برچسب ها
پايگاه  خبري آواي رودکوف avayerodkof.ir، رویش نیوزنوشت: چند سالي از ايجاد وزارت ورزش و جوانان مي‌گذرد؛ وزارتي كه استدلال ايجاد آن عدم پاسخگويي معاونت وقت رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني به مجلس شوراي اسلامي بود. اولین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در حالی که سابقه ورزشی هم داشت ولی از سوی نمایندگان مجلس رای اعتماد نگرفت. پس از اعتماد نكردن مجلس به دكتر حميد سجادي، رئيس جمهور وقت چهره اي غيرورزشي را به مجلس معرفي كرد تا وزیر جدید ورزش و جوانان تفاوتی با رؤساي قبلي سازمان تربيت بدني نكرده باشد. در نهايت با تغيير دولت و شعارهاي عدم برخورد سياسي با حوزه هاي مختلف تخصصي از جمله ورزش، محيط زيست، اقتصاد و ... كه از سوي دكتر حسن روحاني در انتخابات داده شد، اين اميدواري در ميان علاقه‌مندان و سينه سوزان ورزش شكل گرفت كه بالاخره وزارتخانه ورزش و جوانان –كه البته به صورت عملي به وزرات ورزش تبديل شده بود- صاحب مديري متخصص خواهد شد كه با معرفي دكتر مسعود سلطاني‌فر كه از اتفاق تقريباً بدون سابقه مديريت ورزشي بود به نا امیدی تبدیل شد. پس از مسعود سلطانی فر، يك چهره‌ي سياسي امنيتي یعنی دكتر صالحي اميري به مجلس معرفی شد تا امیدواری مجلس کاملا رنگ بباز ولي مجلس به صالحی امیری هم رأی اعتماد نداد؛ پس از صالحی امیری،دکتر نصراله سجادي هم كه سابقه ورزشي بيشتري داشت به دلايلي سياسي نتوانست رأي اعتماد مجلس را كسب كند تا در نهايت مجلس شوراي اسلامي به دكتر محمود گودرزي كه سوابقي همچون رياست دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران را در كارنامه خود داشت، رای اعتماد داد در ابتدا به نظر می رسید حضور دكتر گودرزي به عنوان كسي كه از خانواده ورزش اول كشور –كشتي- بوده و سال ها درد و رنج ورزشكاران را درك كرده است بتواند التيام بخش زخم هاي مجموعه ورزش كشور باشد اما وزارت ورزش و جوانان در دوران مسئوليت دكتر گودرزي شاهد فراز و نشيب هاي فراواني بوده است؛ علي الخصوص در تصميماتي كه مرتبط با فدراسيون هاي ورزشي اتخاذ شده است به مانند اسلاف خود رفتارهاي سياسي را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به تبعات اين تصميمات فكر هم نكرده اند؛ اين رفتارها گاهي اين آرزو را از ذهن عبور مي دهد كه اي كاش مديري سياسي بر مسند قدرت وزارت بود تا انتظارات از وي كم تر بود. البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حضور دکتر نصرالله سجادی در معاونت وزارت ورزش این شائبه را مطرح می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها در وزارت ورزش توسط سجادی اعمال می گردد و دکتر گودرزی فقط در نقش عامل این تصمیمات حاضر شده است. ذكر اين نكته ضروري است كه در ادامه قصد داريم عملكرد ورزشي دكتر گودرزي را به طور مختصر بررسي كنيم و قصد بررسي عملكرد حوزه جوانان را نداريم اما بايد گفت كه كلاً از زمان ادغام اين دو سازمان در يكديگر، حوزه جوانان به فراموشي سپرده شده است و بعضاً با انتصاب افرادي كه حداقل سه دهه از دوران جواني آن ها مي گذرد تصميماتي اتخاذ شده است كه نه تنها مشكلات جوانان رفع نشده است بلكه اين مشكلات گسترش يافته است. در ادامه به چند مورد از اين تصميمات غیر ورزشی اشاره مي كنيم: 1-      فدراسيون اتومبيل راني از جمله سياسي ترين تصميمات دكتر گودرزي در خصوص اين فدراسيون گرفته شد و حميدرضا مهرعلي را به اين دليل كه محمد رويانيان را به عنوان مشاور خود منصوب كرده بود، از مسئوليت عزل كرد. سیاسی بودن این عزل به خاطر تفاوت جبهه گیری سیاسی رویانیان با دولت تدبیر و امید است. 2-      فدراسيون جودو در خصوص اين فدارسيون هم يك شاهكار رخ داد؛ و دوستان وزارت ورزش به اين بهانه كه هزينه بركناري را نپردازند، محمدعلي رستگار را با استناد به استعفاي چهار ماه قبل خود كه در آن زمان مورد پذيرش واقع نشده بود،  را بركنار كردند و به نوعی استعفای چهارماه گذشته وی را پذیرفته و شخص ديگري را جايگزين او كردند. عزلي كه مهم‌ترين علت آن مخالفت با بازگرداندن نائب رئيس وقت فدارسيون عنوان شده بود، شخصي كه به اذعان برخي از كارشناسان بخشي از مشكلات امروز و ديروز اين رشته ورزشي ناشي از رفتارها و عملكرد وي است ولي با اين وجود وزارتخانه بر تصميم خود اصرار دارد. جالب آن است كه تصميم رئيس فدراسيون براي عزل نايب رئيس نه يك تصميم شخصي بلكه نظر هيئت رئيسه فدراسيون بوده است كه قاعدتاً بايد به تصميم جمع احترام گذاشت، اما ... 3-      فدارسيون اسكي در فدراسيون اسكي اتفاقاتي افتاد كه در تاريخ بعد از انقلاب بي سابقه بود، و اين يعني پايان دادن به رياست سي ساله خاندان ساوه شمشكي بر اسكي ولي اين اتفاق با تدابير غير كارشناسي منجر به استعفا از رياست اين فدارسيون گرفت؛ ناصر طالبي كه براي سروسامان دادن اوضاع اسكي از سوي وزير به سرپرستي اين فدارسيون منصوب شده بود و بارها اعلام رده بود كه قصد نامزدي در انتخابات را ندارد به يكباره تصميمي متفاوت گرفت و با ايجاد دوقطبي در انتخابات فدراسيون توانست از مجمع رأي اعتماد بگيرد ولي اين اتفاق آغازي بود بر نا به ساماني هاي بيش از پيش اين فدراسيون كه در يك مورد مي توان به استعفاي دسته جمعي مربيان و ورزشكاران اين رشته اشاره كرد؛ استعفاهايي كه هر روز وضعيت اين رشته را بحراني تر كرد تا كار به استعفاي جناب رئيس مورد وزارتخانه كشيد. 4-      فدراسيون دووميداني در اين فدارسيون هم مشكلات مالي به حدي رسيد كه منجر به استعفاي داوري شد؛ استعفايي كه منجر به عدم برگزاري مجمع اين فدراسيون در اسفند 93 شد و بعد از چند از حضور سرپرست در اين فدارسيون آن هم مهم ترين زماني كه بايد تمام همّ و غمّ فدارسيون براي كسب سهميه هاي المپيك و آماده سازي افرادي كه سهيمه كسب كرده اند شود منجر به برگزاري انتخابات شد و مجيد كيهاني كه از قهرمانان سابق اين رشته بوده است توانست نظر اهالي مجمع را با خود همراه كند و به عنوان رئيس انتخاب شود ولي اين پايان ماجراي دووميداني نبود و حدود دو ماه صدور حكم كيهاني زمان برد، آن هم به بهانه عدم دريافت برنامه هاي تيم جديد! 5-      فدراسيون فوتبال در فدراسيون فوتبال، بخش طنز داستان پررنگ ترست؛ تا جايي كه از هر تلاشي براي دخالت در اين فدارسيون و برداشتن كفاشيان و تمديد نشدن حكم كارلوس كي روش مضايقه نشد، ولي در اين جا با سياست مدار قهاري به نام علي كفاشيان طرف بودند؛ كسي كه از دولت اصلاحات تاكنون در بالايي ترين رده هاي مديريتي ورزش اين كشور حضور داشته است و همه نيز تلاش كرده اند به نحوي وي را از ميدان به در كنند ولي موفق نشده اند. در فدراسيون جناب خندان تغييرات در رده هاي بالايي مديريتي فدارسيون صورت گرفت و يار ديرين كفاشيان جاي خود را به عليرضا اسدي داد كه همگان مي دانند گزينه وزارت بوده است ولي خود كفاشيان را نتوانستند بركنار كنند؛ هرچند يكي از دلايل ناكامي وزارتخانه در خصوص تغييرات اين فدارسيون به علت اساسنامه آن و تأكيد فيفا بر برخورد قاطع با دخالت دولت ها در امور آن -كه يكبار نيز در اوايل دولت نهم تجربه شد- وزارتخانه را دست بسته كرده است. تلاشهاي وزارتخانه در خصوص تغييرات در فوتبال همچنان ادامه دارد كه آخرين آن ثبت نام نكردن كفاشيان براي ادامه فعاليت در رأس ورزش محبوب كشور است ولي بايد در روزهاي آتی منتظر ماند و ديد كه آيا واقعاً كفاشيان عرصه را خالي كرده است يا طرحي در سر دارد تا به وقت مقتضي آن را عملياتي كند و همه را به شوك فرو ببرد، كاري كه چهار سال پيش يك نمونه از آن را اجرايي كرد و اولين رئيس هشت ساله فدراسيون فوتبال ايران شد. دخالت هاي وزارت در فوتبال منجر به حذف تيم اميد، عدم واگذاري تيم هاي استقلال و پرسپوليس و نا به ساماني وضعيت زمين هاي فوتبال كشور كه قطعاً يكي از اهداف در نظرگرفته شده در بدو تأسيس اين وزارت بوده است؛ وظايفي كه وزارت از آن ها غافل شده است و دائم تلاش مي كند تا در ريزترين مسائل فدراسيون دخالت كند تا پدرخواندگي خود را به اثبات رساند. 6-      فدارسيون كشتي در كشتي، مناسبات ميان وزير و مسئولين ان از جنس ديگر است. پس از اين كه رسول خادم پيش از المپيك لندن به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شد و در آن رقابت ها شاهد كشتي هاي واقعاً ايران –بعد از مدتهاي طولاني- بوديم، در انتخابات اين فدارسيون شركت كرد و توانست از مجمع اين فدراسيون رأي اعتماد بگيرد، همگان به اتفاقات اين فدراسيون اميدوار شدند ولي نخستين سنگ اندازي با عدم صدور حكم نايب رئيس فدراسيون –عليرضا حيدري دارنده شش مدال جهان و المپيك- آن هم به مدت دو سال صورت گرفت؛ اتفاقي كه حيدري را مجاب كرد عطاي فعاليت در اين فدارسيون را به لقايش ببخشد. داستان هاي فدراسيون كشتي و وزارت ادامه دارد تا جايي كه اخيراً رسول خادم را مجبور به نامه نگاري با رئيس جمهور بكند و در حالي كه كم تر از 160 روز تا مهم ترين رقابت هاي ورزشي سال 2016 باقيمانده لب به شكايت بگشايد كه با اين وضعيت حمايت مالي و معنوي از كشتي نبايد در المپيك ريو انتظار مدال از اين رشته داشت. رفتارهاي متضاد و متناقض وزارت در فدارسيون هاي ديگر نيز بوده است (مانند فدراسيون كاراته، تنيس روي ميز، تنيس و ...) كه در اينجا به همين مقدار كفايت مي كنيم؛ ولي اين سؤال را نمي توانيم نپرسيم كه واقعاً در مجلس شوراي اسلامي كسي نگران نتايج ورزشكاران در مسابقات المپيك نيست؟ الان كه انتخابات به پايان رسيده است و ديگر نمايندگان دغدغه عدم راي آوري ندارند نمي توانند جناب وزير به مجلس احضار كنند و علت اين رفتار ها را از ايشان بپرسند؟!!!
کد خبر: ۹۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۷

خانم منیره گرجی فرد از فعالین انقلاب از ابتدای پیروزی نهضت تا به امروز به عنوان تنها عضو مجلس خبرگان شناخته می شود. پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و رای قاطع آحاد ملت به نظام جمهوری اسلامی، تلاش انقلابیون معطوف به پی ریزی بنیان و قانون اساسی شد. سرانجام و پس از مشورت های مختلف بنا شد مجلسی تحت نام مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی یا مجلس موسسان تشکیل شود، مجلسی که در آن منتخبین با رای مستقیم ملت به تصمیم گیری و طراحی قانون اساسی مبادرت ورزند. از قانون اساسی بسان رکن کلیدی هر نظام نام برده می شود، چرا که قوانین مندرج در آن مبین و نشان دهنده شیوه حکمرانی در یک نظام حکومتی و بیانگر حقوق آحاد ملت می باشد، از همین روست که قانون اساسی را قانون مادر می نامند، لذا انتخابات تعیین منتخبین ملت در این مجلس را اگر مهمترین انتخابات جمهوری اسلامی تا به امروز نخوانیم، بی گمان از حیاتی ترین آن ها بوده است. مجلس خبرگان قانون اساسی را از زوایا و دیدگاه های مختلفی می توان مورد پردازش قرار داد. این مجلس شاهد حضور طیفی گسترده از جریان های مختلف فکری اعم از حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان، نهضت آزادی، جبهه ملی و... بوده است. سرانجام و پس از کش و قوس های گسترده، مجلس خبرگان قانون اساسی در پی انتخابات تاریخ 12 مرداد 1358، در روز 28 مرداد 1358 با 75 نماینده و با ریاست آیت الله منتظری و نیابت آیت الله بهشتی و با پیام امام راحل (ره) تشکیل شد. پس از سه ماه ، کار تدوین آن قانون اساسی در 24 آبان 1358 به پایان رسید. این قانون اساسی شامل 12 فصل و 175 اصل و یک مقدمه و موخره بود که در تاریخ 12 آذر 1358 به تصویب نهایی ملت ایران رسید. فارغ از اختلاف های فکری و نظری برخی اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، حضور چهار شخصیت متفاوت در میان تدوین کنندگان قانون اساسی از نکات جالب و تاریخی جمهوری اسلامی می باشد که تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. هرایر خالاتیان روزنامه نگار، مترجم و نویسنده ارمنی تبار، موبد (رستم) شهرزادی رهبر جامعه زرتشتیان ایران، سرگن بیت اوشانا کوگ تپه نماینده آشوریان ایران سه شخصیت از چهار شخصیت فوق می باشند که در تدوین حقوق اقلیت های ایرانی در قانون اساسی نقش بسزایی ایفا نمودند، نفر چهارم اما به تنها زن این مجلس باز می گردد، که از ابتدای انقلاب تنها فردی بوده که در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری مشارکت داشته است. منیره گرجی فرد که بود؟ منیره علی مشهور به منیره گرجی در سال 1308 در تهران دیده به جهان گشوده است. ایشان در طول سال های پیش انقلاب مشغول به مطالعه و تحصیل در امور حوزوی بوده اند. او درباره دوران کودکی خود می‌گوید: «ما هشت فرزند بودیم و در چنین محیطی که سرشار از پاکی و صمیمیت بود، بزرگ شدیم و چیز خاصی در زندگی ما نبود، تحصیلاتی در حد معمول داشتیم، البته پسرها می‌توانستند تحصیل کنند، ولی برای دخترها محدود بود.» آغاز فعالیت های سیاسی خانم گرجی فرد به سال های آغازین نهضت (1342) باز می گردد که با تشدید فعالیت های انقلابی بر میزان حضور سیاسی ایشان نیز افزوده شد. خود او در این باره می گوید: «شروع فعالیتهای ما حوادث پانزده خرداد 42 بود. در آن روزها ما در حوالی میدان شهدا ساکن بودیم و شاهد حضور مردم و آن کشت و کشتارهای بی رحمانه بودیم. با وجود این حوادث ما برای خانم ها جلساتی داشتیم و من با دیدن این صحنه ها، در آن جلسات تصمیم قطعی گرفتم که باید بلند شد؛ نباید همین طور نشست و شاهد قلع و قمع مردم باشیم. حتی شاهد این باشیم که آنها نگذارند ما به احساسات دینی مان جواب مثبت بدهیم و این طور بی رحمانه ما را تاراج کنند. شروع تصمیم من همان روز پانزده خرداد 42 بود.» منیره گرجی فرد دارای سوابق درخشانی در زمینه فعالیت بر علیه رژیم طاغوت از طریق مشارکت در نشست های سیاسی، سخنرانی و آگاهی بخشیدن به اقشار جامعه به ویژه زنان ایفا نموده است. وی در یک مصاحبه به بررسی یکی از خاطرات پیش از پیروزی انقلاب می پردازد و می گوید: « هفته ای که قرار بود حضرت امام به ایران بیایند یک روز چهارشنبه قرار بود بچه های نیروی هوایی پروازی را انجام دهند و به پاریس بروند و امام را بیاورند. ما شب اجتماع مان آنجا بود؛ خدا رحمت کند آقای طالقانی هم بودند. یک نفر از بین بچه ها حرف هایش را زد و گفت: ما فردا پرواز می کنیم و ممکن است ما را در حین پرواز بزنند و دوست داریم این پرواز در حضور ملت باشد. این حرف تأثیر عجیبی روی افراد گذاشت. ما صبح زود به فرودگاه رفتیم که پرواز این بچه ها را شاهد باشیم. با مشکلات زیادی توانستیم به محیط پرواز برویم. پرواز را نگذاشتند انجام شود و ظاهرا بچه ها را هم گرفتند. من آن روز با دختر بزرگم رفته بودم. به ما فرمان دادند که تا شماره سه را می شماریم، باید اینجا را ترک کنید و گرنه شلیک می کنیم. برف می آمد، ما همه روی زمین نشسته بودیم و قرار بود بنشینیم تا تکلیف معلوم شود؛ چیزی مثل تحصن. نکته ای که برایم خیلی عجیب بود، وقتی که گفتند ما تا سه را می شماریم، دختر من پشت سر من نشسته بود، من سعی کردم بروم و پشت سر دخترم بنشینم، چون سربازها پشت سر ما قرار داشتند به صورتی که من اولین ردیف بودم. دخترم با خشمی گفت: مادر! هر کسی در نوبت خودش. البته تیراندازی نکردند و آقای طالقانی از ما خواهش کردند و گفتند: من به شما می گویم بلند شوید. این خاطره هیچ وقت یادم نمی رفت؛ آن خشمی که دخترم داشت که «اگر قرار است من اول تیر بخورم، تو حق نداری جای من را بگیری» برای من خیلی عجیب بود.» معصومه ابتکار درباره دوران جوانی خود و آشنایی با امام خمینی(ره) و خانم گرجی فرد می‌گوید: «ما یک استاد ارزشمند داریم، -خدا ایشان را حفظ کند- به نام سرکار خانم منیره گرجی که در نشر دیدگاه‌ها و فهم صحیح دیدگاه‌های امام فعالیت دارند؛ ایشان در سال‌های اول انقلاب، قبل و بعد از انقلاب نقش زیادی داشت و جلسات بسیار گسترده قرآنی برای خانم‌ها در سال‌های قبل از انقلاب برگزار می‌کرد و در آن دوران با درک عمیقی که ایشان از مسائل و توان بالایی که در تفسیر داشت، خیلی از مواضع امام(ره) را با آن چه که دعوت قرآن کریم و سیره پیامبر(ص) بود، به هم نزدیک کرد. در نسل دختران جوان هم دوره ما ایشان تنها زن عضو خبرگان قانون اساسی بودند.» منیره گرجی فرد در مورد عضویتش در مجلس خبرگان می گوید: درمورد راه یافتن به مجلس، من هیچ وقت برای خودم قدمی بر نداشتم. الان هم نه با کسی آشنا هستم و نه در خانه ای رفت و آمد دارم، بلکه سعی دارم بنده خدا باشم و اگر مسؤولیتی احساس کنم حاضرم انجام وظیفه نمایم. وقتی جریان مجلس خبرگان مطرح شد، چند نفر از آقایان مرتب تلفن می زدند و اصرار داشتند که من در انتخابات شرکت کنم. من هم خودم تعجب می کردم، چون نه همسرم در این جریانات حضور داشت و نه پسر یا دامادی داشتم و نه خودم اهل این بودم و هستم که بخواهم خودم را مطرح کنم. وی افزود: «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» درباره من قضیه این طور پیش آمد. من اول نمی پذیرفتم، چون مریض بودم. یک روز از رادیو یا تلویزیون شنیدم که خانم هایی از مجاهدین (منافقین) و فداییان آن زمان مصاحبه می کردند و می خواستند با آن نظرات غیر اسلامی به مجلس بروند. من با خودم گفتم اگر بناست مجلس تشکیل شود و این ها بخواهند کاندید شوند، من باید بروم و لااقل جلوی یکی از این ها را بگیرم. وی درادامه گفت: وقتی دیدم پیشنهاد زیاد است و این مسایل نیز در جامعه وجود دارد، بعد از مدتی به این برادران جواب مثبت دادم. البته این برادران از جمله آقای خزعلی، آن موقع در جلساتی مرا آزمایش کردند. خانم منیره گرجی فرد به عنوان تنها طن حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی تلاش نمود در راستای احقاق حقوق زنان سرزمینش بکوشد، امری که در مواردی با موفقیت وی همراه بوده و گاها به سرانجام نرسیده است. به طور نمونه منیره گرجی برای اضافه کردن اصلی با این مفاد که "از آن جا که زن در خانواده نقش زیربنایی دارد باید حقوق معنوی و مادی به خصوص مادران کاملا مراعات گردد و زندگی مشترک نباید مانع آزادی مشروع و رشد فرهنگی زن گردد و برای پاسداری از حقوق خانواده، باید داگاه صالحه ای تشکیل شود" کوشید اما موفق به جلب آرای اکثریت نگردید. البته انتخاب وی به عنوان تنها زن مجلس خبرگان قانون اساسی، اعتراض برخی از منتخبان این مجلس را برانگیخت. آنان تهدید کردند:«این باید برود و گرنه ما مجلس را ترک می کنیم.» پاسخ دادم:«من بر مسؤولیتی که مردم به من واگذار کرده اند، استوارم؛ هر کس نمی تواند حضور یک زن را تحمل کند، برود.» گفتنی است منیره گرجی فرد پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس کناره گیری از مشاغل دولتی، در حوزه علمیه خدیجه کبری در تهران به تدریس فقه، تفسیر، احکام و اخلاق مشغول شد و در مرکز تربیت معلم شهید رجایی، مدرس درس عرفان امام شد. وی همچنین نخستین سازمان غیر دولتی در حوزه تخصصی زنان را با عنوان مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، تأسیس کرد. خانم گرجی در سال های پس از مجلس خبرگان قانون اساسی در حوزه های اجتماعی و به ویژه زنان تلاش نمود. به گفته ی معصومه ابتکار در یکی از سخنانش درد مشترک، زنان مسلمان انقلابی را به فعالیت جمعی درباره حقوق زنان کشاند. برخی از آن ها که در کنفرانس جهانی زن که در سال 1986 در نایروبی برگزار شد شرکت کرده بودند، با الهام از فعالیت های زنان در کشورهای دیگر، "گروه بررسی مسائل زنان" را تشکیل دادند. این گروه به استادی منیره گرجی، تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، قرآن را از زاویه دید زنانه بازخوانی و تفسیر می کرد. او بارها در تمامی سخنانش علاوه بر تاکید بر نقش زن بر خانواده منکر فعالیت زنان در امور اجتماعی نشده است. خانم گرجی می گوید: « هیچ فاصله ای بین خانه و اجتماع نیست. خانه واحد حقیقی اجتماع است و این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. اگر ارتباط بین این دو قطع شود، دیگر نه خانواده، خانواده است و نه اجتماع، اجتماع است.» به گفته ی او: «از زمانی که زن را به جامعه کشاندند، نه به خاطر کار و نه برای این که نقش حیاتی داشته باشد، بلکه به خاطر منافع سودجویانه سودپرستان و کسانی که می خواستند استفاده های کلان از کار و توان مردم بگیرند، بین خانه و خانواده جدایی افتاد و شخص را از خانواده بریدند و به کارخانه بردند، زن را از خانه جدا کردند؛ در نتیجه محیط لطف و صفا برای شوهر بیرون خانه بود. یعنی در این میان آن چه که عنصر تشکیل دهنده اصیل اجتماع بود، نابود شد. اجتماعی را ساختند که خود می خواستند بسازند. عنصر صفا، صمیمیت و یک رنگی و جایگاه عرضه کردن غرایز طبیعی و سالم را نابود کردند و به شکل ناسالم در جامعه در آوردند.» منبع:فرهنگ نیوز
کد خبر: ۸۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۳

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir هر دختری در سنین جوانی حضور خواستگاران را در منزل تجربه می کند و با همفکری خانواده به یکی از خواستگاران پاسخ مثبت داده و به خانه بخت می رود. در این میان خواستگارانی هستندکه هیچ گاه مورد مناسبی برای ازدواج محسوب نمی شوند . دختران و والدین آنها باید دقت عمل لازم را داشته باشند تا در دام زندگی نا آرام و سخت گرفتار نشوند . به بیان دیگر، مسیری صحیح برای انتخاب همسر آینده را طی نمایند تا به بهترین و ایده آل ترین مورد پاسخ مثبت دهند. ازدواج با پدر بزرگرعایت فاصله سنی میان زوجین بسیار مهم است. شاید خواستگار مورد نظر دارای خصوصیات برجسته باشد اما اگر اختلاف سنی به میزانی است که می توان گفت زوجین از دو نسل متفاوت هستند، قطعا در آینده اختلاف دیدگاه ها بیشتر خود را نشان خواهد داد و مسیر زندگی را ناهموار خواهد ساخت.  اختلاف مذهبی و فرهنگی را جدی بگیریدازدواج کردن با فرهنگ متفاوت و باور های مذهبی مغایر با یکدیگر زوجین را به سوی کشمکش های دائمی برای حل این اختلافات سوق خواهد داد . به هر حال هر یک از طرفین تمام تلاش خود را خواهند کرد تا همسرش را تا جایی که می تواند با خود همسو نماید. که این امر زندگی فرسایشی را برای آنها به همراه خواهد داشت. معتادی در لباس دامادیافراد معتاد به علت مصرف مواد مخدر دچار مشکلات روان شناختی زیادی هستند. از جمله بی مسئولیتی ، پر خاشگری ، بد دهنی و پر حرفی ، کاهش فعالیت و بسیاری دیگر از مشکلات جسمی و روحی . حال خواستگاری با این شرایط با داشتن سایر ویژگی های مناسب مانند پول و تحصیلات آیا می تواند فرد مناسبی برای ازدواج و پذیرش مسئولیت خانواده باشد. کودکی نابالغهستند پسرانی که به دوران جوانی و حتی میانسالی قدم گذاشته اند، ولی هنوز از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. اینگونه از افراد غالباً در دوران کودکی به شدت به یکی از والدین خود وابسته اند و پس از ازدواج نیز در پی آن هستند که همسرشان نقش یک والد مهربان را برای آنها ایفا کند این گونه افراد هدف خاصی را برای زندگی دنبال نمی کنند و به دنبال کسی می گردند که مسیر زندگی را برای آنها مشخص کرد و مسئولیت ها را بر عهده گیرد. خانواده آزارگروقتی که ازدواج می کنیم در واقع با یک فرد ازدواج نمی کنیم بلکه با یک خانواده وصلت می کنیم. خانواده ها نقش مهمی را در روابط زناشویی فرزندانشان ایفا می کنند . حال اگر خانواده یک فرد روحیه آزارگری داشته باشند و حریم های زندگی فرزندشان را رعایت ننمایند ، در زندگی آنها دخالت نمایند و پسر هم نتواند جلوی دخالت ها و آزار های خانواده اش بایستد، تصور کنید زندگی این زن و شوهر به کجا ختم خواهد شد. خاطرات گذشته افرادی که نتوانسته اند روابط پیشین خود را کاملاً از ذهن و روان خود دور سازند یکی از نامناسب ترین گزینه ها برای ازدواج محسوب می شوند. این گونه افراد در زندگی جدید خود دائماً در حال مقایسه و یاد آوری خاطرات گذشته خود هستند. این مسئله از لحاظ روانی هم خود فرد را دچار آسیب می نماید و هم همسرش را دچار یأس و سرخوردگی خواهد نمود. خودشیفته و مغرورمردی که خود را از همه بالاتر می داند و به دیگران با دیده تحقیر می نگرد و همیشه احساس می کند حق با اوست، موردی خطرناک برای ازدواج است. شاید در نگاه اول مردی با اعتماد به نفس به نظر برسد و این مسئله برای دختران جذاب باشد. اما اینگونه از مردان شخصیت و اعتماد به نفس را در همسرانشان می کشند. حتی اگر زندگی اینگونه از زوج ها به جدایی نکشد، در این زندگی زن هیچ نقش ویژه ای در آن نخواهد داشت. مردان رفیق بازمردانی که بیشتر اوقات فراغت خود را با دوستان خود سپری می کنند و ترجیح می دهند لحظات حساس زندگی شان را به جای بودن در کنار همسرانشان در کنار دوستانشان باشند، زندگی را برای همسرانشان سخت می کنند. این گونه زنان در بیشتر اوقات روز تنها هستند و لحظاتی که نیاز به حضور همسرشان دارند را به تنهایی سپری می کنند و در بیشتر مواقع افسردگی و تنهایی است که با این زنان هم نشین است. همانطور که گفته شد زندگی با این مردانی که گفته شد، قطعا خوشبختی را با خود به همراه نخواهد آورد و زندگی را تبدیل به کابوسی وحشتناک خواهد کرد . و نکته حائز اهمیت این است که تشخیص بسیاری از مشکلات که در ضمیر یک فرد وجود دارد به این آسانی ها نیست و به همین دلیل مشاوره و تحقیق در هنگام ازدواج می تواند کمک شایانی به خانواده ها نماید.   منبع: کلید راز
کد خبر: ۷۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹

نشاط اجتماعی از دیدگاه اسلامی و فرهنگ بومی ایرانی به معنی ایجاد فضای بی بند وباری فرهنگی اجتماعی نیست. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com ،با توجه به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان کشور، خبرنگار آوای ماغر در این زمینه مصاحبه ای با دانشجوی کارشناسی حقوق و جوان برترفرهنگی شهرستان بهمئی داشت که در ادامه بیان می شود. عباس مشیری در پاسخ به این سوال که " نظر شما درخصوص تحلیل رهبری درباره سوء استفاده ازبهانه های همچون افسردگی جوانان ایرانی چیست؟"گفت: بعضی افراد که مدعی افسردگی جوانان هستند ،نشاط و شادی را توام با ابتذال می دانند که این مسئله در جامعه ایرانی و بین جوانان مقید به جمهوری اسلامی جایگاهی ندارد. مشیری تصریح کرد:جوان ایرانی را باید با معیارهای فرهنگ کشور ایران سنجید. براساس معیارهای حاکم در این کشور، جوان ایرانی مشتاق تلاش و آماده ایثار است و با نگاهی وسیع و عمیق به سمت جلو پیش می رود. دانشجوی کارشناسی حقوق افزود: در فرهنگ غرب که جوان از لحاظ روحی و معنوی به چیزی وابستگی و دلبستگی ندارد یا امکان حضور در جلسات معنوی برایش میسر نیست جوانانشان دچار نوعی مخدر روانی هستند که برای درمان آن به سراغ موسیقی می رود. مشیری افزود: اما ذکر این نکته الزامی است که اگر عده ای خواهان درک وضعیت روحی جوانان ایرانی هستند باید در شبهای قدر روز قدس و یا سایر برنامه های ملی و مذهبی شاهد حضور بی نظیر جوانان ایرانی در این عرصه ها باشند، جوانانی که با هر تیپ و قیافه ای محکم و ثابت قدم از آرمانهای اسلام دفاع می کنند. این جوان برتر فرهنگی بهمئی در پاسخ به این سوال که« ورود امام خامنه ای به حوزه افسردگی و نشاط جوانان را چگونه تحلیل می کنید»؟،گفت:حضرت امیر(ع) قلب نوجوان را مانند زمین كاشته نشده ولى آماده بذر پاشى می‌داند كه اگر آن چه را كه باعث سعادت و كامیابى یك جوان است، بذر افشانى نكنیم، خواه ناخواه دیگران بذرافشانى خواهند كرد. مشیری ادامه داد:در نظر پیامبر (صلى الله علیه وآله)، دوران جوانی آن‌چنان مهم و ارزشمند است كه به ابوذر غفارى دستور می‌دهد تا این فرصت طلایى را به عنوان غنیمت تلقى كرده و از آن كاملا بهره بردارى كند و می‌فرماید: «یا أباذر اغتنم شبابك قبل هرمك.اى ابوذر از جوانى خود پیش از فرا رسیدن دوران پیرى كاملا استفاده كن» وی گفت:اگرچه سخنان صریح امام خامنه ی در سالهای گذشته در خصوص عدم جواز ترویج موسیقی در دانشگاه ها و انتقاد از این روند جز معروفترین مواضع ایشان در حوزه فعالیت های فرهنگی دانشگاه است، اما گویا بازگشت جریان خاص به بدنه دانشگاه ها و جامعه باعث شده است تا مشکل دوباره عود کرده و نیاز باشد تا ایشان یک بار دیگر تذکری جدی و صریح را خطاب به مسئولان مربوطه بیان کنند.  مشیری در پاسخ به این سوال خبرنگار ما که آیا برگزاری برنامه های متعدد کنسرت و برخی از ایده های خاص فرهنگی به بهانه ایجاد نشاط در جامعه را درست می دانید؟گفت:برخی معتقدند نشاط اجتماعی همان چیزی است که در جوامع غربی دیده می شود و به نوعی باید از همان راهها برای گسترش شادابی عمومی استفاده کرد،از دید این تفکر ، گروه های عمومی خیابانی در کنار وضعیت اقتصادی خوب و همچنین دادن آزادی بی حد و حصر فرهنگی می تواند پیشرفت جدی در نشاط عمومی به وجود آورد ، اما نه تنها اینطور نیست بلکه بنا به نظر برخی کارشناسان، نشاط اجتماعی در قالب فرهنگ بومی ایرانی - اسلامی محقق می شود. این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد:نشاط اجتماعی از دیدگاه اسلامی و فرهنگ بومی ایرانی به معنی ایجاد فضای بی بند وباری فرهنگی اجتماعی نیست. وی با اشاره به لزوم توجه به نشاط اجتماعی در قالب ایرانی- اسلامی و توجه به پایه های این نشاط در قالب بومی می توان به یک نمونه از این پایه ها مثال زد و گفت: هم در فرهنگ اسلامی و هم در ریشه های اجتماعی ایرانیان ، بنیان خانواده عامل مهمی برای امید و شور زندگی در یک فرد است. مشیری افزود:برخلاف فرهنگ غربی ، در فرهنگ اسلامی- ایرانی ،امید و نشاط در یک فرد با گروه ها و اختلاط و جشن ها و میهمانی آنچنانی به وجود نمی آید. مشیری ادامه داد :همچنین، در فرهنگ اسلامی- ایرانی هرچه در جامعه بنیان خانواده بیشتر قوی شود بیانگر شادابی عمومی است. وی گفت: لازم به ذکر است که یک جوان ایرانی به طور ذاتی و به دلیل تعلق خاطر به مسائل اخلاقی نمی تواند مانند یک جوان غربی باشد و تمام نشانه های نشاط اجتماعی در فرهنگ اسلامی – ایرانی در قالب خانواده و پایبندی به بنیان این مهم تحلیل می شود. این فعال فرهنگی در پایان گفت: هرزمان آمار تشکیل بنیان خانواده در جامعه سنتی ایرانی- اسلامی افزایش یابد می توان گفت هم نشاط عمومی ایجاد شده و هم پیش زمینه های نشاط یعنی امید به زندگی گسترش یافته است.
کد خبر: ۶۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۸

وزیر بهداشت در جمع دانشجویان گفت: انتقاد من این است که چرا امروز تشکل‌های دانشجویی در کنار هم نیستند و آن رفاقت‌های که ما در ابتدای انقلاب در کنار یکدیگر داشتیم امروز در میان تشکل‌های مختلف دانشگاهی دیده نمی‌شود. به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن قاضی‌زاده هاشمی دقایقی پیش در جمع تشکل های دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تالار امام رضا دانشکده پزشکی مشهد بیان کرد: 40 سال پیش من و رئیس کنونی دانشگاه علوم پزشکی دکتر محرابی بهار با یکدیگر هم کلاس بودیم و حتی قبل از ورود به دانشگاه در دوران دانش آموزی یکدیگر را می شناختیم. مسئولین دانشگاه از حضور در جمع دانشجویان لذت ببرند وزیر بهداشت در ادامه در خصوص انتقاد دانشجویان تشکل ها از نبود مسئولین دانشگاهی در جمع آنان گفت: مسئولان دانشگاهی حتما در جمع دانشجویان حضور داشته باشند و از این حضور لذت ببرند، شاید در ابتدا از سوی دانشجویان کمی اذیت شویم اما براساس تمهیدات رهبری و تجربیات شخصی می دانم که حضور در این جمع تا چه اندازه شادی بخش است. وی با توجه به سفر هیئت دولت به مشهد مقدس خاطرنشان کرد: در پی شش جلسه ای که در مشهد در دو روز گذشته داشتیم این بهترین جلسه ای است که برگزار شده است و دلیل آن حضور در جمع بانشاط و پویای دانشجویان است که ما را نیز به کار بیشتر وادار می کند. اگر می‌خواهیم مشکلات کشور را حل کنیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم هاشمی با بیان اینکه باید ظرفیت خود را در کل کشور بالا برد گفت: کشور ما مشکلات زیاد ی دارد و دشمنان قسم خورده ای نیز همیشه در دشمنی با او هستند و با توجه به اینکه در نقطه حساسی از جهان زندگی می کنیم که نگاه بخش عمده ای از مردم جهان را معطوف به خود کرده ایم در صورت نبودن در کنار همدیگر نخواهیم توانست کشور را به آبادانی برسانیم. وی یادآور شد: ما دارای امامی هستیم که یادگار انقلاب است و مسئولیت عظیم و سنگینی را بر دوش ما نهاده، اگر بخواهیم به موفقیت های بزرگ در کشور و منطقه و جهان دست پیدا کنیم باید با اتحاد و همدلی صبورانه نسبت به همدیگر رفتار کنیم. هاشمی با بیان اینکه نمی دانم چرا تشکل های امروزی دانشگاهی در کنار یکدیگر نیستند به انتقاد از این رفتار پرداخت و تصریح کرد: در زمان شاهنشاهی و هنگامی که ما توفیق داشتیم روزگار جوانی و دانشگاهی خود را مقارن با بزرگ ترین حادثه قرن یعنی انقلاب اسلامی رقم بزنیم با وجود اینکه بسیاری از تشکل ها و جریانات همسو با ما در نظام و انقلاب نبودند اما رفاقت و دوستی میان ما بسیار نمود داشت. وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه ما در آن دوران مطالباتی داشتیم که حتی بخشی از آن هنوز پابرجاست خاطرنشان کرد: من مطمئن هستم امروز هم بین تشکل های دانشجویی هیچ مرزی به وجود ندارد و همه در نهایت دوستدار عزت ایران اسلامی و ارتقاء دینی در کشور هستند و آرمان های همه ما همان آرمان های امام راحل می باشد. ریشه و منشأ همه ما به انقلاب بر می‌گردد وزیر بهداشت با بیان اینکه تجربه 35 ساله من نشان می دهد ریشه تمام نقض ها و سلیقه های گوناگون به انقلاب اسلامی برمی گردد خاطرنشان کرد: با وجود تمام تمایزها وتفاوت های که ظاهرا در تشکل های دانشجویی وجود دارد با وجود همه نقص‌ها ریشه تمامی ما به انقلاب اسلامی برمی گردد و اینکه همه ما دغدغه این انقلاب را داریم. وی در ادامه با بیان اینکه من شخصا شهادت می دهپم که با وجود نبودنم در جریانات، گروه ها و احزاب قلبا شکل و عملم با انقلاب بوده است افزود: این را با توجه به تجربه خود در حدود 35 سال حضور در عرصه های مختلف انقلاب می‌گویم که اگر می خواهیم کشوری آزاد داشته باشیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم و نگران این هم نباشید که دین اسلامی و انقلاب ما را کسی بتواند نابود کند زیرا خداوند و دین او به قدری بزرگ هستند که کسی نمی تواند در ذهن خود خیال نابودی آن را بپروراند. تشکل های دانشجویی باید قدرت جذب خود را بالا ببرند وزیر بهداشت در ادامه تصریح کرد: تشکل های دانشجویی تلاش کنند قدرت جذب خود را بالا ببرند و بدانند تمام کسانی که امروز در اینجا جمع شده اند از درون خانواده های مذهبی و با ایمان بیرون آمده اند و اهل خمس، ذکات، ذکر و صلوات هستند پس به دنبال جذب فرزندان انقلاب در تشکل های دانشجویی خود باشیم.هاشمی با بیان اینکه باید بتوانیم فرصت ها را ایجاد کنیم خاطرنشان کرد: نمی توانیم بی تفاوت باشیم با وجود اینکه من و محرابی بهار در دوران دانشکده در کلوپ های بسیاری حضور داشتیم و اما در کوه و یا مسجد یا نمازخانه محلمانه به فکر این بودیم که چطور می توان دانشجویان جذب تشکل های دانشجویی کرد.وی زیباترین خاطرات دوران دانشگاهی خود را حضور در مسجد امام حسن مجتبی و نشستن در مجالس امام خامنه ای دانست و یادآور شد: ما در دوران جوانی و دانشگاهی شیرین و موثرترین برنامه های عمر خود راانجام دادیم و جمعه های بسیار دوست داشتنی داشتیم زیرا بر پای منبر امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) می نشستیم و شخصیتی چون مقام معظم رهبری برایمان سخنرانی می کردند. ما به مرزبندی قائل نیستیم وی در ادامه با بیان اینکه من خیلی به مرزبندی قائل نیستم تأکید کرد: این را صرحتا می‌گویم که تمام سلیقه ها در کشور مردم ایران اسلامی هستند و همه جمهوری اسلامی و امت اسلامی را دوست دارند و به میثاق انقلاب و قانون اساسی وفاداراند و در نهایت همه یک حرف می زنند و آن هم حرفی که رهبری بر آن تأکید دارد. دانشجویان پزشکی در کشور باید گره از کار مردم باز کنند هاشمی دانشجویان پزشکی را موظف به انجام تکلیف در خصوص مردم دانست و گفت: در نهایت شما می مانید و مردمی که گره ها و مشکلات سلامتیشان به دستان شما به امید به خدا التیام بخشیده خواهد شد پس بهتر است تلاش کنید و درس بخوانید و خدمت به مردم را تکلیف خود بدانید. وی به دیدار دکتر محرابی بهار و حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد اشاره کردو افزود: در خصوص برخی مشکلات اخلاقی در کانون های فرهنگی و هنری در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آیت الله علم الهدای در دیداری که دکتر محرابی با ایشان داشتند متذکر شدند که باید این مسائل در دانشگاه حل شود و چنین مشکلات اخلاقی شکل نگیرد. وی ادامه داد: باید حتما تشکل های فرهنگی و هنری مسائل دینی را در خود رعایت کنند و هیچ هم ضرورت ندارد که این گونه اتفاقات شکل بگیرد البته ما این را نیز در نظر داریم که ذائقه ها متفاوت است ما در نهایت رعایت در مسائل باید صورت بگیرد. دانشگاه علوم پزشکی از سوی مجلس موظف به گرفتن دانشجوی شهریه‌ای شده است وزیر بهداشت در ادامه با بیان اینکه مجلس ما را موظف کرده است که در آینده نزدیک 20 درصد از دانشجویان ما شهریه دانشگاهی پرداخت کنند گفت: براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در آینده نزدیک کسانی که قرار است وارد دانشگاه بشوند 20 درصد از آنها موظف هستند پول بدهند و براساس خواسته مجلس در هر سال باید 20 درصد  به این ظرفیت اضافه شود و این یعنی در کمتر از چند سال آینده همه دانشجویان باید شهریه پرداخت کنند.هاشمی با بیان اینکه ما معتقدیم این راه حل عبور از مشکلات نیست گفت: به نظر بنده باید بخشی از دانشگاه های علوم پزشکی به بخش خصوصی واگذار شود تا اینکه از دانشجو بخواهیم شهریه بدهد. وی در خصوص این سوال که آیا فشاری بر روی وزارت بهداشت وجود دارد یا خیر خاطرنشان کرد: در وزارت بهداشت فشاری وجود ندارد و این وزارت فشارپذیر نیست و هیچ گاه به ناحق زیر فشار نخواهد رفت. هاشمی در پایان با بیان اینکه برای شخص رئیس جمهور دعا کنید افزود: روحانی آبرو و حثیت و زندگی خود را گذاشته است تا کشور را با کمک خداوند و رهبری از مشکلات عبور دهد و برای موفق شدن در خواسته خود نیازمند دعای شماست. هاشمی در پایان با بیان اینکه من در صحبتی که با روحانی داشتم از وی شنیدم که گفت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا(ع) رقم خورد خاطرنشان کرد: من در مکالمه ای با روحانی از وی شنیدیم که سرنوشت انتخابات در کنار علی ابن موسی الرضا رقم خورد و 24 خرداد از این ناحیه شکل گرفت پس امیدواریم برای حل مشکلات استان و کشور به مدد دعای شما در محل امام رضا(ع) بتوانیم مشکلات کشور را حل نماییم.
کد خبر: ۴۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶

در سال 1364 با خانواده رفته بودیم تشیع جنازه یکی از شهدای فامیل شهید زکی نژاد ، موقع برگشتن ایشان گفتند: این دفعه تشیع جنازه شهید زکی نژاد رفتیم و دفعه بعد نوبت من است و این جمله همیشه در ذهنم ماندگار شده است
کد خبر: ۴۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

به گفته محققان تایوانی این خطر برای افرادی که در فاصله سنی 18 تا 24 سالگی قرار دارند و به بی‌خوابی مبتلا هستند در مقایسه با افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردارند 8 برابر بیشتر است. به گزارش آوای دنا به نقل از سلامت نیوز، تحقیقات اخیر در تایوان نشان داد که بی‌خوابی می‌تواند خطر ابتلا به سکته مغزی بخصوص در دوران جوانی را افزایش دهد. در این بررسی که در مدت چهار سال انجام گرفت، مشخص شد بی‌خوابی می‌تواند احتمال ابتلای فرد به سکته مغزی را تا 54 درصد بالا ببرد. به گفته محققان تایوانی این خطر برای افرادی که در فاصله سنی 18 تا 24 سالگی قرار دارند و به بی‌خوابی مبتلا هستند در مقایسه با افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردارند 8 برابر بیشتر است. برای انجام این مطالعه اطلاعات پزشکی 21 هزار فرد مبتلا به بی‌خوابی و 64 هزار فرد عادی مورد مطالعه قرار گرفت. محققان تایوانی پس از در نظر گرفتن فاکتورهای لازم دریافتند افراد مبتلا به بی‌خوابی در مقایسه با افرادی که خواب کافی دارند بیشتر در معرض ابتلا به سکته مغزی هستند. همچنین در افرادی که به بی‌خوابی دائمی مبتلا هستند نسبت به بیمارانی که بی‌خوابی دوره ای در آنان مشاهده می‌شود احتمال ابتلا به سکته مغزی بیشتر است.
کد خبر: ۴۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۶

اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است. اوای دنا: پروفسور «باهر»، جامعه شناس و بنیان گذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشست های عجیب و غریب در حوزه های مختلف و به ویژه روابط زناشویی است.به گزارش اوای دنا به نقل از پایگاه بسیج هنرمندان، آخرین نمونه از این دست همایش های پروفسور باهر همایش طلاق درمانی است که در حال برگزاری است. بهانه گفت وگوی ما با پروفسور باهر اما رویت یک تیتر در فهرست مقاله های او بود: «هر مرد باید ۴ زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت.این موضوع بهانه ای شد برای گفت وگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده می شود که خیلی جالب به نظر می رسند.می خواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید ۴ زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید ۴ زن داشته باشد؟!نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل ۴ زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را ۴ زن می سازد.● این ۴ زن چه افرادی هستند؟مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید ۴ زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این ۴ زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد.● یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این ۴ زن می تواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد می شود.● مصداق و نمونه این کمبود ها در کدام رفتارها دیده می شود؟اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است.مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از این ها حضور داشته باشند آن ها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا می کند.هرچیزی که در هستی است، حکمت خودش را دارد. وجود هر چیزی از نظر پروردگار لازم است. از دیدگاه هنرمند، مجسمه موسی (ع) و فرعون یک اندازه اهمیت و قیمت دارند ولی عده ای، یکی را می گذارند بالای ستون و عده ای دیگر آن یکی را می شکنند. هر چه در هستی است، حکمتی دارد و ما باید حکمت آن را متوجه شویم.● با این اوصاف مردی که ازدواج نکرده و طبیعتا دختری ندارد، خواهری نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعیتی پیدا می کند؟مطمئنا این افراد خیلی مشکل پیدا می کنند. این افراد در دوران میانسالی و کهولت به شدت دچار افسردگی و انزوا می شوند و در دوران جوانی هم به شدت دیکتاتور هستند. این افراد به هیچ عنوان بالانس نیستند و تعادل ندارند.ولی همه ما در اطراف مان زنان زیادی وجود دارند.همه ما در طول زندگی مان زنان زیادی را دیده ایم ولی این که کدام تاثیر گذار بوده است و این که ما نسبت به کدام یک از آن ها تعهد داشته ایم مهم است.● با این شرایط شما در مشاوره های تان حتما به همه توصیه می کنید که ازدواج کنند؟بله مکرر پیش آمده که به افراد توصیه می کنیم که این اتفاق بیفتد. در یکی از مراجعات، خانمی که تحصیلات حوزه را به پایان رسانده بود، برای مشاوره پیش من آمد که پس از شنیدن صحبت های او، توصیه کردم که ازدواج کند و پس از چند هفته تماس گرفت و گفت، ازدواج کرده . در بسیاری از موارد ازدواج درمان بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات روحی و روانی است.ما نمی توانیم منکر قوای ۴گانه وجودمان شویم که قوه شهوت هم جزو همین هاست که باید در مسیر صحیح، ابراز و کنترل شود. این نیرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتی در میان معصومین و پیامبران هم به عنوان انسان های برگزیده وجود داشته است و البته این تضاد میان زن و مرد هم در همه زمان ها وجود داشته.● این مسئله به قدری مهم و اساسی بوده که راجع به آن ۴ آیه در قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است. در موضوعی که بین پیامبر (ص) و زنانش پیش آمده بود خدا می فرماید، تو برای راضی کردن زنانت تصمیم گرفته ای حلال خدا را بر خودت و دیگران حرام کنی؟در هر حال باید گفت این حالت به صورت طبیعی در بین تمام موجودات زنده جاری و ساری است و نمی توان آن را نادیده گرفت یا از بین برد. در مورد یک گلدان هم می توان دید اگر نسبت به آن بی تفاوت باشی از بین می رود ولی اگر در محلی قرار بگیرد که مورد توجه و مهربانی است شاداب تر و سرحال تر می شود. این مسئله در میان حیوانات هم صدق می کند. برای مثال در مرغداری های بزرگ هم برای این که مرغ ها راحت تر و بهتر تخم بگذارند، تصویر بزرگی از یک خروس در معرض دید مرغ های تخم گذار قرار می دهند. این تاثیر روی نبات و حیوان دیده می شود پس چطور می توان آن را در مورد انسان نادیده گرفت؟تمام موجودات زنده حتی جن، زوجیت دارند و فقط ملائک از این مسئله مستثنا هستند و ما به عنوان انسان باید آن را قانونمند کنیم. یعنی نه افراط باشد و نه تفریط، نه تارک الدنیا باشیم مثل بعضی از پیروان کلیسا که ازدواج را ممنوع اعلام می کنند و نه مثل بعضی از مواردی که می بینیم منجر به بی بند و باری های جنسی می شوند. باید حد متعادل هرکدام از این غرایز رعایت شوند و در کنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفید است، بنابراین آن هایی که می گویند نفس را باید کشت اشتباه می گویند بلکه باید آن را مهار کرد و در اختیار گرفت، اگر لازم بود تا کشته شود، خداوند آن را می کشت و اصلا اینگونه آدم را خلق نمی کرد.در نسل جوان به دلیل سست شدن سنت ها یا الگوبرداری از غرب، متاسفانه تمایل به ازدواج کم شده است و در مواردی می بینیم که بیشتر به عنوان هم خانه به زندگی ادامه می دهند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این مدل زندگی می تواند تامین کننده نیازهای ۲طرف به هم باشد یا نه؟به نظر من تازمانی که تمام موارد و لوازم این زندگی رعایت شود و در آن هرزگی رخ ندهد، همان زندگی مشترک است. در امر ازدواج لفظ عقد مهم نیست مثل هر عقد دیگر مثل عقد بیع که همان خرید و فروش است. هیچ کس زمان خرید و فروش عقد بیع را نمی خواند. برای مثال شما یک ساعت برای فروش دارید و من آن را به قیمت ۵۰۰ تومان می خرم. پول را می دهم و ساعت را می گیرم بدون آن که عقد معامله را خوانده باشیم.در امر ازدواج هم همین طور است. اگر تعهدی نباشد این عقد هم نمی تواند او را پایبند کند. این موارد مهریه و عقدنامه های پیچیده و بگیر و ببند، ازدواج را سخت و ناپایدار می کند. همین هاست که ازدواج را از یک کار «دلی» به یک کار «گِلی» تبدیل می کند. آدم ها باید از نظر قلبی یکدیگر را بخواهند و اگر از روی ترس و اجبار باشد هیچ فایده ای ندارد. مثل مواردی که در گذشته بوده که بچه ها را از بدو تولد به عقد هم در می آوردند و وقتی بزرگ می شدند، بدون این که بخواهند مجبور بودند با هم زندگی کنند. تصور من این است که کم کم راه حل های انسانی برای این مورد پیدا می کنند. متاسفانه امروز می بینیم زوج ها باهم زندگی می کنند ولی دچار طلاق ذهنی هستند. نسل اول که پدران و مادران ما هستند به همین شیوه اجباری و انتخاب بزرگ ترها تن دادند و زندگی کردند، نسل دوم دچار این مشکلات هستند و طلاق های ذهنی و جسمی دارند ولی نسل سوم یک شیوه جدید را پیدا کرده به عنوان همزیستی مسالمت آمیز.آیا زندگی مشترک بین ۲ نفر به تضمین و پشتوانه ای نیاز ندارد و هرکدام از طرفین که احساس کرد خسته شده یا نیاز به تنوع و تغییر دارد می تواند زندگی مشترک را تمام کند؟ یعنی یک مرد می تواند پس از گذشت یک سال، ۲سال یا ۵ سال و بعد از تمتع از زن می تواند او را بدون هیچ عذر و بهانه ای رها کند؟اشکال از همین جا شروع می شود؛ آیا زن در این زندگی تمتعی نبرده است؟ مشکل اینجاست که ما برای زن نرخ تعیین می کنیم در صورتی که زن هم در این ماجرا یک طرف قضیه بوده است. شما ببینید ساختمان بتن آرمه در مقابل زلزله مقاوم تر است یا ساختمان اسکلت فلزی؟ مسلما ساختمانی با اسکلت فلزی با زلزله کمی تکان می خورد بعد می ایستد ولی بتن ترک بر می دارد و می ریزد.همین شروط و تعهدات سنگین و مهریه های نجومی باعث شده بنیان خانواده مثل بتن آرمه در مقابل مشکلات انعطاف نداشته باشد و بریزد. انعطاف در هستی قاعده است به همین دلیل در اسلام گفته می شود تساهل و تسامح، یعنی گذشت کنید و راحت بگیرید. دلیل آنکه زن و مرد برای طلاق تلاش می کنند این است که زن و مرد هیچ کدام حاضر نیستند ذره ای از موقعیت و خواسته ای که دارند پا عقب بگذارند و همین اصرار بر موقعیت و خواست شان است که زندگی شان را سست می کند یعنی حاضرند تجرد را تحمل کنند، زهر طلاق را بچشند و دربه دری بچه های شان را ببینند ولی ذره ای از موقعیت خودشان عقب ننشینند.آیا جایگزینی وجود دارد که مردی که خواهر ندارد یا مادرش را از دست داده بتواند این کمبود را جبران کند؟بله، هستند افرادی که می توانند این جای خالی را پر کنند. من همیشه در کلاس ها و صحبت هایم گفته ام پشت سر هر مرد موفق، ۴ زن ایستاده اند لزوما تنها همسر او نیست. همیشه افرادی هستند در اطراف ما که بیشتر و بهتر از خواهر به ما کمک کرده و دست مان را گرفته اند، این افراد می توانند جای خالی خواهر نداشته را برای ما بگیرند، ولی در مورد مادر این مسئله کمی سخت تر است. خانم ها اگر در بعد شخصیت مورد توجه قرار بگیرند بسیار موثرتر خواهند بود.چرا ۴ نفر و نه بیشتر! آیا دلیل خاصی وجود دارد؟بله، هرکدام از این نقش ها روان شناسی خاص خودشان را دارند و بخشی از نیاز های ما را برطرف می کنند. برای مثال رابطه بین مادر و فرزند از یک جنس است و رابطه خواهر و برادری از جنس دیگر و همین تفاوت ها باعث می شود انسان در جهات مختلف رشد پیدا کند.شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزی تان را برطرف می کنید و برای برطرف کردن نیاز های عاطفی، عرفانی و روانی به ۳ منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش ها به نهایت می رسد و فرد از اجرای آن خسته می شود.رابطه عرفانی مقدسی که می تواند تو را در نهایت به خدا برساند رابطه بین شما و مادرتان است. تنها زنی که بدون هیچ چشمداشتی به تو عشق می دهد بدون آن که نفعی برایش داشته باشی، مادر است. می توان گفت در خاک مادر و در افلاک خداوند است که بی چشمداشت به تو عشق می دهد. خواستن بدون توقع را می توان در وجود مادر دید؛ حتی اگر بد هم هستی باز هم عزیزی صد بار اگر توبه شکستی بازآ.با مادر دعوا می کنی ولی باز هم بر می گردی به آغوش او، برای آرامش روانی بازهم به دامن مادر پناه می بری. حتی افرادی که مادرشان هم فوت کرده در مواقع گرفتاری به عنوان مددو یاری خواب مادر را می بینند.در مورد زنان هم همین طور است؟بله؛ در مورد زن هم همین طور است. یک خانم به ۴ مرد نیاز دارد تا کامل شود.پس با این تعاریف شما با تک فرزندی مخالف هستید چون در این صورت یکی از این ۴ عضو ناقص می شود.باهر: بله؛ از نظر توازن و تعادل ۲دختر و ۲ پسر تعادل و توازن را برقرار می کنند ولی در جامعه و مشکلات امروز یا ۲ فرزند باید باشد یا اصلا بچه ای نباشد. ۲ بچه با فاصله ۳ یا ۴ سال مناسب است.
کد خبر: ۱۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۸