بلند شد و نفسش بند آمد. اما من از این رسیدگی ها ناراحت نیستم، این کارها را برای خودم کرده ام و فردای قیامت دلم خوش است که من همه تلاشم را کرده ام». او یک پرستار دلسوز واقعی است، تا جایی که حتی در بیمارستان هم دلش نمی آید رسیدگی به همسرش را به پرستاران بسپارد «شوهرم از سال 70 تا 78 مرتب در بیمارستان ساسان بستری بود و تنها برای مرخصی به خانه می آمد. من هم همیشه یا در ناصرخسرو بودم یا از 6 صبح تا 10 شب به بیمارستان می رفتم تا شوهرم معتاد مورفینی نشود، زیرا پرستاران با اینکه دلسوز هستند، اما بالاخره انسان هستند و از نگهداری این گونه مریض ها خسته می شوند و راحت یک مورفین تزریق می کنند تا ساکتش کنند. به پرستار می گفتم اگر می خواهی غر بزنی، به من بزن، به شوهرم هیچ نگو و من همه کارهایت را انجام می دهم». سخت تر از رسیدگی تمام وقت به کسی که کتک می زند و حمله می کند، تربیت فرزندی شایسته با وجود این مشکلات است و این کاری است که او به خوبی از پسش برآمده «پسرم بسیار صبور است. پدرش بارها شیشه آب را به سمت او پرتاب کرد و یک بار چنان موبایلش را به سمت بچه پرت کرد که به گونه اش خورد و اگر قدری بالاتر می خورد، بچه ام کور می شد. اما او هیچ نگفت». «از بچگی وقتی به بچه ام می گفتیم می خواهی در چه رشته ای درس بخوانی؟ می گفت پزشکی تا بتوانم مراقب پدرم باشم. اکنون نیز در تهران پزشکی می خواند و یکی از بهترین دانشجویان و مراقب حال پدرش است. از کلاس 12 نفره آنها در پیش دانشگاهی که 11 نفرشان فرزند شاهد و ایثارگر بودند، فقط دو نفر در رشته پزشکی قبول شدند: پسر من و آن یک نفری که سهمیه ای نبود. اما هنوز دوستان فرزندم نمی دانند پدر او جانباز است، چون از بس مسائل در رسانه ها بد منعکس شده، همه فکر می کنند جانبازان عده ای سودجو هستند که کیسه دوخته اند. این در حالی است که اگر تنها به کمک سهمیه وارد دانشگاه شده، چطور الان هم بهترین نمرات را دارد؟!» خانه ای را تصور کن که در آن نمی توانی بوی غذا یا عطر راه بیندازی، سروصدا کنی، شامپو یا صابون عطری بزنی و ... «ما الان یک نیمرو هم می خواهیم درست کنیم، نباید بویش دربیاید، چون برای همسرم بد است. وقتی به حمام می رود، نباید شامپو و صابون عطری استفاده کند، چون برایش بد است. بچه من وقتی می خواهد از خانه بیرون برود، باید دم در ادوکلن بزند تا بوی آن به پدرش نخورد، چون برایش بد است. لباس های شیمیایی ها باید نخی باشد، رژیم غذایی خاص دارند و سرخ کردنی و فست فود و خیلی چیزهای دیگر را نمی توانند بخورند». به جز دارو، شیمیایی ها تنها به یک چیز دیگر بسیار نیاز دارند: آرامش. «جانبازان شیمیایی نمی توانند زیاد از خانه بیرون بروند، چون گرما، سرما، گردوغبار و آلودگی اذیتشان می کند. شوهرم گاهی هفته ای یک بار هم از خانه بیرون نمی رود. البته حق پرستاری به ما می دهند، اما من الان بیش از ده سال است که با بچه ام نتوانسته ام به پارک بروم.اما یک سری امکانات درمانی هست که به بهبود سلامتی آنها کمک می کند، مثلا آب درمانی، استخر و امکانات ورزشی که به وضعیت ریه آنها بهبود می بخشد. ما در خانه برای شوهرم جکوزی زده ایم و از وقتی این کار را کرده ایم، فیزیوتراپی و ماساژ ریه او بسیار راحت شده است». همسر محمدرضا دبیر است، 21 سال سابقه کار دارد و با وجود مشکل قلبی، دلش نمی خواهد بازنشسته شود «خیلی ها به من می گویند خودت را بازنشسته کن، اما همین قدر که برای کار هم از خانه بیرون می روم، باعث می شود حال و هوایم عوض شود. زیرا می بینم بقیه هم مشکلات خاص خود را دارند و باعث می شود خدا را شکر کنم. ما همه مشکلاتی را که مردم دارند، داریم و این مشکل هم روی آن، البته من این را مشکل نمی دانم، بلکه نعمتی در خانه است که تنها قدری دست و پای ما را بسته است». و در آخر؟ لبخندی معنی دار می زند و می گوید «هشت سال جنگ تمام شد، اما ما در خانه مان هر روز خاطره جنگ را داریم».
کد خبر: ۴۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۷

دانشگاه محقق اردبیلی اخیرا آگهی استخدامی را منتشر کرده که به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه کار و تعلیم و تربیت در منافات با اهداف آموزش عالی بوده و بر تداوم معضل عدم تناسب رشته با اشتغال اشاره دارد
کد خبر: ۴۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴

به گزارش آوای دنا به نقل از وطن امروز ،وزیر بهداشت از برطرف شدن اشکالات برنامه پزشک خانواده و اجرای این طرح در شهرهای زیر 20هزار نفر و  همچنین جذب ۴ هزار پزشک عمومی جدید خبر داد. ‌سیدحسن هاشمی،  وزیر بهداشت در حاشیه هفتاد و هشتمین اجلاس رؤسای دانشگاه علوم پزشکی کشور، بیان داشت: شاخص‌ها در وزارت بهداشت موجود است که براساس آن گروه‌های تخصصی اندازه‌گیری و ارزیابی می‌شوند. با این وجود از همه تشکر می‌‌کنم که در این فرصت کوتاه و با مشکلات موجود که هنوز بسیاری از آنها بر زمین مانده کار کرده‌اند که باعث رضایت عموم مردم شده‌، هر چند اشکالات زیادی هنوز وجود دارد. وی در رابطه با اینکه آیا در زمان اجرای طرح تحول نظام سلامت رؤسای دانشگاه‌ها عزل شده‌اند، خاطرنشان کرد: در یک مورد رئیس دانشگاه تغییر کرده و در سایر موارد تذکر داده شده است.پزشک خانواده در شهرهای زیر 20هزار نفروی درباره اجرای فاز بهداشتی طرح تحول یادآور شد: در 2، 3 ماه گذشته زیرساخت‌ها آماده شده و از دوشنبه گروه‌های بهداشتی کار خود را آغاز می‌کنند به طوری که در شهرهای زیر 20 هزار نفر اشکالات برنامه پزشک خانواده را برطرف می‌کنیم و خانه‌های بهداشت اصلاح می‌شوند. وزیر بهداشت تصریح کرد:‌ 2 هزار خانه بهداشت نیاز به تعمیرات دارند که بازسازی می‌شوند، همچنین مکمل‌های غذایی به خانواده‌ها داده می‌شود بویژه زنان باردار و شیرخواران در اولویت دریافت این مکمل‌ها قرار دارند. هاشمی افزود: برنامه پزشک خانواده در 2 استان فارس و مازندران با انجام اصلاحاتی اجرا خواهد شد و همچنین به 4 هزار پزشک عمومی جدید نیازمند هستیم که باید جذب شود.محرومیت 10 میلیون نفر از خدمات بهداشتیوزیر بهداشت همچنین از ایجاد شبکه بهداشتی در سراسر کشور خبر داد و بیان داشت: این شبکه در حاشیه شهرها مستقر می‌شود چرا که طبق آخرین سرشماری که در دو ماه گذشته انجام شد، 10 میلیون نفر در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند که فاقد خدمات بهداشتی مناسب هستند. هاشمی بر تربیت مدیران و تأمین نیروی انسانی تأکید کرد و افزود: در اجرای برنامه نظام سلامت بیمه‌ها به‌خوبی همکاری کردند، البته بیمه پایه بهتر عمل کرده و انتظار داریم بیمه‌های تکمیلی نیز همکاری‌های خود را بیشتر کرده و خدمات خود را کاهش ندهند. به گفته وزیر بهداشت، بیمه‌های تکمیلی تخلفاتی داشته‌اند که انتظار داریم در بخشی از خدماتی که دولت از منابع خود به سلامت اختصاص می‌دهد همکاری بیشتری داشته و سطح خدمات خود را نسبت به سال گذشته کاهش ندهند.رضایت 73درصدی از طرح تحولوی در رابطه با رضایتمندی مردم از اجرای طرح تحول گفت: به صورت نسبی و قطعی 73 درصد مردم رضایت داشته‌اند به طوری که 32 درصد آنها بسیار راضی بوده و سایر موارد رضایت نسبی داشته‌اند. وزیر بهداشت یادآور شد: 90 درصد در برخی بیمارستان‌ها اشغال تخت وجود دارد و وضع برخی بیمارستان‌ها بسیار ناجور است که باید اصلاح شود. حتی می‌بینیم تخت را در راهروها گذاشته‌اند که باید این تخت‌ها تغییر کنند و به تأسیسات بیمارستان‌ها توجه شود.هاشمی خاطرنشان کرد: آن قسمتی که به رعایت حقوق بیماران مربوط است، بویژه در بخش‌هایی که زنان و مردان بستری می‌شوند، باید به تفکیک محیط توجه کنند تا مردم شرایط را تحمل کرده و رضایتمندی بیشتری داشته باشند.زمانبندی 15ساله برای اجرای پزشک خانوادهوزیر بهداشت درباره زمانبندی برای اجرای برنامه پزشک خانواده، به فارس‌گفته است: پیش‌بینی می‌کنیم که همان 10 تا 15 سالی که پیش از این اعلام کردند اجرای پزشک خانواده زمان می‌برد، همان میزان زمان لازم است، البته باید ببینیم جامعه پزشکی از این برنامه چگونه استقبال می‌کند و به قول سیاسی‌ها نیروهایی که در اختیار داریم آیا حرکت ژله‌ای دارند یعنی از منطقه‌ای به منطقه دیگر می‌روند یا خیر. وی گفت: در هر صورت اگر بتوانیم نیروها را به صورت کافی جذب کنیم و آموزش‌های لازم داده شود نظام سلامت کارآمد و نظام اجرای واقعی خواهیم داشت.اطلاع‌رسانی پیامکی برای پزشکانوی همچنین درباره پرداختی پزشکان و نارضایتی‌های آنها، یادآورشد:‌ از زمانی که برنامه تحول نظام سلامت اجرا شده، حقوق پزشکان داده شده، البته یکی، دو دانشگاه بوده است که تذکر لازم به آنها داده شده و در همین زمینه سیستم اطلاع‌رسانی برای پزشکان از طریق پیامک ایجاد شده که اگر تأخیری در دریافت‌ها دارند، اعلام کنند تا تذکر داده شود. به باور وزیر بهداشت، مراجعه به اورژانس با اجرای این طرح بیشتر شده اما بار کاری پزشکان کمتر از 10 درصد افزایش یافته است، پرداختی به پزشکان مقیم داده شده، شایعات در این باره زیاد است و مشکل برای تعداد کمی بوده است. وی همچنین درباره راه‌اندازی اداره نیروی انسانی، خاطرنشان کرد: در طول یک سال آینده قرار است تصمیمات جدی منظم و قانونمندی در این اداره ایجاد شود تا بر انجام تعهدات و به‌کارگیری نیروها تاکید شود.
کد خبر: ۴۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۰

اهالی بخش لوداب از توابع شهرستان بویراحمد با انتقاد از حادثه مرگ یک زن جوان باردار به علت نبود پزشک در مرکز لوداب و دوربودن این منطقه از مرکز استان خواستار، استقرار دو پزشک عمومی در مرکز بهداشت درمانی این شهر شدند. شماری از ساکنین این بخش با انتقاد از حادثه مرگ یک زن جوان باردار در جمعه شب هفته گذشته به علت نبود پزشک در مرکز لوداب در حین اعزام به شهر مارگون ،برلزوم توجه مسوولان بهداشت و درمان و اجرایی به رفع این مشکل تاکید کردند.به گزارش آوای دنا ، یکی از اهالی لوداب دراین باره به ایرنا گفت: خواهرم اعظم آهون 25ساله درحالی که هشت ماه از زمان بارداری وی می گذشت دچار بیهوشی شد، وقتی آن را به مرکز درمانی لوداب رساندیم، کسی در این درمانگاه برای پاسخگویی حضور نداشت.وی گفت: این زن جوان باردار را به 15کیلومتری لوداب رساندند که متاسفانه آن درمانگاه نیز پزشک نداشت و در حین اعزام به مارگون که با لوداب 75کیلومتر فاصه دارد،زن جوان باردار با نوزاد در آستانه تولد او فوت کرد.الله داد احسانی با بیان اینکه حوادث ناگواری زیادی به دلیل کمبود امکانات بهداشتی درمانی برای مردم لوداب همواره رخ داده است ،خواستار چاره اندیشی مسوولان بهداشت درمان کهگیلویه وبویراحمد برای حل این مشکل شد.بخشدار لوداب به محرومیت منطقه اشاره کرد و گفت: عجله خانواده زن جوان باردار در اعزام آن به مرکز دیگر باعث مرگ این بیمار شده است،زیرا پزشک در محل درمانگاه حضور داشت اما اطلاع رسانی درست به همراهان بیمار نشده بود.جمال روحانی یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بابیان اینکه در مانگاه لوداب به دو پرشک نیاز دارد، گفت: پرشک ها به صورت شیفتی جابه جا می شوند.وی گفت: بخش لوداب با 14هزار نفرجمعیت و 138روستا در 135کیلومتر وسعت با یاسوج جزو محرومترین بخشهای کهگیلویه وبویراحمد است.یک مسوول دانشگاه علوم پزشکی باسوج از اعزام یک گروه کارشناسان این دانشگاه به بهداشت درمانی لوداب برای بررسی علت مرگ زن جوان باردار خبر داد و گفت: اطلاع رسانی در این زمینه پس از بررسی دقیق انجام خواهد شد.
کد خبر: ۳۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۵

به گزارش آوای دنا به نقل از منابع خبری، دادگاه عالی قانون اساسی سوریه صلاحیت بشار اسد، ماهر حجار و حسن النوری را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سوریه تایید کرد. دادگاه عالی قانون اساسی سوریه با اشاره به رد صلاحیت سایر داوطلبان نامزدی برای انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور تاکید کرد که امکان اعتراض برای رد صلاحیت‌ شدگان وجود دارد. به نوشته روزنامه سوری الوطن، پس از اعلام اسامی نامزدهای پذیرفته شده برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری،دادگاه به اعتراضات نامزدهایی که صلاحیت آنها رد شده است خواهد پرداخت و این از روز پنجشنبه خواهد بود و این اعتراض ها ظرف سه روز بررسی می شود تا تصمیم نهایی درباره آنها گرفته شود.این تصمیمات مطابق برنامه و مستدل است. انتخابات ریاست جمهوری برای سوری‌های مقیم خارج از کشور روز چهارشنبه ۲۸ ماه می (۷ خرداد) سال ۲۰۱۴ از ساعت هفت صبح تا ساعت هفت عصر به وقت محلی شهری که در آن سفارتخانه و شهروندان سوری قرار دارند برگزار خواهد شد. در خود سوریه انتخابات ریاست‌جمهوری در روز سه شنبه سوم ژوئن (۱۳ خرداد) سال ۲۰۱۴ از ساعت هفت صبح تا ساعت هفت عصر به وقت محلی برگزار خواهد شد. بشار اسد:بشار حافظ الاسد. متولد سال ۱۹۶۵ در شهر دمشق. دارای مدرک پزشک عمومی از دانشگاه دمشق در سال ۱۹۸۸ و تخصص چشم‌پزشکی. اسد در سال ۲۰۰۰ رئیس جمهور سوریه شد و در سال ۲۰۰۷ دوباره به این سمت انتخاب شد. حسان عبدالله النوری:متولد ۱۹۶۰ در شهر دمشق. وی طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ وزیر مشاور دولت در امور توسعه اداری بود. النوری اکنون رئیس ابتکار ملی برای تغییر (مخالف) است. ماهر الحجار:متولد ۱۹۶۸ در شهر حلب. دارای مدرک مطالعات عالی زبان‌شناسی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه حلب. وی در سال ۱۹۸۴ به عضویت حزب کمونیست سوریه در آمد و اکنون دبیرکل حزب "اراده مردمی" است.
کد خبر: ۳۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۴

اوای دنا-شهروند:در خبری به نقل از مدیر شبکه بهداشت کهگیلویه آمده است که ایشان در جلسه شورای سلامت شهرستان لنده در تاریخ 92/01/17فرمودند(عین خبر): مرکز بستر درمانی لنده از مجهزترین مراکز درمانی در سطح استان است. وی افزود: کمبود پزشک در سطح استان بوده و مربوط به یک شهرستان نیست، و با برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده با برگزاری امتحان رزیدنتی که در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود، این مشکل برطرف می‌شود. چندین بار این مطلب را خواندم ودر دلم دعا می کردم که خدا کند این خبر درست منعکس نشده باشد و اقای رئیس چنین مطلبی را بر زبان نیاورده باشد!!دوباره با خودم فکر کردم که شاید ما بی خبر باشیم به چند نفر از دوستان زنگ زدم و سراغ گرفتم دیدم همه دلی پر، از کمبود امکانات و نیروی انسانی در تنها درمانگاه دولتی شهرستان لنده دارند! یکی می گفت روز دهم فروردین امسال پزشک عمومی شهر 4 قلم دارو برایم نسخه کرده و چون داروخانه شهر تعطیل بود به داروخانه این درمانگاه مراجعه کردم و تنها یک قلم از آن را پیدا نمودم با خود گفتم حالا این که نمی شود دلیل شاید بیماری این فرد آنچنانی باشد دیدم گفت اری همینطور است فرزندم دچار سرماخوردگی شده بود!! دیگری می گفت تنها بخاطر درد کلیه به درمانگاه شهرستان مراجعه کردم و پزشک کشیک تنها زحمت یک عدد امپول دگزا را کشیدند و مجبور شدم به اورژانس دهدشت مراجعه و خودم را پیش دکتری عمومی مستقر در آن مرکز مداوا کنم و برگردم! حال  این سوال مطرح است که اگرحرف این مسول محترم در این مورد صحت داشته باشد و مرکز بستر درمانی لنده از مجهزترین مراکز درمانی استان هست نباید حداقل مردم حلاوت و شیرینی خدمت رسانی در زمینه بهداشت و سلامت را در این شهرستان چشیده باشند ؟و آیا نباید حداقل در صد کمی از مردم این منطقه نسبت به امکانات موجود و خدمت رسانی در زمینه بهداشت و سلامت رضایتمندی داشته باشند ؟ این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم این دیار همچنان از ضعف خدمت رسانی و کمبود امکانات در زمینه پزشکی ، بهداشت و سلامت دلی پر از خون دارند و قصه ی اندوهناک کمبود امکانات پزشکی و درمانی در این شهرستان رشته ای است که سر درازی دارد آنهم به قدمت تاریخ این شهرستان.
کد خبر: ۱۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۱۷

اوای دنا-شهروند لنده ای:مرکز بهداشتی درمانی لنده ازامکانات بهداشتی و درمانی مناسب و قابل قبولی برخوردار نیست وباید این امکانات در آن ایجاد شود.چند روز قبل دچار بیماری و درد شدید شدم و با هزاران درد و رنج به مرکز بهداشتی و درمانی لنده مراجعه نمودم و از انجایی که تعداد زیادی از مردم در نوبت مداوا و طبابت بودند به علت درد شدید از آنها اجازه گرفتم و نزد پزشک کشیک رفتم اما وی برایم یک عدد آمپول نسخه کرد! و آن را تزریق نمودم ولی اصلا تاثیری نداشت مجبور شدم فاصله لنده تا دهدشت را با درد شدیدی که از ناحیه کلیه داشتم تحمل کنم و به اورژانس دهدشت مراجعه کنم .رفتم و سریعا چند تا امپول برایم نسخه و تزریق نمودند و بهبود نسبی پیدا کردم. حال این سوال برایم پیش آمد که اشکال کار کجاست ؟ در دهدشت هم پزشک عمومی برایم نسخه کرده بود ایا بهداری لنده فاقد یک سرم و چند تا آمپول مسکن و موثر بوده ویا دلیل دیگری وجود دارد؟ این سوالی است که متاسفانه سالهاست جواب روشنی برای مردم لنده نداشت.حال که به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و دولت خدمتگزار، لنده شهرستان شد انتظار می رود فرماندار محترم این شهرستان و مسول محترم بهداشت و درمان لنده که بومی منطقه هم هست و همه مسولین زیربط در این خصوص چاره اندیشی کنند و نسبت به تجهیز این درمانگاه هم به لحاظ نیروی انسانی و هم به لحاظ امکانات دارویی و پزشکی  اقدام لازم را بعمل آورند . بی شک سلامتی مردم در اولویت اول قرار دارد!
کد خبر: ۱۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۰

اوای دنا:شهر لنده از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد با جمعیتی بالغ بر 25 هزار نفر وبا قدمت تاریخی و بعنوان مرکز بخش ثلاث فاقد کمترین امکانات پزشکی و پزشک متخصص  می باشد!! در این شهر دو نفر پزشک عمومی دارای مطب شخصی می باشند و یک نفر هم پزشک عمومی در محل درمانگاه مستقر می باشد. همه روزه شاهدیم که بیماران زیادی ساعتها پشت درب مطب این پزشکان می مانند تا بالاخره نوبت آنها شود. وقتی چند لحظه ای بیرون از داروخانه هم بایستیم و تماشا کنیم خواهیم دید که روزانه چقدر دارو از آن خارج می شود! ما منکر زحمات ، خدمات و دلسوزیهای این پزشکان عزیز نیستیم زیرا معتقدیم شکر نعمت نعمتت افزون کندو کفر نعمت از کفت بیرون کند !اما اما به مسولین زیربط عرض می کنیم ما هم جزئی از خلق الله هستیم آیا انصافا خودتان حاضرید برای هر بیماری اهم از داخلی و خارجی و ... ، بچه هاتون ، پدرانتان و مادارانتان را پیش پزشکان عمومی ببرید! به مسولین محلی و نیروهای بومی خودمان هم عرض می کنیم این اندازه که دنبال ترفیع پست و مقام خود و کی را خلع کنیم و کی بازنشسته میشه و ....چانه زنی بخاطر گروه و باند خود هستید به فکر مردم و شهر و دیارمان هم باشید. اغاجان ، براداران این پست ها ماندنی نیستند و اگر ماندنی بودند به شماها نمی رسیدن!! کمی از وقتتان را صرف عمران آبادانی شهرمان کنید.فرصت خدمتگزاری را از دست ندهید، بخدا این ماندگار است نه آن. شهروند لنده ای/
کد خبر: ۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۱

اوای دنا:در راستای تکمیل نیروهای مورد نیاز در بخش‌های بیمه‌ای و درمانی و پیرو اطلاعیه قبلی در خصوص استخدام پیمانی پنج هزار و 777 نفر در صندوق تامین‌اجتماعی، تاریخ و نحوه ثبت‌نام و زمان برگزاری آزمون استخدامی تامین‌اجتماعی اعلام شد.به گزارش اوای دنا به نقل از ايسنا، ثبت‌نام متقاضیان شرکت در این آزمون، از تاریخ 11 خردادماه آغاز و تا 21 خرداد سال‌ جاری ادامه خواهد داشت. متقاضیان باید در تاریخ اعلام شده با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی صندوق تامین‌اجتماعی به آدرس www.tamin.ir و یا پورتال صندوق تامین‌اجتماعی به آدرس www.sso.ir نسبت به ثبت‌نام اینترنتی اقدام كنند. آزمون استخدامی روز پنج‌شنبه 25 خردادماه سال‌جاری به صورت همزمان در سراسر کشور برگزار خواهد شد. در این اطلاعیه از داوطلبان خواسته شده، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رشته‌های شغلی مورد نیاز به پایگاه اطلاع‌رسانی تامین به آدرس www.tamin.ir مراجعه كنند. همچنین اطلاعات مربوط به مدارک مورد نیاز، شرایط اختصاصی شرکت در آزمون استخدامی و ظرفیت پذیرش در رشته‌های شغلی به تفکیک استان‌ها، روز پنج شنبه (چهارم خرداد) از طریق پایگاه اطلاع رسانی صندوق تامین اجتماعی اعلام خواهد شد. بر اساس اين گزارش، عناوین شغلی مورد نیاز برای استخدام پیمانی در صندوق تامین عبارتند از : اجتماعی بهیار، پرستار، پزشک علوم آزمایشگاه، پزشک عمومی ، داروساز، دندانپزشک، کاردان اطاق عمل، کاردان بیهوشی، کاردان رادیولوژی، کاردان علوم آزمایشگاه، کارشناس اپتومتری، کارشناس امار، کارشناس امور اداری، کارشناس امور بیمه، کارشناس امور مالی، کارشناس بهداشت محیط، کارشناس پذیرش و مدارک پزشکی، کارشناس پرستاری، کارشناس تاسیسات، کارشناس تعمیرات تجهیزات پزشکی، کارشناس تغذیه، کارشناس حقوقی، کارشناس رادیولوژی، کارشناس علوم آزمایشگاه، کارشناس فرابری داده‌ها، کارشناس فیزیوتراپی، کارشناس مامائی، متصدی پذیرش و اطلاعات، متصدی خدمات اداری، متصدی خدمات داروئی، متصدی خدمات عمومی است.
کد خبر: ۷۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۳